|
افشای هویت «نوعم ایزر» سردسته عملیات ترور شهید عماد مغنیه
رونمایی از هدف حزبالله
گروه بینالملل: 13 سال بعد از ترور شهید عماد مغنیه، مغز متفکر عملیاتی حزبالله لبنان در سوریه، ابعاد مختلف این ترور همچنان مبهم و در هالهای از ابهام باقی مانده است.
عماد مغنیه یکی از شاخصترین چریکهای تاریخ است که سالها مورد تعقیب سرویسهای امنیتی آمریکا، اسرائیل و اروپاییها بود. او را یکی از پایههای مهم پیروزی حزبالله بر رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه میدانند.
سرویس امنیتی اسرائیل اگرچه از همان ساعت اول این ترور به عنوان متهم این ترور شناخته شد اما در طول 13 سالی که از این ترور میگذرد به صورت رسمی این رژیم هیچگاه مسؤولیت این ترور را بر عهده نگرفته و همه شواهد دخالت اسرائیل در این ترور از لابهلای اظهارات غیرمستقیم برخی مقامات سابق این رژیم یا کتابهای چاپ شده در این زمینه به دست آمده است. اینکه چه کسی مسؤول نهایی و آمر اصلی این ترور بوده تاکنون مخفی مانده بود. دیروز اما وبسایت عبریزبان «تیکون عولام» نام سردسته عملیات این ترور را فاش کرد. بر اساس گزارش این وبسایت اسرائیلی که هر از چند گاهی دست به افشاگری اسرار امنیتی این رژیم میزند، عامل اصلی ترور عماد مغنیه فردی است به نام «نوعم ایرز» از مدیران ارشد موساد در گذشته که هم اکنون نیز رئیس اجرایی یک شرکت سایبری است.
این برای نخستینبار است که نام یک مدیر سابق موساد به طور مستقیم به عنوان عامل انجام یک ترور با این درجه از اهمیت به رسانهها درز میکند. افشای نام مدیر سابق موساد عملا وی را در لیست اهداف حزبالله لبنان حتی در داخل سرزمینهای اشغالی قرار میدهد. این وبگاه عبریزبان در ادامه نوشت ترور این فرمانده حزبالله لبنان در فوریه ۲۰۰۸، طی عملیات مشترک سازمان موساد و سازمان «سیآیای» آمریکا انجام شده بود.
تیکون عولام سپس نوشت طبق کتاب «جاسوسان بیهمتا» به نویسندگی «یوسی میلمان»، سازمان موساد اطلاع یافته بود محل حضور شهید مغنیه مشخص شده و امکان تعقیب وی فراهم آمده و آمریکا نیز با این ترور موافقت کرده بود.
در ادامه این کتاب آمده است پس از آن موساد یک متخصص ساخت بمب خود را مسؤول فراهم کردن بمبی کرد که جز فرد مورد هدف به اطراف آسیبی وارد نسازد. نام فرد سازنده بمب در این کتاب به طور کامل آمده بود اما بخش نظارت و سانسور نظامی اسرائیل، با پاک کردن نام وی صرفا اجازه استفاده از حرف اختصاری «ن» را به نویسنده داده بود. تیکون عولام در ادامه نوشت این فرد که وظیفه ساخت بمب را بر عهده داشت، فردی است به نام نوعم ایرز که در آن زمان معاونت «تامیر پاردو» رئیس موساد را بر عهده داشت. از سوی دیگر وبسایت صهیونیستی روترنت با انتشار این خبر، نوشته است چنین خبر مهم و خطرناکی چگونه از میان نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیلی به بیرون درز کرده است؟ به نظر میرسد انتشار نام یکی از آمران یا عاملان ترور عماد مغنیه در شرایط کنونی بیش از هر چیز سبب ترس مدیران موساد شده باشد. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان وعده داده است آمران و عاملان این ترور را به سزای خود خواهد رساند و حالا انتشار نام این مدیر سابق موساد وی را به هدف مشخصی برای حزبالله تبدیل کرده که دیر یا زود به سزای خود خواهد رسید. انتقام حزبالله از این مدیر سابق موساد سبب ترس سایر رهبران موساد هم خواهد شد که ردپای آنها در بسیاری از ترورها و جنایات مشاهده میشود.
* در شب ترور عماد مغنیه چه گذشت؟
افشای عملیات مشترک موساد و سیا در ترور عماد مغنیه اتفاق تازهای نیست و قبلا در اظهارنظرهای مختلف منابع صهیونیستی به آن اشاره شده بود. گذشت 13 سال از این ترور از ابعاد محرمانه آن در ساختارهای امنیتی موساد کاسته و به احتمال فراوان در آینده نه چندان دور هم اطلاعات تازهای از این ترور و موارد مشابه منتشر خواهد شد.
خردادماه امسال هم «یوسی میلمان» کارشناس صهیونیست امور امنیتی و اطلاعاتی در کتاب خود اطلاعات تازهای از این ترور را افشا کرد.
بر اساس این گزارش، وی در کتاب خود نوشت: اسرائیل بارها برای ترور عماد مغنیه تلاش کرد. یکی از تلاشهای اسرائیل برای ترور عماد مغنیه به سال ۱۹۹۴ میلادی بازمیگردد. این تحلیلگر صهیونیست میافزاید: سال ۱۹۹۴ میلادی اسرائیل «فؤاد» برادر عماد مغنیه را ترور کرد تا بدین ترتیب پس از مشارکت فرمانده حزبالله در مراسم تشییع برادرش، وی را ترور کند. سال ۲۰۰۰ میلادی نیز زمانی که ۵ نفر از فرماندهان حزبالله لبنان جلسهای با یکدیگر داشتند، اسرائیل قصد ترور عماد مغنیه را داشت اما «ایهود باراک» نخستوزیر وقت این رژیم از ترس شعلهور شدن آتش جنگ در مرزها از این اقدام صرفنظر کرد. وی همچنین گفت: در آن زمان دستگاه اطلاعات اسرائیل تنها یک تصویر از عماد مغنیه در اختیار داشت و آن مربوط به ۲۲ سالگی این فرمانده حزبالله بود. در نهایت، مزدوران و جاسوسان موساد در لبنان یکی از تصاویر جدید عماد مغنیه را در اختیار تلآویو قرار دادند. بدین ترتیب نمایندگان موساد در اروپا به بررسی لیست مسافرانی که از لبنان به کشورهای اروپایی سفر میکردند پرداختند، زیرا اطلاعاتی به آنها رسیده بود که نشان میداد مغنیه گاهی اوقات به کشورهای غرب اروپا سفر میکند.
وی همچنین مینویسد: سازمان سیا بارها توانست موقعیت مغنیه را شناسایی کند اما در به دام انداختن هواپیمای حامل وی ناکام ماند. افزون بر این، مغنیه سفرهای زیادی را به وسیله خودروی خود از بیروت به دمشق انجام میداد و شناسایی وی در این گیرودار سخت بود. مغنیه در جریان سفرهایش به دمشق به دنبال آن بود تشریفات چنین سفری توجه دیگران را جلب نکند. از همین رو وی خودروهای محافظان شخصی را با خود همراه نمیکرد و تنها خود و رانندهاش به دمشق سفر میکردند. میلمان تصریح میکند: به رغم اینکه در آن زمان حرف و حدیثها پیرامون سفرهای مکرر مغنیه به سوریه زیاد بود اما وی بدون توجه به این حساسیتها سفرهای خود را به دمشق پس از جنگ ۳۳ روزه بیش از پیش افزایش داد. بدیهی است انجام این سفرها نیاز به هماهنگیهای تلفنی داشت. طرف مقابل با رمزگشایی از بخشی از تماسهای تلفنی مغنیه توانست به این نتیجه برسد مغنیه معمولا با سردار سلیمانی، فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در «کفرسوسه» واقع در حومه دمشق دیدار میکند. تحلیلگر امور امنیتی رژیم صهیونیستی در ادامه مطلب خود آورده است: دستگاه اطلاعات اسرائیل به این نتیجه رسید مغنیه به سفرهای خود به سوریه ادامه میدهد و از همین رو رئیس وقت موساد به واشنگتن سفر کرد تا با همتای آمریکایی خود دیدار کند. 2 طرف توافق کردند در عملیاتی مشترک، عماد مغنیه را هدف قرار دهند. هدف آنها این بود که بمبی را در نزدیکی ساختمانی که مغنیه معمولا در سوریه آنجا اقامت میگزید، کار بگذارند. وی ادامه داد: آمریکاییها شرط کردند عملیات ترور به کشته شدن مغنیه منجر شود و همچنین عملیات در شب انجام شود. بنابراین موساد پیشنهاد کرد در عملیات ترور از بمبی استفاده شود که دامنه انفجار آن تنها به چند متر برسد. به نوشته وی، بمبی که قرار بود در عملیات ترور مغنیه از آن استفاده شود با کمک سازمان سیا آمریکا از اردن به دمشق منتقل شد. پس از آن، مزدوران موساد واحدی را در ساختمان محل اقامت عماد مغنیه در دمشق اجاره کردند. آنها دوربینی را نیز در ساختمان کار گذاشتند که رصد تمام رفتوآمدها در ساختمان از طریق آن میسر بود. این تصاویر به طور مستقیم به اتاق عملیات ارتش اسرائیل مخابره میشد. تحلیلگر صهیونیستی میافزاید: شامگاه ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۸ / 23 بهمن 86 بود که عماد مغنیه به دمشق رسید. آن هنگام یک خودروی حامل بمب اسرائیلی در پارکینگ ساختمان محل اقامت مغنیه پارک بود. زمانی که عماد مغنیه از همراهانش جدا و تنها شد، اسرائیلیها فرصت انجام عملیات ترور را مناسب دیدند. در آن زمان «ایهود اولمرت» نخستوزیر وقت اسرائیل سوار بر هواپیما در حال بازگشت از آلمان به اسرائیل بود. او در همین هنگام دستور انجام عملیات ترور را صادر کرد.
***
[نوعم ایزر کیست؟]
به نوشته وبسایت تیکون عولام، نوعم ایرز مسؤول بخش عملیات موساد و از مهمترین مسؤولان اجرایی این سازمان جاسوسی بوده است. ایزر در طول تمام ۳۰ سال حضور خود در موساد، در بخش عملیات این سازمان بود و توانست در مدت کمی به مناصب بالا دست یابد و در اواخر دوره کاری خویش، مسؤولیت کل بخش عملیات را در دست گرفت. او همچنین فرماندهی بخش عملیات سایبری موساد را برای مدتی در دست داشت و در راستای توسعه توانایی سایبری این سازمان طرحهای راهبردی متعددی را به اجرا گذاشت تا جایی که به ادعای این سایت توانست موساد را در بخش سایبری در میان سازمانهای امنیتی و جاسوسی جهان پیشرو کند.
این وبسایت صهیونیستی در ادامه نوشت قرار بود نوعم ایزر، جانشین تامیر پاردو، رئیس موساد شود اما «سارا نتانیاهو» همسر بنیامین نتانیاهو که نفوذ بالایی در کابینه دارد، «یوسی کوهن» را به جای وی به نتانیاهو معرفی کرد و در نهایت نیز موفق شد کوهن را به ریاست موساد برساند.
تیکون عولام در پایان نوشت نوعم ایزر پس از آن از موساد جدا شد و همچون بسیاری از مسؤولان سابق موساد به شرکت امنیت سایبری «XM Cyber» پیوست و هم اکنون رئیس بخش اجرایی این شرکت است.
***
[بازخوانی پیام رهبر انقلاب درباره شهادت عماد مغنیه]
رهبر حکیم انقلاب در پی شهادت عماد مغنیه پیامی خطاب به دبیرکل حزبالله فرستادند که در این پیام اشارههای ظریفی به ابعاد شخصیت عماد مغنیه داشتند. حالا که سخن از عماد مغنیه است، بازخوانی این پیام خالی از لطف نیست.
بسماللهالرحمنالرحیم
برادر عزیز جناب حجتالاسلام آقای سیدحسن نصرالله
شهادت برادر مجاهد مخلص و فداکار آقای حاجعماد مغنیه برای خود او که سراپا عشق و شور جهاد فیسبیلالله بود فوزی عظیم و سرانجامی سعادتبار است و برای ملت لبنان که چنین مردان بزرگی را پرورده و به عرصه آزادیخواهی و مبارزه با ستم، تقدیم کرده، مایه سرافرازی و سربلندی است. فقدان این مرد آزاده فداکار و برجسته، اگر چه برای همه انسانهای شریف و همه آنان که او را میشناختند بویژه برای والدین و همسر و فرزندان عزیز و دیگر کسان و یارانش دردناک است، ولی زندگی و مرگ انسانهایی مانند او، حماسهای است که ملتها را بیدار میکند و به جوانان الگو میدهد و افقهای روشن و راه رسیدن به آن را برای همه ترسیم مینماید. صهیونیستهــای خونخوار و جنایتکار بدانند که خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه میآفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغیان را دو چندان میکند. مردانی چون این شهید بزرگوار زندگی و آسایش و بهرهمندیهای مادی خود را در راه دفاع از مظـلوم و مبـارزه با ظلم و استکبار فــدا کردند و این ارزش والایی است که همه وجــدانهای انسـانی در برابر آن سر تعظیــم فــرود میآورند. رضـــوان خدا بر او و بر همه مجاهدان راه حق باد. من این شهـــادت بزرگ را به شخص شمـا و به خـانواده گرامیاش و به جوانان سرافراز حزبالله و مقاومت و به همه ملت لبنان تبریک و تسلیت میگویم.
والسلام علیه و علیکم و رحمهالله
سیدعلی خامنهای / ۲۵ بهمن 86
ارسال به دوستان
200000 تعداد قربانیان کرونا در آمریکا از 200هزار نفر گذشت
* جو بایدن، خواستار کنارهگیری دونالد ترامپ از قدرت به دلیل سوءمدیریت در مقابله با ویروس کرونا شد
گروه بینالملل: موج دوم کرونا در اروپا و آمریکا در حالی شدت گرفته است که آمارها حاکی از تلفات 200 هزار نفری این بیماری در آمریکا و روند صعودی ابتلا به این بیماری در 2 ماه گذشته در اغلب بخشهای اروپاست. در این شرایط اختلاف نظر مقامات سیاسی با نهادهای بهداشتی و اقتصادی سبب شده سرنوشت تهیه واکسن نیز در هالهای از ابهام باشد. در همین حال در لندن و برخی دیگر از شهرهای اروپایی با وجود مقررات منع آمدوشد، تجمعات اعتراضی علیه این قوانین برگزار شده است. به نظر میرسد ازهمگسستگی موجود در فضای کنونی بینالملل و یکجانبهگرایی محض آمریکا در این مدت سبب شده شرایط بیش از پیش دشوار شود.
