printlogo


کد خبر: 10544تاریخ: 1393/6/10 00:00
میرشکاک در مراسم یادواره محمود گلابدره‌ای عنوان کرد
او اولین نویسنده مردمی پس از انقلاب بود

مراسم یادواره محمود گلابدره‌ای عصر روز شنبه در تالار حوزه هنری برگزار شد. علیرضا قزوه در ابتدای این مراسم گفت: نسل امروز باید راویان دهه 30 و 40 را در گلابدره‌ای بیابد که روشنفکری بیداد می‌کرد و می‌توان وضعیت آن روز را از حرف‌های جلال فهمید و کسی که آن دوران را خوب می‌فهمد، گلابدره‌ای بود. اولین بار 1380 با وی آشنا شدم. در آن روزها سعی می‌کرد نسل تازه‌ای را در نویسندگی معلمی کند و خاطرات بسیاری را در اختیارشان قرار می‌داد. خاطرات گلابدره‌ای خاطرات مهم و جدی‌ای بود که به خاطر یک ناشر نه‌چندان خوب به درستی منتشر نشد. وی افزود:‌ گلابدره‌ای یک راوی صادق بود که روحیاتی خاص داشت که سخت با روزگار خود کنار می‌آمد و اهل زد و بند نبود و به سختی زندگی کرد. نویسندگی نیاز به مدرک تحصیلی ندارد و نیاز به یک ذوق دارد که گلابدره‌ای آن ذوق را داشت. وی 33 کتاب به چاپ رسانده است که شاید اگر کارهایش را الان جست‌وجو کنید چیزی به دست نیاورید. چند کتاب را برای این مراسم می‌خواستیم آماده کنیم و به چاپ برسانیم ولی چون انتشارات سوره مهر دارای قواعد خاصی است و باید هر اثر کارشناسی شود، آماده نشد. در ادامه این مراسم یوسفعلی میرشکاک که از دوستان مرحوم گلابدره‌ای بود، گفت: قبل از انقلاب و در همان دوران که جوجه روشنفکر بودیم و رمان می‌خواندیم، با گلابدره‌ای آشنا شدم. اگر آکادمیسین‌ها نبودند امروز اسمی از عنصری، فرخی و... نبود. گلابدره‌ای روشنفکر به معنی لائیک نبود بلکه خاستگاهش هیأت و خانواده بود. وی اولین نویسنده لایه‌های مردمی بود. وی افزود: محمود زبان کوچه و بازار شمیران را تبدیل به یک ژانر در نویسندگی کرد. وی با لحظه‌های انقلاب متوجه شد این زبان توانایی ژانر شدن دارد. در بعضی نقاط زبان محمود به اغراق کشیده شده است. محمود شاعر بود ولی شعرش در نثر تجلی پیدا کرده بود و وقتی به وی می‌گفتیم چرا شعر نمی‌گویی می‌گفت تا بخواهم زور بزنم برای قافیه، اصل موضوع از بین رفته است و من می‌خواهم حرفم را بزنم. میرشکاک سخنانش را با  خاطره‌ای از گلابدره‌ای ادامه داد و گفت: شهید حدادعادل دموکرات‌ترین مدیری بود که دیده‌ام و دیگر کسی را مانند وی ندیدم. اولین بار با محمود در حیاط رادیو آشنا شدم که مرا با عنوان جوجه صدا زد و گفت که داری جای من را می‌گیری. گفتم نه آقا من شعر نقد می‌کنم. گفتم ادامه دهید. گفت من زیر حرف بعضی آقایان (منظور شهید حداد عادل بود) نمی‌روم. هرگونه ایدئولوژی شیطانی است؛ خواه راست باشد خواه چپ، زیرا مذهب، مکتب و تمام اینها برای مشروعیت بخشی به حکومت استفاده می‌شود پس ایدئولوژی ناپسند است. دوره‌ای که محمود کیهان فرهنگی را درمی‌آورد در جلسه‌ای نادر ابراهیمی گفت می‌خواهم زندگی امام را رمان کنم، که محمود وسط جلسه گفت، بخواب! تو ریزی! شخصیتی مثل امام نه در رمان، نه در فیلم، نه در تلویزیون و... جای نمی‌گیرد. این مرد که فقیه، سیاستمدار، فیلسوف و... است چطور می‌تواند به رمان تبدیل شود. اگر امام خمینی (ره) نبود نه من بودم، نه محمود بود و نه می‌توانستم بفهمم که مرگ چیست و دست‌کم مواجه شدن با هستی را از امام خمینی دارم. محمود را جذبه کل امام خمینی (ره) به میدان کشاند. گلابدره‌ای مردمی‌ترین نویسنده بود. همچنین علی خلیلی  که اختیارات قانونی آثار گلابدره‌ای را دارد در بخشی از این مراسم گفت: گلابدره‌ای 3 سال قبل از فوتش اختیارات قانونی آثارش را به من سپرده بود ولی من نپذیرفته بودم تا اینکه در وصیتنامه‌اش آن را قید کرد و من نیز این نامه را در جواب وی نوشتم:  «ای اباذر قلم! هنوز زخم تنم درپای بازی‌دراز می‌سوخت که یکدیگر را یافتیم که حاصلش