|
نگاهی به سریال تحسین شده «پسران» که آخرین قسمت فصل چهارم آن هفته گذشته منتشر شد
پسران قهرمان
بهراد رشوند، خبرنگار: بتازگی آخرین قسمت فصل چهارم سریال «پسران» از سرویس آمازون پخش شد، آن هم در حالی که درست یک هفته قبل، پنجمین سالگرد نمایش نخستین قسمت این مجموعه بود؛ به همین انگیزه نگاهی به این سریال محبوب و تحسینشده که بیشک از برترین آثار تلویزیونی 5 سال اخیر به شمار میرود، از زاویه دید مخاطبان و منتقدان داشتهام.
آنچه در بیان واژه «ابرقهرمان» آمده، شخصی است با تواناییهای افسانهای که با به کارگیری آنها در مقابل «افراد شرور یا به اصطلاح نمایشی: ویلن» قد علم کرده و به حفاظت از شهر و مردمان عادی میپردازد اما در این اثر برخلاف هر آنچه این تعریف به دست میدهد، «ابرقهرمان» قصه، خود یک «ویلن» تمامعیار و شرور مطلق است؛ از صنف ابرقهرمانانی که تا پیش از این در فیلمها و کمیکهای تخیلی از آنها به عنوان پروتاگونیستهای داستان یاد میشد، با این تفاوت که در اینجا به شکلی بیرحمانه، یک ابرآنتاگونیست ترسناک نمایش داده میشود؛ آدمکهایی مست و مریض و آلوده به هر کثافتی و به دور از پاکی که کیلومترها با کلام «خوب بودن» فاصله دارند؛ عروسکهایی با البسهای نمادین که گویی نقابی به اسم «ابرقهرمان» بر رخسارشان نقش بسته تا از هویت اصلی خود در امان باشند. اینجاست که با یک جسارت ستودنی در راس هرم یک پیرنگ ساختارشکنانه همراه میشویم. اساسا اجتناب از اصول مرسوم و خلق موقعیتی متمایز از تعاریف موجود درباره یک ژانر شناختهشده، کاری بس دشوار و پیچیده است و حتی اگر با ادوات لازم، بوم بنا ذرهای رنگ شعارزدگی بگیرد، تمامیت نمای اثر، اگزجره و ناپسند جلوه میکند. از این رو، سازنده برای رهایی از بند این چشمانداز اغراقآمیز، نیازمند یک فیلمنامه پرمغز و حسابشده است؛ فیلمنامهای از جنس جزئیات و کاشت و برداشتهای فکرشده سریال «پسران»؛ کشت محتوایی به موازات فرم، پایهریزی پرسوناژهای اصلی، استفاده از عناصر لازم برای درگیری ذهن مخاطب و جذب بیننده به واسطه جلوههای ویژه خیرهکننده که از فاکتورهای مورد تمجید این مجموعه است. هنگامی که در فصل اول بلافاصله از چهره حقیقی قهرمانان پرده برداشته میشود، در پی آن «هیویی» (شخصیت اول قصه) با «بوچر» برخورد میکند؛ کاراکتری که با لحنی تند و ظاهری آشفته خود را مامور مجازات ابرقهرمانان معرفی میکند تا نمایندهای باشد برای بینندگان در مقابله با هرگونه فساد از جانب به اصطلاح «قهرمانان». در ادامه «بوچر» به همراه «هیویی» با تشکیل گروهی مخفیانه و غیررسمی موسوم به «پسران» که پیشتر نیز زیر نظر سازمان سیا فعالیت میکرد، موتور اولیه قصه را روشن میکنند. رویارویی بیننده با شخصیتهای «فرنچی»، «ام.ام» و اضافه شدن «کیمیکو» و «انی / استارلایت» به آنها و از طرف دیگر معرفی گروه ابرقهرمانان با رهبری «هوم لندر». خصوصیاتی مانند نامتعادل بودن شخصیت «هوم لندر» به علت عدم مهر مادر و سایه حمایت پدر، خندههای هیستریک از سر خشم، شهوت توجه و طمع قدرت، افکار و امورات ماکیاولیستی «بوچر» برای رسیدن به هدفش و همچنین تبلور رگههایی از نیمه سپید و آن وجهه مهربان شخصیتش، رفتار محافظهکارانه «هیویی» در عین حال قدرت غلبه بر ترسش و ایدههای کارآمدش، وسواس و اصول خاص «ام.ام» و گذشته تاریک شخصیتهای دوستداشتنی «فرنچی» و «کیمیکو» جزئیات رفتاری خرد و کلانی است که هوشمندانه در هر قسمت، وجههای دیگر از خود را پدیدار میکنند و بر شخصیتپردازی منسجم فیلم صحه میگذارند. از سویی تصاویر پر زد و خورد و پلانهای خونین و شوکهکننده به مدد جلوههای حرفهای بصری، نقاط باشکوه سریال را رقم میزنند، سکانسهایی وام گرفته از سینمای کارگردانان مؤلف بویژه کوئنتین تارانتینو؛ صحنهها و دیالوگهای مجذوبکننده (در اینجا با چاشنی تخیل) که یادآور حس غافلگیرکننده فیلمهای او است و همچنین مصاحبت «بیلی بوچر» با «جو کسلر» که مشخصا ادای دینی است به «باشگاه مشتزنی» اثر دیوید فینچر. از ویژگیهای بامزه و جالب سریال، پارودی از کاراکترهای شناختهشده دنیای کمیکهای «دیسی» و «مارول» است. به عنوان مثال شخصیت «هوم لندر» در واقع اشارهای طنزگونه دارد به کاراکتر معروف «سوپرمن» یا «ایترین» که یادآور «فلش» است. و بسیاری نمونه دیگر از جمله «مردعنکبوتی» که به صورت کوتاه و گذرا و با دید کمدی به آنها اشاره میشود. اگر بخواهیم از دریچه دیگری به محتوای داستان معطوف شویم، در آن با طعنهها و کنایههای گاه تلویحی و اکثرا آشکارا برخورد میکنیم. بازیهای رسانهای برای گمراهسازی مردم از فجایع پیشآمده، دروغهای بیامان از سوی قهرمانان، صحنهسازی برای نجات مردم، تبلیغات زرد رسانهای و... که همه و همه المانهایی است استعارهای برای انتقاد از سیاهی سیاستهای کثیف و چرکآلود موجود در هر جامعهای.
تقریبا میتوان گفت در این ۴ فصل پخش شده، بازی تمام تیم بازیگران خوب و بجا بوده، بویژه ایفای نقش «هوم لندر» توسط آنتونی استار که با میمیکهای تماشایی و نمایش اوج و حضیض پرسوناژ در موقعیتهای مختلف، به یک شخصیت کمیکی، روح و جان سینمایی میبخشد و همچنین شخصیت «بیلی بوچر» با اجرای بینقص کارل اوربان که با آن حرکات چشم و ابرو هنگام لبخندهای معروفش و آن لحن و لهجه منحصر به فردش، کاراکتر کمیکی «بوچر» را با جزئیات ریز و درشت و اضافه بر سازمان، به نقطه بالاتری سوق میدهد. البته با توجه به عمل زیبایی ارین موریارتی، بازیگر نقش استارلایت در فصل چهارم، اجرای حالات گوناگون بازیگر در واکنش به اتفاقات مختلف تصنعی و غیر واقعی درآمده و به نسبت فصول گذشته در سطح پایینتری قرار دارد اما هنگامی که مضاف بر استارلایت، به ایفای نقش ابرقهرمانی که مامور ترور نامزد ریاستجمهوری است، میپردازد؛ اجرایی خوب و درخور توجه را به نمایش میگذارد.
پیرو آنچه در ابتدای مطلب گفته شد، علاوه بر سختیهای ساخت یک اثر ساختارشکن، حفظ تداوم و دنبالهسازی از آن نیز دشوارتر است که این سریال نهتنها در حفظ این دنباله موفق بوده، بلکه به یاری یک تیم نویسندگی خلاق، در هر قسمت با یک ایده جدید و جذاب، توجه تماشاگر را جلب میکند. قسمت چهارم از فصل 4 را به یاد آورید، لحظه بازگشت «هوم لندر» به آزمایشگاهی که در آن متولد شده و انتقام خونینش با اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و میخکوبکننده، صدای آسانسور در ابتدای ماجرا که بخوبی حس و حال تعلیق را به تماشاچی القا میکند و بازی فوقالعاده تماشایی آنتونی استار و خندههای مبهوتکنندهاش با چهرهای آمیخته با خون و ناگهان همان صدای آسانسور و اتمام قسمت چهار. اغراق نیست اگر بگویم با تدوین صحنههای آزمایشگاه به صورت دومینووار، شاهد یک فیلم کوتاه بینظیر ولو بدون آشنایی با شخصیت «هوم لندر» بودیم، حال فکر کنید با شناخت از این شخصیت، نظارهگر بُعد کرداری تیرهتری از این غول هولناک هستیم. خوشا به حال ما که به تماشایش نشستیم!
اگر تا قسمت آخر فصل 4 را تماشا کردهاید، مجموعه تلویزیونی «جن وی» را که اسپین آفی از همین سریال نیز به شمار میرود، به شما معرفی میکنم و اگر تا قسمت پایانی این اسپینآف را هم دیدید، منتظر باشید برای پنجمین و آخرین فصل از مجموعه که در صورت پیروی از همان روند روان در پایان فصل 4، بلاشک شاهد جذابترین سری از این مجموعه سریال خواهیم بودیم؛ فصلی با محوریت آخرالزمان!
تکمله، مجموعه «پسران»، اثری است نوگرا با داستانی گرم و گیرا؛ آکنده از پلانهای روحنواز با رد سرخ خون و مبارزات خوشنما. قصهای که «قهرمان» را به هیچ میانگارد تا با قامت ملیجکی موسوم به «ابر شارلاتان» ترجیعبند انحصاری خود را برای «ابر قهرمانش» بسراید. شعری مفهومی برای ما بینندگان؛ محتوایی با این پیام که «قهرمان را تنها باید در آینه جست و تمام».
ارسال به دوستان
حضور نمایندگان کشورها و گروههای اسلامی در مراسم تشییع شهید اسماعیل هنیه در دوحه
آخرین وداع با اسماعیل
رهبر شهید حماس پس از تشییع باشکوه در تهران، دیروز در دوحه پایتخت قطر به خاک سپرده شد.
روز پنجشنبه پیکرهای شهید اسماعیل هنیه و وسیم ابوشعبان (محافظ او) از تهران به دوحه منتقل و تحویل اعضای دفتر سیاسی حماس در قطر شد. تصاویر منتشر شده نشان میدهد اعضای حماس و همسر شهید هنیه، بالای تابوت شهید مزین به پرچم فلسطین گریسته و با او وداع میکنند.
به گزارش الجزیره، روز جمعه مراسم تشییع و خاکسپاری این شهدای پرافتخار مقاومت فلسطین در مسجد عبدالوهاب در دوحه برگزار شد.
در این مراسم شمار زیادی از مردم از جمله فلسطینیهای ساکن قطر در کنار رهبران مقاومت و شخصیتهای بینالمللی و منطقهای و هیاتهای رسمی کشورهای مختلف حضور داشتند.
تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر نیز که خود را از پاریس به دوحه رسانده بود، به همراه پدرش در صف اول حاضران نشسته بودند.
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور ایران نیز در راس هیاتی در این مراسم حضور یافت.
نعمان قورتولموش، رئیس مجلس ترکیه نیز ریاست هیات کشورش در این مراسم را بر عهده داشت که شامل هاکان فیدان، وزیر خارجه میشد.
«مراد العضایله»، دبیرکل اخوانالمسلمین به همراه «همام سعید»و «عبدالحمید ذنیبات» دبیرکل پیشین و رئیس مجلس شورای این سازمان، «وائل السقا» دبیرکل موقت حزب جبهه کار اسلامی و «احمد الرزقان» رئیس مجلس شورای این حزب از دیگر شرکتکنندگان این مراسم بودند.
به گزارش روزنامه القدسالعربی، به نمایندگی از قبایل اردنی فلسطینیتبار نیز «شیخ طراد الفایز» از شخصیتهای برجسته عشایر این کشور حاضر شده بود. از پاکستان نیز هیاتی عالیرتبه حاضر بود. زیاد نخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی نیز در این مراسم حضور داشت. خالد مشعل، رئیس پیشین دفتر سیاسی حماس، سخنران اصلی این مراسم بود. نماز میت را خلیل الحیه، عضو دفتر سیاسی حماس بر پیکر اسماعیل هنیه اقامه کرد. پشت سر او دهها هزار نمازگزار بعد از اقامه نماز جمعه، بر پیکر شهید نماز میت اقامه کردند.
پس از آن، مراسم تدفین شهید هنیه به درخواست خانواده او با حضور شمار کمی از اعضای خانواده و نزدیکانش برگزار شد. این شهید بزرگوار در آرامگاه ابدیاش در مزاری بدون تشریفات در محوطه مقبره «امام الموسس» در لوسیل در شمال دوحه به خاک سپرده شد.
ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله در مراسم تشییع فرمانده ارشد حزبالله لبنان پاسخ به ترور شهیدان فؤاد شکر و اسماعیل هنیه را قطعی دانست
جنگ جدید
* دشمن نمیداند چه آیندهای در انتظارش است/ * بازتاب وسیع تهدید نصرالله بین صهیونیستها
رهبر مقاومت لبنان فردای شهادت رهبر مقاومت اسلامی فلسطین، با ذکر یک ضربالمثل عربی خطاب به صهیونیستها، آنها را از پاسخ به ترورهای اخیر بیم داد که پاسخ مقاومت قطعی بوده و ممکن است تمام سرزمینهای اشغالی را در برگیرد.
