printlogo


کد خبر: 126470تاریخ: 1393/7/16 00:00
حق‌خوری فوتبال و حقی که از فوتبال می‌خورند
این چرخه معیوب

مهدی طاهرخانی: محبوبیت بیش از اندازه فوتبال باعث شد کمیته بین‌المللی المپیک خیلی پیش‌تر از اینها این رشته را به صورتی هدایت شده درون بازی‌های المپیک بگنجاند. استفاده از بازیکنان زیر 23 سال حربه‌ای بود که باعث شد «منهای فوتبال» زیر سایه این غول محبوب محو نشود البته با تاخیر فراوان شورای المپیک آسیا هم تن به این راهکار داد و از سال 2002 به بعد دیگر تیم‌های آسیایی موظف بودند با بازیکنان زیر 23 ساله خود وارد بازی‌های آسیایی در رشته فوتبال شوند. تا قبل از عملیاتی کردن این تاکتیک، رشته فوتبال در بازی‌های آسیایی از اهمیت فراوانی برخوردار بود. تا جایی که در بازی‌های سال 1990 پکن، همه توجه رسانه‌ها و مردم به روی فوتبال بود؛ جایی که تیم ملی کشورمان با نسل طلایی آن روزهایش موفق شد با هدایت علی پروین و درخشش احمدرضا عابدزاده قهرمان شود. البته ما بعد از آن در بانکوک و بوسان هم این عنوان فاخر را تکرار کردیم اما جذابیت بازی‌های پکن با بانکوک و بوسان قابل قیاس نبود.اما برخلاف شورای المپیک آسیا هنوز تفکر حاضر در ورزش ما فوتبال‌محور است.بنا به قانونی که از سال 2002 اجرا شد و تنها 3 سهمیه بزرگسال حق حضور در رشته فوتبال را داشتند، کماکان مردان تصمیم‌گیر ورزش ما فارغ از نگاه آینده‌محورانه، اسیر شهوت کسب مدال هستند و از این رو با این تفکر خام، عمر حسرت حضور تیم ملی فوتبال ایران در المپیک 40 ساله شد. چرا این اتفاق هر دوره تکرار می‌شود؟ کمیته ملی المپیک به عنوان متولی اصلی تیم‌های اعزامی به بازی‌های آسیایی اصرار زیادی به کسب مدال دارد. اما داستان فوتبال با سایر رشته‌ها  متفاوت است. اگرچه گرفتن مدال طلا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما شکستن طلسم حضور در المپیک به مراتب با اهمیت‌تر خواهد بود اما اتفاقات تلخ گذشته هنوز موجب نشده تا ما نگاه درستی به فوتبال بازی‌های آسیایی داشته باشیم. حتی اگر قانون به مثابه قبل، اجازه حضور تیم‌های ملی را با بازیکنان کاملش در رشته فوتبال می‌داد ما باید طلای این رشته را در اولویت دوم قرار می‌دادیم چرا که این بازی‌ها بهترین مکان برای محک زدن بازیکنان جوانی است که ‎می‌خواهند یک‌سال دیگر برای حضور در المپیک ریو با رقبا تلاش کنند. این بار فدراسیون فوتبال مانع از حضور 3 بازیکن بالای 23 سال شد اما فشار بی‌جهت کمیته ملی المپیک موجب شد 7 بازیکن 22 ساله به این تیم اضافه شوند. ستاره‌هایی مثل محسن مسلمان و یعقوب کریمی که زیر 23 سال دارند اما با توجه به سن‌شان اجازه حضور در بازی‌های مقدماتی المپیک را نخواهند داشت. از این رو ورزش ما طی یک تصمیم اشتباه تیمی را روانه اینچئون کرد که نه آینده‌نگری در آن لحاظ شده بود و نه زور کسب مدال را داشت. از این رو طی 2 بازی ضعیف در ابتدا 4 گل از ویتنام دریافت کرد سپس با تساوی مقابل قرقیزستان از مسابقات حذف شد! یک ناکامی تاریخی که متاسفانه باعث ایجاد یاس در کاروان پرامید کشورمان شد، کاروانی که در آن