|
به بهانه آغاز اکران عمومی فیلم سینمایی «به وقت شام»
فریادی از درد مشترک!
علی دشتبان: فیلم سینمایی «به وقت شام» با حرف و حدیثهای فراوان و فضاسازیهای مخالفان و موافقان در جشنواره سیوششم فجر اکران شد. از همان ابتدا که موضوع فیلم جدید حاتمیکیا در برخی رسانهها به طور غیررسمی مطرح شد، مخالفان فیلمهای به اصطلاح ارگانی سازمان اوج دست به کار شدند. جالب آنکه این بار مسموم کردن فضا، ایجاد حواشی منفی و تفسیرهای فرامتنی و سیاسی حتی پیش از اکران فیلم نه کار اسرائیل بود و نه آمریکا... فضا مختص گروههای سینمایی و رسانهای خودمان بود. همانهایی که فریادهای حاتمیکیا را در مراسم اختتامیه برنتابیدند و غضب انقلابی فیلمساز متعهد انقلاب را به خود گرفتند، چرا که میدانستند آنچه کردند و میکنند دستی است بیرون آمده از آستین فتنه و نفاق. اما این بار به چه بهایی؟ به چه امتیازی؟ سپردن میدان به چه کسانی؟ داعش؟ نقدها و تفسیرها پس از نمایش فیلم در جشنواره بسیار به زبان آمد و نوشته شد، از فرم و محتوا گفتند. فیلم را اغراق شده و فانتزی خواندند و حتی کمدی ناخواسته. اما بهانهشان برای بیان این تفسیرهای فرامتنی و فراموضوعی چه بود؟ داعشی که در فیلم به وقت شام تصویر شده به مذاقشان خوش نیامده بود، چرا که میکشد (که در سکانسی نمایشی بودن ترورها حرف بسیار دارد). چرا که مصالحه نمیکند (که شیخ داعشی بر سر مصالحه جان خود را میدهد). پس مشکل چه بود؟ ریش قرمز داعشی چچنی؟ تسلط داعشی بلژیکی بر تکنولوژی و رفتارهای متناقض نمایش؟ مگر غیر این است که داعش در صحنه جنگ و سیاست همین است و جمع اضداد را در پست مدرنترین حالتهای نمایشی و رفتاریاش دارد؟ چرا ابراهیم حاتمیکیا باید شخصیتپردازیهای خاکستری منحصر به فردش را در رابطه با داعش به کار ببرد؟ مگر صحنه، صحنه خاکستری است؟ مگر فضای پس از جنگ است و شبهههای حاجکاظم در «آژانسشیشهای» یا شکوائیههای سعید در «از کرخه تا راین»؟ مخاطب آگاه و بیغرض و مرض میداند داعش، ملاحظات ندارد. داعش تعدیلپذیر نیست. داعش و رویارویی با این عنصر وحشی و ضدانسانیت، صحنهای برای خاکستری بودن و شدن نمیگذارد. برای همین قهرمانان فیلم که پدر و پسری با تم همیشگی آثار حاتمیکیا هستند قهرمانهایی سفید و نه کلیشهای هستند. آنها تفاوت دیدگاه دارند، تفاوت نسل و اندیشه دارند. در عمل دوگانه عمل میکنند اما در برابر داعش سفید، قهرمان و یگانهاند. برخی منتقدان آن چنان فانتزی فیلم را غیرواقعی تفسیر و آن را با سری مدمکسها قیاس کردهاند که گویی ساحت سینمای حاتمیکیا تخیل و مجاز است. حاتمیکیا کی و چه وقت از حقیقت به نفع تخیل کنار کشیده است؟ حاتمیکیا مرد حقیقت است. مرد تفسیر و ترازو است، نه برای قضاوت و حکم. بلکه تصویر کردن و نشان دادن آنچه برخی سینماگران چشمهایشان را بر آنان میبندند. نه سینماگر که مدیران، سیاستمداران، فرهنگیان، مفسران و خیل کسانی که از انقلاب آویزان شدهاند و خون جاری در رگ آن را میمکند و در ازای آن هیچ پس نمیدهند! مگر قی کردن تفالههای روشنفکران لائیک. پس وظیفه سینماگر چیست؟ سینماگر وابسته نه، سینماگر متعهد نه، سینماگر انقلابی هم نه، سینماگری که از جام هنر نوشیده و معنای آزادگی را میفهمد. مگر نه اینکه هنرمند باید آزاده باشد؟ این پرسشها قرار نیست در این مقال و مجال پاسخ داده شود. اینها پرسش به مثابه ماهو پرسش است و اصالتش در پرسیدن آن. ابراهیم حاتمیکیا میداند روشنفکری چیست و آن را نه به صرف اداهایش که خیلیها خوب آن را بلدند و نانش را میخورند، بلکه ذاتا روشنفکر است. حاتمیکیا ساحت را میشناسد. میداند که در زمینی که واردش شده و موضوعی که رویش دست گذاشته جایی برای من و من کردن و حق را این دست و آن دست کردن نیست. داعش داعش است. چرا آن را نمیبینیم؟ چرا باید فریادهای حاتمیکیا بیرون از قاب سینما به گوشمان برسد؟ حاتمیکیا در «به وقت شام» به بلندی اسلام فریاد کشیده است. کافی است از بازی روشنفکری که به تعبیر رهبر انقلاب؛ روشنفکری بیمار است، بیرون بیاییم و در زمین خودی نه اما در زمین دشمن بازی نکنیم. لااقل بالا دست بنشینیم و در سکوتی عاقلانه و فعالانه نظاره کنیم. شاهد باشیم تا بتوانیم به وقتش شهادت بدهیم. ابراهیم حاتمیکیا داعش را همانطور که باید تصویر کرده. به درونش نفوذ کرده، به بیانش رسیده اما اغراقش اغراق ماهوی نیست. او بر اثر شناخت متریال و مصالحش داعش را تصویر و تفسیر کرده و اگر اغراقی است از منظر ما است و عدم شناخت ما، ما (مخاطبان ناآگاه و منتقدان چشم بسته) با عدم شناخت آن را تحلیل میکنیم. تحلیل بدون شناخت باید به چه بینجامد؟ سینمای حاتمیکیا کی و در کجا و برای چه کسی سرگرمی بوده که از آن انتظار سرگرمی داریم و میخواهیم مدمکس ایرانی بسازد؟ چه بسا به زعم خیلی از منتقدان «به وقت شام» سرگرمکنندهترین فیلم سینمای امسال نیز بوده و هست. حاتمیکیا دارد از داعشی حرف میزند که با وجود حضورش در خانه ملت هنوز نتوانستیم آن را بشناسیم و بفهمیم و بدانیم از کجا خوردهایم. توقع دارید شخصیتهایش را همانند کدام فیلم از آثار قبلیش بشناسیم؟ مگر نه اینکه حاتمیکیا برای نخستین بار است که پا را از مرز میهنش در آثار و دغدغه سینماییاش فراتر گذاشته؟ پس واضح و مبرهن است که مشکل ریشقرمزها و سربریدنها و تکنولوژی و بازیهای استراتژیک و سینمایی (هالیوودی) داعش در فیلم نیست. آب از سرچشمه گل است. ابراهیم سینما این بار انگشت در چشم کسانی کرده که طاقت شنیدن فریادهای حق را ندارند. نه در صحنه سیاست. نه در جنگ و نه در سینما... ارسال به دوستان
دعوت از ظریف برای همراهی با ششمین دوره یک جشنواره بینالمللی
از ترامپ تا نتانیاهو در میان نامزدهای «باروت خیس»
نخستین کنفرانس خبری ستاد مردمی ششمین دوره جشنواره بینالمللی «باروت خیس» در یادواره شهدای هفتم تیر سرچشمه برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، میکائیل دیانی، دبیر ستاد مردمی ششمین جشنواره بینالمللی «باروت خیس» درباره منتخبان این دوره جشنواره گفت: «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بهخاطر به رسیمت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم جعلی و کودککش صهیونیستی و حمایت مستمر از جنایات صهیونیستها، تهدید دائمی کشورهای مستقل و تلاش برای ایجاد جنگ و آشوب در هر گوشه از جهان، حمایت از جنایات آلسعود در یمن و مشارکت در کشتار مردم بیگناه یمن؛ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم جعلی صهیونیستی، به پاس تهدیدهای همیشگی نظامی علیه کشورهای اسلامی، دستیابی به رکورد کشتار ۵۷۸ کودک ظرف مدت ۵۱ روز، ادامه غصب کشور فلسطین و ظلم روزانه علیه مسلمانان و مسیحیان و «نیکی هیلی» سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد به پاس حمایت از کشتار مردم مظلوم یمن توسط آلسعود و حمایت سرسختانه از جنایات رژیم صهیونیستی، کاندیداهای ششمین دوره جشنواره هستند. در ادامه امانی، مسؤول اجرایی ستاد برگزاری جشنواره باروت خیس درباره نحوه رأیگیری و