|
رونمایی از تندیس بیتا فرهی و نبود تشابه در مجسمه و چهره این هنرمند
این من نیستم
گروه فرهنگ و هنر: 9 ماه پس از درگذشت بیتا فرهی در حالی 24 مرداد تندیس این بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران در موزه سینما به همراه خانوادهاش رونمایی شد که در کمال ناباوری تندیس رونمایی شده چندان شباهتی به آن مرحوم نداشت، تا جایی که بسیاری از هنرمندان و حتی کارشناسان حوزه تجسمی و مجسمهسازی از این نبود تشابه چهره این تندیس را از زنانگی خارج دانسته و آن را شبیه مردان دانستند.
هرچند دختر بیتا فرهی در پاسخ به این انتقادها گفته است: «این تندیس واکنشهای متفاوتی را برانگیخت؛ برخی با دیدنش، حضور مادر را حس کردند و دلشان به تپش افتاد، برخی دیگر از ترس زندهنماییاش نزدیک نمیشدند و عدهای نیز به شباهتش انتقاد داشتند و از اینکه چرا چنین خلق شده است برایشان سوالبرانگیز شده بود اما آنچه برای من به عنوان بازمانده این هنرمند ارزشمند است، زنده نگه داشتن یاد او است. باید مفهوم واژه تندیس را بدرستی فهمید؛ اهمیت تندیس در شباهتش نیست، بلکه در شمایل و نمادی است که از آن هنرمند به جا میماند. اگر بخواهیم هدف ساخت تندیسها را تنها به شباهت محدود کنیم، شاید امروز موزههایی چون «مادام توسو» و «گرون» به وجود نمیآمدند، چرا که در این موزهها نیز هنرمندان بیشتر روی شمایل کار کردهاند تا شباهت».
موضوع این مطلب صرفا این تندیس نیست، بلکه معضلی است که چند سال یا حتی چند دهه است که در ساخت تندیس هنرمندان و افراد سرشناس بسیار نمود پیدا کرده و آن عدم تشابه با سوژه است.
شاید نخستین موضعگیری جدی پیرامون این موضوع را مرحوم حمید سمندریان از اساتید حوزه هنرهای نمایشی داشت آن هم زمانی که به احترام جایگاه و مقام ایشان از سوی مدیر عامل وقت خانه هنرمندان قرار شد سالن شماره ۲ تماشاخانه ایرانشهر به نام این هنرمند بزرگ نامگذاری شود، به همین دلیل تعدادی از شاگردان استاد تصمیم گرفتند در روز نامگذاری که با حضور شهردار وقت تهران افتتاح شد، از مجسمه ایشان نیز رونمایی شود اما در آن روز حمید سمندریان نسبت به مجسمه ساخته شده خود ابراز نارضایتی کرد، این در حالی بود که شباهت تندیس ساخته شده به نسبت وضعیت فعلی و مجسمههایی که طی سالهای اخیر برای برخی از چهرهها ساخته میشود بسیار بیشتر بود و در نهایت نیز با اصرار شاگردان استاد سمندریان باقی ماند و هم اکنون نیز در ورودی سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر قرار دارد. به هر شکل اما نکته مهم این است که اساسا چرا بسیاری از تندیسها شباهتی به اصل سوژه ندارند؟
نمونه دیگر، سردیسی از جمشید مشایخی بود که اردیبهشت ۹۸ در یکی از خیابانهای منطقه یک تهران نصب شد؛ سردیسی که به گفته احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر وقت تهران هیچ شباهتی به مشایخی نداشت. او گفته بود: «به نظر میرسد بر اساس یک عکس پرسنلی مربوط به روزهای آخر حیات او ساخته شده است. این سردیس درخور مشایخی نیست و بهتر است از شهرداری بخواهیم درباره چهرههای ملی فکر ملی کند».
تندیس به قدری ناشیانه و بیهیچ شباهت به مشایخی ساخته شده بود که خرداد همان سال به کارگاه برگردانده شد تا بازسازی شود و سازندهاش هم نقایص آن را پذیرفت. رضا حسنزاده در پاسخ به این انتقادات گفته بود: «زمانی که کار ساخت یک مجسمه هنوز تمام نشده و از آن رونمایی میشود، باید انتظار انتقاد هم داشت. مردم درباره بیشباهت بودن مجسمه اشتباه نمیگویند، زیرا خود من هم قبول دارم این مجسمه شباهت لازم را با آقای مشایخی ندارد. از ابتدا قرار بود بعد از رونمایی مجسمه آن را بازگردانیم و کارش را به اتمام برسانیم، چون هنوز تکمیل نشده است. زمانی که پیشنهاد ساخت مجسمه را به من دادند، بیمار بودم و حتی در دوره ساخت مجسمه هم خیلی حال خوشی نداشتم ولی با این حال دوست داشتم برای افتتاحیه خیابان نامگذاری شده به اسم آقای مشایخی چیزی برای ارائه به مردم داشته باشم و دست خالی نروم، چرا که دوست داشتم مردم بدانند اگر خیابانی به اسم این هنرمند نامگذاری شده، شهرداری مجسمهای هم از چهره او ساخته و در محل خیابان قرار خواهد داد. به همین دلیل کار را نیمهکاره در محل قرار دادیم تا بعدا آن را تکمیل کنیم».
مجسمه اول بر اساس عکسی از جمشید مشایخی با محاسن و بدون عینک ساخته شده بود اما در نسخه بعدی تصویری از او بدون محاسن و با عینک بازسازی شد.
آبان ۹۹ در باغ هنر خانه هنرمندان تعدادی مجسمه از بزرگان سینما رونمایی شد. یکی از تندیسها متعلق به علی نصیریان بود که حتی اگر مقابل آن هم میایستاد هیچ شباهتی نمیشد بین او و سردیسش یافت! مجسمه آنقدر دور از علی نصیریان بود که مورد اعتراض او قرار گرفت. نصیریان در واکنش به سردیسش گفت: «این غلطه. اگر بخواهند از خودشان شخصیت بسازند باید آگاه باشند که شخصیت من نصیریان چه جور خصوصیاتی دارد و در صورت و عکس من چه میبینند و باید آن را منعکس کنند. نه اینکه با تخیل خودشان یک صورت تقریبا نزدیک یا شبیه به من بسازند».
سردیس علی نصیریان تنها مجسمه در باغ هنرمندان نبود که واکنشهای منفی را به دنبال داشت. مجسمه داوود رشیدی هم که در همین مجموعه به نمایش درآمد، انتقادهای زیادی به دنبال داشت. از جمله همسرش، احترام برومند که گفت: «توجه به چهرههای نامآور کشورمان اتفاقی شایسته است ولی برای انجام چنین کاری که نیت خیری پشت آن است و فکر و بودجه و انرژی هم صرف آن میشود، باید پروسهای درست و حرفهای طی شود تا نتیجهای قابل قبول داشته باشد. درباره سردیس هنرمند خاصی صحبت نمیکنم ولی به طور کلی برخی از این سردیسها به صاحبانشان شباهتی ندارند. در حالی که لازم است شخصیت آن چهره در سردیس او کاملا مشهود باشد، چرا که هر شخصیتی ویژگیهایی دارد که در چهرهاش نمایان است و میتواند نگاه، لبخند یا اخم آن چهره خاص باشد. برای اینکه ساخت سردیسها بدرستی رخ دهد، سازنده یا باید با آن چهره آشنایی و نزدیکی زیادی داشته باشد یا اینکه درباره او تحقیق و پژوهش کافی انجام دهد، به بررسی آثار او بپردازد و از همه مهمتر اینکه از روز نخست با خانواده یا یکی از نزدیکان آن شخصیت در ارتباط باشد، چون وقتی ساخت سردیس به نقطه خاصی رسید، دیگر امکان تغییر عمدهای در آن نیست».
ساخت مجسمه و تندیس و سردیس از بازیگران و هنرمندان همیشه جذاب بوده و معروفترین و شناختهشدهترین این دست تندیسها از شخصیتهای مشهور در موزه مادام توسو وجود دارد که جذابیتشان در بازنمایی فوق واقعی سوژه است و حتی از نزدیکترین فاصله هم نمیتوان ایرادی از آنها گرفت. بنابراین اگر قرار است ساخت این مجسمهها در ایران ادامه داشته باشد و برای بیننده هم جذابیت ایجاد کند، تنها راهش ساخت دقیقتر، مطالعهشدهتر و حرفهایتر آنهاست. در غیر این صورت با ساخت هر تندیسی تنها واکنش منفی مخاطب را شاهد خواهیم بود نه هیجانزده شدن او را. ضمن اینکه ساخت و پردازش حرفهای این تندیسها احترام به شخصی است که تندیسش ساخته شده است.
ارسال به دوستان
آیا نسبت به اندیشههای «علامه حکیمی» فضای نقادانهای به وجود آمده است؟
حرکت به سمت وضع مطلوب
ابوالفضل مجاهد: مرحوم محمدرضا حکیمی را فقیه، مجتهد، فیلسوف، متفکر و... میخوانند اما از همه مهمتر مفهومی که میتوان مرحوم حکیمی را با آن شناخت، مفهوم معترض به وضع موجود است. معترض به وضع موجود را صرفا نباید به امر سیاسی رایج یا آنگونه که در ساحت ژورنالیسم به آن میپردازند درک کنیم. انسان وقتی در این جهان هستی قرار میگیرد وضعیتی دوگانه و ابهامآور دارد. وضعیتی دارد که او را در شرایط بیقراری قرار میدهد و او را از وضعیت استقرار دور میکند. انسان هرچه برای استقرار تلاش میکند، به همان نسبت بیقرارتر میشود و هر چه به بیقراری خود میاندیشد، احساس عدم امنیت وجودی پیدا میکند.
علامه حکیمی از معدود متفکران معاصر در ایران و جهان اسلام بود که یک دغدغه یا یک پرسش در نسبت با وضع انسانی در ۲ ساحت استعلایی و ساحت موجود - یعنی وضعی که انسان در آن قرار گرفته - داشت.
پروژه الحیات که همراه ۲ برادرش نگاشته شد، به دنبال پرسش «چه باید کرد؟» آغاز شد و اعتراض به وضع موجود او را به سمت ترسیم وضع مطلوب سوق داد. شاید هر کسی وضع مطلوبی را که او ترسیم میکند قبول نکند. بحث الان بر سر این نیست که آیا آنچه او به عنوان وضع مطلوب ترسیم کرد یا نقشه راه رسیدن به وضع مطلوب او دقیق و درست بود یا نه اما این را نمیتوان کتمان کرد که او یک چشمانداز پژوهشی داشت و از این چشمانداز به تراث و به آثاری که امروز در جهان معاصر در نحلههای گوناگون وجود دارد، نیمنگاه عمیقی داشت و با آنها گفتوگو میکرد.
او در جلد 7 و 8 الحیات به مسؤولیتهای انسان در قبال جامعه پرداخته است. او بر مبنای جهانبینی توحیدی که از تراث درک کرده، کوشیده است مسؤولیتهای انسان را در قبال جامعه تشریح کند. نکته جالبی که در نگاه علامه حکیمی وجود دارد این است که قواعد و احکام دینی صرفا نیامدهاند که به انسان بدون توجه به وضع انسان در جامعه یا دورهای که زندگی میکند، راه فلاح فردی را نشان دهند و انسان با آن به یک میانبر فرعی برای نجات برسد. مفهوم فلاح در نگاه قرآنی با مسؤولیتهای انسان در قبال آن جامعهای که در آن زندگی میکند، قرین است.
اگر انسان در جامعهای زندگی میکند که آن جامعه در وضعیت فقر تبعیضآور و فقر شکننده باشد، انسان یقینا در چنین جامعهای فلاح فردی نخواهد داشت و کسانی که خود را از این ورطه کنار میکشند، راه فلاح را پیدا نکردهاند، بلکه راه میانبر آنها را به فلاح نخواهد رساند. اینجاست که علامه حکیمی مفهوم منهای فقر را مطرح میکند.
دلنگرانی و التفات علامه حکیمی به زیست انسانی بود. زیست انسانی در جامعه کنونی زمانی ممکن است که جامعه به سمت ساختاری منهای فقر در تمام ساحات از جمله فقر فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و... حرکت کند. آنجاست که حیات و زندگی ممکن خواهد شد. حیات انسانی زمانی زیست انسانی تلقی خواهد شد که جامعه به سمت وضع منهای فقر حرکت کند. با این وجود و با اذعان به نکات برجستهای که در تفکر مرحوم حکیمی وجود دارد، اندیشه هیچ متفکری خالی از انتقاد نیست و نقدهای مختلفی به ساحتهای اندیشه ایشان توسط افرادی مختلف وارد شده است.
مساله نقد آثار ایشان آنجایی بیشتر اهمیت مییابد که در سالهای اخیر، بسیاری از گروههای عدالتخواه داخلی سعی داشتهاند اندیشههای علامه حکیمی را بیش از پیش گسترش دهند. اتصال به برخی دوگانههای نظری میان عدالت با سایر مقولهها و استفاده ابزاری از نام علامه حکیمی در مواجهه با برخی ایدههای اصلی انقلاب اسلامی، فضای خاکستری را برای بسیار از عدالتپژوهان به وجود آورده است. یکی از مهمترین انتقادهای مطرحشده به اندیشههای علامه حکیمی موضوع «اصالت اقتصاد» است. تبدیل موضوعات اقتصادی به دال فکری منظومه اندیشههای اسلامی، خود جای بحث دارد. در نگاه حکیمی «اسلام به اقتصاد اصالت میدهد». در نتیجه این ایده را میتوان مبنایی در حوزه تصویر دینی از عدالت اجتماعی- اقتصادی قلمداد کرد. با وجود این عینک، اساسا بسیاری از مفاهیم به حاشیه رفته و مادیسازی بیش از پیش اسلام و اندیشههای دینی به جای تبدیل شدن به یک نسخه شفابخش میتواند به عنوان یک سم ضدمعنوی در آینده بروز و ظهور کند. تبدیل ساختن «معیشت» به عنوان «شرط دیانت» را نیز میتوان عصاره این نوع تفکر دانست. این در حالی است که عموما اندیشمندان اسلامی بر همگرایی معاد و معاش دقت نظر داشتهاند اما اساسا اصول را در پیشگاه دیدگاه «اصالت اقتصاد» ذبح نکردهاند.