سیدحسن نصرالله روز پنجشنبه طی سخنانی در مراسم تشییع پیکر شهید سید فؤاد علی شکر، فرمانده ارشد حزبالله لبنان، شهادت اسماعیل هنیه را به جنبش حماس و گردانهای عزالدین قسام و ملت فلسطین تبریک و تسلیت گفت. وی در این مراسم که در حسینیه سیدالشهدا در ضاحیه بیروت برگزار شد، گفت: «ما شریک و همراه حماس در مقاومت و شهادت هستیم و پیروزی قطعی را به ارمغان خواهیم آورد».
نصرالله شرح داد چطور دشمن صهیونیست در ترور عصر سهشنبه شهید فؤاد شکر، ساختمانی مملو از غیرنظامیان را در محله «حاره حریک» در جنوب بیروت هدف قرار داد. به گفته وی، در بین شهدا علاوه بر مشاور ارشد حزبالله، یک شهید ایرانی و دهها مجروح از جمله چند کودک نیز حضور داشتند.
سید مقاومت درباره این جنایت گفت: «دشمن چند روز قبل از حمله گفته بود این اقدامش یک واکنش و انتقامجویی است اما ما به هیچ وجه این ارزیابی و توصیف را قبول نداریم. دشمن اقدام به انجام بزرگترین عملیات فریب و دروغگویی کرده و گفته بود شهید ما قاتل کودکان مجدل شمس بود اما حمله به ضاحیه واکنش به رخداد مجدل شمس نبود و ما قبول نداریم که دشمن خود را در مقام مدعی و قاضی و جلاد بداند».
وی در ادامه حمله به ضاحیه را بخشی از جنگ اسرائیل و آمریکا در منطقه غرب آسیا دانست و افزود: «هرگونه مسؤولیت خود را درباره رخداد مجدل شمس [مقر دروزیهای ساکن جولان اشغالی] تکذیب کردیم. ما این جرأت و شجاعت را داریم که اگر اشتباهی مرتکب شویم، به زبان آوریم، چنانکه چنین چیزی پیش از این سابقه داشته است».
نصرالله سپس در این باره نکته مهمی را یادآوری کرد و گفت: «پس از انفجار مجدل شمس، اقدام به انجام تحقیقات دقیق داخلی کردیم تا مطمئن شویم ما مسؤول آن اتفاق نیستیم. بسیاری از تحلیلها از موشکهای پدافندی اسرائیل سخن میگویند و دشمن نیز سابقه این را دارد که موشکهای پدافندیاش جای دیگری اصابت کند».
از نظر دبیرکل حزبالله، دشمن اسرائیلی پس از انفجار مجدل شمس با هدف تبرئه خود به سرعت مقاومت را متهم و اقدام به فتنهگری در میان اهالی جولان و طایفه دروزیها و مقاومت و شیعیان کرد. نصرالله از آگاهی و هوشیاری رهبران و بزرگان دروزیها در مجدل شمس تشکر کرد و در ادامه به خانواده شهدای این منطقه تسلیت گفت. وی افزود: «ما هزینه پشتیبانی و حمایت خود از غزه را پرداخت کردهایم و شهادت سیدابومحسن نخستین هزینه ما نیست، بلکه صدها شهید که در بینشان فرماندهان هستند دادهایم. ما این هزینه را میپذیریم، چرا که از سر ایمان وارد این نبرد شدهایم».
بخش دوم سخنان سید مقاومت درباره ترور شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس بود که نخستین ساعات بامداد چهارشنبه در تهران رخ داد. وی ابتدا درباره اشتباه محاسباتی نتانیاهو و همپالکیهایش گفت: «دشمن تصور کرده است شهید هنیه را در خاک ایران ترور میکند و ایران ساکت میماند؟ سخنان امام خامنهای در شهادت اسماعیل هنیه شدیدتر از سخنان ایشان در زمان حمله به کنسولگری ایران در دمشق بود، چرا که این ترور تنها تجاوز به حاکمیت ایران نبود، بلکه تجاوز به امنیت ملی و هیبت و شرافت ایران بود».
نصرالله سپس خطاب به رژیم صهیونیستی با ضربالمثلی عربی چنین کنایه زد: «اندکی خوشحال باشید ولی بسیار گریه خواهید کرد، شما هنوز نمیدانید چه خط قرمزی را رد کرده و چه کار کرده و تا کجاها رفتهاید. ما در تمام جبههها وارد یک مرحله جدید شدیم و دشمن باید منتظر خونخواهی شرافتمندان در منطقه باشد. دشمن نمیداند چه آیندهای در انتظارش است. ممکن است پاسخ مقاومت تمام سرزمینهای اشغالی را در بر بگیرد. محور مقاومت در سالهای اخیر تجدید وا کرده است و با قدرت و درایت خواهد جنگید. ما خود انتخاب خواهیم کرد و پاسخ ما کاملا قطعی است».
دبیرکل حزبالله ادامه داد: «بنیانگذار حماس و تعدادی از رهبران حماس به شهادت رسیدهاند، شهادت سید فؤاد برای ما دردناک بود اما در عزم و اراده ما خللی ایجاد نمیکند، بلکه بر اصرارمان و پایداریمان در مسیری که انتخاب کردهایم میافزاید». وی یادآوری کرد شهید سید[حاج] ابومحسن پیشتر در حسینیه سیدالشهدا حاضر شده و با حاضران شعار «ما ترکتک یا حسین» سر داده بود. نصرالله خطاب به این شهید گفت: «امانت را ادا کردی و به وصال حسین علیهالسلام رسیدی؛ ما در این عهد با تو هستیم».
وی در ادامه با اشاره به سنت مبارزات حزبالله، به اطرافیان و حامیان مقاومت اطمینان داد زمانی که یکی از فرماندهان مقاومت به شهادت میرسد، به سرعت یکی از شاگردان این فرمانده جایگزین او میشود.
سید مقاومت لبنان به توصیف شهید فؤاد علی شکر پرداخت و گفت: «شهید سیدابومحسن عاشق شهادت بود و در یکی از جلسات با وجود صلابتی که داشت، زمانی که صحبت از شهدا شد، گریه کرد. این آرزوی رهبران است که به همرزمان شهید خود ملحق شوند».
نصرالله همچنین به اعزام شهید فؤاد علی به بوسنی و هرزگوین اشاره کرد و گفت او در کنار شهید ابوطالب و شهید علا البوسنه به یاری مظلومان مستضعف بوسنی رفت و سپس به لبنان بازگشت. وی خطاب به کشورهایی که به دنبال جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه هستند نیز گفت: «باید اسرائیل را به توقف جنگ در غزه ملزم کنید و هیچ راهحلی جز این نیست. پاسخ ما به حمله به ضاحیه و شهادت سیدابومحسن و غیرنظامیان حتمی است، دشمن و حامیانش منتظر پاسخ ما باشند».
نصرالله تاکید کرد جبهه مقاومت از سر خشم و عصبانیت نمیجنگد، بلکه با عقلانیت و شجاعت و حکمت وارد نبرد میشود و این مقاومت است که انتخاب میکند چگونه پاسخ دهد. سید مقاومت در پایان خطابه خود، با دشمنان اتمام حجت و چنین قسم یاد کرد: «به دشمن همان سخن حضرت زینب(س) را میگویم: ای نتانیاهو و آمریکایی که پشتت ایستاده است! هر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محوشدنی نیست و وحی ما را نمیتوانی از میان برداری».
در مراسم تشییع پیکر شهید فؤاد علی شکر، نماز میت به امامت سیدهاشم صفیالدین، رئیس شورای اجرایی حزبالله اقامه شد.
***
تهدید تروریستی وزیر خارجه اسرائیل
شواهد حاکی از آن است نتانیاهو و کابینهاش متشکل از صهیونیستهای افراطی وارد مرحله جنون آخرالزمانی شده و هیچ آینده سیاسیای برای خود قائل نیستند، از این رو تنها به گزینه تشدید درگیریها در خاورمیانه به منظور کشیدن پای آمریکا به درگیریها میاندیشند. از این منظر است که رویکرد تداوم ترور مقامات رسمی ایران و حماس و فرماندهان ارشد حزبالله در دمشق و تهران و بیروت، فهم میشود. طبیعی است که رژیم جنایتکار به ادامه این رویکرد میاندیشد. تهدید گستاخانه سیدحسن نصرالله توسط یسرائیل کاتس، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نیز در همین چارچوب است. کاتس با نشان دادن ماهیت تروریستی رژیم اسرائیل در پیامی در شبکه ایکس که حاوی تصویری از دبیرکل حزبالله لبنان در کنار شهید فؤاد علی شکر بود، نوشت: «حسن نصرالله؛ پیش از آنکه بهای سنگینی بپردازی، رجزخوانی، تهدید و نفرتپراکنی درباره اسرائیل را متوقف کن». با این حال کاتس حتی در همین پیام تهدیدآمیز هم به وحشتی اشاره کرد که شمال سرزمینهای اشغالی را فراگرفته و ۶۰ هزار شهرکنشین صهیونیست را از مناطق مرزی با لبنان آواره کرده است. او برای دلداری دادن صهیونیستهای وحشتزده ادامه داد: «ما با قدرت کامل برای بازگرداندن امنیت به ساکنان مناطق همجوار با لبنان اقدام خواهیم کرد».
***
بازتاب گسترده سخنان نصرالله بین صهیونیستها
به گزارش رسانههای عبری، سخنان دبیرکل حزبالله لبنان که پخش آن به طور رسمی با توجه به سیاست سانسور دولتی اسرائیل غدغن است، به صورت بیسابقهای از طریق شبکههای اجتماعی به طور گسترده انعکاس داده شد و شهرکنشینان مجدانه آن را پیگیری کردند. شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی در بررسی این سخنرانی، مهمترین جمله نصرالله را جملهای دانست که او تاکید کرد: «ما وارد مرحله جدیدی از نبرد شدیم». دشمن باید منتظر دیدن خشم آزادگان این امت و خونخواهی آنها باشد. ترور رهبران تأثیری بر مقاومت نمیگذارد، بلکه تجربه نشان داده است مقاومت بزرگتر و قدرتمندتر میشود.
ارسال به دوستان
اغلب استانهای کشور از اواسط هفته با دمای بالای ۴۰ درجه مواجه میشوند
خیمه گرما بر ایران
گروه اجتماعی: اگر چه طبق پیشبینی سازمان هواشناسی برخی استانها طی روزهای آینده با رگبار باران مواجه خواهند شد ولی چتر گرما در هفته جاری دوباره بر سر ایران خیمه میزند و گرما اغلب مناطق کشور را فرا میگیرد و ساکنان خیلی از مناطق کشور از اواسط هفته با دمای بالای ۴۰ درجه مواجه خواهند شد. در کنار شدت گرما، آلودگی هوا نیز این روزها در تهران و برخی کلانشهرها آزاردهنده شده است به گونهای که طی چند روز گذشته وضعیت هوای پایتخت در شرایط نارنجی و حتی قرمز آلودگی قرار گرفت.
رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوای سازمان هواشناسی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: تابستان امسال هوا نسبت به سالهای پیش شدت بیشتری دارد. طی 2 هفته گذشته هوا به قدری گرم بود که به کاهش ساعات کاری ادارات دولتی و تعطیلی منجر شد، چرا که شدت گرما مصرف انرژی را بشدت افزایش داد. پس از اوج گرما در اوایل هفته گذشته، دمای هوا از دوشنبه به دلیل ورود یک توده پرفشار جوی در شهرهای شمال کشور تا حدی تعدیل شد. هوای خنک همراه با بارش باران منجر به کاسته شدن شدت گرما در خیلی از استانها شد.
صادق ضیاییان با بیان اینکه طی هفته جاری ماندگاری هوا در اغلب استانها پیشبینی میشود، افزود: استمرار هوای گرم در هفته جاری به دلیل پایداری دمای هوا موجب میشود اکثر استانهای کشور هوای گرمی را تجربه میکنند اما این گرما به میزانی نیست که هفته گذشته رخ داد با این وجود طی روزهای آینده خیلی از مناطق کشور با هوای گرم و نسبتا بسیار گرم مواجه خواهند شد. در شرایطی که دمای هوا در روزهای آینده افزایشی خواهد شد، بررسی نقشههای همدیدی و آیندهنگری سازمان هواشناسی نشان میدهد طی 5 روز آینده در برخی مناطق استانهای هرمزگان، فارس، جنوب سیستان و بلوچستان و کرمان در بعدازظهر و شب رگبار، رعدوبرق، وزش باد شدید موقتی، گردوخاک و در مناطق مستعد تگرگ روی میدهد. روزهای دوشنبه و سهشنبه این وضعیت در جنوب سیستان و شرق هرمزگان تشدید میشود. همچنین طی 3 روز آینده در شمال شرق، شرق، جنوب شرق، بخشهایی از مرکز، جنوب غرب و استانهای واقع در دامنههای جنوبی البرز مرکزی در برخی ساعات وزش باد شدید، گردوخاک، کاهش دید و کاهش کیفیت هوا پیشبینی میشود. علاوه بر این تا روز دوشنبه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان مواج و توفانی است. دریای خزر نیز امروز شنبه مواج است.
