|
نگاهی به مجموعه کتب منتشر شده انتشارات نیستان با موضوع نهضت حسینی
روضه کلمات
زهرا شعبانشمیرانی: تقویم قمری یعنی سال به اعتبار ماه. گردش زمین به دور ماه و محرم که تحویل سال قمری است یعنی جغرافیای ما بر مدار کربلاست. تاریخ ما دوری است. هر سال با طواف محرم از سر گرفته میشود و اگر محرم نبود تاریخ قطعا مسیر دیگری داشت؛ شاید مسیر تاریخ، خطی میشد... بیسرانجام... و ما گرفتاران جبر تاریخی... ارسال به دوستان
ماه به روایت آه
ابوالفضل زرویینصرآباد در کتاب «ماه به روایت آه» بعد دیگری از تسلط خود به قلم و معنا را به اثبات رسانیده است. او شهره به طنزپردازی است اما مهمترین خصلت یک طنزپرداز صاحب سبک و پیشرو، خلاقیت در بازکردن دریچههای جدید به موضوعات غیر جدید است. او در این اثر، چنین کرده است. ماه بنیهاشم را در مقاطع مختلف زندگی- به جز صحنه شهادت - از زبان 12 نفر روایت کرده است. به جز یک راوی (زید بازرگان) تمام راویان کتاب (مسلم بن عقیل، فاطمه کلابیه، حضرت زینب، امام حسین علیهالسلام، ام کلثوم، لبابه، عبدالله بن ابی محل، کزمان، شبث بن ربعی، سرجون و عبیدالله بن عباس) شخصیتهای واقعیاند. خواندن روایات مستندی از مسلم بن عقیل و شبث بن ربعی در وصف حضرت ماه هم تازگی دارد و هم بر ارزش و ابهت داستانگویی زرویی خواهد افزود. ارسال به دوستان
کشتی پهلو گرفته
مگر نه اینکه «ابتدای کربلا مدینه نیست/ ابتدای کربلا غدیر بود»؟! مگر نه اینکه سقیفه آغاز روضههای ماست و کربلا اوج روضه؟! پس «کشتی پهلو گرفته» نخستین اثر عاشورایی انتشارات نیستان و سیدمهدی شجاعی بوده است. این کتاب روایت زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) با زبان ادبی و داستانی است که مصائب ایشان را بازگو میکند و تا کنون بیش از 600 هزار نسخه از این کتاب منتشر شده است. ارسال به دوستان
مردان و رجزهایشان
رجز نام یکی از بحور شعر بر وزن 3 یا 4 مستفعلن است که به دلیل وزن حماسی آن، در میدان نبرد برای معرفی خود و همچنین فرو ریختن هیمنه دشمن خوانده میشده است. رجزها اصولا بداهه و کوتاه بوده است. برخی رجزها در تاریخ شهرت بسیار یافته و ماندگار شده و حتی نسلهای بعد در هزارهای دیگر نیز از همان رجز استفاده کردند و میکنند. مانند رجز ابن جناده که از تمام رجز این مصراع عمومیت یافته: «امیری حسین و نعم الامیر» یا این مصراع از رجز عابس که لقب مجنون الحسین را برایش به ارمغان آورده: «حب الحسین اجننی». سیدمهدی شجاعی در کتاب «مردان و رجزهایشان» 23 مورد از کسانی که رجز خواندهاند را به همراه شرح کوتاهی از رجزهایشان جمعآوری کرده است. رجز عباس بن علی بن ابیطالب و 3 برادرش، رجز مسلم بن عقیل و یکی از فرزندانش، رجز حبیب بن مظاهر، رجز بریر، سریر، حر و چند تن دیگر از بهترین یاران از ازل تا ابد. ارسال به دوستان
نامیرا
«نامیرا» ترجمان «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است. نامیرا یعنی هر کس را عاشورایی است. هم حماسه عاشورا نامیراست و هم کربلای انتخاب، برای آدمیان نامیراست. صادق کرمیار، تذکار عاقبتاندیشی را به قلم آورده است. تفسیر «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» گفته است. نامیرا داستان زمانه حسین بن علی است. شرح حال مردمی است که در لحظههای انتخاب تردید میکنند و کیست نداند که شک، معبر خوبی است اما منزلگاه خوبی نیست...؟ تردید میتواند از سردمداران دعوت امام، یک مخالف تمام عیار بسازد، بهانهاش هم جور خواهد شد یا به دست والی خناس کوفه یا دیگری... تردید اما روی دیگر هم دارد. مثلا آنجا که ربیع به شک میافتد اما محبوبش- سلیمه - علت محبت میانشان را که حبالحسین بوده یادآور میشود و محب خود را از این برزخ میگذراند. یا تردیدی که فرزند یزید ریاحی پس از بستن آب بر پسر پیامبر به جانش میافتد و ادب و احترامش نسبت به مادر حسین، دستگیرش میشود و شرم و شجاعت تصمیم، از او حر میسازد. نامیرا داستان انسان است؛ با همه تناقضهای وجودیاش. نامیرا سرگذشت انتخابهای دشوار و در «آن» است. داستان لحظهشناسی است. حماسه انتخاب انسان است؛ خواه اهل کوفه، خواه شام، خواه بلاد فارس! ارسال به دوستان
آفتاب در حجاب
کتاب به «زهرای کربلا» تقدیم شده است و داستان – بخوانید روضه - از همین تقدیمیه آغاز میشود. از کابوسی که زینب در کودکی میبیند... تا پس از حسین. تا بیحسین شدن زینب. تا تحقق آن کابوس. راوی دانای کلی است که زینب را مخاطب قرار داده و همه عاطفه را به میدان حسین آورده است. سیدمهدی شجاعی در «آفتاب در حجاب» شاعری است که با استناد به تاریخ، حسین را در آینه زینب روایت میکند: «برادرم! عزیز دلم! اینها اکنون محصول سقیفه را درو میکنند. اینها فرزندان همانهایند که پدرمان علی را خانهنشین کردند. تو به علی افتخار چه میکنی؟! آری برادر! جرم ما همین افتخارات ما است». ارسال به دوستان
فصل شیدایی لیلاها
کتاب روایت 7 راوی از حرکت حضرت حسین (ع) است که سیدعلی شجاعی در «فصل شیدایی لیلاها» روایت یاران را آورده است. البته در این روایتها کسانی هستند که در مقابل امام ایستادهاند و داغ حسرت جا ماندن از یک ظهر تا غروب تا آخر دنیا بر جانشان چنگ میزند و آزارشان میدهد. در این روایتها از زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبیدالله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی و «من» میشنویم. «من»ی که در همه روایتها حضور دارد و 2 نمود دارد؛ در جایی میخواهد از ماجرای پیوستن خودش به امام(ع) در کنار دیگر پیوستنها و شیداییها بگوید و در جای دیگر توجیههایی است برای وا ماندن و باختن تمام دنیا. این روایت، یادآور بخش دوم «فتح خون» شهید آوینی است... ای دل تو را نیز عاشورایی است و کربلایی. میمانی یا میروی؟! آنها که «معصومیت از دست رفته» داوود میرباقری را دیده باشند و قصه چگونه پیوستن شوذب به امام را دانسته باشند؛ بیشتر طالب چنین روایتی خواهند بود. در اینجا یکی مانند زهیر است که در ابتدا بر مذهب عثمان است اما نوه پیامبر را چون جان دوست دارد و بین ندای پیامبر و ندای عقلش مردد است اما با یک ندای امام و لبیک او پس از چند منزل به او میپیوندند. دیگری حر است که آمده راه بر امام ببندد و برای یزید بیعت بستاند اما در نگاه و جذبه امام (ع) ذوب میشود، کمی تردید میکند اما سرانجام میپیوندد. در این روایتها کسی هم چون ضحاک است که مجنون میماند. او روی میخراشد و پیراهن چاک میکند و حسرت میخورد که با امام بوده است به قاعده همه سفر و در همه منزلگاهها؛ از ابتدا تا انتها. قبل از آنکه خیلیها به قافله عشق بپیوندند، او بوده است اما او یک نیم روز از امام عقب میافتد و عقلش زنجیر دلش میشود و تا قیامت باید بار حسرت را بر دوش بکشد. ارسال به دوستان
مسافر کربلا
