printlogo


کد خبر: 125552تاریخ: 1393/6/30 00:00
شب ابراهیم آتش

بعد از یک سکوت تقریبا طولانی، ابراهیم حاتمی‌کیا به برنامه تلویزیونی «هفت» رفت و با حضور در این برنامه به نکات مهمی اشاره کرد و سینمای امروز را غم‌انگیز خواند. ابراهیم حاتمی‌کیا با حضور در برنامه «هفت» درباره اینکه چرا به دنبال ساخت فیلم «چ» رفته است، گفت: مدت‌ها به این فکر می‌کردم که کدام شخصیت‌ در این زمان برایم بهتر جواب می‌دهد تا اینکه متوجه شدم چمران بیشترین بازخورد را برای خودم دارد. . به گزارش تسنیم، این کارگردان با اشاره به فیلم «دیده‌بان» گفت: یادم می‌آید که فیلم دیده‌بان درباره شهید عارفی بود. این قصه دیده‌بانِ من یا به تعبیر دیگر جبهه‌ای بود که من باز کرده بودم. این به معنای افتخار نیست بلکه غیر از این هیچ شخص دیگری نمی‌تواند کار کند. هرکس کار می‌کند از زاویه یک هنرمند است و چون این تفسیر بر آن حمل می‌شود، قطعا انتخاب‌ها به‌گونه‌ای می‌شود که خود کارگردان به آن نوعی نظم خاص می‌دهد.وی افزود: واقعیت این است که خالق چمران فیلم «چ» خودم هستم و چیزهایی را که برایم مهم است، برجسته می‌کنم و برای آن استدلال‌ها و منطق‌هایی دارم. من 48 ساعت از زندگی چمران را بیان کردم و برایم نقطه حساسی بود که دو نیروی ایرانی درگیر می‌شوند و هر دو معتقدند ما فهم و نظری از انقلاب داریم و می‌خواهیم همین پیاده شود.
سینمای امروز خیلی غم‌انگیز است
وی با اشاره به مشکل سینمای ایران توضیح داد: معتقدم گرانیگاه و مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند از زمانش به دلایل مختلف ممیزی‌ها، کوته‌بینی‌ها و سختگیری‌ها گرفته شد. نتیجه این می‌شود که به عنوان یک فیلمساز از آنچه جامعه احتیاج دارد فاصله می‌گیریم و به تدریج به سمت سینمایی می‌رویم که می‌پرسیم چه نسبتی با ما دارد؟... سینمای امروز خیلی غم‌انگیز است، وقتی به جشنواره می‌روم و آن را حاصل سینمای ایران می‌بینم، حس می‌کنم برای یک سیاره دیگر فیلم ساخته می شود. منظورم مسائل روز اقتصاد نیست بلکه ما حرف و افقی داریم که آن را نمی‌بینیم. کارگردان فیلم «آژانس شیشه‌ای» یادآور شد: حرفم به سمت فیلمساز‌ها نیست اما مهم این است که چه مساله‌ای را در سینما می‌بینید تا ارتباط ایجاد شود و رابطه ضعیف به معنای این نیست که نشان دادن مصیبت‌های مردم صحبت اجتماعی است. ما هنرمندیم و به اثرمان رنگی می‌دهیم که می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم. ما در دهه‌ای آرمان‌هایی در سینما داشتیم که حضور عرفان در سینما را مطرح می‌کردیم و در آن مقطع جدال شد که چرا اتفاق می‌افتد؟... اتفاق نیفتد که چه بشود؟... مساله این است که قرار بود افرادی مرز مسائلی را در جامعه خود مطرح کنند و نترسند و مقاومت کنند برای آنچه می‌خواهند بگویند تا یک آینده بهتر داشته باشیم اما این اتفاق در سینما نمی‌افتد.
