|
گریم ماهرانه دوست داماد برای نقش پدر عروس
گروه حوادث: پسری 20 ساله گریم کرد تا با ایفای نقش پدر عروس، وی را به عقد دوست صمیمیاش درآورد. خواستگار سمج وقتی دید خانواده دختر مورد علاقهاش اعتنایی به اصرارهای وی ندارند، شناسنامه دوستش را جعل کرد و به دفترخانه ازدواج رفت. اواخر خردادماه سال جاری، مردی هراسان به دادسرای امور جنایی تهران مراجعه کرد و خواستار ردیابی دختر گمشدهاش و بازگرداندن وی به خانهاش شد. این مرد که نگران سرنوشت دخترش «رعنا» بود به دادیار سلیمانی از شعبه دوم دادسرا گفت: «از مدتها پیش در جریان علاقه رعنا به پسر 26 سالهای که علی نام دارد، قرار گرفتهام. وی به خواستگاری دخترم نیز آمد که من نپذیرفتم. »پدر دختر 20 ساله افزود: «علی خیلی سمج بود. بارها به در خانهام آمد، متوجه شده بودم که رعنا علاقه زیادی به وی دارد اما این پسر با وجود داشتن کار که نصاب دزدگیر خودرو بود در تحقیقاتم مورد تأیید قرار نگرفت. چندین بار دیگر به خواستگاری دخترم آمد که با پافشاری رعنا راضی شدیم آن دو ازدواج کنند». پدر رعنا آهی کشید و گفت: «وقتی جواب مثبت دادیم، من که خیلی نگران آینده دخترم بودم باز دستبردار نبودم و با تحقیقات بیشتر پی بردم علی، دوستان ناباب زیادی دارد و بارها در پاتوقهای دوستان معتادش دیده شده است. خیلی با رعنا صحبت کردم تا راضی و بیخیال ازدواج با این پسر شود، اما نپذیرفت و خودم به این نتیجه رسیدم که نباید آگاهانه دخترم را بدبخت کنم و در پیغامی به خواستگاری علی جواب منفی دادم. از همان روز به بعد، پیغامهای تهدیدآمیز شروع شد. دخترم را میدیدم که مرتب گریه میکند و با من قهر است تا اینکه دیروز خانهمان را ترک کرد و دیگر برنگشت. وقتی لوازمش را جستوجو کردیم، پی بردیم شناسنامهاش را نیز برده و احتمال میدهیم علی دخترم را اغفال کرده تا با او ازدواج کند. با ادعاهای این پدر، دادیار سلیمانی دستور ردیابی خواستگار سمج را صادر کرد. هیچ ردپایی از وی و رعنا در دست نبود و تحقیقات کارآگاهان نشان میداد که آن دو با هم هستند و زندگی میکنند. با این وجود دادیار جنایی با استفاده از شگردهای قضایی و هدایت تیم پلیسی قدم به قدم به علی و رعنا نزدیک شد و هنوز دو هفته نگذشته بود که این تازهعروس و داماد در خانه بخت غافلگیر و دستگیر شدند.
پدر زن قلابی
علی وقتی خود را پیش روی تیم تحقیق دید با قیافه حق به جانبی ادعا کرد دلیلی بر بازداشت نیست و وی با رعنا زن و شوهر قانونی هستند. شناسنامههای تازهعروس و داماد در اختیار دادیار جنایی قرار گرفت و آنان از دفترخانه رسمی مدرکی دیدند که نشان میداد رعنا با اجازه پدرش و با حضور وی در محضر به عقد علی درآمده است. این در حالی بود که پدر رعنا ادعا کرد هیچگاه اجازه ازدواج رعنا با علی را نداده و پای در محضر نگذاشته است. همین انکار کافی بود تا راز پدرزن قلابی علی فاش شود و برای تیم تحقیق با به دست آوردن شناسنامه جعلی که عکس پسر جوانی در آن بود و مشخصات پدر رعنا را داشت، مشخص شد که علی برای ازدواج با دختر مورد علاقهاش پدر زنی را اجیر کرده است.
