|
رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت شهادت مجاهد رشید و فداکار «سیدهاشم صفیالدین»:
حزبالله قویترین مدافع لبنان است
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به جوانان عزیز جبهه مقاومت با تجلیل از شخصیت جناب «سیدهاشم صفیالدین» رضواناللهعلیه، رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان تأکید کردند: امروز هم حزبالله قویترین مدافع لبنان و مستحکمترین سپر در برابر طمعورزی رژیم صهیونی است که از دیرباز تجزیه لبنان را هدف گرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جوانان عزیز جبهه مقاومت
سید مجاهد رشید و فداکار، جناب سیدهاشم صفیالدین رضواناللهعلیه به صف شهیدان مقاومت پیوست و ستاره درخشان دیگری، آسمان جهاد در راه قدس شریف را مزین کرد.
او از برجستهترین شخصیتهای بزرگ حزبالله و یار و همراه همیشگی جناب سیدحسن نصرالله بود. حزبالله با تدبیر و شجاعت رهبرانی چون او بود که باز هم توانست لبنان را از خطر تجزیه و فروپاشی مصون دارد و تهدید رژیم غاصب را که ارتش شقی و ظالم آن، گاه تا بیروت را لگدمال میکرد خنثی سازد.
شهامت و فداکاری او و دیگر فرماندهان و مجاهدان محور نصرالله بود که خطر غصب و اشغال جنوب لیطانی و صور و دیگر شهرهای آن ناحیه و انضمام آن به فلسطین مغصوب و اشغالشده را از سر لبنان رفع کرد و جان و مال و آبروی ارزشمند حزبالله را در راه حفظ تمامیت ارضی آن کشور به میدان آورد و رژیم صهیونی متجاوز و جنایتکار را ناکام گذاشت.
امروز رهبرانی چون نصرالله و صفیالدین به ظاهر در این نشئه حضور ندارند ولی روح و رهبری آنان در میدان حاضر است و از لبنان و مردم بیدفاع آن دفاع میکند.
امروز هم حزبالله قویترین مدافع لبنان و مستحکمترین سپر در برابر طمعورزی رژیم صهیونی است که از دیرباز تجزیه لبنان را هدف گرفته است. دشمن کوشش میکند نقش فداکارانه حزبالله برای لبنان را انکار کند. دلسوزان لبنان نگذارند این سخن باطل از حنجره آنان شنیده شود.
حزبالله زنده و روینده است و نقش تاریخی خود را ایفا میکند. جمهوری اسلامی نیز مانند همیشه به مجاهدان قدس و مقاومتکنندگان در برابر اشغالگری باند جنایتکار غاصب فلسطین کمک خواهد کرد باذنالله.
اینجانب شهادت سید عزیزمان جناب صفیالدین را به خانواده گرامی و بستگان و همرزمانش در همه جبهه مقاومت تبریک و تسلیت عرض میکنم.
والسلام علی عباداللهالصالحین
سیدعلی خامنهای/ ۳ آبان ۱۴۰۳
***
رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی بزرگداشت
۹ هزار و ۸۰۰ شهید استان کرمانشاه: میزان تأثیرگذاری بر جوانان مهم است
متن بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره ملی بزرگداشت ۹ هزار و ۸۰۰ شهید استان کرمانشاه که در ۱۵ مهر ۱۴۰۳ برگزار شده بود، پنجشنبه (سوم آبان) در محل برگزاری همایش در کرمانشاه منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، کرمانشاه را محل اجتماع و همزیستی نجیبانه اقوام و مذاهب گوناگون و مردم آن را مرزداران صادق و صمیمی ایران خواندند و با تجلیل از آیتاللهالعظمی اشرفیاصفهانی امام جمعه شهید کرمانشاه، گفتند: مردم و جوانان کرمانشاه به تعبیر رایج خودشان واقعاً پهلوان و آماده دفاع و سینه سپر کردن برای کشور هستند و این ویژگی خود را در مقاطع مختلف از جمله در دفاع مقدس و ایستادگی مقابل تجاوز دشمن بعثی و همچنین قبل از آن در مقابله بهنگام با تجزیهطلبان خائن نشان دادهاند.
ایشان با طرح این سؤال که وظیفه امروز ما در قبال میراث و یاد شهیدان و فداکاری و جانبازی آنان چیست، گفتند: نیاز امروز کشور به روح پیام و نحوه زیست مومنانه آن جوانان مخلص کمتر از زمان جنگ نیست، چرا که جنگ آن روز جنگی سختافزاری و نمایان بود اما جنگ امروز جنگ ترکیبی است. رهبر انقلاب با اشاره به پیچیده شدن توطئههای دشمن که ترکیبی از جنبههای سختافزاری و نرمافزاری برای ضربه زدن به ایران است، افزودند: آنها امروز برای مقابله با جمهوری اسلامی هم از سلاح آتشین و هم از عملیات روانی و سلاح فرهنگ استفاده میکنند، البته امروز بیتردید صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قویتر شدهایم و تواناییهای کشور قابل مقایسه با آن زمان نیست اما صِرف حضور در میدان نظامی و پیشرفتهای خوب در این زمینه کافی نیست، بلکه باید روی دلها و فکرها و زبانها و جهتگیریها نیز کار مؤثر انجام داد.
ایشان با اشاره به پیشرانی جوانان برای دفاع از کشور در دوران جنگ تحمیلی، عنصر اصلی در مقابله با بدخواهان امروز را نیز جوانان دانستند و گفتند: جوان امروز باید با ارزش و اهمیت کار شهیدان و ویژگیهای برجسته و ممتاز آنان همچون اخلاص، گذشت، فداکاری و رفتار اسلامی و متشرعانه رزمندگان ما در مقایسه با نظامیان بیقید و غارتگر دیگر کشورها به صورت عمیق آشنا شود. حضرت آیتالله خامنهای اثرسنجی تولیدات فرهنگی و هنری را ضروری دانستند و تاکید کردند: روح حاکم بر همه فعالیتها باید اثرگذاری و خروجیداشتن به خصوص در نسل جوان باشد و باید بررسی کنید و ببینید خروجی کار شما تا چه حد روی جوانان اثرگذار بوده است.
ارسال به دوستان
با حضور سرمربی جدید فصل برای استقلال تازه شروع شد!
به امید هوای تازهتر
سرمربی جدید و آفریقایی استقلال برای نخستین بار بازیکنان این تیم را تمرین داد.
نخستین جلسه تمرینی استقلال زیر نظر پیتسو موسیمانه عصر پنجشنبه در کمپ اختصاصی این باشگاه برگزار شد و کادر فنی جدید آبیها رسما کارش را در این تیم آغاز کرد تا آماده ادامه مسابقات لیگ برتر و لیگ نخبگان آسیا شوند.
استقلال که امروز در هفته نهم لیگ برتر میهمان خیبر خرمآباد است، یک جلسه تمرین با کیفیت و تاکتیکی زیر نظر پیتسو موسیمانه انجام داد و این سرمربی عملکرد شاگردانش را هم زیر نظر گرفت و شرایطشان را بررسی کرد.
آبیپوشان پایتخت در این جلسه تمرینی، مهرداد محمدی را به دلیل شکستگی درشت نی ساق پا و انجام عمل جراحی در اختیار نداشتند و روزبه چشمی و ایمان سلیمی، ۲ مهره خط دفاعی آبیها نیز به علت آسیبدیدگی به طور انفرادی تمرین کردند.
قبل از شروع تمرین استقلال، موسیمانه برای لحظاتی در جمع بازیکنان به صحبت پرداخت و نکات فنی لازم و شکل تمرین را به آنها توضیح داد و شرح وظایف هر کدام را تشریح کرد.
برخلاف گذشته که بازیکنان استقلال نرمدوی بیشتری برای آغاز تمرینات تاکتیکی داشتند، پنجشنبه بازیکنان یکبار دور زمین چمن همراه با کابلو رانگوالا، مربی بدنساز جدیدشان نرمدوی کردند.
پس از آن، به دلیل سرمای هوا بازیکنان به انجام حرکات کششی زیر نظر رانگوالا پرداختند و بلافاصله ادامه گرم کردن را با توپ و کارهای ترکیبی دنبال کردند تا یک تغییر دیگر از شکل تمرینات زیر نظر موسیمانه مشخص شود.
در آیتم بعدی، بازیکنان استقلال به ۲ گروه تقسیم شدند و کارهای تاکتیکی را در ۲ گروه مجزا دنبال کردند که در این مرحله، ماهیر داویدز، دستیار اول سرمربی استقلال توضیحات لازم را به آنها یادآور شد و البته پیتسو موسیمانه تمام امور را زیر نظر داشت و به طور جدی کار را دست گرفته بود.
موسیمانه در تمرین تحرک زیادی داشت و تمام کارهای تاکتیکی را زیر نظر گرفته بود و کمکهای این سرمربی نیز او را همراهی میکردند.
سرمربی آفریقایی استقلال و دستیارانی که همراه با خود آورده، در این جلسه تمرینی ارتباط نزدیکی با بازیکنان داشتند و البته موسیمانه با دقت عملکرد شاگردانش را زیر نظر داشت و اشکالات تاکتیکی آنها را گوشزد میکرد.
پیتسو موسیمانه همراه با خود ماهیر داویدز و کابلو رانگوالا را به عنوان کمک اول و مربی بدنساز در کنارش داشت اما یک آنالیزور جدید هم در این جلسه تمرینی حاضر بود.
سهراب بختیاریزاده، سرمربی موقت استقلال در هفتههای اخیر در تمرین غایب بود تا احتمالا مشخص شود از کادر فنی آبیها جدا شده ولی مربیان قبلی همچنان در کمپ زندهیاد حجازی حضور یافتند.
بهزاد غلامپور، مربی دروازهبانان استقلال گلرهای خود را تمرین داد و محمد نوازی، علی شیخالاسلامی (آنالیزور) و سالار امینی (بدنساز) هم در این تمرین حضور پیدا کردند، هرچند مشخص نیست به کارشان در کنار موسیمانه ادامه میدهند یا خیر.
فرشید سمیعی، مدیرعامل باشگاه استقلال هم در محل تمرین آبیپوشان حاضر بود و پس از پایان تمرین، دقایقی با موسیمانه به گفتوگو پرداخت.
در شرایطی که صبح جمعه مراسم معارفه موسیمانه توسط باشگاه استقلال برگزار شد اما فصل برای آبیها از پنجشنبه شروع شده و جانشین جواد نکونام، رسما کارش را در این تیم آغاز کرد تا بتواند شرایط آبیها را در رقابتهای داخلی و آسیایی بهبود بخشد.
***
کارت موسیمانه در گرو توافق با نکونام
استقلال در حالی امروز به مصاف خیبر خرمآباد میرود که باید دید مدیران این باشگاه میتوانند قرارداد پیتسو موسیمانه را ثبت کنند یا نه.
ظاهرا جواد نکونام خواهان دریافت بخش قابلتوجهی از قراردادش است و میگوید با استعفایش بعد از داربی موافقت نشده، پس باید با او برای فسخ قرارداد توافق شود.
اگر مسؤولان استقلال بتوانند در محاکم قضایی فدراسیون فوتبال ثابت کنند نکونام استعفا کرده است، پولی به این مربی نخواهد رسید، در غیر این صورت باید با او به توافق مالی برسند.
این دردسر تازه آبیهای تهران است و باید دید مدیران استقلال میتوانند دستکم به صورت موقت کارت موسیمانه را تا ظهر امروز شنبه بگیرند یا نه ولی مسلم اینکه مانع اصلی در این میان استعفا نکردن جواد نکونام است.
***
زنگ هشدار موسیمانه: باید میانگین سنی را کم کنیم
استقلال امسال با افزایش میانگین سنی خود نسبت به سالهای گذشته وارد رقابتها شده و تعداد بازیکنان جوان در ترکیب اصلی این تیم کاهش یافته است. شاید این یکی از دلایل نتایج ضعیف و ناکامیهای اخیر استقلال باشد، چرا که انرژی و شادابی جوانان کمتر در بازیها دیده میشود. در همین راستا، پیتسو موسیمانه، سرمربی جدید استقلال، در مراسم معارفه خود به این موضوع اشاره کرد و از برنامههایش برای بهبود این وضعیت صحبت کرد.
موسیمانه در مراسم معارفهاش اظهار داشت: «میدانم که میانگین سنی تیم کمی بالاست و استقلال نیاز دارد تیم را به سوی جوانتر شدن با استفاده از بازیکنان ایرانی و انرژی بیشتر سوق دهد اما در عین حال، نباید از تجربه بازیکنان کارآزموده غافل شد، چرا که ترکیبی از جوانی و تجربه میتواند به پیشبرد موفقیت تیم کمک کند». او در ادامه افزود که هدفش ایجاد تعادلی مناسب میان تجربه و جوانی است و بر همین اساس توصیهها و راهکارهای لازم را ارائه خواهد داد.
