|
چگونه یک داور قربانی بازیهای «غیرفوتبالی» شد؟
فغانی را کشتند اما در تبریز کارت قرمز گرفتند
گروه ورزشی: انگار اینکه خیلیها میگویند برنامه 90 برای میهمانان ویژهاش بدیمن است، خیلی بیراه نیست. هنوز 10 روز از آیتم ویژه برنامه 90 و عادل فردوسیپور درباره زندگی و کار حرفهای علیرضا فغانی نمیگذرد که این داور بینالمللی فوتبال ایران از اوج به پایین افتاده است. یک قضاوت پردردسر در فینال لیگ برتر کار را برای فغانی به قدری سخت کرده که حتی یکی از نمایندگان مجلس به «کیا اسپورتیج» 135 میلیون تومانی او گیر داده و وزیر ورزش هم در اظهارنظری دور از انتظار گفته «اشتباههای فغانی در این بازی مسجل شده است»؛ جملهای که بهانهای شد تا تغییرات گستردهای در مدیریت کلان داوری فوتبال رخ دهد. در شرایطی که بیش از یک هفته از پایان لیگ چهاردهم گذشته هنوز بحث درباره دلایل اتفاقات بازی تراکتورسازی و نفت تهران ادامه دارد و حتی وزارت ورزش کار را به قدری جدی گرفته که کمیته حقیقت یاب هم تشکیل داده است. با این حال نکتهای که به نظر بسیار عجیب میرسد خالی کردن پشت تیم داوری توسط وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است، آن هم از داوری که بدون تردید بهترین داور سالهای اخیر فوتبال ایران بوده و با قضاوتش در فینال جام ملتهای آسیای اخیر باعث افتخار فوتبال ایران شد. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
امروز نام مالکان جدید سرخابیها اعلام میشود
باشگاهداری از جیب مردم؟!
اگر همه چیز آنطور که سازمان خصوصیسازی وعده داده پیش برود، قرار است امروز نام 2 شرکت پیروز در مزایده خرید استقلال و پرسپولیس مشخص شود، آن هم در شرایطی که بسیاری نسبت به تبعات این واگذاری هشدار دادهاند. هفته قبل بود که بعد از برگزاری 3 مزایده ناموفق، سازمان خصوصیسازی مزایده چهارم را برگزار کرد و مطابق پیشبینیها 2 شرکت بزرگ خودروساز وارد مزایده و کارزار خرید استقلال و پرسپولیس شدند. 2 زیرمجموعه ایرانخودرو و سایپا در شرایطی قصد خرید استقلال و پرسپولیس را دارند که بدهیهای این دو شرکت، سرنوشت دو باشگاه مردمی و پرطرفدار کهبه عنوان سرمایهای اجتماعی شناخته میشوند را با تردیدهایی روبهرو کرده است البته غیر از این دلنگرانی که میتواند باعث دغدغه میلیونها هوادار این دو تیم از اقصی نقاط ایران هم شود، باید به هشدار برخی کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس هم توجه کرد. آنها معتقدند ایرانخودرو و سایپا برای جبران هزینه باشگاهداری خود مجبور خواهند بود قیمت خودروهای خود را افزایش دهند و این قطعا یعنی دوباره باشگاهداری از جیب مردم و این با شعارهای مسؤولان ارشد وزارت ورزش به هیچوجه همخوانی ندارد. دلنگرانی دیگر وقتی است که صحبتهای وزیر ورزش را درباره خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس مرور کنیم. گودرزی 2 هفته قبل در گفتوگو با خبرنگار استانی واحد مرکزی خبر در پاسخ به این سوال که آیا از روند خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس رضایت دارید، گفته بود «به هر حال این تجربه اول ماست و باید این کار را انجام میدادیم.» سوالی که این پاسخ در ذهن ایجاد میکند این است که چرا باید خصوصیسازی در باشگاهها با 2 تیم پرطرفدار ایران آغاز شود و آیا اگر این دو واگذاری به شکست بینجامد فکری به حال از دست رفتن چنین سرمایه اجتماعی را کردهایم یا خیر. به هر حال هر چند تردیدهای فراوانی درباره واگذاری استقلال و پرسپولیس مطرح شده اما به نظر میرسد کسی در دولت به این هشدارها توجهی نداشته و قرار است هر طور که شده این خصوصیسازی ناقص انجام گیرد. ارسال به دوستان
ویلای شمال بده 3 امتیاز بگیر!