برخی منتقدان کاری می‌کنند که جنگ کهنه به نظر‌ آید
حاتمی‌کیا درباره صحبت برخی منتقدان در اول جنگ تشریح کرد: وقتی منتقد 2 سال بعد از پایان جنگ می‌گوید جنگ دیگر تمام شده و درباره آن صحبت نکنید، متوجه نمی‌شود که 1200 کیلومتر این کشور با کشور بیگانه درگیر بوده و 8 سال کشته و شهید دادیم، به نظر شما من باید با او چه کنم؟... آنها کاری انجام می‌دهند که کهنه به نظر بیایم. در فیلم «وصل نیکان» گفتند این چه حرف‌هایی است بیان می‌کنید، وارد بحث‌های جامعه شوید. وی افزود: الان چند سال از پایان جنگ می‌گذرد و اگر این نگاه تازه نسل دهه 40 نبود، شرایط خوبی به وجود نمی‌آمد. آن دوست منتقد ما به این نسل به عنوان افراد خسته‌ای نگاه می‌کند که به نظر جنگ یک شوخی بوده که رخ داده است. در آن زمان جامعه درگیر بود. زخم بر تن شهدا نشسته و کوچه‌ها به نام شهدا شده و هنوز زخم‌ها التیام پیدا نکرده است. چه طور می‌شود که سینما سعی می‌کند به اینها پشت کند؟ بخشی مربوط به فیلمساز است که تأمل نمی‌کند. حاتمی‌کیا گفت: فیلمساز‌ها در ایران 3 دسته هستند؛ عده‌ای وارد سینمای بدنه شدند و دکان آنهاست و این اصلا بد نیست، عده‌ای سینمای جشنواره‌ای و دیده‌بانی دارند که مخاطبان آن خارجی هستند و برای چشم آبی های فرنگی  فیلم
می سازند عده‌ای هم به سینمای بومی می‌پردازند که با درد وارد این حوزه شدند. کمال تبریزی برای فیلمبرداری آن روز‌ها از دیوار سفارت آمریکا بالا رفت و مساله داشت که به سینما آمد. من هم فکر می‌کردم باید بروم بجنگم و فکر می‌کردم باید سهم خودم را از این ماجرا ادا کنم، بعد متوجه شدم با فیلم می‌توانم حرفم را بیان کنم و این حیرت‌ها را نشان دهم. این نوع فیلمساز‌ها همیشه بین دو جناح لِه می‌شوند.
 برخی مارکوپولو هستند و دلارشان می‌رسد
من قصدم این بود که باید بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلمم حیرت‌های جنگ را تصویر کنم و این نوع فیلمساز همیشه بین دو جناح له می‌شود. آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند خدا را شکر همیشه دلارشان می‌رسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب‌ها رنگ عوض می‌کنند و عکس‌های مختلف می‌اندازند. این طرفی‌ها هم که می‌گویند ما با پول جیب کار می‌کنیم که می‌توانند ۲۰ روزه فیلم بسازند اما فیلمسازی هم هست که زمان می‌برد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر می‌شود. وی افزود: سیاستگذاران باید کمی حوصله می‌کردند و وقت می‌دادند تا اینها بتوانند حرف بزنند. الان فیلم فاخر در مملکت ما به متلک تبدیل شده است که اگر ما فیلمی می‌سازیم که فاخر است تعبیر متلک پیدا کرده است و این را بعضی از بازیگرانی می‌گویند که اتفاقا قیمت آنها از روزی بالا رفت که فیلم فاخر مطرح شد. این نوع فیلمسازی باید وقت ببرد و سیستم به آن کمک کند و فیلمی باشد که مردم آن را بفهمند که متاسفانه این شاخه در سینما ضعیف است. کارگردان «آژانس شیشه‌ای» تاکید کرد: من از سال ۵۸ فیلم ساختم که با عمر انقلاب یکی است و ادعا دارم که قصدم ایجاد تغییر بوده است. برای گفتن این موضوع باید بجنگم و حوصله کنم که به نظر می‌آید که بعضی اوقات حاتمی‌کیا هر کاری دلش می‌خواهد را انجام می‌دهد. باید حوصله کنیم و این نوع فیلمسازی آدم‌هایی را می‌طلبد که تحمل کنند و نپذیرند که جهت را عوض کنند. حاتمی‌کیا در پاسخ به این سوال که عوامل فنی آثار دفاع مقدسی هم قرار بود در کنار یکدیگر کار را جلو ببرند، گفت: هر کسی نظر خود را می‌آورد و ما هم به عنوان فیلمساز باید بجنگیم که این جنگجویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین می‌کنند که این حرف جفنگی است! کارگردان «مهاجر» گفت: باید فیلمساز برای چیزی که می‌خواهد بگوید مقاومت کند. خدا رحمت کند آقای داد که  مسؤول سینما شد و من از همان روز با ایشان دعوایم شد. پشت میز رفتن قواعدی دارد برای خودش اما واقعیت این است که باید برای ایده‌آل ذهن خود بجنگیم ولی الان فیلمسازان ما می‌گویند که نمی‌گذارند بسازیم. من روی حرفم با کسانی است که خون دیده‌اند، چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده می‌کنی؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است، اینها نمی‌شود جز وسواس‌الخناس‌هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید در حالی که طرف در حوزه خودش ژنرال بود اما به حوزه‌ای رفت که اصلا ربطی به او ندارد.
