printlogo


کد خبر: 129676تاریخ: 1393/9/12 00:00
نگاهی به چند فیلم جشنواره سینماحقیقت
به سوی حقیقت می‌رود!

مجید فلاح: هنگام برگزاری جشنواره فیلم فجر، ناگهان از زمین و زمان پیدا می‌شوند، به نوعی شاهد بارش غیرقابل کنترل خبرنگار از نشریات و سایت‌ها هستیم. خبرنگارانی که متاسفانه گاهی برای عکس یادگاری گرفتن با هنرمندان به جشنواره آمده‌اند!
جشنواره فیلم فجر است و بازار حضور هنرمندان و سوپراستاران سینما، داغ داغ. حالا جشنواره‌ای برگزار می‌شود بدون حضور سوپراستاران گرامی، بدون حاشیه، جشنواره‌ای برای سینما، برای مردم، جشنواره‌ای که مردم کوچه و خیابان را بهتر می‌توانی در آن تماشا کنی. حالا خبرنگاران عزیز کجا تشریف دارند؟ سردبیران گرامی باخبر هستند چه اتفاق فرخنده‌ای در تهران به وقوع پیوسته؟ از دبیران سرویس هنری خود، نمی‌پرسند چه خبر از جشنواره حقیقت؟ اما جشنواره منتظر کسی نمی‌ماند و به راه خودش ادامه می‌دهد، چه ما باشیم و چه نباشیم. خوش به حال آن رسانه‌ای که سهمی در این جشنواره دارد.
افسانه سالاری در پایان‌نامه کارگردانی‌اش فیلمی با عنوان «قرار ملاقات» ساخت. او تحصیلات سینمایی خود را در فرانسه به اتمام رسانده است. این فیلم حکایت دختر نابینای جوانی است که می‌خواهد با سگ راهنمای خود ارتباط برقرار کند. او به مرکز نگهداری و آموزش سگ‌ها می‌رود و دوره‌ای را می‌گذراند... نمی‌دانم افسانه سالاری برای ساخت این فیلم مستند چه پروسه‌ای را پشت سر گذاشته است اما آنچه از تماشای فیلم احساس می‌شود همکاری نزدیک شخصیت‌هایی است که در فیلم حضور دارند. جالب اینکه در یکی از سکانس‌ها، آدم‌های فیلم به ناصری اشاره دارند و حتی می‌گویند او برای پایان‌نامه‌اش فیلم می‌سازد! چقدر خوب شد سالاری این سکانس را در تدوین فیلم گنجانده است چرا که به فضاسازی واقعی فیلم کمک شایانی می‌کند. کارگردان با ظرافت به ورطه احساسات نیفتاده تا سگ‌ها را حیواناتی قلمداد کند که اسیر انسان‌ها هستند. او در این میان تلاش کرده همکاری سگ‌ها را با نابینایان به تصویر بکشد. دوستی‌ای که شاید انسان‌ها سود بیشتری از آن ببرند.
دختر جوان و نابینای فیلم که از مهاجران کشور فرانسه است مقابل دوربین سالاری خیلی موفق نبود. امکان دارد به واسطه اینکه جایگاه دوربین را نمی‌دانست حرکاتش غیرقابل کنترل می‌نمایاند اما سالاری در مقام کارگردان اگرچه شاید نمی‌خواست به آدم‌های مقابل دوربین میزانسن بدهد اما می‌توانست به دوربین خود حرکت‌هایی بدهد که تصاویر بهتری را شاهد باشیم.
قرار ملاقات، پایان‌نامه دانشگاهی افسانه سالاری بود، باید به انتظار تجربه‌های دیگر او در وادی سینمای مستند باشیم. بدون شک با تجربه‌های این فیلم و تحصیل در کشوری مانند فرانسه، از او انتظار آثار بهتری می‌رود.
فیلم مستند «گرافیتی، هنر بیان» به کارگردانی «سیسیل گامارد» محصول فرانسه است. این فیلم بازشناختی است از هنری که برخی از هنرمندان به صورت مخفی آن را دنبال می‌کردند چرا که هنر اعتراض است! هنری که روی دیوارهای شهر نیویورک و قطارهای بین‌شهری شکل گرفت و کم‌کم به گالری‌های سراسر جهان راه یافت. سیاهان به نوعی پیشگامان این هنر هستند چراکه همواره هنر اعتراض را به این شکل به دیگران منتقل می‌کردند. فیلم یکی از هنرمندان سیاه را به تصویر می‌کشد و به حرف‌های او گوش می‌کند. همچنین نقطه‌نظرات گالری‌داران پاریس را درباره هنر گرافیتی جویا می‌شود. فیلم، مستندی است در ستایش هنر گرافیتی که امروزه در جهان گسترش پیدا کرده است اما متأسفانه نتوانسته تاریخچه درستی از این هنر به مخاطب نشان بدهد. فیلم بین معرفی هنرمند گرافیتی و پیشینه این هنر دست و پا می‌زند و عاقبت نمی‌تواند هیچ‌کدام را به‌درستی به سرانجام برساند! شخصیت‌های هنری که مقابل دوربین حرف می‌زنند، گاه پراکنده‌گویی دارند، معلوم نیست در ستایش هنرمند گرافیتی سخن می‌گویند یا از خود هنر!
