حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: گفتیم غرور که حقیقت آن فریفتهشدن به زندگی پست دنیوی است، بیماری مهلکی است که هم تشخیص آن سخت است و هم معالجه آن دشوار. دو عامل هم موجب این بیماری است: حیات نازل و پست دنیوی، به عبارت دیگر نفسی که در درون ماست؛ و شیطان که همه ابزار را به کار میگیرد تا ما را به زندگی پست دنیوی بفریبد و الصاق کند. لازم است پیش از ادامه بحث توضیحی مختصر درباره زندگی نازل دنیوی بدهم، این اصطلاح را نباید با دنیا یا حیات دنیوی اشتباه گرفت. دنیا و حیات دنیوی مرحلهای از مراحل تکامل ما در رسیدن به خداست، مرحله بسیار مهمی هم است، بنابراین نهتنها پست نیست، بلکه بسیار هم والا و مهم است. اما ما در دنیا 2 دسته هستیم: گروهی این حیات را چونان نردبانی برای رسیدن به اهداف متعالی بویژه قرب خدا میبینیم و از آن استفاده درست میکنیم و گروهی آن را اصالت میدهیم و همه همت خود را مصرف آن میکنیم و از زندگی اخروی غافل میشویم: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُون» [روم: 7] اینجاست که حیات پست و نازل میشود. بنابراین حیات پست و نازل دنیوی کاملاً به خود ما مرتبط است و جلوهای از ظهورات نفس ماست تا ما را به زمین بچسباند و از خدا و حیات برتر و جاودان اخروی غافل کند. به تعبیر دیگر حیات دنیوی مرتبهای از حیات انسانی است که در صورتی که به حقیقت آن توجه شود، گذرگاه بسیار خوبی برای رسیدن به اهداف متعالی است. اما اگر آن را خانه خود دیدیم، خانه فریب است و ما را در خود گرفتار میکند و در حقیقت این اسارت به دست نفسانیت است که ما را به زمین میچسباند و به حیات نازله دنیوی اعتماد پیدا میکنیم: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض» [اعراف: 176]. بنابراین اولیاء الهی در دنیا هستند و زندگی میکنند اما حقیقت حیات آنان الهی است، زیرا دنیا را گذرگاه رسیدن به خدا دیدهاند. اما برای امثال بنده، این حیات نازل حاکم است زیرا جز ظاهر فریبنده حیات دنیوی را نمیشناسم و دربند نفسانیت خود هستم. پس حیات نازل کاملاً به خود ما مرتبط است و در حقیقت فریب نفسانیت بر ماست: «أَرى نَفْسِی تُخادِعُنِی» [الاقبال: 1/167] امری که در دنیای جدید به خوبی مشهود است اینکه دنیاداران و سیاستبازان جهانی برای چندروزه دنیا چگونه تلاش میکنند و از حیات ابدی و حقیقی اخروی غافل هستند. و این هشداری به همه ماست که مراقب باشیم و فریب نفس و شیطان را نخوریم، بویژه کارگزاران نظام و نخبگان سیاسی که باید بیشتر مراقب خود و فریب نفس باشند تا گرفتار حیات نازل دنیوی نشوند. پس وقتی بیشترین همت انسان دنیا شد، این حیات، نازل و پست میشود اما اگر دنیا گذرگاه آخرت بود، دنیا هم ما را به اهداف عالی الهی میرساند، هم حقایق متعالی را برای ما جلوهگر میشود و هم قرب الهی را حاصل میکند.
بنابراین نفس و شیطان دو عامل غرور ما هستند. نکته ریز و دقیق اینکه ما احساس نمیکنیم که تحت فریب این دو هستیم. ما نه القائات ملکی را احساس میکنیم و تصور میکنیم که خودمان هستیم که کار خوب و نیکویی را انجام دادیم و نه تلقینات شیطانی و تلبیسات نفسانی را احساس و تصور میکنیم که خودمان بودیم که فلان سخن را گفتیم و فلان کار را انجام دادیم و فلان رفتار از ما سر زد. این نکته بسیار دقیقی است که هر فکر خوبی که در قلب ما پیدا شد، فرشتهای بر ما خواند و هر اندیشه بدی را شیطان به ما تلقین کرد. روایات در این مضمون زیاد است و ما فقط یک روایت را بازگو میکنیم.
أَسْبَاط از اصحاب امام صادق علیهالسلام به ایشان عرض میکند: «إِنِّی رُبَّمَا حَزِنْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِی أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ وَ رُبَّمَا فَرِحْتُ فَلَا أَعْرِفُ فِی أَهْلٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَا وَلَدٍ؟» «چه بسا من غمگین میشوم و آن را در خانواده و مال و فرزند خود نمییابم و چه بسا خشنود میگردم و آن را در خانواده و مال و فرزندان خود نمییابم. [دلیل آنها چیست؟] فَقَالَ علیه السلام: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَکٌ وَ شَیْطَانٌ فَإِذَا کَانَ فَرَحُهُ کَانَ مِنْ دُنُوِّ الْمَلَکِ مِنْهُ فَإِذَا کَانَ حُزْنُهُ کَانَ مِنْ دُنُوِّ الشَّیْطَانِ مِنْهُ.» [عللالشرایع: 1/93] «امام علیهالسلام فرمودند: هیچ کسی نیست مگر اینکه با او فرشته و شیطانی است، هنگامی که شادمان میشود، به دلیل نزدیکی فرشته با اوست و هنگامی که غمگین میگردد، از نزدیکی شیطان با اوست.» بنابراین ما انسانهای معمولی در وجود خود نفوذ شیطان و فرشته را درنمییابیم در حالی که هر دو در ما نفوذ دارند: پیامبر اعظم «صلیالله علیه و آله و سلم» میفرمایند: «إنّ للشّیطان لمّه بابن آدم و للملک لمّه فأمّا لمّه الشّیطان فإیعاد بالشّرّ و تکذیب بالحقّ و أمّا لمّه الملک فإیعاد بالخیر و تصدیق بالحقّ فمن وجد ذلک فلیعلم أنّه من الله تعالى فلیحمد الله و من وجد الأخرى فلیتعوّذ بالله من الشّیطان.» [نهج الفصاحه: 332] «شیطان بر آدمیزاد نفوذی دارد و فرشته نفوذی. نفوذ شیطان وعده به بدى و تکذیب حق است و نفوذ فرشته وعده به نیکى و تصدیق حق است، هرکس چنین حالى در خود یافت بداند که از جانب خداوند است و او را سپاس گزارد و هرکس حال دیگر را در خود یافت از شیطان به خدا پناه ببرد».
* امام جمعه شمیرانات