 انجمن سینمای دفاع مقدس را جدی نمی‌گیرم
وی خاطرنشان کرد: من تا به حال به انجمن سینمای دفاع مقدس نرفته‌ام و اصلا آنجا را جدی نمی‌گیرم، عده‌ای نشستند و نظرات عجیب و غریبی دارند که شرف‌الدین فقط نماد است، اما سوال اینجاست که از آن تشکیلات شما چه چیزی در آمده است و خروجی چه چیزی بوده است؟ اگر خروجی نداشته ببندید این در را. وقتی می‌خواستم «برج مینو» را بسازم در آن زمان در انجمن از ۱۰ نفر ۹ نفر گفتند این کار بشود و یکی گفت که نشود که به من گفتند برو و فیلمت را بساز، من وقتی به آبادان رفتم تماس گرفتند و گفتند کار را تعطیل کن که من تلفنی هم با آن یک نفر صحبت کردم که قبول نکرد به پای صحنه بیاید و تهیه‌کننده هم ترسید و من پیکانم را فروختم ولی کار را تعطیل نکردم و برای تهیه مواد منفجره از میدان مین مواد انفجاری در آوردیم و دست‌ساز آن را ساختیم، فیلم را ساختیم که اتفاقی هم نیفتاد و در جشنواره به من جایزه دادند. حاتمی‌کیا ادامه داد: بعضی دوستان آنجا یک جور هستند و وقتی بیرون می‌آیند به آدم‌های رادیکال بدل می شوند. آن تشکیلات هیچ کاری نکرد و تنها پول خوردند و من می‌گویم که عزیزان شما در آنجا مانع شده‌اید.
 همه ما فیلمسازان پر از اشتباه هستیم
وی اظهار داشت: ما فیلمسازان پر از اشتباه هستیم و به آنها افتخار می‌کنیم چون از نسل ذریه حضرت آدم هستیم و اصلا این را از ما نگیرید، ابراهیم حاتمی‌کیا هم یکسری فیلم ساخته که در نیامده است، چه کسی این مسؤولیت را به گردن ما انداخته که اصلا اشتباه نکنیم؟ فیلمی مثل «شیار ۱۴۳» خانم آبیار ساخته می‌شود که مادری برای تنها بچه‌اش بال بال می‌زند و او را به جبهه می‌فرستد که بچه برنمی‌گردد و کل فیلم انتظار مادر را نشان می‌دهد که  آخر هم جنازه بچه‌اش را تحویل می‌گیرد؛ من با دیدن این فیلم نمی‌گویم که چه غلطی کردیم که جنگیدیم اما از آن طرف فیلم دیگری ساخته می‌شود که یک بچه خوشگل و چشم آبی را نشان می‌دهد که به جنگ می‌رود و از دست می‌رود و این را طوری می‌گوید که اشتباه کردیم جنگیدیم که این درد است. درد این است که فیلمساز بگوید من از آبادان فیلم می‌سازم و می‌گویم که آبادان شبیه دزد دوچرخه ویتوریو دسیکا است و دزد دوچرخه‌ای که از کشور فاشیسم‌زده حرف می‌زند و کشور من را هم فاشیسم زده است، درد این است فیلمساز آبادانی ما از دالامب دلومب قبل از انقلاب حرف بزند و من را با فاشیسم یکی کند. بعد بگویی من استایل دزد دوچرخه را اینطور برداشتم، دسیکا مختصات آن کشور است و ماجرایی که برای موسیلینی رخ داده است، آیا من در کشورم موسیلینی داشتم؟ من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل می‌کند، خجالت بکشید و با جیغ و داد از فارابی بیرون آمدم. فیلمساز آن طرف را نمی‌بیند چون با اولین صدا او به تهران آمده است. مساله مردم هستند، مساله کوچه‌هایی است که هنوز اسم شهید دارند و بعضی‌ها برای عوض کردن اسامی کوچه‌ها مقاومت می‌کنند. هنوز تخت‌طاووس برای ما مهم‌تر از اسم شهید مطهری است که باعث تاسف است.