این روزها که دلار به مرز 15000 تومان رسیده و سفر کربلا دوباره به آرزوی دوردست بسیاری از مردم تبدیل شده است، خوانش فیلمنامهای نه چندان قدیمی از سیدمهدی شجاعی با نام «مسافر کربلا» جذابیت دوچندان دارد. فیلمنامه، قصه نوجوانی به نام یوسف است که در پی عمل به وصیت دایی شهیدش مسافر کربلا شده است اما بیخبر، بدون پاسپورت و ویزا و پنهانی! در طول سفر و نزدیکیهای مرز، بعضی مسافران به حضور او شک میکنند و ... یکی دیگر از جذابیتهای داستان تنوع و گوناگونی ظاهر و طرز تفکر مسافران اتوبوس کربلاست. ارسال به دوستان
کرشمه خسروانی
«هیچچیز به اندازه چشمانتظاری توانفرسا و طاقتسوز نیست. آن هم انتظار مسافری که هیچ زمانی را برای آمدنش معین نکرده باشد. اگر بدانی که یک روز صبح... در باقی اوقات شبانهروز کمی آرام و قرار میگیری. اگر گفته باشد صلات ظهر، بقیه نمازهایت را با حضور قلب میخوانی. اگر شنیده باشی که گرگ و میش غروب، از انتهای یک غروب تا ابتدای غروب دیگر، به هزار کار غیر از انتظار میرسی... انتظار! انتظار! انتظار! چه میشد اگر خدا تو را ارسال به دوستان
سقای آب و ادب
عباس علی. عباس امالبنین. عباس عباس. عباس سکینه. عباس مواسات. عباس زینب. عباس ادب. عباس حسین. عباس فرشتگان. عباس فاطمه ... این همه شعر از کجا آوردهای سید... این همه عشق را چگونه تکثیر کردهای مرد... عباس همچون آینهای که تو آینهای در برابرش نهادی و این همه عباس در تاریخ ادبیات آیینی به ثبت رساندی و مسیر تازهای گشودی. عباس سیدمهدی شجاعی، سقای آب و ادب است. او نثر مسجع نوشته است. از همین رو است که ما سطر به سطر کتاب را شعر میشنویم و این همه جدا از تصویرگری مینیاتورگونه نویسنده در این کتاب است. عباس فرشتگان، اتفاق کمنظیری را رقم زده است. زاویهای بکر، دیدنی، شنیدنی و خواندنی. سیدمهدی نیستان، با همان صراحت و صداقت بازگشته است و در میانه یک داستان تاریخی پنجرهای معاصر گشوده است. «چرا که اصالت با حقیقت است نه حلاوت». ارسال به دوستان
پدر، عشق و پسر
«پدر، عشق و پسر» داستان تابلوی عصر عاشورای فرشچیان است. راوی اول شخص است. روایتگر «عقاب» است. اسب با وفای علیاکبر حسین. هر فصل، مجلس نام نهاده شده است. مجلس ولادت و ... تا مجلس اماننامه ... تا مجلس خداحافظی. سیدمهدی شجاعی از زبان عقاب مینویسد: عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر. من گمان نمیکنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطهام. گاهی احساس میکردم که رابطه حسین با علیاکبر فقط رابطه یک پدر و پسر نیست؛ رابطه یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه عاشق و معشوق است، رابطه 2 انیس و همدل جداییناپذیر است. احساس میکردم رابطه علیاکبر با حسین، فقط رابطه یک پسر با پدر نیست؛ رابطه مأموم و امام است، رابطه مرید و مراد است، رابطه عاشق و معشوق است، رابطه محب و محبوب است و اگر کفر نبود میگفتم رابطه عابد و معبود است. ارسال به دوستان
از دیار حبیب
من الغریب الی الحبیب... نامهای که از حسین به حبیب رسید همان هل من ناصری است که در گوش تاریخ صدایش پیچیده است. سیدمهدی شجاعی در این اثر، از زاویه دانای کل روایت میکند و ماجرا را از صحنهای در بازار آغاز میکند که میثم تمار و حبیب بنمظاهر که هر دو از پیرمردانی هستند که جوانی خود را در رکاب علی و با حب علی به پیری رساندهاند، در مقابل انظار مردم هر یک عاقبت دیگری را شرح میدهد و از همانجا جدا میشوند. مسیرهای متفاوتی که یک پایان خوش دارد. هر دو شهید محبت میشوند. در «از دیار حبیب» نقش همسر حبیب نقش پررنگ و قابل توجهی است. پیرزنی که از جوانی محب علی است و با این عشق همسرش را که آخرین نفر از یاران حسین است، راهی حماسه عشق میکند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|