|
عملیات هژمونیک ایران
علی آران: استراتژیستها بر این باورند ایران در اقدامی هوشمندانه، با اعزام تنها 5 نفتکش بدون هیچ اسکورت یا حمایت مسلحانهای، به کمهزینهترین شکل ممکن هژمونی طولانی فرابحری ایالات متحده را هزاران کیلومتر آن سوتر از آبهای ساحلیاش به چالش میکشد. البته این به معنای عزم کشتیهای تجاری کلاول، فارست، فکسون، فورچون و پتونیا که تنها حافظشان پرچمهای سهرنگ جمهوری اسلامی است برای رویارویی جنگی با ناوگان نظامی آمریکا در اقیانوس اطلس یا دریای کارائیب نیست، بلکه از نگاه تحلیلگر تارنمای اینتلینیوز ایران با برافراشتن پرچم ماموریت سوخترسانی به کشور دوست و برادرش ونزوئلا که آن هم تحت تحریمهای ظالمانه واشنگتن قرار گرفته است، دونالد ترامپ را با دردسری پیشبینی نشده مواجه کرده که در صورت هر گونه دخالت برای متوقف کردن این نفتکشها، در حقیقت کاخ سفید را به عنوان مخل تجارت دریایی زیر فشارهای بینالمللی قرار میدهد.
برخلاف اکثر گزارشها که تاکنون تنها به وجه اقتصادی و مهم این غائله یعنی تبادل مشتقات و فناوری نفتی با طلا بین دو کشور تحت تحریم آمریکا یعنی ایران و ونزوئلا پرداختهاند اما وجه دیگری هم هست که برای آمریکا و ترامپ بیش از شکسته شدن تابوی تحریمها گران تمام خواهد شد و آن هژمونی فرابحری آمریکاست که پس از جایگزینی با ناوگان استعماری بریتانیا در جریان جنگ دوم جهانی تا امروز بدون رقیب بوده است. گفته میشد ترامپ ماه گذشته برای برونرفت از بحران پساکرونایی سقوط تاریخی بهای نفت وستتگزاس اینترمیدیت (شاخص بورس نفت ایالات متحده) به زیر صفر (هر بشکه منهای 38 دلار) قصد راه انداختن جنگی نفتی را در گوشهای از دنیا دارد اما وضعیت اسفبار آمریکای کرونازده در داخل و خارج وخیمتر از آن بود که او بتواند جنگی واقعی را با یک کشور خاورمیانهای یا حتی ونزوئلای تحت محاصره سازماندهی کند. در نهایت پس از نافرمانی آشکار فرماندهی نیروی دریایی پنتاگون از فرمان ترامپ برای اعزام ناوگروهی به آبهای کارائیب برای گرفتن آرایش جنگی مقابل ونزوئلا، ترامپ مجبور شد طرحش را به یک کارزار نمایشی مبارزه با مواد مخدر تقلیل دهد و با اعلان جرم تبلیغاتی و بیاساس قاچاق مواد مخدر علیه نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا و چندین مقام لشکری و کشوری وفادار به او، به اعزام ناوگان کوچک گشت دریایی آژانس مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده اکتفا کرد که با تمسخر رقبای داخلیاش مواجه شد. عبور ناوگان نفتی ایران به مقصد مجموعه پالایشگاهی پاراگوآنا در ساحل شمال غربی ونزوئلا آن هم از مقابل سواحل جمهوری پورتوریکو که پایگاه پنتاگون درست در وسط کارائیب محسوب میشود، در واقع میخ آخر را بر طرح جنگ نفتی ترامپ خواهد کوبید. از سوی دیگر تارنمای ونتسوئلا آنالیسیس در گزارشی آورده است اقدام اخیر ایران بسیار بلندپروازانه است، از آن رو که در حقیقت این کشور در اوج تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا، پا جای پای روسیه گذاشته است؛ روسیهای که طی 2 دهه پس از انقلاب بولیواری در ونزوئلا به رهبری هوگو چاوز متحد راهبردی اصلی این کشور نفتخیز و مهم آمریکای لاتین بوده است. لوکاس کوئرنر، نویسنده تارنمای مزبور اشاره میکند تا همین چند سال پیش ونزوئلا بزرگترین صادرکننده نفت به ایالات متحده بود اما با ورود ترامپ به کاخ سفید این روند قطع شد و دست آخر واشنگتن به طور کامل صدور نفت و حتی فعالیت شرکای نفتی ونزوئلا را تحریم کرد. در آخرین موج تحریم، آمریکاییها 2 شخصیت مرتبط با غول نفتی روسیه یعنی شرکت «روس نفت» به عنوان بزرگترین شریک نفتی خارجی ونزوئلا را در فهرست تحریمها قرار دادند. با خروج روس نفت از ونزوئلا که حمل دریایی 60 درصد نفت خام صادراتی این کشور را در قبال تامین بخش اعظم بنزین و گازوئیل مورد نیاز و همچنین سرویس فنی پالایشگاههای آن برعهده داشت، ناگهان ایران به عنوان یک قطب جایگزین در افق کارائیب ظهور کرد. نفتکشهای ایرانی در حالی عرض اقیانوس اطلس را که برای چندین دهه ملک طلق ناتو بود به سمت ونزوئلا طی میکنند که این کشور به خاطر خرابی پالایشگاه کاردون در خاموشی به سر میبرد و مردم ونزوئلا به ایران به چشم یک نجاتدهنده خواهند نگریست.
ارسال به دوستان
خوب و بد رشد شاخص در بازار سرمایه
میثم مهرپور: بازدهی بازار سرمایه در سال ۹۸ تقریبا ۵ برابر بازارهای مالی موازی مانند بازار ارز و طلا بود؛ موضوعی که توجهات را به بورس جلب کرد. این بازدهی نهتنها در هفتههای آغازین سال ۹۹ تداوم یافت بلکه رکوردهای جدیدی چون عبور شاخص از مرز یک میلیون واحد و پیشی گرفتن نقدینگی ورودی به بورس از میزان سود سپردههای بانکی به ثبت رسید. این اتفاق برای اقتصادی مانند ایران که بازار سرمایه آن قدمتی بیش از نیم قرن داشته و طی تمام این سالها، بانکها وظیفه تامین مالی فعالیتهای اقتصادی را بر عهده داشتهاند نقطه عطف و موضوع غریبی به شمار میرود.
افزایش شاخص بورس، هجوم نقدینگی به بازار سرمایه، افزایش قابل توجه تعداد کدهای بورسی، آزادسازی سهام عدالت و... باعث شد بازار سرمایه ایران، خیلی زود با تحولات جدی مواجه شده و به یکی از فعالترین و هیجانانگیزترین بازارهای سرمایه در دنیا تبدیل شود به طوری که به نظر میرسد با افزایش تعداد افراد تازهوارد به بورس، در کنار حضور ۴۹ میلیون نفر از دارندگان سهام عدالت در این بازار طی ماههای آینده اقتصاد ایران شاهد چیزی حدود ۶۰ میلیون سهامدار در بازار بورس باشد. نشانههایی که همگی خبر از یک تحول جدی در اقتصاد ایران و تغییر جایگاه بورس به عنوان محلی برای تامین مالی فعالیتهای تولیدی دارد. درباره رشد شاخص در بازار سرمایه در ماههای اخیر و خوب و بد وضعیت فعلی بورس در ایران ذکر چند نکته ضروری است».
۱) بورس به جای بانک: افزایش حضور مردم در بازار سرمایه این فرصت را ایجاد میکند که بورس در ایران به ماموریت اصلی خود یعنی تامین مالی فعالیتهای اقتصادی بازگشته و بتواند جایگزین تامین مالی از سوی بانکها شود. این یک فرصت مغتنم برای اقتصاد ایران است تا هم مردم با بازار سرمایه آشنا شده و هم منابع مازاد و پساندازهای خرد و کلان مردم به جای حضور در بانک به سمت بازار سرمایه سوق یابد؛ اتفاقی مهم که میتواند به عنوان یک فرهنگ عمومی مطرح شود و با تغییر فرآیند تامین مالی فعالیتهای اقتصادی به شرط حضور این منابع در تولید، یک تحول جدی در اقتصاد ایران ایجاد کند، چرا که روی کاغذ باید تمام منابع مردم در بورس در شرکت یا بنگاه مشخصی سرمایهگذاری شود.
۲) رونق تولید با افزایش عرضه شرکتها: افزایش واگذاری شرکتهای دولتی و غیردولتی به صورت عرضه اولیه در بورس که روند آن در ماههای اخیر شتاب گرفته است، منجر به چند اتفاق مثبت خواهد شد. این منابع یا موجب افزایش تولید و سودآوری این شرکتها شده یا موجب تجهیز تکنولوژیهای جدید و افزایش بهرهوری تولیدات شرکتهای بورسی خواهد شد یا حداقل این شرکتها با استفاده از این منابع جدید، بدهیهای خود را تسویه کرده و در نتیجه تولید با هزینههای کمتری صورت خواهد گرفت. تحقق تمام این حالات با استفاده از نقدینگی جدید واردشده به این شرکتها، به نفع اقتصاد کشور بوده و منتج به افزایش حضور مردم در فعالیتهای اقتصادی و تحقق اقتصاد مردمی خواهد شد. علاوه بر این، موضوع حضور شرکتها در بازار سرمایه با هر کیفیتی منجر به شفافسازی صورتهای مالی و شفافیت در میزان درآمدها و هزینههای این شرکتها خواهد شد که تمام این اتفاقات- با هر کیفیتی- میتواند مثبت ارزیابی شود.
۳) لزوم بازبینی قوانین: با توجه به اتفاقات رخداده در بازار سرمایه طی یک سال اخیر مانند عبور شاخص از مرز یک میلیون واحد، افزایش تعداد سهامداران فعال در بازار و ورود حجم بیسابقهای از نقدینگی به این بازار ضروری است قوانین و مقررات جاری و ساری در این بازار با توجه به شرایط جدید مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار گیرد چرا که با توجه به ایجاد شرایط جدید، ضروری است قوانین نیز با توجه به شرایط با تغییراتی مواجه شده و بهروز شود. ضمن اینکه آموزش اصول ابتدایی بورس و ارتقای سواد مالی شهروندان از طریق رسانههای عمومی و حتی مدارس میتواند یکی از پیشنهادهایی باشد که موجب افزایش سطح سواد عمومی و فرهنگ افزایش حضور شهروندان در بازار سرمایه و حضور مستقیم مردم در فعالیتهای اقتصادی از طریق بازار سرمایه شود.
با این حال اگر چه ماهیت افزایش حضور مردم در بازار سرمایه و جایگزینی بورس به جای بانک به عنوان محلی برای تامین اعتبار فعالیتهای تولیدی مثبت است اما این موضوع در صورت عدم توجه به برخی مسائل تبعاتی را نیز به همراه خواهد داشت.
الف) نقدینگی متهم ردیف اول: آنچه امروز در افزایش قیمت سهم برخی شرکتهای بورسی دیده میشود، بعضا آنقدر جهشی است که نه میتواند مبتنی بر افزایش بازدهی این شرکتها و نه به واسطه افزایش قیمت داراییهای این شرکتها باشد بلکه تنها دلیل این افزایش را میتوان هجوم نقدینگی و حملات سوداگرانه افراد حقیقی و حقوقی دارای منابع مازاد ریالی به بازار سرمایه دانست. طبیعی است وقتی هر بازاری شاهد افزایش تقاضا باشد قیمت کالای آن بازار با افزایش مواجه میشود که برای ایجاد تعادل در آن بازار باید عرضه آن کالا تقویت شود اما در بازار سرمایه یا حتی دلار و طلا و... ایران در سالهای گذشته، این تجربه وجود دارد که بهرغم عرضه سکههای پیشفروش در سال ۹۷ یا تزریق میلیاردها دلار ارز به بازار یا افزایش عرضه اولیه شرکتهای بورسی در بازار سرمایه، قیمتها نهتنها متعادل نشده بلکه برخلاف مبانی علم اقتصاد افزایش داشته است که تنها دلیل آن را میتوان حملات سوداگرانه نقدینگی به این بازارها دانست.
ب) خطرات افزایش جهشی شاخص بورس: سودهای هر روزه بازار سرمایه باعث شده بسیاری از افراد به طمع کسب سود در کوتاهمدت و با نگاه سفتهبازانه وارد این بازار شوند.
