|
مستند «آرزم» و روایت خیانت پهلوی اول درباره اروند رود
بدیم برۀ پالانی
امین محمدزاده: چند سال قبل شبکه سلطنتطلب «منو تو» سراغ مرد پا به سن گذاشتهای رفت که ادعا میکرد فرزند راننده محمدرضا پهلوی است! صورت جوان این مرد در تصاویر ثبت شده از رزمایش ارتش شاهنشاهی در روزهای بعد از فرار شاه در آرشیو رسانهها ثبت شده است.
شأنیت این مرد برای روایت تاریخ مهم مناقشه ارضی ایران فقط به این بود که محمدرضا پهلوی او را بورسیه کرده و به خارج برای تحصیل فرستاده بود. همین! و شبکه منو تو با استفاده از صدای این مرد و با استفاده از آرشیو خریداریشده از منبعی به نام «بریتیش پَث» در ظاهر و از «بیبیسی فارسی» در اصل اقدام به ساخت مستندی به نام «جنگ اروند» کرد. در این مستند با تحریف کامل تاریخ سعی شد روایتی وارونه از عملکرد پهلویها ارائه شود و آنان را به سبب عبور دادن یکروزه کشتی «ابنسینا» از اروند رود تقدیس کنند و در نتیجه جمهوری اسلامی را بابت ناتوانی در کنترل صدام مقصر بدانند؛ استراتژی تحقیر ملی برای تحمیق مخاطب. در همان زمان خبر رسید شبکه «اینترنشنال» نیز در حال ساخت مستندی با همین رویکرد است بویژه که برخی چهرههای نزدیک به آیتالله هاشمی نیز در جامه مورخ با جرح و تعدیل در تاریخ شخصیت امام را به نوعی به آغاز جنگ عراق ربط میدادند و استنادشان بیشتر به ماجرای پاسخ امام به حسن البکر بود. سال 1399 و در بحبوبه کرونا مستندی ساخته شد به نام «کلاشنیکفهای آمریکایی»؛ این مستند محصول حوزه هنری و مرکز آفرینشهای هنری بسیج بود. «کلاشنیکفهای آمریکایی» درهای تازهای روی روایت از تاریخ جنگ باز کرد و با محور قرار دادن صدام تا روزی که او برای ترور کریم قاسم اقدام کرده بود، در تاریخ عقب رفت. کریم قاسم نخستین رئیسجمهور عراق بود که در این مستند به عنوان «اولین مطالبهگر» اروند و خوزستان معرفی میشد. مستند در زمان خودش مثل آبی شد روی آتش اینترنشنال و منوتو و حسب اتفاق نیز خوب پخش و دیده شد.
«کلاشنیکفهای آمریکایی» یک ویژگی ناب داشت و آن حرکت بر مدار «سیدروحالله خمینی» بود. یعنی این مستند انگار به رغم داستانگویی سعی داشت با اسنادی که 30 سال پس از جنگ منتشر شده بود به تبیین نگاه امام نسبت به جنگ بپردازد و به صورت دقیق به نقش خاندان پهلوی در حمله عراق به ایران نیز اشاره کرده بود که تا آن روز سابقه نداشت. این سعی در روایت تاریخ بعدها در مستندهای متعددی دنبال شد که «سفیر فیلم» از پیشتازان آن بود و مستندهایی درباره «جنگ ظفار» و رخدادهای آن مقطع ساخته شد اما «کلاشنیکفهای آمریکایی» شتابزده از تاریخ پیش از انقلاب عبور کرده بود و انگار داوود مرادیان، کارگردان این مجموعه دنبال فرصتی بود تا به نقش خاندان پهلوی در مناقشه ارضی بین عراق و ایران بپردازد؛ فرصتی که با مجموعه مستند «آرزم» محقق شده است.
آرزم در لغت یعنی «جنگ، رزم، کارزار»؛ نامی که معلوم میکند چرا این تعداد عکس روی پوستر فصل اول این مجموعه کار شده است. در تصاویر روی پوستر شاید فقط ۳ نفرش برای مخاطب ایرانی آشنا باشد: «رضاخان، محمدرضا پهلوی و نهایتاً صدام» اما پوستر نشان میدهد کارزار بر سر تمامیت ارضی ایران انگار ریشه عقبتری دارد و از تصاویر «حسن البکر، عبدالسلام عارف و عبدالکریم قاسم» نیز استفاده شد. در پوستر دوم آرزم حتی تصویر نخستین شاه عراق یعنی «فیصل اول» نیز دیده میشود که نشان میدهد ماجرای اروند نه برای سال 1348 که به سال 1301 بازمیگردد و این دقیقا نقطه آغاز مجموعه مستند «آرزم» است.
ظاهرا فصل نخست «آرزم» قرار است پیشزمینههای جنگ را مورد بررسی قرار دهد و همانطور که مشخص است این مستند بین 20 تا 23 قسمت خواهد بود. این مجموعه در قسمتهای یک تا ۳ به ماجرای شکلگیری حکومت سلطنتی عراق به دست انگلیس بعد از فروپاشی عثمانی میپردازد؛ به ماجرای واگذاری ساحل شرقی ایران به عراق سلطنتی توسط رضاخان بر اساس خاطرات رجال پهلوی اول. در بخشی از قسمت اول آمده: باقر کاظمی خاطرات آن روز را اینطور نوشته: «ما نزد رضاشاه رفتیم، نوریسعید، وزیر عراق آمد و گریه و زاری کرد که بگذارید این رودخانه مال ما شود. شما دریای فارس و دریای مکران را دارید اما ما هیچ چیز نداریم.» رضاشاه گفت: خب! اروند را به اینها بدهیم. با همین یک جمله، کار تمام میشود. رضاشاه تمام ساحل اروند را به عراق تازهتاسیس میبخشد و تنها 5 کیلومتر آب را آن هم در کنار خرمشهر و آبادان برای ایران باقی میگذارد. این اتفاق عجیب، بزرگترین پیروزی عراق تازهتاسیس بر همسایه شرقی است؛ پیروزی بزرگی که در قراردادی با عنوان 1316 در همان سال ثبت میشود؛ اتفاقی که بستری بزرگ برای درگیری دائمی ۲ برادر خواهد شد.
در مستند «آرزم» روزشمار نشریات پهلوی مرور شده و نکاتی از آن بیرون کشیده شده که روایت را هم قدرتمند کرده و هم باعث شده مخاطب با زوایای جدیدی از ماجرای پهلویها آشنا شود بویژه وقتی شاه در دانشگاه افسری از دفاع با کارد، ناخن و چنگال حرف زده.
اما ویژگی «آرزم» فقط در بدیع بودن رخدادهایش نیست که مخاطب ایرانی هیچ اشرافی بر آن ندارد. شخصیتپردازی در این مستند نیز مورد توجه قرار گرفته است! «آرزم» به رغم اینکه پژوهشمحور است به هیچ وجه مقاله تصویری نیست بلکه هر قسمت آن با یک شخصیت به راه میافتد و سعی میشود در طول قسمت حتی به حالات احتمالی روحی و روانی او نیز پرداخته شود. تعاملات شاه با شخصیتهای عراقی، درگیری شاه با خودش، کریم قاسم با خودش و با عبدالناصر مصری و جمع همه اینها مستند «آرزم» را به اثری خاص تبدیل کرده است اما ضعف «آرزم» شاید کیفیت بد آرشیوش باشد؛ آرشیوی که اگر توسط صداوسیما خریداری میشد اکنون با مستندی مواجه نبودیم که تصاویر آن متاسفانه 480p هستند و ارزش بصری کار را زیر سوال میبرند.
«آرزم» محصول شبکه افق است که گویا قرار شده مرکز سیمرغ نیز در آن مشارکت داشته باشد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
شلیک به سازمان ملل
رضا رحمتی*: تیراندازی دیروز 20 مهر نظامیان اسرائیلی به سمت مقر نیروهای یونیفل (نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در لبنان) با واکنشهای بسیاری همراه شده است. از جمله این واکنشها، انتقاد تند و صریح دبیرکل سازمان ملل «آنتونیو گوترش» بود که گفت «تیراندازی به محل استقرار نیروهای یونیفل (نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان) نقض قوانین بینالمللی مربوط به سازمان ملل متحد است و باید نیروهای بینالمللی حافظ صلح مورد حفاظت قرار گیرند... من تیراندازی به محل نیروهای یونیفل را محکوم میکنم. ما به اسرائیل توضیح دادیم که این حادثه غیر قابل تحمل است».
به بهانه این بیاعتنایی به ترتیبات سازمان ملل متحد و واکنش گسترده کشورهای مختلف، نگاهی به سیاهه تمسخر «حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل» به وسیله اسرائیل خواهیم داشت. یکی از مسائلی که در یک سال گذشته توجه بسیاری را به خود جلب کرده، نقضهای پیدرپی حقوق بینالملل توسط اسرائیل بوده است. مستقل از هماوردی که فلسطینیان و اسرائیل در یک سال گذشته بر سر مسائل مختلف داشتهاند و مستقل از پیروزیهای میدانی هریک، مسائل حقوقی نیز مورد توجه بوده است. ایراد اتهامهای حقوقی به ایران، در حالی است که نزدیک به یک سال است مهمترین همپیمان آمریکا و غرب (بدون آنکه در حمایت پروپاقرص غربیها کمترین تزلزلی ایجاد شده باشد) در منطقه یعنی اسرائیل، حقوق و اخلاق بینالملل و نزاکت سیاسی را نیز همچون غزه و جنوب لبنان تبدیل به تلی از خاک کرده است.
1- استهزای دیوان بینالمللی دادگستری
دیوان بینالمللی دادگستری در تاریخ 19 ژوئیه سال 2024 همزمان با تداوم نسلکشی در غزه، همچنین افشای اقدامات اسرائیل علیه اسرای فلسطینی، حکمی را صادر کرد که بر اشغال غیرقانونی «سرزمینهای فلسطینی» توسط اسرائیل اصرار داشت و قائل به پایان دادن آن و «جلوگیری از ایجاد شهرکهای جدید» توسط اسرائیل شده بود. در بخشی از این حکم آمده است: «دیوان بر این باور است که نقض ممنوعیت تصرف اراضی با زور توسط اسرائیل و حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین تأثیر مستقیمی بر غیرقانونی بودن ادامه حضور اسرائیل به عنوان یک قدرت اشغالگر در سرزمین اشغالی فلسطین دارد. سوءاستفاده مداوم اسرائیل از موقعیت خود به عنوان یک قدرت اشغالگر، از طریق الحاق و اعمال کنترل دائمی بر سرزمین اشغالی فلسطین و ادامه نارضایتی از حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خود، ناقض اصول اساسی حقوق بینالملل است و حضور اسرائیل را در اراضی اشغالی فلسطین غیرقانونی میکند». دیوان علاوه بر این اضافه کرد «مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد و همه دولتها ملزم به همکاری با عدم به رسمیتشناسی اشغال سرزمینهای اشغالشده به دست اسرائیل هستند». این موضوع در عین حال که یک افتضاح بینالمللی برای اسرائیل و همپیمانانش (بهطور خاص آمریکا) و برآیندی از فشار افکار عمومی بینالمللی و بینش منصفانه قضات این نهاد بینالمللی بود، با به سخره گرفتن این نهاد توسط اسرائیل و حتی ایالات متحده همراه شد، تا جایی که برخی مقامات آمریکایی قضات و رئیس دیوان را تهدید به لغو روادید و تحریم کردند.
2- استهزای قطعنامه «حقوق و امتیازات» فلسطین
در آستانه رایگیری قطعنامهای با موضوع «حقوق و امتیازات» فلسطین که از شورای امنیت سازمان ملل متحد میخواهد درخواست فلسطین برای تبدیل شدن به یکصدونودوچهارمین عضو این سازمان در تاریخ 21 اردیبهشت 1403 را مورد بررسی قرار دهد، اتفاقی عجیب در تاریخ سازمان ملل متحد افتاد که برآمده از خوی ناقض رژیم اسرائیل بود. در حالی که این پیشنویس با 143 رای موافق، 9 رای مخالف و 25 رای ممتنع و با ابتکار گروه کشورهای عربی به تصویب رسید، گیلعاد اردان، سفیر وقت رژیم اسرائیل در سازمان ملل که از دستور جلسه بررسی این قطعنامه عصبی بود، گفت: «منشوری را که باعث به رسمیت شناختن فلسطین میشود قبول نداریم و منشور ملل متحد باید تغییر کند». سپس منشور را در اقدامی توهینآمیز در مقابل چشمان میلیاردها انسان، در دستگاه خردکن انداخت و تکه تکه کرد.
3- کشتار کارکنان و کارمندان سازمان ملل و امدادگران در غزه
در سیاهه جنایات رژیم اسرائیل و در ادامه نسلکشی که در غزه و جنوب لبنان به راه انداخته، فهرست بلندبالایی از کشتار کارکنان و کارمندان بهداشت و درمان، امدادگران و حتی کارکنان سازمان ملل متحد نیز دیده میشود.
