|
دوباره اصلاحطلبان دوباره ارسال پالس ضعف به آمریکا قبل از شروع مذاکرات
اتاق مذاکره یا اتاق فرمان؟
مصطفی نصری: عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز گذشته در مصاحبه با شبکه الغد بر آمادگی ایران برای ادامه مذاکرات هستهای تاکید کرد. عراقچی در این مصاحبه توضیح داد دکترین نظامی ایران هیچگاه بر مبنای تملک سلاح هستهای نبوده و ایران همچنان آماده مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل است. او یادآور شد حتی با وجود خروج آمریکا از برجام، ایران میز مذاکره را ترک نکرده است. این رویکرد، بهروشنی تعهد ایران به دیپلماسی و تلاش برای حل مسائل از طریق روشهای مسالمتآمیز را نشان میدهد.
همزمان با این اظهارات، رفتار و ادبیات برخی رسانهها و شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب با انتقاداتی جدی روبهرو است. این افراد به جای تقویت بازوی رسانهای دیپلماسی ایران، مطالبی منتشر کردند که نهتنها نشانی از حمایت از تیم مذاکرهکننده ندارد، بلکه حاوی «پالس ضعف» است که میتواند موضع ایران در مذاکرات را تضعیف کند و به نظر میرسد با این هدف نگاشته شدهاند تا وزیر امور خارجه ایران نیز دست بسته در مقابل ترامپ نشسته و هر چه او گفت چشم بگوید. این رویکرد که شلیک به میز مذاکره محسوب شده و اهداف مذاکره را قبل از تشکیل میز نابود میکند اما با اصول سیاست خارجی ایران در تضاد است.
اصل مذاکره، همواره یکی از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است اما این مذاکرات باید بر اساس عزت و از موضع قدرت انجام شود. مذاکره از سر استیصال و ارسال پیامهای ضعف، نهتنها مذاکرات را به بنبست میکشاند، بلکه اعتماد به دیپلماسی ایران را نیز خدشهدار میکند. رسانهها، شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران باید به جای تضعیف موضع ایران، با تقویت اعتماد عمومی و حمایت از تیم مذاکرهکننده، زمینه را برای موفقیت مذاکرات فراهم کنند. تنها در این صورت است که میتوان به نتایجی دست یافت که منافع ملی را تضمین و عزت ایران را حفظ کند.
* آب و برق را به تحریم ربط ندهید
بعد از صحبتهای عراقچی، برخی چهرهها و رسانههای اصلاحطلب به جای آنکه به تقویت بازوی رسانهای دیپلماسی کمک کنند مطالبی منتشر کردند که مبتنی بر پالس ضعف بوده و شلیک به میز مذاکره است. اوج چنین پالسی را نیز روزنامه سازندگی و اسحاق جهانگیری دادند. سازندگی در مصاحبهای که با جهانگیری، معاون اول روحانی انجام داده بود این تیتر را برجسته کرد که «بی برقی نتیجه تحریم است». جهانگیری در این مصاحبه گفته است: «ناترازیها یکی از تبعات تحریم است و باید از تمام توان خود برای رفع تحریمها استفاده کنیم».
در شرایطی که قطعیهای مکرر برق مردم را کلافه کرده است، جهانگیری این جمله را مطرح میکند تا کوتاهیهای او و دولت روحانی در عدم تاسیس نیروگاههای برق کمتر دیده شده و مقصر به جای تنبلی، تحریم دیده شود. سازندگی نیز با زدن چنین تیتری به او این پاس گل را میدهد و همزمان قبل از انجام هر گونه مذاکرهای، یک پالس ضعف صادر میکند تا دستها را بالا برده و جسارت طرفهای دیگر را برای امتیازگیری از ایران بیشتر کند. اگر چه سازندگی در روتیتر مصاحبه این جمله را هم ضریب داده که «باید از تمام توان خود برای رفع تحریمها استفاده کنیم» اما تیتری که زده است عملا برخلاف روتیتر آن است. قبلا هم روحانی برای انداختن کشور در دام یک مذاکره بیحاصل و سلب مسؤولیت از خود در قبال چالشهای کشور مدعی شده بود آب خوردن مردم هم به تحریم ربط دارد. این ادبیات در حالی منتشر میشود که انتظار میرود رسانهها با تقویت روحیه عمومی، از مذاکرهکنندگان حمایت کنند تا در مقابل فشارهای خارجی از موضع قدرت برخوردار باشند.
* حتی اگر ترامپ باز هم بدعهدی کرد ما توافق کنیم!
حسین موسویان، دیپلمات و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، در یادداشتی برای روزنامه «ایران» بهگونهای مشابه عمل کرد. او نوشت ترامپ به ایران پیشنهاد مذاکره داده و احتمال توافق وجود دارد اما «بیشتر از چند ماه منتظر پاسخ نمیماند». انتشار چنین جملاتی از سوی یک دیپلمات سابق در ارگان رسمی دولت، به جای آنکه به عنوان راهکاری در خدمت دیپلماسی تلقی شود، به عنوان ارسال پالس ضعف و تسلیمپذیری برداشت میشود. نکته جالب توجه این یادداشت این است که موسویان خود پیشبینی کرده است حتی در صورت حصول توافق نیز ممکن است ترامپ بار دیگر به آن پشت پا بزند اما با این وجود این دیپلمات باسابقه با این نگاه که انگار هدف از مذاکره فقط مذاکره است خواهان دیدار با ترامپ و تن دادن به خواستههای او میشود.
این نوع رویکردها، نهتنها به تضعیف موضع ایران در مذاکرات میانجامد، بلکه اعتبار سیاست خارجی کشور را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در حالی که مذاکرات موفق نیازمند تکیه بر اصول عزت، حکمت و مصلحت است، بیان چنین جملاتی، طرف مقابل را به این نتیجه میرساند که ایران در شرایطی قرار دارد که ناچار به پذیرش هرگونه پیشنهادی در سریعترین زمان ممکن است.
* شرایط یک مذاکره سودمند
مذاکرهکنندگان ایرانی باید در شرایطی وارد مذاکره شوند که موضع ایران از قدرت برخوردار باشد. مذاکره از سر استیصال، مذاکره نیست، بلکه پذیرش دستورات طرف مقابل است. این نوع رفتار، طرف مقابل را به طرح مطالباتی تشویق میکند که در نهایت به زیان منافع ملی خواهد بود. برای تحقق یک دیپلماسی موفق مذاکره باید در زمانی انجام شود که ایران توانسته باشد با تقویت زیرساختهای داخلی و همپیمانی با کشورهای دیگر، قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد. مذاکرات باید بر محور موضوعات مشخص و قابل دستیابی متمرکز شود تا طرف مقابل نتواند از ضعفهای ایران سوءاستفاده کند؛ شناخت دقیق از نیتها و سیاستهای طرف مقابل ضروری است. مذاکره با کسانی که سابقه سیاهی در تقابل با ایران دارند، باید با دقت بیشتری انجام شود. از همه مهمتر ادبیات مذاکره باید حاوی پیامهای روشن و قاطع باشد. ارسال پیامهای متناقض یا استیصال، به تضعیف موضع ایران منجر خواهد شد.
* تسمه تایم ماشین دیپلماسی پاره نشود
رفتار برخی اصلاحطلبان در قبال موضوع مذاکره، نشاندهنده آن است که برای آنها صرف مذاکره و توافق مهم است، نه نتیجهای که به سود منافع ملی باشد. آنها پیش از آغاز مذاکرات بهگونهای رفتار میکنند که گویا ایران چارهای جز پذیرش خواستههای طرف مقابل ندارد. این نوع ادبیات، برخلاف منافع ملی و در راستای تقویت موضع طرف مقابل عمل میکند.
از سوی دیگر، برخی اصلاحطلبان که تا پیش از این تلاش داشتند سیاستهای ضدایرانی آمریکا را به گردن ترامپ انداخته و به این ترتیب بایدن و دموکراتها را سفیدشویی کنند، اکنون بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 در رویکرد 180 درجهای و کاملا متناقض مدعی شدهاند ترامپ تغییر کرده و ایران باید برای جلوگیری از بحران، به سرعت وارد مذاکره شود. این ادعاهای متناقض نشان دهنده تحلیلهای بیثبات و بدون مبنایی است که برخی چهرههای اصلاحطلب برای تامین منافع جناحی به آن متوسل شده و در این مسیر منافع ملی را با دنده معکوسهای ناگهانی قربانی میکنند.
ارسال به دوستان
«ژاله علو» هنرمند نامآشنای سینما و تلویزیون در 97 سالگی درگذشت
روزی روزگاری لیلا
گروه فرهنگ و هنر: ژاله علو، هنرمند باسابقه تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون روز گذشته در ۹۷ سالگی درگذشت. در حالی که این روزها قاب مادر یکی از آشناترین و پرتکرارترین قابهای تلویزیون به حساب میآید و ایام میلاد حضرت زهرا(س) که بهانهای برای بزرگداشت مقام مقدس مادر است، سبب شده رسانههای جمعی هر کدام به شکلی به دنبال ثبت و ترسیم چهره مادر باشند، روز گذشته خبر آمد که یکی از بانوان خوشنام سینمای ایران که بارها نقش مادر را بازی کرده بود و همچنان یادآور سیمای «خاله لیلا» در سریال «روزی روزگاری» بود دار فانی را وداع گفت.
ژاله علو سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج در خانوادهای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش اگرچه ارتشی بود ولی ذوق هنری داشت و علاقهمند بود دخترش با ادبیات کشور آشنا شود، به همین دلیل از 7 سالگی همزمان با شروع مدرسه کتابهای حافظ، سعدی و شاهنامه را برایش میخواند و او را تشویق میکرد با اشعار بزرگان کشور آشنا شود. وی از دانشسرای مقدماتی مستقیما وارد رادیو شد و اعلام برنامه میکرد. علو از سال ۲۷ به طور جدیتری کار خود را در رادیو ادامه داد. نخستین نمایش رادیوییاش با پرویز خطیبی بود و بعد از آن با مهدی قاسمی، نصرتالله محتشم و عزیزالله حاتمی هم همکاری کرد. در همکاری با محتشم برنامه «داستان شب» را پایهریزی کردند. وی از نخستین داستان شب با محتشم کار کرد و پای ثابت نمایشهای رادیویی شد. با برنامههایی مانند «داستان شب» و نمایشهای رادیویی، کار رادیو رونق گرفت و او نیز این فضای گرم را خانه خود دید و در کارهای رادیویی پرشماری حضور یافت.
«امیرکبیر» ،«گرگها»، «گالشهای مادر بزرگ»، «روزی روزگاری»، «آوای فاخته»، «بیبییون»، «سنگ و شیشه»، «همسران»، «این خانه دور است»، «سرزمین من» « بگذار آفتاب برآید»، «روزهای زندگی»، «تفنگ سر پر»، «آی آدمها»، «روشنتر از خاموشی» و «مختارنامه» از جمله مجموعههای تلویزیونی بود که ژاله علو در آنها به ایفای نقش پرداخت. وی همچنین سابقه بازی در فیلمهای سینمایی «توفان زندگی» علی دریابیگی (۱۳۲۷)، «زندانی» امیراسماعیل کوشان (۱۳۲۷)، «واریته بهار» پرویز خطیبی (۱۳۲۸)، «افسونگر» اسماعیل کوشان (۱۳۳۱)، «آغا محمدخان قاجار» نصرتالله محتشم، (۱۳۳۳)، «عروس دجله» نصرتالله محتشم (۱۳۳۳)، «ماجرای زندگی» نصرتالله محتشم (۱۳۳۳)، «اتهام» شاپور یاسمی (۱۳۳۵)، «یعقوب لیث» علی کسمایی (۱۳۳۶)، «بیژن و منیژه» منوچهر زمانی (۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» سیامک یاسمی (۱۳۳۷)، «بی ستارهها» خسرو پرویزی (۱۳۳۸)، «پیمان دوستی» مهدی رئیسفیروز (۱۳۳۹)، «صفرعلی» سعید نیوندی (۱۳۳۹)، «دندان افعی» اسماعیل کوشان (۱۳۴۰)، «طلای سفید» جمشید شیبانی (۱۳۴۱)، «نوذری» ژرژ لیچنسکی (۱۳۴۱)، «گذشت بزرگ» ناصر ملکمطیعی (۱۳۴۶)، «پنجره» جلال مقدم (۱۳۴۹)، «شیرین و فرهاد» اسماعیل کوشان (۱۳۴۹)، «طوقی» علی حاتمی (۱۳۴۹)، «لیلی و مجنون» سیامک یاسمی (۱۳۴۹)، «پل» خسرو پرویزی (۱۳۵۰)، «داش آکل» مسعود کیمیایی (۱۳۵۰)، «اتل متل توتوله» ایرج قادری(۱۳۵۱)، «قلندر» علی حاتمی (۱۳۵۱)، «غریب» غلامرضا سرکوب (۱۳۵۲)، «صدای صحرا» نادر ابراهیمی (۱۳۵۴)، «واسطهها» حسن محمدزاده (۱۳۵۶)، «زمان از دست رفته» پوران درخشنده (۱۳۶۸)، «پرواز را به خاطر بسپار» حمید رخشانی (۱۳۷۱)، «جنگ نفتکشها» محمدرضا بزرگنیا (۱۳۷۲)، «آدم برفی» داوود میرباقری (۱۳۷۲)، «پری» داریوش مهرجویی (۱۳۷۳)، «روز واقعه» شهرام اسدی (۱۳۷۳)، «طالع سعد» زهرا مهستیبدیعی (۱۳۷۴)، «زن امروز» مجید قاریزاده (۱۳۷۵)، «سلطان» مسعود کیمیایی (۱۳۷۵)، «مسافر ری» داوود میرباقری (۱۳۷۹)، «مهمان مامان» داریوش مهرجویی (۱۳۸۲)، «مجبوریم» رضا درمیشیان (۱۳۹۷) و «فصل ماهی سفید» قربان نجفی (۱۳۹۸) را در کارنامه خود داشت.
8 دهه حضور جدی در عرصه هنرهای نمایشی، ژاله علو را به یکی از بانوان خاطرهساز سینمای ایران تبدیل کرد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تروریست خوب؛ تروریست بد!
حنیف غفاری: ملاقات مقامات آمریکایی و جولانی در سوریه، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه و نظام بینالملل قرار گرفته است. این ملاقات، قطعا نقطه آغاز پیوند جولانی و واشنگتن نبوده و صرفا نقطهای آشکارساز در مناسبات پیوسته این ۲ محسوب میشود. در این معادله، اساسا تفاوتی میان ۲ حزب سنتی آمریکا (دموکرات و جمهوریخواه) وجود ندارد. به عبارت دقیقتر، سرمایهگذاری آمریکا بر جولانی و وابستگان او، از مدتها قبل در اتاق فکر سیاست خارجی آمریکا به مثابه یک سیاست کلان تعریف شده و گردش قدرت در کاخ سفید (از بایدن به ترامپ) کمترین تاثیری در پیشبرد این سیاست مداخلهگرانه و خطرناک ندارد.
۱ـ لغو جایزه دستگیری جولانی!
دولت ژوزف بایدن روز جمعه ۲۰ دسامبر/ ۳۰ آذر اعلام کرد تصمیم گرفته است جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیینشده برای دستگیری ابومحمد جولانی، رهبر گروهک تروریستی هیأت تحریرالشام در سوریه را لغو کند. این اعلامیه پیش از دیدار باربارا لیف، دیپلمات ارشد آمریکا در منطقه با احمد الشرع (ابومحمد جولانی) منتشر شد. جولانی مدعی شده با القاعده و داعش همسو نیست و دیگر تعلقی به این ۲ گروهک تروریست ندارد. با این حال، اعضای گروه جولانی و مناسباتی که وی با تروریستها دارد، چنین ادعایی را زیر سوال میبرد. از یک سو، جولانی دروغ نگفته است! او بیش از آنکه متغیری وابسته به القاعده و داعش باشد، متغیری وابسته به کاخ سفید محسوب میشود. سیاستگذاریها و حتی نحوه عملیات گروههای تروریست در خاک سوریه (از ادلب و ریف حلب گرفته تا حماه و دمشق) جملگی در بطن همین وابستگی متقابل تعریف میشود. نباید فراموش کرد همواره میان تروریسم مولد (آمریکا) و وابستگان آن در سراسر دنیا، بویژه منطقه غرب آسیا و شبهقاره هند ارتباط مستقیم و غیرقابل انکار وجود دارد.
