|
ادامه سریال ناکارآمدی در مدیریت بحران این بار در زلزله سیسخت
شکوه دنا
گروه اجتماعی: 4 روز از حادثه تلخ زلزله «سیسخت» میگذرد و مشاهدات میدانی حکایت از آن دارد که مردم در این شهر هنوز درگیر تامین مایحتاج اولیه خود هستند. در حالی که زلزلهزدگان با سرمای شدید دست به گریبان هستند و مشکلات و نگرانیهای مربوط به کرونا نیز مزید بر علت شده، از دولت خبر میرسد به دستور محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، 10میلیارد تومان تنخواه فوری به استاندار کهگیلویهوبویراحمد جهت رفع نیازهای ضروری زلزلهزدگان اختصاص داده شده است.
در همین حال، محمد اسلامی، وزیر راهوشهرسازی از پرداخت وام بلاعوض ۲۰ میلیون تومانی به زلزلهزدگان کهگیلویهوبویراحمد خبر داد و گفت: «هفته آینده مصوبات مربوط به پرداخت وام بلاعوض ابلاغ میشود».
وی با تاکید بر اینکه خسارات باید به شکل دقیق ارزیابی شود تا بتوانیم تسهیلات ارزان قیمت تخصیص دهیم، گفت: «تسهیلات ارزانقیمت پس از ارزیابی دقیق میزان خسارات به مناطق زلزلهزده دنا تخصیص خواهد یافت».
حال سوال این است: این ارقام اندک، آیا میتواند پاسخگوی حجم بالای نیازهای موجود در سیسخت باشد؟ یقینا این میزان منابع اختصاص داده شده، قطرهای در برابر دریای نیازهای موجود در این شهر زلزلهزده است. مردمی که هماکنون پناهی در برابر سوز سرما و برف ندارند، نیازمند کمکهایی فراتر از این اقدامات هستند. بر اساس گزارشها موضوع توزیع چادر برای اسکان ضروری نیز با مشکلاتی مواجه بوده است و برخی مردم زلزلهزده از عدم توزیع چادر توسط هلالاحمر گلایه دارند. در حالی که به دلیل امکان وقوع پسلرزههای ناشی از زلزله تعداد قابل توجهی از مردم این شهر شبهای سرد زمستانی خود را با وجود دمای هوای زیر صفر درجه در خیابانها یا خودروهای شخصی میگذرانند. حل موضوع چادر که یک نیاز اولیه زلزلهزدگان است، بسیار ضروری میباشد.
در حالی که مردم سیسخت در تامین چادر با مشکل جدی مواجه هستند، دبیرکل جمعیت هلالاحمر در آخرین اظهارنظر خود بیان داشت: «در حیطه فعالیت خود درباره زمینلرزه سیسخت مشکلی نداریم». این اظهارنظر محمدحسن قوسیانمقدم در حالی است که وی در سخنانی دیگر گفته بود: «در گذشته اعلام کردیم که درباره انبارهای امدادی سراسر کشور نیاز به تجهیز و تقویت داریم».
اما با توجه به اینکه تجربه چندین ساله در مواجهه با بلایای طبیعی در کارنامه دولت وجود دارد، چرا باید انبارهای امدادی همچنان با کمبود روبهرو باشند و نتوانند بخوبی به نقش پشتیبانی خود در زمان مواجهه با بلایای طبیعی بپردازند؟
مردم زلزلهزده سیسخت در شرایطی که روزهای سرد و سخت زمستانی را میگذرانند یقیناً دردهایشان با تخصیص چادر و چند تخته پتو تسکین نمییابد، لذا ضروری است با وجود گذشت 4 روز از حادثه و با توجه به میزان برودت هوا، در اقدامی عاجل تعداد قابل توجهی کانکس به منطقه ارسال شود.
* اهدای یک کانکس به سیسخت
در حالی که نیاز اساسی مردم زلزلهزده سیسخت کانکس میباشد و با وجود حجم بالای تخریب در شهر سیسخت، تاکنون تنها یک کانکس به این شهر رسیده است که آن نیز توسط اداره کل بهزیستی استان کهگیلویهوبویراحمد خریداریشده و در اختیار خانوادهای که دارای ۲ معلول بوده و منزلشان آسیب شدید دیده، قرار گرفته است.
* هلالاحمر: تهیه کانکس از اختیارات ما نیست
خاطرات تلخ زلزله سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی و عدم مدیریت شایسته در خروج مردم از بحران توسط دولت و متولیان امر هنوز در اذهان مردم ثبت است و این امید وجود دارد که مسؤولان امر به دور از اقدامات تبلیغاتی، تمام توان خود را صرف حل مشکل مردم کرده و چالشهای پیشروی آنها را برطرف کنند. اما به گفته محمدحسن قوسیانمقدم، دبیرکل جمعیت هلالاحمر «ممکن است مردم در مناطقی که دچار بحران شده و قابل سکونت نیست نیاز به کانکس داشته باشند و این از اختیارات هلالاحمر نیست و سازمان مدیریت بحران تصمیمگیری میکند. یا شاید مردم بخواهند ساختمانهای آنها تعمیر شود که آنها نیز از عهده حوزه هلالاحمر خارج است». در حالی که دبیرکل جمعیت هلالاحمر مسؤولیت تامین کانکس برای زلزلهزدگان را مربوط به سازمان مدیریت بحران میداند اما تاکنون هیچگونه خبری از تامین این نیاز اساسی از سوی این سازمان به گوش نرسیده و مردم همچنان چشم انتظار اتخاذ تصمیمی عملیاتی در این حوزه هستند.
باید به این نکته نیز توجه داشت که سرمای استخوانسوز مناطق زلزلهزده بدون تعارف میتازد و مردم ساکن در چادرها و خیابانها را در آغوش میکشد.
بر اساس آمار ارائهشده از سوی حسین جنتی، مدیرکل بنیاد مسکن کهگیلویهوبویراحمد، تاکنون ۳هزار و ۷۰۰ واحد از منازل مسکونی شهر سیسخت بر اثر زلزله دچار خسارت شده است و از این آمار، ۲ هزار و ۹۰۰ واحد دچار خسارتهای جدی شده و نیاز به تعمیر دارند.
همچنین در بخش دیگری از این آمار آمده است در مجموع روستاهای خسارتدیده از زلزله ۳۸۰ واحد و در شهر سیسخت ۴۲۰ واحد نیاز به بازسازی کلی دارند. این آمار و ارقام همچنین این نکته را گوشزد میکند که کمکهای ارائهشده به مردم این منطقه باید سریع، عاجل و بدون واسطه انجام شود تا مردم با دریافت وامهای بلاعوض که پاسخگوی ساخت منزل با توجه به گرانی مصالح ساختمانی باشد، اقدام به ساخت خانه برای خود کنند.
* مردم خواستار اصلاح مدیریت بحران
با توجه به شرایط نامناسب خدمترسانی به مردم مناطق زلزلهزده، مردم طی اعتراضاتی که در ۲ روز گذشته رخ داد، خواستار بهبود شرایط امدادرسانی شدند. آنها خواهان تغییر مدیریت بحران در مناطق زلزلهزده و واگذاری امور به سپاه شدند. در میان ناراحتی مردم سیسخت از کاستیها در خدمات ارائهشده به آنان، آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه که طی یک سفر از قبل برنامهریزی شده، به کهگیلویهوبویراحمد سفر کرده است به مناطق زلزلهزده سرکشی کرد و طی آن مردم ضمن درخواست دریافت چادر و کانکس، خواستار بهبود و اصلاح مدیریت بحران در مناطق زلزلهزده شدند.
در ادامه این دیدار رئیس قوه قضائیه گفت: بدانید که در کنار شما خواهم بود و در شورای اداری استان نیازهای شما را با اولویت دنبال خواهم کرد.
* شرایط استثنایی «سیسخت»
در حالی که مردم مناطق زلزلهزده کهگیلویهوبویراحمد بویژه شهر «سیسخت» با کمبود امکانات در حوزه اسکان موقت روبهرو هستند، نماینده مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون در مجلس شورای اسلامی وضعیت این مناطق بویژه شهر «سیسخت» را استثنایی خواند.
مهدی روشنفکر گفت: شدت تخریب به حدی است که منازل مسکونی و ساختمانهای این شهرستان از۶۰ تا ۱۰۰ درصد آسیب دیدهاند. وی تصریح کرد: در این شرایط کرونایی، دمای هوا در شهرستان دنا پایین است و شاهد بارش برف و باران بودهایم، بنابراین هماکنون این منطقه زلزلهزده در شرایط استثنایی و خاص قرار دارد.
نماینده مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون در مجلس شورای اسلامی در ادامه اظهار داشت: نیاز است اقلام اولیه در اختیار زلزلهزدگان شهر سیسخت و روستاهای شهرستان دنا قرار گیرد.
* بارش باران در راه است
در همین حال بر اساس پیشبینی سازمان هواشناسی، سامانه بارشی در حال ورود به کشور است و این احتمال وجود دارد که در روزهای آینده مردم زلزلهزده «سیسخت» حتی شرایطی سختتر از ۴روز اخیر را هم تجربه کنند. با توجه به این شرایط، تمام ظرفیتها برای مدیریت این بحران باید پای کار آید و زخمهایی را که بر دل مردمان سیسخت نشسته است ترمیم کند.
***
سوم شهر «سیسخت» نیازمند مرمت و بازسازی است
فرمانده سپاه فتح کهگیلویهوبویراحمد گفت: طبق گزارشهای موجود، بیش از 3 هزار واحد مسکونی در مناطق زلزلهزده سیسخت آسیب دیده است که حدود یکسوم آنها کاملا تخریب شده و غیرقابل مرمت و سکونت است اما خوشبختانه تاکنون تلفات جانی گزارش نشده است. سردار حمید خرمدل در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه پس از گذشت چند روز از وقوع زلزله در سیسخت همچنان پسلرزههایی در این منطقه احساس میشود، گفت: زلزلهزدگان منطقه سیسخت با توجه به برودت هوا شرایط سختی را سپری میکنند. حدود یکسوم شهر نیازمند بازسازی و مرمت است، بنابراین اسکان زلزلهزدگان و تامین نیازهای اولیه آنها در این شرایط ضروری است که باید هر چه زودتر به این موضوع توجه ویژه شود. وی خاطرنشان کرد: سپاه، بنیاد علوی، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، هلال احمر، استانداری و جهادگران بسیجی در کنار هم مشغول خدماترسانی به مردم این منطقه هستند و تاکنون 2050 چادر در بین زلزلهزدگان توزیع شده است. با این حال همچنان چادر و کانکس خواسته و نیاز اصلی مردم این منطقه است. سردار خرمدل اضافه کرد: سپاه اکنون 2 واحد آشپزخانه را در این منطقه برای پخت غذای گرم و پخش غذا در بین زلزلهزدگان راهاندازی کرده و روزانه در ۲ وعده 4 هزار پرس غذا را بین زلزلهزدگان توزیع میکند. از طرفی نیز بسیج جامعه پزشکی در این منطقه حضوری پررنگ دارد و به مردم این منطقه خدمات درمانی و پزشکی ارائه میکند. وی اضافه کرد: درباره آواربرداری و در ادامه مرمت و ساخت واحدهای مسکونی با توجه به حضور نمایندگان بنیاد مسکن، هلالاحمر و سایر ارگانها و دستگاههای دولتی و... تصمیماتی اتخاذ شده که البته قرار است این موضوع در استانداری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. وی افزود: علاوه بر این قرار است بستههای معیشتی توسط مجموعههای مختلف خیرین، مردم و برخی نهادهای غیردولتی ساماندهی و تا پایان سال به مردم این منطقه ارائه شود، البته صحبتهایی مبنی بر اختصاص ردیف بودجهای در سال 1400 برای ساخت مسکن و رسیدگی به زلزلهزدگان این منطقه نیز مطرح شده است. فرمانده سپاه فتح کهگیلویهوبویراحمد گفت: نیروهای بسیجی و جهادگران، از همان ساعات اولیه وقوع زلزله در سیسخت پای کار بوده و همچنان در حال خدماترسانی به مردم هستند. سپاه و گروههای جهادی خدماترسانی در حوزه بهداشت و تأمین مواد غذایی زلزلهزدهگان را بر عهده گرفتهاند. سردار خرمدل تصریح کرد: به منظور سهولت انجام کار و رسیدگی به نیازهای همه زلزلهزدگان، شهر سیسخت را به 9 محله مشخص تقسیم کردهایم، تلاش میشود علاوه بر سرویسرسانی جهادگران بسیجی، توسط مردم محلهها که مورد اعتماد هستند بستههای معیشتی و سایر ملزومات بین زلزلهزدگان توزیع شود.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» از نابسامانی بازار روغن گزارش میدهد
روغن بنفش!
