printlogo


کد خبر: 129679تاریخ: 1393/9/12 00:00
چه چیزی پشت نیت وزارت ورزش برای تیم ملی نهفته است؟
خلاص شدن از «کاف»‌ها

حسین جوادی: ‌وقتی به تقویم روزشمار آغاز بازی‌های جام ملت‌های آسیا نگاه می‌کنیم واقعیتی برایمان آشکار می‌شود «زمانی برای مهیا کردن و برگزاری یک اردوی مفید برای تیم ملی باقی نمانده و این مساله تنها از طریق یک وفاق کلی در جامعه فوتبال و کمی وسیع‌تر و کلان‌تر در مجموعه وزارت ورزش به وجود می‌آید.» اما در این میان یک «ولی» و «چرا»ی بزرگ وجود دارد. موضوعی که هنوز نشان می‌دهد متولی اصلی ورزش نیت‌اش کمی با آینده روشن فوتبال در سطح ملی فاصله دارد. این درست است که هر مدیری می‌تواند براساس سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های خودش بر مجموعه‌های ذی‌ربط مدیریت کند و مدیرانی که در فدراسیون‌های مختلف ورزشی مشغول به کار هستند باید خودشان را در راستای این اهداف قرار دهند. این مقدمه چینی برای این است که نشان می‌دهد وزیر ورزش هنوز از فدراسیون فوتبال رضایت نداشته و اولین «ولی»  و «چرا» ماجرا در همین بخش شکل می‌گیرد. چرا وزیر دست دوستی فدراسیون فوتبال را نمی‌فشارد و چرا تا این اندازه فدراسیون مربوط را به حال خودش رها کرده؟ حرف‌های وزیر در چند روز گذشته و در یک محفل رسانه‌ای (تنها سردبیران رسانه‌های همراه با وزارت ورزش حضور داشتند)‌ گویای این واقعیت است. البته سیاست این دورهم‌نشینی بر این اساس بوده که حرف‌های وزیر در بخش‌های مختلف و گلایه‌هایش از فدراسیون فوتبال در رسانه‌های دعوت‌شده منتشر نشود ولی این مساله خیلی زود از سوی برخی روزنامه‌های سیاسی نزدیک به وزارتخانه تبدیل به گزارش شد تا همگان از کم و کیف این جلسه باخبر شوند. مساله‌ای که وزیر در این جلسه بیان کرده در چند بخش قابل بررسی است. اول اینکه گودرزی اعتقاد دارد بعضی‌ها در فدراسیون فوتبال و نزدیکان مدیران ارشد از پول بیت‌المال استفاده شخصی کرده و همین مساله باعث رواج فساد در این مجموعه شده است و بخش دوم مربوط به رها کردن فدراسیون به حال خودش و عدم کمک‌رسانی مالی از سوی وزارت ورزش است. منتقدان کفاشیان می‌گویند فدراسیون فوتبال گزارش‌های شفافی درباره مسائل مالی به مجمع و وزارت ورزش نمی‌دهد و خود این فدراسیون باید مشکلات مالی را از منابعی که به‌دست می‌آورد تامین کند و اعتقاد دارند هر زمانی که فدراسیون به بن‌بست‌های مالی یا از این قسم مشکلات می‌رسد، دست دوستی به سمت وزارتخانه دراز می‌کند اما اینکه چرا وزارت ورزش از زجر کشیدن فدراسیون لذت می‌برد جای سوال دارد، شاید هم به گفته منتقدان اینها نمایشی است که از سوی مجموعه تحت ریاست کفاشیان به تصویر کشیده شده و به قولی حنای فوتبالی‌ها پیش وزارت ورزش رنگی ندارد! وقتی به عمق این موضوع نگاه می‌کنید می‌توانید به این مساله پی ببرید که اگر وزارتخانه با رفتارهای مدیریتی کفاشیان مخالف بود از