۲ـ نخستین حضور رسمی آمریکا در سوریه پسااسد
این نخستین حضور رسمی و به اصطلاح دیپلماتیک آمریکا در سوریه از زمان پایان حکومت بشار اسد به شمار میرود. با این حال چنین دیداری کاملا صوری و بر اساس نوعی ظاهرسازی انجام شد و هدف از آن، ارائه تصویری کاذب از مواجهه آمریکا با تحولات سوریه است. بر این اساس، واشنگتن در صدد است هم خود و هم جولانی را بازیگرانی مستقل (و نه پیوسته) در چنین منظومهای جلوه دهد. نکته جالب توجه و البته مضحک این است که هیأت تحریرالشام در آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناخته میشود اما در سیاستگذاری علنی آمریکا، تعلق مطلق و مفرط هیأت تحریرالشام به کاخ سفید، پنتاگون و سنتکام غیرقابل انکار است. گام بعد آمریکا، رفع تحریمهای تحریرالشام است.
۳ـ تصویرسازی آمریکا از جولانی
تطهیر جولانی، تبدیل به یک بازی تاکتیکی آشکار از سوی واشنگتن شده است. رئیس هیأت به اصطلاح دیپلماتیک آمریکایی در دمشق (که با جولانی دیدار داشت) در مواضع خود مدعی شد: «آقای(!) الشرع متعهد به کنار گذاشتن تروریسم شده و در نتیجه ایالات متحده دیگر جایزه تعیینشده را ارائه نخواهد کرد. ما درباره نیاز حیاتی به تضمین این موضوع صحبت کردیم که گروههای تروریستی نتوانند در داخل سوریه یا در خارج، از جمله علیه ایالات متحده و شرکای ما در منطقه، تهدیدی ایجاد کنند. به وی گفتم جایزه تعیینشده در برنامه «پاداش برای عدالت»(!) را دنبال نخواهیم کرد».
چرخش سریع آمریکا از تروریست خواندن جولانی و حتی ملاقات رسمی و دیپلماتیک با او، به وضوح نشاندهنده نقشه راهی است که واشنگتن در قبال تحریرالشام و مهره خود در رأس آن (جولانی) تعریف کرده و بر اساس همان نقشه پیش میرود. اعلام ظاهری دغدغههای آمریکا در حالی صورت میگیرد که بر اساس شواهد متقن، واشنگتن مولد اصلی بحران در سوریه محسوب میشود. بدون شک یک مولد بحران نمیتواند نسبت به بحران خلقشده توسط خود ابراز نگرانی کند! قاعدهای که به صورت خاص درباره واشنگتن صادق است. به عبارت بهتر تسلط گروهکهای تروریست بر سوریه معلول حمایتهای مستمر آمریکا و شرکای غربی/ عربیاش از گروههای تکفیری سوریه است. از این رو واشنگتن به عنوان مولد اصلی بحران اساسا صلاحیت سخن گفتن درباره این بحران را ندارد. نکته مهم دیگری که باید در این باره مدنظر قرار داد، به استراتژی و راهبرد تعریفشده و مدون کاخ سفید در سوریه بازمیگردد. واشنگتن به طور کلی مخالف تضعیف گروههای تروریست تکفیری است. به بیان دقیقتر هر آنچه منجر به تضعیف تروریستهای تکفیری و نابودی آنها شود، با برخورد مستقیم کاخ سفید مواجه شده و پیرامون آن غوغای تبلیغاتی - رسانهای بر پا میشود.
ین همان حفاظ نامرئی اما ملموسی است که آمریکا حول جولانی و مهرههایش ایجاد کرده و بر بسط و گسترش ابعاد و عمق آن تاکید دارد. ایالات متحده آزادسازی واقعی سوریه و تحقق استقلال این کشور را مترادف با تضعیف مهرههای خود قلمداد میکند. از این رو در صدد است به هر شکل ممکن جلوی این روند را بگیرد.
نکته بعد در این باره به رویکرد آمریکا در مذاکرات مربوط به سوریه بازمیگردد. آمریکا در طول سالهای اخیر بویژه ماههای منتهی به تحولات جاری در سوریه، تجهیزات نظامی گستردهای را از طریق مرزهای ترکیه برای گروهکهای تروریست روانه ساخته است. فراتر از آن، اصرار واشنگتن بر حفظ تحریرالشام در خاک سوریه ـ که از طریق ترکیه در مذاکرات سالهای اخیر از لسان اردوغان منتقل میشد ـ در همین چارچوب قابل ارزیابی است. در واقع آمریکا در صورتی تحولات سوریه و منطقه را مطلوب میپندارد که برآیند آنها منجر به تروریسم نیابتی مطلوب واشنگتن شود. حفظ و گسترش دامنه بحران انسانی در سوریه، اصلیترین خواسته ایالات متحده در برهه زمانی فعلی محسوب میشود. بدیهی است از دید مقامات آمریکایی هر اندازه بحران در سوریه بیشتر گسترش یابد، قدرت مداخله کاخ سفید در امور غرب آسیا افزایش خواهد یافت.
ارسال به دوستان
در حالی که قیمت دلار از بعدازظهر یکشنبه در حال کاهش بود پس از صحبتهای دوشنبه همتی روند افزایشی به خود گرفت
کیش وزیر به بازار
گروه اقتصادی: در حالی که صبح دیروز امیدواری برای کاهش قیمت دلار از محدوده 76 هزار تومان به مرز 70 هزار تومان افزایش یافته بود، عبدالناصر همتی با اعلام اینکه در سالهای گذشته قیمت سرکوب شده است، سیگنال جدیدی به دلالان داد و باعث شد قیمت دلار از ۷۶ هزار تومان به بیش از ۷۸ هزار تومان برسد. وزیر اقتصاد که در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس سخن میگفت، اعلام کرد: شما نمایندگان مجلس نمیگویید جلوی رانت و فساد را بگیرید؟ ما دلار را 40 هزار تومان میدهیم ولی خیلی از کالاها با نرخ 70 تا 80 هزار تومان در بازار میچرخد. ثابت نگه داشتن نرخ دلار باعث افزایش فساد و کاهش صادرات میشود. هر زمان فاصله قیمت دلار در بازار آزاد با نرخ دولتی زیاد میشود، سفتهبازی نیز زیاد میشود و بانک مرکزی نمیتواند بازار را کنترل کند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی همچنان تاکید دارد ایجاد بازار ارز توافقی - تجاری موجب افزایش قیمت ارز در کشور نشده است. وی همچنین معتقد است این بازار حتما وضعیت ارز را کنترل خواهد کرد، چرا که نرخ دلار در اوایل آذر ۱۴۰۳ به ۷۲ هزار تومان نیز رسید. حتی اوایل فروردین ۱۴۰۳ هم قیمت دلار به ۶۹ هزار تومان رسید. این در حالی است که ارز نیمایی در آن مقطع نرخ ثابتی داشت و ۴۰ هزار تومان بود، بنابراین این عوامل نقشی در افزایش نرخ ارز ندارد و عمدتا نشأت گرفته از مسائل تورمی و همچنین آثار ناشی از تنشهای منطقهای است.
* بعد از مصاحبه همتی قیمت ارز در بازار آزاد افزایش یافت
روز دوشنبه، بازارساز به میزان 1.5 میلیارد درهم، 300 میلیون دلار اسکناس و 30 میلیون تتر در بازار عرضه کرد. این اقدام به منظور مدیریت بازار غیررسمی ارز و کنترل نوسانات اخیر انجام شد.
همچنین از صبح دیروز، بازارساز در بازار ارز فردوسی و امارات عرضههای سنگین انجام داده است. عرضهها طبق برنامهریزی قبلی شروع شد. عرضه سنگین دلار و درهم از سوی بازارساز در بازار دوبی و تهران نیز انجام شد، همچنین بازارساز مداخلات در تتر را نیز در دستور کار دارد. این سیاستها برای کنترل نوسان رو به بالای ارز بود اما وزیر اقتصاد بدون در نظر گرفتن این اقدامات با مصاحبه خود عملا بازار ارز را دوباره برای دلالان صعودی کرد.
اطلاعات تکمیلی نشان میدهد بازارساز عرضه گستردهای در مرکز مبادله و بازار ارز تجاری خواهد داشت. از دیروز، هر تقاضایی در این بازارها توسط بازارساز پاسخ داده میشود. این حضور بازارساز به علت مدیریت بازار غیررسمی ارز است. در روزهای اخیر، بازار غیررسمی بدون پشتوانه در حال نرخسازیهایی بوده که حتی دلالها نیز از خرید دلار با این نرخها امتناع میکنند چون از نگاه آنها ریسک بازار بشدت بالاست.
معاون ارزی بانک مرکزی پیشتر در جمع فعالان اقتصاد در اتاق بازرگانی اعلام کرده بود در مرکز مبادله، دامنه نوسان مثبت و منفی 5 درصد اعمال میشود. این نوع سیاست مبتنی بر عرضه و تقاضا، شبیه بورس، برای تعیین قیمت ارز در ایران بیسابقه بوده و به عنوان راهکاری برای انعطافپذیری نرخ ارز معرفی شده است اما در شرایط فعلی، برخی کارشناسان آن را عامل بیثباتی بیشتر در بازار ارزی کشور میدانند.
کارشناسان اقتصاد این اقدام را در شرایط تورمی فعلی کشور شتابزده و غیرمنطقی میدانند. منتقدان بر این باورند حذف ارز نیما بدون برنامهریزی دقیق میتواند به جهش ارزی و افزایش هزینههای واردات منجر شود. در شرایطی که کشور با تورم مزمن مواجه است، این اقدام ممکن است فشار بیشتری بر قیمت کالاها و خدمات وارداتی وارد کند.
* مجوز افزایش قیمت ارز در بازار آزاد
دولت در حالی مجوز افزایش قیمت ارز در بازار آزاد را با اجرای نرخگذاری ارز توافقی داده است که همچنان بسیاری نگران فاصله بین درآمدها و هزینهها هستند. با از سرگیری معاملات ارز توافقی، قیمت دلار بازار آزاد 3 آذر به محدوده 76 هزار تومان رسید که با در نظر گرفتن قیمت 57 هزار تومان ارز در مردادماه، نرخ دلار تاکنون رشد 25 درصدی داشته است. به نظر میرسد در صورتی که این روند افزایش قیمت اصلاح نشود، دلار به طور قطع به قیمتهای بالاتر نیز میرسد و این موضوع میتواند انتظارات تورمی ایجاد کند.
بر همین اساس در صورتی که وزیر اقتصاد همچنان معتقد به مدیریت قیمت ارز در خارج از بازار آزاد باشد، حتما انتظارات تورمی روی جامعه و اقتصاد کشور اثر منفی میگذارد، بنابراین رئیسجمهوری باید به این مساله ورود کند و برنامههایی برای حمایت از دهکهای پایین جامعه بویژه کارگران در نظر داشته باشد. البته تاکنون دولت در این زمینه هیچ اظهارنظری نکرده و همچنان با چالشهایی مانند قطع برق و سهمیهبندی گاز مواجه است که این مساله میتواند بر مشکلات ارزی بازار بیفزاید،
چرا که بسیاری از شرکتهای صادرکننده در کشور انرژیبر هستند و این روزها درگیر قطعی برق.
با توجه به اینکه بسیاری از کالاهای اساسی ایران وارداتی است، با رشد نرخ ارز، قیمت این کالاها هم تحت تاثیر قرار میگیرد. به همین دلیل افزایش قیمت ارز تخصیصی به واردات کالاها از 42 هزار تومان ابتدای سال به 60 هزار تومان موجب تورم میشود، بنابراین موضوع حمایت از دهکهای پایین جامعه باید در دستور کار قرار بگیرد.
دولت میخواهد نرخ ارز اشخاص و ارز توافقی را مرتبط کند. همه این مسائل به گرانی کالاها و سیگنال افزایش نرخ ارز بازار آزاد منجر میشود. در حال حاضر بخش عمده ارز بازار آزاد توسط صادرکنندهها تامین میشود که به دلیل کماظهاری و... به سامانه مبادلات ارزی داده نمیشود و در بازار آزاد عرضه میشود. از طرفی جو تورمی ایجادشده، تقاضا برای ارز را بالا برده است. زمانی که قیمت ارز 60 هزار تومان بود، برخی پیشبینی میکردند قیمت بالاتر میرود و تقاضا ایجاد کردند که این اقدامات نوعی خیانت به کشور است.
درست است شرایط منطقه و ریاستجمهوری ترامپ باعث میشود سفتهبازان بیشتر وارد بازار شوند اما همین سیاستهای غلط دولت برای جابهجایی کالاها به بازار ارز توافقی، همچنین رشد قیمت ارز نیمایی، باعث شده دلار بازار آزاد گران و فضای بازار تورمی شود.
در حالی که دولت چهاردهم وعده کاهش شکاف بین دهکهای مختلف جامعه را میدهد اما در عمل این موضوع تاکنون اتفاق نیفتاده است. گزارش مرکز آمار حکایت از این دارد که تورم در محدوده 33 درصد باقی مانده و این در حالی است که این سیگنال رشد قیمت ارز هنوز روی تورم اثر نگذاشته است. از طرف دیگر رئیس کل بانک مرکزی که پیش از این وعده داده بود تورم به زیر 30 درصد خواهد رسید این مساله نهتنها محقق نشده، بلکه نگرانی درباره رشد آن نیز وجود دارد.
بنابراین احتمال اینکه دوباره تورم به بالای 40 درصد برسد نیز وجود دارد، آن هم در شرایطی که اخیرا مسعود پزشکیان از مردم درباره شرایط کنونی اقتصاد عذرخواهی کرده است. این موضوع نشاندهنده آگاهی رئیسجمهوری از ضعف سیاستهای اخیر تیم اقتصادی دولت است؛ در شرایط کنونی سیاستهای تیم اقتصادی دولت تورمزا و افزایشدهنده فشار بر معیشت دهکهای پایین جامعه است.
* نوسانات نرخ ارز و پیشبینی آینده
البته باید توجه داشت بر اساس تجارب گذشته درباره نوسانات نرخ ارز در آستانه سال نوی میلادی، همچنین خبر آغاز مداخله سنگین بازارساز با تزریق درهم، دلار و تتر از روز دوشنبه، به نظر میرسد نوسانات اخیر نیز پایدار نیست و احتمال دارد با فروکش کردن فشار تقاضای ناشی از تسویه ارزی فعالان اقتصادی در روزهای آینده و از بین رفتن جو روانی مسائل سیاسی، شاهد ادامه ریزش نرخ دلار مانند موارد گذشته باشیم.
بانک مرکزی گزارش داده از ابتدای سال تاکنون،
۱۰ میلیارد و ۸۲۲ میلیون دلار برای واردات کالاهای اساسی و دارو، ۳۹ میلیارد و ۷۲۳ میلیون دلار برای کالاهای تجاری و یک میلیارد و ۵۷ میلیون دلار برای خدمات تأمین ارز کرده است.
* حجم معاملات سامانه ارز تجاری
تا تاریخ ۳ دی، حجم کل معاملات در سامانه ارز تجاری مرکز مبادله ایران به این شرح است:
- درهم: ۵۴۲ میلیون
- دلار: ۸۷ میلیون
- یوآن: ۱۰ میلیون
- یورو: 1.1 میلیون.
