|
چرا آینده روشن است؟!
حسن رضایی: بگذارید بدون مقدمه فرض کنیم کارگردانی هست که همین اکنون به تاریخ کات بدهد! باز بیایید فرض کنیم کسی از فراسوی تاریخ به این 40 ساله بنگرد و ما را در کنار نوح(ع)، فرعون، موسی(ع)، جالوت، داوود(ع)، اسکندر، نادر، ناپلئون، کورش، چرچیل، همه و همه، برانداز کند. مقصد و مقصود تاریخ اما کجاست؟ و نقش این 40 ساله در این مسیر، چقدر سیاه یا درخشنده بوده است؟ در زمینه این دو سوال مهم، طبعاً اجماع نظری وجود ندارد. سوال اول بسیار باستانی و کهن است؛ گروهی همچون نوح(ع)، فرجام را بر مدار پیوند خوردن زمین و آسمان تصویر میکنند و گروهی دیگر همچون فرزندش، خود را خدا دیدهاند! وارثان پسر نوح، از ابتدای عصر روشنگری تا همین حالا، میلیاردها کتاب، فیلم، تئاتر و محصول فرهنگی برای بسط تفکرات خود تولید کردهاند. ارسال به دوستان
در شهر خبری نیست!
عرفانه فتحیان: اسفند همیشه احوال متفاوتی برایمان داشته. ارسال به دوستان
سال سخت اقتصاد
میثم مهرپور*: سال 96 با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید. سالی که از نگاه مرکز آمار و دولتمردان ایرانی سالی پر بار و پر از افتخار با ثبت رکوردهای نو در اقتصاد ایران بود؛ از «تداوم تورم تکرقمی» تا «رکورد ایجاد اشتغال» و «افزایش سرمایهگذاری خارجی». اینها فقط یک طرف ماجرا بود. طرف دیگر ماجرا تداوم اعتراض مالباختگان موسسات مالی، تداوم رکود اقتصادی، افزایش هزینههای جاری و کاهش بودجههای عمرانی، کاهش قدرت خرید مردم و خالی و خالیتر شدن سفرههای مردم بود. موضوعی که سالی سخت را برای اقتصاد ایران رقم زد. وضعیتی که با توجه به شواهد و قرائن در سال آینده نیز تداوم داشته و سال 97 سالی به مراتب سختتر از 96 برای اقتصاد ایران خواهد بود. در این یادداشت سعی کردهام به اختصار به برخی از این دلایل و راهکارهای مقابله با آن اشاره کنم. ارسال به دوستان
آیا ضرورت تغییر را احساس نکردهایم؟!
امیر استکی: این آخرین شماره «وطنامروز» در سال 96 است. همهچیز در این روزهای آخر باید با امید به پایان برسد و با این مضمون که هرچند به قول بسیاری آگاهان و تحلیلگران این روزها، روزهای همافزایی و به هم گره خوردن بحرانهای گوناگون است اما باز این به نفع همه است که جهان را به گونهای ببینیم که اراده ما- در کنار همه محدودیتهایش- هنوز میتواند شرایط بهتری را برایمان رقم بزند اما این امید و روشنبینی با سادهلوحی و پاک کردن صورت مسائلی که گریبانگیرمان هستند به شکل اساسی تفاوت خواهد داشت. اعتماد به اراده جمعی ساکنان سرزمین باستانی ایران در کنار توکل به خداوند مهربان و گرهگشا بنمایه امیدی است که از آن سخن میگوییم. آینده هر چقدر هم که «امروز» سخت و پیچیده و غبارآلود باشد بیشک برای کسانی که به خداوند و لطف و مهربانی و گرهگشایی او ایمان دارند، روشن و شیرین خواهد بود؛ آنگونه که مرحوم علی صفاییحائری بدرستی میگوید: «همه ناتوانیها و محدودیتهایی که انسان و امکانات و استعدادهایش دارند برابر آنچه خداوند در قالب اختیار و سنجش و ترکیب به او عطا کرده است، حقیر و کوچک خواهند بود. فقط باید ضرورت تغییر را احساس کنیم و با گریز از کلیشههای ارادهسوز و عافیتطلبانه راه را برای خود و آیندگان هموار کنیم». من در مقابل چشمان خودم کسانی را دیدهام که اینگونه بودهاند، یکی از آنها دوست صمیمیام مرحوم معین رئیسی بود که به این جمله عمیقا باور داشت و بعد از فوت زودهنگامش روی سنگ مزارش نوشتیم: «هیچ بدنی در مقابل آنچه که روح اراده آن را میکند، ناتوان نیست». ارسال به دوستان
هر روز نوروز است جز این دو هفته!
