لیلی محسنی: گفتمان از آن مفاهیمی است که اغلب تلقی نادرستی از آن وجود دارد و نابجا بهکار برده میشود. گفتمان را میتوان «بازنشر و تاثیر گفته اعم از بیان و متن در جامعه» دانست. یعنی کسی حرفی یا تعبیری یا مفهومی را بگوید یا بنویسد و دیگران آن را بازگو کنند، دربارهاش حرف بزنند و گفتار و رفتار و بینششان را تحت تاثیر آن تنظیم کنند.
برخی شخصیتها، دانشگاهها، اندیشکدهها یا حتی برنامههای تلویزیونی «گفتمانساز» هستند یعنی گفتههایشان، در جامعه موضوع بحث میشود. گفتمان میتواند در سطح فراگیر بینالمللی، ملی، بخشی، استانی، صنفی و... تولید شود.
در سالهای اخیر برنامه تلویزیونی ۹۰ در حوزه فوتبال و گاهی فراتر از آن، به روشنی «گفتمانساز» بوده است به طوری که محتوای برنامه ۹۰ حداقل دوشنبهها در بسیاری از سایتها نقل میشود، در طول هفته دربارهاش مینویسند و در برخی موارد، تصمیمهای کلان فوتبال و حتی ورزش کشور تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
تحلیل گفتمان برنامهای با این همه تاثیر، شاید کار سادهای نباشد اما تامل در مفاهیم کانونی ارائه شده در برنامه ۹۰ نشان میدهد:
۱- برنامه ۹۰ به حاشیهها و جنجالهای فوتبال بشدت اهمیت میدهد و مجری آن به روشنی در بزرگنمایی حاشیهها و دعوا انداختن بین چهرهها تلاش میکند.
۲- یکی از مفاهیم کانونی در گفتمان برنامه ۹۰، فنسالاری است. آقای فردوسیپور از فنسالاران دفاع میکند حتی اگر از نظر نتیجه در فوتبال، وضع خوبی نداشته باشند. در گفتمان عادل فردوسیپور، تعصب و غیرت جایی ندارد و این مفاهیم یکسره به فراموشی سپرده یا انکار میشود و در نتیجه، در فدراسیونی که به کل فاقد گفتمان است، غیرت و تعصب از دایره عناصر موثر در تصمیمگیریهای مهم، محو شده است. تیم امید ایران، نتایج افتضاحی مقابل تیمهای ضعیف میگیرد اما کک کسی هم نمیگزد. انگار نه انگار!
۳- یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در گفتمان برنامه ۹۰، تعلق خاطر به مظاهر و زرق و برق فرهنگ غربی است. عادل فردوسیپور کلمات انگلیسی را از خود انگلیسیها هم انگلیسیتر تلفظ میکند و با استفاده از استعداد بیان خود، عباراتی مثل بلوهوریزنته را چنان سریع و بانمک تلفظ میکند که قند در دل نوجوان ایرانی پای تلویزیون آب میشود. در فرهنگ و رسانههای غربی، سلبریتیها جایگاه ویژهای دارند. عادل فردوسیپور هم باکی ندارد که حین گزارش فوتبال، گوشهای هم به چشم و ابرو و تیپ بازیگران یا مربیان بزند. بهخاطر آورید گزارشهای جام جهانی ۲۰۱۲ را که چطور قربان صدقه جنتلمنی «یوآخیم لو» میرفت یا بهخاطر آورید با لحن کنایهدارش در گزارش قرعهکشی جامجهانی ۲۰۱۴، چه بلایی بر سر «هاشم بیکزاده» بیچاره – که چهره تو دل برویی ندارد- آورد.