گریم ماهرانه
در این مرحله، علی که چارهای جز اعتراف نداشت، گفت: «من علاقه زیادی به رعنا دارم. درآمد خوبی نیز از نصب دزدگیر به دست میآورم اما نمیدانم چرا پدر رعنا جواب منفی داد حتی یک بار راضیاش کردم تا دامادش شوم. هر وقت با رعنا حرف میزدم، میشنیدم که میخواهد با من ازدواج کند، تصمیم گرفتیم با فراری دادن این دختر وی را به عقد خودم درآورم و خانوادهاش را در برابر عمل انجام گرفتهای قرار دهم. سراغ دوستم که معتاد است رفتم.
وی چهرهاش به خاطر اعتیاد تکیده و مسنتر از سنش که 20 ساله است و تقریبا همسن و سال رعناست، نشان میدهد». تازهداماد افزود: «پیشنهاد دادم در محضر به جای پدر عروس حاضر شود. وقتی پذیرفت شناسنامهاش را نزد یکی از آشنایانمان بردیم و مشخصات اصلیاش را پاک کردیم، سپس مشخصات پدر رعنا را در آن نوشتیم. برای اینکه عاقد شک نکند، روز عقد دوستم گریم نیز کرد تا مسنتر دیده شود، با طرح نقشهای همان روز رعنا با شناسنامهاش خانهشان را ترک کرد. با هم به محضر رفتیم و دوستم نقش پدر عروس را بازی کرد. بعد از عقد من و رعنا به خانهای که اجاره کرده بودم، رفتیم و دو هفته است که با هم زندگی میکنیم. «بنا بر گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، دادیار سلیمانی با شنیدن ادعاهای علی دستور داد تا پدر زن قلابی وی و عامل اصلی جعل شناسنامه نیز ردیابی و دستگیر شوند تا تصمیمگیری نهایی صورت گیرد.
ارسال به دوستان
داستان تازه قاتل ششلولبند برای بیگناهی
گروه حوادث: مرد خطرناک که پس از دو قتل مسلحانه از کانال کولر بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران گریخته بود، برادر مردهاش را قاتل اصلی شناخت. این ششلولبند 8 سال پیش با شلیک گلوله مرد موتورسواری را کشت، سپس با قتل برادر شرورش زندگی زیرزمینیای را در شهرهای مرزی آغاز کرد.
تعقیب و گریز مرگبار
27 بهمنماه سال 80 ماموران گشت کلانتری 116 مولوی در میدان قیام به رفتارهای 2 مرد جوان که در کنار بانک کمین کرده بودند، مشکوک شدند. رفتارهای 2 مرد نشان میداد قصد سرقت کیف مردی را دارند که از بانک خارج شده و میخواست سوار بر خودرویش شود.
2 مرد وقتی متوجه شدند ماموران پلیس آنها را تحت نظر گرفتهاند، برای فرار از دام پلیس موتوسیکلتی که کنار خیابان پارک شده بود را دزدیده و اقدام به فرار کردند. ماموران پلیس با دیدن این صحنه به تعقیب آنها پرداخته اما هنوز مسافتی نرفته بودند که موتور پلیس واژگون شد. موتورسواری به نام «سعید حیدری» با دیدن این صحنه برای هواخواهی از پلیس، یکی از ماموران را سوار بر موتور خودش کرد و به تعقیب و گریز دزدان مسلح پرداخت. این تعقیب و گریز برای بازداشت 2 دزد ادامه داشت تا جایی که ناگهان، ترکنشین موتور دزدان اسلحهای از کیفش درآورد و آن را به سمت جوان هواخواه پلیس نشانه گرفت و با شلیک 4 گلوله به زندگی وی پایان داد.
پس از شلیک مرگبار، موتور قربانی (سعید حیدری) و مامور پلیس نقش زمین شد و 2 دزد مسلح در یک چشم برهم زدن گریختند.