طی این دوره ۸۱۳ معامله در نتیجه ۱۳۸۰ ثبت سفارش به روش معاملاتی جورسازی (مچینگ) انجام شده است. تعداد ۳۸۵ بازرگان نیز طی این دوره معاملات خود را از طریق کارگزاران یا بانکهای عامل در این سامانه انجام دادهاند.
* تأمین ارز برای کالاهای اساسی و دارو
بانک مرکزی برای واردات کالاهای اساسی و کشاورزی، شامل گندم، دانههای روغنی و نهادههای دامی، ۸ میلیارد و ۵۳۹ میلیون دلار و برای دارو، مواد اولیه دارویی و تجهیزات پزشکی، ۲ میلیارد و ۲۸۳ میلیون دلار ارز تأمین کرده است.
این اقدامات با هدف حمایت از مصرفکنندگان و دسترسی اقشار جامعه به کالاهای ضروری با قیمت ارزانتر انجام شده است. مجموعا ۱۰میلیارد و ۸۲۲ میلیون دلار برای کالاهای اساسی، کشاورزی، دارو و تجهیزات پزشکی با نرخ ۲۸۵۰۰ تومان تأمین شده است.
* تأمین ارز برای صنایع
از ابتدای سال جاری تاکنون، میزان کل تأمین ارز برای صنایع ۳۹ میلیارد و ۷۲۳ میلیون دلار بوده است. این تأمین ارز برای گروههای مختلف به شرح زیر انجام شده است:
- صنایع حملونقل و خودرو: ۷ میلیارد و ۱۳۴ میلیون دلار
- ماشینآلات و تجهیزات تولید: ۴ میلیارد و ۷۷۷ میلیون دلار
- صنایع معدنی: ۴ میلیارد و ۳۰۱ میلیون دلار
- صنایع تجهیزات برق و الکترونیک: ۴ میلیارد و ۱۸۶ میلیون دلار
- صنایع شیمیایی و پلیمری: ۴ میلیارد و ۱۳۵ میلیون دلار
- منسوجات و پوشاک: یک میلیارد و ۵۳۱ میلیون دلار
- سایر صنایع: ۱۳ میلیارد و ۶۵۹ میلیون دلار
* نرخهای بازار توافقی نیما
در روز دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، نرخهای بازار توافقی نیما به شرح زیر بوده است:
- دلار: ۶۳ هزار و ۸۴۲ تومان
- یورو: ۶۶ هزار و ۵۸۰ تومان
- درهم: ۱۷ هزار و ۳۸۴ تومان
در تالار اسکناس ارز سامانه نیما نیز نرخهای زیر ثبت شدند:
- دلار: ۶۵ هزار و ۶۳۰ تومان
- یورو: ۶۸ هزار و ۴۴۴ تومان
- درهم: ۱۷ هزار و ۸۷۰ تومان
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ شورشیان حاکم بر سوریه با بحرانهای امنیتی و ژئوپلیتیک از کردها تا داعش و نارضایتی مردم مواجه شدهاند
سوریه در چالش بقا
اعتراضات سوریها علیه شورشیان حاکم همزمان با فعال شدن دوباره داعشیها در این کشور
گروه بینالملل: پس از سرنگونی حکومت سوریه توسط تروریستهای تکفیری، بسیاری از تحلیلگران منطقه و کارشناسان امنیتی سناریوهای مختلفی را برای دولت آینده سوریه که تحت فرماندهی سرکرده شورشیان اعلام موجودیت کرده است، مطرح کردند؛ سناریوهایی که در خوشبینانهترین آنها نیز آینده درخشانی برای سوریه وجود نداشت و خطرات بسیاری را برای دولت و ملت سوریه پیشبینی کرده بودند. سناریوهایی مانند تجزیه سوریه به چند کشور، اشغال آن توسط قدرتهای همسایه، ظهور مجدد گروههای تروریستی همچون داعش و القاعده و ایجاد یک دیکتاتوری خشن از جمله سناریوهای مطرح درباره آینده سوریه بود. اکنون اما با گذشت چند هفته از سقوط دولت عربی سوریه، بخشی از چالشهای پیش روی این کشور نمایان شده است و تهدیدات بالقوه به تهدیدات بالفعل تبدیل شدهاند؛ تهدیداتی که تا چند ماه قبل ابزار تروریستها و تکفیریهای تحت حمایت ترکیه و غرب بودند اما امروز تبدیل به بلای جان حکومت نوپای آنها شده است. از اعتراضات مردمی در شهرها به وضعیت ناامنی که تکفیریها برای آنها ایجاد کردهاند تا سهمخواهی و درگیری گروههای تکفیری با یکدیگر و توسعهطلبی رژیم صهیونیستی و ترکیه به عنوان قدرتهای نظامی هممرز با این کشور عربی از جمله چالشهای امروز سوریه است.
* خطر اشغال و تجزیه
از نخستین ساعات سقوط دولت بشار اسد، اشغالگری ارتش رژیم صهیونیستی در مناطق غربی و جنوب غربی این کشور آغاز شد. پیشروی صهیونیستها در منطقه استراتژیک جبلالشیخ و تسلط بر بلندیهای مشرف به دمشق و جاده دمشق به بیروت، نخستین اقدام برای اشغال خاک سوریه بعد از مدتها بود که پس از ترک پست از سوی سربازان ارتش سوریه پس از سقوط دولت این کشور در بلندیهای جولان رخ داد.
این پیشروی صهیونیستها به راحتی رخ داد و کوهنوردی با خودرو تنها چالش ارتش رژیم صهیونیستی در این اشغالگری بود. این اشغالگریها اما به این منطقه ختم نشد و ارتش رژیم صهیونیستی در اقدامی خطرناکتر به پیشروی در جنوب سوریه نیز ادامه داد و تا مرز اردن در استان درعا و سویدا پیش رفت و از اظهارات مقامات ارتش و دولت رژیم صهیونیستی نیز مشخص است که قصد آنها برای حضور طولانیمدت در این منطقه است. ارتش رژیم صهیونیستی علاوه بر اشغالگری در خاک سوریه در صدها عملیات هوایی تجاوزکارانه به تجهیزات و پایگاهها و انبارهای ارتش سوریه بالای 80 درصد زیرساختها، تجهیزات و مهمات این کشور عربی را از بین برد تا چالش دولت بعدی سوریه بیش از پیش شود. با این اقدام ارتش رژیم صهیونیستی اندک قدرتی برای اعمال حاکمیت دولت سوریه بر سرزمین خود باقی نمانده و نیروها و تجهیزات دولت بعدی سوریه به تسلیحات سبک و نفرات محدود باقی ماند و طبق گزارشات، ایجاد ارتشی مانند ارتش دولت سابق سوریه برای این کشور بیش از 400 میلیارد دلار هزینه دارد. همین وضعیت باعث ایجاد چالشی برای شورشیان شده است که آنها را بیش از پیش برای تسلط بر تمامیت ارضی سوریه محتاج و نیازمند بیگانگان و حامیان خارجی مانند ترکیه و قطر خواهد کرد و همین مساله نیز منجر به چالشهای بیشتر برای تمامیت ارضی سوریه و استقلال آن خواهد شد. در سوی دیگر خاک چند پاره سوریه، ارتش ترکیه و توسعهطلبی دولت آن قرار دارد. درگیری ترکها با نیروهای کرد سوریه و توسعهطلبی دولت ترکیه در شمال سوریه مسالهای است که مانع وحدت نواحی کردنشین سوریه با دولت تازهتاسیس دمشق خواهد شد؛ دولتی که پیروزی خود را مدیون ترکیه است و در شرایط فعلی نیز بدون کمک ترکیه و قطر امکان بقا در سوریه را ندارد. ارتش ترکیه و نیروهای تحت هدایت آن مانند جیشالوطنی در سوریه در حال حاضر درگیر جنگی مخرب در شمال سوریه و شرق حلب هستند و هدف ترکها از بین بردن مناطق تحت کنترل نیروهای قسد است؛ نیروهایی که از حمایت ارتش آمریکا در سوریه برخوردار هستند و بسیاری از مناطق نفتخیز کشور سوریه نیز تحت کنترل آنها قرار دارد. اخیرا نیز منابع سوری اعلام کردند در جریان حملات پهپادی ترکیه علیه مناطق مختلف سوریه دستکم ۳۰ نفر جان خود را از دست دادند. این منابع اضافه کردند پهپادهای ترکیه ۱۷ حمله علیه اهداف غیرنظامی در مناطق مختلف سوریه از جمله شهر کوبانی (عینالعرب)، منبج و دیگر شهرها به بهانه منهدم کردن مواضع نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا انجام دادهاند؛ حملاتی که نشان از حضور نیروهای ترکیه در خاک سوریه دارد و منجر به افزایش درگیریها در این منطقه خواهد شد؛ درگیریهایی که تاکنون منجر به ساقط شدن یک فروند پهپاد بیرقدار ارتش ترکیه در این مناطق شده است و به احتمال بسیار بالا این درگیریها افزایش خواهد یافت. در سوی دیگر نیز ارتش ایالات متحده آمریکا قرار دارد که در مرز سوریه و عراق حضور پررنگی دارد و اکنون با شکست دولت سوریه نیروهای خود را در این کشور به صورت غیرقانونی افزایش داده است. هدف از حضور نیروهای ارتش آمریکا در سوریه تا پیش از این مبارزه با تروریستهای داعش در سوریه عنوان شده بود اما در طول سالیان اخیر نهتنها با باقیمانده این گروه در بیابانهای سوریه مقابله جدی نکردند بلکه مانع اقدام ارتش سوریه علیه داعش نیز شده بودند و در برخی موارد زندانیان آنها را از زندانهای سوریه آزاد میکردند و به تجهیز و تقویت آنها میپرداختند. ارتش آمریکا هماکنون خود را حامی کردهای سوریه و نیروهای قسد معرفی میکند و حضور آنها در سوریه نیز به دلیل بهرهبرداری از منابع نفت سوریه به صورت غیرقانونی است اما با توجه به افزایش حملات تکفیریهای تحت حمایت ترکیه به مناطق تحت کنترل قسد و زندانهای این گروه، احتمال آزادی و تجهیز بیش از پیش نیروهای داعش در این منطقه و قدرتگیری مجدد آنها وجود دارد.
* سوریه میدان جولان تروریستها
افزایش تحرکات گروه تروریستی داعش در سوریه و کشتارهای اخیر آنها در بیابانها و برخی نواحی حومهای سوریه مانند ریف و حماه نشاندهنده وجود تهدیدات جدی تروریسم در سوریه است؛ تهدیداتی که میتواند منافع کشورهای اطراف سوریه را تامین کرده و به حضور آنها در خاک این کشور مشروعیت بخشد. علاوه بر داعش، از گروههای تکفیری و تروریستی که تاکنون تحت هدایت تحریرالشام فعالیت میکردند از این به بعد برای سهمخواهی بیشتر و همچنین اختلافات فکری و رفتاری با رهبری شورشیان فعالیتهای خودسرانه خود را آغاز خواهند کرد و به احتمال بسیار زیاد سوریه محل درگیریهای بیشتر این گروهها خواهد شد. پیش از این گروههای تکفیری در محاصره قرار داشته و مرزهای آنها تنها به ترکیه محدود بود و همین مساله نیز منجر به حرفشنوی آنها از دولت ترکیه شده بود؛ حرفشنوی و تغییر رویکردهایی که تاکنون نیز ادامه داشته و با توجه به تغییر چهره و پوشش جولانی در روزهای اخیر که در مرحله آخر منجر به کراواتی شدن او شد، میتوان تغییرات بیشتری را از رهبری شورشیان سوریه انتظار داشت اما با گذشت زمان این حرفشنوی در لایههای پایینی گروههای تکفیری و تروریستی با مخالفت روبهرو خواهد شد و با توجه به گسترده شدن مرزهای تحت کنترل تکفیریها و دستیابی آنها به مرزهای عراق، اردن و بنادر و سواحل سوریه، احتمال افزایش اختلاف بین گروههای تحت کنترل تحریرالشلام وجود دارد. اختلافاتی بر سر قدرتطلبی در حکومت بعدی سوریه، نحوه تقسیم غنائم، نحوه تعامل با اقلیتهای مذهبی و همچنین نحوه برخورد دولت سوریه با رژیم صهیونیستی، ترکیه و آمریکا که هماکنون نیز محل نزاع است. جریانات مخالف دولت سابق سوریه به شکل کلی به ۲ گروه اسلامگرایان اخوانی و سکولارها دستهبندی میشدند و با توجه به قدرت بیشتر جریانات اسلامگرا بویژه در بخش نظامی و تعداد جنگجویان که بسیاری از آنها نیز بینالمللی و غیربومی هستند، تمایلات اسلامگرایانه و ضدسکولاریسم قدرت بیشتری دارند و حرکت جولانی و دولت انتقالی سوریه به سوی افکار و رفتار سکولار در آینده احتمال افزایش اختلافات بین گروههای تکفیری را بیشتر خواهد کرد. در این فضا نیز نقش دولتهای عربی مخالف جریانات اخوانی در این درگیریها پررنگ خواهد شد و به احتمال بسیار بالا دور جدیدی از درگیریهای داخلی سوریه را شاهد خواهیم بود؛ درگیریهایی که هماکنون به شکل تظاهرات در بسیاری از شهرهای سوریه نمایان شده است.
* اعتراضات و چنددستگی در سوریه
پس از سقوط دولت سوریه و پایان جشن و شادی بخشی از جامعه این کشور چندپاره که گسلهای اجتماعی، قومی و مذهبی آن از خیلی وقت پیش فعال شده بود، اعتراضات در بسیاری از نواحی این کشور جنگزده بار دیگر آغاز شده است؛ اعتراضاتی پراکنده که مطالبه یکسانی پشت آنها نیست و هر کدام متمرکز به مطالبات بخشی از جامعه چندپاره سوریه است. پس از سقوط دولت بشار اسد، اعتراضاتی در مناطق مختلف سوریه مشخصا بخشهایی که در کنترل دولت اسد بود، شکل گرفته است که ناشی از نگرانیها درباره گرایشات افراطگرایانه رهبران شورشیان است. از جمله مطالبه عدم تغییر رنگ و شکل پرچم سوریه که نشان از ناسیونالیسم عربی داشت و درخواست شکلگیری نظامی سکولار و غیردینی در اعتراضات مطرح شده و جزو مطالبات اصلی است. افرادی که سازماندهی و شکلگیری این اعتراضات را پیگیری میکنند، اکثرا مخالفان منفعل دولت سابق را تشکیل میدهند و بیشتر از اقلیت علوی سوریه به حساب میآیند و در شهرهای لاذقیه، طرطوس و نواحی دمشق دست به اعتراض زدهاند. بخش دیگری از مردم سوریه در ادلب پس از آزادی گسترده زندانیان سیاسی، امنیتی و مجرمان خطرناک و سارقان از زندانهای تحت کنترل دولت سابق سوریه دست به اعتراض زده و علیه جولانی شعارهایی را سر دادند. این افراد که نزدیکان و اعضای خانوادهشان و رهبران گروههای نزدیک به آنها توسط ابومحمد الجولانی و تحریرالشام در زندانهای ادلب محبوس شدهاند، علیه جولانی و تحریرالشام شعار سر داده و خواستار آزادی زندانیان خود از زندانهای ادلب شدهاند که وضعیت بهتری نسبت به زندان صیدنایا ندارند. این افراد جولانی را خائن و سرسپرده دولت ترکیه معرفی کرده و در شهرهای ادلب و حلب دست به اعتراض زدهاند؛ اعتراضاتی که در بسیاری موارد با سرکوب شدید از سوی نیروهای تحریرالشام مواجه شده است. در جنوب غرب سوریه نیز اعتراضاتی توسط مردم سوریه علیه اشغالگری ارتش رژیم صهیونیستی در این کشور شکل گرفته است که توسط سربازان ارتش رژیم صهیونیستی با تیراندازی مستقیم به معترضان سرکوب شده و دولت انتقالی سوریه نیز واکنشی به این اقدام ارتش اشغالگر صهیونیستی نشان نداده است. در بسیاری از شهرهای سوریه مانند حلب، دمشق، حمص، حماه و دیرالزور نیز اعتراضاتی در واکنش به رفتار نیروهای تحریرالشام و سایر گروههای تکفیری در قبال اقلیتهای مذهبی سوریه و همچنین غارت منازل و دارایی مردم سوریه در شهرهای مختلف توسط این عناصر شکل گرفته است و بسیاری از ناامنی در شهرهای سوریه ناراضی هستند؛ ناامنیهایی که پس از آزادی گسترده زندانیان سارق و مجرم افزایش چشمگیری داشته است. از سوی دیگر وعدههای معیشتی که مردم سوریه را نسبت به حکومت تکفیریها امیدوار کرده بود، بدون کمکهای مستمر چند صد میلیارد دلاری امکانپذیر نیست و با توجه به وضعیت اقتصادی دولت ترکیه، امکان ایجاد شرایطی مشابه شهر ادلب برای تمام سوریه در کوتاهمدت و حتی میانمدت امکانپذیر نیست. حضور اسپانسری کشورهای دیگری مانند قطر، امارات و عربستان نیز بدون چشمداشت نخواهد بود و شرایط سوریه را پیچیدهتر خواهد کرد. همین مساله نیز در آینده نزدیک به چالشی جدی برای دولت بعدی سوریه تبدیل خواهد شد و منجر به اعتراضات گسترده و سراسری در این کشور خواهد شد؛ اعتراضاتی که در چهارگوشه کشور سوریه آتش آن شعلهور شده و مطالبات آنها نیز محلی و منطقهای است و نشانههایی از وحدت در آن وجود ندارد؛ وحدتی که وجود آن برای ایجاد یک دولت - ملت سوری بسیار ضروری است.