یکی از مشکلات این مسأله افزایش عدم پایبندی افراد حقیقی و حقوقی به تعهدات اقتصادی خود است. نمونه بارز آن را میتوان در افزایش مطالبات معوق، افزایش میزان چکهای برگشتی و تاخیر در بازپرداخت تسهیلات دریافتی از نظام بانکی دانست به طوری که در چنین شرایطی افراد بدهکار به نظام بانکی و دارای معوقات بانکی حاضر به بازپرداخت تسهیلات خود نشده و ترجیح میدهند ولو با پرداخت جریمه دیرکرد، منابع خود را به جای بازگرداندن به بانک وارد بازار سرمایه کنند. سودهای شارپی و بیقاعده در یک بازار بیشک بر سایر بازارها نیز تاثیر منفی داشته و بر روابط میان تولیدکننده با مصرفکننده یا کارگر و کارفرما و... تاثیر داشته و تغییراتی را در این روابط ایجاد خواهد کرد. برای مثال اگر چه در ماههای اخیر بخش قابل توجهی از نقدینگی به سمت بازار سرمایه حرکت کرده است اما در روزهای اخیر بازار طلا و ارز نیز با نوساناتی مواجه شد که دلیل اصلی آن را میتوان ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بازارهای مالی با یکدیگر دانست به نحوی که وقتی شاخص بورس به صورت جهشی افزایش یابد، این افزایش به صورت غیرمستقیم بر سایر بازارها نیز تاثیرگذار خواهد بود.
ارسال به دوستان
ظرفیت بهرهمندی اقتصادی ایران از ژئوپلیتیک مقاومت
روحالله اژدری: در منطقه غرب آسیا، ایران از یک پیشینه تاریخی و تمدنی درخشان، قبل و بعد از اسلام برخوردار بوده و همواره در تاریخ تحولات منطقه نقش اساسی ایفا کرده است. ایران به لحاظ جغرافیایی موقعیت منحصر به فردی دارد؛ وسعت سرزمینی و همسایگی با 7 کشور به ایران موقعیت ویژه ترانزیتی به عنوان قطب منطقه داده است که کریدور اتصال شمال- جنوب (کشورهای حاشیه خزر به خلیجفارس) و گذرگاهی برای ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شرق به غرب است. در بعد جغرافیای سیاسی، موقعیت ایران در استراتژیهای زمینی و دریایی و نیز تسلط بر تنگه استراتژیک هرمز، نشانگر اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران است. به لحاظ منابع انرژی، ایران جزو غنیترین کشورهای دارای منابع نفت و گاز است و رتبه دوم جهان در ذخایر گاز و رتبه سوم را از نظر ذخایر نفت دارد. در بخش منابع طبیعی، ایران سرشار از منابع طبیعی معدنی است به طوری که ارزش معادن ایران 800 میلیارد دلار برآورد شده است. ایران یکی از باکیفیتترین مردم را در میان مردم جهان از لحاظ جوان بودن، میزان تحصیلات بالا و هوش فوقالعاده دارد. همین ظرفیت داخلی و موقعیت جغرافیایی یک وزن ژئوپلیتیک را برای ایران ایجاد کرده است، البته در دهههای گذشته نفوذ سلطهطلبانه قدرتهای غربی بویژه آمریکا و همگرایی برخی کشورهای وابسته به غرب در منطقه محدودیتهایی را برای نظام جمهوری اسلامی ایران در اعمال نفوذ ژئوپلیتیک خود بهوجود آورد اما بعد از تحولات منطقه غرب آسیا و پیروزیهای محور مقاومت به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی بر گروههای تروریستی - تکفیری مورد حمایت جریان عبری - عربی - غربی، نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه افزایش یافته است. در منطقه جغرافیایی محور مقاومت از جمله عراق و سوریه که گذرگاه ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شرق به غرب محسوب میشود، نفوذ ژئوپلیتیک ایران حاصل تلاشها و زحمات مخلصانه شهدای مدافع حرم به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی است. اکنون که این اقتدار سیاسی در منطقه غرب آسیا به واسطه فعالیت مجاهدانه سپاه قدس فراهم شده است، سوال اساسی این است: نظام جمهوری اسلامی پس از امنیت و آرامش منطقه بویژه در عراق و سوریه چه چیزی تحصیل خواهد کرد؟ دستیابی به نفوذ ژئوپلیتیک در هر جایی از عالم برای کشورها از اهداف اولیهای است که با تأسی به آن بتوانند اهداف سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی خود را تحقق بخشند. به طور یقین از نیازهای مهم محور مقاومت تقویت بنیه اقتصاد در شرایط سخت تحریمی، جنگ و خرابیهای آن است. 2 کشور عراق و سوریه در طول 9 و 6 سال جنگ داخلی و مبارزه با آمریکا و گروههای تکفیری مورد حمایت، متحمل خسارتهای زیادی در حوزه اقتصاد شدهاند. بانک جهانی در سال 1396 گزارشی با عنوان «خسارتهای جنگ؛ آثار اقتصادی و اجتماعی درگیری در سوریه» منتشر کرد. این گزارش نشان میداد جنگ مداوم از سال ۲۰۱۱ تا 2018 خسارتی بیش از ۲۲۶ میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی سوریه وارد کرده است؛ رقمی که 4 برابر تولید ناخالص داخلی سال ۲۰۱۰ میشود.
مرکز تحقیقاتی «چتم هاوس لندن» سال ۲۰۱۴ گزارش داده بود «اقتصاد سوریه از آغاز درگیریهای داخلی در این کشور بیش از ۶۰ درصد کوچک شده است. ارزش صادرات معدنی سوریه طی این مدت از ۱۲ میلیارد دلار در سال به ۲ میلیارد دلار رسیده و تولید نفت خام این کشور از ۳۸۷ هزار بشکه در روز طی سال ۲۰۱۱ به ۱۰ هزار بشکه در روز طی سال ۲۰۱۴ رسیده و پوند یا لیره سوری نیز طی این مدت ۸۰ درصد ارزش خود را از دست داده است». در این گزارش آمده بود: «برخی پیش بینیها نشان میدهد اگر این درگیریها تا 3 سال دیگر ادامه داشته باشد، اقتصاد سوریه به اندازه سال ۱۹۹۰ کوچک خواهد شد». همچنین بیزینس اینسایدر مینویسد: «علاوه بر کابوسی بشردوستانه، درگیریهای سوریه موجب تخریب اقتصاد این کشور شده است. آسیب به سرمایههای انسانی و زیرساختها میتواند رشد اقتصادی را از بین ببرد، حتی اگر درگیریها بعد از چند سال پایان یابد». تیم تحقیقاتی BMI (یک مؤسسه تحقیقاتی اقتصادی) پیشبینی کرده بود اگر جنگ چند سال دیگر ادامه داشته باشد، سالانه اقتصاد سوریه حدود ۴ درصد کوچکتر خواهد شد تا جایی که در سال ۲۰۲۰، به اندازه اقتصاد این کشور در سال ۱۹۹۰ عقبگرد دارد. از سال ۲۰۱۱ تمام بخشهای تولید ناخالص سوریه با کاهش مواجه بوده و زیرساختها و بخش کشاورزی آسیبهای شدیدتری را متحمل شده است.(1)
حجم ویرانیهای عراق نیز در پی تجاوز آمریکا به این کشور به حدی گسترده است که هیچ آمار دقیقی درباره رقم خسارت تحمیل شده به عراق وجود ندارد و پس از هر بررسی بر میزان خسارات آن افزوده میشود. با این حال اواسط سالگذشته «علی التمیمی» متخصص حقوق بینالملل اعلام کرده بود برآورد خسارتهای آمریکا به عراق حدود 25 هزار میلیارد دلار تخمین زده میشود. ارزیابیهای بانک جهانی و دولت بغداد نشان میدهد ائتلاف نظامی مورد حمایت آمریکا برای شکست داعش در عراق خسارتی معادل 45 میلیارد دلار به زیرساختهای این کشور وارد کرده است. این ائتلاف نظامی خسارات زیادی به زیرساختهای عراق شامل مدارس، نیروگاهها، منازل و سایر زیرساختهای غیرنظامی در این کشور وارد آورده است. بر پایه تحقیقات دولت عراق و کارشناسان بینالمللی، بازسازی عراق 88 میلیارد و 200 میلیون دلار هزینه در پی دارد، چرا که تاسیسات زیربنایی استانهای شمالی و غربی عراق شامل پروژههای آبرسانی، برقرسانی، مراکز بهداشتی و آموزشی و مراکز خدماتی طی 3 سالی که نیروهای دولتی با تروریستهای داعش درگیر بودند، آسیبهای جدی دیده است.
این در حالی است که حیدرالعبادی، نخستوزیر وقت عراق حجم خسارتهای وارد شده از سوی داعش به عراق را 100 میلیارد دلار تخمین زده بود. «ابو کلل» سخنگوی ائتلاف المواطن در مجلس نمایندگان عراق نیز در میانه جنگ با اشاره به هزینههای ناشی از نبرد با گروه تروریستی داعش در عراق و پیامدهای ناشی از آن، خسارت وارده به این کشور را بیش از 300 میلیارد دلار برآورد کرده بود. (2)
پر واضح است جبران خسارتهای صدها میلیارد دلاری عراق و سوریه از توان و ظرفیت خود این کشورها خارج است و بهطور حتم این کشورها برای بازسازی دست به سوی شرکا و همپیمانان خود از جمله ایران و روسیه دراز خواهند کرد. اگرچه دخالت نظام جمهوری اسلامی در سوریه و عراق صرفا در راستای اهداف اقتصادی نبوده است اما در برابر خدمات نظامی چندین ساله، انتظار دستیابی به امتیازات اقتصادی بویژه در مرحله بازسازی سوریه و عراق توقع بیجایی نیست. شرکت در طرح بازسازی این دو کشور میتواند اثرات بسیار مثبتی در رونق اقتصادی، صادرات، ایجاد اشتغال و تامین ارز کشور داشته باشد و از فشار تحریمها بکاهد و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در غرب آسیا را مستحکمتر و عمیقتر کند. از طرف دیگر کشورهای سوریه و عراق نیز از شراکت با ما به عنوان یک شریک مورد اعتماد که این حسن اعتماد حاصل خون بیش از 3 هزار شهید به فرماندهی سردار بزرگ ایران شهید سلیمانی است، بهره لازم را در زمینههای خدمات فنی و تکنولوژیک و تجاری خواهند برد. ملت عراق و سوریه بخوبی به خدمات مخلصانه و مجاهدانه و بیبدیل سپاه قدس آگاهند، لذا این خدمات زمینههای لازم را برای نفوذ ژئواقتصادی ایران فراهم کرده است. پیوند و همگرایی اقتصادی محور مقاومت میتواند کشورهای این محور را به یک اقتصاد قدرتمند تبدیل کند.
ابعاد دیگری از جمله خروج آمریکا از برجام و عدم انجام تعهدات کشورهای غربی و تداوم تحریمهای نفتی و بانکی و... اهمیت تقویت روابط اقتصادی با کشورهای همسایه بویژه عراق و سوریه را دو چندان میکند. به عنوان مثال عراق به عنوان بازاری برای صادرات غیرنفتی ایران نقش پر اهمیتی در کاهش آثار تحریمی داشته است. سوریه نیز میتواند یکی از بزرگترین مقاصد صادرات غیرنفتی ایران باشد. این زمینه وجود دارد که بتوان در بخشهای اقتصاد استراتژیک عراق و سوریه سرمایهگذاری کرد. گذرگاه زمینی ایران – مدیترانه از جمله طرحهای استراتژیکی است که میتواند در راستای بهرهبرداری تجاری جهت صادرات غیرنفتی ایران به ساحل مدیترانه مورد استفاده قرار گیرد. البته باید با چشمانداز خیلی وسیعتر به مسأله ژئواقتصادی محور مقاومت نگریست. ایران میتواند به دنبال سرمایهگذاری در بخشهای حیاتی سوریه و عراق از جمله انرژی، مخابرات، معادن، کشاورزی و نفت، راه و شهرسازی باشد. مراکز نفتی تخریب شده سوریه در دیرالزور همچنین تاسیسات نفتی عراق در شمال و غرب کشور از جمله ظرفیتهایی است که میتواند از اهداف سرمایهگذاری باشد. اگر چه پروژههای تولید برق در سوریه قبل از جنگ توسط جمهوری اسلامی در دست اجرا بوده است اما پروژههای تولید برق توسط ایران در سوریه دارای اهداف ژئوپلیتیک نیز است، چرا که میتوان از راه عراق، شبکه برق داخلی خود را به شبکههای برق سوریه و لبنان با هدف صدور برق اضافی کشور وصل کرد. ایران اکنون از نیروگاههای غرب کشور به عراق برق صادر میکند. از این رو باز گرداندن مناطق سوری همجوار با عراق به کنترل نظام اسد، به معنای امکان اجرای پروژه وصل شبکه برق ایران به شبکههای برق در شرق مدیترانه است. به همین دلیل تلاشهای آمریکا برای بیرون راندن تشکلهای شبهنظامی وابسته به ایران از مناطق شرق سوریه، تهدیدی جدی برای منافع اقتصادی ایران در سوریه به شمار میرود.
