|
منابع اسرائیلی پیشبینی میکنند بیانیه آتشبس از سوی آمریکا، مصر و قطر نیز به نتیجه نرسد
بازی شیطانی آتشبس
به رغم صدور بیانیه آتشبس سهجانبه از سوی آمریکا، مصر و قطر، در سیصدوهشتمین روز از جنگ غزه، رژیم صهیونیستی به بمباران خانههای مسکونی و اماکن اسکان آوارگان در این باریکه ادامه داد؛ واقعیتی که نشان میدهد جنایتکاران اسرائیلی خود را به خاطر حمایتهای بیچون و چرای غرب، در هالهای مستثنا از معادلات بینالمللی تصور میکنند و مهار چنین رژیم شروری تنها به اتکای اهرمهایی فوقالعاده نظیر قدرت برتر نظامی میسر است. بیانیه سهجانبه آمریکا، مصر و قطر اگرچه به شکل جدی خواستار توقف جنگ و امضای توافق آتشبس بین رژیم صهیونیستی و حماس شده اما همانند اعلامیههای قبلی طرفهای غربی و عربی، هیچ مسؤولیتی را متوجه طرف متجاوز یعنی اسرائیل نمیکند. این بیانیه مدعی است: «ماهها به دنبال دستیابی به توافق بودیم و اکنون روی میز است و تنها جزئیات اجرایی آن باقی مانده است؛ دیگر نباید زمان تلف شود و هیچ طرفی نباید برای تعویق بیشتر بهانهای داشته باشد». رئیسجمهور فرانسه و مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی هم با حمایت از این پیشنهاد گفتهاند بروکسل نیز همانند دوحه، قاهره و واشنگتن خواستار آتشبس و آزادی اسراست و شعار دادهاند: «جنگ در غزه باید متوقف شود!»
بنا به بیانیه سهجانبه، اساس و پایههای این توافق مبتنی بر اصولی است که جو بایدن در 31 مه مطرح کرد و قطعنامه 2735 شورای امنیت نیز آن را به تصویب رساند.
آمریکا، مصر و قطر از اسرائیل و حماس خواستهاند 15 آگوست مذاکرات را در دوحه یا قاهره از سر بگیرند تا اختلافهای باقیمانده حلوفصل شود.
با این حال «باراک راوید» خبرنگار تارنمای عبری واللانیوز وابسته به دستگاه امنیتی اسرائیل، ۳ روز پیش در گزارشی اعلام کرده بود ۲ مسؤول عالیرتبه صهیونیست به او گفتهاند مذاکرات در بنبست قرار داشته و در حال حاضر دستیابی به توافق امری دور از دسترس به نظر میرسد.
* ادامه کشتار غیرنظامیان، آوارگان و خبرنگاران غزه
در نخستین ساعات بامداد دیروز، ارتش کودککش یک خانه در اردوگاه جبالبا و خانهای دیگر در اردوگاه النصیرات را هدف حمله هوایی قرار داد که 7 شهید از جمله یک نوزاد و دهها نفر مجروح در پی داشت. همچنین ۲ خبرنگار فلسطینی دیگر در منزلشان هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
همچنین تمیم معمر، خبرنگار شبکه تلویزیونی فلسطین در حمله به شهر خانیونس در جنوب نوار غزه به همراه تعدادی از اعضای خانوادهاش به شهادت رسید. عبدالله السوسی، خبرنگار شبکه تلویزیونی الاقصی نیز در همین منطقه به همراه اعضای خانواده و بستگان خود به شهادت رسید. از هفتم اکتبر تاکنون بیش از ۱۶۸ خبرنگار در غزه به شهادت رسیدهاند.
حماس در بیانیهای حملات وحشیانه ارتش اشغالگر صهیونیستی به مدارس و مراکز اسکان آوارگان در نوار غزه را محکوم کرد.
این بیانیــــه متعاقب بمباران ظهر چهارشنبه گذشته ارتش کودککش روی ۲مدرسه الزهرا و عبدالفتاح حمود در شرق غزه صادر شد که طبق آمارهای اولیه 15 آواره طی آن به شهادت رسیده و دهها نفر دیگر هم زخمی شدند. حماس از سازمان ملل و نهادهای قضایی بینالمللی خواست به مسؤولیتهای خود در قبال این جنایات که بشریت از آن شرم دارد، عمل کرده و برای بازخواست و مجازات جنایتکاران جنگی اسرائیلی در پیشگاه عدالت و محاکمه آنها به خاطر جنایات وحشیانهای که مرتکب شدند، اقدام کنند.
* عذرخواهی تاکتیکی نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو زیر فشار طاقتفرسای انتظار اسرائیلیها برای حملات انتقامی ایران و محور مقاومت، مجبور شد با هدف آرامتر کردن جو متشنج جامعه صهیونیستها برای نخستینبار از آنها عذرخواهی کند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در گفتوگو با مجله آمریکایی تایم گفت: «من برای حملات ۷ اکتبر عذرخواهی میکنم و عمیقا متاسفم چنین اتفاقی افتاد. ما نه تنها با حماس، بلکه با محور یکپارچه ایران روبهرو هستیم و باید خودمان را برای دفاع در مقیاس وسیعتر سازماندهی کنیم. هدف ما در غزه کسب پیروزی قاطع بر حماس است تا در پایان نبرد، دیگر نتواند تهدیدی برای اسرائیل باشد».
جالب اینکه او مدعی شد از خطر گسترش جنگ غزه به یک درگیری منطقهای آگاه است اما پیامدهایش را میپذیرد. در واقع نتانیاهو در این مصاحبه با تاکید بر همان هدف محال قبلی یعنی «نابودی کامل توانمندیهای حماس» به عنوان بزرگترین و مهمترین هدف احیای اصل بازدارندگی اسرائیل، بر طبل گسترش جنگ به کل خاورمیانه کوبید.
وی گفت: «با هیچ توافقی که بازگشت گروگانها را تضمین کند اما به حکومت حماس در غزه پایان ندهد، موافقت نمیکنم». نتانیاهو همچنین بر ماندنش در سمت ریاست کابینه تاکید کرد.
به عبارت دیگر او با برداشتن یک گام به عقب (عذرخواهی) ۲ گام به جلو برداشت.
روزنامه عبری معاریو در همین رابطه، خطر گسترش دامنه جنگ و اینکه در صورت وقوع آن اسرائیل مجبور به درگیری در 7 میدان مختلف خواهد بود را متوجه شخص نخستوزیر دانست و نوشت: «بنیامین نتانیاهو از انجام اقدام مورد نیاز یعنی معامله تبادل اسرا با حماس امتناع میورزد».
بر اساس این تحلیل نتانیاهو در حالی از امضای قرارداد با حماس خودداری میکند که منطقه «غلاف غزه» متلاشی و شمال فلسطین اشغالی در مرز با لبنان در آتش است، چرا که از فروپاشی کابینه خود میترسد.
این روزنامه ادامه داد: «مشکل این است که نتانیاهو مدتهاست دیگر بر اوضاع کنترل ندارد و از یک طرف آلت دست «ایتمار بنگویر» وزیر امنیت داخلی و «بتزالل اسموتریچ» وزیر دارایی خود و از طرف دیگر همسر و پسرش شده است و دیگر نمیدانیم باید از کدام طرف بیشتر بترسیم».
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام حسین مهدیزاده درباره ایده دولت
خلأ تئوریک دولت
همین روزها وزرای دولت چهارم به مجلس معرفی میشوند و با رای اعتماد به این وزرا، دولت چهاردهم کمکم شکل میگیرد و میتواند ایده خود را برای اداره امور کشور پیگیری کند. پس از این، ایده دولت که تا امروز برای مردم مبهم و فاقد چارچوبها و اضلاع مشخص بوده، میتواند لباس عمل به خود بپوشاند و وجوه مختلف آن برای ما آشکار شود. به همین بهانه در گفتوگو با حجتالاسلام حسین مهدیزاده، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم درباره ایده دولت به گفتوگو نشستیم.
* دولت مدرن چیست و مهمتر از آن آیا ما واقعا با دولت مدرن - مطابق اصطلاح آکادمیک آن - مواجه شدهایم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا میتوان تقصیرها یا ضعفهای امروز ایران را به گردن دولت مدرن انداخت؟
واقعیت این است که در تصور عمومی و تحلیل سیاسی، معنای دولت بیش از حد معطوف به کارکرد داخلی دولت در کشور است. یعنی معنای ماهیت دولت، بیشتر به نحوه مدیریت عمومی و تنظیمگری داخلی و مسائلی از این دست معطوف است اما دولتها یک وجه دیگر هم دارند؛ آن هم کلیتی است که از یک ملت ساخته میشود تا در نسبت با بیرون، ملت را صورتبندی کند و دست، چشم و بازوی آن باشد. این وجه دولت برای فهمیدن اینکه دولت امروز ایران مدرن شده یا نه مهمتر است. دولت در ایران بعد از شکلگیری مدرنیته سیاسی و جهانی شدن آن و رسیدن آن در قالب استعمار کهنه، نو و فرانو به سرزمینهای ما، ما را به پذیرش ناگزیر مدرنیسم وادار کرد و طبق آنچه میدانیم، تا قبل از انقلاب اسلامی حتی از این تغییر مسیر هم تا حد زیادی راضی بوده است.
درست است که تصویر چندانی از این نسبتهای جهانی که دولت ما درون آنها قرار گرفته در ذهن مردم وجود ندارد و ذهنیت بینالمللی مردم ایران بسیار نحیف است اما باید بپذیریم نخبگانی که مسؤولیت این رابطه را داشتند و حدود و ثغور ایران را در میانه جهان و در میان مناسبات جهان تصویر میکردند، تصویری که مدرنیته به ایران داده بود و غرب استعمارگر برای ایران به ارمغان آورده بود، پذیرفتند و در مقابل آن صفآرایی نکردند.
غرب تغییر جغرافیای سیاسی و اساسا امکان نسبت نگرفتن با مدرنیته را برای کشورهایی مثل ایران غیرممکن کرد. با تغییر مناسبات و مواصلات بینالمللی از راههای برّی و زمینی به راههای مواصلاتی بحری و دریایی عملا اروپایی که در حاشیه بود - بویژه انگلستان- توانست خود را مرکز عالم کند و بعد قدرت بلامنازع جهان شود و دوره استعماری کمپانیها را در قرن 19 شکل دهد. تا قبل از این تاریخ، سرزمین ایران بزرگ -که از دره رود سند تا ساحل مدیترانه را شامل میشده- مرکز جهان بود و همه راههای مواصلاتی، بدون عبور از این سرزمینها، به هیچ مقصدی نمیرسیدند. شرق و غرب عالم از این طریق و تنها از این طریق به هم وصل میشدند! انگلستان با کشتیرانی که به کمک کشتیهای بادبانی ایجاد کرد، توانست راه بسیار ارزانقیمت دریایی را جایگزین راههای خشکی کند و به این ترتیب ما کشورهای با عمق خشکی در سرزمین میانه، به یک باره و با تاکید عرض میکنم به یکباره به حاشیه فرستاده شدیم! تا قبل از آن، ایرانیها چند هزار سال مرکز توجه و جغرافیای اصلی تمدن بودند، اما ایران به یکباره به یک خشکی مزاحمی بدل شد که نانخور اضافه زمین محسوب میشد! البته بعدا با آمدن نفت، یک دلیلی برای زنده ماندن برای مدتی پیدا کرد و شدیم یک شر ناگزیر! کشورهای با عمق خشکی مثل ایران، عراق، عربستان و... که جمعیت زیادی را در خود داشتند و نفت هم زیرپای آنها بود، از سویی مزیت در میانه راههای مواصلاتی بودن را دیگر نداشتند اما از سوی دیگر صاحب نفت بودن، آنها را ضروری میکرد.
حتی همسایه شمالی ما یعنی روسیه که تا قبل از آن خیلی جایگاه ما را لحاظ میکرد بهیکباره رفتارش با ما عوض شد! روسها در جنگهایی مثل جنگ ایران و روس و امثال آنها نشان دادند دیگر ثبات در منطقه ایران برای آنها هم چندان ارزشی ندارد و ترجیح میدهند سهمشان از ایران بزرگ را بردارند و بقیه ایران را مثل غذایی که روی خاکستر میگذارند تا بماند و آرامآرام بسوزد و ته بگیرد، رها کنند!
انگلستان در آن شرایط جدید، بیشتر به کشورهای کوچک و جمعیتهای 3-2 میلیون نفری در منطقه احتیاج داشت که هم ساحلی باشند و به تجارت دریایی خدمات بدهند و هم به یکی از مخازن نفت و انرژی دسترسی داشته باشند! همانطور که میبینید این کشورهای کوچک، امروز هم به اندازه کشورهای بزرگ منطقه برداشت نفت و انرژی دارند و هم باراندازهای اصلی تجارت در کل منطقه هستند! کشوری مثل قطر، با جمعیت اصلی 330 هزار نفری و بیش از 2 میلیون کارگر و مهاجر غیرشهروند، روزی 800 هزار بشکه نفت برداشت میکند و ایران با جمعیت 85 میلیونی، نهایتا 4 تا 5 میلیون بشکه! برای غرب این کشورهای کوچک با شکمهای کوچک، مطلوب بودند، چون وقتی پول نفت هم تحویل مردم آنها میشد، خرج کردن، سرمایهگذاری در کشورهای غربی و تفریح در آنها را انتخاب میکردند و اصلا در کشور خودشان این همه پول به کارشان نمیآمد!
میبینید که این تغییر بسیار بزرگ، دولتداری در ایران را با همه مقاومتی که کردیم اما کاملا تحت تاثیر خود قرار داد و از این جهت باید بگوییم آن وجه بیرونی دولت مدرن، خودش را کاملا به ما تحمیل کرد. هویت بیرونی ما تحت تاثیر تغییر بزرگی که مدرنیته به جهان ما تحمیل کرد - چه میخواستیم چه نمیخواستیم - شکل گرفت. بازتاب این تصویر جدید جهانی، همین دولت منفعل، ترسیده، کپی کار و وابسته به غرب بود که در انقلاب 57 علیه آن قیام کردیم، چرا که هر چه به خودمان نگاه میکردیم دیگر امکان سرپا ایستادن را مثل سابق نداشتیم.
از این جهت باید بگویم از نظر من، ما واقعا با دولت مدرن ایران طرف هستیم و ضعفها و قوتهای ایران امروز به یک معنا بر عهده دولت مدرن ما است. آنچه موجود است، ایرانی است که در مقابل مدرنیته منفعل شده؛ از آن ترسیده و سعی میکند حرف آن را گوش دهد تا حداقل زنده بماند. مدرنیته هم تلاش میکند حداکثر بهرهبرداری را از این ملت ترسیده و در حاشیه افتادهای که سابقا برای خودش کسی بوده، انجام دهد.