ارسال به دوستان
دیدگاه
از تاچر تا جولانی!
محمد حسننیا: احمد الشرع نسخه بهروز شده محمد الجولانی است. البته برای پاسخ به این پرسش که روند حکمرانی او هم مانند اسم، قیافه و لباسش نونوار شده یا خیر، هنوز زود است. او اکنون در قصرالشعب دمشق با بسیاری از سیاستمداران و مسؤولان کشورهای مختلف از آمریکا تا ترکیه دیدار میکند و قصد دارد چهره جدیدی از خود را به نمایش بگذارد. او فعلا قصد دارد اینگونه خود را نمایش دهد که ردای تروریسم از تن درآورده و قصد دارد سیاستمدار آینده شام باشد.
در واقع، تبدیل الجولانی از «رهبر جهادی به سیاستمدار اپوزیسیون»، چیزی نیست که یک روزه اتفاق بیفتد. دگرگونیهای تدریجی در الجولانی ممکن است نمونهای برای مطالعه متخصصان بازاریابی سیاسی و محققان در زمینه مبانی ایجاد تصویر عمومی یا «برند متمایز» سیاستمداران باشد. در رسانههای اجتماعی، مفسران برای اندازهگیری تغییرات در طول ریش، آراستگی و نحوه صحبت کردن او به رقابت میپردازند اما همانطور که کریستوفر بیچ، استاد بازاریابی در دانشگاه ناتینگهام میگوید، این تغییر یک پدیده جدید یا منحصربهفرد نیست.
نمونه بارز این ریبرندینگ در سیاستمداران قبلی هم وجود دارد. تاچر در دوران قبل از نخستوزیری انگلیس از این ترفند استفاده کرد و میخواست طوری به نظر برسد که میتواند جزیره را مدیریت کند. تاچر سپس کارشناسانی را در روابط عمومی و بازاریابی به کار گرفت تا تصویری به دقت بافته شده ایجاد کند که او را به عنوان فردی که الزامات رهبری را برآورده میکند، نشان دهد. اکنون جولانی همین برند متفاوت را در پیش گرفته است. صف طولانی و متعدد رسانههای خارجی برای مصاحبه با جولانی، دیدارهای متعدد با سران کشورهای مختلف و همچنین بازدید و عکس گرفتن با مردم کوچه و بازار و برخی صحبتهای او، نشان میدهد پس پرده برای ریبرندینگ جولانی سیاستی نهفته است. جولانی همان راهی را میرود که زلنسکی سالهای قبل طی کرده بود. زلنسکی ابتدا به عنوان یک نویسنده و کمدین شناخته میشد و در سریالی به نام «خدمت مردم» که داستان یک شهروند عادی را روایت میکند که رئیسجمهور میشود به شهرت دست یافت. با اوج گرفتن ستاره او در دنیای سیاست، زلنسکی از پیشینه خود استفاده کرد تا خود را به عنوان الگویی متفاوت از نخبگان سیاسی سنتی در اوکراین معرفی کند. او حتی این شوآف را بعد از حمله روسیه به اوکراین هم کنار نمیگذارد و میخواهد با این جنگ باز به پوپولیسم رسانهای ادامه دهد.
بازاریابی سیاسی همان قوانین و اصول بازاریابی تجاری را به عاریت گرفته و آنها را در دنیای سیاست به کار میگیرد. اکنون جولانی قصد دارد با کمک همین ترفند خود را از بند جولانی برهاند و الشرع را برای مردم به نمایش بگذارد. او درصدد است با کمک شرکای ترک خود اینگونه وانمود کند که دیگر افراطی نیست و با دنیای جدید آشتی کرده است، با القاعده و داعش رابطهای ندارد و خود را فرزند سوریه نشان دهد. این همان نقطه اصلی در تغییر برند است که غربیها سعی دارند برای جولانی ایجاد کنند. این همان بازاریابی سیاسی است که برای جولانی در پیش گرفته شده است.
امروز بازاریابی سیاسی یک صنعت چند میلیون دلاری است که دقیقا مخاطبان را هدف قرار میدهد و تأثیر گستردهای دارد. ایجاد یک تصویر عمومی یا یک نقطه عطف در دنیای سیاست به معنای ایجاد یک روایت منسجم است که ارزشهای جامعه را منعکس میکند.
کمپینهای باراک اوباما برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سالهای 2008 و 2012 نمونهای از کاربرد موفقیتآمیز این اصول بازاریابی است. اوباما برای نشان دادن انعطافپذیری بیشتر، ظاهر متفاوتی را به کار گرفت؛ کراوات و لباس رسمی برای برخی اقشار از مخاطبان و آستینهای بالا زده و بدون کراوات برای برخی دیگر. بیچ میگوید: «اوباما میخواست گاهی بهطور رسمی بهعنوان یک دولتمرد ظاهر شود و در برخی مواقع ساده و دوستانه ظاهر شود تا به رأیدهندگان نزدیکتر باشد.
احمد الشراع تلاش میکند از گذشته مشکلساز خود جدا شود و به عنوان یک رهبر ملی ظاهر شود که به دنبال آزادی سوریه است. این فرآیند تغییر شکل تصادفی نیست و طبق خواست شرکای وی برای تغییر چهره او است، زیرا ترکیه فعلا نمیخواهد گزینهای مثل جولانی را از دست بدهد و با چهرهسازی از وی او را برای مدیریت آینده سوریه مهیا میکند.
ارسال به دوستان
یادداشت
اتاق مذاکره یا اتاق فرمان؟
مصطفی نصری: عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز گذشته در مصاحبه با شبکه الغد بر آمادگی ایران برای ادامه مذاکرات هستهای تاکید کرد. عراقچی در این مصاحبه توضیح داد دکترین نظامی ایران هیچگاه بر مبنای تملک سلاح هستهای نبوده و ایران همچنان آماده مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل است. او یادآور شد حتی با وجود خروج آمریکا از برجام، ایران میز مذاکره را ترک نکرده است. این رویکرد، بهروشنی تعهد ایران به دیپلماسی و تلاش برای حل مسائل از طریق روشهای مسالمتآمیز را نشان میدهد.
همزمان با این اظهارات، رفتار و ادبیات برخی رسانهها و شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب با انتقاداتی جدی روبهرو است. این افراد به جای تقویت بازوی رسانهای دیپلماسی ایران، مطالبی منتشر کردند که نهتنها نشانی از حمایت از تیم مذاکرهکننده ندارد، بلکه حاوی «پالس ضعف» است که میتواند موضع ایران در مذاکرات را تضعیف کند و به نظر میرسد با این هدف نگاشته شدهاند تا وزیر امور خارجه ایران نیز دست بسته در مقابل ترامپ نشسته و هر چه او گفت چشم بگوید. این رویکرد که شلیک به میز مذاکره محسوب شده و اهداف مذاکره را قبل از تشکیل میز نابود میکند اما با اصول سیاست خارجی ایران در تضاد است.
اصل مذاکره، همواره یکی از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است اما این مذاکرات باید بر اساس عزت و از موضع قدرت انجام شود. مذاکره از سر استیصال و ارسال پیامهای ضعف، نهتنها مذاکرات را به بنبست میکشاند، بلکه اعتماد به دیپلماسی ایران را نیز خدشهدار میکند. رسانهها، شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران باید به جای تضعیف موضع ایران، با تقویت اعتماد عمومی و حمایت از تیم مذاکرهکننده، زمینه را برای موفقیت مذاکرات فراهم کنند. تنها در این صورت است که میتوان به نتایجی دست یافت که منافع ملی را تضمین و عزت ایران را حفظ کند.
* آب و برق را به تحریم ربط ندهید
بعد از صحبتهای عراقچی، برخی چهرهها و رسانههای اصلاحطلب به جای آنکه به تقویت بازوی رسانهای دیپلماسی کمک کنند مطالبی منتشر کردند که مبتنی بر پالس ضعف بوده و شلیک به میز مذاکره است. اوج چنین پالسی را نیز روزنامه سازندگی و اسحاق جهانگیری دادند. سازندگی در مصاحبهای که با جهانگیری، معاون اول روحانی انجام داده بود این تیتر را برجسته کرد که «بی برقی نتیجه تحریم است». جهانگیری در این مصاحبه گفته است: «ناترازیها یکی از تبعات تحریم است و باید از تمام توان خود برای رفع تحریمها استفاده کنیم».
در شرایطی که قطعیهای مکرر برق مردم را کلافه کرده است، جهانگیری این جمله را مطرح میکند تا کوتاهیهای او و دولت روحانی در عدم تاسیس نیروگاههای برق کمتر دیده شده و مقصر به جای تنبلی، تحریم دیده شود. سازندگی نیز با زدن چنین تیتری به او این پاس گل را میدهد و همزمان قبل از انجام هر گونه مذاکرهای، یک پالس ضعف صادر میکند تا دستها را بالا برده و جسارت طرفهای دیگر را برای امتیازگیری از ایران بیشتر کند. اگر چه سازندگی در روتیتر مصاحبه این جمله را هم ضریب داده که «باید از تمام توان خود برای رفع تحریمها استفاده کنیم» اما تیتری که زده است عملا برخلاف روتیتر آن است. قبلا هم روحانی برای انداختن کشور در دام یک مذاکره بیحاصل و سلب مسؤولیت از خود در قبال چالشهای کشور مدعی شده بود آب خوردن مردم هم به تحریم ربط دارد. این ادبیات در حالی منتشر میشود که انتظار میرود رسانهها با تقویت روحیه عمومی، از مذاکرهکنندگان حمایت کنند تا در مقابل فشارهای خارجی از موضع قدرت برخوردار باشند.
* حتی اگر ترامپ باز هم بدعهدی کرد ما توافق کنیم!
حسین موسویان، دیپلمات و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، در یادداشتی برای روزنامه «ایران» بهگونهای مشابه عمل کرد. او نوشت ترامپ به ایران پیشنهاد مذاکره داده و احتمال توافق وجود دارد اما «بیشتر از چند ماه منتظر پاسخ نمیماند». انتشار چنین جملاتی از سوی یک دیپلمات سابق در ارگان رسمی دولت، به جای آنکه به عنوان راهکاری در خدمت دیپلماسی تلقی شود، به عنوان ارسال پالس ضعف و تسلیمپذیری برداشت میشود. نکته جالب توجه این یادداشت این است که موسویان خود پیشبینی کرده است حتی در صورت حصول توافق نیز ممکن است ترامپ بار دیگر به آن پشت پا بزند اما با این وجود این دیپلمات باسابقه با این نگاه که انگار هدف از مذاکره فقط مذاکره است خواهان دیدار با ترامپ و تن دادن به خواستههای او میشود.
این نوع رویکردها، نهتنها به تضعیف موضع ایران در مذاکرات میانجامد، بلکه اعتبار سیاست خارجی کشور را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در حالی که مذاکرات موفق نیازمند تکیه بر اصول عزت، حکمت و مصلحت است، بیان چنین جملاتی، طرف مقابل را به این نتیجه میرساند که ایران در شرایطی قرار دارد که ناچار به پذیرش هرگونه پیشنهادی در سریعترین زمان ممکن است.
* شرایط یک مذاکره سودمند
مذاکرهکنندگان ایرانی باید در شرایطی وارد مذاکره شوند که موضع ایران از قدرت برخوردار باشد. مذاکره از سر استیصال، مذاکره نیست، بلکه پذیرش دستورات طرف مقابل است. این نوع رفتار، طرف مقابل را به طرح مطالباتی تشویق میکند که در نهایت به زیان منافع ملی خواهد بود. برای تحقق یک دیپلماسی موفق مذاکره باید در زمانی انجام شود که ایران توانسته باشد با تقویت زیرساختهای داخلی و همپیمانی با کشورهای دیگر، قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد. مذاکرات باید بر محور موضوعات مشخص و قابل دستیابی متمرکز شود تا طرف مقابل نتواند از ضعفهای ایران سوءاستفاده کند؛ شناخت دقیق از نیتها و سیاستهای طرف مقابل ضروری است. مذاکره با کسانی که سابقه سیاهی در تقابل با ایران دارند، باید با دقت بیشتری انجام شود. از همه مهمتر ادبیات مذاکره باید حاوی پیامهای روشن و قاطع باشد. ارسال پیامهای متناقض یا استیصال، به تضعیف موضع ایران منجر خواهد شد.
* تسمه تایم ماشین دیپلماسی پاره نشود
رفتار برخی اصلاحطلبان در قبال موضوع مذاکره، نشاندهنده آن است که برای آنها صرف مذاکره و توافق مهم است، نه نتیجهای که به سود منافع ملی باشد. آنها پیش از آغاز مذاکرات بهگونهای رفتار میکنند که گویا ایران چارهای جز پذیرش خواستههای طرف مقابل ندارد. این نوع ادبیات، برخلاف منافع ملی و در راستای تقویت موضع طرف مقابل عمل میکند.
از سوی دیگر، برخی اصلاحطلبان که تا پیش از این تلاش داشتند سیاستهای ضدایرانی آمریکا را به گردن ترامپ انداخته و به این ترتیب بایدن و دموکراتها را سفیدشویی کنند، اکنون بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 در رویکرد 180 درجهای و کاملا متناقض مدعی شدهاند ترامپ تغییر کرده و ایران باید برای جلوگیری از بحران، به سرعت وارد مذاکره شود. این ادعاهای متناقض نشان دهنده تحلیلهای بیثبات و بدون مبنایی است که برخی چهرههای اصلاحطلب برای تامین منافع جناحی به آن متوسل شده و در این مسیر منافع ملی را با دنده معکوسهای ناگهانی قربانی میکنند.
