|
با وجود محاصره شدید توسط رژیم صهیونیستی
ایران همدل به غزه رسید
پویش ملی «ایران همدل» همزمان با برگزاری نماز جمعه نصر حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ۱۳ مهرماه، در لبیک به ندای رهبر حکیم انقلاب مبنی بر کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان آغاز به کار کرد و در طول ۵۰ روز از فعالیت این پویش، همچنان با استقبال بینظیر میلیونها نفر از مردم ایران مواجه است. در ادامه ارائه گزارشهای متنوع از کمکهای مردم شریف ایران در قالب پویش «ایران همدل»، بخشی از کمکهای مردم ایران به دست مردم مظلوم غزه رسید و توزیع آن آغاز شده است. محاصره شدید غزه توسط رژیم صهیونیستی و بستن همه راههای کمکرسانی به مردم، از سختیهای کمکرسانی در غزه است.
این مرحله از کمکهای مردم ایران در قالب پویش «ایران همدل» برای مردم مظلوم و مقاوم غزه، شامل مواد غذایی، دارو و لوازم بهداشتی است که در شرایط دشوار کنونی و محاصره شدید غزه، به سختی ارسال شده است. پویش «ایران همدل» همچنان ادامه دارد و مردم ایران میتوانند با مشارکت در این پویش از طریق سایت khamenei.ir یا کد دستوری #14*، به مردم مظلوم فلسطین و لبنان کمک کنند.
ارسال به دوستان
یزدانی و تصمیم مهم برای المپیک لسآنجلس تغییر وزن از 86 به 92 کیلو
تغییر وزن آقای کشتی
حسن یزدانی، قهرمان پرافتخار کشتی ایران، پس از انجام دومین عمل جراحی روی کتف خود، تصمیم گرفت برای همیشه وزن 86 کیلوگرم را ترک کند. این کشتیگیر برجسته که کارنامهای پربار با 10 مدال جهانی و المپیک دارد، با توجه به آسیبهای متعدد و چالشهای اخیر، قصد دارد مسیر قهرمانی خود را با برنامهای جدید ادامه دهد.
یزدانی، پس از المپیک پاریس 2024 که طی آن در فینال دچار آسیبدیدگی شد، تحت جراحی دوم قرار گرفت. این بار عمل او زیر نظر یکی از بهترین متخصصان شانه دنیا در فرانسه انجام شد. وی اکنون دوران نقاهت را سپری میکند و برای بازگشت به میادین آماده میشود اما تصمیم گرفته در مسابقات جهانی 2025 شرکت نکند و تمرکز خود را بر بازیهای آسیایی 2026 و المپیک 2028 لسآنجلس بگذارد.
همت مسلمی، مربی یزدانی، درباره برنامههای جدید او توضیح داد: «حسن دیگر قصد ندارد در وزن 86 کیلوگرم کشتی بگیرد. او به دلیل افزایش وزن، تصمیم دارد در سال 2026 به وزن 92 کیلوگرم برود و در صورت شرکت در بازیهای آسیایی، احتمالا در وزن 97 کیلوگرم حضور خواهد یافت. همچنین برای المپیک 2028 هدف اصلی ما وزن 97 کیلوگرم است. ما گام به گام پیش میرویم و مطمئن هستیم بدن او در وزن جدید عملکرد خوبی خواهد داشت».
این تغییر وزن، یادآور موفقیتهای گذشته یزدانی است. او سال 2016 از وزن 74 کیلوگرم به 86 کیلوگرم رفت و توانست مدالهای ارزشمندی در میادین جهانی و المپیک کسب کند. اکنون نیز با ورود به وزن 97 کیلوگرم، فرصتی برای ثبت رکوردی جدید در کشتی جهان پیش روی اوست؛ مدالآوری در ۳ وزن متفاوت.
در این میان، خروج یزدانی از وزن 86 کیلوگرم، فرصت جدیدی را برای دیگر کشتیگیران ایرانی فراهم میکند. کامران قاسمپور که در سالهای اخیر پشت سر یزدانی قرار داشت، میتواند به وزن اصلی خود بازگردد و در غیاب یزدانی و رقیب سرسختش، دیوید تیلور، شانس خود را برای تبدیل شدن به قهرمان جدید این وزن امتحان کند.
با برنامهریزی دقیق و پشتکار بینظیر، حسن یزدانی همچنان نماد امید و انگیزه برای کشتی ایران باقی مانده و نگاهها به موفقیتهای آینده او دوخته شده است.
ارسال به دوستان
قطعنامه سیاسی اروپا و آمریکا در شورای حکام علیه ایران بدون اجماع تصویب شد
پاسخ فنی
* ایران در واکنش، مجموعهای از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته را راهاندازی کرد/ * کمالوندی: ظرفیت غنیسازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهیم
گروه سیاسی: شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شامگاه پنجشنبه گذشته به وقت تهران، قطعنامهای ضدایرانی را علیه کشورمان به تصویب رساند که پیشنویس آن چهارشنبه در آغاز نشست فصلی شورای حکام از سوی ۳ کشور آلمان، انگلستان و فرانسه با حمایت آمریکا ارائه شده بود.
در این قطعنامه که اجماعی در تصویب آن شکل نگرفت، از تهران خواسته شده برای حل مسائل ادعایی پادمانی، اقدامات ضروری و فوری انجام دهد. تصویب این قطعنامه در حالی انجام شد که در آن هیچ توجهی به همکاریهای ایران با آژانس نشده است، در حالی که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در ابتدای نشست فصلی شورای حکام گزارش مثبتی از همکاریهای ایران با آژانس ارائه داده بود.
گروسی در گزارش خود که بخشی از آن در پاسخ به سوالات خبرنگاران ارائه شد، به صراحت اعلام کرد: «ایران پیشنهاد من برای عدم گسترش ذخایر اورانیوم غنی شده خود با خلوص ۶۰ درصد را پذیرفت و اقدامات اولیه برای انجام این پیشنهاد را شروع کرده است». گروسی همچنین تصریح کرد: «به باور من تعهد ایران به عدم افزایش ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد خود، بسیار مهم است. برای من مهم بود در طول سفرم به ایران، با رئیسجمهور این کشور دیدار داشته باشم. تاریخچهای وجود دارد اما ایران خواستار همکاری با آژانس است و این اراده در طول دیدارهای دوجانبهام با رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران آشکار بود».
نکته جالب توجه در گزارش گروسی بخشی از سخنانش بود که پس از اعلام گزارش خود از همکاریهای ایران با آژانس، به ناچار تصریح کرد: «در نهایت این شورای حکام است که باید برای صدور یا عدم صدور قطعنامه علیه ایران تصمیم بگیرد»؛ سخنی که نشان میداد ظاهرا مدیرکل آژانس نیز امید چندانی به نگاه فنی برخی اعضای شورای حکام بویژه ایالات متحده و تروئیکای اروپا به مسائل هستهای ایران ندارد!
پیشتر در «وطن امروز» طی گزارشی آوردیم: ارائه پیشنویس قطعنامه ضدایرانی از سوی اروپاییها به شورای حکام قطعا مبنای فنی ندارد، چرا که مدیرکل آژانس، یعنی کسی که مسؤول گزارش فنی است به صراحت اذعان به همکاری ایران با آژانس کرده و همچنین گفته تاسیسات هستهای در مناطق پارچین و طالقان که مورد ادعای اسرائیل بوده، اصلا هستهای نیست، لذا در فضای همکاری ایران با آژانس، تلاش غرب برای صدور قطعنامه ضدایرانی پایه و اساس فنی ندارد و صرفا به منظور مقاصد سیاسی انجام میشود.
* چه کشورهایی به قطعنامه رای مثبت دادند؟
رایگیری شورای حکام درباره پیشنویس قطعنامه ضدایرانی پیشنهاد شده از سوی تروئیکای اروپا شامگاه پنجشنبه انجام شد و اخبار تصویب آن نخستین ساعات بامداد روز جمعه به وقت ایران مخابره شد. این قطعنامه با ۱۹ رای موافق، ۳ رای مخالف و ۱۲ رای ممتنع به تصویب رسید. آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اسپانیا، آرژانتین، استرالیا، بلژیک، اکوادور، اوکراین، کانادا، گرجستان، ژاپن، کرهجنوبی، مراکش، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند و پاراگوئه ۱۹ کشوری بودند که به قطعنامه مذکور رای مثبت دادند.
روسیه، چین و بورکینافاسو هم ۳ کشوری بودند که با این قطعنامه مخالفت کردند. آفریقای جنوبی، هند، پاکستان، اندونزی، برزیل، غنا، تایلند، الجزایر، ارمنستان، بنگلادش، کلمبیا و مصر هم ۱۲ کشوری بودند که به این قطعنامه رای ممتنع دادند. ونزوئلا هم به دلیل بدهی، از حق رای برخوردار نبود.
عدم رای 15 کشور (چه مخالف چه ممتنع) به قطعنامه ضدایرانی شورای حکام، نشان میدهد تصویب این قطعنامه از اجماع برخوردار نبود. به نظر میرسد نگاه سیاسی اعضای غربی شورای حکام در ارائه پیشنویس قطعنامه و همینطور همکاریهای موثر ایران با آژانس که مورد تایید گروسی هم هست، روی این مساله دخیل باشد.
البته ساعاتی قبل از تصویب قطعنامه ضد ایرانی کشورهای موسوم به گروه هسته اصلی (Core Group) شامل بلاروس، چین، کوبا، نیکاراگوئه، روسیه، سوریه، ونزوئلا، زیمبابوه و ایران با صدور بیانیهای مشترک در شورای حکام، قطعنامه پیشنهادی ۳ کشور اروپایی را محکوم و مصداق سوءاستفاده از فرآیند تصمیمگیری در آژانس بینالمللی انرژی اتمی توصیف کرده و بر لزوم حمایت از تداوم رویکرد تعاملی با ایران برای حلوفصل مسائل باقیمانده پادمانی تاکید کرده بودند.
* محتوای قطعنامه ضدایرانی شورای حکام
این قطعنامه ادعاهای سیاسی مطرح در اسناد جعلی رژیم صهیونیستی را تکرار کرده و از ایران میخواهد توضیحات معتبر درباره ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در ۲ مکان اعلام نشده ارائه دهد و آژانس را از مکان فعلی مواد هستهای یا تجهیزات آلوده مطلع کند. همچنین قطعنامه خواستار ارائه اطلاعات، اسناد و پاسخهای مورد نیاز آژانس و فراهم کردن دسترسی بازرسان به مکانها و مواد مورد نظر شده است.
در قطعنامه شورای حکام آمده است: ارائه این اطلاعات و دسترسیها و انجام راستیآزماییهای بعدی توسط آژانس، برای دبیرخانه ضروری است تا بتواند گزارش دهد دیگر مسالهای برای بررسی شورای حکام و اقدام بیشتر باقی نمانده است.
همچنین در قطعنامه تروئیکا از مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته شده است یک ارزیابی جامع و بهروز درباره ادعای وجود یا استفاده احتمالی از مواد هستهای اعلام نشده در ارتباط با مسائل باقیمانده و همچنین گزارش کامل درباره همکاری ایران با آژانس، برای بررسی در نشست اسفند ۱۴۰۳ شورای حکام یا حداکثر تا بهار ۱۴۰۴ تهیه کند.
این برای پنجمین بار پس از اجرای برجام و بسته شدن پرونده ادعاهای پادمانی درباره برنامه هستهای ایران است که کشورهای غربی علیه ایران قطعنامه ارائه میکنند.
* بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی
در پی تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان همانطور که پیشتر به صراحت اعلام کرده بود ایران در واکنش به صدور هر گونه قطعنامهای به سرعت و با قاطعیت پاسخ خواهد داد، دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد. همچنین در همین راستا وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران بیانیه مشترکی صادر کردند.
در این بیانیه آمده است: در آخرین ساعات جلسه ۱ آذر ۱۴۰۳ شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با فشار و اصرار ۳ کشور اروپایی و آمریکا، بهرغم عدم حمایت حدود نیمی از دولتهای عضو، قطعنامهای غیراجماعی درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران تصویب شد.
این بیانیه میافزاید: سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر تعامل سازنده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چارچوب حقوق و تکالیف مصرح ذیل معاهده عدم اشاعه و موافقتنامه جامع پادمان بوده است.
در این بیانیه عنوان شده است: دولت چهاردهم بر مبنای همین سیاست از ابتدای تشکیل، ادامه و ارتقای همکاریها با آژانس را با هدف حل و فصل موضوعات فیمابین در دستور کار خود قرار داد.
در بیانیه فوق همچنین آمده است: در چارچوب همین رویکرد اصولی، ایران از سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران استقبال کرد و برنامهریزی لازم برای فراهم کردن زمینه تعاملات بیشتر و موفقیت سفر را انجام داد.
سفر مدیرکل آژانس به ایران، دیدارهای وی با مقامهای عالی جمهوری اسلامی ایران و بازدید از مجتمعهای غنیسازی شهید مسعود علیمحمدی و شهید مصطفی احمدیروشن و مذاکرات انجام شده، زمینه مناسبی برای تقویت تعاملات ایران و آژانس ایجاد کرد.
