|
در پی بحران بیآبی، دریاچهها و تالابهای استان فارس خشک شد
در جستوجوی تدبیر آبی!
بحران آب در استان فارس سبب خشک شدن اغلب دریاچهها و تالابها و یکی از دلایل اصلی خالی از سکنه شدن ۴ هزار روستا در این استان شده است. به گزارش تسنیم از شیراز، حکایت خشکسالی و بحران آب سالهاست که گریبان استان فارس را گرفته است؛ تقریباً یک دهه خشکسالی و بحران آب شبیه یک سریال دنبالهدار تأثیر خود را بر روستاها، دریاچهها و تالابهای استان گذاشته تا جایی که در برخی روستاها کشاورزی معنای خود را از دست داده و زندگی مردم فلج شده است. «استان فارس بیش از سایر مناطق کشور با این چالش دست و پنجه نرم میکند»؛ سخنی است که معاون اول رئیسجمهور در سفر بهمنماه سال گذشته درباره وضعیت آب استان فارس گفته است. بحران آب در این استان به اندازهای است که تقریباً نیمی از روستاهای فارس خالی از سکنه شدهاند. سیدکمال پاکفطرت، مدیرکل دفتر روستایی استان فارس یکی از دلایل اصلی خالی از سکنه شدن 4 هزار روستا از تعداد 8 هزار روستای استان فارس را خشکسالی و نبود آب برای کشاورزی و شرب اعلام میکند. به گفته وی، نخستین تأثیر بحران آب، بر روستاها بوده چراکه بهدنبال کاهش منابع زیرزمینی و خشکسالی، کشاورزی در روستاها تعطیل شده و مردم برای معیشت خود در تنگنا قرار گرفتند. پاکفطرت میگوید: بارش کم باران در چند سال اخیر هم مزید بر علت شده تا کشاورزی در روستاها تعطیل شود و روستاییان به شهرها مهاجرت کنند. مدیرکل دفتر روستایی استان فارس این موضوع را در شهرهای خرامه، زرقان و مرودشت که زندگیشان وابسته به سد درودزن و رودخانه کُر بوده، بیشتر میداند. امروز با خشک شدن رودخانه کُر و کاهش ورودی آب سد درودزن به 70 میلیون مترمکعب که براساس گفتههای صالح جهرمی، معاون آب منطقهای استان فارس نسبت به سال 95، تقریباً به یکدوم کاهش پیدا کرده موضوع مهاجرت روستاییان به شهرها افزایش یافته و کشاورزی در روستاها تعطیل شده است. مورد دیگری که با بحران آب بر زندگی روستاییان تأثیر گذاشته خشک شدن دریاچهها و تالابهای استان فارس است که معیشت روستاییان و تنوع زیستی منطقه را با مشکل مواجه کرده است. محدثه همتی، مسؤول دبیرخانه تالابهای استان فارس در گفتوگو با تسنیم از خشک شدن اغلب دریاچهها و تالابهای استان فارس سخن میگوید. «تنها دریاچه مهارلو کمتر از 50 درصد و با عمق 20 سانتیمتر آب دارد»؛ همتی با بیان این جمله، افزود: علاوه بر مهارلو تنها دریاچههای زنده استان فارس 2 دریاچه کوچک و فصلی هیرم و هرم در لارستان است که 30 تا 35 درصد با عمق کم آب دارند و دلیل آب داشتن این 2 دریاچه هم بارندگی سال گذشته است. بهگفته وی، تالابهای استان مانند بختگان، کمجان، کافتر و طشک همه خشک شده و بهعلت کمبود بارندگی و برداشتهای بیرویه هیچ ورودی نداشتهاند که این موضوع سبب تغییر و از بین رفتن تنوع زیستی منطقه، پوشش گیاهی و گونههای جانوری شده است. همتی نخستین اثر خشک شدن تالابها و دریاچهها را افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها میداند، چرا که معیشت بسیاری از افراد جوامع محلی اطراف تالابها و دریاچهها وابسته به تالابها و تنوع زیستی آن بوده و با خشک شدن آنها، فرصت شغلی خود را از دست دادهاند. براساس اطلاعاتی که سازمان مدیریت و برنامهریزی استان فارس بر مبنای سرشماری 95 اعلام کرده تعداد جمعیت ساکن در نقاط روستایی استان فارس یک میلیون و 432 هزار و 355 نفر بوده، حال آنکه در سال 90 این تعداد یک میلیون و 475 هزار و 350 نفر بوده است. این