به طور مثال مرحوم حکیمی از روایاتی همچون روایات مبنی بر ارتباط نان و نماز، «مشروط به شرط خویش» بودن پیوند میان معیشت و دیانت را استنباط میکند، یعنی اگر شرط «استقرار نظام اقتصادی اسلامی» محقق نشود، مشروط «استقرار نظام روحی و معنوی» هم محقق نمیشود و جانشینی هم برای این شرط وجود ندارد.
یکی دیگر از نقدهایی که به اندیشههای علامه حکیمی (نه تنها در ساحت عدالتپژوهی) مشاهده میشود، موضوع غیرمنعطف بودن آن اندیشهها با ساختارهای امروزی جامعه اسلامی است. اجتناب علامه حکیمی از ورود به مسائل روز دانشگاه، حوزه علوم انسانی و دغدغههای اجتماعی شهروندان امروزی، جزو آن دسته از نقدهای جدی بوده که به بیشتر پژوهشگران، روشنفکران و اندیشهورزان اطلاق شده و به نوعی هیچ اندیشمندی از این انتقاد نتوانسته شانه خالی کند اما این انتظار وجود داشته تا با توجه به قرابتهای نظری انقلاب اسلامی به اندیشههای عدالتخواهانه، بسط بیشتر، انتشار بسیاری از جزئیات کارآمدتر و تبدیل فکر و ایده به سیاست و برنامه بیش از پیش از مرحوم حکیمی دیده شود. متاسفانه آنچه امروز در میان بسیاری از شبکههای اجتماعی دیده میشود، تبدیل شدن جملات و نظریات ایشان به «سخنان بزرگان» داخلی و خارجی برای جمعآوری لایک یا همان پسند عموم بوده و در این میان نیز برخی گروههای فکری نیز با توسل به این اندیشهها سعی داشتهاند شکافهای سیاسی بیشتری را ایجاد کنند تا آنکه شکافهای نظری میان برخی کارگزاران جمهوری اسلامی و اندیشههای انقلاب اسلامی را پر کنند.
ارسال به دوستان
به بهانه دهمین سالگرد درگذشت اکبر خواجویی خالق برخی از ماندگارترین سریالهای سیما
نوستالژی پدرسالاری
گروه فرهنگ و هنر: بیتردید سریال «پدرسالار» را باید یکی از ماندگارترین مجموعههای نمایشی دهه 70 دانست؛ مجموعهای که سال 1374 روی آنتن رفت و در آن سال به عنوان یکی از پرمخاطبترین مجموعههای نمایشی، علاقهمندان بسیاری را به خود اختصاص داده بود اما در کنار حضور بازیگران سرشناسی چون محمدعلی کشاور، حمیده خیرآبادی، جمیله شیخی، سیامک اطلسی، آزیتا لاچینی، خسرو شجاعزاده و بسیاری دیگر، بدون شک یکی از مهمترین پارامترهای موفقیت و ماندگاری این مجموعه را باید کارگردانی بینقص آن دانست.
در کنار داستان منسجم، کارگردانی بسیار خوب «پدرسالار» باعث شد این مجموعه به اصطلاح آن سالها به عنوان یکی از سریالهای «خیابان خلوتکن» معروف شود.
همانطور که بیان شد یکی از پارامترهای موفقیت این مجموعه حضور اکبر خواجویی به عنوان کارگردان بود؛ فیلمسازی که در 48 سالگی و پس از ساخت مجموعههای نمایشی چون عکاسباشی، هشت بهشت، با سلسله حکمت و فیلمهای سینمایی خانه ابری و سیرک بزرگ، نخستین سریال پربیننده خود را ساخت؛ سریالی که اکبر خواجویی را به یکی از مطرحترین سریالسازهای آن سالها بدل کرد؛ کارگردانی که بعد از موفقیت چشمگیر «پدرسالار» مجموعه نمایشی «دبیرستان خضرا» و پس از آن مجموعه «کهنه سوار» را برای شبکه سوم سیما تولید کرد؛ مجموعههایی که نه تنها برای اکبر خواجویی یک حرکت رو به جلو به شمار میرفت، بلکه برای سیما نیز یک سبک جدید و پربیننده به حساب میآمد.
سریال «دبیرستان خضرا» با اشاره به معضلات دختران نوجوان در سال 76 و مجموعه «کهنه سوار» با هدف اشاعه فرهنگ و منش پهلوانی در ورزش کشتی در سال 77 فرای موفقیت، جریان و رویکرد متفاوت و عامهپسندی را در مدیوم سیما تعریف کردند.
اکبر خواجویی سال 1326 چشم به جهان گشود. وی از سال 1352 (26 سالگی) با سریال «آقای مطالعه» به عنوان کارگردان فعالیت خود را آغاز کرد. اگرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیاش مانند سریال «پدرسالار» زیاد نبود اما تجربه خوبی برای خواجویی محسوب میشد و همکاری با هنرمندانی همچون محمدعلی میاندار، شهلا پوردل، حشمت افشاری و محسن خواجویی را تجربه کرد.
با اینکه اکبر خواجویی را بیشتر به عنوان کارگردان میشناسیم اما در حرفههای دیگر نیز فعال بوده است. او علاوه بر کارگردان به عنوان نویسنده، بازیگر و تهیهکننده نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشت. مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه نویسندگی، فیلمهای محیا، سیرک بزرگ، آخرین مهلت و خانه ابری، سریالهای با سلسله حکمت، عکاسباشی و آقای مطالعه بود. مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه بازیگری نیز فیلمهای مبارزه با شیطان، دالاهو، هاشمخان، گنجینه سلیمان، همه سر حریف و شهر بزرگ بود، همچنین مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه تهیهکنندگی هم محیا و سیرک بزرگ و سریالهای برگبار، کهنهسوار و پدرسالار بود.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد اکبر خواجویی آن بود که در مدتزمان فعالیت خود، هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشت، هرچند او را باید بیشتر کارگردان تلویزیون بدانیم، چرا که اغلب آثارش تلویزیونی و تعداد محدودی سینمایی بود. از مجموع 12 اثر موجود در کارنامه خواجویی 9 اثر تلویزیونی بود؛ سریالهای پس از سالها، برگبار، کهنهسوار، دبیرستان خضرا، پدرسالار، هشت بهشت، با سلسله حکمت، عکاسباشی و آقای مطالعه و 3 اثر هم سینمایی؛ فیلمهای محیا، سیرک بزرگ و خانه ابری.
اکبر خواجویی سرانجام با کولهباری از تجربه، 30 مرداد 1393 در 67 سالگی پس از سالها فعالیت در سینما و تلویزیون، چشم از جهان فرو بست. گروه فرهنگ و هنر: بیتردید سریال «پدرسالار» را باید یکی از ماندگارترین مجموعههای نمایشی دهه 70 دانست؛ مجموعهای که سال 1374 روی آنتن رفت و در آن سال به عنوان یکی از پرمخاطبترین مجموعههای نمایشی، علاقهمندان بسیاری را به خود اختصاص داده بود اما در کنار حضور بازیگران سرشناسی چون محمدعلی کشاور، حمیده خیرآبادی، جمیله شیخی، سیامک اطلسی، آزیتا لاچینی، خسرو شجاعزاده و بسیاری دیگر، بدون شک یکی از مهمترین پارامترهای موفقیت و ماندگاری این مجموعه را باید کارگردانی بینقص آن دانست.
در کنار داستان منسجم، کارگردانی بسیار خوب «پدرسالار» باعث شد این مجموعه به اصطلاح آن سالها به عنوان یکی از سریالهای «خیابان خلوتکن» معروف شود.
همانطور که بیان شد یکی از پارامترهای موفقیت این مجموعه حضور اکبر خواجویی به عنوان کارگردان بود؛ فیلمسازی که در 48 سالگی و پس از ساخت مجموعههای نمایشی چون عکاسباشی، هشت بهشت، با سلسله حکمت و فیلمهای سینمایی خانه ابری و سیرک بزرگ، نخستین سریال پربیننده خود را ساخت؛ سریالی که اکبر خواجویی را به یکی از مطرحترین سریالسازهای آن سالها بدل کرد؛ کارگردانی که بعد از موفقیت چشمگیر «پدرسالار» مجموعه نمایشی «دبیرستان خضرا» و پس از آن مجموعه «کهنه سوار» را برای شبکه سوم سیما تولید کرد؛ مجموعههایی که نه تنها برای اکبر خواجویی یک حرکت رو به جلو به شمار میرفت، بلکه برای سیما نیز یک سبک جدید و پربیننده به حساب میآمد.
سریال «دبیرستان خضرا» با اشاره به معضلات دختران نوجوان در سال 76 و مجموعه «کهنه سوار» با هدف اشاعه فرهنگ و منش پهلوانی در ورزش کشتی در سال 77 فرای موفقیت، جریان و رویکرد متفاوت و عامهپسندی را در مدیوم سیما تعریف کردند.
اکبر خواجویی سال 1326 چشم به جهان گشود. وی از سال 1352 (26 سالگی) با سریال «آقای مطالعه» به عنوان کارگردان فعالیت خود را آغاز کرد. اگرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیاش مانند سریال «پدرسالار» زیاد نبود اما تجربه خوبی برای خواجویی محسوب میشد و همکاری با هنرمندانی همچون محمدعلی میاندار، شهلا پوردل، حشمت افشاری و محسن خواجویی را تجربه کرد.
با اینکه اکبر خواجویی را بیشتر به عنوان کارگردان میشناسیم اما در حرفههای دیگر نیز فعال بوده است. او علاوه بر کارگردان به عنوان نویسنده، بازیگر و تهیهکننده نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشت. مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه نویسندگی، فیلمهای محیا، سیرک بزرگ، آخرین مهلت و خانه ابری، سریالهای با سلسله حکمت، عکاسباشی و آقای مطالعه بود. مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه بازیگری نیز فیلمهای مبارزه با شیطان، دالاهو، هاشمخان، گنجینه سلیمان، همه سر حریف و شهر بزرگ بود، همچنین مهمترین آثار اکبر خواجویی در حرفه تهیهکنندگی هم محیا و سیرک بزرگ و سریالهای برگبار، کهنهسوار و پدرسالار بود.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد اکبر خواجویی آن بود که در مدتزمان فعالیت خود، هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشت، هرچند او را باید بیشتر کارگردان تلویزیون بدانیم، چرا که اغلب آثارش تلویزیونی و تعداد محدودی سینمایی بود. از مجموع 12 اثر موجود در کارنامه خواجویی 9 اثر تلویزیونی بود؛ سریالهای پس از سالها، برگبار، کهنهسوار، دبیرستان خضرا، پدرسالار، هشت بهشت، با سلسله حکمت، عکاسباشی و آقای مطالعه و 3 اثر هم سینمایی؛ فیلمهای محیا، سیرک بزرگ و خانه ابری.
اکبر خواجویی سرانجام با کولهباری از تجربه، 30 مرداد 1393 در 67 سالگی پس از سالها فعالیت در سینما و تلویزیون، چشم از جهان فرو بست.
ارسال به دوستان
عدالت اقتصادی در منظومه فکری علامه محمدرضا حکیمی در گفتوگوی «وطن امروز» با محمدرضا آرمانمهر
عدالت یا مساوات؟
عدالت از مهمترین مسائل جوامع انسانی و علوم اجتماعی است که در انقلاب اسلامی نیز جایگاهی ویژه دارد. امروزه بهواسطه واقعیت عینی جامعه و جهان، بررسی کموکیف عدالتپژوهی پس از انقلاب ضرورت مضاعف یافته است. علامه محمدرضا حکیمی از معدود متفکران ایرانی است که به صورت متمرکز به پژوهش پیرامون عدالت اسلامی پرداخته است.
عدالتپژوهی حکیمی متأثر از روحیات شخصی، تجربه زیسته فردی، مکاتب فکری وضعیت اجتماعی و جریانهای سیاسی زمانه خود بوده است. مهمترین مبانی معرفتی نظریه عدالت حکیمی عبارتند از «توحید منشأ عدالت»، «تفکیک منابع، معارف و روشهای تحقیق»، «اجتهاد مجموعی واقعنگر»، «تساوی در آفرینش» و «مرکزیت اقتصاد در دین و جامعه».
حکیمی سال 1314 متولد شد و سال 1320 به مکتب و 1326 به حوزه علمیه مشهد مقدس وارد شد. او با وجود زندگی در «خانوادهای مرفه» اما از نوجوانی به وضعیت عینی جامعه و زندگی طبقات مستضعف توجه ویژه داشته و نسبت به آنها احساس همدردی و البته تکلیف میکرد. این تجربه زیسته و روحیه انساندوستی و فطرت عدالتخواهی حکیمی در تمرکز تحقیقاتی او بر مساله عدالت و حتی کموکیف جهتگیریها و مواضع او تأثیرگذار بوده است. تمرکز بر مساله مغفول عدالت، مراجعه به منابع اسلامی، استخراج فهرست گستردهای از آیات و روایات اقتصادی و... از نقاط مثبت آثار و آرای حکیمی است. با این وجود اما عدالتپژوهی ایشان عاری از اشکال و نقصان نیست. در این مجال به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان، تلاش کردیم در گفتوگویی انتقادی با محمدرضا آرمانمهر، استاد دانشگاه و از علاقهمندان مرحوم حکیمی، به بررسی مبانی نظری استاد حکیمی در باب عدالت اقتصادی بپردازیم.
* به عنوان آغاز بحث میخواهیم تقریر شما از نظریه عدالت اقتصادی مرحوم حکیمی را بشنویم تا به ادامه سوالات برسیم.