* فروشگاهها عرضه روغن مایع را محدود کردهاند و روغن جامد هم نایاب شده است
گروه اقتصادی: نابسامانی بازار کالاهای اساسی در سال جاری به خبری تکراری تبدیل شده است. طی ماههای اخیر بسیاری از مردم برای تهیه کالاهای اساسی دچار مشکل شدهاند. افزایش چندباره قیمتها و کمبود کالاها از جمله پرتکرارترین مشکلات مردم برای تهیه اقلام مورد نیاز بویژه کالاهای اساسی در ماههای اخیر بوده است. طی روزهای گذشته نیز، کمیاب شدن روغن و محدود شدن عرضه آن، به مساله جدیدی برای مردم تبدیل شده است. در همین راستا روز گذشته یک خبرگزاری دولتی از کمیاب شدن روغن در بازار خبر داد. این خبرگزاری همچنین اعلام کرد در برخی فروشگاهها به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد تعلق میگیرد. بررسیهای میدانی «وطنامروز» هم کمبود و گرانی روغن را تایید میکند، طوری که در اغلب فروشگاههای زنجیرهای و بزرگ تهران به هر مشتری تنها ۲ روغن مایع فروخته میشود و از سوی دیگر روغن جامد بسیار کمیاب شده است. از سوی دیگر روغن جامد که ماده اصلی صنوفی مانند شیرینیپزی است، به صورت قاچاق و با قیمتهای نجومی فروخته میشود؛ قیمت هر قوطی حلبی روغن 5 کیلویی حدود 150 هزار تومان است که بسیار بیشتر از رقم مصوب است. بررسی فروشگاههای اینترنتی هم گویای کمبود روغن در کشور است. هماکنون هیچ کدام از فروشگاههای اینترنتی روغن جامد برای فروش ندارند و از سوی دیگر برای خرید روغن مایع محدودیتهای 5 عدد وجود دارد. وضعیت شهرستانها اما از تهران بدتر است. برای مثال در مازندران هم روغن جامد و هم روغن مایع کمیاب شده است و همین موضوع باعث شده مردم در صورتی که فروشگاهی روغن داشته باشد، در صف طولانی برای خرید آن قرار گیرند.
تداوم نابسامانی بازار کالاهای اساسی تا روزهای پایانی سال و در آستانه ایام نوروز اما در حالی است که دولتمردان از عملکرد خود در بخش اقتصاد بویژه مدیریت بازار کالاهای اساسی تمجید(!) کرده و خود را ناجی کشور در شرایط تحریم معرفی میکنند. پیش از این رئیس دولت در جلسه هیات دولت با تمجید از عملکرد دولت در مدیریت بازار کالاهای اساسی و تامین این کالاها اعلام کرد مردم برای تامین کالا به مشکل نخورده و مجبور به ایستادن در صف نشدند و هر جا میرفتند، کالا بود. همچنین اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت هم در جریان سفر به استان کردستان، گرفتار نشدن کشور به قحطی و ناامنی را نتیجه مدیریت درست دولت خوانده بود.
نابسامانی بازار کالاهای اساسی همچنان ادامه دارد. از ابتدای سال جاری تاکنون مردم بارها شاهد نوسانات جدی در قیمت کالاهای اساسی و گاهی شاهد کمیاب شدن برخی از این کالاها بودهاند. تقریبا هفتهای نیست که قیمت کالایی افزایش نیابد یا مردم برای تامین آن دچار مشکل نشوند. پس از نوسان قیمت مرغ، تخممرغ و میوه در هفتههای گذشته، حالا گویا نوبت روغن است که بار دیگر کمبود آن خبرساز شود. در ماههای گذشته بارها خبرهایی از گرانی و کمیاب شدن روغن و همچنین فروش روغن در فروشگاهها مشروط به خرید کالاهای دیگر نظیر تن ماهی منتشر و جنجالساز شده بود. این در حالی است که روغن در حال حاضر از معدود کالاهایی است که با وجود گذشت نزدیک به 3 سال از آغاز سیاست تخصیص ارز 4200 تومانی برای کنترل قیمت کالاهای اساسی، هنوز از فهرست کالاهای مشمول ارز دولتی حذف نشده است. با این حال طی ماههای گذشته علاوه بر رشد قیمت این کالا، بارها خبر کمیاب شدن آن در نقاط مختلف کشور نیز منتشر شد. در همین راستا روز گذشته، خبری مبنی بر محدود شدن عرضه روغن جامد منتشر شد.
* هر کارت ملی یک روغن!
روز گذشته یک خبرگزاری دولتی از کمیاب شدن عرضه روغن گزارش داد. طبق خبری که ایسنا منتشر کرد، همچنان روغن جامد در بازار کمیاب است و در برخی فروشگاهها به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد تعلق میگیرد. مشکل کمبود روغن در حالی است که از اواخر شهریور امسال عرضه روغن جامد در بازار کم شد و کمتر از یک ماه بعد نیز این مشکل برای روغن مایع ایجاد شد. مشکلات ایجاد شده در حدی بود که بر اساس گزارشهای رسیده از تهران و برخی شهرستانها یا به طور کل روغن در فروشگاهها و مغازهها نبود، یا با قیمتهای بالاتر به بهانه کمیاب شدن فروخته میشد، یا خرید آن منوط به خرید اقلام دیگر بود یا اینکه پس از ایستادن در صف به هر نفر تنها یک روغن فروخته میشد.
* آسمان ریسمان دولتیها برای توجیه سوءمدیریت
از همان روزهای آغازین کمیاب شدن روغن در بازار، مسؤولان مربوط در این باره نظراتی مطرح و علت کمبود عرضه روغن را تحریمهای ظالمانه، مشکلات ارزی و انتقال آن و عدم تخصیص ارز برای واردات روغن خام توسط بانک مرکزی اعلام کردند. حتی یک ماه پیش شرکت بازرگانی دولتی (زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت) در واکنش به انتشار خبر کمبود روغن در بازار با صدور اطلاعیهای، برنامه کمیسیون تلفیق مجلس برای حذف رانت ارزی 4200 تومانی را عامل کمبود روغن اعلام کرد. شرکت بازرگانی دولتی به عنوان مسؤول تنظیم بازار روغن در اطلاعیه خود اعلام کرد: نکته قابل توجه در تحلیل مشکل پیش آمده در بازار روغن، آثار انتظارات تورمی ناشی از اطلاعرسانی گسترده و متراکم درباره آزادسازی نرخ ارز کالاهای اساسی در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی بودجه سال ۱۴۰۰ است که فشار بسیار سنگینی بر تقاضای بخش صنف، صنعت و خانوار به بازار تحمیل و در عمل بازار را از حالت تعادل خارج کرده است.
یک روز پس از این اطلاعیه، مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران ادعای مطرح در بیانیه روز گذشته این شرکت را تکرار و مجلس را مقصر افزایش قیمت و کمیاب شدن روغن معرفی کرد. یزدان سیف در بخش خبری ۲۱ شبکه یک سیما درباره وضعیت بازار روغن و دلیل کمبود آن تصریح کرد: از وقتی گفتند ارز ۴۲۰۰ تومانی از کالاهای اساسی حذف میشود، احتکار شروع شد. وی افزود: هیچ تصمیمی برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی روغن وجود ندارد. این مقام مسؤول بیان کرد: حدود ۲ ماه است که بحث حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی از جمله روغن در کمیسیون تلفیق مجلس مطرح است و این سبب افزایش تقاضای خرید روغن بویژه در بخش صنعت شده است. عامل گرانی روغن مجلسیها هستند. سیف گفت: بیشترین کمبود در روغن نیمه جامد است که مصرف مشترک میان خانوار و صنعت است و بشدت مصارف صنعت، بالا رفته است. او ادامه داد: انتظارات تورمی در افزایش تقاضا دخیل است. امروز این انتظار تورمی برای روغن ایجاد شده، در حالی که بر اساس آخرین جلسه تنظیم بازار، دولت هیچ تصمیمی برای تغییر نرخ ارز کالاهای اساسی از جمله روغن ندارد.
* خودستایی دولتیها در اوج مشکلات مردم
تداوم نابسامانی بازار کالاهای اساسی در ماههای گذشته و ناتوانی دولت در مدیریت این نابسامانی باعث بالا گرفتن نارضایتی مردم شده است. با این حال مسؤولان دولت همچنان به تمجید از مدیریت خود میپردازند. رئیس دولت از جمله شاخصترین مقامات دولتی است که بارها از عملکرد دولت در موضوعات مختلف از جمله مدیریت بازار کالاهای اساسی تمجید کرده است. در همین رابطه حسن روحانی چهارشنبه 17 بهمنماه سال جاری با اشاره به تحریم و معرفی آن به عنوان عامل نابسامانیهای اقتصاد کشور در سالهای اخیر تصریح کرد: اینها روشن بود اما در عین حال مردم صف نبستند و برای پیدا کردن کالای اساسی از این خیابان به آن خیابان نرفتند و هر جا میرفتند، کالا بود. البته قیمتها مقداری به طور طبیعی به خاطر شرایط جنگ و مقداری هم به خاطر بیانصافی برخی افراد که در زمینه اقتصادی فعالیت میکردند [بالا بود] و مقداری هم در زمینه مدیریتها باید کار بیشتری انجام میدادیم.
تمجید دولتمردان از عملکرد خود با وجود تعدد مشکلات و تداوم نابسامانیها البته به اظهارات رئیس دولت ختم نمیشود. روز گذشته معاون اول دولت در جریان سفر به استان کردستان بار دیگر به ستایش از عملکرد دولت پرداخت. جهانگیری در جریان سفر به استان کردستان با حضور در جلسه ستاد اقتصاد مقاومتی، با اذعان به اینکه قبول داریم زندگی مردم بسیار سخت شده و قیمت کالاها و اجناس افزایش یافته است، افزود: با این وجود، اقتصاد کشور تعطیل و کشور درگیر قحطی و ناامنی حاصل از این شرایط نشد. جهانگیری اضافه کرد: وقتی ترامپ در شورای امنیت علیه ایران مکانیسم ماشه را فعال کرد، تنها خود و نفر همراه وی به آن رای دادند و تمام کشورهای عضو شورای امنیت به نفع ایران موضعگیری کردند. وی افزود: در شرایط کرونا به رغم مدعی بودن حقوق بشر، اجازه ورود دارو ندادند ولی با این وجود هیچ شهروند ایرانی احساس کمبود دارو نکرد و هنوز هم با وجود کمک سازمان بهداشت جهانی بیش از یک سال است اجازه واردات برخی داروها را به ما ندادهاند. جهانگیری اظهار داشت: گلوگاههای اصلی اقتصاد کشور مانند بنزین و امنیت غذایی و دیگر نقاط آسیبپذیر کشور توسط فرماندهی ستاد اقتصاد مقاومتی شناسایی و بر اساس دانش و تجربه، خودکفایی در بخشهای مختلف آغاز شد.
