زهرا قزیلی: دانیال عبادی، بازیگر خوشچهره سینما بازی در نقش یک شخصیت شر و شور و لات را پذیرفت که بعد از گذشت سالها خانوادهدار شده و حاضر است برای نجات کودکش هر کاری را انجام دهد. عبادی با بازی در فیلم سینمایی «غیرمنتظره» به مخاطبان سینمای ایران معرفی شد و در اولین فیلم خود با جرات تن به گریم سنگین داد. او علاقه زیادی دارد تا نقشهای متفاوت را بازی کند تا مخاطب از او دلزده نشود. بازی او در فیلم های سینمایی همچون «آن سوی پرچین»، «امشب شب مهتابه»، «قبرستان غیر انتفاعی» و «یکی از ما دو نفر» تفاوت چندانی نداشت اما بازیاش در فیلم و سریال «معراجیها» به دلیل نوع نقشش متفاوت بود. عبادی بعد از بازیهای متعدد در سینما پایش به تلویزیون باز شد و برای نخستین بار در مجموعه تلویزیونی «راستش را بگو» در نقش «علیرضا مولایی» بازی کرد. به گفته بسیاری از کارشناسان بازی او در این سریال متفاوت بود. او از بازی در این سریال راضی است و اگر نقشهای متفاوت و به قول خودش وسوسهانگیز در تلویزیون به او پیشنهاد شود حتما بازی خواهد کرد. او بازی در نقش یک قهرمان در ژانر حادثهای را برای خود میپسندد و مشغول نگارش فیلمنامهای در این گونه از سینماست. درباره حضور در معراجیها با وی به گفتوگو نشستیم که از نظرتان میگذرد:
«خسرو» از من دور بود
بعد از بازی در سینما که اکثرا در نقش یک جوان خوشپوش با نقشهای اتوکشیده ظاهر شدید، این بار در تلویزیون نقشی بازی کردید که با کارهای قبلی تفاوت دارد.
همیشه دوست داشتم این مدل آدمها را بازی کنم. هر نقش متفاوتی که تاکنون بازی نکردم را دوست دارم ایفا کنم. تفاوت «خسرو» با کارهای قبلیام باعث وسوسه شدن من و رفتن به سمت این نقش بود. «خسرو» نقشی بود که در هر صورت از خود واقعی من دور بود. دلم میخواست کاراکتری که بازی میکنم از خودم متفاوت باشد و با نقشهایی که از قبل بازی کرده بودم متفاوت باشد. دوست داشتم تجربه کنم. حس تجربه کردن مواقعی مرا به سمت کارها هدایت میکند. از نظر من «خسرو» هنوز یک جاهایی جای کار دارد و مطمئنا یک نقش مشابه اما کاملتر از خسرو را بازی خواهم کردم. کاراکتری که شباهتهایی به خسرو داشته باشد را نمیپذیرم اما کاراکتری که سمت و سوی این آدم باشد اما تواناییهای بیشتری داشته باشد و بتوان بیشتر روی آن کار کرد را حتما بازی خواهم کرد. یک جاهایی بنا به محدودیتهایی که در پروژه بود دست بازیگر بسته بود، برای «معراجیها» تمام تلاشم را کردم. «خسرو» آدم شر و شور و لاتی در زمان گذشته است اما در سن بالاتر درگیر مشکلات زندگی میشود و برای درمان بچه مریضاش هر کاری را حاضر است انجام دهد. مسافرکشی میکند در عین حال خانوادهاش را دوست دارد و تلاش میکند تا دینش به بیبی و مشتی را هم ادا کند.
شما در نقش راننده تاکسی بازی کردید که قشر زیادی از جامعه را شامل میشود، چطور به این نقش نزدیک شدید؟
من خیلی عطش بازی در نقش خسرو را داشتم. پیدایش کرده بودم، روزهای اول با آقای ده نمکی در ارتباط بودم تا ببینم باید چه کار کنیم و به چه سمت و سویی برویم. نتیجه جلسات باعث شد با هم هماهنگ باشیم و کاراکتر خسرو شکل بگیرد. البته نزدیک شدن به «خسرو» برایم آنقدر هم سخت نبود. دوستانی از این دست افراد دارم. با آنها آشنایی دارم و در سالهای دور هم از مصاحبت با آنها بهرهمند بودم و تجربیاتی را داشتم. همیشه سعی میکنم در معاشرت با افراد مختلف جامعه چیزهایی را یاد بگیرم و در زمانی که نیاز است از آن بهره ببرم.