در میان فقهای شیعه ۲ نگرش کلی به عدالت اقتصادی را میتوان یافت؛ گروهی که - غالب فقهای شیعه را شامل میشود - در اندیشهشان عدالت اقتصادی همان ادای واجبات (خمس و زکات و...) و اجتناب از محرمات (ربا و قمارو...) است؛ این دسته از زاویه نگاه فقاهتی صرف به عدالت اقتصادی توجه کردهاند. نگرش دوم بیشتر از قرن ۱۹ به بعد و با رویارویی جوامع سنتی مسلمان با مدرنیسم اروپاییان و نگرش تفکرات حکومتی و اجتماعی رونق یافته است و از این جهت میتوان گفت این دسته از فقها از افقهای برونفقهی به عدالت اقتصادی نگریستهاند و به عدالت، رویکردی فلسفی - اخلاقی - فقهی دارند. گامهای نخست در مسیر تفکر عدالتطلبانه قرن بیستم را سید قطب و شهید مطهری و شهید صدر برداشتهاند.
حکیمی در کتاب «مکتب تفکیک» روش استنباطی خود را بر مبنای قرآن و سنت تشریح میکند و عقیده دارد که تصمیمگیری درباره موضوع مهمی چون عدالت را نمیتوان به عقول دارای اشتباه آدمیان واگذاشت. حکیمی با متنمحوری وسیع نسبت به آموزههای وحیانی و رویکردی جمعگرایانه و نگاهی نظاموار به آموزههای اسلام، به کشف مبانی عدالت در مکتب اقتصادی اسلام میپردازد. وی اصل عدالت را حاکم بر همه عرصهها میشمارد و عدالت اقتصادی را والاترین نوع عدالت میداند. در اندیشه حکیمی رفع تکاثر و فقر و ایجاد تساوی، بویژه تساوی مصرفی در جامعه اهمیت دارد، به گونهای که عدالت نیز در جهت تامین مساوات است و مساوات مرحله کمال در اقتصاد اسلامی است اما در حالت عادی به نزدیکسطحی مالکیتها و درآمدها رضایت میدهد ولی از تساویگرایی مصرفی عدول نمیکند. وی به نوعی مساواتطلبی آرمانی، بویژه در جانب مصرف عقیده دارد که بر مبنای آن با وجود مساوات، چون افراد در کنار انگیزههای مادی، انگیزههای معنوی در کسب سود اخروی دارند، تولید و کار خویش را کاهش نمیدهند. او نسبت به وجود قلههای ثروت در جامعه حساس است و بنا به اصل توازن اجتماعی فاصلههای طبقاتی شدید را نمیپذیرد.
حکیمی با هدف قرار دادن عدالت اقتصادی به عنوان یک هدف والای اجتماعی، اصلاحات اقتصادی را مقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی میشمارد و در این جهت به ۲ نتیجه میرسد: ۱- حرمت ذاتی ثروتهای تکاثری (فراوان) صرفنظر از حرمتهای عرضی و ۲- عدم مالیت مال تکاثری. در این راستا وی به انتقاد و مبارزه شدید با شکاف طبقاتی که زاییده اقتصاد لیبرالی است، میپردازد. دیدگاه وی از این جهت از سایر فقها متمایز است، چرا که بیشتر فقها معتقدند اگر فرد حقوق شرعی مثل خمس و زکات را پرداخت کند و دینی از دیگران بر گردنش نباشد، مالک سایر اموالی است که به دست میآورد. تمایز دیگر وی تاکید بر اصل مساوات اقتصادی است، که او با تکیه بر ۲ شاخص اساسی رفع تکاثر و رفع فقر و مسکنت، هدف غایی نظام اسلامی را اصل اساسی و نهایی تساوی اعلام میکند. دیگر تمایز وی با جریان اصلی فقه درباره روششناسی اخبارگرای او است. حکیمی از چارچوبهای مذهبی و ارتباط انسان با خدا، با پشتوانه آیات و روایات و روش فقهی و اجتهادی خاص خود (مکتب تفکیک)، بویژه در مجموعه گرانقدر «الحیات» معیار عدالت خویش را ارائه میدهد.
مساوات در اندیشه حکیمی والاترین اصل است، به گونهای که وی حتی به اصل عدالت نیز جهت تقویت اصل مساوات مینگرد و بقیه احکام را مقدمهای در جهت رسیدن به اصل مساوات میشمارد، چنانکه میگوید: «پرداختن زکات مقدمه است برای پذیرفتن اصل مساوات و رسیدن به آن و گردن نهادن جامعه اسلامی به آن». وی درباره رسیدن به این عقیده در سیر مطالعه و تحقیق خود مینویسد: «پس از بررسی «اخبار زکات» به این نتیجه رسیدیم که اخبار و احادیث زکات، تساوی مصرف را برای همه افراد و خانوارهای جامعه اسلامی لازم میشمارد. یعنی: در اسلام، تفاوت در مالکیت و آزادی در آن، تا حدودی و با قیودی که شرع تعیین کرده، پذیرفته است، لیکن در مصرف، نظر اسلام این است که باید مردمان مساوی باشند». حکیمی اعلام میکند که هدف او فراخوانی مردم به مساوات، با همه خصوصیات آن نیست، چرا که این امر تنها در زمان تکامل نهایی بشر و آزاد شدن عقلها و ظهور «مصلح فاطمی» میسر خواهد شد، بلکه هدف او این است به این موضوع اشاره کند که دینی که مساوات، شالوده اصلی آن است، نمیتواند شاهد تفاوتهای فاحش اجتماعی باشد. در روایات آمده است منجی موعود(عج) مال را به تساوی بین مردم تقسیم خواهد کرد، تا جایی که نیازمند به زکات یافت نخواهد شد.
حکیمی با غایتی مساواتنگر به مقوله عدالت توجه دارد و از این رو به ارائه ۲۲ اصل در تایید اصل مساوات به عنوان غایت نهایی میپردازد، به گونهای که حتی هدف نهایی اصل عدالت نیز مساوات است. از ۲۲ اصل ارائه شده توسط حکیمی، در واقع تعدادی از آنها به اصول دیگر بازمیگردد. ۴ اصل رابطه عدالت و مساوات، نفی تکاثر و اقتصاد آزاد، مبارزه با فقر و ریشهکنی آن، براندازی استکبار و استضعاف اقتصادی به اصل عدالت و توازن اقتصادی بازمیگردد. اصل همسانی زندگی به اصل احسان و هماهنگی معیشتها راجع است و اصل فرزندی مسلمانان نسبت به اسلام به اصل برادری و مواسات اسلامی نظر دارد. اصل نفی امتیازخواهی بر اساس تقوا و معنویت و اصل رد امتیازخواهی به اصل تعمیم امکانات معیشتی بازمیگردد. ۶ اصل محدودیت مالکیت در تشریع اسلامی، میانهروی در مصرف، محدودیت مصرف در تشریع اسلامی، طرد اسراف و تبذیر و بخل، اصل محدودیت ظرفیت آدمی در بهرهبرداری از نعمتها و اصل انفاق به اصل اساسی قوامیت و اعتدال مالی مربوط است. بنابراین میتوان ۲۲ اصل را به 5 اصل اساسی بازگرداند، که عبارتند از: عدالت و توازن اقتصادی، احسان و هماهنگی معیشتها، برادری و مواسات، تعمیم امکانات معیشتی، قوامیت و اعتدال مالی وکرامت انسانی، تساوی در آفرینش و اصل توحید.
* روش مرحوم حکیمی در پرداخت به عدالت که همان روش تفکیک و نزدیک به اخباریگری است، آیا بسندگی لازم در تبیین نظریه عدالت اسلامی را دارد؟ چرا که زندگی امروز مقتضیات خاص خود را دارد و توجه به سایر علوم در این زمینه لازم مینماید.
درباره روش استاد حکیمی یا همان مکتب تفکیک به این نکته باید توجه شود که اصول حکیمی برگرفته از آیات و روایات متعدد مکتب انقلابی تشیع است. وی در راستای ارائه اصول عدالت خویش از عقل نورانی (معصومان) بهره گرفته و در این مسیر از عقل ابزاری نیز جهت کشف و درک عقل نورانی بهره برده است، طوری که اگر به ۸ اصل نهایی استخراج شده از اصول وی نظر شود، عقلهای ابزاری نیز با آن مخالفتی ندارد.
حکیمی ادعای بسندگی آیات و روایات را برای جامعه امروزی ندارد ولی در زمانی که قرار است نظریهای استخراج شود، معتقد است بین مبانی روایی و مبانی عرفانی بشری و مبانی عقلانی بشری باید تفکیک شود و مرز روشن شود، چرا که مبانی روایی بدون خطاست (بر فرض صحت سند و تشخیص مقام بیان) اما عقل بشری میتواند دچار خطا شود. این تفکیک لزوما به معنای کنار زدن سایر علوم نیست.
* در منطق مرحوم حکیمی آیا خلأ یک تصویر جامع، منسجم و هماهنگ از نظام فکری اسلامی درباره عدالت برجسته نیست؟ مضاف بر اینکه اساسا الگوی پیادهسازی عدالت مد نظر ایشان هم در این کار ایشان روشن نیست.
قبل از پاسخ به این سوال، به این نکته اشاره میشود که نظام اسلامی از نظر استاد حکیمی، بر پایه جمعگرایی است و در عین توجه به تربیت فردی، روح جمعگرایی در همه تعالیم آن دمیده شده است. در جامعهای که برخی افراد آن رشد یافته باشند، در حالی که برخی دیگر امکان رشد نیافته باشند، همان گروه نخستین نیز رشد نکردهاند.
در بعد اجرایی، استاد حکیمی از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: «خداوند متعال ثروتمندان و فقیران را در اموال شریک یکدیگر قرار داده است، پس ثروتمندان حق ندارند اموال را با غیرشریکان خود مصرف کنند» که این بیان تا حدی زبان الزام دارد. از نظر حکیمی، بیشتر اموال متکاثران مال خود آنها نیست، بلکه به نص روایات ارزاق محرومان است که غصب شده است و نباید متکاثرانی که بر اثر تکاثر سختدل شدهاند به حال خود واگذار شوند، چرا که بدون اجبار انفاق نخواهند کرد.
حکیمی مطابق آیات و روایات، حدودی برای انفاق برمیشمارد، بخشش به فقرا حداقل به اندازهای است که نیازهای یک سال آنها را تامین کند، نه یک شبانهروز، آن هم در همه احتیاجات آنها. امام علی(ع) فرمود: «مردم کوفه زندگی خوشی پیدا کردهاند، پایینترین افراد نان گندم میخورند و خانه دارند و از آب (گوارای) فرات مینوشند» از این رو رفع فقر مطلق کفایت نمیکند و باید فقر نسبی نابود شود و فقرا به حدی برسند که ازدواج کنند، صدقه دهند و به حج روند.
با توجه به این نکته، در نظام فکری ایشان درباره عدالت میتوان نوعی انسجام نسبی را ملاحظه کرد. یعنی علاوه بر مبانی نظری که مطرح میکند، با توجه به نگرشی که به جامعه دارد، مواردی را برای پیادهسازی عدالت مطرح میکند. مواردی مثل وضع مالیاتهای مضاعف از سوی حاکمیت و حتی در نهایت مصادره اموال متکاثرانی که به راحتی حاضر به انقاق اموال خود نخواهند شد. منظور این است که بین مبانی نظری اولیه و راهکارها همخوانی وجود دارد. اگر چه ممکن است برخی راهکارهای ایشان مثل مصادره اموال متکاثران نیاز به تامل بیشتری داشته باشد که سبب فرار سرمایه از کشور هم نشود.
* مرحوم حکیمی از 22 اصل در تایید اصل مساوات سخن میگوید اما اینها اصولی اخلاقی و اختیاری است، لذا تعمیم آن به احکام عمومی و قطعی ممکن است؟ آیا امروز این ظرفیت وجود دارد که این اصول اخلاقی به وظایفی اجباری برای آحاد جامعه تبدیل شود؟
درباره این سوال ابتدا به این نکته از مبانی فکری استاد حکیمی اشاره میشود: از نظر ایشان، ارتباط اقتصاد با اخلاق و قدرت ناشی از درهم آمیختگی ماده و معنی در زندگی فردی و جمعی و پیوندهای ریشهدار بین وسایل معیشت مادی و روحی است، از همین روست که امام صادق(ع) ۲ رکعت نماز خواندن با بدن معطر را از 70 رکعت نماز با بدنی غیرمعطر بهتر میشمارد. آیا صحیح است که چنین امکانی تنها برای ثروتمندان فراهم باشد؟ نظریه حکیمی روح عملی و اجرایی را به توصیههای بدون ضمانت و داوطلبانه اخلاقی در فقه دمیده است و آن را به اخلاق لازم اجتماعی بدل کرده است.
با توجه به این نکته، درباره تبدیل احکام اخلاقی به احکامی اجباری باید گفت هر سیاست حکومتی، متناسب با دوران خاص خویش است و در شرایطی که جامعه با فاصلههای شدید طبقاتی مواجه است، حکومت اسلامی میتواند بسیاری از احکام اختیاری را به وظایف اجباری بدل کند و چنین نتیجهای از نظریه جمعگرای حکیمی دور از ذهن نیست.
* به نظر میرسد دیدگاه مساواتمحور مرحوم حکیمی مانع تولید باشد، از این جهت که گویا به الزامات گسترش بازار و تولید بیتوجه است و ایجاد انگیزه برای افراد جامعه نادیده گرفته شده است.
با توجه به مبانی فکری اشاره شده به نظر میرسد تساویگرایی در مصرف که حکیمی به آن عقیده دارد به تساویگرایی درآمد منجر میشود، مگر اینکه گفته شود افراد مسلمان در این جهت به کسب درآمد بیشتر تلاش میکنند که مازاد آن را در جهت خشنودی خداوند به دیگران انفاق کنند.
شاید بتوان گفت ممکن است عقل به بسیاری موارد اذعان کند اما در واقع این عقل ابزاری بشری است، نه عقل بدون نقص و نورانی که به معصوم متصل است. سخن حکیمی این است که عقل کمال یافته و به بلوغ رسیده به تساوی حکم خواهد داد، نه عقل نوزاد بشری. کلام اصلی وی این است که عقل ناقص بشری که تاریخ نمایشگر شکستهای آن است، نه میتواند و نه لایق است بدون نظر به تعالیم خالق هستی درباره مهمترین موضوع هستی تصمیم بگیرد؛ جهان خسته است از فلسفههایی که زیربنای آن عقل ناقص آدمی است و این جهان خسته را تنها با فلسفهای الهی - حقیقی میتوان هدایت کرد.