* حمله کرونایی بایدن به ترامپ
به گزارش «وطن امروز»، بنا بر اعلام روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، شنبهشب در آمریکا ۶۷۲ مورد جدید فوتی بر اثر کرونا و ۴۱ هزار و ۷۸۳ مورد ابتلا به ثبت رسید. با حساب موارد جدید تا زمان تنظیم این گزارش، ۶ میلیون و ۷۸۹ هزار و ۲۰۰ مورد ابتلا و ۱۹۹ هزار و ۱۰۰ مورد فوتی از ابتدای همهگیری مرگبار کرونا در آمریکا به ثبت رسیده است. در همین حال با شدت گرفتن رقابتهای انتخاباتی در آمریکا و جایگاه نخست آن به لحاظ ابتلا و تلفات در جهان، این مساله به موضوع مهمی در بحثهای انتخاباتی تبدیل شده است. جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در سخنانی خواستار کنارهگیری دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از قدرت به دلیل سوءمدیریت در مقابله با ویروس کرونا شد. وی ترامپ را مسؤول مرگ هر فردی که به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در آمریکا جان خود را از دست میدهد دانست. بایدن اضافه کرد: «اگر رئیسجمهور از همان ابتدا به وظایفش عمل میکرد، تمام کسانی که جان خود را از دست دادند، امروز زنده بودند». نامزد دموکراتها برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گفت ترامپ جز بورس و انتخابات به هیچ چیز دیگری اهمیت نمیدهد و با انتقاد شدید از ترامپ، خواستار کنارهگیری وی شد.
* ابهام درباره آینده واکسن کرونا
در این شرایط «رابرت ردفیلد» مدیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده، جدول زمانی مبهمی را برای «توزیع گسترده» واکسن در ایالات متحده ترسیم کرد و گفت واکسن ویروس کرونا تقریبا تا قبل از نیمه سال آینده، برای اغلب مردم آمریکا در دسترس نخواهد بود. ردفیلد گفت: اگر از من میپرسید واکسن چه وقت برای عموم مردم آمریکا در دسترس خواهد بود تا بتوانیم آغاز کنیم و دوباره به زندگی عادی بازگردیم، به نظر من باید احتمالا به 3 ماهه دوم یا سوم سال ۲۰۲۱ فکر کنیم. ردفیلد گفت: واکسن موثر باید زمانی بین نوامبر و دسامبر (بین آبان تا دیماه) امسال آماده باشد اما میزان آن بسیار محدود خواهد بود و واکسن باید برای گروههای سنی آسیبپذیر و نیز افرادی که بیماریهای زمینهای دارند، اولویتبندی شود.
پیشبینی مدیر این نهاد مشابه جدول زمانیای است که پیشتر دکتر «آنتونی فائوچی» کارشناس ارشد ایالات متحده در بیماریهای عفونی تخمین زده بود و در تقابل با ادعاهای دولت ترامپ در روزهای اخیر درباره واکسن «کووید-۱۹» است.
* کرونا در اروپا
در حالی که آمریکا در رتبه اول جهان از نظر تعداد مبتلایان و تلفات ناشی از کرونا قرار گرفته، اوضاع در اروپا هم نگرانکننده است. کارشناسان حوزه بهداشت در اروپا نگرانی جدیای را بابت شیوع موج دوم کرونا در اروپا ابراز کردهاند. فرانسه، انگلیس و ایتالیا بیشترین آمار مبتلا و فوتی در اروپا را به خود اختصاص دادهاند.
انگلیس: «مت هنکاک» وزیر بهداشت انگلیس اعلام کرد این کشور با نقطه اوج شیوع کرونا مواجه شده و از احتمال بازگشت دوران قرنطینه سراسری خبر داد. در همین حال رهبر حزب کارگر نیز عذرخواهی نخستوزیر را خواستار شد. طبق جدیدترین آمار، تاکنون ۳۹۰ هزار نفر در بریتانیا به ویروس کرونا مبتلا شدهاند و بیش از ۴۱ هزار نفر بر اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادهاند. چند روز پیش «کیت مالتوس» وزیر امنیت انگلیس از مردم خواست موارد نقض مقررات محدودکننده جدید موسوم به «قانون6» را از سوی همسایگان خود گزارش دهند. این در حالی است که صدها نفر از مخالفان محدودیتهایی کرونایی با وجود افزایش قابل توجه آمار مبتلایان به بیماری «کووید-۱۹»، دستورالعملهای بهداشتی و هشدار پلیس این کشور، در میدان مشهور ترافلگار لندن تجمع کردند.
فرانسه: در فرانسه افزایش شمار مبتلایان به کرونا سبب تمدید و تشدید محدودیتهای کرونایی در شهرهایی مانند «نیس»، «مارسی» و «بوردو» شده و تجمع بیش از ۱۰ نفر در فضاهای عمومی ممنوع شده است. شنبه این هفته بالاترین میزان تلفات روزانه در فرانسه در ۳ ماه گذشته ثبت شد. این کشور با ثبت ۱۳ هزار و ۴۹۸ مورد جدید ابتلا به کرونا در یک شبانهروز رکورد بیسابقهای را در یک روز ثبت کرد. شبکه رادیویی اروپا یک (Europe1) در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: با شیوع ویروس همهگیر «کووید-۱۹» در فرانسه، بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تا ماه مارس و حتی ماه مه ۲۰۲۱ وضع حساسی خواهد داشت.
ایتالیا: با ادامه روند افزایشی آمار کرونا در ایتالیا، شمار روزانه ابتلا به «کووید-۱۹» در این کشور به بیش از 1900 نفر رسیده است. هم اکنون مجموع مبتلایان به «کووید-۱۹» در ایتالیا به 294 هزار و 932 نفر افزایش یافته است.
آلمان: با افزایش شمار مبتلایان به بیماری «کووید-۱۹» در آلمان طی هفتههای اخیر، مسؤولان مراکز درمانی این کشور از لزوم آمادگی برای مقابله با موج دوم شیوع این بیماری خبر میدهند. تارنمای شبکه دویچه وله در این باره نوشت: ۶ ماه پیش وضعیت نخستین بیمار مبتلا به ویروس کرونا در بیمارستانهای آلمان بررسی شد. از آن زمان خیلی چیزها تغییر کرده و هرچند شوک اولیه از بین رفته اما شمار مبتلایان بار دیگر رو به افزایش گذاشته است. از این رو بیمارستانهای آلمان برای هجوم دوباره بیماران آماده میشوند. همچنین «ینس اشپان» وزیر بهداشت آلمان در پیامی توئیتری از شناسایی ۲ هزار و ۲۹۷ مورد بیمار جدید در یک روز خبر داد که بالاترین میزان از ماه آوریل (اردیبهشت) تاکنون است.
ارسال به دوستان
انتقادات سعید راد از نحوه تولید سریال «دل» یک افشاگری درباره نگاه برخی تهیهکنندگان نمایش خانگی به مخاطب است
حمله دلی به بیزینس!
گروه فرهنگوهنر: در حالی که مساله مدیریت شبکه نمایش خانگی به مجادلهای جدی در فضای رسانهای تبدیل شده، انتقاد سعید راد، بازیگر سریال نمایش خانگی «دل» از نحوه تولید این سریال را میتوان یک افشاگری تمامعیار درباره نگاه برخی تهیهکنندگان نمایش خانگی به مخاطب دانست. به گزارش «وطن امروز»، سعید راد در گفتوگویی که بتازگی با رادیوتهران داشته از بازی در «دل» ابراز پشیمانی کرده و گفته است: «من از این کار راضی نیستم چون مال این حرفها نیستم، من سینمایی بازم. این اشتباهی بود که کردم و تا آخر هم ایستادم و کار را تمام کردم. چون اصلا عادت ندارم کاری را که قبول میکنم، نیمهکاره رها کنم. تجربهای بود که برایم خوشایند نبود و امیدوارم دیگر هیچوقت تکرار نشود». وی در گفتوگوی خود مسائلی را مطرح کرده است که شاید برای نخستینبار است مخاطبان یک سریال میشنوند. سعید راد گفته است: «هیچ وقت سناریو را کامل نخواندم. هر وقت هم موردی پیش میآمد میگفتند باید سناریو را میخواندی و میگفتم مگر شما نوشتید که بخوانم؟» وی همچنین در رابطه با انتخاب عوامل و بازیگران نکات قابل تاملی را مطرح کرده است: «انتخابها و کستینگها همه غلط بود. مثلا حامد بهداد که خیلی بازیهایش را دوست دارم یا ساره بیات مال این نقشها نیستند، چون اینقدر غمباره و افسرده و سن بالا هستند که باورپذیر نمیشوند. صورت اینها اصلا برای عشق و عاشقی شاد نیست که مردم با آنها سمپات پیدا کنند. حامد بهداد یک ضدقهرمان فوقالعاده است ولی در این سریال فقط حرف میزند. یا خود من در نقش پدر چکار میتوانستم بکنم؟ من تفکرهای دیگری داشتم و سعی کردم پیاده کنم اما دیدم اصلا فضا جوری نیست که من میخواهم. اینها زود میخواستند بگیرند و تمام کنند و 20 قسمت را بکنند 30 قسمت، 30 قسمت را بکنند 40 قسمت و اگر یک مقدار جا داشت میکردند 50 قسمت چون مردم برایشان مهم نیستند. اینها دارند بیزینس میکنند. من اشتباه کردم و سعی میکنم دیگر نکنم. قشنگ نیست من که 70 فیلم پشتم هست اینطور به شعور مخاطب توهین کنم».
منوچهر هادی پس از اظهارنظر سعید راد پیرامون «دل» تلاش کرد با متنی مهربانانه سر و ته انتقادها را هم بیاورد. در حالی که منوچهر هادی هیچ پاسخی به انتقادها نداد، همسرش یکتا ناصر در واکنشی به متن منوچهر هادی به طور تلویحی سعید راد را مورد اتهام قرار داده و با لحنی عجیب و غریب خطاب به همسرش نوشته است: حقا که جایگاه بلند تو تحسینبرانگیز است و وسوسه رسیدن به آن برای بعضی حسادت را جایز میکند.
یکتا ناصر احتمالا با اشاره به انتقادات سعید راد، نوشت: «میدانم که حرفهای نابجا را به دل نمیگیری و میدانم که نادرند کسانی که اینقدر خالصانه برای کارشان زحمت میکشند و جواب دشمنان و کینهتوزانشان را هم با مهربانی میدهند».
مخاطبان سریال «دل» اما نه با متن مهربانانه منوچهر هادی و نه واکنش تند یکتا ناصر همراهی نکردند و انتقادات از دل در شبکههای اجتماعی ادامه دارد. در این بین ادعاهایی که سعید راد مطرح کرده، ماجرای تولید سریال در شبکه نمایش خانگی را وارد فاز تازهای کرده است. نبود نظارت در فرآیند تولید، افزایش بیمنطق تعداد قسمتها و کمفروشی در برخی سریالهای نمایش خانگی به تهدیدی برای این قالب توزیع فیلم و سریال تبدیل شده است. آن هم در شرایطی که صنوف سینمایی تلاش میکنند نظارت بر شبکه نمایش خانگی همچنان در اختیار ارشاد بماند؛ ارشادی که در سالهای اخیر، گاهی حداقلیترین نظارتها را نیز بر تولید سریال در نمایش خانگی نداشته است. مسؤولان ذیربط نیز از مصاحبه و اظهارنظر درباره نحوه نظارت بر نمایش خانگی سر باز میزنند و دقیقا معلوم نیست در این روزها چه کسی مسؤول نمایش خانگی است! «کمفروشی» و اضافه کردن بیمنطق قسمتهای یک سریال البته میتواند از جنبه حمایت از حقوق مصرفکنندگان نیز مهم تلقی شود. مخاطب، سریال نمایش خانگی را با عنوان 50 دقیقه میخرد یا برای تماشایش در VODها هزینه میکند اما گاهی آنچه به تماشا مینشیند، از 30 و چند دقیقه تجاوز نمیکند. اینها تنها نتایج بینظارتی در شبکه نمایش خانگی نیست اما گزارهای است که پس از اظهارات سعید راد بیشتر به چشم میآید.
***
«دل کمفروش» تأیید شد!
حالا که سعید راد در گفتوگوی اخیرش به نگاه بیزینسی سازندگان سریال «دل» اشاره کرده، شاید بد نباشد مروری بر گزارش «وطن امروز» درباره سریال «دل» با عنوان «دل کمفروش» داشته باشیم؛ گزارشی که اردیبهشتماه امسال و در میانه پخش این سریال منتشر شد و در آن از کیفیت پایین این سریال از بعد فنی- هنری نوشتیم. همچنان که سعید راد نیز در گفتوگوی اخیر خود اینگونه به این کیفیت پایین اشاره میکند: «قشنگ نیست من که 70 فیلم پشتم هست، اینطور به شعور مخاطب توهین کنم».
در بخشی از این گزارش درباره شیوه سازندگان سریال «دل» برای آب بستن در سریال آمده بود: «برای آنکه به شکل عینی و مصداقی در ارتباط با کیفیت نازل سریالهای شبکه نمایش خانگی صحبت کنیم، به آنالیز یک قسمت از سریال «دل» که این روزها در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، میپردازیم. در قسمت 20 این سریال که 56 دقیقه است، تا ابتدای دقیقه 7، شاهد مروری بر قسمتهای قبلی و تیتراژ سریال هستیم و در انتهای این قسمت نیز از دقیقه 50 تا 56 به نمایش آنچه در قسمت بعد خواهید دید، اختصاص پیدا کرده است، یعنی تا همین جای کار 12 دقیقه از این قسمت سریال به بخشهایی اختصاص پیدا کرده که بودن یا نبودن آنها تاثیر چندانی برای مخاطب ندارد».همچنین در این گزارش درباره قصه ضعیف «دل» تا آن دوره که 20 قسمت آن پخش شده بود، نوشتیم: «نکته جالب و البته عجیب در ارتباط با قصه این سریال که البته میتوان به نوعی آن را در سریالهای دیگر نیز دید، تلاش سازندگان برای کش دادن قصه و پرهیز از ارائه روایتی شسته و رفته از حوادث است».
***
رئیس هیأتمدیره اتحادیه صنف تهیهکنندگان در گفتوگو با «وطن امروز» ضعف قصه را آفت سریالسازی عنوان کرد
برخی سریالها شبیه پاورقی روزنامههای 60 سال پیش شدهاند
عباس اسماعیلگل: سید غلامرضا موسوی، تهیهکننده و رئیس هیأتمدیره «اتحادیه صنف تهیهکنندگان» در گفتوگو با «وطن امروز» از وضعیت آثار نمایش خانگی گفت.
***
* این روزها انتقادات فراوانی به محتوای سریالهای نمایش خانگی میشود و اغلب مخاطبان و کارشناسان به کمفروشی در این حوزه انتقاد دارند؛ با توجه به این موضوع مهمترین آسیبی که این مسائل به بدنه سینما وارد میکند، چیست؟
در وهله اول باید گفت اگر پس از تماشای یک اثر هنری، به اعتماد تماشاگر و مخاطب خدشه وارد شود، بدون شک این خدشه صرفا مختص آن حوزه نیست بلکه به اعتبار سینما و تمام آثار تصویری اعم از فیلم سینمایی، سریال و مستند لطمه وارد خواهد شد. به هیچ عنوان نباید اهمیت جلب اعتماد تماشاگر در سینما را ساده گرفت، بلکه باید مراقب بود تحت هیچ شرایطی اجازه ندهیم برخی با آثار ضعیف خدشه به این اعتماد وارد کنند.