* تهران گرمتر میشود
اداره کل هواشناسی استان تهران از افزایش نسبی دمای هوا در این استان در روز شنبه خبر داد. این اداره اعلام کرد بر اساس تحلیل الگوهای همدیدی و بررسی نقشههای پیشیابی، وضعیت جوی استان تهران طی 5 روز آینده آسمان صاف تا قسمتی ابری همراه با غبار رقیق گاهی با افزایش ابر و وزش باد پیشبینی میشود. همچنین در این مدت در ساعات بعد از ظهر تا شب در نیمه جنوبی و بخشهای غربی استان گاهی وزش باد شدید و احتمال خیزش موقت گرد و خاک، افزایش برخی آلایندهها و کاهش کیفیت هوا مورد انتظار است. امروز شنبه افزایش نسبی دمای هوا در کلانشهر تهران مورد انتظار است. براساس این گزارش، آسمان تهران شنبه (۱۳ مردادماه) صاف تا کمی ابری با وزش باد، گاهی افزایش باد با حداقل دمای ۲۶ و حداکثر دمای ۳۸ درجه سانتیگراد و در روز یکشنبه (۱۴ مردادماه) صاف با وزش باد، در بعدازظهر افزایش باد گاهی وزش باد شدید با حداقل دمای ۲۵ و حداکثر دمای ۳۹ درجه سانتیگراد پیشبینی میشود.
* پیشگیری از گرمازدگی
برای جلوگیری از گرمازدگی در هوای گرم باید لباسهای گشاد و سبک بپوشیم: پوشیدن لباسهای زیاد یا تنگ به بدن اجازه خنک شدن مناسب را نمیدهد. در برابر آفتابسوختگی از خود محافظت کنیم: آفتابسوختگی بر توانایی بدن برای خنک شدن تأثیر میگذارد، بنابراین باید با استفاده از کلاه لبه پهن، عینک آفتابی و کرم ضدآفتاب با فاکتور محافظتی (SPF) حداقل 30 از خود در برابر آفتاب محافظت کنیم. به مقدار زیاد مایعات بنوشیم: مصرف آب به میزان کافی به بدن کمک میکند تا با تعریق، دمای بدن را در حالت طبیعی حفظ کند. حواسمان به داروهای مصرفی خود باشد: اگر دارویی مصرف میکنیم که میتواند بر توانایی بدن برای هیدراته ماندن و دفع گرما تأثیر بگذارد، باید مراقب مشکلات مربوط به گرما باشیم. هرگز کسی را در ماشین پارک شده رها نکنیم: این کار یکی از علل شایع مرگومیر ناشی از گرما در کودکان است. وقتی ماشین در زیر آفتاب پارک میشود، دمای ماشین میتواند در عرض 10 دقیقه بیش از 11 درجه سانتیگراد افزایش یابد. رها کردن شخص در ماشین پارک شده در هوای گرم، حتی اگر شیشهها پایین باشد یا ماشین در سایه پارک باشد، بیخطر نیست. از فعالیت شدید در گرمترین ساعات روز خودداری کنیم: اگر نمیتوانیم در هوای گرم از فعالیت شدید اجتناب کنیم، باید به میزان کافی مایعات بنوشیم و به طور مکرر در یک مکان خنک استراحت کنیم. باید سعی کنیم ورزش یا کار فیزیکی را برای ساعات خنکتر روز، مانند صبح زود یا عصر، برنامهریزی کنیم.
ارسال به دوستان
تأملی در باب دینداری در جامعه ایران
دینداری و گرایش به دینداری
محمدحسین نظری*: 1- مرحوم داریوش شایگان در مقدمه «آسیا در برابر غرب»، آنجا که در باب تاثیر تفکر غرب بر تقدیر تاریخی آسیا نوشته است، تذکر میدهد ایران امروز را دیگر یک جامعه دینی نمیتوان دانست. دلیلی که او بر مدعای خویش اقامه میکند این است که دیگر مردم زندگی خود را بر اساس دین و آموزههای دین سامان و سازمان نمیدهند و این را نتیجه تاثیر تمدنهای آسیایی از فکر غربی میداند و مراحلی برای آن ذکر میکند و... .
به راستی اغراق نیست اگر بگویم مهمترین پرسشهایی که در سالهای اخیر با آنها درگیر بودم، مربوط به همین تذکر بوده است. از طرفی دینداری مراتب مختلف دارد و به نظر امری پیچیده است و از همین رو نمیتوان با متر و معیارهای معمول آن را اندازه گرفت و نسبت به آن قضاوت کرد و از سوی دیگر تحقیق و پژوهش بدون آمار و ارقام ممکن نیست و مهمتر اینکه نمیتوان نسبت به تجربیات و درک و دریافتهای شخصی بیاعتنا بود.
از این جهت دقت در آداب و عادات اطرافیانم کم و بیش مؤید ادعای شایگان است که مردم زندگی خود را بر اساس دین و آموزههای دینی سامان نمیدهند و مناسباتشان را بر این مبنا تنظیم نمیکنند. مثلا کمتر دیدهام کسبه در گیر و دار احکام بیع و معاملات باشند یا مثلا در باب خور و خواب خود از تجویز قرآن و روایات بپرسند یا در تدارک ازدواج و فرزندآوری و از این قبیل در بند مراعات قول خدا و پیغمبر باشند یا مثلا در مراودات روزمره دلنگران فرامین الهی و تذکرات اهل بیت باشند و الی ماشاءالله از این قبیل.
خلاصه! وجه مشترک همه آنچه میبینم در مراتب مختلف اعم از به جا نیاوردن مناسک تا به جا آوردن دلبخواهی آن مثل نماز خواندن با لاک ناخن تا اقامه مناسبتی مثل مسلمانی در ماه رمضان و... یک وجه مشترک دارند: ظاهرا در زندگی روزمره و فرهنگ عمومی مردم «حساسیت» نسبت به آموزههای دینی و فرامین الهی در کار نیست، اگر چه مصرف تفننی دین هنوز رونق دارد اما اگر این پدیدهها را زوال دینداری تلقی کنیم، با حضور چند میلیونی در پیادهروی ایام اربعین چه کنیم؟ شور و شوق شبهای قدر و عاشورا و نیمه شعبان را چطور تحلیل کنیم؟ درباره حضور 20 میلیونی مردم در حرم مطهر رضوی درست بعد از غائله «زن، زندگی، آزادی» چه بگوییم و با این اوصاف چطور این مدعا را بپذیریم که جامعه ایران جامعه دینی نیست؟ پاسخ به این پرسشها پیش از هر چیز مقتضی فاصله گرفتن از پیشفرضهایی است که روایتهای گزینشی در ذهن ما ساختهاند.
2- فردریش شلایِرماخِر، متفکر آلمانی قرن هجدهم و نوزدهم را پدر الهیات مدرن دانستهاند و به تبع این نامگذاری احتمالا میتوان او را پدر دینداری مدرن نیز نامید. او به منظور صیانت از مسیحیت در دوره گسترش رمانتیسیسم، دین را «احساس اتکا به امر مطلق» توصیف کرد و تذکر داد ملاک و معیار دینداری افراد صرفا وجود یا فقدان این احساس درونی است، فارغ از آنکه افراد به آیین و مسلک خاصی ملتزم باشند یا نه.
حال اگر بپذیریم شلایرماخر دین و دینداری را به نحوی استحسان حواله داده است و این را هم در نظر بگیریم که «احوالات استحسانی، دیالکتیک» هستند - به این معنی که به سرعت پیدا شده و با سرعت از بین میروند و دم به دم تغییر میکنند - بخشی از کنشهای متناقضی که در بخش قبلی مطرح شد، قابل تبیین خواهد بود.
اگر ملاک دینداری نه تنظیم مناسبات زندگی با اوامر دینی، بلکه صرفا احساس درونی انسان نسبت به ماورا یا آنطور که متفکر آلمانی گفته امر مطلق باشد، همه کسانی که در زندگی روزمره خود نسبت به احکام دینی بیاعتنایند، در کنار همه آن 20 میلیون نفر زائر حرم مطهر رضوی اعم از نمازگزاران بیحجاب و تارکالصلاههای دستههای عزاداری تا خداباوران دائمالخمر و اهالی صغیره و کبیره و به طور کلی هر کسی که به هر ترتیب و در هر شرایطی و به قدر یک احساس - همان احساسی که شلایرماخر میگوید - تعلقی نسبت به خداوند - یا آنچه خداوند میپندارند- پیدا کند، دیندار است و با این اوصاف گزاره «جامعه ایران یک جامعه دینی است» کاملا مصداق پیدا میکند. اما این قرائت و همه قرائات مدرن و شبهمدرن از دین و دینداری یک اشکال اساسی دارد که اتفاقا همین اشکال باعث میشود همواره مورد انتقاد الهیدانان سنتی از جمله الهیدانان منسوب به انقلاب اسلامی بویژه رهبران انقلاب باشد. در بخش بعدی این اشکال را ناظر به مفهوم «دینداری موزاییکی» تفصیل خواهم داد.
3- به نظر میرسد گزاره «دین باید در خدمت انسان باشد» از اساسیترین مؤلفههای معرفتی در میان قاطبه دیناندیشان و دینپژوهان مدرن است. اگرچه طیفی از تفسیرها از این گزاره مطرح میشود که به تبع آن دینپژوهان را نیز میتوان در قالب یک طیف صورتبندی کرد که قول به «دائرمداری انسان» و «ماهیت افزاری دین» میان همه افراد و گروههای این طیف مشترک است اما برخی از این تفاسیر با حرکت در مسیر افراط، دین را به یک کالای مصرفی در کنار سایر کالاهای مصرفی تنزل دادهاند که تابع امیال و مشتهیات نفس آدمی است. چنانکه محسن حسام مظاهری در یادداشتی با عنوان «ماهیت موزاییکی دینداری» اذعان کرده است از منظر اینها «دین سوپرمارکتی است در کنار سوپرمارکتهای دیگر» که مصرفکننده یا چنانکه او میگوید «دیندار»، از میان انبوه محصولات دینی آنچه را میپسندد و به کارش میآید، انتخاب میکند. پیداست لازم نیست مصرفکننده همه اجناس موجود در سوپرمارکت را بخرد تا دیندار تلقی شود، بلکه داشتن یک یا چند کالای موجود در سوپرمارکت دین به منزله دیندار بودن خریدار است. بنابراین هر خریدار فارغ از تعداد و نوع اجناسی که از این سوپرمارکت میخرد، یک الگو یا صورت خاص از دینداری را اتخاذ میکند. این تلقی از دین، متاثر از همان گزاره شلایرماخری مبنی بر اینکه دین «احساس» اتکا به امر مطلق است، آن را تابع خواستهها و امیال مردمان میداند و به همین خاطر مطلقا نسبیانگار است و امکان ارزشداوری دینداری افراد را نه ممکن و نه مطلوب میداند. بر این اساس بیحجاب عزادار امامحسین و تارکالصلاه زائر امام رضا و همه کسانی که در ۲ بخش قبل ذکرشان به میان آمد، مصرفکننده بازار دین و در نتیجه دیندارند.
در مقابل این تلقی سوپرمارکتی، نگاه عالمان دینی را داریم که بر خلاف دینپژوهان قائل به مجاهدت، فداکاری و تسلیم انسان در برابر دین هستند. امام خمینی(ره) در تبیین آن نقل مشهور که فرمودند حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان یک نفر ولو امام عصر مهمتر است، تذکر میدهند «برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا میکند برای اسلام. همه انبیا از صدر عالم تا حالا که آمدند، برای کلمه حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند». جالب است که در این قرائت هم بحث خدمت دین به انسان مطرح است، چنانکه امام(ره) در ادامه همین مطلب اشاره میکنند که اسلام یک ودیعه الهی است پیش ملتها که این ودیعه الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد است.
در واقع در خدمت انسان بودن یعنی یاریگر او و مربی او در نیل به سعادت حقیقی و نیل به اهداف متعالی و قرب الهی است، نه اینکه پادو و بنده شهوات و خواستههای مادی او باشد و به هر شکلی که نفس انسان اراده کرد درآید. در این قرائت نیز همچون قرائت نخست، صورتهای متکثر دینداری در کار است، با این تفاوت که این تکثر ناشی از قوت و ضعف در عمل به قواعد دینی و نسبت افراد با امر الهی است، نه در تفاوت ترکیب اجناس دینی خریداران. بنابراین نمیتوان به صرف علقههای دینی افراد را دیندار تلقی کرد.
البته نمیتوان منکر شد که برخی با اخذ رویکرد نخست به دنبال بسط خوشبینی و رفع برخی موانع هستند تا نشان دهند جامعه ایران جامعه دینی است و مردم ایران دیندارند اما نمیتوان برای توجیه یک حسن نیت، معنای دینداری را تغییر داد.
در بخش بعدی ضمن تذکر به این مساله، تفصیل خواهم داد که با اخذ قرائت دوم که ظاهرا قرائت معیار در جمهوری اسلامی است، دینداری در ایران چه وضعی دارد و این وضع چطور پیدا شده و اجمالا چه میتوان کرد.
