مهدی طاهرخانی: حمید درخشان که جانشین علی دایی شد، فضا را غبارآلود دید. او روی یک فرآیند نهچندان روشن پس از سالها به آرزویش رسیده بود اما نوع برکناری دایی و دخالت روشن وزارت ورزش در این ماجرا موجب شد پس از اولین ورود به زمین تمرین قرمزها واقع در درفشیفر با شعارهای منفی هواداران مواجه شود. وزارت ورزش همه تلاشش را کرد تا پایش را از این ماجرا کنار بکشد، از این رو امیررضا خادم روزی که با اعضای هیات مدیره پرسپولیس در وزارت ورزش و جوانان جلسه داشت از خبرنگاران اصحاب رسانه دعوت کرد تا پاسخگوی آنها باشد البته محمدرضا رحیمی، مدیرعامل برکنار شده قرمزها، در برنامه 90 همه بافتههای خادم را پنبه کرد و صریحا گفت وزیر گفته بود باید دایی را برکنار کنی. فارغ از این موضوع، حالا حمید درخشان در یک برزخ واقعی گیر افتاده بود. تساوی مقابل نفت مسجدسلیمان و شعارهای تند هواداران به او این واقعیت را تمامقد نشان داد که فضا برای آرام کردم کار به هیچ عنوان مهیا نیست. از این رو سراغ یک گزینه انحرافی رفت؛ بازگرداندن علی کریمی به پرسپولیس. دشمن علی دایی؛ مردی که هنوز روی سکوها محبوبیت دارد و بازگشتش میتوانست به کل حواس همه را از اصل موضوع منحرف کند. علی کریمی که همیشه آرزو داشت با پیراهن پرسپولیس از فوتبال وداع کند به خاطر مشکلات بیپایان با علی دایی این کار را نتوانست انجام دهد تا تراکتورسازی تبریز آخرین باشگاهی باشد که او لباسش را بر تن کرد.
علی کریمی که میدانست هدف درخشان از بازگرداندن او چه چیز است، تنها برای اینکه جو را برای سرمربی فعلی قرمزها مهیا کند حاضر شد به صورت غافلگیرکننده پا به تمرینات پرسپولیس بگذارد. همین حضور کافی بود تا درخشان برای نخستین بار پس از بازگشت به پرسپولیس، محبوب سکوها شود اما علی کریمی تصمیمی برای بازی کردن نداشت چرا که از یک ماه قبل علی کفاشیان در تماسی کاملا محرمانه به او گفته بود گزینه فدراسیون فوتبال برای دستیاری کارلوس کیروش است. کفاشیان که این حرف را به کریمی زد، دیگر تمام داستان مشخص شد. یکی از خبرنگاران نزدیک به کریمی در این باره میگوید: او شاید اگر پیشنهاد دستیاری کیروش را نداشت برای بازگشت به مستطیل سبز و پوشیدن دوباره شماره 8 پرسپولیس وسوسه میشد اما مربیگری در تیم ملی چیزی نبود که کریمی بیتفاوت از کنار آن عبور کند. او برای اینکه جو را به نفع درخشان و علیه هواداران دایی تغییر دهد، به تمرینات پرسپولیس آمد اما در همان 2 روزی که تمرین کرد به دوستانش گفت محال است او را به عنوان بازیکن بار دیگر در میدان ببینند. شاید مهدی مهدویکیا از این پیشنهاد کفاشیان به کریمی مطلع بود که در مصاحبهای اعلام کرد؛ شما کریمی را دیگر در لباس بازیکن نمیبینید.
اما خروجی داستان برگشت کریمی، جوسازی رسانهای و فرصتی که برای حمید درخشان مهیا شد همه و همه به نفع سرمربی پرسپولیس بود. او میدانست کریمی بازنمیگردد، کریمی هم مطمئن بود بازگشتی در کار نیست، در این بین تنها صحنه نمایش پیش روی هوادارانی بود که نمیدانستند همه واقعیت چیست.
