|
کارشناسان و چهره های سیاسی از نامه جمعی از اصلاحطلبان و ضد انقلاب برای مذاکره با ترامپ انتقاد کردند
خیانتنامه
درست در روزهایی که دونالد ترامپ با خروج از برجام، مدعی بازگشت ایران به میز مذاکره و انجام مذاکرات جدید مشروط به تامین 12 پیششرطی است که مایک پمپئو وزیر خارجهاش تعیین کرده، عدهای از اصلاحطلبان و برخی افراد ضدانقلاب در نامهای خطاب به مسؤولان نظام خواستار بازنگری در تصمیمات اساسی و مذاکره مستقیم با آمریکا بدون قبول هیچگونه پیششرط شدهاند. انتشار مفاد اصلی این نامه عجیب در رسانهها، با واکنش کارشناسان و چهرههای سیاسی کشورمان مواجه شد. آنان با اشاره به عدم پایبندی آمریکا به توافقات بینالمللی و همچنین تجربه توافق هستهای برجام، این قبیل پیشنهادات را به ضرر مصلحت کشور و در تضاد با عزت و شرف ملی دانستند. قابل توجهترین بخش این نامه که به امضای اصلاحطلبان و چهرههای ضدانقلاب رسیده است، اشاره نویسندگان به موضوع «تضمین» است. آنان در حالی که دولت ترامپ علاوه بر برجام چندین توافق و قرارداد بینالمللی را زیر پا گذاشته است، خواستار این شدند که از دولت آمریکا تضمین برای انجام تعهدات اخذ شود. این افراد بهرغم تجربه برجام و از دست رفتن دستاوردهای هستهای کشورمان، چنین نتیجهگیری کردند که «در صورت هرگونه زیادهخواهی یا عدم ارائه تضمین برای پابرجا ماندن تعهدات، راه بازگشت همیشه باز است». انتشار این نامه عجیب که پس از ادعاهای ترامپ مبنی بر بازگشت ایران به میز مذاکره صورت گرفت، با انتقادات گستردهای مواجه شد. از همان ساعات اولیه پس از انتشار این نامه، کارشناسان مسائل بینالملل و چهرههای سیاسی به نقد این نامه و محتوای آن پرداختند. دیروز نیز پیروز مجتهدزاده کارشناس مسائل بینالملل، محمد هاشمی عضو سابق کارگزاران سازندگی، علی مطهری نایبرئیس مجلس و... به این نامه واکنش نشان دادند. پیروز مجتهدزاده، استاد دانشگاه درباره این نامه، اصل تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران را زیر سوال برد و اظهار کرد: آقایان پیش از توصیه کردن مذاکره با آمریکا ثابت کنند این کشور اصلا قصد مذاکره با آنها را دارد، چرا که شواهد حاکی از آن است که ترامپ قصد مذاکره ندارد و حتی مذاکرات قبل را هم برهمزده است. این استاد دانشگاه در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران افزود: ما خود مخالف مذاکره نیستیم و معتقدیم باید مسائل پیشآمده را به گونهای با آمریکاییها حل کرد، حتی برخی از اقداماتی که مطابق میل آنان نیست را انجام نداد ولی در عین حال عزت و شرف ملی ایران باید حفظ شود. وی افزود: پیشنهاد آقایان عزت و شرف ملی ایران را تأمین نمیکند، ما واقعا نمیدانیم این افراد به چه مناسبتهایی این توصیهها را میکنند.
مطهری: مصلحت نیست
علی مطهری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی نیز میگوید مذاکره با آمریکا به مصلحت کشور نیست. او در گفتوگو با فارس، گفت: با توجه به شرایط موجود، الان وقت مناسبی برای مذاکره با آمریکا نیست. وی افزود: درحالیکه ما شاهد زورگویی و قلدری آمریکا هستیم، اکنون مذاکره با این کشور مصلحت نیست. نایبرئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: البته کسانی که این نامه را امضا کردهاند، نظرشان را گفتهاند. این نشانه آزادی بیان است و هر کسی میتواند نظرش را مطرح کند اما درباره محتوای این نامه باید بگویم در شرایط فعلی، انجام مذاکره کار مناسب و مفیدی نیست چون در حال حاضر آمریکا حالت آمرانه و دستوری به خود گرفته و گویی با یکی از مستعمراتش صحبت میکند. البته همه میدانیم اینها همه ژست سیاسی و ناشی از ترس آنها از نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و جایگاه ایران در جهان است.
مذاکره با آمریکا بیمعناست
یکی دیگر از منتقدان این نامه، محمد هاشمی، عضو سابق حزب کارگزاران سازندگی است. او در حالی که یکی از امضاکنندگان این نامه، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است، اظهار داشت: هر مذاکره شرایطی دارد که اگر شرایط مطلوب باشد، مذاکره بخوبی پیش میرود در غیر این صورت مذاکره بیمعناست. در اصل از شرایط یک مذاکره مطلوب پایبندی 2 طرف به توافق است. وی با بیان اینکه رئیسجمهور آمریکا همواره نشان داده به هیچیک از تعهدات و معاهدههای بینالمللی خود پایبند نیست، تصریح کرد: آخرین نمونه بدعهدی ترامپ دقیقا بعد از توافق با کرهشمالی بود. رئیسجمهور آمریکا بعد از توافق اعلام کرد اگر احساس کنیم حضور در این توافق به ضرر آمریکا خواهد بود، ظرف مدت 6 ماه از آن خارج میشویم و این شرایط نشاندهنده آن است که هرگونه مذاکره مجدد با آمریکا چیزی جز اتلاف وقت برای کشور نیست.
ارسال به دوستان
نامهای که تکمیلکننده پازل درخواستکنندگان تحریم ایران از رئیسجمهور آمریکاست
تخم لقی برای حضرت ترامپ!
حسن رضایی: روزی که «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا پشت تریبون قرار گرفت تا بعد از خروج کشورش از برجام، برای مذاکره با ایران، 12 شرط عجیب و غریب پیشنهاد کند، هیچ کس باور نمیکرد سخنانش در ایران خریداری پیدا کند. فارینپالیسی در همان مقطع نوشت: «سخنان پمپئو فهرستی از آرزوهای متوهمانه بود.» و رئیس شورای روابط خارجی آمریکا هم گفت: «راهبرد جدید پمپئو هیچ دستاوردی نخواهد داشت.» کاخ سفید اما در تصمیم خود مصمم بود و در واکنش به انتقادات، از تاثیرگذاری حتمی تحریمها و بازگشت حتمی ایران به میز مذاکره سخن میگفت. ترامپ نیز از آن زمان تاکنون، بارها همین ادعا را تکرار کرده است. مقامات کاخ سفید هنوز هم میگویند: «راهبردی که پمپئو اعلام کرد، روشن است؛ ایران هرگز نباید غنیسازی اورانیوم انجام دهد!» این اما تنها یکی از شروط دوازدهگانه دولت ترامپ است.
توقف تولید و طراحی موشکهای بالستیک، بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از سایتهای نظامی ایران، آزاد کردن جاسوسان آمریکایی و کشورهای همپیمان آمریکا که در ایران دستگیر شدهاند، عدم حمایت از دولت یمن و نیروهای مردمی عراق، توقف فعالیتهای سپاه قدس، عدم حمایت از حزبالله و همپیمانان منطقهای و عدم تهدید اسرائیل و خروج نیروهای ایرانی از سوریه، بخش دیگری از مطالبات و ادعاهای دولت ترامپ برای شروع مذاکره با ایران است. معنای دیگر شروط ترامپ در واقع این است که ایرانیها تصمیم بگیرند خود و کشورشان را در سینی تقدیم او کنند! باورش سخت است ولی اصلاحطلبان هنوز داغ برجام التیام نیافته، سرگرم مزمزه کردن چنین مذاکرهای با دولت ترامپ هستند! اگر این روزها سری به رسانههای اصلاحطلب بزنید، به وضوح چنین فضاسازی عجیب و غریبی را خواهید دید.
اخیرا 100 نفر از فعالان اصلاحطلب و ضدانقلاب با نگارش نامهای به مسؤولان نظام، خواستار مذاکره بدون پیششرط با آمریکا شدهاند! غلامحسین کرباسچی که بنا به روایتی این روزها مهمترین نقش را در بستن لیستهای انتخاباتی اصلاحطلبان دارد، یکی از امضاکنندگان این نامه است و درباره آن به روزنامه اصلاحطلب اعتماد میگوید: «تجربهای شبیه به این را در زمان ابتدای مذاکرات داشتهایم. در ابتدای برجام مخالفتهایی شکل گرفت اما در عین حال گفته شد اگر شرایطی ویژه به وجود آید میتوان به مذاکره نشست و به نتیجه رسید. این نامه یک ورژن جدید از همان رویکرد است!» ورژن جدید اصلاحطلبان برای سپردن کشور به ترامپ اما حاوی نکات جالبی است و این بار حضور افرادی چون «بهروز خلیق» عضو شورای مرکزی و مسؤول هیات سیاسی- اجرایی گروهک فداییان خلق ایران- اکثریت- و «علی کشتگر» رئیس گروهک فداییان خلق در جمع امضاکنندگان نامه، به وضوح نیت خیرخواهانه آنها را هویدا کرده است.
