printlogo


کد خبر: 1176تاریخ: 1392/12/11 00:00
آسیب شناسی فیلمنامه، بزرگ‌ترین معضل جشنواره سی و دوم
مرگ مؤلفان و مصنفان

گروه فرهنگ و هنر: بدون شک فیلمنامه، رکن اصلی یک فیلم داستانی، تاثیری جدی و عمیق در شکل‌گیری کیفیت یک اثر سینمایی دارد اما چه کسی شرایط نگارش یک فیلمنامه را که مهم‌ترین رکن یک اثر است، دارد؟ با توجه به وضعیت جامعه امروز و انسان معاصر که به سرعت و شتابان در مسیری تاریک و ناهموار قدم برمی‌داریم و تحولات اجتماعی با توجه به تاثیرگذاری ماهواره‌ها و اینترنت به ماه و شاید به هفته رسیده است، نگارش یک فیلمنامه و روایت یک قصه کار بسیار سختی است. در ایران و بسیاری از جوامع دیگر یک نوع سردرگمی دیده می‌شود که جامعه‌شناسان به آن تعبیر بحران هویت اطلاق می‌کنند اما در این شرایط مسؤولیت فیلمنامه‌نویس که خالق هسته اصلی یک قصه است به مراتب سخت و سخت‌تر می‌‌شود زیرا باید مطالعات  گسترده‌ای داشته باشد. نویسندگان آثار باید  به سایر علوم اشراف داشته باشند، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه را درک کنند، با اصول اخلاق استاندارد جامعه و معرفت‌شناسی آشنا باشند و  اشراف کاملی بر جریانات اجتماعی جامعه داشته باشند همراه با ذهنی آنالیزور و کاوشگر نسبت به تاریخ معاصر در این شرایط فیلمنامه‌نویس می‌تواند قصه‌ای را روایت کند. فیلمنامه‌نویس اگر اشراف کامل به جامعه و جریان‌های مختلف و طبقه‌ای که قرار است برای آنها قصه را روایت کند نداشته باشد قطعا در روایت یک قصه دچار مشکل خواهد شد. هرقدر یک فیلمساز خوب با گروه همکاران حرفه‌ای و مجرب هم کنار هم جمع شوند، نمی‌توانند از یک فیلمنامه که قصه خوبی را نمی‌تواند روایت کند فیلم خوب و درخور توجه بسازند. این ضعفی است که به صورت کلی در سینمای ایران دیده می‌شود.
 اما جشنواره سی و دوم...
بسیاری معتقدند برآیند کلی فیلم‌های به نمایش درآمده در جشنواره سی و دوم فیلم فجر مشکل ضعف فیلمنامه دارد اما ما در حوزه فیلمنامه‌نویسی نام‌های معتبری داریم که در فیلم‌های امسال کمتر از این نام‌ها دیده می‌شود و اکثر فیلمسازان تصمیم گرفتند نوشته‌های خود را جلوی دوربین ببرند. اگر نگاهی آماری به فیلم‌های نمایش داده شده در جشنواره فیلم فجر داشته باشیم خواهیم دید از میان 63 فیلم به نمایش درآمده در جشنواره سی و دوم فیلم فجر 39 فیلم کارگردانان نوشته‌های خود را جلوی دوربین بردند. آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)،  بیگانه (بهرام توکلی)، پنجاه قدم آخر (کیومرث پوراحمد)، تمشک (سامان سالور)، چ (ابراهیم حاتمی‌کیا)، چند متر مکعب عشق (جمشید محمودی)، خانه پدری  (کیانوش عیاری)، خط ویژه (مصطفی کیایی)، دلتنگی‌های عاشقانه (رضا اعظمیان)، رد کارپت (رضا عطاران)، رستاخیز (احمدرضا درویش)،  شهابی از جنس‌ نور (محمدرضا اصلانی)، شیار 143 (نرگس آبیار)، شیفتگی (علی زمانی عصمتی)، عصبانی نیستم (رضا درمیشیان)، قصه‌ها  (رخشان بنی‌اعتماد)، مردن به وقت شهریور (هاتف علیمردانی)، معراجی‌ها ( مسعود ده‌نمکی)، میهمان داریم (محمدمهدی عسگرپور)، همه چیز برای فروش (امیرحسین ثقفی)، با دیگران (ناصر ضمیری)، حق سکوت (محمد هادی نائیجی)، خانه‌ای کنار ابرها (سید‌جلال دهقانی اشکذری)، دو ساعت بعد مهرآباد (علیرضا فرید)، رنج و سرمستی  (جهانگیر الماسی)، زمستان آخر (سالم صلواتی)، سیزده (هومن سیدی)، فردا  (ایمان افشاریان و مهدی پاکدل)، فرشته‌ها