اما ایران تنها کشوری نیست که باید برای ایفای نقشی محوری در بازسازی و سرمایهگذاری در بخشهای استراتژیک اقتصاد سوریه تلاش کند، زیرا روسیه نیز به دنبال دستیابی به توافقهایی با نظام اسد در زمینههای بازسازی و راهاندازی پروژههای اقتصادی است و هماکنون نیز در حال اجرای پروژههایی در زمینه نفت و گاز و معدن در استانهای حمص و دیرالزور است. این موضوع نشان میدهد ایران برای نفوذ ژئواقتصادی خود در عراق و سوریه رقبای پرقدرتی دارد که در تلاش برای بهدست آوردن موقعیت و امتیازات اقتصادی هستند، لذا پیروزی در سوریه نباید در دایره حماسهسراییهای سیاسی و ایدئولوژیک محصور شود و موقعیتهای ارزشمند اقتصادی که میتوان از آن بهره برد از دست برود. نگاه واقعگرایانه این است که اگر از موقعیت سرمایهگذاری در زمینه اقتصادی در این کشورها غفلت شود، نتیجه ای جز از دست دادن دستاوردهای ایدئولوژیک مخلصانه فرزندان شهید این مرز و بوم در بر ندارد. نفوذ ژئواقتصادی میتواند پشتوانههای لازم برای حمایت از گروههای همسوی ایدئولوژیک و سیاسی با نظام جمهوری اسلامی در عراق و سوریه را فراهم کند و جایگاه آنان را در هرم قدرت کشورهای محور مقاومت ارتقا دهد. البته لازمه این رویکرد تغییر نگرش کلان اقتصادی دولت و مجلس شورای اسلامی است. متاسفانه دولت تاکنون نگاهی یکجانبه به غرب داشته است و از ظرفیت بهرهمندی کشور از سایر نقاط جهان مثل اوراسیا، افریقا، آمریکای لاتین و همچنین کشورهای محور مقاومت غفلت کرده است. امید است با سرانجامی که برجام یافته، این ضرورت احساس و این تغییر رویکرد هر چه سریعتر عملیاتی شود، چرا که تاخیر در این زمینه، باختن میدان سرمایهگذاری در این کشورها به رقبا خواهد بود.
منابع:
1- روزنامه ایران، چهارشنبه اول آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۴۹
2- https://www.tasnimnewscom/fa/news/1398/07/14
ارسال به دوستان
یادداشتی در پاسخ به شبهه فتنهگران
آیا رهبری به انتخابات ورود جهتدار کردهاند؟
یونس مولایی: پرسش و پاسخ دانشجویان و رهبر حکیم انقلاب در حاشیه جلسه رمضانی سالانه و تعریفی که ایشان از ماهیت «دولت جوان و حزباللهی» در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان داشتند، تبدیل به بهانه جدید برخی از فعالان فتنه88 شد تا با تکرار چندباره ادعاهای پیشین خود تلاش کنند شکست اخیر خود در جریان یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را توجیه کرده و سقوط اعتبار سیاسی اصلاحطلبان در سالهای اخیر را ذیل ادعاهایی همچون دخالت رهبری در انتخابات به حاشیه ببرند. به گزارش «وطن امروز»، یکی از اعضای فعال در جریان فتنه 88 که از حامیان شناختهشده حسن روحانی در جریان انتخابات سال96 نیز بود پس از سخنان رهبر انقلاب در تفسیر مفهوم «دولت جوان و حزباللهی» در توئیتی نوشت: «آیا ورود زودهنگام و جهتدار رهبر به انتخابات ریاستجمهوری، بیانگر آن است که حاکمیت پیام بیرغبتی مردم در انتخابات استصوابی و غیررقابتی مجلس یازدهم را نگرفته و جز به پیروزی نامزد مطلوب و به قیمت مشارکت حداقلی مردم و حذف سایر کاندیداها به امر دیگری فکر نمیکند؟» این موضع فرد مذکور در حالی است که اساسا تبیین یک مفهوم مانند دولت جوان و از قضا تلاش برای مصداقزدایی نسبت به تعابیری که پیرامون آن شکل گرفته است، آن هم در پاسخ به سوالی که از سوی دانشجویی مطرح شده است را نمیتوان شاهد مثالی از ورود جهتدار به انتخابات دانست. به عبارت دیگر اگر تاکید رهبر انقلاب به «سرِپا»، «بانشاط» و «آماده» بودن یک دولت برای برونرفت کشور از وضعیت فعلی را نشانی از جهتدار بودن سخنان ایشان بپنداریم، معنای دیگر آن را میتوان اینگونه تعبیر کرد که یک جریان سیاسی صفاتی مغایر این ویژگیها را به عنوان هویت وجودی خود پذیرفته است و تاکید بر این مفاهیم را به معنای نفی و تخریب خود پنداشته و مخالفت با روی کار آمدن یک بدنه مدیریتی جدید را بخشی از اصول خود به شمار آورده است. مضاف بر اینها در مقوله کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات اسفندماه نیز نمیتوان منکر این امر بود که علتالعلل دلسردی بخشی از جامعه نسبت به مشارکت در امر انتخابات را باید در انفعال، رکود و بیعملی بدنه مدیران حاضر در ساختار قدرت دانست. جامعهای که تحول را با انتخاب گزینهای لمس نکند ناگزیر پس از مدتی نسبت به انتخاب خود دچار سرخوردگی میشود و ممکن است در میان گزینههای پیش روی خود عدم مشارکت را انتخاب کند. در چنین فضایی تزریق امید به جامعه با تغییر بافت مدیران فعلی کشور، جوانسازی آن و بالا بردن نشاط و آمادگی برای اصلاح امور، خود میتواند عاملی موثر در زمینه افزایش مشارکت سیاسی مردم و کنار زدن گزینه انفعال که حاصل مدیریت پیرسالارانه حلقه فعلی است، شود. اختصارا میتوان اینگونه نتیجه گرفت اگر فردی نگران کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات اخیر است باید علت نگرانی خود را در گذشته و در میان گزینههایی که پرچم امید را به دوش کشیدند و جامعه را نسبت به عمل سیاسی نا امید کردند بیابد نه وعده و نقشه راهی که به دنبال احیای امید در آینده سیاسی ایران است. ارسال به دوستان
انتشار نامه شهید سپهبد قاسم سلیمانی به فرمانده گردانهای قسام فلسطین
ایران ، فلسطین را تنها نمیگذارد
گروه سیاسی: نامه سردار قاسم سلیمانی که قبل از شهادتش به «محمد الضیف» فرمانده گردانهای قسام نوشته بود، منتشر شد.
روز گذشته شبکه المیادین نامهای را که فرمانده شهید سپاه قدس اندکی قبل از شهادتش به محمد الضیف، فرمانده گردانهای قسام فلسطین نوشته است، منتشر کرد. فرمانده شهید سپاه قدس در نامه خود از محمد الضیف به عنوان شهید زنده و رزمندهای شجاع یاد کرده و به ملت شجاع فلسطین که در محاصره مظلومانهای در برابر چشمان میلیونها مسلمان قرار دارند، درود فرستاده بود. در این نامه سردار سلیمانی خطاب به محمد الضیف نوشته است: همه مطمئن باشند ایران فلسطین را هر اندازه که فشارها بیشتر شود و تحریمها تشدید شود، تنها نخواهد گذاشت.
فرمانده شهید سپاه قدس در نامه خود خطاب به فرمانده گردانهای قسام، همچنین به اسماعیل هنیه درود و سلام فرستاده و از وی به عنوان مبارزی مقاوم یاد کرده است.
در این نامه سردار سلیمانی خطاب به محمد الضیف نوشته است: دفاع از فلسطین افتخاری برای ما محسوب میشود و از این وظیفه در مقابل متاع دنیا چشمپوشی نخواهیم کرد. دوستان فلسطین دوستان ما هستند و دشمنان فلسطین دشمنان ما هستند و این سیاست ما بوده و خواهد بود.
شهید سلیمانی تاکید کرده است: دفاع از فلسطین مصداق دفاع از اسلام است و هر که ندای شما را بشنود و توجهی نکند، مسلمان نیست. فجر پیروزی به یاری پروردگار نزدیک خواهد بود. زنگ مرگ صهیونیستهای متجاوز به صدا درآمده است. امیدواریم خداوند به ما توفیق حضور در کنار شما را بدهد و ما را به آرزویمان؛ شهادت در راه فلسطین برساند.
تاکید جمهوری اسلامی ایران بر مساله فلسطین در حالی است که آزادی کامل قدس شریف و فلسطین اشغالی، اصل اساسی انقلاب اسلامی ایران بوده است و خواهد بود؛ راهبرد استراتژیکی که با وجود روی کار آمدن دولتهای مختلف با گرایشهای متنوع در طول 40 سال گذشته دستخوش تغییر نشده است؛ رویکردی که برگرفته از اصول قانون اساسی است.
در اصل سوم بند ۱۶ قانون اساسی «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» مورد تاکید قرار گرفته است و همچنین در اصل ۱۵۴ آمده است: جمهوری اسلامی ایران… در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند». حمایت از مستضعفان یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی به شمار میآید که بر مسائلی چون مذهب، نژاد و... سایه انداخته و در این موضوع، چنین مسائل فرعیای را به حاشیه برده است؛ رویکردی که در سیاستورزی رهبر معظم انقلاب نیز بارها مورد تاکید قرار گرفته است. ایشان در نماز جمعه چهاردهم بهمنماه سال 90 با اشاره مستقیم به حمایت نظامی ایران از گروههای مقاومت اظهار داشتند: «صریح میگوییم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ 33 روزه و پیروزی جنگ 22 روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است».
نیروی قدس سپاه پاسداران برای تحقق هدف آزادسازی قدس شریف تاسیس شد. هر چند جغرافیای عملیاتی این نیرو گستردهتر از منطقه شامات است اما نقشآفرینی این نیرو در جغرافیای متنوع در راستای تضعیف و در نهایت محو رژیم صهیونیستی از نقشه جهان است. به بیان دیگر، حمایت جمهوری اسلامی ایران از آرمان فلسطین نهتنها محدود به یک موضع در سیاست خارجی نبوده است، بلکه به عنوان یک هدف استراتژیک در طول حیات انقلاب اسلامی به صورت سازمانیافته توسط سپاه قدس پیگیری شده است؛ نیرویی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «سربازان بدون مرز» ایران هستند و نهتنها در انتخاب نام، بلکه در انتخاب اهداف سازمانی نیز رهایی قدس را محور عملیاتهای خود قرار دادهاند.
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده شهید سپاه قدس مردادماه سال 1393 در پیامی به گروههای مقاومت فلسطین درباره آرمان حمایت از فلسطین گفته بود: تمام جهان بداند خلع سلاح مقاومت، جوسازی باطلی است؛ وهمی است که محقق نمیشود؛ رویاهای بیداری که تعبیر نمیشود و آرزوهایی که به گورها برده خواهد شد. ما محضر خدای عزوجل، با شهدا عهد میبندیم بر عهد خود پایبند بمانیم و دگرگونه نشویم؛ همانگونه که بودیم و هستیم به تکلیف دینی خود در حمایت از مقاومت عمل کنیم؛ ما تأکید میکنیم در اصرار برای پیروزی مقاومت و بالابردن آن تا پیروزی ادامه خواهیم داد تا اینکه زمین و آسمان و دریا برای صهیونیستها تبدیل به جهنم شود و قاتلان و مزدوران بدانند حتی یک لحظه هم از دفاع از مقاومت، حمایت آن و پشتیبانی ملت فلسطین دست برنخواهیم داشت و تردیدی در این امر نخواهیم کرد. در بخش دیگری از این پیام آمده بود: به همه یادآوری میکنیم ما عاشقان شهادتیم و شهادت در راه فلسطین و در مسیر قدس، آرزویی برای هر مسلمان شریف است و بلکه آزادگان به این امر افتخار میکنند. در این لحظه مهم در تاریخ امتمان، میگوییم و همه برادران را توصیه میکنیم تفنگ و سلاح و خون و کرامت خود را در دفاع از انسانیت و اسلام که در فلسطین خلاصه شده است، به کار گیرند؛ به جای اینکه با یکدیگر بجنگند؛ جنگی که دشمنان را شاد میکند و توانها (در جبهه خودی) را میزداید. وحدت برای فلسطین، دشمنان را دچار وحشت و تمام جهان را برای غاصبان آن ناامن میکند.