بنا به گفته دبیر کل سازمان ملل متحد (آنتونیو گوترش)، درباره «نقض بسیار شدید قوانین بینالمللی بشردوستانه و فقدان کامل حفاظت موثر از غیرنظامیان... نزدیک به 300 کارمند کمکهای بشردوستانه که بیش از دوسوم آنها کارکنان سازمان ملل متحد بودند نیز در جریان درگیری کشته شدهاند». برخی از این کشتارها نه به صورت غیرعمدی، بلکه با شلیک مستقیم تکتیراندازهای اسرائیلی انجام شده است. برای مثال آژانس آنروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی) وابسته به سازمان ملل متحد، 23 شهریور 1403 بیان میدارد «برای نخستین بار طی بیش از 10 سال گذشته است که یکی از کارکنان این سازمان در کرانه باختری به ضرب گلوله نظامیان اسرائیلی کشته میشود». گوترش در همین باره به بیاعتنایی اسرائیل به سازوکارهای حقوقی سازمان ملل متحد اشاره و اضافه میکند: «ما دادگاههایی داریم اما میبینیم به تصمیمات دادگاهها احترام گذاشته نمیشود و این کاملا غیرقابل قبول است و نیاز به تامل جدی دارد». آمارها نشان میدهد تا 25 مارس سال 2024 در مجموع 141 کارگر آنروا در غزه کشته شده بودند و تا 30 آوریل 2024، 182 کارمند کشته شدند.
4- بیاعتنایی به قطعنامههای شورای امنیت درباره آتشبس
رژیم اسرائیل حتی به ترتیبات آتشبس که توسط متحدان خود در مجامع بینالمللی به تصویب رسیده نیز هیچ وقعی ننهاده است. برای مثال در حالی که بعد از 6 ماه در 6 فروردین 1403 (25 مارس 2024)، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه آتشبس فوری در غزه را (بعد از ۳ وتوی آمریکا در قطعنامههای آتشبس پیشین) به تصویب رساند و خواستار آتشبس فوری در غزه در ماه رمضان شد، سفیر رژیم اسرائیل با بیاعتنایی به این قطعنامه گفت: «همه اعضای شورای امنیت باید به این قطعنامه بیشرمانه رای مخالف میدادند».
همچنین هنگامی که این شورا در تاریخ 21 خرداد 1403 قطعنامه آتشبسی با ۳ گام، با ابتکار ایالات متحده آمریکا به تصویب رساند، باز هم با سرپیچی اسرائیل و استهزای تلاش این شورا، این قطعنامه مورد بیتوجهی قرار گرفت.
5- توهین به دبیر کل سازمان ملل متحد به عنوان «عنصر نامطلوب»
بعد از آنکه گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد به نقضهای پی در پی اسرائیل درباره اقدامات خصمانه شهرکنشینان و خشونتهای آنها در کرانه باختری و بیخانمانی و آوارگی و ویرانیهای بسیار در خانههای فلسطینیان اشاره کرد و یک ماه بعد از اینکه اعضای سازمان ملل متحد در تلاشی دسته جمعی خواستار پایان اشغالگری 60 ساله اسرائیل در کرانه باختری شدند، همچنین بعد از اینکه گوترش نسبت به حملات ایران علیه اسرائیل با لحن تندی رفتار نکرد و اصطلاحا حمله ایران را «محکوم نکرد»، «یسرائیل کاتس» وزیر خارجه اسرائیل 11 مهر 1403 با تحقیر ترتیبات سازمان ملل متحد گفت: «آنتونیو گوترش، عنصری نامطلوب است و از ورود او به اسرائیل جلوگیری به عمل میآید». این اقدام اسرائیل، واکنش جامعه بینالمللی را به دنبال داشت، به گونهای که نماینده دائم روسیه در شورای امنیت از همه کشورها خواست این اقدام اسرائیل را محکوم کنند و اشاره کرد: «تنها مقصر وضعیت فعلی خاورمیانه و ناتوانی سازمان ملل در موضعگیری قاطع در این باره آمریکاست».
6- بیاعتنایی به منشور ملل متحد
علاوه بر این اقدامات وقیحانه اسرائیل نسبت به سازوکارهای ملل متحد، اسرائیل در این یک سال سیاهه طولانی از نقضهای مکرر منشور سازمان ملل متحد را نیز مرتکب شده است. بیتوجهی مکرر به ماده 4 (بند2) درباره حاکمیت سیاسی و تمامیت ارضی کشورهای مختلفی از جمله سوریه، یمن، عراق، لبنان، ایران و...، بیتوجهی به ترتیبات حقوق بشردوستانه مندرج در کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مربوط به حقوق بشردوستانه بینالمللی، بیتوجهی به حقوق دیپلماتیک و کنسولی و هدف قرار دادن اماکن دیپلماتیک، بیتوجهی به افراد و اهداف غیرنظامی و کشتار نزدیک به 30 هزار زن و کودک در غزه و لبنان و بسیاری دیگر از اقداماتی که در این یادداشت فرصت نوشتن درباره آنها وجود ندارد، نشان از رفتار و خوی تجاوزگری این رژیم نسبت به حقوق بینالملل، سازمان ملل متحد و ترتیبات منشور است. بنابراین سوال این است که اعضای سازمان تا کجا میخواهند با این رژیم سرکش مدارا کنند؟ آیا زمان اقدامات تنبیهی یا ترذیلی سازمان در برابر این موجود شرور فرانرسیده است؟
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا *
ارسال به دوستان
حساب مشترک
چرا تلاش آمریکا برای جداکردن حساب خود از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان و نیز فاصلهگذاری با اقدامات ضد ایرانی تلآویو بینتیجه است
امیرعباس نوری: دموکراتها با نتانیاهو اختلافنظر دارند. این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد. از طرف دیگر این تحلیل که نتانیاهو با تشدید تنش، بویژه با کشاندن پای ایران به جنگ مستقیم، یک کارت بازی به ترامپ هدیه میدهد نیز تا حدودی قابل پذیرش است.
سوم، اینکه یکی از دلایل (تاکید میشود یکی از دلایل) نتانیاهو در نپذیرفتن آتشبس، جلوگیری از ارائه یک برگ برنده از سوی دموکراتها برای تأثیرگذاری بر فضای انتخاباتی آمریکا، بویژه جذب رای مسلمانان است هم تا حدودی قابل فهم است. با استناد به این ۳ مورد آیا میتوان دموکراتها را از فجایع و جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و لبنان تبرئه کرد؟ جواب مشخص است: خیر!
در یک سال گذشته آمریکاییها به صورت رسمی نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار کمک بلاعوض به رژیم صهیونیستی دادهاند، البته برخی گزارشهای غیررسمی این رقم را تا ۳۰ میلیارد دلار تخمین زدهاند. در کنار این کمک نقدی بلاعوض که برای جلوگیری از سقوط اقتصاد رژیم صهیونیستی پرداخت شده، واشنگتن میلیاردها دلار تسلیحات نظامی پیشرفته در اختیار تلآویو قرار داده است. در این حوزه نیز گزارشهای رسمی میگوید کاخ سفید در یک سال گذشته 27 میلیارد دلار سلاح در اختیار رژیم صهیونیستی گذاشته است اما گزارشهای غیررسمی از هزینه ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا برای تامین تسلیحات نظامی مورد استفاده رژیم صهیونیستی برای کشتار و جنایت در غزه و لبنان حکایت دارد. غیر از این هزینههای هنگفت مالی و تسلیحاتی، فرماندهان و افسران ارشد نظامی و اطلاعاتی واشنگتن به صورت مستمر و پیوسته، در اتاق جنگ مشترک رژیم صهیونیستی حضور یافته و مشاورههای لازم را به فرماندهان و افسران رژیم صهیونی ارائه میدهند. برای مثال استراتژی ورود زمینی ارتش صهیونیستی به غزه، توسط پنتاگون بر اساس تجربیات نظامیان آمریکایی در اشغال فلوجه در عراق به ارتش رژیم صهیونیستی ارائه شد. در حوزه اطلاعاتی نیز هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت، دستور کار مشترک سیا و موساد است. خدمات ماهوارهای آنلاین پنتاگون به ارتش صهیونیستی نقش موثری در هدف قرار دادن فرماندهان مقاومت در غزه و بویژه لبنان داشته است. در حوزه سیاسی و دیپلماتیک نیز دولت بایدن در یک سال گذشته تمامقد در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفت و در چند نوبت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه رژیم صهیونیستی را وتو کرد. فشار به قضات دادگاه بینالمللی برای جلوگیری از صدور حکم بازداشت نتانیاهو و دیگر جنایتکاران صهیونیست و همینطور سرکوب گسترده و کمسابقه اعتراضات اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا از دیگر موارد حمایتهای دولت دموکرات آمریکا از دولت نتانیاهو بوده است. دستکم در ۲ مورد، دولت بایدن در قبال انتقام ایران از رژیم صهیونیستی نیز مستقیما وارد میدان شد. مشارکت جنگندههای آمریکایی در هدف قرار دادن پهپادهای ایران در جریان عملیات «وعده صادق ۱» و همینطور وعده دروغ تحقق آتشبس در قبال خویشتنداری ایران از گرفتن انتقام ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و سپس چراغ سبز برای ترور شهید سیدحسن نصرالله، باعث شد حضور فعالانه کاخ سفید در حمایت و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی و مشارکت در جنایات این رژیم علنیتر شود.
بنابراین همدستی آمریکا با رژیم صهیونیستی در ارتکاب جنایت، قتلعام و نسلکشی مسلمانان غزه و لبنان یک واقعیت آشکار و غیرقابل کتمان است، لذا تبرئه آمریکا در جنایات رژیم صهیونیستی امکانپذیر نیست. با این حال، اختلاف نظر کاخ سفید با نتانیاهو و حمایت تمامقد آمریکا از رژیم صهیونی و مشارکت فعال واشنگتن در جنایات وحشیانه رژیم تلآویو چگونه قابل جمع است؟ اولین و واضحترین جواب به این سوال این است: منافع و موجودیت رژیم صهیونیستی بخش لاینفک منافع و هژمونی آمریکا در منطقه غرب آسیا است. رژیم صهیونیستی فارغ از گرایشات دولت این رژیم، ستون هژمونی آمریکا در غرب آسیا است و آمریکا از طریق این رژیم، موازنه قدرت در غرب آسیا را تنظیم و تضمین میکند. لذا در هر حالتی، حفاظت از رژیم صهیونیستی در مقابل جبهه مقاومت - که مهمترین و بزرگترین خطر برای هژمونی آمریکا در منطقه است - یک ضرورت حیاتی و البته بدیهی برای واشنگتن است. به همین خاطر اصل بنیادین، موجودیتی و هژمونیک حراست از رژیم صهیونیستی متاثر از اختلافات جناحی و تاکتیکی دولت حاکم بر آمریکا با دولت حاکم بر رژیم صهیونیستی قرار نمیگیرد. در واقع حفاظت از رژیم صهیونیستی یک تکلیف حاکمیتی برای هیات حاکمه آمریکاست. در این میان، اختلافات سیاسی - جناحی دولتهای حاکم بر واشنگتن و تلآویو، صرفا تابع منافع جناحی آنهاست. آنچه باعث اختلاف نظر بایدن و نتانیاهو شده، صرفا ناشی از ۲ چیز است.
۱- تضاد منافع جریان راستگرای رژیم صهیونیستی با دولت دموکرات آمریکا بویژه در موضوعاتی مانند توسعه شهرکهای صهیونیستنشین یا ایده ۲ دولتی.
۲- همافزایی سیاستهای دولت نتانیاهو با مواضع و جایگاه ترامپ به عنوان رقیب جدی دولت دموکرات آمریکا. بنابراین مشخص است اختلافات بایدن و نتانیاهو صرفا ناشی از منافع شخصی و جناحی است و این اختلافها اساسا در سطحی نیست که خدشهای بر سیاست اصولی آمریکا برای حفاظت و حراست از رژیم صهیونیستی وارد کند.