صحبتهای موسیمانه میتواند زنگ خطری برای ستارههای پا به سن گذاشته استقلال باشد که شاید در بازیهای آینده کمتر در ترکیب اصلی تیم قرار بگیرند. اشاره او به ضرورت جوانسازی تیم و ایجاد تعادل میان جوانی و تجربه، روزنه امیدی برای بازیکنان جوان محسوب میشود که با انگیزه بیشتر و انرژی تازه، بتوانند نقش پررنگتری در ترکیب استقلال پیدا کنند. این اظهارات نشان میدهد موسیمانه برای رسیدن به نتایج بهتر، از تغییراتی در ترکیب تیم استقبال میکند و ممکن است فرصتهای بیشتری در اختیار جوانان قرار دهد.
موسیمانه در ادامه صحبتهای خود تاکید کرد که برای اجرای این برنامهها به همراهی و مشورت دستیاران ایرانی خود نیاز دارد. او گفت: «این کار امکانپذیر نیست مگر با کمک دستیاران ایرانی من. شناخت فوتبال ایران نیازمند همراهی و مشورت است و من از دستیاران ایرانیام و مفاخر باشگاه بهره خواهم برد تا به درک بهتری از شرایط و سبک بازی این کشور دست یابم». این موضوع نشان میدهد موسیمانه بر همکاری با متخصصان ایرانی و بهرهمندی از دانش آنها در جهت بهبود تیم تاکید دارد.
موسیمانه همچنین بیان کرد که اگرچه زمان کوتاهی از حضورش در ایران میگذرد و هنوز آشنایی کاملی با فوتبال ایران ندارد اما باور دارد که افراد شایستهای در کنار او حضور دارند که با هدفی مشترک برای سربلندی برند استقلال تلاش میکنند. او همچنین گفت تجربه کار با تیمهای بزرگ مشابه استقلال به او اعتماد به نفس لازم برای این مسیر را داده است و اطمینان دارد که با همفکری و کمک همه عوامل، میتوانند استقلال را به موفقیتهای جدیدی برسانند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
جایگاه شهید صفیالدین در مثلث طلایی حزبالله
مهدی بختیاری: اگر بگوییم «دیرقانون النهر» پایتخت مقاومت در جنوب لبنان است، سخنی به اغراق نگفتهایم؛ روستایی در منطقه صور در جنوب لبنان که زادگاه تعدادی از بزرگترین و شناختهشدهترین فرماندهان، رهبرا و شهدای مقاومت اسلامی حزبالله است. خانواده قصیر که ـ یکی از فرزندانشان «احمد» نخستین مجری عملیاتهای استشهادی علیه اشغالگران صهیونیست در لبنان است ـ از همین روستا بودند و عالیترین مقام حزبالله پس از آیتالله شهید سیدحسن نصرالله که به دست ارتش جنایتکار اسرائیل به شهادت رسید نیز زاده همین روستا بود.
علامه «سیدهاشم صفیالدین» را خیلیها به واسطه شباهت زیادش در چهره و رفتار به سیدحسن نصرالله، دبیرکل شهید حزبالله میشناختند و برخی دیگر به واسطه پیوند خانوادگیاش با سردار شهید حاجقاسم سلیمانی. اما سیدهاشم در حزبالله سابقهای به طول خود نصرالله و شهدای دیگری نظیر شهید حاجعماد مغنیه داشت. خاندان صفیالدین نیز در لبنان بویژه در میان شیعان یک خانواده شناخته شده است و در حوزههای سیاسی، اجتماعی و مقاومت نقشی پررنگ و اثرگذار دارد.
سیدهاشم سال 1964 در روستای دیرقانون به دنیا آمد و هنگام شهادت 60 سال داشت. دوران تحصیلش (در رشته الهیات) را همراه با سیدحسن نصرالله در دهه 80 میلادی در شهر قم و بعد نجف گذراند و به زبان فارسی هم تسلط کامل داشت. در همان دوران، تحت تاثیر انقلاب اسلامی و رهبر بزرگ آن حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت و در مقطعی که جمعی از جوانان شیعه لبنانی پایههای اولیه تشکیل حزبالله را در سال 1982 میگذاشتند، سیدهاشم هم یکی از همانها بود و نقشی موثر داشت و جزو مؤسسان و از نسل اول حزبالله محسوب میشد. اواسط دهه 90 میلادی سیدهاشم به لبنان برگشت و در تشکیلات حزبالله نقشی بسیار مهم برعهده گرفت که ریاست شورای اجرایی حزب بود.
«شورای اجرایی» شاید برای شناخت مخاطب ایرانی از جایگاه سیدهاشم عبارت کاملی نباشد ولی در عمل او دومین فرد موثر حزبالله بعد از دبیرکل و به نوعی جانشین او محسوب میشد.
ارتباط بسیار نزدیک سیدهاشم با حاجرضوان (شهید عماد مغنیه) و تاثیر او در شورای مقاومت حزبالله نیز یکی دیگر از ابعاد کمتر شناختهشدهاش در حوزه عملیاتی است.
تصویر به یادماندنی سیدهاشم در مانور بزرگ زمینی حزبالله و بوسهاش بر اسلحهای که یادگار حاجرضوان بود، بیشتر از قبل عموم مردم را با چهره این روحانی عالیقدر آشنا کرد و بسیاری معتقدند او بهترین کسی بود که میتوانست به عنوان جانشین دبیرکل حزبالله (آیتالله شهید سیدحسن نصرالله) انتخاب شود. سید حسن نصرالله 6 مهر با حمله سنگین جنگندههای اسرائیلی به ضاحیه بیروت به شهادت رسید و همه نگاهها به سمت سیدهاشم بود تا رهبری حزبالله را برعهده بگیرد. همین مساله را اسرائیل هم بخوبی میدانست و با شناخت دقیقی که از او و جایگاه رفیعش در حزبالله داشت، هدف بعدی را او قرار داد و کمتر از یک هفته بعد، در عملیاتی به بزرگی همان عملیات به شهادت رساندن نصرالله، او را هدف گرفتند و به شهادت رساندند. سیدهاشم صفیالدین، سیدحسن نصرالله و حاجرضوان(عماد مغنیه) 3 ضلع مثلث طلایی حزبالله بودند که رهبری، فرماندهی نظامی و ریاست ساختاری و اجرایی آن را بر عهده داشتند. با شهادت سید صفیالدین، حزبالله منطقا به دلیل خطری که متوجه سرانش شده، تاکنون رهبر بعدی خود را معرفی نکرده است اما این شخص هر که باشد، مهمترین رسالت و وظیفهاش بعد از پایان جنگ (که حزبالله حتما پیروز اما با زخمهای عمیق از آن بیرون خواهد آمد) باید برنامهای اساسی برای احیای ساختار و قدرت فرماندهی خود بویژه در سطوح عالی باشد. فرماندهان و رهبران مهمی از حزبالله در یک سال اخیر به شهادت رسیدند که سیدحسن نصرالله، سیدهاشم صفیالدین، شیخنبیل قاووق، سیدفؤاد شکر، ابراهیم عقیل و علی کرکی برخی از شناختهشدهترین آنها بودند و جایگاههایی مهم در این تشکیلات داشتند که فقدان هر کدام از آنها به تنهایی ثلمهای بزرگ برای حزبالله و لبنان محسوب میشود. با این حال حزبالله لبنان در طول این 4 دهه که از عمرش میگذرد، بخوبی نشان داده اگرچه از دست دادن رهبرانش خساراتی بزرگی و ضرباتی سنگین برای آنهاست اما توان از پا درآوردن این سازمان ریشهدار در میان شیعیان لبنان را ندارد. دهه 90 میلادی وقتی اسرائیل تصمیم گرفت سیدعباس موسوی، دبیرکل وقت حزبالله را ترور کند، کسی فکرش را هم نمیکرد بعد از ترور او -و در مقطعی که قدرت حزبالله اصلاً قابل قیاس با امروز نبود- روحانی دیگری به جایش انتخاب شود که ۳۳ سال بزرگترین کابوس آنها باشد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» درباره کتاب «خار و میخک» نوشته اسطوره شهید یحیی سنوار
رؤیای فلسطینی
«خار و میخک» به قلم یحیی سنوار، رهبر حماس، یکی از برجستهترین کتابهای تاریخ مقاومت فلسطین است. این کتاب نهتنها یک داستان، بلکه دریچهای به ذهنیت و فلسفه مبارزاتی سنوار و چگونگی تکوین ایدئولوژی مقاومت در فلسطین است. سنوار که بیش از 2 دهه از زندگی خود را در زندانهای اسرائیل گذراند، در این دوران به خودشناسی و تحلیل ژرفی از مفهوم مبارزه پرداخت و فلسفهای برای جنبش مقاومت اسلامی حماس تدوین کرد؛ فلسفهای که در آن نقش فرد در تحقق رهایی جمعی برجسته میشود.
یحیی سنوار معتقد بود برای پیروزی در برابر اشغالگری و دستیابی به استقلال، نیاز به ایجاد یک نسل از افراد خودساخته و فداکار است. مفهوم «خودساختگی» در نگاه سنوار، چیزی بیش از یک جستوجوی شخصی برای آزادی بود؛ این فرآیند در حقیقت کمک به شکلگیری هویت جمعی و هدفمند کردن مبارزه برای رهایی کل جامعه با ارادهای قوی و بدون وابستگی به فشارهای خارجی بود. این مفهوم برگرفته از فلسفه نیچه و ایده «ابر مرد» است که به توانایی افراد در شکل دادن به سرنوشت خود اشاره دارد.
سنوار در کتاب «خار و میخک» تلاش کرده با استفاده از داستان، مسیری را که مبارزان فلسطینی طی کردهاند، نشان دهد. او یادآوری میکند برای رسیدن به رهایی، تنها مبارزه نظامی کافی نیست، بلکه تغییر فرهنگی و اجتماعی نیز باید به وجود بیاید. سنوار از شخصیتهایی همچون احمد، ابراهیم، محمود و حسن به عنوان نمونههایی از این فرد خودساخته استفاده کرده که هر یک نقش مهمی در روایت داستان و تکوین فلسفه مقاومت دارند.
احمد، پسری از اردوگاه پناهندگان الشطی، شاهد ناپدید شدن پدرش است که از مبارزان مقاومت است و در مسیر زندگیاش به شخصیتی خودساخته تبدیل میشود. او با تأثیر گرفتن از برادر بزرگترش محمود که به جنبش آزادیبخش فلسطین (ساف) پیوسته بود و پسرعمویش ابراهیم که با رنگی کاملا اسلامی به حماس پیوسته بود، به آگاهی سیاسی میرسد. ابراهیم، نماد فردی است که با ایمان و زهد، خود را برای شهادت آماده میکند و نشان میدهد چگونه میتوان از دلبستگیهای دنیوی برای رسیدن به هدفی بزرگتر دست کشید.
در مقابل، حسن، برادر ابراهیم قرار دارد که از کودکی رفتارهای ناپسند داشته و در نهایت به جاسوسی برای اسرائیل رو میآورد. این شخصیتپردازی مبین آن است که تنها فرزند یک مبارز آزادی بودن لزوما انسان را میهندوست و نجیب نمیسازد. این کتاب به خوانندگانش نشان میدهد چگونه فلسفه مقاومت اسلامی، مبارزان را طوری بار میآورد که نه صرفا برای بقای خود، بلکه برای نجات جمعی بجنگند.
در این صفحه روزنامه «وطن امروز» در قالب چند یادداشت نگاهی به رمان «خار و میخک» یحیی سنوار داشتهایم.
***
زندگی روزمره خانواده فلسطینی
برای بیش از یک سال است ارتش رژیم صهیونیستی در پاسخ به عملیات مشروع و قانونی مجموعه نیروهای مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغال شدهشان در روز هفتم اکتبر 2023 به جنایت گستردهای علیه انسان، زندگی و هر چیزی که به آنها مربوط میشود در سرزمینهای اشغالی دست زده است؛ جنایات بیسابقهای که با حمایت و به وسیله سلاحهایی که دولت ایالات متحده آمریکا و همپیمانان غربیاش در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار دادهاند اتفاق افتاده و هنوز در حال اتفاق افتادن است؛ جنایاتی بیسابقه علیه مردم - علیه جمع کثیری از افراد غیرنظامی بدون توجه به علایق سیاسی و وفاداریهای ایمانی آنها - که نفس حیات بشری را هدف قرار داده است. در حالی که ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی ادعا میکرد مناطق غیرنظامی، مدارس، بیمارستانها، دانشگاهها و مکانهای مقدسی را که برای انجام فرایض دینی برپا شده بودند به خاطر اهداف نظامی و فرماندهان نظامی پنهانشده در تونلهای زیرزمینی موجود در زیر این مکانها مورد هدف قرار میدهد، فرمانده مجاهد یحیی ابراهیم سنوار در خط مقدم نبرد، جایی نزدیکی نیروهای نظامی اشغالگر، روی زمین و در حالی که احتمالا در تدارک عملیات جدیدی علیه اشغالگران بود، در نبردی ماندگار به شهادت رسید. ابوابراهیم نه تنها یک فرمانده نظامی متبحر، بلکه نویسندهای توانا بود که در زمین حاصلخیز مقاومت رشد و نمو یافت. رمان «خار و میخک» که توسط او در زندانهای رژیم اشغالگر قدس نگاشته شده است، روایتی از نحوه پیدایی رهبران مقاومت در بستر اشغال و جنایات رژیم صهیونیستی است.