در واقع سپاه قدس علاوه بر وجه پشتیبانیکننده از گروههای مقاومت و ارائه مشورتهای نظامی، نقش هماهنگکننده میان گروههای مقاومت را نیز بر عهده دارد. با این حال هر چند گمان میشد با شهادت سردار سلیمانی نقش عملیانی ایران در موضوع فلسطین کمرنگ میشود اما مقامات جمهوری اسلامی و در رأس آنان رهبر حکیم انقلاب بر ادامه روند حمایت همهجانبه از مسأله فلسطین تاکید دارند. رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیت خود برای شهادت سردار سلیمانی صریحا تاکید کردند: همه دوستان - و نیز همه دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
علاوه بر این اقدام مقام معظم رهبری در انتصاب سردار قاآنی به فرماندهی سپاه قدس در همان روز شهادت سردار سلیمانی نیز این پیام را به همراه داشت که موضع ایران در حمایت از جبهه مقاومت با وجود شهادت سردار سلیمانی، نهتنها تضعیف نمیشود، بلکه با قوت مضاعفی پیگیری خواهد شد. در همین راستا ایشان در متن حکم انتصاب سردار قاآنی به فرماندهی نیروی قدس تاکید کردند: برنامه آن نیرو عینا همان برنامه دوران فرماندهی شهید سلیمانی است.
* آینده درخشان مقاومت با حمایت ایران
دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین از حمایتهای ایران از جبهه مقاومت تقدیر و تشکر کرد. زیاد نخاله دوشنبهشب در گفتوگو با شبکه خبری المیادین گفت: با حمایت ایران آینده جبهه مقاومت در منطقه خوب خواهد بود. وی ادامه داد: ایران در حمایت از مقاومت در همه زمینهها کوتاهی نداشته است و پروژه مقاومت در منطقه ادامه دارد.
دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به ترور سردار سلیمانی و با بیان اینکه «با شهادت ژنرال سلیمانی، فرماندهی را از دست دادیم که نقش بزرگی در حمایت از مقاومت داشت»، اظهار داشت: پس از شهادت ژنرال سلیمانی نسبت به حمایت ایران از مقاومت نگران نیستیم. نخاله ادامه داد: ژنرال سلیمانی نماینده ایران در حمایت از مقاومت بود و با شهادتش نیز تصمیم برای تداوم حمایت از مقاومت ادامه دارد.
زیاد نخاله در حالی از نقش ویژه ایران در حمایت از مقاومت و آرمان فلسطین تقدیر کرد که در بخش دیگری از سخنانش از رویکرد دولتهای عربی به مساله فلسطین انتقاد کرد. وی در اینباره اظهار داشت: ما نمیخواهیم این توهم را داشته باشیم که اعراب از ما حمایت میکنند. اعراب باید تدابیر عملی اتخاذ کنند که میزان حمایتشان از مردم فلسطین را نشان دهد.
* تقابل سازش – مقاومت
دبیر کل جنبش جهاد اسلامی در حالی از حمایتهای ایران از جبهه مقاومت تقدیر و تشکر کرد که مواضع دولتهای عربی درباره مساله فلسطین را زیر سوال برد.
دیگر رهبران گروههای مقاومت فلسطینی نیز در این باره مواضعی شبیه به زیاد نخاله دارند، چه آنکه رژیم حاکم بر عربستان پس از حمایت از «معامله قرن» که دهنکجی بزرگ ترامپ به ابتکار «سازش عربی» ریاض در ۲۰۰۲ بود، به کلی به مسأله فلسطین پشت پا زد.
بهمنماه سال گذشته بود که رئیسجمهور آمریکا با حضور «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر صهیونیستی و سفرای امارات، بحرین و عمان و در سایه حمایت رژیم سعودی، طرح موهوم صلح با نام «معامله قرن» را رونمایی کرد؛ طرحی که بهرغم مخالفتهای وسیع در جهان اسلام، با استقبال برخی کشورهای عربی به سرکردگی عربستان سعودی مواجه شد. عربستان سعودی در صدر کشورهایی بود که پشت مسأله فلسطین را خالی کرد؛ سعودیها در سایه حکومت کنونی این کشور تحت مدیریت محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان که به طرز چشمگیری شروع به عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر صهیونیستی کرده، این طرح ترامپ را تایید کردند. طرح 80 صفحهای ترامپ به برپایی یک دولت مجمعالجزایری برای فلسطین اشاره دارد که مناطق آن با پلها و تونلها و بدون فرودگاه یا بندر به یکدیگر متصل میشوند و قدس اشغالی نیز پایتخت بلامنازع رژیم صهیونیستی میشود.
همزمان با رونمایی طرح دولت آمریکا، برخی کشورهای منطقه اعلام کردند بزودی روابط رسمی خود را با صهیونیستها آغاز خواهند کرد. این اقدام در حالی صورت گرفت که اروپاییها هم حاضر به پذیرش طرح «معامله قرن» ترامپ نشدهاند. اروپاییها به دلیل آنکه با دولت بوش بر سر طرح «2 دولتی» توافق کرده بودند و ترامپ این مبنا را در «معامله قرن» کاملا کنار گذاشته است، با آن مخالفت کردند.
با این حال در شرایطی که کشورهای عربی مواضع خود نسبت به مساله فلسطین را بر پایه رابطه و تعامل خود با کشورهایی چون آمریکا تنظیم میکنند، ایران با ابراز مخالفت با این طرح، بر ادامه پشتیبانی خود از انتفاضه فلسطین و جبهه مقاومت تا پایان اشغالگری اسرائیل تاکید دارد، موضعی که توسط رهبر انقلاب در واکنش به رونمایی از طرح معامله قرن بار دیگر تکرار شد. حساب کاربری رهبر معظم انقلاب در توئیتر در واکنش به رونمایی از طرح «معامله قرن»، با بازنشر بخشی از سخنان ایشان در 25 تیرماه سال 97 نوشت: «قضیه فلسطین از یادها نخواهد رفت و مسلما ملت فلسطین و همه ملتهای مسلمان در مقابل آنان خواهند ایستاد و نمیگذارند #معامله_قرن اتفاق بیفتد. بهکوری چشم دولتمردان آمریکا سیاست شیطانی و خبیث آمریکا درباره فلسطین با نام #معامله_قرن بهتوفیق الهی هرگز تحقق نخواهد یافت. درباره یهودی شدن بیتالمقدس که میگویند باید دست یهود باشد، غلط بیخودی میکنند».
***
[عضو ارشد جنبش جهاد اسلامی: ایران در مسأله فلسطین ثابت قدم است]
موضع ثابت جمهوری اسلامی نسبت به مساله فلسطین همواره با تقدیر و تحسین مبارزان فلسطینی همراه بوده است و موازنه قوا را در منطقه به نفع جبهه مقاومت تغییر داده است؛ مسالهای که اخیرا یکی از اعضای ارشد جنبش جهاد اسلامی به آن اذعان کرد. «المدلل» در سخنانی تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خامنهای همچنان در مسیر امام خمینی قدس سره حرکت و از ملت فلسطین و مقاومت آن حمایت میکند، مقاومتی که به واسطه تجربههای جنگی و پشتیبانی مادی و نظامی ایران، توانسته هراس موجودیتی برای دشمن صهیونیستی به وجود آورد.
المدلل در پرداخت به سخنرانی روز جمعه (یکم خرداد) رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت روز قدس اعلام کرد: رهبر عالی ایران در حمایت از مسأله فلسطین و قدس ثابتقدم بوده و امام خامنهای بار دیگر نیز بر حمایت از تلاشهای ملت فلسطین برای آزادسازی سرزمین، مجرم دانستن عادیکنندگان روابط و برشمردن آمریکا به عنوان دشمن فلسطینیها تاکید خواهند کرد.
وی در پایان از کشورهای عربی و اسلامی درخواست کرد جهت «قطبنما» را به سمت قدس به عنوان نماد کرامت و عزت امت عربی و اسلامی بچرخانند و به عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی پایان دهند.
ارسال به دوستان
بعد از جنجال نوشیدن وایتکس، رئیسجمهور آمریکا گفت برای پیشگیری از ابتلا به کرونا داروی ضدمالاریا مصرف میکند
دکتر ترامپ!
* ترامپ: از ۱۰ روز پیش هیدروکسی کلروکین را برای مقابله با ویروس کرونا استفاده میکنم
گروه بینالملل: آمار مبتلایان به کرونا در دنیا دیروز به 4,910,683 نفر رسید و تعداد تلفات هم 320,448 نفر شد. تعداد افراد بهبودیافته از کرونا هم 1,919,150 نفر بوده. تعداد کیسهای فعال کرونا در دنیا بر اساس آنچه دولتها به سازمان جهانی بهداشت اعلام کردهاند تا عصر دیروز 2,671,085 نفر بود که از این تعداد حال 44,769 نفر وخیم گزارش شده است.
آمریکا با 1,550,539 مبتلا و تلفات 91,985 نفری همچنان پرتلفاتترین کشور دنیا در پی شیوع کرونا محسوب میشود. بعد از آمریکا، انگلیس برای دومین هفته پیاپی پرتلفاتترین کشور دنیا شد. با این حال اما در مجموع مبتلایان و تلفات، کشورهای روسیه، اسپانیا، برزیل و انگلیس رتبههای دوم تا پنجم این لیست را در اختیار دارند.
در این میان، بحث برانگیزترین خبر دنیا در حوزه کرونا اعلام مصرف یک دارو توسط رئیسجمهور آمریکا بود. در حالی که هنوز تبعات سخنان ترامپ درباره نوشیدن وایتکس یا تزریق مواد ضدعفونیکننده به عنوان یک راهحل برای درمان کرونا دامنگیر سیستم بهداشتی آمریکاست، ترامپ در اظهاراتی جنجالی اعلام کرد: برای مقابله با کرونا «هیدروکسیکلروکین» میخورد. هیدروکسی کلورکین دارویی برای مقابله با مالاریا و درمان بیماریهای خودایمن است. ماه گذشته میلادی سازمان غذا و داروی آمریکا هشدار داد این دارو نباید در خارج از محیط بیمارستان یا کلینیکهای پزشکی به دلیل خطر ایجاد مشکل برای ریتم قلب، مصرف شود.
رئیسجمهور آمریکا گفت: از ۱۰ روز پیش داروی ضدمالاریای هیدروکسی کلروکین برای مقابله با ویروس کرونا استفاده میکنم. نکته عجیب سخنان رئیسجمهور آمریکا این است که سازمان جهانی بهداشت هنوز موثر بودن این دارو برای مقابله با کرونا را تایید نکرده است.