در ادامه بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی آمده است: در چنین شرایطی ۳ دولت اروپایی و آمریکا - که سابقه طولانی در بدعهدی و عدم پایبندی آشکار به تعهدات خود از جمله در قالب برجام و توسل به تحریمهای ظالمانه و فشارهای غیرقانونی علیه ملت ایران دارند - به جای کمک به تداوم فضای سازنده ایجاد شده بین ایران و آژانس، حتی منتظر نتایج سفر مدیرکل آژانس هم نمانده و در یک اقدام تقابلی و ناموجه، قطعنامهای علیه ایران در شورای حکام ارائه کردند. البته این قطعنامه از حمایت نیمی از اعضای شورای حکام برخوردار نشد که خود مبین مخالفت آنها با رویکرد سیاسی و مخرب بانیان قطعنامه است.
این بیانیه میافزاید: این رویکرد سیاستزده، غیرواقعبینانه و مخرب فضای مثبت ایجاد شده و تفاهمهای حاصل از آن را مخدوش میکند. چنین اقدامی، آن هم در زمانی که ایران و آژانس در مسیر تعامل سازنده قرار داشتند، بار دیگر ثابت کرد ۳ دولت اروپایی و آمریکا در ادعای خود مبنی بر حفظ اعتبار آژانس به هیچ وجه صداقت ندارند و موضوع هستهای ایران صرفا بهانه و دستاویزی برای پیشبرد اهداف نامشروع آنهاست.
در بیانیه فوق عنوان شده است: مراجع صلاحیتدار جمهوری اسلامی ایران در سطوح مختلف پیشتر اعلام کرده بودند اتخاذ هرگونه اقدام تقابلی و سوءاستفاده از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای پیشبرد اهداف نامشروع سیاسی، با پاسخ متقابل ایران مواجه خواهد شد. مختصات پاسخ احتمالی ایران از قبل نیز به مدیرکل آژانس اطلاعرسانی شده است.
بر همین اساس، رئیس سازمان انرژی ایران دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
بدیهی است این اقدامات در راستای صیانت از منافع کشور و توسعه هرچه بیشتر صنعت هستهای صلحآمیز، متناسب با نیازهای روزافزون ملی و در چارجوب حقوق و تعهدات ایران وفق موافقتنامه پادمان انجام میشود.
در عین حال، همکاریهای فنی و پادمانی با آژانس، مثل گذشته و در چارچوب موافقتنامه پادمان ادامه خواهد یافت.
در پایان این بیانیه تصریح شده است: جمهوری اسلامی ایران همچنان آماده تعامل سازنده با جهات ذیربط بر مبنای اصول و موازین حقوقی بینالمللی است و سیاست اصولی صیانت از حقوق و منافع ملت بزرگ ایران و توسعه برنامه هستهای صلحآمیز و بومی با جدیت ادامه خواهد یافت.
* تبعات صدور قطعنامه شورای حکام برای ایران چیست؟
کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه ایران در یک گفتوگوی تلویزیونی درباره تبعات صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس گفت: «این قطعنامه تبعاتی برای ایران نخواهد داشت». وی همچنین درباره روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی بینالمللی انرژی اتمی و سفر اخیر «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران گفت: ظرف یکی دو سال گذشته یک مقداری در روابط ایران و آژانس فاصلههایی ایجاد شده بود که این موضوع نیز بر اساس شرایط طبیعی بود.
وی افزود: با روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان، آقای گروسی تقاضا کرد سفری به ایران داشته باشد و با دولت جدید ایران ارتباط برقرار کند.
معاون وزیر امور خارجه ادامه داد: ما در سفر آقای گروسی به تهران هیچ گفتوگویی درباره بازگشت نظارتهای فراپادمانی نداشتیم و از قبل هم گفته بودیم موضوعی برای گفتوگو در این زمینه وجود نخواهد داشت.
غریبآبادی افزود: ما قانون اقدام راهبردی مجلس را داریم که مبنای توقف این نظارتهای فراپادمانی است.
او همچنین به موضوع مباحث پادمانی بین ایران و آژانس اشاره کرد و گفت: ما هیچ تخلفی از مباحث پادمانی نداشتهایم و به تعهدات خود پایبند بودهایم.
وی با بیان اینکه در جریان سفر آقای گروسی به تهران گفتوگوهای خوبی شکل گرفت و وی از سفر بسیار راضی بود، ادامه داد: گروسی وقتی بازگشت، ۲ دور گفتوگوی طولانی با ۳ کشور اروپایی و آمریکا داشت و تاکید کرد الان نیازی به قطعنامه نیست؛ من دارم با ایران کار میکنم و حتی درباره این ۲ موضوع در حال رسیدن به تفاهم هستیم که به سمت بسته شدن آنها برویم.
غریبآبادی با بیان اینکه «در این قطعنامه با این پیشنویس هیچ مخاطره شورای امنیتی وجود ندارد»، گفت: اینکه آنها قصد دارند از این گزارش در نشستهای بعد شورای حکام چه استفادهای کنند، از الان نمیتوانیم قاطعانه بگوییم که میخواهند آن را برای استفاده در اسنپبک به کار گیرند.
وی افزود: باید ببینیم تحولات و شرایط از الان تا اسفند یا خرداد آینده که نشستهای فصلی آتی است، چگونه رقم خواهد خورد؛ مانند تحولات ایران و اروپا، تحولات و سیاستهای مرتبط با دولت جدید آمریکا و تحولات ایران و آژانس.
غریبآبادی تاکید کرد: «این قطعنامه الان هیچ تبعاتی برای ایران ندارد، این قطعنامه الان هیچ ارتباطی بین برنامه هستهای ایران و شورای امنیت برقرار نمیکند».
***
کمالوندی: ظرفیت غنیسازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهیم
سخنگو و معاون امور بینالملل، حقوقی و مجلس سازمان انرژی اتمی با اشاره به اینکه اقدامهای جبرانی در واکنش به تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی آغاز شده است، گفت: ظرفیت غنیسازی به شکل قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
دکتر بهروز کمالوندی افزود: اقدامهای ما، اقدامهای جبرانی ما، بلافاصله شروع شد. ما از قبل هم گفته بودیم، مدیرکل آژانس زمانی که در اینجا بود، او را همراهی کردیم و مجتمعهای غنیسازی ما را دید، در آنجا ماشینهای مختلفی که نصب شده بود، آماده بود، ما صحبت از هزاران سانتریفیوژ میکنیم که اینها دیدند و به آنها گفتیم این سانتریفیوژها آماده است؛ در عین حال که ما دنبال راهحلهای تعاملی هستیم. اگر قرار باشد آنها روش دیگری را اتخاذ کنند، ما هم آماده هستیم.
کمالوندی با اشاره به اینکه مدیرکل آژانس پیشنهادی داشت و پیشنهاد وی این بود که بهطور موقت ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد بالاتر نرود، البته نه به شکلی که غنیسازی در سطوح مختلف و از جمله ۶۰ درصد متوقف شود، بلکه به صورت موقت تا فضایی برای تعامل ایجاد شود، بیان کرد: ما این پیشنهاد را با شروطی پذیرفتیم اما همان موقع هم گفتیم بلافاصله ما حتی در لحظه اقدام خواهیم کرد.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی یادآور شد: نخستین دقایق بامداد جمعه پس از اینکه قطعنامه تصویب شد و پیش از اینکه مسؤولان آژانس بخواهند بازگردند، تلفنی به آنها اطلاع دادیم و کارهایی که باید در زمینههای مختلف انجام شود را گفتیم.
وی با بیان اینکه حوزه غنیسازی مهمترین حوزهای است که متاثر خواهد شد، تصریح کرد: ظرفیت غنیسازی را به شکل قابل ملاحظهای افزایش میدهیم؛ بهکارگیری انواع ماشینهای پیشرفته و سرعت تحقیق و توسعه صنعتی را از هر کدام از این ماشینها افزایش میدهیم، زیرساختها را توسعه و تحکیم میبخشیم و انجام مجموعهای از اقدامهای دیگر که ضریب امنیت را افزایش میدهد.
معاون امور بینالملل سازمان انرژی اتمی بیان کرد: به عبارت دیگر ما میتوانیم بگوییم هر بار اینها دارند اشتباه میکنند، یعنی با روش فشار به دنبال این هستند که صنعت ما به عقب برود؛ این اتفاق که نمیافتد هیچ؛ از آن طرف هم تعداد کشورهایی که به نفع اینها رای میدهند هر بار کاهش پیدا میکند.
کمالوندی با اشاره به اینکه قطعنامه اخیر بهمراتب رای کمتری نسبت به قطعنامه قبلی داشت، گفت: تقریبا میتوانیم بگوییم همه اعضایی که رای ممتنع دادند بههیچ وجه مایل نبودند قطعنامه تصویب شود و سخنرانیهای بسیار خوبی داشتند و تعجب میکردند از اینکه چرا روش فشار در پیش گرفته شده است؛ آقای اسلامی همان دقایق اول تصویب قطعنامه شورای حکام دستور لازم را دادند و ما کار را حتی برای امروز دیروز نگذاشتیم و همان بامداد جمعه شروع کردیم و بزودی هم آژانس حتما گزارشهای خود را خواهد داد و مشخص خواهد شد این کار آنها باعث شد ما در حوزههای مختلف صنعت هستهای افزایش ظرفیت داشته باشیم.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با زهرا داورپناه زنان ادامه مقاومت را امکانپذیر میکنند
جنبش زنان مقاومت
بیش از یک سال از جنگ علیه غزه و هجوم وحشیانه رژیم صهیونیستی به زنان و کودکان فلسطینی میگذرد. اگر چه مردم فلسطین از دیرباز مقاومت را زندگی میکنند و به آن خو گرفتهاند اما در یک سال اخیر بیش از گذشته درباره مقاومت به مثابه زندگی سخن به میان آمده است. در پس این ایده آنچه به زندگی مقاوم معنا و میبخشد، حضور زنان به عنوان مؤلفه اصلی استمرار حیات و جان بخشیدن به زندگی است. از این حیث شاید بتوان از مفهوم «زن مقاومت» سخن به میان آورد؛ زنی که بدون حضور او اساسا امکانی برای ادامه مقاومت وجود نداشت و گویا او است که دوشادوش مردان بار اصلی مقاومت را به دوش میکشد. درباره مفهوم زن مقاومت با زهرا داورپناه، استادیار گروه مطالعات نظری پژوهشکده زن و خانوده به گفتوگو نشستیم. در این گفتوگو با اشاره به پیشینه ظهور زن مقاومت در انقلاب اسلامی و بررسی برخی مؤلفههای زن مقاومت ایرانی، ضمن تحلیل نقشی که زنان فلسطینی در مقاومت امروز غزه بر عهده گرفتهاند، گریزی هم به اتفاقات داخل ایران در همدلی با جریان مقاومت زدیم.
* به نظر میرسد تصویری که مردم دنیا از جبهه مقاومت دارند محدود به یک تصویر مردانه و جنگمحور است اما ورای این تصویر زنانی حضور دارند که ادامه مقاومت را ممکن میکنند؛ پرسش نخست ما این است که چه تصویری از زن مقاومت میتوان ارائه داد و زن مقاومت کیست؟
جنگ همواره پدیدهای مردانه تلقی شده و میشود ولی همانطور که بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران جنگ نوشتهاند و در آثار مختلفشان اشاره کردهاند، اتفاقا زنان بیشتر از جنگ آسیب میبینند. بخشی به آسیبپذیری جسمی زنان مربوط است و بخشی به این مربوط است که در جامعهای نرمال وقتی مرد درگیر جنگ است، مسؤولیتهای آن مرد هم بر عهده زن قرار میگیرد و جامعه درگیر جنگ امکانها و ساختارهای خود را از دست میدهد و این وضعیت زندگی را برای زنی که درگیر جنگ است دشوارتر میکند. در این زمینه آثار ادبی زیادی تولید شده که شاید معروفترین آن «جنگ چهره زنانه ندارد» اثر سوتلانا الکسیویچ است. این کتاب درباره تاثیرات جنگ بر زنان شوروی صحبت کرده و به خاطر همین اثر و آثار دیگری مثلا اثرات واقعه چرنوبیل بر زندگی بویژه زنان، نوبل ادبیات را از آن خود کرده است. مساله نسبت جنگ با زنان مسالهای است که توسط بسیاری مورد توجه قرار گرفته و در میان فمینیستها هم مناقشاتی در این باره وجود دارد که آیا باید بیشتر به جنگ پرداخت یا کمتر؟!