خودم را در قالب موقعیت خسرو قراردادم
چقدر عوامل مختلف از جمله فیلمنامه، کارگردان، بازیگر مقابل و... در هرچه بهتر اجرا کردن «خسرو» به شما کمک کرد؟
برای ایفای نقش خسرو، « دانیال عبادی» را در قالب موقعیت زندگی خسرو گذاشتم. و با خودم کنشهای خسرو را در موقعیتهای مختلف مرور میکردم. از سوی دیگر باید به این نکته مهم توجه داشت که فیلمنامه مهمترین جزء از اجزای فیلم است و میتواند حس را به صورت کامل به بازیگر انتقال دهد. اگر فیلمنامه درست نوشته شده باشد، شرح صحنه حس را به بهترین شکل منتقل میکند و بازیگر به راحتی از عهده نقش برآمده و کارگردان تنها بازی بازیگر را روتوش میکند. ساخت یک فیلم به صورت گروهی است و تعامل بازیگر، کارگردان، نویسنده و بازیگر مقابل باعث شده کار بهخوبی به تصویر کشیده شود.
برای هرچه بهتر ارائه شدن خسرو چقدر پیشنهاد میدادید؟
یک جاهایی پیشنهاداتی داشتم که با کارگردان در میان گذاشتم و به یک ویژگی در کار تبدیل شده است. آقای دهنمکی از پیشنهادات استقبال میکرد و آنچه احساس میکرد برای کار مناسب است استفاده میکرد. برای ارائه بهتر کاراکتر خسرو از فیلمنامه کمک گرفتم. با بازیگر مقابل بده بستانهایی داشتیم.آقای دهنمکی هم موقعیت را فراهم میکرد که بتوانیم پیشنهاد را به راحتی ارائه دهیم.
فرصتی برای صحبت و تعامل با شریفینیا نداشتم
دو راننده در این سریال دیده میشود که هر دو بازیهای متفاوتی ارائه کردند. تعاملی با آقای شریفینیا (دیگر راننده فیلم) داشتید؟
من به عنوان بازیگر سینمایی به کار دعوت شده بودم. بازی من ظرف 16 جلسه فیلمبرداری و به اتمام رسید. اما گروه سریال مدتها جلوی دوربین بودند. فکر میکنم در کل این پروژه یک روز با آقای شریفینیا ملاقات کردم. ما تنها در طول کار یک سکانس مشترک داشتیم. با توجه به مدت زمان کوتاهی که داشتیم فرصتی برای صحبت و تعامل وجود نداشت. آقای شریفینیا برداشت خود را از فیلمنامه داشت و من هم برداشتی که از خسرو داشتم ارائه دادم.
از حضورم در سریال مطلع نبودم
دو مقطع از زندگی خسرو روایت میشود، قبل از شهادت محمد و بعد از شهادت او. ما در سریال تنها بخش قبل از شهادت رادیدیم چطور به یکنواختی در ارائه نقش خسرو در دو مقطع زمانی رسیدید؟
من صرفا برای حضور در پروژه سینمایی دعوت به همکاری شدم اما در بخش سینمایی قسمتهای بعد از شهادت را به دلیل سیاستهایی که گروه سازنده دنبال کرد نمیبینیم. من در دو مقطع بازی میکنم، یکی اواخر جنگ است و دیگری 15 سال بعد از جنگ روایت میشود. وقتی شروع به کار کردیم من در 16 جلسه سعی کردم بهگونهای بازی کنم که دو مقطع را به درستی ایفا کنم. البته اگر میدانستم در سریال هم مورد استفاده قرار میگیرد نگاهم کمی متفاوت میشد. در بخش سینمایی تنها بخشهایی از فلاشبکها مورد استفاده قرار گرفت اما در سریال از هر دو مقطع استفاده شد. اگر با علم به اینکه سریال بازی میکنم وارد پروژه میشدم بالاخره تفاوتهایی وجود داشت.اما خوشحالم کار تبدیل به سریال شده و من فکر میکردم تنها در بخشهای سینمایی حضور دارم. این کار هم در سینما و هم در تلویزیون توانست نظر مخاطب را جلب کند، خوشحالم مردم ارتباط خوبی با کار برقرار کردند.