4- عالمان دینی [سنتی] بر خلاف دیناندیشان و دینپژوهان مدرن، به صرف داشتن علقههای دینی اعم از احساسات شلایرماخری یا برخی احوالات و تجربههای عرفانی و دینی، افراد را «دیندار» نمیدانند. چنانکه در دینپژوهی مدرن نیز دینداری مرحلهای بعد از «ایمان» است که با التزام عملی از آن متمایز میشود. در نظر علمای دینی یا سنتی، دیندار کسی است که به لوازم عملی تعلقات و احوالات و به طور کلی عقاید دینی خود پایبند بوده و نسبت به آن حساس باشد. یعنی آنطور که در بخشهای قبل گفتم مناسبات خود را با فرامین الهی و دستورات و احکام و اخلاق دینی تنظیم کند. بر اساس این دیدگاه، دین سوپرمارکتی پر از کالاهای متنوع و بیارتباط به هم نیست که افراد به صرف خریدن جنس یا اجناسی دیندار شوند، بلکه به یک معنا نظامی متشکل از اجزای به هم پیوسته است که در تعامل با یکدیگر معنادار میشوند. با این حال نگارنده در صدد القای تصویری مکانیکی از دین نیست و به مناسبت انس با تلقیهای اگزیستانسیالیستی و عرفانی، «ماشینانگاری» انسان را به کلی رد میکند اما به این نیز توجه دارد که انسان دیندار برخلاف مصرفکنندگان دین، همه عواطف و احساسات و احوالات خود را تسلیم خداوند میکند، نه بالعکس. به هر حال علمای سنتی[که نویسنده با این تعبیر موافق نیست]، دین را نه سوپرمارکت، بلکه اغلب آن را همچون «راه» میدانند که پیشروی در آن لوازمی دارد که آن لوازم را نیز خود دین در اختیار انسان میگذارد. به این ترتیب در راه بودن، بدون داشتن توشهای حداقلی ممکن نیست و از نظر علمای دینی این حداقل همان احکام شرعی اعم از انجام واجبات و ترک محرمات است. به تعبیر راقم سطور، انسان غیرملتزم به احکام شرع مثل اتومبیل بدون سوخت است؛ چه اتومبیل بدون سوخت، حتی اگر آخرین مدل هم باشد نمیتواند حرکت کند، بنابراین افرادی که ملتزم به قواعد دینی نیستند، حتی اگر واقعا در مجالس عزای ائمه دلشان بشکند یا گاهی در خلوت احوالاتی به آنها دست بدهد یا در شبهایی مثل همین شبهای قدر حال خوشی را تجربه کنند، اگر چه همه اینها حاکی از تعلقات دینی تواند بود اما صاحبان این عواطف و احساسات و احوالات و تجربیات را به صرف این داشتهها «دیندار» نمیتوان دانست؛ بر خلاف تلقی سوپرمارکتی که دین را به این تجربیات تقلیل میدهد.
با این حال، اگر چه در این دیدگاه صرف داشتن تعلقات و احوالات دال بر «دینداری» افراد نیست اما نشانه «گرایش به دین» چطور؟
حضرت آیتالله خامنهای چهاردهم خرداد سال پیش در حرم امام تذکر دادند «امروز گرایش مردم به دین بیش از ابتدای انقلاب است». به نظر میرسد استعمال «گرایش به دین» به جای «دینداری» بیدلیل نبوده است.
پژوهشگر فلسفه *
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از جریانسازی شبکه معاند بعد از ترور شهید هنیه و مدیریت بازار ارز
شکست سناریوی التهاب ارزی
* تلاشها برای ایجاد تقاضای کاذب و التهاب در بازار ارز نقش بر آب شد
گروه اقتصادی: در روزهای اخیر پس از ترور شرورانه هنیه توسط رژیم اسرائیل، بسیاری از دلالان پا به میدان گذاشتند تا از این فضا حداکثر بهره را ببرند. هر چند بخشی از این مساله به واسطه اقدامات دشمن برای ایجاد فضای التهاب در اقتصاد ایران است تا از این طریق به نوعی بازدارندگی در خونخواهی ایران ایجاد کند اما بانک مرکزی با مدیریت بازار توانست قیمت ارز را در محدوده نوسان 2 هزار تومانی کنترل کند.
بر اساس تجربه سالهای گذشته، افزایش تنشهای سیاسی روی معاملات بازارها تاثیر دارد. بخشی از این موضوع ناشی از فضاسازی دلالها و سوداگران برای نوسانگیری قیمتی است. همچنین برخی نیز با ایجاد تقاضای کاذب به دنبال ایجاد التهاب در بازار ارز هستند. در ماجرای شهادت اسماعیل هنیه، تکاپوی دلالان ارزی برای تحقق سوداگریشان نقش بر آب شد.
در چنین شرایطی کارشناسان بازار توصیه میکنند مردم از ورود هیجانی به بازار خودداری کنند. تجربه نشان داده بعد از پایان التهابات، سرعت کاهش قیمت دلار بیشتر میشود.
اوایل امسال ایران عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. در آن برهه قیمت دلار برای مدت کوتاهی بالا رفت اما بلافاصله بازار ارز از هیجانات عبور کرد. در شرایط کنونی مردم نباید اقدام به خرید دلار و طلا کنند، زیرا در این روزهای پرنوسان معاملات غیرضروری منجر به زیان مردم میشود.
یکی دیگر از سیگنالهای بازار به مردم این است که بازارساز کاملا بر معاملات تسلط دارد به طوری که معاملات دلار و تتر با هیجان زیادی روبهرو نشدند. قیمت درهم نیز چندان تغییر نکرد، زیرا تقاضایی نداشت. طبق شنیدهها از منابع آگاه، بازارساز از ابتدای انتشار خبر بر بازار مسلط بود. همچنین مداخله در بازار ارز امارات نیز وجود داشت. همین مساله قیمت درهم را با کاهش ۱۰۰ تومانی همراه کرد. همچنین حساسیت بالای پلیس امارات روی معاملات، حجم معاملات ارز را کاهش داد.
در همین باره محمدجواد صدیقی، کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: در زمان انجام عملیات «وعده صادق» قیمت دلار هیجانی بالا رفت و بعد از آن یک سیگنال به جامعه داده شد که احتمالا قیمت دلار بالاتر نیز میرود اما بعد از آن شاهد افت 15 درصدی قیمت دلار بودیم. این موضوع نشان داد همیشه خرید در زمان التهابات بازار زیانبار است.
وی ادامه داد: به همین دلیل بعد از ترور شهید هنیه شاهد افزایش تقاضا در بازار دلار نبودیم. در حالی که پیشبینیها حکایت از این دارد که واکنش ایران به رژیم صهیونیستی بعد از تعرض به خاکش بالاتر خواهد بود اما از آنجا که فعالان بازار با دقت قیمت ارز را رصد میکردند، متوجه شدند بازارساز کاملا بر بازار مسلط است، به همین دلیل قیمت دلار در محدوده چند هزار تومانی نوسانی موقت خواهد داشت و دوباره به زیر 60 هزار تومان بازمیگردد.
دلار هرات نیز در کانال ۶۰ هزار تومان کار خود را آغاز کرد اما بلافاصله به کانال ۵۹ تومان بازگشت. قیمت ارز در تهران هم نشان داد توان بالارفتن تا حد تصور افکار عمومی را ندارد و تنها با جهشی کمتر از ۱۰۰۰ تومان کار خود را در بازار شروع کرد.
در روز ترور اگر چه تتر شروعی هیجانی داشت اما این هیجان همان روز تخلیه شد به گونهای که تتر به قیمت نرمال خود بازگشت. بازارساز با هوشمندی در زمان تزریق یک هیجان بر بازار ارز، سریع سطح عرضه را با تقاضا متعادل کرد. از این رو نوسانگیران قیمت درهم و دلار فعالیت خود را کاهش دادند.
با توجه به اینکه فعالان عرصه بازار ارز معتقدند التهابات و هیجانات بازار کاهش مییابد، به همین دلیل قیمت درهم و دلار هم دوباره به کانال قبلی بازمیگردد. از این رو تقاضای فعلی کاذب است. گفتنی است در شرایط تنش سیاسی نباید به بازارهای مالی رجوع کرد.
***
اقتصاد ایران در برابر تحولات سیاسی واکسینه شده
در سالهای گذشته، شاید با شنیدن خبر ترور، تنش نظامی، تصویب یک قطعنامه جدید و حتی سخنرانی تند یک مسؤول غربی علیه جمهوری اسلامی ایران، برخی به فکر سرمایهگذاری و خرید طلا یا ارز میافتادند، زیرا ممکن بود هر لحظه نرخ دلار از چالشهای سیاسی تاثیر بپذیرد و ناگهان با جهشهای بیسابقه همراه شود اما در مقطع کنونی خبری از این نوسانها نیست؛ جهشهایی که مردم را با بیارزش شدن هر روزه و مداوم اموالشان مواجه میساخت و آنها را نسبت به آینده خود و فرزندانشان ناامید میکرد. این همان چیزی بود که دشمن از آن سوءاستفاده میکرد، چرا که با نوسان دلار هر شخصی اولیهترین نیازهای زندگیاش تحت تاثیر قرار میگرفت اما در حال حاضر اقتصاد کشور در مقابل این تحولات سیاسی واکسینه شده است. به نظر میرسد این نهال ضعیف اقتصاد، در حال تبدیل شدن به درختی تنومند با ریشههایی مقاوم است.
در حال حاضر باید به تغییر شاخصهای کلان اقتصاد توجه ویژه کرد؛ شاخصهایی همچون میزان رشد نقدینگی، پایه پولی، ناترازی بانکها و رشد اقتصادی که تاثیر مستقیمی بر کنترل نرخ تورم و ثبات نرخ ارز دارند.
بر اساس آمارهای بانک مرکزی، میزان رشد پایه پولی از 42.9 درصد در سال 1401 به حدود 20 درصد تا پایان اردیبهشتماه سال جاری رسیده است. همچنین نرخ رشد نقدینگی از 30.9 درصد در پایان اردیبهشتماه 1402 با یک روند نزولی به حدود 25 درصد تا پایان اردیبهشتماه 1403 رسیده است. این عددها نشان از موفقیت بانک مرکزی در اجرای سیاست تثبیت اقتصادی دارد.
طبق اعلام صندوق بینالمللی پول در سال 2023 رشد اقتصادی ایران بالغ بر 4.7 درصد شد. همچنین صادرات نفت کشور نسبت به سال 1400 حدود 3 برابر شده و وصول درآمدهای ارزی نیز افزایش یافته است. این افزایش درآمدهای ارزی و نفتی نقش بسزایی بر مدیریت بانک مرکزی بر بازار ارز دارد.
بهبود آمار متغیرهای کلان اقتصادی، دلیل ثبات نسبی ارز پس از اتفاقاتی همچون عملیات توفانالاقصی، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران، حمله تروریستی در کرمان، پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی و شهادت رئیسجمهور پیشین است.
در حال حاضر دست پر بانک مرکزی دلیل مستحکمی بر افزایش کنترل در بازار است بهطوری که فرزین، رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه یکی از اهداف اصلی بانک مرکزی افزایش ذخایر ارزی است، گفت: با اطمینان میتوان گفت ذخایر آزاد ارزی و ذخایر طلا در حال افزایش است.
تجربههای موفق گذشته در کنترل نرخ ارز نشان از تسلط کامل بازارساز بر بازار دارد که دیگر شاهد نوسانات و جهشهای هیجانی نیستیم. حتی عدهای پیشبینی میکردند با ترور و شهادت رهبر سیاسی حماس در تهران شاهد جهش نرخها در بازار باشیم که باز هم بانک مرکزی مهر بطلانی بر نقشههای شوم دلالان و سوداگران ارزی زد.
در همین راستا سیدکمال سیدعلی، کارشناس مسائل ارزی و معاون اسبق ارزی بانک مرکزی گفت: در حال حاضر ارز با وجود خبرهای منفی واکسینه شده است اما ممکن است دلالها و بعضی صرافها از این موضوع سوءاستفاده کنند. تجربه بانک مرکزی از شروع جنگ غزه تا به امروز با وجود شوکهای سیاسی متعدد همچون ترور و شهادت سرداران سپاه پاسداران، عملیات تروریستی کرمان، تنشهای بین ایران و رژیم صهیونیستی و... درباره کنترل ارز بسیار موفقیتآمیز بوده است.
معاون اسبق ارزی بانک مرکزی با بیان اینکه افزایش نرخ ارز بار دیگر موقتی است، گفت: مردم نباید نگران اتفاقات و تحولات سیاسی و تاثیرپذیری بازار ارز باشند.
روند متغیرهای کلان اقتصادی کشور نشان میدهد در روزهای ناآرام سیاسی، مردم آرامش خود را حفظ کرده و از خرید و فروش دلار و طلا خودداری میکنند.
همچنین در همین باره مرتضی افقه، اقتصاددان گفت: در یک سال گذشته کشورمان با تنشهای سیاسی متعددی مواجه بوده و در تمام این روزها بازار ارز و طلا دچار التهاباتی شد که موقت بود. به همین دلیل با تنشهای سیاسی نرخ ارز به طور موقت افزایش پیدا میکند.
افقه با اشاره به اینکه خبر شهادت اسماعیل هنیه نرخ ارز را برای ساعاتی کمی دچار نوسان کرد، افزود: با توجه به تجربه گذشته و اینکه شرایط اقتصادی نسبت به چندین ماه قبل تغییری نداشته است، نرخ ارز دچار التهاب نشد، بنابراین با گذشت چند روز از تنش سیاسی و برقراری آرامش در منطقه قیمت ارز و طلا دوباره کاهشی میشود.
افقه اظهار کرد: دلالان، سفتهبازان و سوداگران در زمان رخ دادن تنشهای سیاسی با ایجاد فضاسازی به دنبال کسب منفعت شخصی هستند که البته در این شرایط گاهی مردم نیز با رفتار هیجانی اقدام به خرید ارز میکنند و به نوعی باعث افزایش قیمت دلار میشوند، هر چند در بسیاری موارد مردم نقدینگی مازادی برای خرید ارز ندارند ولی در نهایت انتظارات تورمی باعث افزایش موقتی قیمت دلار خواهد شد.
* نوسان بازار ارز موقت است
دبیرکل اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق هم گفت: اتفاقات سیاسی و منطقهای در بازارهای مالی بیتاثیر هستند. هر چند بازار جهانی نفت نیز با افزایش 2 درصدی قیمت مواجه شد اما واقعیت این است که نوسانات اینچنینی کاملا مقطعی و زودگذر است، چراکه معادلات بزرگ و مهم سیاسی و منطقهای را تغییر نخواهد داد.