* شما به عنوان رئیس هیأتمدیره «اتحادیه صنف تهیهکنندگان» فعالیت شبکه نمایش خانگی را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این شبکه نوپا توانسته به آن جایگاه موردنظر خود دست یابد؟
ابتدا باید بگویم سریالهای نمایش خانگی از یک جایگاه تثبیتشده در سینمای دنیا برخوردار است و سینمای ایران هم در همین راستا به تقویت و ارتقای سطح کیفی و کمی آثار نمایش خانگی نیاز دارد.
دوم فعالیت شبکه نمایش خانگی باید طوری باشد که مکمل تلویزیون و حتی در برخی مواقع (مانند دوران کرونا و تعطیلی سینماها) جایگزین سینماها شود که در این خصوص حضور انبوهی از کاربران فعال در حوزه نمایش خانگی، نشان میدهد دسترسی به این اهداف دور از دسترس نیست اما مسلما برخی آثار حوزه نمایش خانگی هم به لحاظ کیفی دچار ضعفهایی هستند که باید نسبت به رفع آن اقدام کرد.
* در چند سال اخیر شاهدیم برخی سازندگان سریالهای نمایش خانگی برای جذب مخاطبان بیشتر از حضور بازیگران مطرح سینما در سریالهایشان استفاده میکنند تا حداقل بدین وسیله آثارشان بیشتر دیده شود، ارزیابی شما از این مسأله چیست؟
متاسفانه اشتباه بسیار بزرگی که برخی سازندگان سریالهای نمایش خانگی مرتکب میشوند این است که فراموش میکنند یک سریال مستحکم تحت هر شرایطی باید به «قصه» وابسته باشد نه آنکه برای جبران ضعفهای «قصه» به بازیگران سرشناس وابسته شود و این موضوع مهمترین آفتی است که میتواند سریالهای نمایش خانگی را به زمین بزند. این روزها برخی سریالها شبیه پاورقیهای مطبوعات 60 سال پیش شدهاند که با قصه دمدستی صرفا به جذب مخاطب فکر میکنند و متاسفانه آنچنان که باید با مقوله «قصه» در سینما آشنا نیستند و حتی مدیوم حرفهای سینما را هم آنطور که باید نمیشناسند.
* پس با این اوصاف حرف اصلی را در ارتقای سطح کیفی سریالهای نمایش خانگی، «قصه» میزند.
اصول جهانیای در سریالسازی وجود دارد و آن اینکه اگر قصه خوب و خوشریتم روایت نشود، مخاطب در درازمدت سلیقه خود را با آثار دمدستی تطبیق میدهد و در نتیجه سطح انتظارش هم کاهش خواهد یافت و پس از مدتی دیگر انگیزهای برای تماشای آثار مختلف نخواهد داشت که در نتیجه این روند، مخاطب تصور میکند کلاهی بزرگ سرش رفته است و در ادامه به بدنه سینما لطمه وارد خواهد شد، چرا که جلب اعتماد مخاطبی که دلزده شده است کاری دشوار خواهد بود.
* و سخن پایانی؟
امیدوارم روند سریالسازی در شبکه نمایش خانگی و صداوسیما به یک بلوغ برسد تا مخاطبان بیشتری با این آثار ارتباط برقرار کنند و در نتیجه شاهد ارتقای سطح کیفی و کمی سریالسازی در کشور باشیم.
ارسال به دوستان
عدل و جود به منزله واجب و مستحب
سیدمحمدامین درخشانی*: در نهجالبلاغه نقل شده است شخصی از امیرالمومنین سوال کرد عدل برتر است یا جود و بخشش؟ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ؛ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟
حضرت به 2 دلیل عدل را شریفتر و بالاتر از بخشندگی معرفی میفرمایند؛ اول آنکه عدالت هر چیز را در جای خویش قرار میدهد ولی بخشش، امور را از جهات خویش خارج میکند. «الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا»
دوم آنکه عدل یک امر فراگیر و کلی است ولی جود مربوط به مصادیق خاص است: «الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ».
برخی گمان بردهاند این جمله اخیر بدان معناست که عدل صفتی در تراز اجتماع و حکومت است و جود صفتی فردی است و این رمز برتری عدل است اما حقیقت این است که هم فرد و هم جامعه و حکومت میتوانند به عدل یا جود متصف شوند، بنابراین مقصود چیز دیگری است و آن اینکه عدل صفتی ضروری و همه جایی مانند عبادات واجب است اما جود صفتی فصلی و موسمی است (عارض خاص).
عدل و جود را به ۲ صورت میتوان با هم سنجید: 1- در عرض و کنار هم. 2- در طول و در پی یکدیگر. اگر عدل بسان امر واجب و جود و احسان بسان امر مستحب باشد، یقینا ملاک وجوب واجب مهمتر و ضروریتر از مناط استحباب مستحب است. آنچه در حدیث شریف به عنوان برتری عدل از جود ذکر شده است با همین نگاه است، یعنی ذات عدل برتر از ذات جود است و به همین دلیل جود نمیتواند بدیل و جایگزین عدل باشد اما اگر اینها در طول یکدیگر باشند، یعنی اول عدل محقق شود و سپس جود به دنبال آن بیاید، در این صورت جود فضیلتی پسندیده است.
ابهام دیگری که ممکن است در معنای حدیث شریف باشد، این است که وصف جود به «خارج کردن امور از جهت خود» آیا تقبیح جود است؟ جواب این است: حضرت با این عبارت دقیق هم مرتبه ارزشی جود را معین فرمودهاند و هم جایگاه عملی جود و بخشش را، یعنی اگر جود در جایگاه خود قرار گیرد امری مطلوب و در غیر این صورت نامطلوب است، به عبارت دقیقتر «خروج امور از جهت خود» تنها زمانی پسندیده است که امور در جای خود قرار گرفته باشند، به عنوان مثال هنگامی که توزیع عادلانه ثروت در یک جامعه محقق شود و صاحبان ثروت در نظامی عادلانه کسب ثروت کرده باشند، آنگاه فضل و بخشش صاحبان ثروت فضیلت است، نه اینکه عدهای در نظامی تبعیضآمیز از طریق رانت، کسب ثروت کنند و آنگاه از درآمد نامشروع خود فضل و بخشش کنند، پس کسب درآمد عادلانه اولویت ارزشی و عملی بر جود دارد.
فرد مسلمان و دولت اسلامی نیز باید خود را ملزم به رعایت این ترتیب بدانند، یعنی فرد مسلمان ابتدا باید طبق قواعد عادلانه کسب ثروت کند، آنگاه در شرایط خاص (عارض خاص) مثل جنگ یا بلایای طبیعی و... از جود و مواسات دریغ نورزد. درباره دولت اسلامی میتوان عدالت آموزشی را مثال زد؛ دولت ملزم است با ارتقای شرایط آموزشی در مناطق محروم، حتیالمقدور فضای نسبتا یکسانی برای آموزش همه افراد جامعه فراهم آورد اما آنگاه که موانع جدی در راه دولت قرار گرفت که امکان رفع آن به هیچوجه وجود ندارد (=عارض خاص)، دولت برای حمایت از مناطق محروم سهمیههایی خاص برای کمک به آنها قرار دهد؛ این یک جود بجا و مناسب است. اما اگر دولت با سیاستهای خویش هر روز فاصله بین مدارس بالاشهر را از مناطق محروم بیشتر و بیشتر کرد و در عین حال سهمیهای (=جود=خروج امر از جهت) برای محرومان قرار داد، این جود نامطلوب و ناپسند است.
* طلبه حوزه علمیه
ارسال به دوستان
5 غول دیجیتالی آمریکا یعنی گوگل، اپل، فیسبوک، آمازون و مایکروسافت از بحران جهانی کرونا میلیاردها دلار به جیب زدهاند
تاجگذاریگافام
مجموع درآمد این 5 شرکت در نیمه نخست سال 2020 در مقایسه با بازه مشابه سال قبل 65 میلیارد دلار افزایش داشته است
شروین طاهری: «برای دههها اتفاق خاصی نمیافتد و بعد ظرف چند هفته به اندازه چند دهه زیر و رو میشود».
این جملهای است از ولادیمیر لنین، بنیانگذار اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی که حالا یک سرمایهدار پیشاهنگ «سیلیکون ولی» آن را نقل قول میکند. «بندیکت اوانز» سعی دارد با این جمله، تحول تاریخی دنیای «آیتی» و چهبسا کل جهان سرمایهداری در دوران پساکرونا را توصیف کند: سر برآوردن سلطنت بر دادههای مردم در کشوری که خود را مهد مردمسالاری میداند.
در 3 ربع نخست سال 2020، 5 غول دیجیتال با ویروس منحوس «کووید-19» برای تصرف زندگی بشر همدست بودهاند: گوگل، اپل، فیسبوک، آمازون و مایکروسافت. این پادشاهی به اختصار (برگرفته از نام آنها) «گافام» خوانده میشود. آنها بزرگترین کاسبان بحرانی تاریخی هستند که اغلب کسبوکارهای چهارگوشه عالم را به تعطیلی کشاند. نهتنها در این دوره هراس و انزوای انسانها ناشی از فاصلهگذاری اجتماعی بویژه در جوامع پیشرفته، درآمد گافام به عنوان غولترین شرکتها در میان دهها پیشرو دنیای دیجیتال سر به فلک گذاشته، بلکه ارزش سهام آنها نیز به لطف تغییر رویکرد بیسابقه بازار سهام چند برابر شده است.
مجموع درآمد این 5 شرکت در ۳ ماهه دوم سال 2020 دوبرابر شده و معادل 34 میلیارد دلار برآورد میشود.
تا پایان این دوره (اواسط خردادماه گذشته) مجموع سهام این 5 شرکت به بیش از 6 تریلیون (هزار میلیارد) دلار نزدیک شده بود که به غیر از فیسبوک سهام هر کدام بیش از یک تریلیون دلار ارزش داشت. آمازون و اپل با رکوردشکنی در این مقطع ارزش سهام خود را به ترتیب به مرز 5/2 و 5/1 تریلیون دلار رساندهاند. بعید نیست با روند فعلی مجموع ارزش سهام آنها تا پایان ماه آگوست (3 ماهه سوم سال) به سمت 7 تریلیون دلار میل کند، حال آنکه کمتر از ۲ سال پیش در پایان سال 2018، این رقم تنها 1/4 تریلیون دلار بود. سهام گافام اینک محبوبترین سهام بورس نزدک، بزرگترین شاخص والاستریت بوده و به نظر میرسد پیشبینیها درباره اینکه تا نیمه قرن حاضر جای پر ارزشترین شرکتهای جهان یعنی ۳ غول نفتی و گازی رویال داچ شل، اکسون موبیل و بریتیش پترولیوم را خواهند گرفت، حدود 20 سال زودتر محقق شود.
* سود غیرعادی گافام
برخلاف خطوط هوایی، هتلهای زنجیرهای، رستورانها و میلیونها کسبوکار کوچک و بزرگ که در این دوران ورشکست شده یا در حال تقلا برای کمتر ضرر کردن به امید بقا هستند اما افزایش سود گافام و همپالکیهای دیجیتالیاش در دوران کرونا غیرعادی است. بحران اقتصادی ناشی از تعطیلی کسبوکارها در این بحران متعاقب طرحهای ملی فاصلهگذاری اجتماعی، کمر بزرگترین اقتصادهای غربی را شکست. اتفاقا آمریکا و اتحادیه اروپایی به عنوان اقتصادهای اول و سوم دنیا که امپراتوری گافام در قلمروی آنها بیشترین قدرت را دارد، بیشترین سقوط را متحمل شدند.
تصویر سیاه اقتصاد آمریکا در این دوران را جروم پاول، رئیس فدرال ریزرو (بانک مرکزی ایالاتمتحده) در پایان ربع دوم سال مالی 2020 به خوبی توصیف کرده و با تایید نظر کارشناسان و تحلیلگران امور اقتصادی درباره دامنه بحران، آن را حادتر از بحران مالی ۲۰۰۸ دانسته بود.
او ماه گذشته نسبت به پیامدهای این بحران برای اقتصاد آمریکا هشدار داده و گفته بود بازگشت ثبات و شرایط عادی به اقتصاد این کشور منوط به کنترل شیوع کرونا است.
نرخ رشد اقتصادی آمریکا در 3 ماهه دوم سال میلادی جاری در قیاس با 3 ماهه نخست حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یافت و نرخ بیکاری که بهار گذشته به کمتر از 4 درصد رسیده بود، در ماه ژوئن امسال به بیش از ۱۱ درصد رسید.
به باور جروم پاول، این نازلترین رشد اقتصادی در طول تاریخ این کشور است.
برای مقابله با رکود و بیکاری عظیم، دولت ترامپ در همراهی با کنگره از زمان آغاز بحران کرونا تا این لحظه بیش از 3 هزار میلیارد دلار پول به اقتصاد ورشکسته آمریکا تزریق کرده یعنی یکشبه چیزی بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی این کشور بدون هیچ پشتوانه و بدون چشمانداز روشنی از آینده بهتر، توسط بانک مرکزی ایالاتمتحده خلق (چاپ) پول شده است.
آلمان نیز به عنوان قدرتمندترین اقتصاد اروپایی با بحرانی شدید روبهرو است و در 3 ماهه دوم سال جاری میلادی منتهی به میانه تابستان کاهش 10 درصدی نرخ رشد را تجربه کرده ست.
به گزارش خبرگزاری صدای آلمان، چنین کاهشی در تاریخ این کشور پس از جنگ و بویژه در آلمان متحد بیسابقه بوده است. علت اصلی کاهش نرخ رشد اقتصادی آلمان ناشی از کاهش صادرات است.
اگر چه بازار کار آلمان در قیاس با بازار کار آمریکا بر اثر شیوع کرونا کمتر آسیب دیده است اما شمار بیکاران این کشور در حال حاضر به 2میلیون و ۹۱۰ هزار نفر میرسد.
اما پدیده «کورتسآربایت» یعنی تقبل بخش قابل ملاحظهای از حقوق و دستمزد شاغلان آن دسته از شرکتها و کارخانههایی که دچار کاهش سنگین درآمد شدهاند، باعث شده دولت مرکل مجبور به تامین هزینههای جمعیت گستردهتری شود. در همان بازه مورد وصف، دولت فدرال آلمان به حدود 6میلیون و ۷۰۰ هزار نفر کمک دولتی کرده تا مانع از ورشکستگی واحدهای اقتصادی شود. این کمکها که مثل آمریکا با خلق (چاپ) پول بیحساب به سفارش بانک مرکزی آلمان و توسط بانک مرکزی اتحادیه اروپایی در فرانکفورت انجام میشود تا 700 میلیارد یورو برآورد میشود.