تعداد آرا گفت: تاکنون با 2 شیوه فیزیکی و تعرفههای حضوری و اینترنتی رأیگیری جشنواره انجام شده است که تنها در یک مورد و در حاشیه راهپیمایی بزرگ 22 بهمنماه در تهران بیش از 200 هزار تعرفه حضوری در این باره رأیریزی شده است. تنها در رأیگیریهای داخل کشور بهصورت حضوری و اینترنتی تاکنون بالغ بر یک میلیون رأی داده شده است و البته رأیدهی بهصورت همزمان در کشورهای فلسطین، یمن، عراق، سوریه، لبنان، پاکستان، هندوستان و چند کشور اروپایی و آمریکایی برگزار خواهد شد. وی درباره اختتامیه این مراسم گفت: روز 5 اردیبهشت ماه 97 همزمان با شکست آمریکاییها در حمله به طبس مراسم اختتامیه در یادواره شکست آمریکا در طبس برگزار میشود. دیانی در ادامه گفت: چند تفاوت اساسی بین دوره ششم و باقی دورهها وجود دارد که اولین آن درباره همیاری و همکاری تشکلهای دانشجویی داخلی و خارجی با این جشنواره است. دبیر ستاد مردمی باروت خیس درباره تفاوت دیگر این دوره با دورههای قبل به شکلگیری کمیته حقوقی جشنواره اشاره کرد و افزود: با توجه به قوانین بینالمللی که اجازه درخواست شکایت از افراد را به موجب شاکیان بیش از یک میلیون نفر میدهد و براساس پیشبینی ما از تعداد آرای شرکتکننده در جشنواره، یک بخش حقوقی مشتمل از وکلای داوطلب داخلی و خارجی تشکیل دادهایم که شکایت از این جنایتکاران جهانی را از طریق دادگاه لاهه جلو ببریم. لذا در حال تلاش هستیم در مسأله جایزه باروت خیس پیوندی بین دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی کشور صورت گیرد و از جناب آقای دکتر ظریف هم خواستاریم با این جایزه همراهی کند. ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب «از سنادباد شعر» اثر حسین قرایی
فتح باب در روایت شاعرانه تاریخ
حسام آبنوس: تاریخ شفاهی یکی از شیوههای پژوهش در تاریخ است که به شرح رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیدهها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجرا میپردازد. تاریخ شفاهی حتی در صورت مکتوب شدن، خصلتی گفتاری دارد. در فرآیند مصاحبه تاریخ شفاهی 2 عامل مصاحبهکننده و راوی، ارتباطی تنگاتنگ یافته و مصاحبهکننده به عنوان شنوندهای فعال، نقشی اساسی ایفا میکند تا مصاحبهشونده (راوی) در فضایی آرام و بیدغدغه به شرح و بسط دیدگاهها و شنیدههای خود بپردازد. بدیهی است نقش مصاحبهگر در این میان، نقشی فعال و پویاست و گفتوگوی متقابل مصاحبهگر و راوی با بهکارگیری شیوههای اصولی و استاندارد مصاحبه تاریخ شفاهی به آشکارشدن زوایای پنهان تاریخ و بازسازی دوباره آن منجر میشود. این رشته از تاریخ، چند سالی است در کشور ما در حال بسط و گسترش است. «حسین قرایی» از فعالان حوزه ادبیات، چند سالی است با دستگذاشتن بر این موضوع در حال تدوین و آمادهسازی تاریخ شفاهی شعر پس از انقلاب است. او تاکنون یک کتاب مستقل پیرامون زمانه و زندگی «مصطفی محدثیخراسانی» با عنوان «از سناباد شعر» را روانه بازار کتاب کرده است. او با شناختن اهمیت این موضوع در عرصه تاریخ ادبیات سراغ چهرههای شاخص شعر پس از انقلاب رفته و پیرامون شعر و شاعرانگی در عصر انقلاب اسلامی مصاحبههایی ترتیب داده که حاصل آنها در کتابهایی با محوریت شخصیتهای ادبی منتشر میشود. او در این کتاب سراغ یکی از چهرههای شاخص و مؤثر در شعر دانشآموزی رفته و پای صحبتهای او نشسته است. البته باید همینجا یادآوری کرد این اتفاق هرچند دیر در عرصه شعر پس از انقلاب در حال رقم خوردن است و