سیدعابدین نورالدینی: آقای روحانی چند ماه قبل صراحتا گفت او مسؤول مذاکرات هستهای است و مسؤولیت این مذاکرات را نیز میپذیرد. حتی تصریح کرد او رئیسجمهوری نیست که اگر فردا مشکلی پیش آید، بگوید تیم مذاکرهکننده خراب کرده است. رئیسجمهور گفت تیم هستهای با او کاملا هماهنگ است و به تیم هستهایاش قوت قلب داد. روحانی شیخ دیپلمات است و «هذا رجل المذاکره». بنابراین درباره آنچه جواد ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا به بار آورد؛ قطعا ملاحظاتی دارد. شاید یکی از ملاحظات روحانی، تاثیر معکوس این رفتار آقای ظریف بر مذاکرات و ساختار تعامل با غرب باشد. درباره این موضوع باید چند نکته را مورد توجه قرار داد.
1- آمریکاییها به هر دلیل اکنون یک ساختار محاسباتی تثبیت شده نسبت به مقوله ایران و تحریمها دارند. آنها معتقدند تحریمها باعث تغییر در رویکردهای ایران شده است. در اظهارنظرهای مقامات دولتی آمریکا این ذهنیت را میتوان به وضوح مشاهده کرد. باراک اوباما نیز در سطحی فراتر از دیگران نسبت به تاثیرگذاری تحریمها در تغییر فرمول رفتاری ایران مدعی است. او چندی پیش در مرکز سابان مدعی شد تحریمها توانست تا سطح ریاست جمهوری ایران، تغییرات ایجاد کند. در واقع او به گزاف مدعی است روحانی محصول تحریمهای او است. به همین دلیل آنان بهراحتی حاضر به لغو یا تعلیق تحریمها نیستند چراکه معتقدند تحریم اهرم فشار قدرتمندی علیه ایران است و نتیجه آن را نیز در انتخابات 1392 ایران مشاهده کردهاند. تجویز همین نسخه در مواجهه با روسیه نیز به دلیل باور آنها به نسخه تحریم است.
2- آنچه جواد ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا به هاله اسفندیاری گفت، یک ضربه حیثیتی به دولت هم بود. ظریف بقای دولت روحانی را وابسته به نوع رفتار طرف مقابل (آمریکاییها) در مذاکرات هستهای دانست! ظریف علت شکست اصلاحطلبان در انتخابات 1384 را رفتار آمریکا در قبال مذاکرات هستهای آن زمان میداند و اکنون هم معتقد است اگر طرف آمریکایی راضی نشود، آنها جایی در فضای سیاسی ایران نخواهند داشت و بهارستان را به حریف میبازند. اوباما 9 دسامبر 2013 در سابان گفت: «مردم ایران به تحریمها اینگونه پاسخ گفتند که میخواهیم روشی جدید برای برخورد با جامعه بینالملل و همچنین تحریمها را شاهد باشیم و همین مساله بود که موجب رای آوردن روحانی شد و حسن روحانی را به قدرت رساند». اکنون ظریف با اظهارات خود این ادعا را تقویت کرده و میگوید بقای روحانی نیز وابسته به لغو تحریمها است! آنچه ظریف گفت ـ فارغ از اثرات مخرب آن بر افکار عمومی و نیز تبعات آن برای نظام ـ الگوی محاسباتی آمریکا در نحوه مواجهه با ایران را نیز تقویت میکند. در واقع اظهارنظر در شورای روابط خارجی آمریکا تایید ادعای خطرناک اوباما در سخنرانی سابان است. آیا این رفتار آقای ظریف به سود دولت آقای روحانی و روند مذاکرات است؟ ضمن اینکه خط آقای ظریف مبنی بر «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست» نیز بار دیگر نیاز دولت آقای روحانی به توافق را القا میکند و البته باز هم مقوم تحلیلهای آمریکاییها از نحوه مواجهه با ایران است.
در کنار این وقایع، اما به نظر میرسد واقعیت ماجرا یعنی به قدرت رسیدن آقای روحانی و شاید هم بقای او در قدرت آن چیزی نباشد که اوباما و ظریف تصور میکنند.
