|
پرسپولیس در بنبست تصمیمگیری گاریدو نه مشورت میپذیرد نه استعفا میکند!
سرگیجه سرخ
مهدی مرسلی: امان از وقتی که مطمئن شوی یک جای کار ایراد دارد، شاید زمان دقیق این فهم و آگاهی برای مدیران پرسپولیس مربوط به دقایقی پس از بازی با الشرطه عراق بود؛ مصافی که قرمزها در آن برنده شدند اما کادر مدیریتی فهمید یک جای کار ایراد دارد.
پرسپولیس طی یک نبرد معجزهآسا موفق شد در یک دقیقه از شکست، یک پیروزی تاریخی بسازد اما مدیریت این تیم فهمید همیشه قرار نیست موفقیت اینگونه در خانه آنها را بزند. این واقعیت چند روز بعد درست از آب درآمد. آنها الشرطه عراق را عجیب بردند و عجیبتر از آن، به نساجی در تهران باختند.
اما قبل از رسیدن به بازی نساجی، بهتر است به همان دیدار با الشرطه و چند روز بعدش فلشبک بزنیم.
چهارشنبهشب هفته گذشته، رضا درویش با فراخواندن گاریدو چند ساعتی با او صحبت کرد. مدیرعامل پرسپولیس اعتقاد داشت از روزی که مهرداد خانبان به عنوان آنالیزور این باشگاه را ترک کرده، مشکلات پرسپولیس دوچندان شده است؛ موضوعی که گاریدو به هیچ عنوان به آن اعتقاد نداشت و ندارد اما مدیریت این تیم مشکل کار را در این موضوع میبیند. خانبان یکی از قدیمیترین اعضای کادر فنی پرسپولیس در تمام این سالها بوده است. به عنوان آنالیزور با مربیان مختلفی کار کرده؛ از برانکو تا یحیی و اوسمار. حتی در تیم ملی با اسکوچیچ و همچنین کیروش.
با این وجود، سرمربی اسپانیایی پرسپولیس نظر دیگری دارد. او خانبان را کنار گذاشت و دقیقا از بعد از خروج او بود که مشکلات یک به یک شروع شد. در این نشست، رضا درویش از او خواست تا درباره بازگشت خانبان تصمیم بگیرد؛ موضوعی که گاریدو آن را به بعد از بازی با نساجی موکول کرد.
* محاسبه غلط
گاریدو تصور میکرد با توجه به حضور نساجی در خانههای پایین جدول، بازی سادهای را پیش رو دارد و با یک برد پرگل میتواند دست بالا را در جلسه با مدیرعامل داشته باشد اما اشتباه کرد. در روزی که ترکیب او، ارنج اولیه و مهمتر از همه انتخابش در خط حمله، یعنی عیسی آلکثیر، یکی از بدترین نمایشهای تکنفره تاریخ این باشگاه را ارائه داد، آنها ناباورانه در تهران بازی را به نساجی واگذار کردند.
بله! گاریدو به همه چیز فکر کرده بود جز این. از این رو، برای نخستین بار در تمام مدتی که در ایران فعالیت میکند، به مترجمش گفت یک معذرتخواهی در اینستاگرام به زبان فارسی از طرف او بنویسد. با این وجود، رضا درویش او را یکشنبه دوباره به باشگاه فراخواند تا درباره پیشنهاد بازگشت خانبان با او صحبت کند. درویش که یک بار جواب منفی شنیده بود، ترجیح داد این بار معاون خود، یعنی حسین بادامکی را به جلسه بفرستد.
* نشست بینتیجه
جلسه، یکشنبهشب در ساختمان باشگاه آغاز شد و مطابق معمول، گاریدو باز هم همان رفتار گذشته را تکرار کرد. آنهایی که از تمرینات پرسپولیس آگاه هستند و چند و چون کار را میدانند، خبر دارند که او به هیچ عنوان از دستیاران ایرانیاش مشورت جدی نمیگیرد یا حتی شوخی! آنها را به بازی نمیگیرد و متأسفانه نگاه بالا به پایین به فوتبال ایران دارد.
شاید همین نخوت، همین تکبر و همین نگاه بوده که موجب شده در ۵ سال اخیر، ۵ بار کار خود را پس از یک سال یا حتی چند ماه رها کند. مشکل گاریدو همین است: نگاه بالا به پایین و عدم انعطاف.
بله! مطابق انتظار، او به بادامکی پاسخ منفی داد و حتی مدعی شد دستیاران ایرانی بسیار خوبی دارد اما آیا او واقعا از سیدجلال حسینی، افشین پیروانی و کریم باقری بهدرستی استفاده کرده است؟ خیر! افشین پیروانی هیچگاه در امور فنی دخالت نمیکند و اگر هم بخواهد این کار را انجام دهد، گاریدو اجازه نخواهد داد.
حقایقی هست که اینجا فاش نمیکنیم. اگر زمانی لازم شود، آنها را خواهیم گفت. آیا گاریدو به پیروانی مجال و فرصت اظهارنظر فنی میدهد؟ آیا تاکنون از کریم باقری چیزی پرسیده است؟ حقیقتا سیدجلال نقش دقیقش چیست؟
* مرغی که یک پا دارد
جلسه رو به پایان است. گاریدو نهتنها با بازگشت خانبان موافق نیست که اعتقاد دارد تیم او از لحاظ فنی هیچ ایرادی ندارد. مرغش یک پا دارد. هیچ حرفی را قبول نمیکند. هیچ موضوعی را نمیپذیرد. او حالا توپ را به زمین مدیریت باشگاه پرسپولیس انداخته است.
موضوع فقط خانبان نیست. مدیریت میخواهد به مربیاش ثابت کند اینجا حقیقتا رئیس کیست. مادامی که گاریدو خوب نتیجه میگرفت و مهمتر از آن خوب بازی میکرد، مدیریت هیچ کاری به او نداشت اما حالا یک جای کار ایراد دارد. ۴ باخت تا امروز؛ ۲ باخت در لیگ برتر و 2 باخت در آسیا که ممکن است با توجه به ۲ دیدار سخت مقابل النصر و الهلال، این باختها بیشتر هم شود.
* زمان تصمیم مهم
حالا باید ببینیم مدیریت چه تصمیمی میگیرد. گفته میشود گاریدو عنوان کرده بود اگر بخواهند خانبان را برگردانند، این باشگاه یا جای اوست یا خانبان.
این حرف او است و اگر رضا درویش به بازگشت خانبان اصرار کند، آن وقت باید دید گاریدو شهامت تکرار حرف گذشتهاش را دارد یا نه؟ یعنی استعفا کند و بگوید من در چنین فضایی کار نمیکنم. قرارداد ۸۰۰ هزار دلاری دارد. آیا استعفا میکند؟ نمیدانیم!
پرسپولیس چهارشنبه بازی سختی در انزلی دارد. شانس برد قرمزها در آنجا زیاد نیست. شاید مدیریت باز هم بخواهد صبر کند. شاید یک باخت دیگر. نمیدانیم. شاید هر چیز دیگر. اما میدانیم در صورت ناکامی پرسپولیس در انزلی که احتمالش کم نیست، کاسه صبر هواداران بیش از پیش لبریز میشود. پرسپولیس و هوادارانش به چیزی کمتر از قهرمانی راضی نمیشوند. اگر در آسیا بین ۱۲ تیم، دوازدهم هم شود، میگویند سطح فوتبال رقبا بالاتر است، قیمت تیمهای رقیب بیشتر است اما کسی ناکامی در لیگ برتر را هرگز قبول نمیکند.
در ۸ سال گذشته این تیم ۷ بار قهرمان شده و اگر گاریدو موفق به تکرارش نشود، یعنی او مقصر است و مهمتر از او مدیریتی که وی را استخدام کرده.
شاید تا قبل از بازی با ملوان، تیم مدیریت پرسپولیس یک تصمیم بزرگ بگیرد: برکناری گاریدو. شاید هم نه. این را هم نمیدانیم اما میدانیم در انزلی کار به این سادگیها نیست. شاید تا پایان هفته، مجوز کار گاریدو تمدید شود اما در صورت ناکامی در انزلی و ایجاد فاصله با صدر جدول، تکلیف چیست؟
رضا درویش در ۳ سال گذشته ۴ جام برده، موفقیتهای زیادی داشته و به واسطه همین موفقیتها، خودش را به یکی از باثباتترین مدیران تاریخ باشگاه پرسپولیس مبدل کرده است اما او درباره گاریدو اشتباه کرد. سراغ فردی رفت با کارنامهای لبالب از اخراج. سراغ مربیای رفت که اهل تعامل نیست. سراغ مردی رفت از شکل شک، از متریال تردید، از جنس تکبر، از خانواده نخوت.
* او تا پایان راه دوام نمیآورد
پیشبینی درباره گاریدو چندان سخت نیست. بعید است رنگ پایان فصل را ببیند. در فوتبال پیشبینی سخت است و شاید احمقانه اما در این مورد تقریبا با ضریب بالا میشود گفت او رنگ پایان فصل را با پرسپولیس نمیبیند.
اما نمیدانیم خروجش چه زمانی است. هواداران پرسپولیس از او راضی نیستند. هوادار پرسپولیس فوتبال را میفهمد. پرسپولیس امروز نه خوب بازی میکند نه خوب نتیجه میگیرد. باید منتظر ماند و دید آیا مدیریت دستکم برای نجات خویش زودتر اقدام میکند یا ترجیح میدهد آنقدر تعلل کند که خودش به همراه گاریدو به اعماق سیاهی برود.
در فوتبال ایران، بسیاری از مربیان بودند که مدیران را به خاک سیاه نشاندند. رضا درویش بسیار خوششانس بود که با مردانی مثل گلمحمدی و اوسمار کار کرد؛ افرادی که با جامهایشان او را معتبر کردند اما یک انتخاب اشتباه در تابستان ۱۴۰۳ میتواند به بهای پایان درویش در فوتبال ایران تمام شود.
او باید باور کند گاریدو در حال کشاندنش به چالهای عمیق است. هر چه بیشتر تعلل کند، عمیقتر سقوط میکند. این جمله را یک جایی در پر شال ذهنتان پنهان کنید: بهزودی سراغش خواهید آمد. گاریدو با خودش درویش را به قلب سیاهچاله میبرد.
ارسال به دوستان
نگاهی به فیلم جدید مهجور و کمتر دیدهشده «باغ کیانوش»
راز موزها!
مهدی طاهرخانی: سینمای ایران همواره در تنگنای بیارتباطی میان فرم و محتوا گرفتار بوده است. روایتهایی که یا در سطح باقی میمانند یا به ورطه شعارزدگی میافتند اما در این میان، گاه آثاری پدید میآیند که نوری در تاریکی این بنبست بیانتها میافکنند. «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز از جمله همان آثار است؛ فیلمی که موفق میشود جهانی از فانتزی، تخیل و اخلاقگرایی را با قصهگویی دقیق و شخصیتپردازی کمنظیر به مخاطب ارائه کند.
فیلم برای نوجوانان ساخته شده اما جذابیتش به همینجا ختم نمیشود و به طرز هنرمندانهای بزرگسالان را نیز به سفری ذهنی و خاطرهانگیز دعوت میکند. از همان آغاز، تضادی میان شخصیتهای کودک و کیانوشِ عبوس شکل میگیرد؛ تضادی که در نهایت، به بستر تحولی در هر دو سو بدل میشود. بچهها در تمنای دست یافتن به موزهایی هستند که حتی نمیدانند دقیقا چیست! و همین ندانستن، قدرتی جادویی به داستان میبخشد و فضای لازم برای تخیلسازی را به اوج میرساند. اینجاست که فیلم در تلاقی فانتزی و واقعیت، جهانی تازه و اتمسفری انحصاری را برابر دیدگان بیننده بنا میکند. منحنی تحول شخصیتها نه از متن بیرون میزند، نه به زور بر داستان تحمیل میشود، بلکه جزئیترین نکات پیرنگ از جمله کودکان قصه، هر یک دارای هویتی مستقلند؛ نابغهای که مغز متفکر گروه است، نوجوانی که باید بر ترسهایش غلبه کند و دختران باهوشی که حضورشان بر خلاف اکثریت آثار کودک و نوجوان، نه تنها تزئینی نیست، بلکه گرههای اساسی داستان را باز و در مرکز آن کیانوش، در کنار بچهها، مسیری پر پیچ و خم را طی میکند.
او نماد تلخیهای سرکوبشده در برهه بزرگسالی است؛ مردی که باغش و موزهایش، مرزی میان گذشته و حال هستند و همنشینی او با کودکان داستان، تقابلی جذاب میان جدیت و بازیگوشیهای بچگانه و بامزه را خلق میکند.
فیلم در دهه 60 جریان دارد؛ دههای که با جنگ و برخی محدودیتها عجین بود اما «باغ کیانوش» نگاهش به این دهه، متفاوت از کلیشههای رایج است. فقر وجود دارد اما فقیرنمایی نه. جنگ هست اما فیلم با ظرافتی شایان تحسین، ترس و خشونت و تاریکی را به حاشیه میبرد. زندگی در جریان است، کودکان بازی میکنند و حتی فقدان، زمینهای برای رشد و شکوفایی میشود.
