
جعفر علیاننژادی: میتوان از روح کلام مقام معظم رهبری در دیدار روز گذشته ایشان با بانوان و دیدارهای سالهای اخیر، دغدغهای را دریافت کرد که لازم است قدری در موردش بنویسیم یا گفتوگو کنیم. به زعم نویسنده این یادداشت، آن دغدغه «بازیابی عاملیت زنان در جامعه ایرانی» است؛ عاملیتی که به انحای مختلف وجود دارد اما گرد حوادث و پدیدههای نوظهور نمیگذارد بخوبی دیده شود یا بد دیده میشود یا در مواردی تغییر فاز میدهد و جهتش تغییر میکند. مجموع بیانات رهبر انقلاب از این نظر هم کارکرد یادآوری دارد، هم معنای بازبینی دارد، هم در آن نوعی فراخواندن است و هم هدایت کردن به جهت مطلوب. بنابراین در این سخنرانیها، یادآوری جایگاه زنان، بازبینی حرکت زنان، فراخواندن زنان برای ورود جدی به مسائل کشور و جهتدهی و هدایت آنان به سمت الگوی مطلوب، با زبان و بیان روزآمد، دیده میشود. روح حاکم بر مجموع این تنبهات، خارج ساختن زن ایرانی از موضع انفعال به جایگاه کنشگرانه و فعال است. پرانگیزهترین نیروهای مهاجم برای به انفعال کشاندن زن ایرانی به شهادت تجارب سالهای پس از انقلاب اسلامی، کسانی هستند که حرکت مستمر، آهسته، پیوسته، قاعدهمند و طبیعی زنان را یا نادیده گرفتهاند یا آن را تحقیر کردهاند.
انگارههای به وجود آمده در پی این اقدامات، زنان را در موضع مدافع قرار داده و آنها را غالبا معطوف به مسائل صرفا «زنانه» کرده است. مسأله جنسیت برجسته شده و نوعی جبههگیری در آنان به وجود آورده است. به معنای دیگر، تفاوت بیولوژیک زن و مرد، که یک مساله طبیعی است و بر مبنای همین تفاوت طبیعی، آنها را مستعد شکل متفاوتی از نقشپذیری و مسؤولیتداری کرده است، عامل ضعیف فرض کردن زنان در جامعه شده است. این انگاره متاسفانه در زنان تاحدی درونی شده و آنها را غالبا متوجه مسائل مربوط به زنانگی کرده است. روی همین بستر و ذهنیت است که انواع و اقسام عاملیتهای انفعالی، در بخشی از زنان بروز و ظهور میکند. دو سوی این عاملیت انفعالی عبارتند از تنفشانی و دلربایی از یک طرف و تمایل به مردانگی و مردنمایی از طرف دیگر. استقرار (ناخودآگاه) ذهنیت ضعف زنانه در بخشی از جامعه و به طور ویژه در بخشی از زنان، منجر به آن شده که آنان شخصیت انسانی خود را تابع بیولوژی زنانه تعریف کنند. این نگاه در همین چند ساله اخیر، مباحث بسیار زیادی را به تبعیت از آموزههای غربی، حول موضوع «بدن زن» در ایران موجب شده است. در بسیاری از مباحثات دانشگاهی، پیرادانشگاهی و موسسات مطالعاتی، گفتوگوهایی روی انگاره حق مالکیت بدن زن درگرفته است و نتیجه آن شده که زنان حق دارند بدنشان را که در این نگاه (خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه) نماد شخصیت انسانی آنهاست، به نحو مستقلانه، نمایندگی کنند. نوعی استقلال واکنشی یا منفعلانه. به همین جهت، نوع پوشش هم حالت تنانه پیدا میکند هم حالت مردانه.
فروکاستن شخصیت انسانی که بعد فراجنسیتی بوده و زن و مرد در آن اشتراک کامل دارند، عوارض و آسیبهای دیگری را نیز موجب شده است؛ حمله به جایگاه مادری یا همسری، حمله به جایگاه زن در خانواده و چیزهایی از این قبیل. به زعم نگارنده، رهبر معظم انقلاب با وقوف به این فروکاست و چنین غفلتی، دغدغه بازیابی عاملیت زنانه در فضای پس از انقلاب اسلامی را دنبال میکنند؛ عاملیت فعالانهای که با درک شخصیت انسانی (فراجنسیتی) زن ایرانی ممکن میشود؛ اینکه هر دو جنس زن و مرد در انسانیت مشترکند و از این جنبه بستگی دوطرفه و برابر با یکدیگر دارند. نه مرد انسانتر است و نه زن انسانتر. مساله زوجیت، بر بنیان همین اشتراک، طرح میشود. ایشان در این فقره مهم بیان کردند: اگر ما بخواهیم یک منشوری از دیدگاه اسلام درباره زن تنظیم کنیم که موادی داشته باشد این منشور، به گمان من نخستین موضوعی که در این منشور باید بیاید، مساله زوجیت است. زوجیت یعنی چه؟ یعنی زن و مرد زوجند، مکمل یکدیگرند. زن و مرد برای هم خلق شدند. این در قرآن به صراحت بیان شده. «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا». رهبر انقلاب با نظرداشت همین اشتراک انسانی یا فراجنسیتی بین زن و مرد است که مجددا به بانوان حاضر در جلسه و زنان کشور یادآوری میکنند: «از لحاظ تواناییهای فکری و روحی در هر دو جنس زن و مرد، استعدادهای بینهایت وجود دارد، تفاوتی با همدیگر ندارند. یعنی در علم زن و مرد هر دو میتوانند مسابقه بدهند، اینجور نیست که مردها عالمتر از زنها باشند نه، زنهای بزرگی، والایی، دارای مقامات برجستهای از لحاظ علمی در تاریخ بودند، امروز البته صدها برابر بیشترش هم در دانشگاه هم در حوزه وجود دارند. از لحاظ علم، از لحاظ هنر، از لحاظ نوآوریهای فکری و عملی، از لحاظ اثرگذاری اجتماعی، فکری و سیاسی، از لحاظ فعالیتهای اقتصادی این تواناییها در هر دو جنس وجود دارد». این فراز پایانی همچنین نوعی فراخوانی زنان کشور به ورود فعالانه و کنشگرانه در عرصههای مختلف علمی، فکری، اجتماعی و سیاسی است. بازیابی و احیای عاملیت از این نظر، یعنی عبور از کنشپذیری صرفا زنانه به کنشگری فرازنانه در جامعه ایرانی. رهبر انقلاب خواهان جدی گرفتن نقش اجتماعی زنان مسلمان و عبور آنها از هالهها و لایههای نقشهای تحمیل شده غربی هستند. با مشارکت موفق و موثر زنان در حیات اجتماعی و فرهنگی است که کشور میتواند با تمام ظرفیت به سمت اهداف خود حرکت کند. در پایان باید گفت، احیای این عاملیت به معنای درک مکمل بودگی زن و مرد در پیشرفت کشور است نه جبههگیری آنها در برابر یکدیگر به سیاق گزارشی که در این یادداشت آمد.