با هم می‌آیند (حامد محمدی)، لامپ 100  (سعید آقاخانی)، ملبورن (نیما جاویدی)، ناخواسته  (برزو نیک‌نژاد)، بازگشت (علی قوی تن)، جینگو (تورج اصلانی)، گنجشکک اشی‌مشی  (نیکخواه آزاد، غلامرضا رمضانی و مسعود کرامتی)، سیاوشان  (محمدعلی سجادی)، شب، بیرون (کاوه سجادی حسینی)، ماهی و گربه  (شهرام مکری ) و دختر مادر دختر (پناه‌برخدا رضایی)  از این دست فیلم‌ها هستند. بسیاری معتقدند تعدادی کثیری از این فیلم‌ها از ضعف فیلمنامه رنج می‌برند و اگر فیلمسازان فیلمنامه‌هایشان را به فیلمنامه‌نویسان معتبر برای نگارش  ارائه می‌کردند شاید نقاط ضعف فیلمنامه با همفکری و تعامل برطرف می‌شد. در میان این آثار شاهد فیلمسازان مطرحی هستیم که نوشته‌های خود را به فیلم تبدیل کردند و ضعف فیلمنامه در آثارشان دیده می‌شود. در فیلم‌های به نمایش درآمده در بخش‌های مختلف جشنواره فیلم فجر در 15 اثر، کارگردان به همراه یک نویسنده نگارش فیلمنامه را بر عهده داشته و بعد از نگارش اثر را به زبان سینما ترجمه کرده است که در این میان نیز چهره‌های مطرحی چون مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی دیده می‌شوند. از آن جمله می‌توان به آرایش غلیظ (حمید نعمت‌الله و هادی مقدم‌دوست)، اشباح (داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر)، امروز (سیدرضا میرکریمی و شادمهر راستین)، انارهای نارس (مهدی تراب‌نیا و مجیدرضا مصطفوی)، زندگی جای دیگری است  (منوچهر هادی،  پدرام کریمی و بابک کایدان)، فصل فراموشی فریبا (علی اصغری و عباس رافعی)، کلاشینکف (سعید سهیلی و مهدی محمدنژادیان)، متروپل  (مسعود کیمیایی و عبدالرضا منجزی)، خانوم  (تینا پاکروان و لیلا لاریجانی)، روزگاری عشق و خیانت (داوود بی‌دل و  روح‌الله شمقدری)، عاشق‌ها ایستاده می‌میرند (شهرام مسلخی و فرهاد طب‌نوری)، یک تراژدی (رضا کریمی، آزیتا موگویی، مهدی سجاده‌چی و خشایار الوند)، بیداری برای سه روز (مسعود امینی تیرانی، مهدی جعفری و منصور براهیمی)، دربست آزادی (مهرشاد کارخانی و مجید رحیمیان) و روایت ناپدید شدن مریم (محمدرضا لطفی و  امیر نوروزخانی) اشاره کرد. در این میان برخی آثار محصول کارشان تحت عنوان فیلمنامه با ضعف‌های آشکاری روبه‌رو است که با توجه به سوابق این افراد در این حوزه  حیرت‌انگیز است.  فیلم‌هایی نیز در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که کارگردان به یک فیلمنامه‌نویس اعتماد کامل داشته و فیلمنامه فرد دیگری را به تصویر درآورده است که تعداد این آثار به مراتب پایین‌تر است و از 63 فیلم نمایش داده شده در جشنواره  9 اثر را به خود اختصاص داده‌اند  که می‌توان به برف (حسین مهکام)، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ( علی طالب‌آبادی)، طبقه حساس (پیمان قاسم‌خانی)، خوابزده‌ها  (لیلا لاریجانی و رحمان سیفی‌آزاد)، ارسال یک آگهی تسلیت به روزنامه (ابراهیم ابراهیمیان و سارا سلطانی)، پایان خدمت  (بهروز افخمی)، پنج ستاره (علی‌اکبر قاضی‌نظام)، سایه روشن ( امیر افشار) و سرزمین رها  (خزر مهرانفر) اشاره کرد.  شاید اگر فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان  بیش  از پیش به فیلمنامه توجه داشتند برخی از بهترین فیلم‌های جشنواره سی و دوم از مشکل فیلمنامه رنج نمی‌بردند و محصول کارهای کارگردانان بزرگ با ضعف‌های آشکار و فاحش روبه‌رو نمی‌شد.  
روشنفکران از جامعه عقب مانده‌اند!