ارسال به دوستان
فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به خودکفاییگروههای مقاومت:
خودشان سلاح میسازند
* محمدباقر قالیباف: زخم زبانها درباره سوریه، حرفهای تکراری دوران جنگ است
گروه سیاسی: «خودشان سلاح میسازند»؛ این جمله بخشی از سخنان سردار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیان تواناییهای گروههای مقاومت در پهنهای به نام جبهه مقاومت اسلامی است که چند سالی میشود عرصه را بر رژیم صهیونیستی و حامیانش تنگ کردهاند. چه قبل از عملیات 7 اکتبر 2023 یا همان توفان الاقصی و چه اکنون که هر روز اسرائیل از گروههای حاضر در این جبهه ضربه میخورد، جبهه مقاومت نشان داده میتواند با ایمان و اعتقاد بر هر کمبودی غلبه کند و همچنان پایدار به مسیر مبارزه ادامه دهد.
اما اشاره سردار سلامی به ساخت سلاح توسط گروههای مقاومت مبتنی بر واقعیتهایی است که در جبهه مقاومت به عینه دیده میشود. به عنوان نمونه یمن 2 روز پیش در مواجهه با عملیاتی که نیروهای دریایی و هوایی آمریکا برای بمباران این کشور طراحی کرده بودند، دست به عملیات تهاجمی همزمان علیه نیروی دریایی و خصوصا ناو هواپیمابر «یو اس اس ترومن» زد که باعث شد تبادل آتش انجام شده، همچنین جنگ الکترونیکی که ارتش یمن به راه انداخته بود، موجب شد برای نخستینبار در تاریخ نبردهای جهان، یک فروند جنگنده پیشرفته «اف 18» آمریکایی سرنگون شود. همچنین یمن با رونمایی از انواع موشکها که شاخصترین آنها موشک هایپرسونیک «فلسطین 2» است، نشان داد در عرصه عمل میتواند اسرائیل را در قلب تلآویو به صورت جدی به چالش بکشد.
* هنیه و سنوار در سایت ساخت موشکهای حماس
حماس نیز دیروز فیلمی از توان ساخت موشکهای بومی خود نشان داد که طی آن، شهید اسماعیل هنیه، شهید یحیی سنوار و شهید صالح العاروری از سایت ساخت موشک توسط مجاهدان فلسطینی بازدید میکردند. این کلیپ به عنوان یک سند غیرقابل کتمان بخوبی نشان میدهد جوانان و نخبههای فلسطینی چطور با کمترین امکانات اقدام به ساخت موشکهای بومی میکردند. آن هم در سختترین شرایط و در غزهای که سالها در حصار امنیتی رژیم صهیونیستی گرفتار بود و مقامات اسرائیلی از آن با عنوان بزرگترین زندان روباز جهان یاد میکردند.
درباره حزبالله لبنان نیز باید اذعان کرد قویترین گروه چریکی جهان در حالی خود را به عنوان حریفی سرسخت برای اسرائیل معرفی میکند که به زعم برخی کارشناسان، قدرت نظامی این گروه در حد ارتش برخی کشورهای اروپایی تخمین زده میشود. حزبالله لبنان همواره در ساخت انواع تسلیحات و پیش گرفتن انواع تکنیکها و تاکتیکهای نظامی دست پری در مواجهه با رژیم صهیونیستی داشته و دارد. از سوی دیگر تشکیلات منسجم این گروه تا به آن میزان است که پس از ماجرای تروریستی انفجار پیجرها و همچنین شهادت سیدحسن نصرالله و جمعی از فرماندهان ارشد این گروه، جوانان حزبالله با قدرت در برابر 7 لشکر اسرائیل مقاومت و در عرض کمتر از ۲ ماه اسرائیل را وادار به پذیرش آتشبس کردند.
«محور مقاومت» آنطور که حتیالمقدور است، در منطقه غرب آسیا رخ نشان داده که این ریشه در انقلاب اسلامی ایران دارد؛ از دوران دفاعمقدس و از روزهایی که ملت ایران با دست خالی در برابر ارتش بعث میجنگید که از سوی ابرقدرتهای شرق و غرب تغذیه میشد، روزهایی که تیپها و لشکرهای سپاه با سلاحهای غنیمتی ایجاد میشدند و ارتش نیز با بحران تغییرات پس از انقلاب روبهرو بود؛ دورانی که باعث شد نیروهای مسلح ایران روی پای خود بایستند و نخستین جرقههای تولید انواع موشکها، پهپادها، خودروهای زرهی و... از همان زمان زده شود و رفتهرفته به چنان بالندگیای برسد که اکنون شاهد آن هستیم.
ایمان به قدرت الهی و اعتقاد به راه پیش رو، سلاحهای ملت ایران در مواجهه با تهاجم دشمن بعثی بود؛ ۲ سلاحی که اکنون مقاومت اسلامی نیز از آن بهره میبرد و به فرموده مقام معظم رهبری: «یمن، حزبالله، حماس و جهاد میجنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند».
* مقاومت به کسی تکیه ندارد
دیروز نیز سردار سلامی در اختتامیه دومین اجلاسیه سراسری نماز سپاه، روی عرشه ناو اقیانوسپیمای شهید رودکی در بندرعباس به اتکا به نفس گروههای مقاومت اشاره کرد و با بیان اینکه جبهه مقاومت به کسی تکیه ندارد، گفت: ما از جبهه مقاومت حمایت میکنیم اما آنها خودشان سلاح میسازند؛ قدرت ما فراتر از مرزهای ایران است.
فرمانده کل سپاه در سخنانش تحلیلی درباره شرایط کنونی منطقه و وقایعی که این روزها در کشور سوریه و همچنین دیگر کشورهای درگیر با جنگافروزیهای رژیم صهیونیستی جریان دارد ارائه داد و گفت: اینکه دشمن صهیونیست بخشی از سرزمین سوریه بیدفاع و بیسلاح را تصرف میکند آیا مشکلی از مشکلات آنها را حل میکند؟ آنها با این کار دستان مسلمانان را باز میکنند و برای مجاهدان مومن زمین جنگ دیگری باز میکنند، آیا صهیونیستها میتوانند در برابر این خشم مقدس و غیظ شدید و میل به جهاد در جبهه مقاومت زندگی ایمنی داشته باشند؟ آیا آنها میتوانند در خانه غصبشده آرام زندگی کنند؟
* هیچ قدرتی، قدرت غلبه بر ما را ندارد
سردار سلامی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به توصیف رهبری از سپاه گفت: من به عنوان خادم سپاهیان، دلیری و شجاعت نیروهای سپاه را در عرصههای مختلف دیدهام و زمانی را که به یاری مردم آسیبدیده شتافتهاند هم مشاهده کردهام، به اراده خداوند و به برکت ذهن نورانی امام راحل و برکت تدبیر و افق بلند و نگاه متعالی رهبر عزیز، نهالی در زمین ایجاد شد که هیچ قدرتی در عالم قدرت غلبه بر آن را در زمین و دریا و هوا ندارد.
وی تأکید کرد: سپاه به این دلیل قدرتمند است که به یک منبع بزرگ الهی متصل است و از نقطهای الهام میگیرد که به حکمت الهی متصل است. سپاهیان حافظان حدود الهی و نماز هستند. سپاهیان در برابر مومنان متواضع و در برابر دشمنان شدید عمل میکنند؛ رزمندگان حین جنگ از مناجات غافل نمیشوند و البته میدانند غفلت از دشمنان موجب هجوم ناگهانی آنها میشود. عاشورا مروج این فرهنگ است که زندگی چیزی جز عقیده و جهاد نیست، این درسی است که امام حسین علیهالسلام به عالم داد در آن روز استثنایی که خداوند شکوه اسلام را با شهادت امام حسین علیهالسلام نشان داد.
سردار سلامی در ادامه افزود: ملت ایران شگردها و شیوههای پیچیده دشمنان را بداند، دشمنان میخواهند با اتفاقاتی که هیچ کدام از آنها پیروزی نیست بار تحولات را بر دوش ملت ایران سنگین کنند و بگویند: «ایران بازوان منطقهای خود را از دست داده است». فرمایشات امام خامنهای درباره صهیونیستها تحلیل نبود، بلکه عین واقعیت است. کسی نمیتواند بر مومنان پیروز شود؛ خداوند راهی برای پیروزی کفار باز نمیگذارد. این تصور که اسرائیلیها فکر میکنند با کشتار کودکان، زنان، پیرمردها و جوانان بیگناه موفق شدهاند تمسخرآمیز است. آنها امروز مضطربتر از گذشته زندگی میکنند؛ ملتهب شدهاند و در بنبست قرار دارند.
* قدرت ما فراتر از مرزهای ما است
وی با اشاره به اینکه مقاومت در غزه و فلسطین همچنان زنده است و برخی جریانها و رسانهها سعی دارند اینطور القا کنند که ایران بازوان منطقهای خود را از دست داده است، اظهار داشت: «ایران بازوان خود را از دست نداده است، مگر فرزندان لبنان نیستند، مگر فلسطین تسلیم شده است؟ ما همآرمان هستیم، اعتقاد و باور ما با لبنانیها و یمنیها یکی است، دشمنان ما مشترک هستند اما هر کدام از آنها در سرزمین خود بر اساس مصالح خود عمل میکنند، هر کسی با توانایی خود میجنگد، کسی به کسی تکیه ندارد، از لحاظ معنوی و سیاسی از جبهه مقاومت در حداکثر ممکن حمایت میکنیم اما آنها سلاح خود را همچون ما تأمین میکنند و خودشان سلاح میسازند».
این بخش از سخنان فرمانده سپاه اشاره به بیانات مقام معظم رهبری داشت که 2 روز پیش در دیدار هزاران نفر از مداحان اهل بیت با تأکید بر اینکه «جمهوری اسلامی اگر هم روزی بخواهد اقدامی کند، احتیاجی به نیروی نیابتی ندارد»، گفتند: «مردان مومن و شرافتمند در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و انشاءالله در آینده نزدیک در سوریه، در حال مبارزه با ظلم و جنایت و رژیم منحوس و تحمیلی صهیونیستی هستند، جمهوری اسلامی نیز مبارزه میکند و به خواست پروردگار این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد».
سردار سرلشکر سلامی همچنین با تاکید بر اینکه ما وعده صادق را خودمان انجام دادیم، گفت: ما میتوانستیم سلاحهای این حمله را به جبهه مقاومت منتقل کنیم تا آنها بزنند اما خودمان زدیم، از حالا به بعد هم همینگونه است. این قدرت تمام نشدنی که در دست ما است اگر شرایط ظهور که توسط دشمن شرایطش فراهم میشود پیدا کند، آن وقت خواهند دید معنای مقاومت و قدرت در مقیاس نظام ما چیست، آنگاه دشمن طعم قدرت را خواهد چشید.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: گستره تاثیر قدرت ما بسیار فراتر از مرزهای ما است، همه دشمنان ما محاسبات خود را بر اساس همین قدرت عظیم تنظیم کنند و اشتباه نکنند چون ممکن است نخستین اشتباه آنها آخرین اشتباهشان باشد. جوانان مجاهد و قهرمان ایران عزیز فرزندان جهاد و مردان پیروزی هستند و همیشه سربلند هستند.
***
زخم زبانها درباره سوریه، حرفهای تکراری دوران جنگ است
محمدباقر قالیباف با اشاره به جنگ رسانهای دشمن، تاکید کرد: زخم زبان میزنند که در سوریه شکست خوردید و خطر جنگ بیخ گوش شماست؛ این همان حرفهای تکراریای است که بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر و دفاعمقدس میگفتند.
رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز (دوشنبه ۳ دی) در دانشگاه امام حسین(ع) با اشاره به تفاوت رفتار منافقان و مومنان در مواجهه با مشکلات گفت: در سختیها، مومنان باایمان و تسلیم به وعدههای الهی میایستند، در حالی که منافقان دچار تردید و شک میشوند. قالیباف افزود: فرق منافقان و مومنان آن است که وقتی منافقان با سختیها روبهرو میشوند، شک و تردید به وعدههای خدا و رسول پیدا میکنند و میگویند ما وعده خدا و رسولش را جز فریب نمیبینیم اما مومنان در چنین شرایطی با ایمان بیشتر و تسلیم کامل به وعدههای الهی، میگویند این همان وعدهای است که خدا و رسول به ما دادهاند. وی با بیان اینکه مبنای حق و باطل، ایمان و جهاد و فقر و غنا، ایستادگی در برابر ظلم است، خاطرنشان کرد: شاید جنگ رسانهای دشمنان برای جوانترها جدید باشد اما حرفهای آنها تازه نیست.
قالیباف با اشاره به وضعیت دشوار جبهه مقاومت در جنوب لبنان و سوریه تصریح کرد: شرایط سخت، میزان ایمان و وفاداری افراد به اصول الهی را میسازد. وی با اشاره به جنگ رسانهای دشمن، تاکید کرد: زخم زبان میزنند که در سوریه شکست خوردید و خطر جنگ بیخ گوش شماست؛ این همان حرفهای تکراریای است که بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر و دفاعمقدس میگفتند. رئیس مجلس شورای اسلامی در ادامه تصریح کرد: فراز و نشیبها همیشه بوده و خواهد بود، در اینجا فرق افراد صالح و افرادی که فقط حرف میزنند مشخص میشود و خواهید دید جوانان سوریه چگونه رشد خواهند کرد. قالیباف با اشاره به پیام شهید سلیمانی در زمان پیشروی داعش در عراق گفت: شهید سلیمانی با تمام وجود برای مقابله با این تهدیدات برنامهریزی کرد و امروز، ما باید همچنان با ایمان و آرمانگرایی واقعبینانه در برابر دشمنان بایستیم. وی درباره جایگزینی شهیدانی مانند نصرالله، بهشتی، سلیمانی و سیدعباس موسوی، خاطرنشان کرد: هرچند از دست دادن این فرماندهان سخت است اما حزبالله و جبهه مقاومت زنده هستند و با قدرت و اطمینان به مقاومت ادامه خواهند داد. قالیباف با تاکید بر اینکه در جریان سفر به لبنان به وضوح دیدم حزبالله زنده است، تاکید کرد: حزبالله نگذاشت دشمن جنایتکار حتی یک قدم پیشروی کند. محاسبات الهی هیچگاه تغییر نخواهد کرد و مسیر مقاومت ادامه خواهد داشت.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از پیشبینیهای برنامه هفتم پیشرفت برای رفع ناترازیها گزارش میدهد
انرژی برنامه هفتم افتاد!
گروه اقتصادی: قانون برنامه هفتم پیشرفت بویژه در مواد ۱۴، ۱۵ و ۱۶ به مسائل مرتبط با انرژی و لزوم افزایش درآمدهای نفت و گاز پرداخته است. این قانون دولت را موظف میکند از طریق وزارت نفت و شرکتهای تابعهاش، درصد قابل توجهی از درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز را به بهینهسازی انرژی اختصاص دهد. همچنین وزارت نفت موظف به تقویت زیرساختهای انرژی و توسعه معادن و میادین نفت و گاز است.
در این راستا، جمعآوری گازهای مشعل و استفاده بهینه از آنها یکی از اهداف اصلی مطرحشده در برنامه است. علاوه بر این، منابع حاصل از درآمد نفت و گاز باید به طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی و توسعه مسکن برای اقشار کمدرآمد اختصاص یابد.
در مواد اشاره شده برنامه هفتم پیشرفت، بندهایی وجود دارد که به طور خاص، دولت و دستگاههای اجرایی را موظف به انجام اقداماتی کرده است که مهمترین آنها به شرح زیر است.
ماده ۱۴ دولت را موظف میکند از طریق وزارت نفت و شرکتهای تابعهاش، حداقل ۶۰ درصد درآمد حاصل از صادرات و فروش داخلی محصولات نفتی و گازی را به حسابهای خزانهداری واریز کند. این درآمدها باید برای بهینهسازی انرژی و تحقق اهداف بلندمدت کشور اختصاص یابد.