قطعا دولت آمریکا حامی اصلی رژیم صهیونیستی در جنایات یک سال اخیر این رژیم در غزه و لبنان و شریک جرم در ارتکاب این جنایات است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که دولت دموکرات آمریکا بنا به منافع انتخاباتی خود، همکاریهای ویژهای با دولت نتانیاهو نیز داشته است. دموکراتها بنا به ملاحظات انتخاباتی و مدیریت رفتار انتخاباتی لابی صهیونیستی، امتیازات بزرگی به دولت نتانیاهو دادهاند. برای مثال، در ماجرای ترور شهید هنیه در تهران، دولت بایدن با وعده آتشبس، انتقام ایران و جبهه مقاومت را به تاخیر انداخت تا نتانیاهو با سوءاستفاده از فضای سیاسیای که دولت بایدن ایجاد کرد، دستور ترور شهید سیدحسن نصرالله را از نیویورک صادر کند. بازی اخیری که دولت بایدن درباره نحوه واکنش رژیم صهیونیستی به عملیات «وعده صادق ۲» به راه انداخته نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. بایدن با ادعای مخالفت با هدف قرار دادن تاسیسات هستهای و نفتی ایران، تلاش میکند شرایط کمهزینهای برای حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران فراهم کند. آمریکاییها برنامه رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران را برجسته کرده و سپس مدعی مخالفت با آن میشوند. آنها همچنین این گزاره را مطرح میکنند که در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، واشنگتن در مقابل پاسخ ایران، دفاعی از رژیم صهیونیستی انجام نمیدهد.
برخی تحلیلگران معتقدند آمریکاییها از این بازی ۲ هدف را دنبال میکنند.
الف- حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران با هزینه کم برای آمریکا. یعنی آمریکا با اتخاذ ژست مخالفت، ایران را متقاعد میکند در این حمله نقشی نداشته است. از سوی دیگر آمریکا با طرح این موضوع که در مقابل پاسخ ایران، از اسرائیل دفاع نمیکند؛ در واقع ایران را متقاعد میکند در واکنش به حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای و نفتیاش، پایگاههای آمریکا در منطقه را هدف قرار ندهد. این در حالی است که «وعده صادق ۲» نشان داد آمریکا اساسا توانی برای مقابله با حملات موشکی ایران علیه رژیم صهیونیستی ندارد، بنابراین آمریکا بدون دادن هزینه، هدف قرار گرفتن تاسیسات هستهای و نفتی ایران توسط اسرائیل را محقق میکند. ضمن اینکه دولت بایدن با این اقدام، رضایت لابی صهیونیستی در آمریکا را نیز جلب میکند.
ب- دولت آمریکا با بزرگنمایی حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، در واقع تلاش میکند به مرگ بگیرد که ایران به تب راضی شود. به عبارتی آمریکا با علم به ناتوانی رژیم صهیونیستی در حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران و همینطور با توجه به تخمینی که از هزینه این اقدام تلآویو وجود دارد، سعی میکند حساسیت ایران را نسبت به انجام یک حمله محدود از سوی رژیم صهیونیستی کاهش دهد تا از این طریق، با انجام یک مانور تبلیغاتی گسترده، هم اعتباری برای رژیم صهیونیستی دست و پا کند و هم با ادعای ممانعت از حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای و تاسیسات نفتی ایران، به زعم خود یک بازی سیاسی جدید با دولت ایران آغاز کند و از این بازی در سایر جبهههای جنگ اسرائیل با جبهه مقاومت، بهره ببرد. کاملا مشخص است نه تنها حساب آمریکا از رژیم صهیونیستی جدا نیست، بلکه در واقع آمریکا به عنوان حامی و پشتیبان اصلی رژیم صهیونیستی، شریک جرم نتانیاهو در جنایات یک سال اخیر و مسؤول اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی در آینده بویژه در قبال ایران است.
در ایران به واسطه ۴۵ سال رویارویی با آمریکا، یک ذهنیت جامع و کامل نسبت به رفتار، نقشهها و ترفندهای ایالات متحده وجود دارد. بویژه تجربه برجام، مختصات دقیقی از ماهیت و سیاستورزی آمریکا را به مقامات ایران داده است. در ماجرای وعده آتشبس پس از ترور شهید اسماعیل هنیه نیز دست آمریکا در فقره جنگ غزه و لبنان کاملا رو شد. بنابراین به نظر میرسد آمریکاییها درباره برآورد ایران از بازی جدیدی که درباره حمله رژیم صهیونیستی به راه انداختهاند، یک تلقی سادهانگارانه دارند.
قطعا در ایران نسبت به هر نوع حمله رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان ۲ برآورد وجود دارد.
۱- در صورت حمله رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای، نظامی و نفتی ایران، این حمله در هر سطحی که انجام شود با هماهنگی کامل و چراغ سبز آمریکا انجام میشود.
۲- در صورت حمله نکردن به تاسیسات هستهای و نفتی ایران، دلیل این اقدام، ناتوانی رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن این تأسیسات و هراس تلآویو و واشنگتن از واکنش ایران است.
و حتما ایران با این ۲ برآورد، یک موضع واحد دارد و آن این است: جمهوری اسلامی از فرصت واکنش به حمله رژیم صهیونیستی برای پیگیری ۲ هدف بیشترین بهره را خواهد برد.
الف- حمله به پایگاههای آمریکایی در راستای راهبرد اخراج آمریکاییها از غرب آسیا
ب- انهدام پایگاههای نظامی و زیرساختهای رژیم صهیونیستی به شکلی که تاثیر مستقیم بر معادله و موازنه جنگ در جبهههای غزه و لبنان داشته باشد.
ارسال به دوستان
درباره کجفهمی جامعهشناسی مدرن از مفهوم شهادت
شهادت، شکست ظاهری یا انفتاح تاریخی؟
در روزهای اخیر پس از شهادت سیدالشهدای مقاومت، سیدحسن نصرالله تحلیلهای مختلفی از نسبت شهادت و امر سیاسی و اجتماعی منتشر شده است. محسن حساممظاهری در یادداشتی با عنوان فضیلت پذیرش شکست، بر این نکته تاکید میکند که استیصال و درماندگی و بهتزدگی ناشی از تصادم با دیوار سخت واقعیت اگر چه تلخ و گزنده است اما میتواند به یک سرمایه ملی ارزشمند بدل شود. وی مینویسد: «یکی از ملزومات این امر ـ بهگمان من ـ بازاندیشی الهیاتی و از جمله عبور از گفتمان شهادت [شیعی] است. جامعه ایرانی امروز تحولات بنیادینی را تجربه کرده و میکند که مواجهه با آنها سامان تازهای را میطلبد؛ ما به گفتارهای جدید، به تأملات تازه و به فکرهای نو محتاجیم؛ ما به الهیات تازه نیازمندیم؛ به بازاندیشیهای اساسی در فهم و تفسیر تاریخ و دین و فرهنگ و جامعه. مادام که ذهن و زبان ما اسیر گفتمان شهادت است، مادام که حماسه بزرگ ما (در واقع) شکست است، مادام که پیروزی وعدهای الهی است که حواله به آینده نامعلوم شده، مادام که شکستهایمان را «عدمالفتح» مینامیم و بهجای فهم عقلانی جهان و خودمان به روایتهای آخرالزمانی دل میبندیم، نمیتوانیم فرجام دیگری را انتظار بکشیم». در این تحلیل، با علوم اجتماعی مواجهیم که بر باب فهم فضای مافوق حیات محسوس، قفلی زده تا ما را منحصر در همین عالم تنگ کند و درکش از ارتباط این دنیا و آن دنیا در توضیح امر اجتماعی، دچار انقطاع و گسست است، لذا سالها در یک دایره تنگ (تقابل حکومت - جامعه) به دور خود میچرخد و اگر چه صدها صفحه کاغذ را سیاه میکند اما ما را در نهایت، در سرگشتگی مغشوش بیثمری رها میسازد.
در این بین پاسخهای مختلفی به یادداشت یادشده در فضای مجازی داده شد که در آنها علوم اجتماعیای دنبال میشود که اگر چه قدری لکنت زبان دارد اما انفتاحی را در درونش دارد که احساس گشایش فکر و روح را از خلال نوشتن و خواندنش، ولو نادر و کمحجم، همراه با تامل و تفکر برایمان باقی میگذارد؛ تامل و تفکری که هر چند هنوز در مقام علم نیست اما امکان پرسش را مهیا میسازد. در این مجال 3 یادداشت از حجتالاسلام حبیبالله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حجتالاسلام مهدی سلطانی عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و محسن سلگی دانشآموخته علوم سیاسی در نقد دیدگاه اخیر مظاهری را میخوانید.
***
شهیدان سر
حبیبالله بابایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: گذشته تاریخی اسلام بویژه تاریخ تشیع، مشحون است از شهدای بزرگ و رهبران کشتهشدهای که میتوان از آنها به «شهدای سَر» یا «سران شهید» تعبیر کرد. شهدای سَر را هم میتوان در شهادت ائمه معصومین(ع) مشاهده کرد که همچون رأس اسلام و رأس جامعه اسلامی به شهادت رسیدهاند و هم میتوان در شهادت بسیاری از رهبران قیامهای بعد از کربلا همچون قیام توابین، قیام مختار، قیامهای زیدیه، واقعه فخ و نیز نفس زکیه دید.
رهبران شهید، سربداران و سربهنیزههایی بودند که نه رأس یک فرد، بلکه در واقع رأس یک جنبش بودند. به رغم این، قطع این قبیل سرها و کشته شدن سیدالشهداهای بسیار در دورههای تاریخی اسلام، هرگز موجب توقف جنبشهای خونین در برابر نظام ظلم و ستم نشد.
اکنون باید دید چگونه جنبشهای خونین بیسر ادامه یافته و بلکه حیاتی شورانگیزتر پیدا کردهاند؟ در پاسخ به این سوال ۲ نکته الهیاتی مهم به نظر میرسد: نخست اینکه بقای جنبشهای اسلامی و شیعی بعد از شهادت رهبران را باید در ریشههای عقلی و ایمانی و مهمتر در معنای زندگی و ماهیت مرگ در شیعه جستوجو کرد. در جنبشهای خونین شیعه اساسا مرگ در راه خدا و «شهادت فیسبیلالله» نه پایان بلکه آغاز و نه فقط گذار به دنیای واپسین بلکه شروعی نو در همین دنیای کنونی است. به تعبیر کیرکگارد: «پادشاهان وقتی میمیرند کارشان تمام میشود ولی شهدا وقتی میمیرند کارشان تازه آغاز میشود». از این منظر هر میزان شهید بزرگتر و شهادت حماسیتر و حتی دردناکتر میشود، کارکرد اینجهانی آن عمیقتر، وسیعتر و ماندگارتر میشود (ببینید آیه «اضطرار» و «استضعاف» را در قرآن).
از این رو، برخی محققان تمدنی در صورتبندی یک تمدن، نه فقط زندگی شخصیتها را مهم میدانند، بلکه بر گونه مرگ آنها (مثل سقراط، عیسی مسیح و حسین بن علی) در تحولات انسانی و تمدنی تأکید میورزند. از این نظر هر شخصیتی نمیتواند نقش تحولگریهای بزرگ را بازی کند، بلکه شخصیتهایی میتوانند تأثیرات بنیادین در پروسه تمدنها به جا بگذارند که نه فقط با حیات خود بلکه با نحوه موثر از مرگ خود در زندگی و حیات اجتماعی اثری به جا بگذارند.
حال چرا شهادت ابرمردان، بیش از آنکه موجب شکست جنبشهای مقاومت شود، خود موجب قیام و قیامت میشود و رهبران جدیدی را برای معرکه خلق میکند؟
یکی از ریشههای تجلی و ظهور سران جدید و رهبران جوان، عنصر الگوسازی در شهادت است. اساسا شهید بعد از شهادت تبدیل به یک الگو و بلکه یک آرزو میشود. آنگاه که شهید تبدیل به الگو و آرزو میشود، ارادههای جدیدی در سطح رهبری در جهان اسلام فعال میشود و انگیزههای بزرگی برای اقدامات بزرگ شکل میگیرد.
آرزوی شهادت، طلب شهادت، تمنای شهادت و اراده برای شهید شدن، نه تنها رهبران جدیدی را خلق میکند بلکه فلسفه شورانگیزی از مرگ و زندگی برای شهادتطلبان ارائه میکند. شهید شیخ حسین معن (از شاگردان شهید صدر و از رهبران حزب الدعوه عراق) شعاری داشته است که «المستمیت لا یموت»؛ نمیمیرد آنکه در پی مرگ میرود. شیخ محمدمهدی شمسالدین در سخن از مرگ فیسبیلالله به اراده مرگ در راه خدا تأکید میکند و چنین ارادهای را برای هر یک از اعضای امت اسلام لازم میشمارد. شیخ محمدمهدی آصفی نیز در بحث شهادت، از تمنای شهادت سخن میگوید و چنین تمنای قلبیای را در شکلگیری عزت و اقتدار اسلام مهم و سازنده میداند.
