|
عراقچی در گفتوگو با روزنامه آلمانی «اشپیگل»: فلسطین نباید تاوان عملکرد آلمان در قبال یهودیان را بدهد
کنایه به وارثان هیتلر
گروه سیاسی: دکتر سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگویی که با روزنامه اشپیگل آلمان داشت، با صراحت به موضوع مواضع مغرضانه اخیر دولت آلمان درباره کشورمان که به بهانه مرگ «جمشید شارمهد» سرکرده گروهک تروریستی «تندر» شکل گرفته، پرداخت و با بیان اینکه «شارمهد یک آلمانی تروریست بود» دولت برلین را به سیاستهای متناقض درباره حقوق بشر متهم کرد و گفت: مردم فلسطین نباید به خاطر آنچه آلمانیها در قبال یهودیها انجام دادند، مجازات شوند.
آلمان از جمله دولتهایی است که در هر شرایطی از سیاستهای تجاوزکارانه و تروریستی اسرائیل حمایت میکند و بهرغم محکومیت رژیم صهیونیستی از سوی نهادهای حقوق بشری، همچنان صادرات سلاح به این رژیم را متوقف نکرده است. این امر در حالی است که آلمان درباره محکومیت تروریستی چون شارمهد و اعلام مرگ او از سوی قوهقضائیه واکنش شدیدی نشان داد و کار را به احضار کاردار ایران به وزارت خارجه این کشور و همچنین بیانیه بسیار تندی کشاند که باعث شد وزیر امور خارجه کشورمان نیز پاسخ صریحی را به آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان ارسال کند.
در همین راستا وزیر امور خارجه در گفتوگو با روزنامه اشپیگل تصریح کرد: جمشید شارمهد رهبر یک گروه تروریستی بود. این واقعیتی است که دوستان ما در آلمان نادیده میگیرند و علاقه ندارند به آن اشاره کنند.
عراقچی همچنین به تناقضات شدید در سیاست خارجی دولت آلمان پرداخت و گفت: ۵۰ هزار نفر در غزه توسط رژیم اسرائیل کشته شدهاند و ما حتی ندیدیم دولت آلمان یک اطلاعیه محکومیت صادر کند!
وی با اشاره به جرائم تروریستی شارمهد گفت: شارمهد به انتخاب خود، مسؤول انفجار یک مسجد در شیراز است که در آن ۱۴ نفر از جمله 5 زن و بچه کشته و بیش از ۲۰۰ تن نیز مجروح شدند. عراقچی ادامه داد: اعترافات شارمهد مربوط به قبل از دستگیری است نه بعد از دستگیری! زمانی که وی در آمریکا بود در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی با افتخار از این عمل خود یاد میکند و میگوید ما با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شدهایم و آنها را میکشیم. بنابراین جرم شارمهد به عنوان یک تروریست و قاتل ۱۴ نفر کاملا روشن است.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: علاقهمندم مقامات و جامعه آلمان این حقیقت را بپذیرند. اگر آنها فکر میکنند آقای شارمهد یک آلمانی بود، باید بپذیرند او یک آلمانی تروریست بود. البته از نظر ما وی یک فرد ایرانی بود زیرا ما تابعیت مضاعف را قبول نداریم. وی به عنوان یک ایرانی دستگیر و به ایران منتقل و در یک محاکمه عادلانه براساس قوانین ایران به اعدام محکوم شد. عراقچی ادامه داد: من این حجم از سر و صدا و پروپاگاندای سیاسی علیه ایران را درک نمیکنم و فکر میکنم جامعه آلمان نفهمیده با چه پدیدهای مواجه است. همچنین علت این واکنشهای شدید را نیز درک نمیکنم؛ یک تروریست به اعدام محکوم شده است.
وی تصریح کرد: قبول دارم اطلاعیهای که دادستانی تهران در این باره منتشر کرده، ابهام دارد و در این اطلاع از اعدام صحبتی نشده است. به هر حال قوهقضائیه ایران در این باره اگر لازم باشد اطلاعات بیشتر را منتشر خواهد کرد. وزیر امور خارجه افزود: اطلاعاتی که داشتیم به مقامات آلمانی ارائه دادیم و آن اینکه شارمهد در قید حیات نیست. اینکه او مجازات شده است یا به مرگ طبیعی از دنیا رفته، یک موضوع فرعی است.عراقچی تصریح کرد: موضوع اصلی این است که این فرد رهبر یک گروه تروریست بوده و به جنایات خود اعتراف کرده است. ما با مقامات آلمان در این باره در تماس هستیم و خانواده وی میتوانند درخواست انتقال جسد را بدهند. از نظر قوانین ایران خانواده متوفی درباره محل دفن تصمیم میگیرند. اگر خانواده شارمهد رسما درخواست دهند جنازه برای دفن به هر جایی منتقل شود، از نظر ما بلامانع است. وی گفت: آنچه در زمان دستگیری رخ میدهد و ممکن است همراه با خشونت توسط پلیس باشد، اسمش شکنجه نیست. من صحنهای را در آلمان دیدم که پلیس آلمان به یک فرد که فقط روی ماشین پلیس خط انداخته بود، شلیک کرد و او را کشت.
عراقچی ادامه داد: در زمان دستگیری ممکن است اتفاقی بیفتد ولی در طول بازداشت هیچ شکنجهای رخ نداده، جسد وی نیز در دسترس است و اگر خانوادهاش مایل باشند، ما مشکلی نداریم که حتی کالبدشکافی انجام شود. اینکه ادعا شود وی در زندان شکنجه شده، فقط یک ادعاست.
وی گفت: کاظم دارابی ۱۵ سال در زندانهای آلمان بود و در همان ۲ ماه اول دستگیری ۱۷ کیلوگرم کاهش وزن داشت. من هم ادعا میکنم ایشان شکنجه شده، با ادعا که چیزی ثابت نمیشود. وزیر امور خارجه در بخش دیگری از این گفتوگو بیان کرد: دولت کنونی آلمان تمام استانداردهای حقوق بشر را زیر پا گذارده است. ارسال تسلیحات آلمان به رژیم صهیونیستی و شراکت در قتل مردم غزه و لبنان به کنار، شما در این سو هم دارید از تروریستی که مسؤول قتل ۱۴ نفر است حمایت میکنید.
عراقچی گفت: من شیوه برخورد کشورهای اروپایی و آمریکا را میخواهم زیر سوال ببرم که کاملا متکبرانه است. اگر یک آلمانی دستگیر شود، شما میگویید او حتما گروگان گرفته شده و اصلا به جرمش توجه نمیکنید ولی اگر خود شما کسی را دستگیر کنید، معتقدید عدالت اجرا شده است! اینکه اروپا خود را مظهر عدالت میداند و دادگاههای بقیه را ناعادلانه میداند؛ این اهانت به شعور انسانهاست. این رفتار متکبرانه اروپا اکنون وضعیت را به اینجا رسانده است.
وی افزود: خود شما درباره مرگ یک تروریست ۲۰ دقیقه است مرا مورد سوال قرار دادهاید؛ در حالی که درباره مرگ ۵۰ هزار نفر در غزه به اندازه مرگ همین یک نفر شاهد هیچ اقدامی در آلمان نبودهایم. شما اینقدر که برای شارمهد سر و صدا کردید، برای آن ۵۰ هزار نفری که در غزه قربانی شدند، شلوغ نکردید. عراقچی تصریح کرد: 7 اکتبر نتیجه نگه داشتن 2 میلیون انسان در یک زندان بزرگ به نام غزه است. نتیجه محروم کردن آنها از حق تعیین سرنوشتشان است. باید همه این عوامل را در نظر گرفت، ۷ اکتبر در خلأ اتفاق نیفتاده است. مردم فلسطین نباید به خاطر آنچه آلمانیها در قبال یهودیها انجام دادند، مجازات شوند.
ارسال به دوستان
نگاهی به ۷ فیلم شاخص در ژانر فضایی به مناسبت اکران دوباره میان ستارهای پس از ۱۰ سال
۷ گام در فضا
گروه فرهنگ و هنر: فیلم «میانستارهای» با اکران در سال ۲۰۱۴ به یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین فیلمهای کریستوفر نولان تبدیل شد. فیلمی که این روزها به مناسبت 10 سالگی اکرانش مجدد روی پرده رفته و با استقبال مخاطبان نیز روبهرو شده است. بیتردید تماشای این فیلم روی پرده سینما با توجه به تماشای چند باره لذتی دوچندان دارد، حتی وقتی در کشور ما نیز برخی فیلمهای ماندگار بنا به شرایط و دلایل مختلف روی پرده میرود همواره با استقبال مخاطبان روبهرو میشود. به عنوان نمونه در ماه مبارک رمضان در اواخر دهه 90 پروژه اکران فیلمهای ماندگار دهه 60 و 70 از افطار تا سحر در پردیس سینمایی ملت با استقبال فراوان مواجه شد، به طوری که این طرح که قرار بود تنها طی چند روز در این پردیس اجرا شود به مدت یک ماه اجرا داشت. همین وضع در دنیا نیز وجود دارد و مطابق با اخباری که از سوی ورایتی منتشر شد اکران دوباره «میانستارهای» در دهمین سال اکرانش همچنان با استقبال مخاطبان روبهرو شده است.
داستان این فیلم از این قرار است که یک فیزیکدان ناسا (مایکل کین) راهی را برای فرستادن انسانها به درون یک کرمچاله در جستوجوی سیاره جدیدی که بتواند محل زندگی جدید بشر باشد، طراحی کرده است. تیم اعزامی، تحت هدایت یک کشاورز و فضانورد سابق ناسا، جوزف کوپر (متیو مککانهی) است که خانواده خود را رها میکند تا به فضا اعزام شود و فرزندانش بتوانند در دنیایی بهتر، بزرگ شوند. کوپر از یک سو در ماموریت خودش بهعنوان یک دانشمند و از سوی دیگر در سفرش بهعنوان یک پدر، طیف وسیعی از تجربیات را بررسی میکند و این مساله، فیلم را احساسی و تأثیرگذارتر میکند. این فیلم نولان با داشتن گروهی از بازیگران شامل مککانهی، کین، آن هاتاوی، جسیکا چستین، کیسی افلک و مت دیمون، اثری احساسی و واقعا لذتبخش است. «میانستارهای» با نظریههای فیزیک و احساسات شدید انسانی، بازی میکند و در عین حال، در نوع خود یک داستان علمی - تخیلی است که هر وقت به تماشای آن بنشینید شما را به یک ماجراجویی فوقالعاده زیبا در زمان و مکانی جذاب میبرد. تکرار آن تجربه و یافتن داستانهایی به همان اندازه نفسگیر، دشوار است اما باید اعتراف کنیم قطعا فیلمهای علمی - تخیلی دیگری هم با نیت و انگیزه مشابه «میانستارهای» ساخته شدهاند. اگر «میانستارهای» را تماشا کردهاید و آن را دوست داشتید، باید بدانید که 7 فیلم درام علمی - تخیلی ماجراجویانه مشابه دیگر وجود دارند که مطمئنا مغز شما را درگیر میکنند و شما را به سفری دور و فراتر از این سیاره محقر میبرند، بنابراین کمربند خودتان را ببندید و برای پرواز به سوی فضا آماده شوید.
«جاذبه»
کارگردان: آلفونسو کوارون
بازیگران: جورج کلونی، ساندرا بولاک و اد هریس
«جاذبه» ساخته آلفونسو کوارون، یکی از اضطرابآورترین فیلمهای دهه گذشته است. این فیلم، داستان ۲ فضانورد به نامهای رایان استون (ساندرا بولاک) و مت کوالسکی (جورج کلونی) را دنبال میکند که در یک ماموریت معمولی قرار دارند اما ناگهان همه چیز به هم میریزد. آنها که در فواصل دور و در فضا گیر کردهاند، امید اندکی برای بازگشت به زمین دارند، البته یک شانس وجود دارد و آن هم فقط در شرایطی است که یکی از آنها جان خود را فدای دیگری کند تا منابع بیشتری برای فرد باقیمانده ذخیره شود. یک فضانورد تنها باقی میماند و در غم و اندوه و درگیری شدید احساسی در خلأ سرد فضا قرار میگیرد و باید برای زنده ماندن بجنگد. «جاذبه» از لحاظ بصری، درخشان و از نظر احساسی، تأثیرگذار و یکی از هیجانانگیزترین اجراهای بولاک است و اگر عاشق درامهای فضایی هستید نباید این فیلم را از دست بدهید.
«مریخی»
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: مت دیمون، جسیکا چستین و کیت مارا
یکی دیگر از نمونههای درخشان فیلمسازی ریدلی اسکات، مریخی با بازی مت دیمون و جسیکا چستین است. هر دوی آنها در «میانستارهای» هم حضور داشتند اما این فیلم علمی - تخیلی، اثری کاملا متفاوت است و البته به همان اندازه، تصاویر خیرهکننده و داستانی جذاب دارد. «مریخی» داستان فضانوردی به نام مارک واتنی (دیمون) را دنبال میکند که تیم فضانوردان، پس از ماموریت، ناخواسته او را روی مریخ تنها رها میکنند. مارک برای زنده ماندن در سیاره سرخ تلاش میکند و مجموعهای از اتفاقات ناراحتکننده را تجربه میکند که برخی از آنها خندهدار و برخی دیگر اصلا اینگونه نیستند. «مریخی» از تلاش برای پرورش غذا گرفته تا تماس با زمین، در اصل یک داستان بسیار انسانی برای بقا است که با مفاهیم علمی و جدی زیادی ترکیب شده است. اکشن، طنز و لحظات احساسی زیادی در بطن داستان وجود دارند که این فیلم را به اثری عالی تبدیل میکند.
«به سوی ستارگان»
کارگردان: جیمز گری
بازیگران: برد پیت، روث نگا و تامی لی جونز
«به سوی ستارگان» به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی جیمز گری، برد پیت را در نقش یک فضانورد نشان میدهد. داستان درباره روی مکبراید (پیت) است که ماموریت خود را برای یافتن پدرش، کلیفورد مکبراید (تامی لی جونز) آغاز میکند که تصور میشود در یک ایستگاه فضایی در مدار نپتون مرده است. کلیفورد در جستوجوی زندگی هوشمند در فضا بود که در نهایت، به تهدیدی برای زندگی روی زمین و کل منظومه شمسی تبدیل میشود. روی باید با او ارتباط برقرار کند و دنیا را نجات دهد. در این فیلم علاوه بر برد پیت و تامی لی جونز، روث نگا لیو تایلر و دونالد ساترلند هم در نقشهایی برجسته ایفا کردهاند. «به سوی ستارگان» یک فیلم علمی-تخیلی با بسیاری از عناصر مشابه «میانستارهای» و داستان احساسی یک پدر و پسر است و سوالات وجودی مهمی را بررسی میکند که مطمئنا ذهن شما را به فکر فرو میبرد. اگر دوست دارید تصاویری خیرهکننده و البته برد پیت را ببینید، این فیلم را تماشا کنید.
«آفتاب»
کارگردان: دنی بویل
بازیگران: کیلین مورفی، کریس ایوانز و میشل یوه.
این فیلم سال ۲۰۰۷ اکران شد و حداقل در زمینه نظریههای مفهومی، میتوان آن را با میانستارهای مقایسه کرد. «آفتاب» که توسط الکس گارلند، فیلمنامهنویس فیلمهای فراماشین و نابودی نوشته شده است، داستان گروهی از فضانوردان بینالمللی را دنبال میکند که مأمور میشوند با پرتاب یک بار هستهای به هسته خورشید، این ستاره در حال مرگ را احیا کنند اما مانند اکثر حوادثی که در چنین طرحهایی اتفاق میافتد، همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود. در این فیلم، بازیگرانی مانند کیلین مورفی، کریس ایوانز، رز بایرن، میشل یوه، کلیف کرتیس، تروی گریتی، هیرویوکی سانادا، بندیکت وانگ و چیپو چونگ حضور دارند. «آفتاب» به کارگردانی دنی بویل، از جنبههای علمی - تخیلی، جلوههای بصری منحصربهفرد و داستانی بسیار بالغ و غنی برخوردار است. این فیلم فقط درباره یک فرد نیست که سعی میکند جهان را نجات دهد، بلکه در این روایت گروهی افراد از سراسر جهان، آنچه را که باید انجام دهند انجام میدهند. آفتاب، بسیار خوشساخت و لذتبخش است.
«ماه»
کارگردان: دانکن جونز
بازیگران: سم راکول، کوین اسپیسی و کارا اسکودلاریو.
«ماه» فیلمی است که قوانین را زیر پا میگذارد. این فیلم یک درام فضایی است اما عناصری ترسناک، هیجانانگیز و روانشناختی دارد که این اثر محصول ۲۰۰۹ را به یک کلاسیک تأثیرگذار تبدیل کردهاند. مهمتر از همه، روایت این فیلم علمی - تخیلی، کاملا غیرمعمول است. فیلم، داستان 5 یا 6 شخصیت را دنبال میکند اما روی 2 نفر از آنها، سم بل فضانورد (سم راکول) و همراه رباتش، گرتی (با صدای کوین اسپیسی) متمرکز است. بل در آیندهای نزدیک، کارمند بخش انرژی در یک شرکت بزرگ انرژی است که نیروی پاک از ماه استخراج میکند. بل در یکی از مراحل معمول کار خود و هنگام رانندگی با وسیلهاش در ماه، دچار یک تصادف تقریبا کشنده میشود. هنگامی که او بهبود مییابد، چیزهای اطرافش دیگر مانند گذشته نیستند. لو دادن جزئیات بیشتر طرح، هیجان تماشای فیلم را از بین میبرد. بنابراین وارد این موضوع نمیشویم. تنها چیزی که میتوانیم بگوییم این است که این داستان، نخستین تجربه کارگردانی دانکن جونز، فیلماز بریتانیایی بود که به ساخت عناوین محبوب و جذاب دیگری مانند کد منبع (۲۰۱۱)، وارکرافت (۲۰۱۶) و بیصدا (۲۰۱۸) شهرت دارد. اگر میانستارهای را دوست دارید، این فیلم را هم تماشا کنید.