* زمین حاصلخیز مقاومت
برای کسانی که به مطالعه زمینهمند درباره اندیشه سیاسی یا در موضوع رهبران سیاسی علاقهمندند، صورتهای متفاوت از ظهور باورهای نظاممند درباره دولت و مسائل مربوط به آن اهمیت دارد. سازوکارهای مربوط به ظهور رهبران سیاسی به شکل اجتنابناپذیری در زمینههای سیاسی، اجتماعی و موقعیتهای تاریخی خاصی که در آن رشد کردهاند، ریشه دارد. از این جهت مطالعه درباره زمینههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی مورد نظر، بخش مهمی از این دسته از مطالعات سیاسی را در بر میگیرد.
در میان همه منابعی که ممکن است در مطالعات زمینهمند مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد، گزارشهای دست اولی که از تجربههای زیسته مردم یا شخص رهبران و اندیشمندان مورد نظر در اختیار داریم، از مرجعیت بیشتری برخوردار است. این دسته از گزارشها را در ۲ دسته از منابع میشود پیدا کرد: الف- توصیفاتی که اندیشمندان از وضعیت جامعه خود ارائه میدهند یا پرسشهای بنیادینی که به عنوان پایههای اصلی یا دلایل بنیادین، اندیشیدن درباره سیاست را برای آنها ضروری کرده، که معمولا میشود این موارد را در بخشهای ابتدایی آثار آنها پیدا کرد. ب- داستانها، رمانها، زندگینامههای خودنوشت یا صورتهای مختلف از متون ادبی که وضعیت عمومی حاکم بر زندگی روزمره مردمی را که یک اندیشمند یا رهبر خاص در میان آنان متولد شده یا به آن جامعه متعلق است، نشان میدهد. هر بار این دومی به قلم خود شخصیت مورد نظر نگاشته شده باشد، با قابل اعتمادترین منبعی که ممکن است مورد استفاده پژوهشگران قرار بگیرد، سروکار پیدا میکنیم. رمان «خار و میخک» در میان همین دسته از منابع قرار میگیرد. این رمان به طور کلی گزارشی است درباره آن زمینه یا بستر تاریخی و اجتماعی خاصی که در آن ایده مقاومت و رهبران مقاومت به دنیا آمده، پرورش یافته و به بلوغ میرسند.
* اردوگاه، خانه و تونلهای زیرزمینی
روایت ابو ابراهیم در «خار و میخک» عناصر مهمی دارد که هر کدام در تربیت انسان مقاوم و پرورش رهبران مقاومت نقشی اساسی دارند؛ اردوگاه، خانه و تونلهای زیرزمینی. رابطه میان این ۳ عنصر در روایتی که نویسنده در نخستین صفحات از کتاب خود ارائه کرده از اهمیت تحلیلی قابل توجهی برخوردار است: کودکان در خانهای در اردوگاه آوارگان زندگی میکنند که از آنِ آنها نیست. یعنی موقتی است. یک پناهگاه موقت برای اسکان خانواده در نزدیکی سربازان مصری؛ خانهای که حتی نمیتواند از پس محافظت کردن از آنها در مقابل ناملایمات طبیعی، مانند سرمای زمستان و ریزش باران حفاظت کند. این خانهای موقتی است که انتظار زیادی را هم نمیتوان از آن داشت. با این حال و در وضعیتی خاص، درست زمانی که طبیعت با ساکنان اردوگاه مهربانتر میشود، شری غیرطبیعی، شری که از سمت نیروهای اشغالگر متوجه خانوادههای ساکن در اردوگاه است، ضرورت حفرکردن تونلهایی گلی در کنار خانههای موقتی در اردوگاه را به وجود میآورد. فضایی تنگ، تاریک و نمدار که همه اعضای باقیمانده از خانواده، یعنی آنهایی را که هنوز آنقدر بزرگ نشدهاند که بتوانند در میدان نبرد حاضر شوند، در خود جای میدهد تا شاید از گزند خشونت نیروهای اشغالگر در امان بمانند. در این میان خانه هنوز پایگاه یا مخزن مایحتاجی است که خانواده برای زنده ماندن باید به آن رفت و آمد کند. این کار بر عهده زنان بزرگسال خانواده گذاشته شده است. در اینجا با نیرویی غیرطبیعی سروکار داریم که در درجه اول اردوگاه به خاطر خشونت و اجباری که نسبت به اعضای خانواده اعمال کرده تأسیس شده، بعد از آن تونلهای زیرزمینی که تحت تأثیر تعدی نیروی اشغالگر به مسکن موقت در اردوگاه احداث شده است و رفت و آمدی مدام، با دلهره و امید از تونل به اردوگاه برای پایدار نگه داشتن امکان زندگی.
ایده مقاومت در این زمینه است که پیدا میشود. یعنی سلاح، صورتهای پوشیده در پس چفیه، پناه بردن به تونل، خارج شدن از آن با هدف تأمین امکان حیات و موضوعاتی مانند این، همه در پیوند با خصوصیترین دقیقهها از زندگی کودکان قرار دارد. پرسشهایی که کودکان با آنها پرورش مییابند، در تقابل زندگی با نیروی اشغالگری که آنها را در سرزمین اجدادیشان بیجا و بیخانمان کرده، تولید شده و در تونلهای تاریک و نمدار زیرِ زمینِ اردوگاه پاسخ داده میشود. این نیروی عمیق و میل شدید به زندگی مبنا و موتور محرک تولید انسان مقاوم و رهبران مقاومت است؛ زمینه اجتماعی و بستر تاریخی مشخصی که در آن زندگی، مبارزه، وطن و مقاومت همواره حاضر است. تصویری که ابو ابراهیم در بخش ابتدایی کتاب خود از زندگی روزمره خانوادهای فلسطینی در اردوگاه به تصویر کشیده، گزارشی دست اول درباره این موضوع است که هر بار با شهادت یکی از رهبران مقاومت، بدون اینکه اصلا لازم باشد کسی به تربیت نیروهای جدید دست بزند یا بدون اینکه اصلا لازم باشد درباره اردوگاههای نظامی برای تربیت سربازان مقاومت صحبت شود، از پیش رهبرانی در اردوگاه آوارگان و در تقلا برای زندگیکردن و به نام مردم فلسطین متولد شده و در معرض سختترین آزمونها قرار گرفتهاند. مقاومت، رهبران خود را در اردوگاههای آوارگان و در میان کودکانی خردپا پیدا خواهد کرد.
***
با ما از گلوله و جنگ، از گل و عشق سخن گفت
یحیی سنوار ۲۲ سال از زندگیاش را در زندانهای رژیم غاصب گذراند. 4 سال از این زمان را در انفرادی بود. زندانهای تاریک رژیم غاصب برای او مطلع و طلوع شد. رمان خود با عنوان «خار و میخک» را که روایت نور و طلوع و امید است، در همان دوران زندان نوشت.
با هر بازداشت، روح او اعتلای بیشتری مییافت. قدم، دَم و قلم او زیباتر و برّانتر میشد. قدرتمندتر و همهنگام، لطیفتر میشد.
سنوار درست مثل رمان و قلمش و درست مانند دوگانه خار و گل میخک، جمع سخت بودن و مهربانی بود. او چون آب بود که در تن گُل و درختان، در صدای زیتون هم رفته است. او شهد همه گلهای بهاری و برق شمشیر شجاعان در سرزمین قهرمانان و حماسه بود. رمانش نیز جمع و سازگاری همه این دوگانهها بود.
* خار و گل میخک
عنوان کتاب او یعنی رمانی که در زندان نوشت، «خار و میخک» است؛ خار نماد غم و گل میخک نماد شادی.
خار همچنین نماد عظمت و استواری او و مردمش است. گل میخک هم نهتنها نماد شادی که نماد لطافت است.
او قلبی پاکتر از کبوتر و عزمی بلندتر از عقاب داشت. ضربه زدن اسرائیل به او، همچون مشت کوبیدن یک دیوانه بر آب بود. همچون آب، منعطف و سازگار بود. چون آب لطیف و همچون آب پر قدرت و سهمناک بود. اوجی از انعطاف و همزمان، پایمردی و تسلیمناپذیری بود. چنانکه در زندان رژیم هم مثل چکیدن قطره بر سنگ، راه رهایی را میگشود و رمانی جاودان از زندگی خود را نوشت؛ رمانی که در همه سطور خود به آشتی و جمع خار و گل وفادار است و آشتی خار و گل را بدل به نمادی برای جمع بستن میان جنگ و عشق، غم و شادی، خاطره و امید و... میکند.
در رمان خود، گاه خواننده را از شدت غم، میگریاند و گاه چنان میخنداند که اشک شادی از چشم او جاری شود. او زلال و روان چون آب بود. همان آب گوارا و صادق اما اقتضای مکان و زمان را درمییافت تا دشمن زماننشناس خود را غافلگیر کند.
چقدر شگرف است که مردی چنین نابغه در امر نظامی، چنین قلم هنری و ادبی لطیف و عمیقی داشته است. با خواندن رمان او که از پرفروشترین رمانهای سایت آمازون هم بوده، حیرتزده میشویم که باری! سنوار چگونه توانسته جمع و آشتی این امور به ظاهر متضاد شود.
کار، کار اسلام است. چنانکه انسان کامل ما، چنانکه امیرالمومنین علی علیهالسلام هم قله عرفان و تفکر بود، هم قله سخن، هم قله شمشیر و شهامت، هم قله دادگری و انصاف و عدالت.
معصومان علیهمالسلام اوج جمع این امور به ظاهر متضاد یا متناقض بودند. آنها اوج سازگاری حقیقت و واقعیت و اتحاد وجودی همه ارزشهای برتر انسانی و الهی بودند.
سنوار نیز در سایه چنین سنتی، سنوار شد. چنین است که با قدم و قلم و قامت خود، با نگاه و آه خود، با لبخند و خشمش تو را پرواز میدهد.
او در رمانش و هم در زندگیاش با ما از جنگ، گلوله و هم از گل و عشق سخن گفت. او از طلوع و نور سخن گفت. او نویسنده نور بود.
* یحیی سنوار؛ نویسنده نور
طلوع و مطلع رمان شهید یحیی سنوار (خار و گل میخک) درباره طلوع است: «زمستان سال ۱۹۶۷ سنگین بود، از رفتن امتناع میورزید و با بهاری که با آفتاب گرم و درخشان میخواست بدرخشد، مخالفت میکرد».
چقدر درخشان طلوعنکردن بهار را طلوع خود قرار داده است. او خودش هم طلوعِ طلوعنکردن بود. در صحنه شهادت او شاهد بودیم حسرت انسان امروز برای یافتن و طلوع قهرمان آن هم از رهگذر سینما، در دنیای واقعی تحقق یافته است. بدینسان در جهانی که ذهن غربی تصور میکرد قهرمان غروب کرده، او نشان داد قهرمان زنده است. به واکنش چهرههای مطرح و اشخاص عادی در غرب نگاه کنید که چگونه صحنه شهادت سنوار آنها را به تحسین واداشته است.
او طلوع بود. او طلوع خدا و همه ارزشهای باستانی و انسانی و الهی بود. او مدام چشم به طلوع داشت، مدام از نور میگفت و نور مینوشید و نور مینوشت.
شهید سنوار در جایی دیگر از رمان مذکور مینویسد: «من 5 ساله بودم و در یک صبح زمستانی، خورشید سعی میکرد بر جای طبیعی خود تکیه بزند تا آثار حمله شب تاریک بر اردوگاه را از میان ببرد».
در صفحه دیگری از رمان باز هم نور را روایت میکند و فرامیخواند: «... محمود با عجله از سوراخ بیرون رفت و مادرم به سمت او دوید تا او را بگیرد و مانع از خروجش شود... او با چراغ نفتی آمد و آن را روشن کرد. سپس آرامش و سکون حاکم شد...».