این افراد که هر دو از همکاران رسانههای فارسیزبان آمریکایی هستند، نامشان در کنار نوابغ دیگری چون احمد منتظری، حسین کروبی، جمیله کدیور همسر عطاءالله مهاجرانی- وزیر فراری دولت اصلاحات- ابوالفضل بازرگان، جلال جلالیزاده- دبیر شورای هماهنگی اصلاحطلبان کرد- و دیگرانی که خارج از ایران هستند، چشمنوازی میکند. نویسندگان این نامه از نظام خواستهاند «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راه حل مشکلات و اختلافات برداشته شود». حضور پارتیزانی معدود چهرههای موجه اصلاحطلب در این فهرست 100 نفره و دامن زدن به این خط فکری در رسانههای اصلاحطلب اما نشان میدهد نگارش نامه مدنظر خیلی هم خودجوش نبوده و شاید بیارتباط با خاطرجمعی قاطع ترامپ از بازگشت ایران به میز مذاکره نباشد!
طرح مذاکره دوباره با آمریکا، فیالواقع تخم لقی است که از نظر دشمن و اصلاحطلبان تنها باید آن را در فضای افکار عمومی رها کرد و در وهله اول چندان مهم نیست چه کسی آن را مطرح میکند. در مرحله بعدی، بیبیسی، صدای آمریکا و دیگر رسانههای همراستا با اصلاحطلبان در کنار روزنامههای زنجیرهای، بتدریج آمادهسازی فضا را برای پذیرش این امر عجیب و احمقانه توسط بخشی از افکار عمومی بر عهده خواهند گرفت و بهزعم آنها، کشور برای فروش تحت فشار قرار خواهد گرفت. قرار دادن این قطعات در کنار این واقعیت که برجام اروپایی مدنظر دولت نیز جز با اشاره آمریکا به جایی نخواهد رسید(!) میتواند عمق خیانت نگارندگان نامه به منافع ملی را آشکار کند. اصلاحطلبان اکنون در مقطع 6 ماهه تا بازگشت تمام تحریمهای آمریکا، اسب تروایی هستند که دشمن را برای فشار بیشتر بر جبهه خودی تشجیع میکنند. نامه این 100 نفر را که ایران را بعد از جنایت ترامپ دوباره پای میز مذاکره با او دعوت میکند، میتوان روی دیگر سکهای دانست که چند ماه پیش جمع دیگری از اصلاحطلبان سابق و اپوزیسیون خارجنشین فعلی، به ترامپ نوشتند و خواستار تحریمهای جدی دیگر علیه ایران شده بودند! نتیجه این دعوت با درخواست آن تحریم در اصل یکی است؛ از بین بردن اقتدار ایران و ایرانی و فشار بر ملت.
اینها همه در حالی است که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در نخستین واکنش به زیادهخواهی پمپئو گفته بود: «این سخنان ارزش پاسخگویی ندارد. طرح مذاکره مجدد با ایران خیالبافی است» و حسن روحانی چند ماه پیش، تمایل مقامات کرهشمالی به مذاکره با ترامپ را تنها در صورت دیوانه بودن آنها محتمل دانسته بود! اصلاحطلبان اما اصرار دارند ما بدون آنکه به قانون اقدام متقابل مجلس برای خروج آمریکا از برجام حتی نگاه بیندازیم، کشور را از موضع پایین روبهروی ترامپ بنشانیم تا تنبیهش کند! همه اینها در حالی است که پس از ادعاهای پمپئو، اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی هم با انتشار مقالهای در رسانههای آمریکایی، مذاکره با دولت ترامپ را به معنای تسلیم ایران خوانده بود و ضمن اشاره تلویحی به بیانات قاطع رهبر انقلاب در آن مقطع، گفته بود: «گربهها در آرزوی گرفتن موش خواهند ماند!»
اصلاحطلبان اما ساز دیگری میزنند، چرا که فکر میکنند دامن زدن به چنین فضایی در اوضاع کنونی، برای آنها نزد افکار عمومی اعتبار خواهد آورد. آنها بیشکلند و درست مانند مایعات، شکل خود را در هر زمان از ظرفی که در آن قرار دارند، کسب میکنند. لذا اینکه هر زمان در کدام سوی یک نزاع ایستادهاند، تنها از یک قانون پیروی میکند و آن، چیزی جز منافع شخصی و گروهی که تشخیص دادهاند، نیست. قرآن کریم بخوبی ویژگی چنین موجودات مذبذب و منفعتطلبی را تشریح کرده است. معضل اما این است که به گفته همان کلام خدا، تجارت آنها هرگز سود نخواهد داشت و خدا روشنایی آتشی که افروختهاند تا نانشان را در تنور دشمن بپزند، خواهد برد و آنها را در تاریکی رها خواهد کرد. این خط و این نشان!
ارسال به دوستان
کافی است کلبی مسلک نباشید!
امیر استکی: دشمن چه چیزهایی را میداند؟ دشمن میداند اگر یکی بزند 10 تا میخورد. دشمن میداند که 90 درصد کالای مصرفی ایرانیان قابلیت تولید داخل را دارد. دشمن میداند ایران عراق و افغانستان نیست. دشمن میداند ایران در خلیج فارس چه جایگاه ژئوپلیتیکی دارد. دشمن میداند حزبالله لبنان چه توانمندیهای منحصر به فردی دارد. دشمن میداند برد موشکهای انصارالله به ابوظبی و ریاض و دوبی میرسد. دشمن میداند حشدالشعبی بود که داعش را از عراق بیرون کرد.
دشمن اما چیزهای دیگری نیز میداند. دشمن میداند سیاست چماق و هویج روی نخبگان تکنوکرات و الیگارشهای ثروتمندی که اکنون قدرت را در اختیار دارند موثر است. دشمن میداند نظام پولی ایران دستخوش یک بحران فزاینده است. دشمن میداند ایران به علت خشکسالی و عدم مدیریت منابع آب دستخوش تنش آبی است. دشمن میداند دولت ایران بسیاری از کارهای روزمره خود را به بعد از طلوع آفتاب برجام احاله داد و این مسائل پیش پا افتادهاش را به بحرانهای ریز و درشت تبدیل کرد. دشمن میداند چه تعداد کارگر و حداقلبگیر در ایران ماههاست حقوق نگرفتهاند. دشمن میداند بودجه دولت ایران بیش از 50 هزار میلیارد تومان کسری دارد. دشمن میداند شکاف فزایندهای در جامعه ایران بر سر مساله توزیع منافع وجود دارد.
ترامپ در نخستین توئیتش پس از خروج از برجام توضیحاتی درباره چرایی این کار خود ارائه کرد. در قسمتی از آن توئیت ترامپ میگوید حاکمان ایران پس از خروج ما از برجام و پیش کشیدن شرط مذاکره جدید برای سایر مسائل، قویا چنین شرطی را پس میزنند و در آنجا تاکید میکند اگر من هم بودم همین کار را میکردم ولی خواهیم دید که آنها پای میز مذاکره میآیند. این یعنی ایرانیها بر اساس آنچه اطلاعات ترامپ و تیم کاخ سفید از اوضاع مملکتشان دارند، در تحلیل نهایی مجبورند سر به انقیاد فرود بیاورند. رفتار دولتمردان ما بیش از آنچه ترامپ فکرش را میکرد در راستای تحلیل او بود. او کمی ایستادگی را از طرف دولتمردان ایران طبیعی میدانست و تا این مقدار را برای حفظ ظاهر اقتدار یک حکومت طبیعی میدانست ولی رئیسجمهور کشور ما همین را هم انجام نداد.