***
۳ میلیارد دلار ارز دولتی چه شد؟
بررسیهای «وطنامروز» از آمار بانک مرکزی نشان میدهد از ابتدای سال تا ابتدای آذرماه، رقم 3 میلیارد و 298 میلیون و 884 هزار دلار برای تامین ارز 4200 تومانی تخصیص داده شده است طوری که برای روغن خام یک میلیارد و 649 میلیون و 378 هزار دلار و برای دانههای روغنی یک میلیارد و 649 میلیون و 146 هزار دلار تخصیص توسط بانک مرکزی انجام شده است. البته از این ارقام 9 میلیون دلار برای دانههای روغنی و 89 میلیون دلار مربوط به روغن خام به دلیل عدم اجرای تعهد واردکننده منقضی شده است. با این تفاسیر میتوان گفت موضوع تخصیص ارز 4200 تومانی وجود داشته و این بهانه را نمیتوان دلیل افزایش قیمت روغن خواند. این یعنی با وجود هزینهکرد ارز ترجیحی باز هم شاهد رشد قیمت بودهایم.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ استراتژی دولت بایدن عدم بازگشت به توافق دولت اوباماست آمریکاییها بازگشت ایران به برجام را پیششرط بازگشت آمریکا به مذاکره برای توافق بزرگتر میدانند!
سهشنبه: توقف پروتکل الحاقی
قانون هستهای مجلس، ایران را در موقعیت درست در مقابل آمریکا قرار داد
گروه سیاسی: مقامات آمریکایی در تلاشند بدون آنکه لغو تحریمها را در دستور کار قرار دهند، در قالب نشست غیررسمی 1+5 پیششرط ایران برای بازگشت آمریکا به برجام را دور زده و شرایط امتیازگیری جدید از دولت روحانی را رقم بزنند.
به گزارش «وطنامروز»، پس از اظهارات جمعهشب رئیسجمهور آمریکا در نشست امنیتی مونیخ مبنی بر تعامل با کشورهای 1+5 درباره موضوع هستهای ایران برخی مقامات این کشور از تلاش برای برگزاری این نشست و فراهم آوردن مقدمات برای گرفتن امتیازات جدید از ایران سخن گفتند. کاخ سفید در حالی برگزاری نشست 1+5 درباره موضوع هستهای را در دستور کار قرار داده است که اردیبهشت 97 با دستور رئیسجمهور وقت آمریکا این کشور از برجام به صورت رسمی خارج شد و ایران بارها اعلام کرد صرفا پس از لغو موثر تحریمها و ارزیابی آن حاضر به بازگشت آمریکا به برجام میشود.
با این حال پس از اظهارات بایدن در نشست امنیتی مونیخ، برخی مقامات کاخ سفید از طرح خود برای برگزاری نشست 1+5 و تحمیل محدودیتهای جدید علیه ایران رونمایی کردند.
در همین راستا «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید در مصاحبه با «کریستین امانپور» مجری شبکه سیانان گفت: فکر میکنم دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک امکانپذیر است؛ مساله این است که پشت یک میز بنشینیم اما این فقط شروع یک مرحله است. باید با کشورهای عضو دائم شورای امنیت به اضافه آلمان بحث کنیم که چگونه میتوانیم ایران را به تعهداتش ذیل برجام بازگردانیم. وی در ادامه افزود: در نهایت این به تصمیم ایران بستگی دارد که چگونه بخواهد به دنیا نشان دهد برنامه هستهای این کشور صلحآمیز است. سالیوان در ادامه اضافه کرد: آنچه ما بارها گفتهایم این است که هر زمان ایران به تعهداتش در چارچوب توافق بازگردد، واشنگتن آماده است همان کار را انجام دهد. چیزی که در حال حاضر نگرانکننده است این است که ایران در حال حرکت به سمت اقدامات بیشتر برای عدم همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
اظهارات سالیون صراحتا بیانگر آن است که کاخ سفید در نظر دارد بدون آنکه شرط ایران برای بازگشت به برجام را بپذیرد، در قالب جلسات 1+5، اهداف مدنظر کاخ سفید درباره ایران از جمله بهروزرسانی بندهای محدودیتهای ایران و طرح موضوع موشکی و منطقهای را نیز در دستور کار قرار دهد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا سهشنبه گذشته در گفتوگو با انپیآر در این باره گفت: «اگر قرار باشد دوباره به توافق بازگردیم و ایران هم به تعهداتش بازگردد، باید روی یک توافق طولانیتر و مستحکمتر از توافق اصلی کار کنیم. همچنین باید به سایر مواردی که بخشی از مذاکرات اصلی نبوده و برای ما و سایر کشورهای جهان بشدت مشکلساز است، یعنی برنامه موشکهای بالستیک ایران و اقدامات بیثباتکننده آن در دیگر کشورها بپردازیم اما نخستین قدم بازگشت ایران به توافق است و رئیسجمهور بایدن کاملا شفاف گفته اگر آنها این کار را انجام دهند، ما هم همین کار را خواهیم کرد. مسیر دیپلماسی باز است. ایران هنوز با عمل به تعهداتش فاصله زیادی دارد. ما منتظریم ببینیم چه میکند».
بر اساس اظهارات مقامات آمریکایی، استراتژی دولت بایدن درباره موضوع هستهای ایران شامل این موارد میشود:
1- همافزایی و همراه کردن اروپا با ایده مذاکراتی کاخ سفید درباره ایران 2- رایزنی با کشورهای 1+5 و برگزاری نشست با اعضای دائم شورای امنیت، آلمان و ایران 3- طرح موضوع هستهای در نشست 1+5 و ایران 4- تلاش برای طرح مسائل موشکی و هستهای در ادامه مذاکرات.
بلینکن شب گذشته پس از اظهارات بایدن درباره رویکرد آمریکا در قبال موضوع هستهای ایران اظهار کرد: «رئیسجمهور بایدن به وضوح اعلام کرده است: اگر ایران به تعهداتش طبق توافق هستهای بازگردد، ایالات متحده نیز همان کار را خواهد کرد». بلینکن بار دیگر اشاره کرد ایالات متحده در صدد است در صورت بازگشت به برجام با کشورهای دیگر برای مقابله با ایران درباره مباحثی چون موضوعات منطقه و برنامه موشکی ایران وارد همکاری شود. وزیر خارجه آمریکا همچنین درباره سیاست فشار حداکثری ترامپ گفت: «این سیاست نهتنها بینتیجه بوده، بلکه مشکلات را بدتر کرده است، چرا که ایران اکنون به تولید سوخت کافی و تولید مواد شکافتپذیر نزدیکتر شده است». سخنگوی کاخ سفید ساعاتی پس از اظهارات بایدن در نشست امنیتی مونیخ، در پاسخ به این سوال که ظریف به نوعی به این پیشنهاد پاسخ داد و گفت ایالات متحده باید قبل از توافق برای گفتوگو، تحریمها را لغو کند، گفت: هیچ برنامهای برای برداشتن گامهای اضافی پیش از گفتوگوی دیپلماتیک وجود ندارد.
درباره سیاست دولت بایدن در قبال موضوع هستهای ایران باید به ۲ نکته توجه کرد.
1- آمریکا که اردیبهشتماه 97 به صورت رسمی از برجام خارج شد و دیگر عضوی از برجام به حساب نمیآید در تلاش است چراغ خاموش و در قالب جلسات 1+5، موضوع هستهای ایران را پیش بکشد، ولی همانگونه که مقامات ایرانی و برخی کشورها پس از خروج آمریکا از برجام اعلام کردند پس از حذف خودخواسته آمریکا از مذاکرات هستهای، جلسات هستهای میان 1+4 و ایران خواهد بود، بنابراین جلسه 1+5 و ایران درباره موضوع هستهای و برجام اساسا دیگر موضوعیتی ندارد، چرا که آمریکا به صورت رسمی و قانونی عضو این جلسه به حساب نمیآید. اگر بنا بر این باشد که جلسات برجامی بار دیگر در قالب 1+5 و ایران برگزار شود، آمریکا در گام اول باید به صورت رسمی و علنی بازگشت خود به برجام را اعلام کند. البته اعلام رسمی آمریکا برای بازگشت به برجام به معنای موافقت ایران با بازگشت این کشور به توافق هستهای نیست. ایران زمانی حضور آمریکا در برجام را به رسمیت میشناسد که کاخ سفید تعهدات برجامی خود از جمله «لغو تحریمها» را به صورت مؤثر اجرایی کند، بنابراین تا آن زمان یعنی ارزیابی ایران از لغو تحریمهای آمریکا، مقامات ایرانی نباید در هیچ یک از جلسات 1+5 شرکت کنند و این جلسات را به رسمیت بشناسند.
2- آمریکا در حالی بدون توجه به پیششرط ایران به دنبال احیای نقش خود در توافق هستهای است که دولت ایران بر اساس ضربالاجلی که قانون مجلس در نظر گرفته است باید بر اساس زمانبندی مشخص محدودیتهای برجامی را کاهش دهد. یکی از اقدامات اساسی ایران برای مقابله با بیتفاوتی اروپا و آمریکا نسبت به تعهدات برجامی خود، توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است. بر اساس این قانون مجلس تا زمانی که آمریکا تحریمها را به صورت مؤثر لغو نکند دولت ایران نمیتواند به محدودیتهای برجامی بازگردد. به بیان دیگر آمریکا حتی اگر بیانیه رسمی بازگشت به برجام را نیز صادر کند، تا زمانی که کاح سفید به تعهدات برجامی خود عمل نکند، ایران بازگشت آمریکا را به رسمیت نمیشناسد، هر چند در حال حاضر مقامات کاخ سفید از بیان غیررسمی بازگشت به برجام نیز خودداری میکنند.
* قانون مجلس گروسی را به تهران کشاند
رئیس سازمان انرژی اتمی درباره اهداف سفر روز یکشنبه رافائل گروسی به تهران، ضمن اشاره به درخواست مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای سفر به ایران اعلام کرد: از آنجا که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران در حال اجراست و طرف مقابل هنوز تعهدات خود در زمینه لغو تحریمها را اجرا نکرده است، از تاریخ پنجم اسفندماه نظارتهای فراپادمانی متوقف خواهد شد، در عین حال در جلسه با آقای گروسی ملاحظات آژانس در چارچوب موافقتنامه پادمان و همکاریهای ۲ طرف مورد بررسی و گفتوگو قرار خواهد گرفت. پس از آنکه هفته گذشته «کاظم غریبآبادی» سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیم تهران برای اجرای بند ششم قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را به اطلاع این نهاد رساند، اعلام شد که «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس پیشنهاد داده برای یافتن راهحل عمومی به منظور ادامه فعالیتهای این نهاد به تهران سفر کند. پس از آن هم غریبآبادی اعلام کرد که گروسی اوایل اسفندماه به درخواست خود برای گفتوگوی فنی با سازمان انرژی اتمی درباره ماده ۶ قانون اقدام راهبردی مجلس در تهران خواهد بود. «بهروز کمالوندی» معاون و سخنگوی سازمان انرژی اتمی نیز گفت گروسی روز یکشنبه سوم اسفندماه با «علیاکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی و دیگر مسؤولان این سازمان دیدار و گفتوگو خواهد کرد.