از نقاط قوت دیگر فیلم، توانایی آن در پیوند دادن فرم و محتواست. جهان فانتزی و جذابی که سرشار از خلاقیتهای بصری است. از طراحی باغ داستان گرفته تا جزئیات ریز و درشت آن دهه، همه و همه برای تقویت فضای سناریوی کلی به کار گرفته شده و بدرستی و با مهندسی دقیق تیم سازنده، محیطی همسنگ با آنچه با درونمایه و پیام کار همخوانی دارد، ارائه میشود.
باغ کیانوش اثری بینقص نیست اما در میان فیلمهای جشنواره چهلودوم فجر، درخشش خاصی داشت. این فیلم نشان میدهد سینما، هنوز میتواند با قصهگویی، شخصیتپردازی و توجه به جزئیات، اثری ماندگار خلق کند.
تجربه اول رضا کشاورز و گروه جوانش، گواهی بر آن است که خلاقیت و جسارت، فرمول موفقیت و تبلوری است از سفری جمعی برای قد کشیدن، برای عبور از مرزهای ناپیدا و برای درک تمنایی که شاید هرگز به طور کامل برآورده نشود. این فیلم، مخاطبش را به تماشای زندگی، با همه پیچیدگیها و زیباییهایش دعوت میکند و در عین حال، یادآور میشود سینما، چیزی فراتر از تصویر، بلکه آینهای برای تمامیت وجود ما است.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
بازیگری ایران در شام
عبدالله بیننده: برای درک سقوط نظام سیاسی خاندان اسد در سوریه1 و روی کار آمدن گروههای معارض که غالبا حامل ایدئولوژی سلفی - تکفیری هستند، میتوان از یک چشمانداز در جامعهشناسی سیاسی بهره گرفت. از این منظر انقلابها یا تحولات عمیق سیاسی، نتیجه گردهمآمدن 8 عاملاند؛ 4 محور مربوط به مبانی قدرت دولتها که عبارتند از: بحران مشروعیت، بحران کارآمدی، بحران وحدت درونی گروه حاکم و بحران در دستگاه سلطه و سرکوب و از سوی دیگر 4 محور مربوط به جنبش و بسیج انقلابی که عبارتند از: حجم نارضایتی عمومی، سازماندهی، ایدئولوژی و رهبری2. واقعیت میدانی تحولات سوریه و سقوط به ظاهر ناگهانی حکومت خاندان اسد در سوریه، حاصل بیش از 2 دهه تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و البته نظامی در این کشور بوده که ناگهان سر برآورده است.
از منظر فوق، به لحاظ داخلی، دولت بشار اسد مانند سالهای ریاست حافظ اسد و حتی سالهای نخست دوران بشار، دستگاه مشروعیتبخش ایدئولوژیک را که مبتنی به نوعی ناسیونالیسم عربی با سوسیالیسم بود، نتوانست حفظ کند و نسبتی نظری و ایدئولوژیک هم با آنچه ایدئولوژی اسلامگرای شیعی که تحت عنوان محور مقاومت شناخته میشود، نداشت و رابطه او با این محور و البته رابطه این محور با او بیش از هر چیزی «پراگماتیستی» بود. بهعلاوه در شرایط پس از حوادث 2013 تاکنون و آسیبهای نظامی این کشور، دولت بشار دچار بحران کارآمدی شد و در شرایط بحرانی کنونی نیز در سطح رهبران دچار انفکاک و وحدت درونی شد و دستگاه سرکوب یا نظامی آن یعنی ارتش نیز نتوانست اقدامی برای بقای او انجام دهد. در بستر چنین بحرانهای عمیقی، نیروهای مخالف بر بستر این نارضایتیهای فراگیر عمومی - که البته غالبا سکوت توأم با رضایت بود -، سازماندهی بیش از 15ساله، ایدئولوژی انسجامبخش سلفی و نیز رهبری نسبتا هماهنگ با محوریت گروه تحریرالشام میان طیفی از گروهای مخالف دولت اسد سوار شده و در زمان کوتاهی و به شکل برقآسا رژیم را سرنگون کردند.
علاوه بر 8 محور بالا که ذکر شد باید به عوامل دیگر نیز در سقوط دولت بشار اسد توجه کرد: اولا دولت بشار و بویژه شخص او با آگاهی از حجم بزرگ نارضایتی عمومی و نیز ناتوانی در بازسازی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و دولت در این یک دهه و نیز فرسایش نیروی ارتش سوریه در درگیریهای داخلی و احتمالا اختلافات با بشار، نه امکانی برای ماندن خود تصور میکرد و نه در این اواخر تمایلی به ماندن داشت. ثانیا دولتهای حامی بشار که در این یک دهه او را حمایت کردند، هر کدام دچار چالشهایی بزرگ بودند که امکان حمایت همانند دهه گذشته را نداشتند؛ روسیه درگیر جنگ اوکراین و پیامدهای آن است و توجه ویژه ایران به مسائل داخلی بود و هست و حزبالله لبنان و سایر نیروهای مقاومت نیز در این 10 سال و بویژه در یک سال اخیر پس از عملیات توفانالاقصی و جنگ با اسرائیل، نیاز به تجدید قوا دارند. مهمتر اینکه دولت اسد و نیروهای نظامی تحت امرش چون توان و تمایل به ماندن نداشتند، از دست حامیانش نیز برای بقای او در عمل هیچ کاری برنمیآمد. ثالثا باید به نقش دیگر بازیگران فعال در سوریه توجه جدی داشت که از جمله این بازیگران عبارتند از: اسرائیل، آمریکا، ترکیه، عربستان و کشورهای همسو با آنها همانند امارات و قطر. در سقوط نظام اسد در شرایط کنونی، البته نقش ترکیه به صورت علنی و احتمالا اسرائیل - با توجه به منتفع شدن اساسی از این سقوط - به صورت نهانی، از دیگران بیشتر است و از مواضع سران آمریکا معلوم است که آنها نیز غافلگیر شدهاند.
واقعیت سیاسی و میدانی این است که دولت خاندان اسد به عنوان متحد 45 ساله جمهوری اسلامی سقوط کرد. حال پرسش این است: در شرایط کنونی، رویکرد جمهوری اسلامی چگونه میتواند باشد؟ در ابتدا باید گفت سیاست ایران در سوریه، جزئی از سیاست ایران در منطقه غرب آسیا است. بخشی از سیاست ایران، بویژه رکن امنیتی آن در این بیش از یک دهه، ایجاد یا حمایت از گروههایی بود که بعدها تحت عنوان «محور مقاومت» صورتبندی شدند. دولت اسد نیز بخشی از این محور بود و در جنگ یکساله اخیر، نقش ستاد پشتیبان جنگ بویژه برای تأمین نیازهای حزبالله لبنان را داشت، هرچند خود دولت اسد و ارتش او تقریبا هیچ اقدام عملی قابل توجهی انجام ندادند. عجالتا اقدام عاجل جمهوری اسلامی در این شرایط ممانعت از فروپاشی و ناامیدی ارکان این محور است که نقطه اتصال آنها پیوندهای ایدئولوژیک میان آنها با انقلاب اسلامی است و جمهوری اسلامی باید با توجه به تحولات کنونی، روشهای جدیدی برای تقویت این جبهه پیدا کند، چراکه فروپاشی آنان میتواند بهمثابه مقدمهای مهم برای تهدیدات امنیتی در مرزها و حتی درگیریهای فراگیر داخلی باشد.
بهعلاوه این فروپاشی میتواند آغازی بر فروپاشی ایده گسترش نفوذ ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در منطقه باشد.
ایجاد یا حمایت ایران از این گروهها 2 رکن اساسی داشته است: یکی رکن ایدئولوژیک برای بسط نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه در برابر انواع جریانات ناسیونالیستی، سوسیالیستی، سلفی - تکفیری و مهمتر از همه اسرائیل و آمریکا. دوم رکن امنیتی که این گروهها، اگرچه هر کدام در بستر جامعه خود و متناسب با شرایط داخلی خود ایجاد شده و فعالیت میکنند اما بخشی از امنیت داخلی ایران نیز منوط به فعالیت این گروهها و فعالیت فرامرزی ایران در این منطقه بوده است.
ایران ناچار است واقعیت جدید در سوریه را بپذیرد و متناسب با شرایط جدید با آن مواجه شود. در شرایط کنونی که گروههای پیروز، مهمترین غیریت خود را علاوه بر دولت اسد، ایران و گروههای مقاومت میبینند، البته چشمانداز روشنی نمیتوان نسبت به آینده ترسیم کرد اما در این شرایط، ایران میتواند همانند سایر بازیگران ذینفوذ و ذینفع در ماجرای سوریه مانند روسیه و آمریکا و نیز ترکیه، بهمثابه بازیگری پراگماتیست عمل و تلاش کند ضمن ارتباط با گروههایی که عداوت کمتری با ایران دارند و نیز بازیگران خارجی موثر روی این گروهها، در روند دولتسازی جدید در این کشور ایفای نقش کند، هر چند بسیار دشوار است. ایران البته تجربه تعامل با طالبان پس از بیش از 3 دهه دشمنی را دارد و به نظر میرسد در سوریه نیز میتواند این تجربه را تکرار کند. اقتصاد و تبادلات تجاری، با توجه به نیازهای جامعه سوریه و دولت احتمالی که به دنبال این تحولات تشکیل خواهد شد، مدخل خوبی برای این رویکرد پراگماتیک خواهد بود.
خط استراتژیک و رسانهای ایران در برابر جامعه سوریه و گروههای تازه روی کار آمده باید تأکید بر حمایت از مردم سوریه و تلاش برای روی کار آمدن دولتی در آن کشور باشد که شامل همه گروههای اجتماعی است. پیشنهاد و تلاش ایران باید برگزاری انتخابات عمومی در آن کشور و تلاش برای تشکیل دولتی فراگیر در سوریه باشد تا مانند افغانستان که عملا تحت سلطه یک گروه مانند طالبان افتاده، سوریه تنها در اختیار تحریرالشام قرار نگیرد. هرچند با توجه به واقعیات سیاسی و اجتماعی سوریه و نیز ماهیت متکثر و متعارض گروههای پیروز و نیز ایدئولوژی ضد انتخابات این گروهها – دستکم در دهههای اخیر چنین بودهاند - بسیار سخت به نظر میرسد.
همکاری و همراهی با دولت عراق و گروههای همپیمان برای جلوگیری از گسترش دامنه تحولات سوریه به عراق نیز مطلبی اساسی است که در صورت رخ دادن حوادثی شبیه سوریه در عراق، دامنه این حوادث به مرزهای ایران کشیده میشود که میتواند پیامدهای هولناک امنیتی و سیاسی برای موجودیت ایران داشته باشد. بهعلاوه تقویت توان حزبالله و نیز انصارالله یمن باید بخش دیگری از این استراتژی باشد. حتی میتوان، همانند کاری که ترکیه و عربستان در برخی کشورها انجام دادند، به فعال شدن گسلهای قومی - مذهبی در کشورهای غیر همسو و معارض با محور مقاومت مبادرت ورزید تا فرصت سازماندهی علیه ایران را نداشته باشند.
به هر حال واقعیت تحولات سوریه سریعتر و پیچیدهتر از آن است که به این سرعت بتوان تحلیل دقیقی از آن ارائه کرد یا پیشنهادات قابل توجه عرضه داشت. مهمترین رکن این مساله این است که باید در روزهای آینده دید گروههای پیروز چه رویکردی را اتخاذ میکنند و در بستر آن رویکرد بهتر میتوان به نحوه تعامل یا تقابل با آنها پرداخت.
---------------------------------
پینوشت:
1- در شرایط پس از فروپاشی عثمانی تاکنون 2 دسته نظام سیاسی در اغلب کشورهای عربی حاکم بوده است؛ اول حکومتهای نظامی، دوم حکومتهای پادشاهی یا جمهوریهای خاندانی. خاندان اسد هم یکی از این خاندانها بوده است.
2- این چارچوب برگرفته از دیدگاه دکتر حسین بشیریه در کتاب «از بحران تا فروپاشی» است.
ارسال به دوستان
آیا گروههای تروریستی حاکم بر سوریه میتوانند به یک ساز و کار فراگیر برای تقسیم قدرت برسند یا سوریه صحنه یک جنگ گسترده داخلی میان تروریستها خواهد شد؟
فتح یا فاتحه؟
طی 2 هفته اخیر در پی پیشروی تروریستهای تکفیری در مقابل ارتش بیعمل سوریه و به دنبال سقوط دومینووار شهرهای سوریه در برابر گروههای مسلح متعدد تکفیری و تروریستی، تصاویری از آزادسازی بیحساب و کتاب زندانیان از زندانها در شهرهای مختلف سوریه مانند حلب، حماه، حمص و در نهایت دمشق در فضای مجازی منتشر شد. گروههای تکفیری و تروریستی و مسلحان سوریه با آزادی بدون حساب و کتاب و گسترده زندانیان از زندانهای سوریه خطراتی را برای آینده این کشور رقم میزنند که با وعدههای آنها درباره برقراری حکومت، نظم و امنیت در این کشور در تناقض است؛ خطراتی همچون رونق گرفتن گروههای تکفیری و ارهابی که تا چند سال پیش سوریه را به بهشت تروریستهای جهان تبدیل کرده بودند. تنها در یک نمونه سال 2011 و در پی آزادی 3 زندانی به نامهای زهران علوش، حسان عبود و احمد ابوعیسی از زندان صیدنایای دمشق 3 گروه تروریستی جیشالاسلام، احرارالشام و صقورالشام تاسیس شد که ناامنی و تروریسم را در سوریه گسترش دادند. اقدام به آزادسازی این افراد در آن سال جزو اشتباهات مهلکی نامیده شد که منجر به جنگ داخلی سوریه و گسترش تروریسم و ناامنی در این کشور شد؛ وضعیتی که تنها به سوریه محدود نشد و منجر به گسترش ترور و ناامنی به سایر کشورهای منطقه همچون عراق، اردن، لبنان و حتی ترکیه شد. ظهور داعش در ترکیه نیز در بستر همین اتفاقات رقم خورد و خاورمیانه را وارد دوران تاریکی از تروریسم و خشونت کرد. در ابتدای حضور و فعالیت گروههایی همچون داعش، برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه نیز برای پیشبرد اهداف خود در خاک سوریه و علیه سایر گروهها همچون کردهای سوریه، از داعش و سایر گروههای تکفیری و تروریستی استفاده ابزاری کردند اما این اقدام تبعاتی را برای آنها به همراه داشت و ناامنی داعش به خاک ترکیه نیز کشیده شد.