ترامپ به خبرنگاران گفت: از یک هفته و نیم پیش استفاده از این قرص را آغاز کردهام و از زینک هم به عنوان اقدامی پیشگیرانه استفاده میکنم. وی در پاسخ به این سوال که چرا از این دارو استفاده میکند، گفت: معتقدم این قرص خوب بوده و داستانهای خوبی درباره آن شنیدهام.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه مدعی شد: کارمندان بخش درمان و پزشکانی که در حال حاضر در بیمارستانها برای مقابله با ویروس کرونا حضور دارند از این قرص استفاده میکنند. ترامپ گفت: من با دکتر کاخ سفید درباره مصرف هیدروکسی کلروکین مشورت کردم. ترامپ ادامه داد: من از او پرسیدم شما چه فکری میکنید و او گفت آیا شما مصرف آن را دوست دارید و منگفتم علاقه به مصرف آن دارم! وی ادامه داد: من بازخوردهای مثبت بسیار زیادی درباره آن دریافت میکنم و تاکنون ظاهرا حال خوبی دارم. ترامپ در 3 ماه گذشته با اظهارات عجیب و غریب خود درباره کرونا دنیا را شگفتزده کرده است. وی در اوایل شیوع کرونا در دنیا و در حالی که هنوز خبر چندانی از آن در آمریکا نبود، برخلاف هشدار جامعه پزشکی کشورش مدعی شد سیستم درمانی آمریکا پیشرفتهترین سیستم درمانی دنیاست و وی بابت کرونا در کشورش نگرانی ندارد. در روزهای بعد و در حالی که جولان آرام کرونا در آمریکا شروع شده بود براساس آمار رسانهها، ترامپ به جای جدی گرفتن قرنطینه بیشتر وقتش را به بازی گلف گذراند. حتی در زمان شیوع کرونا در آمریکا هم لافهای ترامپ تمامی نداشت. وی در حالی که مردم کشورش حتی دستمال توالت هم در اختیار نداشتند مدعی بود کشورش توانایی ارسال تجهیزات پزشکی به سایر کشورها را نیز دارد. کمبود ماسک و سایر تجهیزات پزشکی در آمریکا مهمترین داستان و البته تکراریترین آن در 3 ماه گذشته بوده است. کار ترامپ چندی بعد به توصیههای پزشکی هم رسید. استفادهنکردن از ماسک یکی از آن توصیهها بود. درحالی که ملانیا ترامپ، همسر وی پویش ماسک زدن در آمریکا را کلید زده بود و از همه مردم آمریکا میخواست به حرف متخصصان در زدن ماسک گوش دهند، خود ترامپ تا همین امروز حاضر نشده ماسک بزند. وی اوایل هفته جاری و در حالی که درصد بالایی از تیم حفاظت و کارمندان کاخ سفید کرونا گرفتهاند، اعلام کرد به دلیل آنکه هر روز تست کرونا میدهد نیازی به زدن ماسک ندارد.
جنجالیترین و عجیبترین سخن وی که آن را میتوان بیربطترین حرف یک رئیسجمهور در تاریخ آمریکا هم دانست همان داستان وایتکس است. وی در گفتوگو با رسانهها در حالی که چشم در چشم خبرنگاران دوخته بود و چند پزشک هم اطراف وی بودند، نوشیدن وایتکس و تزریق مواد ضدعفونیکننده به بدن را به عنوان راهحل احتمالی مقابله با کرونا اعلام کرد. ترامپ در حقیقت معتقد است همانگونه که وایتکس میتواند سطوح را ضدعفونی کند، میتواند کرونا را در بدن هم از بین ببرد. پزشکان و کادر درمان آمریکا هنوز با تعداد بالایی از افرادی که سخنان ترامپ را جدی گرفته و مواد ضدعفونیکننده نوشیدهاند مواجهند و این روال همچنان ادامه دارد. حالا رئیسجمهور آمریکا بدون آنکه کرونا داشته باشد صراحتا از مصرف خودسرانه یک دارو خبر میدهد و به صورت غیرمستقیم آن را برای مردم کشورش تجویز میکند؛ موضوعی که پزشکان آمریکایی هم هنوز درباره اثربخش بودن آن حتی در صورت ابتلا به کرونا به نتیجه قطعی نرسیدهاند. ترامپ چندی پیش این دارو را تغییردهنده بازی در مقابله با ویروس کرونا خوانده و گفته بود که این دارو در صورت ترکیب با زینک و آزیترومایسین میتواند موثر باشد. تعبیر «دکتر ترامپ» مناسبترین گزینه برای رئیسجمهور آمریکاست که نهتنها پا در کفش پزشکان کرده، بلکه با تجویز دارو حالا با جان آمریکاییها هم بازی میکند و خود به رقیبی برای کرونا تبدیل شده است.
* پزشک ترامپ: دستور من بود
اعلام مصرف خودسرانه دارو توسط رئیسجمهور آمریکا در ساعات اولیه چنان با حیرت جامعه پزشکی این کشور مواجه شد که کاخ سفید برای جمع کردن ماجرا چارهای جز بازکردن پای پزشک مخصوص وی به این داستان را نداشت.
چند ساعت بعد از نسخه پیچی ترامپ، شان کانلی، پزشک مخصوص رئیسجمهور آمریکا در نامهای 114 کلمهای نوشت: دونالد ترامپ به رغم عدم ابتلا به کرونا ویروس داروی هیدروکسی کلروکین را که مخصوص مالاریاست مصرف میکند، زیرا خود من و ترامپ به این نتیجه رسیدهایم که مزایای بالقوه این دارو بر خطرات نسبی آن برتری دارد. وی افزود: با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بعد از آنکه یکی از دستیاران شخصی او تست ابتلایش به کرونا مثبت شد درباره مزایا و معایب مصرف داروی هیدروکسی کلروکین صحبت کردهام. کانلی نوشت: من در پی رایزنی با شرکای بینسازمانی و کارشناسان این حوزه در سراسر کشور به رصد مجموعه مطالعات درباره درمانهای بالقوه کرونا ویروس جدید ادامه دادم و بر مبنای شواهد و مدارک موجود، پیشبینی بهکارگیری این تصمیم درمانی مشترک را دارم.
با این حال، این نامه مشخص نکرد که ترامپ از چه زمانی مصرف این دارو را شروع کرده و با چه دوزی آن را مصرف میکند. هنوز از واکنش جامعه پزشکی آمریکا به این سخنان پزشک مخصوص رئیسجمهور این کشور خبری منتشر نشده است.
* واکنشها به خوددرمانیهای ترامپ
جامعه سیاسی آمریکا هم مانند جامعه پزشکی این کشور دیروز متاثر از نسخهپیچیهای ترامپ بود. «چاک شومر» و «نانسی پلوسی» 2 نفری بودند که مهمترین اظهارنظرها را در این باره ارائه دادند. محور سخنان هر دو هم تجویز این دارو بود و اعلام عمومی آن را کاری اشتباه و دارای تبعات برای مردم آمریکا خواندند.
چاک شومر، رهبر اقلیت دموکرات سنای آمریکا، دونالد ترامپ را بعد از افشای اینکه داروی هیدروکسی کلروکین مصرف میکند، به دادن امیدهای غلط به مردم متهم کرد. شومر در مصاحبهای با اماسانبیسی گفت: کاری که رئیسجمهور آمریکا با مصرف داروی هیدروکسی کلروکین کرده، یک کار کاملا غیرمحتاطانه است. وی ادامه داد: ترامپ با این اظهارنظرهایش دارد به مردم امید غلط میدهد و ممکن است مردم بعد از این به جای اینکه نزد دکتر بروند شروع به مصرف این دارو کنند! شومر افزود: اما وضعیت حتی از این هم بدتر است؛ سازمان غذا و داروی آمریکا و دولت، خودش گفته این دارو عوارض بدی دارد و اینکه بر ریتم قلب به شکلی بد تاثیر میگذارد. اینکه او این حرف را زده نشاندهنده بیاحتیاطی او است و همچنین نشان میدهد او هیچ اهمیتی به مردم نمیدهد. نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا هم در واکنش به این صحبتهای دونالد ترامپ گفت: این ایده خوبی نیست که ترامپ داروی هیدورکسی کلروکین را به عنوان داروی بالقوه کرونا مصرف میکند. پلوسی در مصاحبه با سیانان گفت: من ترجیح میدهم او چیزی را که از سوی دانشمندان بویژه برای گروه سنی ترامپ و همچنین باید گفت گروه وزنی وی یعنی افراد بسیار چاق تایید نشده، مصرف نکند. وی ادامه داد: بنابراین من فکر میکنم این ایده خوبی نیست که ترامپ این دارو را مصرف میکند.
* خط و نشان ترامپ برای سازمان جهانی بهداشت
در میان اظهارنظرهای کرونایی ترامپ، جدال وی با سازمان جهانی بهداشت یکی از پرماجراترین داستانها بود. وی چندی پیش با ادعای کمک سازمان جهانی بهداشت به پنهانکاری کرونایی چینیها گفت حاضر به ادامه کمکهای آمریکا به سازمان جهانی بهداشت نیست. وی اوایل هفته جاری تلویحا گفت به اندازه کمک چین به این سازمان کمک خواهد کرد. حالا به موازات تشدید انتقادهای داخلی و بینالمللی از عملکرد دولت آمریکا در مهار ویروس کرونا، رئیسجمهور آمریکا به مدیر سازمان جهانی بهداشت نامه نوشته و به این سازمان ضربالاجل ۳۰ روزه داده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در صفحه توئیتر خود عکسی از نامه ارسالی خودش به تدروس آدهانوم گبریسوس، مدیر سازمان جهانی بهداشت منتشر کرد و بار دیگر به این سازمان تاخت. بنا بر گزارش اسپوتنیک، ترامپ در این نامه ضمن تکرار اتهامزنیهای قبلی مقامهای آمریکایی به این نهاد جهانی درباره جانبداری از چین، به سازمان جهانی بهداشت برای انجام تغییرات اساسی ضربالاجل ۳۰ روزه داد. رئیسجمهوری آمریکا تهدید کرد در صورت عدم تعهد سازمان جهانی بهداشت به اعمال تغییرات اساسی، به صورت دائمی کمک مالی واشنگتن را متوقف و در عضویت آمریکا در این سازمان جهانی بازنگری خواهد کرد. او به سازمان جهانی بهداشت به دلیل بیتوجهی به گزارشهای معتبر درباره شیوع ویروس کرونا در ووهان تاخت. به ادعای ترامپ این گزارشهای معتبر، در مغایرت مستقیم با اطلاعات ارائه شده از سوی دولت چین قرار دارد. همزمان با ترامپ، وزیر بهداشت آمریکا هم در جریان نشست مجازی مجمع جهانی بهداشت، سازمان جهانی بهداشت را مقصر تلفات کرونا در جهان دانست.
***
[وخامت اقتصاد اتحادیه اروپایی]
جدیدترین اخبار کرونایی از اتحادیه اروپایی حاکی از آن است که بحران کرونا در ماه آوریل روی بازار کار انگلیس بشدت تاثیر گذاشته است. بر اساس اطلاعات دفتر ملی آمار انگلیس (ONS) در لندن، تعداد افراد مدعی دریافت حقوق و مزایای بیکاری در انگلیس در ماه آوریل 856،500 نفر افزایش پیدا کرده است. این بالاترین افزایش افراد با این شرایط در انگلیس بوده است. دولت انگلیس در جریان بحران کرونا یک سپر حمایتی برای بازار کار ایجاد کرده است. بر اساس ارزیابیها در ابتدا حدود 5/7 میلیون شغل نجات داده شده است. اما به گفته کارشناسان، بازار کار انگلیس بدترینها را پیش رو دارد. همزمان بر اساس بررسی خدمات تبادل دانشگاهی آلمان (DAAD) جایگاه علمی آلمان در بحران کرونا شهرت و اعتبار زیادی به دست آورده است. رئیس این نهاد آلمانی بازخوردها از سراسر دنیا را دلیلی بر این نتیجهگیری میداند. وی در توضیح این گفته خود گفت: سیاست در آلمان در بحران کرونا مبتنی بر دادههای علمی رفتار کرده و مردم هم تا حد زیادی این رویکردهای علمی را پذیرفتند. این نهاد علمی آلمانی در عین حال درباره کاهش مبادلات علمی بینالمللی به دلیل بحران کرونا ابراز نگرانی کرده است. رئیس انجمن پزشکی آلمان هم درباره عواقب کاهش محدودیتهای سفر در اروپا و وقوع موج دوم کرونا هشدار داده است. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان هم از توافق با کشورهای اروپایی برای لغو هشدارهای سفر در اروپا از اواسط ماه ژوئن خبر داده است. در این میان بازار خودروی اروپا هم در ماه آوریل به دلیل بحران کرونا در هم شکست. بر اساس اطلاعات اتحادیه Acea در اتحادیه اروپایی طی ماه آوریل 270،682 اتومبیل جدید فروش رفته است که تعداد آنها 3/76 درصد کمتر از ماه مشابه در سال گذشته است. ژانویه و فوریه سال جاری میلادی هم فروش خودرو در اتحادیه اروپایی بشدت کاهش داشت. ماه مارس هم فروش خودرو به بیش از نصف کاهش پیدا کرد و در آوریل هم به دلیل وخیمتر شدن اوضاع کرونا مجددا این میزان کاهش پیدا کرد.
