یان لیدیمن: لوئیس فانخال از آن دست آدمهایی نیست که وقتی میتواند به آینده فکر کند، دائما به پشت سرش نگاه کند. با این وجود برای اینکه متوجه شویم چرا اولین روزهای حضور او در اولدترافورد با مشکل مواجه شده، باید به پشت سر نگاه کرد؛ به روزهایی که منچستریونایتد جامها را یکی از بعد از دیگری از آن خود میکرد و صفحات روزنامهها سرشار از تیترهای ستایشآمیز بود. ریشه مشکلات این روزهای شیاطینسرخ را میتوان در روزهای پرافتخار سرالکس فرگوسن جستوجو کرد. شاید این ادعا بیربط، گستاخانه و حتی توهینآمیز به نظر برسد اما حقیقت دارد. آخرین سالهای حضور فرگوسن در منچستریونایتد با کسب جامهای مختلف همراه بود اما آنطور که مشخص است، آنها چندان به فکر آینده نبودند. این آیندهای است که فانخال به ارث برده و به همین دلیل است که سرمربی جدید یونایتدها وارث تیمی بدون کیفیت شده است. در شکست تحقیرآمیز سهشنبهشب مقابل امکی دانز تنها نمیتوان یک نفر را مقصر دانست. این شکست حاصل اشتباهات زیادی در داخل زمین بود. با این وجود با نگاهی به خریدهایی که یونایتدها در 6 سال آخر حضور فرگوسن انجام دادهاند، سخت میتوان در مخمصهای که اکنون در آن گرفتار آمدهاند، جایی برای سرمربی افسانهایشان پیدا نکرد. در طول این فصول، منچستریونایتد 4 قهرمانی در لیگ برتر، 2 قهرمانی در جام اتحادیه و یک قهرمانی در چمپیونزلیگ به دست آورد؛ سالهایی که هسته اصلی تیم را ستارههای درخشانی مانند ریو فردیناند، نمانیا ویدیچ، پاتریس اورا، پارکجی سونگ، مایکل کریک، کریس رونالدو و وین رونی، تشکیل میدادند که همگی در سالهای پیش از آن به خدمت گرفته شده بودند اما در طول 6 فصل اخیر، بهرغم محدودیتهای مالی اعمال شده از سوی خانواده گلیزر، فرگوسن 160 میلیون پوند صرف خرید بازیکنانی کرد که اعتقاد داشت میتوانند آینده باشگاه را شکل بدهند. بعضی از آنها مطمئنا روزهای خوبی هم برای شیاطین سرخ رقم زدند اما تعدادی از همین خریدها سرآغاز افت این تیم و فصل فضاحتبارشان با دیوید مویس بود. بین تابستان 2007 تا ژانویه 2013، فرگوسن بازیکنانی مانند نانی (17 میلیون پوند)، اندرسون (27 میلیون پوند)، اشلی یانگ (17 میلیون پوند)، بهبه (7 میلیون پوند)، اوون هارگریوز (17 میلیون پوند)، توماژ کوشچاک (2 میلیون پوند)، ژوران توسیچ (7 میلیون پوند)، دیمیتار برباتوف (30 میلیون پوند)، گابریل اوبرتان (3 میلیون پوند)، مامه بیرام دیوف (3 میلیون پوند)، خاویر ارناندس (6 میلیون پوند)، کریس اسمالینگ (7 میلیون پوند)، نیک پاول (6 میلیون پوند)، الکساندر باتنر (4 میلیون پوند) و ویلفرد زاها (15 میلیون پوند) را به خدمت گرفت البته بهرغم این خریدهای بیحاصل، آنها خریدهای بسیار خوبی مانند رافائل داسیلوا، آنتونیو والنسیا، فیل جونز، داوید دخهآ و البته رابین فانپرسی را هم داشتند. زیر سوال بردن میراث فرگوسن کار راحتی نیست و شاید به همین خاطر بسیاری ترجیح میدهند تماما نوک تیز انتقادات را به سوی دیوید مویس بگیرند. با این وجود، بسیار دشوار است به لیست بازیکنانی که فرگوسن به خدمت گرفت نگاه کنیم و رابطهای بین آن