حال به نظر میرسد فرهنگ استماته و به استقبال مرگ رفتن، حیات، عزت و بلکه شرافت را برای امت مقاومت باعث میشود و زمینههای فنا و زوال را در هر شرایطی از پایه ویران میکند. نکته دوم اینکه در الهیات مقاومت، مقاومت نه در ظاهر بلکه در باطن رخ میدهد و مقاومت نه از ماده بلکه از روح انسان برمیخیزد. در این رویکرد، مقاومت از جنس «ایمان در معرکه» است. منظور از ایمان در معرکه، نه فقط جداییناپذیری ایمان از عمل، بلکه تأثیر ایمان در ایجاد امواج خروشان زندگی و حرکتهای پرشتاب در آن است. از فحوای چنین ایمانی (خاصا ایمان به غیب و ایمان به مددهای غیبی) نوعی از «امید ایمانی» در برابر «امید سکولار» ظاهر میشود. امید سکولار همان امید به اینجا و اکنون (که در ادبیات فلسفی میتوان آن را «امید وهمی» تلقی کرد) است که در برابر امید ایمانی و اسلامی یا امید به افقهای بزرگ و دوردست (در ادبیات فلسفی میتوان آن را «امید عقلی» قلمداد کرد) است.
امید ایمانی و توجه به دوردستها در آینده جهان و جهان واپسین، موجب شده است جنبشهای مقاومت از حوادث کوتاهمدت و خلأهای اینجایی و اکنونی دچار یأس نشوند و در وضعیت یأس و ناامیدی در رخدادهای زمانه، همچنان به آیندههای اینجهانی و آنجهانی خوشبین، فعال و کوشا بمانند.
***
فضیلت شهادت
مهدی سلطانی، عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع): تفسیر دیگری از مواجهه با مرگ در نوع خاص آن، یعنی شهادت، میتوان ارائه داد.
در این مواجهه، شهید در تلاش است در نقطه آری گفتن به زندگی بایستد و این نقطهای است سرشار از تناقض که باید درنگ کرد و با عجله تفسیر نکرد. سرشار از تناقض، چون از سویی در تلاش است به زندگی آری بگوید و در مسیر حرکت جوهری پیش برود و از سویی در مواجهه با مرگ قرار دارد؛ درنگ در تفسیر آن هم به همین لحاظ است.
در این درنگ دوباره به مرگ باید توجه کرد که آیا مرگ، نفی زندگی است؟
ملاصدرا در اسفار، مرگ را به رفتن از نحوهای به نحوهای دیگر تفسیر کرده است، لذا عبور و رفتن در معنای مرگ حضور دارد.
زندگی هم که با تغییر و حرکت عجین است، در تغییر و حرکت نیز رفتن و عبور از نحوهای به نحوهای دیگر وجود دارد. از این رو، زندگی با مرگ عجین است.
این تجربه شدن و رفتن و عبور در مرگ و زندگی حضور دارد، منتها در این شدن، 2 نوع از شدن رقم میخورد، نوعی که تنها نفی است و نوع دیگر، عبور و شدنی است که بالیدن زندگی در نحو حقیقی آن است.
شهادت نیز میتواند با هر یک از این 2 نوع عجین باشد، برخی در نفی مقدس موهوم ایستادند، چون در بزنگاههای زندگی، از درک آن لحظه عاجز ماندند و این ستوه از درک لحظه، به نفی آن مبدل شد و در نفی به استقبال مرگ رفتند. این نوع را میتوان شهادت موهوم نامید.
اما در نحوه دیگر از شهادت، تلاش میکند لحظه را سریان داده و لحظات مختلف را با آن عجین کنند.
در این سریان، لحظات دیگر هم به آن رنگ و بو درمیآیند. در اینجا لحظه کش پیدا کرده و لحظات دیگر را سمت و سوی جدیدی سوق میدهد. شهادت جریان جدیدی از فرمدهی زندگی را در دل خود میآورد که لحظات مختلف را به آن لحظه شهادت گره میزند و این معنای حقیقی شهادت است.
فضیلت شهادت در این است که لحظات متنوع را در آستانه نسبت جدیدی قرار میدهد.
این نیروی جدیدی است که شهادت با خود در فرمدهی زندگی آزاد کرده و لحظات مختلف را فرم میدهد.
شهادت سید مقاومت نیز نیروی جدیدی را در آن لحظه شهادت آزاد کرد؛ لحظهای که کش پیدا کرده است و لحظات دیگر را در آستانه نسبت جدید قرار داده است.
برخی با نوستالژی گذشته و تقدسسازی موهوم، در تلاشند سایه گذشته را در اکنون فرافکنی کنند یا با فرافکنیهای مختلف در تلاشند سدی در راه این آستانگی ایجاد کرده و مسیر دیگری را ممکن سازند اما شهادت شهید سیدحسن نصرالله، امکانهای جدیدی را در فرمدهی زندگی ممکن کرده است که راه خود را طی خواهد کرد و تحلیلهای حاصل از تلاش مذبوحانه را در خود حل خواهد کرد.
***
عملیات انتحاری حساممظاهری علیه شهادت!
محسن سلگی، دانشآموخته علوم سیاسی: محسن حساممظاهری در مطلب اخیر خود با عنوان «پذیرش شکست»، نوشته است باید از فرهنگ شهادت عبور کرد: «...یکی از ملزومات این امر به گمان من بازاندیشی الهیاتی و از جمله عبور از گفتمان شهادت (شیعه) است».
در ادامه، در برابر گفتمان شهادت که دستکم و با هر خوانشی، ضد اسارت و اسیری است، مینویسد: «مادام که ذهن و زبان ما اسیر گفتمان شهادت است... نمیتوانیم فرجام دیگری را انتظار بکشیم».
در نقد نگاه حساممظاهری که درست پس از عملیات «وعده صادق ۲» انجام شده است، خطوط ذیل از نظر خواهد گذشت.
شهادت در نگاه اسلام اولا و بالذات یک ارزش ایجابی است و ثانیا و بالعرض جنبه سلبی دارد. اما شهادت یک ارزش اولا فردی و ثانیا جمعی نیست، بلکه به طور هموزن و همزمان فردی و جمعی است. یعنی فرد ایثارگر است که جمع و جامعه ایثارگر را میسازد و جامعه ایثارگر است که فرد ایثارگر را میسازد.
همچنین شهادت اوج و قله امر به معروف (جنبه ایجابی) و نهی از منکر است (جنبه سلبی) (این یکی از ریشههای مخالفت با شهادتطلبی است؛ جریان تجدیدنظرطلب، سر و رأس را هدف گرفته است).
شهادت و ایثار، مقوم جامعه مقاوم و استوار و نیز جامعهای است که در آن حقوق افراد و حریم آنها حفظ و پاسداری میشود. بنابراین حتی برای پیشرفت و رفاه اقتصادی و یک جامعه مترقی، نقش ضامن، تسهیلکننده و تسریعکننده را دارد. ایثار و اوج آن یعنی شهادت، ضامن درنیفتادن جامعه به بیتفاوتی نسبت به دیگری و بیتفاوتی نسبت به ظلم چه در داخل و چه از ناحیه نیروی خارجی است.
بدین سان، شهادت، مرگاندیشی و انزوا نیست، بلکه زندگی فردی و جمعی را زیباتر و شکوفاتر میکند. بر این اساس، تلاش کارگران معدن طبس برای نجات دوستان خود شبیه شهادتطلبی و اوجی از ایثار است. هر چند هر ایثاری شهادت نیست اما اوج ایثار یعنی شهادت همراه با به خطر انداختن جان خود است.
شهید مطهری بهدرستی میگوید که از نظر اسلام، مرگی شهادت است که انسان با التفات به خطرات احتمالی یا یقینی، تنها با انگیزه و هدفی مقدس و انسانی و به بیان قرآن فیسبیلالله از آن استقبال کند. همزمان اما شهید مطهری، منطق شهید را منطق سوختن و جذب شدن در جامعه به منظور احیای جامعه میداند. این نگاه ایشان، دلالت بر ارزش جامعهشناختی و پیشرفتآفرین شهادت و توسع آن دارد.
بر این اساس، تلاش یک رهگذر برای بیرون کشیدن یک غریبه از درون ماشین در حال آتش گرفتن، حتی اگر به انگیزه الهی نباشد، شبیه شهادت و عین فعل الهی شهادت یا کالبد شهادت است.
* پیشرفت و ایثار
حساممظاهری ستیز با فرهنگ شهادت را درست در لحظه «وعده صادق ۲» و به منظور پرهیز از تقابل با استکبار و ترک مقاومت عنوان کرده است. دلالت ضمنی متن او چنان است که گویی شهادتطلبی و گفتمان شهادت، مانع و رادع پیشرفت و عمران کشور است.
باید توجه داشت آغاز توسعه غرب (پیش از گفتمان رفاه امروزی که چندان در پی پیشرفت نیست و تنآسا و بیتفاوت است)، محصول اهداف و آرمانهایی چون جان دادن برای کشور و برای علم، ایثار و مرارت برای تحقق شکوفایی تمدنی غرب بوده است. اگر آن ترجیح کشور بر خود در خاستگاه و بنیاد توسعه غربی نبود، غرب به وضعیت امروزی نمیرسید.
سایر کشورها مثل کرهجنوبی و ژاپن نیز از این حیث قابل ارزیابی هستند. مشخصا روحیه بیگانهستیزی و روحیه فداکاری مردم ژاپن بود که پیشرفت مادی آنها را رقم زد. هرچند در ادامه و پس از جنگ دوم جهانی، حضور آمریکاییها در خاک آنها و تحقیر و تحدید مستمرشان، این روحیه را تضعیف کرده است و استقلال را به عنوان محصول اصلی فرهنگ ایثار از آنها سلب کرده و امروز ژاپن نه از اقتدار نظامی برخوردار است و نه از استقلال سیاسی کاملی که در دوران جنگ دوم جهانی داشت.
نقطه آغاز پیشرفت کرهجنوبی هم یک قیام مردمی ایثارگرانه همراه با قربانی شدن علیه حکومت استبدادی آن کشور بوده است، هرچند در ادامه کمکهای آمریکا به سبب ترس از پیوستن کرهجنوبی به شوروی بود که پیشرفت مادی این کشور را رقم زد اما تقابل با کرهشمالی و فرهنگ ایثار این کشور که درست برخاسته از این تقابل و قیام ژوئیه بود، محرک وحدت و عزم ملی تا به امروز بوده است.
چنانکه ملاحظه میشود، ایثار و حتی جنگ لزوما ضد توسعه نیست. دستکم دشمنی کردن با دولت/ دولتهای خارجی لزوما ضد توسعه نیست، بلکه میتواند عامل یا محرک آن باشد.
* هستیشناسی شهادت
به نظر میرسد حساممظاهری علاوه بر عدم درک کارکردهای اجتماعی شهادت و ایثار، شهادتطلبی را از حیث الهیاتی و نیز تمایز شهادت شیعی با سایر رویکردها را درنیافته است.
شهادت در نگاه هستیشناسی اسلامی، مرگاندیشی نیست. هرچند به تعبیر فیلسوف بزرگ آلمانی، «مرگ پایان زندگی است ولی مرگاندیشی آغاز آن» اما به هر روی شهادتاندیشی و شهادتطلبی، اوج زندگی است، زندگیِ زندگی است. شهید برای امید و صلح و اعتلای انسان و دنیا، جام شهادت را سر میکشد.
کسانی که شهدا یا شهیدی را قبل از شهادت دیدهاند، به شادی و تواضع و خوشقلبی آنها تصریح خواهند کرد. آنها خشونتطلب نبودند، بلکه نسبت به بدترین توهینها با تواضع و لبخند برخورد میکردند، در عین حال در میدان نبرد در اوج شجاعت بودند؛ چنانکه اوج تدبیر بودند. در همین نکته، تفاوت عمیق شهادتطلبی شیعه و شهادتطلبی نیروهای چپگرا و تکفیری نهفته است. شهادتطلبی شیعه که انقلاب اسلامی و دفاعمقدس مبتنی بر آن است، شهادت عاشورایی است و بهکلی از خشونتطلبی، بدبینی و افراط به دور است.
نفی شهادت و فرهنگ شهادت، تنها نفی اسلام و مکانیزم تحقق معارف و ارزشهای آن و نیز نفی قله انسانی تربیت دینی نیست، بلکه نفی حیات معقول و مطلوب است؛ حیاتی که هر فرد، دیگران را بر خود ترجیح میدهد.
شایان توجه است قرآن کریم شهادت را «حیات معقول» و اوج آن میداند. زنده بودن شهید و برخورداری او از رزق از منظر قرآن دلالت بر پیوند بیمانند شهادت با زندگی و حیات دارد. همچنین نگاه قرآن همزمان بر عقلی بودن شهادت تأکید دارد که این مبین جنبه فرامکانی و انسانی و جهانی آن است.
