|
نبود مدیریت درست بر منابع آبی در دیار رئیسعلی دلواری
نخلها در بوشهر ایستاده میمیرند
نخلهایی که به 5 دوره آبیاری پرآب عادت کردهاند، در سالهای اخیر با کاهش تعداد دفعات و مدت آبدهی مواجه شدهاند و این عامل میتواند باعث نابودی آنها شود. «آبپخش» به علت برخورداری از متراکمترین سطح زیر کشت نخل در ایران و شاید جهان به نگین سبز استان بوشهر مشهور است و بسیاری از مردم این دیار در عرصه کشاورزی و بویژه در زمینه نخل و خرما مشغول به فعالیت هستند و از این طریق امرار معاش میکنند. انتظار میرفت با ایجاد سد رئیسعلی دلواری زمینه برای بهبود آبیاری نخیلات این منطقه فراهم شود و در حالی که در اسناد بالادستی سد رئیسعلی دلواری نیز اولویت تامین آب با نخیلات این منطقه است ولی بتدریج میزان آب اختصاصی به نخیلات این منطقه کاهش یافت و حال به مصارف دیگر میرسد. در سالهای اخیر تنها 2 یا 3 دوره کوتاهمدت آبیاری نصیب این نخیلات شده و امسال در حالی که گفته شده تنها یک دوره آبیاری برای این نخیلات میسر است، هنوز هم خبری از آغاز این یک دوره آبیاری نیست. در این میان نخلها کمکم استقامت و پایداری خود را در مقابل این حجم ناملایمات و بیآبیهای زمستانه و تابستانه از دست خواهند داد و دیری نخواهد پایید که نخلهای استوار، ایستاده بمیرند. «حبیب بنافی» از نخلداران آبپخشی در ارتباط با مشکل آبیاری نخیلات اظهار داشت: متاسفانه مسؤولان مدیریت و توزیع منابع آب با کشاورزان صادق نیستند و حرفهای آنها با عمل آنها متفاوت است. وی با اشاره به تامین آب نخیلات از طریق سد رئیسعلی دلواری اضافه کرد: در صورتی که مسؤولان مدیریت مناسبی بر منابع آبی داشته باشند، مشکلات کمتری را در زمینه تامین آب مورد نیاز برای نخیلات خواهیم داشت. این کشاورز خاطرنشان کرد: مدیریت منابع آب به خاطر صنعت پرورش ماهی داخل قفس که در سد رئیسعلی دلواری قرار دارد، حاضر نیست از آب پشت سد کم کند و به نخیلات بدهد که این موضوع آبیاری را با مشکل روبهرو کرده است. وی اضافه کرد: اداره آبیاری در زمان آبیاری نخیلات اعلام میکند که 5 یا 6 مترمکعب دبی آب برای نخیلات است که سهم نخیلات منطقه آبپخش و سعدآباد است و متاسفانه خروجی آب برای نخیلات به این میزان نیست. بنافی تصریح کرد: همین خروجی کم باعث طولانی شدن دوره آبیاری و در نتیجه باعث تبخیر و هدر رفت بیشتر آب میشود. امام جمعه آبپخش نیز با انتقاد از مسؤولان اداره آبیاری استان بوشهر اظهار داشت: مسؤولان در ابتدای سال زراعی رسما اعلام کردند با توجه به کمآبی، کسی حق کشت صیفیجات ندارد ولی متاسفانه شاهدیم در شرایط کمآبی هم حجم زیادی از منابع آبی به کشت صیفیجات اختصاص مییابد. حجتالاسلام خداداد رضایی تصریح کرد: مسؤولان به مردم وعده دادند ۲۵ فروردین 97 نوبت آبیاری نخیلات را شروع میکنند اما هنوز خبری از آب نیست. وی اضافه کرد: اگر این مردم فریاد میزنند و اگر این مردم اعتراض میکنند، صدای العطش این نخیلات را میشنوند. شاید شما مسؤولان گوش شنوا نداشته باشید که صدای مظلومیت و العطش این مردم و نخیلات را که تمام زندگی آنان است بشنوید؟ مردم اگر فریاد میزنند بر همین اساس فریاد میزنند. وی ادامه داد: اگر قرار بود نوبت آبیاری، اردیبهشتماه شروع شود، چرا مردم را با وعده ۲۵ فروردین نگه داشتید و تا اردیبهشتماه، قطرهای آب وارد کانال نکردید. مسلم است که مافیای قدرت پشتسر این مسأله است و مردم هم خواب نیستند. «هادی بحرینی» از فعالان عرصه نخل و خرما نیز به مهر گفت: استان ما چند سالی است که بشدت با بحران آب مواجه شده و هرچه شدت بحران بیشتر میشود سوءمدیریت مسؤولان نیز بیشتر نمایان میشود، گویی بحران آبی با بیتدبیری مسؤولان رابطه مستقیم دارد. بوشهر بیش از 7 سال است که با جیرهبندی آب در همه بخشها مواجه شده است و هرسال مشکل عمیقتر میشود. وی افزود: در بخش کشاورزی استان با بحران آبی عمیقتری مواجه شده که سیاستهای غلط و منفعلانه مسؤولان بر شدت آن افزوده است. حفر چاههای با مجوز و بیمجوز شیره دشتهای استان را مکیده و پدیده فرونشستهای فاجعهبار را سرعت بخشیده است. بحرینی ادامه داد: مدیریت آب پشت سدهای استان نیز در نوع خود بینظیر و بهتبرانگیز است. سد مخزنی رئیسعلی دلواری با حجم مخزن ۶۸۵ میلیون مترمکعب، بزرگترین سد استان است که در سال ۱۳۸۶ به بهرهبرداری رسیده و مهمترین هدف از احداث آن آبرسانی به شبکه آبیاری آبپخش، بهعنوان بزرگترین شبکه مهندسی آبیاری- زهکشی کشور بعد از ورامین با بیش از 5/1 میلیون اصله نخل بوده است. بنا به این گزارش، در حالی که کمترین میزان منابع آبی در پشت سد رئیسعلی دلواری ذخیره شده است، نخیلات تشنه هستند و بیشتر از هر زمانی به آب نیاز دارند ولی آب در مسیر دیگری سرازیر میشود. سیاستهای غلط و اشتباه مدیریت منابع آب باعث میشود در آینده نه چندان دور شاهد بروز فاجعهای بزرگ همچون نابودی میلیونها اصله نخل و از بین رفتن مشاغل متعدد در این منطقه باشیم.
