وحید اسلامزاده: مفهوم جوان بهنوعی آینده کشور را به ذهن متبادر میکند، کسانیکه تمام بخشهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آینده کشور به آنها سپرده خواهد شد و آنها هستند که نقشه پیشرفت آینده کشور را دوباره ترسیم خواهند کرد و مسیر راه آن را ترسیم میکنند. مفهوم جوان مانند تکههای یک پازل بزرگ و پیچیده است که باید با دقت و ظرافت و نگاه رو به آینده قطعات آن را چید تا بتوانند کاربردیتر و مؤثرتر باشند. اما این تکههای پازل آنچنان روشن و مشخص نیستند که به راحتی پیدا شوند و به راحتی در کنار هم قرار گیرند، در ضمن آنچنان با هم سازگار و مرتبط نیستند که نقاط ضعف یکدیگر را پوشش و نقاط قوت هم را تقویت کنند. بر این اساس دولتها همیشه باید در برنامههایشان اولویت را به جوانان دهند و برای ساخته شدن آنها برنامههایشان را تدوین کنند. هر نسلی از جوانان دارای سلیقه و بینش و جهتگیری خاصی است و با توجه به این تغییرات است که برنامهها و اهداف دولت در برابر مسائل و نیازها و انگیزههای جوانان تدوین میشود. به عبارت دیگر دولتها باید برنامهها و اهدافشان را برای رشد جوانان تدوین کنند. این در حالی است که متأسفانه گاهی اوقات برخی تکههای این پازل گم میشوند که باید با دقتی بالا آنها را یافت، چرا که آنها بسیار پیچیده و تودرتو هستند و از همه مهمتر پراکنده و دور از هم. این همان نقشی است که از دولت درباره جوانان انتظار میرود اما در این باره وزیر ورزش و جوانان یادآور شده است که اهمیت جوان و مسائل و نیازهای آن نمیتواند در حد یک معاونت وزارتخانه باشد بلکه باید یکی از مهمترین سازمانهای کشور که در حد معاونت رئیسجمهور، قدرت و نفوذ کلام داشته باشد را برای جوانان اختصاص داد. این نکته این پرسش را در ذهن ایجاد میکند که چرا دولت کمتر و البته بسیار کمتر از اهمیت جوانان به آنها پرداخته است! وزیر ورزش و جوانان 12 راهبرد را در حوزه جوانان تدوین کرده و اجرایی کردن آنها را در دستور کار خود قرار داده است، این درحالی است که وزیر نکات اساسی و مهمی را در برنامهاش تدوین کرده است اما پرسش این است که وزیر چگونه میتواند مباحث کیفیای که در تمام راهبردها مطرح شده را به کمی تبدیل کند؟ بهعنوان نمونه وزیر ورزش و جوانان در تمام راهبردهایشان بسیار کم به مباحث اقتصادی اشاره کردهاند. در راهبرد ازدواج بیشتر مباحث آموزشی و مشاورهای مطرح شده است. بهنظر میرسد با وجود مشکلات اقتصادی دغدغه جوانان و خانوادهها بیشتر مسائل اقتصادی است تا آموزشی و مشاورهای! البته شکی نیست که نمیتوان از اهمیت مشاورههای قبل از ازدواج یا آموزشهایی که مرتبط با این موضوع هستند، غافل شد اما مهم این است که اگر سیاست یا راهبردی برای حمایت از جوانان تدوین میشود همهجانبه باشد و مشکلات بیشتری از جوانان را دربر بگیرد.گودرزی در هر دو راهبرد اصلی و مهم ازدواج و ساماندهی امور جوانان در فرهنگ، توجه اندک و شاید هم صفر به معیشت جوانان داشته است، در صورتی که این دو راهبرد رابطه مستقیم با معیشت و اقتصاد دارد. شاید وزیر نخواسته بار مالی برای وزارتخانه ایجاد کند. شاید نباید توقع داشت که وزیر نکات ریز را در برنامههایش بیان کند اما محوریت برنامههای وزیر ورزش و جوانان فرهنگی و آموزشی و با چاشنی شعار است. اجرای این برنامهها از عهده وزارتخانه خارج است و اگر نهادهای مردمی وارد گود نشوند، احتمال آن میرود که برنامههای گودرزی شعارگونه جلوه دهد و در نهایت ناقص بماند اما پرسش اصلی این است که چگونه میتوان این کیفیتها را با معیارهای کمی سنجید و آیا درد جوانان با مشاوره و آموزش حل می شود؟