گفتوگو با دکتر حسین صمصامی درباره موئلفههای اقتدار اقتصادی
ریشه مشکلات فعلی ماجرای ارز است
گروه سیاسی: رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اقشار مختلف مردم، بر اقتدار اقتصادی تاکید کرده و فرمودند در شرایط فعلی مذاکره به نفع ما نیست. با دکتر حسین صمصامی، سرپرست وزارت امور اقتصاد و دارایی در دولت نهم، دبیر کمیسیون اقتصادی دولت نهم و استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره محورهای رسیدن به اقتدار اقتصادی و اولویتهای فعلی اقتصادی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر صمصامی شما از منتقدان مدیریت دولت در حوزه ارز هستید. رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اقشار مردم تصریح کردند برای مذاکره باید دارای اقتدار باشیم. به نظر شما این صحبت رهبر انقلاب ناظر به چه حوزهای است؟
ما نسبت به وضعیت امروز هشدار دادیم اما متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشت. طراحی آنها خیلی دقیق است. یعنی اقداماتشان علیه ایران را با مطالعه و هدفمند انجام میدهند. علما و دانشمندان اقتصادیشان را به میدان آوردهاند. مراکز علمیشان را به میدان آوردهاند و دارند کار میکنند. صدها مقاله و کتاب نوشتهاند. خودشان میگویند. این کتابی را که آقای «نفیو» نوشته در ارتباط با هنر تحریم و کتابهای دیگری مثل «جنگ خزانهداری» و ... را اگر نگاه کنید میبینید که اینها چقدر فعال بوده و هستند در زمینه فشار به ایران. به همین دلیل طراحیهای آنها دقیق و حسابشده است و نشان میدهد اطلاعات خوبی از وضعیت اقتصادی ایران هم دارند. متاسفانه برخی عوامل داخلی هم خواسته یا ناخواسته در راستای خواستههای طرف مقابل دارند عمل میکنند. یکی از بحثهایی که ما الان درباره وضعیت اقتصاد ایران نگرانش هستیم؛ بحث ارز است و نرخی که تعیین کردهاند برای بازار ارز در بازار ثانویه یا بهتر بگویم بازار جعلی ثانویه که نرخ بازار آزاد را مبنا قرار داده و بر اساس آن دارد نرخ ارز را برای بخش قابل توجهی از واردات کشور تعیین میکند. خصوصا کالاهای اولیه و کالاهای واسطهای و سرمایهای که این در واقع اقتصاد ایران را در آستانه یک فاجعه قرار داده است. همین الان که من در حال صحبت با شما هستم در اقتصاد ایران دارد فاجعه اتفاق میافتد و این از اتفاقاتی است که آمریکاییها در حال بهرهبرداری از آن هستند. الان یک هشدار بسیار جدی که درباره شرایط امروز ما وجود دارد این است که منافع قلیل جامعه دارد به هزینه اکثریت جامعه تامین میشود. یک گروهی که تحت عنوان صادرکننده هستند یا در بازار ثانویه واسطه هستند؛ نرخ دلار 9 هزار تومان را اینها دارند تعیین میکنند؛ همانطوری که آقای رئیسجمهور هم گفت، در بازار ثانویه صادرکننده دارد عرضه میکند اما تقاضاکننده تقاضا نمیکند. یعنی واردکننده تقاضا نمیکند برای ارز چون که میگوید قیمت ارز بالاست. آقای رئیسجمهور! اگر بازار است و اگر مفهوم بازار در این مورد وجود دارد؛ خب! نرخ باید پایین بیاید. چطور میشود در این بازار صادرکننده عرضه میکند و واردکننده تقاضا نمیکند و میگوید قیمت بالاست؟ همین نشان میدهد این بازار جعلی است. این بازار منافع بخش قلیلی از جامعه را تامین میکند. آن هم با هزینه بخش زیادی از جامعه. هزینه بخش زیاد جامعه چیست؟ همین افزایش قیمتهایی است که باید از همین الان درباره آن هشدار بدهیم. قیمتها به شکل وحشتناکی در حال افزایش است. و تاثیرات بیشتر آن بزودی در سفره و معیشت مردم ظاهر میشود. الان از مواد اولیه کارخانجات گرفته تا مصالح ساختمانی مثل میلگرد و چوب و... بشدت قیمت اینها افزایش پیدا کرده است. در برخی موارد قیمتها 3 برابر شده است. موج تورمی عنقرب است کل جامعه را فرا بگیرد و این موج تا 2 ماه دیگر اثرات بسیار بدی بر سفره مردم میگذارد. نمیدانم این آقایان به فکر این مساله هستند یا نیستند و این همان مسالهای است که آمریکاییها دنبالش هستند. آمریکاییها نرخ ارز را هدف گرفتهاند که سفره مردم را نشانه بگیرند تا نارضایتی را در جامعه افزایش دهند. آمریکاییها تخم نارضایتی را در اقتصاد ایران از طریق ارز پاشیدهاند. باز هم