ابتدا نباید به او اجازه می‌داد تا به روش خودش عمل کند ولی وزارت ورزش برای اینکه در اذهان عمومی مشروعیت خود را از دست ندهد ترجیح داد سکوت کرده و مخالفت زیرپوستی‌اش را عیان نکند. داستان از همان عقد مجدد قرارداد با کارلوس کی‌روش شروع شد،‌فدراسیون کفاشیان ادعا می‌کرد خزانه‌اش خالی است و تنها گره رقم قرارداد کی‌روش به دست وزارت ورزش باز می‌شود و وزیر نیز از طرفی آنقدر وقت‌کشی کرد که دیگر زمانی برای بازیابی تیم نمانده بود و اگر فشار رسانه‌ها و اذهان عمومی نبود معلوم نبود این مساله و انتخاب مربی تیم ملی به کجا ختم می‌شد. البته باید گفت همین عقد قرارداد و جلب رضایت نظر وزیر با شرط و شروط‌هایی همراه شد که نشان از با دست پس زدن وزیر بود،‌دو مرحله‌ای شدن قرارداد کی‌روش با شرط اینکه او در صورت موفقیت در جام ملت‌ها می‌تواند تا جام جهانی روی نیمکت بنشیند گواه این مدعاست. واقعا باید پذیرفت گودرزی قلبا دوست ندارد کی‌روش در تیم ملی فعالیت کند و او اعتقاد سنتی بر استفاده از یک مربی داخلی یا حتی مربی خارجی غیر از کارلوس‌ کی‌روش دارد. حالا این مساله از کجا نشات می‌گیرد چیزی است که شاید در آینده مشخص شود ولی غیرقابل قبول بودن این سلیقه در این است که در حال حاضر زمانی برای تسویه‌حساب یا رها کردن مجموعه در حساس‌ترین برهه برای تیم ملی نیست. کی‌روش نشان داده دغدغه‌های او بیشتر از مدیران فوتبال و وزارت ورزش است و به این مساله شهادت داده، با این اوضاع چگونه می‌توان به قهرمانی در آسیا فکر کرد؟ بدون هیچ‌گونه جهت‌گیری سیاسی باید گفت وزارت ورزش حتی در بخش تیم‌های پایه بویژه تیم امید نیز دست روی دست گذاشته و با تشکیل دادن کمیسیون‌های ضرب‌الاجلی می‌خواهد مربی یا افراد دلخواه خود را در چرخه بازی قرار دهد. این همان سوالی است که در ابتدا نیز مطرح شد، این همان چرایی است که برایش جواب پیدا نشده و کارنامه مدیریت وزارتخانه در این مدت با ماکت‌های کوچک‌تر از تیم‌ملی مثل استقلال و پرسپولیس نشان می‌دهد این وزارتخانه برای گرفتن تصمیم‌های درست در حوزه فوتبال هنوز خام و بی‌تجربه است و باید کمی تامل کند تا با برنامه‌ریزی صحیح بتواند اوضاع فوتبال را سروسامان دهد. شاید اگر در بخش فوتبال داخلی و انتخاب هیات‌مدیره باشگاه‌های نام‌برده کمی ظرافت و دقت به خرج می‌داد آن وقت افرادی مثل حمیدرضا سیاسی در راس امور باشگاه پرسپولیس مدیریت نمی‌کردند. وزارت ورزش به وضوح ثابت کرده پروسه‌ای که برای مدیریت در فوتبال پیش‌گرفته بیشتر شبیه نابود کردن این پدیده است تا اینکه بخواهد راهکاری برای اصلاح‌اش داشته باشد. زمان هر چه می‌گذرد تنها به روزهای حساس و سرنوشت‌ساز تیم‌ملی نزدیک می‌شویم و باید بپذیریم بازی با تیم‌های عربی که همگروه ما در جام ملت‌های آسیا هستند به مراتب با نجیب‌زاده‌هایی که در جام‌جهانی مقابلشان قرار گرفتیم سخت‌تر است.


Page Generated in 0/0063 sec