حمید حسینی افزود: ذخیره ارزی کشور امسال بهتر از سال گذشته است، به همین دلیل التهابات احتمالی بازار ناشی از رخدادهای سیاسی کوتاهمدت خواهد بود، چراکه افزایش صادرات کالاهای غیرنفتی و رشد درآمد نفتی باعث شده منابع ارزی بیشتری در کشور وجود داشته باشد. به طور قطع این تغییر در درآمد ارزی در کنترل و مدیریت بازار نقش تعیینکنندهای داشته است.
دبیرکل اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق با تاکید بر اینکه التهاب بازار ارز به هیچ عنوان پایدار و طولانی نیست، گفت: مطمئنا این اتفاق در روند طبیعی بازار ارز تاثیر چندانی ندارد و تجربه نشان داده هیجانات زودگذر خیلی زود هم تخلیه خواهد شد. ضمن اینکه مردم بخوبی با این وضعیت آشنا هستند و میدانند هجوم بردن به بازار ارز در این شرایط به هیچ عنوان به سودشان نیست و چیزی جز ضرر و زیان در انتظارشان نخواهد بود. همچنین باید توجه داشت قیمتهای اعلامی بازار طلا و سکه با توجه به تحولات سیاسی منطقه کمی بالاتر رفته است اما نباید فراموش کرد این نرخ تحت تاثیر ۲ شاخص افزایش قیمت جهانی انس طلا و نوسان نرخ ارز است. در واقع قیمت انس طلای جهانی با ۲ هزار و ۴۳۳ دلار به طور متوسط با ۴۷ دلار افزایش همراه شد. همچنین قیمت سکه نسبت به ابتدای هفته با حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان افزایش روبهرو شد.
ارسال به دوستان
نگاه
آیا باید منتظر جنگ منطقهای باشیم؟
دکتر رضا رحمتی*: شهادت سیدفؤاد شکر در ضاحیه بیروت و اسماعیل هنیه در تهران، انبار باروت را در منطقه هدف گرفته است. در این 10 ماه، هیچگاه منطقه تا این اندازه در آستانه یک جنگ منطقهای قرار نداشته است. این ۲ حادثه بعد از سفر بنیامین نتانیاهو به آمریکا رخ داد و در شرایطی که همه منتظر توافق آتشبسی بین اسرائیل و حماس در قطر بودند، به ناگاه ترور فؤاد شکر در بیروت از یک طرف و مهمتر از آن ترور اسماعیل هنیه در تهران و در شرایطی که او میهمان مراسم تحلیف رئیسجمهور (پزشکیان) ایران بود، اتفاق افتاد و تمام معادلات و صحنه جنگ را تحتالشعاع قرار داد و منطقه را وارد مرحله جدیدی از متغیرها کرد. در این یادداشت با توجه به همزمانی ۲ حمله، به ترسیم چهره امنیتی منطقه اشاره خواهد شد. آنچه مشخص است این است که در شرایط کنونی ۲ حفره امنیتی - اطلاعاتی شکل گرفته است. حمله در قلب پایتختهای ایران و لبنان انجام شده است. حمله به میهمان دیپلمات ایران انجام شده که نقض فاحش حقوق کنسولی و دیپلماتیک بوده است، همچنین محاسبات مربوط به خاتمه جنگ و مذاکرات آتشبس و تبادل اسرا به ابتکار قطر، با حذف مهمترین چهره سیاسی حماس یعنی شهید اسماعیل هنیه، به مرحله فروپاشی رسیده است.
4 سطح تحلیل وضعیت اسرائیل پیش از حملات اخیر
ابعاد این حمله را از ۴ سطح تحلیل میتوان مورد بررسی قرار داد؛ سطح تحلیل فردی، قومی، منطقهای و بینالمللی.
1- سطح فردی
بدون شک ریشه هر ۲ حمله در سطح فردی قابل جستوجو است اما وضعیت فردی نتانیاهو چگونه است؟ نگاهی به وضعیت نتانیاهو و ادامه موج سنگین اعتراضات در احزاب رقیب درباره ناتوانی و ناکارآمدی رویکرد تداوم جنگ غزه در حالی که نتانیاهو حتی نتوانسته یک نفر از اسرا را آزاد کند، او را در بدترین وضعیت سیاسی قرار داده است. با توجه به خروج بنی گانتس و آدی آیزنکوت از کابینه جنگ این رژیم، وضعیت به وجود آمده در ۲ پادگان نظامی بعد از تجاوز دستهجمعی به یک اسیر فلسطینی، اعتراضات گسترده در اسرائیل به این تجاوز، حمایت همهجانبه راستگرایان افراطی اسرائیل از این سربازان، بیاعتباری به واسطه فسادهای شخصی و خانوادگی، بیاعتباری بینالمللی به واسطه حکم دیوان بینالمللی دادگستری و... نتانیاهو نیاز به ترمیم چهره سیاسی ناکام خود داشت.
2- سطح قومی
شرایط در سطح قومی نیز برای رژیم اسرائیل چندان مساعدتر از شرایط فردی نتانیاهو نیست. درگیر شدن در یک جنگ طولانی با یک گروه مقاومت در فلسطین؛ ناتوانی در برآورده کردن اهداف اعلانی 8 اکتبر از جمله نابودی حماس، با خاک یکسان کردن غزه و از بین بردن تونلهای حماس و حذف رهبران کلیدی حماس مثل یحیی سنوار و محمد ضیف؛ ناتوانی از جلوگیری ایجاد وحدت ملی در میان گروههای فلسطینی در کرانه باختری و حماس (با نفود بسیار زیاد حماس به عنوان قهرمان آزادیبخشی فلسطین) و... وضعیتی است که اسرائیل به آن دچار شده است و رهبران این رژیم را به دنبال دستیابی به موفقیت در برخی از اهداف (حذف رهبران، بازسازی بازدارندگی بعد از توفان الاقصی و تضعیف نقش حماس در سطح ملی) سوق داده است.
3- سطح منطقهای
در سطح منطقهای گسترده شدن دامنه جنگ به مرزهای شمال با حزبالله، ناآرامی در تجارت دریایی بینالمللی با عملیاتهای موفق انصارالله یمن، پایان افسانه شکستناپذیری بعد از 7 اکتبر و «وعده صادق» و گسترش محور مقاومت با رهبری ایران در سطح منطقهای و تبدیل شدن این محور به یک بلوک قدرتمند و
روی کار آمدن دولت پزشکیان در ایران از جمله مسائلی است که اسرائیل با آنها مواجه شده است.
4- سطح بینالمللی
در سطح بینالمللی، مهمترین موضوعی که اسرائیل با آن دست به گریبان است، فشار بینالمللی برای آتشبس در غزه است. این موضوع هم در مواضع نهادهای حقوق بشری بینالمللی مثل دیوان بینالمللی دادگستری دیده میشود و هم در رویکردهای دولتهای همیشه دوست اسرائیل مثل دولتهای اروپایی. شناسایی فلسطین به عنوان دولت توسط کشورهای اروپایی بدترین ضربه بر استراتژی یکدولتی اسرائیل بوده است. علاوه بر این اگرچه سفر اخیر نتانیاهو به آمریکا و حضور در کنگره و حمایت توسط اعضای کنگره برجسته شده است اما بخش قابل توجهی از نمایندگان کنگره آمریکا از جمله رئیس سابق کنگره نانسی پلوسی و بسیاری دیگر از نمایندگان دموکرات آمریکا این سخنرانی را تحریم کردند. این وضعیت در حالی که ۳ ماه دیگر انتخابات آمریکا برگزار میشود و نامزد دموکراتها کاملا هریس در حال کسب محبوبیت و گرم کردن تنور کمپین انتخابات است، برای اسرائیل که همیشه مورد حمایت فراحزبی در آمریکا بوده است، وضعیت خوشایندی نیست، بنابراین از نظر اسرائیل این اتفاق حمله به کمپین سازش دموکراتها نیز بود.
* وضعیت اسرائیل بعد از حملات اخیر
دادههای میدانی چند روز اخیر نشاندهنده این است که تمرکز اسرائیل روی موارد زیر بوده است.
ترورهای (عملیات) هدفمند و متمرکز: این موضوع را باید در ارتباط مستقیم با سفر نتانیاهو به آمریکا و دستور کار جدید اسرائیل تعریف کرد. با ترور رهبران حماس و حزبالله به نظر میرسد اسرائیل پروژه حذف رهبران مقاومت را در دستور کار قرار داده است.
کاهش دامنه جنگ در غزه: علاوه بر این در روزهای اخیر دامنه جنگ در غزه فروکش کرده است و به نظر میرسد سفر نتانیاهو به آمریکا در این کاهش تنش نقش داشته است.
تکیه بر بار روانی پیروزی برای اسرائیل: هر ۲ حمله اخیر و حمله دیگری که در بابل عراق توسط آمریکا انجام شد، نشان میدهد بعد روانی پیروزی در جنگ برای اسرائیل از اهمیت برخوردار است.
اطلاعاتی شدن جنگ: بعد دیگر حملات اخیر، اطلاعاتی - امنیتی شدن جنگ به جای تمرکز بر میدان است.
گیج کردن جبهه مقاومت: اسرائیل با ترورهای پراکنده به دنبال ایجاد شوک روانی حذف مهرههای اصلی جبهه مقاومت و گیج کردن جبهه مقاومت و از بین بردن اعتمادبهنفس در بلوک مقاومت است.
* وضعیت جبهه مقاومت بعد از حملات اخیر
آنچه بیش از همه مهم است، این است که در شرایط بعد از حملات اخیر، همه چیز در اختیار جبهه مقاومت قرار دارد. همه میدانند پاسخ ایران به عملیات اسرائیل در تهران قطعی است اما به نظر میرسد با توجه به مقدورات و محذورات نظامی و اطلاعاتی - امنیتی ایران، سطح و دامنه حمله هم تا حدی قابل تشخیص است. امکان جنگ امنیتی و اطلاعاتی کمتر اما امکان حمله گسترده زیاد است. ظرفیتهای مقاومت بویژه ایران الف- گسترش میدان نبرد (به سبب گسترش دامنه هدف به وسیله اسرائیل در روزهای اخیر) ب- تلاش برای گیج کردن پدافند بلوک مقابل، ج- ایجاد وحشت در ساکنان سرزمینهای اشغالی و د- بازیابی اعتبار و ترمیم موازنه قدرت است.
* نگاهی به صحنه منطقهای بعد از پاسخ محور مقاومت
آنچه مشخص است اینکه از ابتدای عملیات توفان الاقصی تاکنون هیچگاه وضعیت منطقه تا این اندازه به جنگ منطقهای نزدیک نبوده است، حتی در عملیات «وعده صادق» نیز منطقه تا این اندازه ملتهب نبود. علاوه بر این هیچ سناریو و احتمالی را درباره منطقه نمیتوان از دامنه تحلیل دور کرد؛ حتی سناریوی جنگ گسترده منطقهای را. با این حال با توجه به حتمی بودن پاسخ مقاومت و تشخیص ابتدایی درباره میزان و ابعاد پاسخ، در وهله دوم باید وضعیت مواجهه اسرائیل با موضوع نیز مورد توجه قرار گیرد. به نظر میرسد پاسخ دوم اسرائیل دامنهای بیشتر از این موارد نیست: 1- در سطح منطقهای، دامنه عمل اسرائیل هم در جبهه دریای سرخ، هم در جبهه شمال، سقف دامنه مورد نظر است، بنابراین انتظار تنش بیشتری در این جبههها وجود ندارد، اگرچه در جبهه شمال یعنی لبنان امکان تسری منازعه وجود دارد. درباره ایران صحنه منطقهای بعد از پاسخ احتمالی از ۲ حالت خارج نخواهد شد؛ ۱- تداوم ترور مهرههای کلیدی مقاومت که در این برهه ضروری است ضریب و محافظت امنیتی بویژه در ایران افزایش یافته و حفرههای اطلاعاتی کور شود. ۲- احتمال هدف قرار دادن مراکز استراتژیک مثل پالایشگاهها یا نیروگاهها و مراکز هستهای که در این باره نیز ضروری است پدافند محکمی در مراکز مهم استراتژیک استقرار یابد.
استادیار روابط بینالملل دانشگاه بوعلی سینا *
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تروریسم نتانیاهوی مستاصل
ثمانه اکوان: آخرین تصاویر از اسماعیل هنیه در سفر به تهران، بعد از ترور او در محل اقامتش به عکسها و فیلمهای ترند روز در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی تبدیل شد. رهبر سیاسی حماس در سفر به تهران دیدارهای صمیمانهای با مقامات عالیرتبه ایرانی داشت و بعد از آن با حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جدید ایران، تصاویری را از همدلی و همراهی و اتحاد بین گروههای مقاومت و دولت و ملت ایران را به نمایش گذاشت که برای صهیونیستها بشدت دردناک بود. نتانیاهو که سعی داشت با سفر به آمریکا و سخنرانی در کنگره آمریکا، اوج همراهی ایالاتمتحده با اسرائیل را به نمایش بگذارد، شاهد تصاویری از مجلس شورای اسلامی ایران بود که نشان میداد رهبران و نمایندگان گروههای مقاومت در صف اول میهمانان مراسم تحلیف رئیسجمهور ایران، همگی از نطق آتشین و کوبنده مسعود پزشکیان علیه صهیونیستها استقبال کرده و با مشتهای گرهکرده شعار «مرگ بر اسرائیل» سر میدهند. این تصاویر البته اگر ترور شهید هنیه در تهران اتفاق نمیافتاد، شاید به این حجم و وسعت در رسانههای بینالمللی بازتاب نمییافت.