در صفحه ۱۳ رمان، شوق معصومانه او برای نور را میبینیم: «...اتاقی برای نشستن بچهها هم داشتند. در کنار نور چراغ نفتی، بچهها با خوشحالی میچرخیدند...».
* داستان فلسطین؛ عشق و جنگ
در رمان «خار و میخک» میخوانیم که ابراهیم برادر یحیی سنوار میگوید: «من به این پی بردم که داستان ما یک داستان فلسطینی است؛ تلخ، بدون جایی برای بیش از یک عشق... و یک شور».
یحیی در پاسخ به ابراهیم میگوید: «فکر نمیکنی در این مورد اغراق میکنی؟ تا جایی که من میدانم انقلابیون عاشق و نویسنده هم وجود دارند».
ابراهیم میخندد و چنین با یحیی چالش میکند: «این درست است اما نه برای ما مردم فلسطین، این با انقلابیون کوبا، ویتنام و چین سازگار است». ابراهیم استدلال میکند به سبب اشغال خاک فلسطین آنها نمیتوانند زندگی و روحیهای مثل انقلابیون در کشورهای مورد اشاره داشته باشند.
یحیی در واکنش میخندد و میگوید: «به خدا این سه در تو جمع شدهاند؛ یک انقلابی، یک عاشق و یک شاعر. آنچه گفتی چیزی نیست جز تصویری از انقلاب، جنگ و شعر...».
افزون بر این استدلالهای سنوار برای نشان دادن سازگاری عشق و جنگ حتی در شرایط استثنایی فلسطین، او در رمانش نیز ماجرای عشق خالص و ازدواجش و سازگاری آن با جنگ و جهاد را به زیبایی روایت کرده است.
در نهایت باید گفت سنوار هم در قلم (رمانش) و هم در عمل، سازگاری جنگ و عشق، اقتدار و لطافت داشت. با ما از جنگ، استواری، از گذشت، ایثار، نوعدوستی و از عشق و وفا سخن گفت.
***
کتابی زنده که نشان میدهد چرا مبارزه زنده است
برای نوشتن این یادداشت چند بار نوک قلم را بر صفحه کاغذ فشردم و چند خطی نوشتم اما هر چقدر جلوتر رفتم، قلمم سنگینتر شد. قلم میل آن کرد که به عقب بازگردد و سرخطی نو را دنبال کند.
همه را پاک میکردم و مجدد به کلمه اول بازمیگشتم. به این نتیجه رسیدم که شاید نتوان نقطه شروعی برای روایت این عظمت و صلابت پیدا کرد. تصمیم گرفتم از همین جاها شروع کنم، روایت گشت و گذارم در این متن زنده و گیرا.
واقعیت دارد، بهتر است بگویم واقعیت دارد که میتوان این کتاب را زندگی کرد؛ با «یحیی» از همان سالهای پس از جنگ ۶ روزه، خود را شروع کرد. با او در جایجای خاطرات کودکیاش، تجربه سالهای اشغال را چشید و بزرگ شد.
بزرگ شد، نه اینکه فقط سنمان بالا برود، بلکه بزرگ شد و دید چه شد آن پسربچه از همه جا بیخبر که غرش و صدای مهیب انفجار و بمب را، نجوای طبیعت میدانست و حول و هراس اطرافیانش را، برنامه زندگی، تبدیل به جوانی مبارز علیه جبر این طبیعت وحشی شد.
«خار و میخک» حکایت همین انتقال است؛ انتقال از جبر به آزادی، از سلطه به رهایی، از ترس به شوق، از حیات برهنه به قدرت زندگی، از زبری و تیزی خار به لطافت گل میخک. لذت زندگی با این رمان، نه در تکنیکهای جذاب رماننویسی که در گیرایی و حیرت عجیب کثرت ماجراهای روزانه مردم در ستیز با تاریخ اشغال آن رژیم منحوس است. هر روز هر فرد یک رمان است و این رمان قرار است، داستان همه آن مردم و همه آن روزها باشد.
برای همین میتوان گفت در توصیف این کتاب نه نقطه شروعی و نه نقطه انجامی قابل شناسایی نیست. درست است که گفتهاند هر کس داستانی دارد اما با این رمان معلوم میشود هر فلسطینی به جای همه، همه داستانها را دوره میکند.
این اثر استثنایی، قدرت زندگی فلسطین و فلسطینیها را روایت میکند. فهم معنای مقاومت بدون زیستن با این روایت گیرا ممکن نیست. این روایت نشان میدهد چرا مقاومت، در رگ و پی مردم فلسطین و غزه ریشه دوانده.
فهم قدرت زندگی فلسطینیان برای چون مایی که در جهان امن ایرانی زندگی میکنیم، بدون زیستن درون چنین داستانهایی ممکن نیست. میگویند ۲ جور نسبت بین قدرت و زندگی حاکم است: قدرت بر زندگی و قدرت در زندگی.
اما فکر میکنم فقط انسان باید یک فلسطینی باشد تا معنای قدرت زندگی را بفهمد. اینکه چگونه میتوان علیه آن نظم تحمیلی (قدرت بر زندگی) که میخواهد زندگی را از مردم فلسطین بگیرد و حیات برهنه را به آنان ارزانی دارد، ایستاد.
اینکه چرا مردم غزه علیه آن زیست اردوگاهی که انسانها را به موجوداتی بیهویت و بیجا و مکان تبدیل کرده، هر روز در حال شوریدن و مبارزهاند. اینکه چرا عصاره این قدرت زندگی میشود یحیی سنوار و چرا عملیات 7 اکتبر، سرگذشت روزانه چنین مردمی است. همین است که ۷ اکتبر برای انسان غیرفلسطینی، ۷ اکتبر است اما برای آن مردم که زندگیشان را با شوریدن بر طبیعت اشغال، سپری میکنند، چیز جدیدی نیست و اگر هزار بار غزه با خاک یکسان شود، قدرت زندگی زائلشدنی نیست.
«خار و میخک» روایت همین جنس از مقاومت است؛ کتابی زنده که نشان میدهد چرا مبارزه زنده است و از بین نمیرود، چرا حماس زنده است و زنده خواهد ماند، چرا هر فلسطینی در غزه به این طریق عضو حماس است و خواهان حماسه.
«خار و میخک» تمام نشد اگرچه به فصل 30 رسید، همانطور که یحیی در سطر آخر این کتاب نوشته «تراژدی نویسنده و همراهانش در زیرزمین زندانهای اشغالی با فصل سیام ادامه دارد».
قهرمان رمان یحیی نیست، مردم فلسطین اشغالیاند. یحیی سنوار، آن اراده قوی را پیکربندی کرده است نه فقط برای مردم آن سرزمین، بلکه برای نمایش قدرت زندگی به مردم جهان؛ قدرتی که سکانس پایانی ندارد، چون یحیی در آخرین لحظه حیات هم دست از مبارزه برنداشت و این قدرت را به آینده پیوند زد. آری! هم حماس زنده است و هم شورمندانه زندگی خواهد کرد.
ارسال به دوستان
یادداشت
5 راهبرد برای ثبت مالکیت جزایر پنجگانه
مصطفی نصری: ادعای مالکیت امارات بر جزایر سهگانه ایرانی همواره به عنوان یکی از مهمترین موضوعات ژئوپلیتیک منطقه خلیجفارس مطرح بوده و در سالهای اخیر این ادعاها به صورت گستردهتر در عرصه بینالمللی توسط امارات عربی متحده پیگیری شده است. امارات با استفاده از توافقات سیاسی، اقتصادی و همکاریهای بینالمللی، سعی در تقویت این ادعاها دارد. بهتازگی نیز اتحادیه اروپایی در قالب بیانیهای مشترک با شورای همکاری خلیجفارس به طور غیرمستقیم به مالکیت این جزایر اشاره کرده و این موضوع واکنشهای دیپلماتیک شدیدی را از سوی ایران به دنبال داشته است. همزمان با این اقدامات، اظهارنظر فردی در جایگاه یک شاهزاده اماراتی مبنی بر تهدید نظامی تهران از سوی ابوظبی(!) نیز در فضای رسانهای ایران بازتاب پیدا کرده و واکنشهای تقابلی جامعه ایران را برانگیخته است. ایران همواره از طریق مجاری دیپلماتیک و حقوقی بر مالکیت تاریخی و مشروع خود بر این جزایر تأکید کرده و در تمام محافل بینالمللی ادعاهای امارات را بیپایه و اساس دانسته است. این ادعاها به طور مستقیم در تناقض با اسناد تاریخی و حقوقیای است که مالکیت این جزایر را به ایران منتسب میکند. با این حال ادعاهای امارات بر جزایر سهگانه ایرانی یک تهدید جدی برای تمامیت ارضی ایران است که باید با استفاده از ترکیبی از راهکارهای دیپلماتیک، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی به تقابل با آن پرداخته شود.
* برای مهار امارات نگاه مقطعی جوابگو نیست
اولین اصل برای نبرد دیپلماتیک با امارات درباره حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه نداشتن نگاه فصلی و مقطعی به حاکمیت ایران بر این جزایر است. امارات در یک برنامه مداوم سعی در مشروعیتزدایی حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه دارد، لذا ایران نیز باید برنامهای مداوم و نگاهی تهاجمی در فضای دیپلماتیک به این موضوع داشته باشد. اینکه هر زمان امارات ادعایی را مطرح کند فضای سیاسی ـ رسانهای ایران وارد فاز واکنشهای دفاعی شود باعث میشود شیخنشینان بابت تداوم رویکرد تنشزای خود هزینهای نداده و احساس خطر نکنند. نگاه غیرتدافعی و پیوسته به این معنی است که مقامات ایران نیز مرتبا در موضعی برابر درباره احیای سرزمینهای تاریخی خود در خلیجفارس که جزایر دیگری علاوه بر جزایر سهگانه را نیز شامل میشود مطالبات صریح داشته و با نگاه غیرفصلی به طرق مختلف آن را پیگیری کنند. چنین موضعی این هشدار را به امارات میدهد که در صورت تهدیدات امنیتی و نظامی، غنایم مشروع و ارزشمندی برای ایران قابل دستیابی است. این رویکرد حکام امارات را وادار خواهد کرد تا شاهزادهها و سایر وابستگان به خود را از طرح اظهارات غیرمسؤولانه برحذر دارد.
* دیپلماسی فعال در مجامع بینالمللی
مهمترین ابزار ایران برای مقابله با ادعاهای امارات استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک و حقوقی است. ایران باید با تقویت حضور خود در سازمانهای بینالمللی، از این نهادها به عنوان تریبونی برای تثبیت مالکیت خود بر جزایر سهگانه استفاده کند. ایران همچنین باید روابط خود را با کشورهای بزرگ و تأثیرگذار بینالمللی از جمله چین، روسیه و اعضای شورای امنیت تقویت کرده و از نفوذ آنها برای تضعیف ادعاهای امارات بهرهبرداری کند. یکی دیگر از ابزارهای مهم در این زمینه، بهکارگیری راهکارهای حقوقی است. ایران میتواند با ارائه شکایت به دیوان بینالمللی دادگستری و تشکیل تیمهای حقوقی بینالمللی، موضع خود را تقویت و ادعاهای امارات را با اسناد تاریخی و حقوقی معتبر رد کند، البته در بحث حقوقی پیگیریهایی شده اما به نظر میرسد باید جدیت بیشتری برای پیگیری این مطالبات حقوقی حداقل در فضای رسانهای صورت بگیرد.
* تأکید بر بازگرداندن جزایر دیگر تحت اشغال امارات
ایران باید بازگرداندن جزایری مانند آریانا و زرکوه را که در دوره پهلوی نادیده گرفته شدند، در دستور کار قرار دهد. این جزایر از نظر منابع طبیعی و جغرافیایی دارای اهمیت هستند و با توجه به حضور امارات در این مناطق، پیگیری حقوقی ایران برای بازپسگیری آنها ضروری است. جزیره آریانا به دلیل طبیعت منحصربهفرد و زرکوه به دلیل منابع نفتی غنی مورد توجه ویژه قرار دارند. وزارت امور خارجه ایران باید در تمام محافل بینالمللی از مواضع حقوقی و تاریخی خود درباره جزایر سهگانه و همچنین جزایر آریانا و زرکوه استفاده کند. موضعگیری محکم و برابر ایران در قبال جزایر آریانا و زرکوه چندین نتیجه میتواند به همراه داشته باشد. نخست، زمینه را برای بازگشایی پرونده سرزمینهایی که در دوران پهلوی به کشورهای همسایه واگذار شدهاند فراهم کرده و به تقویت و تثبیت تمامیت ارضی ایران کمک میکند. دوم، این موضعگیری میتواند به عنوان هشداری به دولتهای ماجراجو عمل کند تا از تداوم سیاستهای اشغالگرانه خود دست بردارند. سوم و حداقلیترین نتیجه این است که ایران، در صورت تداوم رفتارهای تنشزا و ادعاهای نامشروع برخی دولتها مانند امارات، قادر خواهد بود از این رویکرد تقابلی برای دفاع از منافع ملی خود بهرهبرداری کند.