بند ۳ از ماده ۱۴ تأکید بر تقویت زیرساختها و توسعه منابع انرژی، از جمله اکتشاف و نگهداشت معادن نفت و گاز دارد. دولت باید بویژه برای جلوگیری از کاهش فشار در میدانهای مشترک گازی مانند پارس جنوبی، اقداماتی انجام دهد.
بند ۵ از همین ماده، وزارت نفت را موظف به مشارکت در طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی کشور میکند. یکی از اولویتهای اصلی این بخش، کاهش ناترازی در گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی است.
مواد ۱۵ و ۱۶ نیز تأکید بیشتری بر توسعه و بهرهبرداری از منابع گاز طبیعی، بویژه جمعآوری گازهای مشعل و فیلر دارد. وزارت نفت موظف است با مشارکت شرکتهای داخلی و خارجی، برنامههای مرتبط با جمعآوری گازهای مشعل و استفاده بهینه از آنها را اجرا کند.
طبق ماده ۱۶، اگر منابع حاصل از صادرات نفت و گاز برای توسعه طرحهای مسکن بویژه مسکن اقشار کمدرآمد اختصاص یابد، این امر به طور مستقیم در راستای اهداف برنامه هفتم و منویات مقام معظم رهبری خواهد بود.
به این ترتیب، برنامه هفتم پیشرفت با تأکید بر بهینهسازی انرژی و بهرهبرداری موثر از منابع نفت و گاز، نقش مهمی در تحقق اهداف بلندمدت کشور دارد. دولت و دستگاههای اجرایی موظف به اجرای این برنامهها و مشارکت در طرحهای بهینهسازی مصرف انرژی و توسعه مسکن برای اقشار کمدرآمد هستند.
* اهمیت ماده ۴۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت از دیدگاه کمیسیون تلفیق
محسن زنگنه، نایبرئیس کمیسیون تلفیق در گفتوگو با «وطن امروز» درباره موضوع ناترازیها اظهار داشت: راه برطرف کردن ناترازی انرژی کشور در برنامه هفتم پیشرفت پیشبینی شده است. وی یادآور شد که اگر ماده ۴۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت اجرایی شود، با رفع ناترازیها در کشور یک یا ۲ ماه فاصله داریم.
زنگنه در توضیح خلاصهای از ماده ۴۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت گفت: «اگر فرض کنیم امروز هر کدام از شما به طور میانگین ۱۰۰ متر مکعب -که الان قیمت آن حدود ۲۰۰ تومان است و جمعا ۲۰ هزار تومان میشود- صرفهجویی کنید، میتوانید آن را در بورس گاز با مبلغ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان یا بر اساس ماده ۴۶ به دولت با قیمت ۶۰۰ هزار تومان به فروش برسانید».
* راهاندازی سازمان بهینهسازی مدیریت راهبردی انرژی
نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اگر دولت سریعا سازمان بهینهسازی مدیریت راهبردی انرژی را که در ماده ۴۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت آمده است راهاندازی کند، مطمئنا میتوانیم گازی را که امروز به سمت خانهها روان است، با پرداخت هزینه گاز به مردم به قیمت بورس انرژی، به سمت صنایع داخلی کشور رهنمون و مشکل ناترازی را در کشور رفع کنیم.
زنگنه تاکید کرد: اجرای ماده ۴۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت و راهاندازی سازمان بهینهسازی مدیریت راهبردی انرژی میتواند به رفع ناترازیها در کشور کمک کند. با صرفهجویی در مصرف گاز و فروش آن به قیمت بورس انرژی یا قیمت تعیینشده در ماده ۴۶ برنامه هفتم پیشرفت میتوان منابع گاز را به سمت صنایع داخلی کشور هدایت و به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کرد.
* بررسی زنجیره تولید تا مصرف انرژی
بر اساس نظر نمایندگان مردم و کارشناسان انرژی، یکی از اصلیترین مشکلات فعلی کشور ناترازی رو به گسترش انرژی است که به واسطه نرخ رشد بیشتر تقاضا و مصرف انرژی نسبت به عرضه و تولید آن ایجاد شده است. اگرچه راهکار رفع ناترازی انرژی از ۲ مسیر افزایش ظرفیت تولید و نیز مدیریت و بهینهسازی مصرف انرژی میگذرد اما مدیریت و بهینهسازی مصرف به واسطه هزینه سرمایهگذاری کمتر و پایداری کاهش مصرف انرژی باید در اولویت اقدامات قرار گیرد.
بررسی زنجیره تولید تا مصرف انرژی در کشور نشان میدهد در هر یک از بخشها اتلاف و هدررفت انرژی قابل توجه است. در همین راستا، مساله بهینهسازی همواره مورد تأکید قوانین بوده است. جهت ایجاد انگیزه و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در اجرای پروژههای بهینهسازی انرژی، سازوکارهایی در کشور ایجاد شده است؛ از جمله ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و آییننامه ایجاد بازار بهینهسازی انرژی و محیط زیست.
* چالشهای اجرایی
متأسفانه تاکنون عملکرد قابل قبولی در این راستا وجود نداشته است. علت اصلی فقدان عملکرد مناسب، نااطمینانی سرمایهگذار از بازگشت سرمایه به واسطه وابستگی منابع تعهد دولت جهت بازپرداختها به تبصره «۱۴» قوانین بودجه سنواتی است، لذا تأسیس حساب بهینهسازی با منابع پایدار که منابع آن تنها صرف تضمین تسویه گواهیهای صرفهجویی مصرف انرژی شود، ضروری است.
تأسیس حساب بهینهسازی پیشتر در بند «س» تبصره یک قانون یکساله بودجه سال ۱۴۰۲ تأکید شده و ضروری است با توجه به اهمیت آن، در برنامه هفتم پیشرفت نیز به آن توجه شود.
پس با توجه به مشکلات ناترازی انرژی در کشور، بهینهسازی مصرف انرژی باید در اولویت اقدامات قرار گیرد. ایجاد سازوکارهای مالی و اجرایی مناسب، از جمله تأسیس حساب بهینهسازی با منابع پایدار میتواند به تحقق این هدف کمک کند و ناترازی انرژی را در کشور کاهش دهد. برنامه هفتم پیشرفت نیز با تأکید بر این مساله، نقش مهمی در بهبود وضعیت انرژی کشور دارد.
* برنامه هفتم پیشرفت و ظرفیتهای قانونی از دیدگاه وزیر نفت
وزیر نفت چندی پیش درباره این موضوع تأکید کرد: تعامل دولت و مجلس و برگزاری نشستهای کارشناسی بسیار تأثیرگذار و سازنده است. به هر شکل نمایندگان مجلس به عنوان وکلای مردم دغدغه حل مشکلات آنها را دارند و در راستای انجام وظایف نظارتی خود این دغدغهها را با وزرا و مسؤولان دولت مطرح میکنند. این تعامل به معنای چراغ راهی است که سبب میشود مسیر درست خدمت بهتر شناسایی شود.
محسن پاکنژاد بیان کرد: ناترازی انرژی ایجاد شده در کشور برای ۶ ماه یا یک سال اخیر نیست، بلکه سالها در فعالیت و سرمایهگذاری در حوزه تولید گاز، بنزین و نفت تأخیر شده است. همچنین بهرهبرداری از طرحهای بخش بالادستی هنوز محقق نشده و این عوامل در ناترازی گاز تأثیر گذاشته است. بخشی از دلایل ناترازی انرژی به مدیریت نکردن تقاضا، مصرف و بهینهسازی بازمیگردد.
وزیر نفت عنوان کرد: ظرفیتهای قانونی بسیار خوبی در قالب برنامه هفتم پیشرفت برای بهینهسازی مصرف انرژی پیشبینی شده است. وی افزود: در روزهای نخست شهریور سال جاری، ذخایر سوخت مایع در نیروگاههای کشور با ذخایر پایدار در سالهای گذشته فاصله داشت. تأمین سوخت مایع برای تحویل به نیروگاهها بلافاصله پس از آغاز به کار دولت چهاردهم در حوزه واردات و افزایش تولید در پالایشگاههای کشور برنامهریزی شد.
پاکنژاد ادامه داد: تقاضای صرفهجویی مصرف گاز و سایر حاملهای انرژی به معنای مصرف نکردن نیست. اگر مردم بتوانند یک درجه دمای سامانههای گرمایشی منازل خود را کاهش دهند، نقش موثری در رفع بخشی از ناترازی گاز در کشور خواهند داشت.
پاکنژاد در پایان گفت: تعامل دولت و مجلس و اجرای برنامههای بهینهسازی مصرف انرژی میتواند به رفع ناترازی انرژی در کشور کمک کند. مشارکت مردم در صرفهجویی مصرف انرژی نیز نقش مهمی در بهبود وضعیت انرژی کشور دارد.
* اهداف برنامه هفتم پیشرفت در رفع چالش ناترازی انرژی
حسن مرادی، کارشناس انرژی در گفتوگو با «وطن امروز» به یکی از اولویتهای مهم وزارت نفت طبق مواد ۱۴ تا ۱۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت اشاره کرد که بر توجه به درآمدهای حاصل از نفت و گاز و بهینهسازی مصرف انرژی تأکید دارد.
وی گفت: آلودگی ناشی از سوختن مازوت و استفاده از سوختهای غیرمناسب، مسالهای نیست که تنها مربوط به دولت کنونی باشد، بلکه یک فاجعه چندین ساله است. این مشکل از توسعه مسکن و گازرسانی به مناطق مختلف کشور، حتی نقاط دورافتاده شروع شده و به دلیل گستردگی مصرف در نیروگاهها و صنایع، با مشکلات تأمین گاز روبهرو شدهایم.
کارشناس انرژی ادامه داد: برخی نیروگاهها برای تأمین سوخت خود مجبور به استفاده از گازوئیل شدهاند، در حالی که این سوخت هم دچار کمبود است و بخشی از آن نیز به طور غیرقانونی قاچاق میشود. اگرچه در مدت اخیر میزان استفاده از مازوت کاهش یافته اما هنوز این مشکل به طور کامل حل نشده است.
مرادی خاطرنشان کرد: چالش اصلی همچنان ناترازی انرژی است و برای تأمین گاز مورد نیاز ادارات و سیستم گرمایش ساختمانها، در برخی موارد مجبور به تعطیلی موقت برخی ادارات هستیم. با همکاری و همراهی مردم، بویژه از طریق ابتکاراتی مانند پویش «۲ درجه کمتر»، میتوان بتدریج این مشکلات را جبران کرد. دولت نیز با اتخاذ تدابیر لازم و به کارگیری برنامه هفتم پیشرفت میتواند کمبودهای موجود را برطرف کند.
وی افزود: هر تغییر مدیریتی میتواند تأثیراتی بر روند اجرایی برنامهها بگذارد، به همین دلیل لازم است دولت نظارت جدیتری بر عملکرد دستگاهها داشته باشد تا وقفهای در اجرای برنامهها و وظایف روزمره ایجاد نشود. مدیران فعلی مسؤول اجرای برنامهها و وظایف خود هستند و نباید وابسته به تغییرات مدیریتی در سطح بالاتر باشند.
کارشناس انرژی با اشاره به اهمیت تعمیرات و بهسازی زیرساختها و شبکههای انتقال انرژی تصریح کرد: لولههای قدیمی باید تعمیر و بهروزرسانی شود. همچنین در خطوط انتقال برق و ترانسفورماتورها، آسیبهای ناشی از کهنگی و خرابی تجهیزات موجب هدررفت انرژی میشود. اقدامات نظارتی جدی برای جلوگیری از سوءاستفاده از انرژی و دزدی برق نیز ضروری است.
برنامه هفتم پیشرفت بر مسائل انرژی تمرکز دارد و به دنبال رفع چالشهای متعدد در این حوزه است. این برنامه تأکید بسیاری بر استفاده بهینه از منابع مالی حاصل از صادرات نفت و گاز دارد و حداقل ۶۰ درصد این درآمدها باید به بهبود بهرهوری انرژی و توسعه زیرساختها اختصاص یابد.
به گفته این کارشناس انرژی، یکی از اهداف اصلی برنامه هفتم پیشرفت، کاهش ناترازی بین تولید و مصرف انرژی است. این شامل تلاش برای تأمین متعادل گاز طبیعی و جلوگیری از قطعیها و کمبودهای انرژی در فصلهای سرد سال میشود. تأکید زیادی بر تعمیر و بهروزرسانی شبکههای انتقال انرژی، بویژه لولهها و ترانسفورماتورها برای جلوگیری از هدررفت انرژی و سوءاستفاده از شبکه وجود دارد.
* ضرورت بهینهسازی مصرف انرژی
عبدالعلی رحیمیمظفری، دستیار امور بهینهسازی انرژی وزیر نفت در این باره به ارتباط همهجانبه مسائل حوزه انرژی اشاره و با تاکید بر اینکه ناترازی گاز بویژه در فصل سرد سال چالش بزرگی برای صنایع کشور ایجاد کرده، افزود: موضوع ناترازی گاز ضرر و زیان بزرگی در حوزه صنعت ایجاد کرده و بازارهای خارجی و درآمدهای ارزی را تحت تأثیر قرار داده است.
رحیمیمظفری تصریح کرد: ناترازی انرژی و قطعی گاز در بخش صنایع، زیان بزرگی به اقتصاد کشور وارد میآورد. این مساله نهتنها درآمدهای دولت را کاهش میدهد، بلکه باعث تعطیلی کارخانهها و کاهش تولید میشود.
وی اظهار داشت: برای کاهش مصرف گاز و رفع ناترازی، باید اقدامات اساسی انجام شود. یکی از این اقدامات، رعایت مقررات ساختمان و بهینهسازی مصرف در مکانهاست. همچنین وی به استفاده از بورس انرژی برای رفع ناترازیها اشاره کرد و افزود: مردم باید این فرآیند را دنبال کرده و بخش خصوصی نیز مشارکت کند.
* نقش بورس انرژی در کاهش ناترازی
عضو سابق کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی بیان کرد: بورس انرژی میتواند تأمین مالی پروژهها در زمینه رفع ناترازی انرژی را فراهم کند. این مهم در برنامه هفتم پیشرفت نیز لحاظ شده اما نیاز است بروکراسی پیچیده اداری که سد راه این کار است، برطرف شود.
رحیمیمظفری همچنین بر ضرورت محدودیت برای صنایعی که به سمت مصرف بهینه حرکت نمیکنند، تأکید کرد و افزود: بسیاری از وسایل انرژیبر مردم از جمله بخاریها، غیراستاندارد هستند و باید در این زمینه اقدامات لازم انجام شود.
وی تصریح کرد: مدیریت مصرف تنها راه نجات کشور از ناترازی است. البته مدیریت مصرف به معنای مصرف نکردن نیست، بلکه باید بر استفاده از وسایل کممصرف تمرکز شود.
وی در پایان اظهار داشت: اگر نرخ بنزین افزایش یابد، بدون مدیریت مصرف، باز هم روال مصرف ادامه خواهد داشت. بنابراین لازم است دیدگاهها درباره مصرف تغییر کند تا بتوان به نتیجه مثبتی دست یافت.
* استفاده از تجربیات کشورهای دیگر برای کنترل ناترازی انرژی
یونس نوراللهی، کارشناس حوزه انرژی در گفتوگو با «وطن امروز» بیان کرد: کشور دارای ۱۰ دانشگاه با دانشکده انرژی یا گروه مهندسی انرژی است. وی تأکید کرد: دولت برای حل مساله ناترازی انرژی باید با این مراکز مشورت و به نظرات کارشناسان خارج از مجموعه خود توجه کند.