در مورد موضوع فلسطین آنچه وجود دارد جنگ نیست، بلکه وضعیتی بسیار بدتر از جنگ است. به این دلیل که اسرائیل پدیدهای استعماری از بدترین نوع استعمار یعنی استعمار شهرکنشینی یا استیتانی ترجمه شده است. در زمانهای گذشته وقتی استعمارگران به دیگر کشورها حمله میکردند، نیامده بودند که بمانند، بلکه آمده بودند استفاده کنند. ماندن آنها آنجا امری موقت بود برای بهرهکشی از مردم و منابع و وقتی برای آنها نمیارزید، به کشورهایشان برمیگشتند که در پایان تاریخ استعمار به آن نقطه رسیدند. البته مسیرهای بهرهکشی را باز گذاشتند. در موضوع اسرئیل و فلسطین ما شاهد استعمارگرانی هستیم که از مناطق مختلف دنیا با ایدئولوژی صهیونیستی آمدهاند و نه فقط منابع، بلکه خود وطن را میخواهند و در کنار آن از سایر کشورها و امکانهای منطقه نیز استفاده استعماری میبرند. اسرائیل آخرین بازمانده و خشنترین وجه استعمار غرب در شرق است. در چنین شرایطی زندگی زن مقاومت بسیار متفاوت و دشوارتر از زنی است که در خانه است و همسر او برای جنگیدن به مرزها رفته است.
زن و مرد فلسطینی ممکن است یک خانواده معمولی تشکیل دادهاند و ورود آنها به شرایط جنگی یک اتفاق اجباری است. مطالعاتی که درباره فلسطین و اسرائیل داریم نشاندهنده دشواری و غیرقابل مقایسه بودن وضعیت است، زیرا در مقابل خواستههایشان هیچگونه تعهد اخلاقی و حقوق بینالملل و... برایشان مهم نیست.
تصویر ما از جنگ یک تصویر مردانه است، چون لایه رویی واقعا مردانه است. پشت صحنه جنگ زنانی هستند که ادامه مقاومت را امکانپذیر میکنند. البته تمایز جنگ و مقاومت نکته مهمی است. در تمایز جنگ و مقاومت باید بگویم در تعبیر تخصصی، جنگ، تهاجم است و مقاومت سمتی است که مورد تهاجم واقع شده است. به این ترتیب برای سمت مظلوم و مورد هجمه قرار گرفته شده تعبیر مقاومت را به کار میبریم. زنانی که با جریان مقاومت همراهی میکنند کسانی هستند که کشور، دین و محل زندگی آنها و داشتههایشان مورد تهاجم ناموجهی قرار گرفته است. هر چه که ایمان و باور آنها به ارزشمندی امر مورد هجمه بیشتر باشد، تبعا مقاومت آنها نیز بیشتر خواهد بود.
به این ترتیب بخش مهمی از موضوع زنان مقاومت امری کلی و عام است؛ اینکه در جامعهای مورد تهاجم و حمله قرار گرفتهشده و جامعهای که به ناخواسته درگیر جنگ شده است، تا چه حدی ایمان و باور و آگاهی کافی نسبت به آن مساله وجود دارد. این جامعه در شرایط قبل از جنگ و در شرایط غیر از تنش چه پیوندهایی با وطن و داشتههایش داشته است؟ اگر اینها نباشد طبیعتا چه زن و چه مرد در مقاومت قوی ظاهر نمیشوند و اگر باشد هم در مردان و زنان شاهد مقاومت خواهیم بود. مساله مهم دیگر ادراک و فهم این آدمها از حملهکنندگان است. مطالعه تاریخ استعمار به ما نشان میدهد بسیاری از جوامع به دلیل معصومیت و پاکی خود و اینکه از حجم جهانخواری و طمع غرب خبر نداشتند، نمیتوانستند تصور کنند که به آنها حمله شده است و با آرامش آنها را میپذیرفتند و با آنها رفتاری سخاوتمندانه داشتند و مقاومت نمیکردند. این به دلیل ترسو بودن یا عدم اهمیت داشتن سرزمین و داشتههایشان نبود، بلکه به این دلیل بود که اساسا فهم نمیکردند به آنها حمله شده است. به جوانترها توصیه میکنم حتما مطالعهای درباره استعمار و تاریخ استعمار داشته باشند که چطور در مناطقی از مکزیک یا آفریقا دشمنان غربی به عمق گنجینههای این اقوام دعوت میشدند و در همان فضای میهمانی و مهربانانه دست به کشتار میزدند. اهمیت این بحث در این است که وقتی درباره مقاومت و زنان مقاومت حرف میزنیم، میگوییم کسی مقاومت میکند که ادراک حمله را داشته باشد. شاید ما در ساحتهای مختلف زندگی مورد حمله باشیم ولی احساس حمله نکنیم. این حمله میتواند از سوی عامل فرهنگی باشد و لزوما پای دشمن نظامی در میان نباشد، یعنی هجمهای در حوزههای مهم زندگی ما انجام شده باشد و ما آن هجمه را حس نکنیم و با آغوش باز از آن استقبال کنیم. مقاومت در گرو آگاهی باور و احساس عمیق نسبت به امر مورد خطر است که بدون آن ممکن نیست. از این رو نقش فرهنگی زنان در این زمینه بسیار مهم است.
* ما در سالهای دفاعمقدس تجربهای را درباره حضور و حمایت زنان در میدان نبرد لمس و تلاش کردیم تا حدی آن را روایت کنیم اما امروز به نظر میرسد روایت روشنی از زن مقاومت در دسترس نیست. امروز زن مقاومت یک الگوی جدیدی از خود به منصه ظهور رسانده؛ البته ظهور و بروز زن مقاومت با انقلاب اسلامی و دفاعمقدس ممکن شد اما به نظر میرسد زن مقاومت یک سیر تکوینی را طی کرده است و موقعیت اکنون او برای ما هنوز ناشناخته است؛ چه توصیفی از این مسیر میتوان ارائه داد؟
در کشور ما بحث مقاومت، مثل همه جای دنیا که تاریخ زنان و فعالیتهای زنان تا حدی به دلیل ظاهرنگری مغفول است یا شاید ذات فعالیتهای زنانه با پنهان بودن سازگار است، کمتر شناخته شده است. خوشبختانه در سالهای اخیر مجموعههایی مثل مجموعه نشر ارزشهای دفاع مقدس و مجموعه جبهه فرهنگی انقلاب و مجموعه تاریخ شفاهی که علاقهای نسبت به تاریخ کشور و زنان ما دارند، فعالیتهای خوبی را شروع کردهاند و توصیه میکنم در این باره مطالعه کنیم، چون محتوای خوبی در زمینه خاطرات و زندگی این زنان مقاوم ایرانی در عرصههای انقلاب و جنگ و کارآفرینی و سازندگی کشور در دوران بعد از جنگ و حوزههای فرهنگی تولید شده است. گاهی افراد میگویند هیچ چیزی نیست ولی مطالب زیادی هست متاسفانه ما مطالعه نمیکنیم. مستندهای خوبی ساخته شده و بخشی از فعالیت کسانی که دلمشغول زن ایرانی هستند این است که بیایند و این محتواها را بازخوانی کنند و مورد تامل علمی و گفتوگو قرار دهند و از آن الگوها و نظریهها را استخراج کنند. اگر این کار را نکنیم، چنانچه الان نکردهایم، اگر علاقهمند و همدل باشیم، میگوییم نیست و اگر جوان و نوجوانی در مرحله هویتیابی باشیم، تا پیدا کنیم و متوجه شویم، کسانی که الگوهای خود را از زن و زن مقاوم به جوانان میرسانند، زودتر از ما ذهن و قلب او را تصاحب میکنند.
مانند فرمایش مقام معظم رهبری در رابطه با این بحث که ما یکسری الگوهای واقعی داریم ولی جوانان ما جومونگ را بیشتر از الگوهای واقعی میشناسند. یا اوایل انقلاب اتفاق مهمی افتاد و امام خمینی به آن واکنش نشان دادند که خانمهای ما زنان الگوی ما را نمیشناسند ولی اوشین را میشناسند. اینجا حوزه مهمی برای فعالیت وجود دارد که بخشی تولید محتواهای مرتبط و تولید دانش است. این بخش نیاز به کار دارد ولی شروع شده و ما در بخش توزیع هم نیاز به فعالیت جدی داریم و متاسفانه کمتر این کار را انجام میدهیم. وظیفه ما این است که اینها را بازخوانی و بازنشر و بازگویی کنیم و توضیح آن را به ذهن و زبان مخاطب برسانیم. اگر زنان مقاوم و قوی را برای مخاطب معرفی کنیم، طبعا میخواهند مثل آنها باشند. ما در وضعیتی هستیم که تخیل جوان ایرانی از سوی ما جهتدهی نمیشود و از سوی رقبای خارجی جهتدهی میشود و انواع قهرمانان و مقاومان زن را میشناسد که هیچکدام، زن ایرانی نیستند.
* گفته میشود جنگ کاری مردانه است اما مقاومت کاری زنانه است؛ چه ویژگیهایی مقاومت و امر زمانه را با هم پیوند میدهد و این همنشینی از چه حیثی است؟
مساله این است که زنان را با عواطف و احساسات پیوند میزنند و گاهی زیست زنانه جوری قرائت میشود که گویی امری کاملا متفاوت از زیست مردان است. این راهبرد درستی نیست. والاترین و مهمترین و ارزشمندترین جنبهها ویژگیها و عرصههای حیات، مردانه و زنانه ندارد، بلکه انسانی است. چه مرد و چه زن هر کدام بتوانند در سطح انسانی عملکرد داشته باشند و باور داشته باشند و فعالیت کنند، ارزشمندتر از فعالیت در سطوح مادی است که ممکن است بعضا سطوح منفی جنسیتی باشد. مثلا آیا ما اقدامات کشورهای عربی را که اتفاقا فرهنگ مردسالار دارند در بحث مقاومت تایید میکنیم؟ قطعا نه! پس واکنش، ربطی به مرد یا زن بودن ندارد و به فهم بالا و خوی قهرمانانه مربوط است؛ اینکه درگیر زندگی چندروزه دنیا نباشد و به دنبال منافع کوتاهمدت نباشد. اگر هر انسانی چه مرد و چه زن بتواند از دنیاگرایی و ظاهرگرایی گذر کند، میتواند مقاومت کند، اگرنه مثل بیشتر دولتهای ظاهرا اسلامی که منجر به محدود شدن فعالیت مسلمانان آن کشور شدهاند، مبنای منافع سطحی و ظاهری خواهد بود و نمیتوانند مقاومتی داشته باشند، چون باید دائما به فکر تامین منافع زودگذر باشند.
پس ما باید اولا مقاومت را انسانی تحلیل کنیم نه زنانه، بعد از این سطح باید به این بپردازیم که درباره زنان چه اختصاصاتی وجود دارد.
چه مردان حضور داشته باشند و چه درگیر جنگ باشند، زندگی روزمره بیشتر بر شانههای زن است و زنان بیشتر در آن نقش ایفا میکنند. زنان مسؤولان استمرار حیات هستند و نقش بیشتری ایفا میکنند. در حالی که مردان در حال جنگیدن هستند، زنان در این شرایط دشوار که بعضا برخی مسائل اولیهای که ضامن بقای زندگی روزمره است مورد تهدید قرار میگیرد، باید بتوانند ادامه دهند و ضامن بقای فرهنگ و خانواده و آرامش شوند. طبعا زنان وظایف معنویتر و باطنیتری دارند.
به اینها در خاطرات دوران جنگ و انقلاب خیلی ظریف پرداخته میشود و مستلزم بازاندیشی است. در آن شرایط، زنها سعی میکنند شادی و فراغت کوچکی برای خانواده ایجاد کنند و اینها کمک میکند آن اتفاق سخت در میدان بتواند امتداد یابد و شکست نخورد. زنان پرتعدادی به دنبال همسران خود به مناطق جنگی میرفتند و فرزندان خود را در این آمد و رفتها بزرگ میکردند. این صحنهها هم زیبا و هم ظریف است و نازکاندیشی است که انسان آن را ببیند و الگوهای آن را استخراج کند.