حملات تروریستی داعش در شهرهای ترکیه منجر به ترس و وحشت مقامات این کشور و تغییر رویکرد نسبت به گروه داعش شد و در ادامه فعالیت این گروه در عراق و سوریه بسیاری از کشورهای حامی تروریسم وهابی - سلفی در منطقه مانند عربستان، امارات و قطر از قدرتگیری داعش به عنوان یک کشور مستقل دچار وحشت شدند و به مقابله با آن پرداختند. سرانجام داعش به گروهی ضعیف و پراکنده تبدیل شد و خلافت خودخوانده در شام را از دست داد. وقایع فعلی سوریه اما بار دیگر نگرانیها را از رقابت بین گروههای تروریستی و تکفیری افزایش داده است، همچنین آزادسازی زندانیان بدون محدودیت و دستهبندی به مانند سابق در سوریه باعث افزایش نگرانیها درباره رونق گرفتن تروریسم در سوریه شده است؛ مسالهای که با توجه به سابقه رهبران گروههای تروریستی بیشتر قابل درک است. ابوبکر بغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش نیز مانند ابومحمد جولانی مدتی را در زندانهای آمریکا سپری کرده بود و آمریکاییها با آزادسازی وی به او فرصت پیوستن به گروه داعش را داده بودند. وی پس از مدتی فعالیت تروریستی به عنوان نماینده داعش در بخشی از سوریه بار دیگر به القاعده و شاخه این گروه تروریستی در سوریه یعنی جبههالنصره پیوست و سرانجام با شکست داعش و القاعده در عراق تصمیم به تاسیس گروه تروریستی خود به نام تحریرالشام گرفت؛ اقدامی که منجر به خروج نام وی و گروهش از لیست تروریستی دولت آمریکا نشد. وجه مشترک اما تمام رهبران گروههای تروریستی که در سوریه دست به تاسیس گروهی جدید و خونریز میزنند آزادی از زندانی است که هیچگاه قرار نبود از آن رهایی یابند. تجربه تکراری غرب آسیا نیز نشان داده است تروریستهایی که قرار بود به دلیل جرائم و جنایات تروریستی خود تا ابد در زندان بمانند با آزاد شدن، از فرصت دوبارهای که به آنها اعطا شده است نهایت استفاده را کرده و تاسیس گروههای جدید با تامین مالی و نظامی کشورهای حاشیه خلیج فارس، ترکیه و غرب را در دستور کار خود قرار میدهند. در حال حاضر نیز با توجه به ترس و واهمه کشورهای عربی همچون اردن، مصر، امارات، عربستان و سایر کشورهای عربی و حتی رژیم صهیونیستی از رونق گرفتن یک گروه با ریشه اخوانی در سوریه شرایط برای رقابت جریانات افراطی و تروریستی در سوریه فراهم است و آزادسازی زندانیان خطرناک امنیتی از زندانهای دولت سوریه نیز بر این وضعیت بیش از پیش دامن خواهد زد. از سوی دیگر گروه SDF که شامل کردها و قبایل عرب تحت حمایت ارتش آمریکا است نیز زندانها و اردوگاههایی را در اختیار دارد که بسیاری از عناصر داعش و القاعده و همچنین خانوادههایشان در آنها قرار دارند. طبق تخمینها تعداد خانوادههای نیروهای داعش در مناطق تحت کنترل کردهای سوریه که در اردوگاههای آوارگان حضور دارند به 60 هزار نفر میرسد. از سوی دیگر در پیشرویهای اخیر گروههای تکفیری تحت حمایت ترکیه همچون تحریرالشام و جیشالوطنی سوریه به سوی مناطق تحت کنترل نیروهای قسد، بسیاری از مجرمان امنیتی زندانهای سوریه آزاد شدند که سابقه حضور در داعش و القاعده را در کارنامه خود دارند. ادامه درگیریها با کردهای سوریه در مناطق تحت کنترل قسد و ادامه پیشروی تکفیریها در این مناطق به موازات آزادی تروریستهای خطرناک از زندانهای سوریه، میتواند منجر به شکلگیری چند گروه تروریستی خشن و حتی احیای داعش در استان رقه سوریه و شمال عراق شود؛ اقدامی که یک بار پیش از این رخ داد و هماکنون نیز در حال وقوع است و زنگ خطر تروریسم در منطقه را به صدا درآورده است.
در کنار این خطرات حضور گسترده تروریستهای بینالمللی در صفوف تکفیریها در سوریه و افزایش چشمگیر و روزافزون حضور آنها پس از سقوط دولت مرکزی در این کشور و عضوگیری گروههای زیرشاخه تحریرالشام از کشورهای منطقه و جهان و رقابت بین این گروهها و ایفای نقش اسپانسری از سوی کشورهای عربی به منظور جلوگیری از شکلگیری دولت اخوانی در کل جغرافیای سوریه منجر به وقوع حوادث تلخی برای مردم سوریه خواهد شد، بویژه در شرایط فعلی که مرزهای سوریه در اختیار این گروهها قرار دارد و ترکیه مانند سابق نفوذ گستردهای روی آنها ندارد.
در حالی که رسانههای وابسته به تروریستها از پیروزی آنها بر حکومت اسد و آغاز دوره جدید سوریه میگویند، وضعیت تراکم حضور گروههای تروریستی در سوریه بار دیگر این کشور را به بهشت تروریستها تبدیل کرده است. اگر چه این بار آنها تلاش کردهاند تصویر متفاوتی از گذشته از خود ارائه دهند اما به اعتقاد کارشناسان، آنها صرفا برای مقابله با دولت اسد با یکدیگر اجماع و ائتلاف کرده بودند و باید منتظر رقابت آنان و در ادامه درگیری آنان بر سر قدرت و تصاحب مناصب در سوریه بود. این گروههای تروریستی در گذشته سابقه درگیریهای شدید با یکدیگر داشتهاند. از سوی دیگر تفاوتهای ایدئولوژیک بین نزدیک به 60 گروه مسلح حاضر در سوریه باعث میشود گمانهزنی درباره شروع جنگ تروریستها علیه یکدیگر از هماینک جدی تلقی شود.
گروههای مختلف تروریستی اکنون در مناطق مختلف سوریه مستقر شدهاند. هر کدام بخشی از سوریه را تصاحب کردهاند. آیا همه این گروههای مسلح تروریست ذیل یک سازوکار ائتلافی نسبت به تقسیم مناصب و قدرت کنار یکدیگر قرار میگیرند یا اختلافات گذشته دوباره سر باز خواهد کرد و سوریه تبدیل به محل جنگ تروریستها با تروریستها خواهد شد؟
***
مدیر تروریستهای ادلب نخستوزیر انتقالی سوریه
معارضان حاکم بر سوریه، یک چهره شناختهشده نزدیک به القاعده و دنبالهروی اخوانیها را به عنوان رئیس دولت انتقالی سوریه معرفی کردند. محمد البشیر 41 ساله که سالها حکومت محلی معارضان در ادلب را تحت عنوان دولت نجات اداره میکرد، به عنوان نخستوزیر دولت انتقالی سوریه، مامور تشکیل کابینه دوره انتقالی شده است. این تصمیم فردای سقوط دولت اسد و به دنبال نشست روز دوشنبه میان احمد الشرع (جولانی) رهبر گروه تروریستی تحریر الشام، محمد الجلالی آخرین نخستوزیر سوریه در دوره اسد و خود البشیر اعلام شد. این نشست با هدف تعیین سازوکار انتقال قدرت و جلوگیری از کشیده شدن سوریه به هرج و مرج برگزار شد. البشیر متولد ۱۹۸۳ در استان ادلب است که مدرک مهندسی برق الکترونیک خود را از دانشگاه حلب در سال ۲۰۰۷ اخذ کرد و سال ۲۰۲۱ نیز از دانشگاه ادلب (تحت اشغال تروریستها) مدرک حقوق گرفت. او مدیر مدارس دینی وابسته به القاعده در شمال غرب سوریه بوده و سپس اداره امور اوقاف و وزارت توسعه و امور انسانی دولت تروریستها در ادلب را از ۲ سال پیش برعهده داشت. او مشخصا خود را دنبالهروی سیدقطب و حسن البنا، بنیانگذار اخوانالمسلمین معرفی کرده است. از سوی دیگر الجزیره از نشست و رایزنی فشرده میان اداره امور سیاسی مخالفان با هیاتهای خارجی حاضر در دمشق درباره اوضاع امنیتی و سیاسی در سوریه به دنبال سقوط نظام اسد خبر داد.
ارسال به دوستان
یادداشت
در سوریه چه باید کرد؟
جعفر حسنخانی: کمی بیش از 30 هزار نیروی مسلح بر خلاف «توافق آستانه» توانستند سوریه را به تصرف خود درآورند. ستون فقرات شورشیان را نیروهای سابق القاعده رهبری میکند و بخشی جدی از بدنه شورشیان هم سوری نیستند. اویغورهای چین، ازبکها، چچنیها و... در جریان این تصرف نقشآفرین بودند. همچنین نیروهای اخوانالمسلمین سوریه - مبارزان شهر درعا - از دیگر گروههای موثر در این شورش بودند. آنچه اتفاق افتاد یک شورش مسلحانه بود نه چیز دیگر.
* جامعه سوریه کجای ماجراست؟
مدتهاست در سوریه دیگر جامعه وجود ندارد. سوریه به وضعیت پیشاجامعه سقوط کرده است. مدتهاست دولت با بحران توزیع مواجه است و دستورات دولت و قانون دولت در اقصی نقاط کشور راه به جایی نمیبرد و «زور» در برهنهترین وجه خود جای مناسبات مدنی را گرفته است. سوریه ابتدا نیازمند شکلگیری جامعه است و بعد از آن میتوان درباره تشکیل دولت - ملت در سوریه سخن گفت.
جنگ داخلی، زیرساختهای شهری سوریه را از میان برده است. اپوزیسیون بشار اسد - مشخصا اخوانالمسلمین سوریه - به همراه دیگران، نابالغانه به دلیل کینهجوییهای سیاسی از دیماه 1389 خورشیدی، کشور را محل تسویهحساب قدرتهای منطقهای و بینالمللی کردند و حاصلش چیزی جز ویرانی نبود. کاری که سیاستمداران امروز اوکراین با اوکراین میکنند هم نمونه دیگر این سیاستورزی احمقانه است. جامعه ضعیف شده و فروپاشیده سوریه امروز توان و امکان نقشآفرینی سیاسی ندارد. پس آنچه را رخ میدهد نمیتوان به حساب جامعه سوریه نوشت. بزرگترین غایب تحولات امروز سوریه، جامعه سوریه است.
* بشار اسد کجای ماجراست؟
بشار اسد مدتهاست همه تخم مرغهای خود را در سبد روسیه گذاشته است. دولت او بعد از جنگ داخلی و خارج کردن سوریه از دهان داعش، صدمات جبرانناپذیری دید. افزون بر آن تحریمهای غربی و تسلط آمریکا بر چاههای نفتش، دولت سوریه را به دولت ورشکسته تبدیل کرد. ارتش او فرسوده شده بود. سوریه که روزگاری از وابستگان محور مقاومت بود، از آن 7 اکتبر نامی تا روز رفتن بشار، حتی یک سنگ هم به سمت رژیم اسرائیل پرت نکرد. اینها درست زمانی بود که همه محور مقاومت حلقه آتش دور رژیم برپا کرده بودند. با وجود این انفعال از سوی بشار، رژیم اسرائیل با بهانه تامین پشتیبانی حزبالله توسط سوریه، هر روز او را تهدید به ترور میکرد، حتی احتمالا برادر او «ماهر اسد» هم توسط رژیم طی یک عملیات تروریستی در مدت گذشته کشته شده باشد. باید دانست «ماهر اسد» در مدیریت ارتش به نفع حکومت برادرش نقش کلیدی داشت. با لحاظ همه اینها به نظر بشار اسد این بار تصمیم گرفت نایستد. احتمالا او در ذهن خود، میان مرگ توسط رژیم اسرائیل و زندگی در مسکو دست به انتخاب زده است.