«فراموشی»
کارگردان: جوزف کازینسکی
بازیگران: تام کروز، اولگا کوریلنکو و مورگان فریمن.
اگر میانستارهای را دوست دارید و طرفدار فیلمهای علمی - تخیلی دهه ۷۰ میلادی هستید، «فراموشی» باید گزینه بعدی لیست شما باشد. این فیلم به کارگردانی جوزف کازینسکی بر اساس رمان گرافیکی منتشرنشده این کارگردان با همین نام ساخته شده است و در آن، تام کروز در نقش اصلی در کنار بازیگرانی مانند اولگا کوریلنکو، آندریا ریسبورو، مورگان فریمن و نیکولای کاستر والداو قرار دارد. داستان در سال ۲۰۷۷ اتفاق میافتد، زمانی که زمین توسط موجودات بیگانهای به نام اسکاونجرها نابود شده است و بشر مجبور به نقل مکان به تایتان، بزرگترین قمر زحل میشود. جک هارپر (کروز)، یک تکنیسین است که به زمین فرستاده میشود تا پهپادهایی را که برای مبارزه با بازماندگان اسکاونجرها استفاده میشود تعمیر کند. هارپر با سقوط یک فضاپیما روبهرو میشود و جان یک نفر را نجات میدهد اما توسط اسکاونجرها اسیر میشود و پس از آن، باید برای زنده ماندن در برابر تهدید بیگانهای که به تازگی ظهور کرده است بجنگد. اگرچه این فیلم ممکن است مشابه میانستارهای به نظر نرسد اما چشماندازی از آینده زمین و نسل بشر در فضاهای دور است که در آنجا مردم باید خود را از شر بیگانگان نجات دهند. به همین دلیل، فراموشی یکی از بهترین پیشنهادات ما برای طرفداران میانستارهای است.
«نخستین انسان»
کارگردان: دیمین شزل
بازیگران: رایان گاسلینگ، کلر فوی، کوری استول، کایل چندلر، جیسون کلارک و جان برنثال.
«نخستین انسان» فیلمی در ژانر حماسی زندگینامهای به کارگردانی دیمین شزل است که سال ۲۰۱۸ اکران شد. فیلمنامه این فیلم توسط جاش سینگر و نیکول پرلمن بر اساس کتاب «نخستین انسان»، زندگی نیل آرمسترانگ، نوشته جیمز آر. هانسن به رشته تحریر درآمده است. رایان گاسلینگ در این فیلم در نقش فضانورد آمریکایی، نیل آرمسترانگ ظاهر شده است. از دیگر ستارگان فیلم میتوان به کلر فوی، کوری استول، کایل چندلر و جیسون کلارک اشاره کرد. داستان فیلم در سال ۱۹۶۹ اتفاق میافتد و حوادث مأموریت آپولو ۱۱ را با محوریت زندگی نیل آرمسترانگ به تصویر میکشد. استیون اسپیلبرگ به عنوان تهیهکننده اجرایی با این پروژه همکاری داشت. قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ روی ماه، در نگاه مردم زیادی هنوز هم باید به عنوان یکی از برترین دستاوردهای انسان مدرن شناخته شود. چون حاصل آزمایشات، شکستها، پیروزیها و برنامهریزیهای گوناگونی است که جز اشخاصی که میخواهند با تئوریهای کماهمیت رخ دادنش را انکار کنند، اکثر افراد موقع فکر کردن به آن، تصویر حماسی و بزرگی از رسیدن انسان به ناشناختهها را میبینند. به همین سبب، گم شدن این قصه ارزشمند وسط تمام فیلمهای علمی - تخیلی سالهای اخیر که به نوعی پا به سیارات و مناطق جدیدی از فضا میگذاشتند، باعث شد وقتی دیمین شزل، کارگردان جوان و موفق این روزهای هالیوود مسؤولیت ساخت فیلمی بر پایه این سفر مهم بشریت را برعهده گرفت، First Man تبدیل به فیلم مورد انتظار مخاطبان قابل توجهی شود، چون بالاخره میخواست بزرگترین سفر خود انسانها در دنیای واقعی را برایمان به تصویر بکشد و احتمالا حس مواجهه با تخیلات شیرین در داستانی کاملا حقیقی را تحویلمان دهد.
ارسال به دوستان
توصیههای راهبردی شهید نصرالله به رسانههای جبهه مقاومت چه بود؟
رسانه نصرالله
مهدی افراز: جناب سیدحسن نصرالله تابستان سال ۱۴۰۰ پس از پایان نبرد سیفالقدس، بر اساس بازخوردهایی که از آخرین وضعیت میدان و جامعه مقاومت داشت، در افتتاحیه کنفرانس «نوسازی گفتمان رسانهای و مدیریت نبرد» توصیههای قابل تأملی را درباره راهبردهای گفتمانی و رسانهای ایراد فرمود که مرور آن برای این روزهای نبرد میتواند الهامبخش باشد.
راهبرد اول: مخاطب قرار دادن بیطرفها
در ارائه منطق و اندیشه مقاومت نباید از هیچ طبقه و جریان اجتماعیای به عنوان مخاطب مأیوس شد و اساسا مسؤولیت رسانه این است که بتواند با در نظر گرفتن اقتضائات، افراد بیطرف و حتی کسانی را که به جبهه دشمن تعلق دارند به جریان مقاومت ملحق کرده و سرمایه اجتماعی آن را افزایش دهد: «مسؤولیت رسانه آن است که بقیه را هم که هنوز بیطرف هستند، خطاب قرار دهد تا این پایگاه مردمی گسترش یابد. همچنین باید مخاطب رسانههای آنها را که در جبهه دشمن ایستادهاند و از دشمن حمایت میکنند یا روابطشان را با دشمن عادیسازی کردهاند یا به دنبال توطئهچینی علیه مقاومت هستند، خطاب قرار دهد. نباید از هیچ کسی چه بیطرف و چه از کسانی که در جبهه دشمن قرار گرفتهاند مأیوس شد. وقایع تاریخی در بسیاری از جنگها به ما نشان داده چطور ممکن است پیام واقعی، صادقانه و منطقی تعداد زیادی از افراد جبهه دشمن را بیطرف و حتی به جبهه دوست ملحق کند».
راهبرد دوم: اذعان به نقاط قدرت دشمن
باید ضمن آنکه برای عبور از قابلیتهای نظامی دشمن برنامهریزی داریم، واقعیت داراییها، امکانات و تجهیزات دشمن را برای مخاطبان تشریح کنیم: «این از نقاط قدرت گفتمان رسانهای و رسانههای محور مقاومت است، استناد به واقعیتها و حقایق عینی میدانی، سیاسی، فرهنگی، عاطفی و وجدانی نزد امت، حقایق و واقعیتها نزد دشمن. ما از نقاط قدرت دشمن اطلاع داریم و به آن اذعان میکنیم و برای مقابله با این نقاط قوت، مهار آنها، عبور از این نقاط قدرت و تضعیف آنها تلاش میکنیم و از نقاط ضعف دشمن نیز مطلع هستیم تا با اتکا به آنها پیروزی بسازیم. مهمترین چیز در گفتمان رسانهای در ۴۰ سال گذشته آن است که به واقعیتها مستند بوده و به اوهام، تخیلات، اختراعات ذهنی، رؤیاها و دروغها مبتنی نبوده و همینطور هم باید ادامه یابد».
راهبرد سوم: استناد به حقوق طبیعی و انسانی مقاومت
مهمترین برگ برنده مقاومت تلاش آن برای احقاق حقوق طبیعی و انسانی خود است، لذا برای بیان منطق مقاومت، اصلیترین نقطه قدرتآفرین تکیه بر همین حقوق انسانی، اخلاقی و دینی مسلم است: «زمانی که میخواهیم این گفتمان را ارتقا دهیم یا احیا کنیم، باید آن را با استناد به عناصر اصلی قدرت ارتقا دهیم و احیا کنیم که بیشتر رسانههای دیگر یا رسانههای دشمن فاقد این عناصر هستند. اول استناد به حق؛ رسانههای محور مقاومت و گفتمان رسانهای اینجا بیانگر حق است، حق ملت فلسطین در سرزمین آن از دریا تا رودخانه، حق سوریه در جولان، حق لبنان در باقیمانده سرزمینهای اشغالی آن. امروز اگر به سراسر کره زمین نگاه بیندازیم، مهمترین و روشنترین حق قانونی، دینی، شرعی، انسانی و اخلاقی، حق فلسطین را در بالاترین درجات وضوح میبینیم؛ شما بیانگر حق هستید اما رسانههای مقابل شما بیانگر باطلند و بر اساس همه معیارهای قانونی، شرعی، دینی، اخلاقی و انسانی باطل هستند. این حق است که ملتهایمان سرنوشتشان را خودشان به دور از سلطهگری آمریکا تعیین کنند. این حق است که ملتها از ثروتهایشان در مقابل غارتگری آمریکا و کشورهای همسو با آن بهرهبرداری کنند».
راهبرد چهارم: اعتماد به عملکرد گروههای مقاومت
در جریان درگیری، گروههای مقاومت حتما دچار اشتباهات و خطاهایی خواهند شد اما نباید اجازه داد این موارد برجسته شده و زمینه سستی و از بین بردن اعتماد به نفس جنبش مقاومت را فراهم بیاورد: «این یک نبرد سخت است که به برنامهریزی و پیگیری نیاز دارد اما در وهله نخست، به اعتماد به نفس هم نیاز داریم. نباید در مقابل این تخریبها و بدنام کردنها سست شویم. ما باید به خودمان، مردم و جنبشهای مقاومت اعتماد بالایی داشته باشیم. جنبشهای مقاومت معصوم نیستند و ممکن است مرتکب اشتباه شوند اما این جنبشها از اعتبار، اخلاص و آمادگی بالا برای فداکاری و وفاداری برخودارند. هر چند این مساله، وجود خطاکاران و حتی گناهکاران را در میان آنها نفی نمیکند. ما در واکنش به خطاها و گناهان موجود، باید برای درمان و حل آن تلاش کنیم. دشمنان بر بزرگ جلوه دادن اشتباهات تمرکز میکنند».
راهبرد پنجم: اعتبارآفرینی بر مبنای صداقت با مخاطب
برخلاف سیاستهای مدرن، نه زیادی رسانه و مهارتهای رسانهای و نه پولپاشیها نمیتواند برای رسانه مقاومت اعتبارآفرینی کند، بلکه آنچه موجب موفقیت است حرکت بر مدار راستی و صداقت با مخاطبان است: «از مهمترین عناصر قدرت در گفتمان و رسانههای محور مقاومت، صداقت و راستی است که اعتبار آورده است. اعتبار را با پول نمیتوان ساخت و با زیادی رسانهها و زیاد کردن مهارتهای رسانهها به دست نمیآید. اعتبار واقعی را راستی به ارمغان میآورد، آنچه رسانههای مقاومت به مردم میگویند، صداقت و راستی در نقل حقایق است و این باید ادامه یابد. امروز شهرکنشینان دشمن صهیونیست، به رسانههای مقاومت بیشتر از سران و رسانههایشان اعتماد دارند، چگونه ما به این رسیدیم؟ این نتیجه صداقت، راستی و تجربه طولانی است».
راهبرد ششم: توجه به تنوع سلایق در پایگاه مردمی مقاومت
جریان مردمی مقاومت شامل طیف گستردهای از سلایق و دیدگاههای مختلف است، لذا باید با در نظر داشتن تنوعات فرهنگی و ایدئولوژیک برای آنها گفتارسازی و تصویرسازی صورت داد: «طرفدارانی که رسانهها و گفتمان مقاومت به آنها متکی هستند، از عامه مردمی است که در جهان عرب و جهان اسلام و نیز در کل جهان طیف بزرگی را تشکیل میدهند. از جمله ویژگیهای این پایگاه مردمی آن است که از نظر دینی، فکری، فرهنگی، اعتقادی و ایدئولوژیک متنوع است. از نظر قومیتی و نژادی هم تنوع دارد و در امتداد منطقه و جهان هستند و نقطه مشترک آنها قدس، مقدسات آن و مظلومیت ملت فلسطین است».
راهبرد هفتم: استفاده حداکثری از شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی به دلیل برخورداری از بستر مردمپایهتر، شرایط مساعدتری را برای شکستن انحصارهای رسانهای جریان سلطه پدید آوردهاند، به همین جهت این شبکهها فرصت بزرگی برای انتقال حقایق به سراسر جهان هستند: «آنچه ما امروز به آن نیاز داریم، استفاده حداکثری از شبکههای اجتماعی است. من اخیرا برخی آمارها را مطالعه میکردم که در آنها این سوال مطرح شده بود: چرا ابراز همبستگی جهانی با نبرد سیفالقدس بیشتر از هر نبرد دیگری بود؟ برخی تحقیقات این مساله را به وجود شبکههای اجتماعی و اثرگذاری آن مرتبط دانستهاند، چرا که دشمنان ممکن است بتوانند یک شبکه ماهوارهای را مسدود و یک شبکه رادیویی را تحریم و ساکت کنند و جلوی انتشار یک روزنامه را بگیرند ولی انتشار شبکههای اجتماعی در سطح جهان به حدی رسیده است که میتواند تحولات را منتقل کند، در حالی که سابقه نداشته است نبرد یا تقابل و مظلومیت و کشتار در فلسطین اشغالی اینگونه منتقل شود. این یک فرصت بسیار بزرگ است که در آن هر انسان و شخصی در این امت میتواند برای انتقال تصاویر، حوادث و موضعگیریها به جهان وارد عمل شود».
راهبرد هشتم: تکیه بر مقابله با سلطهگری آمریکا در منطقه
در طرح مقاومت برای رهایی منطقه، اصل اول مبارزه با سلطهگری آمریکاست و آزادسازی فلسطین بدون درهم شکستن سلطه آمریکا در منطقه ممکن نیست، بر همین اساس لازم است ضمن تعمیق دشمنیها با صهیونیسم، توجهات را بر نشان دادن نقش محوری آمریکا متمرکز کنیم و مانع تفکیک نقش اسرائیل از ایالات متحده در اذهان شویم: «نمیتوان فلسطین را بدون رویارویی با سلطهگری آمریکا در منطقه آزاد کرد، زیرا همین سلطهگری نظامها و ارتشها را به ساختارهای مردهای تبدیل کرده است که تحرک و ارادهای ندارند و کاری از دستشان برنمیآید. سلطه آمریکا پایه و اساس و خطرناکترین است، زیرا این سلطه اولا به خودی خود مشکلی برای کشورها و ملتهای ما است از این جهت که سلطهگری مبتنی بر سلب تصمیمات، غارت ثروتها، تحمیل نظامها و منع ملتهای ما از تعیین سرنوشت خود در همه عرصههاست و ثانیا همین آمریکا حامی اسرائیل است».
ارسال به دوستان
در فراق 40 روزه سید شهید، همایش بینالمللی مکتب نصرالله برگزار شد
مکتب توقفناپذیر
* سیدحسن، حزبالله را از یک نهاد نظامی به یک سازمان اجتماعی تبدیل کرد
گروه سیاسی: شامگاه ۶ مهر امسال، جنگندههای رژیم صهیونیستی با چند بمب قوی از نوع سنگرشکن نقاطی از محله ضاحیه بیروت را هدف حمله قرار دادند. در این حملات وحشیانه یکی از رشیدترین و ثابتقدمترین فرماندهان جبهه مقاومت اسلامی که سالها در برابر دشمن صهیونیست جنگیده بود به شهادت رسید. آیتالله «سیدحسن نصرالله» دبیرکل مجاهد حزبالله لبنان، 6 مهر نام خود را در دفتر شهدا ثبت کرد و با ریخته شدن خونش «مکتب نصرالله» آغاز شد. همانطور که رهبر حکیم انقلاب نیز در پیامشان به مناسبت شهادت سید مقاومت فرمودند: «سید مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سیدعباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سیدحسن هم بر زمین نخواهد ماند».
صبح دیروز سالن اجلاس سران شاهد برگزاری همایش بینالمللی مکتب نصرالله بود که به مناسبت اربعین شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی، حجتالاسلاموالمسلمین غلامحسین محسنیاژهای رئیس قوهقضائیه، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه و جمعی از مسؤولان عالی لشکری و کشوری، همچنین میهمانان و اندیشمندانی از چند کشور جهان از جمله لبنان، عراق، بحرین، مصر، کویت، ترکیه، هند، مالزی، الجزایر و تونس برگزار شد.