مینو فرشچی در گفت‌وگویی که بعد از جشنواره با مشرق داشت، تاکید کرد:  به نظر می‌رسد کسانی که در حال حاضر مشغول فیلم ساختن و نوشتن فیلمنامه هستند، هیچ تصوری از سینما ندارند. همه چیز را از تلویزیون یاد گرفته‌اند. قاب تصویری که در ذهنشان شکل گرفته به اندازه مدیوم تلویزیون است و نه پرده سینما! از بین فیلم‌هایی که ماحصل کار بزرگان بود، فیلمنامه آقای میرکریمی خیلی موارد فاحشی داشت که ایجاد سؤال می‌کرد. مثلا اینکه چرا کاراکتری که آقای پرستویی نقش آن را ایفا می‌کرد با کمی لنگیدن می‌خواهد به ما القاء کند که این پرسوناژ بازمانده جنگ است. آیا مقصود نویسنده این بود که بازماندگان جنگ به این روز افتاده‌اند که توی سرشان هم بزنی چیزی نمی‌گویند؟ وی در ادامه درباره نگارش فیلمنامه توسط بزرگان سینما گفت: بزرگان سینما خیلی از جامعه فاصله گرفته‌اند. بر‌ سخن اخیر دکتر شایگان تأکید می‌کنم که گفتند: روشنفکران از جامعه عقب مانده‌اند! از بس توی خانه می‌نشینند و از جامعه می‌گریزند و با بافت اجتماعی ارتباطی ندارند آثارشان به این سطح منفعل کنونی رسیده است. هر سال با بودجه‌های کلان فیلم می‌سازند و اصلا لزومی نمی‌بینند بروند و ببینند در جامعه چه می‌گذرد، هیچ ارتباطی با جامعه ندارند و مجبورند به‌‌ همان تجربیات قبلی خودشان رجوع کنند. آقای حاتمی‌کیا مجبور است باز هم فیلم جنگی بسازد، خوب هم می‌سازد چون آن مسائل را دیده است ولی احتمالا ارتباطش با جامعه امروز بسیار کم شده است. به بقیه هم که نگاه کنید مثلا خانم بنی‌اعتماد را می‌بینید که مجبور است به فیلم‌های قبلی‌اش رجوع کند چون دیگر ارتباطی با جامعه ندارد و مجبور است به قهرمانان قدیمی‌اش بازگردد. فیلم آقای کیمیایی را ببینید، باز هم یک فیلم قدیمی است که از روی دست خودش بازنویسی شده است. ایشان فیلمساز بسیار پرقدرتی است اما قهرمانانش‌‌ همان قهرمانان قدیمی هستند. لات جوانمرد، زنی که آب توبه به سرش ریخته‌اند و...
 در میان آثار بزرگان جشنواره فیلم فجر اگر نگاه دقیقی داشته باشیم خواهیم دید برخی از این دوستان در دوران گذشته باقی مانده‌اند و از زندگی روزمره مردم به دلیل  سن و سال یا توان مالی فاصله گرفته‌اند و ارتباطشان  با بدنه اجتماع قطع شده است  از سوی دیگر این افراد قصد دارند برای نسلی صحبت کنند که بمباران اطلاعات می‌شوند و بحران‌های اجتماعی را پشت سر می‌گذارند. بضاعت سینمای ایران با توجه به آشنایی و تسلط فیلمنامه‌نویسان به تکنیک‌های روایت و پرداخت قصه‌ها بیش از آن چیزی است که دیده می‌شود. با این اوصاف مشکل کجاست؟ شاید یکی از دلایل عدم توجه کارگردانان صاحبنام به فیلمنامه‌نویسان مطرح سینمای ایران و عدم استفاده از تجربیات و تخصص آنها باشد.
