|
غیراتمی کردن شبهجزیره کره؛ سناریوی سینمایی یا عملیاتی؟
پارسا خدایاری: وزیر خارجه آمریکا 2 هفته پیش برای سومینبار عازم کرهشمالی شد تا پس از اجلاس تاریخی سران در 12 ژوئن پیگیر توافق انجام شده بین رهبران 2 کشور شود ولی محتوای پوشش خبری رسانههای پرمخاطب جهان از این سفر این پرسش را مطرح میکند: آیا معامله دونالد ترامپ با کیم جونگ اون با هدف غیراتمی کردن شبهجزیره کره از مسیر خود خارج شده است؟ ارسال به دوستان
این «پازل» همچنان تکمیل میشود
حسامالدین مفیدی: ارائه بسته پیشنهادی اخیر اروپا به ایران و اعتراض بسیاری از مقامات کشورمان از جمله شخص رئیسجمهور به محتویات این بسته، مولد نگرانیهای تازهای در میان طرفداران «برجام اروپایی» بوده است. در حالی که «فدریکا موگرینی» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و مقامات ارشد قاره سبز به ایران تعهد داده بودند نهایت تلاش خود را درباره حفظ توافق هستهای انجام دهند، هماکنون شاهد ارائه بستهای غیر قابل قبول و حتی «نومیدکننده» و «غیر قابل بررسی» توسط آنها هستیم. دستاورد این بسته برای اقتصاد ایران «تحقیقاً هیچ» است و در حوزههای حساسی مانند صادرات نفت و انجام مراودات بانکی نیز تضمین عملی به کشورمان داده نشده است. اگرچه ارائه یک بسته پیشنهادی کاربردی [لااقل در سطح تواناییهای اقتصادی اروپا] قاعدتاً زمان زیادی نخواهد برد اما سران اروپا اصرار دارند تا ماه نوامبر/ آبان، مذاکره با ایران را ادامه دهند! ارسال به دوستان
مروری تحلیلی بر دیدگاههای طرفین دیدار هلسینکی
پارسا خدادادی*: دیدار سران آمریکا و روسیه در زمانی واقع میشود که به جهت هنجارشکنیهای ترامپ و انتقادهای تند وی از متحدان آمریکا، واشنگتن در افکار عمومی غرب دیگر آن قدرت سابق را به عنوان رقیب روسیه ندارد. از سوی دیگر در نگاه اغلب نخبگان غربی، ولادیمیر پوتین یک ضد اطلاعاتی کهنهکار «کاگب» است که با جاهطلبیهای خاص خود سعی دارد دوران مجد و شکوه اتحاد شوروی را احیا کند و علاقه وافری هم به نفوذ در دموکراسیهای غربی به انحای مختلف دارد و البته رحم و شفقتی هم با دشمنان خود ندارد. در این میان ترامپ با رفتارهای هنجارشکنانه خود که نوعی طغیانگری علیه نظم جهانی ساخته شده توسط اسلافش نیز محسوب میشود، اطمینان دارد که میتواند رابطه شخصی را پوتین برقرار کند و با خنثی کردن عنادورزیهای او، نوعی پیوند دوستی و مراوده را با وی شکل دهد و با بهرهگیری از مهارتهای فردی خود، این دشمن دیرینه را به یک دوست و حتی متحد تبدیل کند. از قضا همزمان با این نشست تاریخی، دادستان آمریکا نیز برای شماری از کاربران اطلاعاتی روسیه به جرم دخالت در انتخابات 2016 کیفرخواست صادر کرده است. تحقیق و تفحص درباره انتخابات 2016 البته به همین جا ختم نمیشود و ممکن است دنبالهدار باشد و حتی شخص رئیسجمهوری را هم شامل شود. دیدار سران روسیه و آمریکا با حاشیههای گوناگونی توأم است که هر یک از این حاشیهها میتواند با مولفههای افقی یا عمودی خود بر فحوای گفتوگوها تاثیر بگذارد، بویژه بر بخشی از نشست که قرار است بهطور خصوصی و رودررو برگذار شود. حاشیههای این نشست برای شماری از نخبگان آمریکا تا آنجا اهمیت دارد که برای لغو آن با رئیسجمهوری نامهنگاری کردند که شماری از رهبران دموکرات کنگره آمریکا نیز در میان آنها قرار دارند. در فضای رسانهای غرب، پوتین به جهت الحاق کریمه به روسیه، دخالت در انتخابات، تضعیف ناتو، دخالت نظامی در سوریه، حمایت از رژیم کرهشمالی و... مقصر قلمداد میشود، لذا در جوسازیهای خود قصد دارند به طور غیرمستقیم دستور کار مذاکرات را به شکل دیکتهای در آورند. ترامپ برای مدتها از پوتین با ادبیاتی