* بنیاد ماجراجویان بر چیست؟
دست برتر در تحولات سوریه با اسلامگرایان سنی - سلفی است. در میان اسلامگرایان سنی - سلفی ۲ ایده برای حکومت وجود دارد: 1- «خلافتگرایان» 2- «حکومتگرایان». خلافتگرایان به دنبال احیای خلافت خلفای صدر اسلام، بنیامیه، بنیعباس و عثمانیها هستند. داعش مهمترین نیروی خلافتگرا در میان جریانهای اسلامگرای سنی - سلفی بود. «حکومتگرایان» قدری به دنبال سازگاری با زمانه معاصر هستند و از ایده خلافتگرایی در عصر دولت - ملتها عقبنشینی کردهاند. آنان به دنبال تاسیس یک حکومت سنی مبتنی بر قوانین اسلام در واحد دولت - ملت هستند. امارت اسلامی طالبان شکلی از «حکومتگرایان» است. القاعده هم حکومتگراست. جولانی به عنوان فرمانده هیات تحریرالشام مسؤول شاخه القاعده سوریه است. القاعده مخالف مردمسالاری و معتقد است در این شیوه حکومت، خالق سیادت ندارد و سیادت مخلوق بر مخلوق و حکومت بشر بر بشر طاغوت است.
البته باید توجه داشت جامعه ضعیف و فروپاشیده سوریه با جامعه سنتی افغانستان از اساس متفاوت است و این جریانهای سنی - سلفی راه ناهمواری را برای تاسیس حکومت دارند.
* ماجرا به کجا ختم خواهد شد؟
3 سناریو پیش روی سوریه است: 1- تبدیل سوریه به لیبی 2- تبدیل سوریه به یوگسلاوی 3- تبدیل سوریه به افغانستان. جنگ داخلی، تجزیه و حکومت حداقلی سنی - سلفی 3 احتمال پیش روی سوریه است.
با فروپاشی حکومت اسد، تنها نظام عربی ضداسرائیلی فروپاشید. از این پس امکان تامین پشتیبانی حزبالله هم با چالش مواجه شد. اسرائیل توان رزم نظامی سوریه را بدون کمترین هزینه در روز سقوط مورد هدف قرار داد. جامعه غایب به علاوه حکومتی که هیچ کمکی از ایران نخواست، موجب شد ایران مداخلهای در سوریه نکند. ایران حکومت استعماری یا نیروی اشغالگر نیست که بخواهد به زور منافع خود را تضمین کند. برای ایرانی که توانسته بود 70 هزار نیروی داعشی را در میانه دهه 90 خورشیدی بکشد، مقابله با 30 هزار نیروی رزم زمینی بسیار اقدام ممکنی بود و هست اما با توجه به اینکه حکومت سوریه تصمیم دیگری گرفت، لذا اقدام نظامی ایران در این وضعیت به منزله اشغال سرزمینی بود و طبیعی بود که از این تصمیم صرف نظر کند. نگارنده بر این باور است در میانه رویداد اقدام به آسیبشناسی، آسیبزننده است اما پرواضح است از رویکردها تا دیگر موارد تغییراتی باید در آرایش سیاسی، امنیتی، نظامی و اطلاعاتی روی دهد.
ایران باید خط ارتباط با همه بازیگران سوریه را با کمترین وساطت بازیگران دولتی دیگر کشورها آغاز کند تا از این رهگذر نیروهای فعال در سوریه را که دارای ۲ ویژگی هستند شناسایی و تقویت کند. ضداسرائیلی بودن و اسلامگرای جمهوریخواه بودن را باید به عنوان 2 الک غربالگری مورد استفاده قرار دهد تا در نتیجه آن جبهه مقاومت اسلامی حاضر در سوریه را شکل داده و تقویت کند. یکی از ظرفیتهای موجود در سوریه، فلسطینیان مستقر در سوریه هستند. در بازه زمانی کوتاه باید نیروی سیاسی - نظامی قدرتمندی در میان ایشان با حمایت ایران شکل بگیرد.
در نحوه تعامل ما با گروهای سنی - سلفی، جنبش حماس از نفوذی که در جریانهای سنی - سلفی سوریه دارد باید بهره بگیرد و نقشی تاریخی در این باره ایفا کند و امکان تعامل ایران با این گروهها را فراهم کند. خالد مشعل از رهبران سیاسی حماس در این ماجرا اگر نقش سازندهای را ایفا کند، میتواند جایگاه بالایی در مناسبات سیاسی منطقه به دست بیاورد. همچنین افراد اثرگذار طالبان افغانستان در گروههای سنی - سلفی سوریه امکان دیگر تعامل ایران با این گروهها هستند. انفعال در طرف ایرانی برای رسیدن به توافق با دولتی که امروز پیروزی موقت در سوریه به دست آورده است، مهمترین چالش پیش روی ایران است. گذاشتن همه تخممرغهای امید در سبد ترکیه اشتباه محض است. ظرفیتهای اجتماعی، سیاسی، مذهبی و امنیتی خوبی در سوریه وجود دارد که ایران راسا باید به سازماندهی و توانمندسازی آنان رو بیاورد. بازسازی هستههای مقاومت نهانروش باید اولویت اول ایران در سوریه باشد. سقوط بشار اسد حتما ضربه به محور مقاومت بود اما در وضعیت بیدولتی در سوریه فرصتهای بسیاری وجود دارد که با بودن دولت، محور مقاومت نمیتوانست حتی خواب آن را ببیند.
ارسال به دوستان
پس از 46 سال مناسبات ویژه ایران با سوریه آینده روابط ۲ کشور چگونه خواهد شد؟
ابهام تهران درباره شام
* عراقچی: برخی کشورهای منطقه از وقایع سوریه بسیار عصبانی هستند، اسم نمیبرم اما حدس میزنم تحرکات دیگری در راه است
گروه سیاسی: ایران و سوریه حداقل 46 سال مناسبات ویژهای با هم داشتند. در دوران جنگ تحمیلی عراق با ایران که سوریه طرف ایران ایستاد تا دوران جنگهای داخلی در این کشور که در خلال دهه 90 شمسی روی داد و مستشاران ایرانی، گروههای سلفی - تروریستی و در رأس آنها داعش را در سوریه به شکست کشاندند، ۲ کشور پشتیبان یکدیگر در روزهای سخت بودند.
تا همین ۲ روز پیش و زمانی که هنوز حکومت اسد سقوط نکرده بود، مناسبات قدیمی ۲ کشور با فراز و نشیبهایی همچنان برقرار بود اما حالا که دمشق به دست مخالفان اسد افتاده و او و خانوادهاش فرار کردهاند، مناسبات ۲ کشور چگونه پیش میرود؟ این سوال یکی از چندین سوالی است که این روزها ذهن اغلب ما را درگیر کرده است. همچنین اینکه چرا نظام اسد طی 11 روز سقوط کرد؟ وضعیت حزبالله لبنان و محور مقاومت پس از سقوط اسد چه میشود؟ همگی پرسشهایی از این دست هستند.
عصر روز یکشنبه 18 آذرماه ساعاتی پس از اعلام سقوط نظام اسد، وزارت امور خارجه کشورمان بیانیهای درباره تحولات این کشور صادر کرد. در این بیانیه آمده بود: «ایران ضمن رصد دقیق تحولات سوریه و منطقه و با در نظر گرفتن رفتارها و عملکردهای بازیگران موثر در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه، رویکردها و مواضع متناسب را اتخاذ خواهد کرد».
بیانیه وزارت امور خارجه درباره تحولات سوریه نشان میداد که تهران در این مرحله قصد ندارد اظهارنظر قطعی درباره تحولات این کشور داشته باشد، چرا که هنوز مشخص نیست فاتحان دمشق قرار است چه رویکردی داشته باشند و چه تصمیماتی را در مناسبات این کشور با دیگر کشورهای منطقه و بویژه ایران اخذ کنند.
* کشورهای عصبانی منطقه از تحولات سوریه!
درباره آینده رابطه ایران با سوریه، سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان توضیحات کاملتری نسبت به بیانیه وزارت امور خارجه ارائه داده است. عراقچی که شامگاه یکشنبه 18 آذر در گفتوگوی ویژه خبری حضور یافته بود، در این باره گفت: الان گروههای مسلح وارد شده و مستقر شدهاند اما واقعیت این است که در سوریه طیف وسیعی از گروههای مختلف، از اقوام مختلف و طیفهای گوناگون سیاسی وجود دارد؛ اگر این روزها به نقشه رنگی تسلط مناطق مختلف نگاه کنید میبینید گروههای مختلف هر کدام مناطقی را تحت تسلط خود دارند. ما خواهان این هستیم که اراده مردم سوریه در آن کشور غالب شود ولی من حدس میزنم مسیر آسانی نخواهد بود.
عراقچی بیان کرد: صحنه سیاسی فعلی سوریه را که میبینیم هر احتمالی برای آن وجود دارد بویژه که برخی کشورهای منطقه هم از آنچه اتفاق افتاده بسیار عصبانی هستند، اسم نمیبرم اما حدس میزنم تحرکات دیگری از جانب دیگری شروع شود و ما مثال این موضوعات را در لیبی، سودان و لبنان دیدهایم. تعارض منافع میان کشورهای منطقه منجر به این میشود که آرامش به سختی در منطقه حکمفرما شود. عراقچی در ادامه افزود: ما منتظر هستیم ببینیم که چه حکومتی در سوریه مستقر میشود، اگر به نقطهای برسیم که آن حکومت را مورد شناسایی قرار دهیم، طبیعی است که سفارت سوریه در تهران را در اختیار آنها قرار خواهیم داد و تا آن زمان سفیر فعلی و کادر فعلی در سفارت خود باقی خواهند ماند. ما درباره سفارت خودمان با طرفهای مختلف در سوریه درباره تامین امنیت سفارت در دمشق و کنسولگری خودمان در حلب و همینطور درباره تامین امنیت اماکن مقدس حرم مطهر حضرت زینب و حرم مطهر حضرت رقیه صحبت کردیم و به ما تضمینهایی درباره حفظ حرمت اماکن نامبرده داده شده است.
وی بیان کرد: تعرض به سفارت ایران در دمشق نشان از این دارد که تعرض سازماندهیشده از سوی گروههای خاص نبوده است اما آن کاری که در حلب رخ داد بسیار کار زشتی بود که در دمشق و درباره سفارتمان اتفاق نیفتاد. برای ما مهمتر، اماکن مقدس است که در این باره چیزی در نقض این موضوع ندیدیم و بیحرمتی به حرمها انجام نشده است اما با طرفهای مختلفی که اسم نمیآورم در تماس هستیم.
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین اظهار داشت: تماسهای مختلفی را با طرفهای مختلف داریم تا نسبت به تامین امنیت ایرانیهای حاضر در سوریه اطمینان حاصل کنیم و همه کسانی را که برای کارهای عمرانی و... به سوریه رفته بودند به کشور باز خواهیم گرداند.
* ۳ حوزه کلی ارتباطی ایران با نظام اسد
عراقچی ۳ حوزه کلی ارتباط ایران با نظام اسد را «حوزه مقاومت»، «مقابله با داعش» و «نوع ارتباط این نظام با مردم و گروههای داخلی» عنوان کرد و گفت: با توجه به اینکه سوریه یکی از اعضای مهم محور مقاومت بود، نقش مهمی را در مقابله با رژیم صهیونیستی و دفاع از فلسطینیان ایفا و فشارهای زیادی را تحمل کرد اما هیچگاه از این آرمان کوتاه نیامد. ارتباط ما با سوریه در حوزه مقاومت همواره وجود داشته و ما همواره از سوریه به عنوان یک عضو بسیار مهم در حوزه مقاومت حمایت کردهایم.
عراقچی با بیان اینکه حوزه دوم ارتباط میان ایران و سوریه مبارزه با داعش بود، گفت: داعش به عنوان یک پدیده منطقهای و فرامنطقهای در یک مقطعی بروز کرد و اول در عراق و بعد به سوریه گسترش یافت و یک نگرانی بینالمللی ایجاد کرد. نقش اصلی در مبارزه با این پدیده و در مقابله با داعش را جمهوری اسلامی ایران داشت که این موضوع هم به درخواست سوریه و هم به درخواست عراق بود. ما به آن کشورها نیرو اعزام کردیم و البته عمدتا این موضوع برای تامین امنیت خود ما بود.
وی درباره حوزه سوم ارتباط ایران و سوریه گفت: حمایت ما از سوریه مربوط به ارتباط دولت سوریه با مردم و معارضان خودش بود. ما همواره دولت سوریه را به گفتوگو با معارضان راهنمایی میکردیم به جهت حل و فصل اختلافات میان آنها. ما در حد توصیه و راهنمایی با آنها در این موضوع همکاری داشتیم.
* دولت اسد انعطاف کمی داشت
وزیر امور خارجه کشورمان ادامه داد: حملات اخیری که شکل گرفت واقعا برخلاف روند نشستهای آستانه بود، چرا که قرار چیز دیگری بود. یکی از اهداف روند آستانه این بود که بعد از برقراری آرامش در سوریه، 3 کشور ضامن یعنی ایران، روسیه و ترکیه به کشور سوریه و معارضان کمک کنند تا گفتوگوی سیاسی میان آنها شکل بگیرد، اصلاحات سیاسی شکل بگیرد، تغییراتی در قانون اساسی اگر لازم است شکل بگیرد. ما در ۱۰ سال گذشته به آرامی در این مسیر حرکت کردیم و باید گفت در حد انتظار این مسیر بخوبی پیش نرفت.
