بحث دریافت شهریههای سنگین در مدارس گوناگون انتفاعی و غیرانتفاعی همیشه با ماه مهر عجین بوده است، آنچنانکه حتی بهانههای مدارس مانند کمک والدین به مدرسه هم نتوانسته ماجرای بالا بودن شهریهها را بپوشاند اما از قرار معلوم اتفاق این روزها در برخی مدارس، از جنس تازهتری است که نمونهاش کمتر در سالهای گذشته مشاهده شده یا اینکه کسی چنین موضوعی را به یاد ندارد. این روزها در برخی مدارس تهران هر پایه تحصیلی به دو صورت به والدین ارائه میشود و والدین میتوانند یکی از آن دو کلاس را انتخاب کنند، تفاوت این کلاسها در قیمت آنهاست، یعنی اگر کلاسی با کیفیت بیشتر مانند کلاسهای هوشمندسازی شده را میخواهند باید پول بیشتری بدهند. اینکه قرار است در این دو کلاس چه برنامههایی اجرا شود و تفاوت آموزش در آنها تا چه اندازه است به جای خود، اما آیا طراحان این موضوع به ابعاد و تبعات آن فکر کردهاند؟ در مرحله بعد باید اشاره کرد که به هر صورت همه این فرزندان، جزو سرمایههای آینده این کشور هستند و اگر والدین آنها تصمیم گرفتهاند در مدارس دولتی آنها را ثبتنام کنند پس نباید در شیوه آموزش آنها تفاوتی وجود داشته باشد. به نظر میرسد تبعات روانی این ماجرا بسیار جدی خواهد بود، همه کارشناسان اجتماعی همیشه شکاف طبقاتی را عامل مصیبت باری میدانند که میتواند همه چیز را در جامعه نابود کند. آنچنانکه به باور بسیاری از کارشناسان یکی از بحرانهای امروز و فردای جامعه ایرانی همین شکاف طبقاتی است.حال میتوان متصور شد که وقتی از همان دوران کودکی و نوجوانی بچهها شکاف طبقاتی را هر روز در مدرسه و در اوقاتی که بیشترین زمان آنها درآن سپری میشود، حس میکنند چه آسیبی در انتظار آنها و جامعه است.
کودکانی که اینگونه رشد میکنند به طور حتم به صورت ناخودآگاه پتانسیل ایجاد گرههای روانی را دارند، چرا که دائم خود را با گروه دوم یعنی همان دانشآموزانی که از کلاسهای متفاوت بهره میبرند مقایسه کرده و خود را متفاوت احساس میکنند. شاید برای برخیها این موضوع چندان مهم و برجسته نباشد اما کودکان ونوجوانان خیلی زود این تفاوت را حس کرده وبه آن فکر میکنند و در واقع از همان دوران شکل گیری شخصیت، اعتماد به نفس خود را خدشهدار میبینند. از سوی دیگر یکی از بزرگترین مسائل اینگونه رفتارها پالسهایی است که به جامعه ارسال میشود، چرا که جامعه با مشاهده چنین جریاناتی آن هم در عرصه آموزش که فرصتی برای برابر بودن است به سمت مادیگرایی بیشتری سوق پیدا میکند، جامعه به تدریج این تصور را پیدا میکند که در صورت نداشتن پول، از دریافت هر خدمتی محروم است. این موضوع زمینهساز بحرانهای بزرگی همچون شکلگیری شکاف عمیق طبقاتی و مادیگرایی محض میشود. چرا که فرد در جامعه دائم به این فکر میکند که باید از هر طریقی پول به دست بیاورد در غیر این صورت حتی فرزندش از آموزش مناسب محروم خواهد ماند. در این صورت جامعه به سمت بزه بیشتر و جرائم افزونتر گام برخواهد داشت، همین موضوع باعث میشود خشونتهای اجتماعی به شکل قابل توجهی افزایش یابد. به هر ترتیب به نظر میرسد برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی، آموزش و پرورش کشور باید تمهیدات خاصی بیندیشد، چرا که دامن زدن به موج مادیگرایی در جامعه آن هم بر موضوعی مانند آموزش تبعات غیر قابل ترمیمی دارد. امید است مدیران وزارت آموزش و پرورش از هماکنون به فکر باشند تا خدایی ناکرده در آیندهای نهچندان دور شاهد ایجاد شکاف طبقاتی در کشور ناشی از تفاوتهای فراوان در نوع و شیوه تحصیل فرزندانمان نباشیم.