* در ایران در سالهای گذشته جریان «زن، زندگی، آزادی» را داشتیم که منجر به شکلگیری شورشهای کوری در کشور شد و به طور کلی در ادبیات جامعهشناختی فاقد خصوصیات یک جنبش بود. برخی جریانهای خارجی از آن به عنوان انقلاب فمینیستی یا انقلاب زنانه و... یاد کردند، در حالی که حرکتی کاملا بر خلاف خود بود، یعنی شورشی ضدزن، ضد زندگی و ضد آزادی بود. در عین حال در جریان اخیر جنگ غزه و لبنان شاهد حرکتهایی از سوی زن مسلمان ایرانی هستیم که خود را در پویش اهدای طلا به جریان مقاومت نشان داد. آن جریان «زن، زندگی، آزادی» و این حرکتهای اخیر را چگونه باید در کنار هم فهم کرد تا تصویر مشخصی از زن ایرانی به دست آورد؟ آیا میتوان از جنبش زن مقاومت در ایران سخن گفت که اتفاقا شعار «زن، زندگی و آزادی» را نمایندگی میکند؟
نمیشود براحتی به این پرسش پاسخ داد؛ اینکه جنبش اجتماعی چیست، بحث مفصلی است. جنبشهای اجتماعی عموما ویژگی جمعی و اعتراضی دارند و معمولا طی زمان اگر پیروز شوند به ساختار تبدیل خواهند شد، یعنی جذب و پذیرفته میشوند یا به شکل یک سازمان و گروه و قانون در ساختار کلیتری که زمانی معترضاش بودند جذب میشوند و اگر شکست بخورند حذف خواهند شد. اینکه چه چیزی را جنبش میدانیم یا نمیدانیم امری پیچیده است. اگر پویش اهدای طلا و حمایت زنان ایرانی از زنان مقاومت فلسطین را جنبش تلقی کنیم، باید ببینیم اینها در مقابل چه هستند، چون جنبش وجه اعتراضی دارد. مسلما اینها در برابر حکومت و گفتمان رسمی جمهوری اسلامی نیستند، چون جمهوری اسلامی با این قضیه همراه است اما این جریانها مقابل موج جهانی که دارد آرمان فلسطین را زیر سوال میبرد - مثلا برای اسرائیل تاریخ میسازد و تاریخ مداخلات غرب در شرق را سفید شویی و صورتیشویی میکند؛ آن استعمار ادامهداری که شاید کشتیهایش را نمیآورد و ما را ظاهرا مستعمره نکرده است ولی از راه علم و محصولات فرهنگی و نظم بینالملل که این همه جنایت را میبیند و سکوت میکند، همچنان سعی میکند ما شرقیها را در خدمت غربیها قرار بدهد- این اقدامات (نظیر اهدای طلا و...) قطعا مقاومت زن ایرانی نسبت به این ماجراست اما این معنایی دیگر غیر از تعبیر جنبش است. من موافق تحلیل همه چیز با همه چیز نیستم. در باب تحلیل جنبشهای زنان در ایران باید به هر کدام در جای خود رسیدگی کرد و در جای خود فهم کرد. زنان ایرانی همانند کلیت جامعه ایرانی بسیار متنوع و متفاوت هستند. ممکن است بسیاری از زنان ایرانی درباره این موضوع حساسیت داشته باشند و تعدادی همدل نباشند. این تنوع جوامع است که امری انسانی است و لازم نیست دائما درباره آن توضیح بدهیم که چرا در جامعه ما زنان متفاوت هستند؟ در تمام جوامع زنان و دیگر گروهها متفاوت هستند. این رویه عجیبی است که کشورهای غربی از تنوع تقدیر میکنند ولی وقتی به کشورهای غیرغربی میرسند دائما مردم را بازخواست میکنند که نه همه شما اینطور نیستید! ما هم مثل دیگر جوامع انسانی متنوع هستیم و ممکن است مخالفتهایی با هم داشته باشیم. هر آنچه باشد، این همراهی و همدلی در هر جای جهان از سوی زن و مرد ایرانی با مظلوم رخ میدهد ستودنی است و باید راهی برای قدرتمند شدن آن پیدا کرد.
امروز نظم جهان به دست کسانی است که منتظر حذف فلسطین هستند و میخواهند اسرائیل به عنوان نماینده مقتدر و قدرتمند غرب در خاورمیانه مدیریت کند. کاش بتوانیم به راههای مختلف کسب قدرت زنان و مردان مقاومت فکر کنیم و راههایی برایش بیابیم و تمام این مسؤولیت را به دولت واگذار نکنیم. کجفهمی رخ داده به این دلیل است که چون در سطح حاکمیت حق و خیرهمراهی وجود دارد و حداقل ایدهآل جمهوری اسلامی این است که در جای درست تاریخ باشد، خیلیها فکر میکنند ما مسؤولیتی نداریم. ساختارهای حاکمیتی هم به توانا شدن مردم و امکان دادن به مردم فکر نمیکنند و خود مستقیما وارد مساله میشوند، در حالی که قدرتمند شدن نیروهای غیر رسمی در این زمینه خود مولفهای مهم است و اگر بخواهیم درباره آینده زنان مقاوم ایرانی حرف بزنیم، یکی از مباحثی که باید به آن فکر کنیم این است که چه امکانهای دیگری برای نقشآفرینی جهانی آنها متصور است؟ اندیشمندان و نخبگان و زنان فعال باید به این موضوع فکر کنند و حاکمیت باید این میدان را بدهد و تصور نکند همه چیز از مجاری رسمی قابل پیگیری است. بسیاری از اتفاقات بزرگ از کانالهای غیر از دولتها رخ میدهد.
ارسال به دوستان
درباره اظهارات عضو شورای عالی فضای مجازی و پاسخهای مدیرعامل اپلیکیشن مسیریاب
رابطه فیلترینگ با اَپهای داخلی
محمد رستمپور: «تعداد زیادی از کسبوکارهای مطرح اکوسیستم، یکی از دلایل رشدشان، فیلتر شدن کسبوکارهای خارجی مشابه است. درباره نشان هم فیلتر شدن ویز قطعا تأثیر داشته و اگر بگویم تأثیر نداشته، دروغ گفتهام»؛ اینها جملات جواد عامل، مدیرعامل «نشان» است در گفتوگو با هفتهنامه «شنبه» پنجم مرداد 1398. نشان با بیش از 20 میلیون کاربر، 3 روز پیش در واکنش به سخنان رسول جلیلی، عضو شورای عالی فضای مجازی که سیاستهای محدودکننده یا همان فیلترینگ را دلیل رشد اپهای داخلی دانسته بود، بیانیه داد و نوشت: «نقشه و مسیریاب نشان از ابتدا یک شرکت خصوصی بوده و پیش از اعمال فیلترینگ ویز، با میلیونها کاربر فعال در حال سرویسدهی بود».
ویز اساسا پیش از تأسیس نشان، یک بار دوازدهم اسفند 1395 و بار دیگر دوم آذر 1396 در ایران فیلتر شد و در نتیجه، نشان پیش از فیلترینگ ویز وجود نداشته که بخواهد میلیونها کاربر داشته باشد. گزارش سالانه ویز در سال 1400 مدعی است این اپ شهریور 98، سه میلیون کاربر داشته است.
ویز برآمده از شرکت راژمان، در دی 96 متولد شد و جواد عامل در نخستین نشست خبری نقشه و مسیریاب نشان در دهم خرداد 1399 گفت «از صندوق نوآوری و شکوفایی یک وام 200 میلیون تومانی با کارمزد ۴ درصد در سالهای ۹۵ تا ۹۶ گرفتیم که آن را تمام و کمال پس دادیم»، در نتیجه ادعای بیانیه جدید نشان که «در رقابت سالم و آزاد با پلتفرمهای بینالمللی، امکان رشد سریعتر و بهتر نشان فراهم است» نیز نمیتواند صحیح باشد.
عامل در همان گفتوگوی سال 1398 نکات جالبتر دیگری هم میگوید که پرداختن بدان خالی از لطف نیست. او استفاده بالای رانندگان تاکسیهای اینترنتی از ویز و نه امکانات این نرمافزار مسیریاب خارجی را دلیل جذب بالاتر کاربر معرفی میکند و میگوید «مساله ما باور است، چون دیرتر از ویز به بازار آمدهایم».
محمدجواد آذریجهرمی، وزیر وقت ارتباطات و فناوری اطلاعات، یک روز پس از فیلترینگ مجدد ویز در یک رشته توئیت به شکل تلویحی از این اقدام به دلیل اسرائیلی بودن ویز حمایت کرد و نوشت: «اگر بیندیشیم که رشد شرکتهای اسرائیلی باعث رشد اقتصاد رژیمی خواهد شد که همواره علیه مردم ایران عمل کرده، از تحریمها گرفته تا اقدامات تروریستی، طبیعتا در استفاده از این ابزار ملاحظات بیشتری خواهیم کرد». 30 آبان 1396 نیز به دستور قضایی، استفاده تاکسیهای اینترنتی از ویز «غیرقانونی» شناخته شد.
همه این یادآوریها نشان میدهد نسبت نشان و فیلترینگ 2 گونه است: «نشان سال 98، فیلترینگ را به عنوان «یک محرک» قبول دارد و تأکید میکند باید موضوع باور مردم نسبت به توانایی اپ داخلی را تغییر داد اما نشان سال 1403، فیلترینگ را اتفاقا مانع توسعه خود معرفی میکند و تأکید دارد فیلترینگ «به جای ایجاد فرصت، زمینهساز کاهش اعتماد به خدمات داخلی شده است».
از دی 1396 تا آبان 1403 برای نشان چه اتفاقی افتاده یا فیلترینگ چه تغییری کرده که این ماه عسل جذاب به طلاق تلخ عاطفی تبدیل شده؟ پاسخ همان است که مدیرعامل نشان در مصاحبه سال 1398 بدان اشاره میکند: «انحصار». عامل که آن روز مهمترین رقیب خود را اپ «بلد» معرفی میکند، معتقد است «دولت [باید] قانون ضدانحصار را سازماندهی کند تا هیچ کسبوکاری نتواند به صورت انحصاری کارهای عجیب و غریب انجام دهد».
روی هم رفته فیلترینگ ویز، حمایتهای دولتی و قضایی از کسبوکارهای داخلی و البته توان و ابتکار و هوش و خردمندی خود نشانیها باعث شد نشان، گوی سبقت را از رقبای داخلی و خارجی برباید و به مسیریاب شماره یک ایران تبدیل شود و حالا که به درجهای از اعتبار و درآمد و شهرت رسیده که انحصار را در دست گرفته، همه راه دشوار و فرسایندهای که آمده، به خود نسبت میدهد.
نشان به همان اشکالی دچار شده که رسول جلیلی در مصاحبه تلویزیونیاش مرتکب شد: «تکعلّی دیدن» پدیدههایی که چند وجهیاند. تردیدی نیست فیلترینگ به رشد دیجیکالا، آپارات و کافهبازار کمک کرد و بازار کاری منحصربهفرد و خلاقانه برای جوان ایرانی فراهم آورد اما تکعامل ایرانی شدن فناوریهای خدماتی نیست.
عوامل و متغیرهای دیگری هم دخیل است که باید آنها را هم دید و بدانها اعتنا کرد. دولت باید همزمان با فراهمآوری کمکهای آشکار و پنهان قضایی و مالی و امنیتی، کوشش میکرد الگویی از رابطه را تأسیس کند و سامان دهد تا نظم، عدالت و از همه مهمتر، مسؤولیتپذیری پدیدار شود اما اینک به جرأت میتوان گفت همچنان که غولی به نام شبکه بانکی کشور داریم که قانون را نقض میکند، فرامین رهبر انقلاب را دور میزند و کوشش دارد همه ارکان حکمرانی را به استخدام خود درآورد تا هیچ نقد و مطالبه و پرسشی از او مطرح نشود، با چیزی روبهروییم به نام اکوسیستم فناوری که رانتی، مدعی و معترض است، چرا که هیچ قانون و قاعده و نظم و الگوی واحد و منسجمی آن را شکل نداده.
با فرض صحیح دانستن مسیر رشد نشان، باید دانست آنچه پیامرسانهای ایرانی را در مقابل رقبای حرفهای خارجیشان در جذب کاربر و میزان استفاده شکست میدهد، نه قابلیتهای فنی کمتر و ضعفهای زیرساختی است و نه امنیت پایینتر، بلکه همان چیزی است که مدیران اپهای موفق داخلی بدان اشاره کردهاند: «اجرا در زمان مناسب». مشکل بله، ایتا، روبیکا و ویراستی این است که زمانی عرضه شدهاند که ذهنیت کاربران ایرانی از پیامرسان و رسانه اجتماعی با ایکس، اینستاگرام و تلگرام شکل گرفته بود و از این رو است که فیلترینگ آنچنان که به آپارات، نشان و کافه بازار کمک کرده، سکوها یا پیامرسانهای داخلی را پراستفاده نکرده است. با همه این اوصاف، مهمترین مسأله، به تصریح مدیرعامل نشان، همان «باور» است و باور بیش از آنکه به تبلیغات تکیه داشته باشد، برآمده از سیاستگذاری است.
سیاستگذاری است که نوع مصرف، زمان و حتی میزان آن را تعیین میکند و فیلترینگ، نباید تنها قاعده سیاستگذاری در مواجهه با سکوهای خارجی باشد. به چیزهایی «بیشتر» از فیلترینگ نیاز داریم، نه به چیزهای «غیر» از فیلترینگ.
ارسال به دوستان
برخلاف ادعای عجیب وزیر صمت، قیمت هیچ خودروی داخلی در ۱۸ ماه گذشته ثابت نبوده است
توجیه گرانی
گروه اقتصادی: سیدمحمد اتابک، وزیر صنعت، معدن و تجارت در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دولت گفته است «دولت هیچ تمایلی به افزایش قیمت خودرو نداشت و افزایشی که برای قیمت خودرو اعمال شد، نصف آن چیزی است که ۱۸ ماه پیش مصوب شده بود». با این حال ارزیابی روند تغییر قیمت کارخانه خودروهای داخلی نشان میدهد قیمت تقریبا همه خودروها در این مدت یک یا ۲ مرتبه افزایش داشته است.