و شرایط حال حاضر این تیم پیدا نکنیم. تردیدی در توانایی بالای فرگوسن در مدیریت تیم و بازیکنانش نیست اما شاید درباره عملکرد او در بازار نقل و انتقالات بتوان قضاوت دیگری کرد. آنها در چند سال اخیر با حضور فرگوسن به کسب جام ادامه دادند اما در واقع، در حالی که دنیا در حال تغییر بود، آنها به گذشته چسبیده بودند. پل اسکولز یک بار اعلام بازنشستگی کرد و بعد بازگشت و سرانجام در 37 سالگی کفشها را برای همیشه آویزان کرد. رایان گیگز تا 40 سالگی بازی کرد؛ اتفاقاتی که دلایل خودش را داشت. آنهایی که بازیهای منچستریونایتد را در آن دوران دیدهاند، میتوانستند تشخیص بدهند که شیب نزولی آنها، همیشه زیر نتایج ضعیفشان پنهانشدنی نبود. در همین مدت، منچستریونایتد و چلسی روندی صعودی داشتند و بازیکنانی مانند فانپرسی و دخهآ هم نمیتوانستند به تنهایی تیم را به موفقیت برسانند. یکی از مدیران ارشد منچستریونایتد تایید کرده بود که قهرمانی این تیم در سال 2013، در آخرین فصل حضور فرگوسن، حتی آنها را هم شگفتزده کرد؛ اتفاقی که آنها انتظارش را نداشتند. آنها تشخیص داده بودند که تیم کیفیت گذشته را ندارد. بعد از انتخاب مویس به عنوان سرمربی، نقل و انتقالات ضعیف باشگاه، کمکی به ترمیم تیم نکرد و سرمربی سابق اورتون امیدوار بود بازیکنانی مانند ویدیچ و اورا بتوانند برای یک فصل دیگر، الهامبخش همتیمیهایشان باشند. اکنون چالش اصلی فانخال این است که جلوی این نزول را بگیرد و سپس تیم را در سربالایی قرار دهد. مطمئنا او متوجه این موضوع شده و نتایج اخیر، زنگهای هشداری جدی برای او بوده است. سرمربی هلندی وارث یک تیم لیگ برتری شده که فاقد ساختار دفاعی کامل است و او باید از خود بپرسد که باشگاهی مانند منچستریونایتد، چگونه اجازه چنین اتفاقی را داده است. به همین خاطر بود که او بعد از شکست مقابل امکی دانز، اعلام کرد این نتایج، او را شگفتزده نکرد. منچستریونایتد شنبه در لیگ برتر مقابل برنلی قرار گرفت و مهمترین دغدغه فانخال این بود که از چه سیستمی استفاده کند تا بتواند بهترین بازی را از آنخل دیماریا بگیرد. همانطور که خوآن ماتا در سیستم دیوید مویس دچار مشکل شد، دیماریا هم در سیستم 2-1-4-3 مورد علاقه فانخال، چندان کارآیی نخواهد داشت. فانخال بعد از دیدار سهشنبهشب اعلام کرد ممکن است تاکتیکش را عوض کند؛ کاری که حتما باید انجام بدهد. سرمربی باتجربه هلندی که در تلاش است منچستریونایتد را در همه سطوح به جلو ببرد، روی سیستمی که با آن در جامجهانی توانست هلند را با آن به موفقیت برساند، حساب زیادی باز کرده است. به نظر میرسد همین حالا هم این تلاش او به بنبست خورده است. مدافعان منچستریونایتد آشکارا در این سیستم راحت نیستند و گرانترین خرید تاریخ باشگاه هم عملا ترجیح میدهد در سیستم 3-3-4 بازی کند. فانخال به اندازه کافی مربی بزرگی هست که اگر لازم باشد، تیمش را با یک تاکتیک جدید به مصاف حریفان بفرستد اما تغییر سیستم فعلی میتواند باعث ایجاد دردسرهایی برای پست بازی وین رونی و خوآن ماتا شود. منچستریونایتد روی کاغذ به اندازه کافی تیمی قوی است.