پیشتر و در یکی ـ دو سال اخیر در همین جریده بارها از خطا بودن افراط در واقعگرایی در عرصه بینالملل برای حکمرانان ایران سخن گفتیم و حتی از کلبیمسلکی در سیاست خارجی دولت اعتدال و الیگارشهای ثروتمند حاکم سخن به میان آوردیم. اصطلاح کلبیمسلکی در روابط بینالملل را نخستینبار جناب دکتر همایون کاتوزیان در توضیح رفتار بینالمللی پهلوی دوم به کار بست و در زمانه تفوق سیاستهای نئولیبرالی بر ذهن و دل خودیهای حاکم، به نظر توصیف بسیار جامعی از رفتار سیاست خارجی آنها به دست بدهد. رفتاری که در آن حتی حفظ ظاهر هم موضوعیت ندارد و امری خطاست. این نهتنها در میان اصلاحطلبان و معتدلها به یک اپیدمی تبدیل شده است، بلکه در میان تعدادی از فعالان فضای مجازی هم به شکلی افراطی دیده میشود. آنها چند گام هم جلوتر از دولتمردان کنونی هستند و شاید آنچه را در دل آنهاست بر زبان میآورند. آنها عاشق ترامپ و آمریکایند و بسیار به این کشور و خاصه رئیسجمهور جدیدش امیدوار و دلخوشند. شبیه دلخوشی و امیدواریای که حضرات معتدل به اوباما و جان کری داشتند و قول و قرار و امضای او را تضمین میدانستند و همگان دیدند این خوشبینی سفیهانه چه خسارتهایی به منافع مردم این کشور زد. این سطح از حماقت در کنار آن کلبیمسلکی در نگاه به توانمندیهای داخلی و آنالیز آنها، حال زار امروز کشور را به ارمغان آورده است. هنوز تحریمهای آمریکا برنگشتهاند که کمبود دارو نقل محافل عمومی شده و سیاستهای بگیر و ببند و رانتی ارزی روزی یکمیلیارد دلار ثبت سفارش ارزی را رقم زدهاست. آیا مقصر اینها هم آمریکا و تحریمهایش است؟ این که نقدینگی در عین وجود واقعیتی به نام رکود با سرعت سرسامآوری رشد میکند هم آیا به نحو موثری سرچشمه گرفته از بدعهدی آمریکاییهاست؟ یا مشکل از ارادههای ضعیف و اذهان پر شده از ایستارهای غلط مسؤولان است؟ دل خوش کردن به برجام بدون آمریکا و نرد عشق باختن به اروپا از دیگر اشتباهات اظهر منالشمسی است که دولتمردان قویا در حال ارتکاب آن هستند. سخن مهمل و بیفایده از ایجاد اجماع جهانی علیه آمریکا گفتن نهتنها سودی برای این ملک و ملت نخواهد داشت، بلکه خسارتبارترین کاری است که در این تنگی وقت میتوان به آن پرداخت. حرکت برای کماثر کردن تحریمهای آمریکا و ایجاد راههایی برای نقل و انتقال وجوه که براحتی توسط آنها قابل شناسایی شدن نباشد، بزرگترین کاری است که این روزها باید دولتمردان مشغول آن باشند. ما برای اینکه حتی خوب عقبنشینی کنیم هم حتی به این نیاز داریم که قاعده کنونی «موثر بودن فشار بر رفتار» را که ماحصل سیاستورزی معتدلان است به چالش بکشیم. آمریکا ثابت کرده است دیگر حتی به دولتهای ضعیف حمله نخواهد کرد، لذا ترس از حمله نظامی برای کشوری که توان بازدارندگی موشکی مناسبی دارد، ترسی بیجاست. لااقل برای یک معامله بهتر در صورت لزوم باید امروز رفتار و گفتار حاکمان نشان از صلابت و عدم انفعال داشته باشد. هیچ قدرتی با یک کشور ضعیف، ناچار و بشدت ترسیده مذاکره نخواهد کرد، بلکه به او دستور خواهد داد. دولتمردان کنونی نباید ایران را در چنین وضعیتی ترسیم کنند اما آنها در گرماگرم مذاکرات برای برجام نشان دادند در بیتدبیری- در قرائت خوشبینانه- دستها بر آتش دارند. کدام رئیسجمهور در آستانه یک معامله بزرگ و پیچیده، از خالی بودن خزانه و مربوط بودن آب خوردن مردم به ماحصل مذاکرات میگوید؟! آن هم در تریبونهای عمومی و رسمی و نه در جمعهای مشورتی محرمانه. کدام فروشنده در لحظات چانهزنی برای فروش متاعش از احتیاج مبرم خود و ناچار بودنش سخن میگوید و خریدار را مطمئن میکند هر شرطی که وضع کند، پذیرفته خواهد شد، غیر از قهرمانان پوشالی دیپلماسی و سیاستمدارانی که از سیاست فقط حرف زدن و جنگ روانی آن را در یاد دارند؟ برای عقبنشینی آبرومندانه هم به مردانی قویتر از آنچه بر سر کارند، نیاز است. ارسال به دوستان
مانیفست دلالان تحریم
مهدی محمدی: نامه یکصد فعال سیاسی که اکنون دیگر باید همه آنها را اپوزیسیون محسوب کرد، یک پدیده عادی، تصادفی یا حاشیهای نیست. این نامه ادامه یک روند برنامهریزی شده، محصول یک پروژه توافق شده میان بازیگران داخلی و خارجی و در حکم تکمیل پروژه ترامپ علیه ایران توسط بازیگران و عوامل داخلی است. شبکه همکار غرب، همچون روزها و ماههای پس از فتنه 88 دوباره به میدان آمده تا سهم خود را در تکمیل پروژه فشار علیه کشور ادا کند.
این نامه ظاهرا درخواستی قدیمی و تکراری را مطرح میکند و میگوید ایران باید وارد مذاکرات مستقیم جامع و بدون پیششرط با آمریکا شود. اما اگر مسأله در چارچوب بازی بزرگی که میان ایران و آمریکا در جریان است و طراحیای که آمریکا و اسرائیل برای ماههای آینده ایران کردهاند، تحلیل شود، آنوقت مسأله به کلی صورتی دگرگون پیدا میکند.
نویسندگان نامه کذایی که سهل است، اکنون هر روزنامهخوان متوسطالحالی میداند خروج ترامپ از برجام مبتنی بر یک استراتژی برای ماههای آینده علیه ایران بوده است. اینکه این استراتژی چقدر واقعبینانه است و عملا میتواند پیاده شود یا نه، جای خود بحثی است اما تردیدی نیست که یک راهبرد بشدت خصمانه علیه ایران طراحی شده که خروج از برجام تنها نقطه آغاز آن بوده است.
این راهبرد در اصل ناشی از ضعف آمریکاست. پیشرویهای خیرهکننده ایران در محیط منطقهای، آمریکا را متقاعد کرد چارهای ندارد جز اینکه هر چه سریعتر یک راهبرد بازدارنده در مقابل ایران تعریف کند. این راهبرد بازدارنده اما بر خلاف تصور اولیه به جای تمرکز صرف روی پارامترهای منطقهای، در واقع محیط داخلی ایران را هدف گرفته است. آمریکا اینگونه ارزیابی کرده است که میتواند با تشدید فشارهای اقتصادی، میان اقتصاد و بخش دفاع در ذهن جامعه ایرانی تقابل ایجاد کند، در گام بعد نارضایتیهای خرد اقتصادی را گروگان بگیرد و اعتراضات لکهای را که عمدتا ریشه در ندانمکاری و کارنابلدی دستگاهها دارد به اعتراضات سراسری تبدیل کند و از دل این اعتراض گزینه مذاکره مستقیم، همهجانبه و بدون پیششرط با آمریکا را به عنوان تنها راهحل به افکار عمومی داخلی القا کند و درنهایت یک برجام بزرگتر که شامل تخریب همه مولفههای قدرت ملی ایران باشد روی دست کشور بگذارد. آمریکاییها میگویند در آن صورت براندازی در ایران رخ داده بدون اینکه آمریکا هزینه براندازی را پرداخته باشد و ایران مهار میشود بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک شده باشد.
ایده مذاکره مستقیم با آمریکا در این چارچوب، در واقع بخشی از یک پروژه بزرگتر است که آمریکا بشدت نیازمند طرح آن از سوی یک جریان در داخل کشور بوده است. روزی که ترامپ از برجام خارج شد، آشکار بود که اگر پروژه فشار آمریکا علیه ایران یک پروژه واقعی باشد، بالاخره باید این صدا از جایی بلند شود. کسانی که این نامه را تهیه کردهاند- اگر پس پرده آن آشکار شود- تکهای از پازل را تکمیل کردهاند که نه ترامپ و نه هیچکس دیگر بیرون ایران، قادر به تکمیل آن نبود. بدون جریانی در داخل ایران که تهدید را بزرگنمایی کند، سبد گزینههای ایران را تهی نشان بدهد، مولفههای قدرت ملی کشور را تخریب کند، مردم را بترساند و پی در پی آدرس آمریکا را به عنوان یگانه راه نجات به افکار عمومی بدهد، اساسا پروژه فشار از بیرون کار نمیکند. ماموریت «انتقال فشار به داخل» باید توسط داوطلبانی انجام میشد و اکنون میدانیم آن داوطلبان چه کسانی هستند. من ادعا نمیکنم این نامه با هماهنگی کامل طرف خارجی نوشته شده؛ ادعا در واقع بالاتر از این است: کار برخی به جایی رسیده که برای اینکه پروژه اسرائیل و آمریکا را در ایران پیاده کنند، طرف خارجی نیازی به هماهنگی با آنها هم ندارد؛ خود به خود هماهنگند! یاد آن جمله «مایکل مورل» قائممقام اسبق سیا میافتم که جایی گفته بود برنامه ما در ایران رسیدن به نقطهای است که اساسا نیاز به جاسوسی نداشته باشیم!
اما مسأله اصلی چیست؟
اولا- این نامه حاوی این آدرس برای ترامپ است که مسیر فشار و تحریم علیه ایران جواب میدهد و کسانی در ایران هستند که خروج او از برجام را نهتنها مستوجب تنبیه و مجازات نمیدانند، بلکه آمادهاند به او جایزه بدهند. امضاکنندگان این نامه «دلالان تحریم» علیه ملت ایران هستند، کسانی که در حال از بین بردن تردیدها و جمع کردن خاطر آمریکا در این باره هستند که توانسته با فشار از بیرون اختلاف داخلی ایجاد کرده و با از بین بردن برجام هستهای راه را برای تحمیل برجام فراهستهای به ایران هموار کند. اگر فردا روز تحریمها و دشواریهای بیسابقهای از راه برسد، مقصر کسانی هستند که به آمریکا کد دادند اگر فشار بیاورد میتواند امتیاز بیشتر بگیرد، درست همانند سال 88 که آمریکا ناامید و ناتوان پی راه چارهای میگشت تا اینکه کسانی از منسوبان فتنه 88 مشاوره دادند راه چاره تحریمهای فلجکننده علیه سفره مردم است. نامه یکصد فعال سیاسی دقیقا همان چیزی است که آمریکا برای تشدید فشارها به آن نیاز داشت. اپوزیسیون سازشطلب امروز برای ملت ایران از ارتش آمریکا خطرناکتر است.