* حزبالله؛ قدرت ایدئولوژیک
در این مراسم دکتر «محمدباقر قالیباف»، رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه آیتالله نصرالله یک سیاستمدار حکیم بود، گفت: شهادت او بیش از هر زمان دیگری نقاب قاتلان جهنمی او را کنار زد و زشتی سازشکاری با این دشمن اهریمنی و جنایتکار را آشکار کرد.
قالیباف اظهار کرد: 40 روز است در فراق برادر بزرگوارمان سید عزیز مقاومت داغداریم. ما برای اینکه بتوانیم از این دلتنگی توان بیشتری برای پیشرفت بگیریم باید بدانیم چه گوهر یکتایی را از دست دادهایم.
وی افزود: این خودآگاهی به ما کمک میکند از نصرالله شهید سرمایهای به دست بیاوریم برای تداوم راه نصرالله بزرگ و به ثمر رساندن نهایی طرحی که جان و زندگیاش را وقف آن کرد. با نگاه الهی شهادت نصرالله مؤمن و مجاهد برای او و برای جبهه مقاومت شکست نیست. شهادت او بیش از هر زمانی نقاب قاتلان جهنمیاش را کنار زد و زشتی و بیهودگی سازشکاری با این باند تبهکار، جنایتکار و اهریمنی را نمایان کرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: روزگاری امام موسی صدر که به گواه شهید نصرالله از الگوهای رهبران حزبالله بود به درستی گفت اسرائیل شر مطلق است. نصرالله نیز از ابتدای توفان الاقصی که در کنار مجاهدان حماس ایستاد باور داشت و با صدای بلند گفت هیچ جنگی مانند مبارزه با صهیونیستها مشروع نیست. قالیباف گفت: نبردی با مشروعیت کامل اخلاقی، دینی و انسانی و امروز هم رهبر انقلاب میفرمایند هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت است. آیتالله شهید سیدحسن نصرالله یک سیاستمدار حکیم بود. او در اوج کنشگری انقلابی و جهادی در یک میدان پرتنش بر مدار دیانت و عقلانیت حرف میزد و عمل میکرد.
وی ادامه داد: شهید سیدحسن نصرالله اجتماع شیعیان را بر اساس همافزایی درونی و همزیستی با دیگر طوایف لبنان ساماندهی کرد. رهبر شهید حزبالله با همین عملکرد عقلانیاش مولد قدرت بود؛ قدرتی در خدمت انسان. او در جهان معاصر یک نهاد قدرتمند ایجاد کرد که همسو با منافع و امنیت ملی لبنان و در خدمت پیشرفت این کشور بود. حزبالله زیر چتر رهبری او هم قدرت ایدئولوژیک بود و هم یک قدرت استراتژیک. رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: مهمتر اینکه حزبالله با رهبرانی چون سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله هیچگاه نه ریشههایش را از دست داد و نه از چشماندازش دور شد. فلسفه تأسیس حزبالله مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم است. آموزهای که نه فقط اسلامی، بلکه مطابق با وجدان انسانی است. همانطور که اسلام خدمت به انسان را به ما تکلیف میکند، نصرالله نیز میگفت انسانیت مسؤولیت ما است.
قالیباف گفت: او سربلندی لبنان را میخواست، اما اسرائیل را مانعی نه فقط در برابر لبنان، بلکه سدی در برابر پیشرفت کل منطقه میدید. نصرالله حزبالله را یک نهاد صرفا نظامی نمیدید، بلکه او آن را چند گام فراتر برد و به یک سازمان اجتماعی تبدیل کرد، در حالی که قدرت دفاعیاش را هم ارتقا داد تا جایی که اکنون کنشگری راهبردی در منطقه غرب آسیا است.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: هنوز جملات طلاییاش کابوس صهیونیستهاست و امروز در حالی که دستهایشان به خون پاک این رهبر آزاده آلوده است باید با عملیاتی شدن تهدیداتش دست و پنجه نرم کنند. امروز میفهمند یواش یواش یعنی چه! به میدان نگاه کنید یعنی چه! امروز تا مغز استخوانشان از ضربههای مهلک حزبالله بعد از سید بزرگ، تیر میکشد.
* آرمانهای نصرالله زنده است
دکتر «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه کشورمان نیز در این همایش طی سخنانی با بیان اینکه آرمانهای نصرالله هنوز زنده است، گفت: آیتالله شهید سیدحسن نصرالله به عنوان رهبری پیشرو و خستگیناپذیر، توانست معادلات منطقه را دستخوش تغییرات اساسی کند، در دنیای امروز که روابط بینالملل به طور فزاینده پیچیده و چندوجهی شده است، نصرالله با درک عمیق از مناسبات بینالمللی و توازن قوا توانست مقاومت را به عاملی تأثیرگذار در معادلات منطقهای و حتی جهانی تبدیل کند.
وزیر امور خارجه با تاکید بر اینکه سیدحسن نصرالله به ما یاد داد چگونه بدون وابستگی به قدرتهای بزرگ، میتوان مقاومت کرد، اظهار کرد: شهید نصرالله به ما یاد داد چگونه بدون وابستگی به قدرتهای بزرگ میتوان رو به جلو رفت و تأثیرگذار بود. رژیم صهیونیستی با تداوم سیاستهای تجاوزکارانه و نقض مکرر حقوق بینالملل نه تنها ثبات و امنیت منطقه را به خطر انداخته، بلکه چالشی جدی برای نظام بینالملل مبتنی بر قوانین و هنجارها ایجاد کرده است.
عراقچی ادامه داد: شهید نصرالله بارها به جهانیان نشان داد رژیم صهیونیستی به دلیل سرکوبگریهای مستمر خود تهدیدی برای امنیت نه تنها منطقه بلکه کل جهان است. حملات بیرحمانه به غیرنظامیان، تخریب زیرساختهای اساسی و محاصرههای اقتصادی نمونهای از اقدامات این رژیم است که همگی باید به عنوان جنایات جنگی تلقی شود.
وی همچنین گفت: آیتالله نصرالله با رویکرد بینظیر خود نشان داد چگونه باید در برابر چنین تهدیدهایی ایستاد و به ملتهای جهان آموخت مقاومت تنها راه دستیابی به عدالت و حقوق پایدار است. در شرایط کنونی مسؤولیت جامعه بینالمللی در قبال این بحران بیش از پیش است. سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی باید با اتخاذ رویکردهای بیطرفانه و مبتنی بر عدالت به وظایف خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی عمل کنند.
* شهید نصرالله قدرت سخت و نرم را میشناخت
«سیدعباس صالحی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در همایش بینالمللی «مکتب نصرالله» با گرامیداشت یاد شهدای مقاومت به بررسی ابعاد شخصیتی شهید نصرالله پرداخت و گفت: آیتالله سیدحسن نصرالله ترکیب جامعی بود از ویژگیهایی که در فرد یا افراد به ندرت جمع میشود.
وی افزود: شهید نصرالله یک شخصیت تحلیلگر و اندیشهورز بود اما در عین ممتازی در این حوزه یک شخصیت عملگرای میدانی بود که این ترکیب نادری است. او وقتی تحلیل میکرد در قله بود و وقتی عمل میکرد هم در قله بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: نکته دیگر این است که شهید نصرالله هم یک سیاستمدار جدی و کامل در عرصه ملی، منطقهای و جهانی بود و هم یک فرمانده نظامی برتر. کم هستند افرادی که اینگونه باشند و سیدحسن هر ۲ بود.
صالحی گفت: شهید نصرالله هم یک شخصیت ملی لبنانی بود و هم یک شخصیت اسلامی فراملی. همچنین هم در افق جغرافیا و هم در افق منطقه و جهان تعریف میشد. او هم اهل تسامح و احسان و رحمت و محبت و هم اهل صلابت و نفوذناپذیری در مقابل دشمن بود. شهید نصرالله شخصیتی آرمانگرا در عین واقعگرایی بود و به واقعیات میدان توجه داشت. او هم مدیر راهبردی و هم مدیر میدانی بود. سیدحسن نصرالله هم به قدرت سخت توجه داشت هم قدرت نرم را میشناخت و در هر سخنرانی و مکتوبی میتوانست افق را تغییر دهد.
* سران کشورهای اسلامی روزه سکوت گرفتهاند
شیخ ماموستا عبدالسلام، امام جمعه مهاباد هم در همایش بینالمللی مکتب نصرالله اظهار کرد: بنده به نمایندگی از اهل سنت ایرانزمین و جمهوری اسلامی، از بنیان این همایش بویژه وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی و رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تقدیر و تشکر میکنم.
وی افزود: سخن از مکتب نصرالله، مکتب عزت و جهاد، سخن راحتی نیست. مکتب نصرالله مکتب سرداران مقاومتی است که درباره آن گفتهاند «کسانی که رهبرانشان در صف مقدم باشند پیروزند». این پیروزی را خداوند در قرآن مجید وعده فرموده است.
امام جمعه مهاباد با تاکید بر اینکه جنایات رژیم صهیونیستی فقط قتلعام و نسلکشی نیست، ادامه داد: جنایات این رژیم یقینا با چراغ سبز و حمایت همهجانبه محور شرارت غرب به سرکردگی آمریکا و حمایتهای تسلیحاتی و اطلاعاتی آنها صورت میگیرد. متأسفانه سکوت مجامع بینالمللی برگ سیاه دیگری را در کارنامه مدعیان حقوق بشر به ثبت رساند.
ماموستا عبدالسلام گفت: شهادت سیدحسن نصرالله یکی از برجستهترین رهبران جبهه مقاومت نه تنها پایان راه مبارزه و سیره عزتمندانه آن شهید بزرگوار نیست، بلکه آغازی است با عنوان آغاز نصرالله در مکتب سید مقاومت که انشاءالله عزتمندانه ادامه خواهد یافت زیرا خداوند فرموده: «إِذَا جَاءَ نَصرُ اللَّهِ وَالفَتحُ»، با آمدن نصرالله فتوحات اسلامی به محور مقاومت برگشت و با شهید شدن یحیی سنوار خون تازهای به راه و مکتب مقاومت دمیده شد. وی تصریح کرد: همانطور که اسم شهید نصرالله با مسمای آن برابری دارد اسم شهید سنوار نیز یحیی است و ما میگوییم نصرالله یحیی یا یحیی نصرالله و انشاءالله همچنان محور مقاومت عزتمندانه ادامه خواهد یافت.
همایش مکتب نصرالله به بررسی ابعاد مختلف فکری، شخصیتی و سیاسی آیتالله شهید سیدحسن نصرالله اختصاص داشت که از آن جمله میتوان به «ابعاد شخصیت فردی، علمی، معنوی و خردورزی شهید نصرالله»، «دیدگاههای گفتمانی شهید نصرالله»، «ابعاد مدیریتی همهجانبه شهید نصرالله»، «تمدن نوین اسلامی در مکتب فکری و مبارزاتی نصرالله»، «ارزشهای آرمانی و منافع ملی در مکتب انقلابی نصرالله»، «همزیستی ملی و پاسداری از هویت مذهبی در مکتب نصرالله»، «دیدگاههای گفتمانی شهید نصرالله (بینالمذاهب، بینالادیان و تعامل با جریانهای سیاسی و قومی)»، «راهبرد مقاومت، جهاد و مبارزه با صهیونیسم و استکبار در مکتب نصرالله» و «وفاداری، پایبندی و تبعیت از رهبری ولایت فقیه در مکتب فکری و عملی شهید نصرالله» اشاره کرد.
همایش بینالمللی مکتب نصرالله در گرامیداشت اربعین شهادت پرچمدار مقاومت، مجاهد شهید سیدحسن نصرالله با حضور صاحبنظران و اندیشمندانی از سراسر جهان، از ساعت ۸ صبح تا ۱۷ عصر دیروز (شنبه ۱۹ آبان) در سالن اجلاس سران برگزار شد.
ارسال به دوستان
۲۰ میلیون نفر از جمعیت بالای ۲۵ سال کشور مبتلا به دیابت و پیشدیابت هستند
قند ایران بالاست
گروه اجتماعی: با گسترش زندگی شهرنشینی و به دنبال آن تغییر رژیم غذایی یعنی رو آوردن به فستفودهای چرب و پرنمک به جای غذاهای سالم خانگی و در کنار آن کمتحرکی و در نتیجه چاقی، متاسفانه زمینه ابتلای صدها هزار نفر در سال به بیماری خطرناک دیابت در کشور فراهم شده است؛ بیماری مرگباری که هر سال باعث فوت، کوری و قطع عضو هزاران نفر میشود. اگرچه یکی از عوامل ابتلا به این بیماری ژنتیک است ولی همانطور که گفته شد عواملی چون پرخوری و کمتوجهی به ورزش، همچنین تغییر ذائقه غذایی و استفاده از غذاهای حاضری به جای خانگی باعث شده شیوع آن در کشور بیش از استانداردهای جهانی شود، به طوری که معاون وزیر بهداشت اعلام کرده است ۷ میلیون و ۵۰۰ نفر در کشور دیابت دارند که ۳۱ درصد بیماریشان کنترل شده است و 4 میلیون و ۸۰۰ هزار نفر نیز تحت پوشش درمان دیابت قرار دارند.
علیرضا رئیسی دیروز در همایش تازههای دیابت گفت: ۱۳ میلیون و ۶۴ هزار نفر پیشدیابت دارند که این نشان میدهد اهمیت بیماریهای غیرواگیر بویژه دیابت باید جدی گرفته شود تا در برابر بیماریهای واگیر آسیبپذیری کمتری داشته باشیم. وی ادامه داد: مطالعات ۲۰۲۱ در این زمینه نشان میدهد از هر ۱۰ نفر در دنیا، یک نفر مبتلا به دیابت بوده و این هشداری برای حوزه سلامت است. اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در زمینه تشخیص زودهنگام دیابت میتواند در پیشگیری از این بیماری مؤثر باشد. رئیسی با بیان اینکه دیابت بیماری غیرقابل کنترلی است، ادامه داد: بحث دیابت بسیار جدی است و باید به آن توجه اساسی شود، زیرا بیماریای است که به دلیل شیوع بالای آن، نمیتوان درباره آن پیشبینیای کرد. رئیسی در ادامه با اشاره به تدوین سند ملی پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر در کشور، گفت: کاهش ۲۵ درصدی مرگومیر تا سال ۲۰۲۵ یکی از مهمترین اقدامات این سند ملی است.
ثابت نگاه داشتن میزان شیوع دیابت و کاهش عوامل خطرساز، افزایش پوشش درمان بیماران دیابتی، تشکیل پرونده الکترونیک و تحت پوشش قرار گرفتن داروهای این بیماران از جمله انسولین، سرنگ و وسایل مصرفی، از اهداف چارچوب ملی ارائه خدمت در زمینه بیماری دیابت است. وی در این باره همچنین از تربیت بیش از 1000 آموزشدیده دیابت خبر داد و گفت: ۶۵ درصد بیماران توسط بهورزان و مراقبان سلامت قند خونشان در شبکههای بهداشتی و درمانی کنترل میشود و این آمار خوبی است. وی با بیان اینکه مداخلات روانشناختی در ارتباط با بیماری دیابت از اهمیت فراوان برخوردار است، افزود: وزارت بهداشت به موضوع مداخلات روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع یک و ۲ توجه کرده است. یک کارشناس بهداشت روان و یک کارشناس تغذیه در تمام مراکز جامع سلامت حضور دارند. وزارت بهداشت از کارشناسان بهداشت روان و تغذیه مراکز جامع سلامت خواسته است به موضوع سبک زندگی و روانشناختی بیماران ورود کنند. تاثیر مسائل روانشناختی بر بیماری دیابت مورد بررسی قرار گرفته است و کارهای خوبی میتوان در این زمینه انجام داد.
* ۲۰ میلیون نفر از جمعیت بالای ۲۵ سال کشور دیابتی و پیشدیابتی هستند
مدیر برنامه کشوری دیابت و معاون دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر معاونت بهداشت وزارت بهداشت نیز در این مراسم با بیان اینکه ۲۰ میلیون نفر از جمعیت بالای ۲۵ سال کشور دیابتی و پیشدیابتی هستند، تاکید کرد: فعالیت بدنی منظم و تغذیه سالم، در پیشگیری از ابتلا به دیابت نقش مهمی دارد. علیرضا مهدوی در این سمینار گفت: بر اساس آخرین مطالعات، در کشور ما حداقل ۱۴ درصد جمعیت بالای ۲۵ سال مبتلا به دیابت هستند و تعدادشان بیش از 7.5 میلیون نفر برآورد میشود و چنانچه افراد دارای اختلال عدم تحمل گلوکز (پیشدیابتی) را به این آمار بیفزاییم، رقم افراد دیابتی و پیشدیابتی به ۲۰ میلیون نفر جمعیت بالای ۲۵ سال میرسد. یعنی بیش از ۲۰ میلیون نفر جمعیت بالای ۲۵ سال مبتلا به دیابت یا در معرض دیابت هستند. وی گفت: جمعیت در معرض دیابت (پیشدیابتی) حتی اگر به دیابت هم مبتلا نشوند، ممکن است در سالهای آینده مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی یا بعضی عوارض دیابت شوند. مدیر برنامه کشوری دیابت، درباره پیشگیری از ابتلا به دیابت یا کنترل این بیماری، خاطرنشان کرد: دیابت نوع ۲ قابل پیشگیری و وابسته به سبک زندگی افراد است.