این ادعای آقای وزیر حکایت از این دارد که وزیر صنعت یا نسبت به این موضوع اشراف ندارد یا اینکه به دنبال توجیه اقدام خود است، زیرا او در جلسه رای اعتماد اعلام کرده بود بازار خودرو را سامان میدهد و به دنبال رقابتپذیر کردن بازار خودروی ایران از طریق واردات خودروهای خارجی است اما در چند ماه گذشته تنها اتفاقی که در بازار خودرو افتاده افزایش رکود است. معاملات خودرو به پایینترین سطح خود رسیده که ناشی از کاهش قدرت خرید مردم است. از طرف دیگر وقتی مصرفکننده این خودروها را با نمونههای مشابه خارجی مقایسه میکند متوجه گرانفروشی خودروسازان داخلی میشود.
با این حال وزیر صنعت، معدن و تجارت برای اینکه یک امتیاز به خودروسازان داده باشد از افزایش قیمت خودرو حمایت کرده و مدعی شده قیمت خودرو به نسبت تورم تغییر نکرده است. در حالی که در دولت قبل مصوبه افزایش قیمت وجود داشته است. وزیر صنعت به عنوان فردی که دارای یک منصب عالی است باید برای ادعای خود توضیحاتی ارائه کند که افزایش قیمت خودرو در دولت قبل کجا و چه تاریخی مصوب شده است.
* آیا قیمت خودرو تغییر نکرده است؟
از طرف دیگر آقای اتابک باید توضیح دهد بر مبنای چه مستندی اعلام کرده قیمت کارخانه خودروهای داخلی در ۱۸ ماه گذشته تغییری نکرده است، در حالی که سورن «پلاس فول» از حدود ۳۲۰ میلیون تومان به ۴۸۰ میلیون تومان رسیده است. همچنین خودروی پژو پارس که چند وقتی هست تولید آن متوقف شده، در روزهای آخر فروردینماه امسال از حدود ۲۹۰ میلیون تومان به حدود ۳۴۰ تومان جهش قیمت داشت. از سویی در اردیبهشتماه قیمت ۲۰۷ موتور «تییو ۳» از حدود ۴۱۰ میلیون تومان به ۵۹۰ میلیون تومان رسید. این افزایش قیمت برای سایر خودروهای ایران خودرو نیز اتفاق افتاده و در این گزارش تنها به چند مورد آن اشاره شده است.
بنابراین ادعای وزیر صنعت مبنی بر اینکه افزایش قیمتی اتفاق نیفتاده عجیب است. از طرف دیگر خودروهایی مانند پژو ۲۰۷ دندهای پانوراما در ۲ روز گذشته از حدود ۵۰۰ میلیون تومان به ۶۷۵ میلیون تومان رسید که رشدی ۳۵ درصدی تجربه کرده است، در حالی که قیمت این خودرو از پایان اسفند ۱۴۰۲ تا مرداد ۱۴۰۳، ۲ مرحله رشد جزئی را تجربه کرده بود. بنابراین نمیتوان گفت رشد قیمت خودروها در آذر ۱۴۰۳ شامل خودروهایی میشود که هیچگونه تغییر قیمتی نداشتهاند. از طرف دیگر سوال این است: این تغییر قیمت که در مردادماه برای خودرویی مانند ۲۰۷ اتفاق افتاده چرا بسیار جزئی بوده، در حالی که به فاصله زمانی چند ماه ۳۵ درصد افزایش قیمت جدید اعلام شده است؟ قیمت خودروهایی مانند تارا دستی «V1» و تارا اتوماتیک «V4» نیز در مصوبه دولت چهاردهم بین ۱۸۵ میلیون تا ۲۱۰ میلیون تومان رشد قیمت داشتند.
درباره خودروهای سایپا نیز در یک سال گذشته شاهد افزایش قیمت بودهایم، برای نمونه در خرداد ۱۴۰۳ شاهد افزایش قیمت خودروی کوئیک از حدود ۳۲۵ میلیون تومان به ۳۵۱ میلیون تومان بودهایم. همچنین ساینا دوگانهسوز از محدوده ۲۸۰ میلیون تومان به ۳۰۸ میلیون تومان رشد قیمت داشت، بنابراین خودروسازان در چند وقت اخیر افزایش قیمت داشتهاند و اگر خودرویی نیز رشد قیمت کمتری داشته است به دلیل قیمت بالا و عدم رقابتپذیری آن با خودروهای مشابه بوده است.
* شگرد خودروسازان برای افزایش قیمت
از طرف دیگر نباید از شگرد خودروسازان برای افزایش قیمت در یک سال اخیر نیز غافل بود. خودروسازان داخلی با شگرد اضافه کردن آپشن، قیمت خودروهای خود را بشدت گران کردند. برای نمونه ایران خودرو با استفاده از واژه ارتقایافته یا آپشنال، خودروهای خود را بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان گران کرده است. در حالی که مدل آپشن چندان خاصی روی خودروهای خود قرار نداده و تنها با تغییراتی مانند مانیتور یا سنسور عقب و... محصولات خود را بشدت گران کرده است، از طرف دیگر مدل بدون آپشن آن را به طور کامل حذف کرده است تا مصرفکننده مجبور شود مدل ارتقایافته را خریداری کند.
یکی از مشکلات صنعت خودروی ایران در چند سال اخیر این بوده که متولی آن نتوانسته خودروسازان را مکلف به افزایش کیفیت کند. در همین راستا رئیس سازمان استاندارد نیز بارها تاکید کرده هنوز خودروسازان ایرانی نتوانستهاند محصولات خود را بر مبنای استانداردهای هشتادوپنجگانه تولید کنند. این موضوع درباره خودروهایی مانند سمند و پژو پارس کاملا عیان شد، به طوری که سازمان استاندارد اعلام کرده بود این خودروها به دلیل استاندارد پایین باید از خط تولید خارج شوند اما مدیرعامل ایران خودرو اصرار داشت این خودروها تاکنون تولید شدهاند ۶ ماه دیگر هم تولید شوند اتفاقی نمیافتد، در حالی که هماکنون یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران به ناترازی سوخت برمیگردد که بخشی از این مشکل به مصرف بالای بنزین همین خودروهای داخلی برمیگردد که فاقد استانداردهای لازم هستند.
حتی در موضوع آلودگی هوا نیز رئیس سازمان محیط زیست دولت چهاردهم تاکید کرده بخش عمده آلایندگی هوای کلانشهرها به ذرات معلق برمیگردد که از طریق وسایل نقلیه انتشار مییابد. بر مبنای همین موضوعات میتوان تاکید کرد وزیر صنعت دولت چهاردهم ابتدا باید پاسخگوی کیفیت پایین صنعت خودروی کشور باشد و بعد از آن روی افزایش قیمت خودرو اصرار داشته باشد.
در حال حاضر بازار خودروی ایران گرفتار دلالی شده و بر هیچکس پوشیده نیست که برخی خانوادهها به جای استفاده شخصی از خودرو به عنوان کالای سرمایهای استفاده و آنها را در پارکینگ دپو میکنند تا مجوز جدید افزایش قیمت خودرو صادر شود و به تبع آن بازار آزاد نیز واکنش نشان دهد. بر مبنای همین رویه وزیر صنعت، معدن و تجارت که در جلسه رای اعتماد مجلس شورای اسلامی مدعی ساماندهی بازار خودرو بود ابتدا باید تلاش کند صنعت خودروی ایران به رقابتپذیری برسد و بعد با افزایش عرضه خودرو به بازار آزاد تلاش کند تا بساط دلالی را از بازار خودروی ایران برچیند. در آن شرایط وقتی عیار صنعت خودروی ایران مشخص شد و تقاضای کافی در بازار وجود داشته باشد بر مبنای هزینه تمامشده اصلاح قیمتها میتواند اتفاق بیفتد.
ارسال به دوستان
اغلب داروهایی که در اینترنت عرضه میشود قاچاق است و اصالت آنها مورد تأیید نیست
بازی پلتفرمها با سلامت
هادی مرشدی: فروش اینترنتی دارو، موضوعی است که این روزها نهتنها در میان مردم، بلکه در بالاترین سطوح مدیریتی نظام سلامت نیز به بحثی جدی تبدیل شده است. از یک سو، پیشرفت فناوری و دسترسی گسترده به اینترنت، این امکان را فراهم کرده که مردم بتوانند براحتی از خانههای خود داروهای مورد نیازشان را تهیه کنند. از سوی دیگر، نگرانیها درباره قاچاق دارو، اصالت محصولات و مشکلات ناشی از نبود نظارت دقیق، این مسیر را به مسیری پرچالش تبدیل کرده است. مهدی پیرصالحی، رئیس سازمان غذا و دارو معتقد است اصلیترین دلیل روی آوردن مردم به خرید اینترنتی دارو، عدم دسترسی آسان به داروهای مورد نیاز در داروخانههاست. او به صراحت تاکید دارد بسیاری از داروهایی که در بسترهای اینترنتی غیرقانونی عرضه میشوند، قاچاق هستند و نمیتوان اصالت آنها را تایید کرد. این نگرانی، در کنار عدم رعایت شرایط نگهداری و حمل مناسب دارو، میتواند پیامدهایی جبرانناپذیر برای سلامت عمومی به همراه داشته باشد.
در واقع، آنچه در ظاهر به عنوان تسهیل دسترسی مردم به دارو مطرح میشود، میتواند به مسیری برای گسترش بازار داروهای غیرمجاز تبدیل شود. این پدیده تنها به سلامت مردم آسیب نمیرساند، بلکه ساختارهای نظارتی حوزه سلامت را نیز تضعیف میکند. واقعیتی که کمتر درباره آن صحبت میشود، تغییر جایگاه داروسازان در این چرخه است. اگرچه داروسازان نقش کلیدی در زنجیره سلامت دارند اما نقش آنها بتدریج به یک فروشنده ساده تقلیل یافته است.
این روند که مهدی پیرصالحی نیز به آن اشاره کرده است، داروخانهها را بیش از پیش شبیه فروشگاههای صرف کرده است. حال اگر فروش اینترنتی دارو گسترده شود، این نقش باز هم بیشتر زیر سوال خواهد رفت. تجربههایی که در حوزه تاکسیهای اینترنتی شاهد بودهایم، بخوبی نشان میدهد چگونه شرکتهای فناوری میتوانند بر مشاغل سنتی مسلط شوند و قواعد جدیدی برای آنها تعیین کنند. در این شرایط، داروسازان به جای متخصصانی مستقل، به کارکنانی تابع الگوریتمها و قواعد پلتفرمهای بزرگ تبدیل خواهند شد.
یکی از سوالات اساسی این است که چگونه میتوان فروش اینترنتی دارو را به مسیری شفاف و تحت نظارت تبدیل کرد؟ آیا زیرساختهای فعلی ما، توانایی نظارت بر این بازار پیچیده را دارد؟ در حال حاضر، سامانههایی مانند «تیتک» به عنوان یکی از ابزارهای نظارتی مطرح هستند اما آیا این ابزارها به تنهایی قادر به کنترل چنین بازاری خواهند بود؟ از سوی دیگر، مساله حمل و نگهداری دارو نیز از چالشهای کلیدی است. داروها بویژه آنهایی که نیازمند شرایط خاص دمایی هستند، باید در شرایط استاندارد جابهجا شوند. این موضوع نیازمند تربیت نیروهای متخصص و ایجاد زیرساختهای گسترده است که نمیتوان بسادگی از آن عبور کرد.
یکی از مسائلی که کمتر به آن پرداخته شده، تاثیر مستقیم فروش اینترنتی دارو بر رفتار مصرفکنندگان است. در بسیاری از موارد، فروش آنلاین دارو میتواند مصرف بیرویه دارو را تسهیل کند. وقتی مصرفکننده بتواند بدون نیاز به نسخه پزشک، براحتی به دارو دسترسی یابد، احتمال خوددرمانی و مصرف نادرست دارو افزایش مییابد. این مساله میتواند پیامدهای جدی برای سلامت عمومی داشته باشد، از جمله گسترش مقاومت دارویی و بروز عوارض ناخواسته. علاوه بر این، فقدان مشاوره تخصصی از سوی داروسازان در فرآیند خرید آنلاین میتواند اطلاعات ناقصی به مصرفکنندگان ارائه دهد. نقش داروساز به عنوان مشاور سلامت، در این مدل توزیع کاملا کمرنگ شده و خریداران به توصیههای سطحی و غیرعلمی اتکا خواهند کرد. فروش اینترنتی دارو، در نگاه اول فرصتی برای بهبود دسترسی مردم به خدمات سلامت و کاهش هزینهها به نظر میرسد اما این فرصت، بدون برنامهریزی دقیق و ایجاد زیرساختهای لازم میتواند به تهدیدی برای سلامت عمومی، جایگاه داروسازان و ساختار نظام سلامت تبدیل شود. نکتهای که نباید فراموش کرد این است که اعتماد عمومی به نظام سلامت، سرمایهای ارزشمند است که با تصمیمات نادرست براحتی از بین خواهد رفت. مردم باید مطمئن باشند داروهایی که به دستشان میرسد، از زنجیرهای شفاف، قانونی و تحت نظارت عبور کرده است. همچنین ورود شرکتهای بزرگ فناوری به این عرصه، بدون شفافسازی نقش و حدود فعالیت آنها میتواند ساختار سنتی سلامت را به شکلی غیرقابل بازگشت تغییر دهد. همانطور که پیرصالحی اشاره کرده است، این شرکتها ممکن است در ابتدا محدودیتهایی را بپذیرند اما با گذشت زمان، این محدودیتها کنار رفته و آنها به بازیگران اصلی این عرصه تبدیل خواهند شد.