علامه طباطبایی نیز بهدرستی شهادت را امری فطری و مربوط به همه انسانها دانسته است، بنابراین محدود به ایران، جهان اسلام، ادیان ابراهیمی و آیینهایی مثل شیمودا (ژاپن) نیست. سخن نهایی اینکه واژه «شهید» در قرآن به معنای حضور، آگاهی و شهود باطنی است. همچنین واژه شهید و شهادت در قرآن برای خدا، پیامبر اعظم(ص)، ملائکه، اعضا و جوارح انسان و حتی برای عالم طبیعت در مقابل جهان غیب به کار رفته است که دلالت بر آن دارد شهید و شهادت، نماد و اوج ترابط سه ضلعی خدا، جهان و انسان (حیان فردی و جمعی انسان) است. از این رو، ستیز با فرهنگ شهادت، انتحار جهان و انسان و از میان بردن ارتباط شناختی و عاطفی میان چیزهایی است که طبیعتا و فطرتاً یگانه و یکپارچهاند.
ارسال به دوستان
پرواز پهپاد حزبالله لبنان بر فراز سرزمینهای اشغالی، جنگ روانی صهیونیستها را شکست داد
پیغام هدهد
* حزبالله تصاویر مراکز مهم و حیاتی نظامی صنعتی و اقتصادی رژیم صهیونیستی را منتشر کرد
گروه بینالملل: روزهای پایانی هفته گذشته به موازات افزایش عملیاتهای موشکی و پهپادی حزبالله لبنان در شهرهای شمالی رژیم صهیونیستی در پاسخ به جنایات اشغالگران علیه مردم غزه و لبنان، حزبالله لبنان با اقدامی بیسابقه برای چندمین بار برتری هوایی رژیم صهیونیستی را به چالش کشید و آبروی سامانههای پدافندی رژیم را برد. حزبالله لبنان با به پرواز درآوردن پهپاد هدهد بر فراز جولان اشغالی و تصویربرداری چند ساعته از مواضع نظامی رژیم اشغالگر در این منطقه و انتشار تصاویر سامانههای پدافندی و راداری رژیم اشغالگر در خاک جولان اشغالی، افسانه نفوذناپذیری آسمان سرزمینهای اشغالی را به سخره گرفت. در این تصاویر که از شبکههای المیادین و المنار نیز پخش شد، مواضع پدافندی و راداری رژیم به وضوح قابل رویت است.
حزبالله لبنان ویدئویی 9 دقیقهای را تحت عنوان «آنچه هدهد آورده است» منتشر کرد که محدود به جولان اشغالی نبوده و در آن تصاویری از مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی و بویژه بندر حیفا و مناطق اقتصادی آن به همراه شرکت نظامی رافائل و حتی تاسیسات نظامی نیروی دریایی اسرائیل مانند محل پهلوگیری زیردریاییها و ناوچههای ساعر ارتش اشغالگر موجود است؛ تصاویری که نشان از نفوذ پهپاد شناسایی حزبالله لبنان در میانه جنگ به عمق سرزمینهای اشغالی دارد.
ویدئوی پخششده از پهپاد هدهد تصاویری از 2 بخش نظامی و اقتصادی رژیم را منتشر کرد که با توجه به عملیاتهای موشکی چند روز گذشته حزبالله لبنان به مناطق مختلف شمالی و مرکزی رژیم صهیونیستی و هدف قرار دادن مناطقی غیر از مراکز نظامی با هدف وارد کردن تلفات، پیغام مهمی برای مقامات رژیم صهیونیستی دارد. نیروی موشکی حزبالله لبنان برخلاف ادعای ارتش رژیم اشغالگر تاکنون بخش مهمی از تسلیحات خود را به کار نگرفته است و در استفاده از راکتها و موشکهای فعلی خود مانند فادی 1 یا قادر نیز دچار مشکل جدی نشده است. قوای موشکی حزبالله لبنان همچنان و با وجود فعالیت مداوم نیروی هوایی ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی و بمباران گسترده مناطق جنوب لبنان، فشار را بر شهرکهای شمالی سرزمینهای اشغالی حفظ کرده و از سوی دیگر با انجام عملیاتهای دقیق و کوبنده در شهرهای مرکزی مانند تلآویو، حیفا و هدف قرار دادن مراکز مهم صنعتی و جاسوسی و حتی اقتصادی در روزهای گذشته بر این فشار افزوده است.
* جنگ روانی موفق حزبالله
اکنون با انتشار تصاویری از مراکز مهم نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی که توسط پهپاد نظارتی هدهد تصویربرداری شده است، این پیام به رژیم صهیونیستی مخابره شد که در صورت افزایش حملات علیه غیرنظامیان و زیرساختهای لبنان، نیروهای موشکی، پهپادی و حتی زمینی حزبالله منفعل نخواهند بود و از تسلیحات ناشناخته خود برای هدف قرار دادن داراییهای با ارزش رژیم اشغالگر استفاده خواهند کرد؛ داراییهایی مانند مخازن نفت و پتروشیمیها، همچنین مراکز مهم نیروی دریایی و پدافند هوایی ارتش رژیم غاصب که ایجاد آنها میلیاردها دلار هزینه داشته است اما در چند دقیقه قابلیت نابود شدن دارند.
حزبالله لبنان با انتشار تصاویر پهپاد هدهد، بدون شلیک حتی یک گلوله به صهیونیستها شکست سنگینی را در حوزه عملیات روانی وارد کرد؛ شکستی که رژیم صهیونیستی پس از ترور رهبران حزبالله و ادعای نابودی ساختار این گروه بزرگ انتظار آن را نداشت و این در حالی رخ داده است که در بیانیه حزبالله لبنان از تصاویر منتشرشده تحت عنوان قسمت اول نام برده شده و باید منتظر تصاویر بیشتری از این آبروریزی ارتش رژیم صهیونیستی باشیم.
اقدام حزبالله لبنان در پاسخ به افزایش تهدیدات رژیم و پیامرسانان آمریکایی بود که در روزهای گذشته لبنان را به آغاز عملیات زمینی در جنوب و افزایش حملات رژیم صهیونیستی به مواضع اقتصادی و زیرساختهای درمانی و شهری کشور لبنان تهدید میکردند؛ تهدیدهایی که با هدف ایجاد دست برتر برای رژیم اشغالگر و تسلیم کردن حزبالله در برابر زیادهخواهی صهیونیستها مطرح شده بود. اکنون اما با تهدید جدی حزبالله لبنان علیه مراکز اقتصادی و نظامی در عمق شهرکهای اشغالی، طرح صهیونیستی - آمریکایی شکست خورده و جنگ وارد مراحل فرسایشی خواهد شد.
* دستاورد نظامی حزبالله
پرواز پهپاد هدهد علاوه بر به چالش کشیدن سامانههای پدافندی میلیارد دلاری رژیم صهیونیستی دستاوردهای نظامی زیادی را به همراه داشت. به دست آوردن موقعیت دقیق بسیاری از مواضع نظامی، صنعتی و نیروگاهی سرزمینهای اشغالی و تکمیل بانک قوای پهپادی و موشکی حزبالله لبنان از جمله این دستاوردها بود.
از مهمترین مراکز تصویربرداری شده توسط پهپاد هدهد میتوان به منطقه صنعتی کریات ناحوم، پالایشگاه نفت حیفا، منطقه صنعتی کریات آتا، کارخانه مصالح ساختمانی، پایگاه میشار (محل استقرار ارتباطات اصلی بین فرماندهی منطقه شمال و وزارت جنگ رژیم صهیونیستی در تلآویو)، پایگاه مشمار هکرمل (محل استقرار رادارهای سامانه پدافندی گنبد آهنین)، مجتمع اسحاق رابین، دانشگاه حیفا که در پشت بام برج اشکول تجهیزات ارتباطات نظامی نصب شده است، مجتمع تجاری گرند کانیون، مسیر و ورودی تونلهای بیمارستانهای مستحکم شده در جبل الکرمل، بیمارستان بنی تسیون، پایگاه زئیف (محل ذخیره برای استقرار سامانههای پدافندی)، پایگاه کریات ایلعیزر (پایگاه اصلی سامانههای پدافندی برای حمایت از شهر حیفا و اطراف آن) و پایگاه استیلاماریس (محل رصد و مراقبت دریایی ساحل شمالی) اشاره کرد.
علاوه بر تکمیل بانک اهداف حزبالله، رسوایی دیگر ارتش رژیم صهیونیستی که در پی پرواز هدهد رخ داد لو رفتن استقرار تجهیزات نظامی روی مراکز غیرنظامی مانند دانشگاه تلآویو بود.
علاوه بر آن در منطقه الکرمل که نخستین خط دفاعی ارتش اسرائیل از منطقه گوشدان در مرکز فلسطین اشغالی است، صهیونیستها با خباثت تمام، تأسیسات و تجهیزات نظامی خود را در داخل و نزدیکی مناطق غیرنظامی از جمله بیمارستان، دانشگاه و مناطق گردشگری پنهان کردهاند تا از حملات احتمالی گروههای مقاومت به آنها جلوگیری کنند. این اقدام صهیونیستها در شرایطی انجام شده است که برتری هوایی را در دست دارند و به مانند مقاومت مجبور به فعالیت زیرزمینی نیستند.
ارسال به دوستان
ادامه دیپلماسی همسایگی در سفرهای رئیسجمهور به ترکمنستان و رئیس مجلس به تاجیکستان
مذاکره از دوشنبه تا عشقآباد
گروه سیاسی: دیروز سفر یک روزه رئیسجمهور و هیات همراه به ترکمنستان که برای شرکت در همایش بینالمللی «ارتباط متقابل زمانها و تمدنها؛ مبنای صلح و توسعه» به مناسبت سیصدمین سالگرد تولد «مختومقلی فراغی» شاعر بزرگ ترکمن برگزار شده بود، به اتمام رسید و پزشکیان به تهران بازگشت. سفر او همزمان با رفتن رئیس مجلس شورای اسلامی به تاجیکستان و همین طور سفری که وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا به عربستان و قطر داشت، مورد توجه رسانهها قرار گرفت و حکایت از قدرت دیپلماسی کشورمان دارد. پزشکیان در سفر به ترکمنستان علاوه بر شرکت در همایش «ارتباط متقابل زمانها و تمدنها؛ مبنای صلح و توسعه» و دیدار با مقامات کشور میزبان (ترکمنستان)، ملاقاتهایی هم با سران چند کشور حاضر در همایش داشت. رئیسجمهور با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز دیدار و گفتوگو کرد؛ دیداری که در آن پوتین از پزشکیان دعوت کرد در یک سفر رسمی، به مسکو برود.
با توجه به سفر پزشکیان به عراق که ماه گذشته به عنوان نخستین سفر خارجی رئیسجمهور انجام شد و سپس سفری که وی چند روز قبل به قطر داشت، به نظر میرسد در دیپلماسی دولت چهاردهم افزایش همکاری با کشورهای منطقه و توجه به ارتباط با همسایگان در اولویت قرار دارد، خصوصا در زمانی که منطقه غرب آسیا دستخوش تحولات متعدد و بویژه جنگ تحمیلشده رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان است؛ موضوعی که پزشکیان در سفر به ترکمنستان و سخنرانی در همایش بینالمللی ارتباط متقابل عصرها و تمدنها نیز به آن پرداخت و گفت: «تصویر رنج مردم بیپناه غزه در ذهن ما نقش میبندد. عمق بحران غزه و قساوت به کار رفته در این جنگ نابرابر و حملات وحشیانه صهیونیستها به شهرهای لبنان، خارج از توصیف است».
* دشمن در پی ایجاد اختلاف بین مذاهب اسلامی است
رئیسجمهور همچنین در همایش ارتباط متقابل زمانها و تمدنها درباره اشتراکات تمدنی و فرهنگی ایران با کشورهای آسیای مرکزی بیان کرد: بخشهای مهمی از تاریخ مانند ادبیات و فرهنگ مردم ایران با مردم حوزه تمدنی آسیای مرکزی پیوستگی بالایی دارد و بسان نوری است که از یک منشور تابیده و جهان پیرامون ما را غرق در شکوه و وسعت گیرای خود ساخته است. وجود دین اسلام و گسترش آیینهای اسلامی از مسیر ایران به آسیای مرکزی و تبادل فرهنگی و دینی ایجادشده در کنار قرابت زبانی میان اقوام ایرانی با قومیتهای ساکن در گستره آسیای مرکزی نیز بر رونق و درخشش این غنای تمدنی مشترک افزوده است.
پزشکیان افزود: تبادل اندیشه و تعاملات فرهنگی میان گروههای انسانی خارج از اراده دولتها شکل گرفته و مرز و حصار نمیشناسد. در این میان نقش اسطورههای شعر و ادب ما همچون فردوسی، رودکی، سعدی، خیام و بسیاری دیگر از ستارگان آسمان علم و هنر در معرفی فرهنگ ناب و غنای مشرقزمین بر کسی پوشیده نیست. ادیب فرزانه و شاعر بزرگمان «مختومقلی فراغی» نیز مصداق بارزی از این سیر تمدنی و پرچمدار اعتلای فرهنگ و زبان ترکمن است. کسی که در طول حیات پرثمر خویش تاثیر شایسته و مهمی را در رشد مفاهیم ارزشمند انسانی برجا گذاشته و جاذبه هنر و اشعار زیبایش، گلستان ادبیات ما را معطر ساخته است.