آکسفام، سازمان غیردولتی بینالمللی ناظر بر فقر و نابرابری، تحقیقاتی درباره حدود 30 شرکت چندملیتی داشته که سودی کلان از بحران سلامتی بشریت بردهاند. این تحقیقات از اقتصادی دوسرعته (دودندهای) در جهان سرمایهداری پرده برمیدارد که نماد آشکار بیعدالتی سلطه جهانی است. پیشروی این اقتصاد تبعیضمحور همان 5شرکت (گافام) هستند و زمان تاجگذاری آنها در قلمروی لیبرالیسم و دموکراسی آغاز تاجگذاری کرونا بود. با این وصف، نباید درباره منشأ شیوع جهانی ویروس کرونا و ارتباط آن با غولهای جهانخوار آمریکایی مشکوک بود؟ بویژه وقتی که بدانیم پیشروی این 5 شرکت یعنی مایکروسافت، نخستین امپراتوری دیجیتالی به معنای واقعی کلمه است که مالک حقیقیاش «بیل گیتس» از چند سال پیش بدون پردهپوشی به دنبال واکسنی برای بیماریهای همهگیر موهوم بوده است. به قول یک ضربالمثل قدیمی، شکارچی بسیار بیشتر و پیشتر از خود شکار به سرنوشت او فکر میکرده است.
طبق گزارش آکسفام، سود 32 شرکت چندملیتی عمدتا متمرکز در ایالاتمتحده طی شیوع ویروس «کووید-19» در 9 ماه اول سال 2020 بشدت افزایش یافته است. در این میان بیشترین افزایش سود در فهرست مزبور سهم بخش شرکتهای فناوری به میزان 109 میلیارد دلار بوده که پیشاهنگشان طبیعتا گافام است. مایکروسافت در بحران کرونا 19 میلیارد دلار بیش از بازه زمانی مشابه سال قبل به جیب زده است، گوگل 7 میلیارد دلار و آمازون و اپل هر یک 6 میلیارد دلار. از جمله شرکتهای فناوری غیرگافام هم که بیشترین افزایش سود را تجربه کردهاند سیسکو سیستمز (2/3 میلیارد دلار) و اوراکل (9/1میلیارد دلار) هستند.
طبیعتا شرکتهای دارویی و بهداشتی هم جزو کاسبان اصلی دوران مرگومیر انسانها هستند. در این طیف 2غول دارویی- بهداشتی آمریکا، مرک (9/4 میلیارد دلار) و جانسون و جانسون (1/3 میلیارد دلار) بیشترین افزایش سود را داشتهاند.
با آنکه پیشتر تصور میشد بزرگترین کاسبان دوران مرگومیر مردم شرکتهای دارویی باشند اما پیشتازی گافام نشان میدهد پدیده جهانی پندمیک (واگیر توأم با وحشت) بیشتر ماهیتی اجتماعی داشته تا بهداشتی و برای سلطهگران بینالمللی کنترل تودههای مردم از حفظ سلامتی و جان آنها اهمیتی بهمراتب افزونتر داشته است.
در گزارش آکسفام این موضوع هم مورد توجه قرار گرفته که 32 کاسب بزرگ و عمدتا آمریکایی کرونا با اینکه امسال به اندازه میانگین 4 سال گذشته از بحران جهانی منتفع شدهاند ولی سهم اندکی در سرمایهگذاری برای مبارزه با همهگیری «کووید-19» داشتهاند. طبق کار تحلیلی آکسفام، مبالغ اهدایی از سوی بزرگترین شرکتها در جریان بحران «کووید-19» فقط 32/0 درصد درآمد عملیاتیشان در سال 2019 بوده است.
* سهامداران بزرگ، حاکمان نظام بیعدالتی جهانی
طبق تحقیقات آکسفام، سود پساکرونایی هنگفت 32 شرکت اصلی کاسب کرونا بویژه گافام به جیب سهامدارانی از طبقهای سرازیر شده که به گروه 25 موسوم شدهاند؛ 25میلیاردر سیاره ما که از زمان اوجگیری بحران کرونا فقط ظرف یک ماه و نیم، 255 میلیارد دلار افزایش سود داشتهاند.
سخنگوی شعبه فرانسه آکسفام معتقد است در حالی که دستکم 400 میلیون نفر- عمدتا در غرب- بر اثر بحران اقتصادی کرونا بیکار شدهاند، یک طبقه یک درصدی که گافام نماد آنهاست، از این وضع سود اقتصادی هم بردهاند.
500 میلیون مرد و زن در دنیا در جریان بحران کرونا فقیر شده یا در آستانه فقر قرار گرفتهاند، تنها در فرانسه که اقتصاد چندان پیشرویی محسوب نمیشود، ثروت 500میلیون سهامدار حقوقی و نه حقیقی در سال 2020 به رغم بحران اقتصادی ناشی از کرونا حدود 3 درصد رشد داشته است. بر این اساس شکاف بیعدالتی ناشی از پرداخت مداوم سود سهام توسط شرکتهای بزرگ به سهامداران است. کرونا این تبعیض را به وجود نیاورده اما آن را تسریع کرده است.
* پادشاهی گافام
گافام حالا پادشاه بازار آزاد است اما امانوئل پاکت و رافائل بلاش، روزنامهنگاران فرانسوی هفتهنامه «اکسپرس» معتقدند ممکن است بیش از اندازه باد کردن این ابرشرکتها به ضررشان تمام شود.
با آنکه انفجار دیتا در دومین دهه قرن بیستویکم میلادی، تعریف سنتی هابز از قدرت سیاسی را به چالش کشیده است و ماهیت لویاتان یا همان هیولای قدرت مغشوشتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد ولی هنوز هم نگاه غضبناک اربابان سیاست به اربابان فناوری معنادار است حتی اگر این غضب ناشی از ترس آنها باشد.
در همین راستا 29 جولای، لحظه تاریخی برخورد قدرت سنتی و مدرن در جلسه استنطاق کنگره در واشنگتن شکل گرفت.
پرسشهای دیوید سیسیلین، نماینده دموکرات رود آیلند در خانه نمایندگان از سکانداران گافام در مقابل اعضای کمیته فناوری کنگره بیش از آنکه فناورانه باشد، ماهیتی فلسفی داشت. در حالی که تصویر رواقی معنادار 4 تن از 5 سکاندار گافام؛ تیم کوک (مدیرعامل اپل)، مارک زاکربرگ (مدیر و مؤسس فیسبوک)، ساندار پیچای (مدیرعامل هندیتبار گوگل) و جف بزوس (بنیانگذار و مالک عمده آمازون) که در این نشست حاضر بودند، روی صفحهای بزرگ در مقابل آنها و نمایندگان کنگره نقش بسته بود، سیسیلین با بغض از پیچای درباره احتمال نقض ارزشهای دموکراتیک آمریکایی میپرسید: «بنیانگذاران ما (ایالاتمتحده) نمیخواستند که در مقابل یک پادشاه (اشاره به پادشاه وقت انگلیس) تعظیم کنند و همینطور ما هم نمیخواهیم در مقابل امپراتورهای اقتصاد برخط سر تعظیم فرود آوریم».
این 4 سکاندار که در نشست از آنها با این عنوان (گافام) یاد شد، در غیاب معنادار بیل گیتس، مؤسس و همهکاره مایکروسافت با خونسردی و گاه بیخیالی با سوالات نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات مواجه شدند.
سیسیلین به آنها هشدار داد: «قبل از همهگیری هم این شرکتها به عنوان غولهای اقتصادی ما شناخته میشدند. بعد از «کووید-19» به نظر میرسد آنها قدرتمندتر از گذشته هم شدهاند».
همانطور که گفته شد در این جلسه استنطاق، خبری از بیل گیتس نبود و نمایندگان به شکلی جالب عنوان مصطلح گافام را گافا خطاب میکردند؛ نشانی آشکار از اینکه مایکروسافت و گیتس چنان به هسته مرکزی حاکمیت آمریکا چسبیدهاند که دیگر امپراتوری موجودیتی غیرپاسخگو به نهاد دموکراتیک محسوب میشود.
این موضوع بر افکار عمومی آمریکا هم پوشیده نبوده و نیست. روزی که ترامپ از دکتر آنتونی فائوچی، یار گرمابه و گلستان گیتس خواست به اتاق بیضی کاخ سفید برود و ماموریت ستاد مبارزه با کرونا را بر عهده بگیرد، این نکته که از این پس گیتس حکمران حقیقی آمریکا خواهد بود و نه ترامپ، در رسانهها پیچیده بود حتی با اینکه بنیاد به اصطلاح خیریه او و همسرش «بیل و ملیندا گیتس» از سال گذشته اغلب مطبوعات جریانساز آمریکا و اروپا شامل اشپیگل، دیزایت، لوموند، آتلانتیک، گاردین و سندیکای روزنامهنگاران آمریکا را با پرداخت مبالغی مشکوک خریده بود.
ادعاهای عجیب و غریب و زودهنگام گیتس و شرکت تحت فرمانش یعنی مایکروسافت در فصل بهار گذشته درباره توزیع قریبالوقوع واکسن ضدکرونا، برای همه مردم جهان آن هم در حالی که هنوز هیچ مرکز علمی معتبری به فرمولی موثق در این مورد دست نیافته بود، جزو جاهطلبیهای «سلطان دروازهها» برشمرده میشد. او حتی از اینکه اطلاعات مربوط به فعالیت فوقالعاده خودش و تیم مدیریت مایکروسافت از یک سال و نیم پیش در زمینه آمادگی برای همهگیری بیماریهای شبهآنفلوآنزا به رسانهها راه پیدا کند ابایی نداشت. گویی جلسه او با نمایندگان سازمان جهانی بهداشت در این زمینه آن هم 2 ماه قبل از تایید رسمی شیوع بینالمللی کرونا توسط این سازمان، نه رسوایی درباره منشا احتمالی شیوع، بلکه نشانه دلسوزی یک امپراتور برای آتیه رعایای جهانیاش بود.
حالا تصویر بزرگتر نمایان میشود: اعلام ستاد مبارزه با کرونای کاخ سفید به ریاست دکتر فائوچی، مبنی بر آغاز توزیع واکسن مصونیت از ویروس «کووید-19» میان شهروندان آمریکا آن هم درست 48 ساعت قبل از روز انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر که هیچکس در این مورد که یک اقدام تبلیغاتی از سوی دونالد ترامپ است تردیدی ندارد.
اما قدرتنمایی مستقیم گافام فقط به مایکروسافت و سلطانش محدود نمیشود. مثل گوگل و اپل که 5 ماه پیش از برنامه(اپلیکیشن) جاهطلبانه مشترکشان برای ردیابی ویروس کرونا خبر دادند. این اپلیکیشن که گوگل در اختیار کاربران اپل قرار داده و در عین حال نسخه سازگار با اندروید6 آن هم عرضه شده است تا دیگر نیازی به قرنطینه خانگی کاربران نباشد، در حقیقت چیزی نیست جز وادار کردن چند صد میلیون نفر از مردم جهان به اشتراکگذاری اطلاعات پزشکی و سلامتی مربوط به بدن خود؛ اطلاعاتی حیاتی که میتواند علیه خود آنها به کار گرفته شود، چرا که هیچ کنترلی از سوی نهادهایی مثل سازمان جهانی بهداشت یا وزارت بهداشت آمریکا یا مرکز جلوگیری از واگیر (سیدیسی) این کشور بر نوع رابطه نرمافزاری میان مشترکان با گوگل و اپل اعمال نمیشود و پادشاهان گافام را قادر میسازد بر نیازهای پزشکی و دارویی هر کاربر تسلط پیدا کرده و به او چنین القا کنند که مرگ و زندگیاش در گروی ارتباط با این اپلیکیشن خواهد بود.
اما آیا تسلط یک مرجع بر مرگ و زندگی شهروندان با تعریف حاکمیت همپوشانی ندارد؟ سوال اینجاست که شهروندان با چه مکانیسمی قدرت این هیولای جدید قدرت به مرکزیت دره سیلیکونی سانفرانسیسکو را مشروطه و مشروعه نگاه خواهند داشت؟
اینجاست که معنای نقل قولی که در ابتدا از لنین رفت عمیقا فهم میشود. شاید هیچ عاملی مثل ویروس «کووید-19» نمیتوانست عصر پادشاهی گافام را اعتبار بخشد. تنها ظرف چند ماه سونامی فناوری، همپای ویروس منحوس به خانهها و زندگی شخصی ما سرازیر شد و سونامی اقتصادی گافام و دیگر غولهای دیجیتالی و دارویی را موجب شد. این پدیده، دنیای ملموس ما را به 2 دنیای موازی قدیم و جدید منشق کرده است که روی یک کره خاکی سیری معکوس دارند. در حالی که دنیای قدیم هر روز بیشتر و بیشتر ارتباطات حیاتی خود را با ما از دست میدهد، دنیای دیگری با حاکمیت دیجیتالی گافام سر برمیآورد که نهاد جدید قدرت در آن بهمراتب نامشروعتر و شرورتر است و با وجود خطابههای آنچنان پرومتهای رهبرانش حتی پوچتر از قدرتهای قبلی است.