توسعه این مدل تجاری، پیامدهای اقتصادی گستردهای نیز به همراه خواهد داشت. داروخانههای کوچکتر که توان رقابت با پلتفرمهای بزرگ اینترنتی را ندارند، بتدریج از بازار حذف خواهند شد. این موضوع، نه تنها شغل هزاران داروساز را تهدید میکند، بلکه میتواند توزیع جغرافیایی خدمات دارویی را نیز مختل کند.
مناطقی که از لحاظ اقتصادی کمتر توسعه یافتهاند، ممکن است دسترسی خود به داروهای ضروری را به کلی از دست بدهند. از طرف دیگر، این تغییرات میتواند شکاف اجتماعی را نیز افزایش دهد. گروههای آسیبپذیر که توان استفاده از فناوریهای دیجیتال را ندارند، عملا از چرخه دسترسی به خدمات سلامت خارج خواهند شد. به نظر میرسد فروش اینترنتی دارو، نهتنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر در مسیر پیشرفت فناوری است اما برای بهرهبرداری از این فرصت، نیازمند تدوین استراتژیهای جامع، اصلاح زیرساختها و تقویت سیستمهای نظارتی هستیم.
نظام سلامت باید به جای تمرکز بر کاهش هزینههای کوتاهمدت، بر ایجاد سیستمی پایدار و شفاف تمرکز کند که بتواند هم سلامت مردم را تامین کند و هم از جایگاه حرفهای داروسازان و دیگر متخصصان این حوزه حمایت کند.
تنها در این صورت است که میتوان این تحول را از تهدید به فرصتی واقعی تبدیل کرد. این مسیر، نیازمند همگرایی ارگانهای مرتبط، شفافیت بیشتر در تصمیمگیریها و اعتمادسازی میان مردم است؛ چالشی که تنها با همفکری و برنامهریزی دقیق میتوان به آن پاسخ داد.
ارسال به دوستان
مسأله آژانس و غرب با ایران
بحرانسازی همیشگی برای حفظ فشار بر ایران
عبدالباسط انصاری: بامداد جمعه قطعنامه پیشنهادی ضدایرانی تروئیکای اروپا و آمریکا در نشست فصلی آژانس توسط شورای حکام به تصویب رسید. مطابق آنچه رویترز به نقل از دیپلماتهای غربی در روز چهارشنبه اعلام کرده بود، تصویب قطعنامه محتملتر از تصویب نشدن آن به نظر میرسید و این اتفاق در رایگیری نهایی به وقوع پیوست. تفاوت این قطعنامه با ۴ قطعنامه دیگر شورای حکام پس از خروج آمریکا از برجام، درخواست تدوین گزارش جامع و بهروز شده درباره برنامه هستهای ایران از مدیرکل بود که میتواند تسهیلکننده ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه یا همان اسنپبک و بازگشت ۶ قطعنامه تعلیق شده ایران باشد. این در حالی است که عصر پنجشنبه نمایندگی دائم جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی در بیانیهای تفصیلی برای چندمین بار، به ذکر جزئیاتی از همکاریهای پادمانی و اقدامات سازنده و اعتمادساز جمهوری اسلامی با آژانس پرداخت و گوشههایی از سیاسیکاری این نهاد، تاثیرپذیری آن از رژیم صهیونیستی و فشارهای غرب را افشا کرد. از نمونه این رویکردهای سیاسی و فضاسازیهای مضحک، تکرار ادعاهای آژانس درباره فعالیت هستهای در مکان ادعایی لویزان -شیان است که در همان سال ٢٠٠۴ پرونده آن بسته شده و جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده بود هیچ سایت یا فعالیت هستهای در این منطقه نداشته و ندارد. تکرار برخی ادعاها درباره پرونده موسوم به PMD (ابعاد نظامی احتمالی[ادعایی]) که سال ٢٠١۵ جهت اجرای توافق برجام بسته شده و بی اعتباری آن به اثبات رسیده بود، توسل آژانس به تصاویر فاقد کیفیت و مبهم به عنوان سند فعالیت مشکوک و اعلامنشده در حوزه هستهای از سوی ایران، بهانهجویی و طرح ادعاهای عجیب نظیر مشکوک بودن فعالیتهای حملونقل معمول در کشور و ارتباط دادن آن به فعالیتهای هستهای در مکانهای ادعایی که ایران فعالیتی در آن نداشته است و مواردی از این دست نشان میدهد نگاه غرب و آژانس به برنامه هستهای ایران، نه نگاه فنی و بر اساس حقوق حاکمیت و مردم ایران، بلکه نگاهی ابزاری برای اعمال فشار بر ایران و فضاسازی امنیتی علیه ایران در سطح بینالملل و بهانهجویی برای اعمال فشار و تحریم است. از منظر دیگر وجود فناوری هستهای بومی با امکان استفاده از آن به سبب وجود منابع اولیه خدادادی، بدون اتکا به غرب در کنار مانور قدرت جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان و بر هم زدن معادلات ظالمانه غربیها برای سلطه بر جهان، سبب شده است غرب رشد این فناوری و کاربست صنعتی آن در ایران را برای خود خطری جدی ببیند. بر همین اساس نقطه کانونی منازعه طولانی و فرسایشی پرونده ساختگی هستهای ایران همین مساله است و مادامی که تغییری در آن حاصل نشود، هر میزان از همکاری و هر شکلی از تعامل از سوی جمهوری اسلامی سبب گشوده شدن این گره نخواهد شد و ایران همواره در جایگاه متهم قرار خواهد داشت. شاهد این مساله نیز تکرار ادعاهای مضحک آژانس درباره موضوعاتی است که پیشتر ـ سالها قبل ـ بسته شده بود. تقویت سطح بازدارندگی ایران به سبب وجود دانش هستهای و امکان عبور ایران از چالشهای انرژی در دهههای آینده سبب شده غرب فناوری هستهای ایران را نه یک فناوری محض که ابزار قدرت و ارتقای امنیت ملی ایران تحلیل کند و بر این اساس منازعه هستهای را در قریب ربع قرن اخیر فرسایشی کرده است. قطعنامه تازه آژانس را نیز باید با دید کوتاهمدت و بلندمدت ارزیابی کرد. در کوتاهمدت، غربیها درصدد ممانعت از عادی شدن پرونده ساختگی هستهای ایران در اکتبر ۲۰۲۵ و بند غروب ۱۰ ساله برجام و قطعنامه ٢٢٣١ هستند و در بلندمدت نیز حفظ فشار و فضای امنیتی و بهانههای تحریم و فشار اقتصادی علیه ایران جهت مهار جمهوری اسلامی را در برنامه دارند. برنامه هستهای، ظرفیت طولانیمدت و گستردهتری برای فشار بر ایران، به نسبت دیگر مسائل - همچون حقوق بشر و... - دارد و غرب بهسادگی دست از این بستر بر نخواهد داشت. مساله مهم در داخل اما اجماع برای افزایش سطح پاسخ و بر هم زدن بستر این فشار از طریق کارتهایی چون تغییر دکترین هستهای کشور، خروج از «انپیتی» و نظایر آن است که در دستور کار قرار دادن آن پیش از ضربه سنگین و احتمالی غرب مهم است. اکنون دیگر عیان شده غرب هیچگاه تن به عادی شدن پرونده هستهای ساختگی و بحران سازی امنیتی و فشار اقتصادی از بستر برنامه هستهای ایران نخواهد داد، بر همین اساس بر هم زدن این روند تکراری ۲ دههای و به دست گرفتن ابتکار عمل ضروریتر از پیگیری اعتمادسازی های بیحاصل است.
ارسال به دوستان
14 ماه پس از جنایت و نسلکشی در غزه و لبنان، دادگاه کیفری بینالمللی حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را به اتهام جنایات جنگی صادر کرد
منقضی
گروه بینالملل: دادگاه کیفری بینالمللی سرانجام با صدور حکم بازداشت نخستوزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ پیشین کابینه او به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در نوار غزه، گام مهمی برای اعمال نظر جامعه جهانی برای احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین برداشت. حکم شجاعانه کریم خان، دادستان کل این دادگاه علیه سران اسرائیل در عین حال نویدبخش دورهای جدید از مناسبات جهان چندقطبی به واسطه کاهش نفوذ لابی صهیونیسم و آمریکاست. این حکم نهتنها ضربه بزرگی به اعتبار سیاسی داخلی و خارجی کابینه فعلی رژیم صهیونیستی وارد آورده و رژیم را بیش از پیش در جهان منزوی خواهد کرد، بلکه اعتبار بینالمللی دولت ایالات متحده به عنوان حامی اصلی اسرائیل جنایتکار را نیز زیر سوال برد که از همه اهرمهای تبلیغاتی، سیاسی، امنیتی و قضایی برای جلوگیری از اجرای عدالت در لاهه استفاده کرده بود. دیوان کیفری بینالمللی مستقر در لاهه، پنجشنبه گذشته صدور حکم علیه بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت را واجد دلایل منطقی مبنی بر ارتکاب جنایات جنگی توسط سران رژیم برشمرد و ضمنا اعلام کرد عدم پذیرش صلاحیت این دادگاه توسط اسرائیل، در اجرای این حکم توسط تمام دولتهای عضو و سازمانهای بینالمللی خللی وارد نمیکند. بر این اساس، حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت به دلیل ارتکاب جنایات جنگی در فاصله ۸ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۲۰ مه ۲۰۲۴ - روزی که دادستان درخواستی را در این باره ارائه داد - صادر شده است.
در حکم دادگاه لاهه با تاکید بر اینکه جنایات منتسب به نتانیاهو و گالانت شامل استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح میشود، صراحتا بر محرومیت و عدم دسترسی ساکنان غزه به ملزوماتی چون غذا، آب، دارو و ملزومات پزشکی و همچنین سوخت و برق، تاکید شده است. البته این موارد تنها بخشی از اتهامات مطرح علیه نتانیاهو و گالانت است. در ادامه بیانیه قضایی دادگاه لاهه آمده است: «ارتکاب جنایات جنگی توسط نتانیاهو و گالانت شامل قتل، آزار و اذیت و سایر اعمال غیرانسانی است. آنها مشترکا به دلیل جنایت جنگی که از عمد حملاتی را علیه مردم غیرنظامی انجام دادهاند، مسؤولیت کیفری دارند».
به این ترتیب ۱۲۴ کشوری که معاهده موسوم به اساسنامه «رم» را امضا کرده و عضو دیوان دادگستری بینالمللیاند، موظفند در صورت ورود نتانیاهو و گالانت به این کشورها، آنها را بازداشت کنند. این به معنای اخلال جدی در فعالیت دیپلماتیک رژیم اشغالگر قدس و ضربه جدی به مشروعیت پوشالی آن به عنوان یک عضو از جامعه ملل خواهد بود. این شامل تمام کشورهای اتحادیه اروپایی میشود. در مرحله بعد 32 کشور دیگر قرار دارند که معاهده رم را امضا کردهاند اما آن را به قوانین داخلیشان تبدیل نساختهاند اما میتوانند به طور داوطللبانه حکم دیوان دادگستری لاهه را اجرا کنند.
در نهایت این حکم بازداشت در صورت همراه شدن با تایید قضایی در هر یک از این 124 کشور، منجر به ایجاد سونامی وسیعی از احکام بازداشت ثانویه در قالب توافقنامههای استرداد دوطرفه یا جمعی بین کشورها خواهد شد که دامنه بازداشت این ۲ صهیونیست جنایتکار را به دهها کشور و سرزمین دیگر غیر عضو در دیوان لاهه خواهد کشاند.
با توجه به حمایت بریتانیا و اتحادیه اروپایی از اجرای حکم بازداشت نتانیاهو، میتوان دریافت زمینه سیاسی لازم نیز برای سقوط کابینه جنایتکار و افراطی تلآویو که میتواند طی ۴ سال آینده به متحد خطرناکی برای دولت ترامپ در خاور میانه و سراسر جهان تبدیل شود، فراهم آمده است.
کریم خان، دادستان انگلیسی- پاکستانیتبار دیوان بینالمللی دادگستری با شجاعت و ایستادگی خود در مقابل فشار فزاینده قدرتهای غربی و دستگاههای تهدیدگر اطلاعاتی آمریکا، رژیم موقت صهیونیستی، انگلیس، آلمان و فرانسه، سرانجام از آزمایش بزرگ دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین سربلند بیرون آمد. دادستان کل دیوان کیفری بینالمللی چندین بار درباره فشار دولتهای خارجی از جمله سازمان سیای آمریکا و موساد اسرائیل بر او و قضات دادگاهش برای جلوگیری از اجرای عدالت افشاگری کرده بود. او تابستان گذشته هشداری معنادار داده و گفته بود: «من تاکید میکنم تمام تلاشها برای ایجاد مانع یا ارعاب و اعمال نفوذ بر مقامهای دیوان بینالمللی لاهه باید هر چه سریعتر متوقف شود».
