|
گفتوگوی «وطن امروز» با محسن ردادی درباره نسبت اعتراض و سیاستزدایی از جامعه ایرانی
باید گفتوگو سکه رایج جامعه شود
پیشتر در پروندهای تحت عنوان سیاستزدایی از جامعه ایران در «وطن امروز»، در باب مفهوم سیاستزدایی و عوامل موثر بر آن در جامعه ایران و همچنین نمودهای این امر در انتخاباتهای اخیر صحبت کردیم. گفتیم که یکی از عوامل کاهش مشارکت در انتخابات در ایران بحث سیاستزدایی است و باید برای تغییر این وضعیت چارهای اندیشید. در ادامه این پرونده به بررسی رابطه سیاستزدایی با بروز رفتارهای خشونتآمیز از سوی برخی افراد در ساحتهای مختلف کشور میپردازیم. یکی از مسائلی که در کشور ما در بزنگاههای مختلف رخ میدهد این است که هر اعتراضی در کشور بهسرعت و شدت رنگ و بوی سیاسی و خشونتآمیز به خود میگیرد و حاکمیت نیز ناگزیر است به این خاطر با این اعتراضات برخورد امنیتی داشته باشد. سوال ما این است: بروز رفتارهای خشونتآمیز توسط شهروندان را هم باید در چارچوب سیاستزدایی از جامعه ایرانی تحلیل کرد؟ پیشتر با محسن ردادی درباره مفهوم سیاستزدایی و ارزیابی این موضوع در جامعه ایرانی گفتوگو کردیم. در این مجال در بخش دوم این گفتوگو به پرسش در باب سیاستزدایی و بروز رفتارهای خشونتآمیز از سوی معترضان پرداختهایم.
* * *
* اینکه در جامعه ایران هر اعتراضی بهسرعت شکل خشونتآمیز به خود میگیرد را میتوان به دلیل سیاستزدایی از جامعه ایرانی دانست؟ چرا که گویا معترضان از پیگیری اعتراض خود در بستر سیاست ناامیدند و تنها راه را در آمدن به کف خیابان و سپس اقدامات خشونتآمیز میدانند.
سیاست به معنی گفتوگو، مذاکره و چانهزنی پیگیری روشهای عقلانی است و آنجا که سیاست متوقف میشود و عرصه دیگری شروع میشود، آنجایی است که مردم تصمیم میگیرند به جای گفتوگو و فکر کردن و مذاکره و... چوب و چماق دست بگیرند و بر سر و کله هم بزنند. از اینجا به بعد سیاست نیست. سیاستزدایی حاصل این موضوع است که افراد چندان به سیاست عنایت ندارند و سیاست را بیحاصل میدانند و احساس میکنند از طریق رفتارهای خشن و رادیکال بهتر میتوانند به نتیجه برسند و کمتر راهحلهای سیاسی را مورد توجه قرار میدهند. این وضعیت باعث شکلگیری شرایط امروز میشود؛ افراد به جای پرداختن به مذاکره و راهحلهای عقلانی، ترجیح میدهند اقدامات خشونتآمیز داشته باشند. شاید مهارتهای لازم را کسب نکردهاند و شاید در عامل قدرتمند فرهنگی، در حال تحقیر سیاست هستند و تصور میکنند سیاست به اندازه کافی قوی و موثر نیست. بخشی از جامعه با نگاهی پیشامدرن عمل میکند و به این شکل میخواهد حق خود را بگیرد و با گفتوگو و مناظره و درک متقابل و روشهای منطقی حق را دریافت نمیکند.
من بخش عمدهای از وضعیتی را که جامعه در آن گرفتار شده تقصیر جامعه میدانم و فکر میکنم به جای اینکه منطقی به ماجرا نگاه کنیم، گرفتار خشونت کلامی و فیزیکی میشویم. آنچه در خیابان میبینیم خشونت فیزیکی است اما یک مرحله قبل از آن خشونت کلامی است که ناشی از سیاستزدایی است. در بسیاری از جمعها این خشونت کلامی سیاست تلقی میشود. در گفتوگو با خانواده، گفتوگو در تاکسی یا در کامنتگذاریها، تصور میکنیم گفتوگوی سیاسی انجام میدهیم ولی وقتی افراد فقط به توهین و فحش دادن اقدام میکنند، تهمت میزنند و اخبار دروغ را منتشر میکنند، اینها هیچکدام سیاست نیست چون پایه عقلانی ندارد. اگر میخواهیم این وضعیت درمان شود و پایه فرهنگی جامعه از حالت سیاستزدایی خارج شود و به خشونت فیزیکی منجر نشود، باید از سرچشمه با موضوع مقابله و آن را اصلاح کرد. باید مردم را نسبت به سیاست دلگرم کنیم و این پیام را به مردم بدهیم که سیاست راهحل دارد و به معنای تفکر عقلانی و گفتوگو و تفکر انتقادی است. گفتوگو باید نقادانه و مبتنی بر عقلانیت و نیکخواهی باشد. نباید در صدد آزار و اذیت غیر همفکرانمان باشیم و هر نوع خبری را که علیه رقیب است بدون توجه به صحت و سقم خبر به شکلی غیرمنصفانه منتقل کنیم. گاهی شاهد هرزهگویی هستیم ولی این سیاست نیست. تصور افراد این است که در حال کار سیاسی هستند ولی هیچکدام از این کارها سیاسی نیست. سیاست به معنی رفتار عقلانی و منطقی است. وقتی جامعه در بسیاری از این گفتوگوها حتی حاضر نیست صدای طرف مقابلش را بشنود و فقط به همفکران خود گوش میدهد و اخبار منابع همفکر خود را بازگو میکند، این کار سیاسی نیست. این نگاه عاقلانه و منصفانه نیست و نمیتواند سیاسی باشد و فقط برای تسکین رفتارهای هیجانی و بدوی افراد است و ربطی به سیاست ندارد.
باید تلاش کرد عقلانیت در جامعه افزایش یابد و گفتوگو سکه رایج جامعه شود. قدم اول گفتوگو این است که افراد طاقت و توان شنیدن حرفهای طرف مقابل را داشته باشند. یعنی این انصاف را داشته باشند که شاید مخالف من درست بگوید و من در خطا باشم. حقانگاری صرف به معنای سیاست نیست و منجر به تخریب سیاست میشود. عامل اول یعنی مسدود بودن مسیرها که مردم را برای بیان اعتراض به خیابان میکشاند تقصیر دولت است اما افرادی هم هستند که خود را صاحب حق مطلق میدانند و میگویند همه چیز تقصیر دولت است.
تا زمانی که درک متقابل گفتوگو و شنیدن رخ ندهد سیاست اتفاق نمیافتد و جامعه دچار سیاستزدایی میشود و آنچه نتیجه را تعیین میکند سیاست نیست، بلکه خیابان است. متاسفانه وقتی ریشه قضیه را پیگیری میکنیم در بسیاری مواقع به رفتار سیاستمداران ما بازمیگردد؛ فراموش نمیکنیم که سال 88 با موضوعی که میشد با گفتوگو و مذاکره آن را حل کرد و راهحلی منطقی داشت، چه رفتاری داشتند. گفته میشد تقلب شده و میشد استدلالها را بررسی کرد، همه این موارد امکانی عقلانی داشت ولی سیاستمداران آن زمان که در قامت کاندیدای ریاستجمهوری ظاهر شده بودند عقلانیت را کنار گذاشتند و بر موضوع ابطال انتخابات تاکید داشتند که این امر منجر به بسیج خیابانی مردم شد.
طبیعتا وقتی جامعه این رفتارها را از بزرگان خود و افرادی که عنوان سیاستمدار را حمل میکنند میبیند به این نتیجه میرسد که سیاست همین است و راهحل همین است. سیاستمداری که سیاست را پاس نمیدارد، با وجود اینکه خود متولی سیاست است از سیاست بیرون میزند و شرایط را به جنگ خیابانی که ربطی به سیاست ندارد میرساند، باعث میشود جامعه نیز توان گفتوگو را از دست بدهد و از سیاست عبور و مذاکره را تحقیر کند و راهحل را تنها در اعتراض خشونتآمیز ببیند.
خوب است اینجا به رابطه اعتراض و سیاستزدایی بپردازیم. اعتراض بخشی از سیاست است اما باید از اغتشاش و منازعه بپرهیزیم.
جامعه ایران انگیزه بالایی برای فعالیت سیاسی دارد و از طرفی بسیار باهوش است. به طور کلی ما جامعهای سیاسی داریم و عموما راهحلها در سیاست جستوجو میشود و افراد تلاش میکنند از راه اقدام سیاسی خواستههای خود را پیگیری کنند. کوتاهی دولت و اشتباه دولت اینجا رخ میدهد که مسیرهای درستی برای پیگیری خواستهها و ارائه پیشنهادات و انتقادات باز نکرده است. مردم برای به نتیجه رساندن خواستههای بحق خود گزینههای کمی دارند. اگر مسیرهای مشخص، معین و متنوعی وجود نداشته باشد و افراد از هر مسیری با در بسته مواجه شوند، در نهایت فقط راهحل را در خیابان خواهند دید. بنابراین بحثی فنی مثل افزایش حقوق معلمان یا پرستاران و کارگران که مسالهای اقتصادی است و توضیح اقتصادی و فنی دارد و افراد باید روبهروی هم بنشینند و گفتوگو کنند، بهسرعت هویت سیاسی پیدا میکند. وقتی افراد نمیتوانند مساله را از مسیر درست پیگیری کنند بهسرعت وارد خیابان میشوند و شعار سیاسی میدهند. جامعه ایران باهوش است و بهتدریج یاد گرفته امنیت برای دولت و برای جمهوری اسلامی بسیار مهم است. اگر دولت متوجه شود این خواستههای اقتصادی و معیشتی از طرف رسانههای بیگانه به صورت اعتراضی سیاسی بازنمایی میشود حساس شده و بهسرعت برای رفع مشکل اقدام خواهد کرد. جامعه فکر میکند میتواند از این راه به نتیجه برسد و زود جواب میدهد چون نگاههای امنیتی وجود دارد و نمیخواهند امنیت کشور به خطر بیفتد و زودتر پاسخ میگیرند. این مساله منجر به سیاسی شدن تمام خواستهها و ختم شدنشان به اعتراضات خیابانی میشود. دولت باید در بسیاری از این موارد مقاومت میکرد و غیرمنطقی بودن خواستهها را با ارائه دلایل فنی نشان میداد اما دولت دغدغه امنیت دارد و از این رو برای حفظ امنیت و حفظ پرستیژ و آبرو، خواستهها را برآورده میکند و سعی دارد به طرقی به اعتراضات خیابانی پایان بدهد. اعتراض مالباختگان موسسات اعتباری در دوره دولت روحانی از این جمله است. اگر موضوع ورشکستگی موسسه است که در فرآیندی اقتصادی اتفاق افتاده و تمام طرفها ضرر کردهاند و اگر فسادی رخ داده دولت باید در روندی قضایی پول مردم را پس بگیرد و فاسدان مجازات شوند ولی وقتی اعتراضات گسترش یافت تصمیم نادرستی گرفته شد و از پول بیتالمال و پول عموم مردم برای خاموش کردن این اعتراضات هزینه شد. چرا باید پول شهروندی که در آن موسسه ثبتنام نکرده و در سود و زیانش سهیم نیست به مالباختگان پرداخت شود؟ ضرر و زیان شهروندانی که کاری اقتصادی کرده بودند از بیتالمال و از سهم شهروند هرمزگانی و ایلامی پرداخت شد. این روند ناعادلانه بود و خواستهای غیرمنطقی، برای حفظ امنیت و کاهش نارضایتی برآورده شد.