وی تصریح کرد: یکی از موضوعاتی که تمایل دارم درباره آن صحبت کنم، وجود دسیسههای پنهان برای واگرایی و ایجاد دشمنی میان مذاهب اسلامی است؛ موضوعی که لازم است مدنظر همه جوامع اسلامی قرار گیرد. بخشهای مهمی از جهان اسلام در معرض تهدید افراط و رشد گروههایی است که فلسفه وجودی خود را در تعریف افتراق و جدایی جامعه اسلامی میبینند. وقتی بزرگانی مانند مختومقلی صحبت از همگرایی و اتحاد جوامع اسلامی میکنند بخوبی از زوایای تاریک و مصائب جدایی آگاه هستند.
رئیسجمهور خاطرنشان کرد: نگاه به وحدت و ایجاد وفاق فقط مختص جوامع اسلامی نیست، بلکه صحبت از صلح و تعمیق برادری و پیریزی گفتمان وفاق نیاز امروز جامعه بینالمللی است اما در این گذر هنوز هم بسیاری از مؤلفههای یکجانبهگرایی، همزیستی جامعه انسانی را با اختلال مواجه کرده است. مصداق روشن آن را امروز در فلسطین در نادیده انگاشتن حقوق ملتی میبینیم که دارای تاریخ، فرهنگ و عناصر هویتی مشخص و مختص خود هستند. وقتی صحبت از ظلم و بیعدالتی میشود، تصویر رنج مردم بیپناه غزه در ذهن ما نقش میبندد. عمق بحران غزه و قساوت به کار رفته در این جنگ نابرابر و حملات وحشیانه صهیونیستها به شهرهای لبنان، خارج از توصیف است.
* دیدار رئیسجمهور با برخی سران کشورهای شرکتکننده
مسعود پزشکیان همچنین در سفر به ترکمنستان، با قربانقلی بردیمحمداف، رهبر ملی ترکمنستان، سردار بردیمحمداف، رئیسجمهور این کشور و همچنین شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان نیز دیدار و گفتوگو کرد. رئیسجمهور در دیدار «سردار بردیمحمداف» رئیسجمهور این کشور، با تاکید بر اینکه امروز در دنیا نیاز به صلح و برادری داریم، تصریح کرد: ما باید در منطقه با محبت و برادری زندگی کنیم و ارتباطات فیمابین را توسعه دهیم.
رئیسجمهور با اشاره به سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران و نیز تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر توسعه ارتباطات با همسایگان از جمله ترکمنستان گفت: ما همسایه بوده و مرز مشترک طولانی داریم و علاوه بر همسایگی، خویشاوند نیز هستیم.
* پزشکیان در بدو ورود به تهران: توافقهای مهم با کشورهای همسایه در حال نهایی شدن است
رئیسجمهور پس از سفر یک روزه به ترکمنستان، عصر دیروز در بدو ورود به تهران درباره دستاوردهای این سفر گفت: این سفر از نظر فرهنگی و اقتصادی اهمیت ویژهای داشت و با حضور رؤسای جمهور کشورهای مختلف، گفتوگوهای مهمی انجام شد. وی بیان کرد: با چند رئیسجمهور از کشورهای حاضر، از جمله روسیه، ترکمنستان و ازبکستان، گفتوگوهای مفصلی داشتیم. در این مذاکرات درباره گاز، راه، برق و بازارچههای مرزی تفاهمهایی حاصل شد و قرار است در کارگروه مشترک اقتصادی که طی یک ماه آینده در تهران برگزار میشود، این تفاهمها نهایی و امضا شود.
رئیسجمهور تصریح کرد: گفتوگوی یکساعته با رئیسجمهور روسیه به بررسی توافقهای موجود و تسریع در اجرای پروژههای مرتبط با انرژی، قطار، آبشیرینکنها و پتروشیمی اختصاص داشت. همچنین درباره نقش روسیه در تحولات منطقه و لزوم واکنش جدیتر به جنایات اسرائیل در غزه و لبنان صحبت شد.
پزشکیان گفت: توافق شد کشورهای همسایه کارگروههای خود را با مسؤولان ایرانی تشکیل دهند تا ارتباطات منطقهای افزایش یابد. این توسعه همکاریها میتواند فشار تحریمها را بویژه با توجه به همسایگی ایران با ۱۵ تا ۱۶ کشور کاهش دهد.
***
پزشکیان: ارتباط ایران و روسیه صمیمانه و راهبردی است
رئیسجمهور در حاشیه حضور در همایش بینالمللی «ارتباط متقابل زمانها و تمدنها؛ بنای صلح و توسعه» که به مناسبت سیصدمین سالگرد تولد «مختومقلی فراغی» در ترکمنستان برگزار شد، با رئیسجمهور فدراسیون روسیه دیدار و گفتوگو کرد.
دکتر مسعود پزشکیان دیروز پیش از بازگشت به تهران، در دیدار «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور فدراسیون روسیه، با تاکید بر توسعه همکاریهای مشترک بین ۲ کشور گفت: ارتباط ما با روسیه صمیمانه و راهبردی است.
رئیسجمهور با ابراز خرسندی از فرصت دیدار با همتای روس خود گفت: از نظر اقتصادی و فرهنگی ارتباطات ما روز به روز تقویت شده و قویتر میشود. روند رو به رشد همکاریهای ایران و روسیه با توجه به اراده مقامات عالی ۲ کشور به ضرورت تقویت این ارتباطات، باید تسریع شود.
پزشکیان با بیان اینکه ایران و روسیه ظرفیتهای متقابل و مکمل خوبی دارند و میتوانند به یکدیگر کمک کنند، افزود: مواضع ما در دنیا خیلی نزدیکتر از دیگران به یکدیگر است. رئیسجمهور با ابراز امیدواری نسبت به تسریع در امضای سند راهبردی همکاری ایران و روسیه، بر توسعه همکاریهای فیمابین تاکید کرد و اظهار داشت: امیدوارم در جریان حضور در اجلاس بریکس در روسیه، این معاهده را نهایی کنیم.
پزشکیان با اشاره به وضعیت بحرانی منطقه غرب آسیا تصریح کرد: رژیم صهیونیستی هیچ چارچوب حقوقی و انسانی بینالمللی را رعایت نمیکند و شرایط در منطقه بحرانی است؛ کشورهای اروپایی و آمریکا نمیخواهند ارتباطات کشورهای منطقه در بستر آرام ادامه یابد.
رئیسجمهور روسیه نیز در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از این گفتوگو اظهار داشت: همکاریهای ۲ کشور برای ما اولویت بالایی دارد و توسعه روابط و افزایش حجم تجارت میان 2 طرف خیلی خوب در حال انجام است.
ولادیمیر پوتین ضمن دعوت از رئیس جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در اجلاس بریکس و برگزاری نشست مشترک دوجانبه گفت: ما به طور مشترک در سطح بینالمللی همکاری میکنیم و ارزیابیها و رویکردهای جهانی ما یکسان است.
***
رایزنیهای منطقهای قالیباف در تاجیکستان
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز از تاجیکستان به کشور بازگشت. وی در این سفر ۲ روزه که به مناسبت برگزاری آیین «سیامین سالگرد تصویب قانون اساسی تاجیکستان» در شهر دوشنبه انجام شد، ضمن حضور در این آیین و سخنرانی در نشست انجام شده، با برخی مقامات کشور تاجیکستان مانند رئیسجمهور و رئیس مجلس ملی تاجیکستان نیز دیدار و گفتوگو کرد.
قالیباف در دیدار با رستم امامعلی، رئیس مجلس ملی تاجیکستان با اشاره به امضای ۵۰ سند همکاری در حوزههای مختلف بین ۲ کشور بیان کرد: امیدواریم بتوانیم این اسناد را اجرایی و عملیاتی کنیم، همچنین امیدواریم بتوانیم خیلی از ظرفیتهایی را که برای گسترش کارهای اقتصادی، صنعتی، خدمات مهندسی، علمی و پژوهشی وجود دارد توسعه دهیم.
قالیباف با تاکید بر اینکه روابط ۲ کشور در حوزه حملونقل و ترانزیت باید توسعه یابد، در پایان بیان کرد: ما میتوانیم این موارد را در قالب توسعه ارتباطات حمل و نقلی پیش ببریم.
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین پس از بازگشت از تاجیکستان گفت: هماهنگی برای ثبات امنیت افغانستان و مبارزه با قاچاق اسلحه از موضوعات مهم مذاکرات بود. در مذاکرات، موضوعات مهمی چون تأمین ثبات و امنیت افغانستان، مبارزه با مواد مخدر و قاچاق اسلحه مطرح شد.
وی افزود: نشست پارلمانی بینالمللی با حضور ۱۰ رئیس مجلس برگزار شد که فرصتی مناسب برای اشاره به جنایتهای رژیم صهیونیستی و نسلکشی در غزه و لبنان بود. در مذاکرات دوجانبه با رؤسای پارلمان کشورهای مختلف، بر لزوم فعالیت بیشتر در سازمانهای بینالمللی مانند آیپییو و سازمانهای آسیایی و اسلامی تأکید شد. هدف ما این است که در اجلاسهای پیش رو، مانند نشست آیپییو در ژنو، فشار بینالمللی بر رژیم صهیونیستی در حوزه حقوق بشر و اقتصادی افزایش یابد و دیپلماسی فعالتری دنبال شود.
قالیباف تصریح کرد: در نشستهای پارلمانی بینالمللی، تلاش شد جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین، غزه و لبنان بهصورت گسترده محکوم شود. ما هفته آینده در ژنو، در نشست آیپییو که رؤسای مجالس کشورهای دنیا شرکت دارند، سعی میکنیم با هماهنگی اعضای ایپیای (تشکل رؤسای مجالس آسیایی) و پیآیسی (تشکل رؤسای مجالس اسلامی)، جنایات رژیم صهیونیستی را بهصورت سیاسی - دیپلماتیک پیگیری کنیم.
ارسال به دوستان
روابط عمومی کل سپاه اعلام کرد
کشف پیکر شهید نیلفروشان
روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از کشف پیکر مطهر سردار شهید سرلشکر عباس نیلفروشان که در حمله تروریستی صهیونیستها به ضاحیه بیروت به شهادت رسیده بود، خبر داد. در اطلاعیه سپاه درباره زمان تشییع پیکر شهید آمده است: با عرض تبریک و تسلیت مجدد شهادت این سردار پرافتخار جبهه مقاومت به خانواده معظم و همرزمان رشید دلاور ایشان، زمان انتقال پیکر شهید نیلفروشان به میهن اسلامی و برنامههای تشییع و خاکسپاری متعاقبا اطلاعرسانی خواهد شد.
ارسال به دوستان
حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان صحرایی هلال احمر ایران در مرز سوریه و لبنان
ستاره وحشیگری
گروه اجتماعی: بامداد روز پنجشنبه رژیم صهیونیستی بیمارستان صحرایی جمعیت هلالاحمر ایران واقع در مرز لبنان و سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد؛ حملهای وحشیانه و غیرانسانی که هر چند خوشبختانه هیچ امدادگری در آن دچار صدمه نشد ولی بیمارستان کاملا تخریب شد و در آتش سوخت. این اقدام ضدبشری رژیم سفاک و کودککش صهیونیستی در حالی است که این مرکز درمانی و امدادرسان از علائم مشخص، تابلو و پرچم برخوردار بوده و حتی از آسمان نیز دیده میشد تا مشخص شود چنین مرکزی، محل درمان و امداد و نجات و اسکان اضطراری جنگزدگان است. همچنین این اقدام نهتنها نشاندهنده بیتوجهی به حقوق بشر و اصول اولیه بشردوستانه است، بلکه نقض صریح قوانین بینالمللی به شمار میرود، زیرا بیمارستانهای صحرایی، بویژه در مناطق جنگی، نماد امید و نجات برای غیرنظامیان و آوارگان است و هدف قرار دادن آنها نشاندهنده یک نوع بیاخلاقی و بیرحمی است که باید بشدت محکوم شود. در این میان جمعیت هلالاحمر ایران همواره در راستای اهداف انساندوستانه و کاهش آلام بشری، به خدماترسانی به آسیبدیدگان و غیرنظامیان پرداخته است. تأسیس بیمارستانهای صحرایی در مناطق جنگی و بحرانزده، اقدامی است که تنها از یک نهاد بشردوستانه انتظار میرود. این بیمارستانها به افراد آسیبدیده و نیازمند کمکهای پزشکی، امید و درمان ارائه میدهند و حمله به آنها، نهتنها حقوق بشر را زیر پا میگذارد، بلکه نشاندهنده یک رویکرد غیرانسانی به بحرانهاست. این در حالی است که باید از هلالاحمر و تمام نهادهای بشردوستانه که در صف مقدم کمک به آسیبدیدگان قرار دارند، حمایت شود. تاریخ نشان داده است سکوت در برابر ظلم و تعدی، تنها به تداوم آن منجر میشود. تمام دولتها، نهادهای بینالمللی و مردم سراسر جهان میدانند تلاشهای هلالاحمر در راستای انسانیت و صلح همچنین امداد و نجات در شرایط بحرانی است. بویژه در زمان جنگ است. رئیس جمعیت هلالاحمر کشور در این باره گفت: در حمله بامداد روز پنجشنبه رژیم صهیونیستی به بیمارستان هلالاحمر در مرز لبنان و سوریه، هیچ امدادگری آسیب ندید اما این مرکز کاملا تخریب شد.
