|
10 کشته و بیش از 50 مجروح در حمله نیروهای امنیتی و تکفیری به انقلابیون در صنعا
قیام یمن رنگ خون گرفت
سیدعبدالملک الحوثی خطاب به دولت: ای فاسدان! به آمریکا دل نبندید
گروه بینالملل: همانطور که رهبر انصارالله وعده داده بود، انقلاب یمن پس از 3 روز خونبار مرحله سوم را پشت سر گذاشت. تظاهراتی مسالمتآمیز که از میدان «تغییر» صنعا آغاز شده بود در نهایت با حملات همدستانه نیروهای دولتی و تکفیریهای مزدور، سهشنبه خونین صنعا را رقم زد و خاطرات حوادث 3 سال پیش میدان تحریر قاهره زنده شد. ارسال به دوستان
واعظی زیر تیغ فتنهگران
محمدعلی معین: پس از مقاومت توجیهناپذیر وزارت ارتباطات در برابر نظرات تخصصی کارشناسان، علما، مراجع عظام تقلید و نخبگان شورایعالی فضای مجازی، نصرالله جهانگرد از اعضای هیأت موسس و عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت، در حرکتی کور مجددا قانونگذاری در نهادی موازی با شورایعالی فضای مجازی را آغاز کرد! ارسال به دوستان
سیدعباس عراقچی:
اگر تا 24 نوامبر بهنتیجه نرسیم توافق از دست میرود
گروه سیاسی: سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان دوشنبه شب در برنامه گفتوگوی ویژه خبری به تشریح آخرین تحولات در زمینه مذاکرات هستهای و دستاوردهای آن پرداخت. به گزارش «وطن امروز»، تشریح برخی اختلافات موجود، انتقاد از گزارش آژانس و لزوم برداشتن همه تحریمها در توافق جامع از جمله مسائل مهم مطرح در اظهارات عراقچی بود. مذاکرهکننده ارشد کشورمان همچنین تاکید کرد: اگر در فرصت توافق ژنو به توافق نرسیم احتمالا توافق ژنو از دست میرود. به گزارش باشگاه خبرنگاران، عراقچی در بخشی از این ارسال به دوستان
وزرای کابینه العبادی از پارلمان رأی اعتماد گرفتند
تولد دولت جدید عراق
گروه بینالملل: نخستین جلسه کابینه عراق، دیروز به ریاست «حیدر العبادی» و معاونان رئیس پارلمان و وزاریی که صلاحیت آنها در پارلمان تایید شده است، برگزار شد. این جلسه با حضور صالح المطلک، بهاء الاعرجی و هوشیار زیباری، معاونان نخستوزیر و نیز وزرای جدیدی که رای اعتماد از پارلمان گرفتهاند، برگزار شد. براساس این گزارش، کابینه جدید عراق، دوشنبه شب پس از به تأخیر افتادنهای متعدد با شرکت 289 نماینده پارلمان، رأی اعتماد گرفت و به جز 2 وزارتخانه کشور و دفاع تکلیف باقی وزرا مشخص شد. حیدر العبادی متعهد شده است گزینههای خود را برای این وزارتخانهها ظرف یک هفته آینده معرفی کند. ارسال به دوستان
در حال و هوای اختلاس
کاوه قادری: «خط ویژه» اگرچه در میزانسن با لانگ شاتی از نوع هلی شات آغاز گشته و با لانگ شاتی از نوع هلی شات پایان مییابد اما چه در میزانسن و چه در فیلمنامه، بیش از بسیاری از فیلمهای این روزهای سینمای ایران، به شهر و جامعهای که درون آن زندگی میکند وارد میشود. به عبارت دیگر، میان دو لانگ شات آغازین و پایانی، چه در میزانسن و چه در فیلمنامه، فیلمی نهفته است که اساسا نه فیلم لانگ شات و نه فیلم کلوزآپ بلکه فیلمی مدیوم شات و مدیوم کلوزآپ است. تیتراژی خلاقانه دارد که همزمان با طواف دوربین به دور خیابانی از شهر است و از اینجا تا پایان فیلم، اغلب نماها یا مدیوم شات هستند یا مدیوم کلوزآپ. مدیوم شاتهایی از داخل خانه آدمهای درون داستان (نگاهی گذرا به زندگیشان) و از بالا و پایین شدنهایشان در شهر (نگاهی موشکافانهتر و بستر شدن شخصیتها برای رصد کردن جامعه توسط فیلم) همچنین مدیوم کلوزها و گاها کلوزآپهایی برای راهیابی به درونشان (هرچند معدود و انگشت شمار). شخصیتهایش معرفی دارند و خرده قصه و قابل لمساند و سمپاتی و دغدغه دارند، آرمانی و موثرند و دارای حصول. در این میان، صدالبته به سبب اراده فیلمساز بر آفرینش اثری شهری و اجتماعی، کار با جمع، بر تمرکز روی ساحت تک تک افراد تقدم دارد و از این رو «خط ویژه» مملو است از میزانسنهای دو یا چند نفره. به عبارت دیگر، روی هیچکدام از کاراکترها به مثابه یک قهرمان دراماتیک یا یک شخصیت محوری و بسترساز درام، تمرکزی دراماتیک صورت نمیگیرد و از این رو آنانی که فیلم را با شاقول اثری قهرمانمحور یا شخصیتمحور میسنجند، سخت در اشتباهند. «خط ویژه» محصول سینمایی فردمحور نیست و از ابتدا عامدانه بنا دارد قصه یک جمع را روایت کند و چه در میزانسن و چه در فیلمنامه کیایی، این کار با جمع است که در اولویت قرار میگیرد و نه تمرکز بر ساحت فرد. البته این همه، فیلم را ذرهای در قصهگویی و شخصیتپردازی و موقعیتسازی سست نمیکند چرا که «خط ویژه» قصه ساده و سرراست خود را بدون هیچ لکنتی روایت کرده و هم قصه زمان را میگوید و هم قصه مکان را. شخصیتهایش را در عرض یکدیگر تعریف میکند، بدون اینکه حتی یکی از آنان را دچار بیهویتی گرداند یا از تاثیرشان بر داستان بکاهد و از همه مهمتر اینکه خود را ملزم به ایجاد موقعیتهای پی در پی و به تبع آن، پیشبرد قصه میداند و از معدود فیلمهای سال است که به معنای حقیقی کلمه ریتم دارد. ریتمی که به اقتضای فیلمنامه پرشخصیت و پرموقعیت و پررویداد و پرکشمکش و پرفراز و فرود فیلم، تند است و البته در این تندی، نه به ورطه افراط افتاده و ترمز میبرد و جزئیات را از یاد میبرد و نه به ورطه تفریط افتاده و خاموش و کسالتبار میشود و بدینگونه است که کار با جمع، به هیچ عنوان سبب بیهویتی شخصیتها و مانع از قصهگویی فیلمنامه نشده و از قضا موهبتهای «خط ویژه» غالبا در فیلمنامه درخشانش نهفته است. فیلمنامه کیایی، مملو از موقعیتهای کمدی است و درست برخلاف «ضدگلوله» (که موقعیتهای کمدیاش، غالبا در اجرا عقیم میماندند) موقعیتهایش را به ثمر میرساند. قصهاش با چند کنش جدی جمعی (زد و خورد در بانک و دزدی و. . . ) کلید میخورد. کنشهایی که هم تعدد دارند و هم تنوع و نویدبخش فیلمی کنشمند و پررویداد هستند. رویدادها، اگرچه جملگی در لحظه رخ میدهند اما تماما در بستر روند داستانی قرار داشته و مطلقا بیرون از ژانر فیلم نیستند. رویدادهایی که موقعیتهای کمدی پی در پی خلق میکنند و سبب میشوند تا فیلمنامه، چه در موقعیتسازی و چه در روایت و پیشبرد داستان و چه در بیان، ریتم خود را حفظ و حتی تندتر کند. این ریتم تند، در جای جای فیلم به چشم خورده و حتی در پرداختها نیز هویداست و از این رو، هیچکدام از شخصیتهای «خط ویژه»، قصه حسین کرد شبستری ندارند و فیلمنامهنویس برای معرفی شخصیتها، تنها به روایت خردهقصههایی معدود (و البته به میزان اقتضای فیلم) اکتفا کرده و سایر نشانههای شخصیتی آنها را در بستر رویدادهای پرتعداد قصه اصلی، تعریف کرده و اینگونه است که فیلمنامه «خط