از این جهت بخش بزرگی از ضعفهای امروز ایران محصول این تصویر بهتزده و جامانده از قافله جهانی است که به یکباره بر منطقه ما مستولی شده است و اینکه نمیتواند تصویری بیرون از این فضا برای خودش خلق کند تا برای رسیدن به آن بجنگد! البته من درباره دوره انقلاب اسلامی ایران یک پرانتزی قائل هستم که باز شده و امیدوارم بسته نشود و بتواند رویای جدیدی برای ایران خلق کند و ایران را از ذیل این تصویر مفلوک نجات دهد! اگر واقعا این رخداد یک پرانتز باشد و بسته شود، من هیچ امید دیگری برای احیای این منطقه ندارم، چرا که هیچ طرح دیگری باقی نخواهد ماند که توان معنابخشی ملی داشته باشد و بتواند ایران آینده واقعی و متمایز خلق کند.
اما به هر حال جواب من به سوال اول شما از این ناحیه بله است که ما ضعفهای امروزمان را هم مدیون دولت مدرن ایران هستیم. فقط با این تاکید که دولت مدرن برای ایران هیچ وقت با دولت مدرن برای لهستان، با دولت مدرن برای سوئد یا دولت مدرن برای انگلستان به یک معنا نخواهد بود. جایگاه و نقشی که هر کدام از این ملتها سرجمع در دوران مدرن دارند، آن جامعه را تعریف میکند و وجه داخلی دولت را چه به معنای حداقلی، چه به معنای تنظیمگر، چه به معنای رفاه، چه به معنای هدایتگر و هر معنایی که برای دولت در نظر بگیرید بعد از مشخص شدن این نقش و نقشه بزرگ باید مورد مطالعه قرار دهیم.
البته میپذیرم بخشی از ضعفها و مشکلات امروز ایران هم به علت تنازع بین تصویری است که مدرنیته روی ایران انداخته و تصویر و تلاش کسانی که میخواهند ایران دوباره سرپای خود بایستد! اگر چه نقشه گروه دوم هنوز مبهم است و ایده خیلی واضحی ندارند اما به هر حال کنشهای این گروه، واقعا جهان را تحت تاثیر قرار داده و اجازه نمیدهد مردم این منطقه در آتش بیمحلی تمدن غرب بسوزند و نابود شوند.
اما میشود گفت بخش اصلی بار ضعفهای امروز ایران بر دوش دولت مدرن و پذیرنده نقشی است که مدرنیته برای ایران در نظر گرفته است. نیمه دیگر و بخش کمتر و کوچک تر به عهده نزاعی است که بین مدرنیته ایرانی با کسانی که میخواهند ایران دوباره به جایگاه خود بازگردد، است و تنازعی که بین این دو است بخش کوچکتری از مشکلات امروز زندگی مردم در داخل ایران را پوشش میدهد.
* آیا اصلا نیازی به نظریه دولت وجود دارد؟ این سوال زمانی اهمیت بیشتری مییابد که در حال حاضر نظریه دولت منتخب روشن نیست و معلوم نیست با چه دولتی مواجه خواهیم بود.
اینکه ما چه نیازی به نظریه دولت داریم فکر میکنم در پاسخی که به سوال قبل دادم کمی واضح شده باشد. ما باید جایگاه خود را پیدا کنیم؛ نقش ملت خود را پیدا کنیم و بعد توضیح دهیم این نقش را با چه نحوی از مدیریت میتوانیم ارتقا دهیم، کنترل کنیم و میتوانیم آن را رو به آیندههای بهتر هدایت کنیم. البته در اخلاق حکمرانی و قانون، اینکه در نسبت با مردم چگونه باید عمل کنیم، به لحاظ علمی، تکلیف کار را نظریه اجتماعی مورد پذیرش یک ملت مشخص میکند. اینکه ما در روابط انسانی پذیرفتیم که دولتها ناگزیر استیلاگر و لویاتان هستند یا اینکه دولتها خودشان را به عنوان تنظیمگر بازار روابط انسانهای سوداگر در نظر بگیرند و جایگاهی بالاتر از این برای خود قائل نباشند، سرنوشت وجه داخلی دولت را مشخص میکند؛ اگر دولت را، دولت کسانی بدانیم که سعی میکنند رشد کنند و سعی میکنند در مسیر رشد هم رابطه خیرخواهانه با همدیگر را انتخاب کنند، این یک دولت به معنای دیگری را طلب میکند که نه دولت سلطنت قدیم است و نه دولتهای متعددی که در دنیای مدرن صورتبندی نظری شدهاند. اما به هر حال بنیان جواب در اختیار مباحثی است که حول نظریه اجتماعی باید پاسخ آن داده شود تا رفتار داخلی دولت با مردم خودش را بتوانیم توضیح دهیم.
قسمت دوم سوال شما درباره منتخب چهاردهم بود و اینکه ایشان نظریه دولت واضحی ندارد؛ به نظر من اگر به این 2 نکتهای که عرض کردم توجه کنید، یعنی یکی جایگاه ژئوپلیتیک ایران و تصویر ما از آن به علاوه نظریه اجتماعی، نظریه دولت آقای دکتر پزشکیان خیلی هم غیرواضح نیست. آقای پزشکیان به لحاظ بینالمللی هیچ تصویری بیرون از تصویری که کسانی که او را نمایندگی میکردند و از زبان او حرف میزدند و به او دعوت میکردند، ندارد. آقای پزشکیان در تصویر بینالمللی کاملا خود را با تصویری که آقای ظریف و دیگر همراهان ایشان معرفی میکنند، همراه کرده و از این حیث میشود برآیند گرفت که ایشان با خط اصلی مدرنیته ایرانی از این حیث کاملا همراه است.
از آن حیث که خود او تعلق خاطر ویژهای به فرهنگ نهجالبلاغه دارد، سعی میکند با نظریه اجتماعی جامعه مدرن با مردم ایران رفتار نکند و از این حیث یک سرمایه فکری بسیار دلبسته به امیرالمومنین در نهجالبلاغه دارد اما واقعیت این است که آقای پزشکیان از این حیث هم خیلی شبیه و علاقهمند به روشنفکری سنتی در ایران است که در دهههای 30 و40 در فضای ایران شناخته شده بود. روشنفکری دینی از یک طرف به ادبیات دینی، واقعا وابسته است و دلبستگی واقعی دارد ولی از طرف دیگر در یک خطای علمی معتقد است سنت ایرانی یعنی سنت حکمرانی پادشاهی ایرانی با آنکه ادامه نگاه استیلایی و لویاتانی است اما اهداف اسلام در حکمرانی را در آیینه رویاهای مدرنیته برای جهان قابل مشاهده میکند! یعنی ترجمان آنچه در نهجالبلاغه و قرآن میخواندند را در علوم و نهادهای مدرن میتوان یافت.
اگر چه این تفکر قبلا و در دهههای قبل یک بار آزموده شده اما به هر حال آقای پزشکیان از بازماندگان جدی این نگاه الان به قدرت رسیده و ما با یک نظریه دولت حداقلی به معنای لیبرال طرف خواهیم بود که به لحاظ بینالمللی دنبال مزیت نسبی ایران در جهان با ثبات مدرن است - و البته گفتم که این نقش چندان ویژهای هم نیست، بلکه ناچیز و ضعیف است - و از طرف دیگر آرمانهای دینی و آنچه دینی میشمارد را در آیینه دستاوردهای مدرنیته نهادینهشده میبیند. تنها نکتهای که میماند، تعلق خاطر و انس بالای آقای پزشکیان به نهجالبلاغه است که ممکن است باعث چالش عملی ایشان در زمان دولتداریاش با هر دو وجهی شود که در نقطه آغاز دولت ایشان قبول کرده است. شخصیت غیور ایشان به نهجالبلاغه در طول 4-3 سال آینده باید نسبت خود را با بخشی از سیاستهای دولتش که به عنوان سیاستهای کارشناسی معرفی میکند - و میدانیم راهحلهای فقرزدایی، راهحلهای اعتماد به نفس ملی و امثال اینها را نمیتواند ایجاد کند- مشخص کند. پیشبینی خیلیها این است که این دو با هم به چالش میخورند و باید ببینیم نتیجه این چالش عملا به نفع چه کسی رقم میخورد و آقای پزشکیان آیا مثل دیگران منفعل میشود یا اینکه با استقامت میماند و در مقابل آنچه خود او کارشناسی میدانست اما در عمل به ایران لطمه میزند و خلاف روح نهجالبلاغه است، مقاومت خواهد کرد. این چیزی است که باید صبر کنیم و ببینیم چه میشود. بعد میتوانیم راجع به نتیجه آن نظر دهیم.
* به نظر میرسد امروز دولتهای ما با یک خلأ تئوریک و نظری مواجه شدهاند و در نهایت وقتی در راس کار قرار میگیرند تفاوت اساسیای با هم ندارند، آیا میتوانیم از شرایط عبور کنیم؟ اگر آری، راه این عبور چیست؟
بله! دولتهای ما از این حیث دارای خلأ تئوریک هستند. اگر حوزه و دانشگاه را نماینده عقلانیت دوگانه امروز ایران بدانیم، یعنی دانشگاه ایرانی نماینده عقل مدرن ایران و حوزه نیز نماینده حرکت سنت ایرانی - اسلامی تا به امروز، هر دوی این نهادها هنوز نمیتوانند آنچه در این 100 سال بر ایران گذشت را با روایتی جا افتاده و قابل دفاع به مردم ایران توضیح دهند و بعد از اینکه آن را تبدیل به گفتمان فکری و فرهنگی جامعه ایران کردند، سرریز آن را به نظام کارشناسی دولت و بازار ببرند و بعد محصول آن بشود یک اقتصاد، سیاست و فرهنگ توسعه متفاوت برای ایران و توسط خود ایرانیها! نمیتوانند یک برنامه فرهنگی، یک برنامه سیاسی، یک ساختار دیپلماتیک و یک میدان جنگهای منظم و صورتبندی شده، برای مردم ایران به تصویر بکشند تا مردم ایران بتوانند متوجه شوند به کدام سمت حرکت میکنند و هر لحظه دقیقا دستاوردشان چه بوده است.
بنابراین این خلأ تئوریک منتهی به یک خلأ فرهنگی شده و بعد این خلأ فرهنگی خود را در نظام کارشناسی ایران نشان داده و ما با کسانی طرف هستیم که در دولتها با انگیزهها و با اولویتهای مختلف سرکار میآیند و دست آخر حتی به اولویتهای خودشان هم چندان دسترسی پیدا نمیکنند، البته از نظر من دولت آقای رئیسی اگر زود به پایان نمیرسید میتوانست دولتی باشد که یک تصاویر جدیدی را در منظر مردم ایران قرار دهد. درست است آقای رئیسی در سیاست اقتصادی نتوانست یک ایده اقتصاد توسعه و اقتصاد سیاسی ایجاد کند اما میدانیم در یکسال آخر عمر خود با تغییر و تحولی که در سازمان برنامه ایجاد کرد، متوجه این موضوع شده بود که باید از روند اول فاصله بگیرد ولی هنوز به برنامه دومی هم نرسیده بود. اما از آن جهت که در وجه بینالمللی بیش از هر دولت دیگری به ایده آیتالله خامنهای تن داده بود و پیوسته سعی میکرد مجری آن باشد، ما حتما در آستانه حضور در مقیاسهای دیگری بودیم. ما در «وعده صادق» از نوع دیگری از سیاستورزی بینالمللی رونمایی کردیم. در این نوع سیاستورزی، به نُرمها و مقیاسهایی وارد شدیم و با عناصری بازیگری کردیم که کاملا متفاوت از نُرمها و استانداردهایی بود که در 100 سال اخیر با آنها بازی میکردیم.
حتی موازنه منفی بینالمللی که ایشان سعی کرد برقرار کند از دولت قبل خود کاملا متفاوت بود. او این روحیه را داشت که ایران را در سیاست خارجه در نقطهای بین شرق و غرب ببیند که باید بین آنها موازنه منفی ایجاد کند. ایشان شدیدا به شمال و روسیه رویکرد پیدا کرده بود اما از نگاه موازنه منفی و اینکه اگر ایران بتواند راه مواصلاتی بین روسیه و آبهای گرم بشود، وجه وابستگی روسیه به ایران استراتژیک خواهد شد. در نسبت با غرب هم سعی کرد با ایجاد ثبات در منطقه امکان استقلال واقعبینانه اما آرمانی از غرب را قابل تصور کند و برای کشورهای منطقه، اعتماد بهنفس ایجاد کند. این یک سیاستورزی کاملا جدید و پر از عناصر نو بود اما متاسفانه این سیاستورزی هم در نقطه اوج خود یعنی پس از «وعده صادق» با شهادت آقای امیرعبداللهیان متوقف شد و حتی یک راوی خوب هم الان برای آن وجود ندارد!
علیایحال حرف درستی است که ما با یک خلأ تئوریک و مفهومی و بعد خلأ فرهنگی و روایت فرهنگی مواجه هستیم که نتیجه آن این میشود که دولتها میآیند و میروند و در سیاستهای قبلی مدام در جا میزنند و حتی متوجه نیستند که همان سیاست قبلی را دنبال میکنند.
* از نظریات دولت، ما نظراتی مثل فوکو را داریم که خاصیت شبانوارگی را بیان میکند. آیا میشود ادعا کرد این خاصیت شبانوارگی -که نقش هدایتگری هم پیدا میکند - در شرایط فعلی بهترین مدل برای دولت جدید است؟ یا دیدگاههایی مثل شبانوارگی فوکو و دیدگاههایی از این دست، قابل نقد هستند و به درد شرایط فعلی نمیخورند؟ به طور کلی کدام نظریه دولت برای امروز ما راهگشاست؟ دولت حداقلی؟ دولت رفاه؟ دولت توسعهمحور؟ کدام دولت؟
اینکه کدامیک از نظریات دولت برای امروز ما مناسب است کاملا به جایگاهی که برای خودمان قائل هستیم بازمیگردد. هیچکدام از نظریههای دولت به معنایی که غربیها از زاویه دید خودشان مطرح کردند به درد ما نمیخورد اما این به معنای این نیست که درون آنها هیچ عنصری یا هیچ چیزی برای مطالعه و گرتهبرداری و اقتباس وجود ندارد؛ قطعا برعکس است و کسی که میداند چه میخواهد، اتفاقا ذهن اقتباسگر و ذهن گرتهبردار او فعال میشود و خلاقیت او به عنوان عنصر اصلی وارد میدان میشود و از دستاوردهای شرق و غرب عالم به احسن وجه استفاده میکند! اگر ما این جایگاه و تصویری از جایگاهمان را بتوانیم برای خودمان روایت کنیم، خواهیم دید دولتی که ایجاد خواهد شد سر بزنگاه در جایی که لازم است لباس تنظیمگری یا رفاه یا هدایتگری و... را بر تن خواهد کرد اما تنظیمگری و رفاه و هدایتگری به آن معنایی که از آن کلان تصویر برمیآید! قطعا هر گاه فرصت توسعهمحور شدن را داشته باشد، توسعهیاب خواهد بود ولی نه توسعه به معنای دولت استعمارگر کهنه و نو. وقتی هم که بتواند نهادهای اجتماعی خود را به درستی ایجاد کند و توسعه دهد و بالنده کند، دولتش میتواند آنقدر کوچک شود که خود جامعه مسیر خود را طی کند. به این معنا میتواند روزی به دولت هدایتگر نیز تبدیل شود که با تصدیگری نزدیک به صفر، جامعه را در این دریای متلاطم حرکت دهد. اینها همه برای جامعهای است که میداند به کجا میخواهد برود، چگونه میخواهد برود و بعد آگاهی او آنقدر رشد کرده که حالا میتواند با خلاقیت هر کدام از این انواع دولت را در لحظه مورد نظر خود و سر جای خود برای خود استخدام کند.
