printlogo


کد خبر: 125681تاریخ: 1393/7/1 00:00
فاجعه فوتبال ایران در اینچئون رقم خورد
تیم ملی «نا امید»

حسین جوادی: پرونده تیم ملی فوتبال امید با حذف از مسابقات آسیایی بسته شد. این جمله را وقتی در ذهن مرور می‌کنید نوستالژی‌های سال‌های 90، ‌98 و 2002 را نیز به خاطر آورید و از آن مهم‌تر اینکه در چند سال اخیر تیم فوتبال ایران در بازی‌های آسیایی همواره جزو ‌4 تیم برتر راه یافته به مرحله نیمه‌نهایی بوده ولی حالا در این دوره از مسابقات به لطف کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال با شکست مقابل ویتنام و تساوی کسل‌کننده برابر قرقیزستان یک تراژدی غم‌انگیز برای فوتبال ملی رقم می‌زند. حالا پرداختن به این مساله که آیا وینگادا مقصر است یا بازیکنان منشوری امید 2 موضوع متفاوت است ولی چیزی که اهمیت دارد بی‌توجهی کمیته ملی المپیک برای اعزام بازیکنانی است که بدون هیچ برنامه‌ای پیراهن تیم ملی را بر تن می‌کنند. انتخاب 7 بازیکن که شرایط حضور در المپیک را ندارند، آنقدر برایشان اهمیت داشت که خیلی راحت روی نام بازیکنانی که می‌توانستند گره از تیم نصفه و نیمه امید باز کنند، قلم قرمز بکشند. بدون شک می‌توان گفت وینگادا تنها قراردادی را امضا کرده و دیگر کاری به انتخاب ترکیب نداشته حالا چه کسی این ترکیب مضحک را برای به میدان فرستادن بازیکنان انتخاب کرده جای سؤال دارد؟! تیم ملی «نا امید»  در 2 بازی یک امتیاز کسب کرد تا برای اولین بار نام 11 بازیکن فاجعه‌بار این تیم در تاریخ فوتبال ملی ما ثبت شود. بازیکنانی که بیشتر شبیه منشوری‌ها و غرب‌زده‌ها می‌مانند تا جوانان پرشوری که می‌خواهند برای کشورشان افتخار کسب کنند. نوع رفتار، نوع آرایش موهای سر و صورت و از همه مهم‌تر بازی ضعیف و دور از شأن تیم ملی آنقدر مشمئز‌کننده بود که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. برای تشریح این حذف تحقیرآمیز از بازی‌های آسیایی بدون شک مدیران فوتبال در فدراسیون و کمیته ملی المپیک باید پاسخگو باشند البته اگر جوابی برای این افتضاح پیدا کنند.
وینگادا از فوتبال ما طلبکار شده!
مربی پرتغالی گویی از فوتبال ما طلبکار شده! شاید اگر بعضی از کارشناسان به جای اینکه بگویند وینگادا مقصر اصلی این شکست نیست به تجزیه و تحلیل تاکتیک‌های ضعیف این مرد پرتغالی می‌پرداختند حالا او اینگونه واکنش نشان نمی‌داد. نکته جالب و سؤال اصلی اینجاست که اگر شما سرمربی تیم امید ایران بودید و 7 بازیکن بزرگسال به مسابقات آسیایی اینچئون می‌بردید، پس از باخت به ویتنام و تساوی مقابل قرقیزستان، در کنفرانس مطبوعاتی چه می‌گفتید؟ آیا این نتایج را توجیه می‌کردید؟ آیا برای منتقدان خط و نشان می‌کشیدید یا سرتان را پایین می‌انداختید و یک عذرخواهی خشک و خالی نثار مردم ایران می‌کردید؟ کدام گزینه را انتخاب می‌کردید، اگر جای وینگادا بودید و این نتایج مفتضحانه را کسب می‌کردید، قطعا خط و نشان نمی‌کشیدید، حتی برای آنهایی که در تهران موضع گرفته‌اند و از نمایش‌های عجیب‌تان انتقاد می‌کنند. نلو وینگادا اما نظری خلاف همه مربیان دارد. او در حالی که فوتبال ایران، ۹۹ درصد شانس صعود را از دست داده و ۹۹ درصد از بازی‌های آسیایی حذف شده، در کنفرانس مطبوعاتی می‌نشیند و علیه منتقدان صحبت می‌کند، آنها را به یک رقابت دعوت می‌کند، یک رقابت حساس و به قول خودش یکطرفه! او از قهرمانی‌هایش می‌گوید و به این نکته خاص و جالب هم اشاره می‌کند: «قهرمانی‌های من از قهرمانی‌های تمام منتقدان بیشتر است!» او این را می‌گوید و کنفرانس را ترک می‌کند. به این امید که شاید منتقدان، دست از انتقاد بکشند. پرسشی در ذهنمان شکل می‌گیرد که در این فوتبال، چند نفر می‌توانند به انتقاد از عملکرد وینگادا بپردازند؛ علی پروین، پورحیدری، مهدی مناجاتی، حشمت مهاجرانی، امیر قلعه‌نویی، حسن حبیبی و چندین و چند مربی دیگر که آمار قهرمانی‌هایشان در عصر جدید و قدیم سر به فلک می‌کشد. از نظر وینگادا شاید این بزرگان هم در حدی نباشند که از او انتقاد کنند. وینگادا این را می‌گوید اما به نظر می‌رسد، اگر ملاکش برای انتقاد، عناوین قهرمانی باشد، این چند پیشکسوت می‌توانند هر دقیقه و هر ثانیه منتقد او باشند و حتی از راه رفتنش هم ایراد بگیرند که البته به دور از منطق است. ‌از نگاه وینگادا ملاک انتقاد، قهرمانی و کسب عنوان است؟ این می‌تواند یکی از دلایل باشد اما دلیل اصلی نه. وینگادا اما به جای عذرخواهی، به جاده خاکی می‌زند، منتقدان را به یک جنگ دعوت می‌کند و این باعث تعجب می‌شود. او ‌که یک مربی حرفه‌ای است، باید انتقادپذیر باشد و البته کمی سرسخت تا بتواند با تیم امید به موفقیت برسد. اگر اینطور نباشد،‌ ای کاش همین امروز برود.

