printlogo


کد خبر: 126298تاریخ: 1393/7/12 00:00
بایرن‌مونیخ در مسیر توتال فوتبال
تاکتیک‌های بارسا تکرار می‌شود

امین ابطحی:

 

تاکتیک‌های فوتبالی معمولا با استفاده از چیدمان‌ها و سیستم‌هایی نظیر 1-3-2-4 یا 3-4-3 معادل گرفته می‌شوند، اما برای پپ گوآردیولا اینگونه نیست و او مدت‌ها است که خود را از این قید و بندهای تاکتیکی رها کرده است، همانند بازی بایرن‌مونیخ مقابل زسکا مسکو. یوهان کرویف رویایی بزرگ در سر داشت، او به عنوان سرمربی بارسلونا می‌خواست نوعی فوتبال را به نمایش گذارد که انعطاف‌پذیر و آزاد باشد و در آن هر بازیکنی توانایی بازی در هر پستی را داشته باشد. کرویف خود به عنوان بازیکن بخشی از تیم فراموش نشدنی آژاکس آمستردام در دهه 70 میلادی بوده که فوتبال شناور و تغییر مدام پست بازیکنان در آن مشهور بوده است و البته بسیاری از فوتبالدوستان همچنان توتال فوتبالی را که یوهان کرویف در بارسلونا به اجرا می‌گذاشت ستایش و تمجید می‌کنند. در حال حاضر اما تیمی دیگر ایده‌آل فوتبال را به نمایش می‌گذارد؛ بایرن‌مونیخ به مربیگری پپ گوآردیولا که خود به عنوان بازیکن توسط یوهان کرویف کشف و پرورش یافته است. گوآردیولا استیل هلندی دهه 70 فوتبال را در بایرن‌مونیخ گسترش داده و آن را با پرسینگ تهاجمی مخلوط کرده است. در دومین سال حضور او در بایرن‌مونیخ نتایج و ثمره کار او و همچنین شباهت ایده‌ها و فلسفه او با توتال فوتبال بیشتر در حال نمایان شدن است. شاید تشخیص سیستم بازی و چیدمان بایرن‌مونیخ در این روزها کمی دشوار باشد و نتوان آن را با اعدادی نظیر 3-4-3 یا 1-3-3-3 توصیف کرد. پپ گوآردیولا پیش از این تاکید کرده بود که این ساختارهای عددی برای او دیگر ارزشی نداشته و بیشتر شبیه به شماره‌های تلفن می‌مانند، شاید با تماشای بازی‌های اخیر بایرن‌مونیخ بهتر بتوان منظور گوآردیولا را متوجه شد. بازیکنان به صورت مدام در حال جابه‌جایی هستند و تقریبا خیلی سریع و بسته به شرایط بازی، چیدمان تیم تغییر می‌یابد. در خط دفاعی، بایرن‌مونیخ بسیار متغیرتر است و گوآردیولا از زنجیره‌های 3، 4 یا 5 نفره در این خط استفاده می‌کند، در بازی مقابل زسکا مسکو در ابتدا گوآردیولا بر یک زنجیره دفاعی 4 نفره تکیه کرد که بن‌عطیه و دانته در دفاع میانی قرار داشتند و خوآن برنات و فیلیپ لام در کناره‌ها بازی می‌کردند، اما شاید نتوان به همین راحتی نقش و وظیفه بازیکنان در بایرن‌مونیخ را توصیف کرد. در بازی سه‌شنبه شب فیلیپ لام بر روی کاغذ و تئوری دفاع راست بود اما در طول بازی مدام به سمت مرکز زمین متمایل می‌شد و از آن نقطه به بازیسازی می‌پرداخت، خوآن برنات در سمت دیگر بیشتر اجازه نفوذ و رو به جلو بازی کردن را داشت و حتی در برخی از زمان‌های بازی به یک هافبک کناری تهاجمی تبدیل می‌شد. داوید آلابای اتریشی نقشی مخلوط از یک بازیکن میانی، مدافع چپ و حتی یک مهاجم را بر عهده داشت و به همین دلیل خط دفاعی بایرن‌مونیخ بسیار متغیر بود و گاهی از 4-3 یا 5 بازیکن بسته به شرایط بازی تشکیل می‌شد.