تنها ۴۰ درصد از بارندگی سال در بوشهر محقق شده است ارسال به دوستان
برگزاری مراسم تقدیر از مدالآوران مرکز علمی- کاربردی زر
همزمان با ولادت امام حسین(ع) و حضرت اباالفضلالعباس(ع) از دانشجویان و اساتید و ورزشکاران مرکز آموزش علم- کاربردی زر تقدیر شد. در این مراسم که با حضور رئیس هیأت مدیره گروه صنعتی و پژوهشی زر و اعضای هیأت موسس مرکز علمی- کاربردی زر برگزار شد، رئیس مرکز به فعالیتهای انجامشده اشاره کرد و گفت: مرکز علمی- کاربردی زر با پشتوانه عظیمی همچون صنایع گروه صنعتی و پژوهشی زر قصد تشکیل مرکز رشد را دارد تا با تکیه بر دانش و علوم مهندسی بتواند مرکز زر را به عنوان برترین و مناسبترین بستر آموزش عالی در جامعه علمی- کاربردی و همچنین آموزش عالی کشور برساند. اورنگ عیوضزاده با اشاره به رویدادهای استارت آپی پیشرو افزود: در سال جدید 4 رشته در حوزه مدیریت صنایع غذایی و محصول برای نخستینبار در ایران در این مرکز ایجاد خواهد شد. رئیس هیاتمدیره گروه صنعتی و پژوهشی زر نیز در این مراسم در راستای «حمایت از کالای ایرانی» اظهار کرد: متاسفانه اعتماد به کالای ایرانی اندکی آسیبدیده که باید این اعتماد را مجدد به کالای تولید داخل برگردانیم و این مهم نیازمند فرهنگسازی، تلاش، بسیج همگانی و توجه به 3 اصل کیفیت، قیمت و مشتریمداری است. مرتضی سلطانی بیان کرد: لازمه پیشرفت هر صنعتی در اتکا به نیروی انسانی است که این کار از طریق اعتماد به نسل جوان و بهکارگیری آنان در حوزههای مختلف محقق خواهد شد. وی عنوان کرد: در سالهای اخیر تولیدکنندههای ایرانی از استانداردهای جهانی عقبافتادهاند که این مشکل ناشی از عدم آموزش مناسب نیروی انسانی، فرآیندهای ضعیف و منسوخ تولید و ماشینآلات ناکارآمد است. سلطانی افزود: حمایت از کالای ساخت داخل، اشتغال ایرانیان و بویژه جوانان، ایجاد بستری پایدار برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی و بهبود توزیع درآمد را به دنبال دارد. در ادامه علیرضا کریمی، عضو هیأتمدیره مرکز زر نیز با اشاره به فعالیتهای مهم و اخیر دانشکده از مدیران و کارکنان مرکز تقدیر و تشکر کرد. در پایان این مراسم از مدیران گروه مرکز، دانشجویان برتر، مدالآوران ملیپوش و فرزندان شهدا و ایثارگران و همچنین اعضای انجمن علمی مرکز تقدیر شد. ارسال به دوستان
اخبار
سرمایهگذاری 30 میلیارد تومانی شهرداری در شورابیل ارسال به دوستان
این زخمها تازه نیست
حسن رضایی: حدیثی به روایت صحیح میگوید پس از شهادت سیدالشهدا(ع)، تمام مردم جز 3 نفر مرتد شدند! گویی مردم با خود میگفتند این چه خدایی است که میشود چنین ساده فرزند پیامبرش را با چنان وضعی کشت ولی آب از آب تکان نخورد؟! در میانه شک عوام و خواصالناس اما این زینب(س) بود که با همه خستگیهایش با یقین کامل در کاخ یزید فریاد میزد: «والله لا تمحو ذکرنا ولا تمیت وحینا؛ به خدا سوگند یاد ما را از دلها و وحى ما را محو نتوانى کرد». گذر زمان، حقانیت این سخنان را بخوبی نشان داد. خون مقدس حسین(ع) ریشه بنیامیه را کند و بعدها بنیعباس هم تنها با شعار دروغین دفاع از حق اهلالبیت(ع) توانستند قدرت را قبضه کنند. چند قرن بعد اما دشمنان جدید وحی، این بار در اروپا و از دل کلیساهای رم، برلین، پاریس و لندن سر برآوردند. ارسال به دوستان
مأمون، امروز کجاست؟