ثانیا- راهحلی که ظاهرا ارائه شده در واقع هیچ ارزشی ندارد. اینطور نیست که ایران با آمریکا مذاکره نکرده و حالا تازه باید برود و این گزینه را امتحان کند. جامع یا موضوعی بودن مذاکرات هم تغییری در اصل مسأله ایجاد نمیکند. ایران در برجام با آمریکا مذاکره و توافق کرد و اکنون با بیشرمانهترین نقض عهد تاریخ مواجه است. گزینه مذاکره با آمریکا دیگر آن گزینه جذاب سابق نیست. اتفاقا امروز اصل بر این است که نباید مذاکرهای اتفاق بیفتد و کسانی که مدافع مذاکره هستند باید دلیلی اقامه کنند که نشستن و توافق کردن با موجودی مانند ترامپ، فایدهای دارد.
ثالثا- لااقل تا وقتی که تیم ترامپ سر کار است مذاکره فشار را متوقف نمیکند. از حیث تکنیکی، همانطور که مدل کرهشمالی هم نشان میدهد ترامپ قائل به تئوری رفع تدریجی تحریمها نیست و حتی اگر مذاکرات آغاز شود، از فشار به عنوان ابزاری برای صفر کردن گزینههای ایران استفاده خواهد کرد. در واقع اگر ایران چیزی از تجربه کرهشمالی آموخته باشد همین است که اصلاحطلبان و اعتدالیون چه مذاکرهکنندگان بدی بودهاند و جوانک کرهای الگوی فشار آمریکا را بهتر از آنها مدیریت کرده است. ضمن اینکه همانطور که کسانی مانند ولیرضا نصر گفتهاند فرق کرهشمالی با ایران این است که سلاح هستهای دارد و سیاست داخلی ندارد! بنابراین رفتن به مسیر کرهشمالی چیزی عاید اصلاحطلبان و اعتدالیون محترم نخواهد کرد.
ارسال به دوستان
سرمربی تیمملی والیبال ایران تشریح کرد
جزئیات بازجویی FBI از تیمملی والیبال در آمریکا
سرمربی تیمملی والیبال ایران گفت: بازیکنان من مجبور شدند در فرودگاه آمریکا به سؤالات احمقانه مأموران FBI جواب بدهند.
ایگور کولاکوویچ درباره سیستم برگزاری لیگ ملتهای والیبال اظهار داشت: روش برگزاری لیگ ملتهای والیبال، احمقانه است. چرا باید تیمی مثل ایران در هر هفته یک قاره عوض کند ولی تیمهای فرانسه، بلغارستان، صربستان، روسیه، آمریکا و لهستان فقط در یک یا 2 قاره جابهجا شوند؟! چرا بازیکنان جوان تیم من نتوانستند ویزای آمریکا یا حتی اتحادیه اروپایی را دریافت کنند؟! این ورزش نیست! او همچنین از روند ورود تیمملی ایران به خاک آمریکا نیز بسیار ابراز گلایه و ناراحتی کرد و گفت: تیم ایران هنگام ورود به آمریکا مورد بازجویی FBI قرار گرفت! برخی از بازیکنان من مجبور شدند یکییکی به سؤالات احمقانه مأموران جواب بدهند و مثلاً بگویند از بین عکسهای تعدادی از اشخاص، کدام را میشناسند. پلیس آمریکا تیم ما را در اتاق کوچکی در فرودگاه برای مدت 3 ساعت نگه داشت در حالی که بازیکنان تیمملی لهستان در همان لحظه با لبخند و بدون هیچ تشریفاتی فرودگاه را ترک کردند. کولاکوویچ افزود: من خیلی عصبانی هستم، چون تعداد زیادی مصدوم داریم و این تنها مشکل تیم ایران نیست. ما باید به فکر مسابقات قهرمانی جهان باشیم. من در بازی با آمریکا بسیاری از بازیکنانم مثل موسوی، معنوینژاد، توخته، کاظمی، شریفی، سالافزون، غفور و قائمی را در اختیار نداشتم. تیمملی والیبال کشورمان بامداد دوشنبه با نتیجه 3 بر صفر مغلوب تیمملی آمریکا شد.
ارسال به دوستان
سرویس امنیت داخلی رژیمصهیونیستی اعلام کرد
بازداشت وزیر سابق اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران
پلیس رژیم صهیونیستی از بازداشت یک وزیر سابق اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران خبر داد. به گزارش تسنیم به نقل از جروزالمپست، پلیس رژیم صهیونیستی و شین بت روز دوشنبه اعلام کردند «گونن سگو» وزیر سابق و عضو سابق پارلمان اسرائیل به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شده است. طبق این گزارش، گونن سگو که سالهای اخیر در کشور نیجریه ساکن بوده، در ماه مه به گینه استوایی نقل مکان کرده است. وی پس از ورود به اسرائیل به اتهام ارتباط با سرویس اطلاعاتی ایران و یاری رساندن به فعالیت آن علیه اسرائیل بازداشت شده بود. این گزارش همچنین به نقل از شینبت و پلیس اسرائیل میافزاید سگو توسط اطلاعات ایران استخدام شده و یکی از مأموران اطلاعاتی آنها شده بود، ضمن اینکه نخستین تماس آنها در سفارت ایران در نیجریه اتفاق افتاده بود. اتهامات وارده به این وزیر اسبق اسرائیلی عبارتند از انتقال اطلاعات به منابع ایرانی درباره بخش انرژی رژیم صهیونیستی، مکانهای امنیتی و ساختمانهای اسرائیل و همچنین هویت مقامات شاغل در سازمانهای امنیتی و سیاسی رژیم اسرائیل. روزنامه عبریزبان «معاریو» نیز روز گذشته از سرقت اسناد سری از خودروی فرمانده تیپ کماندوهای ارتش اسرائیل خبر داده بود. این روزنامه نوشته بود: این اسناد در کیف داخل ماشین سرهنگ «آوی بولت» فرمانده تیپ کماندوهای ارتش اسرائیل بود که اواخر هفته گذشته زمانی که وی در حال بازدید میدانی در کرانه باختری بود، این اسناد به سرقت رفت. معاریو خاطرنشان کرد فرمانده ارتش اسرائیل تصمیم گرفته است تحقیقات ویژهای درباره دلایل و شرایط این حادثه انجام دهد بویژه اینکه این اسناد بسیار محرمانه است. طبق این گزارش، سرهنگ آوی بولت پیشتر فرمانده تیپ کرانه باختری بود.
ارسال به دوستان
روحانی: پذیرفتنی نیست که افرادی، از دولت ارز 4200 تومانی بگیرند و با سودجویی در بازار با قیمت بالا و اجحاف به مردم بفروشند
نباید ...
گروه اقتصادی: حسن روحانی دیروز در جلسه ساماندهی بازار و بررسی نوسانات اخیر در قیمت برخی کالاهای مورد نیاز مردم اعلام کرد پذیرفتنی نیست که افرادی، از دولت ارز 4200 تومانی بگیرند و با سودجویی در بازار با قیمت بالا و اجحاف به مردم بفروشند. به گزارش «وطنامروز»، روحانی بار دیگر در نقش یک منتقد دولت ظاهر شد و نبایدهایی را مطرح کرد. شاکی بودن روحانی از وضعیت موجود بسیار مصنوعی و خندهدار به نظر میرسد، چرا که باید و نبایدهایی را که مطرح میکند باید زیرمجموعههای وی عملیاتی کنند. شاید باید و نبایدهای روحانی قبلا مشخص نبود خطاب به چه کسی است اما روز گذشته اظهارات وی درباره آخرین وضعیت ارز نشان داد که خود دولت نهادی است که روحانی از عملکرد آن شاکی است! روحانی در نقش یک منتقد از دولتی انتقاد میکند که خود رئیس آن است و به همین علت است که اظهارات روحانی در این باره نمیتواند واقعی و تاثیرگذار باشد. دیروز روحانی 3 نباید دیگر مطرح کرد: نباید کسی با ارز 4200 تومانی سودجویی کند و کالا را با قیمت بالا عرضه کند، نباید هزینه سودجویی عدهای را مصرفکننده بپردازد، نباید مبنای افزایش قیمت کالاها و خدمات فراتر از نرخ تورم باشد!
تصمیم جدید ارزی دولت ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از سهم و جایگاه سوژههای ورزشی در سینما و تلویزیون ایران
همیشه در آفساید!