آیا روحانی محصول تحریمهای آمریکا علیه ایران است؟ پاسخ این سوال منفی است. واقعیت آن است که آقای روحانی محصول یک فرآیند سیاسی است که البته تحریمها نیز در آن نقش داشته است. در واقع تحریمها شرایط را برای بازگشت آقای روحانی به فضای سیاسی فراهم کرد و نه بازگشت او به قدرت. آقای روحانی پس از شکست مذاکرات هستهای در دوره اصلاحات، تقریبا به انزوای سیاسی رفت اما تحریمها و ترجمه داخلی جریان متبوع وی از این تحریمها و نیز اتفاقاتی که در حوزه معیشت مردم افتاد؛ شرایط را برای حضور وی در عرصه سیاسی فراهم کرد. یعنی روحانی توانست وارد رقابت شود. اما آنچه او را پیروز رقابت کرد؛ تنها تحریم نبود. اکنون دیگر همه میدانند آقای روحانی ریاست جمهوری خود را بیش از هر چیز مدیون تشتت و چندپارگی جریان اصولگرایی در انتخابات 1392 است. از سوی دیگر او توانست از ایجاد یک دوگانه کاذب هستهای نیز بهره ببرد و خود را نماد تغییر این وضعیت جلوه دهد.
این را نه فقط منتقدان که حتی حامیان آقای روحانی نیز تایید کردهاند. بنابراین نگاه واقعبینانه به انتخابات 1392، محاسبه آمریکایی از این انتخابات را رد میکند. یعنی شرایطی وجود داشت که یک نفر از جریان اصولگرایی بهراحتی میتوانست رئیسجمهور شود. در این صورت آیا باز هم این گزاره مطرح میشد که پیروزی این فرد اصولگرا محصول تحریمهای آمریکا بود؟
بر همین اساس اگر قرار باشد در مذاکرات با نگاهی دلسوزانه و با عقلی سلیم برای توافق تلاش کنیم، باید این واقعیت به آمریکاییها گوشزد شود که واقعا پیروز انتخابات 92 به تنهایی محصول تحریم نبود. از سوی دیگر نمیتوان با قطعیت درباره گزاره وابسته بودن بقای دولت روحانی به توافق هستهای نیز نظر داد. البته این موضوع از نظر آقای ظریف قطعی است اما آیا آقای روحانی نیز همینگونه میاندیشد؟ یعنی اساسا دولت هیچ نسخه جایگزینی برای بهبود معیشت ندارد؟ آیا باید در خارج از مرزها به دنبال کلید معیشت گشت؟ قطعا اگر دولت نسخه جایگزین داشته و آن را با جدیت دنبال کند، نمیتوان با قطعیت از 4 ساله بودن دوران آقای روحانی در صورت شکست مذاکرات سخن گفت.
درباره تبعات اظهارات آقای ظریف برای دولت آقای روحانی واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن مربوط به شرایطی است که یک توافق احتمالی ضعیف محقق شده باشد. در این حالت این توافق ضعیف در شرایطی محقق شده که الگوی محاسبه آمریکاییها همچنان پابرجاست. یعنی آنان همچنان معتقد به کارایی سیاست فشار خواهند بود. در صورت تحقق این توافق قاعدتا در ایران دیگر نسخه جایگزین برای بهبود معیشت مردم چندان جدی گرفته نمیشود. و در این شرایط دولت بیشتر از هر زمانی خود را نیازمند به استمرار توافق میداند و قطعا آمریکاییها استمرار توافق را ملزم به تحقق بهانههای خود در حوزههای مختلف خواهند کرد. سخنرانی دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل در واقع یک پکیج بهانهجویی غرب علیه ایران بود. آنان شاید در این اندیشهاند که با یک توافق خوب، میتوانند یک اهرم فشار دائمی علیه ایران داشته باشند تا از طریق آن سایر مطالبات خود را پیگیری کنند.
در مجموع به نظر میرسد فرمولی که آقای ظریف در مذاکرات هستهای دنبال میکند؛ برای دولت آقای روحانی دردسرساز خواهد بود و بدون تردید استقلال دولت را در معرض خطر جدی قرار خواهد داد.