اگر قرار است اعتراضها به خشونت کشیده نشود باید حتما اقداماتی اتفاق بیفتد تا قبل از اینکه اعتراض به تجمع و راهپیمایی مبدل شود، مساله از طریق دیگر و از روند منطقی حل و مشکل برطرف شود. مثلا در جوامعی که متوجه عرصه سیاست هستند، اجازه میدهند مردم خواستههای خود را از طریق کمیسیونهای ویژه مجلس پیگیری کنند. چیزی شبیه کمیسیون اصل 90 ما در مجلس که اعتراضها را از طریق شکایات واصله میگیرد. مردم اعتراض خود را بیان میکنند و کمیسیون وظیفه دارد پیگیری کند و پاسخ قانعکننده بدهد. بحث دیگر اتحادیهها هستند که قدرتمندند و پیگیری میکنند و در نهایت به نتیجه میرسند. لذا از این طریق کار به خشونت خیابانی کشیده نمیشود. ابزارها متنوع هستند؛ مثلا امکان پیشنهاد یک طرح به مجلس یا متوقف کردن قانونی تازه تاسیس در مجلس وجود دارد به شکلی که اگر شهروندی طرحی داشته باشد و بتواند تعداد مشخصی امضا جمع کند، اجازه دارد تا آن طرح در مجلس مطرح شود و مجلس در این رابطه تصمیمگیری میکند. این طرح مثل لایحهای که از سمت دولت آمده بررسی میشود و شهروند احساس میکند تلاش خود را انجام داده است. وقتی طرحی با تعداد مشخصی امضا به مجلس رفته حتی تا زمانی که قانون نشده و در حال بررسی است، اثرگذاری خود را در جامعه خواهد داشت. این موارد میتواند از خشونت و اعتراض جلوگیری کند.
در برخی کشورها مردم اجازه دارند برای نطق در صحن مجلس دستور کارگزاری بگیرند. وقتی موضوعی به نظر مردم مهم است، میتوانند تعداد مشخصی امضا جمع کنند و رئیس مجلس میتواند اعلام کند میزانی از مردم نظر مجلس و مقامات دولتی را به موضوعی خاص جلب کردهاند؛ به طور مثال موضوع آب کشاورزان اصفهانی میتواند با جمعآوری 300 امضا در ایران از این طریق در مجلس بررسی شود و کار به اعتراض خیابانی و تحصن کشاورزان در بستر خشک زاینده روز و اتفاقات بعدی نمیرسد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. وقتی این مسیرها باز نشود و سیاست مسیرهای متنوعی برای پیگیری خواستههای مردم نداشته باشد، افراد برای شنیده شدن صدای خود به حضور در خیابان رو میآورند و به رادیکالترین وضع موجود اعتراض و تظاهرات میکنند و چند حرف سیاسی میزنند تا شبکههای بیگانه پخش کنند و از طریق تهدیدهای امنیتی صدای خود را به گوش مسؤولان میرسانند. این مسیر نادرستی است که دولت مقصر آن است. این وضعیت باعث ایجاد اشکال میشود و در نهایت به خشونت و تخریب و درگیریهای بیحاصل منجر میشود. عمده اعتراضاتی که انجام میشود به جای اینکه به نتیجه مشخصی برسند به تخلیه احساسات ختم میشوند، یعنی مردم خشمگین وارد خیابان میشوند و تخریب میکنند و آتش میزنند و دولت برای محافظت از اموال عمومی و جان شهروندان برخورد میکند و تخلیه هیجانات و خشم رخ میدهد ولی هیچ به هیچ است و مشکل حل نمیشود و این ایرادی بزرگ است. پس رابطه اعتراض و سیاستزدایی در بخشی به همین موضوع مربوط میشود و بخشی است که تقصیر دولت است.
* راهحل چیست؟ چه کنیم روند سیاستزدایی متوقف شود و مردم به مشارکت سیاسی فعال بازگردند؟
سیاستزدایی اتفاق افتاده است. بخشی از مساله، جهانی است. لذتجویی، فردگرایی و... در تمام دنیا وجود دارد و وضعیت در اختیار نیروهای ملی نیست و نمیتوان شرایط را تغییر داد. بخشی در اختیار دولت است و میتواند وضعیت را اصلاح کند و سیاستزدایی را کاهش بدهد. به چند مورد در این باره اشاره میکنم. دولت باید به توسعه سیاسی عنایت داشته باشد یعنی از تجربه دولت سازندگی عبرت بگیریم و بفهمیم که سیاستزدایی سیستماتیک و تلاش برای غیرسیاسی کردن مردم و راندن مردم از عرصه تصمیمگیری و سیاستگذاری و فعالیت سیاسی، کشور را بیشتر دچار بحران میکند. بسیاری از سیاستمداران تصور میکنند اگر مردم خیلی سیاسی شوند، زیاد حرف میزنند و ممکن است کشور دچار بحران شود. باید بفهمیم که این تفکر اشتباه است و برعکس اگر اجازه ندهیم مردم صحبت کنند و سیاست را از مردم بگیریم و مردم را از سیاست محروم کنیم بحران ایجاد خواهد کرد و عمده بحرانهای کشور ناشی از این وضعیت و دور کردن مردم از سیاست است. نگاه سیاستمداران باید تغییر کند و به سمت سیاستزدایی سیستماتیک نروند.
نکته دوم بحث تشکیلات سیاسی است. فکر میکنم اگر 40 یا 50 سال پیش حزب موثر وجود داشت وضعیت تفاوت میکرد. امروز در تمام دنیا احزاب تضعیف شدهاند و آنچنان اثرگذار نیستند. اگر بخواهیم سراغ احزاب برویم و حزب را در کشور علم کنیم، حزب نسخهای تاریخ گذشته است و دیگر در جذب مردم به حوزه سیاست موثر نیست. انتخابهای اخیر این وضعیت را نشان داد. چه درباره مجلس و چه درباره ریاستجمهوری افراد با ارتباطی که با مردم میگیرند و متکی بر ویژگیهای فردی خود رای جمع میکنند و عوام را وارد فعالیت سیاسی میکنند. احزاب و گروههای سیاسی چندان توانمند نیستند و مثل سابق قدرت کشاندن افراد به عرصه سیاست را ندارند و متکی بر افراد هستند. البته این مساله به معنی نداشتن تشکیلات سیاسی نیست و منظورم این نیست که برنامهای برای سیاسی کردن مردم از طریق تشکیلات و گروههای سیاسی وجود نداشته باشد. حزب به معنای سنتی منقضی شده و تاریخ گذشته است اما ضروری است که تشکیلات و گروههایی فراهم شود و فعالیت کند و به مردم آموزش سیاسی بدهد. گروههایی شکل بگیرد که مردم را برای حضور در سیاست امیدوار کند و روش گفتوگوی سیاسی را در عمل به مردم یاد بدهد. بستر فضای مجازی جایگزین خوبی برای احزاب است. مردم به جای احزاب، از طریق کمپین عمل میکنند. یکی از کارکردهای احزاب رساندن صدای مردم به مجلس، دولت و... بود. امروز فضای مجازی و شکلگیری کارزارها و کمپینها میتواند این صدا را به مسؤولان برساند. اگر اقدامی صورت بگیرد و این صداها موثر واقع شود، میتواند نقش خود را ایفا کند و در سیاسی شدن و سیاسی ماندن مردم موثر خواهد بود. اگر کارزاری در سایتی برگزار کنیم و یک میلیون امضا جمعآوری شود و پیام یا خواسته ویژهای را مطرح کنند و اگر این خواسته توسط رئیس مجلس ملاحظه و اعلام شود که به این موضوع توجه دارند یا دولت خواسته مذکور را بررسی کند، راه سیاسی باز نگه داشته شده و مردم به سیاست امیدوار خواهند شد. به نظر من تشکیلات سیاسی و گروههای سیاسی و آموزش چیستی کار و روش سیاسی و از سویی کارزارهای مجازی که صدای مردم را به مسؤولان میرساند، کار و اقدامات سیاسی است که جامعه را به سیاست امیدوار میکند و اجازه سرخوردگی نمیدهد.
پیشنهاد بعدی برای خلاص شدن جامعه از سیاستزدایی رواج پیدا کردن گفتوگو است. حقیقتا بستر درستی که مردم بتوانند آنجا گفتوگو کنند و حرف خود را بیان کنند و حرفشان شنیده شود وجود ندارد، هر چه گفتوگو در جامعه بیشتر به وجود بیاید و گرایشها و سلایق مختلف بیشتر حرف بزنند ماهیت خواستهها مشخص میشود و به بحث گذاشته خواهد شد. شاید بسیاری از این خواستهها منطقی و قابل اجرا نباشد و تاثیری بر سیاستها و تصمیمگیریها نداشته باشد ولی مطرح میشود و پاسخ میگیرد. گفتن و شنیدن میتواند در سیاسی ماندن جامعه اثرگذار باشد. یکی از علتهای کوچ مردم از سیاست و رفتن به دنبال لذت و... یا تبدیل شدن به گرایشهای رادیکال و پا گذاشتن به خیابان یا حرکت به سمت گفتوگوهای مخرب و سیاستزده یا حرکت به سمت گروههای تروریستی همین است. وقتی گفتوگوی سیاسی نباشد افراد دچار خشم و سرخوردگی میشوند و از سیاست کوچ میکنند. گفتوگو باید مرتبا در جامعه میان مردم و مسؤولان در جریان باشد. چیزی که هابرماس به آن برهمکنش انتقادی میگوید. به این معنا که افراد در موضع برابر نقادانه با هم صحبت کنند. افرادی که از نظر مقام سیاسی بالا یا پایین هستند ولی در گفتوگوی انتقادی در کنار هم مینشینند و با هم استدلال میکنند، میتوانند به این فضا کمک کنند. هدف فقط گفتوگو است. هابرماس تاکید میکند که کنش انتقادی منجر به یک اقدام عملی نخواهد شد. اگر افراد با هم صحبت کنند و به گفتوگو بینجامد، این میتواند در سیاسی ماندن جامعه موثر باشد. به عقیده من این بخش بسیار جای کار دارد و ضعیف عمل شده است. نه در میان عموم فرصت شنیده شدن هست و نه در میان مسؤولان تحمل شنیدن است و نه گفتوگویی در این درجه رخ میدهد. رسانهها نیز ظرفیت و تاب و تحمل گفتوگوی انتقادی را ندارند. به خاطر یک سهو لسان یا اشتباهی زبانی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی را تغییر دادند، ایشان یک کلمه نابجا ایراد کرد و فردای آن روز بلافاصله این فرد را عزل کردند. این وضعیت نشان میدهد تحملها باید بیشتر شود و افراد جرأت کنند تا حتی گاهی اشتباه کنند. اگر تحملها بیشتر باشد افراد خودسانسوری نمیکنند.
راهحل دیگر برای سیاسی ماندن جامعه این است که مسیرهای متعددی برای اثرگذاری در سیاست تعریف شود. به طور مثال از ابزارهایی که در بسیاری از کشورها به کار گرفته میشود و مردم فکر میکنند میتوانند اثرگذار باشند، استفاده شود. به این موارد اشاره شد از جمله گرفتن دستور کار در مجلس و پاسخگو کردن دولت، کارزار برای پیشنهاد قانون یا متوقف کردن بحثی که در مجلس در جریان است و... که در اصطلاح انگلیسی از عنوان Fire alarm در مجلس استفاده میشود. چراغ هشدار آتش به این صورت است که مردم حس میکنند موضوعی مهم است ولی مجلس یا دولت توجه لازم را به آن مساله ندارند، لذا مردم امضا جمع میکنند و توجه مجلس و دولت را به آن موضوع جمع میکنند و دولت عرفا و قانونا ملزم به پاسخگویی به این دغدغه است. ابزارهای قانونی که در نهادهای قانونگذاری وضع میشود باعث میشود مردم بر حوزه سیاست اثر بگذارند که باعث امیدواری مردم خواهد شد.