رسانهها حالا با اشاره به این تصاویر، این سوال را مطرح میکنند: آیا واقعا هنیه و کشورهای مقاومت پیروز میدان مبارزه با رژیم صهیونیستی بودهاند یا ترورهای سریالی انجام شده توسط این رژیم در غزه، بیروت و تهران، این رژیم را در آستانه پیروزی قرار داده است؟
تردیدهای زیادی درباره اثرگذار بودن ترورهای انجام شده بر عزم و اراده مردم فلسطین و همچنین گروههای مقاومت در منطقه در مقابله با جنایتها و اشغالگری رژیم صهیونیستی وجود دارد. رسانههای بینالمللی، از جمله رسانههای آمریکایی و صهیونیستی که بارها درباره احتمال پایین پیروزی نهایی بر مقاومت در غزه و منطقه به دولت نتانیاهو هشدار داده بودند، حالا نیز نگرانیهای جدیدی را مطرح کردهاند. تحلیلگران بر این عقیدهاند ترورهای هدفمند و کور نمیتواند جایگزین پیروزی در میدان نبرد در غزه باشد. 10 ماه جنایت، کودککشی و نسلکشی در غزه و ویران کردن ساختمانها و از بین بردن اماکن مختلف این منطقه، نتوانسته در نهایت باعث پیروزی رژیم صهیونیستی در میدان نبرد شود. این رژیم نهتنها در عرصه نبرد میدانی توانایی از بین بردن گروه حماس یا آزاد کردن اسرای خود را ندارد، بلکه در عرصه بینالمللی نیز با وجود حمایتهای بیشائبه آمریکا در مجامع بینالمللی، آبرویی برای خود باقی نگذاشته است. نتانیاهو که میداند پایان جنگ غزه، پایان عمر سیاسی او است و باید بعد از آن از عرصه قدرت کنار رفته و در سناریوی بدتر به زندان برود، تلاش دارد شکست در عرصه نبرد با نیروهای نظامی حماس را با ترور رهبران این گروه جبران کند اما ترور رهبران در هیچ برهه تاریخی، نتوانسته عزم ملت فلسطین را برای مقابله با اشغالگری دچار خدشه کند. بر همین اساس است که رسانهها اعلام کردهاند تصویر اسماعیل هنیه در مجلس ایران و نمایش علامت پیروزی توسط او و رئیسجمهور ایران، تصویری است که سالها در ذهن جهانیان باقی خواهد ماند. نتانیاهو میداند دیر یا زود باید شرایط آتشبس در غزه را بپذیرد و به قول تحلیلگر اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، پیروزی نتانیاهو تنها میتواند این باشد که پایان عملیات نظامی در غزه یا کاهش این عملیات را با شرایطی که خود مطرح میکند، بپذیرد. در ادامه این مطلب آمده است: «با این حال مرگ هنیه به احتمال زیاد روی عملیاتهای نظامی آینده حماس در غزه تأثیری نخواهد داشت. هنیه مداخلهای در عملیاتهای نظامی روزانه حماس نداشته و یحیی سنوار، رهبر نظامی این گروه مسؤول انجام این عملیاتهاست. مرگ هنیه اما تأثیر بیشتری روی افزایش تنشها در منطقه داشته و عدم قطعیت بیشتری را درباره آینده جنگ رقم خواهد زد». شکست صهیونیستها در رسیدن به اهدافشان از جنگ در غزه را میتوان با بررسی این اهداف به آسانی مشخص کرد. در روزهای ابتدایی این جنگ، نتانیاهو اهداف مختلفی را برای حمله به غزه اعلامکرد. او گفته بود: «اگر صلح میخواهید، حماس را نابود کنید. اگر امنیت میخواهید، حماس را نابود کنید. اگر آیندهای برای فلسطین و منطقه خاورمیانه میخواهید، حماس را نابود کنید». به گزارش جروزالم پست، او در سخنرانیاش در کنگره آمریکا نیز خواهان پیروزی کامل بر حماس و از بین رفتن این گروه در غزه شده بود.
او گفته بود غزه باید غیرنظامی و غیررادیکال شود تا بتوان درباره صلح طولانیمدت سخن گفت. در همان زمان کارشناسان هشدار دادند رژیم صهیونیستی نمیتواند تمام نیروهای مبارز حماس و تمام شبکههای اجتماعی، مذهبی، آموزشی - نظامی و سیاسی حماس را نابود کند.
در واقع نکتهای که به آن اشاره نمیشود این است که از بین بردن رهبران حماس، به معنای از بین رفتن حماس، غیرنظامی شدن این گروه یا از بین رفتن تاثیرش بر مردم غزه نیست. در گزارش اندیشکده مطالعات استراتژیک و بینالمللی آمده است: «کشتن اسماعیل هنیه راهی بوده است که نتانیاهو بر آن اساس میتوانست ادعای پیروزی کرده و عملیات نظامی در غزه را کاهش دهد... قتل اخیر توسط اسرائیل، یک عملیات پرخطر و سرشار از ریسک برای شخص نتانیاهو بوده است؛ کسی که به نظر میرسد شخصا انجام این عملیات را تایید کرده است. با وجود اینکه این اقدام خطر افزایش تنش بین اسرائیل و ایران و گروههای مقاومت در منطقه را افزایش داده است اما در عین حال به نتانیاهو کمک کرده در بین افکار عمومی شهروندان اسرائیل، خود را پیروز میدان مبارزه با حماس جا بزند... با این حال هنوز مشخص نیست این استراتژی موفقیتآمیز باشد، چرا که این احتمال وجود دارد تلاشهای اسرائیل برای از بین بردن رهبران حماس، با واکنشهای شدیدی روبهرو شود. سال 2004 نیز زمانی که اسرائیل دست به حذف فیزیکی شیخاحمد یاسین، از موسسان حماس زد، راه برای ارتباطات کامل و بدون محدودیت حماس با ایران باز شد و به همین ترتیب روزبهروز بر خطر حماس برای اسرائیل افزوده شد. حذف رهبران حماس در طول تاریخ نشان داده این گروه همواره بعد از هر ترور، خود را بازسازی کرده است».
اندیشکده «چتم هاوس» نیز در تحلیلی بعد از شهادت اسماعیل هنیه در تهران نوشت: «اقداماتی از این دست تنها دشمنی و مخاصمه بین اسرائیل و محور مقاومت بویژه لبنان و ایران را تشدید میکند و باعث تأخیر در مذاکرات و برقراری آتشبس و آزاد کردن اسرای اسرائیلی میشود». البته این تشدید تنشها به نفع رژیم صهیونیستی نیست اما تاکنون به نفع منافع شخصی نتانیاهو عمل کرده است. تحلیلگر این اندیشکده در ادامه آورده است: «حذف فیزیکی هنیه به حماس لطمه چندانی وارد نمیکند، چرا که شاخه نظامی حماس و رهبران آن به صورت مستقل عمل میکنند».
در ادامه این مطلب به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا اشاره و خاطرنشان شده است: «شاید تشویقهای پیاپی نمایندگان کنگره آمریکا به دلیل نوع نگاه آنها به انتخابات ریاستجمهوری در داخل کشورشان باشد و ذهن آنها مشغول این انتخابات و نتایج آن باشد (منظور نوع تأثیرگذاری لابی صهیونیستی بر منابع مالی نامزدهای انتخاباتی است) اما آنها توجهی ندارند که این تشویق و اجرایی شدن اهداف نتانیاهو در گسترش جنگ به کل منطقه، جلوی آتش گرفتن و انفجار در منطقه را نمیگیرد. نتانیاهو هیچ تردیدی در کشاندن آمریکا به درگیری با ایران یا گسترش و تشدید تنشها در منطقه ندارد، زیرا اهداف سیاسی محدود و شخصیای را دنبال میکند. او میداند لحظهای که گلولهها از حرکت بازایستند و جنگ پایان یابد، باید پاسخ شهروندان خشمگین اسرائیلی را بدهد که چطور باعث تضعیف دموکراسی در منطقه و ناتوانی در پیشبینی حملات 7 اکتبر شد».
مقامات ارشد حماس بر همین اساس اعلام کردهاند اسرائیل با کشتن رهبران این گروه پیروز میدان نخواهد بود و این پیروزی، یک «پیروزی جعلی» است، زیرا تنها اهداف مدنظر نتانیاهو برای باقی ماندن در قدرت را تأمین میکند، نه اهداف رژیم صهیونیستی را. سامی ابوزهری از مقامات ارشد حماس ضمن بیان این مطلب، در گفتوگو با رویترز گفته است: «حماس جنبش نهادهاست، وقتی رهبرانش میمیرند، این جنبش از بین نمیرود». بر همین اساس است که آخرین تصویر اسماعیل هنیه در تهران، تصویر ماندگاری در عرصه بینالمللی خواهد شد، زیرا بهخوبی پیشبینی کرده است که پیروزی از همان نخستین دقایق روز هفتم اکتبر، برای حماس و مردم فلسطین به دست آمده و اقدامات شخصی و رادیکال نتانیاهو و جنایتهای ارتش این رژیم نمیتواند پیروزیای برای این رژیم به دنبال داشته باشد؛ حتی یک پیروزی جعلی!
ارسال به دوستان
مردم تهران در مراسم تشییع شهید اسماعیل هنیه یکصدا فریاد انتقام از رژیم صهیونیستی سر دادند
اینک خونخواهی
گروه سیاسی: صبح پنجشنبه 11 مرداد، تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه و محافظ ایشان در تهران انجام شد. در جریان تشییع باشکوه رئیس دفتر سیاسی حماس نکات خاصی دیده میشود. هنیه نخستین میهمان رسمی ایران بود که توسط یک قدرت خارجی در حریم جمهوری اسلامی ترور شد. او نه ملیت ایرانی داشت و نه مذهبش با عموم مردم ایران یکی بود اما شهادتش چنان غلیانی در وجود ایرانیان به وجود آورد که بسیاری از این مردم، همصدا با رهبر انقلاب، فریاد خونخواهی او را سر دادند.
13 فروردین که اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق حمله کرد، ابهامهایی درباره نحوه پاسخ ایران وجود داشت. حتی برخی اینطور عنوان میکردند که شاید ایران نخواهد خودش مستقیما پاسخی به این حمله داشته باشد و نهایتا از طریق نیروهای نیابتی حملاتی انجام میدهد اما پاسخی که ایران در «وعده صادق» به اسرائیل داد، فراتر از تصورات بود. در آن ماجرا، بیمها و تردیدهای بسیاری پیرامون واکنش ایران وجود داشت اما اکنون گویا اوضاع تغییر کرده است. در این سو اتحادی در بین ایرانیان و همین طور بسیاری از ملتهای منطقه برای پاسخی دندانشکن به صهیونیستها به وجود آمده و در سمت مقابل نیز پذیرش حمله کشورمان به رژیم صهیونیستی برای دشمن باورپذیرتر شده است!
* دانشگاه تهران 8 صبح پنجشنبه
ساعتی پس از اعلام خبر شهادت اسماعیل هنیه و خارج شدن از شوک اولیه این خبر بود که اعلام شد مراسم تشییع پیکر شهید قدس و محافظش ساعت 8 صبح پنجشنبه در دانشگاه تهران برگزار میشود. اندکی بعد نیز اعلام شد راس ساعت 8:30 مقام معظم رهبری شخصا بر پیکر این 2 شهید نماز میخوانند.
پس از اعلام اولیه برنامه تشییع پیکر شهدا، وقت برای برنامهریزی نبود. مردم ایران که همیشه خودجوش در چنین صحنههای حساسی حاضر میشوند، روز پنجشنبه به تعدادی انبوه در خیابانهای منتهی به میدان انقلاب و دانشگاه تهران جمع شدند. این حضور به قدری پرشکوه بود که اخبار و تصاویر آن بهسرعت در سراسر جهان پیچید و در رأس اخبار بسیاری از رسانهها قرار گرفت.
صبح پنجشنبه 11 مرداد خیابانهای تهران شاهد وقایع عجیبی بود. روز قبل اسماعیل هنیه در قلب تهران ترور شد و حالا تعداد زیادی از مردم پایتخت و شهرهای اطراف در دانشگاه تهران جمع شده بودند تا روی شانههای خود، لابهلای اشکها و فریادهایشان، میان تکبیرها و خشمشان، پیکر رئیس دفتر سیاسی حماس را تشییع کنند. در آن صبح گرم مرداد، خیابانهای تهران جلوهای از اتحاد امت اسلام را به نمایش گذاشتند. جبهه مقاومت اسلامی که سالهاست مرزهای افتراق را درهم شکسته و اتحادی ناگسستنی بین مجاهدانی از چند کشور و مذهب مختلف ایجاد کرده است، حالا میوههای این اتحاد و همبستگی را به گونهای دیگر در تشییع پیکر رئیس دفتر سیاسی حماس بروز میداد.
انبوه مردم عزادار و در عین حال خشمگین، ساعتی قبل از آغاز مراسم در دانشگاه تهران و خیابانهای مواصلاتی حضور به هم رسانده بودند. مردم پلاکاردهایی در دست داشتند که علاوه بر حمایت از مردم غزه و آرمانهای فلسطین، از خونخواهی میهمان عزیز خبر میداد.
روز قبل آن و تنها ساعتی پس از انتشار خبر شهادت اسماعیل هنیه، پرچم سرخی بر گنبد مسجد جمکران به اهتزاز درآمد که نشانی از خونخواهی ایرانیان بود. این پرچم سرخ 5 سال پیش نیز در شهادت حاجقاسم سلیمانی برافراشته شده بود. حاج قاسم حبیب این ملت بود و اسماعیل هنیه میهمان عزیز آنها. حالا سرخی پرچم گنبد مسجد جمکران نشانهای از خوانخوهی ملتی است که از شهادت میهمان عزیزشان به خشم آمدهاند. این بار قرار است خون، پاسخ خون ریخته شده باشد و همانطور که رهبر انقلاب در پیامشان درباره شهادت اسماعیل هنیه گفتند: «خونخواهی او را وظیفه خود میدانیم». خواسته مردمی که در تشییع پیکر رئیس دفتر سیاسی حماس شرکت کرده بودند نیز خونخواهی و انتقام بود.