گروه فرهنگ و هنر: برد دقیقه نودی ایران در جامجهانی نشان داد «فوتبال» بیش از هر اتفاق دیگری میتواند به سرعت تمام شکافهای فرهنگی و اجتماعی را اسیر فراموشی و یک کشور را زیر چتر هیجان خود شادمان کند. ورزشهای رقابتی بویژه فوتبال همیشه برای کشورها و آدمهایش هویتساز بودهاند و تب آنها اگرچه بالا و پایین میشود اما هیچگاه خاموش نمیشود. این روزها حرارت فوتبال به اوج خود رسیده و کمتر پیش میآید صحبتی جز توپ و گل و دروازه میان آدمها رد و بدل شود. لذت دیدن دست جمعی فوتبال تلویزیونها را در نوردیده و به میادین سطح شهر و کافهها رسیده است. فوتبال حتی شیپورها، پوست تخمهها و فریادها را هم به محیطهایی فرهنگی چون سینما آورده و این در حالی است که سهم ورزش و سوژههای ورزشی روی پرده سینما چندان به چشم نمیآید، این صورتی که سینمای جهان از ورزش برای تامین سوژههای فیلم خود استفاده فراوانی برده است، در واقع دستهای سینمای ایران در تولید آثاری در این حوزه، همچون بسیاری از سوژههای مهم و جذاب دیگری که میشود به آن پرداخت، مثل همیشه خالی است. ارسال به دوستان
قاتل بنیتا قصاص شد
همزمان با قصاص محمد ثلاث، حکم قصاص قاتل بنیتا کودک 8 ماهه نیز سحرگاه دوشنبه ۲۸ خرداد ۹۷ اجرا شد. به گزارش تسنیم، 29 تیر سال 96 بود که خبر ربوده شدن دختربچه 8 ماههای در شبکههای اجتماعی منتشر شد؛ ماجرا از این قرار بود که پدر بنیتا برای باز کردن در پارکینگ از خودرو پیاده میشود تا خودرو را داخل پارکینگ ببرد اما در همین حین، 2 عابر پیادهای که در حال گذر از آن خیابان بودند، با مشاهده خودروی روشن، پشت فرمان مینشینند و خودرو و بچه را با هم به سرقت میبرند. جستوجوها برای یافتن این کودک 8 ماهه چند روز ادامه داشت تا اینکه پس از 6 روز و بهرغم تمام تلاشها، جسد دختربچه در خودروی به سرقت رفته در یکی از خیابانهای پاکدشت پیدا میشود. آنطور که 2 متهم این پرونده اعتراف کردهاند، ساعاتی پس از سرقت و انتقال خودرو به خارج از تهران، خودرو و نوزاد 8 ماهه را در یکی از خیابانهای شهرستان پاکدشت رها میکنند و متأسفانه کودک که داخل خودرو با شیشههای بالا کشیده محبوس شده بوده، بر اثر شدت گرما، گرسنگی و تشنگی، جان خود را از دست میدهد و مأموران با پیکر بیجان کودک مواجه میشوند. در نهایت پس از تکمیل تحقیقات در دادسرا، دادگاه متهمان این پرونده، 20 و 22 شهریور سال گذشته در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد و دادگاه بر اساس آنچه گفته شد، حکم به محکومیت متهمان صادر کرد. شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی، متهم ردیف اول پرونده قتل بنیتا را به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کرد که این حکم در دیوان عالی کشور تأیید و سحرگاه روز گذشته اجرا شد.
ارسال به دوستان
جنوب سوریه شروع جولان
سیدهادی سیدافقهی*: این روزها شاهد انتشار اخبار ضد و نقیض از احتمال شروع قریبالوقوع عملیات ارتش سوریه در جنوب این کشور هستیم که به موازات آن مقامات آمریکا و اسرائیل علاوه بر برقراری تماسهای دوجانبه اقدام به رایزنیهای گسترده با روسیه درباره ابعاد این مساله کردهاند که این تحرکات برآمده از نگرانی تلآویو و واشنگتن درباره مناطق جنوبی سوریه و جولان است. این نگرانیها به این دلیل است که آنها مایل نیستند پیروزیهای محور مقاومت را بپذیرند، به گونهای که در زمان پاکسازی تروریستها توسط ارتش سوریه در حلب، دیرالزور و غوطه شرقی آنها همواره اقدام به سمپاشی رسانهای و کارشکنیهای سیاسی و میدانی میکردند و در حالت کنونی تکرار این رفتار درباره مناطق جنوبی سوریه قابل مشاهده است. طرح ائتلاف غربی، عربی و عبری از زمان آغاز بحران سوریه تاکنون بر این پایه بوده که اولا بتوانند حکومت دمشق را سرنگون کنند و اگر چنین نشد، بحث تجزیه این کشور را مطرح و در نهایت بشار اسد را وادار به مذاکره و حضور بر سر میز چانهزنیهای دیپلماتیک کنند. در این میان عربستان و امارات هم هزینههای سنگینی را متقبل شدند و اسرائیل امید داشت بتواند با همراهی شرکای منطقهای و فرامنطقهای خود سناریوی سوریه و بویژه جنوب این کشور را به صورتی هدایت کند که مرزهای سرزمینهای اشغالی را دور از دسترس نگه دارد. آنها در این راه با راهبری تروریستها و استقرار آنها در مرزهای مشترک خود با سوریه یک دیوار حائل انسانی را بنا کردند تا بتوانند به ادعای خود امنیت جولان و مرزهای مذکور را تامین کنند اما واقعیتهای میدانی دقیقا عکس برآورد آنها را به تصویر کشید. از این منظر وحشت اسرائیل و در امتداد آن ایالات متحده کاملا مشخص و ملموس است.
اتفاقی که در چند روز اخیر افتاد، مصاحبه «بشار اسد» با برخی رسانهها بود که به نوعی آب پاکی را روی دست ایالات متحده و اسرائیل و همپیمانان منطقهایشان ریخت. رئیسجمهوری سوریه رسما اعلام کرد در قضیه ادامه حضور همپیمانان دمشق، دولت سوریه حرف اول و آخر را خواهد زد و ما میگوییم چه کسی بماند یا برود. این در حالی است که ستونهای ارتش سوریه با همان ترکیب و آرایش سابق متشکل از نیروهای مقاومت در حال پیشروی به سوی منطقه «سویدا» و مماس با «درعا» هستند که برای پاکسازی تا مرز اردن پیش خواهند رفت. این در حالی است که آمریکا و اسرائیل اقدام به مذاکره با مسکو کرده بودند و در یک موضع منفعلانه اعلام کردند اگر ارتش سوریه بخواهد به سوی درعا پیشروی کند نیروهای حزبالله همراه آنها نباشند. نکته اینجاست که آنها به دنبال واکنشگیری از تهران پس از انتشار این پیام برآمدند که بشار اسد در 2 نوبت مصاحبه جداگانه با روسیاالیوم و العالم، اعلام کرد نظر دولت دمشق در این باره فصلالخطاب است.
«ولید معلم» وزیر خارجه سوریه هم با اعلام مواضع خود صراحتا حرف بشار اسد را تکرار و اعلام کرد دولت سوریه خواهان بیرون راندن نیروهای مداخلهگر خارجی از کشورش است. این در حالی است که ایالات متحده در روزهای اخیر، نسبت به خبر آغاز قریبالوقوع عملیات در جنوب سوریه واکنش نشان داده و حتی تهدیدهایی از سوی مقامات این کشور مخابره شده است. اما باید توجه داشت ورود آمریکاییها به پرونده جنوب سوریه قطعاً به صورت کلان و مستقیم نخواهد بود اما این دلیل نمیشود فکر کنیم ایالات متحده از این معادلات به صورت کامل عقبگرد میکند. ممکن است قواعد بازی تغییر کند اما به هیچوجه نباید فکر کرد که ایالات متحده از این موضوع صرف نظر میکند.
آمریکا حتیالمقدور به دنبال اخذ تضمین از روسها خواهد بود تا نیروهای سوری به منطقه صفر مرزی نرسند. به نظرم ارتش سوریه با پیشروی در جنوب کشورش احتمالا مساله جولان را هم مدنظر قرار خواهد داد، چرا که این منطقه بر اساس اسناد سازمان ملل توسط اسرائیل اشغال شده و ممکن است کار در آنجا یکسره شود. با این تفاسیر، واشنگتن آرام نخواهد نشست و در سطح میدانی و سایر محافل سیاسی اعم از سازمان ملل، اتحادیه عرب و شورای امنیت اقدام به شیطنت دیپلماتیک خواهد کرد تا بتواند اهرمهای فشار متنوعی را علیه سوریه به کار گیرد. اما در دایره تحلیل این پرونده، جناح مقابل آنها (محور مقاومت) هم باید مورد نظر باشد. آن زمانی که 70 درصد خاک سوریه در اختیار تروریستها و متحدان آنها بود کاری از پیش نرفت و در حالت فعلی هم به نظر نمیآید بتوانند بیش از حد توان و خارج از دایره واقعیات میدانی کاری از پیش ببرند. لذا ارتش سوریه عزم جدی برای شروع عملیات در جنوب سوریه دارد که روسها هم در نهایت بر این روند نظارت خواهند کرد و در وهله آخر بحث لابیگری اسرائیل و آمریکا با مسکو درباره برخی مسائل مانند عدم تحویل یا تعویق در تحویل اس300 و موارد دیگر مطرح خواهد شد.