قتل عام خانوادگی
13 شهریور سال 81 مرد میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: پسرم به نام علی، دزد مسلح و کیفقاپ است، وی تهدید کرده که خانواده خودش را با اسلحه قتل عام خواهد کرد. از سوی دیگر پسر دیگرم به نام حسین را سر به نیست کرده است. پس از تماس این مرد اکیپی از ماموران پلیس خانهای در شهرک مسعودیه را به محاصره خود درآوردند و از ساکنان خواستند تا خود را تسلیم کنند. دقایقی بعد علی به همراه همسرش از خانه خارج شدند و خود را تحویل پلیس دادند. علی با پای گذاشتن به شعبه ویژه قتل وقتی کارآگاهان جنایی را روبهروی خود دید سکوت مرموز خود در بیان جزئیات اقدامات جنایتکارانهاش را شکست و به قتل جوان بسیجی و برادرش با شلیک گلوله اعتراف کرد.
اعتراف به 2 جنایت
این مرد 27 ساله به نام علی در بازجوییها گفت: من و برادرم حسین از سالها پیش با همدستی یکدیگر وارد کارهای خلاف شدیم. خرج زندگیمان را با کیفقاپی و دزدی تامین میکردیم.
وی ادامه داد: 27 بهمنماه سال گذشته (سال 80) با برادرم در کمین مرد پولداری نشسته بودیم تا کیفش را سرقت کنم که پسر جوانی به نام سعید حیدری در هواخواهی از پلیس به تعقیب و گریز ما پرداخت. در جریان این تعقیب و گریز با شلیک گلوله، جوان موتورسوار را کشتم و همراه برادرم از دست ماموران فرار کردیم.
وی افزود: پس از فرار به چند طلافروشی دستبرد زدیم اما سر تقسیم پول و طلاها با برادرم حسین درگیر شدم و نقشه قتل وی را طراحی کردم.
وی درباره جزئیات قتل برادرش گفت: 12 فروردینماه سال 81 برادرم را به بهانه اینکه قصد سرقت از یک طلافروشی در شهرری را دارم، با خود به بیابانهای اطراف شهرری بردم. داخل خودروی پراید حسین برادرم نشسته بودیم که باز هم بر سر تقسیم پول و جواهرات و اختلافات مالی با یکدیگر درگیر شدیم و با شلیک گلوله وی را به قتل رساندم. سپس برای اینکه لو نروم جنازهاش را مثله کرده و در بیابانهای اطراف شهرری رها کردم.
وی افزود: بعد از قتل، سواری پراید برادرم را با جعل سند فروختم. وقتی خانوادهام سراغ حسین را از من گرفتند ادعا کردم در جریان سرقت مسلحانهای در کرمان دستگیر شده است تا اینکه یک روز در درگیری با خواهرم ماجرای قتل حسین را فاش کردم و مدعی شدم که قصد قتل عام خانواده را دارم که پدرم مرا لو داد.
پس از اعترافات این قاتل خطرناک، ماموران به بازرسی از خانه این دزد مسلح پرداختند و از آنجا اموال مسروقه، یک قبضه کلت کمری به همراه 57 فشنگ جنگی پیدا کردند.
فرار از کانال کولر بازداشتگاه
25 تیرماه سال 82 مرد خطرناک از زندان به دادگاه انتقال یافت تا در شعبه 1608 دادگاه جنایی تهران نزد قاضی همتیار محاکمه شود.
وی از غفلت ماموران استفاده کرده و از کانال کولر بازداشتگاه اقدام به فرار کرد. با فرار قاتل خطرناک، تجسسهای ویژه برای بازداشت وی آغاز شد تا اینکه چند ماه بعد وی در یکی از شهرهای مرزی کشور در حالی که قصد خرید یک اسلحه را داشت، بازداشت شد. وی به تهران انتقال یافت و پای میز محاکمه رفت. در جلسه دادگاه خانواده متهم از خون پسرشان گذشتند و رضایت دادند اما خانواده سعید (جوان موتورسوار) خواستار قصاص قاتل خطرناک شدند.
این دزد مسلح از سوی قاضی جنایی به اتهام قتل جوان موتورسوار به قصاص، به اتهام قتل برادرش از لحاظ جنبه عمومی جرم به 10 سال زندان و به اتهام فرار از زندان و کیفقاپی به 5 سال زندان و 174 ضربه شلاق محکوم شد.