***
Gafam چیست؟
ارسال به دوستان
با وجود شیوع گسترده کرونا، دولت همچنان بر اجرای سیاست رفع محدودیتها اصرار دارد
موج سوم جان و نان
در شرایطی که ویروس کرونا این روزها با جهشی تند، سلامت مردم را هدف گرفته است اما ظاهرا دولت اعتقادی به این موضوع ندارد، چرا که با وجود تاکید کارشناسان بهداشت بر بازگرداندن بخشی از محدودیتها ولی بازگشاییها ادامه دارد؛ مدارس و دانشگاهها باز شده و کارکنان و کارمندان دولت و... همواره با تمام ظرفیت مشغول به کارند. به گزارش «وطنامروز»، سراسر کشور اکنون در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارد؛ وضعیت نگرانکنندهای که در چند روز اخیر آمار جانباختگان، بستریها و مبتلایان به بیماری «کووید-19» را افزایش داده و روزهای سختی را پیش روی کادر پزشکی گذاشته است. با این شرایط، مسؤولان وزارت بهداشت و کارشناسان سلامت تاکید دارند اپیدمی کرونا بسیار خطرناک است و این ویروس مهاجم ناجوانمردانه عمل میکند، بنابراین چنانچه مداخلات جدی برای بازگشت محدودیتها و بحث دورکاری عملی نشود، هفتههای سختی پیش رو خواهیم داشت. در این باره رئیس ستاد کرونای استان تهران با بیان اینکه تهران وارد موج سوم کرونا شده و اگر مداخلات جدی صورت نگیرد هفتههای سختی را خواهیم داشت، گفت: نامهای از طرف ستاد کرونای استان تهران برای بازگشت محدودیتهای کرونایی بویژه بحث دورکاری در استان تهران به وزیر بهداشت ارسال شده است. دکتر علیرضا زالی در جمع خبرنگاران گفت: در این نامه درخواست بازگشت محدودیتها از جمله بحث دورکاری مطرح شده است. به نظر میرسد شرایط فعلی تهران شرایط سختتری است به همین دلیل درخواست کردهایم مجموعه محدودیتهای کمیته امنیتی و انتظامی ستاد ملی در گروههای ۳ و ۴، بویژه بحث دورکاری در سطح استان تهران مجددا بازگردانده شود. وی با بیان اینکه متاسفانه تهران شرایط کاملا قرمزی دارد، گفت: آمار روزهای اخیر نشان از آن دارد که در تهران وارد موج سوم بیماری کرونا شدهایم، به گونهای که فاصله بین موج دوم و موج سوم بسیار کوتاه بود. با توجه به رصدی که انجام میشود، به نظر میرسد آمار رو به افزایش است و طبیعتا این آمار موج گذرا تلقی نمیشود، آماری که الان تجربه میکنیم در تطابق با شکلگیری موج سوم است. وی افزود: البته تیم اپیدمیولوژی ستاد کرونای استان تهران در حال بررسی و تحلیل دقیق وضعیت است و از آنجا که دلایل متعددی در این زمینه نقش داشته باید به تمام این عوامل توجه شود. وی در ادامه با بیان اینکه در طول ۲ هفته گذشته میزان رعایت شیوهنامههای بهداشتی در محیطهای عمومی و خدماتی بالای ۸۵ درصد بود که امروز به 70 رسیده و با یک افت ۱۵ درصدی در این باره روبهرو هستیم، ادامه داد: این آمار در موج دوم تا زیر۱۰ درصد در تهران افت کرد که امیدواریم این اتفاق مجددا تکرار نشود، بنابراین بخشی از دلایل شکلگیری موج سوم به دلیل کوتاهی در رعایت شیوهنامههای بهداشتی است. به گفته زالی، حجم مسافرتهای اخیر نیز نقش بسیار زیادی در نقل و انتقال و چرخش ویروس داشت، البته اگرچه هنوز در رابطه با تفاوت ماهیت ویروس تهران و سایر استانها مستندات کافی نداریم، اما به طور بالقوه این احتمال وجود دارد که چرخشهای بینشهری ویروس، زمینه را برای جهش ویروس آماده کند که این مساله خطری است که همه متخصصان حوزه پزشکی نگران آن هستند. وی شتاب در برخی از بازگشاییها را هم عامل بعدی شکلگیری موج سوم بیماری دانست و گفت: با تغییر شرایط مشاغل آموزشی و با توجه به بازگشایی مدارس و دانشگاهها، طبیعتا تعداد زیادی از افرادی که تا امروز در منزل بودند وارد عرصه شدند که این مساله نیز در افزایش انتقال و ابتلا تاثیرگذار است. زالی ادامه داد: همچنین در 2 هفته اخیر فشار بر حملونقل تهران بسیار افزایش یافته است؛ الان به طور متوسط بالای950 تا 960 هزار نفر از مترو و تعداد قابل توجهی در مجموع از اتوبوس استفاده میکنند. در این شرایط انتظار ما این است که برای حل این معضل باید ابتدا مشکلات زیرساختی حملونقل فعلی تهران بویژه در بخش مترو برطرف شود، چراکه در شرایط فعلی تنها میتواند تا ۳۰ درصد نیازها را پوشش دهد، در صورتی که این مساله باید تا ۳ برابر افزایش یابد. وی با بیان اینکه حضور مردم در اجتماع نیز به میزان کافی کم نشده است، ادامه داد: متاسفانه بحث خدمات الکترونیک در حوزه خدمات عمومی در این شرایط آنطور که باید مورد توجه قرار نمیگیرد. رئیس ستاد کرونای تهران، تسامح در برخورد با افراد یا اماکنی را که پروتکلها را رعایت نمیکنند معضل جدی بعدی دانست و گفت: کلا در کشور نسبت به عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی خیلی تسامح به خرج میدهیم، متاسفانه هیچ محدودیتی در سفرها ایجاد نکردهایم و همچنین اقدام و جرایم قطعی و بازدارنده در نظر گرفته نمیشود. این در حالی است که حداقل در ۱۵۶ کشور دنیا از جرایم بازدارنده مانند زندان و جرایم نقدی استفاده میشود. وی با بیان اینکه طبق پیشبینیها زودتر از موعد وارد موج سوم کرونا در تهران شدیم، گفت: طبیعتا در استان تهران نیاز به یکسری مداخلات جدیدتری داریم، چراکه شرایط این استان متفاوتتر است و اگر مداخلات جدی صورت نگیرد هفتههای سختی را خواهیم داشت. زالی هشدار داد: اگر این بیماری به جهشی برسد که منجر به افزایش بیماریزایی آن شود، ممکن است مرگومیر در عرصه جهانی و از جمله کشور ما به طور چشمگیری افزایش یابد. البته مطالعات تا به امروز نشان داده جهشها و شبهجهشهای این ویروس در ایران و خارج از کشور روی بحث بیماریزایی آن خیلی تاثیر نگذاشته ولی متاسفانه سرعت انتقال آن افزایش یافته است. رئیس ستاد کرونای استان تهران با بیان اینکه الان میزان بالایی از مراجعات به مراکز درمانی و بستری کرونا در کشور و تهران افرادی هستند که قبلا یک بار مبتلا شده و مجددا دچار عفونت شدهاند، گفت: بنابراین بحثی که در رابطه با ایمنی جمعی داشتیم حتما بحث غلط و پندار نادرستی است و اینکه بگوییم اگر ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم تهران یا ایران مبتلا شوند، ایمنی ایجاد میشود، بحث درستی نیست. وی ادامه داد: تجربه قم و سایر شهرهای ایران نشان میدهد افرادی که قبلا در معرض ابتلا بودند الان مجددا مبتلا میشوند، بنابراین تنها راه درمان آن واکسن است که هنوز واکسن موثر، قطعی و کارا در دسترس نیست و تنها استفاده منظم از ماسک و رعایت شیوهنامههای بهداشتی در حال حاضر اولویت اول برای پیشگیری است. وی در پایان گفت: باید با تامین نیاز و مطالبات نیروهای کادر درمان، به تسهیل شرایط کمک کنیم، چراکه اگر نیروی انسانی کادر درمان آسیبدیده یا در معرض خطر قرار گیرد، نگرانکنندهتر است.
* ۳۰۹۷ مورد ابتلای جدید
آمار جانباختگان، مبتلایان و بستریشدگان کرونایی دیروز نسبت به روزهای گذشته افزایش یافت. سخنگوی وزارت بهداشت دیروز در این باره گفت: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، طی دیروز ۳ هزار و ۹۷ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۲۷۲ نفر از آنها بستری شدند. سیماسادات لاری افزود: مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۴۲۲ هزار و ۱۴۰ نفر رسید. وی ادامه داد: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۸۳ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۴ هزار و ۳۰۱ نفر رسید. لاری گفت: خوشبختانه تاکنون ۳۵۹ هزار و ۵۷۰ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: ۳۸۹۸ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. به گفته وی، تاکنون ۳ میلیون و ۷۴۶ هزار و ۶۲۹ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
* رضایت بیماران کرونایی از خدماترسانی کادر درمان
نتایج حاصل از ارزیابی یک نظرسنجی نشان میدهد، نحوه برخورد کادر درمان با بیماران کرونایی خوب بوده است. 7/60 درصد افرادی که به واسطه کرونا در بیمارستان بستری بودهاند، به عملکرد وزارت بهداشت در مواجهه با کرونا نمرهای بین 16 الی 20 دادهاند. به گزارش ایسپا، جامعه آماری در یک نظرسنجی شامل کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا است که در ۳ ماهه اول سال 1399 در بیمارستانها بستری شده و تحت درمان قرار گرفتهاند. در این نظرسنجی، 6/83 درصد افراد گفتهاند در زمان ترخیص از بیمارستان شرایط مرخص شدن را داشتهاند و 1/16 درصد بر این باورند که در زمان ترخیص همچنان نیاز به مراقبت در بیمارستان داشتهاند. درصد قابل توجهی از بیمارانی که در زمان ترخیص آموزشهای لازم را برای دوران نقاهت دیدهاند (3/77 درصد) گفتهاند این آموزشها برای آنها مفید بوده است. طبق نتایج این نظرسنجی، 3/33 درصد پاسخگویان هزینهای در زمان ترخیص پرداخت نکردهاند. 4/7 درصد افراد کمتر از 100 هزار تومان، 2/9 درصد بین 100 تا 200 هزار تومان، 8/17 درصد بین 200 تا 500 هزار تومان و 9 درصد بین 500 تا یک میلیون تومان پرداخت کردهاند. همچنین طبق اظهارات پاسخگویان، 13 درصد مبلغی بین یک تا 5 میلیون تومان و 9/4 درصد بیش از 6 میلیون تومان در زمان ترخیص به بیمارستان پرداخت کردهاند.
***
[آموزش پزشکان بسیجی برای مقابله با کرونا و آنفلوآنزا در ماههای آتی]
رئیس بسیج جامعه پزشکی با اشاره به همکاریهای صورت گرفته با وزارت بهداشت در راستای مقابله با کرونا، گفت: برای ماههای آینده که ممکن است همزمانی کرونا و آنفلوآنزا پیش رو باشد، مذاکراتی داشتهایم تا برخی نیروها را به شکل ضربتی آموزش دهیم که برای کار در ICU و CCU آمادگی لازم را داشته باشند و در صورتی که موج بزرگتری از کرونا را داشتیم، این افراد آموزشدیده به کمک کادر درمان روند. دکتر شاهین محمدصادقی در ارتباط ویدئوکنفرانسی با خبرنگاران به مناسبت آغاز هفته دفاعمقدس ضمن تبریک این ایام، گفت: برای این هفته با همکاری دانشگاههای علومپزشکی و استانداریها در نظر داریم برنامههایی با اولویت مناطقی که بیشترین درگیری را در زمان دفاعمقدس داشتند، انجام دهیم، بنابراین از استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی که بیشترین درگیری را طی ۸ سال دفاعمقدس داشتند، قرار است تعدادی از افراد معاینه شوند، البته اولویت بعدی ما مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان است. وی با اشاره به اینکه حداقل ۴۰ هزار نفر طی ۲ هفته مورد معاینه قرار خواهند گرفت، اظهار کرد: شیوه کار به این صورت است که تمام کسانی که توسط شبکههای بهداشت و درمان در استانهای مذکور شناسایی شدند، کارت مشخصی دریافت کنند و در زمان مخصوص با رعایت پروتکلهای بهداشتی برای معاینه به مراکز درمانی ارجاع داده شوند. وی افزود: این کارها علاوه بر تمام تلاشهای بسیج جامعه پزشکی به عنوان بازوان وزارت بهداشت است. در بحران کرونا ما اقداماتی در زمینه کارهای تحقیقاتی درباره گیتهای تشخیصی و واکسن کرونا انجام دادیم. همچنین اعزام تیمهایی برای کمک به مردم، برپایی قرنطینههایی در سراسر کشور برای مراقبت از بیماران پس از ترخیص و... از اقدامات موثر ما بود. وی افزود: بنا داریم برخی نیروهایمان را طی یک یا ۲ هفته آینده مجددا به مناطق قرمز اعزام کنیم. توجه کنید این خدمات همگی با یاری دانشگاههای علومپزشکی استانها صورت میگیرد و خودمان راسا اقدامی انجام نمیدهیم. امیدواریم کارهای اینچنینی گسترش یافته و کمکهای انساندوستانه نیز توسعه پیدا کند. حدود ۱۸۰ هزار عضو بسیج جامعه پزشکی آماده جانفشانی هستند، البته هیچ محدودیتی وجود ندارد، ملت ایران ملت بسیجی هستند و درهای بسیج جامعه پزشکی به روی همه اعضای کادر درمان باز است.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی «وطن امروز» از بازار ارز
صرافیها تعطیل دلالها به خط
تابستان رو به پایان است اما بازار ارز روزهای گرمی را سپری میکند. قیمت ارز، ساعتی تغییر میکند. میدان فردوسی و سبزهمیدان مملو از فعالان غیررسمی بازار ارز است. مالباختگان بازار سرمایه به دنبال محل سرمایهگذاری جدید هستند و از سوی دیگر صرافیها به کلی فعالیت نمیکنند. دیروز هیچ کدام از صرافیهای میدان فردوسی و سبزهمیدان خرید و فروش انجام نمیدادند اما تابلوهای قیمت آنها روشن بود. تنها صرافیای که در بین بیش از 100 صرافی این منطقه فعالیت داشت، صرافی بانک شهر بود که آن هم به صورت بسیار محدود و تنها به مسافرانی که مدارک سفر همراه داشتند دلار را 27300 تومان میفروخت. در سایه عدم فعالیت صرافیها اما فعالان غیررسمی فعالتر از همیشه در حال بازارسازی بودند. اغلب دلالان اساسا هیچگونه فروشی انجام نمیدادند و صرفا خریدار ارز بودند. قیمت اعلامی این افراد از 27 هزار تومان برای هر دلار شروع میشد و تا 27300 تومان هم آن را خریداری میکردند. قیمت فروش اما بسیار متناوب بود و فعالان غیررسمی قیمتهایی را بین 27500 تا 28 هزار تومان اعلام میکردند.
از سوی دیگر معدود فروشندگان سکه و طلا در میدان فردوسی قیمت هر سکه بهار آزادی طرح جدید را 13 میلیون و 400 هزار تومان اعلام میکردند. تمام این رکوردهای جدید در قیمت طلا و ارز در حالی ثبت شد که ۲ روز پایانی و نخستین روز هفته جاری بازار شرایط با ثباتی را پشت سر گذاشت و حتی قیمتها تا حدودی کاهشی شده بود. اینطور که پیداست بانک مرکزی در شرایط کنونی ترجیح داده نظارهگر بازار آزاد باشد و از سوی دیگر فعالیت خود را در بازار ثانویه افزایش دهد. یکی از فعالان بازار با بیان اینکه شرایط بازار بسیار به هم ریخته، اظهار داشت: شرایط بازار ارز به گونهای است که هیچ پیشبینیای نسبت به قیمتها وجود ندارد، قیمت شروع بازار 26500 تومان برای هر دلار بود اما بعد از چند ساعت قیمتها روند صعودی به خود گرفت. این نوسان 1000 تومانی ظرف یک روز بسیار خطرناک است و قدرت پیشبینی را از فعالان و سرمایهگذاران در بازار ارز گرفته است. وی درباره دلیل تعطیلی صرافیها هم گفت: صرافیها تحت نظارت بانک مرکزی هستند و ترس این را دارند که نقل و انتقالات امروزشان برای آنها در آینده هزینهزا باشد، به همین دلیل خرید و فروش نمیکنند. از سوی دیگر براحتی میتوانند به صورت غیررسمی فعالیت کنند و هیچ مشکلی هم برای آنها پیش نیاید. این فعال بازار تصریح کرد: بخش قابل توجهی از تقاضای کنونی بازار ارز سرمایهای است، به همین دلیل سرمایهگذاران ترجیح میدهند نامشان در هیچ جایی ثبت نشود، از این رو اقبال آنچنانی هم به صرافیها نیست. شاید با ادامه روند بازارسازی نوسانگیران شاهد تکرار اتفاقات سال 97 مبنی بر اقدامات پلیسی و برخورد ضربتی با فعالان غیررسمی باشیم؛ اتفاقی که دور از انتظار نیست.