عراقچی در ادامه تصریح کرد: دولت آقای اسد در این مسیر هم انعطاف کمی داشت و هم سرعت کمی. بحث داخلی سوریه گفتوگو با معارضان یا احیانا مقابله با آنها به خود طرف سوریه مرتبط میشد و ما در نهایت در حد توصیه، مشورت و راهنمایی به آنها کمک میکردیم. این در واقع همان قسمتی است که الان دچار مشکل شده و ارتش سوریه وظیفه خودش را به درستی در اینجا انجام نداد و قرار نبود ما هیچ وقت جایگزین ارتش سوریه برای حل و فصل مشکلات داخلی آنها باشیم.
وزیر امور خارجه کشورمان افزود: همواره موضع ما حمایت از گفتوگو میان دولت سوریه و معارضان آنها بوده است. عبارت معارض مشروع که دیروز به کار بردیم کمی مورد بحث قرار گرفت. برخی گروههای معارض سوریه در لیست گروههای تروریستی سازمان ملل ثبت شدهاند و واقعیتی که وجود دارد این است که معارضان دولت سوریه از طیفهای متعددی هستند؛ از بین اکراد شمال و جنوب سوریه و انواع و اقسام مختلف وجود دارند.
عراقچی بیان کرد: در نشست آستانه ما تشویق و اصرار کردیم بر گفتوگوهای دولت سوریه با معارضان و عبارتی که اضافه کردیم معارضان مشروع بوده که منظور معارضانی بود که جزو گروههای تروریستی نیستند. همواره موضع ما تشویق دولت آقای اسد به گفتوگو و تعامل با گروههای معارض سوریه بوده است.
* ناتوانی ارتش سوریه غیرمنتظره بود
عراقچی در بخش دیگری از سخنانش به ناتوانی ارتش سوریه در مواجهه با مخالفان پرداخت و آن را یکی از دلایلی دانست که فرصت لازم برای تحرکات دیپلماتیک یا دیگر تحرکات برای کنترل وضع موجود را از همه طرفها سلب کرد. وی گفت: آنچه غافلگیرکننده بود یکی ناتوانی ارتش سوریه در مقابله با این حرکتی که آغاز شد، بود و دوم سرعت تحرکات. زمانی که در اجلاس دوحه بودم همه کشورهای منطقه برای همین بحث آمده بودند، چرا که خود اجلاس مربوط به موضوع دیگری بود. کشورهای مهم منطقه در آنجا حضور داشتند و جلسه مشترک با آنها داشتیم و سوال مشترک همه این بود که چرا ارتش سوریه آنقدر سریع عقبنشینی کرد و چرا مقاومتش آنقدر کوتاه بود و این سرعت تحولات، همه را دچار حیرت کرده بود.
وزیر امور خارجه کشورمان تصریح کرد: خود آقای بشار اسد هم وقتی بنده و آقای لاریجانی با وی دیدار داشتیم متعجب و گلایهمند از نحوه کار ارتش خودش بود و مشخص بود که تحلیل درستی از ارتش حتی در دولت سوریه هم وجود نداشت. به نظر من ارتش سوریه اسیر میدان روانی شد.
وی در ادامه بیان کرد: ما از توطئهای که جریان داشت مطلع بودیم حتی از اینکه چه تعداد نیرو آموزش دیده و سازماندهی شده بودند مطلع بودیم. هفته پیش با آقای بشار اسد همین صحبتها مرور شد و خود وی هم متاثر بود از وضعیت ارتش خودش و نسبت به بیانگیزگی در ارتش متعجب بود.
عراقچی بیان کرد: ما مترصد این هستیم و تحولات را رصد میکنیم تا نگرانیها به حقیقت نپیوندد. نگرانیها از جنگ فرقهای، جنگ داخلی، یا خدای نکرده تجزیه و فروپاشی کامل سوریه و تبدیل شدن آن به مرکزی برای تروریستها.
* حزبالله بهسرعت خودش را سازماندهی کرد
وی در ادامه این گفتوگو با بیان اینکه رژیم صهیونیستی مناطقی از جولان را مجدد به تصرف خود درآورد، گفت: جبهه مقاومت بیش از یک سال است دوران سختی را گذرانده و یک مقاومت مثالزدنی را به نمایش گذاشته است. در غزه هنوز مقاومت صورت میگیرد، هنوز اسرایی را که وجود دارند طرف صهیونیست نتوانسته آزاد کند.
عراقچی گفت: حزبالله لبنان بهرغم ضرباتی که خورد، توانست بهسرعت خود را مجدد سازماندهی کند و تلفات از طرف مقابل بگیرد و رژیم صهیونیستی را مجبور به آتشبس کند.
وی در پایان افزود: اینطور نیست که بدون سوریه مقاومت متوقف شود، مسیر ارتباطی ما با یمن چطور است؟ مسیر ارتباطی ما با غزه مگر باز است؟ یمن و غزه در حال مقاومت هستند. مقاومت به هر حال راه خود را پیدا میکند، چرا که یک آرمان است و یک جنگ کلاسیک نیست و به همین دلیل مقاومت از بین بردنی نیست، هرچند محدودیتهایی را پیدا میکند اما در نهایت توانسته است سلاح خودش را تامین و مسیر خودش را طی کند. کسی نباید اینطور تصور کند که با خارج شدن سوریه از مدار مقاومت، این مسیر متوقف میشود.
***
سوءاستفاده اسرائیل از اوضاع سوریه برای تشدید نسلکشی در غزه
سخنگوی وزارت امور خارجه با بیان اینکه رژیم اسرائیل از اوضاع در سوریه برای تشدید نسلکشی در غزه سوءاستفاده میکند، گفت: جامعه بینالملل در حمایت از انسانیت به پا خاسته و نسلکشی مستمر 100 ساله در فلسطین را پایان دهد.
اسماعیل بقایی دیروز در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: نسلکشی عبارت است از مجموعهای از اقدامات که با نیت از بین بردن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی ارتکاب مییابد. امروز مصادف با تصویب کنوانسیون جهانی پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی، مصوب ۹ دسامبر ۱۹۴۸ است.
وی گفت: ۷۶ سال پس از تصویب پیمانی که قرار بود نسبت به عدم تکرار نسلکشی در جهان اطمینان دهد، یک نسلکشی تمامعیار در فلسطین در برابر چشمان ما در حال وقوع است. بنا بر گزارش ماه اکتبر ۲۰۲۴ فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر ویژه حقوق بشر فلسطین به شورای حقوق بشر، اسرائیل بر مبنای هدف امحای فلسطین تشکیل شده و کل نظام سیاسی آن معطوف به پیشبرد همین هدف است.
سخنگوی وزارت امور خارجه بیان کرد: در واقع نسلکشی بخشی از پروژه امحای استعماری در فلسطین است که به مدت یک قرن در حال اجرا است؛ [این نسلکشی] لکه ننگی برای نظام بینالملل و بشریت به شمار میآید و باید متوقف شده و مورد رسیدگی و تعقیب قضایی قرار گیرد. بقایی افزود: دیوان بینالمللی دادگستری مدتها قبل، در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۲۴، احکام صریحی مبنی بر ضرورت توقف نسلکشی و جلوگیری از هر اقدامی مغایر با کنوانسیون نسلکشی صادر کرد. وی ادامه داد: رژیم اشغالگر به هیچ یک از ۶ دستور موقت دیوان در این زمینه وقعی ننهاده و به نسلکشی ادامه میدهد. این روزها رژیم اسرائیل از اوضاع پیچیده در سوریه برای تشدید نسلکشی در غزه سوءاستفاده میکند. زمان آن فرا رسیده است که جامعه بینالملل در حمایت از انسانیت به پا خاسته و این نسلکشی مستمر 100 ساله را پایان دهد.
***
توضیحات عراقچی درباره نشست غیرعلنی با نمایندگان مجلس
وزیر امور خارجه در تشریح جلسه غیرعلنی دیروز خود با نمایندگان مجلس گفت: در این جلسه نمایندگان سوالاتی درباره سیر تحولات و سرعت تحولات سوریه مطرح کردند که به آن پاسخ دادم. سیدعباس عراقچی گفت: در این جلسه گزارشی از مجموعه فعالیتهای دیپلماتیک انجام شده طی این چند روز بویژه از جلسه روز شنبه در دوحه و رایزنیها و نتایج حاصل شده از آن، ارائه کردم. وی افزود: در این جلسه نمایندگان سوالاتی درباره سیر تحولات و سرعت تحولات سوریه مطرح کردند که به آن پاسخ دادم و نکاتی مطرح شد؛ روی هم رفته تبادل نظر خوبی انجام شد. وزیر امور خارجه در پایان در پاسخ به این سوال که آیا گروههای معارض بشار اسد در دور جدید نشست روند آستانه به رسمیت شناخته شده و حضور خواهند داشت یا خیر، گفت: اساسا دولت سوریه هیچگاه در نشست روند آستانه حضور نداشته و روند آستانه بین ایران، ترکیه و روسیه بوده است؛ اینکه در آینده این روند به کار خود ادامه دهد یا خیر بستگی به تحولات و تصمیم 3 کشور دارد. سایر کشورهای عربی نیز هیچگاه موضوع آستانه نبودهاند.
۲ عضو هیاترئیسه مجلس هم درباره جلسه غیرعلنی با عراقچی به اظهار نظر پرداختند. احمد نادری در این رابطه گفت: در این جلسه ۳ نفر از نمایندگان اظهارنظرهایشان را مطرح کردند و آقای عراقچی نیز پاسخ داد. آقای قالیباف رئیس مجلس نیز جمعبندی داشت. عضو هیاترئیسه مجلس درباره رویکرد ایران در قبال حکومت جدید سوریه گفت: بر اساس مطالب مطرح شده در جلسه غیرعلنی، رویکرد ایران در آینده با سوریه بستگی به رفتار آنهایی دارد که در سوریه قدرت را در دست گرفتهاند و ما در آینده رفتار خودمان را بر اساس رفتارهای آنها تنظیم میکنیم. همچنین محمد رشیدی، دیگر عضو هیاترئیسه مجلس در توضیح جلسه غیرعلنی مجلس گفت: در این جلسه آقای عراقچی گزارشی درباره تحولات اخیر در سوریه و منطقه ارائه کرد. وی با اشاره به سفر وزیر خارجه به قطر گفت: جلسه در قطر با حضور ۳ کشور ایران، ترکیه و روسیه بوده و ۵ کشور دیگر از کشورهای عربی منطقه نیز به این جمع اضافه شده و مجموعه این ۸ کشور تصمیمات خوبی میگیرند و مصوبات خوبی برای سوریه داشتند اما در نهایت سرعت تحولات آنقدر بالا بوده که جمعبندی جلسه قطر موثر نبوده و حکومت سوریه سقوط میکند.
ارسال به دوستان
رشد قیمت ارز کالاهای اساسی و بیثباتی جوجهریزی قیمت مرغ را افزایش میدهد
تله در آشیانه مرغ
گروه اقتصادی: مرغ یکی از محصولات پروتئینی پرمصرف در میان خانوارهای ایرانی است که این روزها که قیمت گوشت قرمز بسیار بالاست، ثبات بازار آن اهمیت بالایی دارد. قیمت مرغ در مقطع کنونی حدود 90 هزار تومان است. این ثبات قیمت به دلیل افزایش جوجهریزی در ماههای گذشته بوده و در ماههای آینده نیز به تبع رشد جوجهریزی، میزان تولید مرغ بالا خواهد بود. برای ادامه این روند وزارت جهاد کشاورزی و شرکت پشتیبانی امور دام باید سیاستهای حمایتی داشته باشند تا همچنان جوجهریزی ادامه داشته باشد، در غیر این صورت شاهد افت تولید و افزایش تقاضا در بازار خواهیم بود که میتواند اثرات افزایشی بر قیمت داشته باشد.
دبیرکل فدراسیون ملی طیور در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: الان قیمت مرغ خوشبختانه از نگاه مردم و مرغدار کاهش پیدا کرده است. همانطور که انتظار داشتیم جوجهریزی بیش از نیاز در ماههای گذشته باعث شده مرغی که امروز در بازار است، با کاهش قیمت مواجه شود. این مرغ عرضه شده مربوط به جوجهریزی ۲ ماه پیش است. از طرفی جوجهریزی در چند وقت اخیر رشد داشته، به همین دلیل نگرانیای برای عرضه مرغ در ماه آینده نیز وجود دارد.
فرزاد طلاکش افزود: هماکنون جوجهریزی بیشتر از نیاز کشور انجام شده است. به همین دلیل در صورتی که وزارت جهاد کشاورزی و پشتیبانی دام حمایت نکنند و مرغهای مازاد را نخرند، به مرغدارها خسارت وارد میشود. اگر مرغدار ضرر کند، پایداری در تولید به وجود نخواهد آمد. از طرفی چند وقت دیگر در آستانه ماه رمضان و سال جدید قرار میگیریم، پس ثبات قیمت اهمیت دارد تا بتوانیم به پایداری تولید کمک کنیم.
طلاکش تصریح کرد: از سویی قیمت ارز کالاهای اساسی سال آینده 10 هزار تومان گران میشود. به همین دلیل روی قیمت در جوجهریزی، هزینه نهادهها و حتی حملونقل تاثیر خواهد داشت. بر همین مبنا باید شرایط را به گونهای برنامهریزی کرد که مرغدار برای تولید در ابتدای سال آینده تردیدی نداشته باشد. الان خوشبختانه قیمت نهادههای دامی در پایینترین حدش در بازار جهانی قرار دارد.