ویژه»، میزبان قصه رویدادها میشود و نه قصه شخصیتها. در بستر همین قصه رویدادهاست که کیایی به بهانه جابهجایی اشتباه 10 میلیارد تومان پول از حساب یک دانهدرشت اقتصادی (نماینده طبقه ثروتمند) به حساب 2 جوانی که از پرداخت بدهیهای میلیونی خود نیز عاجزند (نمایندگان قشری از طبقه متوسط) آن هم توسط افرادی که اگرچه مانند آن 2 جوان به سختی روزگار نمیگذارنند اما بلندپرواز و خواهان ترقی هستند (نمایندگان قشر دیگری از طبقه متوسط) به مناسبات میان طبقه ثروتمند و طبقه متوسط ورود کرده و با ایجاد لحنی کمدی و بهرهگیری از موقعیتها و دستمایهها، این مناسبات را به چالش میکشد و تمها و مضامین پس زمینهای همچون مهاجرت، بیپولی، ازدواج، رانتخواری و... نیز در راستای تحقق این مهم و صدالبته تعریف انگیزه برای اعمال شخصیتهای فیلم، به کار گرفته میشوند. کیایی در این میان، از طریق دیالوگها و کنشها و تنشها نگاهی هم به لایههای زیرین اجتماعی و سایر اقشار طبقات ثروتمند و متوسط انداخته و تاکسی و راننده تاکسی و ماشین عروس و فیلمبردار عروسی را نیز به بهانه تعقیب و گریز میان قهرمانها و ضدقهرمان، در فیلمنامه و میزانسن خود جای داده و روی هم رفته، این ادعا که مجموعه آدمهای درون داستان کیایی (چه شخصیتهای اصلی و چه شخصیتها و تیپهای فرعی) نمایندگانی از اقشار گوناگون جامعه هستند که در قالب یک کمدی سیاه پرانرژی و صدالبته جسورانه، آینه گشتهاند، نه اضاف است و نه گزاف. جسارتی که نه تنها از میزان آن کاسته نشده، بلکه در قالب انتخاب ضدقهرمان فیلم به عنوان آدمی پرنفوذ و دارای ارتباط و توزیع پول میان عام و... به مرز شوخیهای طعنهآمیز سیاسی نیز نزدیک میشود. اما آنچه فیلمنامه «خط ویژه» را غنی کرده، در نحوه شکلگیری کمدی سیاه فیلم نهفته است، کمدی سیاهی که برخلاف بسیاری از آثار کمدی سینمای ایران، نه فقط از طریق کمدی کلامی، بلکه غالبا از طریق کمدی موقعیت شکل میگیرد. اکثریت قریب به اتفاق رویدادها و موقعیتهای کمدی فیلم، دارای اصالت هستند چرا که از یک زنجیره علت و معلولی برخوردارند و در عین حال، با عنصر تصادف نیز تلفیق شده و موجب گشتهاند تماشاگر در عین غافلگیری، مصرانه مسیر داستان را تا پایان دنبال کرده و حتی یک لحظه هم به ساعت مچی خود نگاه نکند. فیلمنامه کیایی در عین حال، هر کجا که اراده کرده بهراحتی توانسته لحن عوض کند، بیآنکه ارتباط تماتیک از کف داده و چندپاره شود و این موهبت، حداقل در 2 مقطع از فیلم یکی مطلع شدن کاوه از ازدواج مهتاب (برای چند ثانیه سکوتی محض، فضای پرتنش فیلم را دربرمیگیرد) بوده و لحن را از کمدی به درام تغییر میدهد و دیگری، بیدار شدن کاوه و شاهین و دیگران و برهم خوردن نقشه فرار فریدون و همسرش است که لحن درام فیلم را مجددا به کمدی تغییر داده و هرگونه پایانبندی کلیشهای در «خط ویژه» را با قاطعیت به تمسخر میگیرد. البته گاها لحن فیلم، ترکیبی نیز میشود و تصویر تلخ توزیع پولها از روی پل هوایی (که وجهی دوگانه داشته و در عین دارا بودن لحنی کمدی، به خودی خود، تلخ و تاملبرانگیز است) گواهی بر این مدعاست. با این حال در «خط ویژه»، لحن کمدی بر درام غالب میشود و کیایی با طراحی یک رویداد بسیار ساده (بیدار شدن کاوه و دیگران از خواب و برهم خوردن فرار فریدون