* توسعه گردشگری و سکونت مورد پیگیری قرار گیرد
یکی از راهکارهای ایجابی برای تقویت مالکیت ایران بر این جزایر، توسعه زیرساختهای اقتصادی و گردشگری است.
ایجاد مراکز گردشگری، هتلها، بنادر و فرودگاهها در این جزایر میتواند به تثبیت حضور ایران و توسعه این مناطق کمک کند. تجربه موفق ایران در جزایری مانند کیش و قشم میتواند بهعنوان الگو برای توسعه جزایر سهگانه به کار گرفته شود. ایجاد سکونتگاههای دائم و تشویق مردم به سکونت در این جزایر، به تثبیت حضور ایران و تقویت مالکیت آنها کمک میکند. ارائه تسهیلات اقتصادی و مشوقهای مالی میتواند مردم را برای سکونت در این مناطق ترغیب کند.
حضور فیزیکی مردم، تأثیر مهمی در مقابله با ادعاهای امارات دارد. این موضوع در سالهای اخیر مورد توجه مسؤولان دستگاههای مختلف قرار گرفته و باید با جدیت به مرحله اجرا برسد.
* تصویر اشغالگری ابوظبی باید عمومی شود
ایران باید از طریق رسانههای بینالمللی و دیپلماسی عمومی، تاریخ و هویت ایرانی جزایر سهگانه و همچنین 2 جزیره زرکوه و آریانا را به جهانیان معرفی کند. تولید مستندات تاریخی، فیلمها و مقالات علمی در مجلات بینالمللی میتواند به تضعیف ادعاهای امارات کمک کرده و آگاهی عمومی را در این زمینه افزایش دهد. ارائه مستندات تاریخی و حقوقی در این محافل، برگزاری نشستهای علمی و انتشار مقالات حقوقی در مجلات معتبر میتواند به تضعیف ادعاهای امارات کمک کند. توجه به دیپلماسی عمومی و آگاهیبخشی درباره حاکمیت ایران بر جزایر خلیجفارس باعث میشود اولا اظهارات غیرمسؤولانه از جانب طرف اماراتی اشغالگرانه تلقی شده و هزینهزا باشد و ثانیا در صورت هرگونه ماجراجویی طرف اماراتی با تکیه بر قدرتهای غربی، رویکرد تقابلی ایران در جوامع منطقه و جهان قابل پذیرش باشد.
ارسال به دوستان
سردار سرلشکر سلامی خطاب به رژیم صهیونیستی: به سامانه آمریکایی تاد تکیه نکنید
کنایه لولهای
* اگر موتور عملیات زمینی روشن شود میتوانید از عملیاتی مثل بیتالمقدس ما در سال 61 بگریزید؟
گروه سیاسی: فرمانده کل سپاه پیرامون تهدیدهای رژیم صهیونیستی و آنچه ایران در برابر این تهدیدها در دست دارد، سخنانی را بیان کرد که میتوان آن را به نوعی سبک و سنگین کردن داشتههای دو طرف دانست. سردار سرلشکر حسین سلامی که این سخنان را در کنگره ملّی بزرگداشت 9 هزار و 800 شهید استان کرمانشاه میگفت، سامانه «تاد» را به «لوله»هایی تشبیه کرد که هرگز نمیتواند در برابر شلیکهای چند برابر تاب بیاورد. تاد همان سامانه ضد موشک بالستیک است که اخیرا آمریکا آن را در اختیار اسرائیل قرار داده است، سامانهای که مشخص شد چندان هم جدید نیست و قبلا نیز نمونههایی از آن در اختیار اسرائیل و چند کشور منطقه قرار داشته است.
به گزارش «وطن امروز»، تحولات منطقه و لفاظیهای رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر با شیب تندی به سمت و سویی میرود که هر آن باید منتظر رویداد جدیدی باشیم. رژیم صهیونیستی که با تحویل گرفتن سامانه ضد موشک بالستیک تاد به ضعف پدافند هوایی چند لایهاش اعتراف کرد، گویی قصد دارد به پشتگرمی تسلیحاتی که از آمریکا دریافت میکند، ماجراجویی جدیدی را آغاز کند تا شاید بتواند خود را از منجلابی که گرفتار شده، رهایی بخشد. در شرایطی که هر روز شاهد جنگافروزیهای جدید از سوی رژیم صهیونیستی هستیم، کارشناسان معتقدند اسرائیل تاکتیکی را انتخاب کرده که از آن با عنوان «مرد دیوانه» یاد میشود. این رژیم قصد دارد با فرو رفتن در قالب چنین نقشی، دشمنانش را بترساند و از خود چهرهای آشتیناپذیر به نمایش بگذارد. اما اینجا و در ایران، کسی با تهدیدهای بیبی و دار و دستهاش هراسی به دل راه نمیدهد.
* هایپرسونیکهای بیرقیب
نیروهــــای مسلح کشــــورمان که در 2عملیات «وعده صادق»، پدافند هوایی رژیم صهیونیستی و حامیانش را به چالش کشیدند، اکنون ابایی ندارند که عملیات «وعده صادق 3» را به اجرا بگذارند. در همین رابطه سرلشکر سلامی گفت: «در «وعده صادق 2»، پیکانها از کار افتادند، تادها هم از کار میافتند، به این لولههای تاد اعتماد نکنید؛ محدود هستند، به این قدرت محدود تکیه کردهاید؛ بالاخره تمام میشود. هر چه بخواهید شلیک کنید دشمنانتان چند برابر شلیک میکنند و شما نمیتوانید در این داستان پیروز شوید و ما شما را شکست خواهیم داد».
ضعف پدافند هوایی اسرائیل که سعی شده با سامانه تاد اندکی آن را تقویت کنند، موضوعی نیست که صرفا از سوی فرماندهان نظامی کشورمان بیان شود. الکس کرینر از تحلیلگران مسائل سیاسی بهتازگی در یک گفتوگوی تصویری اسرائیل را به حیوان وحشی گیر افتاده در یک گوشه تشبیه کرده که برای نجات خود دست به هر کاری میزند.
کرینر با اشاره به سفر تونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به اسرائیل و همینطور تحویل سامانه تاد به این رژیم میگوید: دولت بایدن سامانه تاد را به اسرائیل گسیل کرد که نمیفهمم این سامانه چه کاری از دستش برمیآید. این سامانه شاید بتواند 48 پرتابه را رهگیری کند، خب بعدش چه؟!
سوالی که این کارشناس غرب مطرح میکند، اشاره به همان موضوعی دارد که سرلشکر سلامی نیز در سخنانش به آن پرداخته بود. فرمانده کل سپاه گفته بود: «هر چه شلیک کنید، چند برابر شما شلیک میکنیم». به نظر میرسد سامانه تاد مانند دیگر سامانههای پدافندی اسرائیل نظیر پیکان و فلاخن داوود، در برابر شلیکهای انبوه ناتوان است. همچنین به اذعان تمام کارشناسان مسائل نظامی، هیچ سامانه پدافندیای وجود ندارد که بتواند در برابر موشکهای هایپرسونیک موفق عمل کند.
سایت دیفنس نیوز هم سال گذشته در گزارشی عنوان کرد وزارت دفاع آمریکا به کنگره این کشور گزارش داده است توسعه موشکهای هایپرسونیک توسط چین یک تهدید جدی است و خواستار تخصیص بودجه بیشتر برای توسعه سامانه پدافندی ضد موشکهای بالستیک شده بود. بر اساس برآورد پنتاگون، آنها قادر نخواهند بود تا سال 2034 به سامانه پدافندی برای مقابله با موشکهای هایپرسونیک دست یابند. لذا به اعتراف خود آمریکاییها حداقل تا 10 سال دیگر هیچ سامانه پدافندی برای مقابله با موشک هایپرسونیک ایرانی نظیر فتاح 1 و 2 وجود ندارد و مشخص نیست قرار است تاد چه معجزهای برای اسرائیل به ارمغان بیاورد.
* دریا، نقطه ضعف اسرائیل
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی نقاط ضعف بسیاری دارد که در مواجهه با ایران بهشدت آسیبپذیر است. سرلشکر سلامی در سخنانش در کنگره ملّی بزرگداشت 9 هزار و 800 شهید استان کرمانشاه که پنجشنبه سوم آبان انجام شد، گفت: «98 درصد اقتصاد رژیم صهیونیستی به دریا متکی است. باید بیشتر بیندیشند، زیرا تصمیمات غیرعاقلانه میتواند سقوط رژیم را به طرزی عجیب رقم بزند». اندکی بعد از عملیات توفان الاقصی و هجوم وحشیانه رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، مجاهدان یمنی سعی کردند بندر ایلات را به تعطیلی بکشانند. ماحصل تلاشهای چند ماه گذشته انصارالله یمن با همکاری ارتش این کشور در دریای سرخ و تنگه بابالمندب، وارد آمدن ضربات سخت به بندر ایلات بود.
طبق گزارش وبسایت World Cargo News، ۸۵ درصد فعالیت بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی به دلیل حملات و محاصره دریایی رژیم اسرائیل از سوی یمنیها به طور کامل متوقف شده است. این وضعیت بحرانی بویژه در شرایطی رخ داده که بندر ایلات ماههاست هیچ فعالیت و درآمدی نداشته است. چنانکه «گدعون گالبر» مدیر بندر ایلات ضمن درخواست کمک مالی از دولت اسرائیل اعلام کرده این بندر در آستانه ورشکستگی قرار دارد.
از سوی دیگر با بالا رفتن سطح تنش بین رژیم صهیونیستی و حزبالله، مقاومت اسلامی لبنان در میان بانک اهدافی که در سرزمینهای اشغالی برای خود تعریف کرده، حساب ویژهای روی بندر حیفا باز کرده است. حملات موشکی حزبالله لبنان تاکنون خسارات زیادی به دومین بندر مهم اسرائیل یعنی حیفا وارد کرده است، بویژه که حزبالله لبنان در یکی از جدیدترین بیانیههای خود اعلام کرد قصد دارد حیفا را تبدیل به کریات شمونه کند.
در شرایطی که رژیم صهیونیستی در شکنندهترین حالت ممکن قرار دارد، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نیرویی که ۲ عملیات موفق وعده صادق را رقم زده است، به صراحت رژیم صهیونیستی را تهدید میکند در صورت هر گونه اشتباه در حمله به ایران، شاهراه ارتباطی و اقتصادیاش را در دریا از دست خواهد داد. به نظر میرسد تهدیدهای سرلشکر سلامی با واقعیتهای میدانی مطابقت دارد. اما آیا مرد دیوانه قرار است خود را با دستان خود نابود کند؟ و آیا آنطور که سرلشکر سلامی میگوید: فتحالمبین دیگری در راه است؟
* موتور عملیات زمینی!
فرمانده کل سپاه در کنگره ملی 9 هزار و 800 شهید استان کرمانشاه، همچنین رژیم صهیونیستی را در برابر این پرسش قرار داد: آیا میتواند از مقابل عملیات زمینی در مقیاس عملیات فتحالمبین یا بیتالمقدس بگریزد؟ سرلشکر سلامی در این باره گفت: این رژیم باید بداند در میان نسلهای آینده، جوانان اسلام سرانجام در یورش همگانی آن را از صحنه روزگار محو خواهند کرد. این رژیم تصور میکند هر چه میکشد اتفاقی نمیافتد اما اگر به اطراف خود نگاه کند میبیند بر لبه پرتگاه قرار دارد؛ رژیمی در سرزمینی کوچک که در جوار آن همه مردمانی که زندگی میکنند با او دشمن هستند و آرزوی نابودی او را دارند.
این رژیم بهتدریج دستان دشمنان خود را باز میکند که شرارههای آتش را به روی او بریزند؛ سرزمین کوچکی که اگر متلاشی شود جمعیت او جایی برای اسکان ندارند، به هیچ نقطهای متکی نیست؛ یک طرف او به دریا و طرف دیگرش کشورهای مسلمانند.