ارسال به دوستان
تعداد مبتلایان «کووید - 19» در کشور به 124603 و شمار قربانیان به 7119 نفر رسید
10 استان سفید شدند
* کرونا آمار خودکشی را در ایران پایین آورد
گروه اجتماعی: آمارها نشان میدهد روند مرگ و میر ناشی از کرونا در ایران یک خط ثابت را دنبال میکند و در کنار آن روند شناسایی و بهبودیافتگان در حال افزایش است.
به گزارش «وطن امروز»، بنا بر اعلام وزارت بهداشت 10 استان در وضعیت سفید قرار گرفتهاند اما در برخی استانها اوضاع فرق دارد. در10 استان هیچ فوتی وجود ندارد و در 24 ساعت گذشته کرونا در 20 استان قربانی گرفته است.
علیرضا زالی، فرمانده مقابله با کرونا تهران در این باره گفت: استان تهران یکی از استانهای قرمز کرونا محسوب میشود اما روند ابتلا و مرگومیر در تهران کاهشی شده است. وی تاکید کرد: اگرچه در ۱۰ روز اخیر با افت مراجعات و بستری روبهرو بودهایم و تعداد بیماران با شیب ملایم رو به تقلیل و کاهش است، با این حال نباید فریب بخوریم و احساس کنیم بیماری در شهر تهران به پایان رسیده است، چرا که از اسفند تا امروز با فراز و فرودها و نوسانات زیادی در شهر تهران روبهرو بودهایم. زالی افزود: اگرچه بردار عمومی بیماری رو به کاهش است اما شرایط شکننده تلقی میشود و نباید منجر به این شود که فکر کنیم در تهران کرونا به پایان رسیده است، بلکه کرونا همچنان پا برجاست و این رفتار و رعایت نکات بهداشتی از سوی ما است که منجر میشود بر این ویروس غلبه کنیم. فرمانده ستاد مقابله با کرونا در کلانشهر تهران درباره اینکه دلیل افت بیماری در تهران ضعیف شدن ویروس است یا کاهش ابتلا، گفت: در تهران میتوان درباره علت افت بیماری به دانش شهروندان تهرانی و تغییر رفتار بهداشتی مردم اشاره کرد.
وی ادامه داد: از هفته سوم اسفند در تهران متوجه شدیم افراد پرخطر کمتر در معرض این ویروس قرار میگیرند، بدین معنی که اگر خانوادهای فرد کهنسال دارد یا کسی که شرایط بیماریهای زمینهای را دارد، کمتر در سطح شهر تردد کرده و در منزل مانده است. زالی یادآور شد: این موضوع باعث شد افرادی که در معرض خطر بیشتری چه از نظر ابتلا و چه از نظر فوت بودند، ایزوله شوند و شرایط بهتری را شاهد باشیم، بنابراین ایزولاسیون گروههای پرخطر به عنوان یک راهبرد همچنان باید ادامه داشته باشد. وی یادآور شد: در نظرسنجیای که اواسط اردیبهشتماه انجام دادیم، ۷۲ درصد تهرانیان به شستن دستها به مدت ۲۰ ثانیه اعتقاد داشتند و بدان عمل هم میکردند.
زالی با ابراز نگرانی از عدم رعایت نکات بهداشتی توسط مردم اظهار کرد: تنها نگرانی ما این است که در اپیدمیها ممکن است مردم آرام آرام از رعایت نکات بهداشتی خسته شوند، بنابراین درخواست من از شهروندان تهرانی این است که همچنان نکات بهداشتی را رعایت کنند، چرا که قطعا دلیل کاهش بیمار در شهر تهران در روزهای اخیر رعایت ملاحظات بهداشتی بوده است.
* آمار در کشور
آمارها نشان میدهد علاوه بر 10 استان سفید کرونا طی 24 ساعت، 6 استان هم فقط یک فوتی داشتهاند.سخنگوی وزارت بهداشت درباره آخرین آمار کرونا اعلام کرد: از ظهر دوشنبه تا ظهر سهشنبه بر اساس گزارش آزمایشگاهها و دانشگاههای علوم پزشکی 2 هزار و ۱۱۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که از بین مبتلایان جدید، ۴۲۴ مورد بستری (حدود ۲۰ درصد) شدند و هزار و ۶۸۷ مورد سرپایی بودند که با در نظر گرفتن موارد جدید، مجموع بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور به ۱۲۴ هزار و ۶۰۳ نفر رسید.
رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت ادامه داد: روند نزولی فوت ناشی از بیماری «کووید-۱۹» ادامه دارد و در طول ۲۴ ساعت گذشته ۶۲ بیمار دیگر مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور جان خود را از دست دادند، به این ترتیب از زمان شیوع این بیماری در کشور تاکنون ۷ هزار و ۱۱۹ نفر جان خود را از دست دادهاند.
جهانپور بیان کرد: بر اساس این گزارشها تاکنون ۹۷ هزار و ۱۷۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور بهبود یافته و از بیمارستان مرخص شدهاند. ۲۶۹۸ نفر از این بیماران نیز در وضعیت شدید این بیماری و به نوعی بحرانی تحت مراقبت در بخشهای «آیسییو» قرار دارند که امیدواریم شفا پیدا کنند.
وی گفت: تاکنون ۷۱۶ هزار و ۱۷۶ آزمایش آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در ۱۲۶ آزمایشگاه کشور انجام شده است. جهانپور افزود: در ۱۰ استان مورد فوتی نداشتیم و در ۶ استان فقط یک مورد فوتی داشتیم و فعلا فقط استان خوزستان در وضعیت قرمز است. رعایت اصول بهداشتی توسط مردم و شناسایی زودهنگام بیماران و اقدامات مداخلهای شاهد این مدعاست که وضعیت پایداری را در کشور داریم. تداوم این وضعیت نیازمند رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و پرهیز از سفرهای غیر ضروری است و با همکاری مردم ترددهای غیر ضرور در روزهای پیش رو نخواهیم داشت. رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت گفت: با همکاری مردم امیدواریم در روزهای آینده در خوزستان هم وضعیت بهتری را گزارش کنیم.
***
[کرونا آمار خودکشی را در ایران پایین آورد]
آمار خودکشی در اسفند و فروردین نسبت به سال قبل کاهش یافت. مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: میزان فوت ناشی از خودکشی ۶ در هر 100 هزار نفر جمعیت است و بر اساس موارد ثبت شده در وزارت بهداشت، میزان اقدام به خودکشی در کشور در اسفند ۹۸ نسبت به سال ۹۷ حدود ۲۷ درصد کاهش یافته است. وزارت بهداشت آمار فوت ناشی از خودکشی را جمعآوری میکند اما برای افزایش دقت آن با آمار پزشکی قانونی انطباق داده میشود و به آن آمار استناد میکنیم. آمار اقدام به خودکشی در فروردین ماه هنوز کامل نشده است اما در این آمار هم کاهش نسبی نسبت به فروردین ۹۸ وجود دارد. وی ادامه داد: آمار اختلالات روانشناسی در کشور در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال 6/23 درصد است. شایعترین اختلال با 7/12 درصد در کشور افسردگی است. احمد حاجبی گفت: به دلیل تغییر شیوه زندگی در این مدت و تغییر ساعت حضور افراد در خانواده ممکن است تعارضاتی در خانواده اتفاق افتاده باشد. یکی از دلایلی که باعث شده میزان خودکشی کاهش پیدا کند، این است که اسفندماه، انسجام در روابط خانواده به دلیل وجود بحران و نگرانی در هسته خانواده باعث جمع شدن افراد دور هم شد. به نظر میرسد سرمایه اجتماعی در خانوادهها در اسفندماه افزایش پیدا کرد. وی افزود: از طرفی خانوادهها با الگویی در این مدت مواجه شدند که قبلا تجربه نکرده بودند. در نتیجه برای انطباق با الگوی جدید به زمان نیاز است، البته تا وقتی این انطباق شکل بگیرد، ممکن است تعارضاتی اتفاق بیفتد.
ارسال به دوستان
سخنگوی قوهقضائیه با اشاره به پرونده متهمان اخلال در نظام توزیع خودرو خبر داد
حکم اعدام برای 2 مفسد اقتصادی
گروه سیاسی: سخنگوی قوهقضائیه در نشست خبری خود که روز گذشته برگزار شد، از محکومیت 2 نماینده مجلس به 61 ماه حبس تعزیری به جرم معاونت در اخلال در نظام توزیع خودرو خبر داد.
به گزارش «وطن امروز»، غلامحسین اسماعیلی با تشریح عملکرد دیوان عالی کشور در سال گذشته، تصریح کرد: سال ۹۸ در دیوان عالی کشور به ۷۱ هزار پرونده رسیدگی شد که عملکرد این سال، ۲۰ درصد از عملکرد سال ۹۷ افزون است؛ یعنی قضات پیشکسوت، عالیرتبه و برجسته دیوان عالی کشورمان نیز پا به پای قضات جوان در کاری جهادی مشارکت کردند و ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته عملکرد بیشتری ارائه کردند. سخنگوی قوهقضائیه ادامه داد: سال گذشته به بیش از ۷ هزار پرونده موضوع ماده ۴۷۷ در دیوان عالی کشور رسیدگی شد و رسیدگی دیوان عالی کشور در اعاده دادرسی فوقالعاده یا اعمال ماده ۴۷۷ بهروز شد. امروز درباره پروندههای موضوع ماده ۴۷۷ در دیوان عالی کشور پرونده معوق و مسن نداریم.
* محکومیت 2 مفسد اقتصادی به اعدام
اسماعیلی در ادامه با اشاره به اینکه مبارزه با مفاسد اقتصادی رویکرد اصلی قوهقضائیه بوده، به چند حکم جدید صادر شده از ناحیه شعب ویژه اقتصادی اشاره کرد و گفت: در اولین پروندهای که طی روزهای اخیر در شعبه دوم ویژه رسیدگی به اخلال در نظام اقتصادی کشور منتهی به صدور رای شد- که ابتدائاً بیش از ۵۰ متهم داشت- کیفرخواستی برای ۴۳ نفر صادر و به دادگاه ارسال شد که در دادگاه ۳۴ نفر از اخلالکنندگان در نظام اقتصادی، محکوم شدند. وی افزود: به لحاظ اینکه فهرست این ۳۴ نفر طولانی است، همه فهرست را نمیخوانم و به برخی از عناصر شاخص این پرونده و زوایای آن اشاره میکنم و این فهرست را در اختیار شما خبرنگاران قرار میدهم و تقاضا هم میکنم فهرست جامع را چه در این پرونده و چه در پرونده بعدی که ۱۱ محکوم داریم به صورت کامل منتشر کنید.
سخنگوی قوهقضائیه در ادامه عنوان کرد: در پرونده اول که یک پرونده تلفیقی است بخشی از آن اخلال در نظام ارزی، بخشی اخلال در بازار سکه کشور و بخشی هم اخلال در نظام اقتصادی خودرو است و در این باره ۳۴ نفر محکوم شدند؛ نفر اول وحید بهزادی فرزند ابوطالب و همچنین همسرش به نام نجوا لاشیدایی فرزند علی هر 2 به جرم مشارکت در اخلال کلان در نظام پولی و ارزی منجر به قاچاق ارز از طریق ثبت سفارشات صوری و حوالهجات و امور صرافی بدون مجوز، اخلال در نظام توزیعی نیازهای عمومی کشور از طریق پیشخرید بیش از ۶ هزار و ۷۰۰ دستگاه خودرو از شرکت سایپا، مشارکت در عملیات پولشویی سازمانیافته به میزان ۳۲ هزار میلیارد ریال و اما موضوعات مربوط به سکه که از منزل متهمه ۲۴ هزار و ۷۰۰ سکه تمام بهار آزادی به علاوه یکصد کیلوگرم طلا کشف شده است. این دو نفر محکوم به اعدام شدند و حکم اعدام آنها صادر شده و البته حکم اعدام قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور است اما چون این احکام صادره از شعبه ویژه ما است از بیان جزئیات اتهامات و محکومیتشان معذوریت و ممنوعیت قانونی نداریم.