ارسال به دوستان
یکصدمین سالروز کودتای سیاه
ژنرال، جاسوس، قزاق
محمدعلی صمدی*: نوروز سال 1299 هجری خورشیدی برای ایران بشارت و نوید خاصی نداشت، بلکه تداومی بود از مصائب دنبالهدار «جنگ نخست جهانی»؛ جنگی که ۳ ساله در اروپا تمام شد اما در ایران، هیچ افق روشنی برای خلاصی از سایه آن به چشم نمیخورد. همه آنانی که باید در چنین اوقاتی، به فریاد کشور مصیبتزده خود میرسیدند، در حال کلنجار رفتن با «قرارداد 1919» بودند؛ قراردادی که 7 ماه قبل به کوشش نخستوزیر وقت، میان ایران و انگلستان (که از سال 1296 بخش عمدهای از ایران را تحت اشغال خود داشت) منعقد شد و عنوان «خیانتبارترین معاهده تاریخ ایران» را دربست به خود اختصاص داد. با این قرارداد، ایران بدون جنگ و خونریزی، به یکی از مستعمرات انگلستان تبدیل میشد، البته بدون اینکه نام «مستعمره» به آن اطلاق شود. «وثوقالدوله» خیلی زود فهمید چه خبط عظیمی مرتکب شده است اما دستخوشهایی که از انگلستان دریافت کرده بود، آنقدر بود که سرسختانه پای غلطش بایستد. با این حال، احدی از رجال لشکری و کشوری حاضر نشد هیچ مسؤولیتی در برابر چنین خبطی را بپذیرد. شخص «وثوقالدوله» هم یک ماه مانده به سالگرد «قرارداد» در حالی از ریاست وزرایی سرنگون شد و از ایران فرار کرد که در سراسر کشور عملا هیچ کس به هیچ کس نبود.
هنوز ۲ ماه از آغاز سال جدید نگذشته بود که سر و کله هیولای قدیمی، پس از ۲ سال غیبت، با سر و صدای فراوان پیدا شد. روسها که بعد از «انقلاب اکتبر1917» از ایران خارج شده بودند، حالا با عنوان پرطمطراق «شوروی»، بازگشته بودند و به بهانه مقابله با ضدانقلاب، استانهای مجاور دریای خزر را مورد حمله و اشغال قرار دادند. این ماجرا، حساب کار را دست اشغالگران انگلیسی داد که دیگر زمان به نفع آنها نیست. انگلستان، خسته از جنگی عظیم و
جیب خالی کن، در حال فراخوان نیروهایش از مناطق غیرمستعمره، با هدف پایین آوردن هزینههایش بود (220 هزار نظامی انگلیسی در آسیای غربی و استانبول، در خوشبینانهترین حالت، ماهانه بین 5/3 تا 4 میلیون پوند، فقط جیره غذایی دریافت میکردند) و از همه مهمتر، با جیبهای خالی، دیگر توانی برای دست و پنجه نرم کردن با «خرسهای سرخ» نداشت. سفیر وقت آمریکا در ایران، در همین سال، طی گزارشی نوشته است: «انگلستان، ناگهان لازم میبیند اعلام کند نیروهایش را از ایران خارج میکند، آن هم در شرایطی که تقریبا پس از 5 سال اشغال خاک ایران توسط ارتش انگلستان همین یک بار است که ایران به حضور چنین ارتشی برای امنیت و تمامیت ارضیاش نیاز دارد». البته آمریکا، هنوز ۲ دهه وقت لازم داشت که تشخیص دهد انگلستان به این راحتی، میدان را برای حریف قدیمیاش خالی نخواهد کرد.
همان روزهایی که سیاستمداران لرزان و مردم تحقیرشده و ترسان، در حال حرف زدن درباره ایران، بعد از رفتن انگلستان بودند و شمال کشور زیر بمباران ارتش شوروی بود، جوانترین سرلشکر ارتش انگلیس «ادموند آیرونساید» فرماندهی «نورپرفورس» (قوای انگلیس در شمال ایران) را تحویل گرفت (آن هم در موقعیتی که انگلستان حتی پول کافی برای هزینه لباس مورد نیاز این نیروها را در اختیار نداشت). ماموریت او، علاوه بر تخلیه نیروهای انگلستان از منطقه، این بود که به دنبال یک واحد توانمند جایگزین و پرکننده خلأ قدرت باشد که بتواند نظامیان محلی را گرد آورده و نیرویی مناسب برای تامین منافع انگلستان در ایران را فراهم آورد؛ کاری که بنا بود دولت ایران با قرارداد 1919 انجام دهد اما میسر نشد. «آیرونساید» یک سرگرد واحد سیاسی ارتش انگلیس با نام «هنری اسمایت» را مامور مطالعه جامعه نظامیان ایران کرد. حقیقت ماجرا این بود که از زمان «فتح تهران توسط مشروطهخواهان» کشور عملا فاقد وزارت جنگ بود و ساختارهای نظامی محلی و سنتی در بدترین شرایط ممکن بودند. در این میان تنها قوای «قزاق» و «ژاندارمری» بودند که محلی از اعراب داشتند (و با هم در رقابتی سخت و خشن هم بودند). ضعف شدید «ژندارمری» بر اثر عواقب جنگ نخست جهانی، باعث شد اتاق فکر «آیرونساید» روی قزاقها متمرکز شود. قزاقها علاوه بر اینکه آنقدر پرتعداد و پیچیده نبودند که برای پیدا کردن کانونهای قدرت در میانشان، زمان زیادی لازم باشد، از مدتها قبل هم تحت نفوذ یکی از شبکههای قدرتمند اطلاعاتی انگلستان در «هند انگلیس» قرار داشتند. مسؤول ارشد این شبکه در ایران، «اردشیر ریپورتر» نام داشت. همین شخص بود که یکی از افسران قزاق را به «آیرونساید» معرفی کرد. رضاخان در بین مردم نام و نشانی نداشت اما به علت ارتکاب ۳ عملیات «شبهکودتا» در قوای قزاق، میان آنها برای خود اعتباری کسب کرده بود و رفت و آمد اعتمادبرانگیزی هم با عوامل انگلستان داشت. گزینههای دیگری هم بررسی شدند (حدود 30 نفر، مثل نصرتالدوله فیروز یا محمدحسن قاجار)، اما به قول «هنری اسمایت»، تنها رضاخان بود که پیشنهاد انگلستان را بدون چون و چرا پذیرفته و آمادگی خود را برای کودتا اعلام کرد.
به این ترتیب، ماموریت ژنرال «آیرونساید» نقطه آغاز خود را پیدا کرد. دیگر اهمیتی نداشت این بزنبهادر جاهطلب که سواد خواندن و نوشتن کاملی هم نداشت، چطور میتوانست ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی ایران، آن هم پس از یک دهه انقلاب، جنگ و قحطی پیدرپی را ساماندهی کند. انگلستان برای تامین امنیت جناح غربی هندوستان، مهار جبهه جنوبی شوروی و حفاظت از منابع نفتی عراق (بصره و کرکوک) و آبادان، نیاز به گردنکلفتی جسور و بیمحابا داشت که او را پیدا کرده بود.
سوم اسفند 1299، کودتا برای به قدرت رساندن رضاخان، با دستور مستقیم «لرد ردینگ» (نایبالسلطنه وقت هند انگلیس) و «وینستون چرچیل» (وزیر وقت جنگ بریتانیا)، به «اردشیر ریپورتر» و «ژنرال آیرونساید» آغاز شد و با کمترین هزینه ممکن به نتیجه رسید. اگر چه جاسوس کهنهکار هندی - انگلیسی از سال 1917 رضاخان را میشناخت و او را تحت تاثیر خود درآورده بود اما سرلشکر جوان انگلیسی هم که از مهرماه وارد بازی شده بود، 5 ماه فرصت داشت تا با این قزاق صورت زخمی آشنا شود و قول و قرارهایش را با او محکم کند. به این ترتیب یکی دیگر از دستهگلهای امپراتوری بریتانیا به رودخانه تاریخ سپرده شد؛ تدبیری که - برخلاف خرافه رایج درباره طراحیهای سیاسانه انگلستان ـ تنها با در نظر گرفتن منافع مقطعی و کوتاهمدت انگلستان در آسیای پس از جنگ نخست جهانی اتخاذ شد و نتایج بلندمدت و مصیبتبار آن، پس از سپری شدن یک قرن، هنوز گریبان ملت مسلمان ایران را رها نکرده است.
* پژوهشگر تاریخ
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با عوامل مستند «ثبت با سند برابر نیست» که به بهانه یکصدمین سال کودتای رضاخان از تلویزیون پخش میشود
شاخهنبات رضاخانی!
مصطفی پورکیانی: «ثبت با سند برابر نیست» از اسناد منتشرنشده مربوط به املاک رضا پهلوی رونمایی میکند؛ املاکی که در بسیاری از اتفاقات تاریخی عصر حاضر نقشی تعیینکننده داشته است.
مجموعه مستند «ثبت با سند برابر نیست» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیهکنندگی وحید کاظمی در ۸ قسمت ۵۰ دقیقهای برای نخستینبار روی آنتن تلویزیون میرود.
تهیهکننده «ثبت با سند برابر نیست» درباره ایده ساخت این مجموعه مستند ۸ قسمتی به «وطن امروز» گفت: ۴ سال پیش مجموعهای را مربوط به دوره رضاخانی کار کردیم. یک گروه تحقیقاتی نزدیک به ۲ سال، تمام اسناد مربوط به دوران پهلوی اول را مورد بررسی قرار دادند که در نتیجه، نکات تأملبرانگیزی توجه ما را جلب کرد. مجموعه مستند «ثبت با سند برابر نیست»، بیرون آمده از نتایج همان تحقیق و پژوهش است.
وحید کاظمی در ادامه گفت: اساسا ساختار کلی در مستندهای تاریخی و آرشیوی، جنبه کارگردانی آن نیست، بلکه بخش پژوهش و تحقیقات کار از اهمیت بسیار فوقالعادهای برخوردار است. تیم پژوهشی این مستند سعی کردند همه اسناد موجود در این دوره که به موضوع ما مرتبط است را بررسی کنند؛ از رفتن به کتابخانه ملی گرفته تا مجموعه اسناد سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و هر مجموعهای که سندی از این داستان در اختیار ما قرار میداد. حتی خود من به جزیره موریس و هند سفر کردم تا نکتهای در این باره از قلم نیفتد.
کاظمی با معرفی خط سیر مستند «ثبت با سند برابر نیست» بیان کرد: چند نکته در دوران پهلوی اول وجود دارد که تاکنون در رسانهها کمتر بیان شده یا به هر دلیلی به عنوان بخشی از تاریخ بازگو نشده است و مردم از آن اطلاع زیادی ندارند. یکی از این نکات، املاکی است که به نام رضا پهلوی ثبت شده است. در دفتری به نام «املاک اختصاصی»، اموال و املاکی ثبت شده است که نشان میدهد چه املاک و داراییهایی در تصرف رضاخان بوده است. این دفتر اکنون در موسسه مطالعات تاریخ معاصر نگهداری میشود؛ در آن بیش از ۴۴ هزار سند ثبتی مربوط به رضا پهلوی ذکر شده است که بعدا به قیمت یک شاخه نبات به پسر او یعنی محمدرضا پهلوی منتقل شده است.