ارسال به دوستان
برد با دستان خالی و راه سخت پیش روی موسیمانه
عملیات ممکن آبیها
عبدالله دارابی: استقلال «پیتسو موسیمانه» نخستین بردش را دشت کرد؛ همان نیاز مبرمی که سرمربی بدان اشاره کرده بود ولی با دستان خالی و اتکا به جوانها.
موسیمانه از سر اجبار و مقداری هم اعتقاد، برابر مس رفسنجان به جوانان میدان داد؛ ابوالفضل زمانی که نخستین تجربه حضورش را با نمایشی خوب برابر الهلال پشت سر گذاشته بود، در دومین حضورش پیامآور شادی آبیها شد و امیرعلی صادقی که زمان مجیدی، ساپینتو و نکونام، فقط بازیهای دوستانه را تجربه میکرد، این بار فرصت فیکس شدن در بازیای رسمی را پیدا کرد و سیدمجتبی هاشمینسب (بازیکن آکادمی) نیز که تا چند روز قبل حضور در ترکیب بزرگسالان استقلال، رویایش محسوب میشد، نخستین یار تعویضی استقلال بود که دقیقه ۱۲ بازی جایگزین کاکوتا شد.
آبیپوشان پس از ۵ هفته باخت در لیگهای برتر و نخبگان به پیروزی رسیدند، آن هم در شرایطی که خیل مصدومان را در جمع خود میدیدند. آنها برابر تیمی به برتری رسیدند که پارسال در مسیر قهرمانی لیگ برتر متوقفشان کرده بود و در جام حذفی هم در همان بازی نخست استقلال، آبیها را حذف کرد. شاگردان موسیمانه در این بازی از نظر تصاحب توپ، تعداد پاس و کارهای گروهی مقهور حریف رفسنجانی شدند ـ و سرمربی نیز به بازی بد تیمش اذعان کرد ـ ولی نتیجه را از آن خود کردند. جدا از نحوه بازی استقلالیها، نکته رضایتبخش برای آنها کسب ۳ امتیاز مبرم و حضور جوانان در میدان بود اما در این موضوع نیز نباید دچار اغراق شد؛ آفتی که همین جوانان بویژه ابوالفضل زمانی را که در این ۲ بازی خوب، مستعد و امیدوارکننده ظاهر شده است، یقینا تهدید خواهد کرد. غرور، اشباع شدن و توقف در مسیر پیشرفت، یعنی سوختن و محو شدن؛ آفتی که برخی سرمایههای مستعد فوتبالمان را به قهقرا کشاند.
در این بازی رگههایی از تغییر و بهبود فنی در استقلال دیده شد؛ خط دفاع پس از هفتهها انسجام خوبی را به نمایش گذاشت، در برابر حملات حریف نسبت به قبل استحکام بهتری داشت و نخستین کلینشیت آبیپوشان در روزی که از وجود برخی یاران اصلی محروم بود، به ثبت رسید. تکگل استقلال نیز روی کار گروهی خوب و با ۳ ضربه به توپ حاصل شد. با مراجعه به تصاویر بازی، به لحظه تصاحب و ارسال زکیپور دقت کنید؛ از حرکات اضافی سابق وی خبری نبود و به جای آن، یک ارسال بموقع و تند و تیز را شاهد بودیم، ضمن اینکه حضور و جاگیری درست زمانی و تکضرب دقیق وی نیز قابل توجه بود. البته اینها از موارد ابتدایی برای یک تیم بزرگ است ولی از بس کمتر در فوتبالمان چنین حرکاتی میبینیم و گویا بازیکنانمان فراموششان میکنند، قابل توجه میشود! به خاطر همین فراموشیهاست که موسیمانه مجبور است در کنار خط آموزش پاس، نحوه حرکت و حتی پرتاب اوت را هم به بازیکنانش یاد بدهد.
فعلا حال و روز استقلال رو به راه نشده است و تا آن روز، سرمربی آفریقایی کار سختی در پیش دارد؛ مشکلات بدنی و روحی ـ روانی، کمبود بازیکن، محدوده زمانی برای اصلاح ساختار تیمی، جوانانی که به قول موسیمانه باید اول دید به درد حضور در ترکیب استقلال میخورند و امتیازات از دست رفته تا به این جای کار، از سختیهای کار او است.
فعلا درستترین کار و تنهاترین راه، فرصت دادن به سرمربی و فراهم کردن شرایط برای او است تا بتواند ایدههایش را در تیم جا بیندازد و البته نباید از بها دادن وی به آکادمی استقلال (مقوله فراموش شده و شاید بیارزش نزد اغلب مربیان داخلی و حتی خود باشگاهها) بسادگی گذشت؛ موضوعی که هم قابل تقدیر است و هم شایسته اعتنا و بذل توجه اساسی.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
صهیونیستها در دام حزبالله
محمد شریفی: این روزها اخبار کمتری از جبهه جنگ رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان به گوش میرسد و هرچند درگیریها همچنان ادامه دارد اما از شدت حملات صهیونیستها کاسته شده و رسانههای اسرائیلی در حال گمانهزنیهایی درباره پایان عملیات زمینی ارتش این رژیم در جنوب لبنان هستند.
کانال 13 اسرائیل اخیرا گزارش داد ارتش اسرائیل بعد از بیش از یک ماه از آغاز عملیات زمینی خود در جنوب لبنان، به اعلام پایان این عملیات نزدیک میشود. همچنین چندین رسانه دیگر اسرائیلی نیز به نقل از منابع امنیتی گزارشهایی درباره احتمال پایان عملیاتهای نظامی اسرائیل در لبنان منتشر کردهاند.
پایان عملیاتهای نظامی معمولا منوط به ۲ اصل است؛ یا طرف مهاجم اهداف خود را محقق کرده و دلیلی برای ادامه جنگ نمیبیند یا برعکس در دستیابی به اهداف خود شکست خورده و چشماندازی برای پیروزی وجود ندارد. درباره جبهه جنوب لبنان کدام مورد به واقعیت نزدیک است؟ آیا رژیم صهیونیستی به اهداف اعلامی خود در لبنان دست یافته است؟
1- صهیونیستها انتظار داشتند با ترور و شهادت رهبران و فرماندهان حزبالله بویژه شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین، شالوده مقاومت لبنان در هم شکسته شود و سپس در یک عملیات زمینی برقآسا با تصرف بخشهایی از جنوب لبنان، حزبالله و بیروت را وادار به پذیرش شروط خود و آتشبس کنند اما واقعیات میدانی و سیاسی نشانی از پیشبرد اهداف تلآویو در لبنان ندارد و به نظر نمیرسد اشغالگران توانسته باشند به موفقیت چشمگیری علیه حزبالله دست یافته باشند. بسیاری از تحلیلگران غربی و صهیونیستی پس از شهادت آیتالله نصرالله کار مقاومت لبنان را تمام شده خواندند و بر طبل پیروزی کوبیدند اما این برای نخستینبار نیست که رهبران و فرماندهان حزبالله با ربایش یا ترورهای ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی حذف میشوند. از امام موسی صدر تا سیدعباس موسوی و حالا سیدحسن نصرالله و از شهادت فرماندهان بزرگ مانند عماد مغنیه و اکنون شهادت برخی فرماندهان ارشد حزبالله مانند سیدفؤاد شکر و ابراهیم عقیل، هیچ یک خللی در سازماندهی و مهمتر از آن، عزم و ایمان نیروهای مقاومت ایجاد نکرده و این چیزی است که صهیونیستها را هر بار شوکه کرده است.
مهندس شیخنعیم قاسم، رهبر جدید حزبالله در سخنرانی اخیر خود با تاکید بر این مساله گفت: حزبالله یک ساختار بسیار قدرتمند دارد و نقش کارگزار و فرد در آن کمرنگ است؛ اگر مسؤولی در این جنبش به هر دلیلی نتواند وظایف خود را انجام دهد، بلافاصله فردی با تواناییها و قابلیتهای مشابه جایگزین میشود.
2- شواهد میدانی نشان میدهد شلیک موشکها به اراضی اشغالی از لبنان نه تنها متوقف نشده، بلکه روند افزایشی داشته و دامنه آن از شهرکهای اشغالی به دیگر شهرهای اسرائیل مثل حیفا و حتی کلانشهر تلآویو رسیده است؛ مسالهای که محاسبات رژیم صهیونیستی را به طور کلی برهم زده است.
روز یکشنبه روزنامه یدیعوت آحارانوت گزارش داد بهرغم بیانیههای ارتش مبنی بر پاکسازی خطوط مرزی و از بین بردن تجهیزات حزبالله، نیروهای حزبالله همچنان از این مناطق، شمال فلسطین اشغالی را آماج حملات موشکی و راکتی خود قرار میدهند. یک نمونه آن حمله به شهرک ایون مناخم در روز شنبه بود. علاوه بر این، ارتش صهیونیستی طی 40 روز عملیات زمینی خود در لبنان متحمل تلفات بالایی شده و دستکم یکصد نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیده و هزار نفر دیگر مجروح شدهاند.
3- در حالی که حزبالله مرحله شوک ناشی از شهادت رهبران و فرماندهانش را پشت سر گذاشته و قدرت آن در حال بازیابی کامل است، رژیم صهیونیستی برعکس در جبهه داخلی بویژه از نظر سیاسی و اقتصادی وارد بحرانهای عمیقتری شده است.
جنگ قدرت در اسرائیل اخیرا منجر به اخراج یوآو گالانت وزیر جنگ شد و فشار نیروهای اپوزیسیون و اعتراضات گسترده ضدنتانیاهو باعث شده موضوع فروپاشی احتمالی کابینه او به سرتیتر اخبار رسانههای این رژیم بازگردد.
4- پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده اگر چه به باور برخی افراد به سود نتانیاهو است اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که یکی از دلایل پیروزی ترامپ وعدههای او برای پایان دادن به جنگ در غرب آسیا و اوکراین بود؛ همانطور که یکی از دلایل اصلی شکست کاملا هریس ناتوانی در برقراری آتشبس در غزه و لبنان و روگردانی مسلمانان و عربهای آمریکایی از رای به نامزد دموکراتها و ریزش شدید آرای وی در میان اقلیتهای آمریکایی بود.
رسانه اسرائیلی وای نت دیروز از فشار مقامات دولت احتمالی ترامپ به کاخ سفید برای برقراری آتشبس بین اسرائیل و حزبالله خبر داد. این رسانه نوشت: ترامپ به بایدن گفته انتظار دارد شاهد پیشرفت در تلاشها برای دستیابی به آتشبس بین اسرائیل و حزبالله لبنان باشد.
5- مجموعه این تحولات چارهای برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی باقی نگذاشته جز آنکه به فکر عقبنشینی و خروج از جبهه لبنان بدون هیچ دستاورد خاصی باشند؛ سناریویی که بسیار محتمل به نظر میرسد و یک شکست مفتضحانه دیگر به کارنامه اشغالگران در لبنان اضافه خواهد کرد.
ارسال به دوستان
مشاور راهبردی ترامپ: صلح، بر قلمروی اوکراین اولویت دارد!