و همسرش) به طرزی هوشمندانه و هجوآمیز، فیلمش را از پایانی کلیشهای نجات داده و برای قهرمانهایش، تحولی اصیل و واقعی رقم میزند. کیایی قهرمانانی را میآفریند که تماشاگر بهراحتی با آنها و عمل قهرمانانه (اما مجرمانه)شان، همذاتپنداری میکند. قهرمانهایی که نه لباسشان عوض میشود و نه منششان و مانند قهرمانان «جیببر خیابان جنوبی»، بچه مثبت نیز نمیشوند. ضدقهرمان فیلم نیز برای تنبه قهرمانان، جامپکاتگونه به قهرمانی تحمیلی مبدل نمیشود. آری! آنچه در «خط ویژه» موجبات تحول قهرمانان فیلم را فراهم میآورد، جهتگیری ساده و در عین حال صادقانه آنها به سمت مردم در قالب توزیع پول در میان مردم (که کیایی، هوشمندانه از همین مقوله توزیع پول نیز جهت مطرح کردن شوخیهای سیاسی خود بهره برده است) است و برای اثبات این مدعا، همان تصویر توزیع پول از روی پل هوایی توسط فریدون و همسرش کفایت میکند. در «خط ویژه» رابطه میان بازیگران و فیلمنامه، رابطهای دوطرفه است. همانطور که اشاره شد به سبب علاقه کیایی برای کار با جمع، چه در فیلمنامه فیلمنامهنویس و چه در میزانسن فیلمساز، روی هیچکدام از شخصیتها تمرکزی صورت نگرفته و این البته موجب شده تا بهرغم بازی خوب هومن سیدی، بازی هیچکدام از بازیگران فیلم به تنهایی جلب توجه نکند. آنچه موهبت است اما کار گروهی موفق بازیگران است که دقیقا در خدمت فیلمنامه کیایی ایفای نقش کردهاند و غالب موقعیتهای کمدی فیلمنامه را در اجرا به بهترین نحو ممکن به ثمر میرسانند و در عین حال، فیلمنامه نیز با اعطای نشانههای شخصیتی منحصر به فرد و دیالوگهای جذاب و موقعیتهای کمدی و کنشهای غیرقابل پیشبینی و... به شخصیتها، بازیگران را در خلق و ایفای نقش کاراکترهایی به غایت جذاب یاری میکند. «خط ویژه» از معدود فیلمهای جشنواره سی و دوم فیلم فجر بود که نگاهی متفاوت داشت و حال و هوایی تازه؛ حال مخاطبان را خوب کرد و منتقدان را امیدوار. فیلم البته کمبودهایی نیز دارد و شاید پرداخت ضعیف عشق کاوه به خواهر شاهین (که بهرهگیری از عنصر تکرار آن را کاملا لوث کرده است) و بیسرانجامی ناشی از رهایی ناگهانی آن، از بارزترین این کمبودها باشد اما چنین کمبودهایی، سوای اندک بودن، به بافت اصلی فیلم مطلقا ضربهای نمیزند و از این رو، قابل گذشت و غیرقابل ذکر است. آری! آنچه حائز اهمیت است خلق کمدی سیاهی بشدت اجتماعی و انتقادی است که به اعتقاد نگارنده از زمان «اجارهنشینها» به این طرف، کمنظیر (اگر نگوییم بینظیر) بوده و این به یقین یکی از همان موهبتهایی است که سالها در انتظارش بودیم؛ فیلمی ویژه که بیتردید میوه فیلمنامهای ویژه است و همین تبدیل کردن یکی از اصلیترین پاشنه آشیلهای آثار سینمای ایران به نقطه قوت، به خودی خود موهبتی است بس باارزش و حقا مرحبا و دست مریزاد میطلبد. ارسال به دوستان
رشد 5 درصدی زایمان طبیعی