مهدوی درباره اهمیت سنجش مکرر قند خون، تصریح کرد: در آغاز ابتلا به دیابت و تشخیص زودرس این بیماری، با سهولت بیشتری میتوان به وضعیت سلامتی بازگشت؛ این بیماری رابطه مستقیمی با چاقی و اضافه وزن دارد، بنابراین ابتدا چنانچه ۵ تا ۷ درصد وزن بدن کاهش یابد، در بهبود این بیماری تاثیرگذار خواهد بود.
وی با تاکید بر اهمیت فعالیت بدنی منظم و تغذیه سالم، گفت: برای افراد دیابتی، پایبندی به دارو بسیار مهم است اما بهرغم مصرف دارو، چنانچه سبک زندگی فرد اصلاح نشود، ممکن است بیماری کنترل نشده و بیمار دچار عوارض دیابت شود.
مهدوی خاطرنشان کرد: در دیابت نوع ۲، سابقه خانوادگی نقش مهمی دارد اما برخی عوامل هستند که بیشترین نقش را ایفا میکنند، مانند، بیتحرکی یا نداشتن تحرک کافی، چاقی، اضافه وزن، افزایش کلسترول خون، دیابت بارداری، فشار خون و تغذیه ناسالم، چاقی شکمی، افزایش سن و پیشدیابتی بودن.
* لزوم سنجش منظم قند خون و فشارخون
وی در ادامه با تاکید بر اینکه چاقی و دیابت همبستگی مستقیم با یکدیگر دارند، گفت: درباره کنترل دیابت، فقط سنجش قند خون مورد تاکید نیست، بلکه همزمان باید فشار خون و چربی خون نیز کنترل شود.
مدیر برنامه کشوری دیابت درباره عوارض بیماری دیابت اظهار کرد: دیابت تقریبا تمام ارگانهای بدن را درگیر میکند و در نهایت ممکن است به عوارض غیرقابل بازگشتی مانند، نارسایی کلیه، کوری، مشکلات نوروپاتی (درگیری اعصاب محیطی)، پای دیابتی، قطع عضو، عفونتهای مزمن و سکتههای قلبی و مغزی منجر شود. مهدوی گفت: در حال حاضر مسیر غربالگری دیابت را با تعیین خطرات حوادث قلبی و عروقی آغاز میکنیم؛ یعنی در افراد بالای ۴۰ سال، به صورت خوداظهاری سوالاتی درباره وضعیت سلامتیشان پرسیده میشود و چنانچه علائمی را مشاهده کرده باشند، سریعا از آنها آزمایشاتی گرفته شده و به آنها اطلاع میدهیم که طی ۱۰ سال آینده چقدر احتمال دارد به عوارض قلبی یا مغزی کشنده مبتلا شوند و در این مسیر، قند خون، فشار خون و چربی خونشان نیز سنجیده میشود و چنانچه فردی مشکلی داشته باشد، برایش دارو تجویز شده و فرد در مسیر کنترل بیماری قرار میگیرد.
وی در پایان تاکید کرد: فراموش نکنیم اگر به دیابت مبتلا شده باشیم، بیماری همیشه همراهمان بوده و باید با آن کنار آمده و داروها را مصرف و سبک زندگی خود را اصلاح کنیم تا به عوارض بعدی بیماری دچار نشویم.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ ماجرای عجیب صادرات زعفران ایران از افغانستان
طلای سرخ ایرانی با برند افغانی
* افغانستان سال گذشته ۲۱ تن زعفران تولید کرد اما ۶۷ تن صادرات زعفران داشت!
گروه اقتصادی: زعفران که به عنوان «طلای سرخ» شناخته میشود، از گرانبهاترین ادویهها در جهان است و بسیاری از پژوهشگران خاستگاه آن را ایران میدانند. این ادویه خوشبو و خوشرنگ سرشار از خواص درمانی است و در صنایع غذایی، دارویی، بهداشتی و آرایشی کاربرد فراوانی دارد.
* کاربرد زعفران در ایران
زعفران قدمتی طولانی دارد و تاریخچه آن به دوران هخامنشیان بازمیگردد. پژوهشگران به شواهدی از کشت زعفران در دامنههای زاگرس، بویژه در ناحیه الوند اشاره میکنند. بر اساس یافتههای باستانشناسی، قدیمیترین اسناد مرتبط با زعفران در دیواره نگارههای ستونهای هخامنشی یافت شده است که نام این ادویه را به وضوح نمایش میدهد.
در ایران باستان، زعفران به عنوان رنگی طبیعی و پایدار در هنرهای مختلفی نظیر تذهیب، تحریر و قالیبافی به کار میرفته است. این ادویه ارزشمند همچنین در نوشتن ادعیه روی پارچههای مختلف مورد استفاده قرار میگرفته و در خوشنویسیهای بزرگترین هنرمندان ایرانی به عنوان مرکب بادوام به کار میرفته است.
امروز زعفران علاوه بر کاربردهای غذایی و دارویی، در هنرهایی مانند نقاشی و مجسمهسازی نیز استفاده میشود. این ادویه نهتنها به عنوان یک طعمدهنده و رنگدهنده طبیعی بلکه به عنوان یک عنصر هنری با ارزش در صنایع مختلف شناخته میشود.
برخی محققان بر این باورند که زعفران از ایالت ماد ایران نشأت گرفته است، در حالی که دیگران محدودهای وسیعتر شامل ایران، آسیای صغیر، ترکیه و یونان را به عنوان مبدأ این ادویه لوکس در نظر میگیرند.
زعفران واژهای عربی است و نام علمی آن «کروکوس ساتیوس» است که به خانواده زنبقیان تعلق دارد. در منابع تاریخی، واژه «کرکم» به عنوان نام فارسی زعفران ذکر شده است. همچنین در گذشته استفاده بیش از حد زعفران توسط بانوان باردار میتوانست منجر به سقط جنین شود، به همین دلیل ایرانیان در نواحی شرق کشور از واژههای «زهپران» و «زاپران» برای اشاره به زعفران استفاده میکردند.
* صادرات زعفران به جهان
صادرات زعفران از سوی ایرانیان باستان به کشورهای مختلفی نظیر چین، روم، یونان و کشورهای عربی انجام میشد و این امر به شناخت جهانیان از این گیاه کمک کرد. همچنین ایرانیان در سدههای اول تا چهارم هجری قمری طریقه کاشت زعفران را به مسلمانان در نواحی مدیترانه آموزش دادند.
با توجه به این تاریخچه غنی و کاربردهای فراوان زعفران، این ادویه همچنان به عنوان یکی از ارزشمندترین و شناختهشدهترین محصولات ایرانی در سطح بینالمللی مطرح است.
زعفران، این ادویه گرانبها و خوشبو، نهتنها در ایران بلکه در سرتاسر جهان، تاریخی غنی و شگفتانگیز دارد. یکی از نکات جالب توجه در تاریخ زعفران این است که ایرانیانی که در دوران معاویه به حوالی شام تبعید شدند، برای نخستین بار در آن منطقه به کشت زعفران پرداختند. این اقدام، زمینهساز گسترش زراعت زعفران به مناطق دیگری از جمله اندلس، سیسیل و شمال آفریقا شد.
* کاربردهای زعفران از گذشته تا امروز
در دوران هخامنشیان، تولید زعفران در ایران به اوج خود رسید و مصرف آن در دربار به اندازهای بود که روزانه به یک کیلوگرم میرسید. زعفران در آن زمان به عنوان عطری طبیعی برای معطر کردن فضای کاخها و مجالس جشن و شادی مورد استفاده قرار میگرفت. در دیوارنگارههای باستانی تخت جمشید، تصاویری از بخوردانهایی به نمایش درآمده که با زعفران معطر شدهاند.
علاوه بر این، زعفران در آشپزی نیز نقش مهمی داشت و برای طعمدهی و زیباسازی غذاها، از جمله شیرینیها، نانها و کلوچهها به کار میرفت. این روند ادامهدار بود و تا عصر قاجاریه نیز مصرف زعفران به همین شیوه ادامه یافت. در زمان قاجاریه، علاوه بر استفادههای خوراکی، زعفران در تهیه شربت، شله زرد، مسقطی، بستنی و انواع آشها نیز به کار میرفت.
* کاربردهای دارویی و زیباییشناسی
زعفران همچنین در گذشته دارای مصرفهای دارویی قابل توجهی بود. دانشمندان برجستهای چون ابوعلی سینا و بخارایی از زعفران برای تولید روغنها و ماسکهای زیبایی استفاده میکردند. این ادویه به عنوان یک عنصر مهم در مواد آرایشی نیز شناخته میشد.
برای درک بهتر جایگاه زعفران در فرهنگ ایرانی، میتوان به اشعار شاعران بزرگ مانند نظامی و فردوسی اشاره کرد. به عنوان مثال، در شعر «خسرو و شیرین» نظامی آمده است:
ز خار و خاره خالی کن میانش
معطر کن به مشک و زعفرانش
داریوش هخامنشی نیز از روغنی معطر که ترکیبی از روغن آفتابگردان، شراب خرما و زعفران بود، برای خوشبو کردن بدن خود استفاده میکرد.
* چالشهای بازار زعفران
با وجود تاریخچه غنی و کاربردهای بینظیر زعفران، بازار این محصول با چالشهایی جدی روبهرو است. افزایش رقبا در بازار جهانی زعفران و همچنین بیتوجهی به دلالان باعث شده است این بازار در خطر بیفتد. در این راستا، ۵ آبان به عنوان روز ملی زعفران در تقویم کشور ثبت شده است.
زعفران ایرانی در کنار دیگر محصولات با ارزش چون خاویار، پسته و فرش، در جهان شهرت دارد و نیازمند توجه بیشتری برای حفظ جایگاه خود در بازار جهانی است. با افزایش آگاهی و تلاشهای مستمر، میتوان به حفظ و ارتقای این گنجینه گرانبها امیدوار بود.
علی حسینیگازار، عضو هیات رئیسه شورای ملی زعفران درباره وضعیت زعفران در بازار جهانی توضیحاتی ارائه داد. به گفته وی، ایران به عنوان تولیدکننده اصلی زعفران در جهان، حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد از نیاز جهانی این محصول را تأمین میکند. این سهم قابل توجه نشاندهنده کیفیت بینظیر زعفران ایرانی و تلاشهای زعفرانکاران در کشور است.
* تاریخچه تولید زعفران
حسینیگازار خاطرنشان کرد حدود 4 دهه پیش، اسپانیا به عنوان بزرگترین تولیدکننده زعفران در دنیا شناخته میشد و ایران در مقام دوم قرار داشت. هند و یونان نیز به ترتیب در جایگاههای سوم و چهارم بودند اما با گذشت زمان و به دلیل کیفیت بالای زعفران ایران و قیمتهای رقابتی، موفق شد بازار جهانی را به تسخیر خود درآورد. اکنون اسپانیا دوباره تلاش میکند تا سهم بیشتری از بازار به دست آورد.
* چالشهای تولید و صادرات زعفران
در سالهای اخیر، ایران تلاش کرده است با قیمت تمامشده پایین، مانع ورود رقبای جدید به بازار جهانی شود. به رغم این تلاشها، افزایش قیمت جهانی زعفران و رشد رقبای جدید، مانند اسپانیا و کشورهای دیگر نظیر ترکیه، ازبکستان، بلغارستان، و تاجیکستان، تهدیدی برای سهم بازار ایران محسوب میشود.
حسینیگازار تأکید کرد: برای حفظ جایگاه ایران در بازار جهانی زعفران، باید دغدغههای کشاورزان برطرف شود و صنایع تبدیلی توسعه یابد. از جمله چالشهایی که کشاورزان و صادرکنندگان با آن روبهرو هستند، مشکلات ناشی از تحریمها، چالشهای نقل و انتقال پول و تفاوت قیمت ارز نیمایی و آزاد است. این موانع بویژه بر بازار محصولات کشاورزی، از جمله زعفران، تأثیر منفی میگذارد.
یکی از مشکلات اساسی صادرکنندگان کشاورزی، پرداخت یارانه به واردکنندگان است. صادرکنندگان باید ارز مورد نیاز خود را از بازار آزاد تأمین کنند، در حالی که ارز حاصل از صادرات را با نرخ دولتی به واردکنندگان ارائه دهند. این وضعیت نهتنها به نفع صادرکنندگان نیست بلکه موجب کاهش انگیزه آنها برای صادرات میشود.
* نیاز به برنامهریزی برای آینده
حسینیگازار در ادامه به موضوع تحریمها اشاره کرد و گفت: این تحریمها و عدم حضور ایران در بازارهای جهانی باعث شده است سایر کشورها به کشت زعفران رو آورند. وی تأکید کرد: ایران باید از 3 دهه پیش نسبت به خروج از خامفروشی برنامهریزی میکرد و در زمینه راهاندازی صنایع تبدیلی و تکمیلی سرمایهگذاری میکرد.
با توجه به چالشهای موجود و نیاز به تقویت زیرساختهای تولید و صادرات، ایران باید استراتژیهای مؤثری را برای حفظ و افزایش سهم خود در بازار زعفران جهانی تدوین کند. تنها با سرمایهگذاری در صنایع تبدیلی و ارتقای کیفیت محصولات، میتوان به بقای این گنجینه ملی و افزایش سهم بازار جهانی امید داشت.
* چالشهای زعفرانکاری در ایران
یکی از موانع اصلی در بخش کشاورزی ایران، کوچک بودن زمینها و فعالیت خردهمالکانی است که در مقیاسهای کوچک مشغول کار هستند. به طور خاص، ۷۵ درصد زعفرانکاران ایرانی به عنوان خردهمالک شناخته میشوند و زمینهای زیر یک هکتار دارند. این وضعیت باعث میشود استفاده از تکنولوژی و مکانیزاسیون در فرآیند تولید زعفران توجیه اقتصادی نداشته باشد.
در سالهای اخیر، هزینههای کارگری در بخش زعفران به طور قابل توجهی افزایش یافته است. به عنوان مثال، دستمزد کارگرانی که وظیفه جداسازی گل از کلاله را دارند، از روزانه ۲۰۰ هزار تومان در سال گذشته به ۸۰۰ هزار تومان در سال جاری رسیده است. این افزایش هزینهها فشار مضاعفی بر زعفرانکاران وارد میکند و به کاهش سودآوری آنها منجر میشود. کارشناسان کشاورزی بر این باورند که دولت باید اقدام به راهاندازی «ایستگاه خدمات مکانیزه» کند. این ایستگاهها میتوانند به کاهش هزینههای تولید تا حداقل ۳۰ درصد کمک کنند و در نتیجه، سهم ایران در بازار جهانی زعفران را از تهدیدات کشورهای رقیب مصون نگه دارند.
* گسترش کشت زعفران در استانهای مختلف
در حال حاضر، تقریباً ۲۷ استان ایران در کشت زعفران فعالیت دارند. استانهایی که کشت در فضای باز ندارند، به فکر کشت این محصول در گلخانهها هستند. این تغییر رویکرد به کشت گلخانهای میتواند رقابت بین استانها را افزایش دهد و به بهبود کیفیت و کمیت تولید زعفران کمک کند.
تغییرات اقلیمی و روشهای کشت سنتی نیز از دیگر عوامل مؤثر در کاهش حجم برداشت زعفران در ایران هستند. در سالهای گذشته، میانگین برداشت زعفران از هر هکتار بین ۸ تا ۱۰ کیلوگرم بود اما سال گذشته این رقم به حدود 2.5 کیلوگرم کاهش یافته است. برای کشاورزان پیشرو، برداشت میتواند بین ۲۵ تا ۳۰ کیلوگرم باشد اما این میزان به طور کلی بهشدت تحت تأثیر شرایط موجود قرار دارد.
* خلأ آموزش و ضرورت بهبود روشهای کشت
یکی از دلایل اصلی مشکلات موجود در کشت زعفران، خلأ آموزش و پشتیبانی از سوی وزارت جهاد کشاورزی است. به عنوان مثال، یک کشاورز ممکن است برای 1.5 هکتار زمین آب داشته باشد اما در 3.5 هکتار کشت کند. این عدم تطابق در کشت منجر به برداشت پایینتری میشود. اگر کشت به صورت اصولی و با کاهش سطح زیر کشت انجام میشد، به راحتی میتوانستیم به هدف برداشت ۱۰ کیلوگرم از هر هکتار دست یابیم.
در نهایت، برای بهبود وضعیت زعفرانکاری در ایران، نیاز به برنامهریزی دقیق و ایجاد زیرساختهای لازم داریم. افزایش آموزش، توسعه فناوریهای مکانیزه و توجه به تغییرات اقلیمی از جمله اقدامات ضروری برای افزایش بهرهوری و حفظ جایگاه ایران در بازار جهانی زعفران است. با اتخاذ این رویکردها، میتوان به آیندهای روشنتر برای زعفرانکاران ایرانی امیدوار بود.
حسین زینلی، مجری طرح گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی، با اعلام اختصاص ۱۲۷ هزار هکتار از اراضی کشور به کشت زعفران در سال جاری، پیشبینی کرده است تولید این محصول به حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ تن خواهد رسید. این آمار نشاندهنده توجه ویژه به کشت زعفران و اهمیت آن در اقتصاد ایران است.