چهرههایی نظیر سیدحسن حسینی، قیصر امینپور، طاهره صفارزاده، حمید سبزواری، مشفق کاشانی، احمد عزیزی، مهرداد اوستا و ... دیگر در بین ما نیستند، به تعبیری «ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است» و این اتفاق یعنی تدوین تاریخ شفاهی شعر پس از انقلاب را باید اتفاقی خجسته و مبارک دانست. حسین قرایی در این عرصه پیشقدم شده و توانسته با وجود موانع بسیار بر سر راه، گامهایی بردارد. «از سناباد شعر؛ زمانه و زندگی مصطفی محدثیخراسانی» در نظر دارد تصویری از زمانه شاعر را برای خواننده ترسیم کند و او را در موقعیت روزگار شاعر در سالهای دور قرار دهد و علاوه بر این ناگفتههایی از تاریخ را برای خواننده بیان کند. کتاب از دوران کودکی شاعر آغاز میشود و پیش میرود. از این حیث این روال منطقی در روایت اتفاقات، مقبول است. از آنجا که در تاریخ شفاهی، حضور پویا و فعال مصاحبهکننده در مسیر گفتوگو مؤثر است، قرایی نیز در بخشهایی ورود میکند و برای تکمیل گفتوگو سؤالاتی میپرسد اما این تمام ماجرا نیست و هرقدر کتاب جلو میرود، ورودهای بعضاً نابجای قرایی در خلال گفتوگو افزایش یافته و همین سبب میشود خواننده از این ورودهای نابجا دچار ملال شود. البته قرایی شاید به این نیت در متن گفتوگو ورود میکند که بتواند اطلاعات تکمیلی به مصاحبه اضافه کند ولی گاهی این موجب پاره شدن نخ صحبتهای مصاحبهشونده شده و شاید عاملی برای برهم ریختن ذهن او باشد. زمانیکه مصاحبهشونده در حال بازگو کردن اتفاقات یک دوره تاریخی است، بیشک ذهن او در حال مرتبسازی و فراخوانی اطلاعات مرتبط است ولی برای مثال قرایی با طرح پرسش پیرامون شخصیتی که نامش از زبان محدثیخراسانی عنوان شده، مسیر مصاحبه را عوض میکند و این یعنی تمام شدن رشته خاطرات قبلی و باز شدن دفتری جدید از روایت تاریخ. در صورتی که مصاحبهکننده میتواند اجازه دهد سخنان فرد مصاحبهشونده تمام شود و سپس نکتهای را که در خلال مصاحبه به ذهنش رسیده، طرح کند. نکته دیگر درباره «از سناباد شعر» که نخستین کتاب از کارهای تاریخ شفاهی حسین قرایی است، تبدیل شدن مصاحبههای تاریخ شفاهی به نوعی خاطرهبازی و گاهی مصاحبه ژورنالیستی است. این آفتی است که درباره این مصاحبهها میتوان به آن اشاره کرد و در جایجای این کتاب مشهود است. بهاینمعنا که در اینکتاب روایت منسجمی از تاریخ ارائه نمیشود، بلکه بیشتر تعدادی مصاحبه بههم چسبیده ژورنالیستی است که خواننده گاهی نمیتواند تصویر شفافی از اتفاقات مرتبط با شعر در سالهای دفاعمقدس ببیند. نقب زدنهای بسیار در دل گفتوگو سبب این مساله میشود و زمانی که محدثیخراسانی میخواهد از شعر دفاعمقدس یا تأثیر یک چهره بر شعر جوانان پس از انقلاب بگوید، ناگهان میبینیم موضوعی فرعی در دل بحث باز میشود و اصل موضوع به فراموشی سپرده میشود. از این منظر شاید بهتر بود پیش از انتشار «از سناباد شعر» از نظر روایی و تطبیق مباحث از نظر زمانی، ویرایشی روی کتاب صورت میگرفت تا انسجام نکات مطرحشده در کتاب بیشتر میشد. این کار میتوانست بر جایگاه تاریخی کتاب بیفزاید. یکی از ویژگیهای این کتاب که مؤلف از آن غافل نبوده «فهرست اعلام» است که در انتهای کتاب درج شده است. فهرستی که به خواننده کمک میکند بهتر بتواند به مباحث مرتبط با شخصیتها دسترسی پیدا کند و این یک امتیاز مثبت برای کتاب است، در حالیکه بسیاری از نمونههای مشابه فاقد این فهرست هستند و خواننده اگر بخواهد به صورت موردی به کتاب رجوع کند باید تمام کتاب را تورق