غرب هم همین گونه است. دولتهای اولیه آنها در مراحل اولیه شکلگیری تمدن غرب و مدرنیته در اروپا دولتهای بسیار حداکثری و دولتهایی با خشونت بالا بودند اما آرام آرام دولتهای توسعهمحور با خشونت، به سمت دولت رفاه تغییر کردند. بعد از اینکه قدرت آنها تثبیت شد، آهستهآهسته به سمتی رفتند که بعد از جنگ دوم جهانی امکان ایجاد دولتهای حداقلی در بعضی کشورها ممکن شد. البته باید بدانیم دولت حداقلی برای کسی که در نقطه اوج قدرت است همیشه یک خطا محسوب میشود و کسانی که ابرقدرت هستند همیشه دولتهای قوی و حداقلی نخواهند داشت، بلکه دولتهای قوی دارند که بازوهای آنها در جاهای مختلف نقشآفرینی میکنند.
* دولت مطلوب چیست و آیا کمال مطلوب دولت، عاجلا قابل تحقق است؟
جواب این سوال را هم با حرفهای قبلیام میدهم. هیچ نظریه واحدی برای دولت وجود ندارد که حداقلی باشد یا حداکثری؛ رفاه باشد یا توسعهگرا! همه این انواع دولت در سر جای خود ممکن است فرصتشان یا ضرورتشان ایجاد شود اما اینکه عاجلا کدام یک از اینها را میتوان نظریهپردازی کرد و بعد کشور را بر اساس آن برنامهریزی کرد، با توجه به وضعیت فرهنگی و وضعیت علمی که بر نهاد علم و فرهنگ ما حاکم است به نظرم علم و فرهنگ ما آماده طراحی هیچکدام نیست. ما همچنان ناگزیر هستیم آزمون و خطا کنیم که هزینه آن برای مردم کم نخواهد بود و تا مسیر آزمون و خطا هم بهدرستی برای مردم روایت نشود، باعث هزینههای بزرگ برای ایران نشود. در اتفاقاتی که سال 1396 تا 1398 و همچنین تا 1401 رخ داد و نتیجه آن را در انتخابات سالهای 1400 و 1403 دیدیم، به نظر میرسد عجالتا این مردم هستند که با صبوری این بلاتکلیفی نظری و فرهنگی را تحمل میکنند و امیدوار هستم این صبر بزرگ ملت ایران جواب بدهد و ما به مرور به این خودآگاهی برسیم قبل از اینکه اوضاع و احوال برای مردم به سختیهای جدی تبدیل شود.
* شما چه اولویتبندی و صورتبندی برای حل مشکلات دارید و چه دولتی را ناظر به آن پیشنهاد میکنید؟
بخش بزرگی از راهحل به این بازمیگردد که ما خلأ فرهنگی و خلأ علمی خود را چقدر بتوانیم پر کنیم. آیا ما میتوانیم به روایتهای همهگیر شده از ایران و آینده ایران برسیم که در آن ایران توانسته جایگاه بینالمللی خود را مشخص کند؟ آیا میتوانیم به تصویری از ایران برسیم که با یک نظریه اجتماعی قابل قبول برای ایرانیت و اسلامیت برسیم یا نه؟
در انگلستان قرون 16 و 17، شما با جامعهای طرف هستید که نظریه اجتماعی جامعه بازار سوداگری را پذیرفته و مردم با همه سختیای که این نظریه اجتماعی دارد، اینکه زندگی برای فقرا سخت و طاقتفرسا باشد اما حتی همان فقرا هم آن را پذیرفته بودند که انسان درست انسانی است که «گرگ انسان» باشد. بعد هنر و فرهنگ هم همین را تبدیل به نمایش و رمان و تصویرگری و نگارگری هنری کرد و بعد از این، علم به صورتبندی این رهیافت مورد قبول واقع شده روی میآورد.
اما ما در اینها واقعا هنوز بلاتکلیفیم و جامعه ما هنوز تصمیم نگرفته است و تا وقتی تصمیم گرفته نشود، ما سرریز این را در دیوانسالاران و کارمندان نظام اداری نخواهیم دید و باید مشکلاتی را که این وضعیت ایجاد میکند تحمل کرد. هیچ دولتی نمیتواند مستقل از مردم و جامعه بگوید من مساله تصویر بینالمللی و نظریه اجتماعی خود را حل کردم و بدون پذیرش عمومی تکلیف خود را با آن مشخص کردهام و دیگر لازم هم نیست مردم بدانند و آنها هم تعیینتکلیف کرده باشند. به این ترتیب تا وقتی این قضیه به لحاظ اجتماعی به سوی یک جواب واحد نرفته باشد و مردم آن جواب را به هدف خود تبدیل نکرده نباشند و از این وضعیت «در آستانگی» رها نشده باشند، وضعیت تغییری نخواهد داشت. ما نه میتوانیم به سمت پذیرش ظلم مدرنیته به جغرافیای ایران برویم و نظریه اجتماعی سوداگرانه آن بپذیریم و نه میتوانیم به سمت یک جایگاه خوب بینالمللی برای ایران برویم و نظریه اجتماعی خودمان را که نظریه اجتماعی دینی است جایگزین آن کنیم. تا وقتی این بلاتکلیفی وجود دارد، آشفتگی موجود هم ادامه خواهد داشت و هیچ دولتی از آن حیث که دولت است نمیتواند مشکل را حل کند. اینجا یک نقطه تعامل بین جامعه به معنای مردم با نخبگان و کارشناسان و دیوانسالاران و صاحبان قدرت سیاسی نیاز است. این تعامل چندوجهی از طریق یک جنبش بزرگ فکری و علمی و نرمافزاری و بعد هم فرهنگی امکان حل شدن دارد و صرفا یک مساله دولتی نیست.
* آیا ما در این مقطع نیاز به نظریه حکمرانی داریم یا با فنون حکمرانی یا همان بحث تکنیک میتوان کارها را پیش برد؟
در شرایط فعلی کار پیچیدهتر شده و دیگر با نظریه دولت کار پیش نمیرود. امروز ما به یک نظریه حکمرانی به معنای جدیدی که در 3-2 دهه اخیر مطرح است احتیاج داریم. توضیح اینکه موج اول دانشهایی که دیوانسالاری و حکومتداری محسوب میشد، دانشهایی بودند که کار و ماموریتشان را از طریق پالیسی و سیاستگذاری عمومی انجام میدادند. در این مدل، دولت هرمی - دولتی که از بالا به پایین تصمیم میگیرد - مشروعیت پیدا میکرد تا سیاستهای خود را بر زندگی مردم حاکم کند. در موج دوم بعد از جنگ دوم جهانی دولت سعی کرد خود را شبیه شرکتهای چابک و پویا کند. لذا به سمت دانشهای راهبردی رفت و سعی کرد خود را به عنوان یک سازمان از طریق دانشهای راهبردی صورتبندی کند. این موج از دانشها هم در ایران آمده و دانشگاههای مهمی مثل دانشگاه عالی دفاع ملی ایران با این نگاه مدیران و کارگزاران نظام را تربیت میکند.
اما در دوره اخیر وجه شبکهای جامعه هم در حال اثرگذاری بر دیوان کشورداری و بعد توسعه کشور میشود. لذا پای دانشی به جهان باز شده که در ایران هم چند سالی است شروع شده به اسم «governance» که به حکمرانی ترجمه شده است. وقتی سراغ کسانی که در ایران این رشته را مدیریت میکنند بروید، میبینید که در میان آنها التفات به اینکه آنها با بردارهای جدید نیروی اثرگذار بر حکومت و توسعه طرف هستند، بسیار کم است.
ما در موج اول نتوانسته بودیم ایران درستی تعریف کنیم و با همین حال وارد مرحله دوم و سوم شدیم و بدون پاسخ به آنها، سعی کردیم تکنیک و فنون ایجاد کنیم و به طور طبیعی این تکنیکها و فنون با این وضعیت راه به جایی نخواهد برد.
* دولت جدید باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد تا در این مقطع مهم و حساس، شرایط بهتری را برای جامعه فراهم کند؟ یا چه خلأهایی را در دولت فعلی برجسته میدانید؟
من چالش بزرگ دولت چهاردهم را همین دوگانهای که در وجود آقای پزشکیان شکل گرفته میدانم و فکر میکنم مسالهای چالشی است که باید حتما به ایشان کمک شود تا از آن عبور کند. ما طرفداران انقلاب اسلامی از یک طرف با یک وجه شخصیت آقای پزشکیان نسبت داریم و باید تلاش کنیم با آن وجه شخصیت او دیالوگ داشته باشیم. او نباید نسبت به ما احساس «دیگری» داشته باشد. باید بداند این وجه برای ما بسیار مهم است و به خاطر این وجه، او را جزئی از خودمان میدانیم اما وجه دیگری در او است که در ادامه جریانی است که ما به آن «غربگرایی» میگوییم؛ یعنی آن وجهی که غرب را مرکز و ما را در حاشیه میدانند و به این دلیل ما نگران ایشان هستیم.
بهعلاوه اینکه یک نگرانی عمده از جریان موسوم به اصلاحطلب ایران وقتی که بر سر کار میآیند وجود دارد؛ غربگراهای رادیکال و ضد ایران و دلبسته به منافع غرب هم سعی میکنند در ایران نقش بازی کنند و جریان انقلابی را تحقیر کنند، بکوبند و در حالت انفعال قرار دهند تا مطالبات دلبستگان انقلاب دیده نشود و حرف غربگراهای تند بتواند به کرسی بنشیند. چون مردم حرفهای تند غربگرایانه را به راحتی نمیتوانند تحمل کنند.
به نظر من آقای پزشکیان اگرچه به علت اینکه زیست او در همه این سالها زیست با اصلاحطلبها بوده و ارتباط او با جریان انقلابی به لحاظ روابط عاطفی و گفتمانی ضعیف است اما باید حتما به عنوان یک رئیسجمهور آن را حل کند. از طرف دیگر برای کنترل روایتگری و اطلاعات و دادههایی که جامعه غربگرایان تندرو و رادیکال ایجاد و سعی میکنند رابطه بین او و جریان انقلابی و مذهبی را سستتر کنند باید چارهاندیشی کند. کارشناسانی که غربگرا هستند با غربگراهای تندرو احساس زاویه کمتری دارند و اینها هم دور آقای پزشکیان زیاد هستند و این قیچی دو لبه ممکن است برای آقای پزشکیان زحمت ایجاد کند.
طبیعی است انقلابیها بیشتر از غربگراها به ایران و جمهوری اسلامی دلبستگی دارند، بنابراین باید کمک، صبر و مدارا کنند! خیلی جاها باید در مقابل خطا تغافل کنند و خطاهای نهادی را بپوشانند تا آقای پزشکیان بتواند مردم ایران را در نسبت سوالهایی که پیش روی ملت است بعد از 4 سال به یک قضاوت منصفانه برساند.
* در شرایط فعلی جهان و ایران، آیا میتوان به دولتی که عدالت را ارتقا دهد دست یافت؟
به نظر من میشود چنین دولتی داشت ولی ایدههایی که در حال حاضر در اختیار جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا - به همین معنای جناحی و سیاسی رایج آن – وجود دارد جوابهایی است که همه آنها طیف لیبرالیسم و استعمارزده هستند و جوابهای بیرون از این سرمشق، بسیار اندک و کمبسامد هستند. لذا دولتمردی که بخواهد بدون گفتمان شناختهشده، اصلاحات ساختاری به نفع عدالت انجام دهد، بسیار باید شخصیت خاصی داشته باشد که بتواند با مردم خود گفتوگو کند و مردم و کارشناسها، کارهای نامأنوس او را پشتیبانی کنند تا او از مسیرهای غلط لیبرال آشناییزدایی کند.
سابقه ۴۶ ساله انقلاب اسلامی نشان میدهد غربگراهای ایرانی - چه تندروها یا معتدلها و مسلمانها - نسبت به رهیافتهای لیبرال بسیار متحجر و متعصب هستند. علت آن این است که غالب اینها تکنیسین هستند و ذهن فعال مولدی ندارند. فعالیت خلاقانه آنها هم خرج تکنیکهای جزئی میشود و در به دست آوردن تصویرهای کلان غالبا کسی متوقف نمیشود و کار را رها میکند. به این ترتیب در عین حال که پاسخ من به این سوال این است که میشود دولتی داشت که عدالت را ارتقا دهد ولی در عین حال در اینکه در حال حاضر چنین دولتمردی انتخاب شده باشد که بتواند چنین کاری را انجام دهد و محور اجماع چنین چیزی باشد، الان شک دارم. البته هنوز باید صبر کرد و منتظر بود.
* با توجه به پارادایم سخت و پرفشار سرمایهداری، آیا عبور از چنین پارادایمی غیرممکن است و مبانی عدالت بیشتر شکل شعارهای رتوریک به خود گرفته است؟
بله! حتما میشود از این شرایط عبور کرد و ابزار آن هم همین مواردی است که عرض کردم، باید حتما کار از مسیر علم شروع شود و بعد به مسیر فرهنگ و ایجاد گفتمانها برسیم و وقتی به این نقطه برسیم یک ملت همانگونه که انقلاب سیاسی کرده از تحولات فرهنگی، اقتصادی و حکمرانی که باید ایجاد شود حمایت میکند، چون آنها را بهتر درک میکند.