چرا کیروش از کریمی استقبال کرد؟
اما سوای ماجرای حضور کریمی در تمرینات پرسپولیس، یک اتفاق بزرگ دیگر برای فوتبال ما رخ داد؛ انتخاب کریمی به عنوان دستیار کیروش. سرمربی تیم ملی عصر پنجشنبه در سالن کنفرانس خبری فدراسیون فوتبال صریحا در مصاحبه چند دقیقهای خود گفت کریمی پیشنهاد علی کفاشیان و فدراسیون فوتبال بود و من به این پیشنهاد پاسخ مثبت دادم. اما تز فدراسیون فوتبال برای این انتخاب چه بود؟ علی کریمی در حالی به عنوان دستیار ایرانی کیروش مدنظر قرار گرفت که اصلا در لیست 5 نفره هیات رئیسه فدراسیون فوتبال نبود. او تازه چند ماه است از فوتبال خداحافظی کرده و در هیچ مصاحبهای هم عنوان نکرده بود به دنبال حضور در کلاسهای مربیگری است اما کفاشیان برای متقاعد کردن وزارت ورزش درباره حفظ کیروش گفته بود ما در این 4 سال دستیاران جوانی را کنار این مربی پرتغالی قرار میدهیم تا پس از خروج کیروش، تربیت این مربیان یکی از خروجیهای این قرارداد گرانقیمت باشد البته محبوبیت کریمی بین هواداران پرسپولیس و رسانههای نزدیک به این باشگاه هم موجب میشد تا علی کفاشیان با یک تیر ۲ نشان بزند البته این پایان پروژه جوانگرایی او نخواهد بود چرا که طبق گفته کیروش، پس از جام ملتهای آسیا قرار است یک مربی جوان دیگر به عنوان دستیار انتخاب شود. بعضی از رسانهها گمانهزنی میکنند گزینه بعدی یک استقلالی است، کسی مثل فرهاد مجیدی که توازن حب را در تیم ملی مهیا کند. حالا علی کفاشیان بیش از گذشته با فضای فوتبال آشنا شده و میداند چگونه مهرههایش را بچیند تا با یک تیر چند نشان بزند. در این سو کارلوس کیروش هم به یک واقعیت پی برده است. او میداند در فوتبال ایران، دستیار یعنی یک آلترناتیو همیشگی برای انجام یک کودتای شبانه و برکناری غافلگیرکننده. از این رو او در این 4 سال هرگز حاضر نشده یک مربی بزرگ ایرانی را به عنوان دستیار قبول کند.(البته بزرگ در فرم و محتوای فوتبال ما) فردی مثل یحیی گلمحمدی، حسین فرکی یا دیگر مربیانی که این قابلیت را دارند جانشین کیروش در وضعیت فعلی شوند. استفاده از گزینههایی مثل امید نمازی، مارکار آقاجانیان و علی منصوریان در همان سالهای اول نشان میدهد کیروش از تجربه کودتای صفاییفراهانی علیه ایویچ به خوبی آگاه است و میداند اگر اینجا یک دستیار بزرگ داشته باشی ناگهان امکان برکناریات در شرایط غیرقابل باور وجود دارد. امثال کریمی و مجیدی با اینکه محبوب هستند اما دستکم تا 4 سال آینده کسی آنها را در اندازه حضور در تیم ملی به عنوان مرد شماره یک نمیداند. 4 سال بعد هم که کیروش از ایران میرود و بهزعم خودش چه میراثی بهتر از اینکه مربی بعدی تیم ملی دانشآموخته مکتب خودش باشد؟
ماجدی: کریمی دیپلم نگرفته، میخواهد درس بدهد!
میرشاد ماجدی درباره انتخاب علی کریمی به عنوان مربی جدید تیم ملی اظهار داشت: بهتر است من در این باره حرفی نزنم و انرژیام را صرف مسائل دیگری کنم چون اظهارنظر درباره چنین مسائلی آب در هاون کوبیدن است. وی ادامه داد: با روندی که فوتبال ما طی میکند باید اصطلاح «سال به سال دریغ از پارسال» را به کار ببریم. مگر با این همه صحبتی که 40 سال است درباره تیم امید میشود تغییری در روند تصمیمگیریها اتفاق افتاده که حالا امیدوار باشیم با صحبتهای جدیدمان اتفاق جدیدی بیفتد. قصه دستیاران کیروش هم همین است. او توجهی به توصیهها ندارد و کار خودش را انجام میدهد. سرپرست استقلال تاکید کرد: کریمی بازیکن بزرگی بود. جادوگر بود و خیلی خاطرات خوب از او در فوتبالمان ثبت شده است اما حضور در دنیای مربیگری و بویژه حضور در تیم ملی قواعد دیگری میطلبد. مربی تیم ملی قبل از حضور در این تیم باید حتما در لیگ کارنامه خوبی از خود برجای گذاشته باشد. اگر این نیست چطور تجارب و افتخارات مربیان در رده باشگاهی اهمیت پیدا میکند؟ وی افزود: کریمی خیلی زود وارد فضای مربیگری شد و امیدوارم این استعداد درخشان در زمره بازیگری به دلیل این تصمیمگیری فدا نشود. ما مربیان زیادی داشتهایم که در سن پایین به نیمکت تیم ملی رسیدند، بعد دیدیم چطور سیر سقوط را از نظر فنی طی کردند. این را میتوانید در بررسی تاریخ مربیان ملی مملکت ببینید. ماجدی درباره اینکه به نظر میرسد کریمی هنوز دوره مربیگری را طی نکرده است، گفت: صحبت از کلاس و مدرک نکنید. خدا خیر بدهد دوستان را که کاری کردهاند همه در ایران مدرک مربیگری دارند. بحث این است که مگر این امکان هست که فردی که برای مثال در دوره دبیرستان یک اختراع انجام داده پس از پایان دوره دبیرستان ناگهان دکتر شود و برود در دانشگاه تدریس کند؟ مربیگری یک کار فشرده است و باید مراحلش طی شود؛ هم از نظر تجربی و هم طی مراحل تئوری. من با این اتفاق بشدت نگران کریمی و آیندهاش هستم و امیدوارم روزی نگوییم او را با این کار نابود کردیم.