* توزیع جغرافیایی کشت زعفران
زینلی خاطرنشان کرد که ۲۳ استان کشور در کشت زعفران مشارکت دارند اما بیش از ۹۳ درصد از تولید این محصول در خراسان بزرگ، بهویژه در استان خراسان رضوی انجام میشود. این استان به عنوان قطب اصلی تولید زعفران در ایران شناخته میشود و بیش از ۷۰ درصد کل زعفران کشور در این منطقه تولید میشود.
با توجه به اقدامات انجام شده در سالهای اخیر و انتقال دانش به مزارع، متوسط عملکرد زعفران از ۳.۵ کیلوگرم در هر هکتار به ۹ کیلوگرم افزایش یافته است. این پیشرفت نشاندهنده تأثیر مثبت آموزش و بهکارگیری روشهای علمی در کشت زعفران است.
زینلی همچنین به طراحی و راهاندازی مزارع آرمانی زعفران اشاره کرد که با همکاری بخش تحقیقات و ترویج وزارت جهاد کشاورزی ایجاد شدهاند. در این مزارع، تمام اصول علمی رعایت میشود و نیاز کودی مزارع بهطور کامل تأمین میشود.
* نوآوریهای تحقیقاتی در کشت زعفران
از دیگر دستاوردهای مهم در این حوزه، طراحی و ساخت دستگاه کلاله جداکن زعفران است. این دستگاه قابلیت جداسازی ۵۰ کیلوگرم گل را در هر ساعت دارد و به این ترتیب نهتنها سرعت کار را افزایش میدهد، بلکه به کاهش هزینههای تولید نیز کمک میکند.
زینلی پیشبینی میکند اگر به طور متوسط سالانه ۱۰ دستگاه کلاله جداکن به مزارع زعفران وارد شود، در مدت حدود ۱۰ سال آینده میتوان به مکانیزه شدن این فرآیند دست یافت. در حال حاضر یک دستگاه کلاله جداکن توسط بخش تحقیقات و با همکاری بخش خصوصی ساخته شده و به آزمایش در مزرعه پرداخته است.
به گفته سرپرست سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، عرضه زعفران در بورس کالا با قیمت پایه ۹۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای هر کیلوگرم در حال انجام است. این قیمت، نمایانگر ارزش بالای این محصول پردرآمد در بازار است.
* قیمت جهانی زعفران
نرخ جهانی زعفران بسته به نوع آن، چه خام و چه فرآوری شده، کیلویی۱۱۰۰ تا ۶۰۰۰ دلار متغیر است. به عنوان نمونه، قیمت زعفران ارگانیک معمولا ۵۰ تا ۷۰ درصد بیشتر از زعفران معمولی است. این اختلاف قیمت نشاندهنده اهمیت و تقاضای بالای زعفران باکیفیت است.
متاسفانه بخش عمدهای از صادرات زعفران ایران به صورت فلهای انجام میشود. اگر بازار جهانی زعفران ایران با مدیریت مناسب و برنامهریزی دقیق هدایت میشد، سهم این محصول در تجارت خارجی میتوانست به عنوان یک محرک اقتصادی عمل کند. بهطور کلی، ایران با سهم ۸۵ تا ۹۰ درصدی در تولید زعفران جهانی، پتانسیل بالایی برای رشد اقتصادی دارد.
در حال حاضر کمبود نیروی کار به یکی از چالشهای اساسی در بخشهای مختلف تولید، از جمله کشاورزی و صنعت تبدیل شده است. این مساله از نیمه دوم دهه ۹۰ آغاز شده و تولیدکنندگان بر این باورند که افزایش دستمزد کارگران یکی از دلایل اصلی افزایش قیمت محصولات است. آنها معتقدند نیاز به نیروی کار باید از طریق جذب مهاجران قانونی و رسمی تأمین شود.
با وجود آمار بالای بیکاری در کشور، دستمزدهای پایین موجب شده است بسیاری از افراد به دنبال شغل در بخش خدمات و حرفههای جدیدی مانند تاکسیهای آنلاین و پیکها بروند. رئیس انجمن صنایع کنسرو نیز در این زمینه اظهار کرده که چرا نباید از کارگران مهاجر برای رونق صنعت غذا استفاده کنیم. به عنوان مثال، کارگران مهاجر در سالهای اخیر به رشد اقتصادی کشورهایی چون آلمان و کانادا کمک کردهاند و ایران نیز میتواند از این فرصت بهرهبرداری کند.
به اعتقاد وی، در برنامه هفتم پیشرفت رشد ۸ درصدی اقتصادی پیشبینی شده اما منابع انسانی یکی از بزرگترین موانع این رشد است.
* قاچاق و چالشهای صادرات
یکی از بزرگترین چالشها در زمینه محصولات کشاورزی، بهویژه زعفران، مساله قاچاق است. قاچاق زعفران و دام به معضلی جدی برای کشور تبدیل شده که در این زمینه اقدامات موثری باید انجام شود.
در نیمه اول سال جاری، صادرات زعفران به ۵۷ هزار و ۱۰۱ کیلوگرم (معادل 57.1 تن) به ارزش ۴۹ میلیون و ۴۶۵ هزار و ۹۶۰ دلار رسید. این آمار نسبت به مدت مشابه سال گذشته به لحاظ وزن 41.5 درصد و به لحاظ ارزش 52.2 درصد کاهش یافته است.
نکته قابل توجه این است که حدود ۴۵ درصد صادرات در قالب بستهبندیهای بین یک تا ۳۰ گرم انجام شده و حدود ۵۵ درصد دیگر در بستهبندیهای بالای ۳۰ گرم و به صورت فلهای صادر شده است.
مدیرکل سابق دفتر مطالعه، پایش و توسعه بازار سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران در این باره گفت استانهای اصلی تولید زعفران به دلیل همجواری با افغانستان، به راحتی تحت تأثیر قاچاق قرار میگیرند و این موضوع بهویژه به دلیل ارتباطات قومی و فامیلی میان شهروندان ایرانی و افغان تسهیل میشود.
علاوه بر این، مساله رفع تعهد ارزی و عدم تمایل به بازگشت ارز نیز نقش مهمی در کشاندن فعالان این حوزه به سمت صادرات غیررسمی ایفا میکند.
با توجه به چالشهای موجود در زمینه نیروی کار و قاچاق زعفران، ضروری است وزارت جهاد کشاورزی و دیگر نهادهای مرتبط برنامههایی برای بهبود شرایط کار و مدیریت صادرات تدوین کنند. استفاده از نیروی کار مهاجر بهطور قانونی و افزایش آموزش و ارتقای کیفیت محصولات میتواند به بهبود وضعیت زعفران ایران و تقویت جایگاه این محصول در بازار جهانی کمک کند.
* چالشهای صادرات زعفران ایرانی
همجواری افغانستان با هند به عنوان یکی از بازارهای اصلی زعفران، تأثیر قابل توجهی بر صادرات این محصول از ایران دارد. هند، با مصرف سالانه ۵۰ تا ۶۰ تن زعفران، به دلیل همکاریهای گمرکی با افغانستان، به مقصدی جذاب برای زعفران ایرانی تبدیل شده است. تعرفه گمرکی صادرات زعفران از افغانستان به هند صفر است، در حالی که این تعرفه برای تجار ایرانی به ۳۸ درصد میرسد.
ایران توانسته است تعرفه ۳۸ درصدی صادرات محصولات خود به چین را به حدود ۱۷ درصد کاهش دهد که این اقدام میتواند به بهبود وضعیت صادرات کمک کند اما درباره صادرات به هند، باید با مسؤولان این کشور رایزنیهایی انجام شود تا از تجارت غیررسمی زعفران جلوگیری شود و سهم ایران در بازار هند حفظ شود.
* مقاصد صادرات زعفران ایرانی
بر اساس آمار گمرک، زعفران ایرانی در ۶ ماه نخست سال به ۵۰ کشور مختلف صادر شده است. نخستین مقصد صادراتی، امارات با صادرات ۱۵ هزار و ۶۱۰ کیلوگرم، معادل تقریبا ۲۸ درصد از کل صادرات است.
دومین مقصد، اسپانیا است که متاسفانه زعفران ایرانی را به نام خود ثبت کرده و در این دوره، ۱۱ هزار و ۵۶ کیلوگرم زعفران به این کشور صادر شده که ۷ هزار و ۶۶۵ کیلوگرم آن به شکل فلهای بوده است.
چین سومین مقصد صادرات زعفران ایرانی با ۱۰ هزار و ۴۷۳ کیلوگرم است که از این میزان، ۸ هزار و ۱۴ کیلوگرم به صورت فلهای صادر شده است. افغانستان نیز به عنوان چهارمین مقصد، ۶ هزار و ۹۰۸ کیلوگرم زعفران ایرانی را دریافت کرده که ۳ هزار و ۶۴۱ کیلوگرم آن در قالب صادرات فلهای بوده است. (این در حالی است که حجم بسیار بیشتری هم در قالب قاچاق از ایران خارج شده و به افغانستان میرود و با برند این کشور صادر میشود.)
قطر با خرید ۲ هزار و ۲۶۳ کیلوگرم و ایتالیا با ۲ هزار و ۴۶۰ کیلوگرم، به ترتیب پنجمین و ششمین مقاصد صادرات زعفران ایرانی هستند. همچنین کشورهای دیگری نظیر عمان، هند، یونان، و ایتالیا نیز در این زمینه فعال هستند.
* تولید زعفران در افغانستان
وزارت زراعت افغانستان به تازگی اعلام کرده است این کشور در سال گذشته ۲۱ تن زعفران تولید کرده و حجم صادراتش به ۶۷ تن رسیده است. این موضوع نشاندهنده تلاش این کشور برای افزایش سهم خود از بازار جهانی زعفران است.
به نظر میرسد گسترش کشت زعفران در کشورهای همسایه و روند خامفروشی و صادرات فلهای زعفران ایرانی میتواند ایران را در بازارهای بینالمللی به حاشیه براند. کشورهایی مانند ایتالیا، که اگر کشت زعفران در کشورشان توجیه اقتصادی نداشته باشد، به کشت فراسرزمینی در کشورهایی مانند ازبکستان روی میآورند، میتوانند به تهدیدی برای موقعیت ایران در بازار جهانی تبدیل شوند.
* بزرگترین واردکنندگان زعفران
زعفران یکی از محصولات ارزشمند و بومی ایران است که به دلیل کیفیت بالا و خواص منحصربهفردش در بازار جهانی مورد توجه قرار گرفته است. بزرگترین واردکنندگان زعفران ایرانی شامل کشورهای امارات، اسپانیا، چین، هند، افغانستان و هستند. امارات عربی متحده به عنوان یکی از بزرگترین خریداران زعفران ایرانی شناخته میشود. این کشور نهتنها زعفران را برای مصرف داخلی خریداری میکند، بلکه بخش عمدهای از این محصول را مجددا با بستهبندیهای خاص خود به سایر بازارهای جهانی صادر میکند. چین نیز با مصرف سالانه حدود ۱۵۰ تن زعفران، یکی از بازارهای مهم برای این محصول است. هند با مصرف سالانه ۵۰ تن، به عنوان یکی دیگر از خریداران عمده زعفران ایرانی شناخته میشود. این تقاضای بالا در حالی است که در ایران، به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، مصرف زعفران به شکل قابل توجهی کاهش یافته است.
افغانستان نیز به عنوان یکی از واردکنندگان زعفران ایرانی مطرح است، هرچند صادرات رسمی به این کشور آمار کمی را به خود اختصاص داده است. اسپانیا بهرغم اینکه خود یکی از تولیدکنندگان زعفران است، به عنوان یکی دیگر از خریداران بزرگ این محصول ایرانی شناخته میشود. با این حال، بخش عمدهای از زعفرانی که به اسپانیا صادر میشود، ممکن است پس از بستهبندی دوباره به بازارهای جهانی ارسال شود.
* مهمترین تهدیدهای بازار زعفران ایران چیست؟
متاسفانه با وجود تقاضای بالا برای زعفران ایرانی در بازارهای جهانی، برخی مشکلات موجود میتواند به حاشیه راندن نام ایران از این محصول منجر شود. به عنوان مثال، در سالهای اخیر با افزایش فعالیت کشورهای دیگر در تولید و صادرات زعفران، نام ایران به تدریج از بازار خارج میشود. دولت و نمایندگان مجلس باید به موضوع کالاهایی که به نام ایران در جهان مشهور هستند، توجه ویژهای داشته باشند. این کالاها شامل خاویار، فرش، پسته و زعفران هستند و باید از برند ایرانی در بازارهای جهانی حمایت شود. با اتخاذ استراتژیهای مناسب و ایجاد شرایط مطلوب برای تولیدکنندگان، میتوان از حذف نام ایران از این محصولات ارزشمند جلوگیری و سهم بازار داخلی و جهانی را حفظ کرد.
******
تبعات عدم ساخت نیروگاه در دهه اخیر و اثر آن بر تولید انرژی
خاموشی تاوان فراموشی
در روزهای اخیر، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، از صدور دستور توقف مازوتسوزی در 3 نیروگاه بزرگ کشور خبر داد. این تصمیم به تأیید جعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، رسید و پس از دستور رئیسجمهور اعلام شد در این نیروگاهها دیگر از سوخت مازوت استفاده نخواهد شد.
این اتفاق در حالی روی داد که ترک فعل 8 ساله دولت تدبیر و امید در ساخت نیروگاه و تلاش دولت سیزدهم برای افزایش ظرفیت نیروگاهی به واسطه عدم تامین منابع مالی نتوانست کمبود نیروگاه در کشور را پوشش دهد و در نهایت نیروگاهها در فصلهای سرد سال به واسطه افزایش مصرف گاز و برای عدم اعمال فشار بر مصرف خانگی راهکاری جز استفاده از مازوت در نیروگاههای سیکل ترکیبی نداشتند.
قائمپناه در حاشیه کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا در این باره گفت: «سالهاست که در فصول سرد با مشکل وارونگی هوا مواجه هستیم».
وی افزود: « با توجه به اینکه سالانه ۱۶ میلیون تن مازوت برای تولید برق در کلانشهر اراک مصرف میشود، مشکلات جدی برای زندگی مردم این استان و مناطق دیگر، بویژه تهران و البرز ایجاد شده است. رئیسجمهور دستور داده است به منظور تأمین سلامت مردم، استفاده از مازوت در نیروگاهها ممنوع شود».
وی همچنین با بیان اینکه این تصمیم ممکن است به کاهش برق در شبکه توزیع و خاموشیهای برنامهریزیشده منجر شود، افزود: «ما نمیتوانیم شاهد مرگ مردم به دلیل آلودگی باشیم. از مردم میخواهیم در مصرف برق صرفهجویی کنند و در راستای سلامت دیگران، دولت را در مدیریت برق همراهی کنند».
قائمپناه بر اهمیت کاهش مصرف برق در سال آینده تأکید کرد و گفت: «امیدواریم با مدیریت مصرف برق، زمستان امسال را با کمترین خاموشی سپری کنیم». وی همچنین به عواقب منفی استفاده از مازوت و بیماریهای ناشی از آن اشاره کرد و افزود: «ممکن است ممنوعیت استفاده از مازوت مشکلاتی برای حوزههای مختلف برق، بویژه در صادرات ایجاد کند».
معاون اجرایی رئیسجمهور در نهایت تصریح کرد وزارت نیرو موظف است ساعتهای خاموشی را تنظیم کند و پیشاپیش از مردم بابت این خاموشیها عذرخواهی کرد.
* احتمالا خاموشیهای برنامهریزی شده در سراسر کشور اعمال میشود
بررسیها پیش از اجرای این دستور نشان از این موضوع دارد که مازوتسوزی بویژه در اراک، کرج و اصفهان، موجب تولید حدود ۱۶ میلیون تن آلودگی و تهدید سلامت عمومی است. پیگیریها و اعلام دولت نشان میدهد ممکن است از روزهای آینده خاموشیهای برنامهریزی شده برق در سراسر کشور اعمال شود و باید منتظر اعلام رسمی خاموشیها از سوی وزارت نیرو باشیم.
البته این تصمیم پس از اعلام با استقبال محمدحسن ابوترابیفرد، خطیب موقت نماز جمعه تهران، روبهرو شد که اقدام دولت را تحسین کرد. همچنین محمد فاضلی، جامعهشناس، در توئیتی به این دستور واکنش نشان داد و آن را نشاندهنده اولویت دادن به سلامت عمومی و شفافیت در مسائل زیستمحیطی دانست. وی این اقدام را گامی مؤثر در راستای صداقت و حل چالشهای موجود ارزیابی کرد.
با توقف مازوتسوزی، امید میرود آلودگی هوا کاهش یابد و سلامت مردم در این مناطق بهبود یابد. با وجود اینکه توقف مازوتسوزی در 3 نیروگاه کشور یک اقدام مهم در راستای حفاظت از محیطزیست به شمار میرود، این پرسش مطرح است که چرا این تصمیم برای تمام نیروگاهها اتخاذ نشده است.
شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، در پاسخ به این سوال گفت: «سازمان حفاظت محیطزیست تلاش میکند بدون هیچگونه پردهپوشی یادآور شود که حل مشکل آلودگی هوا در کوتاهمدت ممکن نیست، اما میتوان با اتخاذ تدابیر موقت، از بروز خطرات برای سلامت مردم جلوگیری کرد».