دبیرکل فدراسیون ملی طیور تصریح کرد: با توجه به اطلاعاتی که از کشورهای تولیدکننده سویا و ذرت داریم، توقع نداریم قیمت جهانی نهادهها بالا برود اما از آنجا که قیمت دلار کالاهای اساسی بالا میرود، قیمت تحت تاثیر قرار میگیرد. از طرفی با توجه به مسائلی که درباره قیمت سوخت وجود دارد به طور قطع هزینههای جانبی تولید نیز بالا میرود، بنابراین اگر دولت برنامههای خود را در پایان سال اعلام نکند، برخی مرغداران یک دوره مرغ نمیریزند و این مساله روی تولید اثرگذار خواهد بود.
وی تصریح کرد: تولید مرغ کشور در کمترین حالت ماهانه 7 هزار تن است و ماهی 300 تا 400 تن اضافه تولید داریم و اگر صادرات نشود، منجر به کاهش جوجهریزی برای ماههای آینده میشود. شهریور 1403 بعد از اینکه قیمت مرغ کمی افزایش یافت، جلوی صادرات گرفته شد. از شهریور تا ابتدای آذرماه محدودیت صادرات مرغ وجود داشت. البته هنوز صادرات به صورت حواله انجام میشود. این میزان به اندازه صادرات پیلهوری است و نمیتواند روی بازار داخلی تاثیر بگذارد.
عضو کانون سراسری مرغ تخمگذار ایران گفت: در 5 ماه نخست 1403 ایران 9 هزار تن صادرات مرغ داشته که کمتر از 1.5 روز تولید کشور است. در بالاترین سطح حدود 6500 تن مصرف داخلی داریم، به همین دلیل میتوانیم در ماه 15 هزار تن صادرات داشته باشیم. در شرایط کنونی ترکیه، عربستان و برزیل به صورت قوی در بازار منطقه حضور دارند. بنابراین وقتی بازارسازی ایجاد میشود نباید با توقف صادرات باعث از دست دادن توافقات شد.
طلاکش در ادامه گفت: از طرف دیگر برزیل در صنعت مرغداری با قیمت پایین مرغ را به بازار جهانی عرضه میکند. در واقع برزیل هر مرغ را با قیمت 2 دلار عرضه میکند اما در ایران قیمت تمامشده بالای 2 دلار است. دلیل هزینه پایین تولید مرغ برزیل تولید سویا و ذرت در این کشور است. ترکیه نیز هر مرغ را به قیمت 2 تا 2.2 به ایران میفروشد.
* وضعیت مصرف مرغ در بازار کشور
در سالهای اخیر، سهم گوشت مرغ در سبد کالای مصرفی افزایش یافته است. این در حالی است که عرضه گوشت طیور در کشتارگاههای رسمی کشور در مهر ۱۴۰۳ نسبت به ماه قبل (شهریور) نزدیک به ۷ درصد افزایش یافته بود که همین موضوع روی افت قیمت تاثیر داشت.
وزن گوشت عرضه شده انواع طیور در مهر ۱۴۰۳ به ۲۲۱ هزار و ۸۵۱ تن رسید که 97.7 درصد آن گوشت مرغ بود. این افزایش عرضه نشاندهنده اهمیت گوشت مرغ در سبد خرید خانوادههای ایرانی است. تولید گوشت مرغ از مصرف آن بیشتر است و نوسانات قیمتی به تولید ارتباط ندارد.
قیمت مرغ در مناطق مختلف تهران و شهرهای دیگر به کیلویی ۹0 تا ۱۰۰ هزار تومان در خردهفروشیها رسیده است. سیدفرزاد طلاکش، دبیرکل فدراسیون ملی طیور ایران با تأیید این موضوع اظهار کرد: قیمت گوشت مرغ تا ۹۵ هزار تومان منطقی است. کاهش قیمت مرغ زنده، واحدهای مرغداری را دچار ضرر و زیان میکند. دولت باید مرغ مازاد را جمعآوری کند یا مجوز صادرات بدهد تا قیمتها متعادل شود.
* تولید و عرضه گوشت مرغ در ایران: بررسی آمار و تحلیل وضعیت بازار
علی ابراهیمی، مدیرعامل اتحادیه مرغداران گوشتی ایران اعلام کرد: در آبان امسال ۱۵۵ میلیون قطعه جوجه یکروزه تولید شده است. اگر به طور میانگین هر مرغ 1.70 تا 1.75 کیلوگرم وزن بگیرد، بیش از ۲۶۰ هزار تن گوشت تولید خواهد شد. گوشت حاصل از این جوجهریزی از نیمه دوم آذر و اوایل دی ماه وارد بازار میشود.
وی افزود: عرضه جوجه یکروزه به سامانه بازارگاه منجر به شفافسازی قیمتها شده و انتخاب را برای مرغداران راحتتر میکند. البته صاحبان مرغ مادر باید از سوی وزارت جهاد کشاورزی مکلف به ارائه جوجه یکروزه شوند.
ابراهیمی بیان کرد: برای تأمین ۱۵۰ میلیون قطعه جوجه یکروزه، بیش از ۱۹۰ میلیون تخممرغ باید خوابانده شود. مدیریت تولید در این راستا ضروری است تا قیمتها منجر به زیان تولیدکنندگان نشود. وی اظهار داشت: پروتئین حاصل از مرغ و تخممرغ ارزانترین پروتئین در بازار کشور است و حتی در منطقه نیز نرخ پایینی دارد. همچنین آمار جوجهریزی در ۶ ماه نخست امسال نسبت به مشابه سال گذشته ۲۰ درصد افزایش داشته است و روند صعودی از شهریور ادامه دارد.
ابراهیمی افزود: پروتئین حاصل از مرغ و تخممرغ ارزانترین پروتئین در بازار کشور است و مداخلات در بازار ممکن است موجب اختلال در سازوکار بازار شود. در حال حاضر، هر کیلوگرم گوشت مرغ زنده در مرغداری حدود ۶۵ هزار تومان خرید و فروش میشود.
ابراهیمی بیان کرد: البته اخیرا قیمت جوجه یکروزه تا ۳۸ هزار تومان نیز در بازار افزایش یافته است که این موضوع بر قیمت تمامشده گوشت مرغ تأثیر منفی دارد. میانگین میزان جوجهریزی مورد نیاز داخلی کشور ۱۴۰ میلیون قطعه در ماه است و شرایط به نحوی برنامهریزی شده که علاوه بر تأمین مرغ مورد نیاز بازار، بستر مناسب برای تأمین ذخایر کشور و صادرات نیز فراهم باشد.
سرپرست دفتر امور طیور وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرد: با توجه به وضعیت مناسب تولید، این صنعت میتواند علاوه بر تأمین کامل مرغ گرم، فرآوری و قطعهبندی شده مورد نیاز بازار داخلی، شرایط لازم را برای تکمیل ذخایر گوشت مرغ کشور و استمرار صادرات فراهم کند.
عبدالمحمد صداقتفرد، سرپرست دفتر امور طیور وزارت جهاد کشاورزی نیز در این باره اظهار داشت: مکاتبات مورد نیاز برای صادرات مرغ از هفته گذشته آغاز شده و پیشبینی میشود تا پایان سال شاهد صادرات حداقل ۱۵۰۰ تن مرغ باشیم.
بر اساس این گزارش، قیمت مرغ در هفتههای اخیر افزایش یافته است. مصرفکنندگان برای خرید هر کیلوگرم از این محصول باید حدود ۱۱۰ هزار تومان هزینه میکردند که اکنون این بازار در حال رسیدن به تعادل است.
* افزایش جوجهریزی در ایران: بررسی و مقایسه آماری
در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۳، وضعیت جوجهریزی در ایران نسبت به سال گذشته بهبود یافت. تعداد جوجهریزی در سال ۱۴۰۲ به ۳ میلیون و ۸۵۳ هزار قطعه رسید. از این مقدار، تعداد جوجهریزی در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۲ یک میلیون و ۹۲۲ هزار قطعه بوده است.
طبق آمارهای رسمی، در ۶ ماه اول سال ۱۴۰۳ تعداد یک میلیون و ۹۶۷ هزار قطعه جوجهریزی شده است که نسبت به مشابه سال قبل افزایش 2.3 درصدی داشته است. این رشد نشاندهنده بهبود عملکرد تولید و افزایش تولیدات مرغداریها در کشور است.
جوجهریزی در تیر ۱۴۰۳ به تعداد ۵۳۱ هزار قطعه رسید که در ۵ سال اخیر بیسابقه بوده است. این افزایش نشاندهنده توانمندیها و ظرفیتهای تولیدی صنعت مرغداری در ایران است.
آمار جوجهریزی در آبان سال جاری نیز ۱۵۴ میلیون قطعه بود، در حالی که میانگین ماههای قبل ۱۴۰ میلیون قطعه بوده است.
ارسال به دوستان
همدلی مردم ایران با مردم مظلوم فلسطین و لبنان در قالب ارائه کمکهای مؤمنانه ادامه دارد
شکوه ایثار
قدسیه سرگزی*: باد خنک و دعوت مجری برنامه که امشب میزبان پرچم حرم اباعبداللهالحسین علیهالسلام در این میدان هستیم، عابران و رهگذران را بیش از پیش به این سمت میکشاند.
نمنم باران و استشمام عطر حرم هنگام بوسیدن پرچم و حال و هوای رهگذران دلداده دیدن دارد. خنکای پاییز را چای داغ ایستگاه صلواتی دلچسب و خاطرهانگیز میکند.
زن و مرد، پیر و جوان، مادران و پدران همراه کودکانشان برای تیمن و تبرک جستن از پرچم مطهر آقا امام حسین علیهالسلام میآیند.
گوشهای از میز، در مجاورت پرچم، جعبهای برای جمعآوری طلا و نقره گذاشتهاند. خیلی زود انگشتر و پلاک و مقداری پول در جعبه کمکها جا خوش میکند.
پسرکی حدودا ۱۰ ساله پرچم را میبوسد و نگاهمان میکند، انگار چیزی میخواهد بگوید، کمی مردد است اما بالاخره تصمیم میگیرد و میگوید نقره هم میگیرید؟ میگوییم بله! دستهای کوچک و تپلش را به هم میرساند و انگشتر زیبایش را در میآورد و داخل جعبه هدایا میگذارد.
اسمش امیرعلی است و انگشتر هدیه داییجان است که از حج برای امیرعلی آورده است. نگاهش میکنم و میگویم انگشتر به این عزیزی را هدیه میکنی؟ با بغضی دوستداشتنی به پرچم خیره میشود و بعد میگوید جان کودکانی که شهید میشوند عزیزتر است.
بیاختیار اشکمان میریزد. هر چه بلدم قربان صدقهاش میروم و برای دل بزرگ و معرفت والایش غبطه میخورم و بهترینهای دین و دنیا را برایش دعا میکنم. از لابهلای جمعیت خانمی پیش میآید و بعد از بوسیدن پرچم، جعبه طلایش را داخل جعبه کمکها میگذارد. تشکر میکنیم و در جعبه را باز میکنیم.
یک عدد النگو، یک گردنبند و گوشواره داخل جعبه است. بر میگردم گپ و گفتی با این خانم داشته باشم میبینم به سرعت دارد دور میشود.
پا تند میکنم و چند قدمی دنبالش میدوم و صدا میزنم خانم لطفا بایستید سوال دارم. برمیگردد و با آرامش میگوید کار برای خدا سوال ندارد. هر کس باید وظیفهاش را انجام بدهد و داخل ماشینی که منتظرش مانده، مینشیند و دور میشود.
زوج جوانی با آرزوی ظهور و فرج آقا امام زمان(عج) و اینکه بهزودی همین جا جشن نابودی اسرائیل را بگیریم، حلقههای ازدواجشان را تقدیم میکنند.
بانویی سرویس نیمست و حدودا 10 قطعه زیورآلات دیگرش را هدیه میدهد.
هدایا ادامه دارد... اما 2 صدا همچنان در گوشم میپیچد: جان کودکانی که شهید میشوند عزیزتر است؛ کار برای خدا سوال ندارد هر کس باید وظیفهاش را انجام دهد.
همسر سردار شهید محبعلی فارسی *
***
تأملی بر پویش «ایران همدل»
در پی تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهرها و روستاهای فلسطین در نوار غزه و شهادت دهها هزار نفر از مردم بیگناه این منطقه و تخریب جدی زیرساختهای شهری و منازل مسکونی و از بین رفتن معیشت مردم غزه در یک سال اخیر و همچنین تخریب منازل و ساختمانهای مردم در جنوب لبنان و شهادت جمع زیادی از مردم بیگناه و خسارتهای گسترده به آنها، در لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر کمک و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان، اواسط مهرماه، چهارمین مرحله پویش مردمی «ایران همدل» به منظور جمعآوری مشارکتهای نقدی مردم شریف کشورمان برای کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان آغاز به کار کرد؛ پویشی که به سرعت در گوشهگوشه کشورمان جای خود را باز کرد و صحنههایی ماندگار و درخشان از نوع دوستی مردم ایران را به نمایش گذاشت. به گزارش تسنیم، در همین راستا حامد حاجی حیدری، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، موج شگفتانگیز کمکهای مالی، اهدای طلا و زیورآلات برای کمک به مردم غزه و لبنان در مرحله اخیر «پویش ایران همدل» را قابل ملاحظه عنوان کرده و میگوید: چنین حجمی از «ایثارگری» نشاندهنده یک انسجام ارزشی و هنجاری قابل ملاحظه است که در سطحی فراتر از مرزهای ملی و در مرزهای عقیدتی تعریف شده است. واقعیت این است که بدون یک میزان از انسجام ارزشی هنجاری، نمیتواند این مقدار «ایثارگری» اتفاق بیفتد.
