غلامرضا علیمقدم: «شیرها برای برهها» با نمایش اخبار سلبریتی آغاز میشود و در زیرنویس فیلم اشاره کوچکی به کشته شدن 2 تن از سربازان آمریکایی در افغانستان میشود. کسی که این اخبار را دنبال میکند «تاد هیز» دانشجوی پرجوش و خروش بسیار باهوشی است که به زعم استادش در شیطنت روزمره چنان غرق شده است که از جهان اطراف خود بیخبر است. در نماهای بعدی 3 لیست در سه نمای متفاوت مورد بررسی قرار میگیرد. نمودارهای مربوط به عملیات پیشروی ارتش آمریکا در افغانستان در دستان سناتور جاسپر ایروینگ قرار دارد، بیلان بعدی که مورد تاکید دوربین قرار میگیرد، آمار پایگاههای تروریستها در افغانستان است که بهوسیله گروهبان فالکو، فرمانده هنگ کاوش چریکی ارتش بررسی میشود و لیست آخر حضور و غیاب دانشجویان در کلاسهای دانشکده است که با نگاه استادشان، پروفسور استفن مالی (استاد علوم سیاسی ) ارزیابی میشود. فیلم «شیرها برای برهها» 3 روایت متفاوت را دنبال میکند و به طور همزمان تا پایان درام این 3 روایت موازی دنبال میشود و متن محتوایی در نسبتی اجتماعی عدم آگاهی عمومی طبقه تحصیلکرده را بسیار نازل توصیف میکند که تاکید بر این موضوع را میتوان از فوکوس بر مجموعه خردهروایتهای جاری در فیلم برداشت کرد. کلیت اثر نگاهی دارد به نگرش مردم به حاکمیت فعلی این کشور و متقابلا نگاه سیاستمداران آمریکایی به توسعهطلبی توام با فریب تودهها. بخش اول این فیلم، ماجراهای یک سناتور جمهوریخواه، جاسپر ایروینگ(تام کروز) را بازگو میکند. در این بخش او در مصاحبهای با خبرنگار کهنهکار شبکه «سیانان» به نام جینی راث (مریل استریپ) استراتژی جدید واشنگتن را در جنگ افغانستان تحلیل میکند. طی این گفتوگوی مطبوعاتی یکساعته، سناتور ایروینگ پرده از طرح تازهای برای تثبیت موقعیت نیروهای آمریکایی در افغانستان برمیدارد برای مواجهه با «ایران». در این فیلم سناتور ایروینگ بارها اعلام میکند مواجهه با مثلث افغانستان - عراق - ایران اتمی بسیار دشوار است و اتحاد این 3 کشور را پیشبینی میکند. فیلم از زبان این سناتور در واقع استراتژی کاخ سفید را طی سالهای 2006 و 2007 تشریح میکند اما جینی راث در این گفتوگو به هیچ عنوان به توهمات توطئهگرانه این سناتور جاهطلب توجهی ندارد و این حیله را راهحلی میداند برای رسیدن به ریاست جمهوری. فیلم دقیقا یک سال قبل از انتخابات 2008 ساخته شده است و راث قاطعانه توهمات ایروینگ را با توسعهطلبان متجاوز به ویتنام در دهه 70 قیاس میکند. همزمان در کالیفرنیا، (رابرت ردفورد) استاد دانشگاه سعی در مواجهه با دانشجوی شنگول، شوخطبع و باهوشی را دارد که میخواهد موجب عدم علاقه وی به فهم سیاسی شود و خطر فریب نسل او توسط حاکمیت ایالات متحده را تشریح کند. هزاران مایل آن سوتر در افغانستان، 2 سرباز آمریکایی که از دانشجویان قدیمی «تاد هیز» هستند به همراه گروه کوچکی از سربازان برای تسخیر ارتفاعات باید به کوههای بلندی که طالبان در آن مستقر هستند بروند. فرمانده هنگ نظامی در میان سربازانش اعلام میکند که در بدخشان میخواهد جبهه جنگی تازهای به راه اندازد. فرمانده متوهم که طبعا از امثال ایروینگ دستور میگیرد، اعلام میکند با تسخیر بلندیها در ایالت بدخشان، ارتباط زمینی تروریستها با عراق از طریق ایران قطع میشود و ظاهرا با توجه به تئوری توهمآمیز حاکم در فیلم، آمریکاییها میخواهند عملیاتهای گستردهای را انجام دهند تا مانع دستیابی تروریستها به مسیر ارتباطی زمینی عراق - افغانستان از طریق شاهراه ایران شوند. مخاطب ایرانی با دیدن توهم سناتور ایروینگ و فرمانده عملیات پیش خودش تصور میکند مگر میشود که ایران بدل به جاده ابریشم طالبان شود، آیا با تردد طالبان امنیت ایران به خطر نخواهد افتاد؟ فیلم شیرها برای برهها از جهل آمریکایی بهره میبرد و به مخاطب القا میکند تروریستهای وهابی از طریق ایران به عراق و افغانستان میروند. از سوی دیگر در دانشگاه استاد سعی میکند دانشجوی مرفهی را که برای صبحانه گرانترین قهوه را تهیه کرده است به این موضوع وادارد که ممکن است در شرایط کنونی او نیز تحت تاثیر شرایط جاهلانه فراهمشده توسط دولتمردان قرار بگیرد و همچون 2 شاگردش که به افغانستان رفته است قربانی شود. استاد بیتوجهی دانشجوی باهوش و تحصیلکرده را به چالش میکشد. او دو تن از شاگردانش را به دلیل سیاستهای فریبکارانه دولت آمریکا از دست داده است. با سیاست جنگ صلیبی و بهوجود آوردن این تلقی که از زبان سناتور ایروینگ شنیده میشود، او در گفتوگو با خبرنگار CNN اشاره میکند در سال 2002 گفته کمر طالبان شکسته است یعنی دقیقا مصداق همان جملهای است که بارها جورج دبلیو بوش بدان اشاره کرده است. اما خبرنگار مونث فیلم به عنوان وجدان آگاه و نماینده مردم از این سناتور میپرسد چرا دشمن آمریکایی همچنان به حیات خود ادامه میدهد؟ سناتور پاسخ خود را بسان عبارت کلیدی جنگ صلیبی میدهد: رومیها نیاز دارند تا قلعه ثابت بسازند. ایروینگ اشاره میکند: دلیل اول طرح اجرایی مبارزه با طالبان این بود که آمریکا پایگاههای جاسوسی خود را در افغانستان بنا نکرده است، دلیل دوم که تا سطح قابل قبولی میخواهند طالبان را در نقاط استراتژیک افغانستان نابود کنند و سوم اینکه ایران به کلاهک اتمی دست پیدا میکند و افغانستان و عراق به ایران خواهند پیوست. این تحلیل از سال 2007 را اکنون میتوان اینگونه بررسی کرد که خطر داعش آمریکایی با چاشنی حمایت وهابیت است که دائما امنیت منطقه را با مخاطره مواجه میکند، نه توهمی که آمریکاییها ساختهاند مبنی بر ایرانی با کلاهک اتمی. کلیت فیلم شیرهها برای برهها چنان آگاهیبخش است که 3 طیف مختلف از جامعه آمریکایی را به چالش با حاکمیت این کشور فرامیخواند و تئوریهای سیاستمداران در این کشور را توهم میخواند. ایروینگ در بزنگاهی دراماتیک میگوید: «به ما حمله شد، جنگ را با دیپلماسی پاسخ نمیدهند، باید تقویت قوا کنیم. تصور کنید ما باید با یک عراق ویران و افغانستان و ایران اتمی بجنگیم، آن وقت به چه مقدار نیرو نیاز خواهیم داشت؟ و جینی راث (مریل استریپ) از ایروینگ سؤال میپرسد 150 هزار نیرو را به کشوری میفرستیم که به ما حمله مستقیم نکرده است حالا باید چیکار کنیم؟ این سؤال در متن فیلم در واقع سؤال اندیشمندان اقلیت آمریکایی است که از سوی دولتمردان همواره بیپاسخ میماند. رابرت ردفورد سازنده شیرها برای برهها در گفتوگوهای مطبوعاتی پس از ساخت این اثر به رسانههای معترض به جنگ گفت: «کشور ما، دست به جنگهای احمقانهای در طول تاریخ میزند که هزینه زیادی به خاطرش پرداخت کرده، آدمهای زیادی قربانی شدهاند، پول زیادی از دست رفته و بالاتر از همه اینها، حرمت کشورمان در جهان را هم از دست دادهایم.» رابرت ردفورد تاکید کرد: «برای من این فیلم مفهوم و پیامدهای چند سال اخیر در کشورم را دارد و نقشی که این موضوع در مطبوعات، آموزش و سیاست بازی میکند.» پخش این فیلم بدون هیچ سانسوری در گفتوگو یک حرکت فوقالعاده از سوی شبکه نمایش است که میتواند باکسی را با عنوان سینما - سیاست طراحی و فیلمهای سیاسی معترض آمریکایی را بدون روتوش در قالب برنامهای خاص پخش کند.