|
یادداشتی بر دفتر شعر «باران بر گورهای کهنه اُریب میبارد» اثر حبیبالله بخشوده
القای معنای شاعرانه از راه تخیل
رضا خندان: 1- تصوری که حبیبالله بخشوده از خود با میزان و نوع حضورش و نوع شعرهایش در دهه70 در من مخاطب ساخته بود، تصویر یک شاعر ساکن شهرستان بود که شعر نو را جدیتر از شعر کلاسیک میسرود. از او غزل و نیمایی کم دیدم اما شعر سپید بسیار. دهه 70 که گذشت، حضور او به مرور کمرنگتر شد تا اینکه امسال دفتر «باران به گورهای کهنه اُریب میبارد» به دستم رسید که آفرینشهای ادبی حوزه هنری ایلام آن را چاپ کرده بود. و این نشانه انزوای خواسته یا ناخواسته یکی دیگر از اصحاب قلم بود که ترس از سختی معیشت در تهران، او را به معلم یا کارمندشدن در شهر خود راضی کرده بود و لابد کمکم راضی به خیلی چیزهای دیگر تا آنجا که «از یاد برفت هر آنکه از دیده برفت». ارسال به دوستان
یادداشتی بر مجموعهشعر «ملاحظات» سروده امید مهدینژاد
شعر دوصدایی!
وارش گیلانی: شاعرانی که علاوه بر هنر شاعری یا شعر جدی، هنر یا دانش دیگری هم دارند، باری دیگری بر آن میافزایند که سبب عمق و گستردگی بیشتر شعرشان میشود و آن را دوصدایی میکنند. این شاعران ممکن است فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی، عرفان، الهیات یا تاریخ خوانده باشند. بر ایشان شاعرانی را میتوان افزود که غیر از شعر، هنر دیگری هم دارند؛ یعنی نقاشی، گرافیک، خوشنویسی، معماری، سینماگری و تئاتر یا داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی میدانند یا حتی شاعر طنزپرداز، منتقد و پژوهشگر فرهنگی و تاریخی هستند. بالطبع همه اینها میتواند به کیفیت و دوصداییشدن شعرشان کمک کند، البته بهشرطی که این هنرها و کارها برای یک شاعر، نسبت به شعرش اولویت نداشته باشد؛ یعنی شعر یا شعر جدی برای او در درجه دوم اهمیت نباشد. اینکه میبینید اغلب هنرمندان، نویسندگان، منتقدان و محققان ادبی شعرشان چنگی به دل نمیزند یا هرگز در طول تاریخ جزو بهترین شاعران نبودهاند، دلیلش ارجحیتدادن امری ثانوی بر شعرشان بوده است. حتی عارفانی که بهنوعی و بهشکلی متعصبانه، تعالیم عرفان را بر شعرشان ترجیح دادهاند یا آن را وسیلهای بیواسطه برای تعالیم آن ساختهاند، هرگز جزو شاعران درجه یک و حتی گاه خوب ما نبودهاند و شعرشان از حد متوسط تا تقریباً خوب پیش آمده است؛ تولیداتی که بود و نبودشان چندان فرقی به حال شعر فارسی نمیکند؛ اگرچه ممکن است دارای ارزشهای دیگر یا ادبی باشند؛ مانند «گلشن راز» شیخمحمود شبستری یا «دیوان اشعار شاهنعمتاللهولی» و... ارسال به دوستان
نظری بر اشعار «عبدالعظیم صاعدی»*
شعری در تصرف نثر
حمیدرضا شکارسری: در شعرهای فرمگرا محتوایی چهبسا کماهمیت و حتی بیاهمیت به شکلی طرح و ارائه میشود که مخاطب احساس میکند هنوز هم به چنین مفاهیم کم یا بیاهمیت هم میتوان توجه کرد و از طریق آشناییزدایی از آنها، دوباره دیدنی و شنیدنیشان کرد. در شعرهای معناگرا اما فرم و شکل از اعتبار میافتد و این تنها مفهوم و محتواست که ارزش توجه دارد. پس در این نوع شعرها، مضمونگرایی و تصویرپردازی اهمیت مییابد و برجسته میشود. «عبدالعظیم صاعدی» شاعری معناگراست. در شعر او میتوان و باید به مضامین و تصاویر بدیع شاعرانه توجه کرد و نه نوع بیان و فرم شاعرانه تازه. «صاعدی» در مجموعه اشعار پرشمار خود میکوشد مضامین و تصاویری خلق کند که البته طبیعی است که گاه در بداعت و تازگی آنها موفق است و گاه نیز خیر. از این رو گزینش جدی و بیرحمانه اشعارش واجبترین کار او به نظر میرسد که به گمان من این شاعر خیلی در این امر موفق و سختگیرانه عمل نکرده است. مجموعه شعرهای پرشمار او که در اینجا موضوع نوشتار من است بدون کوچکترین تحول زبانی و بیانی و بدون کمترین نوآوری، اشعاری را گرد هم آوردهاند که میتوانست همگی در یک مجموعه گرد آید. به عبارت دیگر نه یک دلیل شکلی و نه یک دلیل مفهومی نمیتوان برای جداسازی این شعرها پیدا کرد و با اتمام یک کتاب، کتاب دیگری با همان ویژگیها آغاز میشود که معلوم نیست چرا در ادامه کتاب قبلی نیامده است؟! واضح است که «صاعدی» با دهها سال سابقه شاعری در پی اثبات خود نیست اما از سوی دیگر نمیتوان دلیلی برای این ولع او برای انتشار شعرهایی یافت که چندان برتری و حتی تفاوتی با هم ندارند. اما اشعار «صاعدی» اگرچه به لحاظ تنوع فرمی و بیانی فقیر است و به عبارتی ارزش متنی قابل توجهی ندارد اما حاوی مفاهیم و معانی بلند انسانی و اجتماعی است که برخاسته از روحی دینمدار و عرفانگرا به نظر میرسد. ارزش فرامتنی در اشعار این شاعر مجهز به تصاویری بیشتر ذهنی است تا عینی؛ روالی کاملا منطبق بر سنت ادب فارسی. اگر در این وضعیت توجهی به جهان مافیهاست از این رو است که عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست یا مایلم بر همه عالم که...! در این وضعیت این اشباح نیستند که پدیدار میشوند، بلکه این «هو»ست که در همه چیز متجلی و قابل جستوجو است: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|