کد خبر: 120781تاریخ: 1392/9/10 00:00
روح همدلي در تيم ملي فوتبال موج ميزند
انقلاب دو نفره
نرمترین ضربهای که در فوتبال یک ملت را به آتش میکشد، ضربه بغل پا است. از طرفی وقتی این ضربه نواخته میشود تا زمانی که توپ به تور بوسه میزند نیمی از کره زمین در
جستو خیز هستند، یک ضربه نوستالوژیک که هیچوقت ذهن آن را پاک نمیکند، درست مانند بغل پای خداداد در ملبورن. شاید اگر بخواهیم در 20 سال گذشته فوتبال ایران دو نمونه از این بغل پاهای سرنوشتساز فوتبالمان را پیدا کنیم بعد از حماسه ملبورن، گوچی نیز نمونه مدرن آن را برای جواز صعود به جام جهانی به زیبایی هرچه تمامتر نواخت و کمی بعد نیز اشکان دژآگه در نبرد با تایلند و لبنان از آن ضربههای انگلیسی به توپ نواخت، بغل پاهای قدرتی، بدون مکث و بعد گل. این نوع ضربهزدن را تنها ستارههایی میتوانند بنوازند که در مکتب فوتبال حرفهای به بلوغ فکری رسیدهاند. ما حالا در خط حمله تیم ملی دو نمونه دورگه آن را داریم. زوج طلایی دژآگه -قوچاننژاد. روز گذشته سایت فیفا مقالهای تحت عنوان «انقلاب قوچان نژاد - دژآگه در فوتبال ایران» را روی خروجی سایت خود قرار داد، این مقاله نشان میدهد بعد از گذشت سالها خون تازهای به فوتبال ایران در آسیا تزرق شده که خیلیها توجهشان به زوج خط حمله کیروش است. شاید بعد از آن روزهایی که علی دایی و خداداد عزیزی بهترین زوج خط حمله را در تیم ملی تشکیل میدادند تا سالهای متمادی هیچکدام از مربیان تیم ملی نتوانستند دو مهاجم مکمل را در کنار هم در زمین قرار دهند. آن روزها که خیلیها به حضور دورگهها در فوتبال ایران اعتراض میکردند، کارلوس کیروش به خوبی میدانست که چه هدفی را دنبال میکند. او احتیاج به بازیکنانی داشت که کاملا با تفکرات او همخوانی داشته و به نوعی برخاسته از مکتب فوتبال اروپایی باشند. در زمانی که فوتبال ایران از فقر لژیونرها رنج میبرد انتخاب دژآگه و قوچاننژاد نقطه عطفی شد که کلاس فوتبال ایران در آسیا را بالا برد. بهطوری که حتی در آخرین رنکینگ اعلام شده تیم ما در رتبه اول فوتبال آسیا قرار گرفت و این مساله تنها به لطف بازیکنانی است که کاملا حرفهای زندگی میکنند و حرفهای بازی. دژآگه و قوچاننژاد دو لژیونر اروپایی ایران در این دیدارها به عنوان دو تن از درخشانترین بازیکنان ظاهر شدند. آنها با وجود اینکه در یک سال گذشته به تیم ملی پیوستهاند، خیلی زود جایگاه خود را در بین بازیکنان ثابت کیروش تثبیت کردند. دژآگه اولین بازیکنی بود که در اولین حضور ملی خود در جریان تساوی 2 - 2 ایران مقابل قطر درخشید. قوچاننژاد نیز منجی تیم در مراحل پایانی شد و ایران را به جام جهانی رساند. کیروش نخستین بار در جریان پیروزی تیم ملی فوتبال ایران مقابل کرهجنوبی در تهران از این بازیکنان استفاده کرد که این اولین حضور ملی قوچاننژاد در تیم ملی بود اما دژآگه به دلیل مصدومیت در ماه آوریل تحت عمل جراحی از ناحیه زانو قرار گرفت و حضور در ادامه مسابقات را از دست داد. قوچاننژاد بعد از به ثمر رساندن گل پیروزی ایران مقابل کرهجنوبی در سئول که صعود ایران به جام جهانی را در پی داشت، در این باره بیان کرده بود: «حیف شد که دژآگه در 3 بازی آخر با ما نبود. او بازیکن بزرگی است که میتواند در جام جهانی به تیم کمک کند. او سریع است، قدرت پاسکاری بالایی دارد، دفاع در مقابل او واقعا سخت است و مهمتر از همه اینکه کار کردن با وی لذتبخش است. بیصبرانه منتظر بازی دوباره در کنار او هستم.» اشکان در دوران مصدومیتش با حالتی احساسی درباره همبازیهای خود در تیم ملی گفته بود: دلم برای همتیمیها و کیروش تنگ شده است. بازی در مقابل هواداران ایران فوقالعاده است. وقتی فهمیدم در 3 مسابقه آخر ایران نمیتوانم بازی کنم، خیلی ناراحت شدم. این همان رابطهای است که در اصل روانشناسی در فوتبال خیلی موثر واقع میشود و نکتهای که سبب شده این بازیکنان شاغل در اروپا تا این اندازه نسبت به یکدیگر احساس همبستگی و راحتی داشته باشند تیم کیروش را یک مرحله به جلو رانده است و این موضوع همان نقطه مفقودهای بود که در تیم برانکو در جریان بازیهای جام جهانی 2006 دیده نمیشد. دایی درباره مهدویکیا عنوان میکرد که «او در چشمهای من نگاه میکند ولی پاس نمیدهد!» از آن روزها خیلی گذشته و نسل جدید باز هم به همان اصل همبستگی و روح تیمی بازگشتهاند. این تحول را میتوان به انقلاب 2 نفره تعبیر کرد. انقلابی که یک طرف تیم ملی است و
طرف دیگر آن بازیکنان متحد.