اطلاعات و آمارها نشان میدهد نرخ رشد جمعیت ساکن در نقاط روستایی کشور منفی 68/0 درصد و برای فارس منفی 59/0 درصد بوده است و بهطور کلی سرشماری سال 95 نشان از این دارد که جمعیت در شهرها رشد مثبت و در روستاها رشد منفی داشته است. روستای جیان بخش کربال شهرستان خرامه که به گفته جاسم ایزدپناه عضو شورای روستا، جمعیتش از 110 خانوار به 50 خانوار رسیده، نمونهای از اتفاقی است که زیر پوست روستاهای استان فارس در حال رخ دادن است، نمونهای بارز از مهاجرت از روستاها بهسمت حواشی شیراز. آنگونه که ایزدپناه میگوید کشاورزی در این روستا تعطیل شده است و مردم برای کارگری به شهرهای اطراف میروند. جمشید زارع، یکی از کشاورزان روستای بندامیر بخش زرقان در گفتوگو با تسنیم میگوید: بهترین کشاورزان منطقه زمینگیر شده و هیچ راه درآمدی ندارند در حالی که روزگاری در این منطقه انواع و اقسام محصولات کشاورزی کشت میشد. یکی از اهالی بخش کربال نیز در تایید صحبتهای این کشاورز زرقانی گفت: وضعیت معیشت مردم نامساعد است، بسیاری از مردم نان برای خوردن ندارند و مجبور به مهاجرت به شهرهای اطراف هستند. بهگفته علی بوستانی مدیرعامل آبفای روستایی استان فارس، در سال گذشته 660 روستای استان فارس با جمعیتی بالغ بر 390 هزار نفر با تانکر آبرسانی شدند. نزدیک به 10 سال است که خشکسالی بر فارس سایه انداخته و بیشترین تأثیر را بر روستاها گذاشته است بهگونهای که میتوان گفت فرکانس روستاهای فارس روی موج بیآبی و تشنگی تنظیم شده است. وقوع خشکسالی و تداوم آن در این استان بهدلیل آنکه حدود یکسوم افراد شاغل در این استان به کشاورزی و شغلهای مرتبط با این بخش اشتغال دارند، سبب شده روز به روز جمعیت روستاهای استان فارس آب رود و کشاورزی در آنها تعطیل شود. ارسال به دوستان
اخبار
معرفی کانالهای ارتباطی بانک اقتصادنوین با مشتریان ارسال به دوستان
کاهش مصرف انواع فرآوردههای نفتی در منطقه گلستان
سرپرست شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی منطقه گلستان از مصرف بیش از یک میلیارد لیتر انواع فرآورده نفتی شامل، بنزین، نفت سفید و نفتگاز استان گلستان در سال ۹۶ خبر داد و افزود: میزان مصرف از کاهش ۳ درصدی در مقایسه با سال ۹۵ حکایت دارد. حبیبی افزود: سهم بنزین مصرفی در این بازه زمانی، ۴۶۱ میلیون و ۱۰۲ هزار لیتر بوده است. وی درباره مصرف نفت سفید نیز گفت: مصرف این فرآورده با ۱۸/۷ درصد کاهش به ۵۵ میلیون لیتر در سال ۹۶ رسیده است. این مقام مسؤول همچنین از مصرف ۵۱۸ میلیون و ۳۷۱ هزار لیتر نفتگاز در این بازه زمانی خبر داد و افزود: از این مقدار ۹۸ میلیون و ۳۷۱ هزار لیتر نفتگاز مصرفی نیروگاهی و ۴۲۰ میلیون لیتر نفتگاز غیر نیروگاهی بوده است. وی در ادامه تصریح کرد: مصرف کلی نفتگاز (نیروگاهی و غیرنیروگاهی) به نسبت ۱۲ ماهه سال۹۵، ۹ درصد کاهش یافته است. سرپرست شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی منطقه گلستان همچنین از مصرف ۲۱۸ میلیون مترمکعب گاز طبیعی فشرده (سیانجی) در سال ۹۶ خبر داد و گفت: مصرف این سوخت پاک نسبت به سال ۹۵ با افزایش ۴ درصدی همراه بوده است. ارسال به دوستان
سلبریتیها از ما چه میخواهند؟