حکم صادره به تایید قضات عالی کشور رسید و زمانی که این قاتل خطرناک در یکقدمی چوبه دار قرار گرفته بود نزد قاضی اجرای حکم ادعای تازهای را مطرح کرد. وی مدعی شد که برادرش حسین جوان موتورسوار را به قتل رسانده است. پس از این ادعا پرونده به دستور رئیس قوه قضائیه به شعبه 1156 مجتمع قضایی بعثت ارجاع شد و قاضی گیوکی صبح دیروز رسیدگی به قتل جوان موتورسوار را آغاز کرد.
برادر شرورم قاتل بود
به گزارش خبرنگار «وطن امروز»، خانواده سعید (جوان موتورسوار) خواستار اعدام قاتل خطرناک شدند. سپس علی، عامل جنایت به قاضی گیوکی گفت: روز حادثه برادرم با اسلحه به سمت جوان موتورسوار شلیک کرد، باور کنید من قاتل سعید نیستم. وی ادامه داد: برادرم را در درگیری با شلیک گلوله به قتل رساندم اما سعید را من نکشتم. این مرد جنایتکار در حالی این ادعا را مطرح کرد که شاهدان حادثه حین تعقیب و گریز اسلحه را در دستان علی دیدهاند. قاضی گیوکی بزودی حکم این پرونده را صادر خواهد کرد و احتمالا با توجه به شواهد پرونده این مرد به قصاص محکوم خواهد شد.
ارسال به دوستان
2 کشتیگیر و یک خواننده آماتور طراحان گروگانگیری عجیب بودند
تهیه فیلم سیاه در مخروبه وحشت
گروه حوادث: دو کشتیگیر و یک خواننده آماتور برای انتقام از مرد رستورانداری وی را ربودند.این سه جوان کینهجو، گروگان خود را به خرابهای کشاندند و به تهیه فیلم سیاه از وی دست زدند.
اوایل خردادماه سال جاری، مرد 32 سالهای که خود را صاحب رستورانی در شهریار معرفی میکرد با طرح شکایتی در دادسرای امور جنایی تهران، ادعا کرد از سوی سه دوست قدیمی ربوده شده است. این رستوراندار گفت: من با دوکشتیگیر و یک خواننده آماتور رابطه دوستی دارم که دیروز آنان با خودروی پژوی سفیدرنگشان سراغم آمدند و خواستند همراهشان در خیابانها چرخی بزنیم. وی افزود: غافل از اینکه چه سرنوشتی در کمین من است سوار بر خودرویشان پا در دام گذاشتم. ابتدا رفتارها خیلی عادی بود تا اینکه احساس کردم خیلی از شهر دور شده و به محله خلوتی رفتهایم، خواستم بهانه بیاورم تا مرا برگردانند که اعتنایی به خواستهام نکردند. با اعتراضم آنها چاقویی زیر گلویم گذاشتند و پی بردم به خاطر اختلاف قبلیمان سعی دارند انتقامگیری کنند. مرد رستوراندار گفت: مرا به داخل مخروبهای بردند و به باد کتک گرفتند. نوک چاقو را روی پوست بدنم میکشیدند و شکنجهام میدادند. همه لباسهایم را درآوردند و با موبایلهایشان از من در شرایط بدی فیلمبرداری کردند. یک ساعت در مخروبه اسیر بودم تا اینکه پس از کتک خوردنهای زیاد مرا سوار پژویشان کردند و تا جاده رساندند، سپس تهدیدم کردند اگر به دستوراتشان گوش نکنم فیلم را در محلهمان پخش خواهند کرد.
دادیار سلیمانفرد از شعبه 6 دادسرای امور جنایی در این مرحله دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی به ردیابی فوری گروگانگیران آشنا دست بزنند و از هرگونه اخاذیای جلوگیری کنند. بدین ترتیب دو جوان کشتیگیر و خواننده آماتور تحت تعقیب ویژه قرار داده شدند و کارآگاهان توانستند یکی از آنان را روز 6 تیرماه و دیگری را 8 تیرماه در پاتوقهای پنهانشان به دام اندازند. این دو کشتیگیر وقتی پیش روی دادیار سلیمانفرد قرار گرفتند ابتدا سکوت کردند تا اینکه چارهای جز اعتراف ندیدند.