انصاری با بیان اینکه انتظار نداشت دستور رئیسجمهور پس از ارائه این گزارش صادر شود، افزود: «این تصمیم ممکن است با چالشهایی برای دولت و مردم همراه باشد».
وی همچنین به ناترازی تولید و مصرف گاز اشاره کرد و گفت: «این وضعیت باعث شده برخی نیروگاههای حرارتی در فصل پاییز و زمستان به سوخت مایع رو آورند. با توقف مازوتسوزی در 3 نیروگاه، دولت ناچار به اعمال خاموشیهای برنامهریزیشده در کشور خواهد بود. درک این واقعیت و همراهی مردم میتواند دولت را در اتخاذ تصمیمهای سخت اما واقعبینانه یاری کند».
* چرا دیگر نیروگاهها هنوز مازوت میسوزانند؟
دستور توقف مازوتسوزی در نیروگاههای «شازند»، «کرج» و «اصفهان» با استقبال عمومی مواجه شد و بسیاری پرسیدند چرا این تصمیم برای نیروگاههای شهرهایی مانند اهواز اتخاذ نشده است. این موضوع به هیچ وجه به اولویت سلامت مردم در شهرهای مختلف مرتبط نیست، بلکه این تصمیم بر اساس میزان مصرف مازوت و تأثیر آن بر آلودگی هوا گرفته شده است.
برای درک بهتر ابعاد این تصمیم، نیاز است با واقعیتهای آلودگی هوای شهرها آشنا شویم. برای رسیدن به اولویتهای اجرایی در زمینه آلودگی هوا، نیاز به گامهای پیوسته و متصل مانند پایش، تدوین «سیاهه انتشار» و مدلسازی وجود دارد. آخرین «سیاهه انتشار» سال ۱۳۹۶ برای 8 کلانشهر کشور تهیه شده است.
در این مطالعه، به سناریوهای مختلف انتشار آلایندهها اشاره شده اما اولویتبندی برای رفع آنها صورت نگرفته است. برای مثال، در حالی که اسقاط خودروهای فرسوده میتواند به کاهش آلودگی هوا کمک کند، اثر این اقدام در تهران که ۵۸ درصد از منابع متحرک در انتشار ذرات معلق سهم دارد، بیشتر از اصفهان خواهد بود که سهم منابع متحرک در آن ۲۵ درصد است.
درباره مصرف مازوت نیز به همین شکل، اثرپذیری اراک با سهم ۹۸ درصدی منابع ساکن (۸۸ درصد مربوط به بخش تبدیل انرژی) در انتشار دیاکسید گوگرد و ثبت ۲۷ روز ناسالم با این آلاینده، نشاندهنده نیاز به توجه ویژه به این کلانشهر است.
ما به دنبال تدوین و پیگیری راهکارهایی برای کاهش آلودگی هوای هر کلانشهر با توجه به سهم منابع انتشار آلایندهها در آن منطقه هستیم. این راهکارها شامل اقداماتی برای منابع متحرک، از جمله اسقاط، نوسازی و توسعه ناوگان حملونقل عمومی، در تمام کلانشهرهای کشور، از جمله تهران و مشهد، خواهد بود. همچنین، طرحهای مرتبط با منابع ثابت نیز در نقاط آلوده کشور بویژه در کلانشهرهای اراک، اصفهان و کرج دنبال خواهد شد.
این رویکرد به معنای نادیده گرفتن نقش «منابع ثابت» در آلودگی هوای کلانشهرهای تهران و مشهد یا عدم تأثیر «منابع متحرک» در آلودگی اراک، کرج و اصفهان نیست. بلکه اولویتبندی بر اساس توان کشور در اجرای سیاستهای کاهش آلودگی هوا انجام میشود.
توقف مصرف مازوت در 3 نیروگاه نیز به معنای استفاده بیقید و شرط از مازوت در سایر نیروگاهها نیست. بر اساس مصوبات کارگروه ملی، سازمان حفاظت محیطزیست پیگیر اجرای وظایف سایر دستگاهها در این حوزه است.
به عنوان مثال، وزارت نفت موظف است سوخت را مطابق با استانداردهای ملی تأمین کند و باید گزارش اقدامات و برنامههای آتی خود را ظرف 2 هفته به کارگروه ارائه دهد. همچنین، وزارت نیرو طبق ماده ۱۳ قانون هوای پاک مسؤول کنترل انتشار آلایندگی نیروگاهها در حد مجاز است و پیگیری این موضوع به طور جدی در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد.
تصمیم به توقف مازوتسوزی در 3 نیروگاه کشور، گامی ارزشمند در راستای کاهش مخاطرات آلودگی هوا به شمار میرود اما این اقدام نمیتواند ما را از واقعیتهای پیچیده آلودگی هوا دور کند. آلودگی هوا نتیجه عوامل متعددی است که برای کاهش آنها باید به تصمیمهای سخت تن دهیم. این تنها آغاز مسیر است.
* حذف مازوت میتواند از مرگ ۶۵۰ نفر جلوگیری کند
سیدمحمد جمالیان، نماینده مردم اراک در مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با «وطنامروز» به ممنوعیت مازوتسوزی در نیروگاه شازند اراک اشاره کرد و هدف از این تصمیم را کاهش آلودگی هوا و حفظ سلامت مردم دانست. وی افزود: «به نمایندگی از مردم اراک، از رئیسجمهور به خاطر این تصمیم شجاعانه تشکر میکنم».
جمالیان ادامه داد: «اگر چه ممنوعیت مازوتسوزی در نیروگاه شازند به طور کامل آلودگی را از بین نمیبرد اما به طور قابل توجهی میزان آن را کاهش خواهد داد». وی تأکید کرد گزارشهای وزارت بهداشت نیز نشاندهنده آلودگی بالای ناشی از این نیروگاهها در اراک بوده و ضرورت این اقدام را تأیید میکند.
نماینده مجلس خاطرنشان کرد: «ممنوعیت استفاده از سوخت مازوت میتواند از مرگ ۶۵۰ نفر که به آلودگی مرتبط هستند، جلوگیری کند؛ این آمار بسیار قابل توجهی است».
جمالیان همچنین از مردم و صاحبان صنایع خواست با صرفهجویی در مصرف گاز و سایر منابع انرژی، کسری تولید برق ناشی از ممنوعیت مازوتسوزی را جبران کنند و صنایع نیز با بهینهسازی و تعمیر خطوط تولید خود، در کاهش مصرف برق و گاز تلاش کنند.
ارسال به دوستان
بازخوانی مفهوم انفاق جمعی در قرآن و نقش آن در ساخت هستههای مقاومت
از گنجینه دل تا سفره اجتماع
مجتبی عرب: یکی از غلطهای رایج درباره انفاق، معادل دانستن این ادبیات مهم دینی با صرف کمکهای مالی است. در حالی که در ادبیات قرآنی، مثلا سوره مبارکه حدید، انفاق را بال دیگر ایمان برای تصویر انسان مومن معرفی میکند و به عنوان آسیب اصلی فرهنگی در جامعه ایمانی ارائه میدهد که میتواند ریشههای نفاق را بین حزباللهیها پرورش دهد. انفاق در سوره حدید مفهومی اعم از صدقه، قرض و حتی نصرت امام جامعه و حکومت دینی را در بر میگیرد. یا در سوره آلعمران، آیه معروفی که در ذهن داریم «لَنْ تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ» است که سخن از انفاق پول نیست، بلکه شرط رسیدن به مقام نیکی، انفاق از دوستداشتنیهاست، نه لزوما پول. در آیات مشهوری که میفرماید از تو راجع به این میپرسند که چه چیز انفاق کنند، قرآن ۲ جواب میدهد: خیر و عفو. اگرچه هر دو میتوانند مصادیق مالی نیز داشته باشند اما در ادبیات قرآن هر دو مفاهیمی اعم از پرداختهای مالی یا گذشتهای مالی هستند.
بسیاری از آیات کلیدی انفاق در سیاق یا همان کانتکست جهاد حضور دارند، همچون آیه: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّالله وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ الله یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیءٍ فِی سَبِیلِالله یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» (سوره انفال، آیه ۶۰). مسأله انفاق «من شیء» یعنی هر چیزی. به این شکل، مفهوم انفاق به معنای نفق و تونلی برای گذشتن از سرمایههای خود و پر کردن خلأیی در جامعه دینی است. شاید بهترین ترجمان فارسی برای مفهوم انفاق، کلمه «هزینه دادن» باشد.
انفاق، هزینهای واجب بر عهده هر مومن از سرمایههای خود در مسیر مبارزه، جهاد و نصرت حکومت دینی و جامعه مومنان است. این هزینه از همه سرمایههای مهم و اصیل جامعه مومنان است. شاید کمتر به انفاق از دوستداشتنیهایمان فکر کردهایم، مثل وقت، استعداد، کاری که خوب بلدیم، مهارت ویژه، توان فکری، نیروی جوانی، علاقه به خانواده و وقتگذاری برای ایشان. اینها همه در واقع از دوستداشتنیهای ما است. رسیدن به مقام «بر» شرطی دارد و آن، هزینه دادن از دوستداشتنیهاست. ممکن است دوستداشتنیهای همه ما پول و طلا نباشد.
همه اینها تازه صورتهایی از انفاق فردی هر یک از ما است. آیا درباره انفاقهای جمعی و اجتماعی اندیشیدهایم؟ آیا یک خاندان، یک مجموعه رفاقتی، یک گروه، یک هسته، یک شرکت، یک هلدینگ، یا حتی یک جامعه بزرگ هم انفاق متناسب خود را دارد؟
آیا باید از سرمایهها و دوستداشتنیهایش برای پر کردن یک خلأ بزرگتر و نصرت حق فداکاری و گذشت کند؟ آیا او هم در مقیاس جبهه حق وظایفی بر دوش دارد؟
بحث اینجا فقهی نیست که آیا شخصیت حقوقی را به رسمیت میشناسیم و مکلف میدانیم یا نه؛ بحث در همان لایه معارفی است که خطابات جمعی قرآن صورت میپذیرد. مثل اینکه آیا خطابات تکلیف قرآن به شخصیتی به نام مردم است یا برای تکتک آدمها جداگانه است؟ این بحثها را به نقطه مناسبش واگذار میکنیم اما آنچه روشن است، از بحثهای فنی فلسفی درباره نحوه وجودهای جمعی و «من»های بزرگ شده در قالب یک «ما»ی بزرگ، خطابهای قرآن درباره نامه اعمال اجتماعی و سرنوشتهای جمعی و همه و همه که تفصیلی مهم در جای خود دارد، اینگونه متوجه میشویم که این اندازه مسلم است: نصرت جبهه حق و هزینه دادن از سرمایهها روش زیست مومنانه تمام یک جامعه پویا در مسیر حق است.
یک شرکت فناورانه سهمی از مسائل نوآوری تا فناوری جبهه مقاومت دارد و نقشی در مبارزه ایفا میکند. یک کسب و کار اقتصادی یا یک گروه دانشبنیان در خلق زنجیرههای ارزشی تولیدی همبسته در کمربند دفاعی از پاکستان تا لبنان نقشآفرینی میکند. آیا او نیز در مسیر مبارزه هزینه میدهد؟ در اندیشگاهها و اندیشکدههای ما، حل مسائل فکری و طراحیهای راهبردی برای این ائتلاف بزرگ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جبهه مقاومت سهمی وجود دارد؟ تشکلهای مردمنهاد، انجمنها، انجیاوها و گروههای مختلف در زمینه حقوق بینالملل، کادر درمان و پزشکان، متخصصان ارتباطات، متخصصان علومشناختی و هوش مصنوعی، توانمندان عرصه سایبر و اثرگذاران سیاسی و اجتماعی، آیا انفاق مجموعی و هزینه دادن در مسیر آرمان بشری فلسطین را در سبد کارهای خود میبینند؟ سهم یک تشکل دانشجویی یا یک تشکل طلبگی، انفاقهای مالی کوچک و بزرگ افراد آن یا در نهایت جمعآوری چند قلم کالای مورد نیاز است یا انفاقی بزرگتر به صورت جمعی در خلق ارتباطهای بینالمللی مابین دانشگاهها و جوانان آزاده جهان و مستضعفان بر دوش آنهاست؟
از ما پیرامون مبارزه و جهاد و هزینه دادن در راه دین خدا و آرمانهای بزرگ پرسیده خواهد شد: «ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِالله والمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ والنِّساءِ والولدانِ».
نقشآفرینی و میدانداری نخبگان، جمعهای تخصصی و شرکتها و هزینه دادن در راه مبارزه و آرمان مقدس فلسطین و خلق نظمی نوین در جهان مبتنی بر نظام ولایی و جهان مقاومت، یک انفاق جمعی لازم در نبرد بزرگ حق و باطل در جهان امروز است و اینگونه هستههای مقاومت حقیقی در ایران و سراسر جهان مستضعفان برای رویارویی با استکبار شکل خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
با پیروزی ترامپ، مکرون نسبت به نقض استقلال اروپا توسط آمریکا ابراز نگرانی کرد
زنگ خطر اروپا
مکرون: اگر ما تصمیم بگیریم گیاهخوار باقیبمانیم، آنگاه گوشتخواران پیروز میشوند
رئیسجمهور فرانسه در جدیدترین اظهار نظر عمومی خود اعلام کرده اروپا باید از گیاهخواری به سمت همه چیزخواری برود.
امانوئل مکرون 46 ساله، در ۷ سالی که از زمامداریاش بر سرزمین گلها میگذرد، در نقشها و ژستهای بسیار متفاوتی ظاهر شده که لقب «نخود هر آش» را برازنده او میکند؛ از یک لیبرال صورتی تا یک اقتدارگرای بناپارتیست، از فمینیست تا احیاگر استعمار فرانکوفیلها در آفریقا و... .
با این حال این دستنشانده مستقیم کارتل بانکی روتشیلد در کاخ الیزه، در ماجراجوییهایش به عنوان جوانترین رهبر جمهوری پنجم فرانسه اغلب رویکردی عملگرایانه داشته تا رویاپردازانه.
از بخت خوش فرانسویها، «موسیو ژنرال» تاکنون هوس نکرده در نقش یک دانشمند یا روشنفکر فرو رود، البته پیش از حرفهای اخیرش درباره گیاهخواری، او سابقه چنین اظهارنظرهای خوشمزهای را داشت. مکرون تابستان پارسال به مسخرهترین شکل ممکن که فقط از یک پاریسی شکمسیر وارث تاج و تخت بوربونها و ملکه ماری آنتوانت برمیآمد، علیه اصطلاح «برگر گیاهی» اعلام موضع کرد و حتی بحث را به دادگاه کشاند، چرا که معتقد بود از این واژه چنین استنباط میشود که حاوی گوشت است!
این روزها اوضاع سیاسی - اقتصادی فرانسه آنقدر خراب است که او را از بوالهوسیهای اینچنینی برای خودنمایی رسانهای بازدارد. مکرون در چند ماه گذشته با از دست دادن اکثریت پارلمان، به معنی واقعی کلمه با نمره ناپلئونی در قدرت مانده و اقتصاد فرانکها که حتی قبل از رکود مربوط به جنگ اوکراین مسیر قهقرایی را در پیش گرفته بود، سقوط سریعتری را بویژه با قطع برخی منافع استعماری قدیمی در آفریقا تجربه میکند. ضمنا دادن اکثر کرسیهای فرانسه در پارلمان اروپایی به ملیگرایان و چپها، باعث شده مکرون مثل قبل سودای زعامت در اتحادیه را در سر نپروراند. به عبارت بهتر، او با همه خودبزرگبینی و میلی که به دیده شدن دارد، این بار واقعا در نقش رسمی خود یعنی رئیسجمهور فرانسه، عضو ارشد اتحادیه اروپایی و ناتو دهان باز کرده و در سطحی از واقعگرایی حرف زده که در سالهای اخیر، کمتر از سران سرسپرده و سودازده لیبرالیسم منطقه یورو سراغ داشتیم. فراموش نکنیم برای این کارمند ژیگول سابق بانک روتشیلد، اساسا تیپ شخصیتی مردانه سلطهجو مثل ترامپ - و پیش از آن پوتین - جذابیت داشته و دارد. او تا آنجا که فضای سیاسی بشدت ضدمرد و بشدت فمینیستی اتحادیه اروپایی اجازه میداد، در دوره اول ریاستجمهوریاش به پوتین و سپس ترامپ نزدیک شد. او با این کار هوشمندانه میخواست خود را شانه به شانه شخصیتهای قوی نظم جدید جهانی جا بزند. هرچند جنگ اوکراین و دموکراتهای اشتراوسی واشنگتن نگذاشتند این همنشینیها در شرق و غرب دوام داشته باشد. با این حال تلاش برای مطرح کردن فرانسه به عنوان پیشاهنگ اتحادیه اروپایی برای کسب استقلال بیشتر قاره سبز از آمریکا، روسیه و چین، شاید تنها میراث واقعی نصفه و نیمه مکرون باشد.
حالا او فرصت را مغتنم دیده تا بلکه جایگاه لرزان داخلیاش را با یک ماجراجویی جدید در سطح قاره، کمی تثبیت کند. جمعه گذشته رئیسجمهور فرانسه در نخستین واکنش عمومی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، تلاش کرد این بار در نقش یک نظریهپرداز واقعگرا، در قامت یک دنبالهرو اساتید این زمینه مثل کیسینجر و والت، همتایان اروپایی عمدتا وحشتزده خود از بازگشت ترامپیسم به معادلات آتلانتیکی را نصیحت کند.