نگرانی دلقک
سردرگمی کییف درباره سیاستهای دولت آینده آمریکا
گروه بینالملل: چهلوهفتمین رئیسجمهور ایالات متحده بیش از آنچه تصورش میشد برای تعیینتکلیف مساله اوکراین، به عنوان مهمترین چالش سیاست خارجی واشنگتن و متحدان غربیاش عجله دارد. به گزارش آکسیوس، دونالد ترامپ در چارچوب دیپلماسی تلفنی خود، همان چهارشنبه گذشته، بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری 2024 با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین تماس گرفته و به او اطمینان داده دولتش از رژیم کییف حمایت خواهد کرد. او وعده داده پس از جمعآوری تیم سیاست خارجی خود، رایزنیها را ادامه خواهد داد.
با این حال، تقریبا تمام شواهد دیگر از اطرافیان ترامپ و تیم انتقالی او حاکی از آن است کاخ سفید از نخستین روزهای سال میلادی آتی (2025)، اوکراین را تبدیل به قربانی سیاست خارجی جدید پسابایدن خواهد کرد. به گزارش آکسیوس، زلنسکی مدعی شده نخستین تماس تلفنیاش با ترامپ در قامت رئیسجمهور آمریکا بخوبی انجام شده اما اظهار بیاطلاعی رئیسجمهور اوکراین از طرحی که تیم انتقالی ترامپ برای حل و فصل سریع مساله اوکراین به طرفهای روس و اروپایی ارائه داده، نشان میدهد زلنسکی با استعداد بازیگری خود در حال پنهان کردن موضوعی نگرانکننده است و آن وجهالمصالحه شدن کشورش در عادیسازی مجدد روابط شرق و غرب است.
گزارش بیبیسی نیز نشان میدهد یک گروه تماس اوکراینی متشکل از نظامیان سابق در واشنگتن، از اینکه جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برنده شدهاند اظهار ناامیدی کردهاند. همچنین رابرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی و یکی از معدود متحدان کرملین در اتحادیه اروپایی صریحا اذعان کرده: «ولودیمیر زلنسکی از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شوکه شده است. او از پایان جنگ در اوکراین میترسد». تحولات روزهای اخیر نشان میدهد این ترس مبنایی واقعی دارد.
پایگاه خبری آکسیوس همچنین به نقل از منابع آگاه که خواستند نامشان فاش نشود گزارش داد «ایلان ماسک» کارآفرین برتر آمریکایی و صاحب شرکت تسلا نیز در این گفتوگوی تلفنی روی خط بوده است که نشان میدهد احتمالا ترامپ تا چه اندازه در دومین دوره ریاست جمهوری خود تحت تاثیر ماسک قرار خواهد داشت.
ساعتی پس از آنکه خبر تماس ترامپ با زلنسکی منتشر شد، ویدئویی از پسر و دست راست رئیسجمهور آینده آمریکا، دونالد ترامپ جونیور در اینستاگرام ویروسی شد که در آن به تمسخر رئیسجمهور اوکراین میپردازد.
در این استوری، زلنسکی و ترامپ در یک قاب به چشم میخورند و دوربین بتدریج روی رئیسجمهور اوکراین زوم کرده و سپس تصویر سیاه و سفید میشود و اسکناسهای دلار از بالای تصویر به پایین فرو میریزد. در ضمیمه ویدئو نیز این جمله به چشم میخورد: «شرایط: ۳۸ روز تا از دست دادن پول توجیبی»!
خود ترامپ هم از زمان آغاز جنگ اوکراین هرگز با زلنسکی مهربان نبوده است.
او در جریان مبارزات انتخاباتی خود و حتی به رغم دیدار مستقیم با این دستنشانده نومحافظهکاران دموکرات در کییف، همواره منتقد هزینه آمریکا در جنگ اوکراین بود و بارها زلنسکی را «بزرگترین کاسب تاریخ» خوانده که هر بار به واشنگتن میآید، جو بایدن را میدوشد و با چمدانهای پر از دلار بازمیگردد.
یکی از شعارهای اصلی ترامپ در کارزار انتخاباتیاش هم پایان دادن به جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت بود.
ظاهرا با اظهارات برایان لانزا، استراتژیست حزب جمهوریخواه و از اعضای اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ درباره اولویت داشتن صلح بر قلمرو اوکراین، آن شعارها در حال محقق شدن است.
لانزا شنبه این هفته به شبکه بیبیسی گفته بود چنانچه «ولودیمیر زلنسکی پای میز مذاکره بیاید و بگوید ما فقط در صورتی میتوانیم به صلح برسیم که کریمه را داشته باشیم، مشخص است عزم وی جدی نیست، چون کریمه دیگر از دست رفته است».
هر چند تیم ترامپ همزمان با تماس او و زلنسکی اظهارات را رد کردهاند اما تاکید ترامپ در این گفتوگوی تلفنی مبنی بر اینکه «اوکراین را رها نمیکنم اما میخواهم به دیپلماسی یک فرصت بدهم» خود به خود به معنای عدول از سیاست دولت بایدن مبنی بر جنگ با روسیه به هر قیمت ممکن است.
این معنایی جز پایان تاریخ مصرف زلنسکی که دوران قانونی ریاستجمهوریاش نیز در اوکراین به پایان رسیده ندارد، چرا که او همواره بر طبل اولویت جنگ بر مذاکره با روسیه کوبیده است.
او بارها گفته خروج کامل نیروهای روسیه و بازگرداندن تمام مناطق الحاقی برای برقراری صلح ضروری است.
* ماسک وزیر میشود؟
در خبر مربوط به تماس تلفنی زودهنگام ترامپ با زلنسکی آمده رئیسجمهور آتی آمریکا، ایلان ماسک، مالک تسلا و ایکس و حامی انتخاباتی خود را در تمام مدت مکالمه روی خط نگاه داشته است. به گزارش آکسیوس، ماسک حتی مستقیما به رئیسجمهور اوکراین وعده ادامه همکاری در زمینه خدمات ماهوارهای استارلینک به ارتش اوکراین را داده است. این نشان از نقش حیاتی میلیاردر معروف در کابینه آینده آمریکا دارد.
حرفهای دونالد ترامپ در گفتوگوی شنبه وی با «ماریا بارتیرومو» تاییدی بود بر این فرضیه. او اعلام کرد شاید در کابینه جدیدش، ماسک نقش «وزیر کاهش هزینهها» را به عهده بگیرد.
ماسک نقشی حیاتی در تامین مالی، کارزار رسانهای و از همه مهمتر جلب حمایت طبقه ابرسرمایهدار آمریکا و جهان از نامزدی ترامپ داشت.
گفته میشود با اینکه او رسما در کابینه حضور نخواهد داشت اما برای بر عهده گرفتن روند کاهش هزینههای دولت آتی اعلام آمادگی کرده است.
این چهره سرشناس دنیای فناوری، مالک ایکس و مدیر شرکت خودروسازی تسلا و غول فضایی اسپیسایکس قول داده بدون پایین آمدن کیفیت سرویسهای دولتی، هزینهها را کاهش خواهد داد.
* حذف متحدان سابق
چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا مشغول برنامهریزی برای مراسم سوگند روز ۲۰ ژانویه/ اول بهمن است و قرار است همین چهارشنبه با جو بایدن، رئیسجمهور فعلی دیدار کند.
در عین حال او در حال حذف متحدان سابق است؛ چهرههایی مثل نیکی هیلی یا مایک پمپئو که در دولت اول او نقشهای کلیدی داشتند ولی در عین حال متحدان ایدئولوژیک تیم ترامپ محسوب نمیشوند.
ترامپ با انتشار پستی در شبکه اجتماعی خود به نام «تروث سوشال» عملا به گمانهزنیها درباره عدم دعوت از هیلی و پمپئو پایان داد و ضمن قدردانی، به نوعی با آنها وداع کرد.
حلقه خاص اطرافیان ترامپ معتقدند چهرههایی مثل هیلی و پمپئو به رقم ایفای نقش کلیدی در دولت قبل او، جزو عوامل مخفی دولت عمیق یا پنهان آمریکا به رهبری نومحافظهکاران صهیونیست و لیبرالهای جهانگرا هستند که برای تضعیف دستور کار «اول آمریکا»ی ترامپ تلاش دارند.
انتصاب یک شخصیت محافظهکار جاافتاده، عملگرا و غیرماجراجو مثل «سوزی وایلز» به عنوان رئیس کاخ سفید نیز نشان میدهد ترامپ در دور جدید، به دنبال آزمون و خطا نیست. به گزارش اکونومیست، این بار او با یک برنامه منظم و با تیمی از مدیران عملگرا به میدان میآید که هدفشان اجرای حداکثری برنامههای او است.
به عبارت دیگر ترامپ که ۱۰ سال پیش از حزب دموکرات برید و با سودای قدرت به عضویت حزب جمهوریخواه درآمد، پس از ۴ سال تجربه ریاستجمهوری و 8 سال تنازع بقا در سطح اول سیاست و قدرت، دیگر وامدار کسی نیست.
او حالا نهتنها به رهبر بلامنازع حزب جمهوریخواه تبدیل شده، بلکه پیشاهنگ یک طبقه جدید سرمایهدار و فنسالار در آمریکا نیز به حساب میآید که میخواهند از زیر سایه سیاستمداران سنتی یانکی بیرون بیایند. آنها همچنین آماده ورود به معادلات جهانی هستند.
***
تسلط کامل ترامپ بر کنگره؟
با شکل گرفتن اکثریت جمهوریخواهان در خانه نمایندگان آمریکا، ترامپ حاکمیت خود بر قوای مجریه و مقننه آمریکا را تکمیل خواهد کرد. در انتخابات ۵ نوامبر که برای تمام ۴۳۵ کرسی مجلس پاییندستی کنگره برگزار شد، جمهوریخواهان دستکم ۲۱۱ کرسی را به دست آوردهاند و برای رسیدن به اکثریت مطلق تنها به ۷ کرسی دیگر نیاز دارند. این در حالی است که همچنان نتایج 24 کرسی خانه نمایندگان اعلام نشده ولی بعید به نظر میرسد دموکراتها بتوانند با کسب 18 کرسی از میان آنها، اکثریت این مجلس را به دست آورند. پیشتر کسب ۵۳ کرسی از مجموع 100 کرسی مجلس سنا توسط همحزبیهای ترامپ مسجل شده است. او در دور نخست ریاستجمهوریاش (2016 تا 2020) تنها حمایت اکثریت مجلس سنا را پشت سر داشت. ۲ مجلس علیا و سفلای کنگره، علاوه بر نقش قانونگذاری، در سیاست خارجی، دفاعی، مسائل گمرکی و کمکهای بینالمللی نقش مهمی ایفا میکنند، همچنین بر نهادهای اجرایی و قضایی نظارت دارند. کنترل کامل جمهوریخواهان بر کنگره به ترامپ آزادی عمل بیشتری در اجرای سیاستهای مورد نظرش مانند کاهش مالیات، آزادسازی قوانین انرژی و تقویت امنیت مرزی خواهد داد.
ارسال به دوستان
ناترازی بانکها و دیوار کوتاه تسهیلات ازدواج و فرزندآوری
راهکار علم اقتصاد برای توسعه تسهیلات هدفمند قرضالحسنه
محمدطاهر رحیمی: گاهی از زبان برخی دولتمردان از جمله رئیسجمهور، انتقاداتی نسبت به وضعیت ناترازی بانکها مطرح و پرداخت نشدن تسهیلاتی مانند وام ازدواج و فرزندآوری، از عوامل این ناترازی معرفی میشود. سهم وام ازدواج و فرزندآوری از کل سبد تسهیلاتدهی بانکها طبق آخرین گزارش بانک مرکزی فقط 3.3 درصد است. اساسا راهکار تسهیل اعطای تسهیلات قرضالحسنه چون وام ازدواج و فرزندآوری چیست؟ در این یادداشت به بررسی ابعاد این سوالات و تاثیرات این دسته از وامهای خانوار بر اقتصاد و ناترازی بانکی میپردازیم.
