printlogo


کد خبر: 126709تاریخ: 1393/7/20 00:00
دلسوزی فریب‌خوردگان «الماس» برای پرسپولیس؟

محمدعلی ایزدی: آنهایی که روزگاری برای «ترور» در ایران دندان تیز کرده بودند، امروز در نقش «دلسوز» فوتبال ایران ظاهر شده‌اند تا... .بهار 90 در لندن، خبرنگار از امیرحسین جهانشاهی پرسید که آیا آنطور که قبلا عنوان کرده، او صراحتا در ایران به دنبال «ترور، بمبگذاری و تخریب علیه مردم» است؟ و او پاسخ می‌دهد: برای سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی از هر شیوه ممکن استفاده خواهم کرد.»
(خبرگزاری ایرنا  25/3 /90)  امیرحسین جهانشاهی نام آشنایی در دنیای سیاست است. او عزم خود را جزم کرده که علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت کند. این فرد که خود را «انقلابی» می‌شمارد، فعالیت‌های ضدانقلابی‌اش را با ایجاد گروهکی رسمی کرد. دیری نپایید که دیوارهای پوشالی این گروهک فروریخت و با پخش مستندی به نام «الماسی برای فریب» از صداوسیما، آبروی نداشته این گروهک بر باد رفت.  موضوع این فیلم مستند، نفوذ سردار مدحی به تشکیلات تروریستی جهانشاهی بود که رئیس این گروه را واداشت برای توجیه رسوایی‌اش نشستی خبری تشکیل دهد. در همان نشست خبری بود که گفت برای سرنگونی جمهوری اسلامی از «هر شیوه‌ای» بهره می‌برد.  اینک در سال 1393، همین فرد، در قالب دوست صمیمی فلورنتینو پرس، رئیس رئال‌مادرید ظاهر شده و آن‌طور که گفته شده واسطه برگزاری دیدار دوستانه رئال‌مادرید و پرسپولیس شده است.  نخستین بار در زمان مدیریت محمد رویانیان در پرسپولیس بود که از برگزاری احتمالی دیدار پرسپولیس و رئال صحبت به میان آمد. 29 دی ماه 92 تاریخ اعلام رسمی این خبر بود که به تایید رویانیان هم رسیده بود.  مدیرعامل وقت پرسپولیس بدون آنکه توجه چندانی به واسطه برگزاری این دیدار و ایجاد ارتباط با باشگاه اسپانیایی داشته باشد، این مساله را پیگیری کرد اما عمر مدیریتش کفاف نداد و کار به دوران مدیریت علی پروین رسید. پروین هم تلاش کرد تا این ماجرا ختم به خیر شود اما میز ریاست به او هم وفا نکرد تا اینکه علیرضا رحیمی سکان مدیریت باشگاه را به دست گرفت.  رحیمی برای برطرف کردن مشکلات پرسپولیس و تسویه‌حساب با طلبکاران و بستن تیم فصل جدید وقت زیادی صرف کرد و عملا نتوانست بحث بازی با رئال را پی بگیرد. با برکناری رحیمی و روی کار آمدن منتقمی، بار دیگر این بحث مطرح شد و این بار حمیدرضا سیاسی، رئیس هیات مدیره پرسپولیس و منتقمی راهی اسپانیا شدند تا با مسؤولان رئال دیدار کنند؛ دیداری که یک میهمان ویژه داشت؛ امیرحسین جهانشاهی. سیاسی خود گفته اطلاعی از سوابق جهانشاهی نداشته و در جلسه با مسؤولان رئال با او آشنا شده است. سیاسی ادعا کرده «وقتی در جلسه با سران رئال حاضر شده متوجه فردی شده که فارسی صحبت می‌کند و هرگاه توافق به مشکل خورده دخالت کرده و با رفتاری صمیمانه و دلسوزانه به دنبال ایجاد توافق بین رئال و پرسپولیس بوده است.» (ایرنا، 19 مهر 93)  به گزارش ایسنا، حال این سوال مطرح می‌شود که ایراد کار کجاست که چندین مدیر فعال در کشور، ماجرایی را دنبال می‌کنند که یک طرفش فردی بشدت «مورد دار» و حتی به جرات می‌توان گفت «خطرناک» حضور دارد؟ یک جست‌وجوی کوتاه اینترنتی تمام سوابق و کارنامه تامل‌برانگیز این واسطه را پیش چشم می‌آورد و اکنون با این وصف می‌توان تاسف خورد که چگونه برخی مدیران بدون هیچ اطلاعی از مناسبات و شخصیت افراد با آنها وارد معامله و توافق می‌شوند. این ساده‌لوحی یا ساده‌انگاری شاید در برخی موارد ضرری متوجه مجموعه نکند اما قطعا یک جا چنان ضربه‌ای وارد می‌کند که جبرانش اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار خواهد بود.  همچنین پرسش مهم‌تر این است که چرا فردی با چنان سابقه خرابکارانه و ایده‌های خطرناک، «صمیمانه» برای توافق پرسپولیس و رئال «دلسوزی» می‌کند؟  رئیس تشکیلاتی که روزی فریب «الماس اطلاعاتی» ایران را خورده، امروز در نقش «دلسوز» فوتبال ایران ظاهر شده تا چه هدفی را دنبال کند؟  آیا باید ادعای افراد را باور کرد یا سابقه و کارنامه آنها را؟ قسم را باور کنیم یا دم خروس را؟
 


Page Generated in 0/0060 sec