کند تا بتواند موضوع خاصی را پیدا کند. یکی دیگر از نکاتی که درباره این کتاب باید مورد اشاره قرار داد مربوط به فصلهای دوم و سوم آن است. در فصل دوم پس از پایان گفتوگو، با عنوان «نمونه اشعار» حدود ۳۰ صفحه اشعار این شاعر منتشر شده که به نظر میرسد آمدن آن در انتهای بحث ضرورتی نداشته و کسی که بخواهد اشعار مصطفی محدثیخراسانی را بخواند بیشک به کتب شعر این شاعر رجوع میکند و طبیعتاً ضرورت ندارد اشعار او در انتهای بخش خاطرات منتشر شود. در مجموع انتشار کتاب «از سناباد شعر؛ زمانه و زندگی مصطفی محدثی خراسانی» تدوین حسین قرایی را باید فتح بابی درخور توجه دانست و میتوان آن را از مصادیق حرکت خودجوش فرهنگی یا همان «آتش به اختیار» دانست که قرایی بدون پشتیبانی مالی از نهادهای فرهنگی دست به آن زده است. اقدامی که در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی یک فتح باب بهشمار میرود و قرایی در نخستین گام کاری کرده که از نهادهای بزرگ فرهنگی انتظار آن میرفت و او یکتنه این حرکت را به ثمر رسانده است. کتاب «از سناباد شعر» را دفتر نشر معارف در ۳۰۰ صفحه با قیمت ۱۳ هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است. ارسال به دوستان
مستند شهید باکری در فارس رونمایی شد
پاسخی به ابهامات آخرین روزهای حیات شهید باکری
مراسم رونمایی از مستند «باتمیان گون» (خورشیدی که غروب نکرد) به کارگردانی محمد زارع با حضور سردار پورجمشیدیان، سردار کبیری، صفیه مدرسی (همسر شهید باکری)، گلعلی بابایی، بختیاری (مدیر مرکز روایت فتح) و جمعی همرزمان ایشان در دفتر خبرگزاری فارس برگزار شد. به گزارش «وطنامروز»، در این مراسم ابتدا سردار پورجمشیدیان از رزمندگان لشکر عاشورا، مستند «خورشیدی که غروب نکرد» را عبرتآموز و زیبا خواند و گفت: فکر میکنم مستند بیش از آنکه ارزش فرهنگی داشته باشد، از نگاه من که کهنهسرباز نظامی هستم، ارزش نظامی بالایی دارد زیرا مقطع بسیار حساسی از زندگی شهید باکری در جنگ را بررسی و موشکافی میکند؛ ابهاماتی که امروز برخی از قسمتهای آن برای دوستان نزدیک ایشان شفاف شد. خیلی از این ابهامات در بخش نظامی جنگ وجود دارد که درباره 2 روز آخر زندگی شهید باکری هم تحلیلها و نگاههای زیادی وجود دارد. بخشی از ابهامات راجع به این مقطع از تاریخ جنگ دیده میشود که امروز شاهد شفافسازی در این مستند بودیم. افراد مؤثری در این مستند روایت روزهای آخر را به عهده داشتند و ارزش نظامی این مستند قابل قیمتگذاری نیست، زیرا مقطع حساسی را بررسی میکند. نزدیکترین افراد به آقامهدی مثل آقای لطفی درباره این روزها صحبت کردند و بسیاری ارزشمند است. در بخش دیگری از مراسم رونمایی از مستند خورشیدی که غروب نکرد، همسر شهید باکری صحبتهای خود را با تشکر از گروه سازنده مستند آغاز کرد و گفت: من نمیتوانم نظر بدهم زیرا فضای جنگ است، هر کسی به غیر از آقا مهدی در آن فضا با این روحیه حضور داشت حتماً چنین تصمیمی میگرفت اما هنوز برایم سوال است که چرا تخریبچیها زودتر نیامدند تا پل را تخریب کنند یا آقا مهدی از فرمان فرمانده تمرد میکند و بازنمیگردد. البته سوالات دیگری هم وجود دارد اما در جنگ شرایط سخت و فشارها زیاد است. تقدیر و حکمت الهی این بوده که آقامهدی اینگونه به شهادت برسد. انشاءالله توفیق ادامه راه ایشان را داشته باشیم. از وصیتهای مهم آقامهدی این بود که اطاعت از ولایتفقیه در هر شرایطی را بر ما توصیه میکردند و تأکید داشتند رهرو ولایتفقیه و شهدا