*تحلیلگر مسائل غربآسیا
ارسال به دوستان
«محمد ثلاث» راننده جنایتکار اتوبوس داعشی که بهمنماه سال گذشته،3 نفر از مأموران ناجا را به شهادت رسانده بود سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته شد
مجازات جانی
گروه سیاسی: راننده جنایتکار اتوبوسی که سال گذشته در جریان آشوبهای خیابان پاسداران تهران ۳ مأمور ناجا را به شکل فجیعی به شهادت رسانده بود، سحرگاه دیروز دوشنبه در زندان قصاص شد.
به گزارش «وطن امروز»، محمد ثلاث باباجانی (معروف به محمد ثلاث) همان راننده جنایتکاری است که سال گذشته یک حادثه تکاندهنده را در تهران رقم زد. در جریان آشوب برخی دراویش در گلستان هفتم خیابان پاسداران تهران، ثلاث اتوبوس را به سمت ماموران ناجا راند که طی آن 3 مامور ناجا به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. این حادثه آنقدر تکاندهنده بود که مردم آن را به جنایات داعش تشبیه و از آن به عنوان «اتوبوس داعشی» تعبیر کردند. در این جنایت فجیع 3 نفر از ماموران ناجا به نامهای گروهبان یکم رضا امامی، گروهبان یکم محمدعلی بایرامی و سرباز وظیفه رضا مرادی به شهادت رسیدند. این در حالی بود که رفتار نیروی انتظامی در جریان آشوبهای خیابان پاسداران رفتاری آرام و توأم با مماشات بود. حتی برخی رسانهها و فعالان سیاسی و فرهنگی از مماشات بیش از اندازه نیروی انتظامی با آشوبگران انتقاد کرده بودند. با این حال اما این مماشات مانع اعمال خشونت از سوی خشونتطلبان موسوم به دراویش نشد. به گونهای که به غیر از جنایت داعشی محمد ثلاث، دراویش داعشی، محمدحسین حدادیان، جوان بسیجی را نیز به طرز فجیعی به شهادت رساندند. بر اساس تصاویر فیلم دیگری که از صحنه درگیری آشوبگران خیابان پاسداران با نیروی انتظامی منتشر شده، به غیر از اتوبوس، 2 خودروی سواری دیگر نیز اقدام به زیر گرفتن برخی ماموران نیروی انتظامی و بسیجیان حاضر در این حادثه کرده بودند. بر اساس برخی گزارشات (هنوز تایید نشده)، در این صحنه محمدحسین حدادیان توسط یکی از این خودروها زیر گرفته شده به گونهای که او توسط خودرو تا محل حضور آشوبگران کشیده میشود، سپس آشوبگران با دهها ضربه چاقو و نیز با شلیک مستقیم اسلحه شکاری، این جوان بسیجی را به طرز وحشتناکی به شهادت رساندند. رفتار غیرانسانی برخی دراویش در جریان آشوب خیابان پاسداران باعث شد مطالبه برخورد قاطع و سریع با عوامل خشونت در این آشوب به صورت جدی در جامعه مطرح شود. در همین راستا نیز 5 ماه پس از ارتکاب این جنایات فجیع، سحرگاه دیروز یکی از عوامل جنایات دراویش، به دار مجازات آویخته شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، محمد ثلاثباباجانی روز 30 بهمنماه و در پی تجمع غیرقانونی آشوبگران در گلستان هفتم خیابان پاسداران، با راندن اتوبوس به سمت ماموران ناجا، آنان را هدف تهاجم عمدی خود قرار داد که منتهی به شهادت این ماموران شد. نامبرده در جریان تحقیقات، ضمن اقرار به عمدی بودن اقدام خود از جمله راندن و هدایت اتوبوس به سمت ماموران ناجا، علت را عصبانیت و خشم اعلام کرده است. با انجام تحقیقات در دادسرای ویژه جنایی تهران و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران ارجاع شد و متهم به همراه وکیل تعیینی خود در جلسه دادگاه حضور یافت. دادگاه طی دادنامه مورخ28/12/96 متهم را بابت 3 فقره قتل عمدی به 3 بار قصاص نفس محکوم کرد و فرجامخواهی محکومعلیه طی دادنامه مورخ 3/2/97 صادره از شعبه 39 دیوانعالی کشور مردود شناخته شد. متعاقباً با وصول پرونده به دادسرا و با عنایت به تقاضای اولیای دم هر سه شهید، مراحل استیذان از رئیس قوهقضائیه برای اجرای قصاص نفس طی و حکم قصاص سحرگاه روز دوشنبه مورخ28/3/97 اجرا شد.
اعترافات در جلسه اول دادگاه
با تشکیل پرونده محمد ثلاث، مشخص شد این فرد یک مجرم باسابقه است که سابقه کیفری شرارت و مواد مخدر داشته است. بر همین اساس، سابقه کیفری مالی، سابقه کیفری اخلال در نظم عمومی، مواد مخدر، سابقه ایراد و جرح با چاقو، تمرد از دستور ماموران نیروی انتظامی و اخلال در نظم عمومی از جمله سوابق کیفری او است.
اولین جلسه محاکمه راننده اتوبوس آشوبهای خیابان پاسداران در شعبه نهم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران به ریاست قاضی کشکولی به صورت علنی برگزار شد.
در جلسه رسیدگی به اتهامات عامل شهادت 3 مامور نیروی انتظامی، قاضی شهریاری معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران در اجرای ماده ۳۹۶ از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ کیفرخواست را قرائت کرد. در این کیفرخواست مشخص شد ثلاث که در همان شب با تعقیب نیروهای ناجا دستگیر شده بود، بلافاصله به جرم خود اعتراف کرده است.
قاضی شهریاری در اینباره اظهارداشت: با توجه به تحقیقاتی که در محل انجام شد مشخص شد راننده خودروی اتوبوس که به صورت عمدی به ماموران نیروی انتظامی تعرض کرده است در بیمارستان امام سجاد بستری است لذا به بیمارستان مذکور اعزام و با مشارالیه صحبت شد که فیلم اظهارات نامبرده درباره نحوه قتل اخذ شد که ضمیمه پرونده است. معاون دادستان تهران گفت: نامبرده حسب اظهاراتی که به صورت شفاهی در بدو آن مطرح کرد اعلام کرد با توجه به عصبی بودن با اتوبوسی که قبلا در محل پارک شده بود به سمت ماموران حملهور و منجر به قتل 3 نفر شده است. وی در رابطه با ادله اثباتی که دادسرا جمعآوری کرده است به اعترافات متهم اشاره کرد و بیان داشت: متهم در اعترافات خود نزد بازپرس دادسرای جنایی به صراحت تهاجم عمدی با خودروی اتوبوس را پذیرفته و علت آن را عصبی بودن اعلام کرده است.
در ادامه قاضی پرونده اتهامات متهم را قرائت و از او خواست اگر دفاعی دارد بیان کند.
متهم پرونده پس از تفهیم اتهام هنگامی که پشت تریبون قرار گرفت، مدعی برخورد نیروی انتظامی با عوامل حاضر در گلستان هفتم شد و ادامه داد: در روز حادثه نیروی انتظامی به ما حمله کرد و سرم را شکستند که این کارشان من را عصبانی کرد و من از شدت عصبانیت با اتوبوس به سمت آنها حمله کردم. وی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه علت حضور شما در آن ایام در خیابان پاسداران چه بوده است؟ گفت: من برای حمایت از برادرم به آنجا رفته بودم. متهم این پرونده مدعی شد: او برادر دینی من است که به او اتهام سرقت خودروی پراید را نسبت داده بودند درحالی که این فرد نیاز مالی نداشته است که سرقت کند.
وی درباره نحوه حمله به نیروی انتظامی و مردم در زمان حادثه گفت: من خودم پشت فرمان اتوبوس بودم و کسی دیگر در اتوبوس نبود. مالک خودرو را نمیشناسم و چون قبلا کار رانندگی کرده بودم توانستم آن را روشن کنم و به سمت ماموران ناجا حرکت کنم. قاضی دادگاه در سوالی از متهم پرسید: حسب گزارشات، صندلیهای این اتوبوس باز شده و به محلی برای استراحت تبدیل شده بود. درباره این موضوع توضیح دهید.
متهم در پاسخ به این سوال گفت: من خودم بدون اجازه مالک اتوبوس صندلیهای آن را باز کردم تا بتوانیم در آن استراحت کنیم، حتی شنیده بودم که مالک اتوبوس از این کار اعلام نارضایتی کرده. وی بیان کرد: در این اتوبوس حدود ۲۵ الی ۳۰ نفر میآمدند و استراحت میکردند. این افراد اکثرا از شهرستان آمده بودند و برای استراحت به اتوبوس میآمدند و دائما در حال رفت و آمد بودند. در ادامه رسیدگی به این پرونده، قاضی کشکولی، رئیس دادگاه کیفری یک خطاب به متهم اعلام کرد در جایگاه حاضر شده و با معرفی کامل خود به دفاع از خود بپردازد. متهم در ادامه ادعای خود به نحوه برخورد ماموران ناجا اشاره کرد و گفت: زمانی که ماموران ناجا به سرم ضربه زدند و از سرم خون آمد من عصبانی شدم و بلافاصله اتوبوس را روشن و به سمت ماموران حرکت کردم.
