رضافرخی: داستان ایدز و ماجرای به وجود آمدنش برای خیلی از مبتلایان و همچنین خیلی از شهروندان عادی جامعه که با این غول روبهرو بودهاند و هستند همیشه جالب بوده است بویژه اینکه این ماجرا پایش به پرده نقرهای در سال 2014 کشیده شود. در این بین این بار هم رایان مورفی، کارگردان آمریکایی با نوعی نگرش مخصوص به خود به موضوع ایدز در کنار مساله همجنسبازی پرداخته است. وی با تهیهکنندگی اسکات فرگوسن امسال فیلم قلب طبیعی را به اکران درآورد. فیلمی که درباره یک گروه همجنسباز است که در فاصله 1981 تا 1984 بتدریج بخش قابلتوجهی از آنها در اثر ابتلا به ویروس ایدز میمیرند. فیلم تلاش میکند به موضوع همجنسبازی و ایدز نگاهی تازهتر داشته باشد. هر چند ماجرای همجنسبازی و به اصطلاح دگرباشی جنسی در فیلمهایی همچون کلویی، زیبای آمریکایی، میلک و جاده مالهند و برخی دیگر فیلمها مطرح شده بود اما فیلم «قلب طبیعی» رایان مورفی با بازی مارک رافالو، تلاشی دوباره از یک کارگردان همجنسباز است برای نمایش موضوعی به نام ارتباط ایدز با همجنسگرایی!
ایدز اجتماعی + ایدز پزشکی در قلب طبیعی
فیلم از همان سکانسهای ابتدایی با نمایش عریانی از روابط همجنسگرایانه آغاز میشود، آنهم در ساحلی که به تعبیر نویسنده فیلمنامه یعنی لری کریمر نشاندهنده انزوای همجنسگرایان در آمریکای دهه 90 است. سراسر صحنههای فیلم مملو از رنجهایی است که به تعبیر کارگردان این فیلم، همجنسبازان به دلیل بدگمانی جامعه متحمل شدهاند. رایان مورفی که فیلمش نسبتا امتیاز خوبی از منتقدان کسب کرده در این فیلم به شکل عجیبی سعی میکند همجنسبازان را قربانیان ایدز نشان دهد. او به نوعی از ایدزی اجتماعی در کنار ایدز پزشکی صحبت میکند. ایدز اجتماعی به تعبیر او همان بیماری است که همجنسگرایان را در جامعه از جمع میراند و آنها مجبور به مخفی کردن تمایلاتشان میشوند. همچنین که در این فیلم، دگرباشان جنسی، مجبور هستند در خلوت نسبت به پارتنر همجنس خود ابراز علاقه کنند.
متهم جای قربانی مینشیند
نباید فراموش کرد که هالیوود در گذشته کارگردانانی همچون پیتر آلن و امیل آردولینو را در ابتلا به ایدز از دست داده است. حالا به نظر میرسد مورفی تلاش کرده که در فیلم خود، متهم را جای قربانی بنشاند چراکه در این فیلم دیالوگها به شکلی مطرح میشوند که گویی همجنسبازان که از قرار معلوم علاقه زیادی به برقراری روابط کاملا غیرطبیعی دارند، قربانی ایدز هستند. این در حالی است که طبق شواهد پزشکی، همجنسگرایان از عوامل اصلی گسترش ایدز در جوامع بودهاند، آنچنان که حتی در همین دوران فعلی، هم در آمریکا و هم در دیگر کشورهایی که حتی دولت تلاشی برای به رسمیت شناختن آنها کرده، از سوی مردم طرد میشوند و در اعتراض به فعالیتهای آنها تظاهرات صورت میگیرد. در فیلم قلب طبیعی هیچکدام از سیاستمداران، علاقهای برای بهرسمیت شناختن حقوق همجنسبازان ندارند و اگر قرار است جلسهای با آنها داشته باشند، ترجیحشان برگزاری این دیدار در نهان و به شکل غیررسمی است.
این همجنسبازان مظلوم!
مظلومیتی که دراین فیلم برای یک همجنسباز به تصویر کشیده شده، شباهتی به کاراکتر همجنسگرای فیلم زیبای آمریکایی دارد. هر چند ورژن این مظلومنمایی بسیار بالاتر از زیبای آمریکایی است. مرگ هر کدام از همجنسگرایان در این فیلم بر اثر ایدز، یک تراژدی تمامعیار نمایش داده میشود، آنچنان که کارگردان در پس مرگ هر کدام از آنها علاقه زیادی به ایجاد فضای تراژیکی دارد که مخاطب را مغموم کند. نکته جالب اینجاست که وقتی در این فیلم پزشک معالج آنها از این گروه میخواهد روابط جنسی خود را به صورت محافظتشده انجام دهند، آنها این موضوع را نوعی اتهامزنی به همجنسبازان به عنوان عامل انتقال ایدز تلقی میکنند. از سوی دیگر فضای فیلم در بسیاری از اوقات خود همراه با تنشهای فراوان و واکنشهای عصبی شدید از سوی این گروه همجنسگرا است؛ فضایی که در آن، این گروه از سوی شهروندان طرد میشوند، از سوی برادر و خواهر خود مورد سرزنش قرار میگیرند و دولتمردان آنها را به نوعی ناهنجاری برای جامعه میدانند. به هر ترتیب باید به این اشاره کرد که فیلم «قلب طبیعی» فیلمی است که مخاطب از یک کارگردان با تمایلات همجنسگرایانه انتظار دارد. گویی که رایان مورفی در این فیلم سعی دارد تا تمایلات خود و دیگران شبیه خود را کاملا طبیعی نشان دهد و در یک نگاه یکطرفه جامعه را عامل سرکوب همه اینگونه تمایلات عنوان کند.