printlogo


کد خبر: 1284تاریخ: 1392/12/12 00:00
کالبدشکافی و رفتارشناسی فوتبالیست‌های ایرانی
همه‌چیز را در زمین ثابت کن

حسین جوادی: در فوتبال یکی می‌شود بورژوآ، ‌برج‌نشین می‌شود و قیمت ماشین زیرپایش به اندازه یک خانه 40 متری در پایین‌شهر، ‌یکی می‌شود استاد اخلاق و گلوله‌برفی می‌خورد از روی سکو و یکی می‌شود «احمد‌کایا»، ‌صدای همیشه معترض. کلا در هر کدام از این 3 دسته چیزی به نام روح جوانمردی و پهلوانی یک‌جورایی گم شده، حتی آن‌که معلم اخلاق است کسی قدرش را نمی‌داند، ‌روح پهلوانی‌‌اش در پشت دیسیپلین سخت پنهان شده و رسانه‌ها از او چهره یک دیکتاتور را می‌سازند، ‌آن زمان که تابوتش از امجدیه تشییع شد تازه می‌فهمند که چه نجیب‌زاده‌هایی در فوتبال رفتند و چه ستاره‌های کاغذی به جایشان ظهور کردند. تبارشناسی ستاره‌های رسانه‌ای کار پیچیده‌ای نیست، از آن ستاره‌ها که در هر اتاق خواب پسربچه‌ای تصاویرشان پونز‌شده، ‌از آنها که پشت ظواهر پنهان می‌شوند و بعد کاری می‌کنند همچون ورزشکاران غربی. امثال‌شان زیاد است. شاید وزیر ورزش حق داشت بگوید دستور داده‌ام قبر پوریای ولی را مرمت کنند، ‌این کارش به جای پول‌دادن به ستاره‌های کاغذی که اگر دستمال ‌نمداری را رویشان بکشید خیلی زود «طبله» می‌کنند، قابل تامل است چون این رفتارها تنها یک تعبیر دارد «یعنی تاریخ مصرف تمام!» پول مردم و بیت‌المال باید در جیب چه کسانی برود؟ در جیب‌های گشاد با قراردادهای میلیاردی؟ آنها تا کی باید دست در جیب دیگران کنند و بعد خروجی رفتارشان بشود تصاویر شطرنجی؟! خبری که یکشنبه مبنی بر حکم رفتار مشمئز‌کننده و چندش‌آور دروازه‌بان لیگ برتری به گوش رسید، تنها یک بعد واقعیت را برای‌مان روشن کرد و آن «پنهان‌شدن حقیقت پشت مصلحت‌اندیشی». عقب‌نشینی کمیته انضباطی و جریمه 6 میلیونی مهدی رحمتی سبب شد تا در تمرین استقلال بازیکنان به دروازه‌بان تیم بگویند «برو شیرینی بده!» چقدر تلخ است وقتی می‌بینید مکتب فوتبال ایرانی به چه سمت و سو‌هایی می‌رود. حالا کمیته انضباطی او را 6 میلیون جریمه کرده ولی نه به‌خاطر منتشر‌شدن تصاویر شطرنجی! برای چه هنوز معلوم نیست! تصاویر واضح نیست و کمیته محترم انضباطی باید با ذره‌بین عمق فاجعه را کشف کند!‌ چیزی که حتی با دقیق‌ترین دیافراگم‌های عکاسی نیز قابل اثبات نیست برای‌شان اما چه می‌شود کرد حکم ثابت‌شده. رحمتی از آن دسته بازیکنانی است که تنها چند خبرنگار او را به‌خوبی می‌شناسند،‌ یک بعدازظهر تابستانی در هتل المپیک را هرگز نمی‌توانید از پرده حافظه پاک کنید،‌ تقابل علی دوستی‌مهر با مرد شماره یک آن‌روزهای تیم ملی، ‌آنقدر ناخن‌هایش بلند بود که آقای معلم را به واکنش واداشت، ‌دوستی مهر پرسید: پسرم چرا؟ (با دست اشاره کرد)‌ و شاگرد با خنده جواب داد «ناخنگیرم را گم کردم!» رحمتی! ‌ای کاش در همان قالب دوست‌داشتنی می‌ماندی و خیلی زود با تحریک هواداران انزلی چنین واکنشی را نشان نمی‌دادی! عزیز! این رفتار مرور خاطراتی است در فوتبال ایران که کم نیستند. 20 سال پیش در همین انزلی کلاسیک‌ترین حرکت زشت در فوتبال ما به رفتار قبیح مجتبی.ک برمی‌گردد،‌ او هم آن روز مردانگی‌‌اش را جور دیگری به هواداران ثابت کرد،‌ یا اگر به گذشته نقب نزنیم همین چند سال پیش ع.ح در بازی با شاهین بوشهر وقتی روبه‌روی جایگاه هواداران قرار گرفت همه را شرمنده کرد، ‌بعد از آن شیث رضایی و بعد از آن... . همین‌طور سریال‌ها ادامه دارد، انگار غربی‌ها هر چه می‌کنند یک ورژن ایرانی هم باید موجود باشد، ‌حرکت زشت دی‌ماریا نسبت به هو ‌شدنش توسط هواداران آنقدر بازتاب داشت که بازیکن آرژانتینی تا هفته‌ها مورد بی‌مهری سکوها قرار می‌گرفت، ‌کاش به جای تقلید از این گونه شیرین‌کاری‌های تلخ کمی هم به بعد فوتبال و اخلاق می‌پرداختیم،‌ کاش حقیقت قربانی مصلحت نمی‌شد، ‌کاش حکم‌های جاری شده باعث تمسخر نمی‌شد و کاش ستاره‌های میلیاردی مردانگی‌شان را در زمین ثابت می‌کردند نه با... . خروجی نظام سرمایه‌داری در فوتبال همین است و نباید بیش از این انتظار داشت از آنها.


Page Generated in 0/0066 sec