سرلشکر سلامی افزود: به رژیم صهیونیستی این آدرس را میدهیم؛ به عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس نگاه بیندازد ببیند آیا میتواند در مقابل یک فتحالمبین دیگر بایستد یا اگر موتور عملیات زمینی روشن شود میتواند از مقیاس بیتالمقدس ما در سال 61 بگریزد؟
وی همچنین بیان کرد: رژیمی که با یک عملیات میشکند نباید مغرور موفقیتهای کاذبی شود که بر اثر کشتن زنان و کودکان بیدفاع به دست آورده، این موفقیت نیست؛ ننگ و عامل نفرت و شکست است. جوانان لبنانی و فلسطینی در مقابل این رژیم شرور جوانمردانه ایستادهاند و مطمئن باشند جوانان اسلام به آنها خواهند پیوست، زیرا این رژیم شایسته حیات نیست، فرسوده و پوسیده است و به چند پرتابگر ضد موشک دلبسته است؛ او قطعا اشتباه میکند.
ارسال به دوستان
چرخش نظرسنجیها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا
ترامپ حریصتر از هریس
* نظرسنجی روزنامه والاستریت ژورنال از پیش افتادن 2 درصدی ترامپ خبر داد
گروه بینالملل: در فاصله کمتر از 2 هفته مانده به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین در نظرسنجیها از رقیب دموکرات خود یعنی معاون رئیسجمهور، کاملا هریس پیش افتاده است.
هر چند فاصله نزدیک ترامپ با رقبای دموکراتش، هیلاری کلینتون و جو بایدن در 2 دوره گذشته انتخابات در سالهای 2016 و 2020 که به ترتیب به پیروزی و شکست او منجر شد، گواهی است بر اینکه این بار هم در انتخابات 2024 رقابتی تنگاتنگ میان او و هریس وجود خواهد داشت اما پیش افتادن یاغی نیویورکی میتواند نشاندهنده روند خطرناک سقوط پایگاه اجتماعی دموکراتها باشد.
این نخستینبار پس از کنار کشیدن جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده از رقابت به نفع معاونش هریس و متعاقبا معرفی رسمی این زن حقوقدان رنگین پوست توسط گردهمایی حزب دموکرات به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری 2024 است که نامزد دموکراتها در یک نظرسنجی معتبر از رقیب عقب میافتد.
به نظر میرسد ترامپ یک مسیر تقریبا غیرممکن را در ماههای اخیر از پشت میلههای زندان تا بازگشت به اتاق بیضی کاخ سفید پیموده است.
او از 2 سوءقصد در 4 ماه اخیر جان سالم به در برده، از اتهامات فدرال به خاطر تحریک حامیانش به شورش 6 ژانویه 2021 و همچنین دستبرد به اسناد دولتی فرار کرده و حتی به کمک اهرم ایلان ماسک، به تدریج بر سد مخالفت اکثریت ابرمیلیاردرها و چهرههای با نفوذ دولت سایه با ریاستجمهوری مجددش نیز فائق آمده است.
او در دورانی تقریبا 3 ماهه که از آن به عنوان ماه عسل هریس یاد میشد، نهتنها توانست در اکثر ایالتهای نوسانی یا چرخشی پیشتاز شود بلکه در نظرسنجیهای عمومی هم پیش افتاد.
بر اساس نظرسنجی روزنامه والاستریت ژورنال که چهارشنبه هفته گذشته منتشر شد، ۴۷ درصد رایدهندگان ترامپ را انتخاب میکنند، در حالی که ۴۵ درصد به هریس رای میدهند. همچنین این نظرسنجی نشان داد ۵۲ درصد عملکرد ترامپ را در زمان ریاستجمهوریاش تایید کردند و تنها ۴۲ درصد عملکرد هریس به عنوان معاون رئیسجمهور را مورد تایید قرار دادند.
این در حالی است که دوشنبه هفته گذشته روزنامه واشنگتن پست نتیجه نظرسنجیاش در ایالتهای چرخشی را منتشر کرد که نشان میداد در این ایالتها ۴۹ درصد رای خواهند داد و ۴۸ درصد از حامیان ترامپ هستند.
نکته اینجاست که این روزنامه نزدیک به دموکراتهاست. حامی سنتی دموکراتها روزنامه نیویورکتایمز اما معدل چند نظرسنجی را با هم سنجیده و نتیجه گرفته وضع ترامپ در ایالتهای کلیدی بهتر است، از جمله در جورجیا و آریزونا. در ایالت ویسکانسین بخت هریس بالاتر بوده و در 4 ایالت دیگر هم رقابت شانهبهشانه است.
نکته دیگری که در این تحلیل نیویورکتایمز به آن اشاره شده این است که بیشتر نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد وضع ترامپ در ماههای اخیر بهتر شده است. مثلا در نوادا، ویسکانسین، پنسیلوانیا و میشیگان اقبال بیشتری به وی وجود دارد.
شبکه ایبیسی نیوز، دیگر رسانه جریان اصلی نزدیک به دموکراتها نیز هفته گذشته بخت ترامپ را بیشتر دانسته بود.
در ادوار اخیر رایدهندگان در 7 ایالت جورجیا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین، آریزونا و نوادا گاهی به نامزد جمهوریخواه رای دادهاند و گاه به نامزد دموکرات. این بار هم نظرسنجیها حکایت از شانه به شانه بودن آرای ترامپ و هریس در آنها دارد. با این حال موضوعی که باعث شده تحلیلگران بخت رئیسجمهور پیشین را بیشتر از معاون رئیسجمهور فعلی بدانند این است که نهتنها او در بیشتر نظرسنجیها در ایالتهای کلیدی (چرخشی) از رقیب مونث خود در کاخ سفید پیش افتاد، بلکه جامعه آمریکا در ماههای اخیر شاهد ورود حامیان خاموش جمهوریخواه به کارزار بوده و به وضوح نسبتی میان تمایل به افزایش مشارکت در انتخابات پنجم نوامبر( 15 آبان) و افزایش اقبال به ترامپ در نظرسنجیها دیده میشود.
علاوه بر این نگرانی آشکاری در میان دموکراتها به وجود آمده نسبت به اینکه هریس نتوانسته کارزار انتخاباتی را بخوبی هدایت کند. بحثی که هفته گذشته میان باراک اوباما و جو بایدن، در حاشیه مراسم ختم همسر رابرت کندی درگرفت و توسط رسانهها از آن رمزگشایی شد، حکایت از آن داشت که نهتنها بایدن فرتوت، خود را قویتر از هریس برای این کارزار دانسته و با بیمیلی به نفع معاونش کنار کشیده بلکه اوباما هم که در ابتدا با تاخیر حمایت خود را از هریس اعلام کرده بود، با ناتوانی هریس موافق است هر چند که امید دارد دموکراتها به طور جمعی این ضعف را برطرف کنند؛ تلاشی مضاعف که حتی باعث شد اوباما هفته گذشته به رپخوانی در کارزار دموکراتها متوسل شود.
این رپخوانی تنها رئیسجمهور سیاهپوست تاریخ آمریکا البته یک مشکل دیگر دموکراتها را نیز عیان میکرد و آن ضربه بزرگی است که آنها از جانب بزرگترین سلبریتیهای حامی خود دریافت کردهاند. بویژه پس از بازداشت رپر بسیار مشهور سیاهپوست مشهور به دیدی (شان کامبز) به خاطر اداره کردن یک شبکه فساد اخلاقی و کودکآزاری بزرگ و باورنکردنی از مشهورترین سلبریتیهای هالیوودی، موسیقی پاپ و ورزش، حالا پایگاه اجتماعی لیبرالها دچار زلزلهای مهیب شده است.
روزی نیست که رسانههای جریان اصلی و شبکههای اجتماعی، به ماجراهای باند فاسد دیدی و دوستان نزدیکش بویژه بیانسه، موسوم به ملکه پاپ آمریکا و شوهرش جی ز (شان کارتر)، لئوناردو دی کاپریو، بازیگر سرشناس هالیوود و جنیفر لوپز، خواننده پاپ، نپردازند. حتی شایع شده که تمام آنها به جز دیدی که در بازداشت افبیآی است، از ایالات متحده متواری شدهاند. مشکل هریس آنجاست که نهتنها این چهرههای سابقا محبوب در حال منفور شدن، نقش محوری را در کارزارهای عمومی دموکراتها داشتند بلکه حتی ترانه اصلی کارزار 2024 توسط بیانسه اجرا شده است. بدین ترتیب هر روز بخش بیشتری از افکار عمومی یانکیها اقدام به قیاس بیانسه فاسد و متواری با همتای رنگینپوستش در کاخ سفید میکنند.
اینکه هریس و رسانههای دموکرات به طور هماهنگ، ترامپ را با هیتلر مقایسه میکنند و بایدن همین چند روز پیش خواستار بازداشت او میشود، به این معناست که دموکراتها احتمالا بعد از تیرهای واقعی به آخرین تیرهای ترکش رسانهای خود علیه دشمن خطرناکشان متوسل شدهاند.
* وحشت یکچهارم آمریکاییها از جنگ داخلی
طبق اعلام موسسه دولتی یوگاو (You Gov) از هر 4 شهروند ایالات متحده یک نفر از جنگ داخلی پس از انتخابات امسال میترسد.
بر اساس این پیمایش، حامیان 2 نامزد جمهوریخواه و دموکرات انتخابات ریاستجمهوری پنجم نوامبر نگرانیهای مشابهی را در این مورد ابراز کردهاند و در کل حدود 27 درصد از آمریکاییها بر این باورند که احتمالا پس از انتخابات پیش رو جنگ داخلی رخ خواهد داد.
همچنین مجموعا 17 درصد آمریکاییهای حامی دونالد ترامپ و کاملا هریس گفتهاند شخصا فرد یا افرادی را میشناسند که ممکن است برای یکی از این 2 اسلحه به دست بگیرد.
این در حالی است که بویژه پس از پیروزی ترامپ در انتخابات 2016 و طی دولت 4 ساله او و سپس دولت رقیبش بایدن، آمریکا 8 سال کمسابقه را در زمینه مواجهههای سیاسی مسلحانه یا خشن میان طرفداران 2 حزب جمهوریخواه و دموکرات با دولت و با یکدیگر تجربه کرد.
بر اساس نظرسنجی اخیر که بین 18 تا 21 اکتبر توسط روزنامه تایمز و پروژه «سی 24»
(SAY24) انجام شده، نسبت تقریبا مساویای از طرفداران ترامپ و هریس فکر میکنند جنگ داخلی حداقل تا حدودی محتمل است. 6 درصد آمریکاییها اعلام کردند جنگ داخلی دوم در این کشور بسیار محتمل است و 21 درصد نیز آن را تا حدودی محتمل دانستهاند.
ضمنا این نظرسنجی شکاف عمیقی را در جامعه آمریکا نشان میدهد به طوری که 84 درصد از رایدهندگان موافق بودهاند جامعه این کشور نسبت به 10 سال پیش دوقطبیتر شده است.
ارسال به دوستان
در حمله رژیم صهیونیستی به اقامتگاه خبرنگاران لبنانی 3 نفر به شهادت رسیدند
دشمن آگاهی
* هلاکت 14 نظامی ارتش صهیونیستی طی 48 ساعت در غزه و لبنان
ساعات ابتدایی بامداد جمعه، رژیم صهیونیستی با حمله به محل اقامت خبرنگاران در شهر حاصیبا در جنوب لبنان ۳ خبرنگار لبنانی را به شهادت رساند و تعدادی را نیز زخمی کرد. رسانههای لبنانی از شهادت ۳ خبرنگار با نامهای «غسان نجار، وسام قاسم و محمدرضا» خبر دادند. این خبرنگاران در رسانههای المیادین و المنار لبنان فعالیت میکردند و هدف قرار دادن آنها در شرایطی رخ داد که روی کاپوت خودروی آنها کلمه «PRESS» به عنوان نماد خبرنگار وجود داشت و ارتش صهیونیستی به صورت عامدانه محل حضور و اقامت آنها را هدف حمله وحشیانه خود قرار داد. اقدام تروریستی و وحشیانه رژیم صهیونیستی در حالی رقم خورد که طی روزهای گذشته ساختمان ۲ شبکه تلویزیونی المنار و المیادین همزمان با حمله به دفاتر موسسه قرضالحسن هدف حملات هوایی رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود. مقامات لبنانی نیز به این اقدام وحشیانه علیه خبرنگاران لبنانی واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند.
حزبالله لبنان با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن ترور ۳ خبرنگار لبنانی اعلام کرد: مطمئنیم این جنایت مانع پوشش خبری تجاوزات اسرائیل و قهرمانیهای رزمندگان مقاومت توسط کانالهای آزاد نخواهد شد. در این بیانیه آمده است: جنایت جدید بر کارنامه هولناک و تروریستی دشمن اسرائیلی در هدف قرار دادن خبرنگاران و رسانهها در غزه و لبنان میافزاید. در بیانیه حزبالله از «رسانهها و مجامع و نهادهای صنفی برای محکومیت این جنایت و جرمانگاری دشمن در مجامع بینالمللی» درخواست شده است. حزبالله با تسلیت به شبکههای المنار و المیادین و خانواده شهدا، افزود: از خداوند متعال برای مجروحان شفای عاجل خواستاریم.