او فرصت نگرانی اروپاییها نسبت به کاهش حضور آمریکا در ائتلاف نظامی ناتو در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را مغتنم شمرد و آنها را رهنمود داد نباید بیش از این طعمه روندهای جدید قدرت در جهان باشند. او در جمع سران اروپا در بوداپست اظهار کرد: «اگر ما تصمیم بگیریم گیاهخوار باقی بمانیم، آنگاه گوشتخواران پیروز میشوند».
وی که یکی از سران اروپایی طرفدار استقلال بیشتر قاره سبز از ایالات متحده و چین است، ادامه داد: «برای من این مساله ساده است. دنیا از گیاهخواران و گوشتخواران تشکیل شده است». او سپس هشدار داد اگر اروپا رویه خود را تغییر ندهد، به بازار و طعمهای برای همان گوشتخواران یا قطبهای نظم جدید تبدیل خواهد شد. مکرون در نهایت توصیه کرد: «من گمان میکنم ما باید دستکم همهچیزخوار شدن را برگزینیم. من نمیخواهم تهاجمی باشم اما همین که بدانیم چگونه از خود در تمام این موضوعات دفاع کنیم، خوب است».
آشکار است منظور مکرون این است که اروپاییها باید استقلال دفاعی خود را در مقابل تهدیدات روزافزون دنیای پرهرج و مرج در گذار به سوی چندقطبی بازیابند.
این در شرایطی است که وابستگیهای حیاتی اتحادیه اروپایی در زمینههای دفاعی، امنیتی، تجاری و اقتصادی به آمریکا متعاقب جنگ اوکراین بیشتر هم شده است. ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود خواستار کاهش سهم آمریکا و افزایش سهم اعضای اتحادیه اروپایی در هزینههای ناتو به عنوان تنها ائتلاف جدی دفاعی اروپا شده بود. با این حال تاجر نیویورکی حتی از این هم فراتر رفته و بارها تمایل خود را به منحل کردن ناتوی ناکارآمد اعلام کرده بود.
راهحلی که مکرون برای تقابل با جبر تاریخی دوران بازگشت ترامپ مطرح میکند بدرستی کاهش وابستگی به کدخداست. او در ادامه سخنرانیاش گفت: «ما (اروپاییها) گمان میکنیم باید ژئوپلیتیک خود را به ایالات متحده و رشد بدهی خود را به مشتریان چینی محول کنیم و نوآوریهای فناورانه خود را به سازندگان ابرمقیاس آمریکایی بسپاریم. این بهترین ایده نیست». این همان روندی است که به زعم او به طعمه شدن و بلعیده شدن غایی اروپا میانجامد. مکرون در نخستین روزهای ریاستجمهوری خود و ترامپ، برای فرار از این جبر تاریخی ایده «ارتش متحد اروپایی» را مطرح کرده بود. البته او امروز نه تنها دیگر ۲ همقسم پیشین خود در این راه - آنگلا مرکل، صدر اعظم پیشین آلمان و دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین انگلیس - را همراه ندارد، بلکه اروپا طی نزدیک به ۳ سالی که از جنگ اوکراین میگذرد، کاملا تبدیل به طفیلی امنیتی آمریکا شده است.
به همین دلیل حتی اگر ترامپ طبق وعدهای که داده، اروپا را به حال خود رها کند نیز شاید اراده نصفه و نیمه معدود رهبران اروپایی خواهان استقلال، نتواند از تبدیل شکارچیان استعمارگر قدیم به شکار معادلات نظم جدید جلوگیری کند.
******
با ریاست جمهوری دونالد ترامپ به کدام پرسش از سیاست باید پاسخ داد؟
جعفر حسنخانی: ترامپ بر مسند ریاستجمهوری آمریکا خواهد نشست و رشتههای جریان سیاسی نزدیک به دولت پنبه شد. بیشتر اصلاحطلبان بهعلاوه بخشی از دولت وفاق به همراه بدنه تصمیمسازان دولت، تصورشان این بود با روی کار آمدن دولت هریس در آمریکا میتوانند با ایده «مذاکره مستقیم» مشکلات کشور را برطرف کنند. حال با روی کار آمدن ترامپ - که از میان روسای جمهور سابق آمریکا، بیشینهترین تصمیمِ جنگی را علیه ایران گرفته و سردار رشید اسلام سپهبد حاجقاسم سلیمانی را ترور کرده است - ایده مذاکره مستقیم برای حل مشکلات کشور به محاق رفته است اما با این حال این جریان همچنان تلاش میکند پرسش اصلی سیاست ایران برای حل مشکلات کشور را «چگونگی مذاکره با آمریکا» نگه دارد.
1- تاریخ گذشته
ایده مذاکره مستقیم با آمریکا برای حل مشکلات کشور، سال ۹۲ صحنه سیاست ایران را دربرگرفت و بر مسند قدرت نشست اما پس از ۸ سال بیسرانجامی، رئیس دولت وقت به یکی از منفورترین سیاستمداران ایران در افکار عمومی تبدیل شد. کسانی که او را به این راه بردند، ناگاه در انتهای کوچه بنبست رهایش کردند و او ماند و امیدهای بسیاری که ناامید کرده بود.
مذاکره به عنوان اصلیترین راه و امکان کارآمدی دولت، ناکارایی خود را در تجربه برجام نشان داد. آمریکای ترامپ یکطرفه از برجام خارج شد و تعهدات انجام شده ایران در صنعت هستهای، هیچگاه مابهازایی از سوی آمریکاییها و اروپاییها پیدا نکرد. بحران انرژی و برق این روزهای مردم را انرژی هستهای میتوانست تامین کند اما عملکرد جریانهای طرفدار مذاکره با آمریکا در نهاد دولت، در دهه 90 خورشیدی این مهم را به تعلیق و تعویق انداخت.
2- سبد خالی
در جریان مذاکره، هر یک از طرفین در سبد خود چیزی برای معامله باید داشته باشند. مهمترین داشته ایران در جریان مذاکرات برجام به طرف غربی داده شد، یعنی تعلیق فعالیتهای هستهای اما چیزی مابهازای آن به ایران نرسید. امروز سبد ایران خالی است و هر آنچه باقی مانده نظیر توان موشکی یا توانمندیهای منطقهای ایران، مربوط به امنیت ملی جامعه ایران است و قابل مذاکره و معامله نیست. جریانی که سبد ایران را نیمه اول دهه 90 به نسیه فروخت، باید بداند تنها امکانی که برای مذاکره خواهد داشت، نقد کردن نسیه گذشته است و این یعنی گره زدن حل مشکلات به مذاکرات با سبد خالی که خطای سیاسی و بیسرانجام است. درواقع یعنی رفتن رئیس دولت در کوچهای که در انتهایش آقای روحانی نشسته است.
3- شمشیر دولبه و دیوار حاشا
«ایده حل مشکلات کشور به وسیله مذاکره» شمشیر دولبه است. اصرار زیاد رئیس دولت به آن، این امکان را برای بدنه مدیریتی کشور فراهم میکند تا سوءمدیریت خود را به این ایده گره بزنند و در جواب پیگیریهای رئیس دولت برای انجام امور، این بهانه را طرح کنند. نیمه دوم دهه 90 در دور دوم دولت موسوم به اعتدال، این ایده تبدیل به بهانه کار نکردن شد و رئیس دولت را در وضعیتی بغرنج قرار داد و سرانجام آن این شد که رئیس دولت اعتدال در باتلاق این بهانه غرق شد و اعتماد افکار عمومی به خود را از دست داد و آنچه به دست آورد نفرت عمومی بود.
«ایده حل مشکلات کشور با مذاکره» امروز تبدیل به دیوار حاشا شده است. رفتار آقای همتی، وزیر اقتصاد در این مدت، مثال بارز این ماجراست. او به نحوی سخن میگوید که انگار بدون FATF انتظار هیچ کاری را از وزارتخانه او نباید داشت. گویی بر این تصور است مردم فراموش کردهاند در دوران صدارت وزیر قبل از او در این وزارتخانه، بدون FATF چه اقداماتی به سرانجام رسید.
4- متغیر خارج از دسترس
ایده حل مشکلات کشور با مذاکره مستقیم یعنی گره زدن همه مشکلات به متغیر خارج از دسترس. خردمندانه نیست مدیریت را منوط به چیزی کرد که خارج از دسترس مدیر است. متغیرهای خارج از دسترس را مدیر کنترل میکند، نه آنکه بخواهد با متغیرهای خارج از دسترس مدیریت کند. «مدیریت به وسیله متغیر خارج از دسترس» با «مدیریت با کنترل متغیر خارج از دسترس» ۲ شیوه مدیریتی مجزاست. معقول نیست حل مشکلات کشور را منوط به چیزی کرد که در اختیار مدیران کشور نیست.
5- پیام جنگ
فضای بینالملل در سال 1403 با فضای بینالملل با سال 1392 بسیار متفاوت است. روندهای جهانی رو به سوی جنگ گذاشته و غرب آسیا در آتش جنگ میسوزد. ایران هم در آستانه جنگ تمامعیار با رژیم اسرائیل است. در این وضعیت پیام مذاکره از سوی طرف غربی همان معنایی را که سال 1392 میداد دیگر نمیدهد.
پیام مذاکره در این وضعیت، پیام ضعف است و پیام ضعف بسیار در تصمیم دشمن در به راه انداختن جنگ تمامعیار میتواند موثر باشد، لذا پیام مذاکره به شیوهای که در رسانهای نظیر پایگاه اطلاعرسانی «انتخاب» این روزها طرح میشود، اگر از سوی دولت نیز دنبال شود بیش از همیشه جنگآفرین است.
۶- چه باید کرد؟
پرسش اصلی در ساحت سیاستورزی ایران این نیست که «چگونه مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند؟» بلکه پرسش این است: «چگونه میتوان مشکلات کشور را حل کرد؟» وقتی این دومی پرسش اصلی صحنه سیاست ایران شود، فکر کردن به پرسش دوم امکانهای بسیاری پیش روی پرسشکننده فراهم میکند؛ نظیر آنچه برای آیتالله شهید رئیسی تا حدودی فراهم شد. دولت شهید رئیسی با سیاست حسن همسایگی و عضویت در شانگهای و بریکس در مسیر حل مشکلات کشور گام نهاد و سعی کرد سیاست را بعد از بنبست روحانی خارج کرده و به شکل جدیدی آن را تاسیس کند. البته در این شکل از سیاست باید توجه داشت «نحوه کنترل متغیر خارج از دسترس و مزاحم تحریم» پرسش مهمی است اما پرسش اول نیست، بلکه یکی از پرسشهای فرعی و مهم سیاست ایران است.
موضوع اصلی سیاست ایران، حل مشکلات مردم است نه چیز دیگری. اگر دولت وفاق بتواند از زیر بار هجمه رسانههای اصلاحطلب و تصمیمسازانی که در دولت روحانی تصمیمسازی کردند آزاد شود و پرسش درست از سیاست در ایران را برای خود طرح کند، آنگاه آنچه تعیینکننده خواهد بود، تلاش دولتمردان است؛ اگرنه دولت مستقر اگر با پرسش غلط سیاست را پی بگیرد، تلاش زیاد هم کاری از پیش نخواهد برد!
***
هشدار ناتو به ترامپ
دبیرکل هلندی ناتو در پیامی به رئیسجمهور منتخب ایالات متحده نسبت به حضور سربازان کرهشمالی در جنگ اوکراین هشدار داد و آن را تهدیدی برای آمریکا دانست. به گزارش یورونیوز، مارک روته در جریان یک نشست خبری، برخی گزارشها را مبنی بر اینکه انتخاب مجدد دونالد ترامپ بدترین سناریوی ممکن برای ناتو را رقم زده است رد کرد، با این حال پیامی که او برای رئیسجمهور آینده آمریکا مخابره کرد مثبت نبود. او با یادآوری اینکه در دوران نخست وزیریاش در هلند رابطهای بهتر از سایر رهبران اروپایی در ارتباط و تعامل با ترامپ داشته، مدعی شد اکنون مشتاقانه منتظر دیدار با اوست تا با وی درباره تهدیدهایی که شامل تمام اعضای ناتو میشود و چگونگی رویارویی با این تهدیدها، گفتوگو کند. با این حال دومین پیام روته به ترامپ هم مثل پیام اولش - پیام تبریک پیروزی در انتخابات - هشدارآمیز بود. او خاطرنشان کرد: «پیامدهای احتمالی حضور نیروهای کرهشمالی در اوکراین منافع واشنگتن در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام را هم تهدید میکند. آخرین تحولات در جنگ اوکراین باید رئیسجمهور منتخب ایالات متحده را متقاعد کرده باشد که باید با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تعامل کند. روسیه در ازای کمک کرهشمالی به مسکو در جنگ علیه اوکراین، آخرین فناوریهای نظامی خود را در اختیار پیونگ یانگ قرار خواهد داد. این موضوع نه فقط تهدیدی جدی برای بخش اروپایی ناتو، بلکه برای سرزمین اصلی ایالات متحده است».
روته همچنین با اشاره به هشداری که ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود به اعضای اروپایی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درباره افزایش هزینههای دفاعیشان داده بود، تاکید کرد: «ترامپ در این باره کاملا حق داشت و اعضای اروپایی ناتو باید برای امور دفاعی خود بیشتر هزینه کنند تا مطمئن شویم به اهداف تعیین شده در این حوزه دست خواهیم یافت کرد».
***
چرا اکثریت یهودیان آمریکا به هریس رأی دادند؟
طبق نظرسنجیهای انجام شده، اکثر یهودیان ایالات متحده به طرف بازنده انتخابات رای دادند. بر این اساس ۷۹ درصد یهودیان آمریکایی، کاملا هریس، معاون رئیسجمهور و نامزد بازنده دموکراتها را برای ریاستجمهوری انتخاب کرده بودند. قبل از کنار کشیدن جو بایدن، رئیسجمهور در حال ترک کاخ سفید به نفع هریس نیز، نظرسنجیها حکایت از حمایت دوسوم یهودیان از دموکراتها داشت.
به عبارت دیگر فقط 20 درصد یا یکپنجم این جامعه بسیار بانفوذ، به دونالد ترامپ اقبال نشان دادهاند. با این حال این آمار بسیار بهتری برای ترامپ و جمهوریخواهان است که در انتخابات ریاستجمهوری ۴ سال پیش، با رای کمتر از ۱۰ درصدی یهودیان آمریکایی مواجه شده بودند. در ظاهر این شاید در تناقض با ادعاهای ترامپ قرار بگیرد که نهتنها خانوادهاش پیوندهای عمیقی با یهودیان برقرار کرده بلکه خود نیز متحد اصلی یهودیان افراطی حاکم بر کابینه اسرائیل به سرکردگی بنیامین نتانیاهو محسوب میشود. در توضیح اقبال اندک جامعه بسیار بانفوذ یهودیان آمریکا به رئیسجمهور پیشین و دوباره انتخاب شده این کشور باید به ۲ ویژگی مهم این جامعه اشاره کرد. نخست اینکه یهودیان آمریکایی اساسا به ۲ طیف اکثریت سکولار و اقلیت مذهبی تقسیم میشوند که طیف اکثریت همراهی بیشتری با لیبرالها و دموکراتها در مقایسه با جمهوریخواهان و محافظهکاران دارد. ثانیا اکثریت قریب به اتفاق جامعه حدودا 8 میلیون نفری یهودیان آمریکایی – که قریب به 300 هزار نفر آنان تبعه فلسطین اشغالی هستند – جزو طبقه حاکم و سرمایهدار جهان وطن در راس هرم اجتماعی ایالات متحده هستند که منافعشان در قالب کارتلهای بینالمللگرا (اینترنشنالیست) و تضعیف نقش نظارتی حکومت واشنگتن بر فعالیتهایشان تامین میشود. طبیعتا این طبقه منافع و ارزشهای خاص آمریکایی را همانند طیف ترامپیستها در اولویت قرار نمیدهند، در حالی که دموکراتها بویژه پس از اتحاد با نومحافظهکاران صهیونیست، همخوانی بسیار بیشتری با منافع آنها دارند.
******
مهمترین تأثیرات سیاستهای احتمالی ترامپ در حوزه انرژی و تجارت جهانی
گروه اقتصادی: ترامپ با وعده «اول آمریکا» دوباره به کاخ سفید راه یافت. او قصد دارد با کاهش مالیاتها، افزایش اشتغال، سختگیری بیشتر روی معاملات با چین از طریق افزایش تعرفهها، صنایع داخلی را تقویت کند و به وعده خود جامه عمل بپوشاند اما این هدف ترامپ تنها اقتصاد آمریکا را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه اثراتش میتواند تمام نقاط جهان را دربرگیرد. بسیاری از مقامهای کشورها در پیام تبریک به ترامپ احساسات زیادی به خرج دادهاند، چون نگران موضعگیری او در قبال قوانین تجاری بینالمللی و کنوانسیونهای محیط زیستی و... هستند. چون رویکرد ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریش برای همگان مشخص شد که در حوزه انرژی قوانین سختگیرانهای نداشت تا غولهای نفتی آمریکا بازار جهانی را تسخیر کنند، حتی اگر این مسأله منجر به فشار مضاعف به اروپا شود، اصلا برای او مهم نیست. بر همین مبناست که پوتین بعد از انتخاب ترامپ به اروپاییها پیشنهاد داده با اوکراین برای انتقال گاز مذاکره کنند تا شاید از اروپا در مقابل سیاستهای آمریکامحورش در سرمای زمستان محافظت شود.