پیرحسین کولیوند در این باره گفت: جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو فعال و پیشروی نهضت بینالمللی صلیب سرخ و هلالاحمر و در راستای اهداف انساندوستانه خود به منظور کاهش آلام بشری آوارگان و غیرنظامیان آسیبدیده از حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی علیه کشور لبنان اقدام به برپایی بیمارستان صحرایی ۵۶ تختخوابی در مرز کشور سوریه کرد. این بیمارستان محل نگهداری مواد غذایی، اقلام دارویی و تجهیزات پزشکی بود که هدف حمله قرار گرفت. وی افزود: خوشبختانه این حمله، تلفات جانی نداشت و همه امدادگران کشورمان در سلامت هستند. این مرکز دارای علائم مشخص، تابلو و پرچم بود که حتی از آسمان نیز دیده میشد و کاملا مشخص بود این مرکز، محلی درمانی - بهداشتی برای امداد و نجات و اسکان اضطراری است اما باز هم مورد حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفت. کولیوند گفت: آمبولانسها، بیمارستان صحرایی و تمام تجهیزات و اقلام دارویی این مرکز در این حمله از بین رفت. وی افزود: این اقدام رژیم صهیونیستی، طبق اصول و قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه که بر اساس آن، هرگونه حمله و تعرض به اماکن و مراکز غیرنظامی بویژه مراکز درمانی و بیمارستانی ممنوعیت مطلق دارد، محکوم است و ما با ارسال نامه به روسای فدراسیون و کمیته بینالمللی صلیب سرخ، ضمن اعلام موضوع، خواستار محکومیت این اقدام و شکایت علیه رژیم اشغالگر شدهایم. همچنین سخنگوی وزارت امور خارجه نیز حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان صحرایی هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران در منطقه مرزی سوریه و لبنان را به عنوان مصداق کامل جنایت جنگی توصیف و بشدت محکوم کرد. اسماعیل بقایی با یادآوری ممنوعیت حمله به بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی طبق قوانین شناخته شده حقوق بشردوستانه بینالمللی، حملات مکرر رژیم اشغالگر به بیمارستانها و مراکز درمانی و امدادی در غزه، لبنان و سوریه را نشانه روشنی از طغیان این رژیم علیه همه قواعد و هنجارهای بینالمللی دانست و خواستار واکنش صریح نهادهای ذیصلاح بینالمللی از جمله کمیته بینالمللی صلیب سرخ و محکومیت اقدام رژیم صهیونیستی به عنوان جنایت جنگی شد. وی همچنین با اشاره به ضرورت بسیج جامعه جهانی برای کمک به صدها هزار لبنانی که طی 2 هفته اخیر به دلیل تشدید حملات رژیم صهیونیستی به مناطق غیرنظامی لبنان از خانه و کاشانه خود آواره شدهاند، بر مسؤولیت سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بینالمللی ذیربط بویژه کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ برای کمکرسانی فوری به آوارگان تاکید کرد.
* حمله به بیمارستان صحرایی ایران نقض صریح حقوق بشر
رئیس جمعیت هلالاحمر در نامه به روسای فدراسیون بینالمللی جمعیتهای صلیب سرخ و هلالاحمر و کمیته بینالمللی صلیب سرخ، خواستار محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان ۵۶ تختخوابی هلالاحمر ایران در مرز سوریه و لبنان و شکایت علیه این رژیم اشغالگر شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جمعیت هلالاحمر، متن نامه ارسالی پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلالاحمر به کیت فوربس، رئیس فدراسیون بینالمللی جمعیتهای صلیب سرخ و هلالاحمر و میرجانا اسپولیاریک ایگر، رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ به شرح زیر است:
«سرکارخانم رئیس
از طرف جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران مراتب درود خود را به سرکار عالی و همه کارکنان در دفتر فدراسیون بینالمللی جمعیتهای صلیب سرخ و هلالاحمر ابلاغ میکنم. همانطور که مستحضرید جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو فعال و پیشروی نهضت بینالمللی صلیب سرخ و هلالاحمر و در راستای اهداف انساندوستانه خود به منظور کاهش آلام بشری آوارگان و غیرنظامیان آسیبدیده از حملات کور و ددمنشانه رژیم صهیونیستی علیه کشور لبنان اقدام به برپایی بیمارستان صحرایی ۵۶ تختخوابی در کشور سوریه کرد که متاسفانه مطلع شدیم این بیمارستان به همراه انبار دارویی آن شب گذشته مورخ ۹ اکتبر ۲۰۲۴ (۱۸ مهر ۱۴۰۳) به واسطه حمله رژیم اشغالگر قدس به طور کامل در آتش سوخته و امکان ارائه خدمات بشردوستانه ما را غیرممکن ساخته است. بدیهی است طبق اصول و قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه مندرج در کنوانسیونهای چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ و قواعد عرفی بینالمللی بشردوستانه، هرگونه حمله و تعرض به اماکن و مراکز غیرنظامی بویژه مراکز درمانی و بیمارستانی ممنوعیت مطلق دارد. از این رو، جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران قویاً هدف قرار دادن بیمارستان صحرایی و انبار داوریی مستقر در منطقه مرزی سوریه و لبنان را محکوم کرده و از فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلالاحمر درخواست میکند تا ضمن محکوم کردن حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی، واکنش و اقدامات فوری و لازم، از جمله انعکاس آن به سازمان ملل متحد را انجام دهند. به پیوست تصاویر این حمله جنایتکارانه، جهت استحضار و صدور دستور مستندسازی و اقدام عاجل ارسال میشود.
منتظر پاسخ سرکارعالی در این باره هستیم.
با احترام، دکتر پیرحسین کولیوند
رئیس جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران»
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از عدم تحقق اهداف سیاست «واردات خودروی اقتصادی» گزارش میدهد
مصوبهای به نفع لوکسسواران
گروه اقتصادی: پس از آزادسازی واردات خودرو در سال ۱۴۰۱، وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت، وعده داد که خودروهای اقتصادی به بازار ایران وارد خواهند شد. این خودروها به عنوان گزینههایی مطرح شدند که عموم مردم، بویژه اقشار متوسط و کمدرآمد، توانایی خرید آنها را داشته باشند اما امروز پس از 2 سال ارزانترین خودروهای ترخیصشده از گمرک که تعداد آنها هم درصد بسیار ناچیزی از بازار را شامل میشوند اکثرا خودروهای لوکس هستند. برای مثال خودروی هیوندای مدل الانترا که با پایه بالای ۱۲ هزار دلار و بدون آپشن است با احتساب هزینههای جاری با قیمتی بیش از ۲ میلیارد تومان به دست مردم میرسد، در حالی که همان خودروها با آپشنهای بیشتر هم اکنون در بازار خودرو کشور با قیمتی نزدیک به قیمت خودروهای وارداتی موجود است. با توجه به وعدهها و برنامهریزیهای انجامشده، امید میرفت واردات و تولید خودروهای اقتصادی بتواند به بهبود کیفیت خودروهای موجود در بازار و افزایش دسترسی مردم به گزینههای مقرونبه صرفهتر منجر شود. این اقدامات در صورت عملیاتی شدن تاکنون میتوانست منجر به تغییرات مثبت در صنعت خودروسازی ایران و ارتقای سطح رضایت مشتریان شود که با عدم مدیریت این روند در 2 سال اخیر، این اتفاق نیفتاد.
* کیفیت پایین خودروهای داخلی
وزیر وقت صمت در اردیبهشت ۱۴۰۱ بیان کرد: «عمده خودروهای داخلی در محدوده اقتصادی از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند». وی افزود که این خودروها به دلیل داشتن پلتفرمهای قدیمی، رضایت مردم را جلب نکردهاند و باید از خطوط تولید خارج شوند. به همین دلیل، واردات خودروهای اقتصادی به عنوان یک راهکار برای دسترسی بهتر اقشار متوسط همچنین ارتقای کیفیت صنعت خودرو کشور در دستور کار قرار گرفت.
* اولویت، واردات خودروهای اقتصادی
پس از گذشت 2 ماه از آزادسازی واردات، منوچهر منطقی، معاون وقت وزیر صمت، در مرداد ۱۴۰۱ اعلام کرد «واردات خودروهای اقتصادی در اولویت است». او تصریح کرد که پیش از این، تنها خودروهایی وارد کشور میشدند که افراد متمول قادر به خرید آنها بودند. وی گفت: «وزارت صمت با برنامهریزی و بررسی بازار، خلأهای موجود در این حوزه را احصا کرده است». منطقی تأکید کرد که هدف این واردات، تنظیم بازار و فراهم کردن بستر رقابتی برای قیمتگذاری خودروهای داخلی در مقایسه با محصولات خارجی است.
* ویژگیهای خودروهای اقتصادی
در آبان ۱۴۰۱، منطقی دوباره به موضوع خودروهای اقتصادی اشاره کرد و گفت: «خودروی اقتصادی، حدود ۷ تا ۱۰ هزار دلار قیمت خواهد داشت و فرآیند فروش اقساطی برای آنها پیشبینی شده است». این نکته حائز اهمیت است که منطقی به تولید خودروهای اقتصادی داخلی نیز اشاره و تأکید کرد «دو خودروساز بزرگ کشور در حال کار روی خودروهای اقتصادی هستند و نیمه دوم سال ۱۴۰۲ محصول آنها به بازار عرضه میشود».
* وعدههایی برای افزایش تولید داخلی
امید قالیباف، سخنگوی وقت وزارت صمت، نیز وعده تولید و عرضه ۳۰۰ هزار خودروی اقتصادی داخلی از نیمه دوم سال ۱۴۰۲ را مطرح کرد. این وعدهها نویدبخش بهبود وضعیت بازار خودرو و افزایش گزینههای در دسترس برای خریداران ایرانی بود.
* وعده واردات خودروهای اقتصادی؛ واقعیت یا توهم؟
مهدی ضیغمی، رئیس کل سابق سازمان توسعه تجارت ایران، پیشبینی کرده بود که از اواخر خرداد ۱۴۰۲، شاهد واردات انبوه خودروهای خارجی به کشور خواهیم بود. این وعدهها به قدری جدی و امیدبخش مطرح شد که مصرفکنندگان از بازار خودرو عقبنشینی کرده و منتظر ورود خودروهای اقتصادی با قیمتهای کف ۵۰۰ میلیون تومان بودند.
* ادامه وعدهها در دوران وزرای مختلف
این وعدهها در زمان عباس علیآبادی، وزیر سابق صمت نیز ادامه داشت. او تیرماه سال جاری بیان کرد که برای افزایش بهرهوری خودروسازان داخلی، باید خودروهایی با قیمت مناسب و کیفیت مطلوب در اختیار مردم قرار گیرد. علی آبادی تأکید کرد که پیش از این، تنها خودروهایی که قیمت آنها بالاتر از ۱۰ هزار دلار بود، مجوز واردات داشتند اما اکنون تلاش میشود زمینه واردات خودروهای ارزانقیمت فراهم شود.
با این حال، حدود 2 سال از این وعدهها میگذرد و نهتنها خودروی اقتصادی وارد نشده، بلکه هنوز برنامهای برای تولید خودروهای اقتصادی داخلی از سوی متولیان منتشر نشده است. این موضوع نشاندهنده عدم تحقق وعدههای وزارت صمت و ناکامی در زمینه واردات و تولید خودروهای اقتصادی است.
* تغییرات قیمت و وعدههای ناامیدکننده
نکته قابل توجه این است که مسؤولان وزارت صمت ابتدا تأکید داشتند که خودروهای وارداتی اقتصادی زیر ۵۰۰ میلیون تومان خواهند بود اما با افزایش نرخ ارز، این وعده به محدوده یک میلیارد تومان منتقل شد. پس از اعلام قیمتهای قطعی برخی خودروهای وارداتی، مشخص شد نهتنها خودروی اقتصادی وارد نشده، بلکه خودروهای وارد شده هیچگونه تطابقی با تعریف «اقتصادی» نیز نداشته است.