امیر اسدی: این یک اتفاق معمولی در لیگ است که یک مربی، بازی را به تیم حریف بفروشد و در ازایش پولی هنگفت به جیب بزند. در لیگ چهاردهم و هفتههای پایانی یک نمونه از این اتفاق را مشاهده کردیم؛ نمونهای که البته هنوز رسانهای نشده اما کمیته اخلاق فدراسیون و باشگاه متضرر همچنان پیگیر این اتفاق هستند تا یک رسوایی بزرگ را رونمایی کنند. این اتفاق مربوط به چند هفته قبل از پایان لیگ است. یک تیم لیگ برتری که خودش خطر سقوط را احساس میکرد اما با چند نتیجه مناسب از قعر جدول جدا شده بود به مصاف تیمی رفت که نیاز مبرمی به 3 امتیاز داشت تا به دسته پایینتر سقوط نکند. این بازی البته حواشی بسیاری نیز داشت. آقای سرمربی که از جمله مربیان باتجربه و سرد و گرم چشیده فوتبال ایران محسوب میشود، شب قبل از بازی هتل را ترک میکند. نزدیکان او میگویند این مربی به ملاقات مالک و مدیر تیم حریف رفته و ساعاتی را کنار آنها گذرانده است! آقای سرمربی ساعت 4 نیمهشب به هتل بازمیگردد، بیماری را بهانه میکند و به اتاقش میرود. روز بازی یکی، دو بازیکن اصلی خود را روی نیمکت مینشاند و البته راهکارهای دیگری برای موفقیت حریف به کار میگیرد. مثلا از یکی از بازیکنانش که اوتهای بلندی میاندازد میخواهد از جایش تکان نخورده و پرتابها را به بازیکن دیگری بسپارد! یا مثلا یکی، دو تعویض عجیب انجام میدهد تا میل به پیروزی را در تیمش از بین ببرد. سرمربی مورد نظر همراه تیم بازمیگردد و تمرینات را از سر میگیرد. مدیرعامل و مالک تیمی که سرمربیاش بازی را فروخته به کار او مشکوک میشوند، پیگیریهای خود را انجام داده و در نهایت به نکته جالبی دست پیدا میکنند. آقای سرمربی در ازای فروش 3 امتیاز، یک ویلا در شمال کشور دریافت کرده که قیمتش حدود 150 میلیون تومان است. مالک باشگاه متضرر برای اینکه سرمربی در ادامه بازیها تمرکز کند و دیگر خلافی مرتکب نشود، یک خودروی مدل بالا به او هدیه میدهد تا از این پس حواسش به تیم خودش باشد و نه حریفان! در نهایت هم مالک باشگاه متضرر به فدراسیون میرود و از سرمربی به کمیته اخلاق شکایت میکند. کمیته اخلاق قول پیگیری میدهد و به نکات جالبی دست مییابد. میگویند جرم این مربی ثابت میشود و او حضور در لیگ برتر فصل آینده را از دست میدهد. البته مالک باشگاه متضرر قید سرمربیاش را زده و البته آقای سرمربی هم از جدایی خبر داده است. نمونهای از این دست اتفاقها در گذشته هم رخ داده بود اما یکی، دو سالی میشد که کمتر مشاهده میکردیم یک مربی خلاف جهت آب شنا کند و نتیجه تیمش را به پول بفروشد. ارسال به دوستان
انتخاب شمسایی وتو شد
رئیس فدراسیون فوتبال سرمربیگری شمسایی در تیمملی فوتسال را رد کرد. علی کفاشیان درباره اینکه افتخاری، رئیس کمیته فوتسال روز گذشته اعلام کرد شمسایی، سرمربی موقت تیمملی شده است، گفت: «صحبت درباره فرد خاصی نشده است. روال این بود که خسوس بازگردد و تمدید قرارداد کند اما این اتفاق نیفتاد. در مجموع کمیته فنی و توسعه گزینههای مورد نظر را بررسی کرده و به هیأت رئیسه میدهد و پس از آن هیأت رئیسه سرمربی را مشخص خواهد کرد، شمسایی هم میتواند جزو این گزینهها باشد. کمیته فوتسال وظیفه دارد گزینههای خود را به کمیته فنی و توسعه معرفی کرده و آنها تصمیم بگیرند.» به هر حال در شرایطی که بازیهای مهمی پیش روی تیم ملی فوتسال است، کمیته فوتسال هم باید هر چه سریعتر تکلیف سرمربیگری این تیم را مشخص کند. اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، بعید نیست رشتهای که به دلیل افتخاراتش سمبل موفقیت فدراسیون فوتبال در نتیجهگیری است نیز به حال و روز تیمهای دیگر تحت اداره فدراسیون فوتبال تبدیل شود، هر چند از این کمیته انتظار میرود بیشتر از این به دنبال خواستههای مربی متوسطی چون خسوس نباشد. ارسال به دوستان
چگونه بوندسلیگا بهشت ستارههای آسیایی شد؟