نوراللهی افزود: کشورهایی که منابع انرژی فسیلی کمتری دارند، با روشهای بهتری به تأمین انرژی میپردازند و دولت باید از این تجربیات استفاده کند. وی به موضوع مصرف مازوت و تأثیرات آن بر سلامتی مردم اشاره کرد و گفت: تأکید بر عدم استفاده از مازوت کار درستی است اما باید بهگونهای عمل کنیم که به این مرحله نرسیم».
وی با اشاره به پیشبینیهایی که در برنامه هفتم پیشرفت شده است، خاطرنشان کرد: میتوان با صرفهجویی در مصرف خانگی، نیاز نیروگاهها به گاز را تأمین و به این ترتیب از بحران انرژی جلوگیری کرد.
نوراللهی تأکید کرد: راهکارهای بلندمدت و کارشناسی برای حل مشکلات انرژی کشور وجود دارد و این راهکارها باید مورد توجه دولت قرار گیرد. وی از آمادگی خود و سایر کارشناسان انرژی در کشور برای ارائه نظرات و راهکارهای کلان در این زمینه خبر داد و تأکید کرد: این راهکارها میتواند به بهبود وضعیت انرژی کشور کمک کند.
تأکید بر مشورت با کارشناسان و استفاده از تجربیات کشورهای دیگر در حل مشکلات انرژی، اهمیت بالایی دارد. با صرفهجویی در مصرف خانگی و توجه به راهکارهای بلندمدت و کارشناسی، میتوان به بهبود وضعیت انرژی کشور کمک کرد. همکاری دولت با کارشناسان انرژی و استفاده از تجربیات موفق، نقش مهمی در حل مشکلات انرژی کشور دارد.
* عوامل به وجودآورنده ناترازی در انرژی کشور
در جمعبندی میتوان گفت ناترازی انرژی به وضعیتی اشاره دارد که در آن تقاضا و مصرف انرژی نسبت به عرضه و تولید آن افزایش یافته و توازن بین این دو عنصر مختل میشود. این وضعیت میتواند تأثیراتی جدی بر اقتصاد، صنعت و زندگی روزمره مردم داشته باشد.
1- افزایش تقاضا: افزایش جمعیت و توسعه صنعتی منجر به افزایش تقاضای انرژی میشود. با رشد سریع جمعیت و نیازهای صنعتی، تقاضا برای انرژی همچنان رو به افزایش است. این وضعیت باعث میشود منابع موجود انرژی نتواند به اندازه کافی پاسخگوی این نیازها باشد.
۲- محدودیتهای تولید: تولید انرژی به دلیل مشکلاتی نظیر کاهش ذخایر منابع طبیعی، محدودیتهای تکنولوژیکی و مسائل زیستمحیطی محدود شده است. این مشکلات باعث کاهش تولید انرژی و ایجاد ناترازی میشود.
3- بهرهوری پایین انرژی: بهرهوری پایین انرژی در بخشهای مختلف اقتصادی، از جمله صنعت و ساختمان باعث میشود مصرف انرژی به طور غیرمؤثری افزایش یابد. عدم استفاده از فناوریهای بهینهسازی مصرف انرژی نیز به ناترازی دامن میزند.
* پیامدهای ناترازی انرژی
۱- افزایش قیمتها: یکی از پیامدهای اصلی ناترازی انرژی، افزایش قیمتهاست. با افزایش تقاضا و کاهش عرضه، قیمت انرژی افزایش مییابد که این موضوع میتواند به طور مستقیم بر هزینههای زندگی مردم تأثیر بگذارد.
2- کاهش تولید صنعتی: ناترازی انرژی میتواند به کاهش تولید صنعتی منجر شود. بسیاری از صنایع به انرژی برای تولید محصولات خود وابستهاند و ناترازی میتواند باعث توقف یا کاهش تولید شود.
۳- آلودگی زیستمحیطی: به دلیل استفاده از سوختهای فسیلی با کیفیت پایینتر و افزایش تولید آلودگی، ناترازی انرژی میتواند به آلودگی زیستمحیطی و تخریب منابع طبیعی منجر شود.
* راهکارهای مقابله با ناترازی انرژی
۱- افزایش تولید انرژی: یکی از راهکارهای اصلی برای مقابله با ناترازی انرژی، افزایش تولید انرژی از منابع مختلف است. توسعه و استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی، بادی و آبی میتواند به بهبود توازن انرژی کمک کند.
2- بهینهسازی مصرف انرژی: بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف اقتصادی و استفاده از فناوریهای نوین و کارآمد میتواند به کاهش ناترازی انرژی کمک کند. اجرای برنامههای بهینهسازی مصرف در ساختمانها، صنایع و حملونقل میتواند مؤثر باشد.
۳- ارتقای بهرهوری انرژی: ارتقای بهرهوری انرژی در فرآیندهای تولید و استفاده از انرژی میتواند به کاهش ناترازی کمک کند. این اقدام شامل بهبود کارایی تجهیزات و کاهش هدررفت انرژی است.
ناترازی انرژی یک چالش جدی است که نیازمند توجه و اقدامات مؤثر است. با افزایش تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر، بهینهسازی مصرف و ارتقای بهرهوری انرژی میتوان به بهبود توازن انرژی و کاهش پیامدهای ناشی از ناترازی انرژی دست یافت. بهکارگیری راهکارهای مناسب و همکاری میان دولت، صنایع و مردم میتواند به حل این مشکل کمک و زمینه را برای توسعه پایدار فراهم کند.
ارسال به دوستان
جزئیات جدید ماجرای کورشدن ۹ بیمار در بیمارستان معروف تهران
چشمبندی نگاه
گروه اجتماعی: افرادی که به بیماری چشمی «آب مروارید» مبتلا شده بودند و از ترس نابینا شدن به بیمارستان نگاه تهران مراجعه کردند تا با انجام عمل جراحی بهبود یابند، هیچوقت فکر نمیکردند در پی سهلانگاری یا قصور پزشکان در انجام چنین عملی، برای همیشه بینایی خود را از دست بدهند! ماجرا از این قرار است که ۹ نفر از کسانی که روز ۱۷ مهر امسال در این بیمارستان جراحی آب مروارید داشتند، دچار عوارضی همچون درد، تهوع و علائم غیرعادی میشوند. علائم آنها از ۲ ساعت پس از جراحی شروع شده بود و بعضی مجبور شدند به اورژانس مراجعه کنند. ۲۴ ساعت بعد، پزشکان جراح متوجه وضعیت غیرعادی بیماران خود شدند و از بیماران خواستند دوباره به بیمارستان مراجعه کنند. هر ۹ نفر بشدت دچار مشکل شده بودند و باید دوباره به اتاق عمل میرفتند. درمان بینتیجه بود و آن ۹ نفر بینایی یک چشم خود را برای همیشه از دست دادند.
پرسشی که این روزها در صدر اخبار رسانهها قرار گرفته است که چرا چنین اتفاقی در حوزه سلامت باید رخ دهد؟ با توجه به گستردگی انعکاس این حادثه، معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی روز یکشنبه ۲ دی طی اطلاعیهای توضیحاتی درباره رسیدگی به این واقعه ارائه کرد. در این اطلاعیه آمده است: به دنبال وقوع حادثه ناگوار عارضه عفونت چشمی (اندوفتالمیت) در بیمارستان چشمپزشکی نگاه (تاریخ عمل جراحی ۱۷ مهر ۱۴۰۳) که به از دست رفتن دید یک چشم در ۹ نفر از بیماران این بیمارستان منجر شد، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ضمن ابراز تاسف و اعلام همدردی با آسیبدیدگان، بررسی همهجانبه موضوع را برای کشف علل آن، پیشگیری از وقوع موارد مشابه و احقاق حق خسارتدیدگان، وظیفه خود میداند و پیگیریها و بررسیهای لازم را پس از اطلاع از ماجرا و از همان مهرماه آغاز کرده است.
به دنبال وقوع این حادثه و آشکار شدن علائم عفونت در عصر روز ۱۸ مهرماه، طبق روال معمول و بر اساس پروتکلهای وزارت بهداشت، گزارش عفونت توسط پزشکان معالج به تیم مدیریتی بیمارستان اعلام و روند درمانی بیماران توسط مسؤول فنی بیمارستان پیگیری و ۱۹ مهرماه، کمیته اضطراری با حضور مسؤولان معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و بیمارستان تشکیل شد. در نخستین تصمیم ضروری، تعطیلی سریع تمام اتاقهای عمل در تاریخ ۱۹ مهرماه اعمال شد و درمان بیماران دچار عفونت، تحت بررسی ویژه و پیگیری سریع معاونت درمان وزارتخانه قرار گرفت و در تاریخ ۲۰ مهرماه، تیم کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جهت ارزیابی عوامل احتمالی دخیل در بروز عفونت در بیمارستان مستقر و نتایج ارزیابی آنها به آزمایشگاه مرجع ارسال شد. از ۹ بیمار دچار عفونت در زمان ترخیص ۴ نفر دچار کاهش دید در حد درک نور و ۵ بیمار دچار کاهش دید در حد عدم درک نور بودند. معاونت درمان وزارت بهداشت در این اطلاعیه آورده است: ۲۴ مهرماه کمیته درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مجدد تشکیل و وضعیت بیماران پیگیری شد؛ کمیته کنترل عفونت، برای کشف منشأ آلودگی ارزیابیهای علمی لازم را انجام داد. همه اتاقهای عمل از تاریخ ۱۹ مهرماه به مدت یک هفته تعطیل و راهاندازی مجدد اتاقهای عمل به انجام بررسیهای کارشناسی بیشتر منوط شد. تیم اتاق عمل جهت بررسیهای بیشتر و ارائه توضیحات لازم، از نظر انجام درست مسؤولیت، در معاونت درمان، همچنین مراجع قضایی مورد سوال قرار گرفتند و بر اساس تصمیمهای اتخاذ شده، ۲ نفر از کادر اتاق عمل و همچنین مسؤول فنی بیمارستان که در خطای احتمالی رخداده مسؤولیت داشتند، تعلیق شدند. همچنین ابعاد قضایی این موضوع در دادسرای جرائم پزشکی در حال پیگیری است. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ضمن اظهار تاسف و همدردی عمیق با بیماران آسیبدیده، اعلام میدارد معاونت درمان و اداره کل بازرسی این وزارتخانه در تمام مراحل بررسی موضوع این پرونده، به طور جدی پیگیریهای لازم را انجام دادهاند و بررسی همهجانبه موضوع را تا مشخص شدن دقیق ابعاد آن ادامه خواهند داد و درباره آن اطلاعرسانی خواهند کرد.
محمدرضا صالحی، رئیس مرکز تحقیقات مقاومت میکروبی و مدیریت مصرف آنتیبیوتیکها و رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در این زمینه معتقد است: ظرف ۲ تا ۳ دهه گذشته یک بههمریختگی و آشفتگی و بینظمی در تجویز آنتیبیوتیکها داشتهایم که منجر به پدید آمدن بیمارستانهایی پر از میکروارگانیسمهای مقاوم شده است. وضعیت ما از این نظر در گزارشهای متعدد پزشکی، بسیار وخیم است. وی گفت: بخش مراقبتهای ویژه ما پر از میکروارگانیسمهای مقاوم است و سایر بخشهای ما مثل بخشهای جراحی و بخشهای داخلی هم با عفونتهای مختلف و متعددی درگیرند. خود من دست و دلم میلرزد وقتی میخواهم بیماری را بستری کنم، چرا که میگویم نکند که برود در بخش و دچار عفونت شود. صالحی تصریح کرد: آمار دقیقی در رابطه با مرگهای بیماران به خاطر عفونتهای بیمارستانی نداریم ولی تجربه میگوید وضعیت نابسامان است و افرادی نیز اگر بر اثر عفونتهای بیمارستانی فوت نکنند ولی دچار مشکلات جدی میشوند. به گفته وی، بیمار آمده است و باید تحت یک عمل جراحی کوچک قرار میگرفت و در نهایت ظرف ۳ تا ۵ روز بستری و مرخص میشد اما در بیمارستان دچار عفونت شده و ۲ تا ۳ هفته بستری شده و با هزینههای زیاد و مشکلات فراوان بهبود یافته یا حتی فوت کرده است.
* وزیر بهداشت در مجلس پاسخگو میشود
همایون سامهیح نجفآبادی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: حادثهای که باعث نابینا شدن چند نفر از هموطنان در تهران شده بسیار تاسفبار و نگرانکننده است به همین دلیل قرار است وزیر بهداشت برای پاسخگویی درباره علل این ماجرا به مجلس بیاید. وی با بیان اینکه عمل جراحی آب مروارید عملی پیچیده و سخت نیست که باعث شده تعدادی از هموطنان نابینا شوند، افزود: هنوز کاملا مشخص نشده است آیا قصور پزشکی بوده است یا اینکه در اتاق عمل تجهیزات آلوده بوده یا یکی از بیماران دچار عارضه عفونی بوده که به بقیه سرایت کرده است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی افزود: حوزه پزشکی حوزه بسیار حساسی است، چرا که با جان بیماران در ارتباط است، بنابراین اگر قصوری از سوی کسی در این حوزه محرز شود، باید به جد برخورد شود. نظارتها و بررسیها از سوی وزارت بهداشت و نهادهای دستاندرکار باید طوری باشد که دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.
***
برخورد سازمان نظام پزشکی با خاطیان در صورت شکایت افراد آسیبدیده
رئیس سازمان نظام پزشکی درباره نابینا شدن ۹ نفر در بیمارستانی در تهران گفت: افراد آسیبدیده اگر به سازمان نظام پزشکی شکایت کنند، بر اساس موازین علمی با خاطیان برخورد جدی میشود. محمد رئیسزاده ضمن عذرخواهی از افراد آسیبدیده در حادثه نابینا شدن ۹ نفر در بیمارستانی در تهران اظهار داشت: اگر به سازمان نظام پزشکی شکایت شود، این سازمان بر اساس اصل بیطرفی و با جدیت و موازین علمی با خاطیان برخورد میکند. کمیتهای برای بررسی ابعاد دقیق حادثه تشکیل شده است و طبق اطلاع بنده، انتقال عفونت از تجهیزاتی رخ داده که جزو فیلد جراحی نبوده است. رئیسزاده با بیان اینکه وزارت بهداشت موظف است سالانه مراکز بیمارستانی را مورد نظارت و ارزیابی قرار دهد، اظهار داشت: اگر مشخص شود کوتاهیای انجام شده، وزارت بهداشت میتواند از طریق پایین آوردن درجه اعتبار موسسات درمانی با آنها برخورد کند. وی با بیان اینکه حادثه رخ داده مربوط به ۲ ماه پیش است، تاکید کرد: عفونت بیمارستانی در همه دنیا رخ میدهد و با توجه به قدمت ۲۵ ساله این مرکز و انجام جراحی روزانه ۱۵۰ مورد در اتاقهای عمل این بیمارستان، عفونت بیمارستانی در این مرکز از میانگین کشوری کمتر است. وی افزود: البته همه اتفاقاتی که باید بعد از بروز حادثه انجام میشد، از جمله بستری بیماران، رها نشدن بیمار و پرداخت حق و حقوق بیمار در دستور کار قرار گرفته است. رئیس سازمان نظام پزشکی گفت: جراحی همچون رانندگی است، اگر اتوبوسی با وجود همه تمهیدات، چپ کند و افراد فوت شوند، هر چند حادثه تاسفباری رخ داده اما روالی شناخته شده است!