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از افزایش ۵ درصدی زایمان طبیعی و استقرار پزشکان خانواده در شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر استان تهران خبر داد. علیاصغر پیوندی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اهمیت طرح تحول سلامت و افزایش میزان رضایتمندی مردم اظهار داشت: طرح تحول سلامت از 15 اردیبهشت سال جاری با دستور مستقیم رئیسجمهور و جدیت وزیر بهداشت آغاز و در تمام بیمارستانهای دولتی دانشگاههای علوم پزشکی اجرا شده است. رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به فارس افزود: طرح تحول سلامت در ارتقای ویزیت، هتلینگ، کاهش فرانشیز و زایمان طبیعی رایگان مؤثر بوده است. وی تصریح کرد: فاز دوم طرح بهداشتی هفته پیش کلید خورد و امیدواریم در شهرها و روستاهای زیر 20 هزار جمعیت طرح پزشک خانواده را با استاندارد پزشک، پرستار و ماما پیش ببریم که در حین درمان بهداشت را نیز مورد توجه قرار داده باشیم زیرا لازم و ملزوم یکدیگرند. پیوندی با بیان کاهش میزان سزارین در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: آمار زایمان طبیعی متفاوت است و در حال حاضر میتوان درباره تمام دانشگاهها نظر داد زیرا باید زمان بگذرد تا با دانشگاههای دیگر به جمعبندی برسیم چیزی که مشخص است کاهش زایمان سزارین و افزایش زایمان طبیعی است که رقم آن بین 5 تا 7 درصد است. ارسال به دوستان
گزارشی ازتابستان داغ در فوتبال اروپا
چالش کیف پول
گروه ورزشی: فصل تابستان روزهای پایانیاش را سپری میکند و فوتبال اروپا در تعطیلی چند هفتهای لیگهایش مشغول رقابتهای مقدمای جام ملتهاست اما نکته حائز اهمیت که در این مدت بر فوتبال قاره سبز گذشت این بود که در فصل نقل و انتقالات باز هم قانون «فیرپلی مالی» یا همان روح جوانمردی در اقتصاد فوتبال اروپا رعایت نشد. باشگاههای ثروتمند به غارت بازیکنان و ستارههای ریز و درشت پرداختند و باز هم یک بار دیگر کوچکترها تنها نظارهگر این بازار مکاره بودند. جامجهانی فرصتی بود که صیادان شاهماهیهای بزرگ به دنبال شکار خود از دل این آکواریوم زیبا بگردند و این اتفاق نیز با رفت و آمدهای فراوان رخ داد. رئال مادرید،بارسا، چلسی و من یونایتد و چند باشگاه متمول دیگر چنان ریختوپاشهایی کردند که دیگر جایی برای جارو کردن نمانده بود. ستارههای مختلفی که شاید به هیچ عنوان به سبکها و تاکتیکهای تیم مورد نظر همخوانی نداشتند با رقمهای کلان راهی باشگاههای بزرگ شدند. به طور مثال خرید خامس رودریگس برای رئالمادرید و فروش دیماریا و ژابی آلونسو چه سودی برای کهکشانیها داشت؟ آیا خریدهای لوئیس فانخال برای منیو به اندازه کافی کارآمد خواهند بود؟ آیا بارسا با خریدن مدافع مسن و کندی به نام متئو میتواند جای خالی پویول را پر کند؟ تمام اینها سؤالهایی است که هرگز نمیتوان برایش جواب قابل قبولی دست و پا کرد چون تنها هدف مدیران باشگاههای غولپیکر اروپایی اهداف تبلیغاتی و به سود رسیدن مالی است. هدف اصلی و همسو بودن با تاکتیک تیم کمکم در فوتبال اروپا رو به فراموشی رفته و همه چیز رنگ پول به خود گرفته است. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم مدیران باشگاهها در جریان ایجاد موج سطل آب یخ یکدیگر را به چالش کیف پر از پول فرامیخوانند! آن هم با به خدمت گرفتن بازیکنان گرانقیمت که بهخدمت گرفتنشان بیشتر جنبههای پروپاگاندا دارد تا فنی. در این اینجا میخواهیم نگاهی اجمالی به رفت و آمدهای فوتبال اروپا داشته باشیم و با اینکه زمان بسته شدن پنجره نقل و انتقالات یک هفتهای است تمام شده ولی پرداختن به این اوضاع و احوال اقتصادی فوتبال اروپا دور از منطق نیست.