* محکومیت 2 نماینده مجلس به جرم معاونت در اخلال در نظام توزیع خودرو
اسماعیلی در ادامه با اشاره به پرونده مهدی جمالی، مدیرعامل سابق شرکت خودروسازی سایپا و محکومیت حبس 7 ساله وی به جرم مشارکت در اخلال در نظام توزیع، گفت: رضا تقیزادهماکویی فرزند عباس، معاون سابق بازاریابی و فروش شرکت سایپا هم به جرم مشارکت در اخلال در نظام توزیع خودرو به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد. محمد عزیزی فرزند کتابعلی نماینده مجلس شورای اسلامی به جرم معاونت در اخلال در نظام توزیعی خودرو به تحمل ۶۱ ماه حبس تعزیری محکوم شده است. فریدون احمدی فرزند ابوذر نماینده مجلس شورای اسلامی به جرم معاونت در اخلال در نظام توزیع خودروها به تحمل ۶۱ ماه حبس تعزیری محکوم شده است. سخنگوی قوهقضائیه ادامه داد: حسین هشترودیمحمودی فرزند رضا، رئیس سابق حراست کل گروه خودروسازی سایپا نیز به جرم معاونت در اخلال در نظام توزیع به ۶۱ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
* آخرین وضعیت پرونده طبری و هواپیمای اوکراینی
اسماعیلی در ادامه درباره زمان برگزاری دادگاه پرونده اکبر طبری و متهمان این پرونده هم گفت: به لحاظ یک موضوعی که وکلای پرونده رقم زدند، این دادگاه برگزار نشد. پرونده وقتی به دادگاه کیفری یک میرود باید ابتدا خوانده شود، اگر نقصی دارد خود دادگاه باید آن را برطرف کند. سپس وکلا بیایند که ۱۰ روز زمان دارند تا آن را بخوانند و اگر پرونده نقصی داشت آن را اعلام کنند و نقایص برطرف شود تا تعیین وقت انجام شود. وی افزود: جدول زمانبندی را دادگاه لحاظ کرده بود و پیشبینی آن بود که 30 یا 31 اردیبهشتماه جلسه دادگاه بر اساس روالی که قانون پیشبینی کرده بود، برگزار شود اما در آخرین روزی که وکلای پرونده باید نظر خودشان را درباره نقایص پرونده در پایان مهلت قانونی اعلام میکردند، به جای اینکه اعلام کنند پرونده نقص دارد یا نه، هر 2 وکیل متهم اعلام استعفا کردند و اعلام داشتند دیگر وکیل این پرونده نیستند. با توجه به استعفای این 2 وکیل، دادگاه مجبور شد به متهم ابلاغ کند که ظرف ۱۰ روز اگر وکیل دیگری تعیین میکند آن را تعیین کند اگرنه برای او وکیل تسخیری انتخاب خواهد شد؛ باز آن ۱۰ روز بعدی را وکلای دیگری هم مهلت دارند که پرونده را بررسی و اظهارنظر کنند. سخنگوی قوهقضائیه افزود: پیشبینی ما این است که در دهه دوم یا سوم خردادماه با لحاظ این موارد جلسه دادگاه برگزار شود. این اقدام وکلا جای تامل دارد و در جای خودش این موضوع را بررسی خواهیم کرد و این اقدام وکلای پرونده متاسفانه وقت دادرسی را به تعویق انداخت.
سخنگوی قوهقضائیه در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت پرونده هواپیمای اوکراینی و تعداد شکات آن نیز گفت: این پرونده در سازمان قضایی نیروهای مسلح در حال رسیدگی است و اعلام کردهایم که به شکایت اولیای دم جانباختگان این حادثه رسیدگی میکنیم. اسماعیلی اظهار داشت: تا امروز تعدادی از خانوادههای جانباختگان اعلام شکایت کردهاند و پرونده مراحل تحقیقاتی خود را میگذراند. آخرین خبری که دارم مربوط به هفته قبل است و بعید میدانم در این ایام اتفاق جدیدی رخ داده باشد و یک نفر در این پرونده بازداشت است و از افراد دیگری تحقیق صورت گرفت و آزاد شدند. وی در ادامه گفت: بخشی از این پرونده در گرو اقداماتی است که باید از ناحیه وزارت راهوشهرسازی درباره جعبه سیاه هواپیما و ستاد کل نیروهای مسلح و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و تیمهای کارشناسی فنی که تشکیل شده است صورت گیرد تا نظرات نهایی خود را اعلام کنند. به محض برطرف شدن این نواقص و تکمیل مستندات، رسیدگی به این پرونده در دادسرا و دادگاه ادامه مییابد.
ارسال به دوستان
نگاهی به سریال «بچه مهندس3» که رمضان امسال روی آنتن شبکه دوم سیما رفته است
بچه مهندس بزرگ نشد!
احسان سالمی: ساخت سریالهای چند فصلی حالا تبدیل به یک روال ثابت در تلویزیون شده است؛ سریالهایی که تجربههای موفق و ناموفق گوناگونی در میان آنها دیده میشود؛ از «پایتخت 6» که یک بدنامی تمامعیار برای سازندگان آن و تلویزیون بود تا فصل دوم «نونخ» که آبروی تلویزیون را پس از حواشی متعدد فصل ششم «پایتخت» خرید. این شبها هم فصل سوم «بچه مهندس» از شبکه دوم سیما روی آنتن است؛ سریالی که بر اساس نظرسنجیهای سازمان صداوسیما در رتبه دوم تعداد مخاطبان سریالهای رمضانی امسال قرار دارد و به واسطه موضوعات مطرح شده در آن، بازتاب بسیاری هم در فضای مجازی داشته و واکنشهای مختلفی از سوی کاربران در ارتباط با این سریال دیده میشود.
* بالاخره یک قصه از دانشجویی دانشجویان!
به جرأت میتوان گفت بعد از پخش سریال «در پناه تو»، تقریبا هیچ سریالی در تلویزیون پخش نشد که به نمایش ارتباط دانشجویان در محیط دانشگاه بپردازد و البته چنین بازتاب گستردهای هم در میان مخاطبان داشته باشد. هر چند سریالهای دیگری در این بازه زمانی 25 ساله ساخته شد که به موضوع دانشگاه و فعالیتهای دانشجویی میپرداخت ولی جز فصل سوم «بچه مهندس»، فقط «پدر» بود که کمی در میان مخاطبان دیده شد. البته فرمول این دو اثر برای جذب مخاطبان تفاوتهای اساسی داشت؛ اگر «در پناه تو» یا سریالی همچون «پدر» بر روابط عاطفی میان دانشجویان متمرکز بود، تمرکز فصل سوم «بچه مهندس» بر فعالیتهای علمی دانشجویان و رقابتهای شکل گرفته در این زمینه در میان آنها بود. از این نظر نفس پرداختن به فعالیتهای علمی دانشجویان و علاقهمندی آنها برای ورود به چالشهای علمی به خودی خود اتفاقی ارزشمند و قابل توجه بود که بشدت جای آن در فضای آثار نمایشی تلویزیون خالی بود. حتی «معراجیها»ی مسعود دهنمکی نیز بیشتر به جنبه فعالیتهای سیاسی دانشجویان پرداخت و توجه چندانی به وجوه علمی فعالیتهای دانشجویی که اتفاقا مهمترین رکن فعالیتهای آنهاست، نداشت.
* دانشگاه یا مدرسه مختلط؟!
اما با وجود توجه به این مسأله مهم، به نظر میرسد یکی از بزرگترین مشکلات فصل سوم «بچه مهندس» را باید عدم اشراف سازندگان آن بر محیط فعلی دانشگاهها دانست. عموم افرادی که حداقل یک ترم تحصیلی در محیط دانشگاه درس خوانده باشند میدانند تصویر ارائه شده از محیط دانشگاه و روابط دانشجویان در این سریال اصلا تناسبی با آنچه واقعا در دانشگاهها در جریان است، ندارد؛ دانشگاهی که بیشتر شبیه به مدرسهای مختلط است و رفتارهای دانشجویان، مواجهه آنها با اساتید و... آنگونه که باید برای مخاطبان باورپذیر نیست.
به نظر میرسد علاقه سازندگان «بچه مهندس» برای روایت قصهای مرتبط با فضای علمی دانشگاهها و البته عدم استفاده از مشاورانی دانشجو در این زمینه، باعث کمتوجهی آنها به باورپذیرتر نمایش دادن محیط دانشگاه شده است. حتی مسأله اعتراضات دانشجویی نیز به سطحیترین شکل ممکن در این سریال به نمایش درآمد که نشاندهنده عدم شناخت سازندگان آن از محیط دانشجویی دوره فعلی است.
* قصههای فرعی، آفت جان قهرمان «بچه مهندس»
بچه مهندس در فصل سوم اما یک ایراد بزرگ دیگر هم دارد که باید آن را مربوط به فراوانی قصههای فرعی سریال دانست. هر چند طبیعی است برای روایت سریالی که قرار است حدود 30 قسمت روی آنتن برود، بالاخره در کنار قصه اصلی، قصههایی موازی و فرعی نیز در نظر گرفته شود اما اینکه این قصههای فرعی گاهی آنقدر پررنگ شود که جای قصه اصلی را بگیرد، قطعا یک نقطه ضعف است، نه قوت. «بچه مهندس» قصه زندگی جواد جوادی است و از همان فصل اول تا اینجا نیز قصه اصلی آن روایت زندگی او بوده و باید باشد اما در این فصل قصههای فرعی متعددی از جمله فعالیتهای تحقیقاتی دکتر توفیقی، ماجرای ترور او، فعالیتهای شرکت وصال و برادری که ناصالح است، در کنار خواهری که عاشق دوست جواد جوادی شده، قصه سینا ماهر، ماجرای شخصیت سعید و اتفاقات پیش آمده برای او، قصه زندگی بیبی و. . . همه قصههای فرعیای هستند که نمایش آنها قصه اصلی را که باید در ارتباط با زندگی جواد جوادی باشد، به حاشیه برده است.
* معلق میان درام و جاسوسی
امنیتی شدن قصه بچه مهندس اتفاق جالبی بود که اگر به اندازه و درست در قصه استفاده میشد، باید از آن به عنوان یکی از نقاط قوت این فصل از سریال یاد میکردیم. مسأله مهم تولید ملی و تلاش بیگانگان خارجی و یا خائنان داخلی برای تخریب مسیر خودکفایی ملی در زمینه علمی، موضوعی است که جای خالی پرداختن به آن بشدت در آثار نمایشی تلویزیون دیده میشد.
اما گذشته از اینکه پر رنگ شدن این قصه باعث به حاشیه رفتن قصه اصلی «بچه مهندس» شد، یکی از ایرادات آن را باید نقشآفرینی تیپیکال ماموران امنیتی در این قصه دانست. در کنار آن باید به ظرفیتهای مهمی که برای تبدیل این اثر به اثری اکشن وجود داشت هم توجه کرد که چندان جدی گرفته نشد. به نظر میرسد سازندگان فصل سوم «بچه مهندس» خود نیز در میان ساخت یک درام یا اثری جاسوسی و اکشن معلق و بلاتکلیف باقی ماندند که همین موضوع باعث از دست رفتن موقعیتهای نمایشی اکشن سریال شد.
* یک عاشقانه عجیب!
ماجرای عشق و عاشقی جواد جوادی به دختری که از نوجوانی به او علاقهمند بوده نیز همچون سایر عشقهای نمایش داده در سریال کمی باسمهای و غیرقابل باور شده است. هر چند ماجرای خواستگاری شخصیت «تینا وصال» از «مسعود تابش» به واسطه خرقعادتی که داشت، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بازتاب بسیاری داشت اما واقعیت آن است که این عشق در ظاهر یکطرفه در نهایت بشدت اغراقآمیز و غیرقابل باور به تصویر کشیده شد. شخصیت تینا که در ابتدا بشدت عاشق و شیفته مسعود به تصویر کشیده شده بود، در ادامه قصه رفتارهایی را از خود بروز میدهد که اساساً هیچ تناسبی با رفتارهای یک عاشق ندارد. اصرار جواد به دوستش «مسعود» برای قبولاندن این مسأله که مسعود به تینا علاقهمند است هم به همان اندازه غیرقابل باور و اغراقآمیز به تصویر کشیده شده است. هر چند نمیتوان از عاشق انتظار رفتارهای منطقی داشت اما کنشهای نمایش داده شده در این قصه کمی بیش از اندازه غیرمنطقی است!
* لطفا کمی برای شخصیتهایتان وقت بگذارید!