نقشی خارج از نقشهایی که بازی کردم
بازی دانیال عبادی در سریال «راستش را بگو» به نظر اهل فن و منتقدان یک سر وگردن بالاتر از کارهای پیشین این هنرپیشه جوان است اما در معراجیها اینگونه به نظر نمیرسد.
اگر قرار بود به عنوان بازیگر سریال وارد پروژه شوم قاعدتا به این شکل نبود. من در قسمت سینمایی به دلایلی کمرنگ بودم، زیرا فیلمنامه به این شکل بود و میطلبید که اینگونه باشد اما اگر از ابتدا میدانستم که قرار است در سریال بازی کنم شرایط کاملا متفاوت بود. در هر صورت بد نبود، آنچه برایم مهم بود شخصیت خسرو بود که آن را بازی کردم، دوست داشتم این نقش را بازی کنم و تجربه بسیار خوبی بود. همین که یک نقش خارج از نقشهایی که پیش از این بازی کردم را مردم شاهد بودند برایم جذاب بود.
در اولین کار برای حضور در فیلم «غیرمنتظره» تن به گریم سنگینی دادید که برای اولین کار ریسک بزرگی به حساب میآید.
همینطور است. «غیرمنتظره» فیلم اولم بود اما به گریم شخصیتی که کاملاً صورتش ویران میشود، تن دادم. چهره من از نیمه فیلم به زیر ماسک میرود و چهره آنچنان دیده نمیشود و حتی اول فیلم هم یک چهره متفاوت از چهره خودم دارم.
مخاطب از دیدن چهرههای تکراری خسته میشود
چرا یک بازیگر خوشچهره به این گریمها تن میدهد در حالی که بسیاری از بازیگران این نوع گریمها را قبول نمیکنند؟ در ایفای نقش خسرو هم گریم خاصی دارید؟
من گریم سنگین را میپذیرم و دوست دارم. غیرمنتظره اولین کار من بود، وقتی با آقای دکتر کریمی شروع کردیم به من اولین حرفی که زدند این بود که قرار است این چهره را پیدا کنی و من استقبال کردم و یکسری پیشنهادات برای به هم ریختن صورتم در معراجیها به ولدبیگی پیشنهاد دادم. اگر مخاطب قرار باشد از یک زاویه ما را ببیند یک تایمی ممکن است خسته شود. مخاطب ما شعورش بالاست، اگر پی ببریم به این امر و با این مهم همراه شویم، گریم هم به بازیگرو هم به مخاطب کمک میکند. به نظرم گریمهای همیشگی و ایفای نقشهای معمولی مخاطب بیننده را پس میزند. من از نقشهای متفاوت و گریمهای سنگین استقبال میکنم زیرا معتقدم چهره ما خارج از سینما به صورت عادی دیده میشود، چهره خوب و یک مدل مخاطب خودش را دارد اما وقتی کار متفاوت و چهره متفاوت ارائه دهی به نظرم به درستی دیده میشود.
قهرمان ژانر حادثهای و هیجانی است
چه نقشی را دوست دارید بازی کنید؟
نقشی که خیلی دوست دارم بازی کنم یک قهرمان در ژانر حادثهای و هیجانی است که خودم برایش فیلمنامه مینویسم، امیدوارم در سالهای آتی این اتفاق بیفتد.
در مدیوم تلویزیون پس از «راستش را بگو» حاضر نشدید؟
در انتخاب فیلمنامه وسواس دارم. پیشنهادهایی در حوزه سینما و تلویزیون دارم اما در تلویزیون اگر نقش متفاوت یا یک قصه متفاوت باشد حتما بازی میکنم. نقشی که احساس کنم خیلی برایم وسوسهانگیز است را حتما قبول میکنم.
در فیلم ناصر رفایی (فرمول 13) با موضوع کودک و نوجوان به ایفای نقش پرداختید؟
بله! در این فیلم نقش پدری را بازی میکنم که پسری 8 ساله دارد. کار با کودک برخلاف بسیاری از دوستان که میگویند سخت است به نظرم برای بازیگر سخت نیست برای کارگردان سخت است اما برای من لذتبخش بود.