حکیمی رشد را در پرتو تحقق عدالت ممکن میشمارد و تا عدالتی نباشد رشدی نیست. باید توجه کرد که حکیمی در اندیشه آرمانی خویش، برای مسلمان در کنار انگیزههای مادی، انگیزههای معنوی را در نظر میگیرد، به این بیان که فرد مسلمان تنها به افزایش ثروت دنیایی خویش توجه ندارد، بلکه افزایش ثروت با هدف مصرف معتدل و انفاق آن جهت زندگی اخروی است، از این رو مساواتطلبی نباید انگیزههای تولید را کاهش دهد اما از آنجا که وی اعتراف دارد که این نگرش آرمانخواهانه است و به راحتی محقق نمیشود، تا زمان «قیام مصلح» به اصل توازن به جای مساوات رضایت میدهد. در شرایط کنونی، حکیمی خواستار توازن درآمدهاست و تساوی کامل را به زمان ظهور منجی و کامل شدن عقل بشر موکول میکند. شاید همانطور که وی میگوید با تکامل بشر، همه به نتیجه وی برسند، بویژه که انسان کامل، دنیا را در کنار عقبی در نظر میگیرد.
* با این تعریف از عدالت به معنی «قرار گرفتن هر چیزی سر جای خود»، آیا رعایت شایستگیها، تلاشها، تواناییها و... اصالت پیدا نمیکند؟ در حالی که آقای حکیمی لازمه عدالت را در تساوی میداند.
به نظر استاد حکیمی، نزدیکترین عامل برای محوریت یافتن اصل مساوات، عامل عدالت است، «عدل از لحاظ مفهومی و مصداقی با مساوات برابر نیست، لیکن اجرای عدالت - به معنای واقعی - عاملان و مجریان را به سوی مساوات و پیریزی پایههای آن میراند». به نظر میآید در اندیشه حکیمی، عدل یعنی توازن و تساوی یعنی هدفی فراتر از عدالت، در واقع اصل مساوات مرحله کمال در اقتصاد اسلامی است، نه اینکه مساوات یکی از زیرمجموعهها و اقسام عدالت باشد، به عبارت دیگر عدالتها باید بیایند و بروند و قربانی راه تساوی شوند تا سرانجام تساوی محقق شود. به نظر وی، بهترین تعریف عدالت از سوی امام جعفر صادق(ع) ارائه شده است: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم؛ اگر در بین مردم به عدالت رفتار شود، همه بینیاز میشوند». در واقع عدالت اقتصادی یعنی رسیدن به زندگی بدون فقر. در حالت تساویگرایی آرمانی حکیمی، افراد چون پاداش اخروی را هم لحاظ میکنند با وجود تساویگرایی، تلاش خود را افزایش میدهند. هر چند در جامعه تساویگرایی حاکم است اما در کنار انگیزههای مادی، انگیزههای اخروی افراد در قبال کمک به همنوع، کارآیی حاصل (در جامعه اسلامی واقعی) را افزایش میدهد.
اما به هر صورت، بسیاری از افرادی که در دنیا هستند، به عدالت به مثابه تساویگرایی مصرفی یا درآمدی تن نخواهند داد، چرا که لحاظ کردن عقبی در کنار دنیا نیازمند داشتن ایمان قوی به معاد و داشتن وجدانی پاک و بیدار است که همه انسانها از آن بهره ندارند، از این لحاظ تساویگرایی مورد نظر استاد حکیمی، آرمانی تلقی میشود و برای واقعی شدن راه زیادی در پیش دارد.
* حرمت ذاتی ثروتهای تکاثری از دیدگاه مرحوم حکیمی از چه حیثی است، چرا که فقهای دیگر بر این باورند که چنانچه فرد مال خویش را از راههای حلال به دست بیاورد و حقوق شرعی را پرداخت کرده باشد، مال وی حلال است و او مالک آن است.
تکاثر به معنای افزونداری و افزونخواهی و به تعبیر این روزگار سرمایهداری و مالاندوزی است. البته مقصود از تکاثر اصطلاح رایج سرمایهداری نیست (و شاید بتوان گفت اعم از آن است) و مفهوم قرآنی آن مدنظر است که معنایی گسترده دارد که شامل این اصطلاحات تاره نیز هست. وی با تامل در آیات و اخبار و با در نظر گرفتن عمومات، اطلاقات و اصولی مثل «اصل اقامه قسط»، «اصل نفی ظلم»، «اصل امکان معیشت برای همه»... حرمت کنز و احتکار و... درباره اموال تکاثری این ۲ نتیجه را ثابت میشمارد: الف- حرمت ذاتی ثروتهای تکاثری، چنانکه در روایات بیان شده است که چنین مالی از راههای حلال به دست نمیآید. ب- عدم مالیت مال تکاثری، چون مال مایه قوام دین، فرد و جامعه است، در حالی که ثروتهای تکاثری ضد هرگونه قوام است. البته این نگرش وی با فتاوای مشهور فقها تفاوت دارد و فتاوای مشهور معتقدند در صورتی که فرد مال خویش را از راههای حلال به دست آورده و حقوق شرعی مثل خمس و زکات را پرداخته باشد، مال وی حلال است.
حکیمی برای عدالت اقصادی ۲ معیار معرفی میکند: رفع تکاثر و رفع فقر. طرح کلی اسلام، مبارزه با تکاثر و فقر است، تکاثر به عنوان علت و فقر به عنوان معلول. این توانگران و سرمایهداران هستند که با تجاوز به حدود الهی، بندگان خدا را استثمار میکنند و محرومان باید با آنها بجنگند و حق خویش را که به نص روایات در اموال سرمایهداران است بازستانند. اما غنای کفافی، محدود و مشروع است، به صورتی که صاحب آن بتواند زندگی آبرومندی داشته باشد و به دیگران هم کمک کند، این توانگری (در صورت رعایت موازین شرعی) پسندیده است و کمک به دنیا و آخرت انسان است. معیار آن توانایی خوردن متعادل، اختیارهمسر، حج گزاردن، پرداخت وجوه شرعی و انفاق در راه خیر است.
استاد حکیمی میگوید: بر این مضمون تاکید شده است که مال حلال فراوان نیست، چون کسب آن دشواری دارد و آنچه دشوار به دست آید فراوان نتواند بود. همانطور که میانهروی و دوری از افراط و تفریط از مقیاسهای تکوینی جمع مال است. از نظر تشریع، محدودیت کمی نیز وجود دارد، چرا که محدودیت کیفی به محدودیت کمی میانجامد. در روایاتی از امام باقر و امام صادق(ع) تاکید شده است که «هیچ کسی هرگز نتوانسته است از راه حلال 10 هزار [درهم] به دست آورد». این مقدار به مقتضای زمان و مکان تعیین میشود و عنوان چارچوبدهی و مرزگذاری دارد، نه تعیین قطعی. البته این تعالیم با کسب مال بیش از نیاز منافاتی ندارد، به ۳ شرط: ۱- انطباق با موازین شرعی ۲- اعتدال در طلب مال ۳- بخشش فزونی مال.
اصولا حکیمی مال را چیزی میداند که مایه قوام جامعه باشد و چون ثروتهای تکاثری، زیانهای زیادی برای جامعه دارند، آن را ضدقوام و اصولا مال نمیداند و در این حالت برای خروج از تکاثر دعوت به انفاقهای اختیاری و اجباری میکند. نکتهای که نگرش حکیمی را از دیگر فقها متمایز میکند این است که وی عدالت را حاکم بر سایر اصول و مبانی اقتصادی اسلام میداند.
ارسال به دوستان
ضربه به روح و روان صهیونیستها با عملیات استشهادی یکشنبهشب حماس و جهاد اسلامی
تلآویو بیدفاع
بلینکن صدای انفجار تلآویو را شنید؟
گروه بینالملل: اسرائیل مدعی بود با برخورداری از مجهزترین ارتش منطقه در کنار لایههای متعدد پدافندی و سرویسهای پیچیده اطلاعاتی، به امنیتی نفوذناپذیر بویژه در تلآویو دست یافته است ولی عملیات استشهادی یکشنبهشب در قلب تلآویو، یک بار دیگر ثابت کرد مرکزیت سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی یعنی نقطه صفر عمق راهبردی آن، هرگز امن نبوده و مقاومت همانند عملیات پهپادی ماه گذشته یمنیها، هر گاه اراده کند به آن ضربه وارد میکند. صدای انفجاری که در یک خودروی در حال حرکت در خیابان هالخی رخ داد نه فقط در خود تلآویو، بلکه در سراسر جهان شنیده شد و همراه با موج انفجار، پیام آن هم به سران صهیونیست و حامیانشان در واشنگتن ارسال شد که اگر قرار بر جنگ و ترور باشد، آنها نیز در امان نخواهند بود. به گزارش رویترز، این انفجار تنها حدود یک ساعت پس از سفر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به تلآویو انجام شد. رژیم صهیونیستی در شرایط جنگی قرار دارد و سفر وزیر خارجه دولت بایدن طبعا عاملی بود تا وضعیت امنیتی در سرزمینیهای اشغالی بویژه تلآویو، در بالاترین سطح قرار داشته باشد.
اسرائیلیها همواره مدعی بودهاند پیچیدهترین و دقیقترین سرویسهای امنیتی و جاسوسی را دارند اما در کمتر از یک ماه شینبت (آژانس امنیت داخلی رژیم) به همراه سایر نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی، عجز خود را از خنثی کردن تهدیدهای متحرک هوایی و زمینی در ارگ حاکمیتی صهیونیستها به نمایش گذاشتهاند. همانطور که پهپاد یمنی ناگهان از دل دریا بیرون آمد و با هدفی از پیش تعیین شده به نزدیکترین نقطه ممکن به مقر وزارت جنگ رژیم برخورد کرد. خودرویی که ۲ شب پیش در مرکز شهر تلآویو و بدون اطلاع یا رصد شینبت منفجر شد نیز میتوانست هر مکان یا فرد از پیش مشخص شده را هدف قرار دهد. طبق دکترین نظامی دیوید بنگورین، بنیانگذار غده سرطانی اسرائیل و نخستین رئیس دولت، اولا بازدارندگی رژیم باید به حدی برسد که مورد حمله قرار نگیرد و ثانیا، منطقه نبرد با دشمنان باید خارج از مرزهای اسرائیل باشد. اسرائیل مدعی بود با برخورداری از قویترین و مجهزترین ارتش منطقه، در کنار لایههای متعدد پدافندی، به این هدف دست یافته است.
آلگماینه ژورنال، نشریه تحلیلی مشهور و دیرپایی که مخاطبانش خواص صهیونیست نیویورک هستند، چند ماه پیش در این درباره نوشته بود: «با وجود جنگ، تلآویو و اورشلیم در گزارشهای جهانی، به عنوان شهرهای امن جایگاه کسب کردند».
حالا این توهم امنیت به سراب اسرائیلیها و نخبگان صهیونیست تبدیل شده است. از مهمترین دستاوردهای توفان الاقصی در 7 اکتبر سال گذشته این است که ثابت شد توهمِ امنیت نفوذناپذیر اسرائیل، ساخته ذهن صهیونیستهاست و وجه مهم عملیات این هفته، آن است که این بار به جای عبور از مرزها، عملیات در قلب این رژیم یعنی تلآویو انجام شد.
نکته مهم دیگر اینکه هر ۲ جنبش حماس و جهاد اسلامی به طور رسمی مسؤولیت این عملیات را پذیرفتند که نشاندهنده نزدیک شدن مقاومت به اصل وحدت ساحات و یکی از نخستین ثمرات رهبری متحدکننده یحیی سنوار بر حماس است. کیست که نداند هم مرجع فناوری پهپادهای مقاومت مشترک است و هم مرجع ایمان رزمندگان فلسطینی، لبنانی، عراقی و یمنی به مبارزه تا پای جان با صهیونیسم. وقتی عملیات پرچمدار مقاومت فلسطین را با اقدامات تروریستی بیشمار اسرائیلیها در گوشه و کنار جهان مقایسه میکنیم که هیچگاه مسؤولیتشان را نمیپذیرند، تفاوت سطح آمادگی روانی جبهه مقاومت با صهیونیستها برای یک جنگ همهجانبه آشکار میشود.
ارسال به دوستان
جستاری پیرامون وضعیت سخنوری مسعود پزشکیان
ضعف رتوریک یا گپ خودمانی؟
حامد سرلکی: بسیاری از ما چه در عرصههای عمومی و چه حوزههای تخصصی به مفهوم «بلاغت و فن سخنوری» و استفاده صحیح از کلمات و عبارات و در نهایت انتقال صحیح مضمون برخوردهایم؛ موضوعی که وقتی در بسترهای مهمتر بدرستی عرضه شود، قاعدتا اثرات بسیار مطلوبی ایجاد خواهد کرد؛ این در حالی است که وضعیت مغایر با آن قطعا به آسیبهایی ختم خواهد شد که گاه سرنوشت یک ملت را تغییر میدهد.
به نوعی ریشهای بودن مفهوم بلاغت یا «رتوریک» در انتقال صحیح اهداف به واسطه زبان و ادبیات هر ملتی یکی از ابزارهای اصلی سیاستمداران است. ریشه این تفکر نه در عصر معاصر، بلکه در «عصر باستان» و در میان نوشتههای ارسطو، فیلسوف یونانی نیز به چشم میخورد. مجموعهای معنایی، استفاده صحیح از کلمات و ادای آنان (انتقال مناسب)، فرآیندی است که در میانه فن انشانویسی و ادبیات ایستاده و وقتی در حوزه سیاست و سیاستورزی وارد میشود، گاه توانایی ایجاد معجزههایی را دارد که موتور مولد جامعه را روشن کند و در این میان حق و حقوقی را که ملتها بر دولتها داشتهاند به بهترین شکل پاسبانی کند. از همین رو ارسطو، خطابه و خطابهخوانی را قوه ذهنی ارزیابی شیوههای اقناعی موجود در هر موقعیتی تعریف میکند1 و قدرت مشاهده و یافتن درستترین شیوههای اقناع را لازمه موفقیت خطیب میشمارد. حال آنکه خطیب مدنظر ما از جایگاه سخنرانی بالاتر و در کسوت یک «رئیسجمهور» خود را نمایان کند، بالطبع خسارات حاصل از نابلدی فرد در امر رتوریک بیشتر از آنکه آثار مستقیم بر سخنران داشته باشد، بازتابی خسارتبار در جامعه ایجاد خواهد کرد.