وی ادامه داد: در تمام این مدت، ما زنجیرهای از رویدادها را شاهد بودهایم که نشاندهنده تعهد نیرومند ارزشی و هنجاری در قطاعهای مهمی از مردم است. فائزه عظیمزادهاردبیلی، استاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام نیز یکی دیگر از چهرههایی است که به تحلیل جامعهشناختی پویش «ایران همدل» پرداخته است. او ضمن تاکید بر فرمایش امام خامنهای مدظلهالعالی مبنی بر اینکه زنان ایرانی در طرف درست تاریخ قرار دارند، در تحلیل پویش «ایران همدل» میگوید: این طرح که به عنوان طرح «مواسات مادرانه» شناخته شد، نمادی از مشارکت مدنی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. طرحی که پاسخی کوبنده به تمام کسانی بود که مدعی بودند زنان ایرانی از حق حرکت و حضور اجتماعی محرومند. طرح همدلی و مواسات مادران ثابت کرد زن ایرانی در صحنه حضور دارد. این طرح، تنها محدود به بخششهای مالی و اجتماعی نبود، بلکه شامل دورهمیها و گردهماییهای مدنی و جمعی زنان و دختران جوان ایرانی بود. این تجمعات نشان داد زنان ایرانی در کنار زنان مظلوم غزه و لبنان و دیگر شهیدان بیگناه تاریخ ایستادهاند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، زنان ایرانی در طرف درست تاریخ قرار دارند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: زنان و دختران ایرانی به این پویش همدلی آمدند تا اعلام کنند ما در مقام عمل به مبانی و معیارهای حقوق بشر متعهدیم. زن ایرانی کرامت دارد، او از دارایی، اموال و مالکیت خود میگذرد و امروز موتور پیشران حمایت از زنان و کودکان در مخاصمات بینالمللی شده است. این زنان از بیگناهانی دفاع میکنند که قربانی خشونت و کشتار شدهاند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از پیشیگرفتن ۳ اقتصاد آسیایی از آمریکا تا سال ۲۰۵۰ گزارش میدهد
بازتوزیع قدرت از غرب به شرق
* اقتصاد چین سال گذشته نسبت به آمریکا یکششم بزرگتر شد
جهان غرب در قرن بیستم در تلاش برای تحمیل سلطه خود در همه عرصههای اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی بود اما اکنون، قرن بیستویکم، قرن آسیاست؛ جایی که کشورهای آسیایی همچون چین و هند به جرگه قدرتهای بزرگ میپیوندند. ویژگیهای اصلی نظم جدید جهانی شامل افول غرب به رهبری آمریکا، ظهور آسیا، پایان سلطه دلار بر جهان و قدرتیابی قدرتهای منطقهای مانند جمهوری اسلامی ایران در یک جهان چندقطبی همسو با قدرتهای شرقی روسیه، هند و چین است. نظریه «انتقال قدرت» که سال ۱۹۵۸ توسط اورگانسکی، استاد علوم سیاسی دانشگاه میشیگان مطرح شد، بیان میکند قدرتهای بزرگ در طول تاریخ یکی پس از دیگری ظهور میکنند، به اوج میرسند و در نهایت افول میکنند؛ سرنوشتی که برای همه ابرقدرتها حتمی است.
***
تقابل اقتصاد چین و آمریکا
الوین تافلر، نویسنده و اندیشمند آمریکایی، سال ۱۹۹۰ با انتشار کتابی از «تغییر ماهیت قدرت» سخن گفت و اینکه در عصر حاضر، ماهیت قدرت به کلی تغییر کرده و این روند همچنان ادامه دارد. او در کتاب «موج سوم» خود به ظهور یک تمدن جدید اشاره دارد و بیان میکند مواجهه با این تمدن جدید تنها واقعیت روشن زندگی ما است.
اکنون، اقتصاد چین در مقایسه با آمریکا یکششم بزرگتر شده و این رشد همچنان ادامه دارد، در حالی که اقتصاد آمریکا در حال رکود است. چین به سرعت در حال کاهش وابستگی اقتصادی خود به غرب است. در گذشته، چین بزرگترین سهم را در واردات آمریکا داشت اما اکنون دیگر کشورهای آسیایی در مجموع ۲۵ درصد از واردات آمریکا را تشکیل میدهند که به طور تقریبی ۲ برابر سهم چین است. چین این کاهش وابستگی را با تجارت و سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین جبران میکند. از دهه ۱۹۸۰، یک تغییر راهبردی به سمت شرق در فعالیتهای اقتصادی آغاز شده است و با ادامه این وضعیت تا سال ۲۰۵۰، مرکز ثقل اقتصاد جهانی همچنان به سمت آسیا خواهد بود و بین هند و چین قرار خواهد گرفت. ۳ اقتصاد از ۴ اقتصاد بزرگ جهان (چین، هند، ژاپن و آمریکا) تا سال 2050 آسیایی خواهند بود. بنابراین نوعی بازتوزیع قدرت اقتصادی از غرب به شرق در حال شکلگیری است.
***
رشد اقتصادی کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا
کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) با رشد سریعی مواجه بودهاند که این امر تحت تأثیر تحریمهای غرب مرتبط با اوکراین و افزایش تقاضا تقویت شده است. طبق گزارش بانک توسعه اوراسیا (EDB)، تولید ناخالص داخلی تجمعی این کشورها در سال جاری از ۴ درصد فراتر رفته است.
* پیشبینی کلان اقتصادی
در جدیدترین پیشبینی کلان اقتصادی برای سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۷ اعلام شده است تولید ناخالص داخلی تجمعی این بلوک اقتصادی 5 کشوری شامل روسیه، قزاقستان، بلاروس، ارمنستان و قرقیزستان در سال ۲۰۲۴ با نرخ 4.2 درصد رشد خواهد کرد که از میانگین جهانی 3.2 درصد پیشی میگیرد. این گزارش همچنین تاجیکستان را که عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیست، دربر میگیرد. بهرغم شرایط پیچیده و چالشبرانگیز جهانی، اعضای این بلوک اقتصادی به رهبری روسیه و کشورهای آسیای مرکزی مقاومت قابل توجهی نشان دادهاند. به گزارش بانک توسعه اوراسیا سال جاری، به استثنای دوره بازیابی پس از همهگیری کرونا، بهترین عملکرد اقتصادی کشورهای اوراسیا از سال ۲۰۱۲ بوده است.
* تولید ناخالص داخلی و فرصتهای جمعیتی
بر اساس پیشبینی این بانک، تولید ناخالص داخلی اسمی این منطقه در سال ۲۰۲۴ از ۵۰۰ میلیارد دلار فراتر خواهد رفت. یوگنی وینوکوروف، اقتصاددان ارشد بانک توسعه اوراسیا اعلام کرد جمعیت آسیای مرکزی که طی ۲ سال گذشته بیش از ۳ درصد افزایش یافته و به ۸۰ میلیون نفر رسیده است، «فرصت جمعیتی» قابل توجهی برای رشد اقتصادی در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده فراهم میکند. وینوکوروف گفت: اقتصاد آسیای مرکزی به یک بازیگر اصلی تبدیل شده است. این منطقه برای سرمایهگذاری جذاب است، بازاری پویا برای فروش است و از نظر پتانسیل حملونقل و ترانزیت اهمیت استراتژیک دارد. این در حالی است که بانک توسعه اوراسیا اشاره کرده رشد اقتصاد جهانی به دلیل کاهش بهرهوری، تقاضای ضعیف و کاهش جمعیت، با کندی مواجه شده است.
* تلاشهای روسیه برای گسترش تجارت
اقتصادهای روسیه و بلاروس به ترتیب با نرخ 2.4 درصد و 2.6 درصد در سال ۲۰۲۵ رشد خواهند کرد. همچنین انتظار میرود تولید ناخالص داخلی ارمنستان و قزاقستان 5.5 درصد، قرقیزستان 8.7 درصد و تاجیکستان 8.4 درصد رشد داشته باشد که این رشد ناشی از فعالیتهای صنعتی و سرمایهگذاری است.
روسیه تلاشهای خود را برای گسترش تجارت و دیگر ابعاد همکاری اقتصادی با کشورهای همپیمان افزایش داده است، زیرا با تحریمهای بیسابقه غرب مواجه است. این کشور همچنین به طور فعال در حال تغییر تجارت از دلار و یورو به ارزهای ملی در میان اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا و دیگر شرکای منطقهای است.
***
تحولات اقتصادی آسیا و نقش ایران در نظم جهانی جدید
افسانه خسروی، پژوهشگر مطالعات بینالملل به «وطن امروز» گفت: در چند دهه اخیر، تحولات عظیم و بلنددامنهای با محوریت اقتصاد در مشرقزمین رخ داده است که جایگاه بازیگران شرقی را در محیط بینالملل دگرگون کرده است. مناطق مورد توجه در راهبرد نگاه به شرق شامل شرق آسیا با بازیگرانی همچون چین، ژاپن و کرهجنوبی، همچنین هند و پاکستان (و جنوب شرقی آسیا)، در نهایت مالزی و روسیه است. این مناطق با رشد و توسعه اقتصادی فزاینده، ارتقای شاخصهای رشد و ترفیع جایگاه خود در معادلات جهانی، به سمت همگرایی با محوریت اقتصادی خیز برداشتهاند.
خسروی افزود: چین به عنوان یکی از بزرگترین غولهای آسیا در دهه اخیر با سرعت زیادی مسیر جهانی شدن را میپیماید، به گونهای که حتی برخی کشورهای غربی به گرد پای او نمیرسند. جان مرشایمر معتقد است رشد اقتصادی سریع چین منجر به رویارویی با ایالات متحده خواهد شد. همچنین چین یک تجدیدنظرطلب است که خواستار وضع موجود نیست و تا سال ۲۰۵۰ به سطح بالایی از قدرت میرسد.
* نقش ایران در معادلات اقتصادی شرق
خسروی با اشاره به نقش ایران در معادلات اقتصادی غرب به شرق خاطرنشان کرد: طی ۲ دهه اخیر، یکی از رویکردهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران، تعمیق مناسبات همگرایانه با بازیگران حاضر در مناطق فراسوی مرزهای شرقی، جنوب شرقی و شمال شرقی بوده است. این رویکرد با هدف تأمین منافع و ارتقای ضریب امنیت ملی کشور، از طریق تعامل دوجانبه و همکاریهای جمعی در چارچوب نهادهای همگرایی منطقهای همچون آسهآن، سارک (اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا)، اکو، دیهشت و سازمان همکاری شانگهای امکانپذیر است.
خسروی ادامه داد: خیمه راهبرد نگاه به شرق بر ۴ ستون روسیه، چین، هند و مالزی استوار است. روسیه، چین و هند هرکدام مهرههای بزرگی در سطوح منطقهای و بینالمللی هستند و طی سالهای اخیر روند قدرتگیری و ارتقای جایگاه را با سرعت چشمگیری پیمودهاند.
* ضرورت هوشیاری در مدیریت روابط بینالمللی
وی افزود: در شرق میتوان با مدیریت هوشیارانه روابط، طراحی یک استراتژی کارآمد و استفاده درست از برگهای برنده، به همگرایی پایداری دست یافت که تأمینکننده منافع و امنیت متقابل باشد. کشورهای شرق در روابط بینالمللی عملکرد قابل دفاعتری داشتهاند. اقتصاد ایران برای رسیدن به سطح مطلوبی از توسعه و نیل به افق سند چشمانداز، باید هرچه سریعتر بر مبنای یک مدل کارآمد، متحول و بازسازی شود.
* چالشهای چین
پژوهشگر مطالعات منطقه بیان کرد: اگر چین به رشد اقتصادی خود همچنان ادامه دهد، آمریکا مجبور است بر مهار رقیب شرقی خود تمرکز کند. آمریکا تلاش دارد به سیاست سلطه جهانی خود ادامه دهد و مرشایمر در این باب میگوید رقابت و تنش میان آمریکا و چین اجتنابناپذیر است و این وضعیت را میتوان همان تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ دانست، مثل رقابت در جنگ سرد که میان بلوک شرق و غرب وجود داشت.
خسروی یادآور شد: پیشی گرفتن چین از آمریکا یک امر حتمی و قطعی نیست و عوامل سیاسی و بحرانهای بینالمللی ممکن است چین را در این رقابت تنگاتنگ با تأخیر روبهرو کند. بر این اساس، میتوان پیشبینی کرد حضور دونالد ترامپ به عنوان آغازگر جنگ تجاری علیه چین، اهداف اقتصادی چین در ایجاد کمربند اقتصادی را با چالش روبهرو کند.
***
تغییر الگوی توزیع قدرت پس از جنگ دوم جهانی
اروپا پس از جنگ دوم جهانی ظرفیت نقشآفرینی مستقل و جریانساز در سطح کلان سیاست و اقتصاد بینالملل را از دست داد و خود را در مدار آمریکا تعریف کرد. برخی تلاشهای ظاهری و کمرمق از سوی دولتهای اروپایی برای اتخاذ مواضع مستقل و خروج از سایه سنگین آمریکا طی دهههای گذشته همگی به شکستهای ناامیدکنندهای انجامیده است که نمونه جنگ عراق و مذاکرات برجام از جمله آنهاست. از همین رو، اقتصاددانان هیچ وزن خاصی برای اروپا در آینده معادلات قدرت جهانی قائل نیستند و سرنوشت جهان را در مثلثی با اضلاع آمریکا، روسیه و چین تعریف میکنند.