سلطان مهربانی! پادشاه میهماننوازی! ذات نور! منبع گرما! آفتابتر از آفتاب! تجلی طلوع! صاحب کرامت! مولد جود! سرچشمه رضا! شرط توحید! قلعه دین! ضامن آه و آهو! حضرت خوبیها! اصلا دلم صحن انقلابت را خواست آقاجان! و مگر نه آنکه پناه را باید از ولینعمت جست؟! و مگر نه آنکه شما، ولینعمت مایی؟! یا ثامنالائمه! سالها پیش، در صحن انقلاب، از فرمانده جانبازی میشنیدم که میگفت: «زمان جنگ، هروقت گره به کار جبهه میخورد، خرجش یک مشهد بود! با همان لباس خاکی، میآمدیم اینجا، درست همینجا و مشکلات را به ولینعمت خود میگفتیم! کنار همین سقاخانه، با چند تا رفیق عکس داشته باشم که بعدها به شهادت رسیدند، خوب است؟!» الان که پای این متن نشستهام، شاید آن جانباز هم شهید شده باشد! ویلچری بود و قطع نخاع اما یا شمسالشموس! ولینعمت اگر شما باشی، قطع امید ممکن نیست! الحق که برای نعمت رضایت خداوند از آدمی هم، شما ولی هستی که مالک مقام رضایتی! و چقدر منت الهی بر سر ما بلند است که از تمام اهل بیت، رضای ایشان قدم به این سرزمین گذاشته! باشد که استعارهای باشد از رضایت اهل بیت از ما! از ما، که چه وقت جنگ و چه غیر از آن، پناهگاهی جز صحن انقلاب نداشتیم! السلامعلیک یا علیبن موسیالرضا! نمیدانم در این سلام، چه رازی نهفته است که اینهمه دل آدمی را تنگ میکند برای مشهدالرضا! برای سقاخانه! برای پنجره فولاد! برای صحن قدس! برای دارالولایه! و برای صوت دلنشین قرآن که همیشه خدا در مسجد گوهرشاد، جاری است! آقاجان! هم آفتابتر از آنی که ما عاشقانت بشناسیمت، هم بالاتر از آنی که مغرضان بتوانند خاک بر بلندای معرفتت بنشانند! آقاجان! ما اصحاب چرخ ویلچر همان جانبازیم و اعلام برائت میکنیم از هتاکان! شما خود بهتر از ما میدانی که چقدر عاشقت بودهایم! قصه برمیگردد به دوران کودکی! به همیشه! به دیروز و امروز و فردا! و به سلامهایمان و عرض ادبهایمان در بابالجواد پر از خاطره! اصلا بگذار دوباره بنویسم؛ «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا»! آقاجان! هدف گرفتهاند این مهر و محبت را لیکن نمیدانند ما حتی ماه و خورشید و ستارهها را نیز در سایه شما میبینیم! هر سحر، اول از همه، این آفتاب است که با دیدن بارگاه رضوی، تاب از دست میدهد و مجنون میشود و از اشراقیترین جای مشرق، عرض میکند؛ «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا»! آقاجان! اگر قرار بود دسیسهها کارگر افتد، گمانم مأمون، سیاستمدارتر از این جماعت پلید افسادطلب بود! اما خدای شما، همان خدایی بود که موسی را در خانه فرعون بزرگ کرد! آری! مأمون در کاخ لابد بزرگ خود، نه فکر بزرگتری خدا را کرده بود، نه فکر زیرکتری شما را! بیچاره توهم زده بود شما ولیعهد اویی اما شما ولیعهد آدمی! تمام آدم! و تمام آدمیت! از ازل تا ابد! کجاست الان مأمون؟! این، عاقبت تبعید نور است! و جنگ با روشنایی! از مدینه تا مشهد و از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق و از زمین تا آسمان، هر جا ندای توحید بلند است، یعنی «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا»! تحویلبگیر جناب مأمون، فرجام کارت را! دقیقا میخواستی از شعاع همین عشق بکاهی! الان هم نقشه همین است، لیکن قطعا عاقبتی جز عاشقتر شدن ما نسبت به امام رئوف در پی ندارد! پس اینبار عاشقانهتر مینویسم؛ «السلام علیک یا علیبن موسیالرضا»! دعا کن برای ما آقاجان! بد دردی است تنهایی! شما چشیدهای غم غربت را! دیری است امام خود را ندیدهایم! گره افتاده در کار بشر! دعا کن برای ظهور، آقاجان... ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|