|
گزارش «وطن امروز» از عملکرد برنامههایشاخص تلویزیون در رمضان
جعبه اندوه!
برنامههای پرتعداد صداوسیما در ایام ماه رمضان به پایان رسید. انبوهی از برنامههای تلویزیونی که از لحاظ کمیت بسیار گسترده شده بودند اما از جهت کیفیت نمره بسیار پایینی را به نسبت سالهای گذشته دریافت کردند. ضعف برنامههای تلویزیونی هم در مجموعههای نمایشی و هم در برنامههای ترکیبی به صورت محسوسی قابل توجه بود به گونهای که بسیاری از مخاطبان ترجیح میدادند سفرههای افطار خود را با دیدن تکرار سریال «پایتخت» رنگین کنند. افزایش محتواهای غمانگیز، کاهش کیفیت ساخت و پرداخت به مضامین کلیشهای از جمله معضلاتی بود که برنامههای رمضانی را از جذابیت انداخت و نبود خلاقیت در همه آثار، مخاطبان را نسبت به تلویزیون کماشتیاقتر از گذشته کرد. این در حالی است که تلویزیون همچنان اصرار دارد که با انبوه برنامههای تولیدی خود، تمام ساعات روزهداران را به خود اختصاص دهد، بیتوجه به آنکه نهتنها این اتفاق موجب کاهش کیفیت آثار شده، بلکه بسیاری از برنامهها قربانی کنداکتور شلوغ تلویزیون میشوند.
رهایم نکن
بچه مهندس
سر دلبران
برنامههای سحرگاهی ارسال به دوستان
یادداشت و نقدی بر دفتر غزلهای«صبح بنارس» علیرضا قزوه
یاد غزل در هندوستان
ضیاءالدین خالقی: مجموعه «صبح بنارس»، دفتری است از غزلها و چند قصیدهواره و ... که همه را علیرضا قزوه در هندوستان سروده است؛ غزلهایی که در هر حال و در کل، بسیاری از آنها در ردیف «غزل نو» قرار میگیرد. شاید مقوله غزل نو چندان روشن نباشد اما به هر حال مشهور است که تعدادی از غزلسرایان امروز «غزل نو» میگویند و در نوگرایی نیمنگاهی به دیدگاهها و پیشنهادهای «نیما یوشیج دارند»، یعنی کارشان با غزل دیروز متفاوت است اما به نظر من، غزلهای هیچ یک از این شاعران کاملاً متفاوت با غزل دیروز نیست و همه غزلهای منسوب به غزل نو، یکسره نو نیست و نمیتواند باشد. یعنی همه غزلسرایان نوگرا بیش از آنکه بخواهند یا بتوانند دیدگاههای نیما را در چارچوب غزل پیاده کنند، به همان سنت غزل دیروز وابستهترند. البته تعدادی از غزلهای روایی این تفاوت را بیشتر و بهتر نشان میدهد؛ اگرچه با این همه، ناگزیر باز باید در قالب و ساختار غزل جا گیرد و این امر نمیتواند دست شاعر را در ایجاد فرم و نوگرایی کامل باز بگذارد. اما تفاوت اساسی در نوع نگاه و جهانبینی نیماست که مانیفستی را ارائه داده که با عصر خود همخوانی داشته باشد؛ شعری عینی، جزئینگر و اجتماعی که زبانهای خاص خود را میطلبد و این مقوله با صرف نوگرایی زبان متفاوت است. از این رو است که قزوه نیز همچون بسیاری از شاعران امروز، اغلب اشعار عینیگرا و جزئینگر و اجتماعی - سیاسیاش را به شیوه سپید و نیمایی میگوید و اغلب شعرهای عاشقانه و عرفانی و آیینی خود را در قالب غزل و دیگر قالبهای شعر سنتی. با این همه، اگرچه زبان غزل قزوه مثل شاعران نوکلاسیک، بین زبان شعر دیروز و امروز قرار میگیرد اما تفاوتهایی در نوع نگاه و جهانبینی و زبان قزوه هست که در کل نوع شعرش را به لحاظ زبانی مستقلتر (و نه الزاماً نوتر) از دیگر غزلسرایان نوگرا نشان میدهد و به لحاظ دستهبندی باز کمتر میتوان او را متعلق به جریان شعر نوکلاسیک دانست، چرا که ویژگیهای شعری او در غزل(که طبعا در این بررسی به بعضی از آنها اشاره خواهد شد) از ویژگیهای کم و بیش منحصربهفرد است. قزوه در این میان نوگراییهای ویژه خود را دارد که گاه از عصیانهای زیبای انسانی و گاه از کُفریات عرفانی و گاه از اعتراضهای شدید سیاسی و اجتماعیاش علیه سیاستمداران و سرمایهداران ضد ملی و دینفروشان مؤدب به آداب دینی و... برمیخیزد و همه اینها شعر قزوه را در کل خواندنیتر و پرطرفدارتر از بسیاری از دیگر شاعران میکند. در واقع، بر این تنوع و الوانی، تلفیق استادانه سطرهای کهنه و نو را نیز باید افزود که میتوان از دیگر امتیازات غزل قزوه به حساب آورد، چرا که غزل او را میتوان به خانهای تشبیه کرد که در کنار لوازم و وسایل امروزی خانه که کاربرد دارند و مدرن هستند، سفالها و اشیای قیمتی و چیزهایی از این دست را نیز میتوان در گوشه و کنار خانه دید که قدیمیاند و چشمنواز و بیش از آنکه نقش دکور و تزیین خانه را ایفا کنند، روحنوازند و ن ارسال به دوستان
اخبار
چگونه فوتبال همه نهادهای فرهنگی را به طمع انداخت؟! ارسال به دوستان
اخبار
مهران مدیری درباره جنگ فیلم میسازد ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|