حسین بابازادهمقدم: اظهار نظرهای اخیر رئیسجمهور درباره مذاکره حضرت سیدالشهدا و عمرسعد آن هم با خصوصیاتی همچون برگزاری زیرچادر بهصورت «محرمانه» و احیانا آنطور که روحانی تلاش کرده بود القا کند سازشکارانه و سیاسی، در واقع و از قرار معلوم مقدمهای بود بر خبر نهایی شدن مذاکرات هستهای کشورمان که طی یک سال گذشته دولت وی با فرودهای مکرری آن را تعقیب کرده است.
اینکه نمینویسیم فراز و فرود چون نقطه اوج و کسب موفقیتی محسوس که تامینکننده منافع و عزت ملی ایرانیان و نظام اسلامی در آن قابل بررسی باشد دیده نشده و تنها با سر دادن همان شعارهای اولیه از زمان آغاز خوشبینانهترین مذاکرات سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی تا هم اکنون از سوی هر دو طرف ماجرا ادامه پیدا کرده است.
در جریان این مذاکرات طرفهای ایرانی از اول بر حقوق هستهای کشور با محدودهای نامعین و پذیرش حساسیتهای غرب سخن میگفتند از سوی دیگر نیز غربیها کماکان به فکر باز کردن پیچ و مهرههای تاسیسات، سمبلیکسازی، دستانداز ایجاد کردن در مسیر موفقیتهای علمی و... کشورمان گام برمیداشتند اما رسیدن به توافق نهایی در حالی که مسؤولان آمریکایی حتی تا همین چند روز قبل هم ادعاهای واهی خود را تکرار میکردند معادل چه معنایی است؟
انتشار خبرهایی در خصوص رسیدن مذاکرات به توافق نهایی در حالی صورت میپذیرد که بخش قابل ملاحظهای از کارشناسان و نخبگان سیاسی و فنی کشور از محتوا یا حداقل ساختار کلیدی و اساسی طرح بیخبر هستند و با دنبال کردن سخنان ضد و نقیض رسانههای خارجی یا آنچه از زبان دیگران بهعنوان شنیدهها نقل میشود میتوانند به تحلیل بپردازند.
اگر مذاکرات امام حسین با عمر سعد، حر و یا هر شخص دیگری که به نمایندگی از جریان دشمن با ایشان به سخن گفتن پرداخت مصداقی از مذاکره سیاسی باشد که نیست و این ذاتا مقدمهای سرشار از تحریف برای تحمیل این توافق زیرچادرهای محرمانه است، آن مذاکره متمرکز بر یک نقطه اصیل یعنی اصرار بر حفظ اصول کلان برنامه قیام بود اما نقطه اصیل و غیرقابل انعطاف مذاکرات روحانی با غربیها کدام منافع ملی را برای ایران تامین میکند؟ انتشار خبر نهایی شدن توافق در حالی صورت میپذیرد که مذاکره به هر قیمتی حتی به قیمت تحریف قیام کربلا تعقیب شده است و بسیاری از صاحباننظر بر این باورند که برنامه مذاکراتی و آنچه غربیها در برابرش ایستادگی نشان دادهاند طبیعتا نمیتواند تامینکننده نقطه نظرات رهبرحکیم انقلاب و مردم باشد.
آفت نامحرمپنداری مردم و کارشناسان داخلی کشور از متن رویدادهای هستهای و مذاکراتی از جمله مواردی است که همواره دولت بر حفظش اصرار به خرج داده و ایرانیها را وادار کرده است ماجرا را از زبان غربیها دنبال کنند، حال آنکه غربیها طبیعتا در این رابطه هدف اصلیشان در هم شکستن اقتدار نظام اسلامی در چشم مستضعفانی است که چشمشان را به ایران دوختهاند.
اگر آنچه بهعنوان توافق نهایی در دستور کار دولت قرار داشته است مبتنی بر دور گذشته گفتوگوها باشد که بیشتر از مذاکره در واقع «ظریف گیت» کابینه حسن روحانی تلقی شد، همان بهتر که نتایجش الیالابد زیر همان چادر محرمانه باقی بماند، چون داخل کشور هیچ جریان فکری و سیاسی و همینطور هیچ گروهی از اجتماع حاضر به پذیرش نتایجش نیست.
از همین ابتدای کار و با در پیش گرفتن سیاست نامحرمپنداری مردم مشخص میشود که توافقهای صورت پذیرفته در سطح افکار و عقول عمومی محلی از توضیح نداشته و قابل دفاع نیست، چرا که کارهای قابل دفاع اصولا بهصورت محرمانه و درگوشی انجام نمیپذیرد بلکه مانند قیام کربلا شفاف و علنی ترسیم شده و به پیش میرود.
عاشورا خود نمادی از این مهم است که در هیچ حرکتی از اصول کلی یک ملت و آنچه شخصیت آنان را نمایندگی میکند، نمیشود به این راحتیها و با وعده «آبنبات» چشمپوشی کرد.