در چند ماه اخیر صف متقاضیان وام ازدواج و نیز وام فرزندآوری افزایش یافته است. افزایش تقاضا برای وامهای ازدواج و فرزندآوری میتواند نشاندهنده نیاز فزاینده خانوارها به این تسهیلات و نقش حیاتی آنها در بهبود وضعیت اقتصادی خانوادهها باشد. بر اساس اطلاعات بانک مرکزی، صف دریافت وام ازدواج از ۱۴۹ هزار نفر در اسفند ۱۴۰۲ به بیش از 350 هزار نفر رسیده و همچنین صف متقاضیان وام فرزندآوری نیز از ۲۸۰ هزار نفر به بیش از 400 هزار نفر افزایش یافته است.
یکی از اصلیترین دلایل طولانیشدن صف وامهای ازدواج، عدم همکاری برخی بانکها و نیز مدیریت نامناسب بانک مرکزی در پرداخت این تسهیلات است. برخی بانکها طبق آخرین صورت مالی حسابرسیشده، کمتر از معادل 20 درصد منابع قرضالحسنه خود تسهیلات ازدواج و فرزندآوری و سایر تسهیلات قرضالحسنه به متقاضیان اعطا کردهاند، یعنی بانکها با وجود ذخیرهگیری از محل سپردههای بسیار کمهزینه قرضالحسنه خود اما تسهیلات معادل این ذخیرهگیری را در سطوح بسیار پایینتری پرداخت کردهاند. از طرفی بانک مرکزی نیز که باید با تأمین ذخایر متناظر با تسهیلات ازدواج و فرزندآوری در قالب خط اعتباری ترجیحی، اعطای این تسهیلات هدفمند را تسهیل میکرد سیاستهای انقباضی خود را عملا تداوم بخشید.
وام ازدواج و فرزندآوری از جمله وامهایی است که به دلیل هدفمندی و تمرکز بر تقویت مصرف خانوار آن هم در شرایطی که اقتصاد از آفتهایی چون فشار هزینه بر ترازنامه خانوار و نیز مصرف نامکفی خانوار رنج میبرد، با کمترین مخاطرات از جنس انحراف تسهیلاتدهی توسط بانکها (Adverse Selection) و نیز انحراف مصرف تسهیلات توسط تسهیلاتگیرنده
(Moral Hazard) مواجه میشود، لذا این وامها به صورت هدفمند مستقیما به خانوارها تعلق میگیرد و باعث میشود مصرف منقبضشده آنها احیا شود. در نتیجه، تولیدکنندگان که با مشکلات ظرفیتهای خالی روبهرو یا به تعبیر اقتصادی با اشتغال ناقص عوامل تولید مواجهند، میتوانند از فرصت ارتقای مصرف خانوار در محصولات تولیدی برای تقویت عرضه تولیدات خود بهرهمند شوند.
مصرف خانوار به عنوان یکی از موتورهای محرک اقتصاد، تأثیر مستقیم بر تقاضا و در نتیجه تولید دارد. زمانی که خانوارها به دلیل مشکلات اقتصادی توانایی مصرف ندارند، تقاضا کاهش مییابد و تولیدکنندگان مجبور به تعدیل مقداری به معنای کاهش تولید و تعدیل نیرو میشوند. بنابراین وامهایی که مصرف خانوار را تحریک میکند، میتواند علاوه بر بهبود تولید، به بهبود وضعیت اشتغال ناقص عوامل تولید در اقتصاد هم کمک کند.
* ناترازی بانکها؛ مسألهای درونسیستمی
در حالی عوامل بیرونی مانند تسهیلات ازدواج و فرزندآوری به عنوان علت ناترازی بانکها معرفی میشود که واقعیت این است که ریشه این مشکل باید در درون خود بانکها جستوجو شود. از جمله اصلیترین دلایل ناترازی بانکها عبارت است از:
1- فقدان نظام اعتبارسنجی جامع در نظام بانکی برای اعتبارسنجی مشتریان و متقاضیان تسهیلات بانکی: یکی از مهمترین مشکلات بانکها در تخصیص تسهیلات، فقدان نظام جامع اعتبارسنجی است. این نظام جامع وظیفه دارد مشتریان و متقاضیان تسهیلات را به دقت ارزیابی کرده و میزان ریسک اعتباری آنها را مشخص کند. بدون یک سیستم اعتبارسنجی کارآمد، بانکها نمیتوانند بدرستی تسهیلات خود را به مشتریان اختصاص دهند و این منجر به افزایش احتمال نکول وامها میشود.
2- فقدان نظام جامع اعتباردهی برای هدایت اعتبار به سمت بخشهای حقیقی و مولد اقتصاد: نبود یک نظام جامع اعتباردهی باعث میشود بانکها به جای هدایت اعتبارات خود به سمت بخشهای مولد و حقیقی اقتصاد، آن را به بخشهای غیرمولد مانند بازار داراییهای نامولد و بازارهای سفتهبازی اختصاص دهند که ریسک نکول (عدم بازپرداخت تسهیلات) را افزایش میدهد و بر ناترازی بانکها میافزاید.
3- عدم رعایت سقف قانونی اعطای تسهیلات به ذینفع واحد: یکی دیگر از مشکلات عمده بانکها، عدم رعایت سقف قانونی در اعطای تسهیلات به ذینفع واحد است. طبق قوانین بانکی، هر بانک مجاز است حد معینی به یک ذینفع واحد تسهیلات ارائه دهد اما در عمل بسیاری از بانکها این سقف را رعایت نکرده و تسهیلات کلانی را به افراد یا شرکتهای خاص ارائه میدهند. این امر نه تنها ریسک را افزایش میدهد، بلکه با افزایش ریسک نکول این تسهیلات، بانکها با مشکلات جدی مالی مواجه میشوند که نتیجه آن ناترازی در ترازنامههای بانکها خواهد بود.
4- عدم رعایت سقف قانونی در اعطای تسهیلات به شرکتها و اشخاص تابعه بانکی: بانکها به عنوان نهادهای مالی باید از تسهیلاتدهی به شرکتها و اشخاص تابعه خود طبق قوانین موجود بیش از سقف مجاز جلوگیری کنند اما در عمل این سقف قانونی نیز نادیده گرفته میشود. بسیاری از بانکها به شرکتهای زیرمجموعه خود تسهیلات کلانی اعطا میکنند که بازپرداخت آنها تضمینشده نیست. این تسهیلات، به جای اینکه به سمت پروژههای سودآور و مولد هدایت شود، صرف منافع شرکتهای تابعه بانکی میشود و به ناترازی بانکها دامن میزند.
عدم شفافیت و نظارت ضعیف بر این شرکتها، مشکل را پیچیدهتر کرده و بحران مالی بانکها را عمیقتر میکند.
5- عدم رعایت سقف قانونی اعطای تسهیلات کلان بانکی: بانکها طبق قانون مجاز به اعطای تسهیلات کلان تا حد مشخصی هستند اما در عمل بسیاری از بانکها این سقف قانونی را نادیده میگیرند. اعطای تسهیلات کلان بدون رعایت سقف قانونی، ریسک نکول وامها را افزایش داده و در صورت بازپرداخت نشدن، فشار زیادی بر منابع بانکها وارد میکند. وامهای کلان به طور معمول به بخشهایی اعطا میشود که توانایی یا تمایل به بازپرداخت ندارند یا از بازدهی اقتصادی بالایی برخوردار نیستند. این عدم رعایت قوانین، نقش مستقیم در تشدید ناترازی بانکها دارد.
6- سطح بالای امهال تسهیلات نکولشده که تا 50 درصد هم برآورد میشود: امهال تسهیلات نکولشده یکی از چالشهای اصلی سیستم بانکی کشور است. برآوردها نشان میدهد تا 50 درصد از سبد تسهیلات اعطاشده بانکها از جنس امهال است. امهال به معنای تمدید مهلت بازپرداخت وامهاست که به صورت موقت مشکلات نقدینگی بانکها را حل میکند اما در درازمدت این مساله تنها به تعمیق بحران ناترازی منجر میشود. با امهال تسهیلات نکولشده، بانکها عملا مشکلات خود را به تعویق میاندازند و این امر باعث انباشت بدهیهای غیرقابل وصول میشود.
* راهکار دانش اقتصاد برای کنترل همزمان ناترازی بانکها و اعطای وامهای هدفمند ازدواج و...
در علم اقتصاد، برای مقابله با شرایطی که مصرف خانوار کاهش یافته و تولیدکنندگان تحت فشار هزینه قرار دارند، توصیه میشود بانک مرکزی نقش فعالتری در اقتصاد ایفا کند. بانک مرکزی میتواند با ایجاد خطوط اعتباری ترجیحی، ذخایر ارزان را به بانکها تزریق کند که بانکها توان خلق اعتبارات و تسهیلات هدفمند مانند وام ازدواج و فرزندآوری را بیابند. این خطوط اعتباری باید معاف از کنترلهای سختگیرانه ترازنامه بانکها باشد که بدون ایجاد فشار اضافه بر سیستم بانکی، به تحریک تقاضا و احیای تولید بینجامد.
در واقع در چارچوب این راهکار بانک مرکزی باید با ایجاد خطوط اعتباری «ترجیحی» معاف از کنترل ترازنامه، نخست اعطای این مدل از تسهیلات ارزان را رونق دهد، دوم از طریق «خط اعتباری ترجیحی» کسری ذخایر بانکها را پوشش دهد که بانکها به جای اضافه برداشت، از ذخایر مازاد ناشی از خطوط اعتباری بهرهمند شوند، سوم بانکهای سالمتر را با تزریق ذخایر ترجیحی به آنها تشویق کند و چهارم خود بانک مرکزی بر صندلی حکمرانی فعال پولی و نه «کارگزار منفعل بانکها» بنشیند.
ارسال به دوستان
برخورد با تروریستها در جنوبشرق کشور ادامه دارد؛ 50 تروریست کشته یا دستگیر شدند
مبارزه با مزدوران
* قدردانی رئیس مجلس از سپاه در پی برخورد با گروهکهای تروریست/ * دستورات مهم و فوری پزشکیان درباره آمادهسازی زمینههای لازم برای توسعه مکران
گروه سیاسی: دیروز یکی از موفقترین روزهای رزمایش عملیاتی شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور رقم خورد. طبق اعلام سردار احمد شفایی، سخنگوی این رزمایش، تنها در روز گذشته 3 تروریست به هلاکت رسیدند، همچنین 9 تروریست بازداشت شدند و 2 نفر نیز خود را تسلیم رزمندگان کردند. رزمایش عملیاتی شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه درست از روزی آغاز شد که تروریستهای جیشالظلم، 10 نفر از نیروهای فراجا را به شهادت رساندند؛ روز پنجم آبان، چند ساعت پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به اهدافی در ۳ استان کشور، جیشالظلم که سابقه همکاری و هماهنگی با اسرائیل را دارد، اقدام به اجرای یک عملیات تروریستی در شهرستان تفتان سیستانوبلوچستان کرد. در واقع هماهنگی بین صهیونیستها و گروهکهای تجزیهطلب مسبوق به سابقه است؛ 16 فروردین امسال هم تنها 3 روز پس از حمله اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق که منجر به شهادت سردار سرلشکر زاهدی و چند تن دیگر از مستشاران سپاه شد، تروریستهای گروهک جیشالظلم به مقرهای نظامی و انتظامی راسک و چابهار حمله کردند. در این درگیریها که در چند نقطه از استان سیستانوبلوچستان رخ داد، در مجموع 10 نفر از رزمندگان سپاه، بسیج و فراجا به شهادت رسیدند که تا آن زمان در نوع خود کمنظیر بود. واقعه پنجم آبان تفتان به نوعی تکرار وقایع حملات تروریستی جیشالظلم به راسک و چابهار در فروردین بود. با این تفاوت که این بار تنها چند ساعت پس از حملات هوایی رژیم صهیونیستی در بامداد ۵ آبان، تروریستهای جیشالظلم دست به کار شدند و در منطقه تفتان سیستانوبلوچستان، 10 نفر از نیروهای فراجا را به شهادت رساندند، از همین رو ارتباط نزدیک گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب با رژیم صهیونیستی مسالهای ثابتشده است.
