|
تأملی بر بیتوجهی توجیهناپذیر «سینمای ما بزرگترها» به یکی از مهمترین مخاطبانش
میخواهم سر به تن دهه هشتادیها نباشد!
محمدصادق باطنی: سریع برویم سراغ اصل مطلب. نوجوانی در سن بلوغ است، سن بزرگترین تحولات در زندگی انسان، سن تلاش برای یافتن مهمترین سوالات زندگی، سن بحران هویت؛ سن پرسیدن این سوال از خود که «من کیستم؟» اگر نوجوان در این سن، پاسخ مناسبی برای این سوالات پیدا نکند، بسیار بعید است که در سنی بالاتر بتواند راه را از چاه تشخیص بدهد. از سوی دیگر، اساسا نوجوان به دنبال سرگرمی است و در این دوران، مهمترین ابزار او برای یافتن این سرگرمی رسانهها هستند. در این میان همواره سینما یکی از مهمترین ابزارهای رسانهای برای جذب مخاطبان نوجوان بوده است. سینمایی که رویا میسازد، همزادپنداری برمیانگیزد و نخستین بذر باورهای ریشهدار را در بطن آدمی مینشاند. چه نیکوست که سینمای ما پاسخ دهد برای یکی از مهمترین مخاطبانش چه کرده است؟ چقدر فیلمهای نوجوانپسند ساخته است؟ چقدر نقش اول فیلمهایش را از میان نوجوانان انتخاب کرده است؟ چقدر در ترسیم دنیای داستانهای این سینما، نقشهای اصلی را به نوجوانان سپرده است؟ اصلا یک نوجوان ایرانی چقدر میتواند نیازها و رویاهایش را در آینه سینمای ایران را تماشا کند؟ برای درک عمق فاجعه بد نیست قدری مقایسه کنیم! مقایسه مضامین تولیدات سال گذشته سینمای ایران با تولیدات کارخانه رویاپردازی آمریکا، «هالیوود». کارخانهای که هر سال پرفروشترین آثارش یا «نوجوانپسند» است یا «نوجوانمحور». بد نیست برخی فیلمهای سالهای نزدیک این سینما را از نظر بگذرانیم... «هری پاتر» اثری است که هنوز با گذشت چند سال از توزیع آخرین رمان و اکران آخرین قسمت از فیلمش طرفداران بسیاری دارد و در نظرسنجیها، محبوبترین رمان نوجوان جهان شمرده میشود. داستان این مجموعه، روایت پرتکرار آخرالزمان است، آخرالزمانی که جادوی سیاه برپا کرده و به رهبری ولدمورت و مرگخواران میخواهد انسانها و سایر جادوگران را به نیستی هدایت کند و خود در رأس هدایت عالم قرار گیرد. این وسط صرفا یک «نوجوان» میتواند از پس ولدمورت بربیاید؛ نوجوانی به نام هری پاتر که وظیفه نجات دنیا بر گردنش قرار میگیرد و همچون یک قهرمان با تحمل رنجهای فراوان این بار سنگین را با موفقیت حمل میکند. عطش مبارزه» نام دومین رمان محبوب دنیا پس از هری پاتر است که مجموعه فیلمهای ساخته شده از روی آن هم محبوبیت فراوانی در میان نوجوانان داشته است. این بار هم با تصویری از آخرالزمان مواجهیم. آخرالزمانی که در آن پس از جنگهایی خونین، ایالت «کپیتول» بر 12 ایالت کشور «پانم» مسلط شده و حکومت دیکتاتوری خود را بر آنان تحمیل کرده است. در این بین هر سال 24 نوجوان دختر و پسر از هر ایالت انتخاب میشوند و در رقابتی خونین، فقط یکی از آنها زنده بیرون میآید تا همگان جنگهای خونین سالهای دور را به یاد بیاورند و فکر شورش دوباره را از سر بیرون کنند. تا اینکه این بار هم یک «نوجوان» دختر به نام «کتنیس اوردین» به عنوان منجی معرفی میشود. نوجوانی که در طول داستان به نماد مبارزه با حکومت ظلم تبدیل میشود و تنها کسی است که میتواند همه ایالتها را بر ضد کپیتول متحد کند و مردم کشورش را از شر حاکمان زورگو رهایی بخشد. «پرسی جکسون» فیلم نوجوانمحور دیگری است که باز هم از مجموعه رمانی محبوب به همین نام ساخته شده است. این بار هم در فضایی آخرالزمانی به واسطه گم