متین یاد میکرده و بهطور علنی از وی تمجید به عمل میآورده است و در کارزارهای انتخاباتی 2016 پوتین را به مراتب تواناتر از باراک اوباما معرفی میکرد و منتقد تصویری منفی بود که از پوتین در رسانههای غربی به عنوان فردی تنشآفرین و دشمن صلح و ثبات ارائه میشد. از دید منتقدان، ترامپ بیش از آنچه منافعی ملی کشورش ایجاب میکند به جلب دوستی پوتین اهمیت میدهد و نافی دیدگاهی است که توسط اسلافش و نیز اجماع 2 حزبی در واشنگتن ترسیم شده، دایر بر اینکه روسیه تهدید فزایندهای برای آمریکا و متحدانش محسوب میشود. ترامپ جمعه گذشته عنوان داشت قصد دارد در دیدار با پوتین راجع به شماری از مسائلی که متحدان با وی در خلال اجلاس سران ناتو در میان گذاشتند گفتوگو کند. اگرچه خود وی در اجلاس کاملا خلاف متحدانش حرف زد و اینکه ممکن است از ناتو خارج شود یا نیروهای خود را از اروپا فرابخواند و در واقع اروپا را برابر ارتش روسیه بیدفاع رها کند، مگر آنکه اروپا سهم بیشتری از مخارج ناتو را متقبل شود. نظر ترامپ درباره نیروهای آمریکایی در اروپا این بود که مزیتهای روانشناختی و نظامی چندی نسبت به حضور نظامی آمریکا در اروپا وجود دارد و البته فراخوان نیروها نیز خالی از مزیت نیست ولی در خاتمه وی مدعی شد نشست موفقیتآمیز بوده و در آستانه نشست با پوتین نمایشی از اتحاد و اتفاق را ارائه کرد. وی با تضادگویی که اینک نیرومند پیش میرویم، دستور کار مذاکره با پوتین را حاوی نگرانیهایی دانست که در نشست مطرح شده و قرار است با پوتین راجع به اوکراین، سوریه، خاورمیانه، پایش جنگافزارهای هستهای و... گفتوگو کند. به گفته ترامپ راجع به تمام این مسائل گفتوگو خواهد شد و او اطمینان دارد با روسیه و چین روابط بهتری را پایهریزی خواهد کرد. البته باید در نظر داشت که اختلاف نظرهای عمودی ترامپ فقط با متحدان اروپایی و آسیایی نیست و اغلب اوقات با شماری از اعضای کابینه خود نیز چنین وضعیتی دارد و تاکنون تعریف جامعی از منافع ملی آمریکا در سیاست خارجی تدوین نشده، بویژه درباره روسیه که ترامپ همواره بر تحلیل شخصی خود تاکید دارد. به عنوان نمونه در رسانهها عنوان شده که قبل از سفر ترامپ، «جان هانتزمن» سفیر آمریکا در مسکو طی ملاقاتی توجیهی به نفوذ روسیه بر رای انگلیس جهت خروج از اتحادیه اروپایی و نیز انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اشاره داشته و اینکه از بابت آن روسیه باید کیفر ببیند و به رئیسجمهور آمریکا توصیه کرد باید با چشمان باز به این ملاقات برود و اینکه روسیه را مسؤول شمار زیادی از فعالیتهایی ببیند که خلاف منافع آمریکا در اروپا، بالکان، فرانسه، ایتالیا، خاورمیانه و آسیا انجام میشود و اینکه روسیه فرم و نوع جدیدی از جنگافزار را باب کرده است؛ «جنگافزار سایبری». در واقع جنگافزار سایبری و نیز توان موشکی و هستهای مسکو 2 موضع بسیار حائز اهمیت است که بشدت مورد توجه کشورهای اروپایی و همچنین واشنگتن قرار دارد. از دید اغلب تحلیلگران، جنگافزارهای هستهای به شکل غیرقابل پیشبینیای رو به گسترش است و در آسیا تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای بیش از سایر مناطق رشد یافته، در حالی که در اسناد بینالمللی این حق فقط برای 5 عضو دائم شورای امنیت در نظر گرفته شده؛ یعنی روسیه، چین، آمریکا، انگلیس و فرانسه. اینک در آسیا، علاوه بر چین، هند پاکستان و بتازگی کرهشمالی نیز از این ظرفیت برخوردار شدهاند، در حالی که در دیگر مناطق جهان یعنی اروپا، آمریکای لاتین و آفریقا مشابه آن علیالظاهر دیده نمیشود. چنانچه چتر حمایت اتمی آمریکا درباره اروپا محدود شود، توان اتمی انگلیس و فرانسه قادر به بازدارندگی در برابر