* سیگنالهای کاهشی رئیس کل
دیروز اما رئیسکل بانک مرکزی چند سیگنال کاهشی به قیمت ارز داد. عبدالناصر همتی گفت: در حوزه بینالمللی رایزنیهای ما در بعضی کشورها در آستانه ثمردهی است و از طرف دیگر میزان صادرات نفت و فرآوردههای آن بهتر شده و روند بازگشت ارز صادرکنندگان سرعت گرفته است. وی به وضعیت نرخ ارز در روزهای اخیر اشاره کرد و گفت: آمریکا تمام تلاش خود را در این روزها به خرج داده است و نهایت جنگ روانی و فشار آنها همین شرایطی است که این روزها شاهد هستیم. همتی ضمن اشاره به اخبار ناشی از گشایشهای ارزی گفت: در حوزه بینالمللی رایزنیهای ما در بعضی کشورها در آستانه ثمردهی است و از طرف دیگر میزان صادرات نفت و فرآوردههای آن بهتر شده و روند بازگشت ارز صادرکنندگان سرعت گرفته که هر سه این عوامل تاثیرات مثبتی خواهند داشت؛ بر همین مبنا از بانکها هم میخواهیم به انتقال و در دسترس قرار دادن منابع ارزی برای نیازهای تعریف شده ادامه دهند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از طرح جدید مجلس شورای اسلامی گزارش میدهد
تلاش برای حفظ خودکفایی گندم
گروه اقتصادی: نمایندگان مجلس ضمن موافقت با تشکیل شورای قیمتگذاری و اتخاذ سیاستهای حمایتی محصولات اساسی کشاورزی، معیار تعیین قیمت تضمینی محصولات اساسی کشاورزی را تعیین کردند. این اقدام به منظور تعیین قیمت واقعی گندم و جلوگیری از متضرر شدن کشاورزان صورت گرفته است. شفاف شدن معیارهای تعیین قیمت تضمینی محصولات اساسی کشاورزی، کمک شایانی به تامین امنیت غذایی کشور و خودکفایی در تولید گندم میکند. به گزارش «وطن امروز»، ایجاد امنیت در تامین گندم، از نان شب برای کشور واجبتر است. کشورهای مختلف با توجه به خوراک عمده و اساسی مردمشان، سیاستگذاریهای ویژهای را برای تامین این خوراک انجام میدهند. از آنجا که قوت غالب مردم ایران از دیرباز گندم بوده است، این محصول کشاورزی نقش منحصر به فردی را در امنیت غذایی کشور بازی میکند. به همین دلیل، دولتهای مختلف همواره به دنبال تحقق رویای خودکفایی در زمینه گندم بودهاند. خرید تضمینی گندم توسط دولتها نیز در همین راستا و با هدف راحت کردن خیال کشاورزان از قطعی بودن فروش محصولشان و به تبع آن افزایش کشت این محصول استراتژیک بوده است.
اصلیترین معیار در موفقیت یا شکست طرح خرید تضمینی گندم، قیمت خرید این محصول از کشاورز است. وظیفه این مهم، برعهده شورای اقتصاد است. عموما در قیمتگذاری سالهای پیش، شورای اقتصاد به نمایندگی از دولت و در نقش خریدار، خواهان خرید با قیمتهای پایین و کشاورزان در نقش فروشنده، به دنبال افزایش قیمت این محصول بودهاند. حال اما با توجه به حذف تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات نهادههای تولید محصولات کشاورزی نظیر سم و کود از سوی دولت و افزایش 200 تا 700 درصدی قیمت این نهادهها، هزینه تولید این محصول برای کشاورزان بسیار بیشتر از قبل شده است. در این شرایط، کشاورزان خواهان رسیدن قیمت خرید تضمینی گندم به 5 هزار تومان هستند اما شنیدههای غیررسمی حاکی از آن است که شورای اقتصاد در جلسه هفته پیش خود، این قیمت را حوالی 3800 تومان تعیین کرده است. کارشناسان ساختار شورای اقتصاد را به وجود آورنده تعارض منافع میدانند. مجلس شورای اسلامی نیز برای حل این موضوع، پیشنهاد تشکیل شورای جدیدی را با عنوان «شورای قیمتگذاری و اتخاذ سیاستهای حمایتی محصولات اساسی کشاورزی» با ترکیب و اهداف مشخص داده است.
* معیارهای قیمتگذاری
نمایندگان در نشست علنی دیروز یکشنبه، ۳۰ شهریورماه مجلس شورای اسلامی در جریان رسیدگی به طرح دو فوریتی اصلاح تبصره یک و ۲ قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی با ماده یک این طرح موافقت کردند. در تبصره یک این قانون به منظور نیل به خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی، معیارهایی جهت قیمتگذاری تعیین شده است. از جمله این معیارها میتوان به در نظر گرفتن هزینههای واقعی تولید و سود متعارف، حفظ رابطه موازنه داخل و خارج بخش کشاورزی و درنظر گرفتن آخرین نرخ تورم اعلامی مرکز آمار ایران اشاره کرد. همچنین توجه به هزینه تمام شده محصول مشابه وارداتی شامل هزینه خرید در مبدأ، هزینههای حملونقل، تعرفههای وارداتی، هزینههای حمل داخلی کشور و سایر هزینههای مترتب بر واردات محصول مشابه، به عنوان معیارهایی برای قیمتگذاری توسط این شورا تعیین شده است. در راستای تعیین ترکیب شورای قیمتگذاری، نمایندگان خواستار عضویت وزیر جهادکشاورزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، رئیس سازمان نظام صنفی کشاورزی، رئیس اتحادیه مرکزی تعاونیهای روستایی، رئیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی، ۲ نفر کشاورز خبره، رئیس بنیاد ملی گندمکاران و ۲ نفر از اعضای کمیسیون کشاورزی به عنوان ناظر بدون حق رأی در این شورا شدند. کشاورزان امیدوارند با ترکیب جدید شورا و با توجه به شفاف شدن معیارهای قیمتگذاری خرید تضمینی، قیمتی عادلانه برای خرید این محصول در نظر گرفته شود؛ قیمتی که میتواند امنیت غذایی و خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی را برای کشور به ارمغان آورد.
ارسال به دوستان
بررسی اولویتهای بودجه ۱۴۰۰ در گفتوگوی «وطنامروز» با حیدر مستخدمین حسینی
بودجه عملیاتی به جای انشای توهمی
گروه اقتصادی: معاون اسبق بانک مرکزی در گفتوگو با «وطن امروز» به الزامات تحقق هدف «اصلاح ساختار بودجه» اشاره کرد. واقعبینی در تخمین منابع، بودجهریزی عملیاتی و حسابرسی به مصارف دستگاهها، استفاده از نقدینگی جامعه برای اجرای پروژههای عمرانی و... برخی مواردی است که حیدر مستخدمینحسینی بر آنها برای تدوین بودجه 1400 تاکید دارد.
با رسیدن به نیمه سال، زمان تدوین بودجه سال آینده فرا میرسد. اخیرا هم سازمان برنامه و بودجه از آغاز فرآیند بودجهنویسی خبر داده است. مجلس هم کمیتهای را به نام اصلاح ساختار بودجه تشکیل داده تا این هدف را تا حد ممکن در بودجه سال آینده محقق کند. در همین راستا محورها و چگونگی اجرای اصلاحات مدنظر در بودجه موضوعی است که در گفتوگوی «وطن امروز» با حیدر مستخدمینحسینی، معاون اسبق بانک مرکزی به بحث گذاشته شده است.
* * *
* با توجه به شرایط کنونی اقتصاد و هدف «اصلاح ساختار بودجه»، چه نکاتی در بودجه سال آینده باید رعایت شود؟
بودجه سال 1400 به لحاظ اینکه تنظیم بودجه آخرین سال قرن حاضر است، به لحاظ تاریخی حائز اهمیت است. خروج بودجهنویسی از حالت سنتی میتواند فرآیند خوشیمنی برای ساختار بودجهنویسی کشور باشد. بدون هیچ اغراقی میتوان گفت این نوع بودجهنویسی در دنیا منسوخ شده است و بودجهریزی عملیاتی حرف اول را میزند.
دولت در 7 سال گذشته ضعفهای زیادی داشته و ضرباتی به اقتصاد کشور وارد کرده که متاسفانه در نوع خود کمنظیر است. دولتی سراغ نداریم که اقتصاد کشور را تا این اندازه در حوزههای مختلف مالی، پولی، تولید و توزیع ناکارآمد کند و نمره مردودی در کارنامه مدیریت اقتصادی بگیرد. با این حال اگر دولت بتواند در شرایط تحریمی کنونی در زمینه تدوین بودجه از خود یک بودجه عملیاتی به یادگار بگذارد و بودجه 1400 را صد درصد بر پایه بودجهریزی عملیاتی تدوین و به مجلس ارائه کند یا حداقل در سال پایانی خود با همراهی و همکاری مجلس تازهنفس برای تدوین بودجهریزی عملیاتی به توافق برسد، یادگار خوبی از خود به جا میگذارد.
* ویژگیهای بودجه عملیاتی چیست؟
بودجهریزی عملیاتی از این جهت حائز اهمیت است که با خروجی دستگاهها سروکار دارد. یعنی بودجه هر دستگاه، وزارتخانه، نهاد، شرکت و هر بخشی باید متناسب با عملکرد آن باشد و خروجی برنامهای که بابت آن بودجه دریافت میکند کاملا به صورت شفاف مشخص باشد که وجوه دریافت شده از بیتالمال به چه مصرفی رسیده و نتیجه آن چه بوده است. اگر نتیجهای نداشته، قطعا نباید به آن نهاد بودجهای داده شود. به همین خاطر بودجهریزی عملیاتی راهکار مطمئنی برای دولت و مجلس در اختصاص بودجه است که میتواند مانع هزینهتراشیهای بیدلیل و غیرموثر در روند رشد و توسعه اقتصادی کشور باشد تا به صرفهجویی بسیار مهمی در مصرف بودجه کشور منتهی شود. نکته دیگر این است که دولت تا جای ممکن باید ارقام درآمدی بودجه را بر اساس واقعیت حساب کند نه اینکه مثل بودجه سال جاری بسیار خوشبینانه و رویایی بنویسد! به عبارت دیگر تا جای ممکن رقم منابع باید دقیق مشخص شود و واقعی باشد. سال گذشته که بودجه سال ٩٩ نوشته شد، تقریبا فروش ماهانه یک میلیون بشکه نفت در بودجه لحاظ شد، در حالی که از همان ابتدا هم تقریبا تمام کارشناسان بدون استثنا به این موضوع اعتراض داشتند و تاکید کردند بودجه واقعی نیست. در واقع چه در حوزه درآمد حاصل از فروش نفت، چه درآمدهای مالیاتی و چه ارقام مربوط به انتشار اوراق خزانه، اوراق مشارکت یا سایر اوراق، همه چیز باید واقعی دیده شود اما متاسفانه بودجه سال 99 در صحن مجلس مطرح نشد؛ بودجهای که اطلاعرسانی چندانی درباره آن نشد، حتی در کمیسیون تلفیق هم که بر اساس روال گذشته روزانه 2 بار درباره بودجه گزارش میدادند، شاهد چنین گزارشهایی نبودیم، لذا امیدواریم دولت بودجه سال آینده را با شفافیت کامل به اطلاع عموم مردم برسد تا کارشناسان و رسانهها بتوانند تحلیلهای درست خود را ارائه دهند و نقطهنظرات خود را در اختیار دولت و مجلس قرار دهند تا در شرایط تحریمی کنونی، بودجه سال آینده واقعی شود.
* یکی از مسائل بودجه، ریختوپاشهاست؛ این مسأله را در بودجهنویسی چگونه میتوان مرتفع کرد؟
کاهش هزینههای اضافی قطعا موضوع مهمی است که باید مورد توجه دولت قرار بگیرد. در وهله اول باید هزینههای جاری که توسط خود دولت هزینه میشود، مورد ارزیابی قرار بگیرد. از سوی دیگر بودجه عمرانی نیز میتواند با سازوکار انتشار اوراق به مردم واگذار شود. واگذاری بخش عمرانی به مردم و بخش خصوصی با سودی برابر با سود اوراق و نزدیک به نرخ تورم باعث هدایت نقدینگی جامعه میشود. در واقع این موضوع از نکات اصلی و کلیدی است که در بودجه باید رعایت شود.
* بحث دریافت مالیات در بودجه 1400 تا چه حد حائز اهمیت است و کدام بازارها در اولویت اخذ مالیات هستند؟
فعال شدن بازار سرمایه به لحاظ خرید و فروشی که مردم در آن انجام میدهند نیز میتواند تامینکننده بخشی از مالیات مورد نیاز دولت باشد، چنانکه امسال هم موفق به اخذ مالیات از این بخش شد به نحوی که در 3 ماهه نخست سال، مالیاتی که از بورس و بازار سرمایه دریافت کرده، معادل کل مالیات سال 98 بوده و قطعا تا پایان سال ارقام درشتی از بابت مالیات خرید و فروش سهام در بورس نصیب دولت میشود. نکته دیگر این است که دولت بودجه را چنان بنویسد که نقدینگی موجود به سمت تولید هدایت شود، برای انجام این کار نباید بانک مرکزی برای کاهش نرخ سود بانکی تحت فشار قرار بگیرد.
* با توجه به اینکه بودجه بخش دولتی عموماً غیرشفاف است؛ در این باره چه کاری باید انجام شود؟
نکته بعدی درباره بودجه سال 1400 این است که بودجه ما به 2 قسمت عمومی و بودجه شرکتهای دولتی تقسیم میشود. آنچه مجلس از ١۶ آذرماه که دولت موظف به ارائه بودجه به مجلس است تا پایان سال مورد بررسی قرار میدهد، متاسفانه فقط بودجه عمومی است. در واقع در کمیسیونهای مختلف و کمیسیون تلفیق و در نهایت در صحنه علنی مجلس فقط یکسوم بودجه برررسی میشود، در حالی که دوسوم باقیمانده مربوط به بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات دولتی است که مجلس هیچگاه به اقلام این بودجهها ورود نمیکند. بودجه شرکتهای دولتی تنها از طریق مجامع این شرکتها عمدتا متشکل از وزرای دولت و مسؤولان سازمان برنامه و بودجه نهایی میشود، بنابراین آنچه تحت عنوان بودجه در سالهای گذشته در مجلس مورد بررسی و تصمیمگیری قرار میگرفت و به شورای نگهبان میرفت، بودجه عمومی بود که دوسوم آن نادیده گرفته میشود و در مجلس روی این دوسوم کار کارشناسی انجام نمیشود. در سالهای گذشته برای بررسی دوسوم بودجه دولت در مجلس خواستار تشکیل کمیسیون ویژهای شدیم یا اینکه کمیسیون برنامه و بودجه کمیته فرعی بگذارد که در طول سال بودجههای شرکتهای دولتی و مؤسسات وابسته را مورد بررسی قرار دهد و جمعبندی آن به کل بودجه عمومی افزوده شود تا کل بودجه را شکل دهد. اگر این نکته مورد توجه قرار بگیرد، در تحقق اصلاح ساختار بودجه نقش بسیار مهم و کلیدی ایفا میکند و میتواند منجر به صرفهجوییهای بالایی در مصارف شود.