آنچه پس از تماشای فیلم به ذهن متبادر می‌شود، ‌این است که ما با یک پرتره هنری مواجه بودیم از زندگی یک هنرمند سیاهپوست گرافیتی اما در فیلم گاهی او را گم می‌کردیم! روی هم رفته، حضور فیلمی که هنر جدیدی را معرفی می‌کند، برای سینمای ما خیلی خوب می‌تواند باشد. با توجه به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنرمندان ایرانی به نوعی این هنر را در شهرهای مختلف ایران به حد اعلا رسانده‌اند. البته دیوارنوشته‌های ایران برخلاف جاهای دیگر، با انگیزه‌های شخصی نبوده و در جهت اهداف فرهنگی، اجتماعی و... کشور بوده است.
تهران، پایتخت مظلومی است! تهران، آن‌قدر ترافیک و آلودگی هوا و مشکلات دیگر دارد که مردم کمتر به زیبایی‌های این شهر بزرگ توجه دارند.
گاه دیدن گل‌ها، سبزه‌ها، زیبایی درختان و... دلی را به وجد نمی‌آورد! مردم عادت کرده‌اند صبح‌ها تند‌تند به سمت محل کارشان بروند و عصرها خود را به خانه برسانند! در این میان بهره‌مند شدن از زیبایی‌های بصری پایتخت نادیده گرفته می‌شود. باید در این میان، خوب دیدن و فرهنگ استفاده از جغرافیای بصری تهران را برای پایتخت‌نشین‌ها بهینه کرد. رسانه ملی و سینما یکی از موفق‌ترین‌ها در این وادی هستند که می‌توانند با ساخت و تولید آثار تصویری به این مهم بپردازند. هرچند مطبوعات و رسانه‌های دیجیتالی هم می‌توانند در این راه نقش خوبی ایفا کنند. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سهم خوبی در این زمینه دارد! چرا که با تولید آثار مستند در این زمینه، تلاش کرده تا گوشه‌هایی از تاریخ این شهر مظلوم را به نمایش بگذارد. تازه‌ترین حمایت سینمای مستند و تجربی، ساخت فیلمی با عنوان «چنارستان» است که «هادی آفریده» آن را کارگردانی کرده. فیلمی در ستایش طولانی‌ترین چنارستان دنیا و طویل‌ترین خیابان خاورمیانه! خیابان ولی‌عصر، بدون شک یکی از زیباترین خیابان‌های پایتخت و کشور است. هادی آفریده در چنارستان از چگونگی شکل‌گیری این خیابان می‌گوید و از سرنوشتی که ساختمان‌های زیبا و مجلل اطراف این خیابان داشته‌اند. فیلم حکایت تحقیق مهندس جوانی (ندا توکلی) است که برای شناخت بیشتر خیابان ولی‌عصر (پهلوی سابق) سراغ آدم‌های قدیمی و ساختمان‌های برجا مانده از گذشته تهران می‌رود. او به ملاقات شخصیت‌های هنری هم می‌رود، مرتضی احمدی، علی دهباشی، کامران عدل، ‌احمد نادعلیان،‌ اسکندر مختاری، حوری اعتصام، امیر انوش‌فر و... از جمله این هنرمندان هستند. فیلم از میدان راه‌آهن آغاز می‌شود، از چایخانه سنتی که همه مشغول خوردن دیزی هستند! از ایستگاه راه‌آهن و مرتضی احمدی. دوربین آفریده پس از عبور از میادین، خانه‌های قدیمی و چهارراه‌های مهم، به میدان تجریش می‌رسد، باز هم به مرتضی احمدی و البته امامزاده صالح(ع). آغاز فیلم از میدان راه‌آهن تا امامزاده صالح(ع) و تأکید شایسته فیلم به این مکان مذهبی مقدس پایتخت، درخور توجه است و نشان از زیرکی کارگردان اثر دارد. هادی آفریده که محقق و کارگردان این اثر است، در فیلم خود به منابع تصویری باارزش از تاریخ صدساله پایتخت اشاره دارد. فیلم‌های باارزشی از خاندان پهلوی، تهران قدیم، فروغ فرخزاد، فرهاد مهراد و... در تدوین فیلم آمده که به جذابیت چنارستان افزوده است.تصویربرداری هلی‌شات هم به خوبی در خدمت فیلم بوده و حس زیباشناسی خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. تماشای چنارستان با آه و افسوس مخاطب همراه است! اینکه چرا از داشته‌هایمان پاسداری نکردیم؟ چرا به جای ساختمان‌های زیبا، برج‌های سیمانی ساختیم؟ چرا 60 هزار اصله چنار تبدیل به هشت هزار شده است؟! و...
چنارستان می‌تواند فیلمی باشد که هر پایتخت‌نشین پس از دیدن آن، به تهران افتخار کند. برای نگهداری بازمانده‌های تاریخی این شهر، تلاش کند و پس از این به همه زیبایی‌های این شهر، نگاه محبت‌آمیزی داشته باشد.
 


Page Generated in 0/0062 sec