فیلمسازی در حوزه جنگ نیاز به حوصله دارد
وی خاطرنشان کرد: فیلمسازی در حوزه جنگ احتیاج به وقت و حوصله دارد و بخش خصوصی و دولتی باید از آن حمایت کند و این شاخه سینما متأسفانه ضعیف‌ترین شرایط را دارد. 35 سال است کار می‌کنم و مدعی هستم قصدم این بوده تغییری رخ دهد. برای این نوع گفتن من باید شجاعت و حوصله داشته باشم و بجنگم. این نوع فیلمسازی آدم‌هایی را می‌طلبد که برآنچه می‌خواهند بگویند، مقاومت کنند و هرچیزی را نپذیرند و به راحتی جهت آن را تغییر ندهند. برخی فیلمسازان عزیز از این طیف به این دچار شدند که اگر آمار سینما بالا برود، تماشاچی مساله ما می‌شود.
به من گفتند در فیلمت چرا از این حرف‌ها می‌زنی؟!
حاتمی‌کیا تأکید کرد: بحثم این است که فیلمساز باید خودش برای آنچه می‌خواهد بگوید، مقاومت کند. اصلا نباید انتظار داشت بگویند بفرمایید، این فرش قرمز و این هم راه. ما باید برای آنچه ایده‌آل ذهنمان است، بجنگیم. چرا برخی تفنگ جبهه را برداشته‌اند و جای دیگر مصرف می‌کنند؟... چرا بچه‌هایی که این فضا‌ها را دیده بودند از مساله جدا می‌شوند؟... برخی منتقدان این را تبدیل به وجاهت کردند که جنگ مساله کهنه‌ای است درباره آن نباید صحبت کنیم البته این اتفاق افتاد و به آرامی به عنوان یک کارگردان به من گفتند: برای چه در فیلمت از این حرف‌ها می‌زنی؟... برو حرف‌های دیگرت را بیان کن.
جوی به راه انداختند که فیلمساز از آمدن به سمت سینمای دفاع مقدس می‌ترسد
وی ادامه داد: نتیجه این می‌شود که فیلمساز کفش‌هایی را به پا می‌کند که اندازه خودش نیست و در حوزه‌هایی کار می‌کند که اصلا ربطی به او ندارد. در سینمای دفاع مقدس چرا باید فیلم «شیار143» بیاید و واکنش مردم این طور باشد؟... این فیلم که حرف تازه‌ای نمی‌گفت اما می‌بینید که چه‌طور می‌درخشد و نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که نسبت به این فیلم‌ها نوعی غریبگی به وجود می‌آید. منظورم فرد خاصی نیست بلکه حرف این است که این جو راه افتاده و ما به عنوان فیلمساز از آمدن به این سینما می‌ترسیم.