روبرت لواندوفسکی (از دورتموند به بایرن) ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد
سکوت محیطزیست در برابر گرد و غبار کشنده!
گروه اجتماعی: شهرهای جنوب و جنوب غربی کشور سالیان سال است که با پدیده هجوم گرد و غبار دست به گریبان هستند و به نوعی به این نوع آب و هوا عادت کردهاند اما به نظر میرسد مدتی است این ماجرا وارد فاز تازهای شده است که خطرات به مراتب بیشتری را برای ساکنان این منطقه به دنبال دارد. موضوع آغشته بودن گرد وغباری که سوغات کشورهای همسایه برای ایران است به اورانیوم موضوع تازهای است که درباره گرد و غبارهای این نواحی مطرح میشود، ماجرایی که در صورت صحت دیگر به سادگی نمیتوان از کنار آن گذشت، چرا که تهدید جدی برای سلامت ساکنان منطقه به حساب میآید. اما زمانی که این موضوع از سوی اعضای فراکسیون محیطزیست مجلس مطرح و پیگیری میشود مدیران سازمان حفاظت محیطزیست نسبت به این موضوع اظهار بیاطلاعی میکنند! جالب اینجاست با وجود اینکه رئیس دانشگاه محیطزیست احتمال وجود اورانیوم در گرد و غبار وارد شده به کشور را تایید کرده است اما باز هم سازمان محیطزیست واکنشی نشان نداده و آنطور که باید وارد میدان نمیشود، سازمان حفاظت محیطزیست همانطور که ابتکار در تازهترین اظهارنظر خود بیان کرده از تمام این ماجراها بیاطلاع است و میگوید تاکنون گزارشی به دست ما نرسیده است! این در حالی است که استفاده از سلاحهای حاوی اورانیوم ضعیف شده در زمان اشغال عراق، به باور برخی کارشناسان میتواند زمینه را برای مخاطرات ریزگردهای مهاجر از همسایه غربی دوچندان کند. ارسال به دوستان
سفارت ایران در باکو: جمهوری آذربایجان با گروهک ضد ایرانی برخورد کند
تکرار نشستهای ضدایرانی
گروه سیاسی: برگزاری نشستهای ضدایرانی در باکو، پایتخت آذربایجان به یک رویه معمول تبدیل شده است. گروهک تجزیهطلب داک با همکاری برخی دیگر از گروهکهای قومگرا عموما چنین نشستهایی را با محتوای ضدایرانی برگزار میکنند. به گزارش «وطنامروز»، در ادامه سلسله نشستهای ضدایرانی در آذربایجان بار دیگر گردهمایی ضدایرانی گروهک موسوم به کنگره آذربایجانیهای جهان روز دوشنبه 17 شهریور در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد که طرح مطالب موهن و ضدایرانی از خصوصیات این نشست بود. حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل روسیه و قفقاز درباره برگزاری چنین نشستهایی در آذربایجان و تاثیر برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه بر این اختلافات به دیپلماسی ایرانی گفت: «به نظر میرسد از اینگونه نشستها هم آمریکا و هم ترکیه و آذربایجان حمایت میکنند. اگرچه دولت آذربایجان این موضوع را تکذیب کرده و اعلام کردهاند در برگزاری این نشست نقشی نداشتند، اما کاملا مشخص است که از آن حمایت میکنند. تصور باطل آنها این است که بتوانند از طریق دامن زدن به