وی ادامه داد: من خودم قبول دارم که این سه نفر را کشتهام و فوت این 3 نفر نتیجه اقدامات من بوده است. رئیس دادگاه پرسید: 3 نفر را به قتل رساندهاید، پس برای بار دوم سوال میکنیم قتل را قبول دارید؟ که متهم پاسخ داد: بله.
قاضی گفت: آیا به بیمارستان رفتهای و چند روز در بیمارستان بودی که متهم بیان داشت: یادم نمیآید یک یا 2 روز بوده و نام بیمارستان را هم به خاطر نمیآورم. در جلسه دوم دادگاه وکیل متهم یعنی اشرفزاده از دادگاه درخواست استمهال کرد که این درخواست با موافقت قاضی مواجه شد. در این جلسه اما قاضی شهریاری به عنوان نماینده دادستان مطالبی را مطرح کرد. قاضی شهریاری با توجه به اعترافات متهم در جلسه اول گفت: بسیار سادهلوحانه است که اظهارات متهم مبنی بر عصبانی بودن لحظهای وی را بپذیریم. در همان شب یعنی سیام بهمنماه و بامداد یکم اسفندماه 2 دستگاه خودروی سمند و پرشیا به ماموران حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. خودروی سمند در گلستان هفتم نیز تعدادی از ماموران را به صورت حرفهای مجروح کرد. در این رابطه متهمان دستگیر شدند. آنان که عصبانی نبودند؛ اینها نشان میدهد که یک سازماندهی قبلی در این ماجرا وجود دارد. قاضی شهریاری همچنین گفت: متهم در اظهاراتش عنوان کرده است جلوی خود را نمیدیده اما فیلم نشان میدهد وی در گلستان هفتم اول به سمت راست میرود، بعد فرمان را به سمت چپ میچرخاند و سپس مستقیم حرکت میکند، یعنی دقیقا متوجه بوده است که در حال انجام چه عملی است.
سومین جلسه دادگاه
۲۷ اسفندماه سومین و آخرین جلسه رسیدگی به اتهامات محمد ثلاث، عامل شهادت 3 تن از ماموران نیروی انتظامی برگزار شد. قاضی کشکولی ضمن تذکر به رعایت نظم و احترام دادگاه از نماینده حقوقی ناجا خواست در جایگاه حاضر شده و درباره پرونده اگر موضوعی دارد بیان کند.
نماینده حقوقی ناجا پس از کسب اجازه از ریاست دادگاه در جایگاه حاضر شده و گفت: متهم که در حین جرم دستگیر شده، خود را متعلق به یک گروه خاص معرفی کرده است.
وی در اظهارات خود از قاضی کشکولی درخواست کرد با توجه به اینکه چندین شاهد حادثه در جلسه هستند، به جایگاه بیایند و مشاهدات خود را بیان کنند. در ادامه قاضی کشکولی خطاب به شاهدان از آنها خواست به ترتیب در جایگاه حاضر شده و آنچه را که در آن حادثه مشاهده کردهاند، بیان کنند. سپس احدی از شاهدین حادثه در جایگاه حاضر شد و در بیان مشاهدات خود گفت: زمانی که ما به خیابان رسیدیم، هنوز حتی از موتورهای خود پیاده هم نشده بودیم.
آنها به سمت ما کوکتل مولوتف پرتاب میکردند اما با این حال به ما دستور داده شده بود اصلا حق برخورد ندارید و نباید به مردم و اموالشان آسیبی برسد. وی بیان کرد: ما زمانی که به خیابان هفتم رسیدیم، دیدم یک اتوبوس با سرعت کمی در حال حرکت به سمت ما است که فکر کردیم میخواهد از خیابان عبور کند اما پس از اینکه مدتی از حرکتش گذشت، به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و با حرکت به سمت چپ و راست به نوعی به مأموران حملهور شد.
این شاهد حادثه ادامه داد: من در آنجا دیدم که شهید امامی در حال کمک به مردم بود و آنها را به سمت پیادهرو هدایت میکرد و میگفت: «به سمت پیادهرو بروید.» اما اتوبوس با او برخورد کرد و پس از آن دوباره اتوبوس منحرف شد و از روی شهید بایرامی عبور کرد که البته در آنجا باز هم دیدم شهید بایرامی در حال فریاد زدن بود و به مردم میگفت: «فرار کنید». وی گفت: در نهایت اتوبوس به خاطر ترافیک و شلوغی خیابان و حضور ماشینهای داخل خیابان از حرکت ایستاد اما من در آن لحظه، چون از کمر و دیگر جاها آسیب دیده بودم، نتوانستم اتوبوس را تا انتها دنبال کنم. قاضی کشکولی از شاهد پرسید: در گزارشات آمده که در اتوبوس جای گلوله مشاهده شده است.
شاهد گفت: ما اصلا اسلحه و سلاح گرم به همراه نداشتیم.
قاضی پرسید: خود شما متهم را در اتوبوس دیدید؟
شاهد گفت: بله! من او را پشت فرمان زمانی که داشت از جلوی ما با سرعت کم عبور میکرد، دیدم.
پس از اظهارات شاهد اول، یکی دیگر از شهود حادثه به دستور قاضی در جایگاه حاضر شده و با معرفی خود اظهار کرد: ما ماموریت داشتیم به سمت کلانتری ۱۰۲ پاسداران حرکت کنیم. به محض پیاده شدن از موتورها دیدیم که آشوبگران خیابان را بستهاند و به ما دستور داده شد که آنها را متفرق کنیم که سپس آنها فرار کردند و به خیابان هفتم رفتند. جزو نخستین کسانی بودم که وارد این خیابان شدم.
وی تصریح کرد: در آنجا من یک اتوبوس را دیدم که به آرامی در حال حرکت بود که فکر کردم اتوبوس همکاران است که میخواهد مامور پیاده کند. با این حال اجازه دادم از کنارمان بگذرد اما پس از عبور از کنار ما به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و به سمت ماموران حمله برد. این شاهد عینی ماجرا گفت: در آنجا من دیدم که شهید امامی بین اتوبوس و یک ماشین گیر افتاد و اتوبوس از روی او عبور کرد و سپس به سمت راست رفته و شهید بایرامی را هم به شهادت رساند.
قاضی کشکولی از این شاهد پرسید: فاصله بین این مقتولان چند نفر بود؟ شاهد در پاسخ گفت: تقریبا حدود ۲ تا ۳ متر با هم فاصله داشتند.
قاضی کشکولی گفت: آیا شما دیدید به اتوبوس شلیکی شده باشد؟ وی پاسخ داد: خیر! من ندیدم، چون ما اسلحه نداشتیم و حتی سپر هم برای دفاع از خود نداشتیم. قاضی کشکولی از شاهد پرسید: شما دیدید این متهم از اتوبوس پیاده شود؟ شاهد گفت: چون پس از این حادثه بالای سر مقتولان رفتم، جلو نبودم که ببینم چه کسی از اتوبوس پیاده شد اما زمانی که اتوبوس از جلوی من عبور میکرد متهم را پشت فرمان اتوبوس دیده بودم. وی گفت: البته گفتند همکاران یک گاز اشکآور به سمت اتوبوس شلیک کردهاند تا بتوانند اتوبوس را متوقف کنند و اگر ماشینهای پارک شده داخل خیابان نبود ممکن بود اتوبوس افراد بیشتری را زیر بگیرد و به افراد بیشتری آسیب برساند. در ادامه محمد ثلاث با حضور در جایگاه به ارائه آخرین دفاعیات خود پرداخت.
قاضی خطاب به محمد ثلاث گفت: با توجه به صدور کیفرخواست از سوی دادسرای امور جنایی تهران و مطالبه قصاص از سوی شکات و اولیای دم و گزارش مراجع انتظامی و تصاویر گرفته شده از نحوه حرکت اتوبوس و تصاویر اجساد و تحقیقات نماینده دادستان تهران و همچنین ۸ فقره سوابق کیفری شما و اعزام شما به روانپزشکی و اعلام سلامت روحی و روانی، اتهامات شما به 3 فقره قتل عمدی آقایان رضا مرادی، بایرامی و امامی از طریق حمله و برخورد وسایل نقلیه و همچنین اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق جنجال و تعرض به مأموران نیروی انتظامی تفهیم میشود.