در حوزه اندیشه امثال مرتضی‌ها را کم داریم
کارگردان فیلم «چ» توضیح داد: به عنوان فیلمساز جنگ آمدم که حرفی از بچه‌های جنگ بگویم. بعد از فیلم «دیده‌بان» فیلم‌های دیگرم دیگر تفنگ ندارد و در حال طرح مسائل جامعه هستم. فیلم‌های «آژانس شیشه‌ای» و «بوی پیراهن یوسف» همه جامعه زمان خودشان را مطرح می‌کنند و من هم مسائل خودم را می‌گویم. من بیشتر از نسلی که با انقلاب شکل گرفته حرف می‌زنم و می‌گویم اگر من و تو نگوییم، نسبت به این مسائل مثل چمران و پاوه غریبه می‌شوند. متأسفانه در حوزه فکر، اندیشه و نرم‌افزار امثال آقامرتضی‌ها را کم داریم. حاتمی‌کیا با اشاره به افرادی که درگیر جنگ بودند، گفت: قرار بود افراد شهید شوند و درصد زنده بودنشان خیلی پایین بود. چطور تغییر کردند و عوض شدند. اصلا چرا باید فکر کنیم که باید معاش خود را با سینما گره بزنیم. اگر می‌توانید فیلم بسازید و اگر نمی‌توانید نسازید. فیلم ایده‌آل خودتان را بسازید، نه اینکه دائما بگویید به دلیل اینکه فلان مساله را فلانی گفته نمی‌توانم حرفم را بیان کنم. بار‌ها پای صحبت این آدم‌ها نشسته و می‌بینم که از خودشان برای مطرح کردن هیچ ندارند. وی تأکید کرد: من از هم‌قبیله‌های خودم در دوران جنگ صحبت می‌کنم. این نسل که جنگ را دیدند باید از این فضا صحبت کنند و نباید اجازه کهنه شدن بدهند. شرم بر فیلمسازی باد که بگوید پول در همین بخش است بلکه باید حرف‌هایی از جنس زمانه داشته باشد که بتواند در اثرش بیان کند. الان ایران در خاورمیانه و جهان حرف و هویت برای گفتن دارد و این هویت از بچه‌های جنگ و‌‌ همان فضا شکل گرفته اما بچه‌های جنگ پای این کار نایستادند و حوصله و تحقیق نکردند و ناله می‌کنند. من با تمام گروهم به پادگان می‌رفتم و یک سرباز کل کار ما را می‌خواباند.
باید حرف زمان حال را در فیلم بزنیم
حاتمی‌کیا ادامه داد: بحث بر سر این است که خودمان را داریم گم می‌کنیم و باید چیزی را در فیلم خود بگوییم که حرف زمان حال را بزند. چمران من برای سال 58 است و دارم درباره حرف الانم صحبت می‌کنم. متأسفانه عزیزان این کشور را فراموش کرده‌اند. باید فکر کنیم رفتن سراغ شهید باکری از کدام وجه باشد که بتواند جواب‌دهنده زمان حال ما باشد. این هنر من به عنوان یک فیلمساز است که طوری اثرم را ارائه کنم که ملت بیایند و نگاه کنند. چرا بهزادپور با «خداحافظ رفیق» که توانست حافظه‌ای برای مردم بسازد، دیگر فیلم نمی‌سازد؟... چرا افرادی که فیلم‌های جنگی اینطوری ساختند دیگر سراغ این کار نمی‌روند؟ این کارگردان درباره «گزارش یک جشن» و دیدار با رهبری، بیان کرد: برخی دوستان خط‌کشی صریح و واضحی برای ساخت فیلم ارائه می‌دهند اما من به این معتقد نیستم و علاوه بر آن دیدار با آقا فرصت مغتنمی بود. ایشان فیلم «چ» را دیده‌اند و درباره آن زیبا صحبت کرده‌اند. وی با اشاره به فیلمسازی ضعیف در حوزه جنگ، اذعان کرد: وقتی میدان را خالی می‌کنیم، افرادی وارد می‌شوند که در این حوزه ضعیف هستند یعنی این فیلم‌ها سکوی پرتاب فیلمساز می‌شود و این اوائل جزو مسائل پشت‌پرده بود که فرد اصلا هیچ اعتقادی به موضوع نداشت. نمی‌دانم چرا این اتفاق می‌افتد؟... مگر نه این است که بعد‌ها باید پاسخ بدهند؟... اگر از منظر عراق به ایران نگاه کنید، می‌بینید که این بچه‌ها در جنگ چه کردند. حاتمی‌کیا با طرح سوالی گفت: چطور می‌شود مسؤول سینما و تلویزیون ما هنگام طرح سینمای جنگ غیرت به خرج نمی‌دهد به بهترین‌ها فرصت ساخت بدهد؟ انگار همین‌قدر که فرد چفیه داشته باشد برای پخش از تلویزیون کافی است. متأسفانه حرف‌های این نوع سینما که باید هویت داشته باشد، تا حدودی حرف‌های خشن دارد و بوی باروت می‌دهد. حرف نسل انقلاب باروتی است، چه بخواهیم و چه نخواهیم. نسل بچه‌های جنگ گلی است و وقتی می‌آیند روی فرش‌ها رد باقی می‌گذارند و باید این را بپذیریم. اگر مسؤول این را نپذیرد و برای بچه‌اش این محیط را توضیح دهد، چطور می‌خواهد فضای جنگ را درک کند؟... ما فیلمسازان جنگ این کار را نکردیم.