تعلق خاطر به ارزشهای غربی در گفتمان برنامه ۹۰ حتی از «فنسالاری» هم جایگاه بالاتری دارد. مجید جلالی یکی از فنسالارترین چهرههای فوتبال ایران است و از این نظر در گفتمان برنامه ۹۰ قابل احترام اما زمانی که مجید جلالی ایرانی مقابل یک فنسالار چشم آبی اروپایی(کارلوس کیروش) قرار گرفت؛ عادلخان به روشنی طرف کیروش را گرفت، یکسره چشمش را روی ادله و مستندات مجیدخان بست و خیلی جدی در دفاع از کیروش با فنسالار برجسته فوتبال ایران، جر و بحث کرد.
در گفتمان فردوسیپور، غرب درست میگوید. اسپانیاییها، بریتانیاییها و حتی ایتالیاییها درست میگویند. مهم نیست ما چه میگوییم. مهم این است که آدمی که از غرب آمده درست میگوید. آرمان عادل، مانند «رنگو»، جایی است بعد از افق! در این جهانبینی، والیبال ایران رشد کرده، چون مربی خارجی دارد، حالا برنامهریزی ۲۰سال پیش یزدانی خرم هم قابل احترام است اما «ولاسکو» والیبال ایران را والیبال کرد! در این طرز فکر، افشین قطبی اگر ببرد، یک جوری به سابقهاش در کالیفرنیا ربط داده میشود و اگر ببازد، به نیریز و جهرم!
در این گفتمان، از ایرانی جماعت خیلی نباید انتظار داشت. توقعات را نباید از فوتبال ایران بالا برد چون بالاخره ایرانی است! به یاد آورید نوع تحلیل برنامه ۲۰۱۴ قبل و حین و بعد بازی با آرژانتین و شامورتی بازی دستیار عادل (محمدحسین) که در پایان بازی به جای خواندن آمار بازی، با بافتن پیدرپی جملات احساسی، برخلاف همه بازیها، آمار بازی را سانسور کرد و چنان جوی داد که برخی به خیابان ریختند تا باخت از تیم مسی را جشن بگیرند!
فردوسیپور مثل غربیها بلد است با رسانه بازی کند، او طوری که مخاطبش احساس نکند، عبارات نظرسنجیاش را به شکلی میچیند که نتیجه مورد نظرش را از «رای مردم» استخراج کند و گاهی هم یواشکی بخشی از حقیقت را سانسور میکند. چه کسی فهمید آمار پاس در تیم کیروش چقدر بود؟ چه کسی فهمید رتبه ایران در اولین رنکینگ فیفا بعد از جام جهانی چند پله سقوط کرد؟ چه کسی نتایج تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۱۴ را با دورههای قبلی حضور تیم ملی در جامهای جهانی مقایسه و آنالیز کرد؟ برنامه فردوسیپور چقدر به این موارد پرداخت؟ تقریبا نپرداخت چون کارلوس کیروش هم فنسالار است و هم غربی.
کیروش هم فنسالار است هم غربی پس باید سرمربی تیم ملی ایران بماند، تساویهای اعصاب خردکن و غیرت خفهکن تیم ملی مقابل عربهای حاشیه خلیج فارس در مقابل تیپ مکش مرگ مای کیروش چه اهمیتی دارد؟
حرف آخر
آقای عادل فردوسیپور با برنامه نودش، بدون تردید یکی از بهترین، جذابترین و
دوست داشتنیترین برنامههای تلویزیونی در سیمای جمهوری اسلامی را ارائه میدهد، در بسیاری از فنون و استفاده از ابزارهای انتقال پیام پیشتاز است و استعدادی ناب و بعضاً استثنایی دارد. این استعداد نباید در خدمت ضد گفتمان «ما میتوانیم» باشد. اگر وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال توانایی مهار جنبههای ناهنجار گفتمان برنامه ۹۰ را ندارند، مدیران سیما باید این مهم را به عهده بگیرند. البته با تدبیر و هوشمندی و بدون اینکه سرگرمی دوست داشتنی دوشنبه شبهای مردم را خراب کنند.
منبع: الف