به دلیل وجود بازیکنی نظیر ژابی الونسو، خط دفاع بایرن‌مونیخ در این فصل نسبت به فصل گذشته بسیار متغیرتر و غیر‌قابل پیش‌بینی‌تر شده است. در سایت یوفا از ژابی آلونسو پیش از بازی مقابل زسکا مسکو به عنوان یک هافبک میانی یاد شده بود، اما در عمل نقش او را می‌توان لیبرویی در جلوی خط دفاعی دانست. او همواره به خط دفاعی نزدیک می‌شد و از انتهای زمین بازیسازی تیم را آغاز می‌کرد، حرکت در عمق او و همچنین حضور او در جلوی خط دفاعی، سبب می‌شد آلابا، برنات و لام با امنیت بیشتری به سمت جلو حرکت کنند. به همین دلیل به صورت تئوری می‌توان دفاع بایرن‌مونیخ را 4 نفره در نظر گرفت،‌ اما در عمل و در مقابل زسکا مسکو با وجود آلونسو، دفاع مونیخی‌ها یک زنجیره 3 نفره بود. در این بازی نمی‌توان پست ثابتی برای شاگردان گوآردیولا در نظر گرفت. اگر بازیکنی پست اصلی خود را ترک می‌کرد، پست او به سرعت توسط یکی از هم‌تیمی‌های او اشغال می‌شد، برای مثال در این بازی آرین روبن نه تنها به عنوان هافبک نفوذی سمت راست بازی می‌کرد بلکه گاهی در بال سمت چپ و حتی مدافع راست هم دیده شد. بایرن‌مونیخ در عمل همچنان با ایده‌آل پپ گوآردیولا در ارائه یک بازی انعطاف‌پذیر فاصله دارد، این تیم با آنکه در همه بازی‌ها اقتدار خود را به حریف دیکته می‌کند، اما موقعیت‌های گلزنی کمی بر روی دروازه حریف ایجاد می‌کند البته در دیدار مقابل بایرن‌مونیخ، زسکا مسکو با چیدمان فوق‌العاده دفاعی 1-5-4 از ابتدای بازی وارد میدان شد و این کار را برای گلزنی بیشتر مونیخی‌ها دشوار کرد. هر چه بایرن‌مونیخ به دروازه حریف نزدیک‌تر می‌شد، بازی انعطاف‌پذیر آنها تاثیر کمتری داشت. در این منطقه اشتباهات بایرن‌مونیخ در ارسال پاس‌های صحیح با اشتباهات بیشتری همراه می‌شد، بویژه روبرت لواندوفسکی به نظر همچنان با نحوه بازی تیم جدید خود مشکل دارد و نتوانسته است انتظارات پپ گوآردیولا را برآورده کند که این موضوع خود از تاثیرگذاری تیم در فاز تهاجمی کاسته است. بایرن‌مونیخ برای پیش افتادن از حریف در این دیدار نیاز به یک ضربه پنالتی داشت و وجود یک مانوئل نویر قوی در دروازه برای نگه داشتن این پیروزی کافی بود. تنها راه رسیدن به نویر برای زسکا مسکو استفاده از توپ‌های بلند مهاجمین و سرعت بالای سوزا مهاجم این تیم بود، تدبیری که به‌طور شگفت‌انگیزی کارآیی خوبی داشت. مدافعین بایرن‌مونیخ در چنین موقعیت‌هایی بسیار کند نشان می‌دادند. بن‌عطیه یکی از مدافعین میانی تیم با عملکرد خود گفته پپ گوآردیولا مبنی بر عدم آماده بودن خود را در این بازی به اثبات رسانید، سوزا چندین بار توانست با سرعت خود از او رد شود.با این حال تنها امید بستن به چنین حرکاتی برای امتیاز گرفتن مقابل بایرن‌مونیخ کافی نبود، چون بایرن‌مونیخ با 77 درصد مالکیت توپ به خوبی بر زسکا مسکو تسلط داشت و به نوعی این تیم را در محوطه جریمه خود محبوس کرده بود. پدید آوردن موقعیت‌های اندک گل از نکات ضعف بایرن‌مونیخ به حساب می‌آید.


Page Generated in 0/0056 sec