همچنین نجیب میقاتی نخستوزیر موقت لبنان، در واکنش به اقدام تروریستی ارتش صهیونیستی در هدف قرار دادن خبرنگاران گفت: تجاوز اسرائیل به خبرنگاران در حاصیبا یکی از فصول جنایات جنگی اسرائیل است. نخستوزیر پیشبرد امور لبنان خاطرنشان کرد: هدف تجاوز عمدی به روزنامهنگاران ترساندن رسانهها به منظور سرپوش گذاشتن بر جنایات و ویرانیهای انجام شده توسط اسرائیل است. در ادامه واکنشها و موج محکومیتها به حمله تروریستی رژیم علیه خبرنگاران لبنانی، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران واکنش نشان داد و در توئیتی به زبان عربی نوشت: حمله رژیم صهیونیستی به مراکز رسانهای لبنان، نشانهای از یک فاجعه بزرگتر است. جنایتکاران همیشه تلاش میکنند جهان از جنایات آنها بیاطلاع باشد. سخنگوی دولت تاکید کرد: کنوانسیون ژنو و قانون حفظ امنیت جان خبرنگاران در شرایط جنگی وضع شد تا باز بودن مسیر اطلاعرسانی، مانعی برای جنایت در سکوت باشد. مهاجرانی در پایان پیام خود با بیان اینکه شلیک و حمله رژیم صهیونیستی به اتاق خبرنگاران المیادین و المنار از سر اتفاق نیست، آورده است: یک ترور دولتی هدفمند برای بیخبر ماندن جهان از جنایاتی است که در غزه و لبنان رقم میزنند.
حمله رژیم صهیونیستی به خبرنگاران در غزه و لبنان پدیده جدیدی نیست و طی ۱۳ ماه گذشته از آغاز جنگ غزه بیش از 180 مورد حمله هوایی و تروریستی به مناطق تجمع خبرنگاران در لبنان و نوار غزه از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است که در پی آن دهها خبرنگار از چندین رسانه محلی، ملی و بینالمللی جان خود را از دست دادهاند اما حملات هدفمند اخیر رژیم صهیونیستی به خبرنگاران و ساختمانهای شبکهها و خبرگزاریها در لبنان و غزه ناشی از سیاست جدیدی است که رژیم صهیونیستی برای مقابله با افکار عمومی و رسانههای غیرهمسو اتخاذ کرده است. رژیم در هفتههای گذشته و پس از آغاز تجاوز گسترده به خاک لبنان بارها خبرنگاران و دفاتر خبرگزاریها را هدف تهاجم وحشیانه خود قرار داده است و از آنها به جرم پوشش اخبار مربوط به جنایات ارتش اشغالگر و پردهبرداری از دروغهای آنان انتقام گرفته است. روند رو به افزایش حمله به خبرنگاران، فعالان حقوق بشر و کارمندان سازمان ملل متحد در لبنان نیز در راستای سیاست اشغالگرانه ارتش صهیونیستی رخ میدهد.
صهیونیستها علاوه بر هدف قرار دادن عمدی خبرنگاران در جنوب و مرکز لبنان، خبرنگاران در نوار غزه را به اتهام همکاری با مقاومت تحت تعقیب قرار دادهاند؛ اقدامی که با توجه به در دستور کار قرار گرفتن «طرح ژنرالها» توسط ارتش اشغالگر در شمال نوار غزه به منظور سرکوب رسانهای خبرنگاران راوی حاضر در آنجا انجام میشود. رژیم اخیرا در سایه اخبار جنگ لبنان دست به اجرای طرحی ضدانسانی موسوم به طرح ژنرالها زده است که در پی آن ساکنان شمال نوار غزه در محاصره شدید قرار گرفته و از رسیدن آب، غذا و دارو به آنها جلوگیری میشود. این طرح با هدف کوچاندن اجباری صدها هزار ساکن و آواره شمال نوار غزه انجام شده است؛ کوچ اجباریای که اگر فلسطینیان به آن تن ندهند به عنوان هدف نظامی تلقی شده و آنها را هدف قرار میدهند.
ارتش صهیونیستی همچنین با همکاری رسانههای رژیم دست به انتشار تصاویری زد که در آنها سربازان رژیم مشغول توزیع آب و غذا بین آوارگان شمال غزه بودند و تلاش کرد از فشارهای افکار عمومی و رسانههای جهان بر خود بکاهد؛ اقدامی که با افشاگری خبرنگاران حاضر در نوار غزه و فعالان شبکههای اجتماعی ناکام ماند و اکنون پس از شکست جنگ روانی ارتش رژیم صهیونیستی آنها به دنبال خاموش کردن صدای مردم مظلوم شمال غزه هستند. تحت تعقیب قرار دادن خبرنگاران شمال غزه و بازداشت فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی در شمال غزه در ادامه سیاستهای تروریستی صهیونیستها با هدف ایجاد رعب و وحشت و سرکوب جریان رسانهای محلی صورت گرفته است تا مانع جنایات رژیم صهیونیستی نشوند. اقداماتی که پیش از این نیز انجام شده بود اما در حال حاضر در شمال غزه و جنوب لبنان به شکل گستردهای در دستور کار اشغالگران قرار گرفته است.
ارتش صهیونیستی به کمک سازمانهای جاسوسی صهیونیست و برخی رسانههای غربی و عربی در خاک لبنان و نوار غزه مشغول جنگ روانی علیه مقاومت است و در این جنگ خبرنگاران و رسانههایی که با آنها همکاری نکند را هدف حملات موشکی و تروریستی خود قرار میدهد.
البته این نخستینبار نیست که ارتش صهیونیستی دست به چنین جنایاتی میزند و در طول یک سال گذشته نیز بارها خبرنگاران رسانههای مختلف محلی، ملی و بینالمللی و همچنین فعالان حقوق بشر و کارمندان سازمان ملل متحد در لبنان، غزه و حتی سوریه هدف حملات تروریستی ارتش صهیونیستی قرار گرفتهاند اما حملات اخیر رژیم را باید پیوست رسانهای یا به نحوی عملیات سرکوب رسانه از سوی رژیم صهیونیستی دانست. در این بین واکنش کشورهای مدعی حقوق بشر حامی رژیم صهیونیستی جالب توجه است. برخی کشورهای اروپایی و ایالات متحده در واکنش به اقدامات رژیم صهیونیستی علیه خبرنگاران و کشتار هدفمند دهها خبرنگار در غزه و لبنان به ابراز نگرانی(!) اکتفا کرده و هیچ اقدام تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار ندادهاند.
این در حالی است که اگر تنها یک مورد از جنایات رژیم صهیونیستی علیه خبرنگاران، بیمارستانها، پزشکان، امدادگران و کودکان از سوی کشور دیگری رخ داده بود صدها تحریم و حتی اقدامات نظامی و سیاسی در انتظار آن کشور بود اما در حال حاضر کشورهای مدعی آزادی بیان و حقوق بشر نهتنها اقدامی علیه رژیم صهیونیستی انجام نمیدهند بلکه جنایات آن را نیز عادیسازی میکنند.
اخیرا آنالنا باربوک، وزیر خارجه آلمان در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی گفته بود حمله به غیرنظامیان و کشتار آنها از سوی اسرائیل اقدامی موجه است! مواضع سیاسی رهبران کشورهای غربی با واکنش شدید جوامع آنها روبهرو شد و در واکنش به سکوت سیاستمداران غربی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی دهها تظاهرات در این کشورها برپا شد، تظاهراتی که تاکنون در جلوگیری از اقدامات حمایتی این کشورها از رژیم صهیونیستی ناتوان بوده.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» درباره دلایل ارزان نشدن خودرو با وجود رکود گزارش میدهد
بازارسازی مافیای خودرو
گروه اقتصادی: هفته گذشته ثبتنام برای خودروهای وارداتی آغاز شد. در این دوره قرار شده 25 مدل خودرو عرضه شود. در حالی که گفته میشود عرضه خودروهای وارداتی به تعدیل قیمت خودروی خارجی در بازار ایران منجر میشود اما حداقل بعد از عرضه 30 هزار خودرو در بازار ایران هنوز اتفاقی در بازار خودرو نیفتاده است.
در حال حاضر برخی خودروهای خارجی موجود در بازار که وارد نمیشوند قیمتهای بسیار نجومی دارند. برای نمونه بنز مدل 2013 در ایران حدود 24 تا 27 میلیارد تومان قیمتگذاری میشود. یا خودروی امویام مدل 2013 حدود 22 میلیارد تومان در بازار ایران آگهی میشود، در حالی که مرسدس بنز E250 مدل 2024 در دوبی با دلار 60 هزار تومانی با قیمت حدود 12 میلیارد تومان فروخته میشود. خودروهایی که هماکنون به بازار ایران وارد میشوند و قیمتهای نجومی پیدا میکنند در بازار کشورهای منطقه بسیار ارزانقیمت هستند، برای نمونه تویوتا کرولا در ایران بیش از 2 میلیارد و 700 میلیون تومان قیمت میخورد اما در دوبی همین خودرو را میتوان کمتر از نصف قیمت خریداری کرد آن هم با دلار روز.
در حال حاضر مافیای بازار خودرو در ایران اجازه نمیدهد بازار خودرو همچنان در رکود باقی بماند، زیرا در شرایطی خودروهای خارجی لوکس میتوانند در بازار ایران مشتریان زیادی پیدا کند که همچنان واردات خودرو محدود باشد و عرضه خودروی خارجی نیز در حداقل ممکن باشد. در مقطع کنونی حدود 100 هزار عرضه خودرو در بازار کمتر از نیاز مصرفکنندگان است. این عدم تناسب بین عرضه و تقاضا باعث شده همچنان قیمت خودرو افزایشی باشد. در نتیجه پولهای بزرگ در بازار خودرو جریان دارد و مردم نیز برای اینکه بتوانند سودی از این بازار ببرند تقاضا برای خودروهای ارزانقیمت ایران ایجاد میکنند. در نتیجه همان خودروهای ارزان ایرانی نیز گران شدهاند. در حالی که اگر نرخ دلاری یک خودروی 700 میلیون تومانی ایرانی را با خودروی خارجی مقایسه کنید بیش از 10 هزار دلار قیمت خواهد داشت. به طور قطع بسیاری از همین خودروهای وارداتی که با قیمت بالاتر از 2 میلیارد تومان در بازار ایران عرضه میشود در کشور مبدا زیر یک میلیارد تومان قیمت دارد. با این حال باز هم خودروسازان نسبت به قیمتگذاری دستوری و قیمت پایین خودرو گلایهمند هستند! در حالی که همین شرکتهای خودروسازی از انواع یارانهها استفاده میکنند. برای نمونه از بورس کالا ورق فلزی و محصولات پتروشیمی را با قیمت پایینتر از بازار آزاد دریافت میکنند. همچنین از سوخت یارانهای نیز بهرهمند هستند. با این حال محصولات آنها قابلیت رقابت با خودروهای چینی را هم ندارد.
* منافع خصوصیسازی صنعت خودرو برای چه کسانی است؟
در شرایط کنونی برخی هم به دنبال این هستند که با ادامه فشار به دولت در قبال صورتهای مالی زیاندیده، دولت را به سمت خصوصیسازی سوق دهند، آن هم در شرایطی که لابیهای لازم را برای خصوصیسازی شکل دادهاند تا این کار را با حداقل قیمت انجام دهند. در سالهای اخیر نیز به اسم زیاندهی، بستر خرید ارزانقیمت این خودروسازیها را فراهم کردهاند. در حالی که هدف اصلی از موضوع واگذاری صنعت خودرو، تولید محصولات کیفی است اما با توجه به لابیهای قدرت و شرکتهایی که به دنبال خصوصیسازی و خرید 2 خودروساز بزرگ هستند به نظر نمیرسید برنامهای برای تولید کیفی خودرو داشته باشند، چرا که در شرایط کنونی همان شرکتها در حال مونتاژ خودروهای چینی هستند.
نکته جالبتر اینکه 2 خودروسازی که قصد خرید ایران خودرو و سایپا را دارند، خودروهای مونتاژی را با قیمت بسیار بالا در بازار آزاد عرضه میکنند. برای نمونه خودروی فیدلیتی که در بازار ایران حدود 2 میلیارد و 500 میلیون تومان قیمتگذاری میشود، در بازار چین بین 10 تا 15 هزار دلار قیمتگذاری شده است. یعنی مدل پرآپشن این خودرو در چین با پول ایران زیر یک میلیارد تومان قیمت دارد. حتی در بازار پاکستان این خودرو که به صورت وارداتی عرضه میشود بسیار ارزانتر از فیدلیتی مونتاژ ایرانی است.