طراح اصلی این گروگانگیری که جوان 26 ساله ورزشکاری است در اعترافاتش گفت: من و دوستم اختلاف داشتیم. هر بار نزدش میرفتم به خواستههایم بیاعتنایی میکرد تا اینکه همراه دو دوست دیگرم که میدانستند در اختلافمان حق با من است، تصمیم گرفتیم درس عبرتی به وی بدهیم و نقشه آدمربایی را کشیدیم. از پیش مخروبهای را در صفادشت شناسایی کرده بودیم سپس سراغ دوستم در رستورانش رفتیم، میخواستیم از وی فیلم تهیه کنیم و سپس به اخاذی بپردازیم. باور نمیکردیم دست به شکایت بزند و پشیمان هستیم. بنا به گزارش خبرنگار «وطنامروز»، دادیار سلیمانفرد دستور داده است تا خواننده آماتور که با گرفتار شدن همدستانش گریخته و پنهان شده است، ردیابی و دستگیر شود تا جزئیات خاموش این گروگانگیری کینهجویانه فاش شود.
ارسال به دوستان
خبر
جنایت کبوتربازها
درگیری 7 جوان به خاطر یک کبوتر با قتل یکی از آنها پایان یافت. به گزارش پلیس، اهالی خیابان شهید حسینی نیشابور درساعت 1:40 بامدادهفتم تیرماه شاهد درگیری شدید بین 7 جوان با استفاده از چوب و چاقو بودند. آنها بلافاصله موضوع را به پلیس اطلاع دادند و دقایقی بعد ماموران کلانتری 11 شهرستان نیشابور (خراسان رضوی) در محل حاضر شدند. بررسیهای پلیسی نشان داد که نزاع بین 7 جوان به علت اختلاف بر سر یک طوق کبوتر اتفاق افتاده است. در این درگیری جوان 18 سالهای به نام محمد بر اثر شدت جراحات ضربات چاقو جان باخت و دو نفر نیز بشدت مجروح و پس از انتقال به بیمارستان بستری شدهاند. کارآگاهان پلیس آگاهی نیشابور به دستور مراجع قضایی و با توجه به سرنخهای موجود تحقیقات خود را برای دستگیری متهمان فراری پرونده آغاز کردهاند.
بازداشت به خاطر فروش زن و 4 بچه
پليس مكزيك، يك مرد را به اتهام اينكه قصد داشت زن و چهار فرزندش را به قاچاقچيان در آمريكا بفروشد، دستگير كردند.گفته ميشود، فرزندان اين مرد بين يك تا چهار ساله هستند و قرار بود هر كدام به مبلغ 2هزار دلار به اين قاچاقچي انسان كه نامش فاش نشده است، فروخته شوند. رئيس پليس منطقه «سونورا» اضافه كرد: اين مرد به اتهام تلاش براي فروش همسر و فرزندانش و نقض قوانين ايالتي مكزيك به 23 سال حبس محكوم شد.
ارسال به دوستان
ویژه
پزشکان میگویند دختربچه
با خوردن تریاک جان باخته است
مرگ مرموز ستاره کوچولو
در آغوش مادر
گروه حوادث: مرگ مرموز دختربچه 4 ساله، مادر جوانش را در برابر اتهام خوراندن تریاک به وی قرار داد. ستاره کوچولو وقتی با مادرش در خانه تنها بود ناگهان نیمهجان شد تا اینکه روی تخت درمان تسلیم مرگ شد. ساعت 17 عصر یکشنبه 7 تیرماه سال جاری، مسؤولان درمانگاهی در رودهن پلیس را در جریان مرگ مرموز دختربچهای قرار دادند.