با تمام این تفاسیر وقتی به موارد داخلی فن بلاغت در کشورمان رجوع و آن را در نمونه عینیتر آن یعنی رئیسجمهور نهم ارزیابی میکنیم شاید آن وجه از اصولی که از زمان ارسطو تا امروز درباره آیین سخنوری، سخندانی و سخنرانی به دست ما رسیده در یک شمای کلی کمتر محقق شده است. در این جستار سعی بر آن است که میان «ضعف سخنرانی» یا «گفتوگوی خودمانی»، انگارههای تئوریک مشخصی را استخراج کنیم.
در ابتدای هفته اخیر و در روز شنبه، زمانی که مسعود پزشکیان، نهمین رئیسجمهوری اسلامی ایران پا به صحن مجلس شورای اسلامی گذاشت، عموم مخاطبان این مراسم، درکی ازپیشتعیینشده در ذهنشان بازتولید کردند. اینکه آیا رئیسجمهور با همان وضعیتی که در جمع مدیران ستادی خود (اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات) حاضر شد و خطابه ناقصی را خواند، قرار است در صحن خانه ملت حضور یابد؟ شاید در نگاه اول عبور پزشکیان از متنخوانی و ارتباطگیری صمیمی با اعضای ستاد خود (یا طرفداران مردمیاش) آن هم در مراسم غیررسمی پس از پیروزی انتخابات یک امتیاز مقطعی بود و رها کردن خطابه از پیش نوشتهشده، نوعی «صمیمیت»، «خاص» یا «بدیع» بودن را نشان میداد اما رفته رفته تکرار این رویه در جلسات مهم و اثرگذار و بازنشر وسیع آن در میان افکار عمومی، «صمیمیت» را بدل به یک «ضعف» کرد.
در نمونه عینیتر این بدسلیقگی، میتوان به حضور رئیسجمهور در حسینیه امام خمینی(ره) در روز تنفیذ حکم اشاره کرد؛ موضوعی که با تکرار رها ساختن متن ازپیش نوشتهشده و ورود به ساحت بداههگویی غیرمتنی (که خطیب بدون متن و با اشراف و آگاهی کامل بر مساله ادبیات، شبه متنی را به مخاطب القا میکند) نتیجه قابل توجهی را به بار نیاورد، جز آنکه شاید آیات و روایاتی را که رئیسجمهور پیشتر بر آن مسلط بوده نیز از حافظهاش پاک کرد. این در حالی بود که با بازخوانی تاریخ در دورههای مختلف ریاست جمهوری ایران شاهد آن بودیم که رؤسای جمهور پیشین همواره سعی داشتند بهترین خطابه خود را در مراسم تنفیذ ارائه دهند و به نوعی آیینه تمامنما از دولت آینده خود را در خطابه مشهور مراسم تنفیذ به گوش مردم و جهانیان برسانند. فارغ از موضوع عدم تسلط بر متن نوشتهشده، کمحوصلگی پزشکیان برای ادای عبارات و کلمات این پرسش را در اذهان عمومی مطرح ساخته که «چرا رئیسجمهور باید در مهمترین بزنگاه و مقطع سیاسی فعالیتش دچار کمحوصلگی باشد؟» تزریق غیرعادی «صمیمیت تصنعی» در جلسات کاملا رسمی، جز تنزل دادن جایگاه شخص سخنران، برای میهمانان توهین و برای صاحبان آن جلسه یک تشکیک بزرگ به بار میآورد؛ شاید ریشه این نوع از کمحوصلگی به باور برخی کارشناسان، «سن رئیسجمهور» است اما این بهانه با مطالعه نمونههای داخلی و خارجی باطل خواهد شد و برعکس این گزاره، سن بالای سیاستمداران به آنان پختگی و طمأنینه و در نهایت اشراف بر سخنرانی را عرضه میکند.
اما این موضوع تنها به مراسم تنفیذ و بعدتر تحلیف معطوف نبود. عدم مطالعه و تسلط بر متنها از سویی و ضعف در ارتباطگیری با مخاطبان از سوی دیگر، وضعیتی بوده که در جلسه معرفی کابینه به مجلس نیز مشاهده شد. شاید از منظر کلی، حضور مشاوران حوزههای مختلف برای نگارش متنهای راهبردی یک شکل از امر سیاستورزی در عصر معاصر است و در بسیاری از نقاط مختلف جهان این موضوع «ازپیشحلشده» تعبیر میشود اما «آیا اساسا مشاوران نباید نسبت به توانمندی سخنران آگاهی داشته باشند و آیا سخنران نباید نسبت به زحمات تیم مشاوران خود واقف باشد؟»
شاید آخرین نسل از سیاستمداران جهان که بدون استفاده از مشاوران دست به قلم برده و متنهای سخنرانیهای مهم و تأثیرگذاری را در تاریخ ثبت کردهاند، در زمان حال به ندرت حضور دارند اما کسی در عصر فعلی نه با حضور مشاوران متننویس مشکلی داشته نه با استفاده از قوه مشاوره، مساله اصلی عدم درک جایگاهی است که سخنران در آن حضور دارد. به نوعی وقتی سرنوشت ملتها در دست سیاستمداران است، این وضع از ارائه و این حجم از اعوجاج کلامی تا چه حدی جای توجیه دارد؟ وضعیتی که در سخنرانی اخیر رئیسجمهور به اوج خود رسیده بود به نحوی که - سخنرانی نیمه کاره (بدون ورود به موضوع دفاع از وزرا)، حرفهای تکراری، دایره لغات محدودتر، استفاده از استعاره و کلام تشبیهی زائد و در نهایت عدم انسجام جملهبندیها - وضعیت ناامیدکنندهای را به مخاطبان القا کرد. لذا در این وضعیت رئیسجمهور و مشاوران ایشان باید به عمق اهمیت موضوع «رتوریک» و تأثیرگذاری آن در عرصه داخلی و خارجی پی ببرند و این فرآیند مشوش را از نو اصلاح کنند. البته اگر سیاسیکاری و استاندارد دوگانه برخی رسانهها در قبال رئیسجمهور شهید (در دوره حضور و سخنرانی ایشان) و امروز رئیسجمهور فعلی اجازه دهد و اشکالات آشکار رئیسجمهور در سخنرانی به «گفتوگوی خودمانی» و «حمایتهای کاذب» بدل نشود.
-----------------------------
پی نوشت
1- دیکسون، پیتر، (1389)، خطابه، ترجمه حسن افشار. تهران: نشر مرکز
ارسال به دوستان
گزارش
تجارت همسایگی و معمای رشد 8 درصد
سهیل فضلی*: رشد 8 درصدی اقتصادی هم برای خودش معمایی شده؛ برخی رویای محالش میخوانند و گروهی از کارشناسان معتقدند شدنی است. این میزان از رشد اقتصادی، هدفی کمی است که در برنامه هفتم توسعه بر تحقق آن (بهطور میانگین و در 5 سال اجرای برنامه) تاکید شده است. دولت سیزدهم هرچند به رشد 8 درصدی دست نیافت اما توانست گامهای بلندی را در مسیر تحقق این هدف بردارد. میانگین رشد اقتصادی 0.9 درصد دهه 1390 در 3 ساله دولت سیزدهم به حدود 5.5 درصد افزایش یافت. کارشناسان معتقدند مسیر افزایش رشد اقتصادی، برای دولت چهاردهم نیز باز است. اما چگونه؟! یکی از عواملی که هم در سیاستهای کلی برنامه هفتم و هم در لایحه این برنامه مورد اشاره قرار گرفته، استفاده از ظرفیت تجارت خارجی برای تحقق رشد 8 درصدی است. اگرچه تجارت همسایگی به تنهایی نمیتواند رشد 8 درصدی را رقم بزند اما حتما میتواند دست دولت را در این مسیر دشوار اما ممکن بگیرد.
* تأکید برنامه هفتم
به طور خلاصه یکی از موضوعاتی که در سیاست کلی برنامه هفتم توسعه مورد تاکید قرار گرفته استفاده از ظرفیت دیپلماسی اقتصادی است. همچنین تقویت رویکرد اقتصادمحور در سیاست خارجی و روابط منطقهای با اولویت قرار دادن همسایگان مورد تاکید این سند بالادستی است. وزارت امور خارجه، سازمان توسعه تجارت ایران (وابسته به وزارت صمت) و اتاقهای بازرگانی از جمله ارگانهایی هستند که بر اساس این قانون مکلف شدهاند اقدامات لازم را برای بهبود تجارت خارجی انجام دهند. استفاده از ظرفیت موافقتنامههای تجارت آزاد، سازمانهای بینالمللی همچون شانگهای، کنسرسیومهای صادراتی، سهولت در اعطای ویزا به بازرگانان و کمک به توسعه سواحل مکران از جمله اقداماتی است که در این سند دیده شده است. آنچه مورد تاکید خود این سند است استفاده از ظرفیت تجارت با همسایگان و تجارت با کشورهای همسو است. بدین ترتیب برنامه هفتم توسعه نیز برای تحقق رشد 8 درصدی نگاهی به ظرفیت تجارت با کشورهای همسایه داشته و ارگانهای متعددی را به بهرهگیری از این ظرفیت فراخوانده است.
* میراث تجاری دولت سیزدهم
یکی از نقاط عطف عملکرد دولت سیزدهم رشد تجارت خارجی ایران با 15 کشور همسایه بوده است. علاوه بر آنکه مجموع تجارت با 15 کشور همسایه رشد بالایی را تجربه کرد تجارت با هر یک از همسایگان نیز به طور جداگانه رشدهای مثبت و متوالی را شاهد بود. آنچه مشخص است تمایل دولت سیزدهم و رویکرد سیاست همسایگی در این دولت است. به این ترتیب توجه به ظرفیت خالی تجارت با همسایگان توانست نقش مهمی در بهبود عملکرد تجارت خارجی ایران در دوران این دولت ایفا کند. با این حال رویکردها و اقدامات این دولت میتواند میراث خوبی برای دولت چهاردهم باشد. امضای موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا از این قبیل است. جمعیتی بالغ بر 180 میلیون نفر بازار خوبی برای محصولات ایرانی است، همچنین سهم بسزایی در واردات و صادرات در تجارت جهانی بر عهده دارد. بدین ترتیب ظرفیت کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا از جمله فرصتهای پیش روی دولت برای توسعه تجارت خارجی است.
* ابزار کریدورهای تجاری
کریدورهای تجاری یکی از مهمترین ابزارهای کشور است. موقعیت جغرافیایی ایران مزیت متناسبی را در اختیار کشور قرار داده که میتواند حلقه اتصال همسایگان با مناطق هدف آنها باشد. علاوه بر آنکه کشور میتواند با ایفای نقش ترانزیتی از محل درآمدهای تعرفهای و مالیاتی درآمد قابل توجهی را کسب و با ایجاد زیرساختهای مناسب روابط تجاری با همسایگان و حتی کشورهایی فراتر از مرزهای کشور برقرار کند. در دولت سیزدهم اقداماتی در قالب کریدورهای شمال- جنوب، کریدور ارس و مسیر ترانزیتی موافقتنامه عشقآباد از آسیای میانه تا خلیج فارس صورت گرفت اما همچنان به سرانجام نرسیده و دولت چهاردهم میتواند از این بذرها استفاده کافی را ببرد.
* همکاریهای منطقهای
پنجره دیگری که در دولت سیزدهم گشوده شد، عضویت ایران در سازمانهایی همچون شانگهای و بریکس است که برنامههای قابل توجهی در حوزههای اقتصادی و مالی دارند، همچنین برخی همسایگان و شرکای راهبردی ایران نیز در این سازمانها عضو هستند. به این ترتیب موقعیت مناسبی برای کشور فراهم است تا با ایجاد سازوکارهای کارآمد، ظرفیت گسترش تجارت خارجی با همسایگان و کشورهای همسو را مورد بهرهبرداری قرار دهد.
یکی دیگر از اقدامات دولت سیزدهم پیگیری جدی سیستمهای مالی دوجانبه خارج از سازوکارهایی همچون افایتیاف بوده است. مسیری که تا حدودی در روابط تجاری با روسیه به راه افتاده و نیازمند توجه بیشتر دولت چهاردهم است. گسترش زیرساختهای مالی از جمله ابتکاراتی است که میتواند در توسعه تجارت خارجی موثر واقع شود.
با آن دستفرمان میشود
دستیابی به رشد 8 درصد با وجود دشواریهای بسیاری که دارد اما ممکن است. آنچه از دولت انتظار میرود پذیرش این است که اگر جهتگیری درست دولت سیزدهم در سیاست خارجی، با قدرت بیشتری ادامه یابد انتظار میرود روند صعودی شاخص رشد اقتصادی در دولت چهاردهم نیز ادامه یابد؛ کاری که به نظر چندان دشوار نیست و نیازمند اراده دولت است. آمار رشد اقتصادی نشان میدهد دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر، با دستفرمان دولت سیزدهم در سیاست و تجارت خارجی شدنی است.