ضعف جدی در شخصیتپردازی را باید یکی دیگر از ضعفهای اصلی «بچه مهندس3» دانست. انبوهی از شخصیتهای جوان که به واسطه عدم معرفی قصههای مرتبط با زندگی آنها آنگونه باید در ذهن مخاطبان ماندگار نمیشوند. «بچه مهندس 3» نه فقط در مسیر معرفی قهرمانهایش، بلکه در پردازش شخصیت بدمن قصه نیز لنگ میزند. از «سینا ماهر» تا «الناز مافی» به سطحیترین شکل ممکن به مخاطبان معرفی میشوند و همین موضوع نیز باعث میشود با وجود بازی قابل قبول «نسیم باقریان» بازیگر نقش «الناز مافی» اما باز هم شخصیتش به عنوان دختری از خانواده ثروتمند و صاحبنفوذ به قوام لازم دست پیدا نکند.
***
[بازتاب «بچه مهندس 3» در مجازی]
اما بچه مهندس در فصل سومش با واکنشهای متعددی در فضای مجازی نیز روبهرو شد؛ واکنشهایی که از یک سو نشاندهنده دیده شدن این سریال توسط مخاطبان بود و از سوی دیگر برخی ضعفها یا نقاط قوت این سریال را به نمایش میگذاشت. یکی از واکنشهای جالب نسبت به این سریال در فضای مجازی، توئیت انتقادی یکی از اهالی رسانه در ارتباط با تصویر ارائه شده از خبرنگاران در این سریال بود. در توئیت انتقادی این روزنامهنگار باسابقه آمده است: «در چند سریال به خبرنگار و حرفه خبرنگاری پرداخته شده که آخرینش بچه مهندس۳ بود. در اکثر این پرداختها، خبرنگارها آدمهای فضول، مزاحم، مشکوک و خبرنگاری کاری پیش پا افتاده و باعث دردسر نشان داده شده. ای کاش در سریالسازی، مشاور رسانهای را در سطحی بیش از ارسال خبر و تبلیغات به کار بگیرید». کاربر دیگری نیز با اشاره به تصویر منفی ارائه شده از دانشجویان شهرستانی در این سریال که شخصیت «قاسم همدم» نماد آن است، با انتقاد از سریال نوشت: «ضربهای که بچه مهندس۳ با طراحی شخصیت تفلون و نچسب قاسم همدم به تصویر بچه شهرستانیها تو ذهن مخاطب زد، نادر شاه افشار تو لشکرکشیاش به هند نزد! طرف هم بشدت آدم خودخواهیه، هم بیاعصاب و دعواییه، هم چیزی از رفاقت حالیش نیست، تازگی نشون داد که دروغگو هم هست!» کاربر دیگری نیز با اشاره به یکی از دیالوگهای خوب این سریال، با بازنشر این سریال به حمایت از این اثر پرداخت. این کاربر با استفاده از دیالوگی که جواد جوادی خطاب به یک کودک یتیم میگوید، نوشت: «هیچ وقت دنبال یه جای خوش و خرم نگرد، چون هیچ جا پیداش نمیکنی. سعی کن جایی که هستی رو خوش و خرم کنی». کاربر دیگری نیز با اشاره به قصه سریال در حمایت از آن نوشت: «سریال بچه مهندس به ما یاد داد که یتیم هم باشی و کسی رو نداشته باشی، حق خیانت به کشور رو نداری. . . مرسی جواد».
ارسال به دوستان
جریان انقلابی و مقوله اعتراض
علی هدایتی: انتقاد نسبت به رفتار، رویه و سیاستهای دولت مستقر در برخی بزنگاهها جوان انقلابی را در یک مخمصه تقابل و تزاحم عقیدتی قرار داد. آنجا که رویه و ماهیت یک عملکرد دولت، در اصطکاک با مبانی انقلاب بوده است و این موجب انتقاد و اعتراض بود اما وقتی هزینههای هنگفت همین رویه منجر به بروز اعتراضات اجتماعی و برخی آشوبهای خیابانی شد، جریان انقلابی از نظرگاه دلسوزی و نگرانی برای یک اولویت بزرگتر که همان حفظ نظام است، دچار انفعال و شاید به عبارتی سرگیجه شد! چرا که بر سر انتخاب گزینههایی قرار گرفت که هر کدام وجهی از علاقهمندی به انقلاب و مبانی انقلاب را نمودار میکند. انتخابی سخت در یک دو راهی صعب؛ انتخاب بین نقد صریح و بی پروای یک دولت ضعیف، تنبل و قدرنشناس، و یک بحران اجتماعی- امنیتی که مثل همیشه دستاویز ضد انقلاب برای ایجاد چالشهای امنیتی خواهد شد!
واقعیت تاسفباری که جریان انقلابی، خاصه جوانان طی سالهای اخیر و با روی کار آمدن دولت شبه لیبرال با تمام وجود لمس کردهاند، فقدان مراجع سیاسی در محدوده و مختصات عقیدتی جریان انقلاب است. حالا دلایل این بحران مرجعیت سیاسی، بسیار است و در این مقاله کوتاه نمیگنجد. با این حال اصل ماجرا، یعنی نبود مراجع شایسته و دارای صلاحیت سیاسی در جریان کاملا مشهود است. البته بیانصافی است اگر نگوییم بخش مهمی از این چالش مرجعیت سیاسی، نتیجه برخی رفتارهای کور و کوتهبینانه درونی است که بنا به هر دلیلی، از کینهتوزیهای شخصی و رقابتهای درونی گرفته تا به بهانه عدالتخواهی، بسیاری از چهرههای مرجع سیاسی به ثمن بخس از دست رفتند تا اکنون فقدان این مراجع سیاسی در چنین رویدادها و گزارههایی خودنمایی کند.
اما برای این مسأله چه باید کرد؟ جوان انقلابی برای ایجاد امتزاجی از انقلابیگری با اعتراض، آن هم در شرایطی که به واسطه سوختن اعتبار برخی ریشسفیدان سیاسی، منابر معتبر زیادی برای آموزش این امر در اختیار ندارد؛ چه باید بکند؟
فرمایشات اخیر رهبر انقلاب یک نکته امیدوارکننده بزرگ در خود داشت، آنجایی که ایشان تاکید و تصریح به مطالبهگری و آرمانخواهی کردند و همزمان از مقوله اعتراض گفتند و آن را جزو لاینفک مطالبهگری و آرمانخواهی دانستند و البته این را هم گوشزد کردند که برای بیان این اعتراض، باید ملاحظه داشت محور اعتراضات ستونها و مبانی انقلاب و جمهوری اسلامی را نشانه نرود.
با این فرمایش رهبر انقلاب، اکنون جوان انقلابی در کنار آنکه با خیالی آسودهتر به مطالبهگری ذیل پرچم آرمانخواهی میپردازد، باید همزمان به فکر ترسیم نوعی از مطالبهگری و آرمانخواهی توام با اعتراض باشد که تماما در مختصات معرفتی جمهوری اسلامی ایران و از همه مهمتر مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی باشد. باید در روزهای آینده، بیشتر درباره این موضوع صحبت شود. با این حال یک نکته بسیار مهم از هماکنون مشهود است و آن این است که جریان انقلابی و جوان انقلابی، در وهله نخست هم برای این مقوله و هم برای سایر مقولهها و گزارههای کنش اجتماعی انقلابی، باید به فکر بازسازی وجهه و اعتبار مرجعیت سیاسی باشد. تا افراد باسواد، دلسوز، معتقد، دغدغهمند و البته انقلابی به عنوان مراجع سیاسی جریان انقلابی و جوان انقلابی وجود نداشته باشند، روش و منش مطالبهگری فعلی، قطعا به هیچ جای امیدوارکنندهای رهنمون نخواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد 5 نفتکش با پرچم جمهوری اسلامی ایران در حال انتقال محموله بنزین به ونزوئلا هستند
بادبانهای برافراشته
گروه اقتصادی: بررسیهای ماهوارهای نشان میدهد هر 5 نفتکش ایرانی با پرچم کشورمان به صورت رسمی در آبهای آزاد به سمت کاراکاس در حال حرکت هستند.
به گزارش «وطن امروز»، 5 نفتکش ایرانی حامل بنزین که از نزدیک 40 روز پیش حرکت خود را به سمت کاراکاس شروع کرده بودند بدون هیچ وقفهای به سمت ونزوئلا حرکت میکنند.
طبق آخرین گزارش مراکز ردیابی نفتکشها، تاکنون به غیر از نفتکش Clavel تمام 4 نفتکش دیگر از تنگه جبلالطارق عبور کردهاند و مسیر خود را در اقیانوس اطلس ادامه میدهند. تنگه جبلالطارق واقع در جنوب اسپانیا و شمال مراکش است که دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس متصل میکند.
Clavel آخرین نفتکش ارسال شده ایران به سمت ونزوئلاست که هماکنون در آستانه رسیدن به تنگه جبلالطارق است. نفتکشهای Forest و Faxon که قبل از آن مسیر خود را به سمت کاراکاس شروع کرده بودند هماکنون در نزدیکی جزایر قناری مسیر خود را ادامه میدهند.
2 نفتکش پیشرو کاروان طلایی یعنی Petunia و Fortune چند روزی است سامانه موقعیتیاب خود را از دسترس خارج کردهاند. به نظر میرسد این اقدام در راستای شناسایی نشدن آنها توسط آمریکاییها انجام شده است. با این وجود محاسبات تقریبی نشان میدهد این دو نفتکش با عبور از جزایر قناری هماکنون در میانه اقیانوس اطلس هستند و تا چند روز آینده به ونزوئلا میرسند. البته باید توجه داشت گزارشهای ماهوارهای با اختلافی چند ساعته و بعضا چند روزه منتشر میشود و از سوی دیگر موقعیت قید شده برای زمان تنظیم این خبر یعنی ساعت 18 دیروز است. بررسیها نشان میدهد نفتکش Clavel در تاریخ 9 اردیبهشتماه، نفتکش Forest در تاریخ 12 فروردینماه، نفتکش Petunia در تاریخ 7 اردیبهشتماه و نفتکش Fortune در تاریخ 23 اسفندماه به ترتیب از بنادر عباس، ماهشهر، عباس و شهید رجایی به سمت ونزوئلا حرکت کردهاند. از زمان حرکت نفتکش Faxon اطلاعاتی در دست نیست اما آنطور که پیداست از بندر عسلویه حرکت خود را شروع کرده است.
* تجارت برد- برد ایران و ونزوئلا
فارغ از جنبههای سیاسی - امنیتی حرکت نفتکشهای ایرانی به سمت ونزوئلا، این اقدام را میتوان یکی از اصلیترین گامهای از بین بردن تحریمهای اقتصادی دانست؛ مدل و روشی مترقی که میتواند در آینده نزدیک در کشورهای دیگر عضو کلوپ تحریمیها اجرایی شود. صادرات بنزین برای کشورمان که با مازاد 60 میلیون لیتری در روز پس از سهمیهبندی بنزین و شیوع کرونا مواجه بود، یک فرصت مناسب برای احیای ذخایر دارایی است. دارایی بسیار ارزشمندی مانند طلا که با قدرت نقدشوندگی بالا میتواند پشتوانه هر اقتصادی باشد. از سوی دیگر ونزوئلا با اینکه کشوری نفتی است اما توان تولید بنزین ندارد و واردکننده آن است.
* سبد ارزی کشورهای تحریمی؛ بدل تحریم بانکی
یکی از مهمترین مسائل اقتصادی پیش روی کشورهای تحریمشده، مسدود بودن دسترسی آنها به چرخه دلار و ناممکن بودن روابط بانکی بینالمللی است. در چنین شرایطی استفاده از طلا برای تسویه معاملات اقدام رایجی است اما محدودیت ذخایر طلای کشورها، دوام این روش را به خطر میاندازد. با این حال راهکار دیگری برای تسویه مبادلات تجاری میان کشورها وجود دارد؛ گسترده شدن فهرست کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا این امکان را برای این کشورها فراهم کرده تا ضمن افزایش حجم مبادلات تجاری میان خود، بخش قابل توجهی از مبادلات مالی خود را از طریق ارزهای یکدیگر تسویه کنند. روی آوردن کشورهای تحریم شده به اجرای پیمانهای چندجانبه ارزی میتواند راهکار مناسبی برای بیاثر کردن تحریمهای بانکی باشد. در همین راستا چین یکی از فعالترین کشورهای جهان در استفاده از پیمانهای پولی برای تسویه معاملات بدون نیاز به چرخه دلار است. بزرگی حجم اقتصاد چین این فرصت را به دیگر کشورهای طرف مقابل آمریکا میدهد تا از رهگذر اجرای پیمانهای پولی، بخش عظیمی از مسأله بانکی خود را حل کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|