صادق فرامرزی: حمایت از دولت هزینه اجتماعی بالایی دارد؛ این گزاره دیگر نه در حد فرضیه و گمان که در قامت پیشفرضی ثابت در معادلات سیاسی لحاظ میشود. دولتی که یکسال پیش و درست در چنین روزها و ایامی با همه توان به دنبال هزینهسازی اجتماعی برای مخالفت با راه ناتمام خود بود، این روزها از لحاظ حمایت و اعتبار اجتماعی از عرش به فرش رسیده است. در باب چرایی این امر سخن و تحلیلهای زیادی به زبان آمده اما شاید بتوان کلیدیترین عوامل را از یکسو رکود مدیریتی دولتمردان در جهت اصلاح مطالبات اولویتدار دانست و از سوی دیگر آن را ماحصل رادیکالیسم اجتماعیای دانست که از سوی رئیسجمهور و معاون اول او در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی و برای مهار رقبا در پیش گرفته شد. رکود مدیریتی دولتمردان و انفعال برابر مطالبات گسترده کشاورزان، کارگران، طبقات محروم و... بخش عمدهای از بدنه حامی دولت را مقابل دولت قرار داده است. جمعیت قابل توجهی که به وعدههای گوناگون دولتمردان امید بسته بودند حالا از امید خود ناامید شدهاند و تبدیل به مهمترین مطالبهگران اجتماعی از دولت تدبیر و امید شدهاند. در این میان هرچند پایگاه طبقاتی سلبریتیها به عنوان پیشروترین حامیان دولت که وزنه سنگینی در تاثیرگذاری اجتماعی نیز داشته و دارند بالاتر از سطحی است که آنان را تبدیل به مطالبهگران معیشتی کند اما شاهد آن هستیم که این قشر نیز در مسابقه اعلام برائت از عملکرد نیمه دوم دولت هر روز با عذرخواهی بابت حمایت دیروز خود از دولتمردان و اعلام پشیمانی از تحرک برای روی کار آمدن مجدد دولت روحانی سعی میکنند جلوهای از همراهی اجتماعی خود در مخالفت با راه دولت را نشان دهند. هرچند سلبریتیها اعم از سلبریتیهای هنری یا سلبریتیهای سیاسی هر کدام بنا بر حق شهروندی خود مجاز به مشارکت سیاسی و اجتماعی در دفاع و انتقاد از سیاستمداران مختلف هستند و ما ناتوان از آنیم که با نیتخوانی، درجه صداقت هرکدام از آنها را بسنجیم اما حق آن را داریم که بدون شخصی کردن تحلیل خود، آنها را در قالب پدیدهای مهم در جامعهشناسی سیاسی کشور مورد بررسی قرار دهیم. ارسال به دوستان
اخبار
حضور یک هنرمند در مدرسه «امید آینده» در ساحل خلیجفارس ارسال به دوستان
انسانها دستمال کاغذی نیستند
امیر استکی: همه به یاد داریم که سال 92 و همچنین 96 در جریان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری چگونه اقبال عمومی به چهرههای معروف به نفع یک جریان سیاسی خاص به کار گرفته شد و تا چه میزان در ایجاد یک جو عمومی به نفع اصلاحطلبان موثر واقع شد. آن روزها هر کسی که به واسطه حضورش در رسانههای عامهپسند، نام و نشانی داشت، در راستای جلب رای به سوی جناب روحانی به کار گرفته شد. حرکتی که با سر دادن شعارهای عامهپسند و کلی درباره بعضی آزادیهای اجتماعی و پارهای اصلاحات سیاسی همراه شده بود و در یک ائتلاف زرد سلبریتیها، جناب روحانی، اصلاحطلبان و همراهانش به همدیگر نان قرض میدادند. در همایشهای انتخاباتی برایشان جایگاه ویژه درست میکردند و دوربینها رویشان تمرکز میکرد تا برداشتهای انتخاباتی از چهرهشان گرفته شود. یکی نان ایجاد یک جو عمومی مثبت به نفع نومحافظهکاران و تشویق طیف خاکستری به حضور در پای صندوقهای رای را بر سر سفره مینهاد و دیگری هم هر آنچه را این جماعت در دل، میل و تمنایی به آن نشان میداد سخاوتمندانه بر عَلم شعار سوار میکرد و پیش میرفت. انتخابات تمام شد و جناب روحانی بر اریکه قدرت نشست. حالا به سیاق رسم و رسوم عالم سیاست در میان محافظهکاران باید همه چیز فراموش و وعدهها و وعیدهای انتخاباتی تا اطلاع ثانوی به پستویی خزانده میشد اما جریانی که یکتنه خود و شهرتش را در سودای روزهای گل و بلبل به پای جناب روحانی خرج کرده بود بیصبرانه منتظر بود تغییری ملموس در شرایط احساس کند، بیخبر از آنکه در واقع چنین قراری در عالم سیاست بویژه