محمد ثلاث با ارائه آخرین دفاعیات خود در مقابل قاضی دادگاه گفت: آن روز برای آزادی دوستم آقای ریاحی در خیابان پاسداران داخل اتوبوس اتراق کرده بودیم. اولش مأموران شروع کردند؛ سرم را شکستند. سوار پراید شدم و به سمت گلستان هفتم حرکت کردم. اتوبوس محل خوابگاه بود؛ ۱۵ روز آنجا بودیم. حکم بازداشت بزرگ ما را داده بودند. من صندلیهای اتوبوس را باز کرده بودم و آن روز قرار بود صندلیها را ببندیم. بعد از اینکه از پراید پیاده شدم، سوار اتوبوس شدم که اتوبوس را به سمت پاسگاه ببرم. آرام حرکت کردم که نیروی انتظامی کنار برود. چراغ زدم، بوق زدم و به حرکت ادامه دادم؛ پایم روی گاز بود. ما انسان هستیم، حیوان نیستیم. من در اینجا از خداوند برای بازماندگان صبر و برای خودم بخشش میخواهم. خودم هم ناراحت هستم. من عاشق اعدامم. اینها را نمیگویم که من را اعدام نکنند، من عاشق اعدام هستم. من با ماشین رفتم و میخواستم حادثه را رد کنم. عمداً روی آنها نرفتم، وجدانم راحت است. ۵۰ نفر هم میمردند خواست خدا بوده است(!)
قاضی خطاب به متهم گفت: چرا دوست داری اعدام شوی؟
متهم پاسخ داد: دوست ندارم به جامعه بازگردم؛ من نمیخواهم زندگی کنم.
قاتل بنیتا قصاص شد
همزمان با قصاص محمد ثلاث، حکم قصاص قاتل بنیتا کودک 8 ماهه نیز سحرگاه دوشنبه ۲۸ خرداد ۹۷ اجرا شد. به گزارش تسنیم، 29 تیر سال 96 بود که خبر ربوده شدن دختربچه 8 ماههای در شبکههای اجتماعی منتشر شد؛ ماجرا از این قرار بود که پدر بنیتا برای باز کردن در پارکینگ از خودرو پیاده میشود تا خودرو را داخل پارکینگ ببرد اما در همین حین، 2 عابر پیادهای که در حال گذر از آن خیابان بودند، با مشاهده خودروی روشن، پشت فرمان مینشینند و خودرو و بچه را با هم به سرقت میبرند. جستوجوها برای یافتن این کودک 8 ماهه چند روز ادامه داشت تا اینکه پس از 6 روز و بهرغم تمام تلاشها، جسد دختربچه در خودروی به سرقت رفته در یکی از خیابانهای پاکدشت پیدا میشود. آنطور که 2 متهم این پرونده اعتراف کردهاند، ساعاتی پس از سرقت و انتقال خودرو به خارج از تهران، خودرو و نوزاد 8 ماهه را در یکی از خیابانهای شهرستان پاکدشت رها میکنند و متأسفانه کودک که داخل خودرو با شیشههای بالا کشیده محبوس شده بوده، بر اثر شدت گرما، گرسنگی و تشنگی، جان خود را از دست میدهد و مأموران با پیکر بیجان کودک مواجه میشوند. در نهایت پس از تکمیل تحقیقات در دادسرا، دادگاه متهمان این پرونده، 20 و 22 شهریور سال گذشته در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد و دادگاه بر اساس آنچه گفته شد، حکم به محکومیت متهمان صادر کرد. شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی، متهم ردیف اول پرونده قتل بنیتا را به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کرد که این حکم در دیوان عالی کشور تأیید و سحرگاه روز گذشته اجرا شد.
ارسال به دوستان
شانتاژ سیاسی به جای استدلال حقوقی
خانم وکیل از طناب دار بالا نرو
«محمد ثلاث اعدام شد»؛ این تنها خبری بود که شاید میتوانست بخشی از جراحات وارده بر افکار عمومی در پی جنایت خیابان پاسداران را التیام بخشد. راننده اتوبوس دیوانه بعد از چند جلسه دادگاه و اعترافات صریح قصاص شد اما ظاهرا باب جدیدی برای استفادههای سیاسی وکیل وی و رسانههای ضدانقلاب باز شده است. جالب اینکه بخش قابل توجهی از خوراکهای رسانهای نیز مطالب استنادی به زینب طاهری، وکیل محمد ثلاث است. وکالت طاهری البته صرفا برای ثلاث نبوده و افرادی چون محمد علی طاهری سر حلقه فرقه انحرافی حلقه(کیهانی)، شهرام جزایری مفسد اقتصادی و احمدرضا جلاییپور از جمله موکلان این وکیل سیاسی هستند. نگاهی به رزومه همین افراد شاید به تنهایی کفایت کند تا غلبه نگاه سیاسی طاهری بر نگاه حقوقی او مشخص شود. نگاه سیاسیای که ظاهرا صرفا در دفاع از مفسدان اقتصادی، قاتلان و منحرفان عقیدتی خلاصه میشود. اما بررسی سیر رفتارهای کاملا سیاسی خانم وکیل در جریان پرونده محمد ثلاث بخوبی نشان میدهد وی از ابتدا کاملا حسابشده به این پرونده ورود کرده است. از پروپاگاندای رسانهای و عملیات روانی با هشتگسازی اظهارات احساسی برای بیگناه نشان دادن قاتلی که صراحتا به قتلش اعتراف کرده تا انواع اتهامزنیها به ساختار حاکمیت. منطق ادعاهای طاهری که مورد استقبال رسانههای خارجی بویژه بیبیسی نیز قرار گرفته و مجددا در کانال خانم وکیل فروارد شده نیز فاقد هر نوع مدارک استنادی است. به عنوان مثال در بخشی از مواردی که تحت عنوان ایرادات حقوقی پرونده از سوی طاهری منتشر شده آمده است: «اتوبوسی که حمله با آن انجام شده یک اتوبوس مرسدس بنز ایرانخودرو بوده است در حالی که اتوبوسی که محمد ثلاث با آن رانندگی میکرده یک اتوبوس اسکانیا مونتاژ ایران یا همان شهاب بوده است و شماره پلاک اتوبوسی که در کیفرخواست آمده است با پلاک اتوبوس آقای ثلاث فرق داشته است».این اظهارنظر خانم وکیل در حالی مطرح شده که محمد ثلاث بعد از بازداشت در بیمارستان صراحتا به قتل اعتراف کرد و فیلم اعترافات وی میلیونها بار در شبکههای اجتماعی دست به دست شده است. علاوه بر این، متن اعترافات وی در جلسات دادگاه نیز موجود است. از سوی دیگر در فیلمهای موجود از تمام ابعاد خیابان پاسداران تنها یک اتوبوس وجود دارد و دقیقا مشخص نیست طاهری از کدام اتوبوس دیگری که ثلاث به ادعای وی راننده آن بوده است سخن میگوید! اینکه حالا چه میشود که محمد ثلاث در جلسه سوم ناگهان حرفهایش را تغییر داده یا بعد از اعترافات صریح، صداهای ضبط شدهای از او منتشر میشود که اعترافات قبلی را رد میکند به وضوح از یک جنگ روانی تمامعیار با بسیج ضدانقلاب و رسانههای خارجی حکایت دارد. در بخش دیگری از اظهارات عجیب وکیل ثلاث آمده است: «در فیلمهای منتشره از صحنه حادثه «اتوبوس دیوانه» هدف تیراندازی پلیس قرار گرفته و اگر آقای ثلاث راننده این اتوبوس بوده یا باید کشته میشده یا بر اثر اصابت گلوله مجروح شده باشد، در حالی که هیچگونه جراحت ناشی از گلوله بر سر و بدن آقای ثلاث قابل مشاهده نیست». این ادعا در حالی مطرح میشود که در جلسات دادگاه متهم صراحتا اعلام کرده خود او پشت فرمان اتوبوس بوده. ضمن اینکه شاهدان عینی نیز گفتهاند نیروی انتظامی اساسا مجوز حمل سلاح نداشته و از همه مهمتر فیلمهایی که از حادثه منتشر شده به وضوح نشان میدهد هیچ شلیکی به اتوبوس مرگ صورت نگرفته است. به نظر میرسد این خانم وکیل که رفتارهای نامتعادل و نامتعارف سیاسی در کارنامه او بسیار است، پرونده قصاص قاتل جانی خیابان پاسداران را بهانهای برای جلب توجه رسانههای ضدانقلاب به خود دانسته و اصطلاحا از طناب دار قاتل خیابان پاسداران بالا رفته است.
اصلاحطلبان پایه ثابت دفاع از اشرار!
اما همانطور که انتظار میرفت بازهم اصلاحطلبان در دفاع از جنایت خیابان پاسداران همصدا شدند. از دفاع تمامقد فعالان رسانهای از دراویش و مظلومنمایی برای آنها تا رپرتاژ برخی چهرههای سیاسی آنها چون صادق زیباکلام و مصطفی تاجزاده برای اظهارات عجیب وکیل محمد ثلاث. جالب اینکه زیباکلام صرف حقوقدان بودن خانم وکیل را دلیلی برای استنادات قانونی در اظهارات وی عنوان کرده است(!) مشخص نیست از نگاه این فعال اصلاحطلب، قاضی پرونده، دیوان عالی کشور و دهها حقوقدان و وکیل دیگری که ناظر بر این پرونده هستند حقوقدان یا نهاد حقوقی محسوب میشوند یا خیر؟! در حقیقت هرگاه پای یک جنایت در میان باشد چه از نوع امنیتی و چه اقتصادی و فرهنگی پای جریان اصلاحطلب نیز به میان میآید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|