کارگردان‌ها خود را همه‌کاره سینما می‌دانند
جمعه شب گذشته بحث فیلمساز مولف به برنامه هفت کشیده شد و دوباره برنامه هفت به سخنان حساسیت‌برانگیز مهدی سجاده‌چی واکنش نشان داد و برای لحظاتی برنامه قطع شد و کلام بخوبی در این بحث منعقد نشد. سجاده‌چی در این برنامه گفت: قدوقواره سینمای ایران به قدوقواره کارگردانان نزدیک است. اگر جشنواره فجر نسبتی با جشن ملی نداشته باشد بیشتر به دلیل حرمت آن است. مسؤولیت فیلمنامه به عهده کارگردانان است و بیشتر فیلمنامه‌های جشنواره امسال را کارگردانان نوشته‌اند و به ندرت در فیلم‌ها نام فیلمنامه‌نویس وجود داشت. سجاده‌چی ادامه داد: این چه تصوری است که باید یک نفر بنشیند و یک فیلمنامه فوق‌العاده بنویسد و در ازای آن چه پاداش مادی و معنوی دریافت کند؟ معمولا همه برای خودشان در حوزه سینما حقوق مادی و معنوی قائل می‌شوند اما وقتی بحث به سینما می‌رسد همه سعی می‌کنند قضیه را در زمان تولید و زمان‌های دیگر کمرنگ کنند. آیا فارابی نمی‌تواند پول‌هایی که در اختیار تهیه‌کننده و کارگردان قرار می‌دهد، به فیلمنامه‌نویس بدهد؟ در حال حاضر فیلمنامه‌نویس انگیزه معنوی برای نوشتن ندارد. به عنوان یک فیلمنامه‌نویس بر مبنای یک ایده مرکزی فیلمنامه می‌نویسم و حوادث را براساس اینکه بتوانم این ایده را ادامه بدهم کنار هم می‌چینم. این فیلمنامه‌نویس یادآورشد: فیلمنامه زمانی که وارد حوزه تولید می‌شود، اهمیت پیدا می‌کند و قبل از آن مثل جسم بی‌جانی است که قرار است به وسیله کارگردان روح در آن دمیده شود. اولین اتفاقی که بعد از تقدیم فیلمنامه به حوزه تولید می‌افتد این است که کارگردان اصلا ایده مرکزی را قبول ندارد و می‌خواهد براساس ایده خودش فیلم بسازد و قطعا به داستان اصلی ربطی ندارد. دومین مسأله این است که بیشتر کارگردانان ما این عادت را ندارند که بتوانند نوشته‌های دیگران را تصحیح کنند. مهم‌ترین توانایی برای یک کارگردان داشتن ذهن بصری برای انتقال به دیگران است و اگر صحبتم درست باشد به این معناست که کارگردان توانایی کارگردانی ندارد. بحث مؤلف بودن جداست اما حتی گاهی کارگردان می‌خواهد فیلمنامه خودش را برای دیگران تعریف کند و نمی‌تواند فیلمنامه دیگران را تعریف کند. کارگردان‌های کوچک و بزرگ خود را همه‌کاره سینما می‌دانند.
امسال فیلمنامه‌های بد زیادی در جشنواره فجر داشتیم
سجاده‌چی با اشاره به کم بودن فیلمنامه خوب در فجر توضیح داد: قبول دارم که امسال فیلمنامه‌های بد زیادی در جشنواره فجر داشتیم اما به این معنی نیست که فیلمنامه‌نویسان بدی داریم، بنابراین شرایط مادی را کنار گذاشتیم. باید این اتفاق بیفتد که افراد زیادی وارد این حرفه شوند و حظ معنوی نصیبشان شود و از میان آنها تعدادی فیلمنامه‌نویس متوسط وارد کار شود که صرفا مهندس فیلمنامه‌نویسی شوند و بتوانند برای سینمای جریان اصلی و تجاری فیلمنامه‌های استاندارد بنویسند و بعدا تعداد بسیار کمتری بتوانند الهام‌بخش و جریان‌ساز شوند و بتوانند فیلمنامه‌هایی بنویسند که بدنه سینمای تجاری ما بتواند به آنها تکیه کند. این فیلمنامه‌نویس ادامه داد: من با کارگردانان مشکلی ندارم اما اندازه و وجب سینمای ایران کارگردان است و تعداد کارگردانان روز به روز در حال افزایش است. یک فیلمساز جوان به اندازه یک استاد درباره فیلمنامه ادعا دارد. فرهنگ ما شفاهی بود و تکنولوژی از غرب وارد کشور شده است و چه طور ممکن است فرهنگی که بیش از 3 هزار سال بر تقدس کلمه استوار بوده، نتواند فیلمنامه‌نویس خوب تربیت کند؟ سجاده‌چی یادآور شد: فیلمنامه ما از مرحله تولید به بعد لنگ می‌زند و تولید هم فاقد یک سیستم برنامه‌ریزی شده است. فیلمنامه‌نویسی مثل انداختن ماهی در قلاب نیست که بگوییم یک فیلمنامه خوب به دست آوردیم. مشکل این است که ما می‌خواهیم سینمایی داشته باشیم که بتواند اهدافی را پیگیری کند و اگر معضل اجتماعی داریم، سینما باید بتواند هنگام ورود به آن به این مسأله کمک کند. ما باید سیستمی برای تقویت بنیه فیلمنامه‌نویسان داشته باشیم که تا زمان پایان تولید ادامه پیدا کند. آیا مردم راضی هستند که پولشان صرف محصولی شود که بازدهی نداشته باشد؟ سخنان سجاده‌چی باز هم به مخاطبان و علاقه‌مندان سینما یادآوری کرد به جای ارزشگذاری و اصالت بی‌معنای تهیه‌کنندگان، نهاد‌های تولید‌کننده فیلم باید در‌های خود را برای ورود استعدادهای تازه باز بگذارند و بودجه‌های دولتی صرف ماجراجویی تهیه‌کنندگان نشود.


Page Generated in 0/0263 sec