 

امیدها روح تیمی نداشتند
امیدهای ما مقابل تیم‌هایی به میدان رفتند که برای فوتبال خود دارای برنامه‌ریزی هستند اما گویی ما در باد کسب نتایج گلخانه‌ای خوابیده‌ایم و چندان به فکر پیشرفت در فوتبال در رده‌های پایه نیستیم. در سال‌های اخیر پیشرفت خاصی در فوتبال پایه‌ای ایران و در رده امید مشاهده نمی‌شود و دلیل اصلی این امر نداشتن برنامه‌ریزی و نبود مدیریت مناسب است. آنچه سبب نتایج ضعیف تیم ملی امید شد، نبود برنامه‌ریزی خوب است. مقابل تیم‌های ویتنام و قرقیزستان «تیم» نبودیم و همین امر هم سبب ناکامی ما در بازی‌های آسیایی شد. برای هدایت تیم امید نیاز به یک مربی ایرانی داریم زیرا به خوبی با روحیات و خصوصیات بازیکنان در این رده سنی آشناست. این تیم امید می‌تواند به المپیک 2016 صعود کند اما نه با این روش و سبک بازی. با آنکه در دوره قبل نتوانستیم کامل بازیکنان را در اختیار داشته باشیم و شرایط مطلوبی برای ما مهیا نبود اما توانستیم نتایج قابل قبولی را در بازی‌های آسیایی گوانگجو به دست بیاوریم.شاید آنچه سبب توقف تیم ملی ما مقابل قرقیزستان شد، داشتن روح تیمی در این تیم درجه چندمی آسیا بود که فوتبالی به دور از تکنیک و کیفیت را ارائه می‌کرد ولی سبب متوقف کردن تیم ملی امید ما شد.حتی در بحث کارلوس کی‌روش نیز که به عنوان یکی از بهترین مربیان جهان به ایران آمد، عملکرد مطلوبی نداشتیم. ما نتوانستیم از کی‌روش استفاده مطلوبی کنیم و از دانش او بهره ببریم.

مسؤولان فدراسیون استعفا دهند
از ابتدا هم مشخص بود این تیم ملی امید راه به جایی نمی‌برد و با تمرینات ضعیف و بدون بازی‌های تدارکاتی مناسب کسب این نتایج دور از انتظار نبود. تیم ملی امید ستون فقرات تیم ملی بزرگسالان است و ضعف این تیم به معنای ضعف تیم ملی در آینده است. بازیکنان تیم ملی امید طوری در بازی‌های آسیایی مقابل حریفان پا به توپ می‌شدند که گویی برای حذف شدن اشتیاق دارند! با این نتایج آبرو و حیثیت فوتبال ایران صدمه دیده و این امر به هیچ عنوان قابل بخشش نیست. کسب چنین نتایجی باید سبب استعفای ریاست فدراسیون فوتبال شود. مسؤولان فدراسیون باید در قبال کسب این نتایج ضعیف پاسخگو باشند و به مردم بگویند دلیل ارائه این بازی‌های ضعیف چیست. به نظر می‌رسید بازیکنان تیم ملی امید دوست دارند هر چه سریع‌تر به ایران بازگردند تا در باشگاه‌های خود پا به توپ شوند. چرا ویتنامی که حداقل با اختلاف 9 - 8 گل آن را شکست می‌دادیم، حالا باید فوتبال ایران را اینگونه تحقیر کند؟ باور کنید اگر من در فوتبال ایران دارای مسؤولیت بودم تمام بازیکنان و مسؤولان تیم ملی امید را جریمه سنگینی می‌کردم. با این نتایج نباید اصلا به وینگادا اجازه داد به ایران بیاید.هیچ چیزی از این تیم ملی امید ندیدم. با این نتایج رسیدن به المپیک 2016 ریو امری دور از ذهن است. مگر مربی ایرانی چه اشکالی داشت که اجازه ندادند روی نیمکت تیم امید بنشیند؟ مردم تیم‌های ملی خود را دوست دارند و با کسب این نتایج ناراحت و ناامید می‌شوند.
 