ارسال به دوستان
بررسی اقتصاد سیاسی پیدا و پنهان کانالهای سیاسی یوتیوب فارسی
دستهای پنهان سرمایه
مهرداد احمدی: در عصر حاضر، سیاست دیگر به میدانهای جدل در پارلمانها و خیابانها محدود نیست، بلکه با ظهور رسانههای جدید، مرزهای آن به فضای دیجیتال کشیده شده است. سیاست، از یک امر زیسته، به یک امر بازنماییشده بدل شده است. رسانههای یوتیوبی فارسیزبان مانند «رسانه آزاد» و سایر نمونههای مشابه، نمودی از این انتقالند. این رسانهها مدعی استقلالند و خود را نماینده صدای مردم معرفی میکنند اما آیا میتوان در عصر الگوریتمها و منطق سرمایهداری، از رسانه مستقل سخن گفت؟ برای درک بهتر این موضوع، باید به ۳ حوزه کلیدی توجه کنیم: نخست، رابطه فلسفی میان سیاست و رسانه در عصر بازنمایی؛ دوم، نقش اقتصاد سیاسی در شکلدهی به رسانههای سیاسی و سوم، چالشهای عملیاتی و مالی که بر استقلال این رسانهها سایه انداخته است. در دنیای مدرن، واقعیت دیگر چیزی نیست که بسادگی تجربه یا مشاهده شود، بلکه هر واقعیتی به واسطه رسانهها و ابزارهای بازنماییشده شکل میگیرد. به بیان سادهتر، آنچه مردم به عنوان «حقیقت سیاسی» میشناسند، اغلب تصویری بازسازیشده از آن حقیقت است. این بازنماییها در عصر دیجیتال، بویژه با ظهور پلتفرمهایی نظیر یوتیوب، به اوج خود رسیده است. اگر سیاست را به صحنهای تشبیه کنیم که بازیگران آن به دنبال جلب توجه مخاطبانند، رسانهها نقش کارگردان این نمایش را بازی میکنند. بازیگران اصلی سیاست که در گذشته سیاستمداران بودند، حالا به حاشیه رفتهاند و این رسانهها هستند که مسیر حرکت آنها را تعیین میکنند.
رسانههای یوتیوبی فارسیزبان دقیقا در چنین نقشی ظاهر میشوند. آنها با ارائه تحلیلهای خود از سیاست، تصویر مشخصی از واقعیت سیاسی به مخاطبان میدهند. این تصویر، البته همیشه شفاف و بیطرف نیست، زیرا بازنمایی، به طور ذاتی امری انتخابی است؛ رسانهها، خواهناخواه، بخشی از واقعیت را انتخاب میکنند و بخشی دیگر را کنار میگذارند. در عصر بازنمایی، سیاست دیگر صرفا میدان عمل نیست، بلکه عرصهای برای نمایش قدرت است. این نمایش، چیزی فراتر از سخنرانیهای عمومی یا مناظرات سیاسی است. سیاست بویژه در فضای دیجیتال، به مجموعهای از تصاویر، ویدئوها و روایتهای کوتاه تبدیل شده که باید در کمترین زمان ممکن، بیشترین تأثیر را بر مخاطب بگذارد. رسانههای یوتیوبی فارسیزبان، در این زمینه بخوبی از این قواعد پیروی میکنند. ویدئوهای آنها اغلب پر از عناصر هیجانی، طنز و جنجال است، چرا که در جهانی که زمان مخاطب محدود است، هیچ چیز به اندازه هیجان نمیتواند توجه او را جلب کند. این هیجانزدگی اما یک سوال اساسی را مطرح میکند: آیا در چنین فضایی، عمق و دقت جایگاهی دارد؟ وقتی رسانههای سیاسی یوتیوبی مجبورند برای بقا به دنبال بازدید بیشتر باشند، آیا میتوانند تحلیلهای عمیق و بیطرفانه ارائه دهند؟
هر رسانهای، برای ادامه حیات، به منابع مالی نیاز دارد. این واقعیت، چه در رسانههای سنتی و چه در رسانههای دیجیتال، تغییری نکرده است اما آنچه تغییر کرده، منطق تأمین این منابع است. در رسانههای یوتیوبی، این منطق بشدت تحت تأثیر الگوریتمها و قواعد سرمایهداری است. درآمدزایی از یوتیوب وابسته به تعداد بازدیدها و تبلیغاتی است که در کنار ویدئوها نمایش داده میشود. این مدل درآمدی، اگرچه در نگاه اول ساده به نظر میرسد اما در عمل چالشهای زیادی برای رسانههای سیاسی ایجاد میکند، چرا که بسیاری از تبلیغکنندگان، به دلایل سیاسی یا تجاری، تمایلی به حمایت از محتوای حساس ندارند. از سوی دیگر، هزینههای تولید محتوای باکیفیت، از خرید تجهیزات گرفته تا پرداخت دستمزد نیروها، بسیار بالاست. در نتیجه، رسانههای یوتیوبی فارسیزبان مجبورند به منابع مالی دیگری مانند اسپانسرها یا کمکهای مردمی متکی شوند. اسپانسرها اگرچه در ظاهر تنها نقش حمایتی دارند اما در عمل میتوانند بشدت بر محتوای رسانه تأثیر بگذارند. تصور کنید یک رسانهی یوتیوبی از یک سازمان یا دولت خارجی کمک مالی دریافت کند، آیا این رسانه میتواند به صورت بیطرفانه موضوعات مربوط به آن سازمان یا دولت را پوشش دهد؟ این وابستگیهای مالی، اگر شفاف نباشد، اعتماد مخاطبان را از بین میبرد. رسانههایی که ادعای استقلال میکنند، باید بتوانند منابع مالی خود را به شکل کاملا شفاف ارائه دهند اما در عمل، بسیاری از این رسانهها از ارائه اطلاعات دقیق درباره حامیان خود خودداری میکنند. یوتیوب را میتوان به میدانی تشبیه کرد که در آن رسانهها برای جلب توجه مخاطبان رقابت میکنند. در این میدان، هر رسانهای مجبور است برای بقای خود به ابزارهایی متوسل شود که گاه با اصول حرفهای در تضاد است.
رسانههای یوتیوبی فارسیزبان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. آنها باید برای جلب بازدید بیشتر، محتوای خود را به گونهای طراحی کنند که با قواعد الگوریتمهای یوتیوب همخوانی داشته باشد. این قواعد، اغلب به محتوای هیجانی و جنجالی اولویت میدهند. این مساله، یک تضاد اساسی را ایجاد میکند: از یک سو، رسانههای سیاسی باید به اصول حرفهای و بیطرفی پایبند باشند و از سوی دیگر، مجبورند برای بقا به دنبال بازدید بیشتر باشند. این تضاد، گاه باعث میشود رسانهها کیفیت را قربانی کمیت کنند. یکی از ادعاهای رایج رسانههای یوتیوبی، استقلال آنها از ساختارهای قدرت است اما این ادعا در بسیاری موارد با واقعیتهای اقتصادی و سیاسی در تضاد است. رسانهای که برای بقا به اسپانسرها یا کمکهای مردمی وابسته است، چگونه میتواند خود را کاملا مستقل بداند؟ این تناقض، گاه به طنزی تلخ بدل میشود: رسانهای که از شفافیت و صداقت سخا میگوید، در عمل از منابعی حمایت میگیرد که ممکن است با محتوای آن در تضاد باشند. رسانههای یوتیوبی فارسیزبان، اگرچه نقشی کلیدی در بازنمایی سیاست و شکلدهی به افکار عمومی دارند اما نمیتوانند از منطق اقتصاد سیاسی بگریزند. استقلال در این معنا، بیش از آنکه واقعیتی دستیافتنی باشد، به یک آرمان بدل شده است. مخاطبان باید با نگاهی نقادانه به این رسانهها بنگرند و از خود بپرسند: منابع مالی این رسانه چیست؟ چه کسانی از آن حمایت میکنند؟ و مهمتر از همه، این رسانهها چه نقشی در شکلدهی به افکار عمومی ایفا میکنند؟
ادعای استقلال این رسانهها بیش از آنکه صرفا یک ویژگی واقعی باشد، به ابزاری برای جلب اعتماد مخاطبان تبدیل شده است؛ مخاطبانی که در بسیاری موارد، خود قربانی اقتصاد سیاسی و نابرابریهای ساختاریاند و به دنبال صدایی مستقل و همدل در میان انبوه رسانههای وابسته میگردند. این رسانهها با تأکید بر استقلال و تکیه بر کمکهای مردمی، نوعی احساس نزدیکی و اشتراک را میان خود و مخاطبان ایجاد میکنند. مخاطب فقیر که شاید به دلیل محدودیتهای مالی یا فشارهای سیاسی توان کمتری برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی دارد، به رسانهای اعتماد میکند که او را بخشی از فرآیند تولید محتوا بداند. وعده استقلال در اینجا چیزی بیش از یک ابزار مالی است؛ این وعده، شکلی از تولید همدلی میان رسانه و مخاطب است.
این همدلی البته جنبهای دوسویه دارد. از یک طرف، رسانه با ادعای استقلال، مخاطب را متقاعد میکند که در برابر ساختارهای قدرت ایستاده است. از سوی دیگر، مخاطب با باور به این ادعا، احساس میکند صدایش شنیده میشود و سهمی، هر چند کوچک، در شکلدهی به محتوای رسانه دارد اما این رابطه گاه بیش از آنکه واقعی باشد، جنبهای نمایشی مییابد. ادعای استقلال، اگر شفافیت واقعی نداشته باشد، میتواند نوعی بازی روانی باشد. بازیای که در آن مخاطب فقیر به طور ناخودآگاه، به منبع مالی و تبلیغ غیرمستقیم رسانه تبدیل میشود. هر بازدید، هر اشتراک و هر لایک، به منابع درآمدی بدل میشود که رسانه از آن برای ادامه حیات خود استفاده میکند، در حالی که مخاطب گمان میکند تنها با یک رسانه بیطرف در ارتباط است.
در نهایت، این چرخه همدلی میان رسانه و مخاطب فقیر، بیش از آنکه به تقویت استقلال واقعی رسانه منجر شود، به بازتولید همان ساختارهای قدرتی میانجامد که ادعا میشود علیه آنهاست. مخاطب در این میان، به جای آنکه صاحب قدرت شود، خود به ابزاری در چرخه اقتصاد سیاسی رسانه تبدیل میشود. این واقعیت تلخ، ضرورت نگاه نقادانه به هر رسانهای را برجستهتر میکند.
ارسال به دوستان
نگاه
تروریست کراواتی در دمشق!
نوید مؤمن: انتشار تصاویر اخیر ابومحمد جولانی، رهبر گروه تروریست هیأت تحریرالشام در کنار کارفرمای همیشگیاش «هاکان فیدان» وزیر خارجه ترکیه، توجه بسیاری از مخاطبان حتی تحلیلگران مسائل سوریه و منطقه را به خود جلب کرد. بخشی از این توجه، معطوف به مناسبات خاص جولانی و فیدان است. سازمان اطلاعات ترکیه (میت) در خلق اولیه جبههالنصره ـ که بعدها تبدیل به تحریرالشام شد ـ مهمترین نقش را ایفا کرد. کلیت ورود اولیه جبههالنصره به معادلات جنگ در حوزه شامات با چراغ سبز و اساسا دستور میت صورت گرفت، دقیقا همان سازمانی که هاکان فیدان از سال 2015 تا 2023 میلادی ریاست آن را برعهده داشت! جولانی بارها با فیدان در آنکارا ملاقات داشته و استراتژیها و تاکتیکهای بازی مشترک (بر اساس حفظ وابستگی جبههالنصره به میت) را با یکدیگر مرور کردهاند. پس از شکست داعش و دیگر تروریستهای تکفیری توسط رزمندگان مقاومت، هاکان فیدان اصلیترین نقش را در اصرار بر حفظ تروریستهای جبههالنصره در استان ادلب ایفا کرد. مسؤولیت پروژه بازتعریف مناسبات، بازچینش کادر رهبری و بازنگری در اصول راهبردی -میدانی تحریرالشام پس از سال 2018 میلادی نیز بر عهده هاکان فیدان بود. بنابراین ملاقات جولانی و فیدان و ذوقزدگی خاص رهبر تروریستهای تحریرالشام از حضور در کنار وزیر کنونی خارجه ترکیه را نمیتوان نشأت گرفته از یک ژست دیپلماتیک دانست! شاید در بهترین حالت ممکن، بتوان این ملاقات را مصداق جلسه حسابکشی یک کارفرما از نیروی کار خود قلمداد کرد!
اما موضوع دیگری که در ملاقات جولانی و فیدان مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، پوشش رهبر گروهک تروریست تحریرالشام بود. استفاده جولانی از کراوات در حالی است که اکثر اعضای تحریرالشام خود را از مخالفان مطلق با مظاهر و نمادهای غربی تلقی کرده و حتی برخی از آنها، صرفا به دلیل اختلاف بر سر منافع میدانی (و نه اصول ذهنی و فکری) از داعش جدا شده و به این گروه پیوستهاند. آنچه امروز در کنار حمایتهای پنهان و آشکار مثلث واشنگتن – آنکارا – تلآویو شاهد هستیم، برندسازی مجدد از تروریسم تکفیری است. در این باره نکته اساسی و مهمی وجود دارد که باید نسبت به آن توجه ویژهای مبذول داشت. ریبرندینگ (Rebranding) زمانی رخ میدهد که شعار تبلیغاتی، چشمانداز، مأموریت، ارزشها و از همه مهمتر، مخاطبان یک شرکت یا مجموعه دستخوش تغییراتی میشوند.
ین قاعده درباره تحریرالشام نیز صادق است. اساسا تغییر نام «جبههالنصره» به «هیأت تحریرالشام» نخستین گام در ترمیم چهره ظاهری تروریستهای النصره بود. متعاقب تسلط این گروه بر ادلب و ریف حلب (در روزهای اول دور جدید حملات آنها به سوریه)، رسانههای عثمانی ـ غربی ـ صهیونیستی در اقدامی هماهنگ و کاملا از پیش طراحی شده، از تحریرالشام به عنوان نماد گذار سوریه به وضعیت جدید یاد کرده و به تطهیر جنایات گذشته این گروه نزد افکار عمومی پرداختند.
اکنون، فیدان از جولانی خواسته از کراوات خود رونمایی کند تا روند بهاصطلاح «ریبرندینگ تروریسم تکفیری» با سرعت بیشتری پیش رود. آنچه در این معادله کتمان میشود، «ماهیت جولانی» و «اهداف اصلی» او است. این موارد، خطوط قرمز بازی تبلیغاتی ـ رسانهای واشنگتن، آنکارا و تلآویو در قبال جولانی و همراهانش محسوب میشود. اگر افکار عمومی به جای مؤلفههای شکلی و ظاهری، بر مؤلفههای ماهوی و ذاتی تحریرالشام متمرکز شوند، جایی برای تکمیل پازلهای تصویر ساختگی دشمن در قبال جولانی و همراهانش باقی نخواهد ماند. در این میان کافی است صرفا بر تعارضاتی از جمله «تاکید جولانی بر حفظ تمامیت ارضی سوریه» و «سکوت وی در قبال اشغال جولان و قنیطره» توسط رژیم اشغالگر قدس متمرکز شد!
مسؤولیت اصلی شبکه رسانهای غرب و رژیم اشغالگر قدس در برهه کنونی، تمرکززدایی از همین مولفههای آگاهیبخش است. بنابراین تغییر پوشش جولانی و استفاده وی از کراوات را نمیتوان یک اتفاق ساده یا حتی مصداق تن دادن وی به یک مساله عرفی در جهان سیاست غربی تلقی کرد. کراوات جولانی بخشی از پروسه ریبرندینگ وی توسط غرب است نه جزئی از تشریفات سیاسی! تنظیمگری این بازی هدفمند توسط هاکان فیدان، کمترین شائبهای در این خصوص باقی نمیگذارد. مسؤولیت اصلی وزیر فعلی خارجه و رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی ترکیه در قبال جولانی و جبههالنصره، ترمیم وجهه مخدوش تروریسم تکفیری و کتمان ماهیت فکری، ساختاری، ماهوی، سازمانی و شبکهای آن است؛ ماموریتی که قطعا فیدان نمیتواند الی الابد آن را با موفقیت پیش ببرد!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|