پژوهشگر روابط بینالملل *
ارسال به دوستان
افشاگریهای جدید مقام سابق سعودی: بنسلمان با جعل امضا به یمن حمله کرد میخواست ملکعبدالله را ترور کند
در اندرونی بنسلمان
در مستندی که بتازگی از شبکه جهانی بیبیسی پخش شد، ولیعهد همهکاره سعودی متهم به جعل امضای پادشاه عربستان برای جنگافروزی در یمن شده است. در این مستند، سعد الجبری، مقام سابق سعودی فاش میگوید: «محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی امضای پدرش را در فرمان سلطنتی مبنی بر اعزام نیروی زمینی عربستان به یمن جعل کرد». الجبری که به واسطه مقام بالایش در دستگاه امنیتی عربستان با سران سیا و امآی6 انگلیس دوست بود، از چند سال پیش به کانادا گریخته است. او را آگاهترین مخالف سعودی برمیشمارند که همچنان جرأت به چالش کشیدن حکومت مطلقه ولیعهد جاهطلب عربستان را دارد. او در گفتوگوی اخیر با بیبیسی، اطلاعات نادر و شگفتانگیزی را درباره بن سلمان ارائه داد. الجبری درباره جنگ یمن گفت: موضوع جنگ پیش از شروع در کاخ سفید مورد بررسی قرار گرفت و سوزان رایس، مشاور امنیت ملی دولت باراک اوباما هشدار داد ایالات متحده فقط از حمله هوایی حمایت خواهد کرد. به گفته وی، حمله به یمن هرگز نباید اتفاق میافتاد و رئیس وقت سیا در ریاض به او گفته بود آمریکاییها از اینکه بن سلمان آنها را را نادیده میگیرد چقدر عصبانی هستند. وی در ادامه مدعی شد بن سلمان چنان قصد پیشروی در یمن را داشت که آمریکاییها را نادیده گرفت. الجبری همچنین ادعایی مطرح کرد که به گفته خودش منبع آن با وزارت کشور سعودی یعنی محل خدمت او به عنوان رئیس ستاد خدمت مرتبط است. وی گفت: «از اینکه فرمان سلطنتی مبنی بر اجازه به دخالت زمینی را مشاهده کردیم، متعجب شدیم. او امضای پدرش را در این فرمان سلطنتی جعل کرد، چرا که توانایی ذهنی پادشاه رو به زوال بود».
الجبری پیشتر فاش کرده بود محمد بن سلمان زمانی که پدرش سلمان بن عبدالعزیز هنوز تاجدار نشده و فرماندار ریاض بود، به دنبال قتل پادشاه وقت عبدالله بن عبدالعزیز آلسعود بود.
ارسال به دوستان
ماجرای تتوی موهن روی پای بازیکن میلیاردی باشگاه فرهنگی - ورزشی استقلال
قابل توجه علیعسکری!
تصویری که از بازیکن تیم فوتبال استقلال منتشر شده، عمق فاجعه فرهنگی در این رشته و باشگاه فرهنگی - ورزشی پرطرفدار تهرانی و بیتوجهی مسؤولانی را که میخواستند با فساد مبارزه کنند، نشان میدهد. سالها قبل ستادی با عنوان «ستاد منشور اخلاقی» در فوتبال کشور تشکیل شد که هدفش مبارزه با فساد و اتفاقات غیرفرهنگی در فوتبال بود. این ستاد تمرکزش را روی مبارزه با دلالی و جلوگیری از «تتو» کردن بازیکنان گذاشت و بعد از مدتی هم تعطیل شد. ستاد منشور اخلاقی فوتبال نه تنها ثمرهای برای این فوتبال نداشت، بلکه برخی دلالان و فاسدان را هم مشهورتر و پولدارتر کرد، چرا که با نام بردن از آنها همه افرادی که دنبال راه انداختن کارشان در این فوتبال بیمار و بعضا فاسد بودند، دیگر نیاز به دنبال کسی گشتن نداشتند و مستقیم سراغ افرادی میرفتند که حالا دیگر معروف و مشهور هم شده بودند و راحتتر از قبل در فوتبال جولان میدادند و مشتریهایشان هم بیشتر شده بود. در ناکارآمدی آن ستاد همین بس که حالا تعداد بازیکنانی که تتو میکنند و دلالانی که جولان میدهند، چندین برابر قبل شده و اقدامات آن ستاد نه تنها بازدارنده نبوده، بلکه خیلیها را راغب به حضور در این عرصه کرده است.
در تازهترین اتفاق، تصویری از بازیکن تیم فوتبال استقلال منتشر شده که او برای به نمایش گذاشتن تتوهای روی دست و پایش به گونهای ژست گرفته که عکاس بتواند او را شکار کند. این بازیکن که رقم قراردادش میلیاردی است و در یک باشگاه فرهنگی - ورزشی توپ میزند، تصویری زشت و ناشایست روی پایش تتو کرده و به جای آنکه تلاش کند آن را بپوشاند، شورت ورزشیاش را بالا کشیده تا بهتر دیده شود! از باشگاه فرهنگی - ورزشی استقلال که حالا زیرمجموعه هلدینگ خلیجفارس هم است، انتظار میرفت قبل از اینکه کمیته انضباطی بخواهد به این موضوع ورود کند، خودش وارد میشد و با این بازیکن برخورد میکرد. از جواد نکونام به عنوان سرمربی تیم و سرپرست تیم هم همین انتظار میرفت حداقل کمی توجه به مسائل فرهنگی بازیکنانشان داشته باشند و صرفا به فکر مسائل فنی نباشند. البته موضوع فرهنگ سالهاست در باشگاههای فوتبال ایران به فراموشی سپرده شده و مدیران باشگاهها هم به جای اینکه تمرکز خود را روی کارهای فرهنگی بگذارند، تلاش کردهاند لیدرها و بوقچیها را به عنوان حامیان خودشان روی سکوها داشته باشند و طوری به آنها برسند که روی سکوها به خاطرشان جنگ و دعوا راه بیندازند. تصویری که از این بازیکن منتشر شده میتواند برای مسؤولان فدراسیون فوتبال، کمیته اخلاق و کمیته انضباطی هشدار باشد تا هر چه سریعتر قوانین یا دستورالعملهایی را در این زمینه تدوین کنند تا شاهد افزایش چنین ناهنجاریهایی در رشتهای که طرفدارانش اکثرا جوانان و نوجوانان هستند نباشیم و وضعیت از فاجعهای که هست بدتر نشود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از ضعف محسن پاکنژاد در ارائه برنامه راهبردی و همهجانبه
نفت وزیر میخواهد
گروه اقتصادی: طبق بیانات رهبر معظم انقلاب، در مقطع کنونی اقتصاد اولویت نخست کشور است، بر همین مبنا انتظار میرود مجلس شورای اسلامی روی صلاحیت گزینههای وزارتخانههای اقتصادی تمرکز ویژهای داشته باشد. اینکه تنها به برنامههای وزرای پیشنهادی اکتفا کنند منطقی نیست، چرا که در حال حاضر هر کسی گزینه یک وزارتخانه باشد بالاترین هدفگذاریها را ارائه میدهد تا بتواند رای مثبت نمایندگان را جلب کند.
ارائه برنامههای مثبت حداقل کاری است که وزرای پیشنهادی باید انجام بدهند. برای نمونه وزیر نفت اعلام کرده افزایش ظرفیت تولید نفت یکی از برنامههای کلیدی اوست. آیا این برنامه جزو اهداف سایر وزرای قبلی نبوده است؟ در حالی که دوران زنگنه، وزیر نفت روحانی، ایران کمترین تولید و صادرات نفت را داشته است. آیا در آن زمان نمایندگان مجلس به او اعتماد نکردند که تولید و صادرات نفت را بهبود میبخشد. حالا از وزیر پیشنهادی که در دوران زنگنه هم مسؤولیت داشته است و به نوعی معرف او زنگنه است، آیا میتوان انتظار یک جهش بزرگ در تولید و صادرات نفت داشت؟
برنامه نداشتن محسن پاکنژاد، وزیر پیشنهادی نفت با حواشی بسیاری همراه شده است. جلسه یکشنبه شب او با کمیسیون انرژی جنجالی شد. این جلسه به درخواست رسمی پاکنژاد از هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی ترتیب داده شده بود اما از آنجا که او همان توضیحات جلسه پیش را مطرح کرده بود با اعتراض مخالفان در کمیسیون روبهرو شد. آنها معتقد بودند او در جلسه جدید باید برنامه ارائه میکرد. با این وجود، موافقان پاکنژاد خواستار رایگیری مجدد شدند اما با مخالفت بیشتر اعضا مواجه شد.
پاکنژاد قطعا رویکرد زنگنه در وزارت نفت را دنبال خواهد کرد و به نوعی وضعیت تولید و صادرات ایران را به مذاکرات خارجی گره خواهد زد. هرچند برای همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی مسجل شده که حیات دوباره برجام ممکن نیست، بنابراین این چالشی بزرگ برای وزارت او خواهد بود. نکته دیگر اینکه در دوران 3 ساله دولت سیزدهم میزان تولید و صادرات نفت ایران افزایش قابل توجهی داشته است. ادامه این روند نیازمند چند موضوع از جمله جذب سرمایهگذاری برای توسعه میادین نفت و گاز کشور، همچنین ورود به بازارهای خارجی جدید است. آیا در مقطع کنونی وزیر پیشنهادی ارزیابیای برای چگونگی اجرای چنین هدفی را ارائه کرده است؟
هر ۱۰۰ هزار بشکه نفت در روز، سالانه ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار درآمدزایی برای کشور به همراه دارد، از این رو هر اندازه که تولید نفت و ظرفیت پالایشی کشور افزایش یابد به تبع آن توان اقتصادی و منابع ارزی دولت هم بیشتر میشود. ذخایر هیدروکربنی مایع بیش از ۱۵۳ میلیارد بشکه است و هر چه بتوانیم تولید نفت و ظرفیت پالایشگاهی را افزایش دهیم، درآمدهای ارزی قابل توجهی به دولت میرسد که توان اقتصادی دولت و منابع ارزی کشور را افزایش خواهد داد.
افزایش ظرفیت تولید نفت خام در دولت سیزدهم در دستور کار بود که این هدفگذاری محقق شد، از این رو با توجه به اهمیت این مساله باید در دولت چهاردهم نیز با دقت مورد پیگیری قرار بگیرد. در برنامه محسن پاکنژاد، وزیر پیشنهادی نفت آمده است: «تولید نفتخام ایران پس از برجام و پیش از برگشت مجدد تحریمهای بینالمللی در سال ۱۳۹۷ به طور متوسط برابر با ۳۸۲۶ هزار بشکه در روز بوده است. در حال حاضر با وجود اینکه موانع صادرات نفت بهطور تدریجی برداشته شده است و امکان تولید حداکثری از میادین نفتی وجود دارد، به حدود ۳۴۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته است. به نظر میرسد علت این موضوع، تاخیر در اجرای طرحهای توسعه میادین نفتی و نیز اجرای ناکافی برنامههای نگهداشت توان تولید است و در صورت تداوم این روند طی ۴ سال آینده با کاهش تولید روزانه ۶۰۰ هزار بشکهای، تولید کشور به ۲۷۵۰ هزار بشکه در روز میرسد».
* نظر نمایندگان مجلس درباره برنامه وزیر پیشنهادی
غلامرضا دهقان، عضو کمیسیون انرژی با اشاره به برنامههای وزیر پیشنهادی نفت گفت: در جلسه کمیسیون تخصصی انرژی آقای وزیر پیشنهادی برنامه کامل، جامع، منسجم و راهبردی که مورد نظر کمیسیون تخصصی بود ارائه نکرد. از این رو با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه کمیسیون انرژی و وزارت نفت، فردی که باید در رأس وزارتخانه نفت قرار بگیرد، باید از لحاظ مدیریتی توانمند و از لحاظ تخصص دارای تجارب کافی باشد. در نهایت همراه با برنامههای کلی و اصول کلی نظام و در خط ولایت و رهبری حرکت کند، بنابراین آقای پاکنژاد شرایط عمومی را داشت اما در دفاع از برنامههای خود نتوانست برنامه مورد نظر کمیسیون را ارائه دهد. در پایان بعد از رایگیری نیز نتوانست نظر کمیسیون را جلب کند و از ۲۳ نفر تنها ۷ نفر به پاکنژاد رای مثبت دادند.
همچنین جلیل مختار، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس هم گفت: با توجه به اینکه وزیر پیشنهادی نفت در لحظات آخر به عنوان عضو کابینه به مجلس معرفی شد، فرصت کافی برای تنظیم دقیق برنامههای خود نداشت و به همین دلیل در جلسات اولیه کمیسیون انرژی موفق به جلب نظر حداکثر اعضا نسبت به برنامههای خود نشد. با توجه به درخواست آقای پاکنژاد جهت ارائه برنامه تطبیقی به هیاترئیسه مجلس، ضمن موافقت هیاترئیسه با بررسی بیشتر برنامههای وی از طریق معاونت نظارت مجلس، این موضوع به کمیسیون انرژی ارجاع شد.
* افزایش تولید فرآوردههای نفتی یک ضرورت است
با توجه به روند افزایشی مصرف فرآورده در کشور، بخش اصلی تولید در سال ۱۴۰۷ صرفا پاسخگوی بخش پالایشگاهی و مصرف داخلی است. از این میزان تولید حدود ۹۵۰ هزار بشکه در روز برای صادرات باقی خواهد ماند که کشور را با چالشهای جدی تأمین درآمد مواجه خواهد کرد. بر این اساس لازم است با رفع چالشها و تدوین برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت نسبت به افزایش تولید نفتخام کشور طی ۴ سال آینده با اولویتدهی به میادین مشترک و افزایش ضریب بازیافت اقدام کرد.
رشد اقتصادی گروه نفت و گاز در سال ۱۴۰۱، ۱۰ درصد و در سال ۱۴۰۲، ۲۰ درصد بوده است و تولید نفت تا امروز به رقم روزانه ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه رسیده است. طبق برآوردهای انجامشده تا پایان امسال تولید نفت به ۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید، بدان معنا که روزانه ۴۰۰ هزار بشکه باید به تولید نفت اضافه شود، با توجه به برنامه وزیر پیشنهادی در صورت اجرا تحقق رشد تولید نفت دور از ذهن نخواهد بود.
* مهمترین چالش حوزه انرژی در سال ۱۴۰۳
مهمترین چالش حوزه انرژی در سال ۱۴۰۳ مساله ناترازیهاست. این ناترازی به گونهای تمام بخشها را با چالش مواجه کرده است. شاهد بودیم که کمبود گاز و برق در سال جاری تا چه اندازه از ظرفیت تولید کشور در این حوزهها کاسته است. بسیاری از واحدهای پتروشیمی نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند و همین مساله باعث کاهش صادرات در حوزه انرژی شده است.