باشیم. در بخش دیگر مراسم گلعلی بابایی، نویسنده و مستندنگار حوزه دفاعمقدس، مستند «خورشیدی که غروب نکرد» را کاری فاخر و ارزنده توصیف کرد و گفت: تلفیق نریشن و روایت در این اثر بسیار خوب است. مستند 50 دقیقه طول میکشد اما مخاطب خسته نمیشود، کار پژوهشی و تحقیقات آن بهدرستی انجام شده و سازندگان اثر توانستهاند ابهامات روزهای آخر شهادت شهید باکری را به تصویر بکشند اما هنوز نمیدانم چرا قایق اشتباه میرود. درباره شهادت شهید باکری بسیاری معتقدند خط قرمزهایی وجود دارد و 3 روز آخر را نمیتوان تصویر کرد اما در این مستند شفافیتی وجود دارد و برای من به عنوان یک مستندنگار قابل احترام است. بنا بر این گزارش، مستند «باتمیان گون» محصول گروه مستند روایت فتح است که در روزهای آتی از شبکه مستند پخش خواهد شد. ارسال به دوستان
«فیلشاه» عیدی سینمای ایران به کودکان
انیمیشن سینمایی «فیلشاه» در اکران نوروز ۹۷ میزبان خانوادههای ایرانی میشود. انیمیشن سینمایی «فیلشاه» محصول جدید گروه «هنرپویا»، به عنوان تنها نماینده سینمای کودک و انیمیشن نوروز امسال در سینماهای سراسر کشور روی پرده میرود. تازهترین محصول سازندگان انیمیشن پرطرفدار «شاهزاده روم»، پس از حضور در بخش مسابقه سودای سیمرغ سیوششمین جشنواره فیلم فجر، از امروز، چهارشنبه 23 اسفندماه به سرگروهی سینما آزادی روی پرده میرود. بهگزارش «وطنامروز»،«فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان و تهیهکنندگی حامد جعفری، انیمیشنی 80 دقیقهای است که با مشارکت 220 نفر از جوانان و سینماگران کشورمان طی نزدیک به 2 سال در گروه «هنر پویا» به تولید رسیده است. داستان «فیلشاه» در جنگلی در آفریقا رقم میخورد. رئیس گله فیلها صاحب فرزندی میشود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دستوپا چلفتی است و... . ارسال به دوستان
کتاب
روایت نقش رهبر انقلاب در مبارزات مشهد در رمان «چُغُک» ارسال به دوستان
همکاری مجدد ستاره زن هالیوود با تلویزیون
نیکول کیدمن بار دیگر با همکاری دیدیوای کلی در سریالی برای شبکه اچبیاو جلوی دوربین میرود. به گزارش مهر به نقل از ورایتی، اچبیاو بار دیگر 3 چهرهای را که برای ساخته شدن سریال کوتاه و موفق «دروغهای کوچک بزرگ» گرد آمده بودند، جمع کرده تا یک مینیسریال بزرگ بسازد. گفته شده این مینیسریال با عنوان «برگرداندن» با بازی نیکول کیدمن و با حضور دیویدای کلی و برونا پاپاندرآ ساخته میشود. کیدمن قرار است در نقش تهیهکننده هم حضور داشته باشد و در این سریال که با اقتباس از رمان هانف کورلیتس با عنوان «نباید هرگز میدانست» نوشته شده، بازی نیز بکند. اچ بیاو از گردآوردن دوباره این تیم ابراز خوشحالی کرده است. این سه نفر با هم در شکل دادن مینیسریال موفق «دروغهای کوچک بزرگ» نقش اساسی داشتند و این سریال موفق به کسب جایزه امی شد. در مینیسریال جدید، کیدمن در نقش یک درمانگر موفق است که قصد دارد نخستین کتابش را نیز منتشر کند. وی همسر و فرزند پسری دارد که بزودی در نیویورک به مدرسه نخبهها میرود اما چند هفته پیش از انتشار کتابش با رویدادهای جدید در زندگیاش روبهرو میشود و شاهد مرگی خشونتبار و همسری است که ناپدید شده است. کیدمن که برای کار در «دروغهای کوچک بزرگ» هم جایزه امی و هم گلدنگلوب را کسب کرده در سال ۲۰۱۸ برنامه شلوغی دارد و بازیگر فیلمهای سینمایی «ویرانگر»، «پسر حذف شده» و نیز «آکوآمن» خواهد بود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|