صادق فرامرزی: نوشتن از «نوروز» برای «روزنامه» حکایتی کموبیش عجیب است، نوروز را اگر روز نو بدانیم خود به خود داریم از حکایت هر روز روزنامهها سخن میگوییم، روزنامههایی که هر روز روزشان از نو و روزیشان از نو از سر گرفته میشود. روزنامهها روزی یکبار زنده میشوند و میمیرند، صبحها همه از تیترهایشان صحبت میکنند و شبها چون کاغذ باطلهای که اخبارش همگی سوختهاند با هزار زور و زحمت گوشهای جمعشان میکنند برای برگشت زدن. روزنامهها هر روز صبح مثل یک بهار خود را نمایان میکنند و امید دارند سالی نکو داشته باشند، چنانکه سالی که نکوست از بهارش پیداست و شب هنگام مثل آخر پاییز و شمردن جوجهها دودوتا و چهارتا میکنند که در این روز نو چقدر توانستهاند آگاهیبخشی کنند، چقدر تیتر یکشان به چشم آمده و چقدر سرمقالهشان بحث روز شده است. برای همینهاست که میگویم اساسا نوروز چیز چندان جدیدی برای یک روزنامه و روزنامهنگارانش نیست، آنها هر روز و با همین کاغذهای نه چندان مرغوب که این روزها قیمتشان سر به فلک کشیده یک بار تمام تحولات طبیعت را تجربه میکنند، آنها همان صبحهنگام که روزنامهشان مثل سفرهای هفتسین روی دکهها پهن میشود حس بهار را دارند و شبهنگام که در حال بستن صفحاتشان هستند حال و هوای بازار شب عید را دارند، با این اوصاف خودتان کلاهتان را قاضی کنید که برای یک روزنامه 2 هفتهای روز از نو نکردن به بهانه نوروز چقدر عجیب است، روزنامهها وقتی که در میانه پاییز و زمستان طریقه بهار را هر روز در پیش میگرفتهاند حالا باید در شروع بهار به مثابه یک زمستان چند روزی خود را منتشر نکنند. ارسال به دوستان
سال 97؛ سال جبهه جوان و مؤمن انقلابی!
میکائیل دیانی: تا چند سال قبل فهم دقیقی از «امر اجتماعی» نداشتیم، شاید اساسا «تغییرات اجتماعی» را واقعبینانه نمیدیدیم. آرمانگرایانی بودیم که واقع بینی و نیازهای زمانه را درک نمیکردیم و «سیاست» را در مرکز تصمیماتمان مداخله میدادیم؛ اگرچه انقلاب امری بود فرهنگی و زیربنای فرهنگی داشت و همین بود که انقلاب صادر میشد بیآنکه ما بدانیم از چه مجرایی و چرا باید به انقلاب ما این همه نگاه مثبت وجود داشته باشد؟! و چرا ایران امید آمال و آرزوهای آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان است؟! و چرا این همه مطالبه بیرونی برای انتشار خروجیها و نتایج انقلاب از ما وجود دارد؟! ارسال به دوستان
پیش به سوی سفری که سُفرهها را رونق ببخشد!