روسیه، چین و دیگر قدرتهای آسیایی نخواهد بود و احتمال دسترسی تروریستهای افراطی به هر نحو به سلاحهای هستهای یا کشتار جمعی و حتی جنگهای سایبری برای اتحادیه اروپایی حکم کابوس وحشتناکی را دارد، لذا ترجیح میدهند سازوکاری با رقیب اصلی یعنی روسیه در این زمینهها تعریف شود. در مقابل، روسیه نیز دستور مذاکره خاص خود را برای این دیدار در نظر دارد. تردیدی نیست که پوتین خواهان عادیسازی روابط با واشنگتن باشد که البته حجم تجارت دوجانبه بین آمریکا و روسیه قابل توجه نیست ولی تحریمها علیه مقامات و وابستگان دولت پوتین به دلیل مسائل مربوط به اوکراین و همچنین دخالتهای سایبری، بسیار تحریککننده است و روسیه حق مقابله به مثل را برای خود محفوظ داشته که ممکن است به روشهای خاص خود علیه منافع آمریکا و متحدان آن عمل کند. پوتین بهسختی تلاش کرده در سالیان اخیر قدرت نظامی روسیه و توان فناوری آن را بازسازی کند و بخشی از ظرفیتهای خود را در جنگ سایبری در آمریکا، بالکان و کل اروپا به نمایش گذاشت. در ماه مارس گذشته پوتین توسعه سامانههای موشکی جدید را اعلام کرد که در واقع پاسخی تلقی شد به خروج آمریکا از پیمان موشکهای ضد بالستیک در سال 2002 و توسعه فناوری دفاع ضد موشکی توسط آمریکا طی سالهای اخیر. پوتین در مصاحبهای با یکی از شبکههای رسانهای آمریکا عنوان داشت: سامانههای جدید موشکی ما براحتی میتوانند بر دفاع موشکی از هر نوع غلبه کنند. وی همچنین اعلام کرد: اینک زمانی است تا در اشتراک با آمریکا امنیت و ثبات بیشتری را برای کل جهان به ارمغان بیاوریم. پوتین همچنین در سوریه نمایشی از قدرت نظامی و توان تاکتیکی و راهبردی خود را ارائه داده است و بخوبی نشان داده قادر است از منافع خود در هر بعد جغرافیایی دفاع کند و اینکه حاضر نیست خبطهای سیاسی و راهبردی گذشته در لیبی و عراق و آسیای میانه را تکرار کند و دیدار سران بین ترامپ و پوتین میتواند آغازی باشد برای بازتعریف روابط بینالملل بر اساس مولفههای جدید قدرت. ترامپ با شخصیتی هنجارشکن، عرفهای دیپلماتیک شناخته شده بینالمللی را بر هم زده است ولی تاکنون جایگزینی برای تجدید ساختار مورد نظر خود تعریف نکرده است اما پوتین شخصیتی کم و بیش شناخته شده دارد و آشنا به محیط بینالمللی محسوب میشود و مدافع دیپلماسی کلاسیک محسوب میشود. از زمان فروپاشی نظم دوقطبی، آمریکا بیهوده سعی کرد خلأ حاصل از اتحاد شوروی در محیط بینالملل را پر کند و البته اروپا نیز سعی در بازپسگیری امتیازهایی داشته که در خلال جنگ سرد ناگذیر شد به یکی از 2 قدرت شرق یا غرب واگذار کند. در این میان ورود چین به عرصه بینالملل به عنوان یک قدرت نوظهور، محیط بینالملل را با چالشهای جدید مواجه کرده، بویژه آنکه موفقیتهای اقتصادی چین، سبب شده الگوهای غربی توسعه دیگر رونق سابق را نداشته باشد و جاده نوین ابریشم چین نیز در عمل الگوهای توسعه سیاسی غربی را بهطور جدی به چالش میکشد. ترامپ اگرچه گفته میشود خارج از عرف و بر پایه ویژگیهای شخصی خود در محیطهای سیاسی داخل و خارج آمریکا رفتاری بدعتشکن دارد ولی حسب ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا وی به احتمال زیاد از جانب اتاقهای فکری حمایت میشود که از طریق ترامپ اندیشههای خود را به بوته آزمایش نهادهاند و فعلا ترجیح میدهند خبرساز نشوند. انتخابات میاندورهای آمریکا نخسین آزمونسنجی از آنچه در ادبیات بینالمللی از آن با عنوان «ترامپیزم» یاد میشود خواهد بود. پیروزی جمهوریخواهان در حفظ اکثریت سنا میتواند حکم مجوزی باشد به کاخ سفید برای تداوم هنجارشکنیها البته این بار به شکلی هدفمندتر. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|