سینماگر از واقعیت گرته‌برداری می‌کند
این فیلمساز جنگ در رابطه با ساخت فیلم با رگه‌های واقعیت، بیان کرد: من چندان عنوان واقعیت را جدی نمی‌گیرم. واقعیت از زاویه نگاه من تعریف می‌شود. من به کسانی که ادعا می‌کنند فلان مساله اصل است، مشکوکم. واقعیت این است که سینماگر گرته‌برداری می‌کند و بیان واقعیت اصلا یک طنز و برای آرام کردن ذهن مخاطب است. هرکس از زاویه خودش به فیلم نگاه می‌کند و این گزینش فیلمساز است. اصلا از جزیره مجنون طبق قاعده فیلم بسازند و در آن پنگوئن بگذارند و مهم این است که منطق قصه درست باشد. این حرف قلابی است که فکر کنیم فیلم‌های مستند یعنی بیان واقعیت. خلقیات ما تعیین‌کننده بود که در روایت فتح به سمت چه سوژه‌ای جذب می‌شدیم.  
ما در اقلیت هستیم
وی با بیان اینکه امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم، افزود: جریان حاکم بر این هرم لعنتی سینما طوری شده که ما اقلیت قرار گرفتیم و ما را به بازی می‌کشند که باید در آنجا صفر شویم ولی خدا ان‌شاءالله به ما مقاومتی بدهد که بچه‌های این حوزه اصلا کوتاه نیایند و به مسیر خود ادامه بدهند. کارگردان «دیده‌بان» درباره فیلمسازان جوان دفاع مقدس گفت: سینما که ورشکسته است. من کاری به این ندارم که الان «شهر موش‌ها» خوب می‌فروشد که ان‌شاءالله این روند فروشش هم ادامه پیدا کند و 100 میلیارد بفروشد اما مگر میلیارد چقدر است؟ یا من باید وارد چرخ‌دنده شوم و حرف‌های سخیف بزنم تا ملت به سینما بیایند که این اتفاق برای بچه‌های ما افتاده است که وای بر ما و وای بر آینده ما، یا اینکه ما فقط مواظب شترهای خودمان باشیم و بچه‌های خود را بچسبیم. من عشقم این است که فیلمم را در شهرستان ببینند، چون ما باید بشارت خود را بدهیم.
سینمای دفاع مقدس، تنها ژانری که هویت دارد
وی افزود: سینمای دفاع مقدس تنها ژانری است که هویت دارد و این سینما خیلی حرف‌ها برای گفتن دارد که با مطرح شدن آن باید سر از لبنان دربیاوریم.حاتمی‌کیا خطاب به فیلمسازان جوان ارزشی گفت: مبادا خالی بودن سینما‌ها شما را گمراه کند، شما حرفتان را بزنید تا بعدا شرم از فیلمی که ساختیم نکنیم. به اندازه کافی فیلمسازانی را داریم که سینما‌ها را به بتکده تبدیل کنند.حاتمی‌کیا در پایان صحبت‌های خود توضیح داد: من مخلص سینما هستم. خدا را شاکرم که مردم من را به عنوان فرزند خود در این خانواده پذیرفتند و معتقدند حرف‌هایی را بیان می‌کنم که برای این جامعه است. حاتمی‌کیا درباره دعوت از برخی منتقدان در برنامه «هفت» گفت: شما بعضی اوقات کسانی را می‌آورید که اصلا این بحث مساله او نیست، وقتی ارزش‌های این ماجرا مساله او نیست و افتخارش این است که تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه نمی‌کند، فقط بی‌بی‌سی و من‌و‌تو را نگاه می‌کند و به فیلم‌های ایرانی اه اه اه می‌کند، چه توقعی می‌توان از این افراد داشت؟


Page Generated in 0/0078 sec