در این گزارش آمده بود که ستاره کوچولو نیمهجان به درمانگاه انتقال داده شده است و در معاینات پزشکی مایع سیاه رنگی از دهانش خارج شده که احتمال داده میشود تریاک سوخته بوده است. وقتی ماجرای مرگ دلخراش دختربچه به بازپرس شهریاری از شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد، وی دستور بازداشت همراهان ستاره کوچولو که پدر و مادرش بودند را صادر کرد. این زن جوان که نوزادی را در آغوش داشت ابتدا ادعا کرد به خاطر اذیتهای دختربچهاش به وی مقداری تریاک خورانده تا آرام بگیرد اما وقتی پیش روی بازپرس جنایی قرار گرفت، هرگونه دخالت در مرگ بچهاش را نپذیرفت. مادر ستاره کوچولو، گفت: «بعدازظهر بود که دیدم دخترم خیلی گریه میکند، سعی کردم آرامش کنم اما به خود میپیچید ابتدا با تصور اینکه گرسنه است مقداری غذا به ستاره دادم باز آرام نگرفت، دل درد شدیدی داشت برای اینکه درمان شود و گریه نکند مقداری شیرخشک به خوردش دادم، هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که دیدم خوابیده است». این زن افزود: «بالای سرش رفتم تا بالشی زیر سرش بگذارم ناگهان دیدم رنگ پریده و بیحال است، به سختی نفس میکشید و دور دهانش مایع سیاهی دیده میشد وحشتزده با همسرم تماس گرفتم و خواستم سریع از سرکار به خانهمان در رودهن بیاید. من و همسرم ستاره را به بومهن بردیم و به درمانگاه رساندیم. دخترم نه حرفی میزد و نه میخندید. بیجان روی دستانمان بود، پزشکان وقتی ستاره را معاینه کردند با تکان دادن سرشان گفتند که کار از کار گذشته است باور نمیکنم که ستاره دیگر در خانهمان نباشد.
در برابر این ادعاها پدر ستاره نیز خود را بیاطلاع نشان داد و گفت: «همسرم سابقه کتک زدن بچهها را نیز ندارد و باور نمیکنم وی باعث مرگ دخترم شده باشد، مادر مهربانی است، در زمان حادثه من در خانه نبودم و میخواهم علت مرگ ستاره مشخص شود.»
بازپرس شهریاری در این مرحله با صدور قرار وثیقه برای مادر ستاره کوچولو، از متخصصان پزشکی خواست تا با آزمایشات سمشناسی علت اصلی مرگ این دختر 4 ساله را فاش کنند. بنابه گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، در صورت تاثیر تریاک سوخته در مرگ ستاره کوچولو، عامل خوراندن آن که مادرش میتواند باشد، با اتهام قتل بازداشت و محاکمه خواهد شد.
انتقامگیری دوستان خیابانی دختری از پدرش
گروه حوادث: دوستان خیابانی یک دختر فراری که پدرش وی را به خانه بازگردانده بود به انتقامگیری عجیبی دست زدند. در این اقدام هولناک، پدر خانواده در حال بستن کرکره مغازهاش بود که با ضربه چاقوی عمیقی به یک قدمی مرگ رفت. یک ماه پیش مردی با مراجعه به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران از دادیار رضوانفر خواست تا دختر فراری از خانهاش را پیدا کند. این مرد و همسرش که نگران بودند و گریه میکردند با ادعای اینکه دخترشان اجتماعی نیست و تنها از طریق اینترنت با پسری آشنا شده و فریب خورده است، نخستین سرنخ را در اختیار تیم تحقیق قرار دادند. دادیار جنایی تیمی از ماموران پلیس آگاهی را وارد عمل کرد تا با ردیابی دوست اینترنتی دختر 16 ساله پرده از سرنوشت وی بردارند. چند روزی طول نکشید که پسر جوانی بازداشت شد و پذیرفت از طریق چت با آرزو آشنا شده و این دختر با دعوت وی بر سر قرار آمده است و گفت وقتی این دختر را دیدم پی بردم کم سن و سال است به خاطر همین تنها یک وعده غذا را با هم خوردیم و خواستم به خانه برگردد. وقتی دید من کاری با وی ندارم با دو تن از دوستانم خانهام را ترک کرد و دیگر اطلاعی از سرنوشتش ندارم. پلیس به ردیابی 2 دوست این پسر جوان پرداخت و از آنان شنید چند شبی آرزو را خانه به خانه کردهاند و وی به یکی از شهرهای نزدیک به تهران رفته است. تحقیقات قدم به قدم تیم پلیسی و قضایی آنان را به پشت دیوار خانهای رساند که آرزو در آن بود و این دختر بازداشت شد. دختر 16 ساله وقتی پیش روی دادیار رضوانفر قرار گرفت، گفت: «پدر و مادرم به اندازهای من را محدود کرده بودند که تصور داشتم زندانی هستم، اجازه نداشتم با دوستانم رفت و آمد کنم، تلفنهایم تحت نظر بود، اگر قرار بود به پارکی بروم حتماً خواهر یا برادرم با من بودند، دوستانم همیشه مسخرهام میکردند تا اینکه پدرم رایانه خرید و من با پسری چت کرده و از خانه فراری شدم». وی افزود: «وقتی از خانه بیرون رفتم دیگر نتوانستم بازگردم، از گرسنگی تن به هر کاری دادم و برای اینکه شبها را در خیابانها نمانم هر دعوتی را پذیرفتم. پشیمان بودم اما مقصر را پدر و مادرم میدانم که باعث خانهگریزی من شدند».