میگویم یکی از مسائل بسیار مهمی که اکنون در اقتصاد ایران مطرح است این است که منافع عده کمی از جامعه دارد از طریق منافع اکثریت جامعه تامین میشود. از چه طریقی؟ از طریق افزایش قیمت. قیمت مصالح ساختمانی بشدت افزایش پیدا کرده است. شنیدهام مرغ کیلویی 11 هزار تومان شده است. به همین ترتیب قیمتها دارد افزایش پیدا میکند؛ آن هم از جیب ما مصرفکنندگان به جیب صادرکننده پولدار! البته بعد از یک دورهای این افزایش هزینهها شامل حال آن صادرکننده هم میشود. چون به مرور دلار 10 هزار تومانی هم دیگر برای او صرف نمیکند.
من همان زمانی که این بازار ثانویه راه افتاده بود داد زدم و گفتم این بازار جعلی است. این بازار نیست اگر واقعا بازار بود؛ خب باید نرخ ارز پایین میآمد. خود رئیسجمهور هم روز چهارشنبه در جلسه هیات دولت این را گفت. گفت صادرکننده در این بازار ارز خودش را عرضه میکند ولی واردکننده ارز را نمیخرد چون میگوید قیمت بالاست. این در اقتصاد مفهوم دارد. مفهومش این است که نرخ بالاست و قیمت باید بشکند و پایین بیاید. اما نمیشکند. صادرکننده میگوید یا نرخ من را بخر یا من در این این بازار ارز خودم را عرضه نمیکنم. هیچ اهرمی هم روی صادرکننده نیست که ارزش را وارد کشور کند. معلوم است این مسائل برنامهریزی شده است. معلوم است آنها دارند به این شکل کمر مملکت را میشکنند. کمر اقتصاد را دارند میشکنند. کمر مصرفکننده را دارند میشکنند. و این فاجعه افزایش قیمت دارد در اقتصاد ما اتفاق میافتد. متاسفانه آقایان خوابند و به این مساله توجه نمیکنند. اکثریت جامعه دارد هزینه میدهد و یک گروه خاص دارد به جیب میزند و این از طریق فاجعه تورم در اقتصاد در حال محقق شدن است. در بعضی بخشها اتفاق افتاده. آقایان خوابند. یا خوابند یا خودشان را به خواب زدهاند. اما طراحی آمریکاییها دارد در اقتصاد ما جواب میدهد.
شما میفرمایید صحبت رهبر انقلاب درباره ضرورت داشتن اقتدار قبل از هر مذاکره، ناظر به همین اقتدار اقتصادی است؟ یعنی باید ابتدا ما این حوزه اقتصاد را با همین برنامهریزیهای غلطی که شما برخی از موارد آن را اشاره کردید؛ اصلاح کنیم؟
ببینید! صحبتهای حضرت آقا ناظر بر 2 بخش است؛ اول اینکه خودمان باید به اقتدار و قدرت اقتصادی مطلوب برسیم و دوم هم اینکه آمریکاییها رفتارشان را اصلاح کنند. آقا نظرشان این است آمریکاییها باید این رفتارهایی که علیه ایران مرتکب میشوند؛ از تروریسم دفاع میکنند؛ از رژیم صهیونیستی دفاع میکنند و همه این اقدامات ضدایرانی را اصلاح کنند. بنابراین یک بحث انجام اقداماتی برای اصلاح رفتار ضدایرانی آمریکاییها است و دوم هم اینکه باید در حوزه اقتصادی بهدست خودمان اقتدار پیدا کنیم. فعلا مهمترین دغدغه رهبر انقلاب درباره مسائل داخلی، مساله اقتصاد است. ایشان بارها متذکر شدهاند. در همین نامگذاری سالها این دغدغه رهبر انقلاب کاملا مشخص است. گفتند اصلاح الگوی مصرف، گفتند اقتصاد مقاومتی، گفتند اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال، گفتند اقتصاد مقاومتی؛ حمایت از تولید ملی. خب! ایشان دیگر به چه زبانی بگویند. ولی کو گوش شنوا؟ انجام نمیشود.