مرتضی بهروزیفر، عضو موسسه مطالعات انرژی گفت: مهمترین چالش ایران در حوزه انرژی تحریمهاست و باید امکان توسعه و حتی حفظ امکانات موقعیت و زیرساختهای فعلی را با وجود شرایط موجود انجام داد. اینکه چقدر مخازن در زیر زمین داریم، تعیینکننده نهایی نیست. آنچه باعث موفقیت کشورهای صاحب منابع انرژی در دنیا میشود، توان تولید، داشتن روابط بینالمللی و استفاده از فرصتها و منابع و درآمدهای خود است.
در این راستا حمید حسینی، کارشناس اقتصادی درباره مهمترین چالش اقتصاد انرژی ایران گفت: ناترازی مهمترین مشکل این روزهای اقتصاد ایران است. به واسطه تحریمها سرمایهگذاری جدید در کشور انجام نمیشود. از طرف دیگر امکان نگهداری از طرحهای و تجهیزات و سرمایهگذاریهای قبلی هم ممکن نبوده یا به سختی و با هزینههای بالا انجام میشود. برای مثال ما با مساله افت فشار در پارس جنوبی مواجه هستیم. به دلیل شرایط تحریمی عملا دسترسی ما به تجهیزات و منابع بینالمللی ممکن نیست. این افت فشار در حالی در آینده نهچندان دور در کشور اتفاق خواهد افتاد که هر روز بر مقدار مصرف افزوده میشود.
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که قرار نیست از مقدار تولیدات پارس جنوبی کاسته شود، با توجه به رشد تعداد مشترکان و مقدار مصرف فاصله بین عرضه و تقاضا هر سال بیشتر شده و مساله ناترازی هر روز بزرگ و بزرگتر میشود.
صنعت نفت و گاز ایران به ارقام هنگفتی سرمایه نیاز دارد تا بتواند وضعیت فعلی را حفظ کند. حدود ۲۷۵ میلیارد دلار سرمایه برای حفظ و نگهداشت تولید نفت خام و گاز از سال ۱۴۰۳ تا افق سال ۱۴۲۰ نیاز است. از آن سو سرمایهگذاری کلان و درخور توجهی در صنعت نفت و گاز ایران انجام نشده است. حال دولت برای جبران کسری سرمایهگذاری دست به دامن چه شرکتهایی خواهد شد؟
مدیریت و حکمرانی غلط دیگر چالش اصلی اقتصاد انرژی است که هاشم اورعی، کارشناس انرژی به آن اشاره کرده و آن را عامل عدم توسعهیافتگی حوزه انرژی میداند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از روز سوم بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم
نگاه بهارستان به کارنامه
گروه سیاسی: دیروز (29 مرداد) روز پرکاری برای مجلس بود، چرا که صلاحیت 5 نفر از وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم؛ جهاد کشاورزی، دادگستری، دفاع، راه و صمت به صورت فشرده و در ۲ نوبت صبح و عصر بررسی شد. با بررسی صلاحیت این 5 نفر، وزرای پیشنهادیای که تاکنون صلاحیتشان مورد بررسی قرار گرفته است به عدد 12 رسید. به نظر میرسد مجلس کمر همت بسته تا طبق برنامه اعلامی، روز چهارشنبه 31 مردادماه را به رایگیری نمایندگان درباره وزرا اختصاص دهد.
دیروز و برخلاف روز قبل (یکشنبه 28 مرداد) چندان روز پرحاشیهای نبود. در روز یکشنبه شاهد بودیم که بررسی صلاحیت عراقچی به عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه، همچنین میدری و ظفرقندی وزرای پیشنهادی کار و بهداشت حاشیههایی در پی داشت که باعث شده بود بهارستان روز داغی را سپری کند اما مباحثی که دیروز در مجلس شاهد بودیم بیشتر روی مسائل تخصصی پیش رفت و به جز بحثی که بین رئیس مجلس و یکی از نمایندگان آن هم خارج از موضوع بررسی صلاحیتها رخ داد، حاشیه نتوانست بر متن غلبه کند.
اما دیروز در بهارستان چه گذشت؟
* گرفتار فساد نشوید!
طبق حروف الفبا و در نوبت صبح، ابتدا صلاحیت غلامرضا نوریقزلجه، وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. سمیه رفیعی نظر کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی درباره وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی را قرائت کرد و از موافقت این کمیسیون با برنامههای غلامرضا نوریقزلجه خبر داد.
سپس حجتالاسلام سیدسلمان ذاکر به عنوان نماینده مخالف، با طرح پرسشهایی درباره برنامههای پیشنهادی وزیر جهاد کشاورزی برای کاهش مصرف آب و اصلاح نظام بازار گفت: با توجه به برنامههای ارائهشده، سوال این است که وزیر پیشنهادی چه راهکاری برای به بهرهبرداری رساندن بازار صادرات کشاورزی دارد؟ چون در برنامهشان از اصلاح نظام بازار و بهبود بهرهوری سخن گفته اما راهکاری ارائه نکرده است. آیا میخواهد با روش تهاتر پیش برود یا روش دیگری را در پیش گیرد؟
احمد بخشایش با ابراز امیدواری از اینکه وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی با لایههای پنهان فساد مقابله کند، گفت: برنامههای آقای نوری چارچوب فکری مناسبی ندارد و تنها به کلیگویی بسنده کرده که حکایت از این ضربالمثل دارد که «سنگ بزرگ علامت نزدن است».
اسماعیل کوثری نیز گفت: به عنوان برادر به وزیر پیشنهادی کشاورزی، جناب آقای نوریقزلجه میگویم که شما انشاءالله انتخاب خواهید شد اما این نشود که گرفتار چای دبش شوید.
رحمتالله نوروزی هم با اشاره به جنگ اوکراین و روسیه و مشکلاتی که برای کشاورزی ما و جهان درست کرد، گفت: امروز معیشت به خطر افتاده است. امنیت غذایی به خطر افتاده است. ۵ ساعت یا ۶ ساعت قطعی برق مشکلاتی ایجاد کرده است. پول گندمکاران هنوز پرداخت نشده است. چه برنامهای برای این موضوع خواهید داشت؟
سیدابوالحسن مصطفوی از نمایندگان موافق، با تأکید بر اینکه نوریقزلجه دارای تجارب، تخصص و روستازاده و کشاورززاده است، گفت: نوریقزلجه مرتبطترین وزیر پیشنهادی کابینه است. او در همه دوران خدمت مسؤولیتهایی در سطوح کارشناسی با همترازی وزیر داشته است و به سلامت و پاکدستی و اقتدار و مشی مدیریت جهادی شهرت دارد.
حجتالاسلام محمد سبزی هم تصریح کرد: وقتی به سابقه آقای نوریقزلجه نگاه میکنیم میبینیم ایشان در ۳ دوره مجلس شورای اسلامی در کمیسیون کشاورزی نقش فعالی داشته و یک دوره نیز معاون اجرایی مجلس و در دورهای جانشین و مشاور وزیر جهاد کشاورزی بوده است. او کشاورز و کشاورززاده است و درد کشاورز را میفهمد و با گوشت و پوست خود مشکلات را لمس کرده است. رسته تخصصی او از هنرستان تا مدارج عالی کشاورزی بوده و مسؤولیتهایی در حوزه کشوری در زمینه کشاورزی بر عهده داشته است.
محمد بیات نیز با بیان اینکه نوری برنامه عملیاتی و زمانبندی برای حل مسائل کلیدی کشاورزی شامل برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت دارد، افزود: او به خودکفایی محصولات کشاورزی اعتقاد دارد و آشنا به برنامه هفتم توسعه است.
در ادامه این جلسه، غلامرضا نوریقزلجه، وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه، با تاکید بر اینکه من با فساد هیچ نسبتی نداشتم اما با فسادستیزی و پاکدستی نسبت دیرینه دارم، گفت: در هر کجا که خدمت کردم از شروع خدمت، مشیام پاکدستی و فسادستیزی بوده و یک مورد خلاف آن اتفاق نیفتاده است، بنابراین این محکمترین وعدهای است که در مجلس و در محضر شما میتوانم بدهم.
وی افزود: میتوانم این را بگویم که شاید جزء معدود کسانی باشم که وجوه مختلف بخش کشاورزی را دیدهام و میشناسم و زوایای پیدا و پنهان آن را میدانم. معتقدم اتفاقا بخش کشاورزی بخشی است که حتما کسی که میخواهد آنجا کار کند باید از مزرعه و سالن تولید شروع کرده باشد. دستوراتی که از تهران میدهد را باید بداند که در گستره پهنه کشور توسط بیش از ۴ میلیون بهرهبردار اجرا خواهد شد، بنابراین باید بهرهبردار، کشاورز و ردههای سازمانی را بشناسد.
* وزارت دادگستری و تعامل میان قوا
امینحسین رحیمی، وزیر پیشنهادی دادگستری 3 نماینده مخالف داشت. حسینعلی حاجیدلیگانی از نمایندگان مخالف با بیان اینکه وزیر پیشنهادی دادگستری درباره اجرای برخی از مواد قانون برنامه هفتم توسعه برنامهای به مجلس شورای اسلامی ارائه نکرده است، گفت: قوهقضائیه گزارشی به مجلس دهد که تاکنون چند لایحه قضایی ارائه کرده و چرا اساسا فقط مجلس شورای اسلامی باید طرح ارائه دهد.
سلمان اسحاقی، دیگر نماینده مخالف نیز با انتقاد از عملکرد سازمان تعزیرات، از وزیر پیشنهادی دادگستری خواست فکری برای سازمان تعزیرات بکند. وی با یادآوری وظایف سازمان تعزیرات گفت: ما در شرایط فعلی با گرانفروشی و قاچاق مواجه هستیم و بازار هر طور که میخواهد قیمتگذاری میکند، بعد از حذف ارز ترجیحی هم سازمان تعزیرات اجازه افزایش قیمتها را داد.
فرهاد شهرکی هم گفت: از آقای رحیمی خواهش میکنم همانطور که در مجلس گذشته در ادارات ثبت اسناد مشکلاتی وجود داشت برای جداسازی این بخش گامهای مهمی را بردارد.
در ادامه حجتالاسلام محمدتقی نقدعلی که موافق وزیر پیشنهادی دادگستری بود، با بیان اینکه «بر اساس اصل ۱۶۰ قانون اساسی این رئیس قوهقضائیه است که گزینه وزارت دادگستری را معرفی میکند»، افزود: اعتماد ریاست قوه به آقای رحیمی برای ما یک ملاک ارزندگی و ارزشمندی این شخصیت است. او در انجام تکالیف و تحول در وزارت دادگستری اقدامات ارزندهای انجام داده است. در زمان ایشان صندوق خسارات بیتالمال همه خساراتی را که باید پرداخت کرد. همچنین در حوزه تعزیرات، آقای رحیمی در یک اقدام فوری از سران قوا مصوبهای برای اصلاح گرفت و در آن بازه زمانی پربحران جامعه را مدیریت کرد.
فتحالله توسلی هم با طرح این پرسش که ما از وزیر چه میخواهیم؟ گفت: ما وزیری آشنا به مسؤولیت و وظایف دستگاه خود میخواهیم که پله به پله و نه آسانسوری بالا آمده باشد که آقای رحیمی دارای چنین شرایطی است.
در ادامه این جلسه، امینحسین رحیمی، وزیر پیشنهادی دادگستری ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه، با بیان اینکه تعامل و همکاری قوا، کارآمدی نظام را افزایش خواهد داد و کشور به نحو مطلوب اداره خواهد شد، افزود: وزیر دادگستری در این زمینه در ارتباط قوه مجریه و قضائیه نقش ایفا خواهد کرد. آقای اژهای به تعامل میان قوا اعتقاد جدی دارد. تعامل میان قوا در شهرستانها با مشکل روبهرو است. برنامه ما، تعامل خوب میان قوا در شهرستانها و مدیران قضایی است.
* وزارت دفاع و تداوم پیشرفت صنایع نظامی
بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی دفاع به دلیل پیشرفتهای خیرهکنندهای که صنایع نظامی و دفاعی کشورمان بویژه در سالهای اخیر داشتهاند، مورد توجه قرار گرفت. عزیز نصیرزاده که هفته گذشته برنامههایش مورد تایید کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی و همچنین کمیسیون صنایع و معادن قرار گرفته، وزیر پیشنهادی دفاع است که در پرونده او سوابقی چون خلبانی جنگنده «اف 14»، فرماندهی نیروی هوایی ارتش و همینطور جانشینی ستاد کل نیروهای مسلح دیده میشود.
در بررسی صلاحیت امیر نصیرزاده، در ابتدا یاسر سلیمانی به عنوان مخالف نمادین اظهار کرد: من مخالف آقای نصیرزاده نیستم و افتخار میکنم در کنار شما هم هستم اما لازم است چند نکته را بیان کنم. وی با تاکید بر لزوم توجه به معیشت نیروهای مسلح گفت: باید تمام توان به کار گرفته شود که نیروهای کارآمد و زبده در وزارت دفاع حفظ شوند، نه اینکه به خاطر مسائل معیشتی به جاهای دیگر بروند. این خیلی بد است که کسی که لب مرز ماموریت دارد، حقوقی مساوی با فردی بگیرد که ماموریتی در تهران داشته و در هتل اسکان دارد.
همچنین علی باباییکارنامی با بیان اینکه وزیر دفاع مرکز ثقل هماهنگی مجلس شورای اسلامی و ارکان نظامی است، اظهار کرد: وزارت دفاع ۲ وظیفه نظامی و دفاعی دارد که باید در این راه از مولفههای هوشمندسازی و مردمیسازی هم بهره گیرد که به آن توجهی نشده است. وی در پایان خواستار توجه به وضعیت رفاه نیروهای مسلح و بازنشستگان و وضعیت مسکن و معیشت نیروهای مسلح شد.
مهدی طغیانی هم گفت: در برنامه آقای نصیرزاده در موضوع صنعت و حوزههای اقتصادی بویژه در مواردی که صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح عمل میکند، ایرادات جدی وجود دارد. اداره یکی از صنعتیترین وزارتخانههای کشور با نگاه نیروهای مسلح امکانپذیر نیست، مگر آنکه سازمان ارتباط صنعتی داخل وزارتخانه و بیرون از آن بازآرایی شود.