* مهمترین تصمیم حقوقی از زمان اشغال فلسطین
حسین جبارین، مدیر فلسطینی مرکز حقوقی عدالت نیز بر اهمیت این حکم تاکید کرد و گفت: این حکم را میتوان مهمترین تصمیم حقوقی از زمان اشغال فلسطین تاکنون به شمار آورد. وجه تفاوت این تصمیم با تصمیم مربوط به مساله «دیوار حائل» یا حکم بر غیرقانونی بودن اشغال فلسطین این است که امکان اجرای این قانون وجود دارد. برخلاف حکم غیرقانونی بودن اشغال فلسطین که امکان اجرای آن وجود نداشت و تنها به عنوان موضعی در قبال اشغال اتخاذ شده، این حکم قابلیت اجرا دارد. او معتقد است چنین احکامی دایره آزادی عمل و سفر محکومان را بشدت تنگ خواهد کرد.
جبارین درباره سر باز زدن بعضی کشورها از اجرای این حکم گفت: «برخی کشورها بویژه کشورهای دوست و همپیمان اسرائیل مانند آلمان و انگلستان از اجرای این حکم سر باز خواهند زد اما این امر باعث اعتراض سازمانهای حقوقی و مدنی خواهد شد و اوضاع جدیدی را به وجود خواهد آورد که بر آزادی عمل این ۲ به عنوان جنایتکار جنگی تاثیر خواهد گذاشت». باراک راوید، یکی از سرشناسترین تحلیلگران امنیتی اسرائیلی نیز تاثیر بزرگ این حکم روی عملکرد و مشروعیت کابینه رژیم صهیونیستی را تایید کرد. او در تارنمای واللا وابسته به موساد نوشت: «این نخستین بار است که دادگاه جنایات بینالمللی در لاهه حکم بازداشت یکی از متحدان نزدیک ایالات متحده را صادر میکند، همچنین نخستین بار است حکم بازداشت رهبری متحد با غرب صادر میشود».
راوید سپس تاکید کرد: «تبعات این رای صرفا برای نتانیاهو نخواهد بود، بلکه بر انزوای اسرائیل در جهان شدت خواهد بخشید و فشارهای جهانی برای متوقف کردن جنگ هم افزایش مییابد».
* واکنش حماس و جهاد اسلامی: دیر اما درست
جنبشهای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی، پیشگامان حمایت از صدور حکم بازداشت نخستوزیر و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی توسط دیوان کیفری بینالمللی بودند. حماس با آنکه به تحت تعقیب قرار گرفتن یکی از فرماندهانش در حکم اخیر لاهه اعتراض داشت اما از صدور حکم بازداشت برای تروریستهایی چون نتانیاهو و گالانت به اتهام جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت استقبال کرد و در عین حال خواهان بازخواست و مجازات همه سران رژیم صهیونیستی شد. این جنبش از کشورهای جهان خواست با دادگاه مزبور برای بازداشت این ۲ جنایتکار جنگی همکاری کرده و به جنایات و نسلکشی علیه غیرنظامیان در غزه پایان دهند. جنبش جهاد اسلامی نیز اگرچه صدور حکم مزبور را بسیار دیر توصیف کرد ولی آن را گامی در مسیر درست خواند. جنبش فتح نیز این اقدام دیوان کیفری بینالمللی را شجاعانه خواند.
عزت الرشق، عضو دفتر سیاسی حماس این حکم را احترام به ارزشهای عدالت و حفاظت از بشریت دانست و گفت: «هر کس با آن مخالفت کند منکر نسلکشی صهیونیستها در غزه است. آمریکا به تنهایی در مقابل حکم دادگاه کیفری ایستاده است، همانطور که به تنهایی در برابر تصمیم شورای امنیت برای توقف جنگ ایستاد. این نشانه عدم احترام این کشور به قوانین بینالمللی بشردوستانه است».
* حمایت تقریبا کامل اتحادیه اروپایی
جوزپ بورل، کمیسر روابط خارجی اتحادیه اروپایی پنجشنبه گذشته اعلام کرد قرار بازداشت نتانیاهو و گالانت باید اجرایی شود و از تمام طرفها، از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپایی خواست این تصمیم را اجرا کنند. او در یک کنفرانس خبری مشترک با ایمن صفدی، وزیر خارجه اردن در امان گفت: «این یک تصمیم سیاسی نیست و دستور دادگاه باید محترم شمرده شده و اجرا شود». گیدو کروستو، وزیر دفاع ایتالیا نیز با تاکید بر لزوم تبعیت از قوانین سازمانهای بینالمللی از سوی همه کشورهای دنیا اعلام کرد اگر نتانیاهو و گالانت به ایتالیا بیایند باید آنها را دستگیر کرد. انگلیس و هلند نیز موضع مشابهی گرفتند. دولت فرانسه بدون اشاره مستقیم به لزوم دستگیری جنایتکاران اسرائیلی در خاک این کشور، از پایبندی به قوانین سخن گفت. با این حال به نظر میرسد پاریس تلاش دارد از اجرای این حکم طفره رود. در بیانیه وزارت خارجه این کشور آمده است: «۲ قرار بازداشتی که دادگاه بینالمللی کیفری برای ۲ مسؤول اسرائیلی صادر کرد، رسمیتبخشی به اتهام است نه یک حکم». همچنین ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان با مخالفت با اجرای این حکم اعلام کرد نه تنها از نتانیاهو برای سفر به کشورش دعوت خواهد کرد، بلکه تضمین میدهد حکم دادگاه کیفری بینالمللی علیه او را رعایت نخواهد کرد!
اما مشمئزکنندهترین واکنش در اتحادیه اروپایی مطابق انتظار از سوی برلین رخ داد. دولت ائتلافی در حال فروپاشی آلمان اعلام کرد با وجود صدور حکم بازداشت برای نخستوزیر و وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی از سوی دیوان لاهه، به تسلیح اسرائیل ادامه میدهد. استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد نیز در واکنش به صدور حکم مزبور از احترام دبیرکل سازمان ملل به کار و استقلال این دیوان خبر داد. وی گفت: «ما از صدور حکم بازداشت برای ۲ مقام اسرائیلی و یک مقام حماس توسط دیوان بینالمللی کیفری آگاهی داریم. دبیرکل سازمان ملل به کار و استقلال دیوان بینالمللی کیفری احترام میگذارد».
دوجاریک با این حال از اظهار نظر درباره اینکه آیا سازمان ملل از نیروی پلیس مستقل خود برای دستگیری مقامات جنایتکار اسرائیل استفاده خواهد کرد یا خیر، خودداری کرد.
«اگنس کالامار» دبیرکل عفو بینالملل نیز اقدام دیوان کیفری بینالمللی را نقطه عطف تاریخی خواند.
***
استقبال نماینده زن کنگره از حکم نتانیاهو
مواجهه واشنگتن با این حکم چندان عجیب نبود. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا از قرار بازداشت بنیامین نتانیاهو به عنوان اقدامی شنیع(!) و مفتضحانه(!) یاد کرد. «مایک والتس» مشاور امنیت ملی احتمالی دولت دوم دونالد ترامپ نیز در این مورد گفت: «دیوان کیفری بینالمللی هیچ اعتباری ندارد و این اتهامات [علیه رژیم صهیونیستی] توسط دولت آمریکا رد شده است».
با این حال «رشیده طلیب» نماینده زن مسلمان کنگره به نخستین و یکی از معدود سیاستمداران سطح اول سیاست در ایالات متحده تبدیل شد که از حکم بازداشت بینالمللی سران اسرائیل حمایت کرد. نماینده فلسطینیتبار حزب دموکرات از ایالت میشیگان، در بیانیه خود حکم دستگیری نتانیاهو و گالانت را پایانی برای روزهای رژیم صهیونیستی خواند که با مصونیت کامل به فعالیتهای جنایتکارانه خود در اراضی اشغالی علیه مردم فلسطین ادامه میدهد. در بیانیه خانم طلیب آمده است: «از زمان شروع این نسلکشی، ایالات متحده بیش از ۱۸ میلیارد دلار سلاح به اسرائیل ارائه کرده است و دولت «جو بایدن»، رئیسجمهوری ایالات متحده دیگر نمیتواند انکار کند که از سلاحهای آمریکایی در جنایات جنگی بیشمار از جمله استفاده از گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی، استفاده شده است». او همچنین اعلام کرد: «دولت واشنگتن باید فورا به همدستی در این نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی پایان دهد. نتانیاهو و گالانت باید دستگیر و به دیوان کیفری بینالمللی معرفی شوند».
نکته تاریک درباره استقبال خانم طلیب از حکم اخیر دیوان دادگستری بینالمللی اما به عدم همراهی دیگر نمایندگان مسلمان کنگره با او مربوط میشود که آنها هم از حزب دموکرات هستند. از طرف دیگر برخی سیاسیون سرشناس آمریکایی مثل خانم تولسی گابارد، نماینده سابق دموکرات که مواضع محکمی علیه جنایات رژیم صهیونیستی داشتند، پس از پیوستن به کارزار انتخاباتی ترامپ از اظهارات ضداسرائیلی پرهیز میکنند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
کانادای وقیح
شهاب خادم: حقوق بشر دهههاست توسط غرب به عنوان ابزاری برای فشار به کشورهای ناهمسو استفاده میشود اما طی سالهای اخیر همین استفاده ابزاری از آن هم به طرز تهوعآوری مضحک و مسخره شده است. به گونهای که به طور کامل خاصیت خود را از دست داده و اعضای جامعه بینالملل آن را به طور کلی سیاسی و توأم با اغراض و اهداف خاص میدانند و پشیزی برای آن ارزش قائل نیستند. راهبرد غرب در مواجهه گزینشی با حقوق بشر، نه تنها باعث بهبود وضعیت حقوق بشر در نظام بینالملل نمیشود، بلکه باعث نادیده گرفته شدن موارد اصلی نقض حقوق بشر در گوشه و کنار جهان شده است.
کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، هفته گذشته پیشنویس قطعنامهای را که توسط دولت کانادا تنظیم و تدوین شده بود با 77 رای مثبت به تصویب رساند. هر چند این قطعنامه برای تصویب نهایی باید رای موافق مجمع عمومی سازمان ملل را هم کسب کند، با این حال، همین تصویب اولیه آن نیز برای جمهوری اسلامی بسیار سنگین و شایسته پاسخ مناسب است، چرا که ایران یک حکومت مبتنی بر ارزشهای دینی، انسانی، اخلاقی و صلحطلب در جامعه جهانی است. مساله بعد که این قطعنامه را برای جمهوری اسلامی ایران غیرقابل قبول کرده و آن را با اهداف و اغراض پوچ و سیاسی میداند، کشور بانی قطعنامه و حامیان آن هستند؛ کشورهایی که خود از ناقضان و حامیان اصلی حقوق بشر در جهان امروز شناخته میشوند.
1- دولت کانادا در حالی پیشنویس این قطعنامه را ارائه کرد که در تاریخ نه چندان طولانی خود کارنامهای سیاه در زمینه نقض حقوق بشر از خود به جا گذاشته است. سال 2021 کشف یک گور جمعی از دانشآموزان بومی کانادا نزدیک یک مدرسه شبانهروزی، جهان را در شوک فرو برد. از آن زمان تاکنون گورهای بیعلامت و جمعی کودکان بومی یکی پس از دیگری در محوطه مدارس سابق شبانهروزی ویژه کودکان مذکور در ایالات مختلف کانادا کشف شده و میشود؛ شمار گورهای کشفشده بر اساس آخرین آمارها ۲ هزار و ۴۰۰ مورد اعلام شد که طی آن تخمین زده میشود بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر از این کودکان کشته و به صورت پنهان دفن شدهاند؛ واقعه هولناکی که پایگاه خبری دویچهوله آلمان آن را «نسلکشی فرهنگی و نژادی در کانادا» خواند.
2- فارغ از کشف گورهای جمعی که تازهترین پرونده نقض حقوق بشر توسط دولت کاناداست، اتاوا طی چند دهه گذشته کارنامه مشعشعی در زمینه نقض حقوق بومیان که مالکان اصلی این سرزمین هستند از خود به جا گذاشته است. دیدبان حقوق بشر سازمان ملل موارد نقض حقوق بشر در کانادا را شامل نقض حقوق جوامع بومی، اعمال خشونت علیه زنان و دختران بومی، سوءاستفاده و تجاوز جنسی، حبس مهاجران و موارد دیگر اعلام کرده است. اقدامات ضدحقوق بشریای که تاکنون نه قطعنامه برای کانادا به همراه داشته و نه دادگاه بینالمللی برای آن تشکیل شده است.