در حال حاضر رهیافتهای تحول بخوبی از سوی مردم درک نمیشود. به علت اینکه دولتهایی که طرفدار انقلاب اسلامی هستند قدرت روایت فرهنگی خوبی از رهیافتهای فرهنگی ندارند. دولتهای غربگرای ایران هم که به روایتهای فانتزی مدرن پناه بردهاند و از آنها کمک تبلیغاتی میگیرند. به این ترتیب ما فعلا باید تمرکز اصلی خود را در ایجاد روایتهایی برای مردم که ایران چگونه میتواند اصلاح شود و گفتوگو بین این روایتها پیش ببریم و سعی کنیم جنگ روایتها را در ایران به مواجهه و گفتوگوی بین آنها تبدیل کنیم. این اتفاق اگر بیفتد نتیجه آن را با سرعت زیاد در عالم سیاست خواهیم دید. سیاستمداران تکنیسینهای خلاقی برای پیاده کردن ایدههایی که حتی خیلی از اوقات هنوز بر روی زمین نیامده، هستند اما وقتی ما هنوز روایتی از آن ایدهها و رهیافتها نداریم، چه توقعی از آنها داریم؟ من نمیگویم فعلا عدالت یک رتوریک است چون حتی به نظر من هنوز رتوریک خوبی هم ندارد! هنوز حالت شعار و مفهومزدگی درون آن وجود دارد و ما نتوانستهایم آن را به یک روایت واضح و پرجزئیات که دقیقا، جزئیات آن درباره ایران است و ایران را نشان میدهد، تبدیل کنیم. هر وقت چنین کاری انجام دهیم به گمان من سرعت تحقق عدالت و نزدیک شدن به عدالت بسیار بیش از آنکه فکر کنید بالا خواهد بود. ملت ایران، ملت کوچکی نیست، بلکه سابقه چندهزار ساله تمدنی دارد و با یک ملت پرقدرت به لحاظ انسانی صحبت میکنیم که اگر بتواند تصویر خود را مجدد پیدا کند، حتما توان اینکه آن تصویر را روی زمین بگذارد خواهد داشت.
ارسال به دوستان
روز درخشان ورزش ایران در پاریس با طلای اسماعیلی و تاریخسازی ناهید کیانی
کاروان افتخار
* گفتوگوی «وطن امروز» با سعید اسماعیلی/ * دستی که طلا را از حسن یزدانی گرفت
سیزده و چهاردهمین (پنجشنبه و جمعه) روز از سیوسومین دوره بازیهای المپیک برای ورزش ایران در شرایطی پشتسر گذاشته شد که ملیپوشان کشورمان در رشتههای کشتی فرنگی و تکواندو موفق به کسب ۴ مدال طلا و نقره شدند. رقابت ورزشکاران ایران در سیزدهمین روز از المپیک سیوسوم روز پنجشنبه با رشتههای کشتی فرنگی، تکواندو و صخرهنوردی پیگیری شد که طی آن کشتی فرنگی صاحب ۲ مدال طلا و نقره شد و تکواندو هم با تاریخسازی ناهید کیانی به مدال نقره رسید. در کشتی آزاد هم دیروز حسن یزدانی موفق به کسب مدال نقره شد.
* ناهید کیانی با مدال نقره تاریخساز شد
ناهید کیانی که با ۳ پیروزی متوالی راهی مبارزه نهایی شده بود، شامگاه پنجشنبه برای کسب مدال طلا به مصاف «کیم یو جین» از کرهجنوبی رفت. کیانی راند اول را ۵ بر یک واگذار کرد و در راند دوم هم ۹ به صفر باخت و به این ترتیب با شکست ۲ بر صفر در فینال به عنوان نایبقهرمانی دست یافت. کیانی در مبارزه نخست خود ۲ بر یک برابر کیمیا علیزاده، عضو تیم ملی بلغارستان صاحب برتری شد. در این مبارزه کیانی راند نخست مبارزه را ۱۰ بر ۷ واگذار کرد ولی در ۲ راند بعدی ۶ بر ۵ و ۷ بر ۷ (برتری با رأی داوران) پیروز شد و در نهایت ۲ بر یک مبارزه را به سود خود خاتمه داد. کیانی با این برد انتقام شکست در توکیو را گرفت و نشان داد هر که در وطن ماند و تلاش کرد، دست آخر در بلندمدت ثمره زحماتش را میگیرد. وی سپس «شیما تومی» از تونس را نیز ۲ بر یک شکست داد. کیانی در این مبارزه بعد از برتری ۵ بر ۲ در راند نخست، راند دوم را ۳ بر صفر واگذار کرد و در راند پایانی ۳ بر ۲ پیروز و راهی مرحله نیمهنهایی شد. نماینده شایسته تکواندوی ایران در این مرحله برابر «لاتیتیا اون» از لبنان در ۲ راند متوالی و با نتایج ۱۰ بر ۳ و ۱۰ بر صفر صاحب برتری شد و به دیدار پایانی صعود کرد. در این وزن «پارک اسکایلر» از کانادا و علیزاده از بلغارستان به نشان برنز دست پیدا کردند. ناهید کیانی با قبول شکست در مبارزه پایانی به مدال نقره رسید. او حالا خوشرنگترین و بهترین مدال تاریخ ورزش بانوان ایران در همه ادوار المپیک را دارد.
* مهمدی به مدال نقره رسید
در رقابتهای کشتی فرنگی، در وزن ۸۷ کیلوگرم علیرضا مهمدی در فینال به مصاف «سمن نوویکوف» دارنده مدال برنز جهان از بلغارستان رفت که این دیدار با نتیجه ۷ بر صفر به سود حریف به پایان رسید. مهمدی در دور نخست در یک کشتی بسیار زیبا و با نتیجه ۹ بر صفر «کارلوس مونوز جارامیلو» از کلمبیا را مغلوب کرد. وی در دور بعد و در مرحله یکچهارم نهایی با نتیجه ۱۰ بر یک «آرکادیوز کولینیچ» از لهستان را از پیشرو برداشت و به مرحله نیمهنهایی راه یافت. مهمدی در این مرحله در یک کشتی سخت با نتیجه ۳ - ۳ از سد «ژان بلنیوک» قهرمان جهان و المپیک از اوکراین گذشت.
* دومین طلای کشتی فرنگی به اسماعیلی رسید
در رقابتهای کشتی فرنگی بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، سعید اسماعیلی با پیروزی در فینال ۶۷ کیلو به مدال طلا دست یافت. در وزن ۶۷ کیلوگرم که ۱۶ نفر حضور داشتند، سعید اسماعیلی در دور نخست با نتیجه ۱۰ بر صفر مقابل «اسحاق قایو» از الجزایر به پیروزی رسید. وی در دور بعد هم با نتیجه قاطع 9 بر صفر «لوئیس اورتا سانچز» قهرمان جهان و المپیک از کوبا را شکست داد و راهی نیمهنهایی شد. اسماعیلی در این مرحله هم در یک کشتی زیبا و پرافت و خیز مقابل «اسلاویک گالستیان» از ارمنستان به برتری رسید و گام به فینال گذاشت. این نتیجه در حالی رقم خورد که اسماعیلی در تایم اول مسابقه در حالی که با نتیجه ۵ بر ۲ از حریفش پیش بود، ضربه شد اما با اعتراض بموقع و تیزبینی حسن رنگرز داوران نتیجه را بازگرداندند و رای به نفع نماینده کشورمان دادند. اسماعیلی در فینال به مصاف «پرویز نصیباف» از اوکراین رفت و با نتیجه ۶ بر ۵ از سد حریفش گذشت و دومین مدال طلا را برای کاروان ایران به ارمغان آورد.
* دومین نقره المپیک حسن یزدانی
در رقابتهای ۲ وزن اول مسابقات کشتی آزاد بازیهای المپیک پاریس، حسن یزدانی نماینده وزن ۸۶ کیلوگرم کشورمان با پیروزی در مرحله نیمهنهایی به فینال رسید. در وزن ۸۶ کیلوگرم حسن یزدانی در مبارزه نخست با نتیجه ۱۰ بر صفر مقابل «الکساندر لاورنس» از استرالیا به پیروزی رسید. وی در دور بعد هم با نتیجه ۹ بر ۴ از سد «داورن کوراگلیف» قهرمان روسیالاصل اروپا از یونان گذشت و راهی یکچهارم نهایی شد. یزدانی در این مرحله با نتیجه ۷ بر یک مقابل «مایلز امینه» دارنده مدالهای برنز جهان و المپیک از سنمارینو به پیروزی دست یافت و فینالیست شد. یزدانی برای کسب مدال طلا با «ماگومد رمضانوف» از بلغارستان دیدار کرد که با شکست برابر این کشتیگیر به دومین مدال نقره المپیک رسید.
* رضا علیپور به مدال سنگنوردی نرسید
در مسابقات سنگنوردی بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس و در بخش سرعت، رضا علیپور سریعترین مرد عمودی کشورمان که پیش از این به جمع ۸ سنگنورد برتر المپیک راه یافته بود، در مرحله پایانی به مصاف امیر مایموراتوف از قزاقستان رفت و زمان ۵ ثانیه و ۵۷ صدم ثانیه را به خود اختصاص داد و به جمع ۴ سنگنورد برتر رسید. علیپور در مصاف با سنگنورد اندونزی زمان ۴ ثانیه و ۸۴ را ثبت کرد که رکوردی درخشان بود اما حریفش زمان ۴ ثانیه و ۷۸ را ثبت کرد. علیپور برای مدال برنز به مصاف «واتسون» سنگنورد آمریکا رفت و زمان ۴ ثانیه و ۸۸ صدم ثانیه را ثبت کرد و از مدال برنز بازماند. حریف آمریکایی ۴ ثانیه و ۷۴ صدم ثانیه را ثبت کرد و برنز گرفت. رضا علیپور عملکرد قابل قبولی در المپیک داشت.
* شاهکار مهران برخورداری
کاپیتان تیم ملی تکواندوی ایران با پیروزی 1-2 مقابل حریف کرهای در یک بازی کاملا فشرده، مدال خود را قطعی کرد. مهران برخورداری، جدیدترین ستاره ورزش ایران در المپیک پاریس است. نماینده تیم ملی تکواندوی ایران در وزن ۸۰- کیلوگرم بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، در مرحله نیمهنهایی به مصاف «سئو گیون وو» از کرهجنوبی رفت. برخورداری که در رقابتهای گرنداسلم این کرهای را شکست داده بود، مجدد موفق به شکست او شد. در راند نخست این مبارزه برخورداری با نتیجه ۴ به ۲ مغلوب حریف کرهای خود شد. در راند دوم اما برخورداری موفق به کسب برتری ۱۳ بر ۹ شد. در ادامه این مبارزه و در راند سوم هم برخورداری به برتری ۱۲ بر ۸ رسید و به این ترتیب با پیروزی ۲ بر یک در مجموع این مبارزه، فینالیست شد. این یک مسابقه بسیار حساس و فشرده و نفسگیر بود که حتی در 2 دهم ثانیه به پایان هم احتمال تغییر نتیجه آن وجود داشت. حریف کرهای در این مسابقه حساس برای جبران امتیازات عقب افتاده در لحظات آخر به مهران یورش میبرد اما کاپیتان ۲۴ ساله تکواندوی ایران با عملکرد بینظیر پس از شکست دادن 3 رقیب سرسخت و رنکینگدار جهان در فینال حضور خواهد داشت و برای کسب خوشرنگترین مدال تلاش خواهد کرد.
برخورداری در جایی قدم خواهد زد که تنها ۳ بار شاهد رخ دادن آن بودیم: یک بار توسط محمدباقر معتمد در المپیک لندن و ۲ بار توسط هادی ساعی پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ایران.
* زارع در فینال فوقسنگین
ستاره سنگینوزن تیم ملی کشتی با یک کشتی فکورانه طاها آکگل ترکیهای و باتجربه را شکست داد و به فینال رسید. تکرار کشتی ۳ سال گذشته در المپیک توکیو، پایان خوشی برای کاروان ورزش اول ایران داشت و امیرحسین زارع، کشتیگیر 125 کیلوگرم ایران، با پیروزی میلیمتری برابر طاها آکگل، ستاره سنگینوزن ترکیه، برای نخستین بار به فینال رقابتهای المپیک صعود کرد. زارع قهرمان ۲ دوره مسابقات جهانی، در المپیک قبلی که سال 2021 برگزار شد، در مرحله نیمهنهایی با یک غفلت مغلوب آکگل ترک شده بود اما این بار با انجام یک کشتی شطرنجگونه توانست حریف خود را با حداقل برتری از پیش رو بردارد و به فینال برود. نتیجه این کشتی 2-1 به سود نماینده ایران تمام شد و هر ۳ امتیاز از روی اخطار به دست آمد. زارع در دوره گذشته برنز گرفت؛ برنزی که هرگز به آن قانع نبود و با سیر صعودی در کشتی خود توانست آن را به ۲ قهرمانی جهان تبدیل کند. حریف زارع در فینال پتراشویلی باتجربه، کهنهکار و قدرتمند است که قبلا مقابل امیرحسین زارع متحمل شکست شده است.
ارسال به دوستان
سردار قاآنی در نامهای به یحیی سنوار انتخاب وی به عنوان رئیس جدید دفتر سیاسی حماس را تبریک گفت
پرچمدار میداندار
فرمانده نیروی قدس سپاه در نامهای به یحیی سنوار گفت: تردیدی نیست که خون شهید هنیه بزرگوار بر مجازات سخت رژیم صهیونیستی به دست جمهوری اسلامی تأثیر خواهد گذاشت.
سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه در نامهای به یحیی سنوار، رئیس جدید دفتر سیاسی حماس بر انتقامگیری خون شهید اسماعیل هنیه تاکید کرد.
در بخشی از این نامه آمده است: عروج شهید اسلام سردار اسماعیل هنیه را تسلیت عرض میکنم. شهید هنیه واقعا از رهبران دلاور مقاومت اسلامی و شخصیتی ارزشمند و متین بود که در جهان اسلام وحدت ایجاد کرد. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند وظیفه خود میدانیم که انتقام خون ایشان را برای این حادثه تلخ در جمهوری اسلامی بگیریم. تردیدی نیست که خون این شهید بزرگوار بر مجازات سخت رژیم صهیونیستی به دست جمهوری اسلامی تأثیر خواهد گذاشت.
در این نامه همچنین میخوانیم: جهاد قهرمانانه برادران شما در مقاومت اسلامی، تأثیر مجازات را بیش از گذشته خواهد کرد و به محو شدن هر چه سریعتر این پدیده نحس منجر خواهد شد. انتخاب جنابعالی را به عنوان شخصیتی با سابقه و پرافتخار در بعد رهبری و جهادی، به همه قهرمانان حماس، غزه و ملت فلسطین تبریک میگویم. حماس با انتخاب یک رهبر با منطق دیگر ثابت کرد که پرچم پرافتخار حماس را به دست کسی میدهد که بیشترین نفوذ را در میدان دارد و مجاهد فیسبیلالله است.
ارسال به دوستان
وزیر راه و شهرسازی از شکست رکورد ۲۰ ساله ترانزیت با افزایش ۵۷ درصدی خبر داد
گزارش ایران راه
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به ترانزیت 17.8 میلیون تن کالا در سال گذشته، از تداوم روند افزایشی ترانزیت با ثبت ۵۷ درصد رشد در سال جاری خبر داد. مهرداد بذرپاش در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: ترانزیت در سال ۱۴۰۲ توانست رکورد 17.8میلیون تن کالا را ثبت کند و این روند افزایشی در سال ۱۴۰۳ هم با ۵۷ درصد رشد نسبت به سال ۱۴۰۲ ادامه دارد.