این مستندساز با اشاره به پیوند پیچیده املاک رضاخانی با اتفاقات سیاسی دوران پهلوی اول، گفت: نکته قابل توجهی که در این اسناد وجود دارد، این است که وقتی از سند ثبتی حرف میزنیم، منظورمان سند آپارتمان نیست، بلکه سند شهر و قریه (روستا) است. برای مثال نوشته شده است قریه «عالیه کلا» یا «ولیکدان» متعلق به رضا پهلوی است یا سند کل منطقه یوسفآباد تهران یا کل شهرستان قائمشهر که نامش را شاهی گذاشته بود به نام رضا پهلوی خورده است. وی افزود: موضوع قابل توجه، ارتباط بین این اسناد با برخی اتفاقات مهم کشور است. برای مثال، در حین احداث راهآهن در کشور میبینیم که تمام املاک و زمینهای مرغوبی که در محدوده ریل قطار بوده است به نام رضاشاه شده است. مثلا خرده مالکان این مناطق را تحت فشار قرار میدادند تا زمینها را با قیمت ناچیز تقدیم رضا پهلوی کنند. این ماجرا مربوط به قبل از کودتا یا شاه شدن رضاخان است. این رویه سالها ادامه داشت. تقریبا کل مازندران، گیلان، گرگان، شمال خراسان، بخش بزرگی از تهران و رودهن تا دماوند و ساوجبلاغ بخشی از املاک ثبت شده رضاخان است.
کاظمی یادآور شد: با توجه به همین سوژه و ابعاد مختلف آن که مرتبط با اتفاقات مهم تاریخ ایران است، تصمیم گرفتیم مجموعه مستندی را تولید کنیم که نتیجه آن مجموعه ۸ قسمتی «ثبت با سند برابر نیست» به کارگردانی مهدی شامحمدی شده است. در حقیقت، در این مجموعه، ارتباط بین اتفاقات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور با این املاک، مبتنی بر اسناد به تصویر کشیده شده است. به عبارت دیگر، املاک رضاخان بستری شده است تا اتفاقات آن عصر را بهتر بفهمیم و تحلیل کنیم. وی با معرفی سوژه قسمتهای مختلف این مجموعه مستند گفت: در قسمت اول، بیوگرافی دقیقی از شکلگیری شخصیت رضا پهلوی ارائه شده است. برای مثال به عبدالحسین فرمانفرمائیان که به نوعی الگوی سیاسی رضاخان است، میپردازیم و شکلگیری شخصیت سیاسی و اقتصادی رضا پهلوی را نشان میدهیم. فرمانفرمائیان یکی از بزرگترین ملاکهای ایران بوده و چون رضا پهلوی نگهبان او بوده است، خوب فهمیده بود که برای موفقیت در سیاست باید قدرت اقتصادی داشت و صاحب املاک بود. رضاخان شاگرد خلف این پیر سیاست است و با الگو گرفتن از او شروع به جمعآوری املاک میکند تا اینکه تبدیل به بزرگترین زمینخوار کشور در دوره خود میشود.
تهیهکننده مجموعه مستند «ثبت با سند برابر نیست» افزود: در قسمتهای بعدی به موضوعاتی مانند تغییر شکل ظاهری جامعه از جمله لباس و کلاه تا معماری شهرها و... میپردازیم. رضا پهلوی در این دوره بسیار تلاش میکند تا شکل ظاهری جامعه را به گونهای تغییر دهد که همه بگویند این شکل متاثر از او است و ایران جدید را بنا نهاده است.
وی درباره لزوم ساخت چنین مجموعهای عنوان کرد: امروز، عدهای از طرفداران رضاخان میگویند او مستبد بود اما مستبد مفید بود و جامعه آن دوران نیاز به چنین فرد مستبدی داشت تا کشور پیشرفت کند و ایران به سوی تجدد گام بردارد. در این مجموعه نشان میدهیم که استبداد به هیچوجه سودمند نیست و استبداد، استبداد است. در حقیقت مستبد مفید بیمعنی است.
کاظمی درباره محتوای تصویری این مستند توضیح داد: در این مجموعه بازسازی نداریم و تصاویر آرشیوی به همراه نریشن و مصاحبه با پژوهشگران تاریخ را داریم. علاوه بر این، سراغ نوادگان کسانی رفتیم که در دوران تظلمخواهی توانسته بودند املاک خود را پس بگیرند. باید بدانید که در دوران پهلوی دوم، عدهای از رضاخان شکایت کردند و گفتند او زمینهای ما را به زور گرفته است. دادگستری وقت بخش کوچکی از این زمینها را به آنان برگرداند؛ بنا به تصویب قانون واگذاری املاک در مجلس شورای ملی قرار بر این بود تا املاک به صاحبان اصلی آن بازگردد اما بخش بزرگی در تملک بنیاد پهلوی باقی ماند.
* به تاریخ وفادار ماندیم
همچنین مهدی شامحمدی، کارگردان مستند 8 قسمتی «ثبت با سند برابر نیست» با ذکر این نکته که علاقه اولم موضوع تاریخ معاصر است، گفت: تا به حال در کارنامه کاریام کارهای زیادی با موضوعات تاریخی ساختهام؛ از دوره قاجار گرفته تا دوره پهلوی دوم و دهه 60 و وقتی این پیشنهاد به من شد، استقبال کردم. 60 درصد این کار به صورت آرشیوی تهیه شده و مابقی کار در مصاحبه با مورخان و کارشناسان این حوزه مانند مجید تفرشی، احمد نعمتی، امید اخوی و دیگر صاحبنظران این حوزه کار شده است. یکسری تصاویر هوایی هم مربوط به زادگاه رضاخان و مناطقی که به زور به املاک خودش اضافه کرده و بعدها به فرزندانش به ارث رسیده، در این مستند به تصویر کشیده شده است.
شامحمدی با گلایه از عدم سیاستگذاریهای درست مسؤولان و بیسلیقگیهای آنها در تولید و پخش مستندهای سیاسی و تاریخی، گفت: همین کمکاریها باعث شده تا شبکههای معاند نظام با استفاده از تصاویر و فیلمهای آرشیوی کمتر دیده شده، گوی سبقت را از تلویزیون ما بگیرند و اهداف خودشان را آنچنان که میخواهند در ذهن مردم ما جایگزین کنند. وی افزود: من سعی کردم به این موضوع با نگاه خاکستری نگاه کنم نه سیاه و سفید و تا جایی که بتوانم به تاریخ وفادار بمانم. دغدغه اصلی من در ساخت این مستند این بود که آن تفکری که در حال حاضر در جامعه ما در ذهن برخی جوانان ما نفوذ کرده و مدام از خدمات رضاخانی تعریف میکنند را با رعایت انصاف در ذهنشان به عدالت بکشانم و اصلاح کنم.
شامحمدی در پایان گفت: در صورتی که به نقل از سازمان سینمایی در سالهای 97 و 98 بیش از 78 درصد جوایز بینالمللی سینمای ایران مربوط به سینمای مستند ما بوده اما متاسفانه مدیران حال حاضر تلویزیون اهمیتی به ساخت مستندهای درخور و شایسته نمیدهند و این خیلی دردناک است که کمترین بودجهها به ساخت این آثار اختصاص مییابد.
بر اساس این گزارش شبکه مستند به بهانه صدسالگی کودتای رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹، مجموعه مستند «ثبت با سند برابر نیست» را برای نخستینبار روی آنتن تلویزیون میبرد.
این مجموعه مستند به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیهکنندگی وحید کاظمی در ۸ قسمت ۵۰ دقیقهای پخش خواهد شد.
مستند «ثبت با سند برابر نیست» از شنبه ۲ اسفندماه هر شب ساعت ۱۹ جز جمعهها از شبکه مستند پخش میشود و نگاهی متفاوت به دوران حکومت رضا پهلوی در کشور دارد.
ارسال به دوستان
هشدار رئیس پیشین شاباک نسبت به پایان موجودیت اسرائیل طی ربع قرنآینده
نسل بعد اسرائیل را نمیبیند
گروه بینالملل: «من درباره تهدید هستهای ایران، موشکهای حزبالله لبنان یا فلسطینیان صحبت نمیکنم، بلکه درباره تغییر و تحولات مربوط به جمعیت، تغییرات اجتماعی و اقتصادی [رژیم صهیونیستی] سخن میگویم که ماهیت دولتها را تغییر میدهد و پس از یک نسل تهدیدی برای موجودیت آنها قلمداد میشود».
این چکیده هشداری است که رئیس سابق سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی به سیاستمداران و مردم جامعه عمدتا مهاجر عبری فلسطین اشغالی میدهد. «یوال دیسکین» 64 ساله یکی از باسابقهترین مدیران اطلاعاتی اسرائیلی است و تنها چهره امنیتی ارشدی که به عنوان رئیس شاباک با هر ۳ نخستوزیر اخیر کابینه رژیم صهیونیستی یعنی آریل شارون، ایهود اولمرت و بنیامین نتانیاهو کار کرده است. حال او معتقد است رژیمی که خود را نماینده یهودیان میداند، تا نسل بعد دوام نخواهد آورد. دیسکین در فاصله سالهای 2005 تا 2011 رئیس سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی موسوم به شاباک یا شینبت بوده و به عنوان یک مقام بلندپایه اسرائیلی شاهد عمق آسیبپذیری و ضعف ساختاری این رژیم در مقابل حملات متقابل حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه (تابستان 2006) و حماس و گروههای جهادی فلسطینی در جنگ 22 روزه (زمستان 2009) بوده است. او یکی از جدیترین منتقدان نخستوزیر فاسد و متزلزل فعلی یعنی نتانیاهو نیز محسوب میشود، تا جایی که سال پیش در چنین روزهایی پیش از انتخابات ماه مارس به همراه 5 رئیس پیشین دیگر دستگاه اطلاعاتی رژیم، در یک فایل ویدئویی نسبت به باقی ماندن نتانیاهو در قدرت هشدار داده و او را جدیترین تهدید برای موجودیت اسرائیل توصیف کردند.