انتقامگیری عجیب
شامگاه جمعه 5 تیرماه سال جاری پدر آرزو در حال پایین آوردن کرکره مغازهاش بود که از پشت مورد حمله قرار گرفت و با ضربه چاقوی عمیقی روانه بیمارستان شد. پدر آرزو به کما رفته است. دادیار رضوانفر با بیان این مطلب، گفت: «با توجه به تحقیقات ما به نظر میرسد دوستان خیابانی دخترش به انتقامگیری پرداختهاند که این موضوع تحت بررسی است».
ارسال به دوستان
حادثه ها
آزادی گروگان
با امضای 80 برگه سفید
گروه حوادث: ربایندگان مردی با گرفتن امضا در 80 برگه سفید، وی را آزاد کردند و پیش از هرگونه برداشتی در دام پلیس پایتخت گرفتار شدند. گروگانگیران ابتدا خود را مامور امنیتی معرفی کردند و در برابر حیرت همسایههای طعمه خود، وی را داخل خودرو انداخته و با سرعت گریختند. ساعت 18 روز 24 اسفندماه سال 87 مأموران در جریان آدمرباییای در خیابان شهید قرنی قرار گرفتند و شنیدند سرنشینان پرایدی، مرد 40 سالهای به نام «حمید» را با کتک زدن ربودهاند. وقتی مأموران اداره 7 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند، هنوز کلید عملیات تحقیقی، زده نشده بود که حمید، 24 ساعت بعد با پای خود نزد آنان رفت و ادعا کرد 80 برگه چک سفید را با چشمان بسته امضا و اثر انگشت زده است.
گروگان گفت: سه مرد خود را مأموران یکی از سازمانهای امنیتی معرفی کردند وقتی به حکم جلب آنان که ثانیهای به من نشان دادند، شک کردم و سوالاتی پرسیدم مرا در برابر خانهام کتک زدند و وقتی همسایهها به هواخواهیام آمدند، مرا داخل پراید انداختند و با بستن دست و پاهایم کف خودرو خواباندند. تا ساعت2 نیمهشب درهمان حالت بودم، وقتی پرسیدم چرا مرا به اتاق بازجویی نمیبرند، گفتند که یکسری تعهدات است که باید امضا کنی؟!! و در حالی که چشمانم بسته بود، دستهایم را باز کردند و 80 برگه را به امضا و اثرانگشت من رساندند سپس مرا با یک کارت تلفن در تهرانپارس رها کرده و گریختند. وقتی کارآگاهان به بازجویی از این مرد پرداختند به اختلافی برخوردند که در آن مرد 44 سالهای با نام حسین، میتوانست انگیزهای در گروگانگیری داشته باشد. این مظنون تحت نظر گرفته شد تا اینکه پلیس توانست محمد 25 ساله و احمد 23 ساله را نیز ردیابی کند. اواخر خردادماه بود که نهتنها این دو مرد بلکه دو همدست دیگرشان به نامهای عباس و بهروز نیز در تهرانسر و دماوند به دام افتادند و پذیرفتند از سوی حسین اجیر شده بودند تا دست به آدمربایی بزنند. بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطن امروز» تحقیقات نشان داده است که 80 برگه امضا شده، اسناد و سفته بودند که در خانه یکی از آدمرباها جاسازی شده بود.