* عزم راسخ نیروهای نظامی و انتظامی
هرچند عملیات تروریستی جیشالظلم در فروردین نیز پاسخ قاطعی از سوی نیروهای نظامی و انتظامی کشورمان دریافت کرد اما در حادثه تروریستی تفتان شاهد عزم راسخ رزمندگان در ریشهکنی تروریستها از مناطق جنوب شرق کشور هستیم. اکنون که رژیم صهیونیستی برای نخستین بار به شکل رسمی مسؤولیت تجاوز آشکار نظامی به کشورمان را قبول کرده و همدستان تروریستشان در جنوب شرق کشور دست به همکاری شفاف با آنها میزنند، دیگر جای مماشات نیست. از همین رو رزمایش شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه که قرار بود طبق برنامه اواسط آبان آغاز شود، چند روز زودتر درست از همان روز پنجم آبان شروع شد.
تنها ساعاتی پس از حادثه تفتان، عملیات تعقیب و تنبیه تروریستها طی همکاری مشترک سپاه و فراجا آغاز شد. در همان روز پنجم آبان، نیروی انتظامی از دستگیری یکی از افراد دخیل در این حادثه خبر داد. سپس 6 آبان سخنگوی فراجا از هلاکت ۳ نفر از اشرار دخیل در این حادثه در عملیاتی با مشارکت سپاه خبر داد و گفت: یک نفر دیگر از تروریستها مجروح و توسط پلیس بازداشت شده که تحت بازجویی و مراقبت ویژه قرار دارد. در روزهای بعد تعقیب و تنبیه تروریستها با جدیت ادامه یافت. چنانکه 13 آبان سرکرده تروریستهای تفتان به هلاکت رسید. در همان زمان سردار «سعید منتظرالمهدی»، سخنگوی فراجا در این رابطه گفت: «طی ۲۴ ساعت ۲ نفر دیگر از تروریستها بازداشت شدند که یکی از آنها همان فردی است که با رذالت تمام از صحنه تصویربرداری کرده و به سزای عملش خواهد رسید. ۶ نفر هم که تروریستها را پشتیبانی میکردند دستگیر شدند که آنان نیز به شهادت تعدادی از عزیزانمان در سالهای گذشته اعتراف کردند»، همچنین در همان روز ۱۳ آبان، سردار شفایی خبر از هلاکت ۴ نفر دیگر از تروریستها داد. طی روزهای بعد دستگیری یا به هلاکت رساندن اعضای گروهکهای تروریست در جنوب شرق کشور ابعاد دیگری به خود گرفت.
چنانکه پس از سفر دکتر «سیدعباس عراقچی»، وزیر امور خارجه کشورمان به پاکستان، در روز چهارشنبه 16 آبان جنگندههای پاکستانی در نقطه صفر مرزی علیه گروهکهای تروریست، همچنین قاچاقچیان فعال در این نقاط حملاتی انجام دادند. ساعاتی بعد گروهک تروریست جیشالظلم طی بیانیهای از هلاکت ١٢ نفر از مزدوران خود در پی بمباران مخفیگاههای این گروهک در خاک ایالت بلوچستان پاکستان خبر داد. در میان کشتهشدگان نام نفرات دوم و سوم این گروهک دیده میشد. همچنین برخی رسانهها از هلاکت صلاحالدین فاروقی، رهبر و سرکرده گروهک تروریست جیشالظلم خبر دادند.
* هلاکت 15 تروریست
دیروز (یکشنبه 20 آبان) سخنگوی رزمایش شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه ضمن اعلام تلفات سنگین تروریستها در روز گذشته، اعلام کرد از ابتدای رزمایش شهدای امنیت، در مجموع تاکنون 15 نفر از تروریستها به هلاکت رسیدهاند. سردار شفایی در این باره گفت: رزمندگان اسلام در قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت که از ۵ آبان در استان سیستانوبلوچستان آغاز شده ضربات سنگینی بر پیکره تیمهای تروریستی جنوب شرق کشور وارد کردند. وی افزود: در ادامه اجرای عملیات پاکسازی منطقه رزمایش امروز (دیروز یکشنبه ۲۰ آبان) ۳ نفر از تروریستهای مزدور دشمن به هلاکت رسیده و ۹ نفر دیگر دستگیر شدند.
سردار شفایی ادامه داد: همچنین ۲ نفر از عناصر تیمهای تروریستی خود را تسلیم رزمندگان اسلام کردند. وی یادآور شد: از ابتدای آغاز رزمایش در جنوب شرق کشور تاکنون ۱۵ تروریست به هلاکت رسیده، ۳۳ نفر از آنان دستگیر شده، همچنین ۲ نفر خود را تسلیم رزمندگان اسلام کردهاند. سردار شفایی تاکید کرد: فرماندهان و رزمندگان اسلام با همت و عزم جدی، مصمم به ادامه برخورد با تروریستها و اشرار منطقه هستند.
***
امنیت، لازمه هرگونه طرح توسعهای
دیروز خبر رسید رئیسجمهور 4 راهکار و دستور مهم و فوری را درباره آمادهسازی زمینههای لازم برای توسعه مکران مطرح کرده است؛ طرحها و اقداماتی که پیششرط آنها، تامین امنیت در کشور، خصوصا مناطق جنوب شرق ایران است که مکران نیز جزئی از این مناطق به شمار میرود. این روزها که شاهد برگزاری رزمایش شهدای امنیت و عملیات مشترک سپاه و فراجا علیه تروریستها هستیم، بهتر میتوانیم درک کنیم که ارائه هر گونه طرح اقتصادی یا توسعهبخشی به مناطق استراتژیک و پراهمیتی چون سواحل مکران، نیازمند تامین امنیت است.
* 4 دستور پزشکیان برای مکران
روز گذشته مسعود پزشکیان در دومین جلسه بررسی و تحلیل طرحهای توسعه دریامحور، ملزومات رسیدن به نقطه مطلوب در طرحهای توسعه مکران را نیازمند مسالهشناسی و راهکارهای چگونگی حل این مسائل با هدف ایجاد منطقهای برازنده مردم و کشور عنوان کرد و افزود: معتقدم طرحهای کلی ارائه شده برای توسعه مکران نیازمند تغییر اساسی بوده و با توجه به اینکه این منطقه قرار است بهعنوان الگوی نوین توسعه و قطب اقتصادی و سیاسی کشور معرفی شود، هر طرحی باید متناسب با این چشمانداز ترسیم شود. رئیسجمهور در ادامه با تأکید بر ضرورت لحاظ تناسب ظرفیتها و موقعیت این منطقه با دیگر مناطق توسعهیافته در زنجیره ارزش جهانی در تدوین طرحهای پیشرفت برای آن، اظهار کرد: ما مصمم به توسعه مطلوب آن منطقه هستیم، چراکه از سیاستهای اولویتدار مصوب رهبر معظم انقلاب و نیاز اساسی کشور است و برای تسریع در روند توسعه آن حتی ممکن است برخی جلسات دولت را در آن منطقه برگزار کنیم.
***
شهادت ۵ بسیجی بومی بلوچ در سیرکان سراوان
شامگاه دیروز قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در اطلاعیهای اعلام کرد در پی وقوع حادثه تروریستی در منطقه عمومی سیرکان شهرستان سراوان ۵ نفر از بسیجیان بومی بلوچ به شهادت رسیدند. در اطلاعیه این قرارگاه آمده است: «در پی وقوع حادثه تروریستی در منطقه عمومی سیرکان شهرستان سراوان ۵ نفر از بسیجیان بومی بلوچ به شهادت رسیدند. پس از وقوع این حادثه یگانهای مستقر در منطقه به سرعت به منطقه اعزام شدند و هماکنون تعقیب اشرار توسط رزمندگان اسلام ادامه دارد». در ادامه این اطلاعیه اسامی شهدای این حادثه تروریستی عبدالرحمن بلوچزهی، شهبخش بلوچزهی، عبدالله بلوچزهی، واحد بلوچزهی و بشیر سپاهی اعلام شده است.
***
قدردانی رئیس مجلس از سپاه در پی برخورد با گروهکهای تروریست
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: از تمام مجاهدان جانبرکف نیروهای مسلح بویژه سپاه پاسداران که در روزهای گذشته با انجام عملیاتهای ضدتروریستی گسترده در شرق کشور ضربات دقیق و موثری به گروهکهای تروریست وارد کردند، صمیمانه قدردانی و تشکر میکنم.
محمدباقر قالیباف در جلسه علنی صبح دیروز (یکشنبه 20 آبان) در نطق پیش از دستور خود گفت: درباره انتخابات اخیر در ایالات متحده آمریکا باید تصریح کرد بیتردید در شیوه دشمنی افرادی که به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب میشوند، تفاوتهای معناداری وجود دارد اما نکته اصلی این است که آنچه رفتار دشمن را در قبال ما تعیین میکند، قدرت ملی و رفتار مقتدرانه و هوشمندانه ما بر پایه رویکرد عقلانیت انقلابی است.
رئیس مجلس ادامه داد: پیش از این نیز بارها تصریح شده است عنصر اصلی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران مردم هستند که میتوانند مبتنی بر باور به سنتهای الهی، از ظرفیتهای داخلی استفاده کنند و در همه زمینههای نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پایههای محکم برای اقتدار ملی ایجاد کنند. استقلال عمل و پرهیز از هرگونه وابستگی به کشورهای خارجی، اصل بنیادین نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ موفقیتها و پیشرفتها در هر زمینهای صرفا در این چارچوب به دست آمده است.
قالیباف خاطرنشان کرد: رفت و آمد رؤسای جمهور کشورهای دیگر تا زمانی که ما به توان داخلی و فکر و اراده ایرانی متکی باشیم، هیچ تأثیری در توانایی کشورمان برای تأمین منافع خود - آنگونه که صلاح بداند - نخواهد داشت. قدرتهای نوظهور و سلطهناپذیر همچون ایران که بر قدرت درونزای خود تکیه دارند، در نظم آینده جهان نقش موثرتری ایفا خواهند کرد و در همین راستا همکاریهای راهبردی جدیدی برای تأمین منافع دوجانبه تدارک خواهد شد و نظم پیشین جهانی عمیقا تحت تأثیر قرار خواهد گرفت؛ توان داخلی ایران که برآمده از قدرت ملت و اراده سلطهناپذیر ما است، قدرتهای جهانی را مجاب میکند مصالح ملت ایران را در تصمیمات خود لحاظ کنند. رئیس قوه مقننه افزود: در این زمینه در کنار تقویت بنیه دفاعی، مهمترین اقدام ما مسؤولان حل مسائل بهزمینمانده مردم بویژه مشکلات اقتصادی است که بهترین بازدارندگی را در برابر هر تهدید و فشاری دارد و ضامن موفقیت در هر آوردگاه بینالمللی است.