* آیا میتوان بودجه را به 2 بخش ارزی و ریالی تقسیم کرد؟
به لحاظ ساختار قانون اساسی خیر! بر اساس قانون اساسی، تمام موارد میبایست به واحد پولی کشور یعنی کلیه دریافتها و پرداختها با ریال در بودجه لحاظ شود. حتی هرینهکرد و واریزیهای خزانه هم با ریال محاسبه میشود. یعنی کل دریافتیها و پرداختیها با ریال انجام میشود، بنابراین اگر قرار باشد در تهیه بودجه اتفاق نظر برای تهیه بودجه ارزی و ریالی وجود داشته باشد که البته کار درستی است، میبایست به قانون اساسی و اصلاح بند مربوط به دریافت و پرداختها و همچنین تهیه بودجه با واحد پولی ریال توجه داشته باشیم. به هر حال اگر در مجموعه نظام بر آن هستند تا اقتصاد نفت و درآمد حاصل از نفت به فعالیتهای زیرساختی و زیربنایی کشور اختصاص داده شود و از بودجه نفت برای هزینههای جاری بهرهگیری نشود، میبایست توجه ویژهای هم از این دریچه برای اصلاح به قانون اساسی شود. اگر نظام به دنبال شکلگیری اقتصاد بدون نفت است تا درآمد حاصل از فروش نفت (که البته در این مقطع با توجه به تحریمها عدد خاصی نیست)، باید به لحاظ ساختاری به دنبال شکلدهی بودجه ارزی باشیم تا درآمد حاصل از نفت که ثروت عمومی جامعه است صرف هزینههای جاری نشود و تنها در هزینههای زیرساختی هزینه شود. اگر دولت با مجلس همکاری کند، میتواند از یک بودجهریزی سنتی عبور کند تا به بودجهریزی عملیاتی و اصلاح ساختارهای یادشده برسد.
ارسال به دوستان
اقدام عملی ایران در واکنش به اقدام غیرقانونیآمریکا برای بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت، ضروری است
پایان صبر استراتژیک
دولت ایران باید هم در حوزه هستهای و هم در حوزههای امنیتی و دفاعی نسبت به تقویت مؤلفههای اقتدارآفرین اقدام کند
گروه سیاسی: بامداد روز یکشنبه سرانجام وزیر خارجه آمریکا آنچنان که انتظار میرفت با انتشار بیانیهای خبر از بازگشت تحریمهای منقضی شده سازمان ملل در چارچوب برقراری مکانیسم ماشه از سوی این کشور داد و نوشت: «تحریمها متعاقب فرآیند اسنپبک ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بازگشتهاند. در تاریخ بیستم آگوست، ایالات متحده درباره عدم اهتمام ایران به تعهدات برجامیاش، به رئیس شورای امنیت اطلاع داد».
به گزارش «وطن امروز»، در ادامه این بیانیه با اشاره به عدم همراهی شورای امنیت سازمان ملل با طرح تمدید تحریم تسلیحاتی کشورمان آمده است: «جهان خوششانس بود که آمریکا اقدام مسؤولانهای برای جلوگیری از رخ دادن چنین چیزی را انجام داد. ما مطابق حقوق خود ذیل قطعنامه ۲۲۳۱، فرآیند اسنپبک را آغاز کردیم تا عملا تمام تحریمهای ملغیشده سازمان ملل از جمله محدودیت تسلیحاتی را احیا کنیم. به تبع این اقدام، جهان امنتر خواهد بود». با این حال تجربه شکست کمنظیر آمریکا در جریان طرح تمدید تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی که در آن جز جمهوری دومینیکن هیچ کدام از اعضا با طرح مایک پمپئو همراهی نکرده بودند و مخالفت 13 عضو شورای امنیت سازمان ملل با فعالسازی مکانیسم ماشه باعث شد ادبیات تهدیدی این بیانیه دامنه گستردهتری را دربرگیرد و این بار به تهدید دیگر اعضا برای همراهی با بازگشت تحریمهای ملغیشده از سوی سازمان ملل بپردازد و بنویسد: «اگر اعضای سازمان ملل الزامات خود برای اجرای این تحریمها را اجرا نکنند، ایالات متحده آماده است از اختیارات داخلی برای اعمال عواقبی بر آنها استفاده کند و مطمئن شود ایران از عواید فعالیتهای ممنوعشده توسط سازمان ملل بهرهمند نمیشود». همچنین در بخش پایانی این بیانیه با اشاره به اینکه در روزهای آینده، ایالات متحده گسترهای از اقدامات بیشتر برای تقویت اجرای تحریمهای سازمان ملل و همچنین پاسخگو کردن ناقضان آنها را اعلام میکند، از یک کارزار حداکثری علیه ایران خبر داده شده است.
در پیش گرفتن ادبیات تهاجمی از سوی آمریکا خطاب به اعضای شورای امنیت سازمان ملل اما تفاوت چندانی در واکنش دولتها در پی نداشت. وزارت خارجه روسیه با انتشار بیانیهای اعلام کرد چنین اقداماتی نمیتواند عواقبی قانونی برای دیگر کشورها داشته باشد و همکاری مشروع آنها با ایران را محدود کند. این بیانیه میافزاید: «البته که آمریکاییها میدانند گفتههایشان حقیقت ندارد. به همین دلیل است که ایالات متحده مانند همیشه مخالفانش را به تحریم و تنبیه تهدید میکند. تمام این اقدامات آمریکا چیزی جز حرکات نمایشی نیست». نمایندگی روسیه در سازمان ملل نیز با انتقاد از این اقدام آمریکا گفته است: «دردناک است که شاهد این باشیم کشوری به این بزرگی، بدین شکل به خودش توهین میکند و لجوجانه با دیگر اعضای شورای امنیت مخالفت میکند». وزرای خارجه 3 کشور اروپایی عضو برجام هم در موضعی قابل پیشبینی به علت محقق شدن عمده اهدافشان در برجام و هراس از خروج ایران از تعهدات برجامی، با طرح مکانیسم ماشه از سوی ایالات متحده مخالفت کردند. در بخشی از بیانیه آنها آمده است: فرانسه، آلمان و بریتانیا (تروئیکای اروپایی) متذکر میشوند آمریکا به دنبال خروج از برجام در ۸ مه سال ۲۰۱۸ دیگر مشارکتکننده در آن نیست. در نتیجه، اعلامیه ادعایی تحت پاراگراف ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت (۲۰۱۵) که آمریکا آن را برای اعضای شورای امنیت فرستاده، فاقد اثر قانونی است. در پی آن، هر تصمیم و اقدامی که بر مبنای این روند یا پیامدهای احتمالی آن اتخاذ شود هم اثر قانونی ندارد. همچنین «جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و هماهنگکننده کمیسیون مشترک برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در واکنش به ادعای آمریکا درباره بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، در بیانیهای تاکید کرد تعهدات مرتبط با رفع تحریمهای ایران طبق برجام ادامه خواهد یافت. «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد هم در ادامه موضعگیریها پیرامون ادعای آمریکا مبنی بر بازگشت تحریمهای این سازمان علیه کشورمان در نامهای به شورای امنیت که به رویت خبرگزاری رویترز رسیده است، نوشت به نظر میرسد درباره آغاز شدن این روند و در عین حال در ارتباط با سرنوشت تحریمها و بازگشت آن عدم قطعیت وجود دارد. وی بار دیگر تاکید کرد وظیفه دبیرکل نیست در شرایطی که عدم قطعیت وجود دارد، اقدامی انجام دهد.
در شرایطی که واکنشهای دولتهای حاضر در برجام و همچنین موضع مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و دبیرکل سازمان خبر از شکست و عدم توانایی آمریکا برای برقراری مکانیسم ماشه دارد، وزارت امور خارجه کشورمان نیز با انتشار بیانیهای در این زمینه یادآور شد: «آمریکا امروز در حالی به دروغ مدعی بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت ملل متحد علیه جمهوری اسلامی ایران است که درخواست آمریکا به عنوان یک کشور غیرعضو در برجام برای آغاز روند احیای تحریمها از اساس از سوی شورای امنیت رد شده و این روند هیچگاه آغاز نشده است که امروز به سرانجام رسیده باشد». در بخشی از این بیانیه با بیان اینکه رویکرد رژیم کنونی آمریکا خطری بزرگ برای صلح و امنیت بینالمللی و تهدیدی بیسابقه برای سازمان ملل متحد و شورای امنیت است، آمده: «جمهوری اسلامی ایران تأکید میکند چنانچه آمریکا رأسا یا با همکاری معدود دستنشاندههای خود اقدامی در راستای این تهدیدات انجام دهد، با واکنش جدی مواجه خواهد شد و مسؤول تمام عواقب خطرناک آن خواهد بود». مجید تختروانچی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل هم در نامهای به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت در پی ادعای آمریکا مبنی بر بازگشت تحریمهای گذشته شورای امنیت، این ادعا را فاقد مبنای حقوقی، باطل، بیاثر و غیرقابل قبول خواند. در این نامه، نماینده دائم کشورمان در سازمان ملل ضمن اشاره به نظرات کتبی و شفاهی اعضای شورای امنیت، اعلام کرده است آنها با استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ که طبق آن فقط اعضای برجام حق آغاز روند بازگرداندن تحریمهای گذشته شورای امنیت را دارند، اعلام کردهاند چون آمریکا دیگر عضو برجام نیست، بنابراین هیچ حقی برای توسل به روند مزبور ندارد و نامهاش نیز فاقد هر گونه اثر حقوقی در حال یا آینده است.
حسن روحانی، رئیسجمهور هم روز گذشته در جلسه هیأت دولت با بیان اینکه همانطور که در روزهای قبل پیشبینی میکردیم امروز به عنوان یک روز به یادماندنی در تاریخ دیپلماسی کشور خواهد بود، اظهار کرد: آمریکا به عنوان یک کشور زورگو در سطح جهان از 2 سال پیش تلاش سرسختانهای را برای تحمیل مجدد تحریمهای شورای امنیت علیه ایران آغاز کرد که امروز به نقطه شکست خود رسید.
* اروپا؛ بازیگر مرموز
شکست آمریکا در پیگیری مکانیسم ماشه و عدم همراه شدن سایر دولتها با این سیاست پمپئو در شرایطی است که تمام شواهد گویای یک رویه دوگانه از سوی اروپا و نوعی تقسیم کار میان تروئیکای اروپایی با دولت آمریکاست. بر این مبنا از یک سو آمریکا با پیگیری فشار حداکثری به سمت وادار کردن ایران برای دادن امتیازات بیشتر میرود و از سوی دیگر اروپا با ایفای نقشی در قالب بازیگری منصف و همراه با برجام، مانع از آن میشود کشورمان به سمت یک «اقدام عملی» در مواجهه با فشارهای مضاعف آمریکا پس از انجام تعهدات برجامی ایران پیش رود. در همین زمینه ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در ایتالیا در گفتوگو با «وطن امروز» با تاکید بر اینکه اقدام روز گذشته آمریکا، نه تحریم ایران، بلکه تحریم جامعه جهانی بود، اظهار داشت: تحریمهایی که آمریکاییها مدعی بازگشت آن هستند، چیز جدیدی نیست و هم اکنون نیز علیه ایران در جریان است. در واقع جز تحریمهای تسلیحاتی، مابقی تحریمها هم اکنون نیز علیه ایران به کار گرفته شده است. تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به رفتار دوگانه اروپاییها نسبت به ایران گفت: اروپاییها همیشه پیرو آمریکا بودهاند و از خود استقلالی نداشتهاند و توافق برجام در واقع توافق بین ایران و آمریکا بود. وی ادامه داد: اگر میبینیم اروپاییها اکنون رفتاری برخلاف خواسته آمریکا انجام میدهند، به این علت است که اولا آنها امید بستهاند به روی کار آمدن بایدن، چون ساخت سیاسی اروپا به دموکراتها نزدیکتر است. ثانیا اروپاییها روششان علیه ایران، همان روش اوباما در تحریمهای هوشمندانه است، نه روش ترامپ که یک موضع خاص، جنجالی و یکجانبه است. ظهرهوند همچنین خاطرنشان کرد: برجام، چک برگشتی اروپاییهاست و ما باید اروپا را برای اجرای تعهداتش در برجام تحت فشار بگذاریم.
* اقدام عملی ایران و افزایش هزینههای آمریکا
شکست قابل پیشبینی آمریکا در پیگیری سناریوی بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل از طریق مکانیسم ماشه در شرایطی از سمت رئیسجمهور به عنوان یک «جشن» نوید داده شد که از اساس محدود کردن صورت مساله برجام به عنوان گزینهای برای برونرفت از فشارهای خارجی و حل مشکلات اقتصادی، به عدم کامیابی دولت آمریکا در پیادهسازی این سناریو، نشان از یک انحراف در شناخت موقعیت فعلی طرفهای حاضر در برجام دارد.
راه طی شدهای که از سال92 و توافق ژنو آغاز شد و سرانجام از سال94 و انعقاد برجام رسمیت یافت و اکنون در سال99 مقابل چشمان مردم، متخصصان و تحلیلگران است، نشانی از یک طرح کلان با نتایجی روشن دارد. بده بستان هستهای ایران و 1+5 در شرایطی مورد پذیرش قرار گرفت که ایران با عقبنشینی از عمده توانمندیهای خود و در پیش گرفتن یک رویه جدید بر مبنای توقف فعالیتهای هستهای خود، سلاح تحریم را از دستان طرف مقابل گرفته و تاثیر مستقیم آن بر اقتصاد و معیشت را مشاهده کند اما جایگاه کنونی ایران در مواجهه با این قرارداد و داده و ستاندههای نابرابرش هیچ نشانی از یک موفقیت و کامیابی ندارد. در شرایطی که عملا نظام تحریمی پسابرجامی به مراتب گستردهتر و حامل فشار بیشتری است (نکتهای که حتی مقامات دولتی و حامیان سیاسی برجام نیز بارها آن را به زبان آوردهاند) و برنامه هستهای کشورمان متوقف و در سطوحی نیز با عقبنشینی مواجه شده، پایکوبی برای عدم توفیق طرف خارج از برجام برای پیادهسازی حقی که با خروج از او سلب شده است، نمیتواند نسبتی با واقعیتهای بیرونی داشته باشد.