عملکرد وزارت راه و شهرسازی در مدت ۳۴ ماه خدمت دولت سیزدهم در حوزه جادهای، از افزایش ۲۱۵ درصدی ترانزیت جادهای نسبت به آغاز بهکار این دولت حکایت دارد. بر اساس این گزارش، میزان ترانزیت جادهای از 4.7 میلیون تن در ابتدای دولت سیزدهم به 14.8 میلیون تن رسیده است.
سیدکمال هادیانفر، معاون حملونقل وزیر راه و شهرسازی نیز ۱۶ مرداد در نخستین جلسه کمیسیون تخصصی ستاد ملی ترانزیت و لجستیک اعلام کرد: «ترانزیت کل کشور در سال ۱۴۰۲ به ۱۶ میلیون و ۳۴۰ هزار تن رسید که رکوردی جدید برای کشور است. از این میزان ۱۴ میلیون و ۷۵۰ هزار تن به ترانزیت جادهای و یک میلیون و ۵۹۰ هزار تن به ترانزیت ریلی مربوط است».
یکی از اقدامات وزارت راه و شهرسازی فعالسازی کریدورهای حمل و نقلی کشور بوده است. با توجه به قرار گرفتن ایران در کریدور شمال - جنوب و شرق - غرب، کالای کشورهای اروپایی و آسیای میانه به مقصد هند و چین، از خزر وارد کشور میشود و پس از حمل با کامیونهای ترانزیتی، از جنوب کشور و از طریق کشتی در خلیجفارس و دریای عمان به مسیر خود ادامه میدهد.
مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه نیز اخیرا تایید کرده است؛ «با این روندی که ترانزیت پیش میرود، آخر سال ۲۰ میلیون تن ترانزیت خواهیم داشت. این میزان ۲۰ میلیون تن خواهد بود و ارزش آن ۲ میلیارد برآورد میشود. از این رو اگر در سالهای آینده ظرفیت ترانزیت به ۶۰ میلیون تن برسد، دیگر درآمد این بخش خطی نخواهد بود، بلکه نمایی میشود».
بررسی وضعیت عملکرد ترانزیت خارجی کشور در بازه زمانی سالهای 1386 تا 1402 نشان میدهد سال 1402 رکورد ترانزیت خارجی ایران شکسته شده است. کارشناسان معتقدند فعالسازی این استعدادهای ترانزیتی علاوه بر ایجاد درآمدهای کلان (سالانه بیش از 8 میلیارد دلار) و کمک به رفع مشکلات ارزی موجب چسبندگی اقتصاد جهانی به ایران و در پی آن، بالا رفتن هزینههای تحریم برای دشمنان و در نتیجه کمک به شکست سیاستهای منزویسازی اقتصاد ایران میشود.
در همین زمینه حسینی، رئیس سابق کمیسیون حملونقل، ترانزیت و لجستیک اتاق ایران گفت: 17.5 میلیون تن حجم ترانزیت خارجی کشور در سال ۱۴۰۲ بوده است. این عدد به نسبت سال ۱۴۰۱ رشد نسبتا خوبی داشته اما معتقدم ما ظرفیتهای بیش از این را در کشور داریم. حداقل ۲۰ میلیون تن ترانزیت خارجی با توجه به شرایط کشور و مرزهای بسیاری که با کشورهای اطراف داریم، میزان قابل دسترسی برای کشور محسوب میشود. امیدوارم بتوانیم حجم ترانزیت خارجی ۲۰ میلیون تن را در سال ۱۴۰۳ به ثبت برسانیم.
وی افزود: ترانزیت بخشی از تجارت بینالملل است که بخشی از آن میتواند در کشور ما محقق شود، بنابراین هر چقدر ما بتوانیم هزینهها و زمان سفر را کوتاه کنیم، میتوانیم گردش را افزایش دهیم. فکر میکنم اقداماتی در این زمینه شده است.
حسینی ادامه داد: فکر میکنم اگر بتوانیم امکانات و شرایطی را که مطرح شد فراهم کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم به عدد ۳۰ میلیون تن حداقل تا سال ۱۴۰۷ یا ۱۴۰۸ در سال برسیم. این میزان حضور ترانزیت و راهگذرهای ترانزیت میتواند در کشور درآمد و امنیت ایجاد کند. فعالسازی راهآهن رشت - آستارا نیز میتواند کمک بسزایی در این فرآیند کند. بخش عمده حملونقل ما، شاید در حدود ۹۰ درصد جادهای است. احتمالا ۱۴ درصد از حمل 17.8 میلیون تن ترانزیت خارجی از طریق حملونقل ریلی و ۸۶ درصد آن از طریق جاده انجام شده است. این موضوع نشان میدهد باید بیش از این اعداد از ظرفیتهای ریلی کشور استفاده کنیم.
تلاشهای دولت سیزدهم برای ارتقای ترانزیت کشور مثبت بوده است. در ادامه یک برنامهریزی راهبردی میتواند هدفگذاری ترانزیتی دولت را تکمیل کند. با رجوع به تجربه چند دهه گذشته میتوان با اطمینان بالایی پیشبینی کرد تلاشهای فعلی توانستهاند عقبماندگیهای 7 سال اخیر را تا حدودی جبران کنند اما همچنان بخش اعظم استعدادهای ترانزیتی ایران مغفول مانده است. به بیان دقیقتر تلاشهای حاضر از نوع کوتاهمدت و عملیاتی و درجهت بهرهبرداری بهتر از زیرساختهای موجود است که میتواند عملکرد ترانزیتی در حدود ۲۰ یا در نهایت ۳۰ میلیون تن در سال را محقق کند.
برای دستیابی به استعدادهای ترانزیتی برآوردشده کشور یعنی ۸۰ میلیون تن در سال و بالاتر، نیاز به یک برنامه میانمدت و بلندمدت قابل اتکا برای سرمایهگذاریهای کلان زیرساختی است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از نقش اتاق بازرگانی در چینش کابینه چهاردهم گزارش میدهد
در آن اتاق چه خبر است؟
گروه اقتصادی: کمیته راهبری دولت چهاردهم قرار بود در مسیر قانون دست راست رئیسجمهور باشد تا بتواند بر اساس وعدههای انتخاباتیای که داده است از چهرههای متخصص برای پست وزارتخانهها استفاده کند. یکی از مهمترین وزارتخانههایی که ارتباط مستقیمی با وعده بهبود معیشت مردم دارد وزارت صنعت، معدن و تجارت است. از این رو انتخاب وزیر صنعت اهمیت بالایی دارد. حالا خبرها حکایت از این دارد که اتاق بازرگانی با فشار بر کمیته راهبری اصرار بر تحمیل گزینه خود بر دولت دارد، در حالی که وزارت صنعت مطابق قانون وظیفهاش نظارت بر اتاق بازرگانی است(!)
این وزارتخانه سالها درگیر ساماندهی بازار خودرو بوده و نتوانسته است مطالبات مردم را به درستی پاسخ دهد، همچنین مشکلات مربوط به قیمتگذاری کالاها و ضعف نظارت بر بازار از دیگر عواملی است که انتخاب فردی کارآمد را ضروری میکند.
رئیس اتاق بازرگانی ایران به تازگی به بهانه ناکارآمدی وزارت صنعت، در نامهای به رئیسجمهوری سلاحورزی را که پیش از این صلاحیت وی برای ریاست اتاق بازرگانی تایید نشده بود به عنوان گزینه اتاق بازرگانی معرفی کرده بود. همین مساله منجر به اعتراض بسیاری از نمایندگان اتاق بازرگانی شد که رئیس اتاق ایران در جایگاهی نیست که بدون مصوبه و نظر اعضا به جای آنها تصمیمگیری کند. از طرفی دیگر این اقدام اتاق بازرگانی مغایر با قانون است، چراکه یک تشکل نمیتواند برای دستگاه بالادستی خود کسی را معرفی کند.
حالا بعد از اینکه روسای اتاق بازرگانی نتوانستند رای مثبت سایر اعضا درباره سلاحورزی را دریافت کنند و از طرف دیگر مطمئن شدند او نمیتواند رای اعتماد بگیرد، سیدمحمد اتابک، نایب رئیس اتاق تهران و رئیس هلدینگ گسترش صنایع معدنی کاوه پارس را به عنوان گزینه نهایی خود به کمیته راهبری معرفی کردهاند. در حالی که از بین گزینههایی که خود کمیته راهبری معرفی کرد، خبرها حکایت از این دارد که سعید زرندی، معاون پیشین وزیر صنعت تاییدیههای لازم را گرفته است به طوری که در دیدار با پزشکیان به نوعی نظر مثبت رئیسجمهور را نیز داشته است. حال سوال این است: آیا اتاق بازرگانی بار دیگر به دنبال حاشیهسازی در فرآیند انتخاب وزرای اقتصادی است؟
* معرفی وزیر صنعت توسط اتاق بازرگانی غیرقانونی است
طبق قانون، وزارت صنعت، معدن و تجارت نهاد بالادستی اتاق بازرگانی ایران است و وظیفه نظارت بر عملکرد اتاق و تعیین خطمشیها برای اتاق بازرگانی را بر عهده دارد، در نتیجه معرفی نامزد توسط اتاق بازرگانی برای وزارتی که باید بر عملکردش نظارت کند و خطمشی برایش تعیین کند، مصداق تعارض و تضاد منافع بوده و غیرقانونی است.
به گفته برخی نمایندگان اتاق بازرگانی، از آنجا که عملکرد هیات رئیسه باید وفق قانون انجام شود دخالت و اظهار نظر و پیشنهاد هیات رئیسه در انتخاب وزرا بر اساس کدام بخش از وظایف اتاق بازرگانی یا کدام ماده از اختیارات و وظایف هیات رئیسه بوده است؟
باید توجه داشت که این مورد نه در وظایف اتاق است و نه جزو اختیارات هیات رئیسه اما از آنجا که ورود به چنین مواردی حتی به عنوان پیشنهاد از سوی اتاق باید پس از کسب نظر و مصوبه از هیات نمایندگان باشد، نهتنها چنین مصوبهای وجود ندارد، بلکه چنین نظرسنجی رسمیای هم شکل نگرفته است. در نتیجه صدور چنین نامهای با این همه ایراد حقوقی و با استفاده از سربرگ اتاق سوءاستفادهای آشکار از جایگاه ریاست را تداعی میکند.
از آنجا که قرار گرفتن در یک منصب عالی اجرایی مانند وزارت از منظر حقوق عمومی مستلزم رعایت نهایت شفافیت است، نمیتوان صرفا با استدلال به احوال شخصیه، منصبی ملی را همتراز حقوق خصوصی افراد دید، از این رو ضروری و واجب است که افکار عمومی به صورت مشخص بدانند گزینه معرفیشده از سوی بخش خصوصی هرچقدر توانایی در بنگاههای متعلق به خودش داشته باشد دلیل بر موفقیتش در وزارتخانه نیست.
از طرف دیگر سوال این است: اتابک که در صنعت سیمان فعالیت دارد با انجام تکالیف و وظایف قانونیاش چقدر در خدمت اقتصاد ملی بوده است. آیا زمانی که او رئیس انجمن صنعت سیمان بود شاهد افزایش ناگهانی قیمت سیمان در بورس کالا نبودیم؟ در حالی که بورس کالا باید منشأ شفافیت باشد خبرها حکایت از این داشت که زدوبندها قیمت سیمان را به بالاترین سطح ممکن رساند، در حالی که بازار مسکن در بدترین وضعیت ممکن قرار داشت.
رئیس اتاق بازرگانی در معرفی گزینه وزارت صنعت در متن نامه به رئیسجمهور اشاره کرده که این پیشنهاد «بر اساس بررسیهای به عمل آمده، استمزاج از تشکلهای تخصصی و فعالان اقتصادی» صورت گرفته است. حالا اتاق بازرگانی باید مستندات بررسی خود را ارائه دهد که مردم بر مبنای آن بدانند آیا این تشکل منافع ملی را در نظر گرفته است یا خیر.
این سوالات در حالی است که ما میدانیم گزینه اتاق بازرگانی که سالها با مدیران این تشکل بخش خصوصی ارتباط داشته است میتواند به منشأ رانت در وزارت صنعت تبدیل شود.
آیا اتاق بازرگانی میزان پرداخت مالیات ١٠ سال گذشته این مدیر بنگاه اقتصادی به دولت را میداند؟ همچنین میزان پرداخت مالیات بر ارزش افزوده و صدها نوع هزینهای را که یک فعال اقتصادی بر عهده دارد و پرداخت میکند شفاف ارائه کرده است؟
اما نکته مهم دیگری که به نظر میرسد مغفول مانده این است که طی ماههای گذشته شاهد عدم تایید صلاحیت برخی اعضای اتاق بازرگانی توسط نهادهای مسؤول بودیم. در یکی از موارد بهرغم چند ماه تلاش توسط افراد ذینفوذ برای رفع عدم تایید صلاحیت سلاحورزی، اتاق بازرگانی برای ورود به انجام وظایف معطل ماند، همچنین عدم دعوت از نمایندگان اتاق برای حضور در جلسات که خود باعث ناکارآمدی اتاق بازرگانی شده بود باز هم نهادهای مسؤول بر عدم صلاحیت او پای فشردند تا برکنار شد، حال چگونه هیات رئیسه به این نتیجه رسیده که این مانع بزرگ عدم صلاحیت برای تصدی پست وزارت صمت که جایگاهی مهمتر از اتاق بازرگانی است برطرف شده؟ آیا بعد از سلاحورزی این بار نوبت اتابک است که دولت چهاردهم را برای تایید صلاحیت به چالش بکشد؟ بنابراین اتاق بازرگانی ایران باید از دخالت در اموری که در حوزه وظایف اتاق و مخصوصا اختیارات هیات رئیسه نیست، پرهیز کند، بویژه بدون دریافت مصوبه و کسب نظر از هیات نمایندگان از هرگونه مکاتبه با نهادهای بالادستی در اینگونه موارد که خارج از وظایف اتاق و اختیارات هیات رئیسه است خودداری کند.
* وزیر صنعت باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
در حال حاضر شاهد خلأهای مدیریتی و کاستیهای اجرایی بودهایم. بهرغم دلسوزیها و تلاشهای وزرای پیشین صمت، بهدلیل بیثباتی شدید در مهمترین وزارتخانه اقتصادی کشور (۸ وزیر و سرپرست از سال ۹۶ تا ۱۴۰۳)، نبودن فرمانده واحد در بخش تولید، عدم هماهنگی سیاستهای ارزی و تجاری، همسو نبودن بخشهای مختلف وزارت صمت، مشکلات مربوط به تحریم، نبود وحدت رویه برای اجرای مفاد بخشنامههای صادره، بحث دنبالهدار و بلاتکلیف تفکیک یا عدم تفکیک وزارتخانه و مشکلات ایجاد شده در ساختار جدید وزارت صنعت، معدن و تجارت، سبب نقصان در این دستگاه مهم شده است.