* نماز رهبر انقلاب بر پیکر شهدای قدس
رأس ساعت 8:30 صبح پنجشنبه رهبر انقلاب در دانشگاه تهران حضور یافتند و پیشاپیش انبوه جمعیت حاضر که در بین آنها از مقامـات کشوری و لشـکری گرفته تا برخی چهرههای جنبش حماس و جهاد اسلامی دیده میشدند، آماده ادای نماز بر پیکر شهدا شدند. در همین جا بود که اشاره رهبر انقلاب برای در کنار ایشان قرار گرفتن دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان، جلب توجه کرد. نماز شروع شد و در همین حال دوربینهای خبرنگاران، اشکهای رئیسجمهور را به ثبت رساندند.
دکتر پزشکیان روز سهشنبه در جریان مراسم تحلیف در صحن مجلس شورای اسلامی، اسماعیل هنیه را در آغوش گرفت و آنطور که در یک پیام در صفحه ایکس خود نوشته بود: دیروز دست فاتح او را بالا بردم و امروز باید بر روی شانههایم او را تشییع کنم...
رئیسجمهور پس از پایان نماز نیز در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید شما تنها چند ساعت قبل اسماعیل هنیه را در آغوش داشتید و اکنون در تشییع پیکر او حاضر شدهاید، در پاسخ در حالی که بغض راه گلویش را گرفته بود، گفت: نمیتوانم صحبت کنم.
* نابودی غده سرطانی اسرائیل
خلیل الحیه، نایب رئیس دفتر سیاسی حماس یکی از سخنرانان مراسم تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه و محافظش بود که طی سخنانی گفت: رژیم صهیونیستی با ارتکاب این جنایت جدید همه جهانیان ثابت کرد این رژیم و غده سرطانی باید از بین برود.
وی بیان کرد: امروز در میان مسلمانان تاکید میکنیم که اسماعیل هنیه همچنان در راه وحدت امت اسلامی، مقاومت و در راه آزادسازی فلسطین و قدس شریف اثر خواهد داشت و این دلالت آشکاری دارد بر آن هدفی که اسماعیل هنیه برای آن تلاش کرد که هدف وی وحدتبخشی میان امت اسلامی و وحدت مسلمانان برای آزادی فلسطین بود.
عضو ارشد حماس تصریح کرد: امروز امت اسلامی با تشییع اسماعیل هنیه نشان میدهد همچنان پرچم اسلام، جهاد، مقاومت و آزادی سرفراز و بلند است و خواهد ماند.
خلیل الحیه در ادامه گفت: ما امروز به امت اسلامی و همه جهانیان و آزادگان تاکید میکنیم که شعاری را که اسماعیل هنیه سر داد همچنان جاودانه نگه میداریم و آن شعار عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود و ما نهتنها این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم، بلکه با عمل و شعار خود همچنان پیگیری خواهیم کرد تا ریشه این رژیم از سرزمین فلسطین کنده شود.
وی ادامه داد: ما با امت و شهدای خود پیمان میبندیم که همچنان در راه اسلام و مقاومت گام برداریم و در مقابل و علیه اشغالگران صهیونیست بایستیم و مقاومت کنیم. پیمان میبندیم که ملت آواره فلسطین را به سرزمین فلسطین بازگردانیم و دولت و حکومت فلسطینی را در سرزمین خود ایجاد کنیم. آنان گمان کردند که میتوانند با ترور اسماعیل هنیه راه وی را از بین ببرند اما بدانند که این کار آنان باعث شد مبارزه از سوی فلسطینیان ادامه داشته باشد.
عضو ارشد حماس بیان کرد: امروز اسماعیل هنیه به جایگاه رفیع شهادت نایل آمد و در حالی این دنیا را وداع گفت که مطمئن بود راه مقاومت ادامه دارد و خون وی ثمر خواهد داشت. او مطمئن بود که جمهوری اسلامی ایران همچنان بر سر اصول خود یعنی اصول اسلامی و انقلابی خود خواهد ماند که مقدمه نصرت مستضعفان و مسلمانان و قدس شریف است.
خلیل الحیه اظهار کرد: برادر اسماعیل هنیه! در جایگاه خود آرامباش و بدان که ملت ایران و ملت فلسطین و همه نیروهای مقاومت فلسطین متحد هستند و راه مقاومت را انتخاب کردهاند و برای پایان دادن به رژیم صهیونیستی و آزادی فلسطین متحد هستند.
* هزینه سنگین برای شبیخون در ایران
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم از دیگر سخنرانان این مراسم بود. او گفت: در دیداری که با شهید هنیه داشتم در سفری که 2 ماه قبل به ایران داشت، به من گفت اگر امروز مقاومت را در غزه این گونه میبینید که زن و مرد و کودک و جوان با هم ایستادهاند، یک دلیل دارد و آن این است که همه اینها دستپرورده قرآن هستند.
وی ادامه داد: فرهنگ قرآنی موجودیت رژیم صهیونیستی را به خطر انداخته است.
رئیس مجلس با اشاره به شکستهای ارتشهای عرب در مقابل رژیم صهیونیستی گفت: ارتش آنها در جنگ ۱۹۶۳ در صحرای سینا ارتش کشورهای عرب را شکست داده و به این باور رسیده بود که ارتشی شکستناپذیر است اما دیدیم با عملیات توفان الاقصی همه هیمنه این رژیم فروریخت و آنها مجبور شدند جنگندههای خود را به وسیله خودروهای کشنده به مکانهای امن ببرند.
قالیباف با بیان اینکه توفانالاقصی همه عناصر وجودی رژیم صهیونیست را در هم شکست، تاکید کرد: امروز گروههای مقاومت با ظرفیتی که برخاسته از مردم است در مقابل دشمن صهیونیست به وظیفه دینی خود عمل کرده و خود تصمیم میگیرند و معتقدند که نصرت الهی نصیب آنها میشود.
وی ترور فرماندهان مقاومت در لبنان و تهران را نتیجه ضعف رژیم صهیونیستی دانست و گفت: همه بمبارانها و ترورهای رژیم صهیونیست به خاطر شکست در میدان نبرد غزه است. این ترورها و اقدامات تاثیری بر روند حرکت ما نخواهد داشت.
رئیس مجلس گفت: این خطای استراتژیک رژیم صهیونیستی است که فکر میکند شهادت این شهدا تاثیری در روند حرکت ما دارد. خطای دیگر رژیم صهیونیستی این است که به بیانات رهبر ما توجه نکرده است که دوران بزن در رو تمام شده است.
وی با بیان اینکه ما میدانیم هیچ عملی بدون اطلاع آمریکا انجام نمیشود، افزود: این وظیفه ما است که در جای مناسب و وقت مناسب عکسالعمل داشته باشیم. ما به فرموده رهبرمان خونخواه شهید هنیه هستیم. رژیم صهیونیستی بداند بهای گزافی برای این مساله میپردازد.
رئیس مجلس با اشاره به بیانات رهبر انقلاب درباره پایان دوران بزن در رو گفت: ما میدانیم این اقدامات با حمایت و هماهنگی آمریکای جنایتکار رخ داده، اگر چه در رسانهها اعلام کنند که ما نمیدانستهایم. ما وظیفه داریم در وقت و محل مناسب به این جنایت پاسخ دهیم.
قالیباف تصریح کرد: رژیم صهیونیستی هزینه سنگینی برای شبیخون به حریم ایران خواهد پرداخت.
* بوسه بر پیکر پدر
2 پسر اسماعیل هنیه که در کنار خواهرشان تنها فرزندان بازمانده شهید اسماعیل هنیه هستند، خود را برای تشییع پیکر پدر به تهران رسانده بودند. فرزندان هنیه پس از اقامه نماز توسط مقام معظم رهبری، بر تابوت پدر حاضر شدند و آخرین درد دلهایشان را با مجاهدی انجام دادند که هرچند به شکل نسبی پدر آنهاست اما در واقع پدر تمام فرزندان رنجکشیده فلسطین و کودکان زخمخورده است. شهید اسماعیل هنیه خود در جایی گفته بود در 10 سال اخیر 60 نفر از فرزندان، نوادهها و نزدیکانش را در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی از دست داده است.
با حضور ۲ پسر شهید هنیه بالای سر پیکر پدر، مقام معظم رهبری نیز با آنها مصافحه کردند و به زبان عربی از یکی از فرزندان اسماعیل هنیه خواستند پیام تسلیت ایشان را به خانواده شهید اعلام کنند.
سپس لحظه تشییع پیکر شهدای قدس در میان انبوه جمعیتی که در خیابان انقلاب به انتظار ایستاده بودند، فرارسید. جمعیت به اندازهای بود که فاصله نه چندان طولانی بین دانشگاه انقلاب تا تقاطع خیابان نواب طی چند ساعت پیموده شد، چرا که ماشین حمل پیکر مجبور شد چند بار به خاطر حضور جمعیت انبوه از حرکت بازایستد.
* یکصدا در خونخواهی میهمان عزیز
اگر در حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان ابهامهایی درباره نحوه پاسخ ایران وجود داشت اما اکنون دیگر همه متفقالقولند که باید اقدامی جدی و فوری انجام شود. شاید بر همین اساس است که نهادهای امنیتی آمریکا گزارش دادهاند: ایران به پیامهای ارائه شده به میانجیها پاسخ نمیدهد و مدتها بود تهران را تا این حد عصبانی ندیده بودیم!
در مقایسه با حمله اسرائیل به کنسولگری کشـورمان در دمشق، به نظر میرسد برای خونخواهی میهمان عزیز، هم در داخل کشور اتحاد وجود دارد و هم بخش بیشتری از جهان اسلام و مردم کشورهای عربی از حق ایران برای گرفتن انتقام دفاع میکنند. شهید اسماعیل هنیه یک چهره محبوب در بین فلسطینیها و همینطور مردم سراسر منطقه و جهان بود که از آرمانهای فلسطین دفاع میکرد.
پس از شهادت اسماعیل هنیه، مصر، عراق، عمان و پاکستان در بیانیههایی جداگانه اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن اسماعیل هنیه را محکوم کردند. دولت عراق این اقدام را تجاوزی خطرناک و تهدیدی برای امنیت منطقه برشمرد. در بیانیه بغداد، از جامعه جهانی خواسته شده اقدامات لازم برای توقف تجاوز به تمامیت ارضی کشورها را در دستور کار قرار دهد. وزارت خارجه مصر نیز سیاست تنشآفرینی رژیم اشغالگر را محکوم کرده و نسبت به سرانجام شوم سیاست ترور و نقض تمامیت ارضی کشورها هشدار داد. در این بیانیه آمده است: تنشآفرینی خطرناک میتواند درگیریها در منطقه را شعلهور کرده و عواقب امنیتی وخیمی برای منطقه داشته باشد. همچنین وزارت خارجه پاکستان با صدور بیانیهای ترور شهید اسماعیل هنیه را محکوم و اعلام کرد: «ما ماجراجوییهای روزافزون رژیم صهیونیستی در منطقه را با نگرانی عمیق دنبال میکنیم». وزارت خارجه ترکیه نیز در بیانیه خود در محکومیت شهادت اسماعیل هنیه آن را عملیات ترور حقیرانه خوانده و رژیم صهیونیستی را مسؤول آن توصیف کرد.
* بازتاب حضور مردم در رسانههای خارجی
در تشییع پیکر شهید هنیه در تهران و همینطور تجمعهای گستردهای که مردم ایران در بسیاری از نقاط و شهرهای کشورمان انجام دادند، بحث انتقام و خونخواهی شهدای قدس بسیار پررنگ بود. همچنین حضور انبوه مردم در تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه و محافظش بازتاب بسیاری در رسانههای جهان یافت.
تارنمای روزنامه انگلیسی گاردین که تیتر نخست خود را به موضوع تشییع پیکر شهید هنیه اختصاص داده بود، با تاکید بر این موضوع که ترور این رهبر فلسطینی، منطقه را برای ناآرامیهای جدید آماده میکند، نوشت: بخش نخستین مراسم تشییع هنیه با سخنرانی محمدباقر قالیباف، رئیس پارلمان ایران و «خلیل الحیه» از سران جنبش مقاومت حماس در جمع مردم عزادار تهران آغاز شد. این روزنامه آورده است؛ آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی انقلاب اسلامی ایران پس از این سخنرانی بر پیکر هنیه و محافظش نماز خواند.
روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز نیز با برجسته کردن احتمال بروز یک جنگ منطقهای گستردهتر پس از اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی و تاثیر شهادت هنیه بر مذاکرات صلح در غزه، تصاویری از آیین اقامه نماز بر پیکر این شهید را با حضور رهبر معظم انقلاب ایران منتشر کرد.
صدای آمریکا (VOA) دیگر رسانه متعلق به ایالات متحده نیز ضمن بازتاب مراسم تشییع پیکر شهید هنیه در پی اقدام تروریستی اسرائیل که به نوشته این شبکه خبری رادیویی - تلویزیونی، ترس از یک جنگ منطقهای را بیشتر کرده است، نوشت: آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران به همراه مسعود پزشکیان رئیسجمهوری جدید این کشور در مراسم تشییع حضور یافتند. این رسانه در ادامه به سخنان آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده پرداخته است که در مغولستان به سر میبرد.
این مقام دولت آمریکا در سفر به مغولستان اگرچه از اظهارنظر مستقیم درباره شهادت هنیه خودداری کرد اما گفت: «در حال حاضر، مسیری که منطقه در آن قرار دارد به سمت گسترش جنگ و خشونت، افزایش رنج و ناامنی بیشتر است. بسیار مهم است که ما چرخه را بشکنیم و این کار با آتشبسی که روی آن کار میکردیم باید شروع شود».