اولی هسه: تقریبا یکپنجم بازیکنان آسیایی که از نظر سایت فورفورتو بهترینهای آسیا هستند، در بوندسلیگا بازی کردهاند. این تصادفی نیست که بازیکنان آسیایی که رویایشان بازی کردن در لیگهای اروپایی است، معمولا نیمنگاهی به آلمان دارند و خودشان هم بیشتر از هر لیگی احتمال میدهند در بوندسلیگا بازی کنند. برای بعضیها مانند شینجی کاگاوا، این لیگ در خروجی به سمت سرزمین رویاها، لیگ برتر انگلیس است. برای دیگران، باز هم مانند کاگاوا، این لیگ یکی از بهترین لیگهاست که ارزش ترک کردن خانه را دارد. اما چطور این اتفاق افتاد؟ چرا بوندسلیگا؟ با کمی بحث متوجه میشوید که تاریخ نقش مهمی در این موضوع دارد. رقابت بین آلمان و تیمهای آسیایی مربوط به مدتها قبل است. دتمار کرامر، مربی اسطورهای، که بعدها با بایرن قهرمان اروپا شد، در اوایل سال 1960 به ژاپن رفت تا تیم این کشور را برای المپیک 64 در توکیو آماده کند. به همین دلیل به او پدر فوتبال ژاپن میگویند. در همان دهه یک مربی مشهور دیگر آلمانی، هنس وایزوایلر کلن، «یاسوهیکو اوکودرا» را زیر نظر گرفت و او را به استخدام باشگاهش درآورد. اوکودرا تبدیل به اولین بازیکن فوتبال ژاپنی شد که به صورت حرفهای در اروپا بازی کرده است. هرچند او شروع خوبی نداشت. در اولین دقیقه از اولین بازیاش و در اولین تماس با توپ او روی بازیکن حریف خطا کرد و داور پنالتی گرفت. اگرچه جدا از شروع بد، پایانش برای او بد نبود. هارالد شوماخر، دروازهبان کلن پنالتی را مهار کرد و کلن آن بازی را برد. در آن زمان کلن قهرمان لیگ و جام حذفی شد. به فاصله چند هفته بعد از اولین بازی اوکودرا، یک بازیکن آسیایی دیگر هم در لیگ آلمان بازی کرد. بوم کونچا اولین بازی رسمیاش را برای آینتراخت فرانکفورت انجام داد؛ کسی که بعد از آن موفق شد عنوان بهترین بازیکن قرن آسیا را هم کسب کند. او به قدری در تیمش درخشید که اکهارد هنشاید، نویسنده آلمانی، متنی 130 خطی با عنوان مناجات بوم کون چا نوشت. پس بوندسلیگا تبدیل به صحنه نمایشی اول از همه برای ژاپنیها و کرهجنوبیها شده بود. این موضوع نقش مهمی هم برای بازیکنان چینی داشت. وقتی یانگ چن به والدهوف مانهایم ملحق شد، تیمی که آن زمان در لیگ دسته 3 بازی میکرد، (گفته میشود که او در سال 1988 به صورت قرضی به این تیم رفته بود) اولین بازیکن چینی حاضر در فوتبال اروپا نبود. پیش از او چئونگ چی دوی در سال 1960 برای بلکپول بازی کرده بود اما او بازیکن مهمی شد و بعد از آن در سال 2000 حتی عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال چین را هم به دست آورد. در آن زمان او برای فرانکفورت و در بوندسلیگا بازی میکرد. اما اینکه چرا یانگ چن کارش در فوتبال آلمان را در مانهایم شروع کرد مربوط به سفر مربیان آلمانی بود. کلاوس شلاپنر، مربی سرشناس مانهایم از سال 1992 تا 1995 سرمربی تیم ملی چین بود البته همه بازیکنان هم این مسیر را طی نکردند و موفقیت بازیکنان آسیایی در باشگاههایشان تضمینی برای حضورشان در فوتبال آلمان نبود. اما بازیکنان سرشناسی مانند اوکودرا و اوکازاکی هم بودند که حتی در حوالی دورتموند هم دیده شدند. توماس کروت میگوید: «من همیشه نیمنگاهی به ژاپن و مخصوصا شهر توکیو داشتهام. شاید دلیلش این بوده که با اوکودرا در کلن بازی کردهام. همچنین با پیره لیتبارسکی که بعدها مربی ژاپن شد.» او حالا بازیکنان زیادی را به فوتبال اروپا معرفی کرده است که اوکازاکی و کاگاوا هم شاملشان هستند». البته او هرکسی را هم نمیپسندد و معتقد است بازیکنان باید فوقالعاده باشند که راهی اروپا شوند. کروت میگوید: «ابتدا خیلی سخت بود. چون باشگاههای اروپایی بازیکنان آسیایی را نمیخواستند. خیلی از آنها میگفتند یک بازیکن ژاپنی چطور میتواند به ما کمک کند؟ در آن زمان تیم ملی ژاپن در رنکینگ فیفا اوضاع خوبی نداشت و باشگاههای ژاپنی هم خیلی شناخته شده نبودند. کروت که کارش را با بازیکنان ژاپنی شروع کرد، حالا با بازیکنان کرهجنوبی هم کار میکند.» این زنجیرهاتفاقات نتیجهای که امروز میبینید را داشته است. وقتی بازیکنان آسیایی شروع کردند به خوب بازی کردن، باشگاههای آلمانی هم شروع کردند به گشتن دنبال آنها. در روزهای گذشته استعدادیابی در قاره بزرگ آسیا کار دشواری بود اما حالا با وجود ایجنتهایی چندملیتی مانند کروت، کار بسیار آسانتر شده است. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|