تیراندازی و دوچرخه‌سواری و قایقرانی برخلاف تصورات و هزینه‌های صورت گرفته طلا  صید کردند اما فوتبال با آن همه حاشیه و سر و صدا تنها 2 فاجعه را رقم زد؛ ابتدا حذف زودهنگام از بازی‌ها و سپس حرکت غیراخلاقی یکی از اعضای تدارکات تیم. دامنه این حرکت  بدوی و متحجرانه به حدی وسیع بود که رسانه‌ها خبر دادند حدود یک میلیون سایت خارجی این خبر را پوشش داده‌اند! پول ورزش به صورت مونوپول در اختیار فوتبال قرار دارد، رسانه‌ها 90 درصد حواس خود را به فوتبال معطوف می‌کنند اما بار به روی دوش دیگران است.طلای کسب شده ما در تیراندازی و دوچرخه‌سواری این حقیقت را برای بار چندم به مدیران بالادستی ورزش ما ثابت کرد اگر عدالتی در تقسیم بودجه وجود داشته باشد، اگر رسانه‌ها تنها و تنها فوتبال و حواشی بی‌پایاینش را پوشش ندهند آن وقت تکرار نتایج گوانگجو و حضور در رتبه چهارم بازی‌های آسیایی رویا نیست.فوتبال در اکثر کشورهای جهان با فاصله زیاد ورزش محبوب مردم است اما در اکثر کشورهای توسعه‌یافته هیچ مدیری پیدا نمی‌شود که حق سایر رشته‌ها را نادیده بگیرد و سهمش را به فوتبال بدهد. فوتبال مجاری منحصر به فرد خودش را برای کسب درآمد دارد از این رو لازم نیست بودجه تیراندازی را به ثلث برسانی تا قرارداد فوتبالیست سقف میلیارد را بشکافد. اما در کشور ما مدیران بالادستی نمی‌توانند بنا به هر دلیلی حق فوتبال را بگیرند از این رو شروع به دست‌درازی به خزانه وزارت ورزش می‌کنند.  اگرچه در دولت یازدهم در بخش ورزش، وزیر شعارهایی داده دال بر گسترش عدالت بین همه ورزش‌ها، اما کماکان آنهایی که از دور دستی بر آتش دارند می‌بینند پول و رسانه در اختیار فوتبال است و وظیفه خطیر بالا نگه داشتن پرچم ایران در بازی‌های آسیایی و المپیک به روی دوش ورزشکارانی که یک صدم یک فوتبالیست درجه دو در سال درآمد ندارند. مقصر در این  بین فوتبالیست نیست. آنها همتراز سلف خود در دیگر کشورهای جهان پول می‌گیرند بلکه مقصر مدیرانی هستند که بنا به هر دلیلی قادر نیستند پول فوتبال را از مجاری خودش تامین کنند. اگر فوتبال و فوتبالی‌ها چنین کنند آن وقت وزارت ورزش و جوانان بدون هیچ دغدغه‌ای قادر است دو و میدانی، تیراندازی، شنا، قایقرانی و سایر ورزش‌های مستعد برای کسب مدال را تقویت کند اما هنوز حواس همه ما به این مستطیل سبز است. تیرانداز ما که تیرش را انداخت، پرتابگر ما که وزنه‌اش را پرتاب کرد، کشتی‌گیر ما که عرقش را ریخت و وزنه‌بردار ما پس از اینکه زیر 200واندی کیلو پولاد سخت جانفشانی کرد تا پرچم کشورش را بالا ببرد و یک طلا به سبد ورزش ما اضافه کند، پس از شنیدن سرود ملی و یک ساعت افتخار به بوته فراموشی سپرده می‌شود تا مجددا شاهد گسیل بودجه ورزش به چاه بی‌انتهای فوتبال باشیم. رسانه‌ها هم در این بین مقصر هستند، اگر نمی‌خواهند کمی از نوشته‌های خود را به منهای فوتبال اختصاص دهند دست‌کم فوتبال و مدیرانش را یاری کنند تا هزینه‌های نجومی خود را از جاهایی مثل حق پخش و اسپانسر تامین کنند. مثل همه جای جهان؛ این کمترین رسالت هر رسانه‌ای است.


Page Generated in 0/0056 sec