رئیس مجلس شورای اسلامی ابراز کرد: از تمام مجاهدان جانبرکف نیروهای مسلح بویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در روزهای گذشته با انجام عملیاتهای ضدتروریستی گسترده در شرق کشور، ضربات دقیق و موثری به گروهکهای تروریستی وارد کردند، صمیمانه قدردانی و تشکر میکنم.
ارسال به دوستان
افشاگری روزنامه معاریو از تلفات و بحرانهای ارتش صهیونیستی و اختلافات عمیق سیاسیون با نظامیان
۲ لشکر اسرائیل نابود شد
روزنامه عبری معاریو فاش کرد ارتش رژیم صهیونیستی در طول جنگ غزه طی یک سال و یک ماه گذشته، نزدیک به ۲ لشکر خود را از دست داده است. این گزارش به قلم «بن کسبیت»، تحلیلگر سیاسی اسرائیلی، در شرایط بسیار حساس شکاف سیاسی و نظامی میان صهیونیستها، به افشای برخی اسرار مگوی ماشین جنگی رژیم اشغالگر میپردازد. به نوشته معاریو، حتی بدون محاسبه تعداد کشتهها و زخمیها در جنگ ۱۳ ماه اخیر، اکنون ارتش صهیونیستی به هزاران سرباز نیاز دارد آن هم در حالی که با بحرانهای سیاسی و اقتصادی بزرگی روبهرو است که علت اصلی همگی آنها اصرار دیوانهوار نتانیاهو برای ادامه کار در پست نخستوزیری است. در ابتدای این گزارش آمده است: «اسرائیل از بیش از ۱۳ ماه قبل در ۷ جبهه وارد جنگی منطقهای شده و طی آن نزدیک به ۲ لشکر خود را از دست داده و حتی قبل از شمارش تعداد کشتهها و زخمیها، اکنون به هزاران سرباز نیاز دارد. در این میان کابینه قانونی را به تصویب رساند که میتواند فرار روبهفزونی حریدیها را که اصلا در ارتش خدمت نمیکنند، تداوم بخشد... کابینه دوره خدمت سربازی و تعداد روزهای خدمت نیروهای ذخیره در سال را به صورت قابل توجه افزایش داده و سن معافیت از ذخیره را بالا برد و معافیتهای موجود را لغو کرد. این اقدامات موجب افزایش فرسودگی، نارضایتی و فشار روی گروه اندکی از آنهایی شد که در نیروهای ذخیره خدمت میکنند و از سوی دیگر نظامیان زیر سنگینی فشاری مستمر صدایشان درآمده است».
روزنامه معاریو با اشاره به تلفات نظامی رژیم، به بحرانهای پیچیده و آسیبهای سیاسی اقتصادی ناشی از جنگ در جبهه داخلی همزمان با تبدیل آن به جنگی منطقهای میپردازد که دلیل اصلی آن تداوم حضور بنیامین نتانیاهو در پست نخستوزیری است.
در ادامه گزارش یادشده آمده است: «در اوج این جنگ نتانیاهو، یوآو گالانت، وزیر جنگ باتجربه خود، یکی از نیروهای ذخیره و از اعضای نهاد امنیتی برای ۴ دهه را با یسرائیل کاتس که فردی بیتجربه است و هرگز در وزارتخانهای امنیتی نبوده، عوض میکند و این تغییرات با سرعت و بدون دوره آشنایی و یا آموزشی برای وزیر جدید و آن هم در آستانه حمله قوی و چه بسا بیسابقه ایران انجام میشود. تمام اینها زمانی اتفاق میافتد که شرایط اقتصادی به سرعت رو به وخامت بوده و پیشبینی میشود برای سومین بار رتبه اعتباری آن کاهش پیدا کند، این در حالی است که کسری بودجه آن به آسمان رسیده و وزارت دارایی اسرائیل توصیه کرده به دلیل بحران مالی ۵ وزارتخانه تعطیل شوند».
کسبیت در ادامه این سوال را مطرح میکند: آیا این اقدامات به بهبود شرایط اسرائیل منجر میشود یا اینکه آن را وخیمتر میسازد؟ سپس در مقام پاسخ مینویسد: «هیچ فرد محترمی در اسرائیل یا جهان نیست که جواب این سوال را نداند. جواب آن ساده است، چنین اقداماتی شرایط اسرائیل را بدتر میکند. در واقع کابینه اسرائیل در طول جنگ، علیه اسرائیل کار میکند. تمام اینها هم به یک دلیل ساده اتفاق میافتد و آن استمرار کنترل نتانیاهو بر اسرائیل است، اینکه به او اجازه داده میشود اقداماتی از این دست انجام دهد که خساراتی دائم، استراتژیک و گهگاه بیبازگشت را به اسرائیل وارد میکند، یک نتیجه اجتنابناپذیر دارد؛ اینکه نتانیاهو به عنوان نخستوزیر بر خلاف کابینهای که ریاست آن را بر عهده دارد، عمل میکند».
تحلیلگر سیاسی اسرائیلی در پایان تلاش میکند اینچنین به پرسشی که شبکه ۱۳ تلویزیون عبری در نظرسنجی هفته گذشته خود مطرح کرد، پاسخ دهد. «شبکه ۱۳ این سوال را پرسید: آیا با توجه به رسواییهای امنیتی، نتانیاهو امنیت اسرائیل را به خطر انداخته است یا خیر؟ ۵۲ درصد شرکتکنندگان پاسخ مثبت داده و تنها ۷ درصد پاسخ منفی دادند. انسان نیاز به مسائل امنیتی ندارد تا متوجه شود نخستوزیری بر سر کار است که استمرار حضورش در این سمت، موجب وارد آمدن زیانی استراتژیک به اسرائیل و آینده آن خواهد شد».
ارسال به دوستان
اتکای دولت به اوراق و صندوق توسعه ملی باعث کسری اعتبار واردات کالاهای اساسی شده است
مشکل اساسی منابع بودجه
دولت حدود 15 میلیارد دلار برای واردات دارو و کالاهای مصرفی پیشبینی کرده اما محل تأمین 12 میلیارد دلار آن مشخص است
گروه اقتصادی: بررسی لایحه پیشنهادی بودجه ۱۴۰۴ در کمیسیونهای تخصصی مجلس در هفته جاری آغاز شد تا گزارش نهایی برای جمعبندی نهایی به کمیسیون تلفیق ارسال شود. در حال حاضر یکی از مباحثی که در لایحه مورد توجه قرار گرفته کسری اعتبارات در تامین کالاهای اساسی است. این مساله در شرایطی است که قیمت ارز تامین کالاهای اساسی از 28 هزار و 500 تومان به 38 هزار 500 تومان رسیده است، همچنین نرخ ارز محاسباتی در گمرک نیز از 28.500 تومان به 55 هزار تومان افزایش مییابد که خود این موضوع نیز یک افزایش 2 برابری در هزینه واردات کالا را به دنبال خواهد داشت.
محمدرضا فرزین، رئیسکل بانک مرکزی تاکید کرده است که نرخ تورم نقطهای تا پایان سال 30 درصد خواهد شد. این افزایش نرخ ارز احتمالا بر تورم اثرگذار خواهد بود، به همین دلیل به احتمال زیاد طبق برآوردها میانگین تورم نیز با افزایش نرخ ارز وارداتی به 35 درصد خواهد رسید، هرچند برآورد اولیه سازمان برنامه از لایحه بودجه 1404 نرخ تورم 28 درصدی بوده است.
از طرف دیگر کلیات لایحه بودجه ۱۴۰۴ در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است. به همین دلیل پیشبینی میشود که در بخش هزینهها و درآمدها تغییرات چندانی در بودجه به وجود نیاید و بیشتر احتمال جابهجایی در ردیفهای بودجه وجود دارد.
برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی معتقدند بودجه تورمزاست و به همین دلیل بودجه عمومی باید اصلاح شود تا ناترازی در منابع، دولت را مجبور به استقراض با افزایش انتشار اوراق نکند. به طور قطع در صورتی که دولت با کسری بودجه مواجه باشد مشکل بیشتری در تخصیص ارز برای واردات کالاهای اساسی مواجه خواهد داشت.
دولت طبق لایحه بودجه 1404 حدود 200 هزار میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی برای تامین ارز مورد نیاز کالاهای اساسی مانند گندم پیشبینی کرده است اما برای واردات دارو نزدیک به 3 میلیارد دلار کسری وجود دارد. یکی از رویکردهای احتمالی دولت این است که منتظر افزایش درآمدهای ارزی از محل صادرات نفت و... باشد اما مساله این است که وقتی منابع برای تامین کالاهای اساسی به صورت قطعی محل تخصیص آن مشخص نباشد میتواند در آینده با چالش جدی مواجه شود.
محمدصالح جوکار، نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: در حال حاضر لایحه بودجه ۱۴۰۴ ناترازی دارد. این مساله میتواند بر تورم سال ۱۴۰۴ تأثیر بگذارد. برای نمونه در تأمین ارز دارو و کالاهای اساسی کمبود منابع وجود دارد که این مساله باید رفع شود، همچنین انتشار اوراق در بودجه ۱۴۰۴ افزایش قابل توجه است. در بودجه درآمدهای نفتی، مالیاتها و انتشار اوراقها به عنوان منابع بودجهای در نظر گرفته شده است که بخشی در هزینههای عمومی و بخشی به پروژههای عمرانی تخصیص پیدا میکند.
نماینده مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: در مقطع کنونی باید در هزینهها و درآمدهای کشور ترازبندی انجام شود؛ بودجه ۱۴۰۴ اعداد و ارقام زیادی دارد که در صورت عدم مداخله میتواند آسیبرسان باشد.
جوکار اضافه میکند: در شرایط کنونی احکام بودجه مورد توجه کمیسیون تلفیق قرار گرفته است و جدولبندی شده اما هنوز به جزئیات آن پرداخته نشده است. بعضی از این احکام درآمدی و بعضی نیز هزینهای است و در این مرحله مقایسه درآمدها و هزینه ضعفها را بیشتر نشان میدهد. از طرف دیگر بودجه ۱۴۰۴ باید برشی از برنامه هفتم پیشرفت باشد و مطابق پیشبینی رشد اقتصادی پلکانی عملکرد بودجه دیده شود تا در پایان برنامه هفتم به رشد اقتصادی 8 درصدی برسیم، بنابراین بودجه ۱۴۰۴ باید بخشی از این رشد اقتصادی را مهیا کند.
رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها با تاکید بر اینکه کمیسیون تلفیق باید احکام درآمدی دولت را جدی بگیرد، اظهار کرد: به طور قطع نباید ناترازی در بودجه ۱۴۰۴ وجود داشته باشد، چرا که این مساله باعث میشود دولت برای رفع ناترازی از نظر مالیات به شرکتها فشار وارد کند یا سیاستهای انبساطی ایجاد کند که اثرات تورمی خواهد داشت و مانعی برای تحقق رشد اقتصادی خواهد بود. در حال حاضر از مجموع ۱۵ میلیارد دلاری که برای دارو و کالاهای اساسی در نظر گرفته شده ۱۲ میلیارد دلار پیشبینی شده است و هماکنون ۳ میلیارد دلار کسری منابع برای واردات این کالاهای مهم وجود دارد که در مقطع کنونی کمیسیون تلفیق باید روی تراز کردن هزینهها و درآمدها برای اصلاح کمبودها تمرکز کند.
وی با بیان اینکه طرح مولدسازی داراییها یکی از راههای اصلاح ناترازی است و سال گذشته با عنوان واگذاری داراییهای دولت انجام میشد، عنوان کرد: از قبل نیز برای بودجه ۱۴۰۴ منابعی از محل واگذاری پیشبینی میشد اما محقق نمیشد. همکاری نداشتن مدیران بعضی دستگاهها دلیل واگذار نکردن اموال مازاد بود و به همین دلیل دولت چهاردهم باید همت کند تا دستگاههای دولتی مکلف به واگذاری دارایی مازاد شوند.
نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی گفت: هماکنون گفته میشود ۸۰۰ همت ناترازی داریم اما قبول نداریم که این میزان کسری داشته باشیم و به طور قطع کمتر است که میتوان بخشی از آن را پوشش داد. اقدامات دولت باید جلوگیری از اثرگذاری این کسری بر اقتصاد خانوار بویژه تأمین کالاهای اساسی باشد که در این زمینه دولت باید کنترل کامل بازار ارز را در دست بگیرد، یا اینکه اجازه دهد بانکها وارد شوند. اینکه دولت ارز را با قیمتهای متفاوت عرضه کند میتواند مشکلاتی را در زمینه قیمت به وجود بیاورد، البته گفته شده که در مقطع کنونی دولت ارز را برای کنترل به بازار تزریق کرده است اما کافی نیست، چرا که دلالها از وضعیت کنونی سوءاستفاده میکنند و قیمت دلار را بشدت بالا بردهاند.
نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه دولت اگر بتواند ارز مورد نیاز تولیدکنندگان را تأمین و تلاطم بازار را کنترل کند اقتصاد به ریل ثبات بازمیگردد، خاطرنشان کرد: ارز باید به اندازهای وجود داشته باشد که دولت بتواند در بازار تزریق کند و نبود تعادل منجر به افزایش قیمت میشود.
جوکار درباره اینکه آیا دولت برای جبران کسری بودجه افزایش قیمت را برای آب، برق و گاز لحاظ میکند، تاکید دارد: سال ۱۴۰۴ و طبق روال قیمتها افزایش مییابد. اگر هر سال به صورت پلکانی به نرخ بنزین اضافه میشد در شرایط کنونی ناترازی نداشتیم اما در مقطع کنونی نمیتوانیم یکباره بنزین ۳۰۰۰ تومانی را به ۸۰۰۰ تومان برسانیم.
* نگاهی به بودجه ۱۴۰۴ و اعتبارات کالاهای اساسی
محمدطلا مظلومی، نماینده مردم بهبهان، تشان، منصوریه، زیدون و آغاجاری در مجلس شورای اسلامی نیز درباره دلایل برداشت دولت از صندوق توسعه ملی برای جبران کسری بودجه ۱۴۰۴ اظهار کرد: اهدافی که از صندوق توسعه ملی دنبال میکردیم متفاوت از برداشت منابع برای پرداخت یارانه است. اعتبارات این صندوق باید در زمینه سرمایهگذاری بلندمدت مورد استفاده قرار میگرفت و در بودجه ۱۴۰۴ دولت برای تأمین یارانه برداشت ۲۰۰ هزار میلیارد تومان از صندوق در نظر گرفته است که میتواند منجر به بروز تورم شود، چراکه دولت برای بازپرداخت این اعتبار باید اوراق جدید منتشر کند که با در نظر گرفتن نرخ بالای اوراق به طور قطع مبلغ بازپرداخت بسیار سنگینتر خواهد شد، بنابراین احتمال اینکه اثرات تورمی نیز داشته باشد وجود دارد.
این نماینده مجلس عنوان کرد: با توجه به مسائل و مشکلاتی که در حوزه ناترازی انرژی داریم، دولت تصمیم گرفته است در تخصیص اعتبارات به بخش انرژی و مدیریت مصرف در بودجه ۱۴۰۴ توجه بیشتر داشته باشد که امیدواریم محقق شود، چراکه در حال حاضر این بودجه تنها پیشبینی منابع است و شرایط اقتصادی و سیاسی منطقه بر بودجه ۱۴۰۴ تأثیرگذار خواهد بود.
در حال حاضر مهمترین مشکلات اعتباری بودجه به ناترازی منابع و مصارف بازمیگردد، از طرف دیگر دولت باید مشکلاتی را که در زمینه کمبود سرمایهگذاری در بخش زیرساختی وجود دارد جبران کند که این مساله در کنار بدهی به نظام بانکی و پیمانکاران باعث شده است دولت برای تأمین منابع مورد نیاز به اعتبارات صندوق توسعه ملی وابسته شود.
یکی دیگر از مشکلاتی که امروز در سطح کلان وجود دارد ناترازی بانکهاست که دست دولت را برای استقراض از نظام بانکی بسته است. از طرف دیگر بخشی از اوراقی که دولت هم اکنون منتشر میکند توسط بانکها و بیمهها خریداری میشود، در حالی که این بانکها عمدتا با مشکل سرمایه در گردش مواجه هستند به همین دلیل دست دولت برای انتشار اوراق نیز خیلی باز نیست.
بنابراین مجلس شورای اسلامی در تامین ارز مورد نیاز کالاهای اساسی در لایحه بودجه 1404 باید با دقت نظر بیشتری عمل کند تا ناترازیها برطرف شود، در غیر این صورت احتمالا بروز تورم برای کالاهای اساسی بیشتر خواهد بود، بویژه اینکه دولت برای سال آینده به صورت میانگین میزان افزایش حقوق را حدود 35 درصد در نظر گرفته است. در این حالت در صورتی که تورم سالانه حدود 35 درصد باشد فشار بر دهکهای پایین جامعه افزایش خواهد یافت.
ارسال به دوستان
نگاه
خاموشی؛ ضامن سلامت یا سم مهلک؟
مرتضی علیزاده: سخنگوی دولت اعلام کرده به جهت حفظ سلامت مردم، به دستور رئیسجمهور مازوتسوزی برای چند نیروگاه ممنوع شده و به این ترتیب «خاموشی منظم» جایگزین «تولید سم» میشود. مایه خوشوقتی است که تامین سلامت جامعه اولویت دولت چهاردهم است اما طرح چند پرسش و ذکر برخی نکات، به روشنتر شدن ابعاد پنهان این تصمیم کمک میکند.
اول- آسیبهای مازوتسوزی بر سلامت شهروندان کشف تازهای نیست و عواقب خطرناک آن همواره تهدیدی برای جامعه بوده است. از این جهت قطعا در دولتهای گذشته نیز مساله مهمی بوده و احتمالا «تامین سلامت به قیمت قطع برق» به عنوان سادهترین و در دسترسترین ایده در دورههای گذشته نیز روی میز دولتمردان قرار داشته است. حال که مازوتسوزی همواره مضر بوده و قطع برق نیز به عنوان یک ایده همواره روی میز دولتها قرار داشته است، بهتر نیست دولت محترم پرسش از خود را با همین سوال ساده شروع کند: «چرا در دولتهای قبل ایده خاموشی منظم اجرا نشد؟»
دوم - از آنجا که مازوتسوزی همواره و از دیرباز برای سلامت انسان و طبیعت مضر بوده و بعید است در آینده نزدیک هم مازوتِ مفید به بازار بیاید، همچنین از آنجا که بدیهی و روشن است تامین برق پالایشگاهها و خاموشیهای منظم نمیتواند چندان دوام داشته باشد، طرح این پرسش خالی از لطف نیست: پس از چند صباحی توقف مازوتسوزی صنعتی و خاموشیهای شهری و خانگی، بناست چراغ پالایشگاهها را با کدام منبع روشن کنیم؟ آیا منطقی است تابآوری اجتماعی را به امید بازارهای خارجی برق که هنوز در دسترس نیست امتحان کنیم و دست آخر باز به نقطه آغازین بازگردیم؟ بهتر نیست ابتدا منابع جایگزین را فراهم و سپس نسبت به اجرای یک سیاست جدید اقدام کنیم؟
سوم - ایدههای سلبی در زمینه اقتصاد و رفاه، اغلب نوعی توزیع بدبختی میان مردم است. راهحل ترمیم و توسعه زیرساختهای اقتصادی قطعا ایجاد نارضایتی اجتماعی آن هم با امیدهای واهی به منابع غیرقطعی نیست، بلکه باید با سنجش همه جوانب مسیرهایی با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی را دنبال کرد تا حوادثی که در سالهای گذشته با برخی سهلانگاریها در صبح جمعه(!) رقم خورد، مجددا تکرار نشود. به نظر میرسد اجرای طرح خاموشیهای منظم اگر به قصد کلنگی کردن جامعه نباشد، قطعا ناشی از سادهانگاری برخی دولتمردان است که هر دو صورت آن بسیار خطرناک است و عواقب جبرانناپذیری برای جامعه به دنبال دارد.
این ایده حتی ظن اجرای یک نمایش سیاسی با سناریوی حفظ سلامت عمومی را به ذهن منتقل میکند که در این صورت هم نتیجه مطلوب دولت را در پی نخواهد داشت؛ چه بهداشت و سلامت هر چند برای مردم از قدر و ارزش بالایی برخوردار است اما اگر به بهای خاموشی تمام شود، از هر سمی مهلکتر است.
چهارم - سیاستهای مرتبط با سوخت و انرژی از حساسیت اجتماعی زیادی برخوردار است و کمترین اشتباه در تنظیم آنها، بحرانهای جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. در سالیان اخیر شاهد نمونههایی در این خصوص از جمله ماجرای افزایش شبانه قیمت بنزین بودیم که عوارض آن همچنان گریبانگیر جامعه است و اگر مراقبت نشود، تکرار آن میتواند ابعاد بزرگتری از بحران را در پی داشته باشد. به نظر میرسد خاموشیهای مستمر آن هم در فصل سرما که اولا غیرمنتظره و کمنظیر و ثانیا پیامآور بحران عمیق انرژی برای جامعه است، آثار مخرب اجتماعی بیشتری نسبت به افزایش قیمت حاملهای انرژی خواهد داشت، بویژه که با آغاز فصل سرد، قطع گاز هم در برخی مناطق دور از انتظار نیست. از این جهت حتی اگر منظور از خاموشیهای منظم حقیقتا حفظ سلامت مردم باشد، اجرای آن بدون در نظر گرفتن آسایش و امنیت روانی جامعه، خلاف تدبیر، عدالت و وفاق اجتماعی است.
پنجم - یکی از دلایل پیروزی رئیسجمهور محترم در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شعارهای عدالتخواهانه ایشان بود که تا امروز با قدرت و قوت بارها از جانب ایشان تکرار و بر آن تاکید شده است. از این جهت مردم دولت کنونی را دولتی عدالتخواه میشناسند که این مسؤولیت دولتمردان را نسبت به اتخاذ تصمیمات درست و دقیق بیشتر میکند. شایسته نیست به نام عدالت، سیاستهایی اخذ کنیم که بدنامی عدالت و عدالتطلبی را به دنبال دارد؛ چه کم نیستند افرادی که طی دهههای اخیر تمام همت خود را در این جهت به کار گرفتهاند که عدالت و عدالتخواهی را توزیع فقر و بدبختی معنا کنند.
ششم - وفاق ملی پیش از هر چیز وفاق میان نیروهای اجتماعی و مستلزم اخذ راهبردها و سیاستهایی در این جهت است. در غیر این صورت صرف همسویی و هماهنگی نیروهای سیاسی تغییری در وضعیت کلی جامعه ایجاد نمیکند. دولت محترم توجه کند تصمیماتی مثل «خاموشی منظم» قتلگاه وفاق است و هیچ پشتوانه اجتماعیای ندارد. صرف خبررسانی بدون ارائه ادله معتبر و مبرهن هیچ جریان اجتماعی را با تصمیمات دولت همراه نمیکند و استمرار این رویکرد مقبولیت دولت را به خطر انداخته و به تبع آن قدرت اخذ تصمیمات بزرگ و جدی را از آن سلب میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|