3- کشورهای غربی تاکنون نه تنها اقدامی علیه این جنایات رژیم کانادا در هیچیک از مجامع بینالمللی نکردهاند، بلکه به لحاظ رسانهای نیز آنطور که درخور این وقایع وحشتناک است به آن پرداخته نشده تا اینکه به مرور به دست فراموشی سپرده شود. این را مقایسه کنید با بلواهای سیاسی کشورهای غرب علیه کشورهای ناهمسو. به بیان ساده، اگر یکی از این اقدامات ضدحقوق بشری در ایران، ونزوئلا، روسیه یا چین انجام شده بود، کانادا، آمریکا و غرب چه میکردند؟ جمشید شارمهد جدیدترین نمونه است. در حالی که شارمهد حتی پیش از دستگیری، خودش در تلویزیونهای غربی و فارسیزبان ضدانقلاب، به صراحت به اقدامات تروریستی علیه ایران اعتراف کرده بود اما دولتهای غربی، مرگ وی در زندان را زمینهساز تصویب قطعنامه حقوق بشری علیه ایران کردند!
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه درباره مرگ شارمهد در مصاحبه با یک رسانه آلمانی گفت: اعترافات شارمهد مربوط به قبل از دستگیری است، نه بعد آن! زمانی که او در مصاحبه با رسانههای آمریکایی با افتخار از این عمل خود یاد میکند و میگوید ما با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شدهایم و آنها را میکشیم. بنابراین جرم شارمهد به عنوان یک تروریست و قاتل ۱۴ و ضارب ۳۰۰ نفر در شیراز کاملا روشن است.
4- کانادا و متحدان غربیاش اگر واقعا دغدغه حقوق بشر دارند و حقوق انسان را تنها به عنوان چماق سیاسی علیه دشمنان خود نمیبینند، همین الان وقایع ضدحقوق بشری بسیار ترسناکی در جهان در حال ارتکاب است که باید جلوی آن گرفته شود.
رژیم موقت صهیونیستی از آغاز جنگ غزه در اکتبر تا امروز ۴۴ هزار زن، کودک و غیرنظامی را در غزه و لبنان قتلعام، یکصد هزار نفر را مجروح و میلیونها نفر را آواره کرده است. آیا کانادا، آمریکا و پایتختهای اروپایی حتی یک بیانیه علیه جنایات رژیم صهیونیستی صادرکردهاند؟ نهتنها این کار را نکردهاند، بلکه با حمایتهای مالی و تسلیحاتی در حال کمک به نسلکشی ملت فلسطین توسط صهیونیستهای تروریست هستند. اینها که دم از حقوق و ارزشهای انسانی میزنند از رژیمی حمایت میکنند که به گفته نهادهای مرجع و معتبر حقوق بشری بینالمللی از گرسنگی به عنوان سلاح علیه مردم بیدفاع استفاده میکند، بیمارستانها و چادرهای آوارگان را بمباران میکند و جلوی ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه را میگیرد.
اگر به هر انسانی در دنیا (از بومیان جنگلهای آمازون تا یک شهروند در نیویورک) بگویید مرگ یک تروریست در ایران (که خود به تروریست بودنش اعتراف و بدان افتخار کرده) نقض حقوق بشر است اما قتلعام ۴۴ هزار نفر در غزه و گرسنگی دادن به زنان، کودکان و غیرنظامیان، نقض حقوق بشر محسوب نمیشود، حتما به شما توصیه خواهند کرد به یک روانپزشک مراجعه کنید یا خود را در بیمارستان روانی بستری کنید.
ارسال به دوستان
یادداشت
پاسخ ایران به قطعنامه
رضا رحمتی: سرانجام با اعمال فشار تروئیکای اروپا متشکل از ۳ کشور انگلیس، فرانسه و آلمان، قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران با 20 رای موافق، ۳ رای مخالف و 12 رای ممتنع در واپسین ساعات پنجشنبه اول آذر/ 21 نوامبر تصویب شد. این قطعنامه از مدیرکل آژانس درخواست میکند برای تهیه یک ارزیابی جامع و بهروز از وجود یا استفاده بالقوه از مواد هستهای اعلامنشده مرتبط با مسائل گذشته و جاری برنامه هستهای ایران، گزارش کاملی از همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارزیابی توانایی آژانس برای راستیآزمایی پایبندی ایران به تعهدات پادمانی خود، بویژه عدم انحراف مواد هستهای ارائه دهد و بر اساس تمام اطلاعات موجود، مدیرکل باید ارزیابیای را تا مارس ۲۰۲۵ یا حداکثر بهار ۲۰۲۵ برای بررسی توسط شورای حکام ارائه کند. این قطعنامه دوباره ادعای غربیها مبنی بر توضیحات ایران درباره «وجود ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در ۲ مکان اعلامنشده در ایران»، مکانهای فعلی مواد/ تجهیزات هستهای به ادعای تروئیکای اروپا «آلوده» و «اجازه» ایران برای «جمعآوری نمونهها» توسط آژانس را مورد تاکید قرار داده است.
* قطعنامه در چه شرایطی تصویب شد؟
قطعنامه شورای حکام آژانس در شرایطی به تصویب رسید که به گفته کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه «ترجیح ایران، سیاست تعامل با آژانس» است. برآیند این تعامل را میتوان در اقدام رافائل گروسی، مدیرکل این نهاد در سفر هفته گذشته به ایران و بازدید از مجتمعهای غنیسازی شهید دکتر علیمحمدی و شهید مهندس احمدیروشن و ملاقات با مقامات ایرانی درباره راهحلهای موارد باقیمانده بین ۲ طرف و بحثهایی در سطوح بالای مدیریتی مشاهده کرد؛ موضوعی که بعد از سفر گروسی به ایران، بحثها درباره شرایط همکاریهای ۲ طرف را به رسانهها کشاند و گروسی در گزارش خود به عنوان مدیرکل آژانس در نشست فصلی شورای حکام اعلام کرد «ایران درخواست آژانس برای توقف غنیسازی 60 درصد را پذیرفته است». همچنین وی در همین نشست خواستار «خویشتنداری برای پرهیز از تشدید تنش بر سر موضوع هستهای ایران» شد؛ موضوعی که با توجه به شناخت از گروسی، محل سوال است.
صدور این قطعنامه در حالی است که طی ماههای اخیر سطح و عمق گفتوگوهای ایران و آژانس افزایش یافته است. خصوصا از ۲ ماه پیش که وزیر امور خارجه با مدیرکل آژانس انرژی اتمی در نیویورک دیدار کرد و نتیجه آن سفر گروسی به ایران و بازدید از سایتهای هستهای کشورمان و تفاهمات متقابل شد. بعد از سفر گروسی به تهران با توجه به شرایط ماههای آینده، ایران به گروسی اعلام کرد «اگر شورای حکام علیه ما قطعنامه صادر نکند ما هم روند افزایش ذخایر اورانیوم 60 درصد را متوقف میکنیم». در واقع تعهد مشروط ایران مبنی بر اینکه «شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر نکند»، با تصویب قطعنامه شورا به پیشنهاد تروئیکای اروپا، اینک زیر سوال است و مهمترین دستاورد سفر گروسی به تهران نیز تحتالشعاع اقدام ضدایرانی تروئیکای اروپا قرار دارد. حالا ایران با وضعیتی روبهرو است که غرب «شرط» عملی کردن «وعده مشروط» ایران مبنی بر توقف غنیسازی را مورد بیمهری قرار داده و مسیر بیاعتمادی متقابل نیز دستخوش تغییر خاصی نشده است. این شرایط در حالی است که مقامات ایران از جمله وزیر امور خارجه کشورمان بارها هشدار دادند تهران آماده واکنش مناسب به اقدامات ضدایرانی طرفهای مقابل است. عراقچی در گفتوگوی تلفنی چهارشنبه 30 آبان با وزیر خارجه آفریقای جنوبی صراحتا تاکید کرده بود: «اگر طرفهای مقابل به دنبال تقابل با ایران باشند، ایران نیز واکنش مناسب از خود بروز خواهد داد». همچنین در همان روز در گفتوگو با گروسی تصریح کرد: «در صورتی که طرفهای مقابل بیتوجه به حسننیت و رویکرد تعاملی ایران، اقدامات غیرسازنده را در نشست شورای حکام از طریق صدور قطعنامه در دستور کار قرار دهند، ایران به نحو مقتضی و متناسب پاسخ خواهد داد». حالا بعد از این اقدام ضدایرانی شورای حکام به ابتکار تروئیکای اروپا، فضای بدبینی در طرف ایرانی بیشتر شده و روند همکاری که با سفر گروسی به ایران تقویت شده بود، تحت تاثیر قرار گرفته است. در حالی که شرایط فنی روابط بین ایران ـ آژانس در وضعیت همکاری قرار گرفته بود، قطعنامه غیرفنی و سیاسی آژانس که ناشی از اراده سیاسی غرب برای ایجاد تنش جدید با ایران است، وضعیت جدیدی را ایجاد کرده است که عراقچی در مصاحبه با «المیادین» بعد از تصویب این قطعنامه از آن تحت عنوان لزوم «پاسخ مناسب» ایران به اقدام غیرفنی اروپا و ورود به «مسیر پیچیده» یاد کرد.
* شرایط فنی و امکانهای «پاسخ مناسب» ایران
اضافه بر این شرایط، پروژه هستهای ایران از نظر فنی نیز در وضعیتی است که برای غرب ـ که روزگاری در تصور نگه داشتن ایران در سقف غنیسازی 3.5 درصد بود ـ چندان خوشایند نیست. ایران در حال حاضر 185 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصد دارد و این موضوع همواره کابوس غربیها بوده است. غرب به رهبری آمریکا تصور میکرد خروج آمریکا از توافق برجام در 18 اردیبهشت 1397 و افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایران، زمینه فشار اجتماعی و در نهایت عدول ایران از سیاستهای هستهای را فراهم میکند. این در حالی است که خروج آمریکا این بهانه را به دست ایران داد که طرف غربی نسبت به توافقات و تعهدات خود پایبند نبوده، بنابراین آن مسیری که ایران باید بعد از اکتبر 2025 طی کند، قبل از آن نیز پیموده شده است. بهنظر میرسد هر زمان فضایی از تعامل به وجود آمده، غرب ارادهای برای آن نشان نداده و تلاش کرده بر بیاعتمادی ایران بیفزاید. حالا غرب هم باید شاهد تداوم غنیسازی اورانیوم بالای 60 درصد باشد و هم نگران «پاسخ مناسب» ایران به اقدام ضدایرانی آژانس. حال سوال این است: در شرایطی که تهران از خود حسننیت به خرج داد، «پاسخ مناسب» به اقدام ضدایرانی شورای حکام، چه سطوحی را در بر میگیرد؟
1- راهاندازی مجموعه قابل توجهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته
به نظر میرسد مهمترین اقدام فنیای که ایران در پاسخ به عدم حسننیت غرب و تصویب قطعنامه ضدایرانی انجام خواهد داد، همانچیزی است که تهران بارها غرب را نسبت به آن مطلع کرده و هشدار داده است، یعنی «راهاندازی سانتریفیوژهای جدید». در همین باره محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در پاسخ به صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
2- افزایش سطح غنیسازی
مشخص است غرب از اینک پاشنههای خود را کشیده تا ایران را تا 18 اکتبر 2025/ ۳۰ مهر ۱۴۰۴ ـ که غروب قطعنامه 2231 است ـ درگیر اقدامات تنبیهی موجود در قطعنامه فوق و برجام کند. اینکه یک بازه زمانی تا بهار سال 2025 برای راستیآزمایی فعالیتهای ایران توسط مدیرکل و آژانس بر اساس قطعنامه اخیر شورای حکام به پیشنهاد تروئیکای اروپا داده شده است، نشان میدهد مسیر چند ماه آینده برای روابط ایران و غرب پیچیده و آمیخته به سوءظنهای سیاسی توسط طرف غربی است. با توجه به این وضعیت، به نظر میرسد بهتر است ایران، از حداکثر امکانات خود برای بازدارندگی سیاسی غرب استفاده کند، اگرچه افزایش حجم سانتریفیوژها و افزایش نسل جدید سانتریفیوژها میتواند در محاسبات طرف غربی تغییراتی ایجاد کند اما ایران هنوز گزینههایی دارد که آنها را حتی رسانهای نیز نکرده است، از جمله گزینه غنیسازی حداکثری ایران. این اقدام نه تنها طبق قواعد حقوق بینالمللی متخلفانه نیست، بلکه امکان افزایش سطح غنیسازی به غرب این پیام را مخابره میکند: ایران درباره منافع ملی خود با هیچ کس تعارف ندارد و اگر بنا بر سیاسی کردن پروژه فنی هستهای ایران باشد، تهران نیز از توان فنی خود حراست خواهد کرد. اگر قرار باشد غرب با استفاده از ابزارهای سیاسی، حرکت فنی ایران را متوقف کرده و مسیر تکنولوژیک کشورمان را تحتالشعاع آمال سیاسی خود کند، جمهوری اسلامی نیز باید ضمن استفاده از حداکثر توان هستهای، غرب را نسبت به توانمندی خود آگاه کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|