سمیرا کریمشاهی: اگر یک جستوجوی ساده انجام دهید، همچون سالهای گذشته متوجه افزایش قیمت بلیتهای قطار و هواپیما برای سفرهای ایام نوروز خواهید شد. به عنوان مثال از مبدأ تهران به یکی از شهرهای جنوبی کشور، سفر با هواپیما حداکثر مبلغی که برای تهیه بلیت رفت و برگشتی شما آب میخورد حدود یک میلیون و 500 هزار تومان است! آنوقت با چنین مبلغی میتوان با یک تور 3 و 4 روزه به گرجستان یا ترکیه سفر کرد. منطقی این است که مردم سفر خارجی را ترجیح بدهند اما بیاییم کمی اخلاقی تصمیم بگیریم و در این عرصه هم جهاد کنیم! اگر بیتدبیری مسؤولان ما و استفاده از فرصت مسؤولان کشورهای همسایه باعث میشود تنها در ایام عید میلیونها دلار از کشور خارج شود، چرا ما مردم، خودمان فکر چاره نباشیم؟! کمک به اقتصاد کشور صرفا به این نیست که به دنبال خرید پوشاک و اجناس ایرانی باشیم، البته که این هم هست و این قبیل اقدامات ارزش زیادی دارد اما مسافرت مقوله تاثیرگذار دیگری در این زمینه است که متاسفانه نسبت به فرهنگسازی برای حمایت از تولید داخلی مغفول مانده است. مسافرت را در اقتصاد بیشتر میتوان در دسته «خدمات» ارزیابی کرد. در بخش خدمات هم تفاوتی با تولید کالا نیست. هزاران نفر به عنوان نیروی خدماترسان به توریستها در شهرهای مختلف مشغول کارند. آنها هم مانند تولیدکنندگان اجناس ایرانی نیاز به حمایت ما دارند. منظور این نیست که به جای تورهای خارجی به صرفه، بلیتهای گرانقیمت داخلی را انتخاب کنیم، خیر! ارسال به دوستان
شمهای از معادلات احتمالی جهان در سال 97
ماشاءالله ذراتی: به استقبال سال 1397 شمسی میرویم در حالی که شواهد و قرائن بیانگر سطح جدیدی از تنشها و تقابلات منطقهای و بینالمللی است. جهتگیری و شیب این تنشها بهگونهای است که احتمالا در سال 1397 کمرنگ شدن بیش از پیش نقش و جایگاه سازمان ملل متحد و بازسازی مجدد و تقویت یارگیریهای منطقهای و بینالمللی را شاهد خواهیم بود. ارسال به دوستان
و اما باز هم اینستاگرام...
زینب محبوبی: اینستاگرام در روزهاى پایانى سال هم مثل روزهاى میانى سال و حتى روزهاى آغازین سال است و هیچ فرقى ندارد! اصولاً صفحات اینستاگرامرها بسیار شبیه هم شده و دیگر آن تنوعى که در ابتداى ظهور معظم له با آن مواجه بودیم، یافت مىنشود... همه با هم به خانوادههاى کارگران معدنیورت تسلیت مىگویند و به همین تسلیت بسنده مىکنند و هشتگ #استعفا نمىگذارند، همینجورى بىدلیل البته، نظرشان این است که معدن است دیگر! منفجر مىشود گاهى...! همگى با هم دعوت مىکنند به شرکت در انتخابات و رأى دادن به کاندیداى مذکور که از قضا، همه با هم متفقالقولند در این انتخاب! و تلاش مىکنند چنان رعب و وحشتى در دلها بیندازند از انتخاب نشدن کاندیداى مذکور گویى که اگر دیگری انتخاب شده بود اوضاع بدتر از اینى بود که الان شده! و همین پیجها در همان لحظات وقوع زلزله کرمانشاه شروع مىکنند به گذاشتن پست و استورى تسلیت به خانوادههاى بازماندگان، گویى که خانوادههایشان گوشى به دست نشستهاند و تسلیتهاى سلبریتىها و اینستاگرامرها را مرور مىکنند! و در کمتر از 3-2 روز هرجور هست خودشان را به محل زلزله مىرسانند و یکى از بازماندگان و داغدیدگان را در کنجى از خرابهها گیر آورده و سلفى مىگیرند و شماره حساب مىگذارند براى واریز کمکهاى مردمى... کمکهایى که هنوز خبر دقیقى از محل ناپدید شدن آنها در دست نیست! و دست تقدیر را ببین که این صفحات براى مدت طولانى بدون خوراک نمىمانند و هنوز تب جمعآورى کمکهاى مردمى فروکش نکرده، کشتى سانچىاى غرق مىشود و تحلیلگران و متخصصان امور دریانوردى به صفحات اینستا بازمىگردند و هر آنچه به مغز مبارکشان خطور مىکند از زمین و زمان و دریا به هم مىبافند و ارائه مىکنند و لایک و قربان صدقه تحویل مىگیرند. و البته که بعد از این تب داغ عرق سرد است و خیلى زود فراموش مىشود همه این داد و قالها و هیچ مطالبهاى ادامه نیافته است.... ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|