در قرائت فرصتطلبانهای که دوستان اصلاحطلبشان از آن ارائه میکنند، وجود نداشته و ندارد. حالا کمکم سلبریتیها و چهرههای معروف به همان سادگی و بر مبنای همان تصورات و فهم مبتذلی که از واقعیات و مسائل کشور داشتند و به واسطه آن ملعبه دستان سیاستمداران معتدل قرار گرفته بودند، به میدان مطالبهگری وارد شدهاند. بیصبرانه منتظر این هستند که آن رونقی که جناب روحانی وعده داد و آن باید بشودها و لاف در غربتزدنهای پرطمطراق، اجرایی شود ولی از آنجا که صدای بلند و وعدههای رنگارنگ در عالم واقع دلیل بر توانمندی و کفایت نیست، لذا مدعیان در عمل به وعدههای خود- حداقل آن وعدههایی که رنگ حیثیت بر آنها زدند- بیش از حد تصور ناکارآمد از آب در آمدند. تمام هنر آنها مصروف انعقاد برجام شد. تخم دوزردهای که از روز اول گندیده به دنیا آمد و هر چه زمان به جلوتر رفت وضوح تقریبا هیچ بودن دستاوردهایش بیشتر و بیشتر شد. رویای دولتمردان که بر اساس آن، پس از برجام در مملکتداری بر پاشنه سابق خواهد چرخید و سیلی از سرمایه خارجی و دلارهای پسابرجامی به ایران روانه خواهد شد، به کابوس وضع تحریمهای جدید آمریکا و اجرایی شدن کاتسا تبدیل شد. حالا نهتنها عزت و اعتبار به پاسپورت ایرانیان برنگشته است- چیزی که بسیار مورد علاقه جماعت سلبریتی است- بلکه ایرانیان مشمول سختگیریهای گستردهتری شدهاند. حالا که دلار تا مرز 6 هزار تومان به پرواز درآمده است و فعلا به ضرب دگنگ و بگیر و ببند و بزن و در رو، روی 4200 تومان فرود آمده است، سلبریتیها حق دارند با تاسف به یاد خود و دولتمردان بیاورند که مگر این جهشها و پرشها به خاطر بیلیاقتی دولتمردان اسبق اعلام نمیشد، پس حالا چه شده است که در زمان زعامت ژنرالها کار دلار و ارزش پول ملی به اینجا رسیده است؟ این پرسشها و شمار بیشتری وعده محقق نشده را جماعت موسوم به سلبریتی، همه و همه را با یک واکنش پاسخ داده است؛ «ما پشیمانیم». به سبک خود البته پشیمانی را در گستره وسیعی نشان میدهند. جماعت بازیگر، فوتبالیست و خواننده حالا کمر به در بوق و کرنا کردن پشیمانی خود بستهاند و اینجاست که حامیان و مریدان قدرتمداران معتدل و اصلاحطلب دیگر تاب تحمل این دوستان سابق و دشمنان امروز را ندارند. حالا زمان آن رسیده است که یکی از قواعد زشت دموکراسی مطلوبشان را گوشزد کنند. اینکه ارزش و اعتبار رای فقط و فقط تا زمانی است که به صندوق ریخته نشده باشد. بعد از لحظه لغزش برگههای رای مطلوبشان در صندوق جمعآوری آرا تعهد متقابل و دوستی دوطرفه به صرف توقع تمکین و سکوت از هواداران و سمپاتها فرومیکاهد اما سلبریتیها به واسطه اقبال عمومی به آنها و در اختیار داشتن تریبونهای عامهپسند نسبت به این فروکاسته شدن واکنش نشان میدهند، لذا باید که به شکل تحلیلی و با برهان و استدلال آنها را سر جایشان نشاند و این قاعده چرک دموکراسی اصلاحطلبانه در ایران را به آنها شیرفهم کرد؛ قاعده یکبار مصرفی رایدهندگان در قاموس اصلاحطلبان و اعتدالگستران را! ارسال به دوستان
درباره برخورد ابزاری اصلاحطلبان با سلبریتیها
میکائیل دیانی : سیاست اگر از جنس قدرتطلبش باشد لاجرم باید آمیختهای از «دروغ»، «فریب» و «استفاده از هر ابزاری برای رسیدن به هدف» شود. در این بین فرقی نمیکند این وسیله «شعارها» و «وعدههای بیپشتوانه» باشد یا انسانهایی که حالا از گذر رسانه به چهرههای پرمخاطبی تبدیل شدهاند که نامشان در دنیای جدید «سلبریتی» است و میتوانند میداندار بازیهای تبلیغاتی شوند! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|