در بحث مدیریت فرهنگی طنین انداخت و حرفت این بود که فرهنگ متولی خودش را ندارد. ما چاک و قاچ‌خوردگان را چه باک از زخم و نیش زبان. اباذر قلم صبوری کن، صبوری کن، صبوری...» وی افزود: به خاطر شرایطی که در خانواده بود رفت و آمدهای بسیاری را شاهد بودم و هنرمندان بسیاری در منزل ما رفت و آمد داشتند به خاطر روحانیونی که در اطراف منزل ما بودند من مذهبی شدم و به خاطر همزمانی با انقلاب انقلابی هم شدم. اولین دیدار من با محمود بعد از پایان جنگ بود که در مغازه اکبر کار می‌کردم و آنجا آمده بود که یقه بگیرد و عصبانی بود که من وی را آرام کردم. برایش سرگذشت شهیدی را تعریف کردم و به تفکر فرو رفت و گفت فردا قصه اینها را تحولیت می‌دهم. در بخش دیگری از مراسم جهانگیر الماسی گفت: ایران در سال‌هایی که ما جوان و نوجوان بودیم بسیار خاص بود. در سال‌های دهه 30 که آمریکا آپولو را به فضا فرستاد ما در تهران مالاریا، تراخم و... داشتیم، ولی جوانان همان دوران چه کردند که با امروز قابل قیاس نیست. محمود گلابدره‌ای با کسانی کار داشتند که می‌خواستند اتحاد مردم را به هم بزنند. من اوایل دهه 50 با گلابدره‌ای آشنا شدم. ما هم جوانی بودیم که تازه از اهواز آمده بودیم. یادم می‌آید که حال احمد شاملو خراب بود و در نشریه «فردوسی»، سپانلو نوشته بود که برای درمان شاعر خلق، پول لازم است یا پول بفرستید یا تمبر که من تمبر خریدم و فرستادم. محمود برای حاشیه‌نشین‌ها سوته‌دلی می‌کرد و به نظرم یکی از دغدغه‌های وی سبک ادبی بود. ما دور هم می‌نشستیم نقد ادبی انجام می‌دادیم. کارگردان و بازیگر سینما در ادامه گفت: گلابدره‌ای از شیفتگان بازی با مضامین بود و اجازه می‌داد مخاطب پیوند تازه‌ای میان مضامین کشف کند. بازی گلابدره‌ای محصول اواخر عمرش نبود بلکه محصول سال‌های دراز است. محمود با یک اصالت واحد به تمام شخصیت‌های داستانش نگاه می‌کرد و تمام شخصیت‌های داستانش را بازی می‌کرد. گلابدره‌ای آدم خاصی بود، زیرا واقعا خودش بود و رند به معنی واقعی کلمه بود و در همین رندی به مقام قلندری رسیده بود.
سیلی گلابدره‌ای به یک ساواکی
الماسی در بخش دیگری از مراسم خاطره‌ای از ایشان برای حضار گفت: گلابدره‌ای اهل کشاورزی و کار فنی بود به علاوه که اهل مبارزه تن به تن نیز بود، یک روز در یکی از تظاهرات‌ها که همه شعار می‌دادند یکی گفت: «این ساواکی است» که محمود چنان سیلی به آن شخص زد که زمین خورد و دستگیرش کردند. محمود دارای یک سبک ادبی بود و این در آثارش به چشم می‌خورد. این بازیگر و دوست محمود گلابدره‌ای گفت:‌ ایشان  می‌گفت که می‌خواهد شخصیت‌های داستان یقه‌اش را بگیرند که این‌طور هم می‌شد. وی حتی حدود 200 صفحه از «لحظه‌های انقلاب» را دور ریخت و چاپ نکرد. جوانان امروز خبر از این شخصیت‌ها ندارند. دعوای مطهری و شاملو را بر سر حافظ نمی‌دانند. محمود برآیند درستی از یک نسل است و همه اندیشه،‌ رفتار،‌ شیر بودن و ‌درگیر بودنش با طبیعت و... ویژه خودش است ولی نمونه درستی از جوان ایرانی بود. وی در پایان گفت: سیاستمداران ما بد عمل کرده‌اند و متوجه نشده‌اند که به خاطر عملکرد بد آنها مردم از هم دور می‌شوند و هنرمندان مردم را به هم نزدیک کرده‌اند. محمود هم برای اتحاد مردم بسیار تلاش کرد و آن را ارج می‌نهاد. امیدوارم که مراسمی از این دست قبل از مرگ امثال گلابدره‌ای برایشان برگزار شود. مراسم یادواره محمود گلابدره‌ای با حضور علیرضا قزوه، فرهاد توحیدی، جهانگیر الماسی، یوسفعلی میرشکاک، محسن مؤمنی‌شریف، علی خلیلی، محمد حنیف، محمدعلی گودینی، عباس خلیلی، ناصر فیض، شهرام شکیبا، محمود عبدالحسینی، قاسمعلی فراست، باقر رجبعلی و جمعی از هنرمندان و نویسندگان به همت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
 


Page Generated in 0/0058 sec