* آییننامه و سقف قیمت واردات
واردات خودروهای اقتصادی از ابتدای فرآیند رفع ممنوعیت واردات، یکی از کلیدواژههای سیاستگذاران در این حوزه بود. در آییننامه واردات خودرو که سوم شهریور ۱۴۰۱ ابلاغ شد، بر این موضوع تأکید و سقف قیمتی برای خودروهای وارداتی در نظر گرفته شد. بر این اساس، سقف ورود خودروهای خارجی ۲۰ هزار یورو تعیین و برای خودروهای زیر ۱۰ هزار یورو تسهیلاتی نیز در نظر گرفته شد.
* ابهامات در واردات خودروهای کارکرده
اکنون علاوه بر عدم واردات خودروهای اقتصادی، واردات خودروهای کارکرده که یکی از مصادیق خودروهای اقتصادی محسوب میشود نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. سیدمحمد اتابک، وزیر صمت، اخیراً اعلام کرد که «در بحث خودروهای کارکرده، بانک مرکزی، سازمان استاندارد و گمرک مباحثی را مطرح کردهاند که باید حل و فصل شوند. این بخشنامه نیاز به اصلاحاتی دارد، زیرا ممکن است پول مردم به خطر بیفتد».
* واقعیتهای تلخ بازار خودرو
سیاستگذاران با وعده واردات خودروهای خارجی ارزانقیمت به دنبال ایجاد رقابت در بازار خودرو و شکستن قیمتهای نجومی بودند اما در عمل، خودروهای وارداتی نهتنها اقتصادی نیستند، بلکه بسیاری از آنها حتی در محدوده یک میلیارد تومان قرار ندارند. قیمت نهایی برخی از این خودروها به نزدیک ۴ میلیارد تومان میرسد که هیچگونه تطابقی با وعدههای داده شده ندارد.
* القای امید به مصرفکنندگان
سیاستگذاران با وعدههای مکرر و تأکید بر آنها از تریبونهای مختلف، سعی داشتند این احساس را به بازار و مصرفکنندگان منتقل کنند که منتظر خودروهای باکیفیت و قیمتی مناسب باشند تا به این ترتیب بازار را تنظیم کنند. برای مثال، منوچهر منطقی، معاون وقت وزیر صمت، اعلام کرده بود که «مقرر است با واردات خودرو، از یک سو بازار تنظیم شده و از سوی دیگر بستر رقابتی شدن قیمت خودروهای داخلی با محصولات خارجی فراهم شود».
* ناکامی در تحقق وعدهها
اما آنچه تا امروز به وقوع پیوسته، نشاندهنده ناکامی در تحقق این برنامهها است. مشخص نیست که این وعدهها صرفاً برای اهداف پوپولیستی بوده یا واقعاً نیت جدی در پس آنها وجود داشته است؟ به هر حال، با توجه به قیمتهای اعلامشده، عمده خریداران خودروهای وارداتی افراد متمول خواهند بود که پیش از این نیز خریدار خودروهای خارجی بودند و این وعده که از این خودروهای اقتصادی به عنوان تاکسی و خودروهای خدماتی در مکانهای عمومی استفاده خواهد شد نیز بر باد است.
* تقسیمبندی خریداران خودرو
در طرح عرضه خودروهای وارداتی، مصرفکنندگان در بازار ایران به 3 دسته تقسیم میشوند:
۱- خریداران خودروهای داخلی: این دسته با توجه به تمکن مالی خود، خودروهایی را که قیمت آنها بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان است انتخاب میکنند.
2- خریداران خودروهای مونتاژی: دسته دوم کسانی هستند که تمایلی به خرید خودروی داخلی ندارند اما توان خرید خودروهای وارداتی را نیز ندارند. این افراد به سمت خرید خودروهای مونتاژی با قیمتهایی در محدوده ۸۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد تومان سوق داده میشوند.
۳- خریداران خودروهای وارداتی: دسته سوم شامل افرادی است که برای خرید خودروهای وارداتی باید حداقل ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان پرداخت کنند.
* مصوبهای که در نهایت به نفع لوکس سواران تمام شد
در جمعبندی با توجه به این واقعیتهای بازار، به نظر میرسد باید به وعدههای ارائه شده درباره عرضه خودروهای اقتصادی و رقابتی شدن بازار خودرو خط بطلان کشید و این سیاست را به طور عملی شکستخورده دانست؛ زیرا وزیر صمت جدید در دولت چهاردهم هم تاکنون هیچ راهکاری برای کنترل این موضوع ارائه نکرده و به نظر میرسد برنامهای در این خصوص بویژه برای کنترل خودروسازان داخلی هم ندارد و مصوبه واردات خودرو فقط به نفع لوکسسواران تمام شد و امروز این افراد گزینههای خوبی برای خرید در اختیار دارند و واردکنندگان هم که اکثرا همان تولیدکنندگان و مونتاژکاران هستند به سودهای خوبی رسیدند. همه اینها در حالی است که بر اساس آخرین آمار موجود در ۶ ماهه ابتدایی سال جاری، بیش از ۲۲ هزار دستگاه خودروی سواری از گمرکات ترخیص و وارد کشور شده است. ارزش این تعداد خودروی وارداتی نیز بالغ بر ۴۳۸ میلیون دلار بوده است که نشاندهنده وضعیت نامطلوب بازار و عدم تحقق وعدههای داده شده است، در حالی که بر اساس آمارهای موجود از تقاضای خودرو در سال گذشته و در راستای تنظیم بازار کشور سالانه حداقل نیاز به واردات ۴۰۰ هزار دستگاه خودرو داریم که این میزان واردات در طول 2 سال کمتر از ۱۰ درصد نیاز را بر طرف کرده و عملا تأثیری بر قیمتهای بازار خودرو یا ایجاد رقابت در خودروسازان ندارد. در نهایت، با وجود اینکه مجلس و دولت هدف خود را از اجرای قانون واردات خودرو، پایان انحصار خودروسازان و رساندن خودروی اقتصادی ارزان و با کیفیت به دست مردم اعلام کرده بودند، وعدههای مکرر در زمینه واردات خودروهای اقتصادی و عدم تحقق آنها، نشاندهنده چالشهای جدی در سیاستگذاری صنعت خودروی ایران و اجرای نادرست این قانون در نهایت به نفع لوکس سواران بود. حال اینکه برای بهبود وضعیت بازار خودرو و تأمین نیازهای مردم، نیاز به اقدامات مؤثر و برنامهریزی دقیقتر احساس میشود و مردم امروز از وزارت صمت دولت چهاردهم انتظار دارند برای این موضوع برنامه ویژه داشته باشند و تنها در این صورت است که میتوان به تحقق وعدهها و ایجاد دسترسی به خودروهای اقتصادی امیدوار بود.
ارسال به دوستان
نگاه
بازی تاکتیکی پاریس - تلآویو
حنیف غفاری: طی روزهای اخیر مقامات فرانسوی بر نقش دلسوزانه و میانجیگرانه خود در قبال تحولات جاری در جنگ غزه و لبنان تاکید ویژهای داشته و رسانههای غربی (خصوصا خبرگزاری فرانسه و یورونیوز) نیز درباره این نقشآفرینی ادعایی بهشدت تبلیغ میکنند. ماجرا از جایی آغاز شد که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در مواضعی ظاهرا تند، رویکرد نتانیاهو در جنگ غزه را به چالش کشید و هشدار داد کمکهای تسلیحاتی کشورش به اراضی اشغالی را قطع خواهد کرد. در مقابل، نتانیاهو با اتخاذ مواضعی تندتر نسبت به مکرون، کاخ الیزه را محکوم کرد و مدعی شد بدون فرانسه یا با فرانسه در جنگ لبنان و غزه پیروز خواهد شد و نیازی به حمایت پاریس (و هر بازیگر دیگری) ندارد! سوال اصلی این است: آیا واقعا فرانسه میتواند به عنوان یک «میانجی» در تحولات جاری در منطقه مورد اعتماد قرار گیرد؟ فراتر از آن، آیا اختلاف به وجود آمده میان فرانسویها و صهیونیستها، واقعی است یا باید در ماورای آن به دنبال سناریوهای دیگری بود؟
نخستین نکته در تحلیل این منازعه کوتاه، معطوف به «نتیجه» آن است؛ جایی که قرار نیست وعده پوشالی مکرون مبنی بر قطع کمکهای تسلیحاتی به اراضی اشغالی عملیاتی شود و حمایتهای اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی پاریس از تلآویو نیز به قوت خود باقی است. به عبارت دقیقتر، در عمل هیچ گونه اتفاقی که مصداق غیریتسازی فرانسویها و صهیونیستها در جنگ غزه باشد، رخ نداده و صرفا پاریس تلاش دارد از انتقاد بیخاصیت خود علیه تلآویو، به مثابه ابزاری برای نقشآفرینی بیشتر خود در غرب آسیا استفاده کند. بلافاصله پس از سخنان مکرون در انتقاد از نتانیاهو و پاسخ نخستوزیر کودککش و سفاک رژیم اشغالگر قدس، مکرون در تماس تلفنی با نتانیاهو از وی دلجویی و بر تعهد «خدشهناپذیر» پاریس در دفاع مطلق از رژیم صهیونیستی تاکید کرد. نقطه اوج این تماس تلفنی، جایی بود که مکرون حمایتهای همهجانبه خود از صهیونیستها در نسلکشی غزه و جنگ لبنان را به نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس یادآوری کرد تا شاهدمثالی نیز بر بازی خود در زمین تلآویو داشته باشد!
نکته دوم، معطوف به «تصویرسازی فرانسویها» از خود به عنوان بازیگری متفاوت از صهیونیستهاست. به رغم واقعیتی به نام ادغام رویکرد منطقهای - امنیتی پاریس و تلآویو در یکدیگر، الیزه تلاش دارد آدرس انحرافی و غلطی را درباره استقلال راهبردی خود در قبال جنگ غزه و لبنان به افکار عمومی دنیا مخابره کند.
اساسا مخاطب بازی مکرون، نتانیاهو و صهیونیستها نبودهاند و این صحنهسازی کوتاه و نخنما، با هدف اغوای مخاطبان جهانی و منطقهای جنگ غزه صورت گرفت. بدیهی است بازیگران جبهه مقاومت مقهور این صحنهسازی نشده و در آینده نیز نخواهند شد. غیریتسازی فرانسه در قبال رژیم اشغالگر قدس و حتی تلاش مکرون برای القای تفاوتهای خود با نتانیاهو، گزارهای نیست که مصادیقی دال بر صحت آن وجود داشته باشد.
نکته سوم، معطوف به اصل میانجیگری در حوزه روابط بینالملل است. قطعا بازیگری میتواند در کسوت یک میانجی در بحرانهای بینالمللی ایفای نقش کند که خود جزئی از بحران نبوده و نقشی نیز در تولید، تثبیت و تقویت آن نداشته باشد. این قاعده در قبال جنگ غزه و لبنان نیز صادق است. فرانسویها جزئی از بازی خونین صهیونیستها در قبال شهروندان بیدفاع فلسطینی و لبنانی بوده و به همین سبب، لیاقت و صلاحیت ورود به صحنه منازعات جاری در منطقه در کسوت یک واسطه یا میانجی را ندارند. تصویرسازی فرانسویها، منجر به تغییر واقعیاتی که مردم در طول یک سال اخیر از رویکرد کلان (راهبردی) و خرد (تاکتیکی) آنها دیدهاند، نخواهد شد. با این حال فرانسه به سبب مداخله همیشگی خود در امور منطقه غرب آسیا بویژه حوزه شامات و لبنان، قصد دارد در بحبوحه حساس و سرنوشتساز کنونی، با شکل و شمایل دیگری بازی خود در زمین تلآویو را ادامه دهد، بنابراین باید ماهیت بازی تصنعی فرانسویها را درک کرد و اجازه تکمیل این پازل تاکتیکی را به پاریس نداد. نهتنها در زمان گردش قدرت میان ۲ حزب سنتی سوسیالیست و جمهوریخواه در فرانسه، بلکه پس از حضور حزب متبوع مکرون (جمهوری به پیش) به عنوان حزبی جدید در کاخ الیزه، مداخله مسموم و خطرساز آنها با هدف خلق بحرانهای پایدار امنیتی و نظامی در غرب آسیا ادامه داشته است. از ژاک شیراک و سارکوزی گرفته تا اولاند و مکرون جملگی بر هدفی مشترک و راهبردی تحت عنوان ناآرامسازی منطقه و حمایت مطلق از صهیونیستها متمرکز بودهاند و تا زمانی که ماهیت حکمرانی در فرانسه تغییر نکند، دیگر سیاستمداران این کشور اروپایی نیز چنین رویکرد مخربی را ادامه خواهند داد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|