* ۱۰ ویژگی وزیر جدید صنعت
سیدروحالله غضنفری، کارشناس صنعت در گفتوگو با «وطن امروز» با اشاره به ویژگیهای وزیر پیشنهادی صنعت گفت: تجربه مدیریت در وزارتخانه و آشنایی کامل به ساختار و لایههای وزارتخانه و سازمانهای تابعه نخستین ویژگی وزیر صنعت باید باشد. تجربه کار در سطح استانها را داشته باشد، چراکه تجربه و درک ساختار تولید و تجارت استانی اثر مستقیم بر درستی یا نادرستی تصمیمات و سیاستگذاریهای کلی دارد.
وی در ادامه افزود: وزیر صنعت باید ضمن برخورداری از رویکرد دانشگاهی و علمی با محیط آکادمیک تعامل و ارتباط مستمر داشته باشد. همچنین به مباحثی نظیر انقلاب صنعتی چهارم، هوش مصنوعی و زنجیرههای ارزش اشراف داشته باشد. نگاه استراتژیک و سیاستگذاری به تولید و تجارت، مقدمه توسعه صنعتی ایران است. غضنفری به اهمیت تفویض امور به استانها نیز تاکید کرد و گفت: وزیر صنعت باید سلامت کامل مالی اقتصادی و اخلاقی داشته باشد. چنانچه فرد مورد نظر زیر ۵۰ سال و حائز ویژگیهای بالا باشد، امتیاز ویژه برای وزارت صنعت محسوب میشود.
گمانهزنیها درباره چهرههایی که قرار است بر مسند وزارت صمت قرار بگیرند حسابی داغ شده است و نامهای متعددی هم به میان آمده است. یکی از چهرههایی که طی روزهای اخیر نامش به عنوان نامزد کسب کرسی ریاست وزارت صمت مطرح شده، سعید زرندی است؛ چهرهای که سابقهای طولانی در این وزارتخانه دارد و پیش از این در سمتهای متعدد مرتبط با این حوزه حضور داشته است.
راهبری برنامه وزارت صمت به تفکیک بخشهای صنعت، معدن و تجارت خارجی و بازرگانی داخلی از مهمترین برنامههای وزیر صنعت باید باشد. تدوین برنامههای سالانه وزارتخانه، تدوین سیاستهای صنعتی، طراحی مدلهای تامین مالی تولید از طریق بازار سرمایه، تدوین دستورالعمل راهاندازی شرکتهای سهامی عام پروژه و ترغیب و تشویق شرکتها برای ورود به بازار سرمایه یا استفاده از ابزارهای نوین تامین مالی از دیگر فعالیتهای گزینه وزارت صنعت است.
ارسال به دوستان
دیدگاه
پشیمانی اردوغان یا یک نفاق دیگر؟
مهدی گرگانی: «بازگشت به همسایه»؛ این بهترین توصیف برای رویکرد دولت ترکیه در ارتباط با بحران سوریه طی ماههای اخیر است؛ کشوری که با آغاز بحران سوریه در سال 2011 به سرعت و همصدا با کشورهای غربی همسایه خود را رها کرد و در دامان پروپاگاندای کشورهای غربی افتاد و در راستای ساقط کردن حکومت دمشق از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
اکنون بعد از گذشت 13 سال از آغاز جنگ سوریه، ترکیه دارد به آب و آتش میزند تا روابط خود را با دولت سوریه عادی کند و به قول معروف آب رفته را به جوی بازگرداند.
1- کشورهای زیادی در منطقه خلیج فارس خواهان براندازی حکومت بشار اسد بودند و در این راه کمکهای زیادی هم به معارضان سوری و تروریستها کردند اما با شکست همه پروژههای ضدسوری و تثبیت قدرت بشار اسد، طی سالهای گذشته یکی یکی به سوریه بازگشتند و روابط خود را با این کشور عادی کردند اما داستان ترکیه متفاوتتر از آنهاست. از سویی رجب طیب اردوغان همه پلهای پشتسر را خراب کرده و از سوی دیگر غرور این کشور اجازه پا پیش گذاشتن برای بازگشت به آغوش سوریه نمیداد.
2- با این حال مشکلات عدیده داخلی در ترکیه از جمله مشکلات اقتصادی و تورم لجامگسیخته و بحران پناهجویان سوری، این کشور را مجبور کرد تا رویکرد سیاست خارجی خود را بویژه در ارتباط با سوریه تغییر دهد و پیروزی اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته آنکارا را بر آن داشت تا با آغاز دوره جدید ریاستجمهوری وی ریلگذاری خود را تغییر دهد.
بانگی بشیر، تحلیلگر سیاسی ترکیه میگوید وقتی رئیسجمهوری ما متوجه شد تنهاست و سقوط بشار اسد غیرممکن است، تصمیم گرفت دوباره همانند سابق با اسد دوست شود اما از آنجا که خجالتزده است، نمیتواند مستقیما این کار را انجام دهد و میخواهد از طریق میانجیها به روزهای گذشته بازگردد.
همچنین باید در نظر داشت سوریه پس از یک دهه جنگ نیاز فوری به بازسازی دارد و شرکتهای ترکیهای با عادیسازی روابط ۲ کشور میتوانند در پروژههای بازسازی سوریه به طور گسترده مشارکت کنند و از این راه به اقتصاد رو به زوال ترکیه نیز کمک کنند.
هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه طی ماههای گذشته بارها از آمادگی کشورش برای مذاکره با سوریه در همه سطوح و عادیسازی روابط با سوریه خبر داده است.
رجب طیب اردوغان نیز هفته گذشته سیگنال مشخصی به میانجیها برای از سرگیری روابط با دمشق ارسال کرده و از دعوت قریبالوقوع از بشار اسد برای سفر به ترکیه خبر داده است.
3- اما اراده ترکیه برای عادیسازی روابط فقط 50 درصد قضیه است. 50 درصد دیگر اراده دولت سوریه است که طی یک دهه گذشته از سوی همسایه و دوست قدیمی خود مورد بیمهری گسترده قرار گرفته است.
با وجود وساطتها و میانجیگریها برای از سرگیری روابط ترکیه و سوریه که برخی آن را به نفع ثبات منطقه، تقویت ثبات و امنیت سوریه و همچنین شکست سیاستهای غرب در راستای انزوای دمشق میدانند، دولت دمشق شرط و شروطی را برای ترکیه مطرح کرده است که کاملا بجا و برحق است.
بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه میگوید: «اگر دیدار با اردوغان نتیجه داشته باشد و در آغوش کشیدن او منافع کشورم را تامین کند با کمال میل این کار را انجام خواهم داد اما سوالم این است: چرا ترکیه روابط دمشق و آنکارا را 13 سال پیش از مسیر عادی خود خارج کرد؟ هیچ کس به دنبال این نیست که با همسایگانش مشکل داشته باشد ولی به این معنا هم نیست که بدون هیچ قاعدهای، این کار را انجام دهیم...».
مساله دیگری که دمشق بسیار بر آن تاکید دارد خروج نظامیان ترک از خاک سوریه قبل از هرگونه عادیسازی یا ارائه تضمینهای جدی برای خروج از خاک سوریه در آینده نزدیک است.
ارتش ترکیه از سال ۲۰۱۶ در اقدامی غیرقانونی و تجاوزکارانه، طی ۲ عملیات سپر فرات و شاخه زیتون ۴ هزار کیلومتر از خاک سوریه از جمله عفرین و شهرهای الباب، اعزاز و جرابلس را تصرف کرده و عملیاتهای دیگری را به منظور عقب راندن شبهنظامیان کرد از مناطق تحت تصرف خود اجرا کرده است.
حتی اگر دلایل ترکیه برای مقابله با تهدید شبهنظامیان کرد علیه خاک ترکیه را هم بپذیریم باز هم موضوع سوریه و شبهنظامیان کرد یک موضوع داخلی سوریه محسوب میشود و حضور حتی یک نظامی ترکیه در خاک سوریه غیرقانونی و تجاوزکارانه محسوب میشود و باید از آن خارج شود و حل این مساله را به دولت و ارتش سوریه واگذار کند.
4- از سوی دیگر کشورهای غربی از جمله ایالات متحده با هرگونه عادیسازی روابط میان ترکیه با سوریه مخالف هستند. واقعیت این است که برقراری ثبات و افزایش روزافزون قدرت سوریه توازن قوا را در منطقه به نفع ایران و روسیه تغییر داده است و آمریکاییها نگران هستند بازگشت ترکیه به آغوش سوریه ضربه مهلک دیگری بر سیاستهای غرب علیه سوریه باشد. از این جهت واشنگتن در حال فشار به گروههای معارض و متحدان اردوغان در داخل ترکیه است تا آنکارا را از مسیر عادیسازی روابط با دمشق خارج کند.
5- سوریه باید پشیمانی ترکیه را به فال نیک بگیرد و با گامهای حساب شده و دریافت تضمینهای لازم در زمینه شرط و شروط خود از جمله در زمینه پناهجویان و همچنین خروج نظامیان ترکیه، آنکارا را به سوی خود بکشد تا اولا قدرت خود را بیش از پیش تثبیت کند و ثانیا نقشههای غرب را علیه ثبات سوریه و همچنین امنیت منطقه نقش برآب کند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از الحاق 2654 سامانه موشکی، پهپادی و راداری به نیروی دریایی سپاه همزمان با اعزام گسترده کشتیهای جنگی توسط آمریکا به منطقه
خط و نشان دریایی
انهدام ناوشکن با یک ضربه
گروه سیاسی: سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ظهر دیروز از الحاق 2654 سامانه از انواع موشکهای ضدسطحی، زیرسطحی، پهپادی، راداری و... به نیروی دریایی سپاه خبر داد. در مراسمی که به همین منظور برگزار شد، سردار سلامی گفت: «امروز نسبت به الحاقهای قبلی که به نیروی دریایی صورت گرفته، پدیدههای جدیدی میبینیم. این نوگرایی در فناوریها و ابداعات فنی برای ما بسیار با ارزش است».
وی همچنین گفت: «امروز بخش کوچکی از آنچه ملحق میشود به نمایش گذاشته شده است. نمونههایی چند از انبوهی که در اختیار نیروی دریایی سپاه گذاشته شده. چند عضو از یک نمونه تا بلکه بتواند شکوه و زیبایی این تسلیحات را تا حدی به نمایش بگذارد. بخش کثیری از این سامانهها در محلهای نگهداری آنهاست که قابل رویت نیست».
در همین باره دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه هم از افزایش دقت در هدفزنی، نقطهزنی، همچنین افزایش اطمینان از توانمندی این تسلیحات در محیط جنگ الکترونیک خبر داد و گفت: «در سامانههای ملحقشده از هوش مصنوعی استفاده شده است که این مهم هم در وزارت دفاع و هم در سامانههایی که مرکز تخصصی موشکی ندسا ساخته، اتفاق افتاده است».
آنطور که از گزارشها برمیآید، انبوهی از موشکهای کروز جدید ضد ناوشکن به ساختار رزم نیروی دریایی سپاه، شاخصترین سامانهای است که در اختیار این نیرو قرار میگیرد. این موشکهای کروز جدید، غیرقابل رهگیری هستند و سرجنگی شدیدالانفجار آنها با اصابت به ناوشکنهای دشمن باعث ایجاد صدمات شدیدی میشوند که هر یک میتوانند ناوشکنی را غرق کنند، همچنین در آیین الحاق صورت گرفته، نمونهای از پهپاد بیصدا و سری در کنار انواع سامانههای موشکی دوربرد، میانبرد، پهپادهای جنگال، رزمی، شناسایی و انهدامی، سامانههای جنگ الکترونیک، رادارهای دریایی و ادوات رزمی به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه تحویل شده.
* پیشینه موشکهای نیروی دریایی سپاه
مردادماه سال گذشته (1402) خبر رسید وزارت دفاع 2موشک «قدیر» و «نصیر» را در اختیار نیروی دریایی سپاه قرار داده است. این دو موشک هر کدام نمونههای بهبودیافتهتر موشکهایی بودند که پیشتر در اختیار نیروی دریایی سپاه قرار داشتند. شروع موشکهای کروز ضدکشتی در نیروی دریایی سپاه از موشکهای «نور» بود. نور با موتور مینیجت طلوع 4 وارد شد و برد آن به 120 کیلومتر رسید، موشکهایی که در پلتفرمهای وسیع ساحلی، دریایی و هوایی شامل بالگرد Mi17 نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جنگنده F4 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران قابل پرتاب بودند.
سپس موشک قادر با برد 200 کیلومتر رونمایی شد. این روند توسعه ادامه یافت تا به موشک کروز قدیر رسید. موشک کروز قدیر مشابه قادر است اما برد آن افزایش یافت و به 300 کیلومتر رسید و استفادهای گسترده در پرتابگرهای ساحلی و شناورهای رزمی دریایی دارد.
موشک کروز بعدی در این کلاس، موشک کروز CM35 نصر بود که با برد 35 کیلومتری، در پلتفرمهای مختلف شامل پرتابگرهای ساحلی، شناورهای تندرو نیروی دریایی سپاه و شناورهای نیروی دریایی راهبردی ارتش، همچنین بالگردهای بلـ206 نیروی دریایی سپاه و جنگنده F4 فانتوم نیروی هوایی ارتش قابل حمل و پرتاب بود. پس از ساخت نسخه هدایت فروسرخ نصر با نام نصر بصیر، نسخه جدیدتر این موشک با نامCM90 نصیر ساخته شد؛ موشکی که علاوه بر کشیدهتر شدن بدنه و بزرگتر شدن ابعادش، برخلاف سایر اعضای این خانواده که دارای پیشران راکتی بودند، از پیشران توربوجت بهره میبرد. موشک نصیر با قابلیت پرتاب از روی پلتفرمهای ساحلی و دریایی، دارای حداقل و حداکثر برد 10 و 90 کیلومتر است و با قطر 180 میلیمتر و طول حدود 4 متری، با وزن 351 کیلوگرمی میتواند سر جنگی 130کیلوگرمی را با سرعت حداکثر 0.8 ماخ حمل کند.
اکنون نیروی دریایی سپاه در کنار موشکهای پیشرفته قدیر و نصیر، نوع دیگری از موشکهای کروز ضد ناوشکن را در اختیار گرفته که هرچند نام آن هنوز از طرف سپاه اعلام نشده است اما همان طور که تصاویر نشان میدهد، این موشکها با سرجنگی جدید و البته وزن کم، قدرت انهدامی بسیار بالایی دارند. پیشتر عنوان شد که هرکدام از این کروزهای جدید قابلیت انهدام یک ناوشکن را دارند. این موشکها در خط ساحلی مستقر میشوند و میتوانند هر شناوری را تا فاصله یک هزار کیلومتری هدف قرار دهند. نکته بارز در این موشکها و همینطور دیگر سامانههای الحاقشده به نیروی دریایی سپاه، استفاده از هوش مصنوعی است که باعث شده قابلیت هر کدام از این تسلیحات افزایش قابل ملاحظهای یابد.