دیسکین در مقالهای که روز جمعه در شماره ویژه آخر هفته روزنامه یدیعوت آحارانوت چاپ و در تارنمای این روزنامه به ۳ زبان عبری، انگلیسی و اسپانیولی منتشر شد، اعتراف کرد با روند فعلی طی 3 تا 4 دهه آینده نه چیزی از موجودیت رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند و نه جامعهای که خود را اسرائیلی میخواند. این در حالی است که ۶ سال پیش نیز رهبر انقلاب، حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای طی بیاناتی، محو اسرائیل تا 25 سال آینده را پیشبینی کرده بودند. متن مقاله دیسکین با عنوان «اینگونه بدون کشور خواهیم ماند» عینا بدین شرح است:
شکاف ما به عنوان یک ملت در حال عمیقتر شدن است. درگیری بین راست و چپ از چالش میان یهودیان و اعراب فراتر رفته، بیاعتمادی به ساختار حکومت مرکزی بیشتر شده و فساد در ساختارهای محلی و ملی در حال افزایش، همبستگی اجتماعی رو به نزول، رهبری فاقد چهره الگو و ارزشهای ما به خاطر ذهنهای مریض عدهای تندرو و اغراق بیش از حد در حال دگرگونی است. تازگی مشخص شده این قدرت بزرگ خاورمیانه حتی نمیتواند حاکمیت داخلیاش را بر نقو، جلیله، اورشلیم [بیتالمقدس] و بنی باراک تضمین کند. حالا با در نظر گرفتن این رویکردها بیایید اطلاعات مرکز آمار را در نظر بگیریم که اخیرا کشف کرده طی 40سال، نیمی از جمعیت [فلسطین اشغالی] را حاریدیها (یهودیان ارتدوکس یا افراطی) و اعراب تشکیل میدهند؛ ۲ جامعهای که طی سالها بشدت توسط حکومت [رژیم صهیونیستی] نادیده گرفته شدهاند و دخالت کمی در اقتصاد داشته و بشدت فقیرند. در عین حال هر دوی این جوامع هیچ کاری با دفاع، خدمت در ارتش و خدمات مدنی نداشته، بشدت ضدصهیونیست بوده و البته قدرت معنوی بالایی دارند. مهمتر اینکه در مقابل چشم آنها، اسرائیل قدرت حاکمیت و تمامیت سرزمینیاش را از دست داده و در خلأ قدرت مرکزی، تندروها در یک جامعه خرابکار به قدرت رسیدهاند. همان طور که در بحران کرونا مشاهده کردیم، مخالفخوانهای یهودی در جوامع ارتدوکس تظاهرات کردند و جوامع بشدت بسته عرب که پر از سازمانهای بزهکار و مسلح هستند با خشونت، باجگیری و اخاذی در بزرگراهها عرصه را بر شهروندان تنگ کردهاند. از دیدگاه حریدیها، اسرائیل به سمت زیان و فروپاشی پیش میرود. اگر دولتهای آتی فورا اقدامات مهمی برای تغییر رفتار حریدیم (جامعه حریدی) انجام ندهند، عواقب ویرانگری در انتظار اسرائیل خواهد بود. علاوه بر حریدیم، اقشار دیگری از جمله سکولارهای کلاسیک، یهودیان افراطی، مزراحیها و اشکنازیها، حتی ثروتمندان، فقرا و دیگرانی نیز هستند که تاب تحمل مشکلات اقتصادی را ندارند.
شرایط متعاقب بحران کرونا پرسشهای وجودی و راهبردی را آشکارتر کرد و آن اینکه آیا اسرائیل از انسجام اجتماعی، انعطافپذیری اقتصادی و قدرت نظامی و امنیتی که تضمینکننده موجودیت آن برای نسل آینده باشد، برخوردار است؟ منظورم روندهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی است که اساسا جوهره اسرائیل را تغییر داده و موجودیت آن را طی یک نسل (ربع قرن آینده) با خطر مواجه خواهد کرد.
نیازی نیست که یک کارشناس باشی تا بفهمی تا 30 سال آینده وضعیت حاکمیت [رژیم صهیونیستی] در زمینههای اقتصادی و اجتماعی و همچنین امنیتی پایدار نخواهد ماند و خطرناکتر از همه اینکه بسیاری بدین منوال ترجیح خواهند داد به جای اسرائیل در یک نقطه دیگر جهان زندگی کنند نه اینکه بمانند و بار مشکلات را به صورت نابرابر تحمل کنند و نتیجه اینکه اسرائیل هرگز در برابر تهدیدات مختلف در منطقهای که زندگی در آن دشوار است، دوام نخواهد آورد. در آینده نزدیک تنها یکسوم اسرائیلیها بیشترین بار مشکلات اقتصادی و نظامی را متحمل خواهند شد و به این ترتیب جامعه از مشکلاتی که در انتظار آن است، رهایی نخواهد یافت. هیچ جایی برای کشوری که از گداها و طفیلیها تشکیل شده باشد نیست. ما به کشوری نیاز داریم که از مردمش مواظبت کند نه فقط رهبرانش. ما نیاز به کشوری داریم که تضمین بدهد چیزی برای به جا گذاشتن برای نسل بعد وجود خواهد داشت.
ارسال به دوستان
مرکز آمار ایران از افزایش تورم نقطه به نقطه به ۲/۴۸ درصد خبر داد
تورم در مسیر رکوردشکنی
گروه اقتصادی: مرکز آمار ایران روز گذشته گزارش شاخص قیمت مصرفکننده بهمنماه سال جاری را منتشر کرد. این گزارش همچون گزارشهای پیشین مرکز آمار، از تداوم روند افزایشی تورم نقطه به نقطه و سالانه حکایت دارد.
* رشد 2 درصدی تورم نقطهای بهمن 99
طبق گزارش مرکز آمار، نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» در ماه گذشته با افزایش 9/6 واحد درصدی به 8/66 درصد و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» با کاهش 2/0 واحد درصدی به 7/39درصد رسیده است.
منظور از نرخ تورم نقطهای، درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه سال قبل است. نرخ تورم نقطهای بهمنماه ۱۳۹۹ به عدد 2/48 درصد رسیده است، یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین 2/48 درصد بیشتر از بهمن ۱۳۹۸ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. این در حالی است که نرخ تورم نقطهای برای خانوارهای شهری 2/47 درصد است که نسبت به ماه قبل 7/1 واحد درصد افزایش داشته است. همچنین این نرخ برای خانوارهای روستایی 6/53 درصد بوده که نسبت به ماه قبل 8/3 واحد درصد افزایش داشته است.
* افزایش نرخ تورم ماهانه خانوارهای کشور
منظور از نرخ تورم ماهانه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه قبل است. نرخ تورم ماهانه بهمن ۹۹ به 5/2 درصد رسیده که در مقایسه با همین اطلاع در ماه قبل، 7/0 واحد درصد افزایش داشته است. تورم ماهانه برای گروههای عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» و «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» به ترتیب 2/5 درصد و 1/1 درصد بوده است.
این در حالی است که نرخ تورم ماهانه برای خانوارهای شهری 4/2 درصد است که نسبت به ماه قبل 5/0 واحد درصد افزایش داشته است. همچنین این نرخ برای خانوارهای روستایی 3/3 درصد بوده که نسبت به ماه قبل 6/1 واحد درصد افزایش داشته است.
* افزایش نرخ تورم سالانه خانوارهای کشور
منظور از نرخ تورم سالانه، درصد تغییر میانگین اعداد شاخص قیمت در یک سال منتهی به ماه جاری، نسبت به دوره مشابه قبل از آن است. نرخ تورم سالانه بهمنماه ۱۳۹۹ برای خانوارهای کشور به 2/34 درصد رسیده که نسبت به همین اطلاع در ماه قبل، 2 واحد درصد افزایش نشان میدهد. همچنین نرخ تورم سالانه برای خانوارهای شهری و روستایی به ترتیب 1/34 درصد و 35درصد است که برای خانوارهای شهری 9/1 واحد درصد و برای خانوارهای روستایی 5/2 واحد درصد افزایش داشته است.
* حرکت تورم به سوی رکوردشکنی
روند رو به رشد تورم در ماههای اخیر، روندی نگرانکننده است. رشد تقریبا بدون وقفه تورم شرایط را به گونهای رقم زده که به احتمال بسیار زیاد نرخ تورم، در سال جاری رکورد ربع قرن اخیر را خواهد شکست. این در حالی است که طی سالهای 97 و 98 هم اقتصاد کشور دچار تورم سنگین شده بود. استمرار تورم بالا در اقتصاد کشور، معیشت مردم را بیش از هر زمان دیگری تحت تاثیر قرار میدهد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با دکتر سیدمحمدصالح هاشمیگلپایگانی به مناسبت سالروز صدور منشور روحانیت توسط امام خمینی(ره)
مقدسمآبی و ولنگاری فکری ۲ تهدید حوزه انقلابی
یکشنبه سوم اسفندماه سالروز صدور نامه مهم و تاریخی امام خمینی(ره) خطاب به روحانیون و طلاب تحت عنوان «منشور روحانیت» است.
بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی در این نامه خط مشی و مسیر روشن حوزه علمیه و روحانیت متعهد و انقلابی را تبیین و ترسیم میکنند و نسبت به خطراتی که حوزه علمیه را تهدید میکند، هشدارهای جدی میدهند. برای بررسی و تحلیل مفاهیم محتوایی این نامه به گفتوگو با دکتر سیدمحمدصالح هاشمیگلپایگانی، مبدع و مسؤول بینش مطهر و از اساتید سابق دانشگاه امام صادق(ع) نشستیم.
***
* یکی از محوریترین موضوعات منشور روحانیت حضرت امام(ره) حول محور مفهوم تحجر و سکولاریسم میچرخد و حضرت امام(ره) در این نامه خطاب به طلاب و اساتید حوزه علمیه، نسبت به این دو خطر هشدار جدی میدهند؛ این دو مفهوم دقیقا در منظومه فکری امام خمینی(ره) به چه معناست و چه نسبتی با یکدیگر دارد؟
ببینید! وقتی فهم دین از حالت تعادل خارج میشود و یک جنبه افراطیگری پیدا میکند، از یک سو به دامن تحجر میافتد و از سوی دیگر به دامن سکولاریسم. حال تحجر به چه معناست و سکولاریسم به چه معنا؟ قبل از پاسخ به این سوال باید مقدمهای را مطرح کنم. آموزههای دینی، در یک تقسیمبندی کلی به 2 دسته تقسیم میشود: ثابتات و متغیرات. بخشی از آموزههای دینی، جزو ثابتات است، یعنی در گذر زمان تغییر و تحولی در آنها رخ نمیدهد. به عنوان مثال انسانشناسی، ترکیب انسان از ۲ عنصر روح و جسم، عوالم پیش روی انسان، وظایف انسان نسبت به خداوند و امثال اینگونه امور جزو ثابتات دین است. متغیرات آن بخش از مفاهیم دینی است که بر اثر گذر زمان، دستخوش تحول میشود. یعنی اقتضائات زمان بر آن دستورات و آموزهها اثر میگذارد. اینها را متغیرات مینامیم. حال اگر ما، یک بخش متغیر دین را که در گذر زمان بر اساس اقتضائات و نیازهای زمانه، باید با ابزار اجتهاد، بر شرایط جدید منطبق شود، تغییر ندهیم و بر ثابت نگه داشتن آن مفهوم و آموزه به رغم اینکه آن جزو متغیرات دین است، پافشاری کنیم، در دام تحجر افتادهایم. یک مثال ساده بزنم، خداوند به مومنان صدر اسلام دستور داده است اسبهای جنگی مهیا کنند تا با آن دشمن را بترسانند و امنیت خود را ارتقا دهند. ما در اینجا یک مفهوم ثابت داریم و آن لزوم آمادگی دفاعی جامعه مسلمانان است، یک مفهوم متغیر هم داریم و آن ابزار اسب جنگی است؛ حال اگر هزار سال گذشت و عدهای همچنان اصرار کردند چون خداوند گفته اسب، ما تانک و موشک لازم نداریم، حتما باید اسب جنگی داشته باشیم، این میشود تحجر.
حالا طرف دیگر افراط را بیان میکنم. اگر ما بیاییم و برای تطبیق آموزههای دینی بر شرایط روز، علاوه بر متغیرات، ثابتات را هم تغییر بدهیم، این یک نوع ولنگاری و غربزدگی است که فهم دین را مبتلا به سکولاریسم میکند. مثلا قاعده نفی سبیل یک اصل ثابت قرآنی است، اینکه کفار نمیتوانند زمام امور مسلمانان را به دست بگیرند و مسلمانان نباید برده غیرمسلمانان باشند. حال اگر کسی به بهانه پیشرفت و توسعه، تئوری وابستگی و دستنشاندگی را ترویج داد و راه رفاه کشور را در نوکری یک ابرقدرت معرفی کرد و این را مخالف تعالیم قرآنی و اسلامی ندانست، در واقع با تغییر ثابتات دین، در حال ارائه یک فهم سکولار از دین است.