آقای دکتر اقتدار اقتصادی چطور محقق میشود؟ مبانی این اقتدار را میشود مطرح کنید. مثلا بر اساس همین الگوی 14 سالهای که حضرت آقا در نامگذاری سالها نشان دادهاند.
ببینید! این سوال خیلی کلی است و باید به صورت مصداقی به این مسائل بپردازیم. به نظرم بهتر است دست روی مصادیق مهمی که جامعه فعلا دچار آن است بگذاریم. امروز معضل اصلی اقتصاد ایران نرخ ارز مناسبی است که دارد در یک ساختار غلط تعیین میشود. سیاستهای غلط دولت در مدیریت و سامان دادن به این معضل است. اعتقاد غلط دولت به سیاستهای بازار آزاد و مهمتر از همه اینها افزایش شدید قیمتهاست که دارد اتفاق میافتد. و این موضوع دارد معیشت و قدرت خرید مردم را بشدت تحت تاثیر خودش قرار میدهد. و اگر به این مساله توجه نکنیم متاسفانه ممکن است در آینده با یک بحران اجتماعی روبهرو شویم.
شما فکر میکنید در چند ماه آینده یک تورم زیاد داشته باشیم؟
بله! شما خودتان همین الان ببینید قیمت مایحتاج ضروری نسبت به دیروز چه تفاوتی داشته است. یک نکته را توجه داشته باشید؛ هنوز نرخ دلار 4200 تومانی بر برخی کالاها اثر نگذاشته است و قیمتها از این بالاتر خواهد رفت. همین دلار 4200 تومانی هم بسیار تورمزاست. حالا تورم ارز 9 هزار تومانی، 10 هزار تومانی که برای جامعه قابل تحمل نیست. من یک سوال دارم. باید از دولت پرسید چگونه میخواهید مردم را تامین و این خسارات را جبران کنید. شما با این افزایش قیمتها و نرخ ارز 10 هزار تومانی چطور میخواهید این وضعیت خسارتها را جبران کنید. این تورمی که دارد در جامعه ایجاد میشود این الان معضل و چالش اصلی جامعه ما است. چطور میخواهید خسارتهای واردشده به مردم را جبران کنید؟ باید این سوال را جواب بدهند؛ چه تدارکی برای جبران خسارتهایی که به مردم وارد شده دیدهاند؟ اصلا برای این جبران فکری شده است؟ دیدهاید یکی از مسؤولان در رسانهای حاضر شود و بگوید میخواهیم این خسارت واردشده به مردم را جبران کنیم؟ چطور میخواهند جبران کنند؟ اینها مسائل اصلی است. تورم شدید، مشکل و معضل اساسی ما است. تورم شدیدی که در حال اتفاق افتادن است و ابعادش هر روز گستردهتر شده و به یک سیل ویرانکننده تبدیل میشود. ریشه این تورم شدید نرخ ارز است. آقایان ماجرای ارز را نفهمیدند. ماجرای نرخ ارز را متوجه نشدند. فکر کردند ارز هم مانند یک کالای دیگر قیمتش در بازار تعیین میشود. متوجه نشدند ارز یک کالای شاخص هست که قیمت همه کالاها با آن تعیین میشود و تطبیق داده میشود. متاسفانه این را متوجه نشدند. شاید هم متوجه شدند ولی...