مرگ 3 مرد در گازگرفتگی
گروه حوادث: گازگرفتگی در داخل چاهی در آبادان، مرگ 2 کارگر شرکت آب و فاضلاب و مرد جوانی را رقم زد. 9 صبح 6 تیرماه سال جاری یک کارگر شرکت آب و فاضلاب آبادان برای تعمیر تلمبهخانه به داخل چاهی در منطقه 700 دستگاه آبادان رفت. اما وقتی غیبتش طولانی شد، جهانگیر، کارگر دیگر این شرکت برای نجات دوست و همکارش وارد چاه شد اما شاهدان با غیبت طولانی وی نیز روبهرو شدند. این بار یکی از اهالی منطقه به درون چاه رفت ولی باز خبری از آنها نشد به همین خاطر تیمی از گروه امداد وارد چاه شد که با اجساد آنها که بر اثر گازگرفتگی جان باخته بودند، مواجه شد که به سرعت آنها را از داخل چاه بیرون آوردند.
فرار همسر مرد نمایشگاهدار
در پرونده گمشدن شوهرش
گروه حوادث: فرار همسر یک مرد نمایشگاهدار که به طرز مرموزی ناپدید شده است، سرنخ تازهای پیش روی دادیار جنایی پایتخت قرار داد. این زن در حالی با فرار به مشهد خود را پنهان کرده است که هنوز سرنوشت شوهرش در هالهای از ابهام قرار دارد. از ساعت 12 ظهر 16بهمنماه سال 87، مرد 38 سالهای به نام مهدی ناپدید شد و همسر 30 سالهاش ادعا کرد آخرین بار وی وقتی برای خرید گوشت به قصابی رفته بود، با خانه تماس گرفته است. این زن در ادعای دیگری گفت که شب نخست ناپدید شدن همسرش، مردی غریبه با استفاده از موبایل مهدی به خانه زنگ زده و گفته است که از تلفن همراه مرد مستی تماس میگیرد که در خانه زنی میهمان است.
هنوز هیچ ردپایی از این مرد نمایشگاهدار به دست نیامده بود که خانواده مهدی در مراجعه به دادیار رضوانفر ادعا کردند از مدتها پیش چون این مرد میخواسته با زن دیگری ازدواج کند، اختلاف زیادی با همسرش داشته و تصور دارند عروس آنها با شریک مهدی در نمایشگاه خودرو در قتل وی همدستی داشتهاست.
با این فرضیه، کارآگاهان شریک مهدی را بازداشت کردند و همسرش نیز احضار شد که دوست مهدی دخالت در هرگونه توطئه برای شریکش را نپذیرفت و ادعا کرد هیچ رابطهای با همسر وی نیز نداشته است. همزمان با انکارهای این مرد، همسر مهدی به مشهد گریخت و ردپایی از مرد دیگری در زندگی این زوج به دست آمد.
بازی مرگبار 2 خواهر با اسلحه
دختر نوجوان هنگام بازی با اسلحه خواهرش را به کام مرگ فرو برد. به گزارش پلیس، به دنبال تماس تلفني یک مادر داغدار با مركز فوريتهاي پليسي 110 مبني بر اينكه 2 دخترش در حال بازي با اسلحه كلت كمري بودند كه يكي از آنها خواهرش را به نام شيدا مورد اصابت گلوله قرار داده، ماموران بلافاصله وارد عمل شدند . بر پايه اين خبر، ماموران انتظامي بخش رومشگان، ساعت 17:55 عصر روز هفتم خردادماه در محل حاضر و با جسد نوجوان 12 سالهاي به نام «شيدا» كه به وسيله اسلحه به قتل رسيده بود، روبهرو شدند. با بررسيهاي به عمل آمده شيدا و مونا در حال بازي با اسلحه كلت كمري دستساز بودندكه ناگهان «مونا» با كشيدن ماشه اسلحه بهطور ناخواسته مرگ خواهرش را رقم زد .
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|