بعد از تبیین ۲ مفهوم تحجر و سکولاریسم، سراغ ارتباط این دو میرویم. ببینید! وقتی حوزه دچار تحجر شد، دیگر نمیتواند نیازهای زمانه را بر اساس آموزههای دین، برآورده کند. وقتی این اتفاق افتاد، دیگرانی زمام حل مشکلات روز جامعه را به دست میگیرند که فهمی از نظام اندیشه دینی ندارند، لذا نسخههای آنها منطبق با نسخههایی است که از دل اندیشههای لیبرالیستی و غربی در آمده است، یعنی اندیشههایی که تعارضات زیربنایی با نظام اندیشه اسلامی دارد. این امر باعث میشود که جامعه بر روی ریلی حرکت کند که بعد از چند سال از زندگی بر مبنای مفاهیم دینی فاصله بگیرد و اصطلاحا لیبرالیزه شود. به این ترتیب میبینید چطور تحجر، راه را برای سکولاریسم باز میکند. به همین خاطر است که امام مدام نسبت به نتایج فاجعهبار این پدیده هشدار میدادند و به همین خاطر بود که در منشور روحانیت که در سالهای پایانی حیات حضرت امام از قلم ایشان صادر شد، مدام خطر تحجر را که به سکولاریسم و اسلام آمریکایی میانجامد گوشزد میکردند.
* اگر موافق باشید گریزی هم بزنیم به بررسی مساله تحجر در اندیشه شهید مطهری. در واقع آرای شهید مطهری را میتوان شرح و بسط همان آرای حضرت امام به حساب آورد.
بله! همینطور است و سوالی هم که پرسیدید، سوال مهم و لازمی است. ببینید! طی سالهای اخیر حضرت آقا مدام بر مفهوم «حوزه انقلابی» تاکید کردهاند. این انقلابی بودن به چه معناست؟ انقلابی بودن یعنی تحولزا بودن. تحولزایی خود به خود در تضاد تام و تمام با تحجر است، یعنی حوزهای که فهم درستی از ثابتات و متغیرات ندارد و مجموعه آنچه را دارد میخواهد سفت و سخت نگه دارد و از نیازهای زمان بریده و خود را مکلف به پاسخگویی به نیازهای زمان نمیداند. این حوزه قطعا ضدتحول خواهد بود و به صورت طبیعی این حوزه نمیتواند نیازهای انقلاب را برآورده کند. وقتی حوزه، مرجعیت خود را برای نسخه دادن به جامعه از دست بدهد، یعنی انقلاب اسلامی از درون استحاله میشود و به جای نسخههای اسلامی، کارگزار نسخههای لیبرالی خواهد بود. این خطر بزرگی است که مقام معظم رهبری نسبت به آن هشدار میدهند و طی چند سال اخیر در دیدار با حوزویان، نسبت به انقلابی بودن و انقلابی ماندن حوزه علمیه هشدار دادهاند.
شهید مطهری در نامهای که به امام مینویسد میگوید من خود یک حوزوی هستم و به حوزه ارادت دارم و در برابر آنهایی که قصد دارند حوزه را از اصل نابود کنند ایستادهام اما با توجه به پیشرفت زمانه، حوزه نمیتواند با اعتصام به گذشته خود پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. استاد مطهری بحث بسیار مهمی را مطرح میکند که به تعبیر ایشان این بحث از زمان شیخ عبدالکریم حائری مطرح بود. ایشان مطرح میکند که یک روحانی و عالم دین در یک منطقه و شهرستان به همه امور مردم رسیدگی میکرد. همه امورات مردم اعم از سبک زندگی و مسائل شرعی و اجتماعی با این عالم دینی بود اما به تدریج بسیاری از علوم از فقه و حوزه جدا شد. با پیشرفت علوم، بسیاری از رشتهها تخصصی شد و برای مثال امروز شما پزشکی را نمییابید که در تمام شاخههای پزشکی اعلم باشد. بحث استاد مطهری این است که همانگونه که علوم مختلف پیشرفت کردند و تخصصی شدند، فقه و مباحث مربوط به فقه هم باید پیشرفت کند و تخصصی شود. امروز ما فقههای گوناگونی داریم، مثل فقه تربیت، فقه اقتصاد، فقه مدیریت و... . علت چیست؟ امروز مباحث اقتصادی که در جامعه مطرح میشود، مباحث بسیار گستردهای است. آیا امروز یک مرجع تقلید در مباحث گسترده اقتصادی در تمام شؤون و شقوق آن میتواند عالم باشد؟ در عین حال در بقیه علوم هم عالم باشد و هم اعلم؟ برای مثال هم در پزشکی و هم در اقتصاد عالم و اعلم باشد؟ نظر استاد مطهری این است که این امکان ندارد. تقلید ما از مرجع تقلید به این معناست که میخواهیم بهترین و نزدیکترین نظر به نظر امام معصوم را بدانیم.
ما یک مرجع تقلید فقط در امور اقتصاد لازم داریم تا مردم بدانند این سرمایهگذاریهایشان در بانک یا جاهای مختلف چه حکم فقهیای دارد؛ آیا حرام است یا حلال؟ اگر حوزه ما که متکفل این امور است، پاسخی برای این پرسشهای جدید نداشته باشد، چه بلایی سر جامعه و مردم ما میآید؟ مثال دیگری میزنم. فرض بفرمایید یک مرجع تقلید که اجتهاد عمومی را دارد و در عین حال عمری روی مسائل تربیتی و روانشناسی کار کرده و در این مسائل به مقام اجتهاد و مرجعیت رسیده و کاملا بر مساله فقهالتربیه مسلط است، ایشان میشود مرجع تقلید در مسائل تربیتی. متاسفانه امروز مسائل تربیتی کشور ما تا حد زیادی به دست دانشمندان و روانشناسان غربی است، چرا اینگونه است؟ زیرا یک متخصص متمرکز حوزوی در این زمینه نداریم.
آیا امروز حوزه و علمای ما بازوهای تئوریک نظام اسلامی ما هستند؟ حرف و دغدغه استاد مطهری این است که امروز جهان در علوم مختلف رشد و پیشرفت کرده است و ما نمیتوانیم با برنامه ۲۰۰ سال پیش پاسخگوی مسائل جدید باشیم. البته ذکر این نکته ضروری است که تقریبا همه طلاب ما با نیتهای خیر و خدمت به اسلام و مسلمین وارد حوزههای علمیه میشوند اما سیستم و چارچوب قدیمی است و به عقیده استاد مطهری این چارچوب باید متحول شود و این تحول حتما باید به دست خود حوزه و علما اتفاق بیفتد و نه اینکه عدهای از بیرون حوزه بخواهند در حوزه تحول ایجاد کنند. مراجع به تناسب تحولات و نیازهای جامعه دارای تخصص میشوند و کرسی بحث و درس ایجاد میکنند و اگر این اتفاق افتاد، دیگر نیازی نیست که ولی فقیه در مسائل جزئی ورود کنند، بلکه ایشان در راس مراجع و نظام قرار میگیرند و مراجع و علما به عنوان بازوهای تخصصی نظام اسلامی به نظریهپردازی و پاسخ به نیازهای روز جامعه و نظام میپردازند. آیا امروز حوزه علمیه ما و ساختار و متون درسیاش کاری به انقلاب و نظام اسلامی دارد؟ سکولار بودن حوزه به این معناست، یعنی جدایی ساختار حوزه از انقلاب. البته بنده منکر حضور اساتید و علمای انقلابی و دلسوز نظام در حوزه نیستم. حضرت آقا فرمودند اگر حوزه خودش را با نیازها تطابق ندهد، رو به افول میرود و میمیرد. به تعبیر استاد مطهری حوزههای علمیه ما از دانشگاه بزرگ فقه و معارف اسلامی به دانشکده فقه تنزل پیدا کردهاند. حوزه باید همه جهات اداره یک جامعه و حکومت را در اختیار بگیرد.
* به عبارتی عدم حرکت حوزه علمیه پا به پای تحولات سیاسی و اجتماعی، خود به خود حوزه را از پاسخگویی میاندازد و در نهایت راه را برای سکولاریسم باز خواهد کرد؟
بله، دقیقا! ولی معظم فقیه این خطر را خطر جدی میدانند. متاسفانه بعضی اشخاص و جریانات حوزوی میگویند ما متکفل قال الباقر و قال الصادق هستیم و با حکومت و جامعه کاری نداریم. در صورتی که حفظ قال الباقر و قال الصادق تعارضی با پاسخ به نیازهای نظام و جامعه اسلامی ندارد و اتفاقا میراث اهلبیت زمانی حفظ و متبلور میشود که نسخه عملی برای اداره حکومت و جامعه از دل اینها استخراج شود. اینگونه تفکرات میتواند ایجاد فتنهای کند که این فتنه بسیار خطرناک و کمرشکن است، چرا که این فتنه با پرچم امام حسین ظهور میکند و علیه ولی فقیه شعار میدهد و فعالیت میکند. فتنه مذهبی، مردم و جامعه را متلاشی میکند، زیرا فتنههای گذشته زمانی شکست خوردند که به پرچم امام حسین(ع) توهین کردند. برای اینکه بتوانند این فتنه را به منصه ظهور برسانند، تمام تلاش خود را میکنند که بین حوزه و انقلاب فاصله و جدایی ایجاد کنند. اگر این اتفاق افتاد، این حوزه به حوزهای غیرانقلابی تبدیل میشود که انقلاب و نظام کشور را جزو مسائل سیاسی میداند و با شعار جدایی سیاست از حوزه، جدایی سیاست از دین و اینکه سیاست سازوکار خودش را دارد، حرکتی بسیار خطرناک را رقم میزند. اگر حوزه خودش را در تنگنای تاریخ فرو برد و امروز جامعه را پس زد و حوزه و دین به تقابل با انقلاب پرداخت، این خطری بسیار جدی است و این همان چیزی است که روی آن کار میکنند و شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی درست میکنند و مرجعیت درست میکنند و این تقابل را دامن میزنند. طلاب جوان و اساتید حوزه علمیه باید متوجه این خطر باشند و با حرکت در صراط مستقیم دینی و پرهیز از افتادن به دام تحجر و سکولاریسم، پا به پای تحولات جامعه، آموزههای دینی را در ساحتهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جاری و ساری کنند.
ارسال به دوستان
پیام رهبر انقلاب به نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا
انقلاب نشان نقشآفرینی را بر سینه جوانان نشاند
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در پیامی به پنجاهوپنجمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، نشاندن نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» بر سینه جوانان برومند کشور را از برترین افتخارات انقلاب اسلامی خواندند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی که صبح دیروز حجتالاسلام والمسلمین احمد واعظی، نماینده مقام معظم رهبری در امور دانشجویان در اروپا آن را در نشست مجازی این اتحادیه قرائت کرد، به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشجویان عزیز
هر روز که میگذرد اهمیت نقش جوانان در پیشرفت کشور و تضمین آینده آن بیشتر آشکار میشود. بلیه عمومی کرونا هم این را یک بار دیگر به اثبات رساند. همت و انگیزه و امید شورانگیز جوانان در این ماجرا نیز مانند بسیاری از مسائل کشور، پیشران گشایشهای علمی و عملی شد. این یکی از برترین افتخارات انقلاب اسلامی است که توانسته است نشان «نقشآفرینی در مسائل اساسی» را بر سینه جوانان برومند کشور بنشاند.