جریانات پان ترکیستی و آذری فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. در حالی که اگر بنا باشد چنین سیاستی نتیجه دهد جز تیرگی روابط 2 کشور همسایه که دامن زدن به اختلافات آنها توسط اسرائیل و دشمنان روابط 2 کشور دوست صورت میگیرد، نفعی ندارد. اصولا این سیاست دامن زدن به مشکلات قومی آب ریختن به آسیاب کسانی است که دوست دارند منطقه قفقاز ناامن بوده و درگیری باشد تا بتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند». ارسال به دوستان
کشتی آزاد ایران نایب قهرمان جهان شد
در حسرت طلا
گروه ورزشی: 2 طلا، یک نقره و 2 برنز کشتی آزاد ایران در سال 2013 به 3 نقره و 2 برنز ایران در سال 2014 تنزل پیدا کرد تا با یک پله افت، تیم کشتی آزاد ایران به رده دوم جهان برسد. به گزارش «وطن امروز»، در شرایطی که 10 روز پیش از شروع رسمی بازیهای آسیایی اینچئون تمام امیدهای ورزش ایران برای تکرار مقام چهارمی به درخشش کشتیگیران محدود شده، کشتی آزاد در مسابقات جهانی امیدها را کمرنگ کرد. هر چند پیش از شروع مسابقات جهانی تاشکند از تیم رسول خادم به عنوان مدعی اول این رقابتها نام برده میشد اما در پایان رقابتها، کشتی آزاد ایران پس از روسیه در رده دوم قرار گرفت. ابتدا دوشنبه شب در 4 وزن نخست کمیل قاسمی، حسن رحیمی و محمدحسین محمدیان به ترتیب یک مدال نقره و 2 برنز کسب کردند تا شروع خوبی باشد و امیدها با توجه به قرعه خوب 4 وزن بعدی همچنان برای دفاع از عنوان قهرمانی زنده بماند اما سهشنبه روز خوبی برای کشتی ایران نبود. هرچند رضا یزدانی، مسعود اسماعیلپور، رضا افضلی و سیداحمد محمدی در مراحل مقدماتی به پیروزی رسیدند اما در ادامه وضع به همان خوبی پیش نرفت. رضا افضلی نخستین کشتیگیری بود که با شکست برابر حریف آذربایجانیاش از دور رقابتها حذف شد. هر چند کسی از افضلی انتظار بالایی نداشت اما همه از رضا یزدانی توقع داشتند که به دیدار فینال برسد و قهرمانیاش را تکرار کند اما او هم سرنوشت خوبی پیدا نکرد. او بعد از شکست دادن حریفانی از هند و قرقیزستان به مصاف شامیل اردوغان ترکیهای رفت و با باخت 8 بر صفر از دور رقابتها کنار رفت تا یکی از شانسهای مسلم ایران از بین برود. در ادامه مسعود اسماعیلپور و سیداحمد محمدی توانستند با پیروزی برابر حریفان خود به فینال بروند اما تلاش این دو برای کسب مدال طلا هم بینتیجه باقی ماند و تنها به مدال نقره بسنده کردند. با این دو مدال نقره جمع مدالهای ایران در پایان رقابتهای کشتی آزاد قهرمانی جهان تاشکند به 3 نقره و 2 برنز رسید تا ایران نتواند از عنوان قهرمانیاش دفاع کند. در رقابتهای سال قبل تیم ملی کشتی آزاد ایران موفق شده بود به عنوان قهرمانی برسد و پس از ایران، روسیه دوم شد اما این بار روسیه در جایگاه نخست قرار گرفت و ایران به رده دوم سقوط کرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|