لابی خودروسازان به قدری قدرتمند شده است که به دنبال جهت دادن به برنامههای دولت در بازار خودرو هستند. چندی پیش تلاش بر این بود که دولت بیشتر روی واردات خودروهای برقی تمرکز کند. از آنجا که ایستگاه شارژ خودروی برقی در ایران بسیار محدود و تنها در سطح شهر تهران وجود دارد، تقاضا برای این خودرو تنها محدود به ناوگان تاکسیرانی میشود، بنابراین واردات این خودروها عملا تاثیری بر تقاضای خودروهای ایرانی ندارد.
البته به تازگی وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت روی واردات خودروهای گازی به جای خودروهای برقی تاکید دارد. هر چند این مساله میتواند مشکلات خودروهای برقی را برطرف کند اما همچنان روی بازار خودروهای شرکتهای داخلی تاثیر نمیگذارد، بنابراین در شرایط کنونی اگر دولت به دنبال رفع مشکل بازار خودرو است باید به دنبال واردات خودروهای اقتصادی و همچنین خودروهای دستدوم برود.
* دلایل عدم واردات خودروهای دستدوم چیست؟
هر چند دولت وعده واردات خودروهای دستدوم را داده است اما از آنجا که روی بحث ارز این نوع واردات شفافیت لازم وجود ندارد دستورالعمل آن بلاتکلیف مانده است. به طور قطع امکان اصلاح این دستورالعمل وجود دارد و زمینه را برای واردات خودروهای دست دوم فراهم میکند. یکی از لابیهایی که درباره همین مقررات و دستورالعمل وجود دارد این است که عدهای قصد دارند شرکتهای واردکننده و خودروساز را مجری واردات این نوع خودروها بکنند تا همچنان بتوانند ضمن حفظ انحصار در عرضه خودرو در بازار، از رانتهای ارزی دیگری نیز بهرهمند شوند.
در شرایط کنونی اگر هدف عبور از مشکلات کنونی بازار خودرو باشد ابتدا باید دولت موضوع واردات خودروهای اقتصادی را تعیین تکلیف کند و اجازه واردات خودروهای بالای 15 هزار دلار به شکل گسترده را ندهد. به عبارت دیگر تنها 10 درصد از خودروهای وارداتی باید به گرانقیمتها اختصاص داده شود و مابقی این خودروها باید اقتصادی باشند. از طرف دیگر محدود کردن واردات خودروهای خارجی به مدلهای برقی یا گازسوز باعث میشود تا به تقاضای بازار چندان پاسخ داده
نشود.
در چند وقت اخیر بسیاری از شرکتهای بزرگ دنیا میزان مصرف سوخت خودروها را به شدت کاهش دادهاند به طوری که هماکنون بسیاری از خودروهای ارزانقیمت بنزینسوز در هر 100 کیلومتر زیر 5 لیتر بنزین مصرف میکنند، در حالی که در ایران، خودروها بین 8 تا 10 لیتر بنزین مصرف میکنند. با این ناکارآمدی در میزان مصرف سوخت در کنار قیمت بالای آنها هیچ توجیهی وجود ندارد که واردات خودرو محدود شود.
به عبارت دیگر در حال حاضر سالانه ایران کمتر از یک میلیون و 100 هزار خودرو تولید میکند و بیش از 100 هزار خودرو کمتر از تقاضا در بازار عرضه میشود. به همین دلیل در مقطع کنونی باید این ناترازی از طریق واردات خودروهای اقتصادی جبران شود. در یک سال گذشته کمتر از 30 هزار خودرو واردات شده که نشان میدهد همچنان بازار خودروی داخلی با کمبود عرضه مواجه است.
چالش دیگری که هماکنون بازار خودروی ایران با آن دست و پنجه نرم میکند موضوع نحوه عرضه خودرو است؛ بسیاری از همین مافیای خودرو به دنبال فعالسازی بورس کالا هستند تا از این بستر زمینه را برای آزادسازی قیمت خودرو فراهم کنند. از طرف دیگر خودروهایی که هماکنون باید از طریق سامانه یکپارچه عرضه شوند را میخواهند به بورس کالا وارد کنند. با توجه به اینکه در بورس قیمتها بر مبنای عرضه و تقاضا تعیین میشود، کاملا یک بازار پرنوسان خواهد بود. هر چند برخی استدلال کنند بورس کالا ابزاری برای قیمتگذاری شفاف است اما به طور قطع این بازار برای خودرو که کاملا تحت تاثیر مافیای بازار و دلالان است نمیتواند ابزاری شفاف باشد. حتی در مقطع کنونی بهرهگیری از بورس کالا میتواند به ابزاری برای حرکت دادن پولها به سمت این بازار باشد. طبق تجربه، هر چقدر یک بازار برای معاملهگران جذابتر شود به همان اندازه میتواند دچار نوسان بیشتری شود. از این رو بهترین سیاست برای حمایت از قدرت خرید مردم در بازار حفظ چارچوبهای قیمتگذاری و تاکید بر کیفیت و استانداردسازی خودرو است. حتی اگر شرکتهای خودرویی تولید خودرو را کاهش دادند میتوان آن را با واردات پوشش داد، چرا که این شرکتها در سالهای گذشته با وجود حمایتهای ارزی و مواد اولیه نتوانستهاند هنوز خود را با بازار ایران هماهنگ کنند.
ارسال به دوستان
دیدگاه
اقتصاد فروپاشیده رژیم اشغالگر
مهدی گرگانی: ۱۳ ماه بعد از عملیات توفانالاقصی و شروع جنگ غزه، صهیونیستها به بحرانها و چالشهای متعددی گرفتار شدهاند؛ ارتش این رژیم با موارد متعدد خودکشی، فرار از خدمت و تمرد از دستورات مواجه است. بسیاری از شهرکنشینان بویژه در مناطق شمال سرزمینهای اشغالی آواره و دربهدر هستند، امیدی به آینده و زندگی در یک جامعه امن ندارند و بسیاری از آنها هم به فکر کوچ دائم به مبادیای هستند که از آنجا به سرزمینهای اشغالی آورده شدند.
اما اینها تنها بخشی از چالشهای این رژیم است، چرا که صهیونیستها با یک ابربحران اقتصادی نیز مواجه هستند که میتواند بحرانهای دیگر را هم عمیقتر و گستردهتر کند.
1- بسیاری از تحلیلگران اقتصاد میگویند جنگ و گسترش دامنه آن، اقتصاد این رژیم را منزوی کرده و به عقب رانده است. موسسه رتبهسنجی مودیز مهر امسال برای دومین بار رتبه اقتصادی اسرائیل را ۲ درجه کاهش داد. علت کاهش دوباره رتبه اقتصادی اسرائیل هزینههای سرسامآور جنگ در ۱۳ ماه گذشته و البته گسترش دامنه جنگ از غزه به جنوب لبنان و افزایش قابل توجه هزینههای جنگ عنوان شده است.
افزایش هزینههای دولتی از یک سو و رکود شدید در بخشهای مولد مانند گردشگری، کشاورزی و ساختوساز، باعث کسری بودجه شدید دولت صهیونیستی در یک سال گذشته شده است.
وزارت دارایی اسرائیل اواسط مهر اعلام کرد کسری بودجه این رژیم در 12 ماه منتهی به سپتامبر 2024 به 8.5 درصد رسیده است. ابتدای سال جاری، این وزارتخانه پیشبینی کرده بود کسری بودجه در کل سال 2024 حدود 6.6 درصد از تولید ناخالص رژیم خواهد بود که نشان میدهد تشدید تنشها با حزبالله تاثیرات منفی زیادی بر اقتصاد این رژیم گذاشته است.
2- شهرکنشینان در اراضی اشغالی حالا در کنار ناامنی و ناامیدی با تورم نیز مواجهند. به عبارت بهتر، افزایش هزینههای جنگ باعث افزایش بیسابقه تورم در اراضی اشغالی شده و از این حیث زندگی شهرکنشینان را بیش از پیش در مضیقه قرار داده است.
طبق گزارش روزنامه هاآرتص، نرخ تورم سالانه در اسرائیل در ماه آگوست نسبت به ماه قبل از آن از 3.2 درصد به 3.6 درصد رسیده است که بسیار بیشتر از پیشبینیهای بانک مرکزی این رژیم است.
این در حالی است که رشد اقتصادی رژیم صهیونیستی نیز با گسترش جنگ به جبهه لبنان به صفر نزدیک شده است.
3- حتی اگر دولت تلآویو بتواند نرخ تورم را در همین سطح نگه دارد - که به باور تحلیلگران غیرممکن است - افزایش نرخ مالیاتها، هزینههای بیشتری را به شهرکنشینان تحمیل میکند. طبق گزارش شرکت مشاوره و تجزیه و تحلیل استور نکست، مصرفکنندگان در اسرائیل، سال 2023 نسبت به سال قبل آن، ۲,۲ میلیارد دلار بیشتر برای خرید کالا پرداخت کردند که ناشی از پرداخت مالیات ارزش افزوده کالاها به ارزش ۱۳ میلیارد دلار و افزایش یک درصدی نرخ مالیات ارزش افزوده بوده است. تحلیلگران معتقدند کابینه رژیم صهیونیستی به دلیل دغدغههای جنگی به مسائل اقتصادی کاملا بیتوجه است و این موضوع نگرانیها از افزایش دوباره نرخ تورم و افزایش مالیاتها در ماههای پیش رو را به دنبال خواهد داشت.
4- فرار سرمایه و مهاجرت معکوس نخبگان از جمله نخبههای تجاری و علمی، اقتصاد فروپاشیده رژیم صهیونیستی را لای منگنه قرار داده است. پایگاه خبری کالکالیست مینویسد با بدتر شدن وضعیت اقتصاد اسرائیل در سایه جنگ در چند جبهه، تاکنون بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایه از اسرائیل خارج شده و اقتصاد اسرائیل را به ورطه زوال و نابودی کشانده است. نخبگان اسرائیلی معتقدند دیگر آیندهای در اسرائیل ندارند و طی ماههای گذشته بسیاری از آنها چراغ خاموش اراضی اشغالی را ترک کرده یا پول و سرمایه خود را از آن خارج کردهاند. آرون سیچانوور، پروفسور اسرائیلی و برنده جایزه نوبل با اشاره به سرعت گرفتن فرار مغزها در این رژیم میگوید بدون این نخبگان موجودیت اسرائیل هم در معرض تهدید قرار دارد و شاید در دهههای آتی اسرائیل به عنوان یک دولت مستقل یهودی وجود خارجی نداشته باشد.
5- وخامت اقتصاد رژیم صهیونیستی در شرایطی است که ایالات متحده طی یک سال گذشته میلیاردها دلار به این رژیم کمک مالی کرده است. تنگنای اقتصادی تلآویو به قدری است که واشنگتن با علم به فلاکت این رژیم، در دادوستدهای سیاسی خود با تلآویو هر بار پیشنهاد افزایش کمکهای مالی را پیش روی این رژیم قرار میدهد. به عنوان مثال رسانههای آمریکایی اخیرا گزارش دادند واشنگتن به تلآویو پیشنهاد داده در ازای دریافت یک بسته مالی کلان، از گزینههای خود برای پاسخ احتمالی به حملات موشکی اخیر ایران صرفنظر کند یا با دریافت یک بسته مالی با آتشبس در غزه و لبنان موافقت کند!
6- پس از 7 اکتبر وحشت سراسر اسرائیل را فراگرفته و وعده نتانیاهو برای بازگرداندن امنیت به شهرکنشینان کاملا شکست خورده است. واقعیت این است که اسرائیل نتوانسته اهداف خود در جنگ و از بین تهدید حماس و حزبالله را بهرغم هزینههای سرسامآور محقق کند. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید میکنند از بین بردن حماس و حزبالله و ایدئولوژی آنها محال است، بنابراین تهدیدهایی که اکنون روی سر اسرائیل قرار دارد در آینده با شدت بیشتری وجود خواهد داشت. بسیاری از کودکان و نوجوانان فلسطینی و لبنانی که شاهد شهادت پدر، مادر، برادر، خواهر و بستگان نزدیک خود و جنایتهای وحشیانه رژیم در یک سال گذشته بودهاند، در آینده نزدیک هر کدام یک چریک برای گروههای مقاومت هستند که نسبت به پدران و مادران خود خشم و کینه بیشتری از اشغالگران در دل دارند.
اگر رژیم صهیونیستی از درون هم فرو نپاشد، کودکان فلسطینی و لبنانی در آینده نزدیک نسخه آن را خواهند پیچید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|