رحیم زارع به عنوان نماینده موافق با اشاره به اینکه آقای نصیرزاده در هر سمت و مسؤولیتی توانمندیهای خود را در ارتقای بنیه دفاعی به کار بستند و همواره موفقترین فرمانده بودهاند، یادآور شد: برنامه ارائه شده مطابق برنامه و اسناد بالادستی است. تامین پایدار منابع در ارتقای قدرت دفاعی، دستیابی به قدرت علمی، روزآمدسازی فناوریهای دانشبنیان، ارتقای جهشی تجهیزات پیشرفته و اکتساب فناوریهای نوظهور از جمله برنامههای ایشان بوده است. امیدواریم در نهایت کسی به عنوان وزیر معرفی شود که مورد تایید رهبر انقلاب باشد.
سلمان زارع نیز با اشاره به اینکه طراحی و تولید قطعههای هواپیماهای جنگی و مسافری، از جمله کارهای حائز اهمیت امیر نصیرزاده بوده است، ادامه داد: ایشان موفقترین فرمانده نیروی ارتش ایران بوده است. طراحی و تولید قطعههای هواپیماهای جنگی و مسافری، از جمله کارهای حائز اهمیت ایشان بوده است. از شما نمایندگان عزیز میخواهم با رای قاطع، کمک کنید تا با انتصاب این فرمانده دلاور به افتخارات ما در کشور افزوده شود.
در ادامه این جلسه، امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده، وزیر پیشنهادی دفاع، پشتیبانی و نیروهای مسلح در دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه گفت: فناوریهای نوین و غافلگیرکننده در حال ظهور و بروز است و معادلات نظم و امنیت منطقهای پیچیده و پرتلاطم است. منطقه و جهان، نظم تکقطبی به رهبری آمریکا را پس زده و به دنبال شکلگیری نظم نوین با ظهور قدرتهای جدیدی همانند جمهوری اسلامی ایران است. در چنین شرایطی فشارهای استکبار جهانی و اذناب منطقهای آنها در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، روانی و فرهنگی و اقتصادی بر جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته است.
* تنها وزیر زن کابینه پیشنهادی
فرزانه صادقمالواجرد، وزیر پیشنهادی راه، تنها زن حاضر در کابینه پزشکیان است. رئیس دولت چهاردهم که پیشتر اعلام کرده بود قرار است در دولت او به بانوان مسؤولیتهای بیشتری داده شود، جز معرفی فرزانه صادقمالواجرد، حداقل درباره کابینه اقدام دیگری انجام نداد. از این رو بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی راه، نگاهها را به خود جلب کرد.
در ابتدا محمد منانرئیسی به عنوان نماینده مخالف با ابراز نگرانی از کارنامه خانم صادقمالواجرد گفت: در زمان حضور ایشان در وزارت راه، تهران گرانترین پایتخت جهان از نظر مسکن شد. چه کسی متولی احداث و اهدای زمین در کشور است؟ شورای عالی شهرسازی کشور. در ۳۰ سال اخیر رشد قیمت دلار ۳۶۰ برابر و رشد زمین چند هزار برابر شده است. متاسفانه تراکمسازی و ارتفاعسازی در زمان حضور خانم صادقمالواجرد در وزارت راه و شهرسازی اتفاق افتاد.
محمدتقی نقدعلی نیز خطاب به وزیر پیشنهادی راه گفت: خانم صادقمالواجرد دغدغه انبوهسازی و ارتفاعسازی را از ما برطرف کنید. راهی جز گسترش شهرها و آمادهسازی زمینها برای مردم کشور وجود ندارد. از شما میخواهیم نسبت به این موارد حتما توضیح بفرمایید.
مجتبی یوسفی از نمایندگان موافق با اشاره به سوابق کاری وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی گفت: من افتخار میکنم در ۴ سال گذشته، در مجلس یازدهم، ایشان جزو مدیران پاکدست دولت بوده است. از ۲۵ معاونت و سازمان وزارت راه و شهرسازی، او در یک بیستوپنجم آنها مدیریت کرده است. در دوره ۴ ساله شهید رئیسی ۵۸ هزار هکتار اراضی به وسعت سرزمینی ما اضافه شد اما در زمان ۴ ساله مدیریت خانم صادقمالواجرد ۱۸ هزار هکتار اراضی اضافه شد در عین اینکه ایشان فرزند شهید، خانمی شریف و دستپاک هستند. ایشان همچنین در شهرداری تهران مسؤولیت داشتند و عملکرد ایشان در حوزه بافت فرسوده مشخص است.
فاطمه محمدبیگی نیز با اشاره به اینکه وزیر پیشنهادی با 8 وزیر قبلی کار کرده و با بسیاری از مجموعههای وزارت راه ارتباط کاری داشته است و بر امور وزارتخانه اشراف دارد، اظهار کرد: خانم صادقمالواجرد ثابت کرده میتواند ظرفیتها را با هم همسو کند. او به عنوان یک دختر شهید از بن دندان به نظام جمهوری اسلامی متعهد است و با اراده پولادین و مستحکم اهل مبارزه با فساد است.
در ادامه این جلسه، فرزانه صادقمالواجرد، وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه گفت: تمام دولتهای گذشته عملکرد مثبت و خوبی داشتهاند. اعلام کردهام تعهد به مردم، تعهد نظام اسلامی به ولینعمتان آن است. تغییر در شرایط حملونقل کشور بخوبی عملکرد مثبت دولتهای گذشته را نشان میدهد.
وی با بیان اینکه تعامل با دیگر دستگاهها بسیار در این وزارتخانه اهمیت دارد، افزود: مدیریت و ساماندهی برنامه تولید و عرضه مسکن بویژه برای جوانان و بیبضاعتان اهمیت دارد. وی همچنین با بیان اینکه در حوزه مسکن خود را موظف به انجام تکالیف تعیینشده در قوانین میدانم، گفت: امیدوارم با همراهی متخصصان این بخش گامی در جهت تحقق خواسته بحق مردم که همان مسکن آسایشبخش، امن و مناسب شأن و حریم خانواده ایرانی است، بردارم.
* وزیر صمت و چالش در صنعت خودرو
سیدمحمد اتابک، وزیر پیشنهادی صمت از جمله گزینههای کابینه پزشکیان است که شانس رایآوری او در مجلس چندان زیاد نیست. هرچند او توانسته است نظر مثبت کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی را جلب کند اما مخالفانش میگویند او تخصص لازم را ندارد و به زوایای مختلف وزارت صمت واقف نیست.
دیروز و در جلسه بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی صمت، احد آزادیخواه، نماینده مردم ملایر در جایگاه مخالف قرار گرفت و گفت: سابقه حضور آقای اتابک در وزارت صمت یا صفر است یا اندک؛ البته اگر هم صفر باشد دلیل نمیشود که ایشان برای این وزارتخانه معرفی نشود اما آنچه مهم است این است که مواظب برخی مسائل باشد. امروز صادرات کنستانتره و گندله یکی از شقالقمرهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است که باید به اینها بالید؛ مرد میدانی میخواهد که دعا میکنیم شما آن مرد میدان باشید و گرههای کور را از مسیر صنعتگران باز کنید.
روحالله ایزدخواه هم گفت: نگران این هستم که آقای اتابک وزیر پوششی باشد و وزیر اصلی افراد دیگری باشند که ایشان را در دقیقه ۹۰ معرفی کردند. وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: بحث خودرو واقعا یک موضوع بسیار مهم است، به گونهای که در دولت سیزدهم باعث عزل یک وزیر شد. مساله خودرو یک چالش اساسی است و با وجود آن، وزیر پیشنهادی صمت حتی یک روز در این حوزه کار نکرده است. واقعا در این وزارتخانه عریض و طویل فرد دیگری نبود که برای تصدی این وزارتخانه به مجلس معرفی شود؟
طاهری از دیگر نمایندگان مخالف نیز بحث خودرو را پیش کشید و گفت: «آقای اتابک حتی صورتمساله بحث خودرو را نمیداند».
جلیل مختار از نمایندگان موافق گفت: اتابک از بهترین مدیران صنعتی بوده که با رای ما میتواند به یکی از بهترین وزیران کشور تبدیل شود. وی همچنین اظهار کرد: آقای اتابک میتواند ارتباط موثر بین بخش خصوصی و بخش دولتی در حوزه صنعت برقرار کند. او در حوزه تجارت شناخت خوبی نسبت به بازارهای صادراتی دارد و میتواند در راستای تقویت و توسعه حوزه تجارت کمک کند.
عبدالحکیم آق ارکاکلی و مجتبی ذوالنور نیز از نمایندگان موافق بودند که به ایراد سخنرانی پرداختند. سخنرانی وزیر پیشنهادی صمت هم به جلسه آینده موکول شد.
ارسال به دوستان
دیدگاه
ظرفی که محکوم به شکسته شدن است
حنیف غفاری: تعداد شهدای جنگ غزه از 40 هزار نفر گذشت. 17 هزار نفر از این شهدای مظلوم را کودکان فلسطینی تشکیل میدهند؛ همان کودکانی که در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، حق حیات و پیشرفت هر یک از آنها محترم شمرده شده است! آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به صدور بیانیههای تکراری عادت کرده است: نگرانی از ادامه جنگ غزه و محکوم کردن کشتار غیرنظامیان! با این حال دریغ از صدور یک قطعنامه الزامآور یا حتی غیرالزامآور درباره توقف توحش گوسالهپرستان سامری. حتی دریغ از قرار گرفتن نام رژیم صهیونیستی در فهرست رسمی ناقضان حقوق کودکان. تنها افتخار گوترش این است که یک بار برخلاف خواسته آمریکا، جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد را با هدف بررسی ابعاد ماجرای بمباران بیمارستان معمدانی تشکیل داد! این گناه آقای دبیرکل به اندازهای نابخشودنی بود که از آن زمان تاکنون، آمریکا سهم سالانه عضویت خود در سازمان ملل را نپرداخته و همین مساله منجر به تعطیلی فعالیت برخی کمیتههای فرعی این سازمان ظاهرا بینالمللی شده است. اکنون، زمانی که از گوترش درباره چرایی انفعال و سکوت در برابر کشتار ۴۰ هزار فلسطینی سوال میشود، بلافاصله از رشادت(!) بیسابقه خود در برگزاری آن جلسه معروف شورای امنیت میگوید و حتی نسبت به قدرنشناسی افکار عمومی دنیا نسبت به این حماسه تاریخی(!) ابراز تاسف میکند. این همان مستند تلخ انسان و انسانیت در قرن بیستویکم میلادی است. در جهانی که سالانه دهها و بلکه صدها کنفرانس و همایش بینالمللی با میزبانی کمیسیون تخصصی حقوق بشر اتحادیه اروپایی، آن هم با موضوع حقوق کودک و حقوق بشر برگزار میشود، تعداد کودکان شهید بیدفاع غزه از ۱۷ هزار نفر عبور میکند و خبری هم از بیانیههای رنگین و پرطمطراق نیست! هر فردی که در غرب وحشی این آمار را به سیاستمداران و حتی رسانهها یادآور شود، به اتهام یهودستیزی باید در برابر محکمههای قرون وسطایی پاسخگو باشد! گردن حقوق بشر با گیوتین فرانسوی قطع شده و مراسم گرامیداشت آن در همان کاخ الیزه برگزار میشود!
غرب سردمدار و مدافع حقوق بشری است که در گلوگاه حق وتوی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد ذبح شود.
نسلکشی سربرنیتسا، کشتار قانا و صبرا و شتیلا، جملگی از یک مستند فاجعهبار تاریخی تبدیل به خاطراتی گنگ و مبهم شدهاند که بهتر است کودکان زیر 12 سال و افرادی که ناراحتی قلبی دارند، جهت آرامش و انبساط خاطرشان در دنیای ماشینی امروزی سراغی از آنها نگیرند. در قربانگاه غزه هم «سیانان» و «یورونیوز» به جای روزشمار، جسدشمار گذاشتهاند. بمباران منازل مسکونی در غزه به گونهای روایت میشود که گویا در حال توصیف یک بازی رایانهای هستیم! انگار نه انگار نزدیک به 3 هزار نوزاد فلسطینی گواهی ولادت و شهادت خود را در یک روز و حتی ساعت دریافت کردهاند.
وقاحت و دنائت دشمن صهیونیست و آمریکا در جنگ غزه، منبعث از خصلت ذاتی آنهاست اما آیا میتوان خصایص اکتسابی سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهایی که به نام حمایت از حقوق بشر، مشغول ذبح ابنای بشر زیر پای استعمارگران فرانو هستند را منکر شد؟ آقای دبیرکل این روزها بسیار نگران است اما نه به خاطر عبور تعداد شهدای فلسطینی از 40 هزار نفر! او وحشتزده است چون باید بابت همان ۲ بار اعتراض نرم و آرامی که در برابر نسلکشی غزه کرد، به نماینده ویژه آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد جواب پس دهد. او نگران است که مانند یوکیو آمانو، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خبر مرگ ناگهانی وی در آینده نزدیک منتشر شود و بلافاصله، فردی از جنس گروسی این بار در نیویورک جایگزین وی شود! امروز دعوا بر سر گوترش، بان کیمون، کوفی عنان، دکوئیار و پطروس غالی نیست! دعوا بر سر ظرفی است که زیست حقوقی و سیاسی این افراد در بطن آن تعریف میشود. خطکشی و تعیین حدود و ثغور بازی در این ظرف را نه مظروف، بلکه سازندگان آن ظرف تعیین میکنند! کافی است تنها ذرهای ـ ذرهای و نه بیشتر ـ از این حدود و ثغور عدول شود تا حساب کار دست دبیران کل بیاختیار بیاید.
امروز نهتنها در عزای بیش از 40 هزار شهید فلسطینی، بلکه در عزای غربت و مظلومیت انسان و حریت در جهان پستمدرن باید گریست. مشکل ما نه با مظروف، بلکه با ظرفی است که باید هر چه سریعتر در هم شکسته شود. ایمان داریم آن روز مقدس نزدیک است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|