از طرف دیگر هدف ترامپ از افزایش قیمت سوخت و رشد ارزش جهانی دلار، سود بیشتر برای آمریکاست اما احتمالا قیمت کالاهای اساسی و مواد اولیه افزایش مییابد، آن هم در شرایطی که نرخ تورم در بازارهای جهانی همچنان بالاست و بسیاری از سرمایهگذارها در کشورهای نوظهور خوشبین بودند که تورم روند نزولی خواهد داشت اما با تغییر روند آنها با چالشهای جدی مواجه میشوند.
بررسی دوره قبل ریاستجمهوری ترامپ نشان میدهد، برخی صنایع آمریکایی در آن زمان خیلی رشد کردند. بخشهای انرژی، دفاعی و ساختوساز با کاهش قوانین سختگیرانه و افزایش بودجههای دولتی مواجه شدند در نتیجه اوضاع خوبی پیدا کردند ولی کشاورزی و صنایع خودرو خیلی ضربه خوردند، چون جنگ تجاری و تعرفهها فشار زیادی بر این محصولات وارد کرد، حتی فروشگاههای خردهفروشی سنتی هم با مشکلات زیادی روبهرو شدند.
در سطح جهانی سیاستهای ترامپ تأثیر زیادی بر قیمتها گذاشت. صنعت نفت و انرژی آمریکا رشد کرد و به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت تبدیل شد، تعرفهها باعث افزایش قیمتها در بازارهای فولاد و آلومینیوم شد و به اقتصاد کشورهای صنعتی آسیب زد و کشورهای مصرفکننده با هزینه بیشتری روبهرو شدند. همین مسأله باعث شده بعد از انتخاب ترامپ بار دیگر مقامات اتحادیه اروپایی در مجارستان گرد هم آیند تا به فکر راهحلی برای تقویت اروپا بدون حمایت آمریکا باشند.
جنگ تجاری با چین و اعمال تعرفههای بالاتر برای برخی محصولات، تجارت جهانی را با تغییراتی روبهرو میکند، زیرا چین برای فروش محصولات خود در بازارهای جدید دست به دامپینگ میزند. البته با توجه به مشکلات اقتصادی و سیاسی چین و فشارهای جهانی، منطقه خاورمیانه میتواند جایگزین مناسبی برای آسیای جنوب شرقی باشد و فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاری ایجاد کند. در این سناریو، کشورهای حاشیه خلیجفارس با تکیه بر منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک خود، نقش مهمی در تجارت انرژی ایفا میکنند که این موضوع موجب رشد سهام در این کشورها خواهد شد. این موضوع در کوتاهمدت یک شوک کوچک به اقتصاد وارد میشود، اما در میانمدت و بلندمدت قطعا به نفع اقتصاد و بورس ایران خواهد بود، چراکه اقتصاد ایران کامودیتیمحور است. ایران باید به جذب سرمایهگذاری از کشورهای عضو بریکس و شانگهای اقدام و حتی برخی کشورهای اروپایی را میتواند به سرمایهگذاری در ایران تشویق کند.
از طرف دیگر هدف ترامپ تضعیف دلار تحت تاثیر تحریمهای خارجی نیست. بلوک بریکس نیز تهدیدی علیه دلار محسوب میشود به همین دلیل هرگونه سیاستگذاری که منجر به تقویت جبهه شرقی شود به زیان ترامپ خواهد شد. بویژه اینکه کشورهای اروپایی ممکن است برای دور شدن از چالشهای تامین انرژی احتمالا استراتژی جدیدی در قبال ایران و روسیه تدوین کنند.
همچنین تغییرات در سیاستهای اقتصادی آمریکا و حمایت از تولید داخلی با افزایش تعرفهها، رشد تولید و مصرف بالای نفت را به همراه خواهد داشت، در نتیجه فرصتی برای کشورهای نوظهور و کشورهای نفتی حاشیه خلیجفارس فراهم میشود تا بتوانند بازارهای صادرات نفت خود را توسعه دهند.
با توجه به اینکه انتخابات آمریکا تعیین تکلیف شده و دولت منفعل کنونی آمریکا درگیر حاشیههای حزبی شده است، اثرات حضور ترامپ از همین هفته احتمالا بازار را تحتالشعاع قرار میدهد و کشورهای رقیب مانند چین به سرعت برای جلوگیری از افت بیشتر پول ملی خود از محرکهای اقتصادی جدید رونمایی میکنند.
البته اقتصاد ایران فعلا واکنشی نسبت به ترامپ نداشته و دلار تحت تاثیر ریسکهای ژئوپلیتیک به اندازه کافی رشد کرده است و ادامه این روند احتمالا میتواند بر بازارهای مالی تاثیر بگذارد اما سناریوهایی درباره تغییر رویکرد ترامپ در قبال ایران وجود دارد و همین مسأله باعث شده بازارها در ایران کمی با احتیاط عمل کنند اما به نظر میرسد نوسانات اقتصادی دوره ترامپ زیاد خواهد بود. در ۱۰ سال گذشته هرگاه دلار چه در بازار آزاد و چه نیما رشد کرده با کمی تأخیر یا همگام با آن بازار سرمایه هم رشد داشته است. ریسک حضور ترامپ در ریاستجمهوری آمریکا موجب افزایش قیمت دلار و در پی آن افزایش موقت بازار سرمایه خواهد شد ولی بقیه بازارها خود را سریعتر با موضوع افزایش نرخ ارز هماهنگ میکنند نظیر آنچه در این چند ماه در بازار ارز و طلا و سکه دیدیم. به طور کلی سیاستهای ترامپ و بسته محرک چین تاثیر مثبتی بر اقتصاد کامودیتیمحور ایران دارد و ترکیب این دو میتواند وضعیت خوبی برای بازار و بورس ایران ایجاد کند، مگر اینکه سناریوی تشدید تحریمها شرایط دیگری را رقم بزند، البته با توجه به آمادگی، ایران دیگر چندان تحت تاثیر تحریم نخواهد بود.
به طور کلی ترامپ فعلا بر مسند قدرت ننشسته و ممکن است ریسکهای سیاسی را قویتر و جدیتری داشته باشد و حال بازارهای موازی و رقیب بهتر شود. با این حال پیشبینی اینکه چه چیزی در انتظار بازار و اقتصاد ما است کاملا وابسته به دولت ایران است نه ترامپ و آمریکا و هر جای دیگر. این سیاستگذاریهای کلان داخلی مسؤولان است که مسیر بازار را روشن میکند. با ترامپ یا بیترامپ حتی با رشد دلار آزاد یک سیاستگذار در حوزه اقتصاد میتواند ضربات جبرانناپذیری به بازار و اقتصاد وارد کند. بنابراین سرنوشت بازار و اقتصاد را نه این شخص، بلکه سیاستهای اتخاذشده از سوی دولت برای مواجهه با رفتار ترامپ تعیین میکند. اثر این سیاستهاست که تعیینکننده مسیر بازار است.
اکثر کارشناسان پیشبینی کرده بودند اگر ترامپ مجددا بعد از ۴ سال به ریاستجمهوری آمریکا برسد احتمال افزایش نرخ ارز و متعاقب آن طلا و سکه زیاد است اما این پیشبینیها یک روز بعد از انتخابات به گونهای دیگر رقم خورد، به طوری که نهتنها قیمتها صعودی نشد بلکه کاهش هم داشت.
حال بعد از گذشت چند روز از انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهو جدید آمریکا، اگر چه برخی از بازارهای دیگر مثل رمزارزها جهشی بودند، با افت نرخ ارز و حتی طلا در بازارهای جهانی این پیام به بازار مسکن مخابره شده است که احتمال اینکه سرمایهها این بار وارد بازار مسکن شوند بسیار زیاد است.
برخی کارشناسان مسکن بر این باورند که نباید از بازار مسکن انتظار واکنش سریع همانند بازار ارز و طلا داشت. این بازار، بر خلاف سایر بازارها دیر از خواب بیدار میشود و وقتی رونق میگیرد تا حدودی میتواند خود را با سایر بازارهای موازی تطبیق دهد و به نوعی عقبماندگیاش را نیز جبران میکند.
هر چند برخی کارشناسان نیز بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری در بازار مسکن را این طور تحلیل میکنند که این افزایش ریسک باعث شده سرمایهگذاری در بازار مسکن جذابیت خود را از دست بدهد و این موضوع برای اقتصاد مسکن و آینده کشور بسیار بسیار پرخطر است، بنابراین با وجود ترامپ بازار مسکن باز هم در ثبات نسبی قیمتی خواهد ماند. آنچه بدیهی است تمام شوکهای تورمی که به واسطه بودجه و اتفاقاتی که در کشور طی 3-2 ماهه اول سال رخ داده، آثار خود را روی بازار مسکن نشان داده است اما تا همین امروز اتفاق جدیدی رخ نداده و بازار مسکن در یک ثبات قرار دارد.
ارسال به دوستان
یادداشت
ادعای ترور ترامپ و چند تحلیل
مصطفی نصری: ایالات متحده از گذشته تاکنون رویکردی تهاجمی در برابر ایران اتخاذ و به دفعات تلاش کرده ایران را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی خود و امنیت غرب آسیا معرفی کند. در تازهترین مورد، وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد فردی به نام فرهاد شاکری، تبعه افغانستان، با همکاری احتمالی ایران درصدد ترور دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا بوده و این طرح به کمک «افبیآی» خنثی شده است. بر اساس این ادعا، شاکری هنگام بازجویی ادعا کرده ایران به او مأموریت داده ترامپ را تحت نظر بگیرد و طرحی برای ترور او آماده کند. این ادعا توسط ایران رد شده و سخنگوی وزارت امور خارجه آن را بیاساس خوانده است. اسماعیل بقایی در واکنش به ادعای آمریکا درباره تلاش ایران برای ترور ترامپ گفت: «این موضوع توطئه محافل صهیونیست است». سابقه پروندهسازیها علیه ایران نشان میدهد آمریکا در پی اتهامات ضدایرانی اهداف دیگری را دنبال میکند که در این باره نیز همین اصل، قابل توجه است.
* وجود دشمن ساختگی و تقویت نظامی اسرائیل
یکی از اهداف مطرح کردن اتهاماتی از این دست علیه ایران، ایجاد یک تهدید ساختگی خارجی علیه منافع ملی آمریکاست. چنین تهدیدی بویژه در شرایط فعلی که آمریکا از جانب افکار عمومی خود برای حمایتها از رژیم صهیونیستی تحت فشار است، میتواند به عنوان توجیهی برای تداوم حمایتهای مالی و تسلیحاتی و تقویت نظامی رژیم عمل کند. این کمکها معمولا با این توجیه انجام میشود که ایران به عنوان بزرگترین تهدید منطقه، باید با ائتلافی قدرتمند از همپیمانان آمریکا مهار شود. ردپای چنین نیتی را به وضوح در اظهارات دادستان کل آمریکا نیز میتوان دید. دادستان کل آمریکا با انتشار بیانیهای در این باره ایران را جزو معدود بازیگران دنیا دانست که میتوانند عامل خطر جدی علیه امنیت ملی آمریکا باشند.
* درآمدزایی با تهدیدسازی
ایجاد چنین پروندههایی علیه ایران میتواند به افزایش ترس از نفوذ ایران در غرب آسیا کمک کند. با ایجاد چنین تصویری، آمریکا میتواند به کشورهای عرب منطقه مانند عربستان و امارات این پیام را بدهد که ایران همچنان به دنبال بیثباتسازی منطقه است. از این طریق، آمریکا میتواند فروش تسلیحات به این کشورها را افزایش دهد و سرمایهگذاریهای نظامی خود را در منطقه توجیه کند. این مساله در شرایطی که روابط ایران با برخی کشورهای عرب منطقه در حال بهبود است و احتمال کاهش تنشها وجود دارد، اهمیت بیشتری مییابد، چرا که با مطرح کردن اتهاماتی علیه ایران، تنشها در غرب آسیا زنده نگاه داشته میشود.
* تشدید تنشهای شخصی بین ایران و ترامپ
هدف سومی که به نظر میرسد آمریکا در پی آن باشد، افزایش فشار بر ایران از طریق تحریک دونالد ترامپ، رئیسجمهور برگزیده ایالات متحده به تشدید اقدامات ضدایرانی است. از آنجا که ترامپ در دوران ریاست جمهوریاش سختترین سیاستها را علیه ایران اتخاذ کرد، دولت آمریکا ممکن است با این ادعاها سعی کند او را در بدو آغاز به کار مجدد به عنوان رئیسجمهور آمریکا درگیر یک فضای ضدایرانی کند. ترامپ با خارج شدن از برجام و اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران، یکی از تهاجمیترین رویکردها را در قبال تهران در پیش گرفت. ایجاد پروندهای مبنی بر تلاش برای ترور ترامپ، میتواند وی را به موضعگیریهای تندتر علیه ایران دعوت کند.
* زمینهچینی برای ترور ترامپ
سناریویی پیچیدهتر نیز در راهبرد متهمسازی ایران وجود دارد. جریانهای مخالف ترامپ با ایجاد چنین پروندهای ممکن است به دنبال آسیبرسانی به او باشند؛ انگیزهای که پس از شکست در انتخابات بیشتر هم شده است اما بدون مقدمهسازی، در صورت بروز چنین رخدادی، انگشت اتهام بلافاصله به سمت رقبای انتخاباتی ترامپ خواهد رفت.
به همین دلیل، آنها نیاز دارند با آمادهسازی افکار عمومی و ایجاد یک پیشزمینه، این اتفاق را گردن یک دشمن خارجی بیندازند. این ادعا اگرچه تاکنون در سطح تئوری و تحلیلهای سیاسی مطرح شده اما با توجه به سابقه اقدامات آمریکا در زمینه پروندهسازی علیه ایران و کشورهایی که منافعش را به چالش میکشند، نمیتوان چنین احتمالی را به کلی رد کرد.
* دوباره 11 سپتامبر؟
هدف قرار گرفتن برجهای دوقلو در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به نقطه عطفی در سیاست خارجی ایالات متحده و سیاستهای امنیت داخلی این کشور تبدیل شد. پس از این حملات، دولت ایالات متحده به ریاست جورج بوش پسر، سیاستهای جدیدی را تحت عنوان «جنگ با تروریسم» اتخاذ کرد که به واسطه آن آمریکا فرصت یافت در کشورهای غرب آسیا مداخله کند. بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا افغانستان را به عنوان پایگاه القاعده معرفی کرد و اکتبر ۲۰۰۱ با هدف سرنگونی حکومت طالبان و نابودی القاعده، حمله نظامی گستردهای را آغاز کرد. این عملیات به دلیل حضور القاعده در افغانستان توجیه شد و آمریکا به مدت ۲ دهه در این کشور حضور نظامی داشت که در نتیجه آن، تعداد زیادی از مردم افغانستان کشته شدند و آسیبهای فراوان اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به این کشور وارد شد. در نهایت نیز آمریکا دست از پا درازتر این کشور را ترک و آن را باز به طالبان واگذار کرد! مشابه این رویکرد درباره عراق نیز به کار گرفته شد و سال ۲۰۰۳ آمریکا و متحدانش به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق و ارتباط این کشور با تروریسم به بغداد حمله کردند، با اینکه هیچ مدرکی مبنی بر وجود تسلیحات کشتار جمعی یا ارتباط واقعی عراق با حملات ۱۱ سپتامبر پیدا نشد. آمریکا همچنین پس از ۱۱ سپتامبر شبکههای جاسوسی و پایگاههای نظامی خود را در کشورهای مختلف غرب آسیا افزایش داد و پیمانهای نظامی و امنیتی جدیدی با دولتهای منطقه امضا کرد. حضور نظامی آمریکا در کشورهای منطقه همچنان برقرار است و این مساله به تعمیق بیاعتمادی و افزایش تنشها در غرب آسیا منجر شده است. یکی دیگر از نتایج سیاسی ـ اجتماعی حملات ۱۱ سپتامبر، گسترش اسلامهراسی و بدبینی به مسلمانان در کشورهای غرب بود. این روند به شکلگیری سیاستهای سختگیرانهتری علیه مهاجران مسلمان و افزایش تبعیض علیه آنان منجر شد و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی گستردهای به همراه داشت. به طور کلی، حادثه ۱۱ سپتامبر بهانهای برای آمریکا شد تا سیاستهای خود را در غرب آسیا توسعه دهد و منافع استراتژیک خود را پیگیری کند. در پی حملات ۱۱ سپتامبر، آمریکا همچنین قوانین امنیتی سختگیرانهای برای شهروندان خود تصویب کرد که از جمله آنها میتوان به «Patriot Act» اشاره کرد. این قانون به دولت واشنگتن اجازه میداد به شکل گستردهای بر ارتباطات مردم آمریکا و حتی افراد خارج از آن کشور نظارت داشته باشد. این نظارتها با انتقادات زیادی از سوی فعالان حقوق بشر روبهرو و بهعنوان نقض حریم خصوصی افراد شناخته شد اما تاکنون ادامه دارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|