پس از پایان مراسم تشییع شهدا در تهران، پیکر اسماعیل هنیه به دوحه قطر منتقل شد و دیروز در این کشور نیز تشییع و در نهایت در دوحه به خاک سپرده شد. محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور، مقام رسمی کشورمان بود که برای تشییع شهید هنیه به قطر رفت.
ارسال به دوستان
تحلیلی بر شهادت اسماعیل هنیه
خونتنیدگی
مختار شیخحسینی*: مقاومت تأسیسی- تداومی بررسی پیشینه مقاومت در جهان اسلام معاصر را حداقل میتوان از حمله ناپلئون به مصر در ۱۷۹۸دنبال کرد؛ مقطعی که نخستین بار انسان مسلمان با چهره سخت رقیب تمدنیاش (غرب) آشنا شد. ورود به قرن 19 به معنای آغاز مواجهه سخت 2 جهان با یکدیگر بود. در جهان عرب تقریبا جایی نبود، مگر اینکه استعمار سخت را تجربه کرد؛اشغال مغرب توسط فرانسه و اسپانیا، اشغال لیبی توسط ایتالیا، اشغال عدن توسط بریتانیا، اشغال تونس و الجزایر توسط فرانسه و... .
در برخی تجارب مانند الجزایر، استعمار بیش از 130 سال ادامه یافت و این کشور برای مقاومت در برابر استعمار یک میلیون شهید تقدیم کرد به طوری که این کشور امروز به «شعب ملیون شهید» مشهور است.
مقاومت در برابر غرب زمینه شکلگیری جنبشهای مقاومتی چون سنوسیه، مهدیه و رهبرانی چون عبدالقادر الجزایری، سنوسی، عمر مختار و... را در پی داشت. مرور این تبار در ذاکره انسان مسلمان یادآور این موضوع است که مقاومت پروژهای امروزین و صرفا ایرانی یا شیعی نیست، بلکه انتخابی است که بخش زیادی از مسلمانان بعد از مواجهه سخت با غرب برگزیدهاند و با انقلاب اسلامی این پروژه ضریب خورده است، لذا امروز مقاومت ادامه و آینه دیروز است.
* تعارض هستیشناختی
تصویر این گزاره که جهان چگونه باید باشد، مداری است که هویت دولتها را در بلندمدت شکل داده و منطق کنشگری آنها را برملا میکند، لذا همان گونه که هر انسانی مولفههای بنیادین هویتی داشته و بر اساس آن ایجابا و سلبا تشخص مییابد، بازیگران رسمی هم، چنین مولفههای هویتیای دارند که میتوان از آن به «وجودشناسی» یا «هستیشناسی» آنها یاد کرد و در صورت وفاداری هر بازیگر به هستیشناسی خود، در بلندمدت میتوان منطق رفتاری آن را کشف و سمت و سوی آیندهاش را پیشبینی کرد. از این منظر 2 نظم «مقاومت» و «اشغال» در جهان اسلام معاصر و امروز به نمایندگی از «محور مقاومت» و «رژیم صهیونیستی» تعارض هستیشناختی دارند و مناسبات آنها را میتوان مصداق گزاره«مثلی لایبایع مثله» دانست، بنابراین مواجهه و تصادم این 2 نوع هستیشناسی و فرانظریه، لاجرم رخ خواهد داد آجلا ام عاجلا.
* تحمیل ساختاری
در دوگانه اولویتسنجی ساختار - کارگزار همواره ترجیح جمهوری اسلامی در مواجهه با رژیم صهیونیستی، تحمیل محدودیتهای ساختاری بوده است. به این معنا که پروژه هویتی انقلاب اسلامی با مخاطب قرار دادن لایه زیرین قدرت در جهان اسلام و تکیهاش بر عناصر و مولفههایی چون «مستضعفان»، «تودهها» و«تحقیرشدگان» بوده است، در حالی که اسرائیل یک ساخت برآمده از لایه برین قدرت در نظام بینالملل بود و اساسا خروجی مناسبات جنگ اول جهانی و نظم قیمومت محور به رهبری«بریتانیا» و سپس «آمریکا» بود. صدایی که انقلاب اسلامی بازتاب میداد محدودیتی هویتی - معنایی برای تثبیت پروژه رژیم ایجاد میکرد و آن را در برابر ملتها قرار میداد.
به لحاظ سیاسی نیز انقلاب اسلامی محدودیت ساختاری جدیدی بر رژیم تحمیل کرد به این معنا که همواره از نظم و فرآیندهای مردمسالار حمایت کرد، در حالی که ساخت رژیم بر یک جعل غاصبانه مبتنی بود و به لحاظ عینی نیز هیچ نظم مردمسالار واقعیای در جهان اسلام را نمیتوان تصویر کرد که ترجیح مردم آن عادیسازی با اسرائیل باشد، لذا گزاره ترجیحی جمهوری اسلامی و ترویج و نهادینهسازی آن در هر جای منطقه به محدودیتهای رژیم میافزود به طوری که امروز «تطبیع= عادیسازی رابطه برخی کشورها با اسرائیل» صرفا پروژه دولتهای بیملت (مانند برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس) یا دولتهایی است که منتخب ملتشان نیستند.
به لحاظ سختافزاری نیز مجموعهای از ساختهای نظامی در مرزهای رژیم توسط حزبالله و جنبشهای فلسطینی، تنفس امنیتی رژیم را سخت و با تکمیل کمربند میانی آن در سوریه و جنبشهای عراقی و یمنی این محدودیت دایره را تنگتر کرد. همه بازیگران نیز میدانند پشت این محدودیتهای سختافزارانه جمهوری اسلامی است که در صورت تجهیز بیشتر کمربندها به فناوریهای نوین این محدودیت سختتر نیز خواهد شد. با حیثیتی که حمله 7 اکتبر از اسرائیل به باد داد و سپس توسط جنبشهای عراقی، یمنی و لبنانی و «وعده صادق» ایران تکمیل شد، عملا اسطوره امنیتساز رژیم در سطح قومیاش فروریخت. مرور مواجهه چند دهه اخیر نشانگر این است که در بخش مقاومت اولویت، تثبیت مجموعهای از محدودیتهای ساختاری سیاسی، هویتی و سخت علیه رژیم بوده است که البته میتوان آن را در بخش رسانهای و حقوقی نیز تکمیل و کمربند محدودیتساز ساختاری را در لایههای مختلف اعمال کرد.
* انتقام کارگزاری
با مرور فرآیند شکلگیری رژیم صهیونیستی از ابتدای قرن بیستم مشخص است هدف نهایی آن واضح و در اختیار گرفتن همه سرزمین فلسطین است و چه بسا به لحاظ ایده، محدود به مرزهای فلسطین هم نماند، لذا در پس هر بحران، بخشی از جغرافیا را به قلمرو اضافه کرده و با میانجیگریهای موقت، تنفسی برای تداوم پروژه در فرصتی دیگر را دنبال کرده است.
این هدف در جنگهای چهارگانه با کشورهای عربی و حتی توافق صلح اسلو با عرفات هم دنبال شد و نتیجه آن نیز اضافه شدن قلمرو رژیم صهیونیستی در هر مرحله بود اما تنها مانع تحقق و نهاییسازی این پروژه، شکلگیری جنبشهای مقاومت در غزه بود که پروژه را به تاخیر انداخت و رژیم هم با درک محدودیتهای ساختاری شکل گرفته علیه خود طی این چند دهه به انتقام کارگزاری رو آورده است.
به دنبال این سوال که این ساختارها را چه کسانی به وجود آوردهاند؟ پاسخ، طبعا شهدایی چون سلیمانی، عاروری، رنتیسی، هنیه و... را روی میز قرار میدهد اما اینکه آیا حذف و انتقام کارگزاران مقاومت منجر به اختلال در تکمیل محدودسازهای ساختاری خواهد شد، تجربه خلاف این را نشان داده است.
* از رهبری کاریزماتیک تا دلبستگی سیال
همواره یکی از عوامل کارآمدی جنبشها نقش رهبران کاریزماتیک آنها بوده است، لذا ویژگی شخصیتهایی چون امام خمینی، شهید حسن البنا، شهید سیدعباس موسوی، شهید حسین الحوثی، شهید احمد یاسین، شهید هنیه، شهید سلیمانی و... در تاسیس و توسعه ایده جنبشهای مقاومت سهم زیادی داشته اما وفات یا شهادت آنها و از سویی تداوم مسیر جنبشها نشان داده با پدیده «جنبشهای جدید اجتماعی» مواجهیم که سازمان در آنها محوریت یافته و حتی در دوره متاخر میتوان با عبور از سازمان، محوریت را «دلبستگی هویتی به ایده جنبش» داد به طوری که هر فردی که تعلقخاطر به ایده مقاومت دارد، بتواند فارغ از سازمان، کنش مقاومتی داشته باشد، لذا شخصیتهای کاریزماتیک مقاومت در جنبشهای سنتی سهم زیادی داشتند و آخرین نسل آنها نیز با شهادت، به توسعه مولفه «دلبستگی هویتی به ایده» فارغ از سازمان پرداختند و خلأ حضور آنها اختلالی در فرآیند مقاومت ایجاد نکرده است.
* جامعهپذیری خونمحور
مهمترین چالش برای سیستمهای سیاسی ارزشمحور، چگونگی انتقال هنجارها به نسلهای پسین است و همواره جنبشها نیز از اینکه نسل بعد ترجیحات آنها را برنتابد، هراسانند، در حالی که تجربه نشان داده با هر انتقام کارگزاری و شهادت یک رهبر مقاومت، ایده مقاومت، جامعهپذیرتر و ملموستر برای نسلهای جدید شده است. نسلی که فلسطین 1948و جنگهای چهارگانه و آوارگی را درک نکرده بود، امروز با فاجعه رخ داده در غزه و شهادت هنیه، درکی عمیق و واقعی از ماهیت هستیشناختی رژیم و ضرورت ایده مقاومت به دست آورده است، لذا هیچ فرآیند آموزشی-تربیتی نمیتوانست چون شهادت حاجقاسم سلیمانی، او را به نماد و الگوی نسلی نوپدید در ایران تبدیل کند، در حالی که انگار ترجیحات، زمینه و زمانه آنها با هم فاصله داشت، لذا انتقام رژیم از کارگزاران مقاومت همواره این فرصت را برای مقاومت فراهم کرده تا ارزشهایش را عینیتر نهادینه کرده و هیچ عنصری چون خون «به شهادت رسیدن» در ایجاد حماسه و تحرک در نسل جدید و تلنگر به نسل قدیم سهم نداشته است.
* گذار خون از جغرافیا
در جهان دولت - ملت که همه مولفهها بر محور ملیت و درون مرزهای جغرافیایی محدود شده، ریختن خون یک ایرانی در بغداد، یک فلسطینی در تهران، امامت یک شیعی بر نماز شهیدی سنی، شهادت یک ایرانی در حلب و... معادله مقاومت را از درهمتنیدگی جغرافیایی رهانیده و به«خون تنیدگی»رسانده است. این گذار از جغرافیامحوری متصلب را میتوان در شکل دادن یک هویت فراناسیونالیستی به کار گرفت، لذا حس تعلقی که یک ایرانی به بغداد و یک غزاوی به تهران پیدا کرده را باید قدر دانست.
* سراب مقاومت بیهزینه
دامن زدن به این تصویر در جامعه ایرانی که یک دولت، محور مقاومت باشد و کارویژه آن صرفا پشتیبانی تعریف شود اما از هزینه دادن عملی برحذر باشد، فروکاهش این پروژه سترگ است، لذا نهادینه شدن این گزاره که دیگران هزینه سخت مقاومت را بپردازند، به رشد و ارتقای جامعه مقاوم نخواهد انجامید، حال آنکه نظام مقاوم، خروجی جامعه مقاوم است.
* بازمانی تئوری از کنش
در این دوگانه که پدیدهها اول صورتبندی نظری پیدا کرده و سپس محقق میشوند یا عکس آن صادق است، میتوان پروژه مقاومت را از نوع دوم تلقی کرد که پدیده و سطح کنشگری عینی آن فرسنگها از صورتبندی نظری جلو زده است و به نوعی عمل، مقدم بر نظر شده است. هر چند ظرفیتهای فرانظری کنش به صورت بینالاذهانی در تصور کنشگران حاضر است اما تبیین و صورتبندی عمیق فلسفی، عرفانی، انسانی و حتی فقهی از مقاومت همچنان ابتر مانده است. هر چند در حوزه عربی گامهایی در آثار فلاسفهای چون طه عبدالرحمن، عبدالوهاب المسیری و... تا حدی برداشته شده اما در بخش ایرانی، مقاومت کمتر در کانون فلسفیدن و اندیشهورزی قرار گرفته است.
* فروکاهش ناصواب
در باب چگونگی پاسخ به شهادت شهید هنیه، باید توجه داشت که در سطح چنین موضوعات حساس امنیتی به تصمیم و سازوکار نهادهای رسمی باید اعتماد کرد و سطح بحث را نباید به تحلیلهای خیابانی فروکاست و از آن بدتر، تحلیل ماجرا از زاویه منافع جناحی در ایران و از زاویه اختلاف عربی - ایرانی در برخی رسانههای عربی است اما به لحاظ ایجابی با درک تعارض هستیشناختی طرفین، این را میتوان گفت که اولویت میان و بلندمدت همچنان باید تشدید محدودیتهای ساختاری همهجانبه باشد. هر چند در کوتاهمدت و سطح تاکتیکی واکنش باید طوری تعریف شود که خروجی آن بازدارندگی موثری در پی داشته باشد، آنگونه که هراس رژیم صهیونیستی از واکنش پسین، مانعی اساسی برای هر کنش او در آینده شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|