* افزایش برد 3 برابری کروزهای جدید
درباره موشکهای قدیر که مرداد سال گذشته در اختیار نیروی دریایی سپاه قرار گرفت، عنوان شد که برد این موشکها با ارتقای برد نمونههای پیشین (موشکهای نور و قادر) تا 300 کیلومتر افزایش یافته است. حالا موشک کروز جدید نیروی دریایی سپاه که اتفاقا نقطهزن و بسیار قوی نیز هست، میتواند تا برد هزار کیلومتر برود و اهدافش را به دقت منهدم کند. بنابراین در اینجا شاهد افزایش برد حداقل 3 برابری موشکهای کروز جدید هستیم. موشکهایی که هنوز اطلاعات تکمیلی درباره آنها ذکر نشده است اما با پیشینهای از توانمندیهایی که موشکهای نیروی دریایی سپاه در اختیار داشتند و قابلیتهایی که تا به اینجای کار درباره کروزهای جدید ضدناوشکن ذکر شده است، به نظر میرسد دشمن هر چه و هر که باشد، باید در مواجهه با چنین موشکهای هوشمندی، خود را پذیرای ریسک بسیار بالایی کند!
* پهپاد بدون صدا در نیروی دریایی سپاه
سلاح مهم دیگری که در مراسم الحاق دیروز در اختیار نیروی دریایی سپاه قرار گرفت، نمونهای از پهپاد بدون صدا بود که به خاطر حساسیت فوقالعادهای که این پهپاد دارد، هنوز اجازه پخش تصاویر آن به خبرنگاران داده نشده است. در چند سال گذشته، تصاویری از ناوهای آمریکایی که توسط پهپادهای کشورمان ضبط شده بودند، منتشر شد و کارشناسان غربی را به تعجب و حیرت واداشت. اکنون که اعلام شده نمونهای از پهپادهای بدون صدا به نیروی دریایی سپاه ملحق شده است، به حتم در آیندهای نه چندان دور، حیرت کارشناسان نظامی جهان بیشتر هم خواهد شد!
نیروی دریایی سپاه پیشتر از انواع مختلفی از پهپادها در کلاسها و گونههای مختلف بهره میبرد. در مراسم آیین الحاق روز گذشته نیز تعدادی از پهپادهای ابابیل 5 و 3، مهاجر6 و باور به این نیرو ملحق شدند که با قابلیتهای رزمی، شناسایی و انهدامی، قابلیت حضور در میادین جنگ الکترونیک را دارند.
«ابابیل۵» با قابلیت اجرای انواع ماموریتهای شناسایی، مراقبت، جنگ الکترونیک و جمعآوری اطلاعات سیگنالی- رزمی میتواند توان عملیاتی نیروی دریایی سپاه را افزایش قابل ملاحظهای بدهد. این پرنده بدون سرنشین قادر است سکوهای الکترواپتیک چند منظوره دید در شب، محمولههای جمعآوری اطلاعات سیگنالی و محمولههای راداری را حمل کند. بیشینه سرعت پهپاد «ابابیل ۵»، ۲۱۰ کیلومتر بر ساعت است. تداوم پرواز این پهپاد با محموله ۱۲ ساعت بوده و سقف پرواز آن، ۱۸ هزار پا تخمین زده شده است.
همچنین شعاع عملیاتی این پرنده بدون سرنشین ۳۰۰ کیلومتر است، البته این پهپاد نشان داده در شرایطی قادر خواهد بود تا عملیات شناسایی را در مدت ۲۴ ساعت یعنی مشابه آنچه در دومین رزمایش مشترک پهپادی ارتش رخ داد، انجام بدهد. این پهپاد پس از پایان ماموریت خود به وسیله ارابه فرود در شرایط عادی و چتر در شرایط اضطراری فرود میآید. پهپاد «ابابیل ۵» قادر به حمل محمولهای با وزن ۱۲۰ کیلوگرم شامل بمبهای هوشمند خانواده «قائم» و موشکهای خانواده «الماس» است. این پهپاد میتواند ۶ موشک نقطهزن با کلاهک شدیدالانفجار را با خود حمل و در صورت نیاز به سوی اهداف شلیک کند.
پهپاد باور نیز یکی دیگر از پهپادهای انتحاری ایران است که برای انهدام مواضع از پیش تعیین شده به کار گرفته میشود اما پهپاد ابابیل 3 یک پهپاد بسیار کاربردی است که مثل ابابیل 5 توانایی پرواز در شب را دارد. ابابیل 3 با مداومت پرواز 8 ساعته و قابلیت پرواز تا عمق 250 کیلومتری میتواند تصاویر را به صورت همزمان به ایستگاههای کنترل زمینی یا هر پلتفرم دیگر ارسال کند. ابابیل ۳ از یک موتور 4 سیلندر پیستونی با ملخ ۲ پره فشاردهنده که همانند سایر پهپادهایی با همین پیکربندی در انتهای بدنه و بین بومهای نگهدارنده دم نصب شده است بهره میبرد. محل نصب موتور سبب ایجاد فضای مناسب برای نصب تجهیزات در دماغه و کاهش تأثیر ارتعاشات ناشی از موتور بر عملکرد سامانههای شناسایی میشود. پهپاد ابابیل 3 از بدنه کاملا کامپوزیت برخوردار است و توانایی پرواز در ارتفاع 15 هزار پایی را دارد و از یک دوربین جلونگر در قسمت دماغه و یک دوربین با قابلیت چرخش 360 درجه در زیر بدنه با قابلیت تصویربرداری حرارتی و همان طور که گفته شد، تصویربرداری در شب برخوردار است.
* سامانههای جدید در میانه صفآراییهای منطقهای
خبر الحاق انبوهی از موشکهای کروز جدید ضدناوشکن در کنار پهپادها و دیگر سامانههای پیشرفته به نیروی دریایی سپاه در حالی منتشر میشود که پس از حملات تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران و بیروت که منجر به شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و همینطور «سیدفؤاد شکر» از اعضای موسس و ارشد حزبالله لبنان شد، گمانهزنیها درباره حملات تلافیجویانه ایران و حزبالله به سرزمینهای اشغالی به اوج رسیده است.
این گمانهزنیها که اکنون به یقین تبدیل شده است در حالی صورت میگیرد که 26 فروردین امسال ایران به تلافی حمله تروریستی اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق، بیش از 300 پهپاد و موشک کروز و بالستیک به سرزمینهای اشغالی شلیک کرد؛ حملهای تاریخی که کسی فکرش را نمیکرد کشورمان در چنین ابعاد و مقیاس بزرگی آن را انجام دهد. در واقع ایران با انجام عملیات «وعده صادق 1» نشان داد هم عزم و اراده انجام چنین حملاتی را دارد و هم از توانایی فنی - تسلیحاتی آن برخوردار است. از این رو دشمن تهدیدهای کشورمان و همینطور حزبالله لبنان را کاملا جدی گرفته و دست به تحرکات بسیاری زده است.
الحاق موشکهای کروز جدید ضدناوشکن به نیروی دریایی سپاه میتواند پاسخی باشد به اعزام گسترده کشتیهای جنگی توسط آمریکا به منطقه که این روزها اخبار آن به کرات شنیده میشود. چند روز پیش بود که یکی از مقامات دفاعی آمریکا به واشنگتنپست گفت ایالات متحده حداقل ۱۲ کشتی جنگی را در خاورمیانه مستقر کرده است. او افزود که این کشتیها شامل ناو هواپیمابر یواساس تئودور روزولت و کشتیهای جنگی همراه آن و گروه ۳ شناوره آبیخاکی واسپ است که شامل بیش از ۴ هزار تفنگدار دریایی و ملوان میشود.
* درگیری با دشمن در اعماق وسیع آبها
در حالی که خاورمیانه هر روز شاهد حضور ناوها و کشتیهای جنگی و جنگندههای بیشتری از سوی آمریکا و متحدانش است، سردار سلامی فرمانده کل سپاه دیروز در مراسم الحاق 2654 سامانه از انواع موشکها ضدسطحی، زیرسطحی، پهپادی، راداری و... به نیروی دریایی سپاه گفت جریان تولید و گسترش قدرت در همه شئون دفاعی، برای همه نیروهای مسلح، منطقی است که متصل به حکمتهای الهامیافته از وحی و با تدابیر رهبر انقلاب انجام میشود.
فرمانده کل سپاه، با اشاره به دقت و حساسیت بالای نبرد در دریا اظهار داشت: دریا اساسا جنگ نقطهها در سطح مقطعهای وسیع است. شما باید بتوانید نقاط کوچکی را در یک سطح بینهایت از نقاط پیدا کنید. این نخستین نقطه شکلگیری قدرت دفاعی است، بینایی در دریا و شنوایی در دریا و پیدا کردن دشمن نکته مهمی است، هرچند در دریا به دلیل سطح صاف و هموار آن هر پدیده و شیء خارجی در آن از یک جهت هم بهسادگی قابل رویت است اما وقتی شما باید اعماق سپاه دشمن را ببینید، ما باید از دور ببینیم تا بتوانیم بخوبی در فاصلههای نزدیک درگیر شویم، البته درگیری را از فاصله صفر تا اعماق وسیع تعریف کردهایم، یعنی ما باید توانایی داشته باشیم در خطوط و نقاط تماس با دشمن درگیر شویم. دریا فاقد یک خط ثابت نبرد است و برخلاف زمین، جغرافیای ثابتی برای گسترش درگیری وجود ندارد.
سرلشکر سلامی با اشاره به نقش فناوری و نیروی انسانی در رزم دریا اظهار کرد: دریا نبرد ترکیب موزون انسان و ابزار و فناوری است. بدون فناوری نمیتوان جنگید و بدون انسانهای مؤمن که این فناوریها را تاثیر و نفوذ بدهند هم نمیتوان جنگید. جنگ در دریا به تمام عوامل و فاکتورهای انسانی از شجاعت، ثبات قدم، استحکام و مقاومت جسمانی، روح بلند و قوی، هوش سرشار انسانی، ابتکار عمل، مدیریت، خلاقیت و تاکتیکآفرینی نیاز دارد. جنگ در دریا جزو پیچیدهترین و رمزآلودترین نبردهاست.
فرمانده کل سپاه ادامه داد: کامل بودن صحنه جنگ در دریا به این است که باید نبرد سطحی، نبرد در زیرسطح، رزم موشکی، نبرد مین، عملیات از ساحل، نبرد در هوا و فضا و دفاع هوایی در مقابل تهاجمات هوایی دشمن، نبردهای موشکی، رزم تفنگدارها، نبرد با استفاده از سامانههای بیخدمه، جنگ اطلاعاتی، نبردهای سایبری، جنگهای الکترونیک، فرماندهی و واپایش، رادارها و همه این اجزا پیکره ساختار یکپارچه یک دفاع دریایی را شکل دهند و نیروهای دریایی معمولا بستههای قدرت رزمی خود را کامل میکنند.
سرلشکر سلامی سرعت در نبرد دریایی را یک فاکتور تعیینکننده دانست و خاطرنشان کرد: در دریا، هر کسی سرعت بیشتری داشته باشد قدرت دستیابی به طرف مقابل برای او بیشتر شود. این اصل که تجهیز شناورها در نیروی دریایی سپاه بر اساس حداکثر سرعت ممکن بر مبنای قابلیتهای فنی موجود دنبال میشود یک واقعیت درست است. دریا عرصه دقت است.
حجم آتش کارگر نیست. دقت آتش موثر است و باید بتوان با یک ضربه یک هدف را منهدم کرد. فرمانده کل سپاه، جدیدترین رویکرد در دریا را هوش مصنوعی برشمرد و گفت: در دریا اصابت نقطهها با قابلیت استفاده از هوش مصنوعی در تمام سطوح از شناورها گرفته تا موشکها، پدافندها، زیرسطحیها و مینها یک هدف بسیار مهم است. گاهی لازم است شناوری منهدم شود، زده شود اما خدمه آن کشته نشوند. اجتناب از تلفات انسانی در بعضی نبردهای دریایی یک اصل است. این با هوشمندی حاصل میشود.
***
رضایی: آتشبس در غزه نیاز به بیانیه تبلیغاتی ندارد
در حالیکه آمریکا به همراه چند کشور عربی منطقه غرب آسیا در راستای جلوگیری از خونخواهی ایران به خاطر ترور شهید هنیه بحث آتشبس را مطرح میکنند، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آتشبس و پایان دادن به نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه، نیاز به بیانیه تبلیغاتی ندارد.
محسن رضایی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آتشبس و پایان دادن به نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه نیاز به بیانیه تبلیغاتی ندارد بلکه به اراده سیاسی و اقدام قاطع نیازمند است.
وی در ادامه این مطلب آورده است: اگر آمریکا در همان هفتههای اول تجاوز ارتش اسرائیل، کمکهای نظامی را متوقف و آتشبس را به رژیم تحمیل کرده بود، اکنون در تکاپوی بیهوده قرار نمیگرفت.
آمریکا، مصر و قطر روز پنجشنبه (18 مرداد) در بیانیهای از رژیم اسرائیل و حماس دعوت کردند مذاکرات برقراری آتشبس را در ۱۵ آگوست (۲۵ مرداد) در دوحه یا قاهره از سر بگیرند.
ارسال به دوستان
نگاه
توصیهای به دولت پزشکیان برای گفتمانسازی
محسن سلگی: در ادبیات توسعه، از موازنه و عدم موازنه میان ثبات سیاسی و رقابت سیاسی سخن به میان آمده است. در این ادبیات، یک خوانش نسرح، خواهش هنجاری است که توسط سندرز مطرح شده است. در الگوی هنجاری ثبات و رقابت، ارزشهای درونی یک کشور پایه و اساس قرار میگیرد.
در اوایل انقلاب که رقابت بیشتر شده بود، ثبات رو به افول گذاشت. مثال دیگر دهه ۳۰ است که در آن رقابت سیاسی در اثر آزادیهای نسبی بیشتر شد اما ثبات کاهش یافت. چالش گروههای روشنفکری با ارزشهای درونی و دینی در دهه اول انقلاب، ثبات را به افول برد. در سالهای بعد، در انتخاباتهای منجر به روی کار آمدن دولت هاشمی، اوج ثبات را شاهد بودیم اما رقابت مطلوب در کار نبود. در انتخابات سال ۷۶، رقابت و ثبات هر دو در یک اوج جدید به ملاقات هم رسیدند.