شدن «صاعقه زئوس» جنگی بزرگ در میان خدایان در آستانه وقوع است؛ جنگی که میتواند تمام دنیا را از بین ببرد. این وسط منجی، نوجوانی حرامزاده به نام «پرسی جکسون» است که مادرش انسان است و پدرش پوسایدون، خدای دریاها. نیمه خدایی که با وجه انسانیاش در مقابل خدایان میایستد و دنیا را از خطرشان نجات میدهد. «تبدیلشوندگان» نام مجموعه فیلم پرفروشی است به کارگردانی «مایکل بی» که در آن آیندهای به تصویر کشیده میشود که برخی ماشینها با استفاده از هوش مصنوعی قادر شدهاند تغییر شکل دهند و به غولهایی آهنین تبدیل شوند. ماشینهایی که به 2 دسته طرفداران انسانها و دشمنان آنها تقسیم میشوند و به جنگ با یکدیگر میپردازند و دسیسههایی برای نابودی نوع بشر میچینند. این بار هم یک نوجوان به نام «سم ویت ویکی» قرار است دنیا را نجات دهد و با کمک گرفتن از ماشینهای طرفدار انسان تلاش میکند هوش مصنوعی سایر ماشینها را مقهور خود کند. «ارباب حلقهها» نام فیلم-رمان معروف دیگری است که با محتوای آخرالزمانی متفاوت خلق شده توسط «جیآرآر تالکین» به یکی از محبوبترین داستانهای تاریخ معاصر تبدیل شده است. این بار هم با اینکه اساساً موجودات تصویر شده در داستان انسان نیستند ولی باز نقش اول داستان یک «هابیت نوجوان» به نام «فرودو» است که قرار است با مراقبت از حلقهای که به او سپرده شده دنیا را از شر نیروهای شیطانی نجات دهد. لیست بلندبالای آثار نوجوانمحور غربی و آمریکایی به این زودیها تمام نخواهد شد. در «زندگی پای»، شاهد تلاش خستگیناپذیر یک نوجوان هندی به نام «پای» برای مبارزه با طبیعت و سرنوشت هستیم که از دل این نبرد تماشایی، تحول روحی عظیمی در او ایجاد میشود. در «بشدت بلند و به طرز غیرقابل باور نزدیک» شاهد روایتی عاطفی از موثرترین رویداد تاریخ معاصر یعنی «یازده سپتامبر» هستیم که در آن یک نوجوان، به دنبال این است پدرش را که در این واقعه کشته شده بیشتر بشناسد. در «اسب جنگی» شاهد این هستیم که چگونه یک نوجوان با تلاش فراوان یک اسب را کاری و سپس جنگی میکند. اسبی که قرار است داستان جنگ اول جهانی را از نگاه او مشاهده کنیم. در «انجمن شاعران مرده» این بار شاهد مسائل، نیازها و رویاهای نوجوانان در بستر یک مدرسه رسمی در انگلستان هستیم. نوجوانانی که با راهنمایی معلمشان یاد میگیرند برای یافتن درس زندگی باید از مدرسه به جامعه رفت و دم را غنیمت شمرد. در «هیوگو » شاهد آن هستیم که یک نوجوان یتیم به نام هیوگو، جایگاه خود را در لابهلای چرخدندههای عالم پیدا میکند و عاملی میشود برای احیای بنیانگذار سینمای مدرن، «ژرژ ملیس». در «هزارتوی فان» شاهد آن هستیم که دنیای زیر زمین برای احیای خود نیاز به بازگشت شاهزادهای دارد که سالها پیش به دنیای روی زمین رهسپار شده است تا اینکه در آخر این شاهزاده نوجوان با قربانی شدنش، شادی را به دنیای زیر زمین بازمیگرداند... همه نمونههای یادشده از سینمای «نوجوانمحور» بودهاند. اگر نه چنانچه از منظر «نوجوانپسند» بودن به این سینما نگاه کنیم دریچههای عظیمتری از نمونههای موفق پیش روی ما قرار خواهد گرفت، چرا که اساسا اگر یک فیلم «نوجوانمحور»، «نوجوانپسند» ساخته نشود به بخش اعظمی از رسالت خود نخواهد رسید. ارسال به دوستان
اخبار
مردم مطالعه ندارند یا سلبریتیها؟! ارسال به دوستان
اخبار
بازگشت سلوکی به تلویزیون با یک برنامه نوجوانانه ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|