تغییر در الگوی توزیع قدرت جهانی و گذار تدریجی آن به سمت شرق و ظهور الگوهای حکمرانی آسیایی به عنوان رقیبی جدی برای الگوهای غربی موضوعی است که مدتهاست تحلیلگران روابط بینالملل درباره آن سخن میگویند و چشمانداز آینده نظام جهانی را با آن ترسیم میکنند. فهم دقیق این گذار قدرت و ابعاد و پیامدهای آن، سپس تعریف درست جایگاه جمهوری اسلامی ایران در این فرآیند، باید به دقت مدنظر تصمیمسازان کشور در سطوح عالی باشد تا مشخص شود مهره ایران در صفحه شطرنج نوپدید جهان در کجا قرار میگیرد.
***
نقش غرب در ایجاد تنشهای جهانی برای حفظ سلطه اقتصادیاش
الکساندر بورتنیکوف، رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) میگوید غرب به رهبری ایالاتمتحده تنها از طریق تلاش برای دامن زدن به تنشهای جهانی میتواند با فرآیندهای نوظهور مقابله و سلطه خود را حفظ کند و به سیاست استعماری غارتگرانه خود ادامه دهد.
بورتنیکوف در بیستمین نشست سران امنیت و اطلاعات آژانسهای کشورهای مستقل (CIS) که در مسکو برگزار شد، گفت: جهان به سمت ایجاد سیستم امنیتی بینالمللی جدید میرود که شامل کشورهای جنوب و شرق جهانی میشود. این نشست در بحبوحه بازسازی اساسی نظم جهانی برگزار میشود و نشست اخیر بریکس در کازان بار دیگر این موضوع را روشن کرد که یک فضای سیاسی و اقتصادی چندقطبی در حال شکلگیری است.
تشکیل سیستم امنیتی جدید
رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه تأکید کرد: سیستم جدید با امنیت بینالمللی ایجاد میشود که کشورهای جنوب و شرق جهانی را در بر میگیرد. این سیستم جدید نشاندهنده تغییرات گسترده در نظم جهانی است و نقش مهمی برای کشورهای جنوب و شرق جهانی به همراه دارد.
بورتنیکوف اظهار داشت: غرب به رهبری ایالاتمتحده، تنها از طریق تلاش برای دامنزدن به تنشهای جهانی برای حفظ سلطه و ادامه سیاست استعماری غارتگرانه خود با این فرآیندها مقابله میکند. این تلاشها نشاندهنده سیاستهای تهاجمی غرب برای کنترل و نفوذ در مناطق مختلف جهان است.
***
تأثیر بریکس در اقتصاد بینالملل
حسن هانیزاده، کارشناس اقتصاد بینالملل درباره این موضوع به «وطن امروز» اظهار داشت: جهان به سمت فروپاشی حاکمیت تکقطبی غرب حرکت میکند. وی گفت: مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران به عنوان میهمان رسمی در این نشست شرکت و تاکید کرد بریکس به مجموعهای قدرتمند برای شکست انحصار اقتصادی غرب تبدیل شده است.
هانیزاده از موضع منصفانه سران بریکس نسبت به سیاستهای ایران و تلاشهایش برای کاهش تنشهای منطقهای تقدیر کرد و این را نشانهای از پویایی سیاست خارجی ایران دانست.
* نکات کلیدی در زمینه حضور ایران در بریکس
بریکس: سازمان بریکس که بیش از نیمی از جمعیت جهان را شامل میشود، به یک مجموعه قدرتمند برای مقابله با انحصار اقتصادی غرب تبدیل شده است. ۱۸ کشور دیگر نیز درصدد پیوستن به این مجموعه هستند.
ناترازی تجاری و هژمونی آمریکا: ناترازی مبادلات تجاری و نقش هژمونیک آمریکا در تغییر معادلات جهانی، به شکلگیری بریکس منجر شده است. نخستین هدف بریکس، جایگزینی یک ارز جدید جهانی و حذف تدریجی دلار از تعاملات اقتصادی است.
نقش ایران: ایران که از ابتدای سال ۲۰۲۴ به عضویت رسمی بریکس درآمد، به دلیل ظرفیتهای بالای اقتصادی خود در حوزه نفت و گاز، به عنوان نیروی محرکه بریکس عمل خواهد کرد. عضویت ایران در بریکس میتواند تحریمهای غرب را کمرنگ کند.
تلاشهای آمریکا و اروپا: آمریکا و کشورهای اروپایی در تلاشند از گسترش نفوذ بریکس جلوگیری کنند. این تلاشها برای جلوگیری از فروپاشی اقتصاد غرب و حفظ سلطه جهانی است.
پیشنهادهای بریکس: تشکیل نهادی مشابه سازمان ملل توسط بریکس برای برقراری صلح و ثبات جهانی بر پایه حقوق واقعی ملتها و حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از ناتوانی نهادهای بینالمللی در پایان دادن به کشتار مردم غزه از جمله پیشنهادهای بریکس است.
***
آخرین گزارش سازمان تجارت جهانی در سال 2023
بر اساس گزارش جدید سازمان کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (آنکتاد)، ارزش تجارت جهانی امسال به رقم بیسابقه 33 تریلیون دلار خواهد رسید که نشاندهنده رشد سالانه 3.3 درصدی معادل یک تریلیون دلار است. این رشد به دلیل افزایش 7 درصدی در تجارت بخش خدمات (نیمی از رشد کلی تجارت یا حدود 500 میلیارد دلار) است، در حالی که تجارت کالا تنها 2 درصد رشد داشته و پایینتر از اوج سال 2022 باقی مانده است.
* نگرانیهای آینده
چشمانداز سال 2024 به دلیل خطر گسترش جنگهای تجاری و چالشهای ژئوپلیتیک نامشخص باقی مانده است. تغییرات احتمالی در سیاستهای آمریکا، از جمله تعرفههای بیشتر میتواند زنجیرههای ارزش جهانی را مختل کرده و بر شرکای تجاری تأثیر بگذارد. این تغییرات ممکن است به واکنشهای متقابل، اختلال در صنایع و اقتصادها و تضعیف تجارت، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منجر شود.
* کشورهایی با مازاد تجاری بالا
کشورهایی که بیشتر در معرض تغییرات سیاست تجاری آمریکا قرار دارند شامل چین (280 میلیارد دلار مازاد تجاری)، هند (45 میلیارد دلار)، اتحادیه اروپایی (205 میلیارد دلار) و ویتنام (105 میلیارد دلار) میشوند. همچنین کشورهایی مانند کانادا (70 میلیارد دلار)، ژاپن (70 میلیارد دلار)، مکزیک (150 میلیارد دلار) و کرهجنوبی (50 میلیارد دلار) نیز ممکن است در معرض خطر قرار گیرند.
* توصیههای آنکتاد
ربکا گرینسپن، دبیرکل آنکتاد تاکید میکند برای بهرهگیری از فرصتهای سال 2025، اقتصادهای در حال توسعه به سیاستهای هماهنگ نیاز دارند تا بر عدم قطعیتها غلبه کرده، وابستگیها را کاهش دهند و پیوندهای خود را با بازارهای جهانی تقویت کنند. کاهش تورم و رشد پایدار جهانی نیز فرصتهایی برای تقویت موقعیتهای تجاری اقتصادهای در حال توسعه فراهم میکند.
***
عوامل کلیدی که موجب رشد اقتصادی آسیا خواهد شد
در جمعبندی میتوان گفت اقتصاد آسیا به دلیل چندین عامل کلیدی میتواند در سالهای پیش رو از کشورهای غربی پیشی بگیرد.
جمعیت جوان و نیروی کار بزرگ: آسیا دارای جمعیت جوان و نیروی کار بزرگ و ماهر است که این موضوع امکان افزایش تولید و بهرهوری را فراهم میکند. کشورهایی مانند چین و هند با جمعیتهای بزرگ خود، بازارهای عظیمی را فراهم میکنند که میتواند به رشد اقتصادی سریعتر منجر شود.
رشد سریع شهرنشینی: روند سریع شهرنشینی در کشورهای آسیایی، باعث افزایش تقاضا برای مسکن، زیرساختها و خدمات شهری میشود. این موضوع باعث افزایش سرمایهگذاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید میشود.
نوآوری و فناوری: کشورهای آسیایی به سرعت در حال تبدیل شدن به مراکز نوآوری و فناوری هستند. کشورهایی مانند چین، ژاپن و کرهجنوبی در زمینههای فناوری اطلاعات، الکترونیک و صنعت خودرو پیشتاز هستند. این نوآوریها به بهبود بهرهوری و کاهش هزینهها کمک میکنند.
تجارت بینالمللی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی: کشورهای آسیایی بشدت در حال توسعه تجارت بینالمللی و جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی هستند. چین با برنامههای ابتکار کمربند و جاده، در کشورهای دیگر سرمایهگذاری و زیرساختهای خود را تقویت میکند. این سرمایهگذاریها به افزایش رشد اقتصادی کمک میکند.
اصلاحات اقتصادی و سیاستهای حمایتی: بسیاری از کشورهای آسیایی اصلاحات اقتصادی و سیاستهای حمایتی را اجرا کردهاند تا شرایط برای کسبوکارها بهبود یابد. این اصلاحات شامل کاهش مقررات اداری، تسهیل دسترسی به منابع مالی و افزایش شفافیت در بازارهای مالی میشود.
افزایش مصرف داخلی: با افزایش درآمدها و بهبود استانداردهای زندگی، مصرف داخلی در کشورهای آسیایی افزایش یافته است. این افزایش مصرف داخلی به رشد اقتصادی کمک میکند و باعث تقویت بازارهای داخلی میشود.
توسعه زیرساختها: کشورهای آسیایی به سرعت در حال توسعه زیرساختهای خود هستند. پروژههای بزرگ در زمینههای حملونقل، انرژی و ارتباطات به افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید کمک میکند.
ترکیبی از این عوامل باعث میشود کشورهای آسیایی بتوانند در سالهای پیش رو به رشد اقتصادی سریعتری دست یابند و از کشورهای غربی پیشی بگیرند. این تغییر موازنه قدرت اقتصادی جهانی، فرصتها و چالشهای جدیدی را به همراه خواهد داشت که نیاز به مدیریت هوشمندانه و استراتژیهای دقیق دارد.
ارسال به دوستان
نگاه
در باب نافهمی مسأله و کوری راهحلها
مجتبی همتیفر: 1- کشور با چالشهای متعددی روبهرو است و برای حل آنها تلاشهای زیادی میشود. منتها گام آغازین در مواجهه با چالشها، صورتبندی آنهاست و تبدیلشان به «مساله» و یافتن ریشهها. مساله است که قابلیت گلاویز شدن (چلنجینگ) و چارهجویی دارد اما ما غالبا از این نکته غفلت داریم و با چالشها دست به گریبان میشویم و قاعدتا هم حل نمیشوند! و تقصیرها را گردن «عدم تخصیص منابع لازم، نداشتن شورای عالی تخصصی، ناهمراهی مردم و...» میاندازیم. این پدیده را میتوان «نافهمی مساله» نامید که فراگیر هم هست و به بحران «حل مساله» میانجامد.
2- بحران «کاهش جمعیت» چالش پیچیدهای است که متأسفانه غالبا نگاه درستی به آن وجود ندارد و نتیجتاً تلاشهای خالصانه حاکمیتی چندان در آن مؤثر نبوده است. تلاشهای مردمی هم در حد برش و فهم مساله اثر دارد، مثل نهضت «نفس».
اغلب ریشه «فرزندنیاوری» را اقتصادی میدانند و تلاش میکنند با دادن وام، تسهیلات و مشوقهای مالی زوجین را به فرزندآوری تشویق کنند! شواهد نشان میدهد این رویکرد چندان موفق نبوده، هر چند طرفدارانش بر آن پافشاری میکنند.
برخی دیگر نیز گویا به بحران از منظر فیزیولوژیک و پزشکی مینگرند که انتصاب اخیر دبیر ستاد جمعیت گویا بر همین وجه است. هر چند سیاستهای منجر به کاهش جمعیت ریشه در وزارت بهداشت داشته و دارد اما آنجا هم یک رویکرد فرهنگی و اجتماعی فراگیر به طرحهای بهداشتی و مداخلات پزشکی انجامید و خود پزشکی و بهداشت پیشرو نبود. وزارت بهداشت کاری کرد که تعدد فرزند مایه سرشکستگی والدین باشد!
با چنین محدودنگریهایی، چالشی حل نخواهد شد.
3- جای تحلیلهای فرهنگی و اجتماعی در بحران جمعیت کجاست؟ چقدر بدان توجه شده؟ به نظر میآید ریشههای اجتماعی و فرهنگی فرزندنیاوری جدیتر از ریشههای اقتصادی است. «نگرانی درباره ناتوانی از فرزندپروری، فرزندگریزی (فرزند را مانع پیشرفت و زندگی دیدن)، ترس از آینده مبهم، کمارج شدن مادری در جامعه و...» از عوامل کلیدی هستند که شناسایی شدهاند و از قضا سیاستگذاران آنها را جدی نگرفتهاند.
دور از انتظار نیست که اقدامات اجرایی به نتیجه نمیرسد. کاش چرخشی به این سو شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|