مسیر تیم امید فاجعه است
واقعیت این است که تحت فشار قرار گرفتن برای کسب نتیجه، می‌تواند چنین عملکرد و نتایجی را هم به همراه داشته باشد. وقتی به ماهیت فوتبال فکر می‌کنیم، با یک ارزیابی دقیق قطعا به این نتیجه می‌رسیم که بهتر بود تیم ملی زیر 21 سال را به اینچئون می‌بردیم؛ تیمی که برای راهیابی به المپیک 2016 تشکیل شد و معتقدم آن تیم اگر به صورت کامل به این بازی‌ها می‌رفت شانس موفقیت بیشتری داشت. این بازیکنان جدید هم در لیگ برتر حضور دارند و جزو نفرات اصلی و بعضا مهره‌های کلیدی تیم‌هایشان هستند اما به‌خاطر مشغولیتی که در باشگاه‌ها و مسابقات لیگ داشتند، نمی‌توانستند تیم امید را در تمام اردوها همراهی کنند. آنها برای حضور در تمرینات با محدودیت مواجه بودند. بنابراین هرچه بازیکنان تیم ملی در رده‌های سنی زیر بزرگسالان از سنین کمتری انتخاب شوند، احتمال حضورشان در اردوها و برنامه‌های آماده‌سازی بیشتر می‌شود.در یک جلسه‌ای صحبت‌هایی درباره تیم امید شد اما مشکل اصلی و ریشه‌ای تیم امید این موارد یا مثلا موضوع سرمربی تیم نیست. اتفاقا یکی از اشتباه‌ها همین است که روی نتایج تیم‌ها تصمیم می‌گیریم. این تیم امید که به اینچئون رفت فرصت زیادی برای تمرینات نداشت که سرمربی تیم بتواند با تسلط کامل تیمش را به بازی‌ها ببرد.من رسیدن به این نتایج را فاجعه می‌دانم نه نتایج تیم را. ما باید برای تمام گروه‌های سنی برنامه‌ مستمر داشته باشیم و از تغییرات پی‌درپی پرهیز کنیم.

مدیران ناتوان
عدم حضور مدیران شایسته و نداشتن برنامه‌ریزی از جمله عوامل ناکامی تیم‌های ملی فوتبال از جمله تیم ملی امید در سطوح بین‌المللی است. کسانی که عهده‌دار مسؤولیت در فوتبال ایران هستند توانایی اداره مناسب فوتبال را ندارند و شایسته‌سالاری در فوتبال ایران فراموش شده است. افرادی که در فدراسیون فوتبال حضور دارند، شایستگی حضور و علم مدیریت ندارند و همین امر سبب شده تا چنین نتایجی کسب شود. فوتبال ایران چه در رده سنی نوجوانان و چه جوانان هیچگونه سازندگی ندارد و به همین خاطر در رده سنی بزرگسالان شاهد عملکرد ضعیف هستیم. اینکه فقط به فکر نتیجه‌گرایی صرف باشیم و به مربیان داخلی توجه نکنیم، حاصلش عملکرد تیم امید در بازی‌های آسیایی می‌شود. بیشتر مربیان خارجی که در فوتبال ایران حضور دارند، تنها به فکر منافع شخصی خود هستند. معلوم نیست این مربیان را چه کسی به ایران می‌آورد و سبب نابودی فوتبال ایران می‌شود. تا چه زمانی می‌خواهیم رابطه‌بازی را در فوتبال ایران ادامه دهیم؟ چرا باید افراد توانمند از چرخه فوتبال ایران کنار گذاشته شوند؟ تا زمانی که زیرساخت‌ها را در فوتبال ایران درست نکنیم شرایط به همین شکل باقی می‌ماند. شرایط فوتبال ایران به گونه‌ای است که هیچکس مسؤولیت کسب نتایج ضعیف را برعهده نمی‌گیرد. تا زمانی که افراد توانمند در خانه‌های خود نشسته‌اند و با دلال‌بازی مربیان ناتوان وارد چرخه فوتبال ایران می‌شوند نباید انتظار کسب نتیجه‌ را داشت.


Page Generated in 0/0057 sec