اجرای ناقص تعهدات برجامی از سوی آمریکا به عنوان مهمترین طرف حاضر در این توافق با خروج ترامپ در اردیبهشت سال 97 عملا به طور مطلق از میان رفت و زمینهساز طرح فشارهای خارجی مضاعف علیه ایران شد. مواجهه منفعلانه دولت با این رویه عملا آغازگر جلو آمدن آمریکا و رساندن کار به جایی شده است که از ناکامی دولت این کشور در فعالسازی مکانیسم ماشه به عنوان یک پیروزی یاد شود(!) فاصله گرفتن مفهوم برجام از معنای تعریف شدهاش به عنوان مسیری برای کاستن از تحریمهای بینالمللی به یک مفهوم نقضناپذیر از سوی مقامات ما باعث شده که در واکنش به هر فشار جدید از سوی مقامات آمریکا به پابرجا ماندن این تعهدات به عنوان یک دستاورد استناد میکنند!
تغییر رویه سیاستگذاری هستهای ایران به سمت «اقدام عملی» در مواجهه با فشارهای خارجی به عنوان یک مطالبه عمومی از سوی مردم، متخصصان و صاحبنظران شناخته میشود، چرا که در سایه رویه منفعلانه دولت در 2 سال گذشته عملا میدان برای افزایش فشارها برای طرف خارجی هموار شده است اما پیگیری رویه جدید میتواند به تغییر در برآورد طرف مقابل منتهی شود. به عبارت دیگر اگر اقدامات عملی این پیام را به دنیا صادر کند که ایران در مقابل هر فشار جدید رو به اقدامی پیشرونده میآورد و باعث افزایش هزینه طرفهای مقابل میشود، خود به خود هم باعث کاهش فشارها شده و هم در قالب یک گام بازدارنده از افزایش فشارها در آینده نیز جلوگیری میکند. ایران در شرایطی تعهدات برجامی خود را آغاز کرد که متحمل فشار تحریمی کمتر، تهدیدات نظامی کمرنگی در مقایسه با امروز و در عین حال داشتن گزینههایی بازدارنده بود، حال و در موقعیت سال 99 نه تنها تعهدات برجامی پذیرفته و اجرایی شده و عملا قدرت بازدارندگی ما کاهش یافته که در عمل فشار تحریمی و تهدیدات نظامی و امنیتی نیز افزایش یافته است و اگر در این نقطه رویه فعلی متوقف نشود، باید به انتظار طمع بیشتر دولت آمریکا برای تحمیل فشارهای بیشتر و همراهی مرموز اروپا با آن نشست.
در این زمینه افزایش توان غنیسازی هستهای از سوی کشورمان (چنان که در تجربه 20 درصد نیز نشان داده شد) میتواند به عنوان بستر و رویهای برای ایستادن مقابل سلسله فشارهای خارجی به شمار رود. افزایش سطح غنیسازی و تعداد سانتریفیوژهای فعال از دیگر گزینههایی است که در جریان «اقدام عملی» باید مورد تاکید و بررسی قرار گیرد. تولید پلوتونیوم از طریق تاسیسات آب سنگین اراک به عنوان یکی از مهمترین برگ برندههای ایران در ذیل توانمندیهای هستهای و خروج از پروتکل الحاقی را میتوان گامهای دیگری در راستای «اقدام عملی» برای افزایش هزینههای آمریکا و اروپا در جریان تحمیل فشارهای اقتصادی دانست. یقینا حرکت به سوی اقدامات بازدارنده به عنوان سلاحی برای وادار کردن طرفهای خارجی به عقبنشینی از مهمترین مطالباتی است که در سطح عمومی و نخبگانی باید پیگیری شود. در این زمینه تجربه اقدامات غیرقانونی طرفهای خارجی از جمله در مصداق توقیف محموله نفتی ایران در جبلالطارق از سوی نیروی دریایی انگلیس و اقدام متقابل ایران در توقیف محموله نفتی این کشور که نشان از هزینه بالای نزدیک شدن به محمولههای ایرانی داشت، نشان از لزوم پیگیری چنین رویهای برای منتفی کردن امکان پیگیری دیگر سناریوها دارد.
******
اروپا فقط نمایش ندهد، در عمل هم به تعهداتش پایبند باشد
ابراهیم عزیزی*: اقدام روز گذشته آمریکا علیه کشورمان را باید از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. نکته اولی که در این باره باید به آن تاکید کرد این است که اقدام آمریکا هیچ مجوز و مشروعیتی نداشت و خلاف قوانین بینالمللی بود. آمریکا هیچگونه حقی برای اظهارنظر درباره برجام ندارد، چرا که از این توافقنامه خارج شده است. وقتی کشوری از یک توافقنامه بینالمللی خارج شد، دیگر حقی برای استفاده از امتیازات آن ندارد.
موضوع دومی که باید به آن اشاره کرد، موضع اروپاییها دربرابر اقدام آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه بود. همانطور که دیدید اروپاییها با تصمیم آمریکا همراهی نکردند. این مساله از یک زاویه نکته مثبتی است. اروپاییها باید این مسیر خود را ادامه بدهند و خود را بازیچه خواست آمریکا نکنند. منافع ملی اروپاییها در عدم همراهی با آمریکاست. اروپاییها باید موضع مستقلانه بگیرند و غلام حلقه به گوش آمریکا نباشند. حقیقتا آمریکاییها نگاه تحقیرآمیزی به اروپا دارند و اروپاییها نباید اجازه بدهند عزتشان در برابر آمریکا خدشهدار شود. از این مساله که بگذریم، مساله مهمتر این است که اروپا نباید فقط نمایش بدهد که با آمریکاییها مخالف است، بلکه باید در میدان عمل هم عدم همراهی با آمریکا را نشان بدهد. اروپا باید به تعهدات برجامیاش عمل کند و استقلال و عدم همراهی با آمریکا را در میدان عمل به اثبات برساند. موضوع سومی که در این بین قابل ذکر است، مساله روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. اگر قرار باشد این سازمان بینالمللی اقداماتی خارج از چارچوب پذیرفتهشده نسبت به ایران انجام بدهد، قطعا رفتار ایران در قبال آژانس متفاوت خواهد شد. ما نمیتوانیم بپذیریم آژانس بینالمللی انرژی اتمی خارج از رفتار معمولی که با دیگر کشورها دارد، شرایط سختتر و ویژهتری را به ایران تحمیل کند. این شرایطی نیست که ما بپذیریم. در صورتی که اروپاییها اقدام قابل ملاحظهای در عمل به تعهداتشان انجام ندهند و از طرف دیگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم برای ایران مانعتراشی کند، قطعا با واکنش مجدانه و عزتمندانه جمهوری اسلامی مواجه خواهند شد. اقدامی که آمریکاییها روز گذشته علیه ایران کلید زدند، اقدامی یکجانبهگرایانه بود که از روحیه قلدرمآبانه و سلطهگری آنان نشأت گرفته بود. سالهاست ایالات متحده به دنبال تحمیل اراده خود به کشورهاست و این سیاست تحمیلگرایانه باید به پایان برسد. تمام ملتهای آزاده دنیا باید در برابر این قلدرمآبی بایستند و به این رویه غلط آمریکا در تحمیل خواست خود به دیگر کشورها و جامعه جهانی پایان بدهند. همبستگی ملتهای آزاده علیه این روحیه قلدرمآبانه آمریکا، کمک بزرگی هم به حرکت رو به جلو و توسعه و پیشرفت بیش از پیش این کشورها خواهد کرد. این را در نظر داشته باشید که آمریکا به یک یأس و درماندگی در حل مشکلات داخلی خود رسیده و همین امر موجب تضعیف آمریکا شده است.
آمریکا که در درماندگی خود فرورفته، با توسل به مکانیسم ماشه میخواست با پوششی بر ضعف خود، ادعا کند در برابر جمهوری اسلامی به پیروزی رسیده است. آمریکاییها بدانند ایران اسلامی، که معماری آن بر مبنای مکتب فکری امام راحل شکل گرفته و پای درس مکتب عاشورا رشد کرده است، هیچگاه اجازه نمیدهد عزتش مورد خدشه قرار بگیرد. اگر آمریکا دست به اقدامی بزند که عزت و منفعت ایران را خدشهدار کند، خود را برای واکنش ایران آماده کند.
مردم ایران بدانند تهدیدات آمریکاییها توخالی است و همانطور که اخیرا فرمانده کل سپاه پاسداران اعلام کرد، دیگر زمان تهدید و ارعاب گذشته است. دیگر ملت ایران از تهدیدها و ارعاب آمریکا نمیترسد و قطعا آمریکا ذلیلانه در برابر جمهوری اسلامی سر فرود خواهد آورد.
این نکته را هم به عنوان نکته پایانی اشاره کنم که ما در شرایط کنونی نیازمند یک دیپلماسی فعال، انقلابی و منسجم هستیم. باید در برابر اقدامات آمریکا با یک دیپلماسی عزتمندانه بایستیم. در همین راستا کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس طرحها و پیشنهاداتی را مطرح کرده و هم اکنون در حال گفتوگو و رایزنی پیرامون این طرحها هستیم. کلیت این طرحها به گونهای است که دولت را مکلف میکند متناسب با اقدامات طرف مقابل، بر اساس حکمت، عزت و مصلحت واکنش نشان دهد.
* عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس
ارسال به دوستان
شما چرا خوشحالید؟!
نوید مؤمن: سرانجام همانگونه که پیشبینی میشد، «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا بازگشت تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه کشورمان را اعلام کرد. بر همگان مسجل است واشنگتن به لحاظ حقوقی و به سبب خروج از برجام، حق استناد به «مکانیسم ماشه» را نداشته و در حال حاضر نیز اساسا نمیتواند به نیابت از سازمان ملل متحد و شورای امنیت، بازگشت تحریمها را علیه ایران اعمال کند. با این حال، دغدغه امروز ما نکته دیگری است که قطعا حق بستن چشمان خود را روی آن نداریم!
بدون شک، «مکانیسم ماشه» یا «اسنپبک»، یک ظرفیت قانونی و حقوقی برای اعضای کمیته مشترک برجام محسوب میشود. در این معادله، اساسا اهمیتی ندارد که بخواهیم نام «بر هم زدن یکباره بازی از سوی غرب» را «مکانیسم حل اختلاف در برجام» بگذاریم یا «مکانیسم ماشه»! بهتر است دولت و وزارت امور خارجه کشورمان به جای مناقشه بر سر «نام این فاجعه»(!) روی اصل آن متمرکز شوند! براستی چه اتفاقی در مذاکرات هستهای، بویژه در ماههای منتهی به جولای سال 2015 / تیرماه 94، رخ داد که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان چنین مکانیسم غیرعاقلانه و یکطرفهای را پذیرفت؟!
بهتر است ماجرا را از نقطهای که امروز به آن رسیدهایم، آغاز کنیم! فرض کنیم دولت ترامپ در توافق هستهای با ایران باقی میماند و مانند دولت اوباما، در عین ادعای پایبندی به برجام، در عمل مانع عادیسازی حداقلی روابط تجاری، اعتباری و بانکی کشورهای دیگر دنیا با ایران میشد! آیا وزیر محترم امور خارجه کشورمان و همراهان ایشان در مذاکرات برجام میدانستند در این صورت چه فاجعهای رخ میداد؟ پاسخ این سوال آسان است! دولت آمریکا به عنوان یکی از اعضایی که رسما از برجام خارج نشده بود، میتوانست «جنبه حقوقی» اقدام خود را نیز تقویت و از زیر سوال رفتن آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد یا هر نهاد دیگری جلوگیری کند! وزیر خارجه آمریکا میتوانست با یک «ادعای دروغین و بدون هزینه» و شاید اصلا «بدون هیچ ادعایی»، پرونده هستهای کشورمان را از کمیته مشترک برجام به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرده و در آنجا رأسا، با استناد به همان حق وتوی خود، تمام تحریمهای چندجانبه را علیه کشورمان بازگرداند!
به نظر میرسد مسؤولان محترم حوزه دیپلماسی کشورمان، باید به جای آنکه «امتناع اعضای شورای امنیت از پذیرش ادعای آمریکا درباره فعالسازی مکانیسم ماشه» را به مثابه سند «حقانیت و کارآمدی برجام» تلقی کنند، بابت خروج آمریکا از برجام- که بارها آن را بدترین تصمیم دولت این کشور خواندهاند!- شکرگزار باشند!
اکنون جای بازی با کلمات نیست! بهتر است آقای دکتر ظریف ذهن خود را از دام واژگان بیخاصیت «یکجانبهگرایی» و «چندجانبهگرایی» رها کند و روی «واقعیت تلخی» متمرکز شود که یادگار تعجیل دولت در انعقاد توافق هستهای با اعضای 1+5 بوده است! براستی چرا دولت حقوقدانی که مدعی بیسوادی دلواپسان و کمعقل بودن هشداردهندگان نسبت به آینده برجام بود، چشمان خود را روی بندهای 36 و 37 قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بست و گرفتن عکس یادگاری وزیر امور خارجهاش در کنار جان کری و لوران فابیوس را بر یک نگاه ساده حقوقی بر متن برجام ترجیح داد؟ شاید اعضای دولت مدعی شوند امکان انعقاد توافقی بهتر با طرف مقابل وجود نداشته است! حتی اگر بر فرض محال چنین ادعایی را بپذیریم، دولت باید پاسخ این سوال اساسی را به دهها میلیون ایرانی بدهد: «چگونه توافقی متزلزل که به واسطه گنجانده شدن مکانیسم ماشه در آن، هر لحظه امکان ابطال و انهدام آن وجود داشت (و در نهایت نیز این اتفاق رخ داد)، به کانون و شالوده اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان طی سالهای پرالتهاب اخیر تبدیل شد؟»
مگر دولتمردان ما که خود را علامه دهر در حوزه سیاست خارجی کشورمان میدانستند، متوجه نبودند مطابق یک اصل بدیهی و شناختهشده در حوزه روابط بینالملل، «اتکای یک دولت بر ظرفیتهای ابطالپذیر و مقطعی»، چه آسیبی برای مردم آن کشور به همراه خواهد داشت؟ مگر آنها در لابهلای کتابهای درسی دانشگاههای آمریکا و اروپا، چنین مصادیق و تجربیاتی را در تاریخ سیاسی جهان مرور نکرده بودند؟!
بهتر است اصلاحطلبان و دولت به جای لحظهشماری برای پیروزی بایدن و تنفس مصنوعی دموکراتها به کالبد بیجان برجام، کمی روی این «فاجعه حقوقی» متمرکز شوند! فاجعهای که به تنهایی برای نابود شدن توافق هستهای در «کسری از ثانیه» و با «اراده یکی از اعضای کمیته مشترک برجام» کافی خواهد بود! کاش به جای «اعلام پیروزی در روزهای شنبه و یکشنبه»، دولت محترم لااقل نیمنگاهی به «آینده نزدیک» داشت و پایکوبی روی جنازه عمودی برجام را برای همیشه فراموش میکرد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|