انتخابات سال ۸۴ نیز چنین بود اما در سال ۸۸، رکورد بیسابقه رقابت را شاهد بودیم، در حالی که ثبات به کمترین حد خود رسید و شاهد 7 ماه اعتراض خیابانی بودیم.
در این میان، دولت پزشکیان همچون دولت شهید رئیسی و دولت روحانی خود حاصل مقارنه مبارک میان ثبات و رقابت و موارد درخشان در این باره بوده است. پس از این تاریخ، شاهد مقارنه و تعادل میان رقابت و ثبات، همچنین تکرار مقارنه مذکور در همه ادوار بودهایم. به بیان دیگر، این مقارنه در انتخاباتهای متعددی چشمگیر بوده است.
انتخابات منجر به پیروزی مسعود پزشکیان نیز یک اوج از تعادل مذکور بود؛ هم رقابتی بود و هم نامزدها به قانون تمکین کردند. حتی حجم تخریب نسبت به دولتهای گذشته کمتر شد و این به همراه تعادل گفتهشده، نشانهای دیگر از نهادینگی تکاملیافته نظام بود.
مطابق آنچه گفته شد، دولت پزشکیان در یک روند موفق متولد شده است اما این دولت برای حفظ تعادل و مقارنه گفتهشده، چالشهایی خواهد داشت و باید برای تحقق این هدف مهم، به گفتمانسازی اقدام کند. گفتمان وفاق و همدلی که دولت مذکور آن را سرلوحه خود قرار داده، بیان دیگری از حفظ تعادل و مقارنه ثبات و رقابت است. به عبارت دیگر، وفاق بدون مشارکت گروههای منتقد شدنی نیست؛ کاری که دولت روحانی در آن موفق نبود و حتی نتوانست حامیان خود را به طور وسیع حفظ کند.
دولت روحانی در ادامه نتوانست راه را برای رقابت دموکراتیک و شایستهسالارانه بگشاید، همچنین نتوانست در ثبات به معنای عام آن که شامل ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی هم میشود کارنامهای مثبت از خود نشان دهد. البته این دولت در فوقالعادهترین شرایط ایران پس از جنگ قرار گرفت و از این حیث باید انصاف را درباره آن رعایت کرد. در عین حال، دچار ضعفهایی بود که دولتهای قبل به آن مبتلا نبودند. یکی از این ابتلاها نداشتن گفتمان یا گفتمانی کلان بود که توان تجهیز یا بسیج عمومی را به دولت بدهد. برخلاف رئیس دولت اصلاحات که گفتمان آزادی و جامعه مدنی را پیش انداخت، یا دولت احمدینژاد که به مفهومی کلان مانند عدالت دست یازید، دولت روحانی از آغاز نتوانست گفتمانی را ارائه کند.
آنچه به نام «اعتدال» شعار دولت قرار گرفت غالباً یک روش بود که میتوانست مستمسک گروههای مختلف قرار بگیرد و اساسا اعتدال اصلی اخلاقی است که در عین همهگیر بودن، کلان نیست. برای نمونه گفته میشود در غذا خوردن باید جانب اعتدال و میانهروی را نگاه داشت. در محبت کردن نباید زیادهروی کرد و یا «لا جبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» و «خیر الامور اوسطها» و... در عالم دین و اندیشه هم مطرح میشود. اعتدال در عین کاربرد همهجایی اما مفهوم و آرمانی عام و کلان که بتواند آحاد جامعه یا تودهای عظیم از جمعیت مردمی را گرد خود آورد، نیست و آن انرژی کافی را ندارد. گزارههای انرژیک و جدی حول «اعتدال» شکل نمیگیرد، همان سان که حول «افراط» هم شکل نخواهد گرفت. همچنانکه حول وفاق، بهخودیخود گفتمانی شکل نخواهد گرفت، مگر اینکه ارزشهای همگانی و درونی کشور پایه و بنیاد آن قرار گیرد.
نکته دیگر اینکه نداشتن گفتمان تنها دلیل بحران عدم مقبولیت دولت نیست. بحران عدم مقبولیت را ابتدا باید در عدم موفقیت دولت جستوجو کرد. عدم موفقیت نامی دیگر برای عدمدسترسی۱ است. در کنار این ۲ بحران، بحرانی دیگر وجود دارد که به تقویت ۲ بحران مذکور منتهی میشود و آن بحران مشروعیت است که به نبود ایدئولوژی درست در دولت بازمیگردد. توضیح آنکه دولت به عنوان دولتی عادیساز نتوانست ایدئولوژی درونی و مشخصی از خود ارائه دهد و برای خود یارانی جانفشان یا یارانی جانی بیابد. دولت بیدرونه و خارجهگرا که در پی عادیسازی یا نرمالیزاسیون بود، خود دچار روزمرگی و سپس بحران شد، حتی خودش هم نتوانست عادی باقی بماند.
بنابراین اگر دولت پزشکیان در پی گفتمانسازی و وفاق است، باید از خارجگرایی دوری کرده و نیز گفتمانی مشخص با غیریتها، مرزها و تعاریف مشخص و واضح ارائه کند تا توان وحدت و همدلی را داشته باشد.
همچنین نباید وفاق را صرفا مقدمه موفقیت قرار دهد، بلکه موفقیت و کارآمدی هم باید مقدمه وفاق قرار گیرد. همچنان که که شاه نتوانست از ایدهای مانند ظلاللهی۲ برای بسیج عمومی و اتکا بر باورهای دینی مردم بهره بجوید، دولت اعتدال نهتنها قادر به استفاده از انباره دینی جامعه ایرانی نبود که حتی نتوانست از مؤلفههای ملی و استکبارستیزی بهره لازم را ببرد.
روی این ملاحظه، دولت پزشکیان باید از انباره دینی جامعه برای گفتمانسازی و وفاق بهره بگیرد. اگر غربگرایی را مبنا قرار دهد، نه در گفتمانسازی و بویژه نه در وفاق توفیقی نخواهد یافت. قابل یادآوری است که تلاشهای ملیگرایانه روشنفکران اصلی دولت روحانی نیز قرین به موفقیت نبود.
ایده ایرانشهری که توسط سیدجواد طباطبایی دنبال میشد و مجلاتی مانند «سیاستنامه» در پی عمومی شدن و بدل کردن آن به یک گفتمان درست - از طریق عمومیت یافتن - هستند نتوانست توفیقی برای دولت داشته باشد و نتوانست به سطحی بالاتر از نخبگان فکری نفوذ کند، اگرچه در میان نخبگان هم نفوذ اجماعآفرینی نداشته است؛ به این معنا که بتواند اکثریت یا بخش بزرگی از فضای نخبگانی را با خود همراه کند. همچنین پیشقراولی عباس آخوندی کافی نبود تا ایرانشهری بدل به گفتمانی آشنا برای مردم شود. آخوندی به تفاریق سعی کرده تا ایده ایرانشهری را تبلیغ کند. اگرچه در گذشته سایت وزارتخانه متبوع او، این ایده را بهعنوان نظریه آخوندی طرح میکرد اما واقعیت آن است که در خوانش او از این ایده، آن قوت نظریهپردازی طباطبایی دیده نمیشود. در عین حال، وی خلاقیتهایی بویژه ناظر به شهرسازی و بعد ساختمانی - و نه گفتمانی - نسبت به طباطبایی ارائه کرده است اما تلاش او هم قرین به موفقیت نبود و دولت نتوانست طرفی از آن ببندد تا با اتکای به این ایده، برای خود یک ایدئولوژی دستوپا کرده و دست به گفتمانسازی بزند.
سخن نهایی اینکه دولت به منظور وفاق، باید بر دین و مردم و قانون به عنوان ۳ رکن درونی کشور تکیه و تأکید کرده و از ملیگراییهای غیردینی -که دست بر قضا غربمدار است نه ایرانمدار- و نیز غربگرایی رایج دوری کند.
---------------------------------
پینوشت
۱- بحران عدمدسترسی دولت به این معناست که دولت در مواجهه با مسائل و مشکلات مردم توان پاسخگویی ندارد و در دسترس نیست. این بحران بهتنهایی کافی نیست تا یک دولت به بحران عدم مقبولیت و عدم مشروعیت گرفتار شود. این ۳ بحران اثری همافزا و زنجیرهوار بر یکدیگر دارند. این ۳ بحران که توسط «ارنستو لاکلائو» و زوج او «موف» طرح شدهاند، به تعبیر دقیق گفتمانی در یک زنجیره همارزی هستند.
۲- اگرچه انگاره «ظلاللهی» پس از مشروطه با چالشهای بیسابقهای مواجه شد و تاریخ ایران شاهد دومین ضربه مهلک به حق الهی و فره ایزدی یا ظلاللهی پس از ضربه نادرشاه به این قبیل انگارهها بود.
ارسال به دوستان
یادداشت
دولت بعد آمریکا و استراتژی حفظ گرههای کور
حنیف غفاری: هر اندازه به ماه نوامبر، زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نزدیکتر میشویم، شاهد ارائه روایتهای غیرواقعیتری درباره تفاوت 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه با یکدیگر هستیم. کنارهگیری جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا از انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 و جایگزینی احتمالی کاملا هریس معاون وی، این روایتسازیها را تشدید هم کرده است. رسانههای آمریکایی مانند هر دوره انتخابات، بر نظرسنجیهای عمومی و ایالتی متمرکز هستند و گردش آرا در ایالات خاکستری و تعیینکنندهای مانند آریزونا، پنسیلوانیا، ویسکانسین، میشیگان و جورجیا را با وسواس همیشگی خود مورد سنجش و تحلیل قرار میدهند. محصول این روایتسازیهای روبنایی مشخص است: یاد کردن از جمهوریخواهان به عنوان مصادیق جنگطلبی و بحرانسازی در جهان و در مقابل، توصیف دموکراتها به عنوان سیاستمدارانی که جنگ نرم در حوزه روابط بینالملل را ارجح بر مداخله نظامی تلقی میکنند.
واقعیت ماجرا این است که خلق گرههای کور راهبردی توسط آمریکا در طول دهههای گذشته و اخیر، تبدیل به یک فرمول کلان در سیاست خارجی این کشور شده و هر سیاستمداری اعم از دموکرات یا جمهوریخواه به آن پایبند است. بر همین اساس، هر زمان تصمیمسازان حوزه سیاست خارجی آمریکا به یک ایده اجرایی برسند، آن را به دست دولت مستقر اجرا خواهند کرد. جو بایدن، سیاستمداری بود که خود را همواره فرماندههای قهار در حوزه سیاست خارجی و مدیریت بحران در نظام بینالملل قلمداد کرده و جنگ را آفتی برای سیاست خارجی آمریکا برمیشمرد. با این حال در دوران ریاستجمهوری بایدن، شاهد تشدید منازعات امنیتی - نظامی در جهان هستیم. اصرار خاص دولت بایدن بر عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) منجر به واکنش روسیه و شکلگیری یک جنگ خانمانسوز در اروپا و آسیای مرکزی شد. نکته قابل تامل اینکه پس از وقوع جنگ اوکراین، بایدن تبدیل به آتش بیار معرکهای شد که ناتو برپا کرده بود و بارها انعقاد پیمان صلح میان طرفین منازعه را خط قرمز خود قلمداد کرد. بایدن معتقد بود فرسایشی شدن جنگ منجر به افزایش قدرت مدیریت آن توسط غرب و متعاقبا مهار همهجانبه مسکو خواهد شد. در جریان وقوع جنگ غزه نیز آمریکا تبدیل به اصلیترین حامی عملیاتی، راهبردی و سیاسی رژیم کودککش صهیونیست شد.
وتوی مکرر قطعنامههای آتشبس و ارسال بمبهای سنگین 500 و 2 هزار پوندی با هدف بمباران منازل مسکونی در نوار غزه ـ و موافقت اخیر دولت بایدن با ارسال بمبهای نیم تنی برای کشتن فلسطینیان مظلوم توسط اسرائیل غاصب ـ حقیقتی است که حتی در فضای سیاسی آمریکا نیز کسی قدرت انکار آن را ندارد. وقیحانهتر آنکه بایدن در جریان سفر اخیر نتانیاهو به واشنگتن، تاکید کرد آمریکا (پس از شهادت ۴۰ هزار فلسطینی بیگناه)، شواهدی دال بر ارتکاب جنایت جنگی توسط نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و ارتش این رژیم پیدا نکرده است(!) امتناع آمریکا از پرداخت حق عضویت سالانه خود به سازمان ملل متحد، آن هم صرفا به جرم موضعگیری نرم مقامات این نهاد ظاهرا بینالمللی در تقبیح کشتار کودکان فلسطینی، از بایدن و دموکراتها جلادی تمامعیار ساخته است.
قطعا سیاست خارجی آمریکا در بین سالهای 2024 تا 2028 میلادی، تابعی از استراتژی خلق بحرانهای مستمر و گرههای کور راهبردی در نظام بینالملل خواهد بود. مجادله الاغها و فیلها در آمریکا، بر سر چگونگی خلق بحرانهاست نه کلیت آنها. اتفاقا هر دو حزب سنتی آمریکا اصرار دارند بخش مهمی از منازعات خلق شده و مستمر توسط آمریکا در نقاط گوناگون جهان مانند غرب آسیا، آمریکای لاتین، آفریقا، آسیای مرکزی و حتی محیط پیرامونی چین، باید ماهیتی امنیتی - نظامی داشته باشد و در سالهای ابتدایی قرن بیستویکم دیگر دوگانه «جنگ نرم - جنگ سخت» معنای خود را نسبت به اواخر قرن بیستم از دست داده است. دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی، جنگ ترکیبی علیه کشورها و مناطق گوناگون دنیا را کماکان در دستور کار قرار خواهند داد. در این میان نباید فریب شعار احیای دکترین مونروئه (انزواگرایی خودخواسته و تمرکزگرایی بر داخل مرزهای آمریکا) از سوی ترامپ یا ژست جنگستیزی هریس و دموکراتها را خورد. زمانی که آخرین پرده نمایش انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 به پایان برسد، استراتژی بحرانسازی مزمن در نقاط گوناگون دنیا، خود را به اشکال و عناوین گوناگون نشان خواهد داد. این مساله به اندازهای گویاست که دیگر کمتر کسی در آمریکا پیدا میشود که میان سیاست خارجی دموکراتها و جمهوریخواهان تفکیک و تمایزی قائل شود. «آمریکای بحرانزیست» حیات خود در حوزه روابط بینالملل را در گرو آشوب و ترور میبیند، زیرا در دنیایی که صلح و سازش میان بازیگران و کشورها حاکم باشد، احتمال مداخلهگرایی غرب و ماهیگیری آن از آبهای گلآلودی که در نقاط گوناگون دنیا ایجاد میکند، به صفر خواهد رسید. بنابراین صلح و ثبات در دنیای امروز، خط قرمز دموکراتهای پرادعا و جمهوریخواهان جنگطلب در کاخ سفید محسوب میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|