از شما دانشجویان عزیز انتظار میرود در این فرصت مغتنمی که در اختیار شما است، خود را هر چه بیشتر به صلاحیتهای علمی و دینی و اخلاقی آراسته کنید و آماده نقشآفرینی شوید، و اتحادیه انجمنهای اسلامی در این باره دارای وظیفهای سنگینتر و البته افتخارآمیزتر است.
والسلام علیکم و رحمهالله
سیدعلی خامنهای - 1 اسفند ۱۳۹۹
ارسال به دوستان
منطق گفتوگو و مشورت در راه رسیدن به انتخاب درست
کاندیدای درست را از کجا بیابیم؟!
مصطفی آقاجانی*: آحاد جامعه کمتر به این موضوع فکر میکنند که انسانها به واسطه اجتماعی بالطبع بودنشان، برای حل مسائل و چالشهای ذهنیشان نیز به سمت ارتباط و گفتوگو با دیگران میغلتند. این نیاز به گفتوگو خواه پایه احساسی برایش قائل شویم یا پایه منطقی و عقلانی، ما را به این نتیجه میرساند که گفتوگو و بازگو کردن درونیات، جزئی از پازل تکاملبخش شخصیت انسانی است. حتی آن فردی که موضعی را در فضای شبکههای اجتماعی بروز میدهد به دنبال عکسالعمل و تأثیرپذیری یا تأثیرگذاری از خلال یک فضای تعامل و گفتوگو است. در این میان انتخابات، بستر و زمینهای است که فضای گفتوگو و چالش و اثرپذیری یا اثرگذاری را با غلظت و شدت بیشتری فراهم میکند. شاید در زمینههای دیگر مانند امور شخصی و خانوادگی، کنترل انتخاب دست خودمان باشد و در نتیجه با فراغ بال بیشتر و استرس و فشار کمتری به سمت انتخاب راه و کنار گذاشتن چاه پیش برویم اما در موضوع انتخابات هم فشار و هم فرصت آنچنان شدید و تنگ است که افراد را ناچار به انتخاب پرریسک میکند. چیزی که میتواند از آسیبهای یک انتخاب نادرست تا حدی بکاهد عنصر مشورت و گفتوگو است. در این مختصر بر آنیم نقش عنصر گفتوگو را در زمینه رسیدن به کاندیدای درست مورد بازبینی قرار دهیم.
* انتخاب، حاصل چیست؟
شاید در نگاه اول، انتخابها متأثر از میزان منابع ۲ طرف (داده و ستانده) انگاشته شود اما باید گفت انتخابهای ما تنها ریشه در یک فضای آنی و در لحظه مانند 3 هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری که فضای هزینه / فایده غالبا برساخته شده از افراد موجود در آن موج میزند، ندارد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه بگوییم انتخابهای فعلی و بعدی ما نتیجه انتخابهای قبلی ما در عرصههای گوناگون است. به یک نمونه کوچک مادی بسنده میکنیم؛ فردی را در نظر آورید که با تمام سرمایهاش در بورس سرمایهگذاری کرده و فکر میکند اگر کاندیدای A نامزد شود تمام ثروت او بر باد میرود، از این رو سعی میکند کاندیدای B را انتخاب کند. انتخاب فقط ریشه در کاست بنفیت ذهنی افراد ندارد؛ انتخاب پایه احساسی هم میتواند داشته باشد. حسها هم محصول تجربه زیسته افراد و هم محصول ارتباطات اجتماعی ایشان با فضاهای دیگر است. احساس ما انسانها حتی در زمینه موارد حسی و تجربی هم خطا میکند، چه برسد به ادراک ما از افرادی که یا تا به حال آنها را ندیدهایم یا اگر هم دیدهایم در حد یک سلام و علیک بوده است، پس بهتر است اسم این احساس را احساس تصویر مبنا بگذاریم. عقیده و باور، پایه دیگر انسانها در انتخابهایشان است. عقاید فارغ از اینکه بر چه مبنایی در افراد شکل گرفته، باعث سوگیری ما در انتخابهایمان میشود.
* نماگرهای انتخاباتی
مجموعهای از حس و عاطفه، منطق منفعتسنج و باورها و عقاید در افراد آنان را به سمت و سویی متمایل و از راه و رسمی منصرف میکند. اما این محصول یا رفتار شخصی تنها نتیجه کارخانههای شخصی نیست، بلکه بر اساس چارچوب و ماهیت جستوجوگر و اهل گفتوگوی انسانی (ارادی یا غیرارادی) این رفتار شاید در بسیاری از افراد غالبا محصول مشترک دیگران و خود است. این «دیگران» در عرصه اجتماعی بسته به موضوع و فضای مساله اجتماعی قبض و بسط پیدا میکند. در گستره انتخابات ریاستجمهوری که صحنهای ملی است، دیگران که میتوان نام «کنشگر» یا «بازیگر» را بر آنها نهاد، تنوع زیادی مییابند. حال اگر کنشگران عرصه فضای مجازی را نیز بدان اضافه کنیم، دامنه وسیعی مییابند اما سؤال آن است که آیا میبایست از همه این افراد برای انتخاب درست استفاده کنیم؟ پاسخ واضح است؛ شما برای هر انتخابتان در حال تأثر از دیگران هستید... هر کامنت یا منشن یا پست، موضع یا سخنرانی یا منبر یا فیلم دیگران که مورد توجه و کلیک شما قرار میگیرد، در مرتبه اول ذائقه و در عین حال انتخاب شما را هدایت میکند.
* نگاهی به اولویتهای مشورت در انتخابات ایرانی
انتخاب دیگرانی که بتوان از تعامل با ایشان به تکامل در انتخاب، شخصیت و سرنوشت دست یافت، آموزهای اسلامی است؛ آنجاهایی که اشاره میکنند: «لا یَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یُواخىَ الفاجِرَ و َلاَ الاحمَقَ و َلاَ الکَذَّابَ» یا «قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم» و نیز «ألمَرءُ عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ». از این رو در این حجم از مصاحبین و جلیسها و طرفهای گفتوگو و مشورت، باید دست به اولویتبندی زد و از خلال این اولویتها هم مسیر انتخاب را آسانتر و هم نتیجه انتخاب را درست و شیرین کرد، البته نفس همین اولویتبندی نیز برای افراد با احساسات، عقاید و منافع متفاوت، مختلف است اما شریعت، مرزی است که باعث تلاقی ۳ حوزه مؤثر بالا برای رسیدن به یک کف قابل ارزیابی میشود. عدالت، صداقت، تقوا و دیانت نیز از جمله ملاکهای ما در انتخابهای شخصیای چون تحقیقات برای ازدواج و خواستگاری است. حال اگر بخواهیم برای یک مسؤولیت بزرگ فردی را نامزد کنیم طبیعتا این ملاکها در اولویت قرار میگیرد و برای مشورت به چنین افرادی رجوع میکنیم.
طرفهای مشورت را بشناسیم...
* مشاورِ هادیِ دلسوز
با نگاهی به انتخابات ریاستجمهوری در جمهوری اسلامی ایران میتوان افراد و گروههای مختلفی را از حیث مشورت مورد توجه قرار داد. در رأس افراد مشورتدهنده که خود را مکلف به ارائه نظرات خود میدانند مقام ولایت فقیه است. ولیفقیه به فراخور و نسبت جایگاهی که در هدایت کلان انقلاب و تعیین جهتگیریهای کلان دارد و نیز قرار گرفتن در جایگاه نیابت امامت مسلمین، وظیفه دارد با ارائه و تبیین درست وضعیت کشور، نیازهای این وضعیت و شاخصهای کاندیدای درست این وضعیت، مردم را در رسیدن به انتخاب درست و کاندیدای اصلح یاری کند.
* مصلحان اجتماعی
افراد حاضر در دستگاه ولایت فقیه اعم از حوزههای علمیه، ائمهجمعه، وعاظ و روحانیون، نمایندگان ولیفقیه که خود از مؤثرین عرصه اجتماع هستند، علاوه بر تبیین کلی ۳ مؤلفه بالا، وظیفه دارند بر اساس فهم و درک خودشان، هم تبیین دقیقتری از بیانات رهبر انقلاب داشته باشند و هم بر اساس حجتهای درست، مردم را در رسیدن به کاندیدای اصلح یاری رسانند.
* گروههای سیاسی- اجتماعی
دسته دیگر از عناصر تأثیرگذار در این فرآیند گفتوگومحور گروهها و جریانهای سیاسی هستند. گروهها میتوانند با در نظر گرفتن ملاکهایی در فرآیند بازاریابی سیاسی داخلی، افراد شایستهتری را وارد گردونه رقابت کنند. در واقع مؤثرترین کمک گروهها همین موضوع است. اما علاوه بر این موضوع که کمیتش در کشور ما لنگ میزند، گروههای سیاسی با اعلان درست و منصفانه ضعفها و قوتها میتوانند در یک انتخاب درست مؤثر باشند. در تاریخ انقلاب اسلامی و در کلمات حضرت امام و رهبر انقلاب، افراد معتمدی در گروههای سیاسی چون جامعه روحانیت و جامعه مدرسین و برخی افراد چهره حاضر در فضای سیاسی، نام برده شدهاند که این خصیصه در ایشان پررنگ بود.
* دیگرانِ قابل توجه
اما در کنار این موارد، افراد غالبا در گروههای دوستی، گروههای مجازی، صفحات اجتماعی، کانالها و شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، گفتوگوهای روزانه در محیط کار، فضاهای تفریحی و سرگرمی و... برای انتخابهای خود ساخته و پرداخته میشوند؛ فضاهایی که کمتر در اختیار خودآگاه ایشان است و بعد از طی فرآیندی، عرصه تصمیمات فرد را تحت تأثیر جدی قرار میدهند.
* گام بعدی؛ مشورت و گفتوگو
طبیعتا در مسیر تحقیق از فردی برای تشکیل یک زندگی، صرفا به گفتهها و توضیحات کلان نمیتوان بسنده کرد. همچنین نمیتوان به بهانه شاکله زندگی و سابقه، افراد را قضاوت کرد، لذا مواجهه مستقیم و تحقیق از نزدیک لازم است. باید افراد را زیر ذرهبین برد و برای هر یک از ایشان اهم و مهم را در نظر گرفت. در این لایه اولویتبندی آنچه میتواند کار مکلفین را در وادی نظر آسان کند، ملاکها و اولویتهای گفته شده توسط ولیفقیه است. اگر این ملاکها مورد پذیرش قرار بگیرد، مرحله بعدی تطبیق ملاکها با افراد است که با شاخصگذاری و فارغ از تعلقات شخصی و تعصبات گروهی، میتوان در این میدان گام برداشت.
* جمعبندی
در پایان باید گفت کاندیدای درست انتخابات 1400، برآمده و زایشی از نحوه زندگی، مشغولیتها، مصاحبتها و در کل الگوهای فکری و سبکهای زندگی ماست. ما در این سالها، در حال ساختن مسیری برای یک انتخاب درست بودهایم؛ چه آگاهانه چه ناآگاهانه... مسیری که آمدهایم هر لحظه امکان یک تغییر جدی یا یک جهش را دارد. وظیفه ولیفقیه و دلسوزان و مصلحان اجتماعی آن است که با مواجهه مستقیم با افراد، آنان را در رسیدن منطقی به یک کاندیدای درست یاری رسانند تا انتخابی حداقل در جهت درست رقم زده شود که در صورت انتخاب حجتمدار چه مسیء باشیم یا مصیب، تکلیف خود را به انجام رساندهایم.
* پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی
مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|